۱۱-۳قلمرو مطالعاتی:
اساسا حدود مطالعاتی هر پژوهش به تعیین مرزها ،کرانه ها و حدود تحقیق می پردازد تا بدین وسیله گستره و دامنه ی پژوهش مشخص و معین شود .در پژوهشهای علوم انسانی به صورت اعم و علوم اجتماعی به صورت اخص الزاما تعیین دو محدوده زمانی و مکانی مطالعه از اهمیت ویژه ای برخوردار است که محدوده مکانی این رساله مربوط به شهربستک و بندذ لنگه می باشد و محدوده زمانی آن نیز سال ۹۲-۹۱ می باشد بنابراین حدود مطالعات پژوهشی شامل مردمان این دو شهر می باشد.
۱۲-۳قلمرو تحقیق:
قلمرو زمانی: این تحقیق در سال ۱۳۹۱-۱۳۹۲ صورت گرفته است
قلمرو مکانی: این تحقیق در شهر بستک و بندرلنگه انجام شده است.
۱۳-۳روش نمونه گیری[۸۲]
روش نمونه گیری در این تحقیق روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای است.
۱۴-۳جامعه آماری
جامعه آماری این پژوهش شهروندان اهل سنت شهرستان بستک و بندرلنگه می باشد.
حجم نمونه[۸۳]: بطور کلی ۲۸۰ نفر از شهروندان بستک و بندرلنگه می باشد که این تعداد بصورت مساوی از این مناطق مورد بررسی قرار گرفته است.
تعاریف مفهومی
۱۵-۳ تعریف مفاهیم تحقیق :
متغیر های وابسته و مستقل:
متغیر وابسته ، متغیری است که محقق می خواهد آن را توضیح دهد. برعکس متغیر مستقل متغیری است که انتظار می رود تغییر درمتغیر وابسته را توضیح دهد به عبارت دیگر متغیر مستقل متغیر روشنگر است(ساعی، ۱۳۸۱: ۴۸)بنابراین متغیر مستقل در این پژوهش علل عدم رغبت است که محقق در صد برآمده تا تأثیر آن رابه همراه چندین متغیر مستقل دیگر بر متغیر وابسته که مشارکت در صدقه دادن است را بسنجد.
مشارکت: مشارکت عبارتست از فعالیت های اداری و داوطلبانه ای که از طریق آن اعضای یک جامعه در امور محله، شهر، و یا روستای خود شرکت می کنند و به صورت مستقیم یا غیرمستقیم در شکل دادن به حیات اجتماعی خود سهیم می شوند.
مشارکت اجتماعی: باز نمودن میدان تصمیم گیری و دخالت مردم در اجرای تصمیمات است که مسئولیت پذیری آحاد جامعه را امکان پذیر می کند و زمینه تحرک، پویایی و ارتقاء همه جانبه جامعه را فراهم می سازد. در مشارکت دو نوع رهیافت مطرح است؛ یکی دستیابی به فایده های اقتصادی یا کسب منزلت بالای اجتماعی که امر اقتصادی بر همه چیز مقدم است. و دیگری مشارکت در فعالیت اجتماعی و سیاسی فی نفسه هدف است و از طریق آن توانایی ها و خلاقیت های انسان به عنوان موجودی عقلانی و ارتباط جو فعلیت می یابد. در این نظریه مشارکت در سیاست و فعالیت های سازمان های اجتماعی وظیفه شهروند فعال است و صرفاً به خاطر تامین نیازهای مالی و منافع شخصی صورت نمی گیرد. یورگن هابرماس درباره مشارکت اجتماعی پارادایم ذیل را ارائه می دهد.
مشارکت اجتماعی: باز نمودن میدان تصمیم گیری و دخالت مردم در اجرای تصمیمات است که مسئولیت پذیری آحاد جامعه را امکان پذیر می کند و زمینه تحرک، پویایی و ارتقاء همه جانبه جامعه را فراهم می سازد. در مشارکت دو نوع رهیافت مطرح است؛ یکی دستیابی به فایده های اقتصادی یا کسب منزلت بالای اجتماعی که امر اقتصادی بر همه چیز مقدم است. و دیگری مشارکت در فعالیت اجتماعی و سیاسی فی نفسه هدف است و از طریق آن توانایی ها و خلاقیت های انسان به عنوان موجودی عقلانی و ارتباط جو فعلیت می یابد. در این نظریه مشارکت در سیاست و فعالیت های سازمان های اجتماعی وظیفه شهروند فعال است و صرفاً به خاطر تامین نیازهای مالی و منافع شخصی صورت نمی گیرد. یورگن هابرماس درباره مشارکت اجتماعی پارادایم ذیل را ارائه می دهد.
شهروند: به تنهایی فقط برای معرفی صفت شهر نشینی به کار می رود و هر انسانی که مقیم شهر است را در علوم اجتماعی شهروند می گویند. مارشال شهروندی را پایگاهی می داند که به تمامی افرادی که عضو تمام عیار اجتماع هستند، داده شده است. یعنی هر شهروند حق و حقوق، وظایف و تکالیفی متناسب با این پایگاه دارد. مارشال حقوق شهروندی را در سه حوزه می داند. ۱) حقوق قانون مدنی ۲) حقوق قانون سیاسی ۳)
حقوق اجتماعی
جلب مشارکت ها
گرفتن هدایای نقدی و جنسی از مردم و دعوت به همکاری از آنان در انجام اموری که قادر هستند در امداد انجام دهند .
کمک های مردمی
شامل کمکهای نقدی مانند پول ،طلا و جواهرات و جنسی مانند مواد خوراکی و پوشاک و لوازم زندگی .
انفاق
بخشش قسمتی از مال یا هر چیز دیگر که مورد استفاده نیازمندان قرار گیرد.
صدقه
عملی است که انسان از مال خودقربه ای اله میدهد.
اشاعه
فاش و آشکار کردن جزوجز آن ،پاشیدن ، پراکنده کردن .
صندوق های صدقات
۱-صندوق های بزرگ
۲- صندوق های متوسط
۳-صندوق های کوچک
این صندوقهای فلزی و قبلاً چوبی نیز بود . برای جمع کردن صدقات مردم در سطح شهر ، منازل ، مغازه ها و ادارات استفاده می شود.
جشن نیکوکاری
این جشن هر ساله در موقع پایان سال برای جمع آوری کمکهای مردمی برای فقیرا به منظور تامین نیازهای شب عید نوروز برگزار می شود .
جشن عاطفه ها
این جشن به منظور تامین لوازم التحریر و پوشاک و سایر نیازهای دانش آموزان بی بضاعت توسط کمیته امداد در شروع سال تحصیلی برگزار میگردد.
واحد جلب مشارکت های مردمی
این واحد در کمیته امداد هادی و برنامه ریز و مجری تمامی برنامه های امداد به منظور جمع آوری کلیه کمکهای مردمی می باشد .
بسمی تعالی
این پرسشنامه برای بررسی مشارکت اهل سنت منطقه جنوب غرب هرمزگان درامرصدقه دادن (مطالعه موردی، شهرستانهای بستک وبندرلنگه )درسال۱۳۹۱
تنظیم شده است. از دانشجویان محترم خواهشمند است با پاسخ دادن به سوالاتی که حول این محور مطرح گردیده است. ما را در انجام بهتر و مؤثرتر تحقیق یاری نمایند.
الف:مشخصات فردی
۱٫مرد ۱ زن ۱
۲٫سن………
۳٫وضعیت تاهل :مجرد ۱ متاهل۱
اغلب اشتیاق شغلی کارکنان را در تضاد با فرسودگی شغلی[۲۱]توصیف کردهاند. فرسودگی شغلی ترکیبی از فرسودگی احساسات،۱۹۹۸ ، نقل ، زوال کیفیت و کاهش فضیلت می باشد (لیتر و مسلچ[۲۲]، از عسگری،۱۳۹۰). در حقیقت طیف مقابل اشتیاق شغلی کارکنان بیکاری و بی قید و بندی نسبت به کار است که با واژ ۀ فرسودگی شغلی در ارتباط می باشد. زمانی که افراد، رها از قید و بند و تعهد باشند، به صورت فیزیکی و احساسی و کاملاً آگاهانه خود را از کار کنار میکشند.
اما با وجود تعاریف مختلف، نظریه پردازان مدیریت معتقدند کهاشتیاق شغلی نتیجۀ ارتباطات دوطرفه بین کارمند و کارفرماست و کارهایی که باید به وسیلۀ هر دو طرف انجام شود. آنها معتقدند هنگامی که مدیران فلسفه رهبری خدمتگزار را به کار ببرند که نقش اصلی مدیر حمایت و خدمت به کسانی است که آنها را رهبری میکند، محیط مستعد اشتیاق کارکنان میگردد( یکوفاود[۲۳] ،نقل از لانفیر[۲۴]،۲۰۰۴(.
۲-۱-۲) اشتیاق شغلی و مفاهیم مرتبط
بحثی که عده ای در مورد اشتیاق شغلی مطرح کردهاند این است که تعاریفی که برای این مفهوم ارائه شده است شبیه به تعاریف دیگر ساختارهای شناخته شده مثل تعهد سازمانی[۲۵] و رفتار شهروندی سازمانی[۲۶](OCB) است. اما با وجود این که اشتیاق شغلی با دیگر نگرشهای مربوط به شغل مثل رضایت شغلی، دلبستگی شغلی، و انگیزش درونی مرتبط است، در عین حال با آنها تفاوت دارد. گروهی از محققان معتقدند که اشتیاق نشأت گرفته از دو مفهوم است که به صورت علمی شناخته شده و موضوع پژوهشهای تجربی زیادی ، بوده است؛ تعهد و رفتار شهروندی سازمانی (مارکوس[۲۷]، ۲۰۱۰).
اشتیاق شغلی با دو مفهوم بالا شباهت دارد. اما رابینسون و همکاران (۲۰۰۴) بیان کردند که نه تعهد و نه رفتار شهروندی سازمانی به اندازۀ کافی هر دو جنبۀ اشتیاق را منعکس نمیکند (زرگران مقدم،۱۳۹۰) رافرتی و همکاران[۲۸] (۲۰۰۵) نیز اشتیاق شغلی را از دو مفهوم قبلی -تعهد و رفتار شهروندی سازمانی- متمایز کردند، به دلیل اینکه اشتیاق به وضوح نشاندهندۀ یک فرایند متقابل دوطرفه بین کارکنان و سازمان است. طبق نظر ساکس[۲۹] (۲۰۰۶) تعهد سازمانی با اشتیاق متفاوت است؛ چرا که در آن اشاره به نگرش و دلبستگی فرد نسبت به سازمان است، در حالیکه اشتیاق صرفاً یک نگرش نیست. اشتیاق درجه ای است که یک فرد به کارش توجه میکند و مجذوب عملکرد نقش خود میشود.به علاوه در حالیکه شهروندی سازمانی شامل رفتارهای داوطلبانه و غیررسمی است که میتواند به همکاران و سازمان کمک کند تمرکز اشتیاق روی ایفای نقش رسمی است، نه صرفاً فرانقشها و رفتارهای داوطلبانه. پژوهشهای اخیر همچنین نشان داد که تعهد کارکنان و شهروندی سازمانی بخشهای مهم و پیش بینی کننده های اشتیاق کارکنان است. به این صورت که تعهد به عنوان دلبستگی مثبت به سازمان و تمایل به صرف انرژی برای موفقیت سازمان، احساس غرور و افتخار از عضویت در سازمان و شناسایی خود با آن و شهروندی سازمانی یک رفتار مشاهده شده در محتوای کار است که خود را از طریق ابتکارات نوآورانه، جستجوی فرصتهایی برای پیشرفت و فراتر رفتن از قرارداد استخدام نشان میدهد (حاجلو و همکاران،۱۳۹۱: ۹۰).. با این حال، این ساختارها به همراه هم ساختار بزرگتر اشتیاق شغلی را تشکیل میدهد و هیچکدام به تنهایی نمیتوانند به عنوان جایگزینی برای اشتیاق عمل کنند (میسی و اشنایدر،۲۰۰۸).
۲-۱-۳) رابطه رضایت شغلی و اشتیاق شغلی
از جمله مفاهیم دیگری که با اشتیاق شغلی همپوشانی مفهومی دارد رضایت شغلی است. ریچمن (۲۰۰۶) معتقد است که اشتیاق با رضایت شغلی نیز مرتبط است. با این تفاوت که رضایت شغلی شامل ارزیابی نتایج واقعی یک شغل در مورد نتایج مطلوب است، در حالیکه اشتیاق شامل ارزیابی تجربیات کاری فرد و رفتارهای کاری اوست. رضایت شغل یک نظر مثبت در مورد شغل است و با ایدۀ افزایش تلاش با شور و شوق که خاص اشتیاق شغلی است، مطابقت ندارد. کارکنان مشتاق نسبت به موقعیت شان احساس رضایت میکنند، اما فراتر از رضایتِ صِرف، آنهاانگیزه دارند که برای انجام یک وظیفه انرژی خود را افزایش دهند (اینسئوگلو و وار، ۲۰۱۲).
محققان دیگر رضایت را به عنوان بخشی از اشتیاق شغلی درنظر گرفتند، اما رضایت فقط میتواند منعکس کنندۀ روابط سطحی و فعل و انفعالی باشد. اشتیاق تمایل به سرمایه گذاری خود و توسعۀ تلاشهای اختیاری برای کمک به موفقیت کارفرماست که بسیار فراتر از رضایت ساده با ترتیبات ساده استخدام یا وفاداری اساسی به کارفرماست (میسی و اشنایدر،۲۰۰۸). طبق نظر می و همکاران[۳۰] (۲۰۰۴) اشتیاق در علوم اجتماعی رابطۀ بسیار نزدیکی با ساختارهای دلبستگی شغلی و غرقه شدن در کار دارد. طبق تعریف کانونگو [۳۱] (۱۹۸۲) دلسبتگی شغلی یک حالت شناختی یا اعتقادی شناسایی روانی است. طبق تعریفی دیگر، دلبستگی شغلی به اهمیت نیازها و پتانسیل یک شغل برای ارضای این نیازها بستگی دارد (زرگران مقدم،۱۳۹۰). بنابراین دلبستگی نتیجۀ یک قضاوت شناختی در مورد تواناییهای یک شغل برای ارضای نیازهاست. مشاغل در این دیدگاه با تصویر فرد از خود مرتبط است. اشتیاق با دلبستگی شغلی متفاوت است از این حیث که اشتیاق بیشتر با اینکه چگونه فرد خود را در ایفای نقش به کار می گیرد مرتبط است. علاوه بر این اشتیاق مستلزم استفادۀ فعال از عواطف و رفتارها علاوه بر شناختهاست (می و همکاران، ۲۰۰۴ ، نقل از زرگران مقدم،۱۳۹۰). بنابراین نباید رضایت شغلی و اشتیاق شغلی را یکی دانست. در یک تعریف رضایت شغلی را با عنوان نگرشهای شغلی که ترکیبی است از رضایت شغلی، دلبستگی شغلی و تعهد سازمانی معرفی کردهاند (به نقل از راعی دهقی، کامکار، لندران اصفهانی و سلاسل، ۱۳۹۰) .
۲-۱-۴) محرکهای اشتیاق شغلی
با توجه به اهمیت بحث اشتیاق شغلی، جهت گیری بسیاری از پژوهشها به سمت تعیین عواملی که منجر به اشتیاق کارکنان میشود، معطوف شد. مؤسسه مدیریت و توسعه پرسنل[۳۲] (CIPD) با پژوهش بر روی این مفهوم اذعان نمود که هیچ فهرست قطعی برای محر کهای اشتیاق وجود ندارد. اما از نظر آنها محرکهای اصلی اشتیاق عبارتند از:
رابطۀ قوی مدیر-کارمند یک جزء مهم در اشتیاق کارکنان است.(مؤسسۀ توسعۀ ابعاد بین المللی(۲۰۰۵[۳۳]DDI, به عنوان یک شرکت مشاور های در زمینۀ منابع انسانی، بیان میکند که مدیر برای ایجاد یک نیروی کار مشتاق باید پنج کار انجام دهد:توازن تلاشها با استراتژی، قدرت دادن، ترویج و ترغیب به همکاری و کار گروهی، کمک به افراد برای رشد و توسعه وحمایت و به رسمیت شناختن افراد.
گزارش پرینز،[۳۴] (۲۰۰۶) ۱۰ویژگی محیط کار را که منجر به اشتیاق کارکنان میشود شناسایی کرد.
شکل ۱-۲ ) مدل محر کهای شغلی )رابینسون و همکاران ۲۰۰۴ ، نقل از زرگران مقدم۱۳۹۰
مارکوس (۲۰۱۰) ، گیبونز (۲۰۰۶) محر کهای اشتیاق شغلی را به، صورت زیر برشمرده است:
از مدیران همۀ سطوح سازمان انتظار میرود که با صداقت و درستی رفتار کنند، به کارکنان خود احترام بگذارند.به طور مؤثر با کارکنان گفتگو کنند و آنان را در تصمیم گیری درگیر نمایند. از طریق گفتگوهای چهره به چهره و دونفره روابط مطلوب را پروش دهند و احساس کارکنان را نسبت به شغل شان سرشار از فخر و مباهات نمایند(هیوز و راگ ۲۰۰۸). گیبونز (۲۰۰۶) تأکید مضاعفی بر اهمیت بعضی از این عوامل نموده و بیان داشته است که محر کهایهیجانی چون رابطه فرد با مدیر مستقیم خود و تفاخر و مباهات در کار، چهار برابر بیشتر از محر کهای عقلایی مثل پرداخت مزایا بر تلاشهای کاری کارکنان مؤثرند.
بر اهمیت احساس ارزشمند بودن و درگیر بودن به عنوان یک محرک کلیدی اشتیاق کارکنان تأ کید کردند. این احساس تحت تأثیر عناصر دیگری مثل مشارکت در تصمیم گیریها و فرصتهایی که کارکنان برای توسعه و پیشرفت در مشاغل شان دارند قرار میگیرد که هر یک تأثیر متفاوتی روی حدی که کارکنان احساس ارزشمند و درگیر بودن و به دنبال آن اشتیاق خواهند داشت، دارند )رابینسون وهمکاران، ۲۰۰۴ ، نقل از زرگران مقدم، ۱۳۹۰).
شکل ۲-۱ براساس مدل تشخیصی رابینسون و همکاران (۲۰۰۴) ارائه شده است. مطابق نظر رابینسون و همکاران (۲۰۰۴) این مدل میتواند راهنمایی مفید برای سازمان نسبت به آن جنبه های زندگی کاری باشد که برای حفظ و بهبود اشتیاق کارکنان نیازمند توجه جدی است. بعضی از محر کها در مدل بالا از الزامات اساسی یا قراردادی برای سازمان هستند)عوامل بهداشتی( .مانند پرداخت و مزایای و بهداشت و ایمنی در حالی که دیگر محرکها حوزه هایی هستند که سازمان باید برای اطمینان از ارتباطات مؤثر و مدیریت و همکاری،تلاش بیشتری انجام دهد عوامل انگیزشی(زرگران مقدم، ۱۳۹۰).
محققان پنا (۲۰۰۷)[۳۵] یک مدل جدید به نام «سلسله مراتب اشتیاق» ابداع کردند که شبیه مدل سلسله مراتب نیازهای مازلو [۳۶]است. در پایین این سلسله مراتب نیازهای اساسی پرداخت و مزایا قرار دارد. هنگامی که یک کارمند از این نیازها راضی است به فرصتهای توسعه، امکان ترفیع و سپس سبک رهبری توجه میکنند که در مدل معرفی شده است. در نهایت، هنگامی که همه ی موارد بالا پا یین تر از سطح آرمان و آرزوی کارمند باشد، کارمند به توازن ارزش-معنی در کار توجه میکند که توسط حس ارتباط، داشتن هدف مشترک و حس معناداری در کار نشان داده میشود. شکل ۲-۲ سلسله مراتب اشتیاق(پنا،۲۰۰۷) را نشان میدهد.
شکل ۲-۲) سلسله مراتب اشتیاق )پنا، ۲۰۰۷)
این مدل نشان میدهد که کارکنان در پی یافتن معنی در کار هستند. پنا (۲۰۰۷)معناداری در کار را به عنوان وضعیتی تعریف می کند که یک شغل از طریق ارزش قائل شدن برای کارکنان، قدردانی، ایجاد حس تعلق و هماهنگی با سازمان و احساس سهیم بودن در سازمان، تحقق اهداف را برای کارمند به ارمغان میآورد. در این مدل، همانطور که سلسله مراتب به سمت بالا صعود میکند وسازمان با موفقیت محرکهای اشتیاق را برآورده میسازد، کارکنان بالقوۀ بیشتری را جذب میکند و کارکنان موجود خود را نیز مشتاق تر میسازد.
۲-۱-۵) رابطه اشتیاق کارکنان با عملکرد مدیران ارشد
از نظر ونس[۳۷] (۲۰۰۶)، اشتیاق کارکنان به طور جدایی ناپذیری با اقدامات کارفرما مرتبط است. برای روشن کردن این موضوع که اقدامات کارفرما بر عملکرد و اشتیاق شغلی تأثیر میگذارد او یک مدل عملکرد شغلی ارائه داد. بر طبق این مدل، اشتیاق شغلی کارمند نتیجۀ ویژگیهای شخصی مثل دانش، مهار تها، تواناییها، خلق و خو، نگرش و شخصیت؛ محتوای سازمانی شامل رهبری، تنظیم محیط فیزیکی و اجتماعی و شیوه های منابع انسانی است که مستقیماً بر فرد، فرایند و محتوای اجزای عملکرد شغلی تاثیر میگذارد (مارکوس، ۲۰۱۰).
اکثر محرک هایی که منجر به اشتیاق شغلی می شوند ماهیت غیرمالی دارند؛ بنابراین هر سازمانی که از رهبری متعهد برخوردار است میتواند به سطح مطلوب اشتیاق با صرف هزینه های کم دست پیدا کند. توجه ویژه ای باید به این امر شود که سازمانها پادا شها را غیرمالی انتخاب کنند، مخصوصاً به طوری که احساس قدردانی افراد وحس تقدیر از آنهارا تقویت کنند و همچنین آنهارا ترغیب نمایند تا بیشتر خود را به شغل متعهد نمایند (هولکو و همکاران،۲۰۱۲). این به این معنی نیست که مدیران باید جنبه های مالی کارکنان را نادیده بگیرند. در واقع عملکرد باید با پاداش در ارتباط باشد. همانطور که اشاره شد هیچ فهرست قطعی برای محرک های اشتیاق وجود ندارد. هر یک از مد لها و مطالعات تحقیقاتی طیف وسیعی از عوامل مختلف و اهمیت هر یک را در تحریک اشتیاق کارکنان مورد بحث قرار داده است.آنچه می توان نتیجه گرفت این است که سازمان در درجۀ اول قدرت نفوذ بر روی طیف وسیعی از عوامل (قراردادی و خارج از قرارداد) را دارد و کارکنان نیز درجات مختلفی از اهمیت برای هریک از این عوامل قائلند.
۲-۱-۶) ابعاد اشتیاق شغلی
اشتیاق شغلی کارکنان یک مجموعۀ ذهنی خوشبینانه، انگیزشی به کار محور است؛ که به وسیله ی شور و شوق در کار، پشتکار در کار ، و غرق شدن در کار توصیف میشود (شوفلی و همکاران، ۲۰۰۶، سالانووا و همکاران، ۲۰۰۵ و هایس[۳۸] ۲۰۰۹).
آنان فراتر از وظایف خود عمل کرده و به نتایج فراتر از انتظار نیز دست می یابند(هایس،۲۰۰۹).
ترکیب تمام مؤلفه های فوق باعث میگردد تا افراد به صورت ارادی و خودکار به انجام وظایف و مسئولیتهای خود پرداخته و بدون نیاز به حضور سرپرست، کارهای خود را به نحو احسن انجام دهند (مای، و همکاران ۲۰۰۴؛ نقل از عسگری،۱۳۹۰) .میسی و اشنایدر[۳۹] (۲۰۰۸) بیان کردهاند که تعامل میان ابعاد اشتیاق شغلی کارکنان از بعد شور و شوق در کار آغازمی گردد که اشاره به دیدگاه کارکنان نسبت به محیط کاری آنها دارد (گلانتز[۴۰]،۲۰۱۰ ).پس از آن بنا به همبستگی بالای سطوح شور و شوق در کار و توانایی کارکنان درآزادی عمل برای تصمیمگیری، پشتکار افراد در کار افزایش می یابد و از دیگر سو، همبستگی بالای شور و شوق در کار و غرق شدن در کار، موجب ایجاد علاقه مندی شدید به کار و غوطه وری بیشتر کارکنان برای انجام وظایف میشود (کاپولا، ۲۰۰۸).
۲-۱-۷) استراتژیهای مناسب جهت افزایش اشتیاق شغلی
امروزه با توجه به تنوع بالای نیروی کار، یک رویکرد یکسان، برای اشتیاق شغلی هم هی کارکنان موفق نخواهد بود. به دلیل گستردگی دامنۀ نیازهای کارکنان، توجه به انعطاف پذیری امری ضروری است (ساکز[۴۱]، ۲۰۰۶، ۴۶).
تعریف نظری: اختلال بالینی که مشخصه آن از بین رفتن احساس تسلط و تجربه رنج و عذاب شدید است. این اختلال همراه با از دست دادن انرژی و علاقه، احساس گناه، دشوارترین تمرکز، از دست دادن اشتها و افکار مرگ یا خودکشی می باشد. همچنین سطح فعالیت، توانایی های شناختی، تکلم و کارکردهای نباتی از قبیل خواب، فعالیت جنسی و سایر نظم های زیستی تغییراتی پیدا می کنند. این تغییرات تقریباً همیشه موجب مختل شدن کارکردهای بین فردی، اجتماعی و شغلی بیمار می گردد.
اختلالات خلقی ممکن است قبل از مصرف مواد، در طول دوره وابستگی یا بعد از پرهیز از مصرف درمعتادان قابل تشخیص باشند اما اختلال خلقی ناشی از مواد افیونی واختلال خواب ناشی از مواد افیونی را باید از اختلال افسردگی اساسی، اختلال افسرده خوبی، اختلال دو قطبی و نیز نشانه های خلق افسرده در اختلالات اضطرابی تفکیک نمود (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷).
تعریف عملیاتی: نمره افسردگی فرد در پرسش نامه سلامت عمومی ۲۸ سوالی در سال ۹۳ است.
۳-۶-۱ اضطراب
تعریف نظری: اضطراب هشداری است که فرد را گوش به زنگ می کند و به فرد هشدار می دهد که خطری در راه است و باعث می شود که فرد بتواند برای مقابله با خطر، اقداماتی به عمل آورد. اختلالات اضطرابی طبق متن تجدید نظر شده ویرایش چهارم کتابچه تشخیصی و آماری اختلالات روانی به هشت اختلال تقسیم می شوند. معتادان ممکن است در دوره مسمومیت یا دوره ترک با اختلال اضطرابی ناشی از نوع ماده مصرفی مواجه شوند. در مورد وابستگی به افیون ها این اختلال ممکن است به صورت اختلال مختلط اضطرابی - افسردگی بروز نماید (کاپلان و سادوک، ۲۰۰۷).
تعریف عملیاتی: نمره اضطراب فرد در پرسش نامه سلامت عمومی ۲۸ سوالی در سال ۹۳ است.
۴-۶-۱ اختلال در کنش اجتماعی
تعریف نظری: ۷ ماده را به خود اختصاص می دهد. توانایی فرد در انجام کارهای روزمره، احساس رضایت در انجام وظایف، احساس مفید بودن، قدرت یادگیری و لذت از فعالیتهای روزمره زندگی را بررسی می کند. تعریف عملیاتی: نمره کنش اجتماعی در پرسش نامه سلامت عمومی ۲۸ سوالی در سال ۹۳ است.
۵-۶-۱ رویکرد شناختی ـ رفتاری
تعریف نظری: یک رویکرد روان درمانی است که احساسات ناکارآمد و رفتارها، فرایندها و مضامین شناختی ناسازگارانه را از طریق شماری از روش های سیستماتیک، صریح و هدفدار نشانه میگیرد. این رویکرد با تمرکز بر حل مسأله عهده دار حل مشکلات به خصوصی میشود، و در این رویکرد درمانگر با عمل گرایی تلاش میکند با کمک به مراجع در انتخاب استراتژی خاصی برای مواجهه با مشکل به او کمک کند.
تعریف عملیاتی: در این پژوهش مداخله درمانی گروه درمانی شناختی - رفتاری به عنوان متغیر مستقل بود که در دوازده جلسه برگزار گردید که شامل آموزش های رفتاری، شناختی، مراحل درمان، حل مسأله، با طرحواره ها، انرژی، هیجانها، انگیزه ها، تغییر، کنترل وسوسه، خودیاری، مهارت های اولیه بهبود و پیشگیری عود و خود ارزشمندی بود .
۶-۶-۱ معتاد
تعریف نظری: معتاد عبارت است از شخصی که در نتیجه استعمال متمادی دارو دربدن وی حالت مقاومت اکتسابی ایجاد شده به قسمی که استعمال مکرر آن موجب کاسته شدن تدریجی اثرات آن می گردد و پس از مدتی فرد معتاد میتواند مقادیر سمی دارو را دربدن بدون ناراحتی تحمل کند ودرصورتی که دارو به بدن او نرسد اختلالات روانی وفیزیکی موسوم به سندرم محرومیت حاصل می شود (کفاشیان، ۱۳۸۰). درسال ۱۹۵۰ سازمان جهانی بهداشت، تعریف زیرا را برای اعتیاد ارائه داده است: اعتیاد دارویی، حالتی است که دراثر مصرف دوره ای یا مداوم یک ماده شیمایی (طبیعی یا مصنوعی) که برای انسان یا جامعه مضر میباشد ایجاد شده و ویژگی آن به قرار زیر است :
همچنین براساس ملاک های مطرح شده درراهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی تشخیص وابستگی به مواد افیونی برای وی گذاشته می شود .
تعریف عملیاتی: منظور از معتاد در پژوهش حاضر کسی است که توسط پزشک درمرکز درمان مصرف مواد براساس ملاک های مطرح شده درراهنمای تشخیصی وآماری اختلالات روانی ، تشخیص وابستگی به مواد افیونی برای وی گذاشته شده است .
مواد افیونی: اکثر مواد مخدری که بطور مستقیم و یا غیرمستیم از گیاه خشخاش بدست می آیند و مصرف آنها معمولا با احساس بی حسی و کرختی، تسکین درد و خوابهای عمیق به همراه است را افیون مینامند. که به شکل انواع مختلفی از مواد تولید شده و برای مصارف پزشکی و دارویی و یا مصارف غیرقانونی مورد استفاده قرار میگیرند. مهمترین مواد مخدر افیونی که از خشخاش و محصولات جانبی آن مشتق میشود عبارتنداز: هروئین، تریاک، مرفین، کدئین و متادون است.
فصل دوم:ادبیات و پیشینه نظری
۱-۲ مبانی نظری و پیشینه تحقیق
خصوصیت سیری ناپذیری انسان، باعث تداوم تلاش و پویایی او در زندگی می شود .هرگاه این خصوصیت در مسیر بالندگی و تکامل قرار گیرد، سلامت و بهداشت روانی او سیر ارتقایی را دنبال می کند. اما معمولاً تمام انرژی و استعداد انسان در خدمت رشد و تکامل او قرار نمی گیرد. بعضی اوقات این نیروی حیات بخش به فعاالیت هایی معطوف می گردد که تهدید کننده سلامت روانی افراد است. وقتی سیری ناپذیری انسان با خصوصیت دیگری مثل وابسته شدن همراه شود، زمینه های بروز اختلالات رفتاری و روانی ایجاد می شود. بى تردید اعتیاد یکى از بلاهایى است که همه انسان ها، به ویژه پویایى، فقر، جهل و اعتیاد جوانان را تهدید مى کند.
مثلّث بالندگى، نشاط و خلاقیت را از بعضى جوانان گرفته و از آنها انسان های بیمار و بى خاصیت ساخته است .افزون بر آن، اعتیاد سالانه هزاران انسان را به کام مرگ می فرستد .اعتیاد، گذشته از ایجاد اختلافات خانوادگى که در نهایت به طلاق منجر مى شود، زیان هاى اقتصادى و فرهنگى فراوانى را نیز موجب مى شود. لذا باید در پی درمانی برای این مشکل بود که احتمال عود در آن پایین بوده و باعث بهبود بیماران شده و از خطرات و عوارض آن بکاهد. هنوز مشخص نیست که کدام یک از متغیرها در گرایش به اعتیاد نقش بیشتری دارند.
یکی از مهمترین دستاوردها در طی چند سال اخیر تغییر نگاه مسئولان و کارگزاران نسبت به اعتیاد و مواد مخدر بوده است .اعتیاد را نوعی بیماری روانی تکرار شونده می دانند که معتاد علیرغم تمام عوارض مصرف داروی مخدر، آن را بدون اراده مصرف می کند. در این که آیا اعتیاد را باید بیماری دانست یا یک جرم، دیدگاه های متفاوتی وجود دارد. البته امروزه اعتیاد از نظر سازمان بهداشت جهانی، اصطلاح مقبولی شناخته نمی شود و درسال ۱۹۸۴ به جای اعتیاد اصطلاح وابستگی دارویی را توصیه کرده است .
طبق نظر دوپوند[۵۳] و مک گاورن (۱۹۹۲) اعتیاد، اختلال در سیستم پاداش دهی مغز است که لذّت و درد را کنترل می کند. یک فرد معتاد به دنبال لذّت و تسکین درد و درماندگی خود از مواد مخدر استفاده میکند، اما بیماری و اعتیاد فرد به صورت چاره ناپذیری از لحاظ فردی به رنجی دردناک تبدیل شده و از لحاظ خانوادگی و اجتماعی گاهی به دیگران و اطرافیان به نحو بازگشت ناپذیری آسیب می رساند.
اکثر کسانی که نیاز بدنی خود برای دارو را از دست داده اند، معمولاًپس از مرخص شدن، دوباره به آن روی می آورند. مشکل اعتیاد به عنوان یک پدیده که نتایجش می تواند اثرات بسیار سویی در زمینه های اجتماعی، فرهنگی سیاسی و اقتصادی داشته باشد، درهر جامعه ای مطرح است اعتیاد از یک نظر معضلی فردی - روانی است واز منظری دیگر یک مسئله اجتماعی است.
اگر دردید امنیتی – انتظامی جرم است و قابل پیگیری ولی ازدید روانشناسان وجامعه شناسان آسیبی است درخورریشه یابی وترمیمی است. رشد بی رویه وپرشتاب اعتیاد به مواد مخدر، جوامع مختلف را با مشکلات اساسی روبروکرده است ( صفری، ۱۳۸۲) اعتیاد امروزه صرفاً مشکل معتادان نیست، بلکه مشکل جامعه است و سلامت همه افراد جامعه را به خطر انداخته است. اعتیاد به مواد مخدر یکی از معضلات بهداشتی ، روانی و اجتماعی جهان امروز است .بررسی های اخیر نشان می دهد که بعد ازچندین سال افول، مصرف مواد مخدر درمیان نوجوان در دهه ۱۹۹۰ افزایش یافته و مصرف الکل وسیگار نیز به صورت غیر قابل قبولی بالارفته است (دباغی، ۱۳۸۶).
درمان اعتیاد نیز همیشه با پیچیدگی های زیادی روبرو بوده است که در سطحی ترین آن دوبعدی بودن این بیماری یعنی وابستگی جسمی توام با وابستگی روانی است .درمان این بیماری بدون توجه به یکی از این دومولفه، درمانی ناقص و برگشت پذیر است. تلاش هایی که درجهت یافتن اثر بخش ترین نوع درمان چه درحوزه ی پزشکی و چه درحوزه روانشناسی صورت گرفته کاملا امیدوار کننده بوده اما با توجه به اصل تفاوتهای فردی و دلایل متنوع گرایش به مصرف مواد و همچنین نوع موادی که هر از چند گاه تازه وارد بازار مصرف می شود لزوم ابداع و به کارگیری روش های نوین درمانی به روز را می طلبد همان منبع انواع متعددی از روان درمانی در سایر نا بهنجاریها برای درمان اعتیاد نیز به کار برده می شود .
دراین میان کارایی نسبی روانکاری، رفتاردرمانی و درمانهای انسانگرایانه برای کمک به افراد درجهت شکستن و فروریختن وابستگی به داروهامشخص شده است .به تعبیر آزوبل واکنشهای ترک اعتیاد چیزی بیش از رنج کشیدن از بیماری آنفلونزا نیست .اگر چه معتادان به هروئین زمانی که بستری می شوند ودیگر هروئین دریافت نمی کنند، نشانه های مرضی ترک را طی مدت یک یا دوهفته نشان می دهند. با وجود این اکثر کسانی که نیاز بدنی خود برای دارو را از دست داده اند، معمولاً پس از مرخص شدن، دوباره به آن روی می آورند از این رو بنظر میرسد معتادان به مواد مخدر هنگام ترک علاوه برمشکلات بدنی از مشکلات وعوارض روانشناختی نیز رنج می برند که این امر لزوم اتخاذ یک روشدرمان روانشناختی مفید را برای این بیماران بیش از پیش مشخص می کند (مولودی، ۱۳۸۰).
متخصصان درمان اعتیاد ادعا می کنند ترک اعتیاد موفق دارای سه مرحله می باشد :
سوزنی.
مشاوره وروان درمانی فردی وگروهی وخانواده درمانی دارد .
معتاد است که بعد از ترک دوباره گرفتار اعتیاد میشوند (محمدزاده فراهانی، ۱۳۸۰).
از موارد مهمی که محققان دربحث جلوگیری از عود مجدد اعتیاد مطرح می کنند عوامل روحی وروانی است. پس دراعتیاد همیشه یک مشکل روانی و شخصیتی وجود دارد، به همین خاطر وقتی فرد معتاد برای درمان سمزدایی می شود، در واقع فقط وابستگی بدنی او به مواد مخدر از بین می رود و وابستگی روانی همچنان در وی باقی است، چون او می پنداشته که برای تحمل فشارهایی که به هر دلیل از جنبه نوروتیک و شخصیتی به او وارد شده است، به این اعتیاد احتیاج داشته است (محمدزاده فراهانی ،۱۳۸۰). با توجه به تمام این تفاسیر یکی از مشکلات اصلی معتادین، میزان بارگرایشی است که آنها بعد از ترک مواددارا می باشند .
پژوهشهای زیادی نیز درمورد درمان اعت یاد انجام گرفته است از جمله: نتایج پژوهش روسنو[۵۴] و همکاران
(۲۰۰۰) حاکی از آنست که درمان مهارتهای مقابله ای در مصرف کوکایین موثر است.کادن[۵۵] و همکارانش (۲۰۰۲) بهبود روابط اجتماعی را در ترک الکل موثر دانستند، مارلات[۵۶] (۱۹۹۸) اثر بخشی دو مداخله درمان شناختی رفتاری را در کاهش میزان عود به اثبات رساندند. همچنین در تعدادی از پژوهشها میزان شیوع همبودی مرضی اختلالهای روانی در بین معتادان بالا گزارش شده است.
این پژوهشها نشان می دهند که در بسیاری از سوء مصرف کنندگان مواد، شواهدی از دست کم یک اختلال همراه وجود دارد ران زویل[۵۷] و همکاران (۱۹۹۲) با توجه به اینکه پژوهشهای انجام گرفته هرکدام جنبه هایی خاص از درمان اعتیاد را در نظر گرفته اند و همچنین با توجه به میزان شیوع اختلالات روانی وشخصیتی همراه در بین معتادان که بیش از جمعیت عادی است و علت اصلی آنها در بازگشت به سوء مصرف مجدد می باشد نوع درمان بکار رفته در مورد آنها باید متفاوت از درمانهای سایر اختلالات روانی باشد، لذا لزوم انجام این تحقیق ضروری به نظر می رسد تا درکنار درمان دارویی ورفع علایم جسمانی اثر بخشی درمانهای روانشناختی را در درمان اختلالات همراه با اعتیاد که از عوامل مهم در بازگشت به مصرف مجدد می باشند مورد آزمایش قرار دهد .
از این رو به نظر می رسد معتادان به مواد مخدر هنگام ترک علاوه بر مشکلات بدنی، از مشکلات و عوارض روان شناختی نیز رنج می برند که این امر، لزوم اتّخاذ یک روش درمانی روان شناختی مفید را برای این بیماران بیش از پیش مشخص می کند اعتیاد به مواد مخدر یا اختلال وابسته به مواد به دلیل ماهیت زیستی - روانی- اجتماعی انسان از پیچیدگی خاصی برخوردار است، به همین علّت درمان این اختلال با تأکید بر یک رویکرد محض اغلب دشوار و ناکارآمد می باشد (شهابی،۱۳۸۴).
کارآمدترین رویکرد درمانی در کاهش یا ترک مصرف مواد اعتیادآور شامل ترکیبی از شیوه های جسمی و روانی می باشد همانگونه که می دانیم مسأله سوء مصرف مواد از بزرگترین عوامل مخرّبی است که زندگی نوین بشر را تهدید می کند و اعتیاد از جمله بیماریهایی است که به سختی درمان می شود. در اغلب موارد هدف کنترل و محدود کردن بیماری است. با این حال موارد موفقیت آمیزی از درمان اعتیاد دور از دسترس نیست. شاید بتوان نخستین اقدامات رسمی در حوزه ی اعتیاد را به زمان صفوی نسبت داد (نابدل، ۱۳۸۴).
در آن زمان به دستور حکومت وقت، به افراد معتاد فرصت داده شد تا به ترک اعتیادشان اقدام کنند. البته هیچ گونه آمار رسمی در زمینه ی میزان کارایی این گونه اقدامات در کاهش نرخ شیوع اعتیاد در دست نیست. توجه به ریشه های روانی، بین فردی و اجتماعی و بدنی این بیماری شرط درمان مؤثر آنهاست. همین جنبه های مختلف و متفاوت پیشگیری و درمان اعتیاد را با دشواری مواجه می کند. تاکنون مدلهای درمانی مختلفی برای درمان اعتیاد مطرح شده اند که هر کدام از آنها بیشتر یک جنبه از این بیماری را مورد توجه قرار می دهد. درمانهای دارویی تأمین نیازهای زیستی و بدنی معتادان را مورد توجه قرار می دهند. درمانهای روان شناختی توجه خود را بر اختلال روانشناختی و برنامه ی رواندرمانی مورد نیاز آن بیماران متمرکز کرده اند. گروه های خودیاری باارائه درمان حمایتی و تأمین حمایت اجتماعی سعی درمان خود را طرح ریزی کرده اند و به افزایش بینش معتاد کمک می کنند. مراکز اقامتی تلاش دارند مشکلات اجتماعی را کاهش داده و بیمار را از محیط خانواده و اجتماع دور نگهدارند. با این وجودو در روش های مختلف مشکلات متعددی در فرایند درمان رخ می دهند که اغلب موجب عود بیماری می شوند (پرینس،۲۰۰۴).
آثار وی
«مِن کشف اسرار الباطنیّه و غَوار مذهبِهِم» ،چکیده ردیّه ای بر مذهب اسماعیلی است که بخشهایی از آن به جا مانده است (نسخه خطی کتابخانه آمبروزیانا،گریفینی) ،
این اثر ظاهراً در حدود سال (۴۰۰ ه ق) نوشته شده و شامل گفتارهای ارزشمندی از متون اسماعیلی، بویژه کتاب المحصول ، اثر مفقود شده محمدبن احمد نَسَفی است.
کتاب «البحث علی ادلَّه التکفیر و التَفسیق» بحثی درباره معیارهای تشخیص عقاید بدعت آمیز، بویژه آنهایی است که با تعالیم معتزلی در باب توحید و عدل منافات دارد و کفر و گناه کبیره محسوب می شود. این کتاب شامل بخشی درباره جایگاه خلفای نخستین و مخالفان علی (۷)از دیدگاه زیدیه است و احتمالاً پس از ۴۱۵ نوشته شده است ، چون به دنبال نام عبدالجبار «رَحِمَهُ الله » آمده است.
«الموجَز»، در شرح مذهب فقهی الناصر للحق . بستی ظاهراً بر آن شرحی نوشته که در حاشیه نسخه ای از کتاب الاِبانه ابوجعفر هوسمی از آن نقل قول شده است. ( آرای فقهی بستی مکرر در شرح الناصریات اثر سیف الدین المنصور باللّه نیز نقل ، و در مواردی از آن به گفته بستی احتجاج شده است)
« کتاب المراتب فی مناقب اهل البیت» درباره فضائل خانواده پیامبر؛ ابن شهرآشوب ظاهراً آن را کتاب الدَرَجات ، و رضی الدین بن طاووس، «فضائل علی بن ابی طالب و مراتب امیرالمؤمنین(۷)» خوانده است . به قرار معلوم ، نسخه ابن طاووس فقط بخش راجع به علی علیه السلام را داشته است ؛
« کتاب الباهر»، درباره تعالیم فقهی الناصر للحق است که نام آن در کتاب «سبیل الرَشاد الی معرفه ربّالعباد» اثر «محمدبن حسین بن امیرالمؤمنین» ذکر شده است.
«کتاب المعتَمَد فی الامامه»، درباره امامت بر طبق تعالیم زیدی است که بستی در کتاب «البحث» خود از آن یاد کرده است.[۱۲۹]
اسماعیلیّه فرقهای از شیعه هستند که معتقدند مقام امامت پس از امام صادق (۷) به فرزند بزرگش اسماعیل که در زمان آن حضرت از دنیا رفت منتقل شده است. از این گروه به قرامطه و شش امامی نیز تعبیر شده است. فرقه اسماعیلیه از فِرَق منشعب مذهب شیعه است. ظهور این فرقه، نتیجه اختلاف در امامت اسماعیل با برادرش حضرت امام موسی بن جعفر الکاظم(۷) بوده است. اینان معتقد بودند که بعد از امام جعفر صادق (۷) چون پسرش اسماعیل پیش از پدر در گذشته امامت محمد بن اسماعیل منتقل شده که سابع تام بوده و دور هفت به او خاتمه یافته است. نام این فرقه نیز برگرفته از اسماعیل بن جعفر (۷) است.[۱۳۰]
اندیشه های کلامی اسماعیلیان
اسماعیلیان، خداوند را برتر از آن میدانند که وهم و اندیشه و خرد انسانی بدان دست یابد و یا صفتی بپذیرد و در مورد امامت معتقدند: پس از خداوند، عقل کل و نفس کل جای دارند. مظهر عقل کل، هفت نفرند: شش نبی اولوالعزم و یک قائم. این هفت نفر- پس از عقل و نفس- در جایگاه سوم جای دارند و آنان را «ناطق» گویند. هر ناطقی را یک «وصیّ» است که وی را«امام» یا «اساس» خوانند .ناطق، شریعت جدید را وضع میکند و ناسخ شریعت قدیم است. آنان درباره آخرت بر این باورند که بهشت و دوزخ جسمانی وجود ندارد و به حلول و تناسخ ارواح معتقدند.[۱۳۱]
اسماعیلیه سیستان
تنها گزارشی که درباره فعالیت اسماعیلیه در سیستان وجود دارد مربوط به قرن چهارم هجری است و چگونگی ورود این فرقه در سیستان بیان نشده است؛ شاخص ترین عالم این فرقه در سیستان، ابو یعقوب سجستانی است.
أبو یعقوب إسحاق بن أحمد السجزی در سال ۲۷۶ (ه ق) در سیستان متولد شد و به یمن مسافرت کرده و در مدارس اسماعیلیه یمن شرکت جست؛ ابو یعقوب سجستانی در عصر خویش از شخصیت های برجسته اسماعیلی به شمار آمده به گونه ایی که در مناظرات دارای تبحر گشته و از متفکران فلسفی زمانه خود بوده است.[۱۳۲]
از زندگانى وى اطلاعات چندانى در دست نیست. او در سال ۳۲۲ هـ در بغداد نزد اسماعیلیان مشغول تحصیل بوده و به جمع شاگردان نسفى[۱۳۳] در خراسان پیوسته است. بعد از قتل نسفى در سال ۳۳۲ هـ سجستانى جانشین وى شد. احتمال دارد که وى بعد از ابوحاتم رازى[۱۳۴] داعى کل منطقه ایران شده باشد. گویا قدرت رهبرى آن به منطقه عراق نیز کشیده شده و داعیان شمال عراق و بغداد نیز زیر نظر او فعالیت مى کرده اند. او یکى از نویسندگان پرکار اسماعیلیه است. ابویعقوب در مقابل انتقادات ابوحاتم به نسفى موضع گرفت و از استادش «نسفى» دفاع کرد و کتابى به نام النصره نوشت. وى نیز معتقد بود که حضرت آدم(۷)شریعت نیاورده و دور ششم یعنى دور اسلام با آمدن محمد بن اسماعیل به پایان رسیده است و دور هفتم که دور الغاء شریعت است، آغاز گشته است. ابویعقوب کتابى در تأیید مطالب ابوحاتم و ردّ دیدگاههاى زکریاى رازی به نام اثبات النبوات نوشت و همان ادله ابوحاتم را درباره لزوم بعثت انبیاء بیان کرد. او در کتاب اثبات النبوات از اندیشه هاى اباحه گرانه خود در النصره فاصله گرفت و به دیدگاههاى ابوحاتم و فاطمیان نزدیک شد.[۱۳۵]
گویند وى در آخر عمر از قرامطه جدا شد و به فاطمیان پیوست و این مسئله به وسیله خلیفه چهارم فاطمى المعزّلدین الله انجام گرفت و باعث شد که تمام قرامطه ایران به فاطمیان بپیوندند و کم کم قرامطه در تاریخ محو گردند. بنابر نظر واکر[۱۳۶] او بعد از سال ۳۶۱ هـ که کتاب الافتخار خود را نوشت توسط خلف بن احمد، حاکم سیستان به قتل رسید. پل واکر در کتاب تشیع فلسفى قدیم، نوافلاطون گرایى ابویعقوب سجستانی به ترکیب اندیشه هاى نوافلاطونیان با اصول عقاید اسماعیلى پرداخته است و نشان داده که چگونه اندیشه هاى نو افلاطونیان با عقاید اسماعیلیه نخستین ممزوج گشته است. سجستانى در کتاب دیگر خود الینابیع به اصول عقاید اسماعیلى پرداخته و آنان را به صورت موجز و مختصر بیان کرده است. بعضى معتقدند کتاب المحصول نسفى و النصره ابویعقوب به علت ترویج اباحه گرایى، از سوى فاطمیان مورد استقبال قرار نگرفت و نسخه هاى آن در طول زمان از بین رفت.[۱۳۷]
وی به خاطر تفکرات فلسفی اش به قتل رسید و شاگردش- حمید الدین کرمانی (حجه العراقین) - ادامه دهنده راه استادش قرار گرفت.[۱۳۸]
«ابو یعقوب سجستانی» ۳۰ کتاب نگاشته است که مشهورترین آنان عبارتند از: ۱٫ النصره، ۲٫ الافتخار، ۳٫ المقالید، ۴٫ مسیله الاَحزان، ۵٫ سلم النجاه، ۶٫ سرائر المعاد والمعاش، ۷٫ کشف المحجوب، ۸٫ الوعظ، ۹٫ أُسس البقاء، ۱۰، خزانه الاَدله، ۱۱٫ تآلف الاَرواح، ۱۲٫ تأویل الشریعه، ۱۳٫ أساس الدعوه، ۱۴٫ رساله تحفه المستجیبین، ۱۵٫ الینابیع.[۱۳۹]
از میان کتاب های که به وی منتسب کرده اند، دو کتاب کشف المحجوب- که یک کتاب فلسفی کلامی اسماعلیه است- و « الافتخار» به جا مانده است.
از قرن اول هجری تشیع در سیستان حضور داشته است؛ بدین صورت که با ورود یاران امیرالمومنین(۷) تفکر شیعی در آن منطقه وارد شد و امثال کسانی چون شریح بن هانی این جریان را اداره می کردند، سپس در زمان امام صادق(۷)، حریز بن عبد الله به دستور آن حضرت وارد سیستان شد و مرجعیت فکری شیعی را بر عهده گرفت به گونه ای که در مواقع بحرانی فتوا به قتل خوارج ناصبی داد.
در قرن سوم به خاطر غلبه جریان اهل حدیث دوباره تفکر شیعی در سیستان افول کرد ولی در قرن چهارم به واسطه مرجعیت فکری محمد بن بحر رهنی جریان شیعه به اوج خود رسید و توانست عده بسیاری را طرفدار خود نماید.
علاوه بر شیعیان امامی، زیدیه و اسماعیلیه هم در قرون دوم و چهارم و پنجم هجری فعالیت داشته اند. طبق گزارشی که از کتاب احیاء الملوک بدست می آید که از قرن اول هجری تا زمان حیات نویسنده این کتاب - قرن ۱۱ هجری- محبت اهل البیت در سیستان وجود داشته است. چنانکه وی در این باره چنین می نویسد:
«هرچند متصدیان معاویه و آل مروان تکلیف سب امیر المؤمنین (۷) به آن جماعت-سیستانیان- نمودند از این معنى ابا کردند و افسون و افسانۀ آن قوم قبول طبع سیستانیان نیفتاد. بالاخره از دار الظلم بنى امیه فرمان رسید که از هریک نفر یک مثقال طلا بازیافت نمایند. چون مردم بىاکراه آن وجه را ادا نمودند، رفتهرفته آن وجه به ده مثقال طلا رسید. چون [در]یافتند که بالطوع و الرغبه. هرچیز که طلب شود مىدهند و مرتکب آن عمل شنیع نمىشوند، حکم کردند که در بازار سرهاى زنان اکابر آنجا را بتراشند تا بگفتن آن کلمۀ زشت راضى شوند. آن توفیقیافتگان به این امر راضى شدند و به سبب حضرت امیر راضى نشدند. چون دیدند که بههیچوجه به این گفتگو همداستان نشدند دست از ایشان داشتند. از آنزمان تا حال به محبت اهل بیت راسخ و ثابت قدمند. إِنَّ اَللّهَ لا یُضِیعُ أَجْرَ اَلْمُحْسِنِینَ».[۱۴۰]
گروهی از مسلمانان در روزهای پایانی جنگ صفین با امیر المومنین (۷) به مخالفت برخاسته و حکم به کفر وی و جواز جنگ با او کردند. اینان و کسانی که اعتقادات آنان را داشتند، خوارج نامیده شدند. در روایات از آنان به «مارقین» نیز تعبیر شده است.[۱۴۱]
این فرقه از قرن اول هجری در سیستان حضور داشته اند؛ بدین شرح:
قرن اول
نفوذ خوارج در سیستان(مرحله اول)
در زمان خلافت امیرالمومنین(۷) آن حضرت درگیر جنگ های متعددی شدند که یکی از این جنگ ها، پیکار علیه خوارج بود؛ بعد از اینکه لشکر خوارج شکست خورد باقی مانده های آن ها گریختند و عده ای به سیستان پناه بردند- که از لحاظ جغرافیایی شبیه ترین منطقه به سرزمین عراق و حجاز بود- از جمله این افراد، حسکه بن عتاب الحطبی و عمران بن الفضیل البرجمی بودند که به زالق سیستان رفته و شهر زرنج را محاصره کردند در نتیجه آنجا را تحت تصرف خود آوردند.[۱۴۲]
در این هنگام امیرالمومنین-(۷)، عبد الرحمن بن جزو الطائی را با عدّه ای برای نابودی آنان به آن دیار فرستاد،که ایشان به وسیله حسکه، شهید شدند و آن حضرت به ابن عباس دستور داد که در آنجا والی قرار دهد و او نیز ربعی بن کاس العنبری را به همراه چهار هزار نفر، به آن دیار فرستاد؛ در نتیجه لشکر ربعی بن کاس پیروز گشت و او از سوی امیرالمومنین(۷) والی سیستان شد.[۱۴۳]
حضور یارن امیرالمومنین(۷)در سیستان نشانگر این است که نزدیک ترین یاران آن حضرت، مانندِ شریح بن هانئ[۱۴۴]در این منطقه فعالیت داشته ونهال محبت اهل البیت (:) را درآنجا کاشته وآنان را با الفبای ولایتِ اهل البیت آشنا کرده اند.
چنانکه گفتیم، خوارج در این منطقه نفوذ کردند که به وسیله لشکر امیرالمومنین-علیه السلام- نابود و سرانشان کشته شدند.
تحلیل ورود خوارج به سیستان (مرحله دوم)
در ابتدای ورود خوارج به سیستان، این فرقه دارای اقلیت بودند؛ چنانکه گفتیم دو نفر از سرکرده های خوارج به نام حسکه بن عتاب الحطبی و عمران بن الفضیل البرجمی وارد زالق سیستان شدند و شهر زرنج را محاصره کردند در نتیجه آنجا را تحت تصرف خود آوردند؛ اما لشکر چهار هزار نفری از سوی امیرالمومنان آنان را سرکوب کردند. [۱۴۵]
بعد از اینکه خوارج این منطقه نابود شدند، در زمان حکومت معاویه، خوارج به دستور وی به صورت علنی وارد سیستان شدند[۱۴۶] و به مرور زمان فرقه های مختلفی از خوارج در سیستان فعالیت کردند؛ که این نشان دهنده است که معاویه برای سرکوب اعتقادی مردم سیستان، خوارج را در این منطقه مستقر کرد.
درست است که در کوتاه مدت فرقه خوارج نتوانست، بر عقاید مردم سیستان تاثیر بگذارد چنانکه گفتیم در زمان حکومت یزید سیستانیان علیه او شورش کردند؛ اما در طولانی مدت به خاطر فرقه سازی از طرف دستگاه حکومت اموی، دو جریان خوارج مانند ازارقه و عطویه در این منطقه تاثیر فراوانی گذاشتند به گونه ایی که در انتهای قرن اول هجری اکثریت مردم سیستان متمایل به خوارج شدند؛ چنانکه شیخ مفید(۴)گزارش کرده که در زمان حیات حریز بن عبد الله سجستانی، خوارج اکثریت سیستان را تشکیل می دادند.[۱۴۷]
تحلیل نفوذ خوارج در سیستان (مرحله سوم)
بعد از اینکه شریح و یارانش به شهادت رسیدند و خوارج از کرمان رانده شدند،[۱۴۸] بهترین مکان برای آنان سیستان بود تا فعالیت های خود را ادامه دهند از سوی دگر، سیستانیان رضایت چندانی نسبت به حکومت اموی نداشتند؛ در نتیجه خوارج از این موقعیت بهره جستند و با آمدن همیان بن عدی السدوسی به سیستان فعالیت خوارج در آن ناحیه دوباره شروع شد. [۱۴۹]
با توجه به اینکه کرمان مرکز خوارج ازارقه بوده و رهبری این تفکر را قطری بن الفجاءه را برعهده داشته است،[۱۵۰] میتوان چنین نتیجه گرفت با ورود همیان بن عدی السدوسی از کرمان به سیستان، تفکر ازارقه بار دگر وارد سیستان شد؛ چنانکه با ورود قطری بن الفجاءه همراه حسن بصری[۱۵۱] اولین گام های ازارقه در سیستان آغاز گردید و با ورود همیان این تفکر رشد یافت؛ سپس «ابوخلده خارجی» در سیستان ادامه دهنده راه خوارج بود که وی در سال ۸۶(ه ق ) از سوی حجاج دستگیر شد ولی پیروانش در منطقه فعالیت می کردند.[۱۵۲]
با توجه به نگاشته تاریخ سیستان کثرت جنگ هایی که در سیستان رخ داده، باعث شد که در این قرن مکتب خاصی در سیستان رشد ننماید.[۱۵۳]
الف: ازارقه
این گروه پیروان ابو راشد نافع بن الازرق (م ۶۵ هجرى ) هستند. نافع نخستین کسى بود که با ابداع برخى آراى خاص باعث تفرقه و انشعاب در میان خوارج گردید. ازراقه بیش از دیگران در تبدیل شدن خوراج به یک گروه مذهبى و کلامى و نه صرفاً سیاسى، نقش داشتند؛ درعین حال، ازارقه از لحاظ سیاسى و نظامى و نیز تعداد پیروان و سپاهیان از دیگر فرقه هاى خوارج قوی تر و پر نفوذ تر بودند.
نافع در زمانى که عبدالله بن زبیر قیام کرده بود و بر مناطقى از جمله بخشهایى از ایران تسلط یافته بود، از بصره به سمت اهواز حرکت کرد و اهواز، فارس، کرمان و نواحى اطراف را به تصرف درآورد. آن ها به رهبرى نافع مدت ها با سپاهیان ابن زبیر و امویان جنگیدند تا اینکه ابن زبیر، یکى از فرماندهان خود را به نام مهلب بن ابى صفره با بیست هزار تن، از بصره به جنگ آن ها فرستاد. مهلب نوزده سال با ازارقه جنگید که مدتى ازسوى ابن زبیر و مدتى نیز ازسوى حجاج و در زمان حکومت عبدالملک بن مروان بود. او در یکى از جنگ ها نافع را کشت و سپس با ایجاد اختلاف در سپاه ازارقه، آنان را به کلى نابودکرد.[۱۵۴].
تاثیر ازارقه در سیستان
قَطَری بن الفجاءه همراهِ حسن بصری در سال(۴۲ه.ق) به دستور معاویه وارد سیستان شد[۱۵۵] و در زمان حکومت عبدالله بن زبیر در مکه، رهبری ازارقه-که پیروان «ابوراشد نافع بن الازرق» بودند را بر عهده گرفت؛ در همین دوران علیهِ حجاج شورید درنتیجه درسال ۷۹(ه.ق) در طبرستان کشته شد؛ وی درشهرهای مختلفی سکونت داشت که از جمله این شهرها سیستان درسال (۷۴ه.ق) بوده است؛[۱۵۶] این فرقه در ابتدا رویکرد کلامی داشت ولی به مرور زمان موضع سیاسی گرفت و علیهِ عبدالله بن زبیر و حجاج پیکار می کردند.[۱۵۷]
ب: عطویه
نجد بن عامر حنفى موسس فرقه نجدات از یمامه حرکت کرد تا به ازارقه پیوندد. در بین راه دو نفر به نام ابوفدیک و عطیه بن اسود (متوفی ۷۵ه.ق) که از نافع بن ازرق جدا شده بودند به نجده پیوسته و با وى بیعت کردند و او را امیرالمومنین خواندند و بدین سان فرقه جدیدى پدیدآمد؛ علت اختلاف نجده و نافع مسئله تقیه بوده است؛ زیرا نافع تقیه را حرام مى دانست و نجده آن را جایز مى دانست. کار این فرقه سرانجام به اختلاف کشید: گروهى دنبال عطیه بن اسود حنفى به سیستان رفتند و خوارج سیستان از وی تبعیت کردند به همین علت است که به خوارج سیستان در این دورانعطویه می گفتند و مبانی این فرقه همان مبانی «نجد بن عامر» است وگروهى با ابوفدیک به جنگ با نجده که از اصول خوارج تخطى کرده بود، پرداختند این گروه سرانجام نجده راکشتند. وگروهى به نجده وفادار ماندند.[۱۵۸]
درصد
۵.۹
۲۹.۶
۵۵.۲
۹.۱
بنابراین با توجه به جدول فوق ۵.۹ درصد پاسخ دهندگان میزان آشناییشان نسبت به سازماندهی فضای سیاسی بسیارزیاد، ۲۹.۶ درصد زیاد، ۵۵.۲ درصد متوسط و۹.۱ درصد کم می باشد.
نمودار ۴-۶ میزان آشنایی سازماندهی فضای سیاسی
۷- چگونگی سازماندهی فضای سیاسی استان گیلان
آشنایی با چگونگی سازماندهی فضای سیاسی در استان گیلان خود از جمله مواردی است که نیاز به تحقیق و مطالعه در همه زمینه ها داشته و در استان گیلان این سازماندهی بصورتهای مختلف صورت گرفته است. و تایید یا رد چگونگی سازماندهی فضای سیاسی در استان گیلان نمی تواند از دید یک شخص عادی صورت گیرد. اگر چه اکثر پاسخ دهندگان جامعه آماری در این زمینه اطلاعاتی در حد متوسط تا زیاد داشته ولی براساس نظرسنجی از مجموعه ۳۸۴ نفر جامعه آماری درشهرستان بندر انزلی ۱۶ نفر سازماندهی فضای سیاسی استان را بسیارخوب، ۱۵۲ نفر خوب، ۲۰۶ نفر ضعیف و ۱۰ نفر بسیارضعیف بیان نموده اند.
جدول ۴-۷ چگونگی سازماندهی فضای سیاسی در استان گیلان
شرح
بسیارخوب
خوب
ضعیف
بسیارضعیف
تعداد
۱۶
۱۵۲
۲۰۶
۱۰
درصد
۴.۱
۳۹.۵
۵۳.۶
۲.۶
بنابراین با توجه به جدول فوق ۴.۱ درصدپاسخ دهندگان سازماندهی فضای سیاسی استان گیلان را بسیارخوب، ۳۹.۵ درصد خوب، ۵۳.۶ درصد ضعیف و۲.۶ درصد بسیارضعیف می دانند.
نمودار ۴-۷ چگونگی سازماندهی فضای سیاسی در استان گیلان
۸-تاثیرگذاری تغییرات مدیریتی در سازماندهی سیاسی استان گیلان
سازماندهی سیاسی فضا، ازاهم مسائلی است که یک کشور در حال رشد باید برای انجام برنامه ریزیهای اقتصادی و اجتماعی و اداری بهترین سرزمین و بهرهبرداری بیشتر به آن توجه نمود. مادامی که سازماندهی صحیحی نداشته باشیم بازده هرگونه برنامه ریزی در سطح ملی، منطقهای و محلی ناچیز و احتمالاً مغشوش خواهد بود.در سالهای اخیر و پس ازهر تغییر مدیریتی در کشور، تغییرات بخصوصی در سازمانهای مختلف داده شده و مدیران استانی نیز با توجه به خصوصیات فوق و با توجه به سلایق شخصی در جامعه کوچک و بزرگ تغییرات مدیریتی را اعمال می نمایند. لذا این تغییر مدیریت در اکثر موارد روند رو به تخریب داشته و در برخی اوقات مدیر قبلی هنوز نتوانسته برنامه ریزی مدیریتی خود را در سازمان اجرا نماید و مدیر جدید نیز در ادامه کار او قدم برنداشته و در نتیجه گاهی اوقات برخی از کارهانیمه تمام می ماند. از مجموعه ۳۸۴ نفر جامعه آماری در شهرستان بندر انزلی ۷۵ نفر تاثیرگذاری تغییرات مدیریتی در سازماندهی سیاسی استان گیلان را بسیارزیاد، ۱۵۸ نفر زیاد، ۱۲۰ نفر متوسط و ۳۱ نفر کم بیان نموده اند.
جدول ۴-۸ میزان تاثیرگذاری تغییرات مدیریتی در سازماندهی سیاسی استان گیلان
شرح