وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

تاثیر برنامه اوقات فراغت در پیشگیری از بزهکاری اطفال و نوجوانان- ...

۴-۲-۳-دیدگاه اجتماعی مربوط به اوقات فراغت
در این دیدگاه گفته می شود، انسان،گذشته از وجود فیزیکی خود و زندگی در جهانی از اشیای ساخته خود و گذشتگان خود در روابطی با سایر انسانها وارد می شود که هدف از آن علی الاصول بقای ارگانیسم یا دستیابی به فایده نیست. در این نوع فعالیت انسان قلمرو ضرورت را پشت سر می‌گذارد وارد قلمرو آزادی می شود. شکل اصلی این نوع فعالیت، عمل و گفتار است این نوع فعالیت مختص انسان و متمایز کننده آن از سایر انواع موجودات است و شرط تحقق آن، کثرت یا وجود جمعی انسانها است. شکافها و تعارضات می‌توانند زندگی اجتماعی و سیاسی را با بدبینی و بی اعتمادی و ترس متقابل و خشونت آلود سازند. در نتیجه امکان همبستگی اجتماعی کم رنگ‌تر شده و گسیختگی و ناهنجاری‌های افزایش می‌یابد در جامعه‌های امروزی مشارکت اجتماعی همگان یک اصل بسیار مهم است و زندگی اجتماعی امروز به گونه است که بقا و تکامل، مشارکت هرچه بیشتر افرا جامعه را ایجاب می کند وجود چند پارگی های آشتی ناپذیر در هر جامعه‌ای به هر شکلی مانع پیدایش هویت یگانه و وفاق و اجماع عمومی بر سر اهداف و تمایلات زندگی سیاسی و تحصیلی و ابزارهای رسیدن به آنها می گردد. در نتیجه انسان در اجتماع به زندگی از واگرایانه پرداخته و کمتر فرصت تعامل بین فردی در جامعه فراهم شده و گذران اوقات فراغت شکل غیرمتعارف به خود گرفته و نشاط و تحرک و جذابیت از میان مردم رخت برمی بندد. در این نظریه انسان به عنوان موجود مدنی الطبع تلاش دارد تا با گذراندن اوقات فراغت خود با دیگرانی که با وی مأنوس هستند بتوانند به تعادل جویی رسیده و به دیگران نیز نفع متناسب برساند(سلگی و همکاران:۱۳۸۲، ۳۴).
۴-۲-۴-دیدگاه تعلیم و تربیت فرهنگی
در این دیدگاه تعلیم و تربیت به عنوان نهاد رسمی جامعه برای همه افراد جامعه فرصت مساوی ایجاد نموده که با درک لزوم و ضرورت ارتقای نگرش و کسب بینش و معرفت اقشار مختلف اجتماعی بتوانند از تحصیل برخوردار بوده و با افزایش آگاهی‌ها نوع و نحوه استفاده از اوقات فراغت نیز دگرگون گردد. فرهنگ با مجموعه خصایص خود زمینه تبادل و گفتمان بین فرهنگی را فراهم نموده و از این طریق به غنی سازی تمدن بشری کمک می نماید. توسعه فرهنگی به عنوان فرآیندی پویا، عبارت است از پربار سازی فرهنگ، تحکیم جنبه‌های مختلف تجلیات فرهنگی، فراهم سازی امکانات فرهنگی برای کلیه افراد، از رهگذر گسترش میزان مشارکت همه جانبه در انجام فعالیت های خلاق از طریق ابزارهای مناسب در فضایی از احترام متقابل و امکان ابراز آرای مختلف، از نظر اجتماعی فایده اوقات فراغت زمانی مناسب هست که جامعه از کنش فعالانه فرهنگی و تربیتی برخوردار باشد و در اختیار داشتن فرصت اوقات فراغت بتواند به سالم سازی اجتماعی بپردازد(سلگی و همکاران:۱۳۸۲، ۳۵).
مقاله - پروژه
۴-۲-۵-دیدگاه سیاسی در اوقات فراغت
در این دیدگاه سیاستمداران و حاکمان جامعه برای مهار یا کاهش هیجانهای متراکم در قشرهای جامعه و جلوگیری از سقوط در بی هویتی به فراخور سیاست و امکانات موجود به ارائه خدمات مربوط به اوقات فراغت می پردازند و از بروز انواع کج روی های و یا احیاناً شورش های موضعی جلوگیری می نمایند. ویکتور فرانکل[۸] معتقد بود مشکل انسان امروز بی معنا بودن زندگی خلأ وجودی و ناکامی وجودی است و انسان سرگردان و ناکام بعید نیست که در حالتی به حد انفجار رسیده و برای فرار از موقعیت واقعی و رسیدن به موقعیت آرمانی به اغتشاش و تخریب و توهین و شورش دست بزند. اوقات فراغت فرصتی است برای گذران عمر، دسترسی و تأمین نیاز آنی، فراموشی غم‌ها و غصه‌ها، دیداری دوستانه اما نه چندان پایدار و هدفمند. بنابراین در نوع حکومت های مختلف به اوئقات فراغت با نگرش های متفاوت نگاه می شود و حتی در بعضی از حکومت‌های سوسیالیستی با بهره گرفتن از تبلیغات وسیع و فراگیر اطفال و نوجوانان را در لباس نظامی به انواع فعالیت های وا می دارند اما اطفال و نوجوانان چگونه به اوقات فراغت می‌پردازند و یا اینکه اوقات فراغت برای آنان چه مفهومی را تداعی می کند(آدورنو:۱۳۷۹، ۱۴۲).
سؤالی که در این قسمت باید به آن بپردازیم اطفال و نوجوانان به عنوان نسل بالنده پر تحرک با نشاط و امیدوارتر نسبت به آینده در کشور ما محسوب می‌گردند. پرداختن به مسائل اطفال و نوجوانان به مشابه پرداختن به اصلی ترین سرمایه های ملی است. جوان امروزی را به دور از هیاهوی سیاسی و دسته بندی و جناح بندی های رایج باید کالبد شکافی نموده و با تشریح وضعیت فعلی او آینده وی را ترسیم نمود. در نگاه اول به نظر می‌رسد اطفال و نوجوانان ما ضرورتاً باید از تنوع در تفریح و سرگرمی برخوردار باشند تا بتوانند به تأمین سلامت جسمانی و رانی خود بپردازند، اما نگاهی واقع بینانه نشان می‌دهد که عمده‌ترین دغدغه خاطر اطفال و نوجوانان ما تحصیلات عالی، ازدواج، هویت فرهنگی، اجتماعی و اشتغال و مسکن می باشد و در واقع باید بیشتر در این زمینه ها به بحث و بررسی و پیدا کردن راه کاری خلاق بپردازیم. امروزه مراکز و محافل گذراندن اوقات فراغت مملو از اطفال و نوجوانان دختر و پسر بوده و هر دسته به فراخور حال و وضعیت خویش به انواع متنوع سرگرمی ها می پردازند(کوهستانی و حبیب زاده:۱۳۸۹، ۲۲).
اما یک سؤال مهم باقی می ماند که چرا هدف این همه اوقات فراغت موجب تعادل در اطفال و نوجوانان نشده و هنوز هم آنان احساس بی ارزشی و پوچی و بیهودگی می کنند و چرا یک سرگرمی به سرگرمی دیگر پرداخته و حتی پا را از حد معمول فراتر نهاده و به تشکیل محافل و مجالس پنهانی می‌پردازند؟ آیا سرگرمی‌های موجود ناکارآمد و ناکافی هستند و یا اینکه اطفال و نوجوانان به سرگرمی‌های دیگری نیازمندند و یا نه اصلاً مشکل اساسی اطفال و نوجوانان چیز دیگری است؟آنتونی گیدنز[۹]، معتقد است که هنجارها، اصول و قواعد معینی هستند که از مردم انتظار می رود آنها را رعایت کنند. هنجارها نشان دهنده باید و نبایدها در زندگی اجتماعی هستند، اطفال و نوجوانان به عنوان بخشی از نیروی جامعه چرا تمایل به هنجار شکنی حتی در محیط‌های اوقات فراغت دارند و چرا از حد تعادل خارج می‌گردند؟ وقتی اطفال و نوجوانان احساس بی ارزشی و بی‌هویتی پیدا کند آمادگی آن را دارد که با کمترین جرقه‌ای به هنجار شکنی بپردازد. اساسی‌ترین نیازهای ثانویه جوان احراز هویت مستقل و بنا به تعبیری تحویل گرفته شدن و فرصت ابراز لیاقت‌ها می‌باشد که در حال حاضر به نظر می‌رسد اعتماد اطفال و نوجوانان در این زمینه سلب شده است(گیدنز:۱۳۹۳، ۱۱۴).
اطفال و نوجوانان انتظار دارند که به مشکلات آنان بصورت فراگیر و مستمر پرداخته و در این راه از تفکر و توان حل مسئله خود آنان استفاده گردد. آنان از اینکه همیشه بزرگترها به دیده تردید و بی اعتمادی به آنها نگاه کنند منزجر بوده و توقع دارند که در تصمیم گیری ها خود نیز نقشی داشته باشند. البته باید متذکر شد که خانواده پایه و اساس رشد شخصیت اطفال و نوجوانان می باشد. در جامعه باید تربیت صحیح جاری باشد، خانواده ها مراقبت بر رفتار فرزندشان داشته باشند. مردم عموماً از سلامت روحی و جسمی برخوردار باشند و معاششان تأمین باشد و درآمد کافی داشته باشند تا نوجوانانی متعادل، مسئولیت پذیر و فعال و با نشاط داشته باشند. اطفال و نوجوانان امروزی حتی حالا نمی‌داند مرز بین فعالیت های وظیفه مند و اوقات فراغت کدام است و چون در این راه آموزش های لازم را ندیده فکر می کند همیشه باید به تفریح و سرگرمی و اتلاف وقت بپردازد و در این جرقه بیهودگی با گذران عمر به جایی می رسد که احساس تلف شدگی داشته و از گذشتگی بی ثمر خود دچار تنفر می شود(کوکرین: ۱۳۷۶، ۱۷۴).
کار و فعالیت زیاد باعث بیماری روانی نمی‌شود بلکه باعث بیماری بی معنا بودن زندگی است و جوان اگر دچار پرخاشگری، پرگویی، بی مسئولیتی، بیکاری است ناشی از عدم شناخت هویت معینی کیستی و چیستی خویش است. بنابراین جوان بیش از آنکه ضرورتی وجود داشته باشد که به اوقات فراغت بپردازد باید به دنبال تمرین و کسب مهارت های زندگی باشد و پس از احراز آن صرف اوقات فراغت برایش مفهوم و ارزشمند خواهد شد. در این قسمت لازم است عوامل مؤثر در کاهش استفاده از اوقات فراغت نیز برشمرده شود که مهمترین آن عبارتند از:
۱.گرانی هزینه های خانواده.

 

    1. اشتغال نامناسب و نارضایتمندی برای تأمین مایحتاج زندگی.

 

    1. کمبود فضای مناسب و متناسب صرف اوقات فراغت برای دو جنس پسر و دختر در همه نقاط شهر و روستا و محدودیت ها و مقررات فرهنگی و خانوادگی.

 

    1. کمبود امکانات از قبیل: نشریات اختصاصی اطفال و نوجوانان ، کتابخانه مناسب، نمایشگاههای مربوط به اطفال و نوجوانان ، موزه ها و ابنیه تاریخی و سیاحتی، محدودیت کانون های فرهنگی، تربیتی و جاذبه های آن، بدون جاذبه بودن برنامه‌های جاری مدرسه و جامعه، بی هدفی و تکراری بودن و بی جاذبه بودن برنامه های صدا و سیما.

 

    1. بی توجهی والدین نسبت به اساسی ترین نیازهای نوجوانی و جوانی

 

    1. پر جاذبه بودن محصولات فرهنگی بیگانه و تعارض اطفال و نوجوانان در فرهنگ خود با آنها.

 

    1. ناآشنایی و متناقض بودن قوانین و مقررات اجرایی مربوط به امور فرهنگی کشور در ارتباط با اطفال و نوجوانان (لطیفی:۱۳۹۰، ۴۱).

 

۴-۳-انواع اوقات فراغت
صاحب نظران برنامه اوقات فراغت را به طرق مختلف تقسیم کرده اند. رایج ترین آنها برحسب زمانی است که فرد در اختیار دارد و یا سن وی می باشد در تقسیم بندی اول که بر حسب زمانی که فرد در اختیار دارد می توان به موارد اوقات فراغت:
۱)لحظه ای
۲)ساعتی
۳)روزانه
۴)هفتگی
۵)سالیانه – اشاره کرد، اما پرکردن اوقات فراغت در دوره نوجوانی به سبب درگیری آنهان با مسائلی چون تحصیل به و تشکیل خانواده بسیتر با اهمیت تلقی می شود. فعالیت‌های مناسب برای اوقات فراغت را به گونه های مختلف می‌توان تقسیم کرد در یک تقسیم بندی کلی می توان این فعالیت ها را به دو دسته آموزشی و تفریحی تقسیم کرد. قبل از ذکر نمونه‌هایی از هر دو فعالیت باید خاطرنشان ساخت که این تقسیم بندی یک تقسیم بندی مطلق نیست و برخی از فعالیت های آموزشی را می توان در قالب برنامه های تفریحی نیز گنجاند. نمونه هایی از فعالیت های تفریحی عبارتند از: برگزاری اردوها، انجام مسافرتها و بازدیدهای علمی از موزه ها، زیارت اماکن متبرکه و… نمونه هایی از فعالیت های آموزشی عبارتند از: آموزش شنا، تنیس روزی میز و سایر ورزش های مفید، آشنایی با کتابخانه و مطالعه، نمایش فیلمهای علمی و تربیتی، کلاس آموزشی قرآن و احکام، کلاس های تقویتی و تجدیدی، و…….(جابرمقدم:۱۳۸۶، ۵۹).
ارزش یا کارکرد فعالیت‌هایی که در اوقات فراغت انجام می‌شوند، ارزشها و کارکردهای مختلفی برای فعالیت‌هایی که دانش آموزان در اوقات فراغت انجام می‌دهند وجود دارد که به اختصار به آن اشاره می شود:
الف) خلاقیت همانطور که قبلاً گفته شد مطالعات نشان داده است که بیشتر ابداعات و اختراعات در زمان فراغت از افراد سر می‌زند در این اوقات چون ذهن انسان از سیالی و روانی خاص برخوردار است و حالت الزام، محدودیت و احساس تکلیف کمتری بر آن حاکم است، احتمال بروز خلافقیت و ابتکار افزایش می‌یابد، ضمن اینکه باید توجه داشت که افراد خلاق معمولاً از وقت خود استفاده مطلوب تری به عمل می آورند(ربانی وشیری:۱۳۸۹، ۲۴۲).
ب) اصلاح رفتار و تعالی شخصیت، این اوقات فراغت بسیار خوبی است که انسان خودکاوی کند و با مرور تجارب گذشته و برجسته نمودن نکات مثبت و منفی به اصلاح رفتارهای اشتباه خویش بپردازد و از این طریق خود را در مسیر تکامل قرار دهد(فاضلی:۱۳۸۲، ۵۴).
ج)رشد اجتماعی فعالیت‌های گروهی که در اوقات فراغت انجام می شوند فرصت‌های بسیار خوبی برای رشد اجتماعی، دوست یابی و رهایی از احساس تنهایی و انزوای دانش آموزان به حساب می‌آید. بعد اجتماعی یکی از ابعاد مهم رشد انسان است و از طریق چنین تجاربی است که تکامل می‌یابد بسیاری از صاحبنظران و روانشناسان ارتباط نداشتن با دیگران و احساس تنهایی را هسته مرکزی بسیاری از ناراحتی‌های و بیماری‌های روانی می دانند. فعالیت های فوق برنامه به ویژه آنهایی که به صورت گروهی و جمعی هستند این احساس تنهایی را برطرف کرده افزایش تجربه و مهارت اجتماعی انسان را برای برقراری رابطه با دیگران در پی خواهد داشت(گیدنز:۱۳۹۳، ۲۱).
د)اوقات فراغت زمان بسیار مناسبی برای تجزیه و تمرین مشاغل اجتماعی و آشنایی با آنهاست بسیاری از دانش آموزان در این ایام می توانند از نزدیک با نحوه کار پدر و مادر خود و یا بستگان و آشنایان آشنا شوند و از این طریق به تدریج خود را برای انتخاب یک شغل آماده نمایند(تندنویس:۱۳۹۰، ۱۱۵).
هـ)کارکرد دیگر اوقات فراغت، فراهم آوردن شرایطی برای تفریح سالم، تمدد اعصاب و کسب روحیه شاداب و با نشاط است این آرامش و تمدد اعصاب دانش آموزان را برای شروع یک سال تحصیلی و یا فعالیت جدی دیگر آماده می سازد(رهساز:۱۳۸۵، ۷۱).
و)بالا خره از کارکردهای دیگر فعالیت های فوق برنامه و گروهی یادگیری نظم اجتماعی و رعایت حق و حقوق دیگران و یافتن روحیه مشارکت گروهی و جمعی به جای تک روی و فرد گرایی است. مسأله اوقات فراغت از زمانی که فرد وارد محیط های آموزشی می‌گردد، معنی و مفهوم واضح‌تری می‌یابد چرا که قبل از آن تمامی اوقات فرد به غیر از ساعاتی که در خواب به سر می‌برد جزو اوقات فراغت به شمار می‌رود که صرف فعالیت‌ هایی چون بازی های حرکتی، تقلیدی و تفریحی می گردد. به تدریج با افزایش سن فرد کمیت و کیفیت گذران اوقات فراغت نیز تحول می یابد. بدین معنی که کودک در مقاطع پیش دبستانی و دبستانی بیشتر اوقات فراغت خود را به بازی، خواندن قصه و کشیدن نقاشی سپری می کند. در مقطع راهنمایی فعالیت هایی چون خواندن کتابهای علمی و جمع آوری انواع مجموعه‌ها به فعالیت های اوقات فراغت اطفال و نوجوانان اضافه می‌شود. در مقطع دبیرستان فعالیت های اوقات فراغت نوجوانان به سبب جریانات سالهای آخر بلوغ و با توجه به میزان آمادگی و رشد جسمی و جنسی، شرعی و عرفی صورتهای مختلفی می‌یابد. علیرغم این دسته بندی از فعالیت های اوقات فراغت زمانی جوان مانند بزرگسالان به دنبال فعالیت هایی مفید و سازنده بوده و گاهی چون کودکان در پی بازی ها و سرگرمی های کودکانه می باشد(پیشین، ۷۲).
۴-۴-وظایف و عملکرد اوقات فراغت
انسانها برای تجدید قوای جسمانی و تأمین سلامت روانی جهت بهره بردن از توانایی‌ها و فرصت‌های زندگی نیازمند اوقات فراغت هستند. بنابراین گستره وظایف و عملکرد آن می‌تواند تبیین کننده چگونگی استفاده از این اوقات واقع گردد در گذران اوقات فراغت نکات مشترک چندی وجود دارد. اوقات فراغت مختص قسمتی از اوقات فراغت آزاد فرد است نه اوقات کار. بنابراین برای کسی که شغل و حرفه مناسب نداشته و با اتلاف وقت به از دست دادن فرصت ها می پردازد، اوقات فراغت مفهوم روشنی ندارد و حتی مرز بین فراغت و اشتغال نیز معین نمی باشد. با پیشرفت صنعت و تکنولوژی اوقات فراغت افراد افزایش یافته و از اهمیت بیشتری برخوردار می شود بحث اوقات فراغت زاییده پیشرفت صنعت و تکنولوژی بوده و علمای اقتصاد غایب توجه به نحوه گذران اوقات فراغت را بالا رفتن کارایی نیروی کار می دانند. زندگی جدید مبتنی بر گسترش و تکثر و کاربرد تکنولوژی و برخورداری از امکانات و توقعات نوگرایانه شکل جدیدی از مراوده انسانی را فراهم آورده است. بدین منظور حتی در شکل و ابزار ماهیت اوقات فراغت نیز تغییرات اساسی بوجود آمد و تأثیر گذاری صنعت در آن به خوبی پیداست. نحوه گذران اوقات فراغت برای افراد امری آزاد و انتخابی است.در گذران اوقات فراغت فرد از مسئولیت های و اجبار خلاص بوده و در صدد انجام فعالیتی که ناشی از دستور باشد نیست. در نتیجه گذران اوقات فراغت نوعی رضایت خاطر و آرامش و نیز رفع خستگی حاصل می شود فعالیت های مربوط به اوقات فراغت بسته به سازنده یا مخرب بودن آن در رشد و شکوفایی یا تخریب و انحطاط شخصیت فرد مؤثر است(توسلی:۱۳۸۵، ۱۲۷).
انسانها به طور شگفت انگیزی با درد و رنج و مشقات زندگی کنار می‌آیند و سازگاری پیدا می کنند ولی از کنار آمدن و سازگاری با اوقات فراغتی که نمی‌دانند برای آن چه باید بکنند عاجز و ناتوانند اگر انسان نداند که برای چه به اوقات فراغت نیازمند است و چگونه و به چه مقدار و در کجل و با چه ابزار و وسایلی و یا چه کسانی باید آن را بگذراند ممکن است در اوقات فراغت با مشکلات فراوانی مواجه گردد. از جمله این مشکلات می‌توان سردرگمی، خستگی مفرط، بیهودگی و بی ارزشی، تنییدگی عصبی، سردرگمی و حتی «خود تخریبی» را نام برد. اصولاً گذراندن اوقات فراغت به شکلی سالم و مفید وسیله مؤثری برای پیشگیری از وقوع انحرافات اجتماعی است.اگر انسان نتواند به خود نظمی بپردازد، خود کنترلی را از دست داده و ممکن است به جای استفاده از اوقات فراغت خود بازیچه هوسهای دیگران قرار گیرد. سه وظیفه یا عملکرد را برای اوقات فراغت می توان بر می شمارد:

 

    1. رفع خستگی، یعنی رهایی از تنش های ناشی از انجام وظایف مستمر مسئولیت زا.

 

    1. تفریح و سرگرمی، یعنی ایجاد انبساط خاطر و سرور و رضایت در دوران و عواطف و احساس.

 

    1. توسعه و رشد انسانی و امکان تخصیص دادن قسمتی از زمان آزاد برای بالا بردن سطح معلومات، مشارکت آزاد اجتماعی و پرورش استعدادها. در هر صورت زمان برای انسان آن قدر کوتاه هست که گذران اوقات فراغت باید برایش توجیه عقلانی داشته باشد و موجب تعالی و سعادت وی می گردد. کار طولانی و زمان کوتاه است.چنین است سرنوشت غم انگیز تمام مردان بزرگ(فکوهی:۱۳۹۰، ۱۳۷).

 

۴-۵-اصول حاکم بر گذراندن اوقات فراغت
در مورد چگونگی گذران اوقات فراغت باید به تعدادی از قواعد کلی تحت عنوان اصول حاکم بر گذران اوقات فراغت توجه داشت این اصول در مورد همه فعالیت هایی که در اوقات فراغت انجام می گیرد صادق است:
۴-۵-۱-تقلیل برنامه و کنترل و افزایش نظارت
مربیان اهداف تربیتی خود را از طریق سه عامل: برنامه، کنترل و نظارت جامه عمل می پوشانند. برنامه طرحی است برای استفاده از وقت و از دو جزء قالب و محتوا تشکیل می‌شود. برای اعمال برنامه، کنترل ضروری است. صرف داشتن برنامه نمی‌تواند ما را به هدف خود برساند بلکه باید بر اجرای برنامه نیز تأکید داشته باشیم تلاش مربی برای انجام برنامه کنترل نامیده می‌شود. مقصود از نظارت، مطلع بودن مربی از برنامه ها است. در هنگام فراغت نباید برنامه آن هم به شکل غیرمنعطف از میان برداشته شود. برنامه غیرمنعطف برنامه ای است که دانش آموز ناگزیر از اجرای بی چون و چرای آن است. چنین برنامه‌ای نباید در طول اوقات فراغت بر فرد اعمال شود. برنامه‌هایی که در پایگاه های تابستانی ارائه می شود به شکل نیمه منعطف است در این پایگاه ها در روزها و ساعات معینی فعالیت انجام می گیرد. برنامه منعطف برنامه است که در آن قالب و محتوا در اختیار دانش آموز قرار داده می شود و خود او برای خود برنامه ای می‌ریزد که در آهن هم ساعات فعالیت و هم نوع فعالیت به انتخاب خودش تعیین می‌شود. با این توصیف اوقات فراغت برنامه تا منعطف باید تعطیل و برنامه‌ها به دو صورت نیمه منعطف و منعطف به دانش آموز عرضه شود. برای اعمال نظارت یعنی مطلع بودن از اعمال و رفتارهای کودک و نوجوان همراهی پدر و مادر و یا لااقل یکی از آنها با او الزامی است. از این رو به عنوان یک اصل می گوییم که در اوقات فراغت برنامه و اعمال آن را کاهش دهید لکن نظارت را نه تنها تقلیل ندهید بلکه افزایش نیز بدهید و در هر زمان بدانید که فرزندتان کجاست، چه می کند و با چه کسی همراه است(توسلی: ۱۳۸۵، ۱۲۹).
۴-۵-۲-نظارت با هدف درونی کردن آن
ما با نظارت مستمر خود نمی خواهیم به فرزندان خود نشان دهیم که او خود نمی‌تواند بر خودش نظارت داشته باشد و این ما هستیم که باید بر او نظارت کنیم بلکه هدف از این نظارت این است که ضمن کسب اطلاع مستمر در مورد فرزندمان هر کجا که احساس کردیم موقعیت مناسبی است به او چگونگی نظارت کردن بر خویش را بیاموزیم. به او بیاموزیم که مراقبت از خویش را بر عهده بگیرد و آن را گسترش دهد. بنابراین برای اعمال نظارت صحیح بهتر است کم بگوییم و زیاد بشنویم(چاوشیان:۱۳۹۳، ۷۲).
۴-۵-۳-حفظ سازندگی و اجتناب از فساد و تخریب
همه می‌دانیم که اوقات فراغت ضمن آنکه می‌تواند بسیار سازنده باشد ممکن است جنبه تخریبی نیز داشته باشد. اهداف سازنده اوقات فراغت که پیش از این اشاره کردیم در صورتی که این اهداف تحقق پیدا نکند ممکن است پی آمدهای نادرستی از قبیل فاصله گرفتن از برنامه‌های تربیتی، عادت به تنبیلی و تن پروری و احیاناً کشیده شدن به طرف ولگردی، ولگویی و یا فساد داشته باشد. اگر اوقات فراغت به درستی مورد بهره برداری قرار نگیرد چنین پی آمدهایی بعضاً اجتناب ناپذیر است(گوشبر:۱۳۹۲، ۸۹).
۴-۵-۴-استفاده بهینه از همه امکانات
وقتی صحبت از اوقات فراغت می شود تأکید بر نداشتن امکانات و یا حتی استفاده تک بعدی از همه امکاناتی چون پول، نه تنها نشانگر استفاده صحیح از اوقات فراغت نیست بلکه نشانگر بسته بودن فکر در مواجهه با این زمان است. پول هرچند که لازمه زندگی است لکن فکر و اندیشه بسیار مهمتر و اساسی تر از آن است. امکانات حقیقی فکری است که در اذهان ماست و خداوند آن را بی دریغ به انسان ارزانی داشته است(چاوشیان:پیشین، ۷۲).
۴-۵-۵-جبران کاستی ها
اوقات فراغت برای جبران کمبودهایی است که در طول سال تحصیلی و به هنگام اجرای برنامه آموزشی بوجود آمده اند. تعطیلات تابستان فرصتی است برای جبران برخی از کاستی ها، مداخله دادن دانش آموز در کارهای اجتماعی از جمله خرید کردن، برنامه ریزی برای سفر و اجرای آن و نیز رفتن به موزه ها، پارک ها و… می تواند ضمن آشنایی با چیزهای گوناگون، موجب تربیت اجتماعی فرزندان شود. خلاصه آن که در استفاده از اوقات فراغت لازم است کارهایی را انجام دهیم که در طول سال تحصیلی کمتر فرصت پرداختن به آنها را داریم(ساروخانی:۱۳۹۴، ۶۴).
۴-۶-نظریات اوقات فراغت
از‌ آنجا‌ که‌ مفهوم فراغت داراى معانى متعدد اسـت‌، جا‌ دارد پیش از طرح برخى از نظریه‌هاى مهم مربوط به آن، خود‌ این مفهوم را مورد واکاوى قرار دهیم‌. فراغت را گاه در‌ معناى‌ زمان آزاد به کار برده‌اند‌ و گاه‌ به معناى فعالیتى آزادانه و دلخواه در نظر گرفته‌اند. دومازیه[۱۰] با توجه به گوناگونى‌ معناى‌ فراغت و فعالیت‌هاى فراغتى، سه کارکرد‌ براى‌ اوقات‌ فراغت برشمرده است‌:
الف‌. اولین هدف و کارکرد اوقات‌ فراغت‌، استراحت و رفع خستگى است. فراغت این فرصت را به آدمى مى‌دهد که خستگى کار‌ را‌ از تن خود بیرون کند، زیرا‌ این‌ خستگى مطابق‌ آهنگ‌ طبیعى‌ زیست‌شناسانه انسان بـه وى‌ تحمیل مى‌شود.

نگاهی به پایان نامه های انجام شده درباره : بررسی و تحلیل سبک شناسی آثار علیرضا قزوه- فایل ۱۰

(همان: ۱۳۰)
کشته­ی عشقم و سی ساله شهید غزلم خلعت آخرتی بافتم از گیسویی
(همان: ۱۳۱)
دوید خون تو در خاک، لاله پیدا شد به چاه خورد صدای تو، ناله پیدا شد
(همان: ۱۳۳)
گل همیشه بهار محمّدی چو شکفت زشرم، لاله عرق کرد، ژاله پیدا شد
(همان: ۱۳۳)
در چشمانت قلاب می­ اندازد،/ قلب بالا می­کشند!/ صدای درختانت گرفته­است. (همان: ۳۰۵)
چه کسی فانوس زمین را روشن می‌کند؟ / چه وقت خیابان کفن می‌پوشد/ و به خانه‌ها می‌ریزند؟ (همان: ۳۰۶)
ریخت روی صورت ساعت‌ها/ و روز در زیر خاک/ اشک ریخت. (همان: ۳۴۴)
وطن، چشم در راه صبحی شگفت دلت شد پر از ابر و باران گرفت
(همان: ۲۸۶)
بگذار شام، جامه­ی شادی به تن کند شب با غم تو کرده به تن، جامه­ی سیاه!
(همان: ۲۰۹)
تا موج، یاد تو افتاد، چون من قرار زکف دادم شد چاک، پیرهن باد، لرزید شانه دریا
(قزوه، ج، ۱۳۹۰: ۱۰)
امشب اما نگاه کن/ آسمان چگونه لبخند می­زند. (همان: ۸۷)
یک شب، کدام شب؟ ، شب مرگ ستاره­ها/ یک کهکشان سوخته دیدم که سر نداشت. (همان: ۲۱)
سکوت کردم،/ واژه ­ها به من سیلی زدند!. (همان: ۶۸)
پلک دل، تا صبح، این شب­ها به روی هم می­افتد/ درتمام شهر تن دیگر نمی­پیچید اذانم. (قزوه، ح، ۱۳۹۰: ۶۷)
برای ابر، کفن می­دوزیم/ برای زمین، قبر می­کنیم. (همان: ۱۳)
پایان نامه - مقاله - پروژه
نگاه کردم/ مرگ، کفش­های مرا پوشیده­بود. (همان: ۲۱)
ای قاتلان عاطفه! اینجا چه می­کنید؟ اینجا که خاک پای شهیدان غربت است
(قزوه، ح، ۱۳۹۰: ۲۰)

۳-۲-۳-۳-تلمیح

از ویژگی ادبی آثار منظوم قزوه تلمیح است. قزوه از این آرایه ادبی در میان اشعار خود بیشتر استفاده کرده­است به طوری که می­توان تلمیح را یکی از ویژگی­های ادبی قزوه به شمار آورد. تلمیح در لغت به معنی به­گوشه­ی چشم نگریستن است در اصطلاح ادبی عبارت­است از اینکه به گوشه ­ای از یک داستان یا حکایت یا ماجرایی در اشعار اشاره شود. (هادی، ۱۳۷۱: ۱۲۹)
و عنقریب خواهد مرد/ گوساله­ی بزرگ تل آویو! (قزوه، ث، ۱۳۹۰: ۳۵۸)
همان شب که سرت بر نیزه‌ها قرآن تلاوت کرد تو را در دامن زهرا (س) و دوش مصطفی(ص) دیدم
(همان: ۲۴۵)
چو دست برد به تیغ، آسمانیان گفتند: به ذولفقار، مگر برده است حیدر، دست؟
(همان: ۲۴۷)
سینه آتیش خلیله، این‌جا عشقه که دلیله ببین این دلای عاشق، چه بهشتی آفریدن!
(همان: ۱۴۵)
شب تاریک و نخلستون و غربت دو کیسه نون و یه کاسه محبت
سحر محراب با شمشیر می‌گفت چه کردی با علی (ع) ای بی­مروت؟
(همان: ۱۶۵)
دریا علی (ع)ست، گوهر یکدانه‌اش تویی در موج حادثات حسین­ات سفینه است
(همان: ۲۲۰)
الله اکبر از تو که الله اکبری ای مادر پدر که پدری را تو مادری
(همان: ۲۲۳)
از آسمان چارم، مسیح بازگشته‌ست زمین ولی چه تنهاست، مگر تو بازگردی!
(همان: ۱۴۱)
نقش اگر باشد عزاگویان حیدر حیدرند نقشه­ای باشد اگر با ابن­ملجم می­کشند
(همان: ۳۳)
شانه بر زلف دعا می­زنم و می­گریم موسی من! تو بگو روز وشبان را چه کنم
(­همان: ۳۵)
تو نوح نوحی امّا قصّه­ات شوری دگر دارد که در توفان نامت کشتی پیغمبران گم شد
(همان: ۵۴)
شب میلاد در چشم تو خورشیدی تبسم کرد شب معراج، زیر پای توصد کهکشان گم شد

دانلود منابع پایان نامه درباره تعیین پارامترهای آزمایش تحکیم در لایه‌های آبرفتی با استفاده از مدلسازی با Anfis ...

۳- اگر x “کوچک” باشد و y “بزرگ” باشد آنگاه z “خیلی کوچک” است.
۴- اگر x “متوسط” باشد و y “کوچک” باشد آنگاه z “بزرگ” است.
۵- اگر x “متوسط” باشد و y “کوچک” باشد آنگاه z “متوسط” است.
۶- اگر x “متوسط” باشد و y “کوچک” باشد آنگاه z “کوچک” است.
۷- اگر x “بزرگ” باشد و y “کوچک” باشد آنگاه z “خیلی بزرگ” است.
۸- اگر x “بزرگ” باشد و y “کوچک” باشد آنگاه z “متوسط” است.
۹-اگر x “بزرگ” باشد و y “بزرگ” باشد آنگاه z “خیلی کوچک” است.
مجموعه‌های فازی که در قاعده‌های قبل از آن استفاده شده است در شکل زیر آمده است.

شکل ۴-۹ مجموعه‌های فازی برای بخش نتیجه
پایان نامه
اگر این مجموعه‌های فازی را با اعداد فازی ذیل عوض کنیم.
خیلی بزرگ - درحدود ۱۰
بزرگ= در حدود ۸
متوسط= در حدود ۶
کوچک= در حدود ۴
خیلی کوچک= در حدود ۲
می توانیم قاعده‌های بالا را به صورت زیر بنویسیم:
۱- اگر x ” در حدود ۴” باشد و y ” در حدود ۴ ” باشد آنگاه z ” در حدود ۶ است.
۲- اگر x ” در حدود ۴” باشد و y ” در حدود ۶ ” باشد آنگاه z ” در حدود ۴ است.
۳- اگر x ” در حدود ۴” باشد و y ” در حدود ۸ ” باشد آنگاه z ” در حدود ۲ است.
۴- اگر x ” در حدود ۶” باشد و y ” در حدود ۴ ” باشد آنگاه z ” در حدود ۸ است.
۵- اگر x ” در حدود ۶” باشد و y ” در حدود ۴ ” باشد آنگاه z ” در حدود ۶ است.
۶- اگر x ” در حدود ۶” باشد و y ” در حدود ۴ ” باشد آنگاه z ” در حدود ۴ است.
۷- اگر x ” در حدود ۸” باشد و y ” در حدود ۴ ” باشد آنگاه z ” در حدود ۶ است.
۸- اگر x ” در حدود ۸” باشد و y ” در حدود ۴ ” باشد آنگاه z ” در حدود ۶ است.
۹- اگر x ” در حدود ۸” باشد و y ” در حدود ۸ ” باشد آنگاه z ” در حدود ۲ است.
برای سهولت اعداد فازی را با اعداد معین تعویض می‌کنیم به طوری که
۱- اگر x “4″ باشد و y “4″ باشد آنگاه z “6″ است.
۲- اگر x “4″ باشد و y “4″ باشد آنگاه z “4″ است.
۳- اگر x “4″ باشد و y “8″ باشد آنگاه z “2″ است.
۴- اگر x “6″ باشد و y “4″ باشد آنگاه z “8″ است.
۵- اگر x “6″ باشد و y “4″ باشد آنگاه z “6″ است.
۶- اگر x “6″ باشد و y “4″ باشد آنگاه z “4″ است.
۷- اگر x “8″ باشد و y “4″ باشد آنگاه z “10″ است.
۸- اگر x “8″ باشد و y “4″ باشد آنگاه z “6″ است.
۹- اگر x “8″ باشد و y “8″ باشد آنگاه z “2″ است.
رابطه ورودی - خروجی را می‌توان به صورت دو معادله خطی زیر بیان کرد.
اگرx «بزرگ» است آنگاه
اگر x «کوچک یا متوسط» است آنگاه
تعداد اولیه قاعده ها ۹ عدد بود اما اکنون به ۲ عدد کاهش پیدا کرده است. هر چند مثال فوق یک نمونه است اما کاهش تعداد قواعد در این روش وقتی متغیرها افزایش می‌یابد مشهود است.
۴-۴-۹- استدلال فازی ساده شده
روش استدلال فازی با بخش نتیجه ساده شده را حالت خاص روش مستقیم یا روشی که از توابع خطی استفاده می‌کند در نظر می‌گیریم. اگر مجموعه‌های فازی در بخش نتیجه را با یک عدد حقیقی منحصر به فرد تعویض کنیم، روش ساده شده را به دست می‌آوریم. راه دیگر آنست که می‌توانیم جمله ثابت را باقی بگذاریم و جملات بالاتر در توابع خطی روش خطی را حذف کنیم و روش ساده را بدست آوریم.
روش استدلال فازی با نتیجه ساده شده
قاعده I: اگر  ،  باشد و … و  ،  باشد
آنگاه  و
به طوری که i اندیس قاعده ها، r تعداد کل قاعده ها و (k=1,2,…,k)  مجموعه‌های فازی هستند،  یک متغیر ورودی است،  خروجی قاعده iام و  ثابت در قاعده iام است.
مقدار استدلال فازی توسط میانگین وزنی زیر محاسبه می‌شود:
(۴-۵۳)

دانلود منابع تحقیقاتی برای نگارش مقاله بررسی تأثیر کنترل های داخلی بر اثربخشی برنامه حسابرسی - ...

استراتژی، منافع عمومی بر منافع جمعی و منافع جمعی بر منافع فردی، رجحان دارد. بدیهی است تحقیقات وسیعی لازم هست صورت پذیرد تا بتواند به این استراتژی جامه ی عمل بپوشاند.
جامعه ی حسابداران رسمی برای آنکه بتواند با تغییراتی که در نقش و وظیفه آن پدید می آید، مقابله کند نیاز دارد نظامهای داخلی خود را پیوسته بازنگری کند تا خود را برای آینده تجهیز نماید . ساماندهی و گسترش تشکل حسابداران رسمی، کوشش در راستای گسترش بازار و تنوع خدمات حرفهای، بهبود و تقویت کیفیت خدمات حرفهای، بالا بردن سطح نظارت بر عملکرد اعضاء و حمایت از حقوق حرفه ای و منافع مادی و معنوی اعضا، از جمله فعالیتهایی است که برای سالهای پیشرو در نظر گرفته شده است. ودراین تحقیق سعی خواهد شد به بررسی اثر سیستم های کنترل داخلی براثربخشی برنامه ی حسابرسی پرداخته شود تاگامی درجهت تقویت کیفیت خدمات حرفه ای اعضاء انجمن برداشته شود.
پایان نامه - مقاله - پروژه
حسابرسان بطور کلی کیفیت سیستم کنترل داخلی شرکت تحت رسیدگی را به جهت تعیین وبرنامه ریزی میزان وروند کارحسابرسی بررسی وارزیابی می کنند. براین اساس، استانداردهای پذیرفته شده ی حسابرسی (GAAS) دراستانداردشماره ی ۳۱۵، به ضرورت ارزیابی کیفیت سیستم کنترل داخلی بوسیله ی حسابرس مستقل وبدست آوردن یک شناخت مناسب از واحد اقتصادی ومحیط کنترل داخلی قبل از شروع فرایند حسابرسی را تأکید می کنند. حسابرس باید از کنترلهای داخلی مرتبط با حسابرسی شناخت کسب کند . حسابرس ازشناخت کنترلهای داخلی، برای شناسایی انواع تحریفهای بالقوه، ارزیابی عوامل مؤثر برخطرهای تحریف با اهمیت و طراحی ماهیت، زمانبندی اجرا و میزان روش های حسابرسی لازم استفاده می کند.
کنترل داخلی دارای معانی متفاوتی است یعنی دشوار است که یک تعریف مطلوب به کنترل داخلی ارائه داد. این بخاطر آن است که کنترل داخلی ازدیدگاههای مختلف می تواند تشریح شده ونگریسته شود. با این حال کنترل داخلی به عنوان یک فرایند، که تحت تأثیر اقدامات هیئت مدیره وسایرسطوح ساختارهای سازمانی شرکت تعریف می شود که به جهت ارائه اطمینان معقول برای دستیابی به اهداف شرکت، برنامه ها واستراتژی تحت قوانین مربوطه، دستورالعمل ها، سیاستها وخط مشی ها وقوانین ومقررات طراحی شده است. اخیراً شرکتهای بزرگ، اقدام به گنجاندن گزارشات مدیریتی تفصیلی درمورد اثربخشی وبهره وری سیستم های کنترل داخلی درگزارشات سالانه خود به عنوان یک شاخص حاکمیت شرکتی خوب کرده اند(لنگ وهمکاران،۲۰۱۱)[۱]
با این حال ارزیابی سیستم کنترل داخلی به طور عمده به ارزیابی کیفیت کنترل داخلی شرکت تحت رسیدگی درسه سطح شامل:کنترل داخلی مناسب، کنترل داخلی ناکافی وکنترل داخلی ناکارآمد مبتنی است. اثربخشی سیستم کنترل داخلی شرکت بطور کلی به عنوان پیش نیاز به فرایندهای حسابرسی به رسمیت شناخته شده است. چون آن، عوامل اصلی تعیین کننده ی انتخاب زمانبندی واندازه ای که شیوه ها وروشهای حسابرسی بایدبکاررود یا محدود شود رادرنظرگرفته است. با این حال شرکتها ممکن است روش های زیادی را به منظورارتقاء وتوسعه ی سیستم های کنترل داخلی خودترکیب نمایند، مثل،تقسیم مسئولیتها، ایجاد حسابرسی داخلی با بهره گرفتن از ابزارهای اطلاعاتی الکترونیکی کارآمدوتوجه بیشتر به مهارتهای کارکنان خود بابه اشتراک گذاشتن آنها درآموزشهای دوره ای وسمینارها. بر این اساس سیستم های کنترل داخلی جنبه های زیادی دارد که باید قبل ازشروع به انجام فرایندهای حسابرسی ازجمله ارزیابی قابلیت اطمینان واعتبار شواهد جمع آوری شده، ارزیابی نقاط قوت وضعف جنبه های مختلف سیستم کنترل داخلی مورد بررسی قرارگیرد وسپس برنامه حسابرسی شدید برمبنای نتایج چنین ارزیابیها آماده وتهیه شود. بنابر این، به نظر می رسد ارزیابی کنترل داخلی یک پیش نیاز برای برنامه نویسی برنامه حسابرسی است که پیش نیازی برای فرایندهای حسابرسی خود است.
دراین زمینه جویس(۱۹۷۶) استدلال کردکه حسابرسان مستقل به جهت فرموله کردن عقیده ونظر درباره ی منصفانه بودن وقابلیت اعتماد بودن صورتهای مالی مختلف با انجام قضاوت حرفه ای درتعیین نوع واندازه ی اطلاعاتی که باید گردآوری شود وبااستفاده از برنامه ی خوب طراحی شده آزمون شود اطلاعات را گردآوری، ارزیابی وترکیب می کنند. بر این اساس، فرایندهای برنامه ریزی حسابرسی شامل، آماده سازی برنامه های حسابرسی پس از ارزیابی ساختارکنترل داخلی، قابلیت اطمینان وریسک می باشد. این، با این حال معنی میدهد که،حسابرسان مستقل بایدکنترل داخلی رابه عنوان بخشی از بررسی های حسابرسی مورد ارزیابی قراردهند.با این حال، برنامه ی حسابرسی تمام جزئیات کارحسابرسی لازم برای دستیابی به یک کارحرفه ای تحت موقعیتهای مختلف کنترل داخلی رانشان میدهد. مجموعه وسیعی ازقوانین به اهمیت مرحله ی برنامه ریزی حسابرسی تمرکز دارند وجزئیات بیشتری دراین زمینه پیشنهادکرده اند. به عنوان مثال، استانداردحسابرسی شماره۳۰۰ به مزایای اصلی برنامه ریزی مناسب کاربرای حسابرسی صورتهای مالی اشاره کرده است وحسابرسان راملزم به فعالیتهای برنامه ریزی ازجمله تعیین ماهیت، زمان بندی اجرا و میزان منابع مورد نیاز برای انجام کار حسابرسی کرده است. تا به حسابرسان دررسیدن به تمام کارهای مورد نیاز به روش موثر وکارآمد ومطابق با استانداردهای حرفه حسابرسی ، برای پاسخگویی به استفاده کنندگان صورتهای مالی کمک کند. همچنین دراین استاندارد تأکید به ارزیابی ریسک به عنوان بخشی از کنترلهای حسابرسی شده است چون آن، شاخصهای ویژه ای از ریسک تقلب بالا وراهنمایی به حسابرسان که چطور ریسک تقلب را ارزیابی کنند وبرنامه های حسابرسی خودشان را براساس نتایج این ارزیابی تعریف کنند.نتایج نشان میدهد که مرحله ی برنامه ریزی حسابرسی حساسیت بیشتری به ریسک تقلب نشان میدهد.وحسابرسان به ضرورت تغییر برنامه های حسابرسی آگاهترند. ضرورت دارد که حسابرس همه ی اطلاعات ضروری برای شناسایی کامل ریسک های تحریف با اهمیت ناشی از تقلب را گردآوری وبطورکامل ارزیابی کند. تا پس از کسب یک ارزیابی ازبرنامه ی حسابرسی واحد اقتصادی وکنترل داخلی بتواند پاسخ دهد ونتایج را ارائه دهد. بسیاری از مطالعات انجام گرفته ی پیشین درحسابرسی، به کنترل داخلی بدون توجه به برنامه ریزی حسابرسی تمرکزداشته اند.
با این حال کنترل داخلی دارای اجزای مرتبط ازجمله کنترل محیط، ارزیابی ریسک، کنترل عملیات، ارتباطات ونظارت هست(تاکاهیرو و جیا(۲۰۱۲)[۲]. برای مثال، تحقیقی که توسط راهاهله(۲۰۱۱)[۳] انجام گرفت به این نتیجه رسید که سیستم کنترل داخلی درسازمانهای عمومی اردن ازمسائل زیادی رنج می برد این مسائل شامل فقدان کارکنان واجدالشرایط، عدم وجود اجزای اصلی سیستم کنترل داخلی، ناتوانی دراستفاده از ابزارهای تکنیکی ضروری درکنترل داخلی وتخصصی نبودن کارکنان حرفه ای بود. تحقیق دیگر، توسط عبدالله وآل اراج(۲۰۱۱)[۴] صورت پذیرفت که به دو رویکرد مهم درحسابرسی یعنی رویکرد حسابرسی سنتی ورویکرد حسابرسی ریسک کسب وکار تمرکزداشت. این مطالعه با هدف بررسی نقاط ضعف اصلی واساسی روش های سنتی وچالشهای پیش روی اتخاذ رویکرد حسابرسی کسب وکاررا بررسی می کند. این نتایج نشان داد که حسابرسان اردنی هنوزاز حسابرسی سنتی استفاده می کنند و رویکرد ریسک کسب وکار را برای دلایل زیادی نادیده می گیرند. این بااین حال نشان میدهدکه حرفه ی حسابرسی دراردن درباب اتخاذ جنبه های جدید حسابرسی با چالش مواجه هستندبنابراین مطالعه ی حاضرآمده است تا اثر اجزای مختلف سیستم کنترل داخلی براثربخشی برنامه ی حسابرسی را بررسی نماید با این حال رابطه بین کیفیت کنترل داخلی حسابرسی واثربخشی برنامه ی حسابرسی درتحقیقات قبلی، بویژه درکشورهای درحال توسعه مورد غفلت قرارگرفته است.
تحقیق دیگر توسط (کاراگیورگوس ،۲۰۱۱)[۵] صورت گرفت که رابطه بین کیفیت کنترل داخلی وکارایی حسابرسی را بررسی کرده اند. وتحقیق دیگر توسط ماوتز و ماینی(۱۹۶۶)[۶] صورت گرفت که رابطه بین ارزیابی کنترل داخلی واصلاح برنامه ی حسابرسی را بررسی کرده اند. با این حال تحقیق حاضرپلی بین تحقیقات صورت گرفته ی حاضر جهت بسط دانش دراین زمینه خواهد بود. با این حال تشکل نوپای حرفه ی حسابرسی واعضای آن امروز در ایران مشابه مشکلات مطرح درسایر کشورها با مسائل ومشکلات متعددی مواجه هست. که ازاین مسائل ومشکلات، یکی مربوط به کیفیت حسابرسی می باشد. بنابراین مطالعه ی حاضرمطالعات مناسب مرتبط با موضوع حاضر را بررسی خواهد کرد. فلذا مطالعات صورت گرفته پیشین درزمینه های مرتبط با برنامه ریزی برنامه ی حسابرسی دربخش ادبیات تحقیق مرورخواهد شد. با توجه به مطالعات پیشین صورت گرفته دیده میشود که هیچ مطالعه ی خاصی بطور مستقیم ارتباط بین کیفیت کنترل داخلی واثربخشی برنامه ی حسابرسی را مطالعه نکرده است واین مطالعه درپی این است که آیا ارتباط بین اجزای مختلف سیستم کنترل داخلی و برنامه حسابرسی اثربخش می باشد واین بخاطر این است که سیستم کنترل داخلی قوی یک پیش نیاز مهم برای یک برنامه ی حسابرسی اثربخش است.
۱-۳- ضرورت انجام پژوهش
به رغم تاکید موکد استاندارد های حسابرسی ۳۱۵و۳۳۰ بر ارزیابی کنترلهای داخلی به عنوان یکی از مراحل اساسی حسابرسی، اطلاعات موجود گویای ناکافی بودن تلاشهای حسابرسان برای برآوردن اهداف این استانداردها و رعایت الزامات آنها است. این امر می تواند کیفیت حسابرسی صورتهای مالی در ایران را تا حدود زیادی زیر سوال ببرد.از این رو ، انجام تحقیق دانشگاهی البته با رویکرد حرفه ای فتح بابی است که با توجه به مفاد استانداردهای حسابرسی از اهمیت زیادی برخوردار است.
مطالعات صورت گرفته قبلی رابطه بین کیفیت کنترل داخلی وعملکرد حسابرسی، رابطه بین ارزیابی کنترل داخلی واصلاح برنامه حسابرسی ورابطه ی بین ساختاربرنامه ی حسابرسی وعملکرد حسابرسی رابررسی کرده اند اما بااین حال رابطه بین کیفیت کنترل داخلی واثربخشی برنامه ی حسابرسی درتحقیقات قبلی مورد غفلت قرارگرفته است براین اساس مطالعه ی حاضرآمده است تا تأثیراجزای مهم سیستم کنترل داخلی براثربخشی برنامه ی حسابرسی را بررسی نماید. بااین حال این مطالعه پلی برروی شکاف موجود درمطالعات قبلی ایجاد نموده وبه توسعه ی دانش دراین زمینه، بخصوص درکشورهای درحال توسعه که فاقد چنین مطالعاتی هستندکمک خواهدکرد.براین اساس، مطالعه ی حاضر با این هدف صورت می گیرد که بتواند به سوال تحقیق پاسخ دهد:آیا اجزای مختلف سیستم کنترل داخلی بطور قابل توجهی به اثربخشی برنامه ی حسابرسی کمک می کند؟
۱–۴- اهداف پژوهش
هدف اصلی
بررسی تأثیر کنترل داخلی براثربخشی برنامه ی حسابرسی
اهداف فرعی
۱- بررسی تأثیر محیط کنترلی(بعنوان جزئی ازسیستم کنترل داخلی) براثربخشی برنامه حسابرسی.
۲- بررسی تأثیر فعالیتهای کنترلی (بعنوان جزئی ازسیستم کنترل داخلی)براثربخشی برنامه حسابرسی.
۳- بررسی تأثیر ارزیابی ریسک (بعنوان جزئی از سیستم کنترل داخلی) براثربخشی برنامه حسابرسی.
۱- ۵- تبیین فرضیه های پژوهش
با توجه به اهداف پژوهش، فرضیه های زیر مطرح می گردد تا اطلاعات بر مبنای آنها جمع آوری و سپس نسبت به آزمون فرضیه ها اقدام گردد.
فرضیه اصلی پژوهش : سیستم کنترل داخلی دارای تاثیر مثبت بر اثربخشی برنامه حسابرسی می باشد.
فرضیه فرعی اول پژوهش: محیط کنترلی دارای تاثیر مثبت بر اثربخشی برنامه حسابرسی می باشد.
فرضیه فرعی دوم پژوهش: ارزیابی ریسک دارای تاثیر مثبت بر اثربخشی برنامه حسابرسی می باشد.
فرضیه فرعی سوم پژوهش: فعالیتهای کنترلی دارای تاثیر مثبت بر اثربخشی برنامه حسابرسی می باشد.
۱– ۶- نوآوری پژوهش
این مطالعه باهدف توسعه ی سیستم کنترل داخلی به جهت بالابردن اثربخشی برنامه ی حسابرسی درایران انجام می گیرد وهمچنین باعث روشن شدن اثر برخی از اجزاء کنترل های داخلی بر برنامه ریزی حسابرسی خواهد شدوبه بسط وتوسعه ی دانش دراین زمینه کمک خواهد کرد. با این حال، باتوجه به تحقیقات پیشین صورت گرفته، مطالعات اندکی به بررسی تاثیر اجزای سیستم کنترل داخلی بر برنامه ی حسابرسی پرداخته اند فلذا دراین تحقیق نوآوری توجه محقق به این بخش می باشد.
۱-۷- چارچوب نظری پژوهش
چارچوب نظری الگویی است که محقق براساس آن روابط بین عواملی که در ایجاد مسئله مهم تشخیص داده شده اند، نظریه پردازی می کند. درمجموع، چارچوب نظری به رابطه بین متغیرهایی مانند متغیرهای مستقل، وابسته، مداخله گر و تعدیل گر که تصور می شود در پاسخ و حل مسئله نقش دارند می پردازد. ایجاد چنین چارچوبی در برقراری و ساخت فرضیه ها، آزمون آنها و همچنین تکمیل درک پژوهشگر کمک می کند (خاکی، ۱۳۸،ص ۳).
حسابرسان بطور کلی کیفیت سیستم کنترل داخلی شرکت تحت رسیدگی را به جهت تعیین وبرنامه ریزی میزان وروند کارحسابرسی بررسی وارزیابی می کنند. براین اساس، استانداردهای پذیرفته شده ی حسابرسی (GAAS) دراستانداردشماره ی ۳۱۵، به ضرورت ارزیابی کیفیت سیستم کنترل داخلی بوسیله ی حسابرس مستقل وبدست آوردن یک شناخت مناسب از واحد اقتصادی ومحیط کنترل داخلی قبل از شروع فرایند حسابرسی را تأکید می کنند.
۱-۸- قلمرو پژوهش
در این پژوهش به منظور گرد آوری داد ها از روش پرسشنامه ای استفاده شده است .
این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با در نظر گرفتن معیار زمان مقطعی است .
قلمرومکانی پژوهش حاضرنیزکلیه حسابرسان ارشد وبالاتر و حسابرسان عضو انجمن حسابداران رسمی ایران است.
و قلمروزمانی تحقیق حاضر سال ۹۳ می باشد.
۱-۹- متغیرهای مستقل و وابسته
دراین تحقیق برای پاسخ دادن به سئوال های تحقیق ویا آزمون فرضیه ها ، تشخیص متغیرها امری ضروری است. دراین تحقیق دونوع متغیردرنظرگرفته شده است.
الف) متغیرهای مستقل: یک ویژگی از محیط فیزیکی یا اجتماعی است که بعدازانتخاب، دخالت یا دستکاری شدن توسط محقق، مقادیری را می پذیردتا تأثیرش برروی متغیر دیگر(متغیروابسته)مشاهده شود بنابراین دراین پژوهش متغیرهای مستقل را همانگونه که درفرضیات پژوهش ذکرشده است، می توان برخی اجزاء کنترل داخلی(محیط کنترلی، فعالیتهای کنترلی وارزیابی ریسک) را نام برد.
ب) متغیروابسته: متغیری است که تغییرات آن تحت تأثیرمتغیرمستقل قرارمی گیرد. براین اساس درپژوهش حاضرمتغیر وابسته اثربخشی برنامه حسابرسی است که تحت تأثیرمتغیرهای مستقل قرارمی گیرد.
۱-۱۰- تعاریف مفاهیم و واژه ها
تعاریف مفهومی
کنترلهای داخلی
کنترلهای داخلی فرایندی است که به وسیله مدیریت و سایر کارکنان طراحی و اجرامی شود تا از دستیابی به اهداف واحد مورد رسیدگی در زمینه قابلیت اعتماد گزارشگری مالی، اثربخشی و کارایی عملیات و رعایت قوانین و مقررات مربوط، اطمینانی معقول بدست آید . از این رو، کنترلها ی داخلی برای شناسایی آن دسته از خطرهای تجاری طراحی و اجرا می شود که دستیابی به هریک از این اهداف را تهدید
می کند.(کمیته تدوین استانداردهای بین المللی حسابرسی، ۳۱۵ ).
محیط کنترلی
محیط کنترلی، وظایف راهبری و مدیریتی و نگرش، آگاهی و اقدامات مدیریت نسبت به کنترلهای داخلی و اهمیت آن در واحد مورد رسیدگی را در بر می گیرد. محیط کنترلی با تنظیم جو واحد تجاری، برهشیاری کنترلی کارکنان اثر می گذارد. محیط کنترلی، اساس کنترلهای داخلی اثربخش است و نظم و ساختار را به وجود می آورد. (کمیته تدوین استانداردهای بین المللی حسابرسی، ۳۱۵ ).
فعالیتهای کنترلی
خط مشی ها و روشهایی است که از اجرای دستورهای مدیریت،اطمینان می دهد. فعالیتهای کنترلی، اعم از پیش بینی شده در سیستمهای دستی یا رایانه ای، اهداف متعددی دارد و در بخشها و سطوح سازمانی مختلف اجرا می شود. نمونه هایی از فعالیتهای کنترلی، شامل موارد مرتبط با موضوعات زیر است:تصویب - بررسیهای عملکرد- پردازش اطلاعات- کنترلهای فیزیکی- تفکیک وظایف.(کمیته تدوین استانداردهای بین المللی حسابرسی، ۳۱۵ ).
ارزیابی ریسک:
فرایند ارزیابی خطر توسط واحد تجاری به معنی فرایند شناسایی و برخورد با خطرهای تجاری و نتایج آن است . برای مقاصد گزارشگری مالی، فرایند ارزیابی خطر توسط واحدتجاری شامل نحوه شناسایی خطر های مربوط به تهیه صورتهای مالی، طبق استانداردهای حسابداری، برآورد اهمیت آنها، ارزیابی احتمال وقوع آنها و تعیین اقدامات لازم برای مدیریت خطر است. (کمیته تدوین استانداردهای بین المللی حسابرسی، ۳۱۵ ).
برنامه حسابرسی
برنامه ریزی یعنی تدوین یک طرح کلی و یک طرح تفصیلی(برنامه حسابرسی) برای تعیین نوع و ماهیت، زمان بندی اجرا وحدود روش های حسابرسی مربوط به هر حسابی، هدف برنامه ریزی انجام به موقع و اثربخش حسابرسی است. هدف حسابرس این است که کار حسابرسی چنان برنامه ریزی گردد که به گونه ای اثربخش انجام شود (کمیته تدوین استانداردهای بین المللی حسابرسی، ۳۰۰ ).
۱ - ۱۱- ساختار کلی پژوهش
فصل اول به کلیات پژوهش اختصاص دارد که شامل بیان مساله، اهمیت و ضرورت انجام پژوهش، اهداف پژوهش، فرضیه های پژوهش، قلمرو پژوهش و تعریف واژه های عملیاتی متغیرهای پژوهش می پردازیم.

مطالب در رابطه با بررسی روابط بین فرهنگ سازمانی، مدیریت دانش و سرمایه فکری- ...

(طالبی و همکاران، ۱۳۹۲، ۲۵)
منظور از سرمایه ارتباطی، کلیه دانش قرار گرفته شده در روابط یک سازمان با محیط خود شامل مشتریان، و شرکا است که به عقیده بنتیس (۱۹۹۸)، مهمترین جزء یک سرمایه ارتباطی، سرمایه مشتری است به خاطر اینکه موفقیت یک سازمان در گرو سرمایه مشتری آن است. بونفر[۸۱] (۲۰۰۳) نیز، خاستگاه سرمایه ارتباطی را روابط میان افراد موجود در یک گروه یا دسته خاص میداند. به طور کلی ابعاد و شاخص های سرمایه فکری در شکل شماره (۲-۱۴)، تشریح گردیده است. (طالبی و همکاران، ۱۳۹۲، ۲۵ و ۲۴)
۲-۲۰- پیشینه تحقیق
۲-۲۰-۱- پیشینه داخلی

 

    1. شجاعی و باغبانیان (۱۳۸۸) در تحقیقی با عنوان «بررسی ارتباط سرمایه فکری و عملکرد سازمانی صنعت بانکداری ایران» که هدف آن، تحقیق در مورد سه عنصر سرمایه فکری یعنی سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری و روابط داخلی آنها در صنعت بانکداری استان کردستان با حجم نمونه ای برابر ۱۰۲ نفر در نظر گرفته شد. روش نمونه گیری تصادفی ساده بود و داده ها از طریق پرسشنامه و توسط مدیران و معاونان ارشد شعب بانک های استان کردستان پاسخ داده شد. نتایج تحقیق نشان دهنده اثرگذاری مثبت هریک از اجزای سرمایه ی فکری بر عملکرد سازمانی صنعت بانکداری است که به ترتیب سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری دارای بالاترین اثرگذاری هستند.

 

    1. سید نقوی و همکاران (۱۳۸۹)، در تحقیقی با عنوان «فرهنگ و استراتژی و تأثیر آن بر اثربخشی سازمانی با نگاهی بر مدیریت دانش» به بررسی نقش میانجی گر مدیریت دانش بین فرهنگ و راهبرد با اثربخشی سازمانی با نمونه ای به حجم ۱۸۳ نفر از کارکنان بانک ملت پرداختند. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت آنها به این نتیجه رسیدند که مدیریت دانش کاملاً در رابطه بین فرهنگ و اثربخشی سازمانی و نسبتاً در رابطه بین راهبرد و اثربخشی سازمانی نقش میانجی بازی می کند.

 

      1. در تحقیقی که کشاورزی و رمضانی (۱۳۸۹)، با عنوان «بررسی رابطه بین فرایند مدیریت دانش و شاخص های فرهنگ سازمانی از دیدگاه رابینز» به بررسی و مطالعه این روابط پرداختند. جامعه آماری این تحقیق معاونان، مدیران و کارشناسان سازمان مرکزی شهرداری مشهد با نمونه ای به حجم ۷۷ نفر تعیین شده برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید. آنها به این نتیجه رسیدند که بین فرایند مدیریت دانش و شاخص های فرهنگ سازمانی در سازمان مرکزی شهرداری مشهد رابطه معناداری وجود دارد.

    پایان نامه - مقاله

 

    1. در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش» که در شرکت ملی نفت ایران در تهران با نمونه ای به حجم ۷۰ نفر از بین مدیران و کارشناسان شرکت ملی نفت ایران به صورت نمونه گیری تصادفی طبقه ای انتخاب و انجام شد و برای جمع آوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده گردید و نتایج بدست آمده حاکی از وجود رابطه معنی دار بین فرهنگ سازمانی و فرآیندها و ابعاد مدیریت دانش در این سازمان می باشد. (حقیقت منفرد و هوشیار، ۱۳۸۹)

 

    1. شجاعی و دیگران (۱۳۸۹)، در تحقیقی با عنوان «شناسایی تعاملات بین اجزای سرمایه فکری با بهره گرفتن از تکنیک مدل یابی معادلات ساختاری در صنعت بانکداری ایران» با هدف بررسی وضعیت سه عنصر سرمایه فکری (یعنی سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه مشتری) و تعاملات بین آنها در صنعت بانکداری ایران دنبال شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده گردید حجم نمونه برابر ۱۰۲ نفر از کارکنان شعب بانکهای دولتی و خصوصی استان کردستان بود. طبق یافته های تحقیق در صنعت بانکداری ایران سرمایه انسانی هم بر سرمایه ساختاری و هم بر سرمایه مشتری تأثیر مثبت داشته و از طرف دیگر سرمایه ساختاری نیز باعث تقویت و رشد سرمایه مشتری می گردد.

 

    1. صادقی و دیگران (۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان «رابطه بین مؤلفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش» با هدف تعیین ارتباط بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در بیمارستان هاشمی نژاد تهران انجام گرفت. جامعه آماری کلیه کارکنان بیمارستان هاشمی نژاد بودند که ۱۲۰ نفر از آنها به صورت طبقه ای تصادفی به عنوان نمونه مورد مطالعه انتخاب شدند. داده ها با بهره گرفتن از پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن بود که رابطه معنی داری بین فرهنگ سازمانی و فرآیندها و ابعاد مدیریت دانش در این سازمان برقرار است.

 

    1. در تحقیق دیگری با عنوان «مطالعه میزان تأثیر پذیری مدیریت دانش از فرهنگ سازمانی و رابطه آن با پرورش کارکنان دانشی در سازمان های دولتی استان آذربایجان غربی»، که جامعه آماری آن چهار سازمان بازرگانی، دارایی، مسکن و شهرسازی و صنایع بوده است داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. نتایج پژوهش نشان داد که فرهنگ سازمانی بر ابعاد مدیریت دانش تأثیر می گذارد که بیشترین تأثیر را بر بعد به کارگیری دانش خواهد داشت. (شافعی و لاوه، ۱۳۹۱)

 

    1. در تحقیقی که جامعه آماری آن شامل کلیه اعضاء هیأت علمی تمام وقت دانشگاه آزاد مرودشت و با عنوان «رابطه فرهنگ سازمانی و یادگیری سازمانی با مدیریت دانش اعضاء هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی»، با حجم نمونه ۷۴ نفر، داده ها با بهره گرفتن از پرسشنامه جمع آوری شد و نتایج حاصل نشان داد که بین فرهنگ سازمانی و یادگیری سازمانی با مدیریت دانش رابطه معناداری وجود دارد. (قلتاش و دیگران، ۱۳۹۰)

 

    1. جعفری و همکاران (۱۳۹۰) در پژوهش خود با عنوان «رابطه عوامل ساختاری و فرهنگی سازمان با استراتژی مدیریت دانش در مراکز آموزشی و عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران» و با هدف بررسی عوامل مذکور در مراکز آموزشی و عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران به روش توصیفی تحلیلی و در مقطع سال ۱۳۹۰ انجام شد جامعه پژوهش را کارکنان مراکز آموزشی و درمانی و عمومی دانشگاه علوم پزشکی تهران (۹ مرکز) تشکیل می داد و ابزار گردآوری داداه ها پرسشنامه بود. نتایج حاکی از متوسط بودن وضعیت مدیریت دانش به دلیل رسمیت و تمرکز زیاد در ساختار مراکز مورد پژوهش بوده است، همچنین بین ابعاد ساختاری و ابعاد فرهنگی سازمان و مدیریت دانش ارتباط معناداری وجود دارد.

 

    1. امین بیدختی و دیگران (۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در سازمان آموزش و پرورش شهرستان سمنان» به بررسی این رابطه پرداختند نوع پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن کلیه مدیران و معاونان مدارس دخترانه و پسرانه در مقاطع ابتدایی، راهنمایی، دبیرستان و پیش دانشگاهی در سطح دولتی بوده است و جمعیتی بالغ بر ۱۸۶ نفر را در بر می گیرد. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه استفاده شده است. نتیجه آزمون فرضیه اصلی حاکی از آن است که بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش رابطه مثبت و معناداری وجود دارد.

 

    1. ناظم و مطلبی (۱۳۹۰) در تحقیقی با عنوان «ارائه الگوی ساختاری سرمایه فکری براساس یادگیری سازمانی در دانشگاه شهید بهشتی» از طریق توزیع ۲۷۷ پرسشنامه از میان کارمندان دانشگاه شهید بهشتی تهران به بررسی ارائه الگوی ساختاری یادگیری سازمانی و سرمایه فکری پرداختند. نتایج تحلیل بیانگر اینست که رابطه معناداری بین ابعاد یادگیری سازمانی و سرمایه فکری برقرار است و بیشترین اثر مستقیم را می توان تحت عنوان اثر مستقیم یادگیری در سطح سازمانی در بعد یادگیری سازمانی بر سرمایه فکری عنوان نمود و سرمایه انسانی به عنوان مهم ترین شاخص سرمایه فکری در این مدل شناخته می شود.

 

    1. در تحقیقی با عنوان «نقش مدیریت دانش و سرمایه های فکری در کسب مزیت رقابتی» به بررسی این نقش در شرکت سایپا پرداختند جامعه آماری تحقیق شامل ۹۸ نفر از مدیران سطوح مختلف شرکت سایپا می باشد. دادهها از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید و نتایج حاصل بیانگر تأثیر مثبت و معنادار مدیریت دانش، سرمایه فکری و ابعاد آن ها بر کسب مزیت رقابتی بود. (علیقلی و همکاران، ۱۳۹۰)

 

    1. فضلی و علیشاهی (۱۳۹۱) در تحقیقی با عنوان «بررسی اثر عوامل درون سازمانی بر عملکرد سازمان با در نظر گرفتن نقش مدیریت» با هدف بررسی تأثیر عوامل سازمانی متشکل از فرهنگ سازمانی، ساختار و راهبرد سازمانی بر عملکرد سازمان با در نظر گرفتن نقش مدیریت پرداختند. جامعه آماری شامل شعب بانک صادرات مناطق شمال، شرق، مرکز و غرب شهر تهران که ۳۷۳ شعبه می باشند حجم نمونه آماری ۱۹۸ نفر و داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید و نتایج به دست آمده نشان می دهد که فرهنگ و راهبرد هم بر عملکرد و هم بر مدیریت دانش به صورت مستقیم تأثیر دارد. همچنین مشخص گردید که مدیریت دانش نقش میانجی برای انتقال افزایی دو متغیر بر عملکرد را ایفا می کند.

 

    1. در تحقیق دیگر با عنوان «بررسی روابط بین مدیریت نوآور، فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش» که در ۱۳ سازمان صنعتی پژوهشی در پنج استان تهران، اصفهان، شیراز، خراسان و قم قرار دارند و در مجموع تعداد ۲۷۶ نفر از کارکنان، مدیران و معاونان این ۱۳ سازمان حجم نمونه را تشکیل داده اند به بررسی مجموعه اقدام ها و رفتارهای مدیران سازمانی که موجب پشتیبانی و توسعه نوآوری در بین کارکنان می گردد پرداختند. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید و نتایج حاصل نشان می دهد روابط متقابل بین هر سه متغیر اصلی پژوهش، مثبت و معنادار بوده و مدیریت نوآور بیش از همه تحت تأثیر فرهنگ مشارکتی است. (اخوان و همکاران، ۱۳۹۱)

 

    1. در تحقیقی با عنوان «بررسی فرهنگ سازمانی (مدل کویین) با امکان پذیری استقرار مدیریت دانش در شرکت انتقال گاز ایران» جامعه آماری تحقیق شامل ۱۲۰ نفر از کارکنان رسمی شرکت انتقال گاز ایران می باشد و حجم نمونه آماری موردنیاز به روش نمونه گیری تصادفی ساده و براساس جدول نمونه گیری مورگان ۹۳ نفر برآورد شده است. برای گردآوری داده ها از ابزار پرسشنامه استفاده شده است. نتیجه آزمون فرضیه اصلی پژوهش حاکی از آن بود که بین فرهنگ سازمانی و امکان پذیری استقرار مدیریت دانش رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. (کوچکی سیاه خاله سر و همکاران، ۱۳۹۱)

 

    1. طالبی و همکاران (۱۳۹۲) در تحقیقی با عنوان «شناسایی تأثیر سرمایه فکری بر تشخیص فرصت های کارآفرینانه در شرکت های دانش بنیادی» از طریق توزیع ۷۵ پرسشنامه از میان مدیران شرکت های دانش بنیان با هدف شناسایی تأثیر سرمایه فکری بر تشخیص فرصت های کارآفرینانه در شرکت های دانش بنیان مستقر در پارک علم و فناوری اقبال شهر یزد در سال ۱۳۹۱ انجام گرفت. نتایج پژوهش حاکی از تأثیر مثبت و معنادار سرمایه فکری و ابعاد آن بر تشخیص فرصت های کارآفرینانه بود همچنین سرمایه فکری یک منبع بالقوه ای برای مزیت رقابتی شرکت های دانش بنیان می باشد.

 

    1. مجیبی و دیگران (۱۳۹۲) در تحقیقی با عنوان «بررسی رابطه فرهنگ سازمانی با استراتژی مدیریت دانش در شرکت نف پارس» به بررسی این رابطه پرداختند. جامعه آماری پژوهش، کلیه مدیران عالی، میانی و عملیاتی و اعضاء هیئت مدیره شرکت نفت پارس می باشند که تعداد آنها ۵۳ نفر بوده است. داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید و با بهره گرفتن از آمار توصیفی و با تشکیل جدول فراوانی همراه با نمودارهای لازم، درصدهای توزیع فراوانی را محاسبه نموده و با بهره گرفتن از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن و آزمون فریدمن به تحلیل داده های موردنظر پرداخته شد و نتایج حاصل نشان می دهد بین چهار بُعد فرهنگی سازمانی با استراتژی مدیریت دانش در سازمان فوق الذکر رابطه معنی داری وجود دارد. همچنین نتایج حاصل از رتبه بندی عوامل تأثیر گذار بر استراتژی مدیریت دانش با بهره گرفتن از آزمون فریدمن نشان دهنده این است که ترتیب اولویت و اهمیت مؤلفه های فرهنگ سازمانی براساس میزان تأثیری که بر استراتژی مدیریت دانش (خلق و انتقال دانش) می گذارند به ترتیب شاخص های فرهنگ مشارکت، فرهنگ انطباق، فرهنگ سازی و فرهنگ رسالت می باشند.

 

    1. خرم خواه و همکاران (۱۳۹۲) در تحقیقی با عنوان «بررسی تأثیر فرهنگ سازمانی در مدیریت دانش» که جامعه آماری آن کلیه کارکنان اداره کل استاندارد گیلان که درگیر در فعالیت های دانشی سازمان هستند به تحقیق پرداختند، حجم نمونه آماری ۶۳ نفر و داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گرفتن از نرم افزار آماری SPSS انجام شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش رابطه مستقیم و معنادار و مثبتی وجود دارد. همچنین بین چهار ویژگی فرهنگ سازمانی (درگیر شدن در کار، سازگاری، انطباق پذیری و مأموریت) و مدیریت دانش رابطه مستقیم و معنی دار وجود دارد، ولی رابطه و تأثیر ویژگی انطباق پذیری با مدیریت دانش بیشتر و قوی تر است.

 

    1. فاضل یزدی و دیگران (۱۳۹۲) در تحقیقی با عنوان «بررسی عملکرد شبکه های عصبی مصنوعی بر پیش بینی کارایی سرمایه فکری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» آنرا مورد مطالعه قرار دادند. جامعه آماری تحقیق، شرکت های تولیدی پذیرفته شده در سازمان اوراق بهادار تهران در بخش صنعت خودرو و قطعات است و حجم نمونه تحقیق شامل ۱۵ شرکت، ایران خودرو، پارس خودرو، سایپا، گروه بهمن الکتریک خودرو، چرخشگر، رادیاتور ایران، رینگ سازی، زامیاد، سازه پویش، فنرسازی خاور، لنت ترمز، محور سازان و مهرکام پارس می باشد و دوره زمانی آن بین سال های ۱۳۸۵ الی ۱۳۸۹ بوده است نتایج ارزیابی نشان داد که الگوی شبکه های عصبی مصنوعی از دقت بالایی در پیش بینی کارایی سرمایه فکری شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار برخوردار می باشد.

 

    1. نصیری پور و دیگران (۱۳۹۲) در تحقیقی با عنوان «رابطه فرهنگ سازمانی و سرمایه فکری در ستاد معاونت سلامت کمیته امداد امام خمینی (ره)» که جامعه پژوهش را مدیران حوزه ستادی معاونت حمایت و سلامت کمیته امداد امام خمینی (ره) کشور تشکیل می دادند با هدف مشارکت در تثبیت سرمایه فکری از طریق بهبود فرهنگ سازمانی در بین مدیران ستادی معاونت حمایت و سلامت کمیته امداد ایران که داده ها در مقطع زمانی سال ۱۳۸۹ از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید نتایج بدست آمده نشان می دهد که بین فرهنگ سازمانی و سرمایه فکری در کل مدیران موردمطالعه رابطه معناداری وجود دارد.

 

    1. در تحقیقی با عنوان «تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد مالی شرکت» به بررسی این ارتباط در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شد نمونه شامل ۶۸ شرکت در بازه زمانی ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۹ انتخاب گردید. برای آزمون فرضیات اطلاعات لازم جمع آوری گردیده و ارزش سرمایه فکری شرکت ها براساس مدل پالیک و عملکرد مالی با بهره گرفتن از سه شاخص کیو-توبین، نسبت قیمت به درآمد و نرخ رشد محاسبه شده است پس با بهره گرفتن از روش داده های ترکیبی فرایند تجزیه و تحلیل داده ها انجام و از آماره ی فیشر و آزمون هادری و دوربین واتسون استفاده گردید و در پایان نیز تجزیه و تحلیل رگرسیونی انجام شده است نتایج حاصل از آزمون فرضیه های پژوهش نشان دهنده ارتباط معنی دار بین سرمایه فکری و دو شاخص عملکرد مالی (نسبت قیمت به درآمد و نرخ رشد) می باشد. (دستگیر و دیگران، ۱۳۹۳)

 

    1. رضایی کلانتری و همکاران (۱۳۹۳) در تحقیقی با عنوان «رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش در دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری و تعیین سهم هریک از مؤلفه ها» به بررسی رابطه فرهنگ سازمانی با مدیریت دانش در دانشگاه آزاد اسلامی و تعیین سهم هریک از چهار مؤلفه، سازگاری، مشارکت، انعطاف پذیری و رسالت سازمانی در مدیریت دانش پرداخته است روش مورد استفاده توصیفی از نوع همبستگی است و اطلاعات موردنیاز از طریق پرسشنامه جمع آوری شده است. جامعه آماری کارکنان دانشگاه آزاد اسلامی واحد ساری بوده که تعداد ۱۶۲ نفر به روش تصادفی ساده انتخاب شده اند. نتایج پژوهش نشان می دهد که بین دو متغیر اصلی فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش همبستگی وجود دارد، همچنین بین مؤلفه های فرهنگ سازمانی و مدیریت دانش به ترتیب مشارکت سازمانی، انعطاف پذیری سازمانی، رسالت سازمانی و سازگاری سازمانی همبستگی مشاهده شد.

 

۲-۲۰-۲- پیشینه بین المللی

 

    1. مینگ فونگ لای و گوانگلی[۸۲] (۲۰۰۷) در تحقیقی با عنوان «رابطه فرهنگ سازمانی با فعالیت های اجرایی مدیریت دانش» محقق به بررسی ۱۵۴ شرکت تایوانی پرداخته است نتایج نشان داد فرهنگ سازمانی به طور گسترده می تواند مانع عمده ای برای کسب و نگهداری و اعمال نفوذ در این دانش باشد. پایگاه دانش به عنوان زمینه ای که به طور فزاینده ای مؤثر بر عملکرد شرکت است دیده شد و نقش فرهنگ سازمانی در چارچوب است که به عنوان شدت رقابتی با عملکرد شرکت در ارتباط است. برای فعالیت های دانش نوع فرهنگ موجود بسیار حیاتی است. همچنین فناوری اطلاعات به خودی خود کافی نبوده و تضمین کننده کیفیت دانش نیست. بنابراین عواملی در فرهنگ و ساختار سازمانی مانند تمایلات به آموزش، ارتباطات، هماهنگی، قصد اشتراک گذاری دانش، انعطاف پذیری زیرساخت هستند.

 

    1. کویینک[۸۳] (۲۰۰۸) در تحقیقی با عنوان «شناسایی مدیریت دانش و سرمایه فکری در چارچوب سازمان های غیرانتفاعی» با هدف بررسی تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد سازمانی در سازمان های غیرانتفاعی مورد مطالعه قرار گرفت. این تحقیق شامل دو سازمان غیرانتفاعی بود که از طریق دفاتر محلی در سراسر جهان خدمات ترویج تجارت ارائه می دادند. اطلاعات مربوط به بررسی صحت فرضیه ها با روش های تحقیقی کیفی و کمی جمع آوری شد. مطالعه کیفی شامل گفتگو با نمایندگان دو سازمان شرکت کننده و بررسی دقیق پرونده ها بود. هدف از مطالعه کیفی بررسی عوامل زیرساخت KM[84] (فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، پشتیبانی IT[85] سازمان ها و ارتباط این فاکتورها با هم بود. از طرف دیگر مطالعه کمی با بهره گرفتن از پرسشنامه آنلاین در بین کارکنان دفاتر مختلف محلی انجام شد و هدف از آن بررسی تأثیر سطح پشتیبانی IT (بعنوان ساختار اصلی زیرساخت KM) بر IC[86] بود. در نهایت نتایج تحقیق به شرح زیر بدست آمد:

 

 

 

    • مدیریت دانش و سرمایه فکری مکمل یکدیگرند.

 

    • عوامل مختلف در زیرساخت KM (فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی و سطح پشتیبانی IT) مستقل هستند.

 

    • IT یک زیرساخت اولیه است که فرآیندهای مختلف KM (ایجاد، ذخیره، اشتراک و اجرای دانش) از طریق آن اجرا می شوند.

 

    • در سطوح بالای IC (سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری و سرمایه ارتباطی)، سطح پشتیبانی IT هم بالاتر بوده است.

 

 

 

    1. مادیتنوس[۸۷] و دیگران (۲۰۰۹) در تحقیقی با عنوان «تأثیر سرمایه فکری بر روی ارزش بازار شرکت و عملکرد مالی» به بررسی رابطه بین سرمایه فکری و ارزش بازار به دفتری و عملکرد مالی پرداخته اند و نمونه ای مشتمل بر ۹۶ شرکت از چهار صنعت مختلف در یونان را انتخاب کرده و برای آزمون فرضیات از مدل رگرسیون استفاده کرده اند نتایج حاصل نشان می دهد که از سه جزء تشکیل دهنده سرمایه فکری (سرمایه انسانی، ساختاری و مشتری)، سرمایه انسانی رابطه با اهمیتی با ارزش بازار به دفتری دارد و از سه معیار عملکرد مالی (بازده حقوق صاحبان سهام، بازده دارایی ها و رشد فروش) بازده حقوق صاحبان سهام رابطه با اهمیتی با سرمایه انسانی دارد. یعنی سرمایه انسانی یکی عوامل موفقیت اقتصاد این کشور است.

 

    1. دنیل جیمنز و راکول سانز[۸۸] (۲۰۱۱)، در تحقیقی با عنوان «خلاقیت یا تقلید؟ نقش فرهنگ سازمانی» با هدف بررسی و تجزیه و تحلیل آن دسته از فرهنگ های سازمانی است که تکنیک های خلاقیت یا تقلید را افزایش می دهند یا مانع آن می شود. این مقاله برای آزمایش نمودن فرضیه های خود از نمونه های ۴۷۱ شرکت اسپانیایی استفاده نموده است و با بهره گرفتن از تجزیه و تحلیل رگرسیون چند طبقه ای مورد بررسی قرارد اد. نتایج تحقیق نشان داد که فرهنگ سازمانی فاکتوری روشن در تأیید تکنیک خلاقیت می باشد. همچنین فرهنگ تخصص گرایی تکنیک های خلاقیت را افزایش می دهد و فرهنگ سلسله مراتبی فرهنگ تقلید را افزایش می دهد.

 

    1. چانگ ون[۸۹] و دیگران (۲۰۱۲) در پژوهشی با عنوان «مطالعه ای بر روی سرمایه فکری و عملکرد شرکت در شرکت های زیست فناوری» به بررسی تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکت های زیست فناوری پرداختند. آن ها نمونه ای متشکل از ۲۷۹ شرکت زیست فناوری در بازار ایالت متحده را طی سال های ۱۹۹۴-۲۰۰۵ مورد آزمون قرار دادند در پژوهش مذکور سرمایه های انسانی توسط عوامل و فاکتورهای مختلف اندازه گیری و به این نتیجه رسید که ارتباط مثبتی بین نوآوری تکنولوژی و عملکرد مالی وجود دارد.

 

    1. فلووود و دیگران[۹۰] (۲۰۱۲) در تحقیق دیگری با عنوان «مشارکت دانش در مؤسسات علمی دانشگاه های انگلستان» با هدف مشارکت دانش در دانشگاه ها با نمونه ای به حجم ۲۳۰ نفر از افراد علمی وابسته به دانشگاه دنبال شد داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید و نتایجی به شرح زیر حاصل شد. پاسخگویان نظرات مثبتی در مشارکت دانش و مقاصد آن در این زمینه ارائه نمودند و عقیده داشتند مشارکت دانش باعث افزایش ارتباط آنان با دیگر همکارانشان می شود. همچنین آنها نقش ساختار سازمانی و تکنولوژی اطلاعات در مشارکت دانش نظر خاصی نداشتند.

 

    1. پاندی و دوتا[۹۱] (۲۰۱۳) در تحقیقی با عنوان «نقش توانایی های فراساختاری دانش در مدیریت دانش» که هدف آن بررسی نقش توانایی فراساختاری دانش در عملیات مدیریت دانش در درون سازمان می باشد. مورد بررسی قرار گرفت. برای تحقیق مذکور یک کمپانی متوسط جهانی IT هندی که مرکز آن در بنگالورا است انتخاب شد که در سال ۲۰۱۱ در فهرست جهانی شرکت های معتبر جهانی از نظر مدیریت دانش قرار گرفت روش تحقیق شامل مصاحبه های جامع و نیمه ساختاری با افراد مطلع و مشاهده افراد نامطلع است. یافته های تحقیق ارتباط توانایی فراساختاری دانش را در مدیریت دانش عالی نشان می دهد و نقش فرهنگ مشارکت دانش را برجسته می سازد. همچنین نشان می دهد ساختار سازمان یک نقش تسهیل کننده و برجسته در پیشرفت فرهنگ دانش بازی می کند.

 

    1. جاین و جیپسن[۹۲] (۲۰۱۳) در تحقیقی با عنوان «کاربردهای مدیریت دانش در بخش عمومی سازمان: نقش روش های شناختی رهبران» با هدف بررسی تأثیر روش های شناختی رهبران در کاربرد مدیریت دانش در یک بخش عمومی سازمان است جامعه آماری شامل ۲۱۰ نفر از مدیران میانی و ارشد پروژه های مختلف در سراسر کشور هندوستان بود و داده ها از طریق پرسشنامه جمع آوری و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که سه عامل عمده ای روش های شناختی وجود دارد که عبارتنداز: بنیانی (مکتبی)، همکاران خلاق و اقتباس کنندگان و نتایج داده ها نشان داد که تأیید منفی در روش های همکاری خلاق و مکتبی در مدیریت دانش وجود دارد در صورتیکه روش اقتباس دارای یک تأیید مثبت در کاربرد در مدیریت دانش می باشد.

 

خلاصه پیشینه ها

 
مداحی های محرم