پنجرهها بازند / شعر ناتمامم را باد میبرد / به دور دستی که نمیدانم کجاست؟ / باز هم شعر میگوید / «کاش / باران بگیرد!».(همان:۱۳)
یک جلوش تا بی نهایت…
آفتاب را به باران، / باران را به سینههای سوخته / وام میدهد / یک با یک برابر است… / دیر میفهمند! / انگشتانم را آینه میکنم. (همان:۱۴)
هوای بهاری
عطر تازهی نارنج / با گلهای تمشک میخواند / وقتی بوتههای چای / از خواب زمستانی / چشم وامیکنند / مادرم / شاخهای از شمشاد / بر درگاه خانه میآویزد / و در هوای بهاری / به نیایش گل / بر میخیزد. (همان:۱۵)
تسبیح فرشتگان
در همین دورِ نزدیک / یا نزدیکِ دور، / خانهای دارم گالی پوش / پنجرهای با بوی باران / و دیواری شبیه باد بهاران / دروازهاش / به شعر وا میشود / و آسمان / به تسبیح فرشتگان / شناور است …/ این را / درختان باغچهام / میگویند!(همان:۱۶)
مثل همیشه
«به پرندهی آبی، برادر شهیدم فریبرز»
لبخند / لبخند / لبخند / مثل همیشه / پیشانیات نبود / ببوسم / به چشمم آمد / تن پوشی از گل / نشکفته / بی ستاره / در ستاره باران بارانیترین شب سنگر / و پارچهای از ماه / دست آویز روزگار / مثل همیشه / جورابهایم سیاه بود و / سفید، / سرما را دوست نداشتی / به خود آمدم، / پیشانیات نبود / ببوسم، / گلویت را بوسیدم / شعری شد … (همان:۱۸)
نیایش
به گل قیامتی داد / یا حیّ یا قیّوم! / و به دریا مکاشفهای / برگی از گل / و قطرهای از دریا / همین! سهم ما! / وقتی سپیده رسید / گفتم : شکر / تا ستارهها بیایند / بازهم شکر نفس میکشم / با برگی از گل / و قطرهای از دریا که در سفره دارم / یا حیّ یا قیّوم. (همان:۱۹)
آرزو
«به پسرم نیما»
نگاه معصومت را / مینویسم / زندگی / در دنیای اسباب بازیات خلاصه میشود / اما / سقف آرزو / هر آینه بلند است.(همان:۲۱)
غریبی
سوار بر – ابر / پرندهی زخمی عشق / تا نهایت آفتاب / لحظه شماری میکند / همسایهها نگرانند، / خوبیها / آسمانیاند / کوچههای امروزی / غریبی میکنند.(همان:۲۲)
پریشانی
در دود آبادی خوابیدهام / که دلشان کینه ندارد، / خاطرات پریشان را / به ماه میآویزم، فردا آسمان / خواهد خندید. (همان:۲۳)
شرقی آواز
آوازهای شرقی / حنجرهای میخواهد / به وسعت تارهای ابریشمی شبنم. (همان:۲۴)
شبانه
در ابتدای شبانهها / ای دوست! / یادت ستارهای ست / در آسمان خالی بخت من / و من - /شرقیترین ترانهی «حافظ» را/در آستان عشق / به نام نازنین تو میخوانم، شاید آرامشی بیابد/دیوانهی همیشگیام؛ /این دل.(همان:۲۵)
لبخند سفید
سوار بر اتوبوس / کجا؟ نمیدانم! / انگشت به دندان زیادند، یکی به آینه میخندد / و دیگری دل به سراب میدهد / آسمان / دریایی ست، / میتوان آبی بود / حباب و لبخند سفید / کفی بر آب و / حکایت روزگار!(همان:۲۶)
اطلسی
خانهام / بوی نم کاغذ میدهد / و بوی کتابهای شعر دریا / جنگل / و باران / با من بخوانید! / اطلسیها خوش اقبال ترند / یا شاعری که با عطر ترِکلمات / به جهان لبخند میزند؟(همان:۲۷)
گل فروش
هنوز هم میگویم / چشم نداری. / ببینی! / دنیا گل فروش بدی نیست؛ / هنوز هم / با دستمال کوچک گلدار یادگاری / چشمان خیسم را پاک میکنم!(همان:۲۸)
پلک فرشته
سر میگردانم/ و نگاهت را دریغ/ همسایهی همیشگیام!؟ / گناهِ من نیست/ شعر را خداداد، عطر چایِ بارانی/ و بوی برنج ستاره را/ نیز! / باران/ عاشقم کرد/ اخمهایم را وا کن/ همسایه! / دیشب / از پلکهای فرشتگان/ یک سبد سلام/ چیدهام/ برای تو! (همان:۲۹)
مکاشفههای کوچک
از نردبان شعر/ بالا نمیروم، / مگر/ به زیارت آفتاب/ ماه را پاره نمیکنم، / غروب/ تماشایی است/ روز/ فریاد بلند بیداری ست/ و شب/ کمی از سکوت تو/ به گاه شکوه! بوتههای چای/ در انتظار باران/ و باران/ آن سوی نیایشهاست، / در تب تندِ تابستان! / کسی به کسی نیست، / همسایه به همسایه/ کوچه به کوچه/ خانه به خانه، غریبی درختی شده است! (همان:۳۱)
رویش
بیکران سینهام درخشم پاییز است/آه، ای بوی بهاری/تازه در باران/ شوق رویش را/ نثارم کن! (همان:۳۳)
خیره به ماه
نمیدانم/ از کدام مغازه/ این دل سنگ را خریدهای؟ /دنیا همین است؛ هر روز دلها/ سنگین، سنگین/ رژه میروند/ و چشمهای رو سیاه/ شرمگینتر/ به ماه خیره میشوند. (همان:۳۴)
دلتنگی
دیشب صدایت کردم نبودی، / دلتنگ بودم/ دریا مرا میشناسد/ ستاره مرا میفهمد/ این روزها/ دنیا/ با من است/ دریغا، تو نیستی! (همان:۳۵)
همسایهی بی سایه
بهار؛ / سبزپوشِ شکوفهی شیدا/ و تابستان؛ حنابندان میوهها/ زمستان؛ / دفتری با آبی نقطههای بارانی/ و خطهای بی لک/ دل به پاییز میدهم، / برگ ریز برگهای بهارانی که میرود؛ برگ ریز روزان سفید/ خاکستری، / سیاه/ آفتابِ همیشگی/ با تلنگری میآید، غرورم را میشکنم/ از هر چه همسایهی بی سایه/ بدم میآید! (همان:۳۷)
سلام
سلام! / تمامِ من این است، / شعر مینویسم/ با غربتی سرشار/ از حضور باران/ و آفتاب/ و بوی خوش خدا/ همین را میشناسم؛ / به شعر که میزنم، / دلم شکسته نیست! (همان:۳۸)
اعتراف
نه کم رنگ میشود،/ نه سنگ/بعد از ما/زیباتر از سکوت/میدرخشد/ به ریشهها،/ همیشهها …(همان:۳۹)
صبح نیامده
مثل گیاهان گریه میکنم/ ترانهام/ لبالب از ابر بهار است/ دلم میگیرد/ وقتی شکوفهای/ در زمستان میلرزد/ و تو/ پا روی پا میگذاری و/ میخندی/ سلام را نمیشناسد! / سنگ میفروشند؛ جای آینه/ و گلهای کاغذی/ جای بابونه و آویشن/ پا مالههای کودکیام را/ نروبید! / زیباترین شعر/ خاطراتی است که میماند/ شانهای بیاورید/ برای پریشانیِ گیسوانش/ میترسم/ صبح نیامده بمیرم.(همان:۴۰)
ناگهان صبح
دیشب هوا بارانی بود/ و چشمانت تشنه خورشید/ ناگهان/ صبح! / و چتر همسایه/ با لبخندی دوباره/ به ماه خندید! (همان:۴۲)
شور عشق
عشق را نوشتم/ بی آنکه بدانم/ شور بهاری با من/ و رنگین کمانی با هفده رنگ/بر پیشانی/ کلمات/ زیبا شدند/به عشق/ و گلها/ هنوز/ تازهاند! (همان:۴۳)
بلوغ
مناسب با مطالب آموزش داده شده
نسبتاً ساده
ساده و دشوار
۲-۵-۱- دسته بندی ارزشیابی های آموزشی با توجه به ارزشیابان
دو نوع ارزشیابی آموزشی دیگر که با ارزشیابی تکوینی و تراکمی رابطه نزدیکی دارند، ارزشیابی درونی و ارزشیابی بیرونی است. منظور از ارزشیابی درونی، این است که ارزشیابی توسط کارکنان و دست اندرکاران تهیه و اجرای برنامه، یعنی افراد درون برنامه انجام می شود و منظور از ارزشیابی بیرونی، ارزشیابی توسط افراد یا گروه هایی خارج از برنامه صورت گیرد. ارزشیابی درونی بیشتر مناسب ارزشیابی تکوینی و ارزشیابی بیرونی مناسب ارزشیابی تراکمی است.
۲-۶- اهداف ارزشیابی
ارزشیابی دارای اهداف و جهت گیری های متفاوتی است. یکی از این جهت گیری ها ارزشیابی برنامه میباشد. بسیاری از برنامهها تحت عنوان مداخله های اجتماعی نام می گیرند که به نوبه خود به سمت ایجاد تغییرات مشخص شده ای در مخاطب مورد نظر حرکت میکنند. در این زمینه فونل و لن پنج نوع برنامه را مشخص ساخته اند :
در ارزشیابی، در هر مورد، هدف ها باید کاملاً تعریف و مشخص شوند. به عبارت دیگر، می توان گفت ارزشیابی روشی است که به وسیله آن میزان نزدیکی به هدف مورد نظر سنجیده می شود. از جمله هدف های ارزشیابی که می توان به آن ها اشاره کرد عبارتند از :
بنابراین با در نظر گرفتن مطالب فوق، پی می بریم که به طور قطع و مسلم ارزشیابی یکی از قسمت های عمده و مهم برنامه های آموزشی به شمار می رود. در این صورت ارزشیابی باید به طور مداوم در طول مدت برنامه آموزشی، در پایان آن و حتی در دنباله آن در محیط واقعی و زنده کار ادامه داشته باشد تا نکات ضعف برنامه را پس از شناخت از بین برده و نکات مثبت آن را تقویت نماید (ابطحی، ۱۳۸۳ :۱۲۵-۱۲۶). لذا کنترل و ارزیابی عملکرد برنامه های آموزشی و نیز ارائه گزارشات بعد از آموزش و تقدیم آن به ریاست سازمان، که در واقع انعکاس نواقص و کمبودها و بالاخره اقداماتی در جهت رفع نواقص اعلام شده است از وظایف مدیر آموزش در هر سازمانی می باشد (میرسپاسی، ۱۳۸۵: ۲۷۰).
۲-۷- انواع ارزشیابی
طبقه بندی های گوناگونی از انواع ارزشیابی ارائه شده است. به عنوان مثال راب و همکاران (۱۳۷۴) چهار نوع ارزشیابی ارائه می دهند: ارزشیابی برای برنامه ریزی، ارزشیابی فرایند، ارزشیابی نهایی و ارزشیابی تأثیر. در این طبقه بندی، ارزشیابی نهایی به منظور تعیین اثربخشی برنامه بعد از انجام آن صورت میگیرد.
اوون و راجرز (۱۹۹۹) اشاره میکنند که فرمها و رهیافتها یک چارچوب معرفت شناسی برای فهم ارزشیابی به ما می دهد. در هر فرم رهیافتهایی وجود دارد که دارای عناصری هستند. آنها از لحاظ مفهومی پنج فرم ارزشیابی را معرفی کردند:
جهت گیری فرم پیش از عمل، قبل از طراحی برنامه صورت میگیرد. جهت گیری فرم روشن کننده بر مشخص کردن ساختار درونی و کارکرد یک برنامه یا سیاست توجه دارد. در مواقعی که این فرم تحت عنوان تئوری یا منطق برنامه مطرح میگردد، به مکانیسم های علی اشاره دارد که به عنوان ارتباط فعالیت های برنامه با نتایج موردنظر شناخته میشود. ارزشیابی تعاملی، اطلاعاتی را پیرامون ارائه با اجرای یک برنامه یا درباره عناصر یا فعالیت های منتخب می دهد. ارزشیابان در این فرم از ارزشیابی اطلاعاتی را به دست می آورند که در جهت بهبود برنامه باشد. بنابراین یک جریان تکوینی قوی دارد. مخاطبان این نوع ارزشیابی عمدتاً افراد مسئول در سطوح میانی (مدیران و مجریان) میباشند.
در ارزشیابی نظارتی، مدیران به دنبال شاخصی برای موفقیت برنامه یا اجزای برنامه هستند. آنان میخواهند ببینند آیا برنامه به جمعیت هدف می رسد؟، آیا اجرای برنامه شاخصهای آن را برآورده میسازد؟ آیا اجرا در مقایسه با یک ماه یا یک سال پیش اکنون به خوبی پیش میرود؟ آیا هزینه ها تغییر کرده است؟ و از این قبیل.
در ارزشیابی تأثیر یا اثر که معادل ارزشیابی نهایی و اثر مطرح شده از سوی راب و همکاران است، تأثیر برنامه مورد ارزیابی قرار میگیرد. اگر هدف ارزشیابی، تصمیم گیری درباره ارزش یک برنامه باشد، ارزشیابی ها در این فرم به عنوان ارزشیابی نهایی یا پایانی نام میگیرد. این ارزشیابی به تصمیم گیری درباره توقف یا ادامه و گسترش برنامه کمک میکند. یک ارزشیابی پایانی خوب ممکن است به مشخصات اجرای برنامه نیز مروری داشته باشد. در این صورت مطالعه با عنوان ارزشیابیهای فرایند ستانده شناخته میشود. مهمترین موضوعات کلیدی در این ارزشیابی تأثیر عبارتند از:
موانع فرهنگی
۰۳/۴
موانع مالی
۷۳/۳
موانع انگیزشی
۹۹/۲
موانع جسمانی-روانی
۹۵/۲
با توجه به نتایج جدول ۱۹.۴. موانع مدیریتی وبرنامه ریزی بیشترین و موانع جسمانی-روانی کمترین تاثیر را در بین موانع رشد وتوسعه ورزش های پایه در مدارس داشتند.
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۱.۵.مقدمه
مهمترین مرحله در هر نوع مطالعه و پژوهش مرحله بحث و نتیجه گیری است. بدیهی است پژوهش در هر زمینهای که انجام شود دارای هدف و انگیزه خاص است، لیکن آنچه مهم است نتایج و دستاوردهای حاصل از آن است که میتواند کاربرد پیدا کند و به مرحله ظهور برسد. در واقع در این مرحله است که تولید علم صورت میگیرد. نتایج حاصل و پیشنهادات علاوه بر اینکه از نظر کاربردی کردن پژوهش اهمیت دارد در ایجاد و تقویت انگیزه در پژوهشگران و همچنین در هموار نمودن راه مطالعات و پژوهشها کاملا موثر است. لذا در این فصل ابتدا خلاصهای از طرح پژوهش، مبانی نظری، پیشینه پژوهش، روش و نتایج پژوهش بیان میشود. سپس بحث و بررسی و نتیجه گیری از پژوهش ادامه یافته و در نهایت پیشنهادات پژوهش برای مدیران ، اساتید، و پژوهشگران بخصوص مسئولان حیطه آموزش وپرورش ارائه شده است.
۲.۵. خلاصه آمار توصیفی
۱.۲.۵. ویژگیهای فردی
در بررسی وضعیت تاهل آزمودنی ها، ۴/۴۱% از نمونه مجرد و ۹۶/۵۸% متاهل بودند.
در بررسی وضعیت سنی ، ۶/۲۱% در گروه سنی زیر ۲۵ سال، در گروه سنی ۲۶ تا ۳۲ سال، ۵/۴۸% در گروه سنی ۳۳ تا ۳۹ سال ، ۹/۸% ودر گروه سنی ۴۰ سال وبالاتر،۲۱درصد قرار داشتند.
همچنین یافته ها نشان دادند که ۲/۵% فوق دیپلم، ۵/۴۸%لیسانس ، ۵/۴۲% فوق لیسانس و ۸/۳% دکترا بودند.
۳.۵. خلاصه آمار استنباطی
۱.۳.۵. بررسی طبیعی بودن توزیع داده ها
برای بررسی طبیعی بودن توزیع متغیرهای تحقیق از آزمون کلموگروف اسمیرونف (K-S) استفاده شد.
با توجه به نتایج آزمون کلموگروف اسمیرنوف، تمام توزیعها از لحاظ آماری نرمال می باشند (۰۵/۰<p).
۲.۳.۵. بحث آزمون فرضیه ها
۱.۲.۳.۵. بحث فرضیه اول
موانع فرهنگی بر رشد وتوسعه ورزش های پایه مدارس تاثیرمعنی داری نداشت.که با توجه با طبیعی بودن داده ها از آزمون تی تک نمونهای برای بررسی تاثیر موانع فرهنگی بر رشد وتوسعه ورزش های پایه با توجه به نتایج جدول موانع فرهنگی بر رشدو توسعه ورزش های پایه مدارس تاثیر معنیداری داشت (۰۱/۰>P، ۷۷/۶۶=t). بنابراین فرض صفر رد شد.
تحقیقات همسو بشرح زیر است:
علوی (۱۳۸۱) با تدوین مقاله ای با عنوان ژیمناستیک و توسعه یافتگی: از نظر ارتقای ژیمناستیک روز دنیا هماهنگی تنگاتنگ با مراکز آکادمیک و تخصصی به صورت کاربردی و عملی وجود دارد و در زمینه های مختلف پژوهش ها و تحقیقات وسیعی انجام گرفته و به نتایج چشمگیری دست یافته اند و این امر را اهل فن و متخصصان تحصیل کرده دانشگاهی که صاحب نطر اند انجام داده اند. نقش اسپانسرهای مالی، تبلیغاتی، پوشش های رسانه ای، ارتباط های جمعی و … در هماهنگ سازی رشته های پایه نقش عمده و اصلی داشته اند. اعتقاد بر این است که با فرهنگ سازی در ورزش های پایه و تغییر نگرش مسئولان به این قضیه فراهم نمودن زمینه های رشد و شکوفایی ورزش های پایه به صورت فرهنگ ملی باعث ارتقا در رشد و جامعه و ورزش به موازات هم خواهد شد .
حافظ مطلق (۱۳۸۱) با بیان طرحی با عنوان توسعه ژیمناستیک نظریات خود را جهت بیان راهکار بدین صورت بیان کرده است: ۱. تبلیغات وسیع در رسانه ها جهت ایجاد ذهنیت مناسب در خانواده ها و در همین رابطه آگاهی دادن به عامه مردم در ایمنی و سلامت ورزشکارانی که به ژیمناستیک می پردازند که برای این منظور می توان با توضیح و نمایش وسایل کمک آموزشی، تشک های ایمنی و سایر موارد مورد نیاز به نتیجه رسید. ۲. حذف برنامه های استعدادیابی و سعی در جذب هرچه بیشتر علاقمند به ژیمناستیک ۳. تهیه برنامه های مدرن جهت بدنسازی اصولی و تخصصی ژیمناستیک در تمام مقطع
تجزیه و تحلیل فرآیندها برای ایجاد ارزش
آشنایی با روشهای شناسایی و سودمندی فرآیندها و تجزیه و تحلیل فعالیتها به منظور تحقق اهدافی نظیر: شناسایی فعالیتهای ضایع کننده ارزش، تجزیه و تحلیل استراتژی هزینه، ارزیابی تصمیمات اصلی
۷
بهبود فرایند برای ایجاد ارزش
آشنای با روشهای شناسایی و سودمند فرآیندها و تجزیه و تحلیل فعالیتها به منظور دستیابی به: بهبود کیفیت مستمر، یکپارچگی بین معیارهای عملکرد فرآیندی و مالی، استفاده از قدرت و اختیار
۸
مدیریت مبتنی بر ارزش و رشد تولید
۱٫ارزیابی اینکه چگونه مدیریت از بالا به پایین جهت دستیابی به موفقیت رقابتی بحران برانگیز است.
۲٫ارتقای سطح آشنایی با روشهای طراحی، تولید و فرایند برای دستیابی به عملکرد هدف، هزینه و سوددهی
۹ و ۱۰
ارزش آفرینی سهامداران مبتنی بر برنامه ریزی و کنترل استراتژیک
۱٫با محرکهای کلیدی ارزش سهامداران آشنا شویم
۲٫ارزیابی مدلهای ارزش آفرینی سهامداران نظیر: ارزیابی استراتژیهای تجاری، پیشنهاد برنامه استراتژیک، بهبود عملکرد مدیریتی و برنامه ریزی تجاری
۳٫ارزیابی کاربردی دورنمای ارزش آفرینی سهامداران برای رشد و توسعه نظیر: برنامه ریزی اولیه استراتژیک برای واحد تجاری، برنامه بهبود عملیات
منبع: رهنمای رودپشتی، ۱۳۸۸
۲-۱-۳) مبانی ارزش افزوده
ارزش افزوده در ادبیات اقتصاد توسط روگلز تعریف شده است. سوجانن شرکت را به عنوان یک واحد تجاری یا مرکز تصمیم گیری برای سهامداران تعریف میکند که همان تئوری واحد تجاری را دنبال می کند. نقش حسابداری در این مورد این است که گزارشهایی را تهیه کند تا از این راه قسمتهای مختلف و علاقه مند بتواند از نتایج اتفاق افتاده یک شرکت در طی یک دوره مالی درک بهتری داشته باشند. سوجانن مفهوم ارزش افزوده در اندازه گیری و ارزیابی درآمد را به عنوان یک ابزار مدیریت برای استفاده در حسابداری به علت وجود گروههای مختاق علاقه مند به اطلاعات، پیشنهاد کرد. وی معتقد است که محاسبه ارزش افزوده اطلاعات بیشتری را نسبت به صورت سود و زیان و ترازنامه برای استفاده کنندگان فراهم میکند. همین امر باعث شده است که وی به عنوان نخستین نویسنده استفاده کننده از مفهوم ارزش افزوده در حسابداری شناخته شود (طالب نیا و شجاع، ۱۳۹۰).
اقتصاددانان معتقدند برای اینکه شرکتی ایجاد ارزش نماید و ثروت خود را افزایش دهد باید بازده اش از هزینه بدهی و حقوق صاحبان سهام بیشتر باشد. این موضوع در قرن بیستم تحت عناوینی شامل سود غیر عادی، سود مازاد، درآمد مازاد قابل تحقق و سود محض مورد توجه اندیشمندان قرار گرفت. به دلیل توجهات و تاکیدات مکرر، سود باقیمانده به عنوان معیار داخلی ارزیابی عملکرد شرکت و همچنین عنوان معیار خارجی ارزیابی عملکرد برای اهداف گزارشگری مالی معرفی شد. شرکت جنرال موتورز این مفهوم را دهه ۱۹۲۰ به کار گرفت و جنرال الکتریک «سود باقیمانده» را دهه ۱۹۵۰ ابداع کرد و در عمل از آن برای عملکرد بخشهای غیرمتمرکز استفاده نمود. در اواخر دهه ۱۹۸۰ شرکت استرن استوارت تبلیغات گستردهای را برای معرفی ارزش ارزش اقتصادی به کار گرفت. تا به حال بیش از ۳۰۰ شرکت از جمله شرکتهای بزرگ بین المللی نظیر کوکاکولا و زیمنس از این سیستم در عمل بهره گرفتند و از این معیار به عنوان معیار ارزیابی داخلی و خارجی، به جای سود یا جریان های نقدی عملیاتی، استفاده به عمل آمده است. موسسه «استرن استوارت» یک شرکت مطالعاتی-مشورتی است که در نیویورک در زمینه «سیستم مدیریت مالی، ارزش اقتصادی» به فعالیت میپردازد. استوارت در سال ۱۹۹۴ طی تحقیقاتی نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی از میان سایر معیارها هم عصر خودش بهترین معیار برای ثروت است. همچنین براساس تحقیقات انجام شده در آوریل ۱۹۹۵ پیش بینی شده است که ارزش افزوده اقتصادی در آینده جایگزین EPS، برای گزارشگری عملکرد در بازارهای مالی خواهد شد (Niresh and Alfred, 2014).
۲-۱-۴) ارزش افزوده اقتصادی
در دهه ۱۹۷۰ و قبل از آن سود باقی مانده شهرت و استفاده چندانی نداشت. با وجود این، EVA در عمل، مفهومی مشابه با نامی متفاوت است که استفاده از آن در حال گسترش میباشد و روز به روز بر تعداد شرکتهایی که از آن استفاده میکنند نیز افزوده میشود. قفط میتوان حدس زد که چرا سود باقی مانده هرگز چنین شهرتی کسب نکرد. یکی از دلایل ممکن این است که ارزش افزوده با مفهوم ارزش افزوده بازار عرضه میشود. این مفهوم به لحاظ تئوریک اتصال منطقی با ارزشیابیها بازار دارد و در زمانی که سرمایه گذران میخواهند بر ارزش سهامدار تمرکز کنند، معیار مناسبی محسوب میشود. طرفداران مفهوم EVA ادعا میکنند که این شاخص، برترین معیار عملکرد محسوب میشود، زیرا به عنوان یک معیار ارزیابی، هزینه فرصت صاحبان سهام و ارزش زمانی پول را در نظر گرفته و تحریف ناشی از به کارگیری اصول حسابداری را برطرف میسازد. برخلاف معیارهای متداول سودآوری، EVA در درک هزینه سرمایه صاحبان سهام به مدیریت کمک میکند و شاخص واقعی موفقیت شرکت در ارزش آفرینی یا زایل شدن ارزش به شمار میرود (حجازی و حسینی، ۱۳۸۹).
طرفداران مفهوم EVA ادعا میکنند که این شاخص، برترین معیار عملکرد محسوب میشود، زیرا به عنوان یک معیار ارزیابی، هزینه فرصت صاحبان سهام و ارزش زمانی پول را در نظر گرفته و تحریف ناشی از به کارگیری اصول حسابداری را برظرف میسازد. برخلاف معیارهای متداول سودآوری، EVA در درک هزینه سرمایهی صاحبان سهام به مدیریت کمک میکند و شاخص واقعی موفقیت شرکت را در ارزش آفرینی یا زایل شدن ارزش به شمار میرود (Xin et al., 2012).
در حقیقت، یکی از مفیدترین معیارهای ارزیابی عملکرد و همچنین پیش بینی ارزش سهام شرکتها معیار ارزش افزوده اقتصادی میباشد. مدیریت شرکت قصد دارد براساس ارزش افزوده اقتصادی ثروت سهامداران را حداکثر کند. متاسفانه بسیاری از شرکتها سود نهایی محصولاتشان رت بدون در نظر گرفتن هزینه فرصت سرمایهی خود برآورد میکنند. حداکثر کردن نه تنها راه حلّی برای این مشکل ارائه می کند، بلکه همواره انگیزههایی را نیز برای حداکثر کردن ثروت سهامداران در مدیران ایجاد میکند. ارزش افزودهی اقتصادی با ارزش فعلی خالص نیز رابطه نزدیکی دارد. ارزش افزوده اقتصادی با این تئوری که ارزش شرکت تنها با انتخاب پروژههایی با خالص ارزش فعلی مثبت افزایش مییابد، سازگار است. ارزش افزوده اقتصادی، مدیران ارشد شرکت را نسبت به معیارهایی که بیش تر تحت کنترل آنها است (نظیر نرخ بازده و نرخ هزینه سرمایه) و نه معیارهایی غیر قابل کنترل (نظیر: ارزش بازار سهام) پاسخگو می کند. ارزش افزودهی اقتصادی متاثر از کلیه تصمیمات مربوط به تامین مالی، نرخ هزینه سرمایهگذاری سهامداران را به بهترین نحوه میسر می کند. ارزش افزودهی اقتصادی نشان میدهد که ارزش شرکت مستقیما به عملکرد مدیریت بستگی دارد. ارزش افزوده اقتصادی با ارزش بازار شرکت در ارتباط است چرا که ارزش سهام تابعی از ارزش افزودهی اقتصادیهای آتی پیش بینی شده میباشد. ارزش افزوده اقتصادی معیاری است که نشان میدهد عملکرد واقعی شرکت نسبت به عملکرد پیش بینی شده اش کاهش یا افزوایش داشته است. ارزش افزوده اقتصادی مثبت به این معنا است که ارزش شرکت با در نظر گرفتن هزینه سرمایه به کار گرفته شده افزایش یافته است. ارزش افزوده اقتصادی روش مناسبی برای تعیین اهداف اندازه گیری عملکرد، ارزیابی استراتژیها، تخصیص سرمایهها، طراحی سیستمهای پاداش، افزایش سرمایه و قیمت گذاری است. ارزش افزوده اقتصادی به عنوان معیار ارزیابی عملکرد اقتصادی، پیش بینی با معیارهای دیگر نظیر: ارزش افزوده نقدی، ارزش افزوده سهامداران و بازار جریان نقدی روی سرمایهگذاریها سازگار میباشد. از همه مهم تر اینکه ارزش افزوده اقتصادی به عنوان معیار اندازه گیری عملکرد کمتر در معرض تحریف های حسابداری قرار دارد (طالب نیا و شجاع، ۱۳۹۰).
ارزش افزوده اقتصادی یک معیار عملکرد تلقی میشود که به کنترل کل ارزش ایجاد شدهی شرکت پرداخته و تصویر واقعی از ایجاد ثروت برای سهامداران را ارائه میکند. این شاخص توسط استرن استوارت ایجاد شد تا به بیان چالشهایی که شرکتها در زمینهی اندازه گیری عملکرد مالی مواجه اند بپردازد. ایجاد بهبود در ارزش افزوده اقتصادس به معنای افزایش ثروت سهامداران است. همان ظور که اشاره شد، ارزش افزوده اقتصادی روش اندازه گیری ارزش اقتصادی یک کسب و کار بعد از درنظر گرفتن کل هزینه سرمایه میباشد (هزینه بدهی و هزینه حقوق صاحبان سهام) در صورتی که اغلب روشهای سنتی فقط بدهی را در حساب های هزینه قلمداد میکنند (اولی و همکاران، ۱۳۹۳).
برای محاسبه ارزش افزوده اقتصادی میتوان از رابطه زیر بهره گرفت:
EVA= (r-c)* Capital
EVA= NOPATt-(WACC*Capital t-1)
در جایی که ® نرخ بازده شرکت، © نرخ هزینه سرمایه شرکت، (NOPAT) سود عملیاتی پس از کسر مالیات، (WACC) هزینه متوسط سرمایه و (Capital) سرمایه شرکت میباشد. در محاسبه ارزش افزوده اقتصادی، مفهوم سرمایه مد نظر است. همچنین ضروری است تا برای محاسبه (NOPAT) یعنی سود عملیاتی پس از کسر مالیات، تعدیلاتی در سود حسابداری لحاظ شود تا با مفهوم اقتصادی سود نزدیک تر شود. البته عدهای از قیبل زیمرمن اثر این تعدیلات را ناچیز میشمارند و عقیده دارند که هزینه انجام این تعدیلات دارای هزینههای قانونی هستند به طوری که باعث میشوند که برخی ادعا کنند که صورتهای مالی درست و منصفانه نیستند. همچنین دارای هزینههای اجرایی بالایی هستند. از این رو اغلب هزینههای ناشی از انجام این تعدیلات از فواید آنها بالاتر است (طالب نیا و شجاع، ۱۳۹۰). تعدادی از تعدیلات مهم حسابداری از دیدگاه استوارت و یانگ را میتوان به شرح زیر برشمرد:
جدول ۲-۲) معادل حقوق صاحبان سهام از دیدگاه استوارت
انتقال به حساب سرمایه شامل:
انتقال به حساب سود عملیاتی پس از کسر مالیات
ذخیره درآمد معوقه
۱٫ افزایش در ذخیره درآمد معوقه
۸) کتاب « الاعلام الاسلامی الدولی بین النظریه و التطبیق» ، محمد علی العیوضی ، ۱۹۸۷، وی در این کتاب به بررسی اطلاع رسانی اسلامی پرداخته است.
۹) مقاله « حدود و مرزهای اطلاع رسانی در اسلام»، حبیبی ، ۱۳۸۱،
نویسنده این مقاله هشت اصل را به عنوان مسائل تعیین کننده حد و مرز اطلاع رسانی بر میشمارد: اصل ممنوعیت اضلال و گمراهی، ممنوعیت توهین به مقدسات و هتک حرمت و حیثیت افراد، ممنوعیت اشاعه فحشاء ، ممنوعیت افشای اسرار، ممنوعیت انتشار کتب ضاله، ممنوعیت لطمه زدن به کیان جامعه اسلامی، اصل اشاعه اطلاعات و قاعده فقهی « لاضررو لاضرار» ….
۱۰)کتاب « اطلاعات و تحقیقات در اسلام»، آیت ا… علی احمدی میانجی، نشر دادگستر، ۱۳۸۱، نکته مهمی که نویسنده این کتاب به آن پرداخته، بررسی دو عنوان فقهی تجسس و اختلال نظام است.
۱۱) کتاب « فقه و پیام گمراهی » احمد قانع، انتشارات دانشگاه امام صادق (ع) ، ۱۳۸۴، که به بررسی مباحث شناخت مفهوم پیام و وسایل انتقال آن و گمراهگری پیام و معانی آن و بررسی حکم پیامهای گمراه گر به طور مبسوط پرداخته است.
۱۲)کتاب « امام خمینی و رسانههای گروهی »، جواد فخار طوسی، ۱۳۸۱، ناشر: ستاد بزرگداشت یکصدمین سال میلاد امام خمینی (ره)،
که در آن مباحث در ۳ بخش: رسانهها در عرصه فرهنگی، رسانهها در عرصه سیاست و رسانههای گروهی و پر کردن اوقات فراغت تنظیم گردیده و تنها از منظر اصول و سنتهای پذیرفته شده فقهی به موضوعات نگریسته شده است و به گفته خود نویسنده این کتاب و مطالب آن مباحثی نظری تلقی میگردد، بدون آنکه نویسنده به آنچه در خارج روی داده، یا میدهد، نظری داشته باشد.
۱۳ ) صادقی(۱۳۷۵) در مقالهای با عنوان «اعتبار منتج از دیدگاه معرفت شناختی» به بررسی اهمیت منبع خبر از دو وجه روانشناسی و معرفت شناختی نسبت به مخاطبان و جنبههای حقوقی و اخلاقی نسبت به پیام رسان پرداخته و اهمیت موضوع را از این جنبهها مورد واکاوی قرار داده است.
هیچ کدام از این کتاب ها و مقاله ها تمامی عناوین فقهی خبر و خبررسانی را به طور جامع احصاء و جمع آوری نکرده اند و به صورت پراکنده و در بعضی مواقع به طور ناقص، عناوین فقهی خبر مورد بحث قرار گرفته است.
ضرورت پژوهش:
خبر و خبررسانی به دلیل گرایشهای ذاتی انسان به برقراری ارتباط با محیط پیرامون خود همواره جزء جدایی ناپذیر زندگی بشر بوده است. با افزایش حجم اطلاعات و اخباری که نظام اجتماعی برای حفظ انسجام خود نیاز دارد و نیز افزایش سرعت مبادله این اطلاعات و اخبار، نوع و روش انتقال اطلاعات متغیر شده است با ارتقای جایگاه اطلاعات و اخبار بحث نظارت بر خبر و خبررسانی اهمیت و ضرورت پیدا می کند. در گذشته نهادی به عنوان متولی امر خبررسانی وجود نداشته و قالب و شکل و عرضه اطلاعات ونیز روشهای کسب آن به پیچیدگی امروز نبوده است. از این رو فقیه در دوران معاصر هنگامی که به بحث در این موضوع می پردازد بایستی با شکل جدید و اجزای مختلف و موثر در این عرصه آشنا بوده و از احکام، تکالیف، و مسئولیت ها وحقوق متقابل هر یک از اجزاء آگاهی یافته و آنها را فارغ از حوزه روابط شخصی و فردی و در بعد اجتماعی مورد توجه قرار دهد. مباحث فقهی در این مقوله زمانی کارآمد خواهد بود که برای نهاد خبرگزاری که متکفل کسب و عرضه اطلاعات و اخبار است متضمن ارائه الگویی مطلوب باشد. در غیر این صورت صرفا اعلام تعارض نداشتن اقداماتی که در این حرفه صورت می گیرد با قوانین و مقرارات شرع را نمی توان حرکت علمی و پویا در این زمینه دانست. برای رسیدن به این مقصود باید مجموعه ای از نصوص و ظواهر قرآنی و روایی مرتبط با مساله کسب و نشر اخبار را کنار هم قرار داد و عبارت را از متون مختلف موجود جمع آوری کرده و با تشریح و پردازش این روایات و نیز جمع بندی و تفسیر آن مدارک، طرح مورد نظر که همان تبیین فقهی مساله خبر و ارائه الگوی بایسته شرعی برای خبررسانی است را سامان داد.
شارع مقدس در احکام شرعی حد و مرزهایی تبیین کرده که بررسی فقهی مقوله خبر مستثنی از آن نمی گردد و لیکن بررسی احکام خبر و خبررسانی به صورت مشخص و با ضابطه علمی تبیین نگردیده و هنوز عناوین فقهی خبر به صورت جامع مشخص نشده است. متاسفانه علیرغم جایگاه حساس خبر و اهمیت بسیار آن، عدم وجود تحقیقی گسترده و جامع الاطراف پیرامون این موضوع مهم کاملا محسوس می باشد.
اگرچه به صورت موردی در مقالات و کتب مختلف برخی از زوایا و ابعاد فقه خبر در بوته نقد و بررسی پژوهشگران محترم قرار گرفته، اما همچنان جای مجموعه ای که به صورت جامع و ضابطه مند مساله احکام خبر و خبررسانی در فقه امامیه را بررسی کرده باشد خالی است. از این رو، مسئولیتی در خور توجه بر دوش صاحب نظران سنگینی می کند. بر این اساس ضرورت پژوهش حاضر کاملا واضح و روشن است.
روش تحقیق نوشتار حاضر، روش تحقیق کتابخانه ای در فقه امامیه و پردازش داده ها به روش توصیفی- تحلیلی با مراجعه به منابع فقهی کتاب، سنت، عقل و اجماع می باشد.
در این رساله به فقهای متاخر از جمله صاحب جواهر، شیخ مرتضی انصاری، امام خمینی و آیه الله خویی مراجعه شده است، به دلیل این که در دوره متاخر این فقهاء مرجع و نقطه عطف استدلال های فقهی هستند. ترجمه آیات قرآن کریم از آیه الله ناصر مکارم شیرازی است که به دلیل فقاهت ایشان، از ترجمه این استاد ارجمند استفاده شده است.
این رساله سعی بر این داشته که به طور مختصر به آراء و نظرات عمده فقهاء مراجعه نماید. بنابراین به دنبال بحث تفصیلی نمی باشد، بلکه در پی احصاء تمامی عناوین فقهی خبر و خبررسانی است.
یافته های پژوهش حاضر حاکی بر آن است که بازگشت تمامی احکام در پیام رسانه ای به حرمت ها است. حتی اگر وجوبی هم باشد به حرمت باز می گردد.
این نوشتار در فصل اول به ماهیت خبر و خبررسانی پرداخته که شامل تعریف خبر، ارزشهای خبری و باید ونبایدهای خبری می باشد و در فصل دوم پژوهش هجده عنوان فقهی خبر و خبررسانی ، از قبیل غیبت، تجسس، افشای اسرار، نمیمه، نشراکاذیب، بهتان، اضلال، اشاعه فحشاء، لهو، مدح من لایستحق المدح، اضرار، سب و اهانت، اعانه بر اثم، اعانه برظالم، سرقت، تطفیف، اختلال نظام، با ذکر ادله و بیان موارد استثناء و جواز، مورد بحث فقهی قرار گرفته است. و به سوالات زیر پاسخ داده خواهد شد.
۱- خبر و خبررسانی در رسانههای جمعی مشمول کدام عناوین اصلی و فروع فقهی است؟
۲- چه تفاوتها و شباهتهایی میان نظرات فقهاء از احکام مربوط به خبر و خبررسانی وجود دارد؟
سئوالات مطرح شده در این پژوهش در هیچ کدام از مقالات و کتب مربوط به حوزه خبر و خبررسانی به صورت منسجم مطرح نگردیده و پاسخی به آنها داده نشده است.
در فصل سوم این نوشتار ، به صورت مصداقی به بررسی فقه خبر و خبررسانی در برنامههای تلویزیونی(برنامه نود و برنامه هفت) پرداخته شده است.
امید است این پژوهش گامی هر چند کوچک در مسیر این هدف بزرگ؛ یعنی ارائه الگوی جامع خبررسانی و رسانه اسلامی باشد.
فصل اول
کلیات
فصل اول: کلیات
آشنایی با ماهیت خبر
تعریف خبر
با توجه به اختلاف صاحب نظران ارتباطات در تعریف « خبر»، در این نگارش به تعریف اجمالی خبر اکتفا میکنیم.
دکتر کاظم معتمد نژاد در کتاب روزنامه نگاری تعریفهای گوناگونی درباره خبر ذکر کرده، که عیناً به نقل آنها میپردازیم:
نیل اسپنسر آمریکایی خبر را شامل هر عمل و اندیشه واقعی که برای عده کثیری از خوانندگان جالب توجه باشد معرفی میکند.
و.ج. بلایر: خبر را هر موضوع جاری که به علت جالب بودن و طرف توجه قرار گرفتن در مطبوعات منتشر میشود،می شناسد.
اس. مولبی: خبر را نقل واقعی و عینی حوادث جاری مهمی که در روزنامه چاپ میشود و مورد توجه خوانندگان قرار میگیرد، میشناسد.
میچل. وی. چارنلی آمریکایی خبر را گزارش مناسب، خلاصه و دقیق یک رویداد میداند و نه خود رویداد[۱].
اگر یک نفر سگی را گاز بگیرد، خبر است، ولی به عکس اگر سگی، فردی را گاز بگیرد، خبر نیست.
این تعریف ازجمله تعاریف کلاسیک، که در تبیین مفهوم خبر به کار گرفته می شوند، به حساب می آید[۲].
خبر به مطلبی گفته می شود که تازه، واقعی و جالب باشد. بنابراین باید وقایعی رخ دهد، که بتوان آن ها را گزارش کرد درغیر این صورت چیزی به نام خبر نخواهیم داشت. وقایع مورد نظر حداقل باید از دید خوانندگان مطالبی نو و تازه باشد تا بتواند نظر آنان را به خود جلب کند[۳].
دکتر کاظم معتمدنژاد در بررسی تعریفهای گوناگون درباره خبر چنین اظهار میدارد:
بررسی تعریفهای فوق نشان میدهد، که نو بودن و جالب بودن وقایع برای عامه مهمترین مبنای شناخت خبر است و به عبارت دیگر همه وقایع به خودی خودی جنبه خبری ندارند و آنچه ارزش خبری ایجاد میکند اهمیت و اعتباری است که اجتماع برای آن قائل است. بنابراین، تازگی رویداد و جالب بودن آن برای عامه مهمترین معیار ارزیابی خبر به شمار میرود.
وی میگوید: به طور کلی با توجه به تعریفهای گوناگون بالا میتوان تعریف جامع خبرهای مطبوعاتی را به طریق زیر ذکر کرد:
«خبر، اعلام و بیان وقایع جالب زندگی اجتماعی و نقل عقاید و افکار عمومی است» البته مشخص میباشد که اعلام خبر به طرق گوناگون میتواند صورت بگیرد و فرق ندارد اعم از کتبی ، شفاهی، تصویری و….[۴].
به نظر نگارنده در میان تعاریف ذکر شده، جامع ترین تعریف خبر را این گونه می توان بیان نمود:
خبر گزارشی عینی(بی طرفانه و دقیق) از یک واقعیت یا رویداد است که، دارای تازگی بوده و قدرت جلب توجه مخاطب را دارد[۵].
ارزشهای خبری:
همان طور که جنس خبر اطلاعات است، جنس ارزشهای خبری، معیار گزینش رویداد است.
ارزشهای خبری معیارهایی هستند، که به گزینش رویدادهای خبری از کل رویدادها می پردازند و
می توانند توجه مخاطب را جلب کنند[۶].
اهمیت شناخت ارزشهای خبری در این است، که می تواند هم خبرنگار را در شناخت و فهم خبر
(سوژه یابی) کمک کند، هم در تنظیم خبر او را یاری دهد و هم می تواند به عنوان معیارهایی برای مقایسه، ارزش گذاری و گزینش رویدادهای روز مورد بهره برداری قرار گیرد.
خصوصیت مهم ارزشهای خبری در آن است که هم خبرنگار را در شناخت و فهم خبر(سوژه یابی) کمک می کنند، هم در تهیه و تنظیم خبر- به ویژه مقدمه آن(لید خبر)- او را یاری می دهند و هم می توانند به عنوان معیار برای ارزیابی رویدادهای روز (از جهت جا در صفحه، اندازه تیتر و غیره) مورد استفاده قرار گیرند.
ارزشهای هفتگانه خبر، عبارت اند از: