وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود مقالات و پایان نامه ها با موضوع بررسی تنوع مورفولوژیک و کمیت و کیفیت روغن گیاه نوروزک Leriifolia Salvia- فایل ...

تنوع گیاهان دارویی در طبیعت بهحدی است که دستهبندی علمی آنها را به کاری مهم و در عین حال دشوار بدل کرده است. یکی از روش های طبقهبندی گیاهان دارویی بر اساس خواص آنهاست که به اختصار به آن اشاره میشود:
گیاهان مقوی
این گیاهان در شرایط خاصی برای بیمار تجویز میشود که عمدتاً میتوان به دوران پس از بیماری حاد اشاره کرد. برخی از این گیاهان حاوی انواع ویتامینها، مواد معدنی و ترکیباتی هستند که در تامین انرژی مورد نیاز بدن متعاقب بیماری و برقراری تعادل در عملکرد اندامها نقش مهمی دارند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
گیاهان مدر
مقدار آب موجود در بافتهای بدن تحت تاثیر عوامل مختلفی دچار تغییر میشود. مثال واضح در این زمینه اختلال عملکرد قلب، ریه و کلیه ها است. علاوه بر این مواردی مثل عادت ماهیانه در خانمها، تجمع مایعات را به همراه دارد. یکی از موثرترین راه های تعدیل آب موجود در فضای بین سلولی و بافتهای مختلف بدن استفاده از گیاهان مدر است که موجب تسکین عوارض ناشی از این بیماریها میشود.
گیاهان مسهل و ملین
این گروه از گیاهان برای رفع یبوست و تسهیل دفع سموم به کار گرفته میشوند. گیاهان مسهل از طرق مختلفی موجب بر طرف شدن یبوست میشوند. برخی از این گیاهان نظیر ریشه ریوند از طریق افزایش ترشح صفرا و تحریک حرکات دودی روده این کار را انجام میدهند و بعضی دیگر مثل ریشه شیرینبیان و روغن زیتون با تحریک جدار روده موجب بر طرف شدن یبوست میشوند. دربارهی سایر گروه های گیاهان دارویی باید به گیاهان عرق آور جهت سرماخوردگی و تب، آرام بخشها و گیاهان مدفوع و قی آور برای تخلیه سریع محتویات معده اشاره کرد که همگی با مشورت و تحت نظر پزشک تجویز و استفاده میشوند، زیرا داروی طبیعی هم گاهی مضر است [۳۰].
در پیکر گیاهان دارویی مواد خاصی ساخته و ذخیره میشود به نام مواد موثره یا مواد فعال که این مواد تاثیر فیزیولوژیک بر پیکر موجود زنده بر جای میگذارند. مواد فعال مذکور در طی یک سلسله فرایندهای ویژه و پیچیده بیوشیمیایی و به مقدار بسیار کم (معمولاً کمتر از وزن خشک گیاه) ساخته میشوند و به متابولیتهای ثانویه هم معروفند. این مواد در واقع واکنش شیمیایی گیاه در مقابل تاثیر تنشهای محیطی (گرما، سرما، خشکی و …)، حمله پارازیتها، عوامل بیماریزا و علفخواران میباشد. متابولیتهای ثانویه شامل چهار گروه اصلی آلکالوئیدها، گلیکوزیدها، روغنهای فرار و سایر مواد موثره است [۲].
استفاده از گیاهان دارویی و معطر در فضای سبز
یکی از موارد کاربرد گیاهان دارویی در طراحی فضای سبز، بهرهگیری از رایحه گل و شاخ و برگ گیاهان معطر است که اهمیت ویژهای دارد. گیاهان معطر گیاهانی هستند که برگ، شاخه، گل و یا میوه آنها دارای اسانس معطر است. این اسانس متشکل از مواد روغنی است که برای جلوگیری از تبخیر آب درونی گیاه ساخته میشود (مواد روغنی خیلی کندتر از آب تبخیر میشوند). این مواد سنگین و معطرند و در گلها، برگها و ساقه ذخیره میشوند. عطر گلهای این گیاهان خود به خود و در برخی موارد مانند سرو نقرهای پس از هرس در فضا پراکنده میشود و علاوه بر تاثیر روانی مثبت بر انسانها به جلب حشرات و پرندگان و در نتیجه پراکنش دانه گرده کمک میکند [۴۷].
در ادوار گذشته در کنار توجه به روح و زیبایی، جنبه دارویی و اقتصادی کشت گیاهان در فضای سبز و باغها مد نظر بوده و در همه آنها از باغ معلق بابل مربوط به سالهای قبل از میلاد مسیح تا پردیسهای ایرانی مربوط به قرن پنجم میلادی ضمن رعایت جنبه های زینتی و هنری گیاهان کاشته شده، مصارف خوراکی، دارویی، صنعتی، دفع آفات و مانند آن مورد توجه جدی بوده است و در چهارچوب سنت و اصول، هیچ چیز بیمورد و یا تنها برای زیبایی وجود نداشته است، بلکه آنچه مفید و لازم بوده زیبا عرضه شده است. معمولاً گیاهان دارویی در مدت کوتاهی سطح خاک را فرا میگیرند و به سبزی و کوتاهی، زیبایی خاصی را پدید میآورند. این گیاهان نسبت به مواد غذایی پرتوقع نبوده و آب زیادی نیاز ندارند. همچنین برخی از آنها در برابر شوری خاک مقاومند و دوام، عمر طولانی، سازگاری و استقامت بالایی دارند [۲۴؛ ۳۰ و ۳۱].
مزایای استفاده از گیاهان دارویی در فضای سبز
از مزایای استفاده از گیاهان دارویی در فضای سبز میتوان به افزایش تنوع در فضای سبز، حفظ ذخیره توارثی گیاهان دارویی و کنترل فرسایش بادی اشاره کرد.
حفاظت انسان از گیاهان منجر به حذف پدیده های طبیعی مانند چرا، بیماری و آفت، آتشسوزی، خشکسالی، رقابت و مانند آن میشود. بنابراین طی نسلهای متوالی ژنهای مفید که عامل دوام موجود زنده در مقابل این شرایط هستند، از این نسلها حذف میشوند. در مورد گیاهان دارویی این عمل با برداشت گزینشی گیاهان دارویی سالم و قوی از طبیعت توسط انسان تشدید میگردد و در عوض فراوانی ژنهای غیرمفید که در شرایط طبیعی مرتباً تحت گزینش طبیعی و حذف قرار میگیرند، به نحو چشمگیری افزایش مییابد، به این پدیده رانده شدن ژنتیکی میگویند که هر چه جوامع جانوری و گیاهی محدودتر باشند، این پدیده با شدت بیشتری رخ میدهد. در نتیجه این رخداد علیرغم حفظ فرم ظاهری گونه، توانمندیهای آن گونه در مقابل شرایط گزینشگر محیط طبیعی به شدت کاهش مییابد و در صورت راهیابی گونه به محیط طبیعی یا کاهش حمایت انسان، جاندار به سرعت منقرض میگردد. راه جلوگیری از این خطر توسعه همه جانبه جوامع گیاهی و جانوری در اقلیمهای متنوع که کاری دشوار است و حفظ ذخایر ژرمپلاسم برای مدت طولانی میباشد [۲۵].
با وارد کردن گیاهان دارویی در فهرست گیاهان مناسب برای فضای سبز جامعه گیاهان دارویی گسترش قابل توجهی مییابند که به علت این گستردگی سطح و اقلیم، تعداد زیادی از عامل طبیعی اثر خود را بر گیاه اعمال میکند و علاوه بر آن برداشت از طبیعت نیز کاهش مییابد [۲۵].
مشخصات عمومی تیره نعناع
طبق جدیدترین بررسیهای انجام شده، در این خانواده ۴۰۰۰ گونه وجود دارد که در ۲۰۰ جنس جای داده شدهاند. گیاهان تیره نعناع، اکثراً یکساله و به ندرت درختچهای، اغلب معطر، بدون تیغ و با ساقه های چهارگوش میباشند. برگها متقابل، به ندرت فراهم، بدون گوشوارک، ساده و گاهی شانهای هستند. گلآذین گرزن و در محور برگهها با برگههای بالایی دو به دو متقابل است و گاهی گلآذین سنبله میباشد. گلها نر-ماده، گاهی در یک یا تعدادی از گلها فاقد اندام نر و پرچم و در این حالت گلها کوچکتر و کمرنگتر از بقیه میباشند [۴۳].
برگهها آشکارا پیوسته، معمولاً دارای ۵ لوب یا دندانه، سه تا در بالا، دو تا در پایین یا به صورت ۱ و ۴ یعنی یک دندانه در بالا و ۴ تا در پایین و یا به شکل تقریبا منظم هستند. روی کاسه گل رگه هایی به تعداد ۵ تا ۲۰ عدد وجود دارد که تعداد رگه ها در جنسهای مختلف متفاوت است. جام گل نامنظم و پیوسته، در قاعده به صورت لوله، در بالا متشکل از دو لب مشخص که شامل دو لب بالایی و لب پایینی میباشد. لب بالایی دارای دو بخش خمیده یا راست، یا کم و بیش محدب و لب پایینی شامل ۳ بخش است [۴۳].
پرچمها متصل به جام گل و چهارتایی،دو به دو مساوی یا دو تای آنها تحلیلرفته و عقیم هستند. طول دو پرچم بالایی معمولاً با دو پرچم پایینی متفاوت و همچنین طول پرچم در جنسهای مختلف متفاوت است. بساک واجد یک یا دو حجره موازی یا زاویهدار یا به ندرت جدا از یکدیگر که به وسیله رابطی بلند به یکدیگر متصل میشوند، میباشد [۴۳].
تخمدان فوقانی دارای دو برچه دو خانهای و هر خانه دارای یک تخمک است. کلاله از قاعده برچهها یا به ندرت از قسمت بالایی برچهها خارج میشود. میوه چهار فندوقهای و رگه های اطراف میوه پایدار و معمولاً ثابت هستند و بخش محافظی را به وجود میآورند که در پراکنش دانه ها نقش ویژه دارند. دانه جز در برخی موارد استثنا معمولاً بدون آلبومین است. گیاهان این تیره در زیررده پیوستهگلبرگان، سری پیوستهگلبرگان چهار خانهای با تخمدان زیرین، از راسته لامیال میباشند [۴۳].
مشخصات جنس مریم گلی یا سالویا
جنس سالویا بالغ بر ۹۰۰ گونه دارد که احتمالاً بزرگترین تعداد را در خانواده نعناع دارا میباشد. پراکنش آن در هر دو منطقه نیمه گرم و معتدل مشاهده میشود. دو مرکز بزرگ این جنس آمریکا و آسیای جنوبغربی میباشد. از این جنس ۵۶ گونه در عرصه‌های طبیعی ایران گزارش شده که از آن میان ۱۳ گونه بومی ایران است [۸۵].
این جنس پایا به صورت بوتههای چوبی یا درختچه مانند به ندرت دو ساله یا یکساله و غالباً معطر میباشند. برگها کامل، تقسیم نشده یا دارای قسمتهای چنگکی یا شانهای هستند. گل نامنظم، گلآذین به صورت گرزنهایی به اشکال مختلف است که در آن هر چرخه دارای ۲ الی ۱۲ (تا ۴۰) گل دور از هم یا نزدیک به هم میباشند. کاسه دو لبه و یا قیفی شکل است. لب بالایی کاسه سه قسمتی و یا تقریباً کامل گاهی دارای رگه های نامحسوس و لب پایینی آن آشکارا دو دندانه دارد. کاسه رشد یافته در میوه، آشکارا مشبک است [۴۳].
جام به رنگهای سفید، قرمز، زرد و بنفش یا صورتی دو لبه است. لب بالایی جام کم و بیش افراشته و یا کلاهخود مانند و دو قسمتی است. لب پایینی سه بخش،بخش میانی عریضتر و مقعر و دو بخش کناری کوچکاند. لوله جام در داخل کم و بیش دارای حلقه کرکی و یا فاقد آن است. پرچمها دو عدد هستند، میله پرچم کوتاه و مفصلدار، رابط بین بساکها باریک و تقریباً کمانی و دارای دو شاخه نابرابر است که هر یک منتهی به یک نیمه بساک میشود. نیمه بساکها که بر شاخه های کوتاه رابط واقعاند، ممکن است زایا، نازا و بسیار کوچک بوده و یا هر دو خانه آن نازا و تغییر شکل یافته باشند. خامه دو قسمتی و غالباً دارای دو شاخه مسطح است. میوه ها فندقه، بدون کرک، بیضوی- کروی و لعابدار هستند [۴۳].
مصارف و کاربرد جنس مریم گلی
گیاهان این جنس به علت تنوع دارای مصارف و کاربردهای متعددی از جمله مصارف دارویی، ادویهای، زینتی، علوفهای و صنعتی میباشند. به علاوه جهت کاهش فرسایش خاک و حفظ تنوع زیستی نیز به کار میروند. مهمترین کاربرد این جنس مصرف دارویی آن است [۶۷].
خواص درمانی جنس مریم گلی
این جنس با ارزشترین نوع دارویی تیره نعناع و دارای اختصاصات درمانی مهم با اثر قاطع است. برگ دارای خاصیت تسهیل کننده عمل هضم، ضد تشنج، تببر، ضد عفونی کننده، کاهش دهنده مقدار قند خون، مدر، موثر در رفع عرق شبانه و قاعدهآور میباشد. در استعمال خارج جهت التیام و ضدعفونی کردن زخمها و جراحات استفاده میشود. مصرف فراوردههای آن موجب فعال شدن اعمال گردش خون و پوست بدن میشود. به علاوه بر روی دستگاه هضم تاثیر مفید دارد [۲۹].
اطبای قدیم و معاصر آن را در رفع ضعف مفرط منشا عصبی، ضعف اعصاب، خستگی عمومی، سرگیجههای عصبی، لرزش اندامها و فلج مؤثر تشخیص دادهاند. ضمناً اثر مقوی قلب دارد و مصرف آن موجب میگردد که عمل هضم تسهیل یابد و معده و روده فعالتر عمل نماید. همچنین استفراغهای تشنجآور آرام شده و اسهالهای ساده ولی مقاوم درمان میپذیرند. سرفههای مزمن را قطع و ترشح شیر را در موقع از شیر گرفتن کودک متوقف میکند [۲۹].
نوروزک
گیاه نوروزک یکی از گونه های جنس سالویا از تیره لامیاسه است که بومی ایران و قسمتی از افغانستان بوده و پراکنش آن در ایران محدود به استان خراسان و قسمتی از استان سمنان است [۹۹].
اسامی محلی گیاه نوروزک
این گیاه به اسامی نوروزک، چپله، چبله، جبله، ممیزه، نقل خواجه، نخود کوهی، غلمرغ و گوش بره نامیده شده است. انتخاب نام نوروزک از میان نامهای محلی به این دلیل است که این گیاه بعد از یخبندان زمستان شروع به سبز شدن یا جوانهزدن میکند [۱۶].
مشخصات گیاهشناسی نوروزک
گیاه نوروزک دارای ساقه و دمبرگ راست و پرزهای پنبهای سفید میباشد. برگها غالباً غیر منقسم، مستطیلی تا تخممرغی و ابعاد آن با عرض ۱ تا ۵ و طول ۵ تا ۱۹ سانتیمتر و در دو سطح دارای پرزهای پنبهای فشرده میباشد که در قسمت بالا پرزها کمتر است. برگها دارای دندانه های نامنظم تا صاف با دمبرگ ۵/۱ تا ۸ سانتیمتر نزدیک به هم هستند [۹۹].
دمگل ۴ تا ۵ میلیمتر بوده و کاسه گل لولهای یا استکانی بین ۱۷ تا ۲۲ میلیمتر و غالباً دارای دندانه است [۹۹]. اندامهای میوه دهنده شاخههایی با چندین طبقه واجد ۴ تا ۸ کاسه میباشند. میوه آن ۴ فندقه است و فندقهها دارای ۴ قسمت متمایز هستند. در زیر پوشش اول و چسبیده به آن لایهای سلولزی و کاملاً سفید رنگ قرار دارد که دانه را به خود اختصاص میدهد. دو لایه یاد شده در مجموع پوست دانه را تشکیل میدهند. لایه سوم ۲ تا ۳ درصد از وزن کل دانه را تشکیل میدهد و پوست مغز دانه و مغز دانه را در بر میگیرد. لایه چهارم که همان مغز است معمولاً به پوسته چسبیده و ۵۰ درصد از وزن کل دانه را شامل میشود [۱۵].
ریشه با نفوذ در اعماق، ذخایر آب زیرزمینی را در اختیار گیاه قرار میدهد و همچنین باعث میشود که گیاه سالهای خشک را پشت سر بگذارد. ریشه این گیاه به دلیل مصرف به عنوان سوخت در دشتها از بین رفته و بیشتر در کوهستانها باقی مانده است [۳۴].
بوتههای این گیاه در سطحی حدود ۵ هزار هکتار از اراضی بیابانی و کویری جنوب خراسان پراکنده میباشند که عدم توجه به آن، گیاه را در معرض انقراض قرار داده است. سرمایهگذاری برای تولید انبوه این دانه میتواند به خود کفایی کشور در زمینه تامین روغن نباتی و فراوردههای جانبی کمک کند. از جمله فوائد دیگر این گیاه با ریشه های عمودی عمیق نیاز کم آن به آب است. این گیاه را میتوان با پرورش گلدانی و غرس در عرصه برای اجرای طرحهای کویرزدایی استفاده کرد.
رویشگاه نوروزک
نوروزک در قسمت هایی از افغانستان دیده شده و در ایران در مناطق مختلفی توسط محققین گزارش گردیده است، از جمله: جلیلی و جمزاد [۸۵] مناطق رویشگاهی این گونه را در مناطق گستردهای از استان خراسان ذکر نمودهاند. راشد محصل و همکاران نیز این گونه را از مناطق مختلفی در استان خراسان جمعآوری نموده‌اند [۲۸].
نحوه حضور گونه نوروزک در رویشگاه‌های مختلف
بیشترین حضور این گونه در دشتهای دامنهای در منطقه کلاته سادات واقع در ایستگاه آبخوانداری سبزوار است. این عرصه با توجه به قرق انجام گرفته بالاترین تاجپوش و تراکم را دارا میباشد. قطر تاجپوش نوروزک در منطقه به بیش از ۱ متر و تراکم تعداد بوته در هکتار به بیش از ۵۰۰ بوته در هکتار بالغ میگردد. هرچه از داخل دشت به سمت ارتفاعات پیش میرویم از تراکم بوتهها در واحد سطح و نیز قطر تاجپوش کاسته میشود [۴۰].
نوروزک در منطقه نخبر در روی تپههای واریزهای به صورت بوتههایی با قطر تاجپوش ۷۰ سانتیمتر و بیشتر، پراکنش داشته و بیشتر به صورت کلنی (چند بوته در کنار هم) دیده میشوند. در این منطقه تراکم بیش از صد بوته در هکتار میباشد. در مناطق غرب و شرق آبخوان در روی تپههای مارنی پراکنش نوروزک به صورت تکبوته بوده و قطر تاجپوش حداکثر به ۵۰ سانتیمتر میرسد. حداکثر تراکم بوته در هکتار کمتر از ۵۰ بوته است [۴۰].
فنولوژی گیاه نوروزک
نوروزک گیاهی پایا با فرم علفی بوتهای است که تاجپوش گیاه به صورت مدور است و ارتفاع آن ۳۰-۴۰ سانتیمتر میباشد. ممکن است تمام اندامهای هوایی خشک و از بوته جدا و یا در اثر چرای دام از بین برود. رشد مجدد از روی یقه از اوایل و غالبا از اواسط اسفند (با توجه به شرایط اقلیمی منطقه) شروع و ظهور ساقه های گلدهنده پس از برگهای ردیف چهارم و پنجم از دهه دوم فروردین ماه است. در اواسط فروردین ماه ظهور گل از پایین ساقه به سمت بالا دیده میشود. ظهور بذر از اواخر فروردین ماه شروع میشود [۴۰].
بذر در پوشینه و غلاف سر باز تشکیل میشود و غلاف معمولاً ۴ بذر دارد که غالباً دو بذر آن پوک است. این مورد با توجه به شرایط اقلیمی و بارندگی منطقه متفاوت است. تعداد ساقه های گلدهنده با توجه به عمر گیاه و شرایط رویشی متفاوت بوده و از ۵ تا ۵۳ عدد در روی بوته شمارش گردیده است [۴۰].

دانلود مطالب پژوهشی درباره مقایسه سبکهای هویت وسیستمهای فعال سازی بازداری رفتاری وسبکهای مقابله ...

فقدان تعهد

 

 

 

خصوصیات و ویژگی های افراد در هر کدام از مدل پایگاه های هویت :
روحیات و رفتار نوجوانان در هر یک از مدل وضعیت های چهارگانه مطابق نظر مارسیا و محققانی که کار او را دنبال می کنند به شرح زیر است: (لطف آبادی، ۱۳۸۰).
۱-هویت تحقق یافته
افرادی که در این وضعیت قرار دارند، بحران هویت یعنی مرحله فعال وپرسشگری درباره خود و تعریف خویشتن را پشت سر گذاشته اند. این افراد، شخصا به مواضع فکری خاصی دست یافته و به آنها پایبندند و در مورد شغل خود نیز به تصمیم قطعی رسیده اند. این قبیل افراد باور های مذهبی وسیاسی خانواده را بررسی کرده اند و آنچه با هویتشان همخوان نبوده کنار گذاشته اند(اتکینسون و همکاران،۲۰۰۰؛ ترجمه براهنی و همکاران، ۱۳۸۴) . این افراد دارای یک احساس سلامت روانی، در طول زمان هستند. دستیابی به هویت عموماً پس از یک دوره تعلیق هویت برای نوجوانان و جوانان حاصل می شود و رسیدن به هویت خود بسیار هیجان بخش و محرک است (لطف آبادی، ۱۳۸۰)، زیرا این گونه افراد، هویت من نیرومندی را پرورش داده اند . آنها با ثبات و علاقه مند به هدف های واقع گرایانه می باشند و در کنار آمدن با درخواست های محیطی متغیر، توانا هستند . عملکرد آنها در تکالیف دشوار بهتر از نوجوانانی هستند که دچار سردرگمی هویت هستند. این نوجوانان با ثبات ف در رشته های مشکل تر مدارس عالی تحصیل می کنند و متمایل به مهندسی و علوم طبیعی هستند (شولتز و شولتز،۲۰۰۲،ترجمه یحیی سید محمدی، ۱۳۸۶). ازنظر دید گاه های سیاسی این افراد ممکن است لیبرال (آزادیخواه) یا محافظه کار باشند، زیرا خودشان موقعیت سیاسی خود را انتخاب کرده اند (کرامر[۲۱۴] و همکاران، ۲۰۰۴). این افراد سطوح بالاتری از اعتماد به نفس، خود مختاری و استدلال برحسب ارزش های اخلاقی و پیچیدگی های شناختی را دارا می باشند. همچنین سطوح بالاتری از خود بیانگری، در گیری بیشتردر روابط بین فردی و رشد و تکامل بیشتری را نسبت به گرو ههای هویت زود شکل گرفته و پراکنده از خود نشان می دهند. خود مختاری عاطفی و خود رهبری بدون نیاز به تصدیق و تایید دیگران، قدرت تحمل و پذیرش دیگران و روابط باز و بی ریا با دیگران، ازدیگر مشخصات این گروه است (میوس[۲۱۵]، ۱۹۹۹).
پایان نامه - مقاله - پروژه
نوجوانان و جوانان که به رشد هویت می رسند خود پیشرفته تری دارند اما باید در نظر داشته باشیم، این بدان معنا نیست که آنها الزاماً، هیچ مشکل یا اضطرابی ندارند . شناخت هدف های زندگی فقط مقدمه وصول به آنهاست ولی پیمودن مسیر و رسیدن به این هدف ها نیز نگرانی های خاص خود را دارد (لطف آبادی، ۱۳۸۰).
۲-تعلیق هویت (معوق)
این نوجوانان در حال تجربه بحران هویت هستند. آنها فعالانه میکوشند پاسخ هایی به پرسش های خود بیایند . آنها هنوز گرفتار تعارض بین علایق خود و برنامه هایی هستند که والدینشان برای آنها در نظر گرفته اند. این افراد ممکن است برای مدتی برخی باورهای غیر مذهبی و سیاسی را با شور وشوق فروان مطرح کنند ولی پس از تامل بیشتر آنها را کنار بگذارند. این افراد در بهترین شرایط، آدم هایی حساس و اخلاقی و روشنفکر و در بدترین شرایط، افرادی اضطراب زده، مردد و جزم اندیش به نظر می رسند (اتکینسون و همکاران۲۰۰۰، ترجمه محمد نقی براهنی و همکاران ۱۳۸۴). برخی از این افراد به بحران های مختلف دچار می شوند و این موضوع می تواند آنها را به سردرگمی و بی ثباتی و نارضایتی و گاهی به سرکشی و ناسازگاری بکشاند. گروهی از این نوجوانان ممکن است از مبارزه با مشکلات و شکل دادن به هویت خود خسته شوند و آنقدر در این کار مسامحه کنند تا اوضاع زندگی، آنان را مجبور به پذیرش باورها و واکنش های رفتاری معین کند(برزونسکی، ۱۹۸۹؛ به نقل از لطف آبادی، ۱۳۸۰). گاهی این افراد تمایل دارند تجربه های واپس روی را نشان دهند یعنی به خیال پردازی، به اعتقاد داشتن به پدیده های فوق طبیعی، و یا لذت بردن از رفتار کردن به شیوه های بچه گانه متمایل می شوند. با وجود مشکلاتی که برخی از نوجوانان و جوانان در دوره تعلیق هویت پیدا می کنند، این دوره می تواند برای بسیاری از آنان جنبه های مثبت و سازنده نیز داشته باشد. بررسی های طولانی مدت برای یافتن راه های زندگی موفق در این افراد می تواند باعث دستیابی به اطلاعات بیشتر، رشد و پیچیده تر شدن نظام شناختی، انعطاف پذیری آگاهانه و در نتیجه موجب استحکام بیشتر طرز فکر نیز بشود (لطف آبادی، ۱۳۸۰). از این رو از حالت تعلیق در هویت یابی اغلب به عنوان با ملا حضه ترین حالت از چهار حالت یاد شده نام برده می شود، زیرا بیانگر فرایند عمیقی است که در آن فرد راه ها و انتخاب های متفاوت را دسته بندی کرده و با دقت درباره انتخاب های خود می اندیشد و فکر می کند (اسکورتز[۲۱۶]، ۲۰۰۰).
تعلیق هویت در میان جوانان دانشگاهی رواج بیشتری دارد. جوانان دانشجو، که در محیط باز و مملو از اندیشه ها و باورهای متفاوت دانشگاهی هستند، بیشتر از جوانانی که به دانشگاه وارد نمی شوند در مرحله تعلیق هویت قرار می گیرند و به بازنگری و تغییر نگرش های خود می پردازند. برعکس، پسران جوانی که از همان آغاز جوانی وارد بازار کار می شوند و همچنین دختران جوانی که زود ازدواج می کنند. زودتر نیز به هویت تثبیت شده ای می رسند (لطف آبادی،۱۳۸۰). محیط دانشگاه نیز ممکن است برای دانشجویان آزادی عمل بیشتری را ایجاد کند تا به کشف و جستجوی گزینه ها و راه های مختلف بپردازند (تعلیق هویت نهادینه شده[۲۱۷])، در حالی که محیط کارگری و کارمندی ممکن است جوانان را ترغیب کند تا دیدگاهی را انتخاب کرده و از آن حمایت وپشتیبانی نمایند. این ترغیب و تشویق ممکن است به این موضوع منجرشود که جوانان شاغل، مجموعه ای از اهداف و ارزش ها (تحقق ودست یابی به هویت) را به جای تلف کردن وقت در کاوش و جستجوی هویت (تعلیق در هویت) سریعتر اتخاذ نمایند (بیرد[۲۱۸]، ۲۰۰۵) و یا اینکه جوانان شاغل ممکن است مسیر خود را در جهت دستیابی و تحقق هویت را انتخاب کرده باشند که همانگونه که میوس و دئوس[۲۱۹] (۱۹۹۵) نیز اشاره کردند این مسیر به جای گذشتن از مرحله تعلیق در هویت که در ابتدا توسط مارسیا فرضیه سازی شده بود، از مرحله وقفه در هویت یابی عبور می کند.
۳-ضبط هویتی (هویت زود شکل گرفته)
افراد این گروه نیز نسبت به شغل وجهان بینی خود احساس تعهد میکنند، ولی در آنها علائمی از تجربه ی بحران هویت دیده نمی شود. آنها هویتی از پیش تعیین شده را که افراد صاحب نفوذ (معمولاً والدین و گاهی معلم، یا یک فرد قدرتمند مذهبی،و یا یک دوست پرنفوذ) برایشان تعیین کرده اند، پذیرفته اند (لطف آبادی، ۱۳۸۰). هنگامی که از آنها در مورد موضع سیاسی شان سوال می شود غالباً می گویند هیچ وقت درباره این موضوعات زیاد فکر نکرده اند بعضی از آنها افراد پایبند به باورهایشان به نظر می رسند و روحیه ی همکاری دارند. برخی دیگر نیز انعطاف ناپذیر (خشک)، جزمی و دنباله رو هستند، به نظر می رسد اگر رویداد مهمی ارزش های آزمون نشده آنها را به چالش بطلبد، احساس سردرگمی خواهند کرد.(اتکینسون و همکاران،۲۰۰۰؛ ترجمه براهنی و همکاران ۱۳۸۴). این دسته از نوجوانان و جوانان نمی توانند بین اهداف خود و والدینشان تفاوتی قائل شوند. رابطه عاطفی و تبعیت آنان از خانواده به قدری است که به اسارت نزدیک تر است تا به روابط دوستانه خانوادگی، استقلال این جوانان از خانواده به قدری دشوار است که سلامت روانی آنها در مخاطره قرار می گیرد. نوجوانان با هویت زود شکل گرفته، در بیان فردی، کارآمدی فردی و پیچیدگی شناختی سطح پایینی دارند(آقا سلطانی، ۱۳۷۸).وضعیت ضبط هویت غالباً حالتی از وابستگی نوروتیک را نشان می دهد. افرادی که چنین هویتی دارند در سلطه گرایی و نابردباری نمره بالا می گیرند و درجه بالایی از دنباله روی و سنت پرستی را از خود نشان می دهند(مارسیا، ۱۹۹۶).
جوانانی که دچار وضعیت ضبط هویت یابی شده اند، اغلب در مقابل تغییر و تحول مقاومت کرده و ممکن است بر میزان وابستگی و اتکای خود به موقعیت و وضع کنونی و نیز ان دسته از افرادی که به ایجاد وضعیت کنونی کمک می کنند، بیفزایند. مثلاً، جوانی که دچار حالت هویت ضبط شده است و وارد دانشگاه می شود ممکن است، مدت زمانی را که با خانواده خود صرف می کند افزایش دهد، تا در مقابل تاثیرات خارجی که ممکن است دز محیط تحصیلی جدید خود با آنها مواجه شود، مقاومت و ایستادگی نماید. این وضعیت منجر به ایجاد یک «پتوی محافظ»[۲۲۰] برای فرد میگردد (اسکوارتز، ۲۰۰۰) و بالاخره نوجوانان دارای هویت زود شکل گرفته، امنیت و حمایت را در خارج از خود، و از اشخاص مهم اطرافشان می گیرند. اگر با فشاری روبرو شوند کم طاقت هستند و با اجتناب از تغییر و دوری کردن از درگیری های طبیعی زندگی برای خودشان ایجاد امنیت می کنند (لطف آبادی، ۱۳۸۰).
۴-پراکندگی هویت (هویت آشفته)
پرکندگی در هویت زمانی به وقوع می پیوندد که جوان نتواند مجموعه ای از آرمان های منحصر به فرد را که به عنوان پایه واساس زندگی او در دوران بزرگسالی می باشد، درخود ایجاد کند (بیرد، ۲۰۰۵). پراکندگی هویت اصطلاحی است که مارسیا برای مفهوم «سردرگمی در هویت یابی» اریکسون به کار برده است. براساس چارچوب نظری اریکسون این نوجوانان ممکن است در حل یک یا چند بحران رشدی در مراحل قبلی زندگی شکست خورده باشند. برای نمونه در مرحله قبل از نوجوانی، کودکان باید با احساس کفایت[۲۲۱] دست پیدا کنند، یعنی احساس اینکه در بعضی موارد خوب هستند(اتکینسون و همکاران،۲۰۰۰ ؛ ترجمه براهنی و همکاران، ۱۳۸۴)..
کودکانی که به دلایل مختلف، مثلاً به دلیل نارسایی یادگیری یا غفلت شدید والدین، دراین راه شکست می خورند، فاقد تجهیزات کافی برای، مواجهه با مسئله هویت هستند و اغلب ف به جایگاه سردرگم سقوط می کنند (میکوچی،۱۳۸۴). افرادی که پراکندگی یا اغتشاش هوست دارند جهت گیری روشنی در زندگی ندارند.آنان به ارزش ها و باور های معینی رسیده اند و نه به کوششی برای دستیابی به آنها عمل می آورند. با آنکه این گروه هیچ آزمایش و کوشش قابل ملاحضه ای در این مورد نکرده اند فکر می کنند چنین کوششی بسیار دشوار و مستاٌصل کننده است (لطف آبادی،۱۳۸۰). از مشخصات افراد این گروه، پایین بودن حرمت خود فقدان توانایی انعطاف موفقیت هستند (آقا سلطانی،۱۳۷۸). این نوجوانان روابط کمی با والدین خود دارند و آنها را بی تفاوت و پذیری در مقابل استرس، بیان حالت شخصی، وپایین بودن سطح شناختی می باشد (میوس،۱۹۹۹). افراد متعلق به حالات هویت آشفته، نمرات پائینی در همه وظایف رشدی و تکاملی خود کسب می کنند، همچنین این افراد فاقد حس تعهد و فاقد اهداف و ارزش های درونی برای تلاش در کسب طرد کننده می دانند. حتی یک هویت منفی(به گونه ای که جامعه آن را تعریف می کند) به بی هویتی ترجیح دارد، اگر چه به اندازه هویت مثبت رضایت بخش نیست(شولتزو شولتز[۲۲۲]،۲۰۰۲، ترجمه یحیی سید محمدی، ۱۳۸۶).
۲-۱۰-۶ تغییر هویت در نوجوانی
همانطور که قبلاً اشاره شد، شکل گیری هویت در نوجوانی با عواطف، خوانگاره و عزت نفس فرد رابطه ای جدایی ناپذیر دارد. هویت نوجوان با رشد فکر و احساس وی درباره خود همراه است (لطف آبادی،۱۳۸۰). ریشه های روانی-اجتماعی هویت در حرمت خود یا خود ارزشیابی انعکاس می یابد. طبق سنت پایدارمانده از زمان ویلیام جیمز، مفهوم خود و حرمت خود، به عنوان یک موضوع واحد در نظر گرفته می شود و میان آنها تفکیکی را قایل نبوده اند. ولی در حقیقت مفهوم خود و حرمت پدیده های یکسانی را تشکیل نمی دهند. ادراک از خود یا مفهوم خود، برداشت ونظریه ای است که هر فرد درباره خویشتن دارد. در حالی که حرمت خود، بهائ وارزشی ایت که شخص برای خود قائل است، وبنابراین جنبه کمی دارد، واز نظر انگیزشی نقش مهمی در رفتار فرد ایفاء می کند. (محسنی،۱۳۸۳). عده ای از محققان معتقدند(مفهوم) خود نه یک فرایند است و نه یک فرایند ایستا وراکد. به نظر ما در وجودمان یک هسته ثابت و پایدار وجود دارد. که هویت حقیقی و تغییر ناپذیر است. البته تمام انسان ها با مجموعه ای از توانایی های زیست شناختی و محدودیت های مشخص به دنیا می آیند که دامنه هویتی را که می توانند اتخاذ کنند محدود می کند. اما با وجود محدودیت های ژنتیک و زیست شناختی، انسان ها آزادی زیادی در تعیین هویت خویش دارند. همین قضیه که در طول زندگی خویش بارها تغییر می کنند، گواهی است بر این ادعا که می توانند در خود نوسازی کنند و موجودات کمال یافته تری شوند (وود،۱۳۷۹).
۲-۱۰-۶-۱ مکانیسم های تغییر هویت
همه با این نظر موافقند که رشد هویت هم تحت تاثیر عوامل روانشناختی درونی و هم وقایع خارجی زندگی می باشد. از این رو تغییر، ممکن است به واسطه ویژگی های شخصیتی فرد شروع شود که این ویژگی های شامل شخصیت، توانایی های شناختی و ادراک، هویت کنونی و نیز تجارب زندگی میباشد(کرامر و همکاران، ۲۰۰۴). لاویی[۲۲۳] (۱۹۹۴) تعداد زیادی از مکانیسم های احتمالی را برشمرد که در طول انتقال یا ایجاد انتقالات بین پایگاه های هویت می توان از آن استفاده کرد. این مکانیسم ها عبارتند از تعادل جویی[۲۲۴] (در نظریه پیاژه)، آمدگی تغییر، فردیت وتعارض. مکانسم های بالقوه دیگری که در انتقالات پایگاه های هویت وجود دارد ممکن است ایجاد یا درونی کردن خودهای ممکن باشد. فرد ممکن است اینگونه استدلال کند که ایجاد خودهای ممکن مکانیسمی است که با فرایند تلاش ودستیابی به هویت مرتبط است. با این حال، فرد ممکن است خودهای ممکن را براساس توانایی های یا محدودیت های درونی و ذاتی یا براساس امکانات محیط، محدود کند. خودهای ممکن به عنوان شمایلی از اید ها ونظرات اشخاص درباره آنچه که دوست دارند بشوند، آنچه می ترسند بشوند وآنچه واقعاً می شوند بیان می گردد (دانکل[۲۲۵]،۲۰۰۰). مطالعات میوس(۱۹۹۶) نشان می دهد که پایگاه های هویت از نظر سلامت روانی با یکدیگر تفاوت هایی دارند، یعنی افراد دارای هویت تعلیق و متعاقب آن هویت سردرگم دارای پایین ترین سطح سلامت روانی هستند و پایگاه های دارای تعهد بالا (هویت زودرس وموفق) بالاترین سطح سلامت روانی هستند.
۲-۱۰-۷پیشینه پژوهش
۲-۱۰-۷-۱پیشینه داخلی پژوهش
شعاع کاظمی (۱۳۸۷) در بررسی مقایسه ای راهبردهای مقابل های و نگرش نسبت به مصرف مواد در معتادان، نشان داد که تفاوت معنادار بین راهبردهای مقابل های و نگرش مثبت نسبت به مصرف مواد وجود دارد. همچنین گزارش کرد که نتایج حاکی از عدم تفاوت معنادار بین راهبردهای مقابله و نوع مصرف مواد است.
بخشی پور رودسری و همکاران (۱۳۸۷) در مقایسه راهبردهای مقابله ای و ویژگی های شخصیت معتادان خود معرف و گروه بهنجار، نشان دادند که افراد معتاد در مقایسه با گروه افراد عادی در ابعاد شخصیتی روانرنجوری نمره بالاتر و در ابعاد شخصیتی دلپذیر بودن، انعطاف پذیری و با وجدان بودن نمرات پایین تری کسب نمودند.
در پژوهشی که توسط رستمی (۱۳۸۸) با هدف مقایسه سبک های اسنادی و سبک های مقابله ای در بین معتادان خود معرف و غیر خود معرف به مرکز درمان بهبودی اقامتی میان مدت، صورت گرفت نتایج به دست آمده نشان داد که بین سبک های اسنادی و سبک های مقابله ای در بین معتادان خود معرف و غیر خود معرف به مرکز درمان بهبودی اقامتی میان مدت تفاوت معناداری وجود دارد و معتادان خود معرف در مقایسه با غیر خود معرف از راهبردهای مقابله ای مسئله مدار و همچنین سبک های اسنادی بیرونی بیشتری برخوردار بودند.
احمدی و همکاران (۱۳۸۹) در نتایج مطالعه خود گزارش کردند افراد سو ءمصرف کننده مواد، نمرات بالاتری در سبک هویت یابی هنجاری و سردرگم / اجتنابی داشتند، در حالی که افراد بدون سوء مصرف مواد بیشتر دارای سبک هویت یابی اطلاعاتی بودند
عبداله زاده جدی و همکاران (۱۳۸۹) در بررسی نقش سیستمهای مغزی/ رفتاری در پیش بینی سوء مصرف مواد، نشان دادندکه بین سیستم های مغزی/ رفتاری با سوء مصرف مواد رابطه وجود دارد و همه مولفه های سیستمهای مغزی/ رفتاری به جز مولفه بازداری رفتاری(BAS)، می توانند سوء مصرف مواد را پیش بینی کنند.
نتایج تحقیقات اوراکی (۱۳۸۹) نشان داد که بین سبک مقابلۀ و خشم با میل مصرف مواد همبستگی معنیداری وجود دارد. افراد دارای سبک مقابله هیجانی و عصبانیت زیاد، میل بیشتری به مصرف مواد مخدر داشتند. همچنین نشان داد که این افراد در مقایسه با افراد عادی در صورت ترک مواد مخدر، بیشتر در معرض مصرف دوباره مواد هستند.
محمدی و همکاران (۱۳۹۰) تحقیقی با عنوان بررسی ارتباط میان سبک‌های هویتی‌ای که افراد در دوره نوجوانی و بلوغ شکل می‌دهند با افکار مربوط به خودکشی و گرایش به خود‌کشی انجام دادند، علاوه بر این سعی کردند نقش برخی دیگر از متغیر های تاثیرگذار در افکار مربوط به خودکشی جوانان از جمله جنس و عوامل خانودگی نیز مورد بررسی قرار گیرد. شرکت‌کنندگان ۳۳۰ نفر از دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی بودند که به پرسشنامه‌ سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه سبک‌های هویتی برزونسکی پاسخ دادند. داده ها با روش ضریب همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته‌های این پژوهش نشان ‌داد که میان دختران و پسران در افکار مربوط به خود‌کشی تفاوت معناداری وجود دارد. بعلاوه زمانی‌که نقش جنس و سبک‏های هویتی همراه با تعهد وارد رگرسیون می‌شوند تنها تعهد پیش‌بینی کننده‌ منفی افکار مربوط به خودکشی است.
کیامرثی و ابوالقاسمی (۱۳۹۰) در پژوهشی تحت عنوان بررسی ارتباط راهبردهای مقابله با استرس و هیجان خواهی با استعداد سوء مصرف مواد، نشان دادند که بین راهبرد مقابله هیجان مدار و راهبرد مقابله مساله مدار و هیجان خواهی با استعداد سوء مصرف رابطه معناداری وجود دارد. همچنین تحلیل رگرسیون نشان داد که راهبردهای مقابله با استرس و هیجان خواهی می تواند سوء مصرف را پیش بینی کند.
عبدی و همکاران(۱۳۹۰) در مطالعه خود به بررسی سطح حساسیت سامانه گرایش وبازداری رفتاری، به عنوان یک عامل سبب ساز احتمالی در گرایش به سوء مصرف مواد پرداختند. بدین صورت که تفاوت میان سطح حساسیت سیستم فعالیت رفتاری (BAS) و سیستم بازداری رفتاری (BIS) درسه گروه افراد سوء مصرف کننده مواد و دو گروه گواه سیگاری و بهنجار بررسی شد. یافته ها نشان داد که نمره های خرده مقیاس BAS دو گروه سومصرف کننده مواد و سیگاری بالاتر از نمره های افراد سالم بود، ولی دو گروه سوء مصرف کننده مواد و سیگاری تفاوتی از این نظر نداشتند. درخرده مقیاس BIS نمره های گروه سیگاری بالاتر از دو گروه دیگر بود. همچنین نتیجه گیری این پژوهش نشان داد افراد سوء مصرف کننده مواد و سیگاری نسبت به افراد سالم،BAS حساس تری دارند و این امر آنها را نسبت به رفتارهای گرایشی مستعد می کند. این یافته ها هم سو با نظریه حساسیت به تقویت گری ، مبنی بر رابطهBAS ،رفتارهای گرایشی و سوء مصرف مواداست.
محمدی و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهشی با هدف مقایسه ویژگی های سرشتی منشی شخصیت در میان افراد معتاد، افسرده و مضطرب با افراد عادی، نشان داد در بعد پشتکار، گروه اضطرابی و گروه عادی نسبت به افراد معتاد تفاوت معناداری دارند. بعد نوجویی، گروه معتاد از سه گروه دیگر و در بعد اجتناب آسیب، گروه اضطرابی نسبت به دیگر گروه ها تفاوت معناداری داشتند. در بعد وابستگی به پاداش، افراد عادی بالاترین نمره را کسب کردند و تفاوت بین افراد عادی و گروه معتاد معنادار بود. اما نتایج نشان داد که در بعد خودراهبری، بین گروه های چهارگانه پژوهش تفاوت معناداری وجود ندارد.
ملازاده و همکاران (۱۳۹۱) در پژوهشی تحت عنوان مقایسه سبک های مقابله و سرسختی روان شناختی با فشار روانی در افراد معتاد و عادی، نشان دادند بین سبک مقابله متمرکز بر هیجان و سرسختی روان شناختی در افراد معتاد و عادی تفاوت معنی داری وجود دارد، ولی از نظر به کارگیری سبک متمرکز بر مساله تفاوت معنی داری بین دو گروه بدست نیامد. تحلیل رگرسیون نیز نشان داد که سرسختی روان شناختی می تواند پیش بینی کننده معناداری برای سبک متمرکز بر هیجان باشد.
شاهنده وهمکاران (۱۳۹۱)در تحقیقی با عنوان تعیین و مقایسه سیستم های مغزی فعال سازی /بازداری رفتاری ومنبع کنترل درونی وبیرونی دانشجویان دختر وپسر ،نشان دادند .میزان فعایت سیستم فعال سازی رفتاری در آزمودنی های با منبع کنترل درونی بیشترواین میزان درپسران بالاتر از دختران بود ومیزان فعالیت سیستم بازداری رفتاری در آزمودنی های با منبع کنترل بیرونی بیشتر واین برتری با گروه دختران بود .درسیستم جنگ-گریز،درک از مرکز کنترل بیرونی میانگین بالاتری را نشان دادومیانگین دختران در گریز ومیانگین پسران درجنگ بیشتر بود .ودر مجموع ،براساس دیدگاه گری ،سیستم فعال سازی رفتاری با عواطف مثبت وسیستم بازداری رفتاری با عواطف منفی در رابطه است وبراثر محرک های درونی وبیرونی فعال می شوند.تفاوت های این دو سیستم می تواند علت واکنش های مغزی برای انواع گوناگون آسیب شناسی روانی وروش های پیشگیری آن را تبیین کند.
اصغری و همکاران (۱۳۹۲) در بررسی رابطه نگرش مذهبی، منبع کنترل و گرایش به سوء مصرف مواد، نشان دادند که بین نگرش مذهبی، منبع کنترل و گرایش به سوء مصرف مواد رابطه معناداری وجود دارد. به طوری که توانستند به عنوان پیش بینی کننده های معنادار وارد معادله رگرسیون شوند. همچنین، رابطه معناداری بین نوع نگرش مذهبی و منبع کنترل به دست آمد. در مجموع، نتایج حکایت از آن داشت که افراد دارای نگرش مذهبی درونی بیشتر منبع کنترل درونی و گرایش کمتر به سوء مصرف مواد دارند و کسانی که گرایش مذهبی بیرونی دارند، منبع کنترل بیرونی و گرایش بیشتر به سوء مصرف مواد دارند.
سلیمانیان و همکاران(۱۳۹۲) در تحقیقی با عنوان پیش بینی رشد شغلی بر اساس سبک های هویت در دانشجویان مراکز آموزش عالی شهر بجنورد بیان کردند که در مفهوم رشد شغلی رهنمودهای مهمی برای انتخاب شغل و اشتغال، که یکی از مهمترین عوامل مؤثر در رشد هویت است، وجود دارد. هدف این پژوهش پیش بینی رشد شغلی بر اساس سبکهای هویت (مدل برزونسکی) در دانشجویان مراکز آموزش عالی شهر بجنورد بود. یافته ها نشان داد که بین سبک هویت اطلاعاتی و رشد شغلی ارتباط آماری مثبت و معنادار و بین سبک هویت سردرگم و رشد شغلی ارتباط منفی و معنادار وجود دارد.
معصومی (۱۳۹۲) در پژوهشی تحت عنوان نقش سیستمهای مغزی/ رفتاری، نظم جویی هیجان و طرحواره های ناسازگار در وسوسه مصرف مواد در افراد معتاد، نشان داد بین سیستمهای مغزی/ رفتاری، نظم جویی هیجان و طرحواره های ناسازگار در وسوسه مصرف مواد در افراد معتاد رابطه وجود دارد. براساس نتایج این پژوهش مدل فرضی وسوسه مواد از برازش برخوردار است و واریانس معناداری را از وسوسه مصرف مواد تبیین می کند. براساس این مدل متغیرهای مذکور میانجی گری وسوسه مصرف مواد را می کنند.
آذری(۱۳۹۲) در مطالعه ای تحت عنوان مقایسه طرحواره های ناسازگار اولیه، پایگاه هویت ومکانیسم های دفاعی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد بهنجار، نشان داد بین طرحواره های ناسازگار اولیه، پایگاه هویت ومکانیسم های دفاعی افراد مبتلا به سوء مصرف مواد و افراد بهنجار تفاوت معناداری وجود دارد. براین اساس که افراد مبتلا به سوء مصرف مواد از ناسازگار اولیه بیشتر، پایگاه هویت نامنظم تر ومکانیسم های دفاعی بیشنری استفاده می کنند.
فتحی و همکاران (۱۳۹۳) در نتایج بررسی خود گزارش نمودند که سبک هویت اطلاعاتی در دانشجویان غیر معتاد بیشتر از دانشجویان معتاد بود و سبک هویتی هنجاری و سردرگم/ اجتنابی در دانشجویان معتاد بالاتر بود.
گمچی وهمکاران (۱۳۹۳)در تحقیقی با عنوان مقایسه سیستم های مغزی-رفتاری (BAS/BIS)در افرادوابسته به مواد وبهنجار ،نشان دادندتفاوت معنی داری درسیستم های مغزی –رفتاری افراد معتادوغیر معتاد وجود دارد بطوری که سطح سیستم فعال سازی رفتاری (BAS)در افراد معتاد بالاتر از افرادغیر معتاد وسطح سیستم بازداری رفتاری (BIS)در افراد غیر معتاد بالاتر از افراد معتاد است . همچنین یافته ها بیانگر آن بود که سیستم فعال ساز رفتاری در مردان فعال تر از زنان وسیستم بازداری رفتاری در زنان فعال تر از مردان بوده است .ولی درسیستم فعالساز رفتاری در مردان وزنان معتاد تفاوت معنی داری مشاهده نشده است .
وجودی و همکاران (۱۳۹۳) در پژوهشی تحت عنوان پیش بینس آمادگی به اعتیاد براساس سبک های هویت، سبک های فرزندپروری و راهبردهای مقابله ای، نشان دادند که آمادگی به اعتیاد با سبک های هویت سردرگم – اجتنابی، سبک فرزندپروی سهل گیرانه و راهبردهای هیجان مدار رابطه مثیت معناداری دارد. همچنین براساس نتایج بین سبک هویت اطلاعاتی و تعهد و سبک مسوله مدار رابطه منفی دارد
۲-۱۰-۷-۲پیشینه خارجی پژوهش
در]پژوهشی که اسلوباداسکایاز[۲۲۶] و همکاران (۲۰۰۱) که در روسیه صورت گرفته است؛ براساس نتایج عامل فعال سازی رفتاری، همبستگی مثبت با اختلال سلوک و بیش فعالی و با رفتار اجتماعی معین و مشکل های ارتباطی با همسالان در دختران رابطه منفی دارد. در عین حال، عامل بازداری رفتاری با مشکل های هیجانی و اضطرابی در پسران، رابطه مثبت دارد ولی با اختلال سلوک و بیش فعالی ورفتارهای اجتماعی معین، رابطه منفی دارد.
مطالعه کور (۲۰۰۲) نشان داد که دو سیستم فعال ساز رفتاری و بازدارنده رفتاری دو تأثیر مجزا تسهیل کننده و بازدارنده بر رفتار افراد معتاد در مقایسه با افراد عادی دارد.
جانسون و همکاران (۲۰۰۳) در تحقیق خود نشان دادند که نمره‌های BAS بالا پیش‌بینی‌کننده سوء مصرف مواد و وابستگی به آن می‌باشد.
پژوهش ادلند و همکاران (۲۰۰۴) نشان داد که فعالسازی رفتاری یک عامل خطر برای گرایش به مصرف مواد و الکل است. همچنین عنوان کردند سیستم‌های مغزیرفتاری می‌تواند پیش‌بینیکنندهی خوبی برای گرایش افراد به مصرف مواد و الکل باشد.
سیمونز و کاروی[۲۲۷] (۲۰۰۵) به بررسی راهبردهای مقابله‌ای و استفاده از موادمخدر بر روی نمونه ای ۴۵۰۰ نفری از جوانان پرداختند. این پژوهشگران به دنبال شناسایی و پیش بینی گرایش به مصرف مواد، تفکر نسبت به مصرف مواد و راهبردهای مقابل های تحت عنوان متغیرهای پیش‌بینی کننده پرداختند و با بهره گیری از مدل آماری رگرسیون چند متغیره، به این نتیجه رسیدند که نوع راهبردهای مقابله‌ای مورد استفاده، پیش بینی کنندۀ مصرف مواد در آینده می باشد.
هنسون[۲۲۸] و همکاران (۲۰۰۶) در نتایج بررسی خود گزارش نمود افراد معتاد در مقایسه با افراد عادی در هنگام مواجهه با فشار روانی بیشتر از مقابله متمرکز بر هیجان و کمتر از روش مقابله متمرکز بر مسئله استفاده می کنند
نیزورسکی و گارب[۲۲۹] (۲۰۰۷) در مطالعه ای به بررسی نقش سیستمهای مغزی/ رفتاری و منبع کنترل در بازگشت اعتیاد پرداختند. نتایج این مطاعه نشان داد بین سیستمهای مغزی/ رفتاری و منبع کنترل و بازگشت اعتیاد رابطه وجود دارد(نقل از معصومی، ۱۳۹۲).
هانت و همکاران (۲۰۰۸) در نتایج مطالعه خود گزارش نمودند در مردان معتاد هر دو مؤلفه سیستم فعالساز رفتاری و در زنان معتاد مؤلفه روی آوری سیستم فعال ساز رفتاری، در مقایسه با همتایان غیرمعتاد، فعالیت بیشتری دارد
در مطالعه ای که توسط رواسون و ریچاردسون[۲۳۰] (۲۰۰۹) با هدف بررسی رابطه سبک های مقابله ای و گرایش به مصرف مواد دوباره در معتادان ترک کرده صورت گرفت، نتایج به دست آمده نشان داد که رابطه معنادار بین سبک های مقابله ای و گرایش به مصرف مواد دوباره در معتادان وجود دارد. براساس نتایج این بررسی معتادان ترک کرده ای که بیشتر از سبک های مقابله ای هیجان مدار استفاده می کردند، در معرض بازگشت بیشتری به مصرف مواد قرار داشتند.

پایان نامه آنالیز بیوانفورماتیکی، کلونینگ و بیان ناحیه C2 پروتئین ۱۶۶CD در میزبان پروکاریوتی ...

شکل۳-۴ دستگاه مولد ولتاژ و تانک الکتروفورز
۱۲- شیکرانکوباتور ساخت (شکل ۳-۵ )
شکل ۳-۵ شیکر انکو باتور
۱۴- سانتریفیوژ ساخت شرکت اپندور آلمان (شکل ۳-۶ )
شکل ۳-۶ سانتریفیوژ
۱۴- گرماساز[۴۰]
۱۶- دستگاه تصویر ساز ژل[۴۱] ( شکل۳-۷)
شکل۳-۷ دستگاه تصویر ساز ژل
۱۷- انکی باتور شانزده درجه ( شکل ۳-۸ )
شکل۳-۸ انکی باتور شانزده درجه
۱۸- بن ماری (شکل ۳-۹ )
شکل۳-۹ بن ماری
۱۹٫سانتریفیوژ یخچال دار
۳ آنالیز بیوانفورماتیکی ناحیه C2 پروتئیینALCAM
۳-۲-۱ استخراج توالی ناحیه C2 پروتئیین ALCAM
توالی مورد نظر از طریق سایت های Swiss-port / Uniprot KB و مرکز ملی اطلاعات بیوتکنولوژی[۴۲] (NCBI) بدست آورده شد. سپس در انتهای ۳’ توالی مورد نظر ، ۶ اسید آمینه ی هیستیدین (His-Tag ) قرار داده شد و کدون پایان (TAA ) هم بعد از آن قرار گرفت. در انتها نیز جایگاه های برش آنزیمی برای آنزیم های محدود کننده NcoI در سر ‘۵ توالی و جایگاه برش آنزیمی برای آنزیم محدود کننده XhoI در سر ‘۳ توالی قرار داده شد.
پایان نامه - مقاله - پروژه
۳-۲-۲ بهینه سازی یا Optimization توالی ناحیه C2 پروتئیینALCAM
از آنجای که ثابت شده فرایند گلیکوزیلاسیون به نحوه اتصال این پروتئین در واکنش های هموفیلیک تاثیری ندارد میزبان پروکاریوتی E.coli برای فرایند کلونینگ انتخاب شد. برای دستیابی به بیشترین میزان بیان صحیح در E.coli توالی ۷۹۲ نوکلئوتیدی ناحیه C2 پروتئیینALCAM طراحی شده توسط شرکت Genscript ایالات متحده آمریکا بهینه سازی شد.
پارامترهایی که توسط این شرکت برای فرایند بهینه سازی در نظر گرفته شد، شامل موارد زیر می شود :
codon usage میزبان
محتوای CG
ساختار دوم mRNA پیش بینی شده .
از بین بردن نواحی برش ناخواسته .
جایگاه های آنزیمی آنزیم های محدودالاثر که ممکن است در فرایند کلونینگ اختلال ایجاد کنند.
۶٫به حداقل رساندن نواحی تکرار شونده مستقیم یا غیر مستقیم.
۳ سنتز شیمیایی DNA ناحیه C2 پروتئین ALCAM
۳-۳-۱ سنتز شیمیایی ژن نوترکیب
توالی طراحی شده ناحیه C2 پروتئین ALCAM توسط شرکت Biomatik کانادا بصورت شیمیایی سنتز شد و درون وکتور pBSK قرار داده شد.
۳-۳-۲ پایداری و شرایط نگهداری DNA سنتز شده
DNA لیوفیلیزه شده را می توان توسط بافر TE استریل یا آب بدون نوکلئاز در PH طبیعی و با توجه به امکانات محیط آزمایشگاه بصورت محلول در آورد. و سپس می توان آن را در دمای بین۲۰- تا ۸۰- درجه سانتیگراد برای مدت طولانی نگهداری کرد. DNA لیوفیلیزه شده، محلول شده به کمک بافر TE می تواند به مدت ۶ ماه در دمای ۴ درجه سانتیگراد نگهداری شود در صورتی که اگر از آب برای محلول سازی استفاده شود امکان نگهداری در ۴ درجه سانتیگراد وجود ندارد.
۳-۳-۳ محلول سازی DNA لیوفیلیزه
قبل از باز کردن تیوب حاوی DNA ، ابتدا بهتر است به مدت چند ثانیه تیوب را سانتریفیوژ کنیم تا DNA های متصل به دیواره جدا شوند. در صورت عدم سانتریفیوژ ممکن است مقداری از ذخیره­ی DNA در هنگام برداشتن آن به دیواره های سر سمپلر بچسبد و از دسترس خارج شود.
۱٫استوک اصلی: µg 10 از DNA لیوفیلیزه در µl 100 از بافر TE حل شد.

 

    1. استوک مورد استفاده: در یک میکروتیوب دیگرµl 1 از استوک اصلی در µl10 از بافر TE حل شد. ( غلظت نهایی به ng/ µl10 رسید.)

 

۳ کلونینگ پلاسمید- AMP+ pBSK حاوی DNA ناحیهC2پروتئین ALCAM
۳-۴-۱ آماده سازی باکتری شایسته
جهت آماده سازی باکتری Top 10 برای پذیرش پلاسمید ابتدا باید آن را کامپتنت یا شایسته سازی کرد.
۳-۴-۱-۱ مواد و محلول ها
- محلول کلرید کلسیم ۰٫۱ مولار
- LB براث بدون آنتی بیوتیک
- LB براث حاوی آمپی سیلین ( پس از ساختن براث و سپس سرد شدن آن بعد از اتوکلاو کردن، آمپی سیلین به محیط کشت افزوده شد. غلظت آمپی سیلین باید حدود ۱۰۰ میکروگرم در هر میلی لیتر باشد )
- LB آگار حاوی آمپی سیلین ( روش تهیه دقیقا مشابه LB براث است ).
۳-۴-۱-۲ روش کار
باکتری را در محیط کشت فاقد آمپی سیلین کشت داده.
۲- برای مدت۲۴ ساعت (over night) محیط کشت را در انکوباتور قرار داده، یک تک کلون از آن را انتخاب کرده و به ۵ میلی لیتر محیط LB مایع بدون آمپی سیلین تلقیح می کنیم و سپس به مدت یک شب تا صبح در شکیرانکوباتور قرار می دهیم تا باکتری رشد کنند.
۳- ۴۰۰ میکرو لیتر از محیط فوق را به ۵ میلی لیتر محیط LB براث تازه تلقیح نموده و مجددا آن را به مدت ۲تا ۳ ساعت در شیکرانکوباتور قرار می دهیم. تا محیط کدورت مناسب یعنی جذب ۵/۰ تا ۸/۰ در۵۰۰ نانومتر را به ما می دهد در این حالت باکتری در فاز رشد لگاریتمی خود قرار دارد.
۴- باکتری هایی که به این طریق تازه گشته و در فاز لگاریتمی تکثیر می باشند را در چند میکروتیوب استریل توزیع کرده و ۵ الی ۱۰ دقیقه روی یخ نگه می داریم.

دانلود مطالب پژوهشی در رابطه با اصول حاکم بر نبردهای هوایی در مخاصمات مسلحانه بین المللی- فایل ۵

با این حال تعریف مرز میان اهداف نظامی و غیرنظامی همچنان دشوار است در بند دوم ماده ۵۲ در فصل اول الحاقی جامعه بین المللی تلاش کرده تا توضیح دهد چطور بین این دسته ها تفکیک صورت گیرد.[۴۶]
هدف های نظامی بدون قید حصر عبارتند از حمله و بمباران نیروهای نظامی، استحکامات، تأسیسات، آمادگاههای ارتش، کارخانه های نظامی، خطوط مواصلاتی یا حمل و نقل در جهت استفاده نظامی. [۴۷]
هدف های نظامی دامنه بسیار گسترده ای دارند، زیرا متضمن بمباران شهرها و اماکنی که در مجاورت بسیار نزدیک عملیات نیروهای زمینی قرار دارند و همچنین بمباران شهرها و اماکنی که جهت مجتمع های نظامی هم مورد بهره برداری قرار می گیرند، است. به علاوه شهرهای مقاوم یعنی شهرهایی که آمادگی کامل جهت پدافند هوایی دارند جز هدف های نظامی محسوب می شوند. تفکیک شهرها از حیث مقاوم بودن و بلا دفاع بودن الهام گرفته از رویه قضایی دادگاههای داوری مختلط است. یکی رای دادگاه مختلط ژرمنی – آلمانی مورخ اول دسامبر ۱۹۲۷ در قضیه برادران «کوتنکا»[۴۸]و دیگری رای همان دادگاه در قضیه کریادولا[۴۹] مورخ ۱۰ مه ۱۹۳۰ دادگاه داوری است در این آرا آلمان را به خاطر بمباران هوایی که منجر به مرگ اتباع یونانی (که در آن هنگام یونان بی طرف بود) و نیز نقض حقوق بین الملل و مقررات ۱۹۰۷ لاهه (مواد ۲۵ و ۲۶) در زمینه بمباران زمینی که بیانگر یک اصل کلی است و باید از راه قیاس به بمباران هوایی تعمیم داد مسئول شناخت.[۵۰]
همانطور که بیان شد جنگ هوایی نیز علیه اهداف نظامی اتخاذ می شود و جمعیت غیرنظامی و اموال غیرنظامیان مستثنی هستند.
۲) مناطق خارج از جبهه جنگ در جنگ های هوایی:
در جنگ هوایی افقی هیچ نقطه ای خارج از جبهه جنگ به حساب نمی آید اما در جنگ هوایی عمودی نواحی خاصی، چه داخل قلمرو متخاصمان و چه خارج از آن، خارج از جبهه جنگ هوایی است:[۵۱]
۱) کشورهای بی طرف با سرزمین های بی طرف
۲) شهرهای بی دفاع[۵۲]
۳) اموال و املاک خصوصی فاقد جنبه نظامی
۴) افراد غیرنظامی[۵۳]
۵) ساختمان های علمی آموزشی، اماکن خیریه و بیمارستانها. این بناها باید دارای علایم مشخصه کاملاً قابل رویتی برای مهاجم باشد.[۵۴]
مقاله - پروژه
۶) بناهای تاریخی و هنری که واجد ارزش قابل توجهی بوده و مشخصات آنها در زمان صلح به کشورهای دیگر رسماً اعلام شده باشد.[۵۵]
۷- مکانهایی که تخریب آنها در کنار منفعت نظامی ممکن است باعث آزاد شدن نیروهای خطرناک شود. مکان حمله به سد یا آب گیرها، یا نیروگاهای برق هسته ای.[۵۶]
مبحث دوم: رزمندگان در نبردهای هوایی
گفتار اول:شناخت نیروهای نظامی در نبردهای هوایی و سلاح های مورد استفاده توسط این نیروها
الف)شناخت نیرو های نظامی
تشخیص و تفکیک نیروهای رزمنده و غیررزمنده دارای ریشه عرفی بسیار کهنی است، هدایت عملیات جنگی توسط رزمندگان و عوامل و ابزارهای مبارزاتی صورت می گیرد که طبق مقررات حقوق بین الملل صلاحیت کامل برای مبارزه داشته باشند چه این امر در چگونگی اداره جنگ و آثار مترتب بر آن تأثیر قابل ملاحظه ای دارد. همان طور که ذکر آن رفت مخاصمات مسلحانه به دریایی و هوایی و زمینی تقسیم می شوند در نتیجه در هر یک از آنها وضعیت رزمنده و غیررزمنده متفاوت است در جنگ دریایی و هوایی رزمندگان عوامل و ابزارهای مبارزاتی چون کشتی ها و انواع هواناوها هستند. در جنگ زمینی اساساً افراد حقیقی هستند البته این تفکیک مانع از آن نیست که در جنگ هوایی و زمینی افراد حقیقی نتوانند عنوان رزمنده داشته باشند یکی از مهمترین ابزارهای مورد استفاده در جنگ هوایی که امروزه توجه حقوقدانان را به خود جلب کرده است هواپیماهای بدون سرنشین است که به خاطر اهمیت آنها به تفصیل در قسمت بعد توضیح داده خواهند شد و اکنون به بررسی سایر مسایل کاربردی خواهیم پرداخت. ابزارهای اصلی مورد استفاده در جنگ هوایی که عنوان رزمنده در این جنگ را یدک می کشد هواپیما است که لازم است به مهمترین انواع هواپیما پرداخته شود تا مشخص شود منظور از رزمنده در جنگ هوایی کدام دسته از هواپیماها هستند.
۱)هواپیماهای دولتی:
هواپیماهای دولتی تمام هواپیماهای متعلق به دولت یا مورد استفاده آن است که انحصاراً وظایف و عملکردهای دولتی دارند (مثل خدمات گمرکی یا پلیسی.[۵۷]
گرچه هیچ تعریفی عموماً پذیرفته شده ای از هواپیماهای دولتی یا حکومتی در حقوق بین الملل وجود ندارد.[۵۸]
اما بر سر این نکته توافق است که هواپیماهای مورد استفاده در سرویسهای گمرکی و پلیسی یا هواپیماهای حامل سران دولت، هواپیماهای دولتی یا حکومتی قلمداد می شوند.[۵۹]
۲)هواپیماهای کشوری یا غیرنظامی
سایر هواپیماها به جز هواپیماهای نظامی و هواپیماهای دولتی هستند که انحصاراً برای حمل و نقل غیرنظامی (کشوری) مسافر یا کالا مورد استفاده قرار می گیرند.[۶۰]
در دستورالعمل سان رمو در تعریف هواپیماهای غیرنظامی آمده است که هواپیماهای غیرنظامی به معنای هواپیمایی به غیر از هواپیماهای نظامی و کمکی و هواپیماهای دولتی است چون هواپیماهای گمرک یا پلیس است که دارای علائم مشخصی است و جهت حمل و نقل مسافران غیرنظامی در سرویس های برنامه ریزی شده و برنامه ریزی نشده در مسیرهای سرویس ترافیک هوایی مورد استفاده قرار می گیرد.[۶۱]
۳)هواپیماهای کمکی:
به معنای هواپیمایی به غیر از هواپیمای نظامی است که تحت کنترل صرف نیروهای مصلح یک کشور یا متعلق به آنهاست و جهت انجام امور دولتی و غیرتجاری استفاده می شود.[۶۲]
۴)هواپیماهای نظامی
دستورالعمل سن رمو در مورد حقوق بین الملل قابل اعمال در مورد مخاصمات مسلحانه در دریا در بخش مفاهیم خود هواپیماهای نظامی را اینگونه تعریف می کند: هواپیمای نظامی به عنوان هواپیمایی است که توسط واحدهای گمارده شده نیروهای مسلح یک کشور که دارای علائم نظامی آن کشور هستند هدایت می شود یکی از افراد نیروهای مسلح فرماندهی آن را به عهده دارد و خدمه آن افراد نظامی هستند که تحت مقررات نیروهای مسلح هستند[۶۳]
در پیش نویس کنوانسیون ۱۹۲۳ لاهه در خصوص قواعد جنگ هوایی در ماده ۳ آمده است که هواپیماهای نظامی باید علامتی بر روی بدنه خود داشته باشند که نشان دهنده ملیت و ماهیت نظامی آن باشد.[۶۴]
با توجه به تعاریف ارائه شده در خصوص انواع هواپیماها اشاره به این نکته ضروری است که هواپیماهای نظامی به عنوان نظامیان در نبردهای هوایی شناخته می شوند و سایر هواپیماها اگر برای انجام عملیات نظانی مورد استفاده قرار گیرند نظامی تلقی می شوند و به عنوان رزمندگان نظامی با آنان برخورد خواهد شد اما در هر صورت استفاده از هواپیماها در طول نبرد نیز از قواعد خاصی تبعیت می کند که اجرای آنها برای کشورها الزامی می باشد که به آنها اشاره خواهد شد.
طبق قواعد کنوانسیون ۱۹۲۳ لاهه با هواپیماهای عمومی غیرنظامی به جز آنهایی که برای امور پلیسی و گمرکی (هواپیماهای دولتی) در نظر گرفته می شوند همانند هواپیماهای خصوصی رفتار خواهد شد.[۶۵] و هواپیماهای عمومی که برای اعمال حاکمیت مورد استفاده قرار می گیرد باید دارای نشانه ها و علائم خارجی باشند که وصف غیرنظامی آن را آشکار کند.[۶۶]
بنابراین در استفاده از هواپیماهای غیرنظامی باید شرایط فوق را رعایت کرد تا بتوان آنها را از گزند حوادث در طول جنگ در امان نگه داشت اما مسأله بحث برانگیز در خصوص هواپیماهای عمومی و خصوصی که در کنوانسیون ۱۹۲۳ لاهه ذکر شده بحث توقیف هواپیماهاست در ماده ۳۲ مقررات لاهه آمده است که هواپیمای غیرنظامی عمومی را بدون رسیدگی دادگاه عناصر جنگی می توان توقیف کرد که مفهوم مخالف این ماده چنین است که رسیدگی های دادگاه غنائم صرفاً در مورد هواپیماهای خصوصی لازم است که این درست نیست.[۶۷] چرا که در فصل هفتم مقررات لاهه در خصوص جنگ هوایی آمده است، صراحتاً میان هواپیماهای خصوصی دشمن و بی طرف تفکیک قائل شده است. هواپیماهای خصوصی دشمن را در هر شرایطی می توان توقیف کرد.[۶۸] بر عکس هواپیماهای خصوصی بی طرف تحت پیش شرط های خاصی قابل توقیف هستند.[۶۹]
با وجود مباحث ذکر شده از کنوانسیون ۱۹۳۳ لاهه آنچه امروز به چشم می خورد نادیده انگاشتن این قواعد است چرا که در اکثر مخاصمات مسلحانه بین المللی به ویژه پس از جنگ جهانی دوم، هواپیمایی عمومی غیرنظامی و هواپیماهای خصوصی که در اختیار طرف مقابل مخاصمه قرار می گرفت، غنیمت تلقی شده و بدون رسیدگی دادگاه غنائم که معمولاً برای هواپیماهای غیرنظامی به کار می رود توقیف می شدند.[۷۰]
با توجه به مطالب ذکر شده هواپیماهای عمومی غیرنظامی و هواپیماهای خصوصی به طور کلی رزمنده محسوب نمی شوند و باید شرایط مندرج درکنوانسیون را در هنگام پرواز در زمان جنگ رعایت کنند مگر اینکه برای اهداف نظامی استفاده شوند.
هواناوهای غیر متخاصم اعم از هواپیماهای غیر نظامی متعلق به کشور های متخاصم و هواناوهای متعلق به کشورهای بی طرف است که این هواناوها را اصولاًنمی توان مورد حمله قرار داد مگر اینکه رفتار آنها این بیم را پیش آورد که پرواز آنها از لحاظ نظامی سودمند است(پرواز بر فراز قلمرو دشمن یا نقاط مرزی یا در مجاورت منطقه عملیاتی)[۷۱]
هواناوهای غیر متخاصم هرچند از حمله و تعرض مصون هستند اما می توان آنها را مجبور به فرود در نزدیک ترین محل فرود کرد و خود و محموله هایشان را تحت شرایطی ضبط و تصرف کرد.ضبط و تصرف هواناوهای دولتی غیرمتخاصم متعلق به دشمن و محموله آنها بدون دادرسی قضایی مربوط به غنایم انجام می شود اما ضبط و تصرف هواناوهای خصوصی دشمن و محموله های آنها باید طبق یک دادرسی قانونی یک دادگاه غنایم که قواعد حقوق دریایی را رعایت و اعمال کند،تصدیق شود.اما هواناوهای بی طرف وضعینتی متفاوت از هواناوهای متخاصم و غیرمتخاصم دشمن دارند،آنها را می توان مورد بازرسی قرار داد،اما این نوع هواناوها را نمی توان ضبط و تصرف کرد مگر در موارد زیر:
نفوذ در یک منطقه ممنوعه،قاچاق جنگی،معاضدت خصمانه این نمونه از قواعد در واقع قواعد جنگ دریایی است که به قلمرو هوایی تسری یافته است.کشور های متخاصم علی رغم اینکه حق ضبط و تصرف هواناوهای بی طرف را ندارند ولی می توانند به شرط پرداخت غرامت برای طول دوران مخاصمه آنها را مصادره کنند.
در خصوص هواپیماهای نظامی که جز هواپیماهای عمومی قلمداد می شوند.[۷۲]باید خاطر نشان کرد که اینگونه رزمندگان همانند وسایل نقلیه نظامی زمینی، هواپیماهای نظامی نفربرها و ناوها باید علائم خارجی که بیانگر تابعیت و ماهیت نظامیشان است داشته باشند. اعضای نیروهای مسلح بدون یونیفورم که با بهره گرفتن از هواپیماهای نظامی یا ناوهایی که به درستی علامت گذاری شده اند در مخاصمات شرکت می کنند. رزمنده باقی می مانند و در صورت دستگیری توسط دشمن وصف نظامی خود را با کارت شناسایی اثبات خواهند کرد. بنابراین هواپیمای نظامی، هواپیمای متعلق به نیروی هوایی یک دولت است. دارای علائم خارجی می باشد که تابعیت آن را مشخص می کند. ناوهای جنگی و هواپیماهای نظامی باید آشکار و بدون هیچگونه ابهامی به عنوان هدف نظامی با دارا بودن علائم خارجی، قابل شناسایی باشند. این امر با شرط تفکیک که در مورد نیروهای زمینی مصداق دارد و هر یک از رزمندگان را مکلف به پوشیدن یونیفرم جنگی یا سایر نشان های قابل تفکیک به منظور حمایت از غیرنظامیان می کند، مطابق است. متعاقباً اعضای نیروهای مسلحی که یونیفرم نپوشیده اند اما در داخل هواپیمای نظامی که به درستی علامت گذاری شده است قرار دارند و در مخاصمات شرکت می کنند، به رغم این شرایط رزمنده تلقی می شوند اگر رزمنده و غیررزمنده داخل هواپیمای نظامی باشند آن هواپیما هدف نظامی می شود که طرف مقابل با سلاح و ابزارهای جنگی مجاز، می تواند به آن حمله کند طرف مقابل نمی تواند و ملزم نیست وجود غیررزمندگان علاوه بر خدمه رزمنده را مدنظر قرار دهد.[۷۳] اگر اعضای خدمه هواپیمای نظامی که یونیفرم به تن ندارند به دست طرف مقابل بیافتند، باید عضویت خود را در نیروهای مسلح از طریق ارائه کارت شناسایی اثبات کنند.[۷۴]
در بند یک ماده ۱۶ کنوانسیون ۱۹۳۳ لاهه آمده که هیچ هواپیمایی به جز هواپیمای نظامی طرفهای مخاصمات مسلحانه بین المللی نمی تواند در هیچ گونه مخاصمه شرکت کند.[۷۵]
ممنوعیت ذکر شده در بند ۱ ماده ۱۶ مقررات لاهه هیچگاه به عنوان یک قاعده حقوق بین الملل قراردادی لازم الاجرا نشده، بلکه قاعده حقوق بین الملل عرفی است و این اصل یا پاسخی است به جمله نخست بند ۳ ماده ۴۴ پروتکل اول الحاقی: «به منظور ارتقای حمایت از جمعیت غیرنظامی از آثار مخاصمات رزمندگان مکلف هستند در حین حمله یا در حین عملیات نظامی پیش از حمله خود را از جمعیت غیرنظامی تفکیک کنند. هواپیمای غیرنظامی یک شی غیرنظامی است که به طور کامل براساس بند ۱ ماده ۵۲ پروتکل اول الحاقی حمایت می شود. از سوی دیگر هواپیمای نظامی باید قابل شناسایی باشد و مجاز است در عملیات نظامی شرکت مستقیم داشته باشد و ممکن است هدف حمله مسلحانه طرف مقابل قرار گیرد.[۷۶]
هواپیمای نظامی باید تحت فرمان فرد نظامی باشد که به این سمت گماشته شده است. خدمه تحت انضباط نظامی قرار دارند.[۷۷]
بنابراین هواناوهای متخاصم را می توان به هنگام پرواز کامل یا در روی زمین مورد حمله قرار داد و منهدم ساخت آنها باید علامت مشخصه داشته باشند که بتوان از روی آن تابعیت و خصیصه نظامی بودنشان را بازشناخت.
هواناوهای نظامی حق پرواز برفراز کشور بیطرف را ندارند. خدمه پرواز مانند کارکنان نیروهای دریایی و زمینی تحت حمایت عهدنامه های مربوط به قوانین و عرفهای جنگی می باشند. اما آنها به طور مسلم جزو کارکنان ارتش بوده، مأموریت داشته و نامشان در فهرستهای کنترل کشور متخاصم ثبت شده باشد بنابراین شباهت زیادی میان وضعیت حقوقی هوانوردان از یک طرف و سربازان و ملوانان از طرف دیگر وجود دارد.[۷۸]
با توجه به آنچه گفته شد دریافتیم که نیروهای هوایی دشمن شامل هواپیماهای نظامی هستند که توسط افراد حقیقی که خلبان نامیده می شوند هدایت می شوند و این خلبانان نیز جز نیروی هوایی کشورهای متخاصم محسوب می شوند.
ب)کاربرد سلاح ها توسط رزمندگان در نبردهای هوایی
حال که نیروهای رزمنده در نبرد هوایی شناخته شدند خالی از فایده نیست که به سلاح هایی که این نیروها مجاز هستند طبق قوانین بشردوستانه بین المللی از آنها استفاده کنند اشاره شود طبق بند اول ماده ۳۵ کنوانسیون لاهه حق طرفهای مخاصمه در انتخاب ابزارهای جنگ نامحدود نیست.[۷۹]
عبارت فوق پیش از این در تنظیم ماده ۲۲ مقررات لاهه بکار گرفته و در حال حاضر تقریباً کلمه به کلمه در بند اول ماده ۳۵ پروتکل اول الحاقی تکرار شده است این اصل یکی از اصول بنیادین حقوق بین المللی ناشی از عرف ایجاد شده در ارتباط با اصول بشریت و اقتضا آن وجدان عمومی است دیدگاه زیربنایی جنگ محدود[۸۰] که به حقوق نوین جنگ محدود می شود مستلزم این است که هر متخاصم را برای ایجاد تعادل میان نگرانی های انسانی ناشی از مخاصمه و ضرورت های نظامی تعادل ایجاد کند.[۸۱]

نکاح با اتباع بیگانه در حقوق و رویه قضایی ایران- فایل ...

بر آن بار است.[۷۸]
لذا روابطی که تا این زمان، بین زن و مرد برقرار بوده است نامشروع بوده و فرزندان هم که از این وصلت به وجود آمده اند حکم زنازاده یا متولد به شبهه را بر حسب علم و اطلاع یا جهل طرفین، یا یکی از آنها خواهند داشت.
ایراد دومی که به این نظر وارد است این است که عقد غیر نافذ مادام که رضای متأخر به آن لاحق نگردیده در عمل فرق چندانی با عقد باطل ندارد و اگر صحت عقد ازدواج بدون پروانه یک زن ایرانی با مرد بیگانه متوقف به اجازه دولت به این دو فرضی که زوجین مذکور، هرگز درصدد کسب پروانه زناشویی و ثبت آن برنیایند، در این صورت بر روابطی که در این مدت بین آنها برقرار بوده است چه نامی می توان گذاشت و فرزندان آنان چه حکمی خواهند داشت؟ ایرادات اساسی وارد به نظریه های صحت و عدم نفوذ ازدواج بدون پروانه بیانگر این است که این نظریه ها نمی توانند توجیه مناسبی برای ضمانت اجرای ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی باشند. به همین جهت باید به دنبال نظریه ای باشیم که ایرادات نظریه های سابق را نداشته باشد.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
گفتار پنجم : نظریه عدم قابلیت استناد
قبل از ورود در بحث، ذکر این مقدمه لازم است که در آثار قراردادها، تعهد تنها برای طرفین عقد ایجاد
می شود دیگران را نه مدیون می گرداند نه دائن. با وجود این باید به این نکته توجه داشت که عقد به عنوان پدیده اجتماعی در برابر اشخاص ثالث نیز قابل استناد است مگر در شرایط اوضاع و احوال خاصی، عقدی که در رابطه دو طرف نافذ است در برابر دیگران قابل استناد به نظر نمی رسد مثلاً معامله ی به قصد فرار از دین در رابطه مدیون و طرف قرارداد نافذ است، اما در برابر طلبکار قابل استناد نیست،[۷۹] یا وقفی که در شرایط و اوضاع و احوال عادی ممکن است درست تلقی شود، زمانی که قصد واقف از این وقف، اضرار به طلبکاران باشد صحت آن منوط به اجازه ی دیان می گردد.[۸۰] این گونه قراردادها، از دیدگاه اشخاص ثالث در حکم باطل است زیرا هیچ اثری در جهان حقوق ندارد در حالی که عدم نفوذ عقد غیرقابل استناد، نسبی است. در عقد ازدواجی هم که بدون اجازه دولت بین یک زن ایرانی و شوهر تبعه بیگانه واقع شده، همین وضعیت حاکم است. به همین جهت به نظر می رسد ضمانت اجرای مدنی حکم مقرر در ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی دائر بر تحصیل اجازه ی قبلی مرد بیگانه از دولت یا به تعبیر ماده یک آیین نامه زناشویی بانوان ایرانی با اتباع بیگانه «پروانه اجازه زناشویی» برای ازدواج با زن ایرانی، حتی در صورت جمع همه ی شرایط صحت و فقد شرعی، غیرقابل استناد بودن ازدواج مذکور، در برابر دولت است.
زیرا یکی از مهمترین دلائلی که ایجاب می نماید، در این ازدواج از دولت کسب اجازه گردد، آثار و تبعات سیاسی و اجتماعی مترتب بر آن، از جمله تغییر تابعیت زن ایرانی است، پس لازم است که دولت به این ازدواج ها نظارت داشته باشد. ضرورت اعمال نظارت دولت از جنبه اجتماعی هم قابل توجیه است؛ زیرا در این گونه ازدواج که دو طرف آن را زن و مردی با قابلیت های متفاوت تشکیل می دهند مصلحت زن و خانواده ایجاب می کند که از نظارت حمایتی دولت برخوردار شوند، چنانکه با تأمل در مقررات آئین نامه زناشویی بانوان ایرانی با اتباع بیگانه ی غیرایرانی می توان این جنبه از نقش نظارتی دولت را مشاهده کرد. زمانی که زنی از اتباع این دولت و مردی از اتباع بیگانه در ازدواج خود بدون کسب اجازه از او نقش نظارتی او را نادیده می گیرند، ضمن آنکه این ازدواج بین آنها نافذ و منشاء حقوق و تکلیف است در برابر او (دولت) مادام که با کسب پروانه زناشویی از او، آن را به ثبت نرسانده اند قابل استناد نیست. بنابراین زن به استناد قباله ی عادی ازدواج نمی تواند درخواست ترک تابعیت ایران را مطرح کند و نه آنکه در روابط زوجیت از حمایت دولت برخوردار باشد و استیفای حقوق خویش را از او بخواهد. این نظریه، با این توصیف می تواند تمام اشکالات و ایراداتی که بر دو نظریه پیشن وارد بود را مرتفع کند، چرا که این نظریه صحت ازدواج را متوقف به اجازه ی دولت نمی داند بلکه عقد ازدواج در این مورد نیز در صورت اجتماع شرایط و ارکان صحت و فقد منع به مجرد ایجاب و قبول زن و مرد تشکیل می گردد و فقط از جهت اینکه از دولت تحصیل اجازه نگردیده است در برابر او قابل استناد نیست.[۸۱]
گفتار ششم : ازدواجهای غیررسمی از لحاظ حقوق ایران
ازدواجهای شرعی مخصوصاً بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران و هجوم مهاجرین کشورهای همسایه به ایران موجب بروز مشکلات زیادی شده که دامنگیر هموطنان ما شده است.
ممکن است ازدواج شرعی که بین دو تبعه ایرانی صورت پذیرفته مشکلی نداشته باشد و به راحتی در مراجع رسمی با حکم دادگاه قابل ثبت و به رسمیت شناخته شده باشد، اما ازدواج بین اتباع ایران با اتباع بیگانه بدون هماهنگی مراجع رسمی مشکلات فراوان را به همراه دارد و چون آثار ازدواج بعنوان یک عقد اجتماعی دامنگیر جامعه میشود و آثار اجتماعی آن محدود به طرفین عقد نمی شود بلکه سرنوشت فرزندان نیز بر این ازدواج وابسته است. بنابراین طرفین نمی توانند آزادانه آثار آنرا معین کنند، نتایج و آثار آن را به طور امری از طرف قانونگذار معین می شود و مجموع مقررات آن «موقعیت قانونی» خاصی را بوجود
می آورد که زن و مرد فقط می توانند به تراضی خود را در آن موقعیت قرار دهند و حق ندارند نظمی را که قانونگذار برای ادارۀ درست خانواده لازم دیده بر هم زنند.[۸۲] بنابراین ازدواجی که مطابق قانون منعقد نشده باشد و یا تشریفات لازمه را طرفین انجام نداده باشند مورد حمایت قانون قرار نمی گیرد. بعد از انقلاب تعداد زیادی از اتباع خارجه مخصوصاً افغانی ها و عراقی ها به صورت غیرمجاز وارد ایران شده و به دلایل و انگیزه های مختلفی مبادرت به ازدواج با زنان ایرانی نموده اند. اتباع سایر کشورها مانند بنگلادش، پاکستان، هند، نیز ازدواجهای زیادی با زنان ایرانی داشته اند، از عللی که عموماً می توان برای مبادرت به چنین ازدواجهای نام برد عبارتند از:
۱- تمایل اتباع کشورهای مذکور به تحصیل اقامت و تابعیت ایران
۲- سهولت تشریفات ازدواج با زن ایرانی
۳- عدم برخورد قاطع مراجع ایرانی
۴- جامع عمل پوشیدن به مقاصد سود جویانه و خلاف قانون خود تحت پوشش ازدواج با یک زن ایرانی
۵- جامع عمل پوشیدن به اهداف سیاسی و ضد امنیتی تحت پوشش ازدواج
۶- آینده نامطمئن سیاسی و اقتصادی در بعضی از این کشورها به خصوص افغانستان
۷- پذیرفتن این افراد در بعضی از مراجع قضایی (دادگاههای مدنی خاص در قبل از اصلاح قانون و اعمال قانون دادگاههای عمومی و انقلاب) و عمدتاً در شعبی که متصدیان آن روحانیون هستند و بیشتر تمایل به اعمال مقررات شرع اسلام دارند.
در خصوص وضعیت حقوقی این ازدواج باید گفت چون این ازدواج رابطه تنگاتنگی با نظم عمومی دارد
بی اعتباری ازدواج منجر به نامشروع بودن روابط زن و مرد و فرزندان ناشی از این ازدواجها خواهد شد. با توجه به جنبه های اجتماعی عقد ازدواج اصلاً به صلاح جامعه نیست که این ازدواجها غیرمعتبر یا باطل شناخته شود و همچنین از ماده اول قانون ازدواج چنین برمی آید که قانونگذار این امر را نیز در نظر داشته و به همین دلیل در آن قانون به مجازات عاقد و زوج بسنده کرده است بنابراین منع قانونگذار دلیل بر بطلان نیست از سوی دیگر شورای نگهبان نیز در سال ۱۳۶۳ مجازات متعاقدین و عاقد در ازدواجهای غیررسمی را غیرشرعی اعلام کرد، بنابراین، چنین ازدواجی نه باطل بود و نه مجازاتی برای آن در نظر گرفته شده بود.
از آنجا که ماده اول قانون ازدواج عام است یعنی هم شامل ایرانی ها و هم شامل ازدواج با بیگانگان هم
می شود پس در صورتی که از ماده ۱۷ قانون ازدواج چشم پوشی کنیم می بینیم که ازدواجهای شرعی با بیگانگان را نه تنها نمی توان باطل دانست، مجازاتی هم به دلیل عدم ثبت نمی توان نسبت به آنها اعمال نمود. اما طبق ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی ازدواج زن ایرانی با تبعه بیگانه حتی در مواردی هم که مانع قانونی نباشد موکول به اجازه دولت است؛ به عبارت دیگر در صورت فقدان موانع ازدواج، باز هم می بایست از دولت اجازه گرفته شود. بنابراین با توجه به اهداف سیاسی دولت و ضرورت کنترل بر اتباع و مصلحت بانوان ایجاب می کرد که دولت نسبت به اینگونه ازدواجها نظارت داشته باشد به همین دلیل در عمل رویه دادگاهها بر این بوده، با عنایت به اینکه شورای نگهبان ماده یک قانون ازدواج را غیرشرعی اعلام کرده ولی در خصوص ماده ۱۷ قانون ازدواج مبنی بر تحصیل اجازه سکوت نموده و دادگاهها در عمل آن را معتبر تلقی کرده و اعمال می نمودند. تا اینکه برای رعایت و حفظ مصلحت بانوان ایران شورای عالی قضایی طی بخشنامه ای اعلام کرد که اعتبار ماده ۱۷ قانون ازدواج به قوت خود باقی است در این بخشنامه تأکید شده است که دفاتر ثبت ازدواج باید از ثبت اینگونه ازدواجها خودداری کنند و بیگانه ای که بدون پروانه زناشویی مبادرت به ازدواج با بانوی ایرانی نماید به مجازات مصرحه در ماده مذکور محکوم خواهد شد.
گفتار هفتم: ثبت ازدواج
ثبت ازدواج به عنوان یکی از وقایعه ۴ گانه هر انسانی (ولادت ، مرگ، ازدواج، طلاق) در ایران الزامی است و جنبه آمره دارد و افراد در تنظیم درخواست و ثبت آن مخیر نمی باشند و مطابق ماده ۹۹۳ قانون مدنی یکی از مواردی که باید در ظرف مدت و به طریقی که به موجب قوانین یا نظامات مخصوصه مقررات به دایرۀ سجل احوال اطلاع داده شود ازدواج است اعم از دائم و منقطع.[۸۳] هدف از این الزام سهولت اثبات زوجیت و حمایت از حقوق کودکان است. ثبت ازدواج در دفاتر اسناد رسمی از بسیاری گفتگوهای ناهنجار دربارۀ انکار زوجیت و نسب می کاهد و به استواری و بنیان خانواده کمک می کند. به همین جهت، دارندگان دفاتر رسمی ازدواج و طلاق مکلف شده که این وقایع را در شناسنامه زوجین نیز درج و مهر و امضاء کنند.[۸۴]
لازم به ذکر است اثبات عقد تنها از این راه ممکن نیست و از همه دلایل اثبات دعوی (اقرار، سند، شهادت، اماره، سوگند) نیز می توان استفاده کرد. در بند اول ماده ۳۲ قانون ثبت احوال آمده است: ارائه اقرارنامه رسمی مبنی بر وجود رابطۀ زوجیت برای ثبت آن در اسناد سجلی طرفین کافی است. این حکم به خوبی نشان می دهد که ثبت ازدواج، نه تنها در زمره شرایط صحت آن نیست، یگانه دلیل اثبات هم بشمار
نمی آید. با این همه اهمیت ثبت این وقایع تا بدان حد بوده که قانونگذار تحت شرایطی درخواست اعلام و ثبت واقعه از غیر صاحب حق نیز پذیرفته است. [۸۵]
به همین جهت قانونگذار در ماده ۱ قانون ازدواج مصوب مرداد ماه ۱۳۱۰ با اصطلاحات سال ۱۳۱۷ برای کسانی که مبادرت به عقد ازدواج غیررسمی می نمودند مجازات مقرر کرده بود. ماده مذکور مقرر داشت: در نقاطی که وزارت عدلیه معین و اعلام می نماید هر ازدواج و طلاق و رجوع باید در یکی از دفاتری که مطابق نظامه نامه های وزارت عدلیه تنظیم می شود به ثبت برسد. در نقاط مزبور هر مردی که در غیر از دفاتر رسمی ازدواج و طلاق مبادرت به ازدواج و طلاق و رجوع نماید به یک تا شش ماه حبس تأدیبی محکوم می شود و همین مجازات برای عاقد هم است.
در حوزه هایی که آگهی فوق الذکر از طرف وزارت دادگستری نشده است شوهر مکلف است در صورتی که در غیر دفاتر رسمی ازدواج و طلاق مبادرت به ازدواج یا طلاق یا رجوع نماید تا بیست روز پس از وقوع عقد یا طلاق یا رجوع به یکی از دفاتر رسمی ازدواج و طلاق رجوع کرده قبالۀ ازدواج یا طلاقنامه یا رجوع را به ثبت برساند والا به یک ماه تا شش ماه حبس تأدیبی محکوم خواهد شد.
بعد از پیروزی انقلاب در باب شرعی یا غیرشرعی بودن مجازات مقرر در ماده یک قانون مذکور برای عقد ازدواج غیررسمی بحث هایی شد و نهایتاً شورای نگهبان در نظریه ۱۴۸۸ مورخه ۹/۵/۶۳ در پاسخ به شورای عالی قضایی وقت ( قوه قضاییه فعلی) اعلام داشت: مجازات متعاقدین و عاقد در عقد ازدواج غیررسمی مذکور در ماده یک قانون ازدواج و ازدواج مجدد در ماده ۱۷ قانون حمایت خانواده شرعی
نمی باشد. صرفنظر آنکه، آیا شورای نگهبان صلاحیت لغو قوانین موضوعه را دارد و یا نه، محاکم به استناد نظریه ی مذکور در فوق از حکم به مجازات مردی که مبادرت به عقد ازدواج غیررسمی می نمود خودداری می کردند. این موضوع در عمل می توانست، مورد سوء استفاده ی بسیار مردم قرار گیرد و کانون خانوادگی را منحل کند، این امر، سرانجام قانونگذار را وادار کرد که در این زمینه، به فکر چاره بیفتد و با وضع ماده ۶۴۵ قانون مجازات اسلامی در سال ۱۳۷۵، راه سوء استفاده را ببندد[۸۶] در مادۀ مذکور مقرر گردید: « به منظور حفظ کیان خانواده ثبت واقعه ازدواج دائم، طلاق، رجوع الزامی است چنانچه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی، مبادرت به ازدواج دائم، طلاق، رجوع نماید به مجازات حبس تعریزی تا یک سال محکوم
می گردد». اگر چه همان طور که از صدر این ماده پیداست، منظور از وضع آن حفظ کیان خانواده و تحکیم آن بود ولی ناگفته پیداست که وضع مجازات برای متخلفین از حکم این ماده منحصراً در سه مورد عدم ثبت واقعه ی ازدواج، طلاق، رجوع، بوده و سکوت در مورد عقد منقطع، کاملاً این منظور را محقق نمی سازد. اهمیت این موضوع زمانی روشن می گردد که مرد متعهد شود و زن به صورت منقطع برای مدت مدیدی با یکدیگر مزاوجت نمایند و فرزندانی از این وصلت حاصل آیند و سپس بقیه مدت مذکور از جانب شوهر بذل گردد.
به همین جهت به نظر می رسد اصلاح این ماده و الحاق عقد ازدواج منقطع به آن ضروری می باشد. همانطوری که پیش از این ذکر شد، ازدواجی که بدون پروانه زناشویی بین یک زن ایرانی و یک مرد تبعه بیگانه واقع گردد، از آنجا که دفاتر رسمی ازدواج، بدون پروانه مذکور از ثبت آن خودداری می نمایند، بنابراین لزوماً صورت عادی به خود می گیرد و تنها پس از کسب پروانه ازدواج است که این ازدواج قابلیت ثبت را در دفاتر ازدواج را پیدا می کند در این صورت اگر چنانچه زوجین به وقوع این ازدواج مقر باشد مشکلی از جهت ثبت این ازدواج ایجاد نمی گردد مشکل، زمانی به وجود می آید که یکی از زوجین، وقوع این ازدواج را منکر گردد یا آنکه یکی از آنها فوت شده باشد یا غایب شده باشد و دیگری بخواهد برای فرزندانی که از این ازدواج بوجود آمده اند شناسنامه بگیرد یا در اموالی که از ترکه همسر متوفایش به جا مانده است تصرف نماید. در این موارد نخست نیاز است که ذینفع با تقدیم دادخواست اثبات زوجیت به دادگاه محل وقوع ازدواج و رابطه زوجیت را به اثبات برساند و پس از ختم رسیدگی قضایی و تحصیل حکم، با ارائه رونوشت دادنامه صادره به وزارت کشور ( هم اکنون ادارۀ امور اتباع خارجه) پروانه زناشویی را تحصیل نموده و با در دست داشتن پروانه مذکور در نهایت موفق به ثبت آن در دفتر ازدواج می گردد.
ماده ۶۴۵ قانون مجازات اسلامی توجهی به الزام مرد به ثبت واقعه ازدواج در کنار مجازات نکرده است. عدم تأثیر اقدام مرد به ثبت ازدواج در میزان مجازات موجب می گردد، مرد مجازات را حتمی و قطعی ببیند و تمایلی به ثبت ازدواج نداشته باشد در این صورت دادگاه به ولایت از مرد ممتنع، دستور ثبت ازدواج را صادر می نماید. امکان صدور قرار موقوفی تعقیب یا موقوفی اجرای مجازات با اقدام مرد به ثبت ازدواج، امکان ثبت ازدواج را با همان شرایط موردنظر طرفین حین ازدواج، را فراهم ساخته و زوجه را از تحمل اثبات این شرایط معاف می سازد.
در آخر اینکه قانونگذار باید غیر از عمل زوج به طور صریح، عمل زوجه و عاقد را در عدم ثبت جرم انگاری نماید. معافیت زوجه از مجازات در قانون مصوب ۱۳۱۰ با توجه به زمان تصویب آن که زنان غالباً بی سواد بوده و کمتر در امور اجتماعی مشارکت داشتند، قابل توجیه بود. اما امروزه این توجیه وجود ندارد. از این رو می توان در جهت اعمال تخفیف نسبت به زوجه، مجازات وی را مشروط به آگاهی از قانون قرار داد با این شرط، مجازات زن منوط به احراز علم زوجه به لزوم ثبت ازدواج می شود که با توجه به وضعیت خانوادگی و اجتمای وی قابل احراز است. اما فرض عالم بودن همه افراد نسبت به قانون که زیر بنای قاعده «جهل به قانون رافع مسئولیت کیفری نیست» می باشد در خصوص زوج و عاقد اعمال می شود.
سرانجام قانون گذار در قانون جدید حمایت خانواده مصوب ۱/۱۲/۱۳۹۱ ماده ۶۴۵ قانون مجازات را نسخ نمود و در فصل هفتم از باب مقررات کیفری قانون حمایت خانواده در ماده ۴۹ مقرر نمود: چنانچه مردی بدون ثبت در دفاتر رسمی به ازدواج دائم طلاق یا فسخ نکاح اقدام یا پس از رجوع تا یک ماه از ثبت آن خودداری یا در مواردی که ثبت نکاح موقت الزامی است از ثبت آن امتناع کند، ضمن الزام به ثبت واقعه به پرداخت جزای نقدی درجه پنج و یا حبس تعزیری درجه هفت محکوم می شود.
در ماده ۲۱، قانون مذکور ثبت نکاح موقت را در موارد ۱- باردار شدن زوجین ۲- توافق طرفین ۳- شرط ضمن عقد الزامی نمود. در ماده ۵۱، همان قانون هر فرد خارجی که بدون اجازه دولت اقدام به ازدواج با زن ایرانی نماید به حبس تعزیری درجه پنج محکوم نمود و سردفتری که بدون اجازه مذکور اقدام به ثبت نکاح نماید به محرومیت درجه ۴ قانون مجازات از اشتغال به سردفتری محکوم خواهد شد.
در هر صورت قانونگذار مجازات مندرج در ماده ۶۴۵ قانون مجازات و ماده ۱۷ قانون ازدواج را که حداکثر بوده به مجازات حداقل در قانون حمایت خانواده مصوب ۱۳۹۱ تبدیل نمود و تخفیف در مجازات عدم ثبت نکاح و اجازه دولت در ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی قائل شد.
بنداول : تشریفات ثبت ازدواج مرد بیگانه با زن ایرانی
امور مربوط به اتباع کشورهای دیگر در تمامی شاخه های حقوق اعم از شکلی و ماهوی مقررات خاص خود را می طلبد و مقنن در تمامی این حوزه ها مبادرت، به وضع مقرراتی ویژه نموده است. به قوانین مربوط به ثبت ازدواج اتباع بیگانه بیشتر در قالب بخشنامه های ثبتی اشاره شده است.
گرچه طبق ماده ۱۷ قانون ازدواج و ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی، ازدواج زن ایرانی با تبعه بیگانه در مواردی که منع قانونی ندارد، موکول به اجازه از دولت، به ترتیب ذکر شده است. که بدون اجازه، ثبت آن ممکن نیست، با وجود این طبق قسمت اخیر ماده ۱۷ قانون مذکور، در صورت عدم تحصیل اجازه و اقدام به ازدواج با زن ایرانی، مستوجب تحمل حبس تأدیبی از یک تا سه سال خواهد بود ضمن آنکه، عدم ثبت واقعه ازدواج طبق ماده ۶۴۵ قانون مجازات اسلامی جرم بوده و مستوجب مجازات مقرر در آن است. با عنایت به مواد ۵و۶و۷ قانون مدنی، اتباع بیگانه نیز در این خصوص مستثنی نبوده و ملزم به ثبت واقعه ازدواج، به ترتیب ذکر شده هستند و محاکم ایران با رعایت ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی از پذیرش دعوی و صدور حکم به ثبت واقعه ازدواج اتباع بیگانه با زنان ایرانی قبل از تحصیل اجازه مخصوص از دولت خودداری می نمایند.
مقررات مربوط به ثبت ازدواج اتباع بیگانه بستگی به اینکه زن تبعه کشور بیگانه است یا مرد و یا مقررات مشترک می توان چنین خلاصه کرد:
مقررات مشترکی که در ثبت واقعه ازدواج زن یا مردی که تبعه کشور بیگانه است بدون توجه به جنسیت آنها اعمال می شود بند ۱۸۱ بخشنامه های ثبتی است که مقرر می دارد: در مواردیکه یکی از زوجین تبعه بیگانه است، بایستی علاوه بر گذرنامه، پروانه اقامت معتبر از شهربانی در دست داشته باشند و مهر اقامت سه ماهه یا بیشتر در گذرنامه این قبیل اشخاص زده می شود، نمی تواند پروانه اقامت برای ازدواج محسوب گردد. [۸۷]
ماده دیگری که در همین راستاست بند ۱۸۴ مجموعه بخشنامه های ثبتی است که مقرر می دارد: با توجه به ماده ۱۰۶۰ قانون مدنی و آئین نامه زناشویی بانوی ایرانی با اتباع بیگانه و مقررات ماده ۱۷ قانون ازدواج با بانوان ایرانی بدون کسب اجازه از وزارت کشور مبادرت به ثبت ازدواج ننمایند و شماره و تاریخ اجازه نامه را در ستون ملاحظات دفتر ازدواج قید کرده و از درج موضوع عقد در گذرنامه خودداری نمایند.
هنگامی که زوجه تبعه کشور دیگری باشد، مقررات مخصوص به روابط زوجین حاکم است. از قسمت اخیر بند ۱۸۲ مجموعه بخشنامه های ثبتی این گونه استنباط می شود که مدرک شناسایی بانوان خارجی پس از ثبت ازدواج، اخذ و به شهربانی ارسال خواهد شد در خصوص دیگر تشریفات مربوط به ثبت ازدواج زنان بیگانه با ایرانیان نیز بند ۱۸۲ مجموعه بخشنامه های ثبتی اشعار می دارد: پس از ثبت ازدواج سنوان خارجی با اتباع ایرانی گذرنامه خارجی و جواز اقامت سنوان خارجی را که به عقد ازدواج اتباع ایرانی در آمده اند اخذ و ضمیمه اعلامیه حاکی از مراتب ذیل:
۱- تاریخ وقوع ازدواج با قید شماره و تاریخ و محل صدور عقدنامه.
۲- اسم و نام خانوادگی زوجه قبل ازدواج با اسم پدر و شماره و تاریخ و محل صدور گذرنامه و جواز اقامت او.
۳- تابعیت زوجه قبل از ازدواج.
۴- اسم و نام خانوادگی و اسم پدر زوج و تاریخ و شماره و محل صدور شناسنامه او.

 
مداحی های محرم