مشارکت و ارتباط بابرند داخلی
نقش برند در موفقیت و شکست-وفاداری مشتریان به برند-توصیه برند به دیگران توسط مشتریان-مراجعات بیشتر به خاطر برند
۴
۱۶ تا ۲۰
بامگرت و مارکو اسچمیدت (۲۰۱۰)
تعهد به برند داخلی
احساس هم خانوادگی با همکاران-استفاده از همه توانمندی ها-احساس رضایت از کارکردن با این برند در مقایسه با برند رقبا-نزدیک بودن ارزش ها-یادگیری داوطلبانه مهارت ها
۵
۲۰تا۲۵
بورمن زپلین واُ ریلی (۲۰۰۹) ، چتمن (۱۹۸۶)
ارزش ویژه برندداخلی
احساس تأثیر بر برند-کار کردن با انگیزه درونی برند-کار داوطلبانه در جهت تاثیر مثبت بر برند-توصیه کارمند به دوستان در محافل خصوصی- در نظر گرفتن انتظارات مشتریان توسط کارمند-پشتکار در ارائه خدمات مطلوب
۶
۲۵تا ۳۰
بامگرت و مارکو اسچمیدت(۲۰۱۰)، زپلین(۲۰۰۶)
۳-۱۰)روایی پرسشنامه
روایی از واژه روا به معنای جایز و درست گرفته شده است و روایی به معنای صحیح و درست بودن است. مقصود از روایی آن است که وسیله اندازه گیری بتواند خصیصه مورد نظر را اندازه بگیرد. به بیان دیگر، وقتی اندازه گیری از اعتبار و روایی لازم برخوردار است که همه متغیرهای تأثیرگذار در مدل مورد توجه قرار گیرد. اهمیت روایی از آن جهت است که اندازه گیری های نا مناسب و ناکافی می تواند پژوهش علمی را بی ارزش و ناروا سازد. (خاکی۱۳۸۷ ،ص۲۸۸) چون در این تحقیق بهترین ابزار جمع آوری اطلاعات و اندازه گیری متغیرها پرسشنامه است، روایی پرسشنامه از اهمیت خاصی برخوردار می باشد. روایی تحقیق میزان سازگاری پرسشنامه را با اهداف نشان می دهد. مسأله روایی محتوا )پرسشنامه( این است که آیا پرسسش ها جنبه مهمی از هدف تحقیق را اندازه گیری می کنند یا خیر. (جان بست،۱۳۷۲،ص ۲۳۵)
در تحقیق حاضر اقداماتی برای افزایش میزان روایی پرسشنامه انجام شد که خلاصه آن به شرح زیر است:
پرسشنامه استفاده شده در تحقیق حاضر از مقالات و پایان نامه های مرتبط در این حوزه استخراج گردیده است و لذا پرسشنامه ای استاندارد است.پرسشنامه مذکور، مورد بررسی اساتید راهنما و مشاور وخبرگان دانشگاهی و مشاورین آماری قرار گرفت و اصلاحات نگارشی انجام و در پایان تأیید گردید. در نهایت پرسشنامه نهایی در بین کارکنان بانک ها )نمونه مورد بررسی( توزیع گردید.
۳-۱۱)پایایی پرسشنامه
پایایی یا قابلیت اعتماد ابزار سنجش که از آن به اعتبار ، دقت و اعتماد پذیری نیز تعبیر می شود عبارت است از اینکه ابزار اندازه گیری که برای سنجش متغیر طراحی شده است، اگر در شرایط مشابه ، در زمان یا مکان دیگر مورد استفاده قرار بگیرد ، نتایج مشابهی از ان حاصل شود . به عبارت دیگر ، ابزار پایا یا معتبر ابزاری است که از خاصیت تکرار پذیری و سنجش نتایج یکسان برخوردار باشد. (حافظ نیا ،۱۳۸۱)
برای محاسبه ضریب پایایی پرسشنامه از روش آلفای کرونباخ استفاده گردید. که این مقدار بر اساس دادههای حاصل از پرسشنامه و خروجی نرمافزار اسپیاساس برای هر کدام از متغیرهای تحقیق طبق جدول زیر به دست آمده است.
جدول ۳-۳: پارامترهای توصیفی و ضریب آلفای کرونباخ سوالات پرسشنامه به تفکیک متغیرها
مؤلفه/متغیر موردسنجش
تعداد سوالات
علامت اختصار
میانگین
واریانس
آلفای کرونباخ
تمایل به برند
۶
PLC از اجزاء نیمه هادی ساخته می شود که دارای ضرایب اطمینان بسیار زیادی هستند. در نتیجه نگهداری سیستمهای PLC هزینه بسیار کمی دربردارد و احتمال از کار افتادن بسیار پایین است.
۲-۴-۱۰- مستند سازی
در صورت نیاز، چاپ مدار کامل PLC ظرف چند دقیقه امکانپذیر است و به طور کلی احتیاجی به جستجوی مدار PLC در بایگانی پرونده ها نیست. PLC در هر لحظه میتواند مدار واقعی را چاپ کند که برای تابلوهای رلهای کار دشواری است.
۲-۴-۱۱- امنیت
تا زمانی که قفل سیستم PLC به درستی باز نشود، امکان تغییر در برنامه آن وجود ندارد. در حالی که در سیستمهای رلهای، امکان تغییرات غیرمستند در تابلو کنترل وجود دارد. ممولا افرادی که در شیفتهای پایانی روز کار میکنند این تغییرات را با دقت در پرونده ها ثبت نمیکنند. البته ابعاد امنیتی سایبری PLC ها بحث جداگانه ای است.
در سال ۱۹۷۹ یک گروه متخصص در IEC کار بررسی جامع PLC ها، شامل سخت افزار، برنامهنویسی و ارتباطات به عهده گرفتند [۸]. هدف این گروه تدوین روشهای استانداردی بود که توسط سازندگان PLC به کار گرفته شود. این کار حدود ۱۲ سال به طول انجامید و نهایتا پس از بحث های موافق و مخالفی که انجام شد این استاندارد شکل گرفت. تنها استاندارد جهانی برای برنامهنویسی کنترلکنندههای صنعتی IEC 1131-3 است که با استاندارد کردن رابط برنامهنویسی، طراحی و عملکرد کنترلکنندههای صنعتی را هماهنگ میکند.
این استاندارد از بخشهای زیر تشکیل شده است:
راهنمای کاربرد زبانهای برنامهنویسی[۲۵]: این بخش صرفا راهنمای کاربران برای استفاده از زبانهای برنامهنویسی است که در بخش ۳ معرفی شد.
همانطور که در مطالب بالا ذکر شد PLC ها مزایای زیادی دارند که موجب گستردگی آنها در صنایع مختلف شده است. از طرفی روشهای کنترلی روز به روز در حال پیشرفت هستند اما محدودیتهایی از جمله کمبود حافظه، قدرت پردازشی کم و زبان برنامه نویسی پیچیده در این PLC ها قابلیت اعمال این روشهای کنترلی پیشرفته را با مشکل روبه رو می کند. از این رو نیاز به این ارتقاء قابلیت کنترلی روز به روز بیشتر میشود و پیادهسازی آنها کمک قابل توجهی به بهبود عملکرد پروسههای صنعتی خواهد کرد. روشهای متفاوتی برای ارتقاء قابلیت کنترلی این PLC ها وجود دارد که در زیر به تعدادی از آنها اشاره میکنیم.
در فصل هشتم نحوه پیادهسازی یکی از این تکنیکهای کنترلی پیشرفته شرح داده شده است.
عزت نفس را در دانش آموزان می پرواند.
با تجارب یادگیری بیشتر، رضایت خاطر دانش آموزان را بهبود می بخشد.
نگرش مثبت را به مواد آموزشی افزایش می دهد.
چالش بر انگیزی بیشتر بدون این که میزان کار در مدت معین را نا معقول سازد.
فراهم سازی درک عمیق تر برای دانش آموزان.
منجر به تولید بیشتر و بهتر به سؤالات.
کمک به سایرین در دور شدن از این عادت که نه تنها معلم به عنوان منبع دانش و فهمیدن تلقی می نمایند.
محدودیت های کاربرد روش جیگ ساو
کرامتی(۱۳۸۱) به نقل از قهرمانی(۱۳۸۷) به چند محدودیت از کاربرد روش جیگ ساو که توسط صاحبنظران مختلف طرح شده است اشاره می نماید که این موارد زیر به طور خلاصه ذکر می گردد:
۱- اجرای موفقیت آمیز این روش مستلزم همکاری خانواده با مدرسه است بنابراین والدین دانش آموزان باید در زمینه فواید کاربرد آن آشنا شوند(بروفر و دیگران ۱۹۹۵). ۲- اجرای موثر این روش مستلزم توانایی معلم در زمینه برنامه ریزی و اداره موثر کلاس درس است(بروفر و دیگران۱۹۹۵).
۳- برای نظام هایی که به روش رقابت خو گرفته اند همکاری همیشه نمی تواند سودمند باشد به علاوه متقاعد کردن کلاس در زمینه اهداف مشترک گروهی کاری دشوار است(کول و چان۱۹۹۰).
۴- برخی بر این باورند که این روش احساس مسئولیت شاگردان را در زمینه یادگیری خودشان کاهش می دهد(کول و چان ۱۹۹۰). اما نظرگاهها و پژوهشها نشان دادند که طراحی و اجرای درست این روش احساس مسئولیت شاگردان را در قبال یادگیری خود و سایرین افزایش می دهد.
۵- مشکل سازمانی در برخی از کلاسها و مدارس محدودیت دیگری از روش جیگ ساو است(کول و چان ۱۹۹۰). اجرای موثر این روش، مستلزم توجیه و آموزش کلیه عوامل دست اندرکار در نظام آموزشی، هماهنگی عناصر نظام آموزشی است.
۶- این روش تنها داوری حل مشکلات آموزشی کلاس درس نیست و به همین منظور بهتر است در کنار آن از سایر روش های آموزشی استفاده شود این روش در تمام زمینه های درسی قابل اجراست و بدون تردید معلم پس از اجرا باید نقاط قوت و ضعف اجرای روش را شناسایی نماید تا در آینده نقاط ضعف را کاهش و نقاط قوت را افزایش دهد (شافر، ۲۰۰۲).
۷- زمانی که در یک پایه تحصیلی روش جیگ ساو برای اولین بار اجرا می شود دانش آموزان به دلیل اینکه به روش های توضیحی، عادت کرده اند و بیشتر شنونده منفعل بوده اند هر تغییر یا وضعیت غیرعادی در کلاس در آنها تردید ایجاد می کند به ویژه اگر در وضعیت های قبلی در قالب همان روش سخنرانی و توضیحی خوب شده باشد، در این صورت باید به آنها حق داد که هر تغییری را زیر سئوال ببرند یا دچار تردید و نگرانی شوند همچنین در ابتدای کاربرد این روش دانش آموزان تصور می کنند که همه کارها را تردید و نگرانی شوند همچنین در ابتدای کاربرد این روش دانش آموزان تصور می کنند که همه کارها را آنها انجام می دهند معلم هیچ اقدامی انجام نمی دهد اما پس از گذشت مدتی این روش جای خود را باز می کند و تصور دانش آموزان تا حدود زیادی تغییر می کند به مرور که معلم در کاربرد این روش کاربرد بیشتر کسب می کند دانش آموزان اعتقاد بیشتری به سودمندی آن پیدا می کنند(هرید، ۲۰۰۰).
۸- زمانی که برای اولین بار این روش در کلاس درس به کار برده می شود ممکن است دانش آموزان تصور کنند بخشی از یک آزمایش هستند که در این صورت حس بی اعتمادی نسبت به معلم افزایش می یابد و در نتیجه سعی می کنند موانعی را برای معلم ایجاد کنند(هرید، ۲۰۰۰). در این صورت لازم است دانش آموزان به خوبی توجیه شوند که این رویکرد در همه کلاسهای درس به اجرا گذاشته شود، ضمنا اگر فواید این روش به خوبی برای شاگردان تعیین شود مقاومت آنها در برابر اجرای روش به حداقل می رسد به علاوه یک شروع یک آهسته و آرام در زمینه تبدیل روش قبلی به روش جیگ ساو از بروز بسیاری از مشکلات احتمالی جلوگیری خواهد کرد(هرید، ۲۰۰۰).
۹- چنانچه این روش به خوبی اجرا نشود انگیزه دانش آموزان قوی هم نسبت به انجام دادن تکالیف و ارائه گزارش ها کاهش می یابد(کوهن، ۱۹۹۴). آموزش موثر معلمان کار آمدی اجرای این روش را افزایش می دهد(کرامتی، ۱۳۸۲).
روش یادگیری در حد تسلط:
این روش ابتدا در مدل یادگیری جان کارول (۱۹۶۳) ارائه شده و بعدها به وسیله بلوم (۱۹۶۸) گسترش یافت. نرخی زیربنایی روش یادگیری در حد تسلط این است که اگر شرایط مناسب آموزش مزاحم شوند و زمان کافی در نظر گرفته شود، هم یا تقریباً هم یادگیرندگان می توانند هم یا تقریباً هم مدل سازی آموزش یک درس بیاموزند، یعنی برآنها تسلط یابند (بلد)، ۱۹۸۲، ترجمه سین، ۱۳۶۳ با گاسکی ویگلش، ۱۹۶۸٫
بر اساس این نظریه، یادگیری آموزشگاهی مبتنی بر زمان است . یعنی هر چیز زمان یادگیری بیشتر باشد مقدار یادگیری نیز بیشتر خواهد بود:
مفهوم تسلط:
منظور از تسلط مقدار یادگیری واقعی یادگیرانه است. بنابراین، تسلط هم به بازده مطلوب یادگیری و هم به سطح قابل قبولی از عملکرد که حاکی از توفیق در یادگیری باشد اشاره میکند. معنی این سخن آن است که یادگیری یا بر یک بازده یادگیری تسلط مییابد در تسلط یابی شکست میخورد. یعنی در ریشه . بر حد تسلط در جای ممکن وجود ندارد.
مراحل روش یادگیری در حد تسلط:
۱- تعیین هدفهای آموزشی: مهم هدفهای آموزشی خود را در قالب هدفهای دقیق رفتاری تهیه می نماید.
۲- تعیین رفتار ورودی و سنجش آغازین: معلم با تحلیل هدف ها: اطلاعات و مهارتهای پیش نیاز ضرورت برای یادگیری آن را به صورت رفتارهای ورودی مینویسد بر تهیه سنجش آغازین یا ارزشیابی آغازین میپردازد.
۳- تعیین حد تسلط: ارزشیابی تکوینی و تراکمی در روش یادگیری در حد تسلط بر نوعی ملاک یا معیار عملکرد نیاز دارند که نشان دهد یادگیرندگان در یادگیری هدفهای آموزشی به حد تسلط رسیدهاند یا نه.
بلاک (۱۹۷۲) برای تعیین ملاک عملکرد در رسیدن به حد تسلط کمتر است که این ملاک باید دارای ویژگیسازیی باشد:
الف- مبتنی/ همان تصمیم و ارزشی انتخاب هدفهای آموزشی باشد.
ب – معلم بتواند آن را از لحاظ منطقی یا تجربی ؟ ملاکها ترجیح دهد.
پ- وقتی زمان کافی در اختیار یادگیری قرار دارد قابل دستیابی باشد.
اندرسون و بلاک (۱۹۷۷) برای آزمونهای تکوینی ۸۵ تا ۹۰ درصد عملکرد درست و برای آزمونهای تراکمی نمره الف ( ۱۷ از ۲۰) را به عنوان ملاک پیشنهاد دادهاند.
۴- تعیین واحدهای یادگیری: معلم محتوای درس را به یاداشتن ده از فصلها یا بخشها به واحدهای یادگیری عملکرد اهداف تعدادی هدف آموزشی هستند تقسیم می کند.
۵- اجرای آموزش یادگیری گروهی: معلم واحدهای یادگیری را با داشتن دما از روشها و فنون مختلف به کل افراد کلاس آموزش میدهد.
۶- اجرای ارزشیابی تکوینی و آموزش اصلاحی: در هر واحد یادگیری پس از آموزش گروهی ارزشیابی تکوینی اول اجرا میشود، پس دانشآموزان که به ملاک تسلط نرسیدهاند آموزش اصلاحی می بینند مجرد ارزشیابی تکوینی دوم اجرا میشود.
۷- اجرای ارزشیابی تراکمی و نمره گذاری: معلم بعد از پیاده کردن کامل طرح آموزشی با بهره گرفتن از یک آزمون پاسخ نهایی مجموعه یادگیریهای دانشآموزان را ارزشیابی میکند تأمین کند چند نفر بر حد تسلط و نمره قبولی رسیده و چند نفر در تسلط یابی شکست خورده و مردود شوند و تجربه نظر در آنها میپردازد.
۸- تجدید نظر در طرح آموزشی: معلم پس از به دست آوردن نتایج ارزشیابی تکوینی اول و دوم و ارزشیابی نهائی به قضاوت در باره کیفیت آموزش گروهی، کیفیت آموزش اصلاحی و اثر بخشی طرح کلی آموزش.
محاسن روش تدریس یادگیری در حد تسلط:
۱- این روش به نیازهای دانشآموزان و تفاوت فردی آنان توجه میکند.
۲- این روش بر پیشرفت تحصیلی دانشآموزان چنین، اثر بخش دارد.
۳- موفقیت فرد در تسلط آموزش بر مفهوم خود (خود پنداره) او اثر بخش دارد.
محدودیتها:
۱- احتیاج بر معلمان با تجربه و آشنا به روش تحقیق دارد.
۲- وقت گیر است.
یادگیری تا حد تسلط (انفرادی)
یکى از فنون موفقیتآمیز در امر یادگیرى روش یادگیرى تا حد تسلط است. چنانکه قبلاً در طرح کلر اشاره شد، شاگرد قبل از اینکه به پیشرفت خود ادامه دهد، باید محتواى آموزشى را تا حد تسلط یاد گرفته باشد. نظریه یادگیرى در حد تسلط، توسط بلوم در سال ۱۹۶۸ و بلاک (Block) درسال ۱۹۷۱ مطرح شد. بر اساس این نظریه، یادگیرى و پیشرفت تحصیلى فراگیران به طور وسیعى به زمان یادگیرى بستگى دارد (۱۹۶۳)، (کارول - Carroll). به عقیده کارول، شاخص اصلى استعداد تحصیلى شاگردان زمان است. بر اساس نظریه او، میزان یادگیرى افراد طبق این فرمول محاسبه مىشود:
میزان یادگیریf=زمان منظور شده برای یادگیری/زمان مورد نیاز برای یادگیری
در کلاسهاى معمولى براى آموختن یک واحد درسی، زمان را محدود مىکنند. آنان زمانى را که تک تک شاگردان براى یادگیرى نیاز دارند، در اختیار آنان قرار نمىدهند و زمان یکسانى را براى همه در نظر مىگیرند. این امر سبب مىشود که شاگردان ضعیف نمرات پایینى در امتحان پیشرفت تحصیلى کسب کنند و برعکس، شاگردان قوى در چنین امتحاناتى به نمرههاى ۸۰ و ۹۰ و حتى گاهى ۱۰۰ درصد دست یابند؛ زیرا آنان براى تسلط و یادگیرى کامل، زمان کافى و حتى وقت بیشترى را در اختیار دارند. البته کیفیت تدریس نیز بسیار مهم است. اگر سطح کیفیت تدریس بالا نباشد، شاگردان به وقت بیشترى نیاز خواهند داشت و اگر روش تدریس مطلوب و عالى باشد، براى یادگیرى تا حد تسلط، وقت کمترى نیاز خواهند داشت. داشتن انگیزه نیز در تداوم و اتمام فعالیتهاى آموزشى نقش مؤثرى دارد. استعداد و توانایى شاگرد نیز در مدل کارول فراموش نشده است؛ زیرا چنانچه شاگرد داراى استعدادى ضعیف باشد یا نتواند درس را بفهمد یا در خواندن آن ضعیف باشد، براى یادگیرى در حد تسلط به وقت بیشترى نیازمند است؛ بنابراین، میزان یادگیرى به عوامل یاد شده مربوط است که در فرمول زیر نیز مىتوان دید:
(*a/h) F= میزان یادگیری
انگیزش *زمان منظور شده برای یادگیری a=
۶- هزینه یابی کامل در مقابل کوشش های موفقیت آمیز: ایراد دیگر در مورد مخارج تحقیق و توسعه، این است که اگر به عنوان دارایی ثبت شود ممکن است بعد از زمان کوتاهی ارزش خود را ازدست بدهد یا به عبارت دیگر، تحقیقات انجام شده با شکست مواجه شود. اگر فعالیت های تحقیق و توسعه با شکست مواجه شود چه باید کرد؟ آیا نباید آن را به عنوان هزینه در نظر گرفت؟ به نظر استیوارت (۱۹۹۱)پاسخ منفی است. زیرا هزینه تحقیق و توسعه به نتیجه رسیده شامل هزینه تحقیق و توسعه به نتیجه نرسیده نیز می شود. تنها روش مناسب در این مورد روش هزینه یابی کامل است. در این رابطه توضیحات بیشتری در ادامه داده می شود.
هزینه های حفر چاه نفت یا باید به عنوان هزینه های سرمایه ای جزء دارایی های شرکت و یا هزینه های جاری ثبت گردند. در روش کوشش های موفقیت آمیز ، چاه هایی که به نفت نرسیده است (ناموفق ها) به عنوان هزینه های جاری و آن چاه هایی که به نفت رسیده است (موفق ها) را به عنوان مخارج سرمایه ای تلقی می شود.
اگر شرکتی، روش کوشش های موفقیت آمیز را انتخاب کند هم حجم دارایی های شرکت کمتر نشان داده خواهد شد، و هم به دلیل آنکه آن را بعنوان هزینه ثبت کرده است سود شرکت کمتر گزارش خواهد شد. اگر روش هزینه یابی کامل انتخاب شود کل مخارج به عنوان هزینه سرمایه ای تلقی می شود، در نتیجه هزینه جاری کم وسود بالا نشان داده می شود. از لحاظ نظریه های مالی، روش هزینه یابی کامل مناسب و صحیح است چون هزینه چاههایی که به نفت رسیده است شامل هزینه چاه های به نفت نرسیده، نیز می باشد (جهانخانی و ظریف فرد، ۱۳۷۴،۴۹-۴۵).
بنابراین، سود حسابداری به تنهایی معیار ارزیابی عملکرد مناسبی نیست زیرا به راحتی قابل دستکاری بوده و در محاسبه آن هزینه سرمایه نیز منظور نمیشود. سود حسابداری از نظر هندریکسن و بردا (۱۹۹۲)، دارای نارساییهایی بهشرح زیر است:
۱- مفهوم سود حسابداری به وضوح فرمولبندی نشده است.
۲- مبنای نظری بلندمدتی برای محاسبه و ارائه سود حسابداری وجود ندارد.
۳- رویههای عمومی پذیرفته شده حسابداری، عدم یکنواختی را در اندازهگیری سود در شرکتهای مختلف مجاز میکند.
۴- با تغییرات سطح قیمتها سود اندازهگیری شده با واحد پول تاریخی، تغییر میکند.
۵- اطلاعات دیگری غیر از سود ممکن است در تصمیمگیری سرمایهگذاران و سهامداران مفید باشد (ص. ۳۰۸).
هندریکسن و بردا (۱۹۹۲) برای حل مشکلات موجود در فرایند اندازهگیری سود، پیشنهادهای زیر را مطرح میکنند:
۱- در محاسبه سود حسابداری با بهره گرفتن از روش تعهدی، از اطلاعات مربوط به معاملات و رویدادهای به وقوع پیوسته استفاده شود و همچنین فرایند گزارشگری آنچه که سود حسابداری نامیده میشود، بهبود یابد.
۲- مفهوم عملیاتی از سود که نشان دهنده توانایی شرکت در پرداخت سود است، مورد استفاده و توجه قرار گیرد.
۳- مفهومی از سود اندازهگیری و گزارش شود ،که بیشتر با سود اقتصادی منطبق باشد.
۴- برای اهداف مختلف، مفاهیم مختلف سود، اندازهگیری و گزارش شود.
۵- همه معیارهای سود ناقص هستند و باید جای خود را به معیارهای صحیحتر ارزیابی عملکرد اقتصادی دهند (Berda.1992,309 &Hendriksen).
بلکویی (۲۰۰۰) نیز سود حسابداری را دارای نارساییهای زیر میداند:
۱- به دلیل کاربرد اصل بهای تمام شده و تحقق درآمد، ارزش فروش تحقق نیافته داراییهایی که در یک دوره زمانی مشخص نگهداری شدهاند، در محاسبه سود حسابداری شناسایی نمیشود. این ویژگی باعث میشود که نتوان اطلاعاتی سودمند را افشا کرد.( Belkaoui.2000)
۲- به دلیل استفاده از روشهای مختلف پذیرفته شده برای محاسبه بهای تمام شده و روشهای مختلف برای تخصیص هزینهها، تکیه بر سود حسابداری مبتنی بر اصل بهای تمام شده تاریخی کار مقایسه اقلام را بسیار مشکل میسازد.
۳- تکیه بر سود حسابداری مبتنی بر اصل تحقق درآمد و محافظهکاری باعث میشود تا اطلاعات گمراه کنندهای در اختیار استفاده کنندگان قرار گیرد.
۲-۲-۲- مدلهای اقتصادی ارزیابی عملکرد
به رغم کاربردهای مختلف سود حسابداری، برخی معتقد بودند که سود حسابداری معیار مناسبی برای ارزیابی عملکرد شرکت نیست. برای نمونه، با بهره گرفتن از هر یک از روشهای مختلف ارزیابی، اندازهگیری و شناسایی موجودی کالا، مخارج تحقیق و توسعه و استهلاک داراییهای ثابت، مبلغ سود نیز متفاوت خواهد بود در حالی که این تفاوت به دلیل نحوه عملکرد نیست، بلکه به دلیل استفاده از روشهای مختلف حسابداری است. برای رفع ایرادهای وارد به هر یک از معیارهای سنتی ارزیابی عملکرد ، پژوهشگران تلاش کردند نقایص مدلهای مبتنی بر اعداد حسابداری را برطرف کنند. این موضوع باعث معرفی معیارهای اقتصادی ارزیابی عملکرد شد. در مدلهای اقتصادی، ارزش شرکت تابعی از قدرت سودآوری، اولویتهای موجود، سرمایهگذاریهای بالقوه و مابهالتفاوت نرخ بازده و هزینه سرمایه شرکت است(Bausch et al.,2003,2).
مدلهای اقتصادی ارزیابی عملکرد، نقش مهمی در سیستمهای مدیریت خلق ارزش ایفا می کند و در واقع روشی برای پیاده کردن نظریههای مدیریت مبتنی بر ارزش[۱۵] محسوب میشود. نظریه مربوط به مدیریت بر مبنای ارزش، بیان میکند که باید سیستمها و فرایندهای کلیدی و حتی افراد در واحد تجاری به سمت ارزش آفرینی سوق داده شوند و جهت گیری این عوامل به سمت خلق ارزش برای سهامداران باشد. به عبارت دیگر، به کلیه افراد در ردههای مختلف سازمان اینگونه القاء میشود که چرا و چگونه بین تصمیمات خود تمایز قائل شوند تا در ایجاد ارزش و ثروت آفرینی برای سهامداران مؤثر باشد . (Ehrbar,1998.20)
۲-۲-۲-۱- ارزش افزوده اقتصادی
بلکویی (۲۰۰۰) در کتاب تئوری حسابداری خود ارزش افزوده را معیار اندازهگیری ثروت ایجاد شده توسط واحد تجاری میداند. این ثروت حاصل کار و تلاش گروهی است که به نوعی در واحد تجاری سهیم بودهاند. بهعبارت دیگر، ارزش افزوده نشاندهنده جمع بازده حاصل شده مؤسسه توسط سرمایهگذاران، اعتبار دهندگان، کارمندان و دولت است که قسمتی از این ثروت یا ارزش ایجاد شده در قالب سود سهام، بهره وامها، حقوق و دستمزد (شامل بیمه، بازنشستگی و مزایای کارکنان) و مالیات بین آنها توزیع میشود و قسمت باقیمانده به عنوان ذخایر یا برای سرمایهگذاری مجدد در همان واحد تجاری منظور میشود (پارساییان، ۱۳۸۱: ۵۳۶).
ارزش افزوده اقتصادی بهعنوان مهمترین معیار ارزیابی عملکرد توسط استرن استیوارت در سال ۱۹۹۱ معرفی شد. استیوارت (۱۹۹۱) درکتاب خود با عنوان در جستجوی ارزش، مفاهیم ارزش افزوده اقتصادی و ارزش افزوده بازار را معرفی و مزایای آن را تشریح کرد. این معیار ارزیابی عملکرد به این منظور ارائه و بسط داده شده است که معیاری مربوطتر و کارآمدتر از معیارهای ارزیابی عملکرد سنتی مانند سود حسابداری، برای منطبق کردن اهداف مدیران و سهامداران و سایر ذینفعان ایجاد کند (استیوارت، ۱۹۹۱: ۱۷۷-۱۵۷). ارزش افزوده اقتصادی برابر سود پس از کسر تمام هزینهها از جمله هزینه سرمایه است. اگر چه ارزش افزوده اقتصادی مفهوم جدیدی است اما پایههای نظری آن جدید نیست. اینکه شرکتی باید سودی بیش از هزینه سرمایه ایجاد کند از مدتها قبل مورد توجه اقتصاددانان قرار گرفته است( Biddle et al,1997,302). ارزش افزوده اقتصادی، یک فرمول مخصوص از مفهوم سود باقیمانده است که برای اولین بار توسط آلفرد مارشال (۱۸۹۰) ارائه شد. مارشال سود باقیمانده را برابر سود خالص کل، بعد از کسر بهره سرمایهگذاریهای انجام شده توسط سهامداران تعریف کرد(Wallace,1997,277). بعد از معرفی مفهوم سود باقیمانده، این مفهوم توسط چرچ در سال ۱۹۱۷ وارد تئوری حسابداری و در سال ۱۹۶۰ نیز وارد مباحث حسابداری مدیریت شد. پیتر دراکر میگوید: «چیزی را که معمولاً سود مینامیم، پولی است که برای کیفیت خدمات باقی میماند و معمولاً سود نیست تا زمانیکه شرکت، بازدهی بیش از هزینه سرمایه ایجاد نکند دارای زیان است»(Calabrese,1999,3). بعد از معرفی سود باقیمانده شرکتهای زیادی از آن در ارزیابی عملکرد استفاده میکردند. از جمله این شرکتها، جنرال موتورز[۱۶] بود که آن را در سال ۱۹۲۰ بهکار گرفت. جنرال الکتریک[۱۷] نیز از سود باقیمانده برای ارزیابی عملکرد بخشهای غیرمتمرکز استفاده کرد .
۲-۲-۲-۱-الف)مزایای ارزش افزوده اقتصادی
ارزش افزوده اقتصادی، دارای مزایای فراوانی است که مهمترین آنها را می توان به شرح زیر خلاصه کرد:
۱- با ارزش فعلی خالص ، رابطه نزدیکی دارد. به عبارتی ارزش افزوده اقتصادی با نظریه تأمین مالی همسو و سازگار است که بیان می دارد اگر پروژه هایی با ارزش فعلی خالص مثبت انتخاب شوند، ارزش شرکت افزایش خواهد یافت.
۲- ارزش افزوده اقتصادی مدیران ارشد شرکت را نسبت به معیاری پاسخگو می کند که بیشتر تحت کنترل آنهاست، (نرخ بازده سرمایه و نرخ هزینه سرمایه به وسیله تصمیمات آنها تحت تأثیر قرار می گیرد) نه نسبت به معیارهایی خارج از کنترل آنهاست که مدیران احساس می کنند (قیمت بازار سهام).
۳- ارزش افزوده اقتصادی از طریق همه تصمیماتی که مدیران شرکت اتخاذ می کنند تحت تأثیر واقع می شود (تصمیمات مربوط به سرمایه گذاری, سود خالص عملیاتی پس از کسر مالیات و تصمیمات مربوط به تأمین مالی, نرخ هزینه سرمایه را تحت تأثیر قرار می دهد).
۴- ارزش افزوده اقتصادی معیار مناسبی برای اعطای پاداش به مدیران می باشد.
۵- ارزش افزوده اقتصادی به عنوان معیار داخلی سنجش عملکرد, موفقیت شرکت را در ارزش آفرینی برای سهامداران به بهترین نحو نشان می دهد.
۶- ارزش افزوده اقتصادی با ارزش بازار شرکت در ارتباط است (ارزش شرکت تابعی از ارزش افزوده اقتصادی های آتی پیش بینی شده می باشد).
۷- ارزش افزوده اقتصادی معیاری است که نشان می دهد عملکرد واقعی شرکت نسبت به عملکرد پیش بینی شده, کاهش یا افزایش یافته است. ارزش افزوده اقتصادی مثبت به این معنی است که ارزش شرکت با در نظر گرفتن هزینه برای سرمایه بکارگرفته شده, افزایش یافته است.
۸- ارزش افزوده اقتصادی، روش مناسبی برای تعیین وتبیین اهداف، اندازه گیری عملکرد, ارزیابی راهبرد ها, تخصیص سرمایه, طراحی سیستم پاداش, افزایش سرمایه وقیمت گذاری می باشد.
۹- ارزش افزوده اقتصادی به عنوان یک معیار اندازه گیری عملکرد اقتصادی با معیارهای دیگری مانند ارزش افزوده نقدی[۱۸]و ارزش افزوده سهامداران[۱۹] سازگار می باشد.
۱۰- ارزش افزوده اقتصادی به عنوان یک معیار اندازه گیری عملکرد, کمتر در معرض تحریفهای حسابداری قرار دارد (Young,2003,337 &Stewart,1991,68-91).
۲-۲-۲-۱-ب)معایب ارزش افزوده اقتصادی
به رغم وجود مزایای پیشگفته برای ارزش افزوده اقتصادی و همچنین مزیتهای این روش نسبت به مدلهای ارزیابی عملکرد مبتنی بر سود حسابداری، این مدل از نظر پژوهشگران دارای نارساییهایی به شرح زیر است:
۱- ارزش افزوده اقتصادی به لحاظ این میتواند تا حدودی گمراه کننده باشد هزینه فرصت منابع بکارگرفته شده را بر مبنای ارزش دفتری آنها محاسبه میکند،(به لحاظ اتکا بر ارقام تاریخی که فاقد ویژگی مربوط بودن در تصمیم گیری است) (Bacidore et al.,1997,14).
۲- برای تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی، شناسایی همه منابعی ضروری است که در شرکت مورد استفاده قرار گرفته اند،. بسیاری از داراییهای مورد استفاده درفعالیت های شرکت،دارایی های نامشهود هستند که شناسایی ، تعیین ارزش و تعیین هزینه سرمایه برای آنها مشکل است (Bacidore et al.,1997,14).
۳- گاهی اوقات تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی غیرعملی است. به عنوان قاعده کلی، تجزیه و تحلیل ارزش افزوده اقتصادی برای شرکتهای تازه تأسیس و شرکتهای سرمایهگذاری مناسب نیست. .(Makelainen,1998,218)
۴- مشکل دیگر ارزش افزوده اقتصادی آن است که تورم، نتایج آن را تحریف میکند و بنابراین، در طول دوره های تورمی نمیتوان آن را برای برآورد ارزش آفرینی واقعی شرکت بکار برد(Ferguson& Leistikow,1998,36).
۵- از دیگر مشکلات ارزش افزوده اقتصادی، هزینه زیاد اجرا و محاسبه آن است. محاسبه ارزش افزوده اقتصادی عملیاتی بسیار وقتگیر و پر هزینه است. زیرا مخارج زیادی باید صرف طراحی و اندازهگیری مؤلفههای آن شود. از طرف دیگر مدیران و کارکنان باید در مورد این معیار اندازهگیری عملکرد آموزش ببینند تا بتوانند عملکرد خود را تغییر دهند (Lovata& Costigan,2002,216).
بعد از معرفی ارزش افزوده اقتصادی توسط استیوارت، شرکتهای معروفی همانند آتی و تی[۲۰]، سیاسایکس[۲۱]، کاهراتس[۲۲]، بریگز و استراتون[۲۳] از آن برای ارزیابی عملکرد استفاده کردند. اکثر واحدهای شرکت سیاسایکس فعال در صنعت حمل و نقل ، قبل از بکارگیری این معیار ارزیابی عملکرد دارای ارزش افزوده اقتصادی منفی بودند. بعد از بکارگیری این معیارهای ارزیابی، ارزش افزوده اقتصادی بهبود یافت و قیمت سهام شرکت از ۲۸ دلار در سال ۱۹۸۸ به ۵/۸۲ دلار در سال ۱۹۹۳ رسید. شرکت بریگز و استراتون فعال در صنعت سوخت و انرژی ، سیستم ارزش افزوده اقتصادی را در سال ۱۹۹۰ زمانی که بازده سرمایه شرکت ۷/۷ درصد بود بهکار گرفت. بعد از چهار سال، بازده سرمایه به بیش از ۱۲درصد افزایش یافت و قیمت سهام آن نیز طی همین مدت سه برابر شد. شرکت کوکاکولا، با کاهش هزینه سرمایه ارزش افزوده اقتصادی خود را افزایش داد و قیمت سهام خود را از ۳ دلار به ۵۷ دلار رساند. شرکت جنرال موتورز، از شرکتهایی بود که تا سال ۱۹۹۵ ارزش افزوده اقتصادی را نپذیرفته بود. ارزش بازار سهام شرکت جنرال موتورز قبل از ۱۹۹۵ با سرمایه ۹۷ بیلیون دلار، ۶۹ میلیارد دلار بود، به بیان دیگر بازده هر دلار سرمایهگذاری شده درشرکت جنرال موتورز ۷۹/۰ دلار بود در حالی در همان زمان بازده هر دلار سرمایهگذاری شده در شرکت کوکاکولا ۶۳۰/۸ دلار بود (Tully,1993,3).
ارزش افزوده اقتصادی نه تنها در شرکتهای انتفاعی، بلکه در شرکتهای بخش عمومی و سازمانهای غیرانتفاعی نیز بکار برده شده است. برای نمونه شرکت خدماتی پست آمریکا از ارزش افزوده اقتصادی برای ارزیابی عملکرد استفاده میکند (Burkette&- Hedley,1997,46).
۲-۲-۲-۲- ارزش افزوده بازار[۲۴]
ارزش افزوده اقتصادی برای پاسخ به این سؤال محاسبه میشود که آیا ثروت سهامداران طی دوره مالی تغییری کرده است؟ بر اساس نظریه ارزش افزوده اقتصادی، کسب بازده بیشتر از هزینه سرمایه موجب افزایش ارزش شرکت و کسب بازده کمتر از هزینه سرمایه موجب کاهش ارزش شرکت خواهد شد. استیوارت (۱۹۹۱) برای شرکتهای که ارزش ایجاد میکنند معیار دیگری بنام ارزش افزوده بازار را معرفی کرد. اگر کل ارزش بازار شرکت بیشتر از منابع سرمایهگذاری شده در شرکت باشد، این شرکت به گونهای مدیریت شده است که برای سهامداران ثروت ایجاد کند. در حالتی که ارزش بازار شرکت کوچکتر از منابع سرمایهگذاری شده باشد، فعالیت شرکت موجب از دست رفتن ثروت سهامداران شده است (Stewart,1991,158).
استیوارت (۱۹۹۱) تفاوت بین ارزش بازار شرکت و ارزش دفتری آن را ارزش افزوده بازار تعریف میکند که به صورت رابطه زیر بیان میشود:
سرمایه بکارگرفته شده در شرکت - ارزش بازار شرکت= ارزش افزوده بازار
در این فرمول، سرمایه بکار گرفته شده در شرکت برابر تمام اقلام حقوق صاحبان سهام از قبیل سرمایه، ذخیرهها و اندوختهها، سود انباشته و همچنین بدهیهای شرکت است (Stewart,1991,153).
صناعات ادبی:
کنایه: روی در قدم کسی گستردن (مطیع و فرمانبردار کسی شدن)
آرایه تکرار: روی
این بیت ورود به گوشه «عشاق» است، که بی وقفه به گوشه رضوی وارد می شودو با تکرار مصراع دوم در گوشه «رضوی»، به زیبایی شنونده را به گوشه «رضوی» و در واقع ورود به دستگاه شور، آشنا و دعوت می کندکه این خود، باعث طراوت و انبساط خاطر و بطور کلی، تغییر ذائقه و احساس مستمع می شود.
۸- ما با توایم و با تو نه ایم، اینت بلعجب م ردیف های آوازی: جمله اول رضوی | در حلقه ایم با تو و چون حلقه، بر دریم م م |
صناعات ادبی:
اینت: کلمه ای است برای تعجب، زهی، شگفتا
بُلعجب: بسیار عجیب و غریب
حلقه (اول): مجلس و انجمن
حلقه در بودن: بیرون در بودن
این بیت ادامه همان گوشه «رضوی» است که از گوشه های دستگاه شور است و در واقع گردش به دستگاه شور است از طریق «رضوی»، مضمون شعر بیانگر حالت عرفانی عجیبی است که با معشوق بودن و در عین حال نبودن را می رساند و از طرفی در حلقه معشوق بودن و در عین حال بیرون از حلقه معشوق بودن را مثل حلقه درکوب در می رساند، با ملودی و لحن گوشه بسیار سوزناک و با صلابت «رضوی» تناسب بسیار زیبایی دارد. تأکیدهایی که بر کلمات «با توایم» و «با تونه ایم» و تکرار کلمه «حلقه» به لحاظ شاعری قابل اهمیت است و آقای شجریان هم آگاهانه با تأکیدهای مناسب بر این کلمات، شعر و آواز خود را مزین نموده است.
۹- نه بوی مهر می شنویم از تو ای عجب م ردیفهای آوازی: جمله دوم رضوی | نه روی آن که مهر دگر کس بپروریم ن م |
صناعات ادبی:
جناس لاحق: روی و بوی
استعاره مکنیّه: بوی مهر
در این بیت، کلمات «بوی» و «روی» که جناس لاحق ایجاد کرده اند، موسیقی زیبایی بوجود آورده اند و تأکید بر کلمه «مهر» از ویژگی های این بیت است که به لحاظ مضمون در ادامه همان بیت قبل و گوشه رضوی به نحو بسیار شایسته و زیبایی اجرا شده است.
۱۰- از دشمنان برند شکایت به دوستان م ردیفهای آوازی جمله اول سلمک | چون دوست، دشمن است شکایت ،کجا بریم ن م |
این بیت، ورود به گوشه «سلمک» است. جالب توجه است که این گوشه ای است از دستگاه شور، که قبل از قرچه در ردیف شور، اجرا می شود. در این جا با جهش بسیار زیبایی بعد از گوشه رضوی، که رضوی خود بعد از قرچه اجرا می شود، اجرا گردیده است که این خود، به نوعی، حصار ردیف را شکستن است و نوعی بدعت آگاهانه محسوب میشود. سعدی که با استفاده مکرر و بسیار روان و سیال از کلمات (دوست ، دشمن و شکایت،) حس شکایت آمیز شعر را پررنگ و آشکارا نشان داده است، خودبخود می طلبد که این احساس در گوشه ای مناسب و محزون مثل سلمک اجرا شود. آقای شجریان نیز این مهم را دریافته و بسیار زیبا و مؤثر اجرا کرده اند.
۱۰- ما خود نمی رویم دوان از قفای کس م ردیف های اوازی : جمله دوم سلمک |