۴
و به همین ترتیب
سیاهه مزبور بهعنوان جهیزیه خانم ………. فرزند ………… (زوجه) که بهوسیله باربری ………. طی بارنامه شماره……………. مورخ ……….. در حضور شهود و امضاکنندگان زیر به نشانی …………. بهعنوان منزل آقای ……………. فرزند ………….. (زوج) منتقل گردید، از سوی زوجه بهرسم امانت به ایشان (زوج) سپردهشده است. آقای ………. (زوج) با امضای ذیل صورتجلسه و سیاهه حاضر، ضمن اذعان به تحویل و دریافت اقلام مشروحه، مراتب مزبور را به شرح آتی تصدیق و گواهی میکند.
صورتجلسه انتقال و تحویل جهیزیه خانم …………. (زوجه) به منزل آقای………………. (زوج)
در ساعت ……………… روز …………………. مورخ………………. جهیزیه خانم …………………….. (عروس/زوجه) با حضور آقایان ……………………………………….؛ و خانمها ……………………….. بهوسیله باربری…………………….. طی بارنامه شماره …………………… مورخ …………………… به (منزل آقای داماد: مشترک)، واقع در ……………………………………………. به شرح سیاهه مورخ ………………. (پیوست/بالا) درنهایت سلامت و بدون هرگونه نقص و عیبی منتقل و امانتاً، به آقای …………….. (داماد/زوج) سپرده و تحویلشده است و مشارالیه با امضای ذیل صورتجلسه حاضر، اعتراف و اقرار به انتقال و دریافت کامل اقلام مذکور در سیاهه مزبور و تحویل آنها از سوی خانم …………………. (زوجه) به خود نموده است.
نام و نام خانوادگی زوج: نام و نام خانوادگی زوجه:
(امضاء / اثرانگشت) (امضاء)
نام و نام خانوادگی شاهد اول / امضا:
نام و نام خانوادگی زوجه / امضا:
نام و نام خانوادگی شاهد دوم / امضا:
نام و نام خانوادگی شاهد سوم / امضا:
نام و نام خانوادگی شاهد چهارم / امضا:
در این حالت در صورت تعدی و تفریط احتمالی مذکور و یا مطالبه بعدی زوجه و عدم استرداد زوج و یا تخریب احتمالی جهیزیه یا استفاده غیرمتعارف از آن، مستوجب مسئولیت حقوقی برای زوج خواهد بود. در همین ارتباط زوجه می تواند با ارسال اظهارنامهای مراتب را بهموجب ماده ۱۵۶ قانون آئین دادرسی مدنی به زوج رسماً افطار نموده و خواهان استرداد آن یا عدم فروش و واگذاری آن به غیر یا استفاده نامتعارف از آن و ………………. به ترتیب آتی گردد (زمانی درمزاری, نظام حقوقی جهیزیه در ایران, ۱۳۹۲).
اعلام رسمی مراتب درخواست استرداد جهیزیه از سوی زوجه و ابلاغ به زوج
مشخصات و اقامتگاه اظهارکننده
موضوع اظهارنامه
مشخصات و اقامتگاه مخاطب
با اندازه گیری پاسخ در تمام یا اکثر درجات آزادی میتوان به شناسایی مستقیم ماتریسهای متغیر میرایی و سختی پرداخت. به عنوان مثال، میتوان به شناسایی سازه ۱۵ طبقه )UCLAمدلسازی با ۴۵ درجه آزادی) با بهره گرفتن از روش شناسایی زیرفضای تصادفی و استفاده از ۷۲ شتاب سنج تک محوره اشاره نمود. اندازه گیری ورودی و خروجی سیستمها، پیش نیاز اکثر روشهای شناسایی است که میتوان با گسترش فضای حالت برای تولید “مودهای عددی” اضافی جهت ورودی و نوفههای مجهول، روشها را برای شناسایی خروجی تنها (تحریک تحت ارتعاشات محیطی) نیز استفاده کرد. برای این منظور مدلی با مرتبه ۹۰ برای شناسایی ساختمان UCLA تحت ارتعاشات محیطی استفاده شد. همچنین پاسخ در درجات آزادی اندازه گیری نشده را میتوان با روشهایی مانند درونیابی و یا ناظر فضای حالت[۲۳] تولید کرد، این در حالی است که استفاده از تعداد محدود حسگرها در اکثر کاربردهای با مقیاس بزرگ، منتهی به جواب منحصر بفردی برای ماتریسهای سختی و میرایی نمی شود. بدین ترتیب مدلهای مودال بدلیل توانایی در تعیین دقیق مودهای قابل مشاهده با استفاده نتایج اندازه گیری شده در هر نقطه، به عمومیترین مدلهای مورد استفاده در موارد شناسایی کاربردی مبدل گشتهاند.( منظور از مودهای قابل مشاهده، مودهایی هستند که به اندازه کافی تحریک شده باشند و نوفهها موجب محو شدن آنها نشده باشند) ]۳۲][۳۳[
از روشهای شناسایی سازهای، برای تشخیص آسیب تجهیزات ساخته شده نیز استفاده می شود. برای مثال میتوان به استفاده از تکنیک بردار جانمایی آسیب[۲۴] (تورک و ونچورا ۲۰۰۷) روشهای مبتنی بر نرمی(برنال و گونز ۲۰۰۴)، و روشهای نرمی سازگار شده برای آنالیزهای تحت تحریک محیطی با استفاده بردار احتمالاتی جانمایی آسیب[۲۵] (برنال ۲۰۰۶)، و تکنیک ماتریس نرمی متناسب (دوئان و همکاران ۲۰۰۵) اشاره کرد.
علاوه بر روشهای شناسایی سازهای مبتنی بر نرمی و سختی، از مشتقات ماتریس سختی نیز میتوان برای تشخیص آسیب استفاده کرد. این فرم از روشهای تخمین پارامتر برای اصلاح پارامترهایی مانند جرم مدل وپارامترهای سختی (شامل سختی محوری، سختی محوری و سختی پیچشی)، سختی تکیه گاهی، جرمهای متمرکز و جرم واحد طول اعضا استفاده می شود. ]۲[
مروری کوتاه بر مقالات موضوع بروز رسانی
فیلتر فرکانسی بر اساس روش حداقل مربعات را برای شناسایی ماتریسهای جرم، سختی و میرایی ارائه دادند. آنها کارایی روش خود را بر روی یک مدل قاب خمشی بررسی کرده و همچنین روش آنها قابلیت تشخیص میزان جرم افزوده در یکی از درجات آزادی سازه را دارا است ]۳۴[.
گفتار نخست: گونهشناسی قرآنی امور معجزهگونه و خارق عادت با دو رویکرد
گفتار دوم: بازیابی مفهومی و بررسیهایی دربارهی مفهوم کرامت و ولایت در قرآن کریم
گفتار سوم: زمینههای تحقق ولایت تکوینی ( تصرف) در قرآن کریم
پیش از این در بخش نخستین گذشت که در هیچ آیهای از قرآن، سخنی که به بررسی و ارزشیابی معرفتی امور خارق عادت و اعجازگونه پرداخته باشد یافت نمیشود و تنها، جنبه اقناعی برای مردمان و به ویژه منکران دین و پیامبران و اینگونه مسائل را بررسیده است، چرا که این بخش در زمان بیشتر پیامبران هماره مورد چالش بوده است. اما برخی، اینگونه کارها را بهگونه ای اصل دانستهاند و چنان، ملاک عرفانش قرار دادهاند که گویی هر که کرامت از وی سرزند عارف است و هر که دهان دوخت و چیزی از اسرار نگشود خداشناس نیست. نگارنده در نگارش نامهی پایانی خویش چندین بار به دقت و حساسیت، خطبهخط قرآن کریم را از دید گذرانده اما در هیچکدام از موارد یادشده اشارهای به ارزشدار بودن و معرفتزایی آنها نشده است و جز مبارزهخواهی، آن هم در برابر بهانهجوییهای پیدرپی منکران پیامبریِ پیامآوران الهی، از چیزی سخن نکرده است. حتی میتوان اینگونه گفت که: همگی اعجازگونههای اولیای خدا، در پاسخ به درخواست دیگران بوده است.
این را هم گفتیم که کرامت و معجزه، خلاف عادت است نه خرق علت. و سالک راه خدا، در پی بندگی محض خدا و ریاضتهای شرعی به انجام امور خارق عادت بار مییابد و مهم، ولایت باطنیِ اوست. بر این اساس اگر در میانهی راه دچار سرپیچی از پلههای دستورات شریعت شود، از بام ولایت به خاک رذالت خواهد افتاد. پس آنان که در عین سرپیچی از حق، خرق عادت میکنند ولیّ خدا نیستند و کار آنها بهرهی نفس از دشواریهایی است که بر خود وارد کردهاند و کرامت به شمار نمیآید چرا که کرامت از آن ولیّ خداست و کوچکترین گناه، آدمی را از ولایت الهی به رذالت نفسانی میاندازد.
اینک نمونههایی از خوارق عادات با دو رویکرد گونهشناسی قرآنی امور معجزهگونه و گونهشناسی شخصیتهای دارندهی اعجازگونه را میآوریم چرا که قرآن کریم هر چه از امور خارق عادت مثال آورده از راه ولایت و مسیر عبودیت بوده است نه ریاضتهای مرتاضانهای که بیشتر آنها با سنجههای دین همخوانی ندارد. و این، یعنی اینکه قرآن نمونههایی پرشمار از امور خارق عادت را از مجرای اولیای خود بر ما نشان میدهد و آنان کسانی بودند که همگی از راه «عبودیت» و «معرفت» به جایگاه بلند ولایت تکوینی شکوه یافتند و تصرف در عالم هستی را بر خود هموار ساختند و همان کردند که خالقشان می کند. باری، این کارها شدنی است و اگر پس از این هم کسی سالک این راه شود، آنچه مسیحا - به عنوان مثال- کرد را می تواند انجام دهد.
در این گفتار بنابر استقرایی که نگارنده در متن مقدس قرآن کریم داشته و تمام تلاش خود را نموده است که این گذار در قرآن، تام باشد و نه ناقص، بر این مدعاییم که میتوان نمونههای پرشماری از خوارق عادات اعم از معجزه و کرامت و جز این دو نشان داد. با در کنار هم نشستن آنها، مبانیای را دست دهیم که اندیشهی قرآنی پایه های کرامات اولیا را بیان کند. این نکته نیز گفتنی است که هیچ استلزامی وجود ندارد که همه مصادیق یاد شده از کرامات اولیا باشد. همین که خرق عادتی را که در قرآن کریم بازگو شده است را می رساند برای مدعای ما بس است. از این رو برخی از این امور، مواردی است که از مجرای جز انسان رخ داده است.
از رهگذر گذار در قرآن کریم، دو نوع گونهشناسی قرآنی دست داد. یکی گونهشناسی خرق عادت و دیگری صنفشناسی دارندگان خوارق عادات. اولی یعنی اینکه در کتاب خدا از اموری شگفتآور یاد شده که هر کدام تحت یک عنوان و نوع خرق عادت قرار میگیرد. و دومی به این معناست که چه افرادی خوارق یاد شده را انجام داده یا چه موجوداتی مجرای انجام گرفتن آن امور قرار گرفتهاند. گرچه این گفتار خود، یک نگاشتهای جداگانه میطلبد و نگارندهی سطور تلاش خود را در سه سال در این زمینه به انجام رسانده است اما این حجم و موضوع رساله بیش از بیان فهرستوار گونه ها و اصناف گفته شده را ندارد. از این رو به دو فهرست به ذکر منبع قرآنی هر مورد بسنده می شود و به نظر میرسد این نمایه خود مهر تأییدی باشد بر مدعای ما یعنی مبانی قرآنی کرامات اولیا به این معنا که در قرآن کریم هم اموری یاد شده است که از کرامات اولیا یا همگون با این امور است. در پایان یاد کرد مصادیق قرآنی خوارق نیز رهآوردهایی دست دادهایم که موجب روشنگری بیشتری در گفتارهای پسین باشد.
ابتدا فهرستی از گونه های یاد شده ارائه می شود و سپس با نمونههای قرآنی هر نوع پی میکیریم تا دلیلی باشد بر اینکه در قرآن کریم نیز اینگونه کارها بازگو و بر امکان انجام آنها صحه نهاده شده است. گفتنی است که در ذیل برخی از این نمونههای قرآنی، شاهدی نیز از ادبیات عرفانی مورد پذیرش اهالی عرفان آورده شده است و از دید نگارنده، می تواند پیوندی میان قرآن و عرفان اسلامی و ادبیات عرفانی زبان فارسی باشد. البته حجم این پیوند بسیار بیش از این می تواند باشد که ما بهخاطر دور نشدن از محل بحث از آن خودداری کردیم و به اندک ابیاتی بسنده نمودیم..
و اینک گونه ها و نمونههای قرآنی آن:
خداوند متعال بنا بر سنت دیرینهی خویش هماره دوستانش را از دسیسههای دشمنان یاری رسانده و میرساند اما این کمک الهی گاه در ظاهر، محال مینماید که در این گونه حالات، خداوند متعال، اولیایش را از راههای خارق عادت و به شیوه های شگفتآوری مدد رسانده است که به رخدادن صحنههای به ظاهر ناشدنی انجامیده است.
نخست امر شگفتی که در روند ساخت کشتی حضرت نوح(علیه السلام) رخ داد آنگاه بود که کشتی آماده شد ناگاه از تنور آتش، آب فوران کرد: «وَ فارَ التَّنُّور و [آب از] تنور فوران کرد»[۱۹۹] و سیاق سخن، گواه بر این است که ای پیامآور بزرگ من، این کار شگفتانگیز، نشانه عذاب الهی بر رویگردانان از دین خداست. که از تو و سالیان دراز هدایتگریات طرْفی نبستند، به کژ راهه رفته و راه شماری را نیز بستند.
نمودار ۴-۵-۲:
۴ـ۵ـ۳: روایی سازه دوشها:
ضرایب مسیر برای متغیر دوش و گویه های آن در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود کلیه ضرایب مسیر بالاتر از مقدار مجاز ۳۰ درصد است و این امر حاکی از آن است که روایی سازه متغیر دوش در وضعیت مناسبی قرار دارد.
نمودار۴-۵-۳:
۴ـ۵ـ۴: روایی سازه تجهیزات اطفای حریق:
ضرایب مسیر برای متغیر تجهیزات اطفای حریق و گویه های آن در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود کلیه ضرایب مسیر بالاتر از مقدار مجاز ۳۰ درصد است و این امر حاکی از آن است که روایی سازه متغیر حریق در وضعیت مناسبی قرار دارد.
نمودار۴-۵-۴:
۴ـ۵ ـ۵: روایی سازه جایگاه تماشاگران:
ضرایب مسیر برای متغیر جایگاه تماشاگران و گویه های آن در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود کلیه ضرایب مسیر بالاتر از مقدار مجاز ۳۰ درصد است و این امر حاکی از آن است که روایی سازه متغیر جایگاه در وضعیت مناسبی قرار دارد.
نمودار۴-۵-۵:
۴ـ۵ ـ۶: روایی سازه کمدها:
ضرایب مسیر برای متغیر کمد و گویه های آن در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود کلیه ضرایب مسیر بالاتر از مقدار مجاز ۳۰ درصد است و این امر حاکی از آن است که روایی سازه متغیر کمد در وضعیت مناسبی قرار دارد.
نمودار۴-۵-۶:
۴ـ۵ ـ۷: روایی سازه محل پذیرش و کریدور:
ضرایب مسیر برای متغیر کریدور و گویه های آن در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود، کلیه ضرایب مسیر بالاتر از مقدار مجاز ۳۰ درصد است و این امر حاکی از آن است؛ که روایی سازه متغیر محل پذیرش کریدور در وضعیت مناسبی قرار دارد.
نمودار۴-۵-۷:
۴ـ ۵ـ۸: روایی سازه مسیرهای منتهی به اماکن ورزشی:
ضرایب مسیر برای متغیر مسیرهای منتهی به اماکن ورزشی و گویه های آن در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود، کلیه ضرایب مسیر بالاتر از مقدار مجاز ۳۰ درصد است و این امر حاکی از آن است که روایی سازه متغیر مسیرهای منتهی به اماکن ورزشی در وضعیت مناسبی قرار دارد.
نمودار۴-۵-۸:
۴ـ۵ ـ۹: روایی سازه پارکینگ:
ضرایب مسیر برای متغیر پارکینگ و گویه های آن در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود، کلیه ضرایب مسیر بالاتر از مقدار مجاز ۳۰ درصد است و این امر حاکی از آن است که روایی سازه متغیر پارکینگ در وضعیت مناسبی قرار دارد.
نمودار۴-۵-۹:
۴ـ۵ ـ۱۰: روایی سازه پله:
ضرایب مسیر برای متغیر پله و گویه های آن در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود، کلیه ضرایب مسیر بالاتر از ۹۰ درصد است و این امر حاکی از آن است که روایی سازه متغیر پله بسیار بالا است.
نمودار ۴-۵-۱۰:
۴ـ۵ ـ۱۱: روایی سازه رختکن:
ضرایب مسیر برای متغیر رختکن و گویه های آن در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود، کلیه ضرایب مسیر بالاتر از مقدار مجاز ۳۰ درصد است و این امر حاکی از آن است که روایی سازه متغیر رختکن در وضعیت مناسبی قرار دارد.
نمودار۴-۵-۱۱:
۴ـ ۵ ـ۱۲: روایی سازه سرویس بهداشتی:
ضرایب مسیر برای متغیر سرویس بهداشتی و گویه های آن در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود، کلیه ضرایب مسیر بالاتر از مقدار مجاز ۳۰ درصد است و این امر حاکی از آن است که روایی سازه متغیر سرویس بهداشتی در وضعیت مناسبی قرار دارد.
نمودار۴-۵-۱۲:
۴ـ ۵ ـ۱۳: روایی سازه امکانات ارتباطی:
ضرایب مسیر برای متغیر تلفن و گویه های آن در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود، کلیه ضرایب مسیر بالاتر از مقدار مجاز ۳۰ درصد است و این امر حاکی از آن است که روایی سازه متغیر تلفن در وضعیت مناسبی قرار دارد.
نمودار ۴-۵-۱۳:
الگو در حالت معنیداری نیز نشان میدهد که روابط بین شاخصها و متغیرها معنیدار شده (چرا که کلیه اعداد معنیداری بزرگتر از ۹۶/۱)که این امر نشان از روابط معنیدار بین هر سوال و هر متغیر دارد. بدین معنی که سوالات این تحقیق از نظر روایی در وضعیت مناسبی قرار دارند.
همچنین شاخص های برازش الگو در وضعیت نسبتاً مناسبی قرار دارند. نسبت کای دو بر درجه آزادی کمتر از ۳ و میزان خطا (RMSEA) کمتر از ۰۸/۰ است.
۴ـ۵ ـ۱۴: متغیر تابلوها و علائم راهنما:
کلیه اعداد معنیداری برای متغیر علائم در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود، اعداد معنیداری مربوط به کلیه گویه ها بیشتر از ۹۶/۱ است و این امر نشان دهنده معنیدار بودن روابط بین هر گویه با متغیر علائم است. میزان خطا (RMSE) صفر است و مقدار کای دو بر درجه آزادی نیز ۵/۰ است(۵/۴ تقسیم بر ۹) که کمتر از مقدار مجاز ۳ است.
نمودار۴-۵-۱۴:
۴ـ۵ ـ۱۵: متغیر درب ورودی:
کلیه اعداد معنیداری برای متغیر درب ورودی در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود، اعداد معنیداری مربوط به کلیه گویه ها بیشتر از ۹۶/۱ است و این امر نشان دهنده معنیدار بودن روابط بین هر گویه با متغیر درب ورودی است. میزان خطا (RMSE) 05/0 است و مقدار کای دو بر درجه آزادی نیز ۹۸/۱ است؛(۹۸/۸۶ تقسیم بر ۴۴) که کمتر از مقدار مجاز ۳ است.
نمودار۴-۵-۱۵:
۴ـ۵ ـ۱۶: متغیر دوشها:
کلیه اعداد معنیداری برای متغیر دوشها در شکل زیر نشان داده شده است. همانطور که ملاحظه می شود، اعداد معنیداری مربوط به کلیه گویه ها بیشتر از ۹۶/۱ است و این امر نشان دهنده معنیدار بودن روابط بین هر گویه با متغیر دوشها است. میزان خطا (RMSE) 03/0 است و مقدار کای دو بر درجه آزادی نیز ۶۴/۱ است،(۸۹/۳۲ تقسیم بر ۲۰) که کمتر از مقدار مجاز ۳ است.
نمودار۴-۵-۱۶:
یکی دیگر از موارد تقدس درخت و گیاه در اسطورهها، روییدن گیاه از خون انسان است. بارزترین شکل این مطلب را در شاهنامه، داستان سیاوش و روییدن گیاه از خون او، میتوانیم ببینیم. در این قصه هم خون دختر پریزاد تبدیل به گلهای سرخ میشود.
اینکه در قصههای عامیانه، قطرهای خون قهرمان کشته شده به گل یا گیاهان دیگر تبدیل میشود، به گونهای از اندیشهی جوامع کشاورز سرچشمه گرفته است که خون و مرگ ایزد نباتی یا انسانی که به نیابت او قربانی میشد، تاثیر و قدرت آن را داشت که گیاهان را برویاند، به گیاه مبدل شود و زندگی نباتی را پرورش دهد. زیرا گیاه برای انسان ابتدایی و کشاورز، نقشی حیاتی داشت و زندگی او بدان وابسته بود. بنابراین برای گیاهان، تقدس و سپندینگی قائل میشد و اساطیر و اعتقادات وابسته به آن هم در زندگیاش جریان مییافت ( محسنی،۱۳۹۰: ۱۷۳)
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
این قصه روایت دیگری است از کچل فقیری که دیوی را میکشد و داماد پادشاه میشود. کچل، تنبل نیز هست، یعنی نه جمالی دارد و نه مالی. آنچه میماند شانس و زرنگی است که آکچلک را به موفقیت میرساند. یکی از شخصیتهای قصه، شاه است که ابتدا با درخواستهای غیر منطقی میخواهد کچلک را از ازدواج با دخترش منصرف کند؛ اما آکچلک با انگشتر حضرت سلیمان موفق میشود که همهی درخواستها را اجابت کند. البته این شاه اصلا هیچ شباهتی با شخصیت پادشاهی که مارزلف در طبقه بندی قصههای ایرانی معرفی میکند، ندارد (رجوع شود به قصهی۵). یکی دیگر از شخصیتهای قصه، پیرزن مامور دزدیدن همسر کچلک است. این پیرزن که با وسوسه و فریب انگشتر حضرت سلیمان را به دست میآورد و چهرهای منفور دارد، یادآور نگرش و باورهای هندی راجع به زن است.
مسئلهی دیگری که در قصه از لحاظ اجتماعی میتوان آن را بررسی کرد، این است که آکچلک خود را به شکل عیار درمیآورد.
عیار در لغت به معانی بسیار آینده و رونده، جلد و چابک، شوخ، دلفریب و حیلهباز آمده است. عیاران در اصطلاح نام یکی از طبقات اجتماعی است که از قرن دوم در سیستان پدید آمده است. عیاران مردمی جنگجو، شجاع, جوانمرد و ضعیفنواز بودند و به صفت رازداری، دستگیری بیچارگان، یاری درماندگان و وفای به عهد آراسته و در چالاکی نامبردار بودند ( قبادی،۱۳۸۶: ۶۹).
این قصه ظاهرا به شکل ظاهری و نوع پوشش عیاران و البته تلویحا به چالاکی آنها اشاره دارد.
¨ آداب و رسوم
________
¨ وضیعت اقتصادی و رابطه با قدرت و ثروت
شخصیت اصلی قصه، آکچلک، مردی فقیر است که تنها با نیروی جادویی انگشتر حضرت سلیمان موفق میشود، به دستگاه قدرت وصل شود.
■ عناصر روانشناسی
همانگونه در ابتدای قصه گفته شد، این قصه شباهت ظاهری با قصهی حسنک دارد. در این قصه هم وقتی مادر کچلک او را از خانه بیرون میکند، راه بیابان پیش میگیرد. در راه به جوی آب و گلهای درونش میرسد؛ اما تحول و دگرگونی در کچلک ایجاد نمیشود، به علاوه اینکه پیوندی هم بین دختر اسیر دیو و کچلک شکل نمیگیرد. نکتهی قابل توجه این است که کچلک بعد از آشنایی با دختر پریزاد و دریافت انگشتر حضرت سلیمان موفق میشود با دختر حاکم ازدواج کند، به لحاظ روانشناسی هدایایی که پری به آدمی میدهد، نمودار ناهشیاری و معرفت است. «مال و گوهر ، زر و سیم نشانهی معرفت و ناهشیاری است. پری گشادهدست و بخشنده در حکم راهنما و آموزگاری است که نظر کردگان خود را به جستوجو و کاوش در ناهشیاری میخواند» (ستاری،۱۳۵۰، ۶ : ۳۳). در این قصه آشنایی با پری را میتوان راهنمایی برای یافتن ناخودآگاه وجود دانست، علاوه بر اینها ازدواج کچلک با دختر پادشاه به نوعی منجر به ارتباط او با ناخودآگاه جمعی نیز میشود(رجوع شود به قصهی ۱۵).
■ باورهای عامیانه وخرافی
____________
■ سایر عناصر
____________
۳-۲۹- آگبوری
* خلاصهی قصه[۷]
زن و مردی که از مال دنیا بینیاز بودند. روزی به بازار رفتند و غلامی خریدند. اسم غلام را آگبوری گذاشتند. پس از مدتی، آگبوری عاشق زن ارباب شد، به همین دلیل با خود عهد کرد که هرچه ارباب و زنش دستور بدهند، به همانگونه برایشان انجام دهد. کارهایی که آگبوری انجام میداد، همه موجب دردسر زن و شوهر میشد تا اینکه تصمیم گرفتند از دست گبوری خلاص شوند و او را به دریا بیندازند؛ اما اشتباهی مرد را به جای گبوری به دریا انداختند و گبوری هم با زن ارباب ازدواج کرد.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
____________
¨ کنشهای اساطیری
__________
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
______________
■ عناصر اجتماعی
¨ طبقات اجتماعی، شخصیتها و روابط بین آنها
قصهی آگبوری در چهار چوب روابط انسانها شکل گرفته است. تمامی قهرمانان انسانند. از جن، پری، سحر و افسون خبری نیست. شخصیت آگبوری به عنوان قهرمان قصه شخصیتی کودن است. این قصه به روایتی فسایی نقل شده و معنی لغت گبوری با شخصیت قصه کاملا مطابقت دارد. گبوری در فسا، صفتی است که به بچههای خنگ و کودن میدهند، این معنی در زیرنویس متن اصلی قصه آمده است. نکتهی قابل توجه در قصه این است که گبوری به رغم کودنی و حماقت به مقصود خود که آرزوی وصال زن ارباب است، میرسد.
¨ آداب و رسوم
__________
¨ وضیعت اقتصادی ورابطه با قدرت وثروت
______________
■ عناصر روانشناسی
_____________
■ باورهای عامیانه و خرافی
_____________
■ سایر عناصر
از عناصری که در قصه دیده میشود، این است که مکر و دشمنی در حق دیگران به خود فرد بازمیگردد.
۳-۳۰- آلبر زنگی
* خلاصهی قصه
پادشاهی بود که با وجود داشتن هفت زن فرزندی نداشت. روزی فالگیری وارد شهر شد و هفت سیب به پادشاه داد تا به زنهایش بدهد. زنها سیب را خوردند. یکی از آنها نصف سیب را خورد. پس از نه ماه هرکدام از زنهای شاه پسری زاییدند. زنی که نصف سیب را خورده بود، پسر چلاقی زایید. به همین دلیل نام او را لتی گذاشتند.
سالها گذشت. بین پادشاه و پادشاه کشور همسایه اختلاف افتاد. پادشاه شش پسرش را فرستاد تا سر پادشاه همسایه را که نامش آلبر زنگی بود، برای او بیاورند. شش پسر رفتند؛ اما موفق نشدند. لتی بیاجازهی پدر رفت و موفق به کشتن آلبر زنگی شد و برادرانش را که اسیر شده بودند، نجات داد. در راه بازگشت برادرانش او را به چاه انداختند، لتی به جایگاه سیمرغ افتاد و جوجههای سیمرغ را از دست مار نجات داد، این کار باعث شد که سیمرغ به وی کمک کند و به نزد خانوادهاش بازگردد. لتی در بازگشت برادرانش را بخشید و پادشاه هم او را جانشین خود کرد.
■ عناصر اساطیری
¨ شخصیتهای اساطیری
____________
¨ کنشهای اساطیری
- گذر از هفت مرحله
در قصهی ۵ در مورد مقدس بودن عدد هفت گفته شد؛ اما در بسیاری از داستانها و اعمال مذهبی قهرمان باید هفت مرحله را طی کند تا به کمال برسد. در حماسهها قهرمان باید هفت مرحله را طی کند، هفتخوان رستم و اسفندیار از جملهی آنهاست. «در اسلام نیز هفت عدد کمال است؛ به طور مثال قرآن هفت موضوع و مناسک حج نیز هفت مرحله دارد و حجگزار باید هفت مرتبه خانهی خدا را طواف کند. در عرفان هم مراحل رسیدن به انسان کامل، هفت مرحله است» (روحالامینی،۱۳۸۱: ۱۰۱۲). در این قصه هم لتی هفت مرحله را پشت سر میگذارد تا به آلبر زنگی میرسد و وی را میکشد. این هفت مرحله عبارتند از: ۱. عبور از گلهی گوسفند ۲. عبور از گلهی شتر ۳. خوردن کاچی ۴. خوردن آب رودخانه ۵. خوردن انگور ۶. گرفتن نان از دست دختر آلبر زنگی ۷. کشتن آلبر زنگی
¨ موجودات و پدیده های اساطیری
-عدد هفت
اعداد و ارقام در اسطورهها کاربرد ویژه دارد، به ویژه عدد هفت که شرح آن در قصهی ۵ آمده است. در این قصه به کرّات شاهد تکرار عدد هفت هستیم. شاهی که هفت زن و هفت فرزند دارد. شش فرزند پادشاه برای مقابله با آلبر زنگی هفت مرحله را باید پشت سر بگذارند ولی در این هفت مرحله توفیقی بهدست نمیآوردند؛ اما هفتمین فرزند موفق به گذراندن هفت مرحله میشود و در پایان آلبر زنگی را میکشد. این هفت مرحله که قهرمان باید طی کند تا به مقصود برسد، هفت خان رستم و اسفندیار را به ذهن تداعی میکند. همچنین در انتهای قصه، وقتی شخصیت اصلی توسط برادران حسود به چاه میافتد، «هفت کله» به زمین فرو میرود.
- میوه سیب
در اسطورهها، گاه به گیاهان جادویی یا گیاهانی که خواص ویژهای دارد، برمیخوریم. سیب یا درخت سیب یکی از این موارد است، علی اشرف درویشیان در همین مجموعه سیب را رمز باروری و عشق میداند. این امر را در ماجرای معراج پیامبر(ص) نیز میتوان دید. محدث قمی در کتاب بیت الاحزان چنین میگوید: در روایات آمده که پیامبر در معراج سیبی را از خدا هدیه گرفت که بعد از خوردن این سیب، نطفهی حضرت فاطمه در صلب پیامبر قرار گرفت (نقل به مضمون، قمی، ۱۶:۱۳۷۶).
- درخت