وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

رویکردی مبتنی برگراف به منظور خوشه‌بندی ترکیبی افرازبندی‌های فازی- ...

1-8-4 روش های مبتنی بر شبکه های مشبک (Grid based)
این روشها فضای اشیا را در تعداد متناهی سلول که ساختمانی مشبک را شکل می­ دهند تقسیم بندی می­ کنند که امکان کار بر روی اطلاعات با درجه تفکیک شفایت های متفاوت را فراهم میکند. در این روش ابتدا فضا به سلول هایی تقسیم شده وسپس عملیات خوشه بندی روی این سلول ها انجام میگیرد .مهم­ترین مزیت این روش افزایش سرعت پردازش می­باشد زیرا پیچیدگی محاسباتی را کاهش میدهد چرا که پیچیدگی وابسته به تعداد سلولهاست نه تعداد نقاط داده ها. روش هایی که بر اساس این متد عمل میکنند عبارتند از الگوریتم­های Wave,Clique,Sting
1-8-5 روش های مبتنی بر مدل
این روشها برای هر خوشه یک مدل فرض می­ کنند و سعی می­ کنند داده ­ها را به بهترین نحو ممکن در آنجا جای دهند. یک الگوریتم مبتنی بر مدل ممکن است خوشه ­ها را با یک تابع چگالی تعیین محل کند و یا راهی برای تعیین تعداد خوشه ­ها با بهره گرفتن از استاندارد­های آماری ارائه کند. البته با توجه به پیش فرض که در این روشها در مورد خوشه ­ها در نظر گرفته می­ شود گاه این روش­ها را خارج از دامنه خوشه­بندی و مثلا زیر مجموعه ­ای از کلاس­بندی فرض می­ کنند .
دانلود پروژه
1-8-6 روش های فازی
اساس عملکرد این خوشه­بندی­ها بر آنست که هر ­داده می ­تواند متعلق به چندین خوشه با درجه عضویت­های مختلف باشد با این تعریف اغلب روش های قبل برای فضای فازی نیز با ایجاد تغییراتی در تابع فاصله قابل استفاده خواهند بود . در واقع الگوریتم های خوشه بندی فازی روش های افراز کننده ای هستند که جهت تخصیص داده ها به مجموعه ای از خوشه ها به کار میروند. در این الگوریتم ها با بهره گرفتن از یک تابع هدف که به عنوان شاخص ارزیابی به کار میرود ، داده های موجود به صورت بهینه خوشه بندی میشوند.
1-9 هدف خوشه بندی
همان طور که پیش از این گفته شد هدف خوشه بندی یافتن خوشه های مشابه از اشیاء در بین نمونه های ورودی می باشد اما چگونه می توان گفت که یک خوشه بندی مناسب است و خوشه بندی دیگر مناسب نیست؟ در واقع هیچ معیار مطلقی برای بهترین خوشه بندی وجود ندارد بلکه این بستگی به مساله و نظر کاربر دارد که باید تصمیم بگیرد که آیا نمونه ها بدرستی خوشه بندی شده اند یا خیر. با این حال معیار های مختلفی برای خوب بودن یک خوشه بندی ارائه شده است که می توانند کاربر را برای رسیدن به یک خوشه بندی مناسب راهنمایی کند که کیفیت در خوشه­بندی با این معیارها تعریف می شود که داده ­های هر خوشه، بیشترین شباهت را به یکدیگر داشته و از کمترین شباهت با خوشه­های دیگر برخوردار باشند. در قسمت معیارهای کارایی چند نمونه از این معیارها آورده شده است. یکی از مسایل مهم در خوشه بندی انتخاب تعداد خوشه ها می باشد. در بعضی از الگوریتم ها تعداد خوشه ها از قبل مشخص شده است و در بعضی دیگر خود الگوریتم تصمیم می گیرد که داده ها به چند خوشه تقسیم شوند. یک روش خوشه­بندی خوب خوشه­های با کیفیت بالا بر اساس دو معیار زیر را تولید می کند : شباهت بالای نقاط داخلی هر کلاس و شباهت کم بین نقاط کلاسهای مختلف .
کیفیت نتایج خوشه­بندی بستگی به روش اندازه ­گیری شباهت به کار رفته و همچنین پیاده­سازی آن روش دارد. در محل کیفیت روش خوشه­بندی همچنین با قابلیت توانایی آن روش در کشف تعدادی یا همه الگوهای پنهان اندازه ­گیری می­ شود .
یکی از مهمترین مسایل در خوشه بندی انتخاب تعداد خوشه های مناسب می باشد. تعداد خوشه ای مناسب می باشد که 1) نمونه های موجود در یک خوشه تا حد امکان شبیه به یکدیگر باشند و 2) نمونه های متعلق به خوشه های متفاوت تا حد امکان با یکدیگر نامتشابه باشند. عبارات فوق را بدین صورت نیز بیان می کنند که خوشه ها باید ماکزیمم فشردگی داشته باشند و تا حد امکان جدایی آنها نیز زیاد باشد. برای یک خوشه بندی مناسب هر دو معیار با هم باید ارضا شوند چرا که اگر تنها معیار فشردگی مورد استفاده قرار گیرد در آنصورت هر داده می تواند به صورت یک خوشه در نظر گرفته شود چرا که هیچ خوشه ای فشرده تر از خوشه ای با یک داده نمی باشد و اگر تنها معیار جدایی در نظر گرفته شود در آنصورت بهترین خوشه بندی این می باشد که کل داده ها را یک خوشه بگیریم با این توضیح که فاصله هر خوشه از خودش صفر است. بنابراین باید از ترکیب دو معیار فوق استفاده شود. اگر چه در روش c میانگین فازی و نسخه های مختلف آن تعداد خوشه ها از قبل مشخص شده است ولی در ابتدای کار تعداد خوشه ها برای طراح مشخص نیست و بیشتر با روش سعی و خطا تعداد مناسب خوشه ها تعیین می شود. برای مشخص کردن تعداد درست خوشه ها توابع ارزیابی مختلفی تعریف شده است که می توان با بهره گرفتن از آنها تعداد خوشه ها را برای مسایل مختلف مشخص کرد.
1-10 اندازه ­گیری کیفیت خوشه­بندی

 

    • ابتدا باید یک تابع تشابه تعریف شود که شباهت دو نقطه به یکدیگر را نشان دهد. عکس این تابع، تابع فاصله است که میزان عدم تشابه دو نقطه از یکدیگر و در نتیجه فاصله فرضی بین آن دو داده را در فضا از یکدیگر نشان می­دهد.

 

    • گاه نیز یک تابع جداگانه کیفیت وجود دارد که خوبی یک خوشه را اندازه ­گیری می­ کند. اما چنین توابعی نیز اغلب بر اساس همان معیار تشابه عمل می­ کنند .

 

    • تعریف تابع فاصله معمولا برای انواع داده ­های فاصله­ای، باینری، دسته­ای ، ترتیبی و نسبی متفاوت است

 

وزنها بر اساس کاربرد­های داده ­ها به متغیر­های مختلف تخصیص داده می­ شود. به این صورت که میزان اهمیت ابعاد مختلف یک فضا را مشخص می کند
مراحل انجام تجزیه و تحلیل خوشه­ای

 

    • انتخاب معیار شباهت یا نزدیکی مشاهدات .

 

    • انتخاب روش تجزیه و تحلیل خوشه­ای .

 

    • تصمیم ­گیری در مورد تعداد خوشه ­ها .

 

تفسیر دسته ها یا گروه های تشکیل شده .
1-11 بررسي تکنيکهاي اندازه‌گيري اعتبار خوشه‌ها
نتايج حاصل از اعمال الگوريتمهاي خوشه‌بندي روي يک مجموعه داده با توجه به انتخاب‌هاي پارامترهاي الگوريتمها مي‌تواند بسيار متفاوت از يکديگر باشد. هدف از اعتبارسنجي خوشه‌ها يافتن خوشه‌هايي است که بهترين تناسب را با داده‌هاي مورد نظر داشته باشند. دو معيارِ پاية اندازه‌گيري پيشنهاد شده براي ارزيابي و انتخاب خوشه‌هاي بهينه عبارتند از:[13]

 

    • تراکم (Compactness): داده‌هاي متعلق به يک خوشه‌ بايستي تا حد ممکن به يکديگر نزديک باشند. معيار رايج براي تعيين ميزان  تراکم داده‌ها واريانس داده‌ها است.

 

    • جدايي (Separation): خوشه‌ها خود بايستي به اندازه کافي از يکديگر جدا باشند. سه راه براي سنجش ميزان جدايي خوشه‌ها مورد استفاده قرار مي‌گيرد که عبارتند از:

 

    • فاصلة بين نزديک‌ترين داده‌ها از دو خوشه

 

    • فاصلة بين دور‌ترين داده‌ها از دو خوشه

 

    • فاصلة بين مراکزخوشه‌ها

 

همچنين روش‌هاي  ارزيابي خوشه‌هاي حاصل از خوشه‌بندي را به صورت سه دسته تقسيم مي‌کنند که عبارتند از:

 

    • معيارهاي خروجي (External Criteria)

 

    • معيارهاي دروني (Internal Criteria)

 

    • معيارهاي نسبي (Relative Criteria)

 

هم معيارهاي خروجي و هم معيارهاي دروني بر مبناي روش‌هاي آماري عمل مي‌کنند و پيچيدگي محاسباتي بالايي را نيز دارا هستند. معيارهاي خروجي عمل ارزيابي خوشه‌ها را با بهره گرفتن از بينش خاص کاربران انجام مي‌دهند. معيارهاي دروني عمل ارزيابي خوشه‌ها را با بهره گرفتن از مقاديري که از خوشه‌ها و نماي آنها محاسبه مي‌شود، انجام مي‌دهند.
پايه معيارهاي نسبي، مقايسة بين شما‌هاي خوشه‌بندي (الگوريم به علاوة پارامترهاي آن) مختلف است. يک و يا چندين روش مختلف خوشه‌بندي چندين بار با پارامترهاي مختلف روي يک مجموعة داده اجرا مي‌شوند و بهترين شماي خوشه‌بندي از بين تمام شماها انتخاب مي‌شود. در اين روش مبناي مقايسه، شاخص‌هاي اعتبارسنجي (Validity-Index) هستند. شاخص‌هاي ارزيابي بسيار متنوعي پيشنهاد شده‌اند که در اين قسمت سعي مي‌شوند تعدادي از رايج‌ترين آنها معرفي شوند.
1-12 شاخصهاي اعتبارسنجي
شاخص‌هاي اعتبارسنجي براي سنجش ميزان صحت (Goodness) نتايج خوشه‌بندي به منظور مقايسة بين روشهاي خوشه‌بندي مختلف يا مقايسة نتايج حاصل از يک روش با پارامترهاي مختلف مورد استفاده قرار مي‌گيرند.
در جدول زير مجموعه‌اي از علائم استفاده شده در ادامة اين بخش ارائه شده است:
جدول 1-1: مجموعة علائم بکار رفته در اين بخش

بررسی رابطه رفتار مدنی سازمانی با کیفیت زندگی کاری در ...

۱۸/۰= r

 

۰۵/۰> P

 

 

 

در جدول بالا ، مقادیر مربوط به آماره ضریب همبستگی پیرسون و سطح معنی داری این آماره به ترتیب ۱۸/۰ = r و۰۴/۰ = P ، چون سطح معناداری کوچکتر از ۰۵/۰ می باشد، لذا این نتیجه به دست می آید که درسطح ۰۵/۰=α ،بین رفتار مدنی سازمانی و تعهد کاری آموزگاران رابطه مستقیم معنی دار آماری وجود دارد . بنابر این فرضیه ۷-۲پژوهش مورد تایید قرارگرفت.
فرضیه۸-۲ : بین رفتار مدنی سازمانی و مسائل مالی و رفاهی آموزگاران رابطه وجود دارد.
جهت بررسی و آزمون فرضیه۸-۲ پژوهش از آزمون ضریب همبستگی پیرسون استفاده می کنیم.نتایج حاصل از این آزمون در جدول صفحه بعد آمده است :
جدول (۱۶-۴) نتایج آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای تعیین رابطه رفتار مدنی سازمانی و مسائل مالی و رفاهی آموزگاران
پایان نامه - مقاله

 

 

متغیرها

 

تعداد

 

ضریب همبستگی

 

سطح معناداری

 

 

 

رفتار مدنی سازمانی
مسائل مالی و رفاهی

 

۱۲۰

 

۱۴/۰= r

 

۰۵/۰> P

 

 

 

در جدول بالا ، مقادیر مربوط به آماره ضریب همبستگی پیرسون و سطح معنی داری این آماره به ترتیب ۱۴/۰ = r و۱۲/۰ = P ، چون سطح معناداری بزرگتر از ۰۵/۰ می باشد، لذا این نتیجه به دست می آید که درسطح ۰۵/۰=α ،بین رفتار مدنی سازمانی و مسائل مالی و رفاهی آموزگاران رابطه مستقیم معنی دار آماری وجود ندارد . بنابر این فرضیه ۸-۲پژوهش رد می شود..
در این فصل ابتدا خلاصه ، بحث و نتیجه گیری و سرانجام محدودیت ها و یشنهاد های پژوهش ارائه می شود.
خلاصه
در پژوهش حاضر که با هدف بررسی رابطه رفتار مدنی سازمانی با کیفیت زندگی کاری، در آموزگاران اداره آموزش و پرورش سرچهان انجام گرفته است .این پژوهش در بخش مطالعات نظری در مورد رفتار مدنی سازمانی و کیفیت زندگی کاری و مؤلفه های آنها، بحث نموده است.جامعه آماری این پژوهش کلیه آموزگاران (مرد و زن )دوره ابتدایی منطقه سرچهان که در سال تحصیلی ۸۸-۱۳۷۸ مشغول به تدریس می باشند ، که تعداد کل آنها ۲۰۰نفر بوده واز این تعداد ۳۸نفر زن و ۱۶۲ نفرمرد است . نمونه آماری با توجه به جدول مورگان شامل ۱۲۰ نفر از آموزگاران می باشد ، ۸۲ نفر مرد و ۳۸ نفر زن که در سال تحصیلی ۸۸-۸۷ مشغول به تدریس بودند.از آنجا که تعداد زنان جامعه آماری ۳۸ نفربود کلیه زنان انتخاب شدند و از تعداد ۱۶۲ نفر آموزگار مرد تعداد ۸۲ نفر که به صورت قرعه کشی بر اساس شماره پرسنلی انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از دو پرسشنامه ، رفتار مدنی سازمانی و کیفیت زندگی کاری استفاده شده است . به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش های آمارتوصیفی مانند محاسبه فراوانی ، درصد ، میانگین ، انحراف معیارو ضریب همبستگی پیرسون استفاده گردید. جهت تجزیه و تحلیل داده های جمع آوری شده از نرم افزار کامپیوتری (SPSS) نسخه شانزدهم استفاده گردید. سپس به بررسی رابطه بین متغیرهای فوق پرداخته شده و بر اساس تحقیقات پیشین فرضیه های تحقیق مورد بحث و نتیجه گیری قرار می گیرد.
بحث و نتیجه گیری
فرضیه ۱: بین رفتار مدنی سازمانی و کیفیت زندگی کاری آموزگاران رابطه وجوددارد.
با توجه به جدول شماره ۵-۴ مقدار ضریب همبستگی بین دو متغیر رفتارمدنی سازمانی و کیفیت زندگی کاری با (۳۳/۰=r) می باشد و در نتیجه با اطمینان آماری ۹۵/۰ رابطه معناداری دارند و این فرضیه در پژوهش حاضر مورد تأیید قرار می گیرد. نتایج حاضر با نتایج تحقیقات لوین،لیپیت ووایت (۲۰۰۱)، محمد نصرالدین (۲۰۰۱)، ویلیامز،پیتر وزیناب (۲۰۰۲)، لاو و همکاران (۱۹۹۸) ،توکلی (۱۳۸۶) همسومی باشد.
در تبیین نتایج این فرضیه می توان چنین بیان داشت که وضعیت مناسب کاری که از آن به عنوان کیفیت زندگی کاری تعبیر می شود باعث بوجود آمدن انگیزه و رضایت خاطر افراد شده و آن ها را به سمت کار و تلاش بیشتر و مطلوب تر سوق می دهد. همچنین تحقیقات زیادی نشان داده اند که کیفیت زندگی کاری تأثیر قابل توجهی روی پاسخ های رفتاری فرد از قبیل رضایت شغلی دارد (سیرجی، افراطی ، ۱۳۸۰).
معلمین ابتدایی منطقه سرچهان به دلیل اینکه در روستاهای گوناگون و با فاصله از یکدیگر به تدریس اشتغال داشتند و مجبور بودند که محل زندگی خود را در همان روستا تعیین نمایند. این معلمین به یک سری فعالیت های فوق برنامه به خاطر داشتن وقت کافی در روستا دست می زدند . از آن طرف دانش آموزان روستایی به دلیل نداشتن امکانات تفریحی و سرگرمی بیشتر به سراغ معلمین خود حتی در زمانی که مدرسه تعطیل می باشد می آیند. در نتیجه تعامل معلم و دانش آموز و زمینه برای فعالیت های فوق برنامه که رفتار مدنی سازمانی را توسعه می بخشد فراهم آمده و همین موجب شده که با کیفیت زندگی کاری معلمین رابطه برقرار شود و نهایتا رضایت کاری و پیشبرد تحصیلی به وجود بیاید.
فرضیه ۱-۱: بین رفتار مدنی سازمانی و کیفیت زندگی کاری آموزگاران مرد رابطه وجود دارد.
با توجه به جدول شماره ۶-۴ مقدار ضریب همبستگی بین دو متغیر فوق برابر با (۲۸/۰=r) لذا این نتیجه به دست می آیدکه بین رفتار مدنی سازمانی و کیفیت زندگی کاری آموزگاران مرد رابطه مستقیم و معنی دار آماری وجود دارد . بنابر این فرضیه ۱-۱ پژوهش مورد تایید قرار گرفت
نتایج حاضر با نتایج رحیمی (۱۳۸۵)، جانسون و همکارانش (۱۹۹۷) همسو می باشد.
فرضیه ۲-۱: بین رفتار مدنی سازمانی و کیفیت زندگی کاری آموزگاران زن رابطه وجود دارد.
با توجه به جدول شماره ۷-۴ مقدار ضریب همبستگی بین دو متغیر فوق برابر با (۲۸/۰-=r) لذا این نتیجه به دست می آیدکه بین رفتار مدنی سازمانی و کیفیت زندگی کاری آموزگاران مرد رابطه مستقیم و معنی دار آماری وجود دارد . بنابر این فرضیه ۲-۱ پژوهش مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاضر با نتایج تحقیقات رحیمی (۱۳۸۵) و جانسون و همکارانش (۱۹۹۷) همسو می باشد. پژوهش آن ها نیز نشان می دهد به لحاظ کیفیت زندگی کاری بین دو جنس تفاوت معناداری مشاهده نمی شود.
در تبیین نتایج این فرضیه و فرضیه قبل می توان چنین بیان داشت چون زندگی کاری مردان و زنان معلم در این منطقه مشابه به هم می باشدوزندگی کاری هردو گروه ،تدریس می باشد بنابر این رابطه به دست آمده منطقی به نظر می رسد. وتبیین در مورد فرضیه یک برای این دوفرضیه نیز صدق می کند.
فرضیه ۲: بین رفتار مدنی سازمانی و کیفیت زندگی کاری آموزگاران با توجه به مدرک تحصیلی آنها رابطه وجود دارد.
با توجه به نتایج جدول شماره ۸-۴ مقادیرمربوط به آماره ضریب همبستگی پیرسون(سطح معنی داری آماره ضریب همبستگی پیرسون) برای سطح تحصیلات دیپلم ، فوق دیپلم و لیسانس به ترتیب ۴۷/۰=r ، ۰۳/۰=r ، ۳۱/۰=r لذا این نتیجه به دست می آیدکه بین رفتار مدنی سازمانی و کیفیت زندگی کاری آموزگاران با توجه به مدرک تحصیلی آنها رابطه مستقیم و معنی دار آماری وجود دارد . بنابر این فرضیه ۲پژوهش مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاضر با نتایج تحقیق رحیمی (۱۳۸۵) همسو می باشد.
در تبیین نتایج این فرضیه می توان چنین بیان داشت از آنجا که زندگی کاری معلمان در سطوح مختلف ( دیپلم ، فوق دیپلم ، لیسانس ) تدریس و علم آموزی می باشد و همه آنها با گروه سنی دانش آموزان ابتدایی که انسان و دارا ی عواطف و احساسات می باشند سر و کار دارند برخلاف شرکتها و سایر اتحادیه ها که با ماشین آلات در تماسندو برای معلمین دارای این مدارک دوره های آموزشی مشابه و کلاسهای ضمن خدمت یکسان برگزار می نمایند بنابر این رابطه به دست آمده منطقی به نظر می رسد.
فرضیه ۱-۲: بین رفتار مدنی سازمانی وروابط انسانی حاکم بر محیط کار آموزگاران رابطه وجود دارد.
با توجه به نتایج جدول شماره ۹-۴ مقدار ضریب همبستگی بین دو متغیر فوق برابر با (۲۰/۰=r) لذا این نتیجه به دست می آیدکه بین رفتار مدنی سازمانی وروابط انسانی حاکم بر محیط کار آموزگاران رابطه مستقیم و معنی دار آماری وجود دارد . بنابر این فرضیه ۱-۲ پژوهش مورد تایید قرار گرفت. نتایج حاضر با نتایج تحقیقات جیمز و سائول(۲۰۰۱)،تان(۲۰۰۱)،اسمیت و همکاران(۲۰۰۳)همسو می باشد.
روابط انسانی حاکم بر محیط کار، تصویری از نحوه ارتباط افراد با یکدیگر و یا سازمان هایشان است. کارفرما و کارمند، مطلع از خطرات و قوانین، متقابلا می توانند گفتگوی مفیدی داشته باشند. به عبارتی کار علاوه بر به دست آوردن معاش خانواده، می تواند منبع لذت و رضایت باشد .روابط مدیر با آموزگار و آموزگار با دانش آموزکه همه نشان از روابط انسانی دارد رابطه معلمین با دانش آموزان به دلیل انسان بودن یک رابطه مکانیکی نیست بلکه یک رابطه عاطفی – روانی است که درک یکدیگر و تاثیرات متقابل را پذیرا می باشد ، لذا در یک منطقه روستایی که بعضی از معلمین خود از فرزندان این منطقه می باشند و بر بسیاری از مشکلات و مسائل دانش آموزان احاطه کامل دارند زمینه برای رفتارهای مدنی و ایجاد ارتباطات بیشتر به ویژه انسانی فراهم می آید که همین موجب این نتیجه شده است .
فرضیه ۲-۲: بین رفتار مدنی سازمانی وامنیت شغلی آموزگاران رابطه وجود دارد.

دانلود منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله مقایسه ی کاربرد افعال در تاریخ جهانگشای جوینی وتاریخ بیهقی- ...

نیاز دارد، مخصوصاً افعال کنایی که در دوره ای خاص رواج داشته وبعدها منسوخ شده است ویا کاربرد کمتری داشته است .
فصل سوم
سبک نثر تاریخ بیهقی و جهانگشا
بخش یکم – تاریخ بیهقی
۳-۱-۱-تاریخ بیهقی (یا تاریخ مسعودی )
تاریخ بیهقی، تألیف ابوالفضل محمدبن حسین بیهقی،کتابی تاریخی به فارسی درباره دوره پادشاهی مسعود غزنوی و مختصری در تاریخ خوارزم است. این کتاب بخشی است ازکتاب مفصّلی که به نام های جامع التواریخ، جامع فی تاریخ سبکتگین ابوالفضل بیهقی، تاریخ آل محمود یا تاریخ آل سبکتگین شناخته می شود.
(نفیسی ، ج ۱: ۵ ۲۸۲).
با توجه به قراین موجود در متن ، این کتاب به شرح احوال و کارهای غزنویان اختصاص داشته اما طبعاً باید از آل سبکتگین آغاز می شده که به مناسبت لقب ناصرالدّین سبکتگین به تاریخ ناصری شهرت یافته است (عوفی ، ج ۲: ۲۸)
هم چنین به مناسبت اختصاص یافتن بخشی ازکتاب به دوره یمین الدوله محمود غزنوی، مقامات محمودی و نیز تاریخ یمینی نامیده شده و چون بخشی از آن به روزگار مسعود اختصاص داشته به تاریخ مسعودی شهرت یافته است .
آغاز تألیف تاریخ بیهقی سال ۴۴۸ و موضوعِ آن ، رویدادهای چهل و دو سال از پادشاهی غزنویان بوده و در سی فصل(به نوشته علی بن زید بیهقی : «زیادت از سی مجلد») تدوین شده بوده است؛ مطالب آن تا مجلد چهارم همان مطالب تاریخ ناصری و تاریخ یمینی بوده ، از مجلد پنجم ــ که آغاز آن از میان رفته ــ تا مجلد دهم ، تاریخ بیهقیِ موجود است و مجلّدهای بعدی وقایع سالهای ۴۳۲ تا ۴۵۱ بوده است . علی بن زید بیهقی بعضی از این سی مجلد را در کتابخانه سرخس و کتابخانه مدرسه خاتون مهد عراق در نیشابور دیده بوده است (بهار، ج ۲: ۶۹)
تاریخ بیهقی موجود از نامه ارکان دولت مسعودی به امیرمسعود آغاز می گردد و پس از ذکر رویدادهای گوناگون دوره حکومت مسعود غزنوی ، مجلد نهم کتاب با قصد رفتن مسعود به هند پایان می یابد و بیهقی در پایان همین مجلد وعده می دهد که مجلد دهم را با دو باب خوارزم و جبال آغاز خواهد کرد و سپس موضوع رفتن مسعود را به هندوستان تا پایان کارش می نویسد (همان : ۸۹۵ ـ۹۰۰)
اما آن چه از مجلد دهم به دست ما رسیده فقط ذکر خوارزم است. با وجود این ، در ضمن کتاب مطالب بسیار مفیدی در تاریخ غزنویان پیش از مسعود غزنوی ، و صفاریان و سامانیان و سلجوقیان و جز آن ها آمده است . هم چنین اطلاعات گران بهایی در باره شعرا و اشعار آنان دارد که منحصر به فرد است .
تاریخ بیهقی هم از جنبه تاریخ نگاری و هم از جنبه ادبی بسیار درخور توجه است.
۳-۱-۲- ویژگی سبکی تاریخ بیهقی
۳-۱-۲-۱- اطناب
نثر ابوالفضل بیهقی دارای جمله های طولانی می باشد . مترادفات لفظی بسیار کمیاب است اما الفاظ و عباراتی برای روشن ساختن مطلب که درنثر قدیم نبوده است استعمال می شود؛مثلاً: واقعه بر دار کردن حسنک می توانست در یک صفحه تمام شود اما بیهقی آن را در چند صفحه بیان کرده است .
دانلود پروژه
۳-۱-۲-۲-توصیف
آوردن الفاظ و اصطلاحات تازه که در محاوره ی آن روز مستعمل بوده است و استعمال جمله های پی درپی مطلب را کاملاً روشن می سازد و بیان واقعه  را به طریقی بیاراید که خواننده را در برابر آن واقعه قرار دهد و به تمام اجزا واقعه رهنمونی کند
« این بوسهل فردی امامزاده و محتشم و فاضل و ادیب بود ، اما شرارت و زعارتی در طبع وی مؤکد شده و با آن شرارت دلسوزی نداشت و همیشه چشم نهاده بودی تا پادشاهی بزرگ و جبار برپا کردی خشم گرفتی و آن چاکر را لت زدی و فرو گرفتی ، این مرد از کرانه بجستی و فرصتی جستی وتضریب کردی و  المی بزرگ بدین چاکر رسانیدی و آنگاه لاف زدی که فلان را من فرو گرفتم ».  (بیهقی،۱۳۹۰: ۲۱۸ )
« بوسهل با جاه و نعمت و مردمش در خین امیر حسنک یک قطره آب بود از رودی ».(بیهقی،۱۳۹۰: ۲۱۹ )
حسنک پیدا آمد بی بند وجبّه یی داشت حبری رنگ با سیاه می زد،خلق گونه، دراعّه و ردائی سخت  پاکیزه و دستاری نیشابوری مالیده و موزه میکائیلی نو در پای و موی سر مالیده زیر دستار پوشیده اندک مایه پیدا آمد
 .(همان: ۲۲۳ )
«چون حسنک بیامد، خواجه برپای خاست، چون او این مکرمت بکرد، همه اگر خواستند یا نه برپای خواستند بوسهل زوزنی برخشم خود طاقت نداشت برخاست نه تمام و برخویشتن می ژکید خواجه احمد او راگفت:
( در همه کارها ناتمامی ) وی نیک از جای بشد و . . . بوسهل خاموش شد وتا آخر مجلس سخن نگفت»
 (همان:۲۲۴)
«حسنک را فرمودند که جامه بیرون کش وی دست اندرزیرکرد و ازاربند استوار کرد و پایچه های ازار را بست وجبّه و پیراهن بکشید و دورانداخت با دستار ، و برهنه با ازار بایستاد و دستها در هم زده ، تنی چون سیم سفید و رویی چون صد هزار نگار».(همان: ۲۲۷)
«بزرگ مردا که این پسرم بود ! که پادشاهی چون محمود این جهان بدو داد وپادشاهی چون مسعود آن جهان».
‌   (همان: ۲۳۰ )
۳-۱-۲-۳- استشهاد و تمثیل
درتاریخ بیهقی حکایات و تمثیل ها و اشعاری به مناسبت تاریخ و برای شاهد و مدعا و افزونی پند و عبرت آورده است هرچند ایراد این قبیل حکایات و اشعار و امثال مانند کتب بعد ازقبیل کلیله ودمنه و . . . به حدّ افراط نیست و تفاوت هایی نیز در طرز ایراد این شواهد موجود است اما افتتاحی است در آوردن امثال و ذکر شواهد شعری و تقلیدی است از نثر فنی عرب که در قرن چهارم در بغداد اختراع شد .
تمثیل در باب قصه بردار کردن حسنک است که بیهقی با دقت و موشکافی خاص داستان را بیان کرده و از خلال عباراتش سوز و گداز او و بی رحمی و سنگدلی دستگاه حکومتی که چشم به دست و گوش به فرمان خلیفه عباسی دوخته و در حقیقت فرمان وی را اجرا کرده است آشکار می گردد. و بعضی از مناظر را با عباراتی بیان می کند که موی را بر اندام آدمی راست می شود و بدین ترتیب «‌ حسنک را فرمودند که جامه بیرون کش و وی دست اندر زیر کرد و ازار بند استوار کرد و دور انداخت با دستار و برهنه با ازار بایستاد دست ها درهم زده تنی چون سیم سفید و رویی چون صد هزار نگار و همه خلق به درد می گریستند .» 
(بیهقی،۱۳۹۰: ۲۲۷)
ببرید سرش را که سران را سر بود                  آرایش دهر و ملک را افسر بود
گر قرمطی و جهـود و گر کـافـر بود                از تخت بدار بر شدن منکر بود
(همان: ۲۳۰ )
رودکی می گوید :
سرای سپنج میهمان را                        دل نهادن همیشگی نه رواست
چون تورا دید زرد گونه شده               سرد گردد دلـش نه بیـناست
(بیهقی: ۲۳۵ )
۳-۱-۲-۴- تقلید از نثر تازی
در نثر این زمان تقلید از نثر تازی وارد زبان درباری و ادبی شده است .
۳-۱-۲-۴-۱- ورود لغات از قبیل جمع های عربی و مصادر عربی
- سخنی نرانم که آن به تعصّبی و تزیّدی کشد . (بیهقی،۱۳۹۰: ۲۱۸)
- گفت که اکفا آن را احتمال نکنند تا به پادشاه چه رسد.(همان: ۲۱۹)
- با تضریبهای وی موافقت و مساعدت نکرد.(همان: ۲۱۹)
- رسید بدو از انواع استخفاف. (همان: ۲۲۰)
- انتقامها و تشفّیها رفت  (همان: ۲۲۰)
- مکاتبت از پدرم بگسست.  (همان: ۲۲۱)

بررسی عوامل فرهنگی _ اجتماعی موثر بر مشارکت اجتماعی شهروندان بندرعباس ...

انواع مشارکت برحسب موضوع:

 

      1. مشارکت سیاسی: بهطور کلی میتوان گفت مشارکت سیاسی، مشارکت در فرایند قدرت و انتخاب مسئولین و مداخله در امر تصمیمگیری در نظام سیاسی است. آنچه در اکثر تعاریف صورت گرفته از مشارکت سیاسی مشترک است، خصیصه حاکمیت مردم بر سرنوشت خویش است و این حاکمیت عمدتا به شکل مشارکت مردم در انتخابهای مختلف و دخالت در نحوه اداره امور کشور میباشد. مایکل راش در کتاب جامعه و سیاست، «مشارکت سیاسی را درگیر شدن فرد در سطوح مختلف فعالیت در نظام سیاسی از عدم درگیری تا داشتن مقام سیاسی رسمی میداند و بر این اساس سطوح مختلف مشارکت را ذکر میکند» (راش، ۱۳۸۱: ۱۲۳). مایرون وینر، نیز «مشارکت سیاسی را هر عمل داوطلبانه موفق یا ناموفق، سازمانیافته یا بدونسازمان، دورهای یا مستمر، شامل روش های مشروع و نامشروع برای تاثیرگذاری بر انتخاب رهبران سیاسی و رفتارهای سیاسی در هر سطحی از حکومت محلی یا ملی میداند» (وینر و هانتینگتون، ۱۳۷۸: ۱۴۰). برداشت وینر و هانتینگتون از مشارکت سیاسی دایره شمول آن را به هر عمل قانونی و غیرقانونی در تمام سطوح محلی و ملی جامعه نشر میدهد. با توجه به تعاریف ذکر شده، مشارکت سیاسی انواع و سطوح مختلفی دارد و این امر تحت تاثیر شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، باورهای مذهبی و پیشینه تاریخی قرار میگیرد.

    پایان نامه - مقاله - پروژه

 

    1. مشارکت اقتصادی: منظور از مشارکت اقتصادی، حضور و همکاری آگاهانه اقتصادی مختلف جامعه در جهت تولید، پسانداز، سرمایهگذاری بیشتر و مطلوبتر، توزیع مناسب و عادلانهتر، مصرف بهینه منابع مادی و طبیعی و کالاهای مورد نیاز زندگی و صرفهجویی در استفاده از منابع کمیاب زندگی است (عباسزاده، ۱۳۸۷: ۲۹).

 

    1. مشارکت اجتماعی: از انواع مهم مشارکت محسوب میشود. گرچه تمامی اشکال مشارکت دارای نوعی رابطه اجتماعیاند و از این رو بحثی جامعهشناختی به شمار میآیند، عرصه هایی در زندگی جمعی وجود دارد که آنها را از خرده نظام اقتصادی، فرهنگی و سیاسی جدا میکند. چنین عرصه هایی به عمل متقابل گروه های اجتماعی با محیط پیرامونشان مربوط است (پیران، ۱۳۷۶: ۱۲). «اصطلاح مشارکت اجتماعی، دربرگیرنده کاربرد روابط و شبکه های اجتماعی برای ارتباط با دیگران و دریافت حمایتهای اجتماعی است» (Morissette، ۲۰۰۹: ۴). و این روابط اجتماعی بصورت روابط درونگروهی یا بین گروهی در قالب انجمنهای داوطلبانه، باشگاهها، اتحادیهها و گروههایی که خصلت غیردولتی و محلی دارند گسترش مییابد. به عبارت دیگر «مشارکت اجتماعی به عنوان چگونگی مشارکت شخصی در فعالیتهای گروه های رسمی و غیررسمی دیگر فعالیتهای اجتماعی میباشد» (Hyyppa، ۲۰۰۸: ۲).

 

    1. مشارکت فرهنگی: «مشارکت فرهنگی یعنی شرکت داوطلبانه، ارادی و آگاهانه افراد، گروه ها و سازمانهای تشکیلدهنده یک جامعه در ابعاد گوناگون زندگی فرهنگی آن جامعه به منظور گسترش توسعه پایدار و همهجانبه حیات فرهنگی است» (غفاری و نیازی، ۱۳۸۶: ۳۰). یکی از دلایل اهمیت مشارکت فرهنگی، برجسته بودن نقش عناصر فرهنگی هر جامعه در تکوین شخصیت و اجتماعی شدن افراد میباشد.

 

انواع مشارکت براساس نحوه مشارکت:

 

    1. مشارکت رسمی؛ مشارکت رسمی انواع برخورد و تماس اجتماعی در مجموعه های گروه های متشکل را شامل میشود که «در بر گیرنده عضویت در سازمانها، انجمنها و باشگاهها با فعالیتهای برنامه ریزی شده در یک زمان و مکان مشخص است» (یزدانپناه، ۱۳۸۶: ۳). ۲

 

    1. مشارکت غیر رسمی؛ این نوع مشارکت، شامل شرکت در انواع فعالیتهای گروهی و اجتماعی است که سازمان نیافته و دارای فواصل زمانی نامعین میشود. به بیان دیگر، «مشارکت اجتماعی غیر رسمی بیشتر صورتهای موقتی و اتفاقی برخوردهای اجتماعی مانند تماس تلفنی با دوستانی که نمیخواهیم بطور مشخص با آنها تماس داشته باشیم را دربر میگیرد» (zettel، ۲۰۰۸: ۳).

 

 

۴-۲-۲٫ تعریف مشارکت اجتماعی:

برای تعریف این مفهوم باید ابتدا حوزه اجتماعی را توصیف کرد و آن را از دیگر حوزه ها تمیز داد. زیرا معنای اصطلاح مشارکت اجتماعی اساسا در کلمه دوم آن یعنی اجتماعی نهفته است. باید دید لفظ اجتماعی به چه معناست؟ آیا جنبه های غیر اقتصادی مشارکت را دربرمیگیرد؟ آیا مفهوم متکاملتر مشارکت اقتصادی رفاهی است؟ یا اینکه از عرصه های فرهنگی و اقتصادی متفاوت است؟ آشکار است که تفکیک کامل و دقیق بخشهای مختلف اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و فرهنگی یک نظام کلی و ارائه تعریف برحسب هر یک از بخشها کاری دشوار است (اخلاقیپور، ۱۳۷۸: ۲۸). با این وجود نیاز به ارائه تعریف مشخص و مدون از مشارکت اجتماعی احساس میشود. به همین منظور تعریفهای متعددی از مشارکت اجتماعی را که هر کدام بر جنبه خاصی تاکید دارند در اینجا ذکر میکنیم.
مشارکت اجتماعی فرایندی است مبتنی بر حضور آگاهانه و فعال فرد، به عنوان عضو جامعه، در صحنههای اجتماعی و ایفای نقش یا نقشهای اجتماعی که به وی حصول میشود و در قالب رفتارهای فرهنگی، سیاسی و اقتصادی بروز میکند (کردی، ۱۳۸۵: ۷۵).
مشارکت اجتماعی، شرکت داوطلبانه، ارادی و آگاهانه است که برایند آن توسعه و بهتر شدن زندگی و حیات اجتماعی است. مقید نمودن تعریف مشارکت اجتماعی به خصایص شرکت داوطلبانه، ارادی و آگاهانه، این نوع فعالیتها را از فعالیتهای معمولی و روزمره زندگی که ممکن است بنای آن بر تبعیت نیاندیشیده و تحمیلی و از قیود سنتها و تعینهای اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی باشد، جدا میکند. در واقع مشارکت اجتماعی، مشارکت داوطلبانه، آگاهانه و جمعی عاملان خصوصی در حوزه عمومی است، که از طریق کنشهای متقابل مستقیم و غیرمستقیم شهروندان در مقیاس وسیع با فعالیتهای محلی، نهادهای جامعه مدنی، دولت و … به منظور نفوذ تاثیرگذاری بر فرایند تصمیمگیریها و یا تعقیب اهداف عمومی تحقق مییابد (ساروخانی و امیرپناهی، ۱۳۸۵: ۴۳).
همچنین مشارکت اجتماعی، شرکت در یک زمینه اجتماعی که در آن افراد به فعالیتهای اجتماعی در تعدادی از شبکه های اجتماعی رسمی و غیر رسمی میپردازند، میباشد (Sicognani & Etal، ۲۰۰۸: ۹۸).
اسپنسر بیان میکند که جامعه به خود جامعه نمیشود مگر به مشارکت. از نظر او علت اصلی تحقق یک جامعه منسجم، وجود مشارکت اجتماعی است و مشارکت نهادی یعنی تثبیت و تحقق نهادهای مشارکتی و زمینه لازم برای ایجاد ارزشهایی چون تعاون، همیاری، مسئولیتپذیری، توجه به افکار و از همه مهمتر ایجاد حوزه های عمومی برای برونریزی ذهنیتها، ارزشها، عقاید و تضارب اندیشه ها، دیدگاه ها ونظریات (تیموری، ۱۳۷۷: ۵۱).

۵-۲-۲٫ نظریه ها و مدل های مشارکت:

در دیدگاه ها و نظریههای مشارکت دو رویکرد عمده را میتوان تشخیص داد: نگرش خرد و نگرش کلان؛ در سطح خرد، بر انگیزهها، گرایشها و رفتارها تأکید میشود و در سطح کلان، زمینه ها، شرایط و عناصر ساختاری مورد توجه قرار میگیرد (ریتزر، ۱۳۷۳: ۱۱۸). از این رو مشارکت دارای دو بخش ذهنی و رفتاری است. بخش ذهنی، تمایلات و گرایشهای فردی و بخش رفتاری، فعالیتهای داوطلبانۀ جمعی را مد نظر دارد (علوی تبار، ۱۳۷۹: ۲۰). در هر دسته، نظریههای متعددی مطرح میشود.
- به تعبیر رولند کولین، جامعهشناسان توسعهگرا به پیروی از مرتون و پارسونز توسعه را ذاتی ساختار اجتماعی دانسته و دگرگونی و تغییر اجتماعی را ناشی از عوامل خارجی میدانند و به این دلیل تزریق و نشر داده های توسعهای و جدید را در قالب برنامههای اصلاح و عمران اجتماعی پیشنهاد میکنند و بر آمادگی ذهنی و وجود انگیزههای شخصی برای تحقق مشارکت و توسعه نیز تاکید دارند. مشارکت موثر، مستلزم وجود انگیزههای شخصی است. به عبارتی، مشارکت قبل از اینکه مکود عینی پیدا کند پدیدهای ذهنی است که باید آن را در افکار، عقاید، رفتار و خلاصه در فرهنگ مردم جستجو کرد (غفاری و نیازی، ۱۳۸۵: ۴۶).
- کولین، جامعهشناس توسعهگرا، توسعه را برآمده از ساختار اجتماع میداند، وی بر آمادگی ذهنی و وجود انگیزههای شخصی برای تحقق مشارکت و توسعه تأکید میورزد. مشارکت مؤثر مستلزم وجود انگیزههای شخصی است. به عبارتی مشارکت، قبل از اینکه نمود عینی بیابد، پدیدهای ذهنی است که باید آن را در افکار، عقاید، رفتار و فرهنگ مردم جستجو کرد. برای درونیسازی فرهنگ مشارکت، باید بسیاری از قالبهای پیشساخته ذهنی را دگرگون ساخت و این امر بدون کار فرهنگی میسر نمیشود (وطنی، ۱۳۸۶: ۳۲).
- گولت مشارکت مردمی را به عنوان جزء حیاتی راهبردهای توسعه دانسته و آن را واجد سه عملکرد عمده میداند. از دیدگاه وی، مشارکت اجتماعی اولا نحوه برخورد غیر ابزاری دولت با مردم و احساس ارزشمندی را تضمین میکند. ثانیا مشارکت به عنوان وسیله ارزشمندی برای بسیج، سازماندهی و تعالی بخشیدن به فعالیتهای توسعه خود مردم به عنوان حلال اصلی مشکلات در شرایط اجتماعی خود به شمار میرود. ثالثا مشارکت به مثابه کانالی است که گروه ها و جوامع محلی میتوانند از طریق آن به عرصه های کلان و بزرگتر تصمیمگیری دسترسی پیدا کنند. بدون مشارکت، راهبردهای توسعه غیرمردمی و بینتیجه خواهند بود.
- نظریه جیمز میجلی (۱۹۸۶): میجلی بر مبنای پاسخ دولتها به مشارکت، آن را به چهار نوع تقسیم میکند: ۱- شیوه ضد مشارکتی: طرفداران این طرز تفکر معتقد به سرکوب مشارکت توده ها هستند. حکومتها اجازه مداخله و مشارکت همگانی در تدوین سیاستها را که ممکن است با اهداف کلان اجتماعی و اقتصادی آنها تعارض پیدا کند، نمیدهند. ۲- شیوه مشارکت هدایت شده: در این شیوه، دولت از مشارکت اجتماعات محلی با انگیزههای پنهانی، حمایت میکند. مشارکت اجتماع محلی، در این شیوه، به منظور کنترل سیاسی- اجتماعی، با علم به اینکه مشارکت، اجرای طرح را تسهیل میکند، به کار میرود. ۳- شیوه مشارکت فزاینده: در این شیوه، دولت در برخورد با مشارکت، به شکلی دوگانه عمل میکند؛ به این ترتیب که در موضعگیریهای رسمی از آن حمایت میکند، اما عملا در مسیر تحقق پیشنهادهای مشارکتی اقدام مؤثری انجام نمیدهد. ۴- شیوه مشارکت واقعی: در این شیوه دولت، به طور کامل از مشارکت اجتماعی حمایت میکند و از طریق ایجاد ساز و کارها و ساختارهایی برای ورود موثر اجتماعات محلی در تمامی زمینه ها، تلاش میکند (ازکیا و غفاری، ۱۳۸۳).
- عثمان و افف درخصوص ابزار یا هدف بودن مشارکت معتقدند هر نوع تحلیل و ارزیابی از مشارکت با توجه به این واقعیت که مشارکت هم هدف و هم ابزار توسعه دانسته شود مشکل است. اینکه مشارکت به عنوان هدف یا ابزار مورد توجه قرار میگیرد مبتنی بر ایدئولوژی است تا حقیقت، زیرا توسعه با ارزشهای ابزاری و ذاتی و مشارکت گسترده مردم در تصمیمگیری، اجرا، ارزشیابی و بهرهگیری شناخته میشود (غفاری و نیازی،۱۳۸۶).
- پریتی، بر اساس تجزیه و تحلیل خود از مشارکت اجتماعی، که طی بیش از پانزده سال تحقیق بر روی پروژه های موفق و ناموفق در کشاورزی انجام داد، نتیجه گرفت که وقتی مشارکت اجتماعی به سوی مشارکت متقابل و تعاملی پیش میرود، احتمال پایداری توسعه در زمینه مورد نظر بیشتر است. جمعبندی دیدگاه های پریتی (۱۹۹۴) و کورن وال (۱۹۹۶) در تقسیمبندی آنها از انواع مشارکت، هفت نوع مشارکت را به دست میدهد که هر کدام ویژگیهای متفاوتی دارند. پایینترین سطح این ردهبندی، عضویت ظاهری است. این نوع از مشارکت فقط گونهای ظاهر فریبی است که با نمایندگی و عضویت مردم در هیاتهای رسمی – که انتخابی نیستند و قدرتی هم ندارند- اعمال میشود. سطح بعدی را میتوان پذیرش بیچون و چرا دانست که مشارکتی غیرفعال است. در این نوع، مشارکت اجتماعات از این طریق است که به مردم گفته میشود که چه تصمیمی گرفته شده است. این نوع مشارکت، با اعلام تصمیم از سوی یک مقام اداری یا مدیر پروژه صورت میگیرد، بدون اینکه به نظر افراد شرکتکننده توجهی شود. مشارکت از طریق مشاوره نوع دیگری است که در آن، از طریق مورد مشاوره قرار دادن اجتماعات و یا درخواست پاسخ به پرسشها از سوی آنان، مشارکت صورت میگیرد. نمایندگانی خارج از اجتماعات مورد نظر، مشکلات و فرایندهای جمعآوری اطلاعات را تعریف میکنند و به نظارت بر تجزیه و تحلیل داده ها میپردازند. چنین فرایندی از مشاوره، هیچ سهمی را در تصمیمگیری واگذار نمیکند و افراد حرفهای هیچ تعهدی ندارند که دیدگاه های افراد را در کار خود دخالت دهند. مشارکت به دلیل انگیزههای مادی نوع دیگری از مشارکت است که طی آن اجتماعات کمک خود را در زمینه منابع مورد نیاز – مانند نیروی کار- در مقابل محرکهای مادی (مانند غذا یا پول) در اختیار میگذارند. اینکه چنین فرایندی را مشارکت بنامند بسیار متداول است، در حالیکه وقتی محرکهای مادی دیگر مورد پیدا نمیکنند، معمولا افراد هیچ گونه انگیزهای برای ادامه کار ندارند. مشارکت وظیفهای یا کارکردی، مشارکتی است که در فرایند آن مشارکت اجتماعی از دیدگاه افراد خارج از اجتماعات به عنوان وسیلهای برای نیل به اهداف پروژه دیده میشود. افراد، با تشکیل گروههایی، در تحقق اهداف از پیش تعیین شده پروژه ها مشارکت میکنند. البته آنها تنها بعد از تصمیمات اصلی که به وسیله افرادی خارج از اجتماعات آنها گرفته میشود ممکنست در تصمیمگیریها دخالت داده شوند. مشارکت تعاملی، که افراد در فرایند آن در تجزیه و تحلیل، توسعه برنامه کاری، و تشکیل و تقویت موسسات محلی، مشترکا مشارکت میورزند. مشارکت نه فقط به عنوان ابزاری برای نیل به اهداف پروژه ها، بلکه به مثابه حقی برای اجتماعات محلی شناخته میشود. این فرایند به روششناسی میان رشتهای نیاز دارد و از فرایندهای یادگیری منظم و سازمانیافته استفاده میکند. نظر به اینکه گروه ها در این نوع مشارکت بر روی تصمیمات محلی کنترل دارند و نحوه استفاده از منابع در دسترس را تعیین میکنند، بنابراین در حفظ ساختارها یا برنامهها نقش خواهند داشت. تحرک خودجوش (اقدام جمعی)، مشارکتی است که در آن افراد به طور مستقل از نهادهای خارجی برای تغییر سیستمها عمل میکنند. آنها برای تجهیز منابع و روش های فنی مورد نیاز، خودشان با سازمانهای دیگر تماس برقرار میکنند، و بر روی نحوه استفاده از منابع نظارت دارند. چنین حرکت خودجوشی میتواند نقشی مقتدرساز داشته باشد.
- مدل دیگری از نردبان مشارکت عمومی را وایدمان و فیمرز ارائه کردهاند، که پلههای آن از «حق همگانی برای دانستن» آغاز میشود و تا «مشارکت مردم در تصمیم نهایی» ادامه مییابد. در پلههای دوم تا پنجم نیز آگاهی دادن به عموم، حق عمومی اعتراض و مخالفت ورزیدن، مشارکت مردم در بیان نکات خاص و مورد توجه، ایفای نقش تعیین دستور کار و مشارکت مردم در ارزشیابی خطرها و توصیه راهکار قرار دارند (Weidemann and Femers، ۱۹۹۳).
- مقیاس مشارکت اجتماعی چاپین، مقیاس کلی مشارکت در انواع و اقسام سازمانهای ارادی (داوطلبانه) – حرفهای، مدنی و اجتماعی است و در جایی بکار میرود که الگوی کلی مشارکت متغیر مهمی به شمار میآید. متغیر مورد سنجش در این مقیاس میزان مشارکت فرد یا خانواده در گروه ها و موسسات اجتماع میباشد. (میلر، ۱۳۸۰: ۴۹۴). این مقیاس که در اواخر قرن ۲۰ ایجاد شد، جزیی از معیار اندازه‌گیری وضعیت اجتماعی- اقتصادی محسوب می‌گردد. بی‌شک بخش مهمی از تحقیقات انجام شده در خصوص انجمنهای داوطلبانه، به ویژه آنهایی که در جوامع روستایی انجام شده‌اند، از مقیاس مشارکت اجتماعی چاپین به عنوان تعریف عملیاتی مشارکت بهره برده‌اند. این مقیاس شامل پنج جزء است: ۱-عضویت، ۲- انجام فعالیت، ۳- کمک مالی و همکاری، ۴- عضویت در کمیته (کمیتهها)، ۵- صاحب مقام ( Evan، ۱۹۵۷: ۱۴۸).
- در اواخر دهه ۱۹۶۰ میلادی، نقش مشارکت شهروندان در جوامع، بیش از پیش مورد توجه قرار گرفت. آرنشتاین در مقالهای که برای اولینبار در سال ۱۹۶۹ منتشر شد، مفهوم مشارکت را به نحوی روشن سطح بندی و تبیین نمود. وی مشارکت شهروندی را با تعبیر قدرت شهروندی به کار گرفت و برای توضیح آن، از استعاره نردبان مشارکت استفاده کرد.
نردبان مشارکت شهروندی آرنشتاین (مأخذ: Arnstein ۱۹۹۶)

 

سطوح مشارکت مرحله پله های مشارکت
سطح قدرت (اقتدار)
شهروندی
۸ اختیار شهروندان (Citizen control)
۷ قدرت تفویض شده (Delegated power)

نگاهی به پژوهش‌های انجام‌شده درباره : اثر بخشی آموزش سبک زندگی سالم بر مبنای مدل بهداشت جهانی ...

رضایت از زندگی بر حسب کارکرد انطباقی و یا از طریق تسلطی که فرد بر محیط دارد، نیز تعریف میشود؛ یعنی هر چه تسلط فرد بر زندگیاش بیشتر باشد، احساس رضایت از زندگی در وی بیشتر خواهد بود. رضایت از زندگی با توانایی شخص جهت تسلط بر محیط همبستگی مثبت دارد و این الگو بر اساس فرضیه خودشکوفایی مطرح می شود، البته باید توجه داشت که محیط در این جا نقش حائز اهمیتی دارد(همان منبع).
۲-۱۱-۲- الگوی رضایت از زندگی
در این الگو رضایت از زندگی، ارزیابی مفهوم رضایت از زندگی بر مبنای مقایسه شرایط عینی با برداشت ذهنی از این شرایط است. رضایت از زندگی یک جریان فعال و چند وجهی از دریافتها، نگرشها و تغییرات رفتاری است که در مجموع از تجربیات گوناگونی که در طول زندگی اتفاق میافتد حاصل می شود. سازمان بهداشت جهانی رضایت از زندگی را دریافت هر فرد از وضعیت زندگیاش با توجه به فرهنگ و نظام ارزشی که در آن زندگی میکند و ارتباط این دریافتها با اهداف و انتظارات، استانداردها و اولویتهای مورد نظر فرد میداند(کوهپایه زاده، ۱۳۸۰).
۱۲-۲- نظریههای پیرامون رضایت از زندگی
۱-۱۲-۲- نظریه ونتگوت، مریک و اندرسون
ونتگوت، مریک واندرسون(۲۰۰۳)، بیان میکنند که عقیده افراد در خصوص زندگی خوب، میتواند به صورت ذهنی تا عینی مشاهده شود که این طیف شماری از نظریههای جذاب، رضایت از زندگی را به وجود میآورد، به طیف مزبور، نظریه کلی رضایت از زندگی می گویند.
مطابق با این نظریه، نظریه کلی رضایت از زندگی نظریه جامعی است که شامل هشت نظریه حقیقی دیگر در طیف ذهنی _ وجودی_ عینی است. بهزیستی و عوامل عینی سطحیترین جنبه ها هستند؛ زیرا با توانایی های سطحی ما برای سازش با فرهنگمان ارتباط دارند. رضایت از زندگی و برآورد کردن نیازها با یک جنبه عمیقتر در ارتباطاند. شادی و فهم پتانسیل زندگی عمیقترین جای وجود ما و طبیعت اشخاص را احاطه میکنند. معناداری زندگی و نظم و هماهنگی در سیستم اطلاعات بیولوژیکی با درونیترین جنبه های بشر ارتباط دارند. ما همچنین، نیاز به فرض یک هسته انتزاعی، میان معناداری زندگی و نظم و هماهنگی در سیستم اطلاعات بیولوژیکی هستیم؛ که غیر قابل سنجش می باشند، به طوری که در این هسته جنبه های عینی و ذهنی با هم، یکی میشوند (ونتگوت، مریک واندرسون، ۲۰۰۳).
پایان نامه - مقاله - پروژه
۲-۱۱-۲ نظریه سلسله مراتب نیازهای مزلو
مازلو، هرمی از نیازها را بیان کرد که از سطوح نیازهای فیزیولوژیکی، امنیت، تعلق پذیری و عاطفه، احترام و خودشکوفایی، ترکیب یافتهاند. نظریه وی به فهم رضایت از زندگی به وسیله تشخیص ابعاد مرتبط با رضایت از زندگی و تعیین این که، این ابعاد ممکن است در افراد و زمان های مختلف متفاوت باشند، کمک میکند (ابراهیمی کوه بنانی، ۱۳۹۰).
۳-۱۱-۲- نظریه رضایت از زندگی ژان
ژان، مدلی را برای رضایت از زندگی ارائه داده است. به اعتقاد وی، رضایت از زندگی یک مفهوم چند بعدی است که شامل : عوامل فردی، عوامل بهداشتی یا وابسته به سلامت، عوامل اجتماعی، فرهنگی و محیطی است. مطابق مدل وی، رضایت از زندگی، تحت تأثیر زمینه های شخصی، سلامت، عوامل اقتصادی – اجتماعی، فرهنگ، محیط و سن است. مفهوم درک شده از رضایت از زندگی، در نتیجه اثر متقابل بین شخص و محیط او ایجاد می شود (آقا مولایی، ۱۳۸۴).
۴-۱۱-۲- نظریه ادراکی فرانس
فرانس در نظریه ادراکی خود برای رضایت از زندگی چهار عامل اصلی خانواده، وضعیت اجتماعی و اقتصادی، وضعیت روحی و روانی و وضعیت جسمانی را مؤثر میداند.
این چهار متغیر اصلی می توانند مستقلاً یا توأم با یکدیگر بر روی رضایت از زندگی تأثیرگذار باشند. البته درک فرد از رضایت از زندگی نیز میتواند بر هر یک از متغیرهای نامبرده تأثیر داشته باشد به طوری که اگر فرد از رضایت از زندگیاش کاسته شود، میتواند بر توانایی وی در محیط کاری و شغلیاش تأثیر گذاشته و موجب نقصان شرایط اقتصادی و اجتماعی وی گردد. رضایت از زندگی ضعیف نیز میتواند موجب به کارگیری مکانیسمهای مقابله و سازگاری نامؤثر در افراد شده و متعاقباً موجب افزایش تنش در آنان گردد و افزایش تنش، خود در ارتباط مستقیم با عوامل فیزیکی و جسمی بوده و میتواند شدت بیماری را در فرد افزایش دهد. لذا، مشاهده میشود که رضایت از زندگی یک مفهوم و ساختار چند بعدی میباشد که بایستی از جنبه های مختلفی مورد ارزیابی قرار گیرد (همان منبع).
۵-۱۱-۲- نظریه سیستمی
هاگراتی مدل رضایت از زندگی را بر اساس رویکرد تئوری سیستم ها ارائه میدهد که دروندادهای سیاست عمومی را با پیامدهای رضایت از زندگی ربط میدهد. (هاگراتی، ۲۰۰۱؛ به نقل از همتیان، ۱۳۸۶). در این نظریه رضایت از زندگی حاصل درونداد، واسطه و خروجی میباشد، که درونداد شامل سیاستهای عمومی و محیط، گزینشهای فردی در نقش واسطه ها و برونداد آن خوشبختی، تعاون و ابعاد مختلف بهزیستی میباشد.
۱۲-۲- پیش بینی کننده های رضایت از زندگی
عوامل متفاوتی در رضایت از زندگی مشارکت دارند، برای مثال گیبسون[۶۲] (۱۹۸۶)، تعامل اجتماعی، آمونس و داینر[۶۳](۱۹۸۵)، عوامل شخصیتی، جورج[۶۴](۱۹۸۱)، سطح درآمد و طبقه ی اجتماعی، ویلیتس و کرایدر[۶۵] ( ۱۹۸۸)، مذهب را در میزان رضایت از زندگی مؤثر دانستهاند. عامل مهم دیگر در رضایت از زندگی، سلامت روان است. بر اساس تعریف سازمان بهداشت جهانی سلامت روان در بهترین منظر عبارت است از یک حالت پایا و کامل از نبود نشانه های بیماری و حضور نشانه های سلامت که دارای ابعاد فاعلی، روانی و اجتماعی است (کیز[۶۶]، ۲۰۰۲ به نقل از کشاورز و همکاران، ۱۳۸۸).
بعد زمانی رضایت از زندگی زندگی مهم است و رضایت از زندگی گذشته، رضایت از حال، رضایت از آینده سه بعد متمیز رضایت از زندگی است. سایر متغیرهای روان شناختی مرتبط با رضایت از زندگی مانند امید، خوشبینی نیز به سوی دیدگاه زمانی آیندهمدار حرکت کردهاند (بخشی پور رودسری و همکاران، ۱۳۸۴) .
وین هوون[۶۷] (۱۹۹۷)، بهزیستی ذهنی را مجموعهای از ارزیابیهای شناختی و عاطفی مرتبط با زندگی فرد و اینکه چقدر احساس خوبی دارد تعریف کرده است. روی هم رفته بهزیستی ذهنی بالا متشکل از سه عامل ویژه است:
فراوانی و شدت حالات عاطفی
فقدان نسبی اضطراب و افسردگی
رضایت کلی از زندگی
۱۳-۲- سبک زندگی
آدلر[۶۸] مفهوم سبک زندگی را برای اولین بار در سال ۱۹۰۰بیان کرد، به اعتقاد وی سبکهای زندگی دائمی افراد، شکل گسترش یافته سبک زندگی اولیهی اوست و یا مشاهدۀ برخورد افراد با سه تکلیف مهم زندگی خود که عبارتند از کار، جامعه و روابط صمیمانه میتوان به سبک زندگی آنان پیبرد، زیرا سبک زندگی در انتخاب کار و نحوه ارتباط با دیگران و عشق منعکس میشود (شارف[۶۹]، ۲۰۰۰؛ ترجمه فیروزبخت، ۱۳۸۸) .
پیروان آدلر به تفصیل دربارۀ سبک زندگی، شکل گیری آن در دوران کودکی، نگرشهای اصلی دخیل در سبک زندگی، وظایف اصلی زندگی و تعامل آنها با یکدیگر بحث کردند و آن را در قالب درخت سبک زندگی نشان دادند. آنها همچنین مفاهیم ارزشی، انسان شناختی و فلسفی را مطرح ساختند و تمام زندگی را به صورت یکپارچه به تصویر کشیدند. سبک زندگی مهمترین عاملی است که هر کس زندگی خود را بر اساس آن تنظیم میکند، بر این اساس، سبک زندگی مجموعهی عقاید، طرحها و نمونه های عادتی رفتار، هوی و هوسها و شیوه های تبیین شرایط اجتماعی یا شخصی است که نوع خاص واکنش فرد را تعیین میکند (فاچینو[۷۰] و همکاران، ۲۰۰۳) .
در سالهای اخیر اصول حاکم بر سبک زندگی، توجه محققهای زیادی را به خود جلب نموده است، نتیجۀ تحقیقات انجام شده، شیوه های مفید و مؤثری را برای بهتر زیستن در افراد جامعه، بالاخص سالمندان به ارمغان آورده است. شیوه زندگی یک فرد معمولی شامل مجموعه رفتارهایی است که مدام یا عوامل خطرزایی سرکار دارد که عدم رعایت اصول بهداشتی مربوط به این عوامل موجب بیماریها و آسیبهای خطرناکی در فرد بوده و مسیر زندگی را با مشکلاتی مواجهه خواهد ساخت. بعضی از این عوامل خطرزا زیستی هستند، مثل توارث ژنهای خاص، بعضی دیگر از آنها رفتاری هستند که صرف نظر از عوامل زیستی با نهادینه کردن اصول و شیوه های زندگی تعریف شده توسط محققان و صاحب نظران، موجب گردیده کیفیت زندگی افراد، علل الخصوص سالمندان ارتقاء یابد (سارافینو[۷۱]، ۲۰۰۲) .
سازمان بهداشت جهانی، سبک زندگی را از طریق زندگی بر اساس الگوهای مشخص و قابل تعریف رفتاری میداند که از تعامل بین ویژگیهای شخصیتی، بر هم کنش روابط اجتماعی و شرایط محیطی و موقعیتهای اقتصادی- اجتماعی حاصل میشود. تعریف سازمان بهداشت جهانی میگوید که الگوهای رفتاری مرتباً در واکنش به تغییرات محیطی و اجتماعی خود را سازگار میکنند و همچنین برای ارتقاء سلامتی و توانمند کردن مردم جهت تغییر رفتار و سبک زندگیشان، نه تنها باید بر افراد تمرکز نمود بلکه بایستی شرایط اجتماعی را هم در نظر بگیریم. سازمان بهداشت جهانی اعتقاد دارد که سبک زندگی ایدآل وجود نداشته و بسیاری از عوامل تأثیرگذار بر سبک زندگی، برای هر فرد ویژهی خودش می باشد. روش زندگی سالم، تلاش جهت کسب تعادل منطقی بین افزایش سلامتی شخص و ارتقاء سلامت دیگران و بهداشت جهانی جامعه است، تعریف مجدد سبک زندگی بایستی، اجزایی را علاوه بر تغذیه و روش استفاده از الکل را شامل شود که روابط اجتماعی و موقعیتهای اجتماعی و سایر ابعاد سلامتی را در برگیرد (محمدی زیدی؛ ۱۳۸۳).
سبک زندگی به معنای شیوهای است که فرد برای برخورد با تکالیف و حوادث زندگی بر میگزیند. سبک زندگی معروف نحوه کنارآمدن شخص با مسائل زندگی و یافتن راهحلها و رسیدن به اهداف زندگی است (شارف، ۲۰۰۰؛ ترجمه فیروزبخت، ۱۳۸۸) .
همچنین، سبک زندگی را می توان، شیوه زندگی فرد دانست که شامل عواملی همچون ویژگیهای شخصیتی، تغذیه، ورزش، خواب، مقابله با استرس، حمایت اجتماعی و استفاده از دارو میباشد. با ارزیابی سبک زندگی افراد میتوان میزان موفقیت های فردی و اجتماعی آنان را در زندگی مورد ارزیابی و بررسی قرار داد (کوکرهام[۷۲]، ۲۰۰۵).
سازمان بهداشت جهانی (۱۹۹۸)، سبک زندگی سالم را تلاش برای دستیابی به حالت رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی توصیف کرده است. سبک زندگی سالم شامل رفتارهایی است که سلامت جسمی و روانی انسان را تضمین میکنند؛ به عبارت دیگر، سبک زندگی سالم در بردارندۀ ابعاد جسمانی و روانی است، بعد جسمانی شامل تغذیه، ورزش و خواب است و بعد روانی شامل ارتباطات اجتماعی، مقابله با استرس و معنویت است (لعلی و همکاران، ۱۳۹۱) .
سبک زندگی دارای اثرات تعیین کنندهای بر سلامت فرد بوده است و هر شخصی با داشتن الگوی زندگی روزانه مطلوب میتواند از رفاه کامل جسمی و روانی برخوردار باشد (متعارفی، ۱۳۸۳) .
اخیراً علت عمده مرگ و میر به بیماریهایی بر میگردد؛ که ناشی از سبک زندگی است، این بیماریها در طول مدت زمان طولانی (چندین سال) ایجاد میشوند، اختلالات ناشی از سبک زندگی قابل پیشگیری و یا قابل تصحیح هستند به شرطی که در عادات و رفتارهایی که به ایجاد این مشکلات کمک میکنند، تغییر ایجاد شود (روک و هوارد[۷۳]، ۲۰۰۲) .
سبک زندگی، مجموعهای از قوانین و راهنماییهایی است که فرد شکل میدهد تا آن ها را در مسیر زندگی و به سمت اهدافش سوق دهد. اعتقادات مربوط به سبک زندگی به چهار گروه تقسیم میشوند:
مفهوم خود یا خویشتن پنداری یعنی اعتقاد فرد به این که من هستم.
خود آرمانی یعنی اعتقاد فرد به اینکه من چه باید باشم یا مجبورم چه باشم تا جایی که در میان دیگران داشته باشم.
تصویری از جهان یعنی اعتقادات فرد درباره اطرافیان و محیط پیرامونش.
اعتقادات اخلاقی یعنی مجموعه چیزهایی که فرد درست یا نادرست میداند (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۹۲).
۱۴-۲- سبک زندگی سالم
سبک زندگی سالم عبارت است از، راههایی که از طریق آن افراد میتوانند زندگیشان را سالمتر و بهتر نمایند، اصطلاح سبک زندگی سالم ناشی از این باور است که الگوی روزانه و فعالیتها، میتوانند سالم یا ناسالم باشند. سبک زندگی سالم یک زندگی متعادل که در آن انتخابهای عاقلانهای صورت میگیرد (لیونز و لانگیل، ۲۰۰۰).
شیوهی زندگی سالم، مفهومی است که مکرراً در مباحث ارتقاء سلامت، سلامت عمومی و اجرای مداخلات مربوط به سلامت به کار میرود. شیوهی زندگی سالم، عامل ارزشمندی در کاهش شیوع مشکلات بهداشتی و نیز منبع ارتقاءی سلامت، تطابق با عوامل استرسزای زندگی و ارتقاء کیفیت زندگی است ( نوری، ۱۳۸۵).
سبک زندگی سالم، به عنوان ساختاری واحد از دو دسته رفتار تشکیل میشود: رفتارهای ارتقاء دهنده سلامتی و رفتارهای حفاظت کننده سلامتی. شواهد موجود در کشورهای توسعه یافته دال بر این است که علت بسیاری از مرگ و میرها، نتیجه سبک زندگی ناسالم و رفتارهای خاص و نامطلوب است؛ الگوی غذایی ناسالم ورزش نکردن، استرس زیاد، مصرف مواد و حوادثی از این قبیل هستند (چو[۷۴]، ۲۰۱۰).
اصول ارتقاء و سلامتی اوتاوا_ پارتر[۷۵](۱۹۸۶) که به وسیله بهداشت جهانی توسعه داده شده به عنوان چارچوپ راهنما برای فعالیت های ارتقاء سلامت در سطح جهانی پذیرفته شده و طراحی سیاستهای بهداشت عمومی با ایجاد محیط حمایتی، تقویت عملکرد جامعه توسعه مهارتهای فردی و بازآموزی خدمات بهداشتی را شامل می شود .
طبق تعریف سازمان جهانی (۱۹۹۹)، شیوهی زندگی راهی برای زندگی بر اساس الگوهای قابل تعریف رفتار از طریق تعامل بین خصوصیات فردی، تعاملات اجتماعی و شرایط زندگی اجتماعی، اقتصادی و محیطی فرد تعیین میشود. این تعریف حاکی از آن است که الگوهای رفتاری بطور مداوم در پاسخ به شرایط متغیر اجتماعی و محیطی تعدیل میشوند، طبق تعریف مذکور تلاش برای بهبود سلامت از طریق توانمند سازی مردم برای تغییر شیوه زندگیشان باید هم در راستای متغیر فردی و هم در راستای متغیر شرایط زیستی و اجتماعی مؤثر در رفتار یا شیوه زندگی تنظیم گردد (رفیعی فر، ۱۳۸۴) .
پیامدهای سبک زندگی ناسالم عبارتند از: پرفشاری خون، دیابت، چاقی، اختلالت تنفسی و قلبی؛ به همین خاطر هدف از ایجاد سبک زندگی سالم را تأکید بر شروع زود هنگام شیوه زندگی سالم در زندگی، جهت توسعه سلامتی و کاستن از بار این بیماریها در جامعه در نظر گرفته شده است (اسملترز، باره، هینکله و چیور[۷۶]، ۲۰۰۷)، انجمن قلب آمریکا حدود ۷۰ درصد از تمام بیماریهای جسمی و روانی را مربوط به شیوهی زندگی میداند.
سالمندانی که شیوه زندگی سالمی دارند، از توانایی بیشتری برای بهره مندی از یک زندگی سالم برخوردار بوده و احتمالا به مدت طولانی تری از یک زندگی بدون بار بیماری و ناتوانی بهره خواهند برد. به طور کلی، انتخاب شیوه زندگی سالم در زندگی فردی همه، خصوصا افراد سالمند، جنبه بسیار حیاتی دارد (رانا و همکاران، ۲۰۰۹) .
با توجه به اینکه سبک زندگی مفهومی چند بعدی بوده و ابعاد مختلف سلامتی و یا بیماری بر یکدیگر اثر کرده و تحت تأثیر یکدیگر قرار دارند، از این رو اقدامات انجام شده برای ارتقاء سلامتی باید به تمام جوانب سلامتی فردی جسمی و روانی و معنوی و سلامت کلی جامعه توجه داشته باشد. برای پیش گیری از ناتوانی افراد سالمند آموزش آنان در زمینه موضوعات مختلف از جمله ورزش، تغذیه، فعالیت های اجتماعی و غیره میتواند به بهبودی وضعیت سلامت جمعیت سالمند آینده کشور کمک نماید (خوشبین و همکاران، ۱۳۸۶).

 
مداحی های محرم