۱-۵-۴-رسانایی الکتریکی :
مقاومت ورقه دو بعدی گرافن که مقاومت بر واحد سطح نیز گفته می شود، ۳۱ اهم است. رسانایی الکتریکی گرافن در مقایسه با مس بیشتر می باشد و هادی بهتری خواهد بود.
۱-۵-۵ -رسانایی گرمایی :
رسانایی گرمایی گرافن تقریباً ۵۰۰۰ وات بر متر درجه کلوین اندازه گرفته شده است. رسانایی گرمایی مس در دمای اتاق ۴۰۱ وات بر متر درجه کلوین است. یعنی گرافن ۱۰ برابر بهتر از مس گرما را منتقل می کند.
۱-۵-۶-چگالی :
سلول واحد شش وجهی گرافن دو اتم کربن دارد و سطح مقطعی برابر ۰/۰۵۲ نانومتر مربع دارد. بر اساس محاسبات چگالی آن۰/۷۷ میلی گرم بر متر مربع است. تختخواب توری شکلی را تصور کنید که مساحت آن یک متر مربع است و ۰/۷۷ میلی گرم وزن دارد.
۱-۵-۷ -شفافیت نوری :
گرافن تقریباً شفاف است. فقط ۳/۲ درصد از شدت نور را مستقل از طول موج در دامنه اپتیکی جذب می کند. این عدد بیانگر آن است که گرافن معلق هیچ رنگی ندارد. در شکل(۱-۹) اولین تصویرمیکروسکوپیک منتشرشده از گرافن به روش پوسته پوسته کردن میکرومکانیکی نشان داده شده است و در شکل(۱-۱۰) طول پیوند کربن-کربن در گرافن نشان داده شده است.
(شکل۱-۹): تصویرمیکروسکوپیک منتشرشده از گرافن به روش پوسته پوسته کردن میکرومکانیکی
(شکل۱-۱۰): طول پیوند کربن-کربن در گرافن
۱-۵-۸ -مقاومت مکانیکی :
مقاومت شکست گرافن ۴۲ نیوتن بر متر مربع است. برای یک فیلم نازک فرضی از فولاد با ضخامت مشابه گرافن، (ضخامت لایه ای ۳/۳۵ آنگستروم از گرافیت) مقاومت شکست درحدود ۰/۴۲- ۰/۰۸۴ نیوتن بر متر مربع خواهد بود و نشانگر آن است که استحکام گرافن ۱۰۰ برابر فولاد است.
۱-۶-کاربرد های گرافن :
۱-۶-۱ - ساخت ترانزیستورهای بسیار کوچک وبسیار سریع با بهره گرفتن از گرافن
گروه تحقیقاتی دانشگاه منچستر یک ترانزیستور گرافنی یک نانومتری ساخت که ضخامت آن یک اتم و قطرش برابر ده اتم بود. عده ای پیش بینی کرده بودند که ترانزیستورهای مذکور که از مشتقات گرافن بودند روزی جای سیلیکون را به عنوان پایه ی محاسبات آینده بگیرد. به مدت چهل سال، یک قانون کلی به نام قانون مور بر محاسبات حکمفرما بوده است. این قانون پیش بینی می کند که تقریباً هر دو سال، تعداد ترانزیستورهای مورد استفاده روی تراشه ها دو برابر خواهد شد. با این وجود، سیلیکون که تا به حال پا به پای قانون مور آمده است، در ابعاد زیر ده نانومتر ساختارهای پایداری ندارد. جدیدترین تراشه های امروز تنها چهل و پنج نانومتر ابعاد دارند. بنابراین وجود جایگزینی برای سیلیکون احساس می شود. گرافن ها از خواص رسانشی فوق العاده ای برخوردارند و به همین دلیل نامزد نسل آینده ی ترانزیستورهای سرعت بالا هستند. شرکتهایی مانند آیبیام و نوکیا هم به آینده گرافن امید بستهاند. آیبیام یک ترانزیستو ۱۵۰ گیگا هرتزی تولید کرده است؛ در حالی که سریعترین ترانزیستور سیلیکونی قابل قیاس با این ترانزیستور، در فرکانس ۴۰ گیگاهرتز کار میکند. به گفته دکتر یو مینگ لین از آیبیام، “در مورد سرعت ترانزیستورها، در حال حاضر هیچ مرزی برای حد نهایی سرعت آنها وجود ندارد. هرچند به مشکلاتی برخوردهایم که باید برطرف شوند، ولی فکر نمیکنم که مشکلی با خواص گرافن داشته باشیم”.
۱-۶-۲-ذخیره بسیار متراکم داده ها
گروهی از پژوهشگران دانشگاه Rise یک نمونه حافظه شبیه حافظههای فلش کنونی ساختند که مبتنی بر گرافن طراحی شده بود و علاوه بر اینکه از چگالی و تراکم بیشتری برخوردار بود، اتلاف حافظه کمتری داشت.
۱-۶-۳- ذخیره انرژی
کاربرد گرافن در بخش انرژی نیز قابل توجه است. تلاشها برای استفاده از این ماده جهت ساخت خازنهای پرقدرت با قابلیت ذخیره و انتقال جریان الکتریسیته آغاز شدهاست. هماکنون نیز بعضی از شرکتهایی که در ساخت محصولات الکترونیکی ویژه از نانولولههای کربنی استفاده میکنند، در حال روی آوردن به گرافن هستند. نمونهای از این محصولات الکترونیکی ویژه، لباسهایی هستند که میتوان آنها را پوشید و در صورت نیاز تجهیزات الکتریکی را با آنها شارژ کرد. همچنین از ترکیب گرافن و آب برای ذخیره انرژی استفاده می کنند. آب، سبب خیس نگهداشتن گرافن (به شکل ژل) می شود و یک نیروی دافعه میان ورقههای منفرد ایجاد کرده و با جلوگیری از اتصال دوباره این ورقهها به یکدیگر، امکان استفاده از این ماده را در کاربردهای واقعی ایجاد میکند. کارایی ژل گرافنی در ابزارهای ذخیره انرژی هم از نظر میزان بار قابل ذخیرهسازی و هم از نظر زمان رهایش این بار بسیار بهتر از فناوری دیگر مبتنی بر کربن بود. دکتر دان لی، استاد دانشکده مهندسی مواد دانشگاه موناش به همراه همکارانش روی گرافن کار کردهاند؛ این ماده میتواند مبنایی برای تولید نسل بعدی سامانههای بسیار سریع ذخیره انرژی باشد. وی میگوید: «اگر بتوانیم این ماده را به درستی دستکاری کنیم، بهطور مثال آیفون شما میتواند در عرض چند ثانیه و یا حتی کمتر شارژ شود».
۱-۶-۴-تجهیزات نوری ،سلول های خورشیدی و نمایشگرهای لمسی انعطاف پذیر
گروهی از پژوهشگران دانشگاه کمبریج اظهار داشتند مزیت اصلی گرافن در این است که میتواند نور و الکتریسیته را از خود عبور دهد. این ویژگیها در کنار مزایایی مانند استحکام و انعطافپذیری باعث میشود تا استفاده از آن به افزایش بازده سلولهای خورشیدی و لامپهایLED بیانجامد، مضاف بر اینکه در ساخت تجهیزات نسل جدید از جمله نمایشگرهای لمسی، نوریابها و لیزرهای فوق سریع نیز سودمند خواهد بود. امروزه روشهای بسیار متنوعی برای ساخت گرافن بکار برده میشود که از متداولترین آنها میتوان به روش های پوسته پوسته کردن میکرومکانیکی، روش رشد همبافته، رسوب بخار و روش های شیمیایی را نام برد. برخی روش های دیگری همانند شکافتن نانو لوله های کربنی برای تولید نانوشیمیایی نوارهای گرافن و ساخت با امواج ماکرویو نیز اخیراً بکار برده شده اند. گرافن در حالت ایده آل یک ساختار کاملا دو بعدی است؛ نانو ساختاری تک لایه از اتم های کربن که با پیوندهای کووالانسی به هم وصل شده اند و یک شبکه شش ضلعی کاملاً مسطح پدید آورده اند.
۱-۷- روش های تولید گرافن
گرافن و گرافن تغییر یافتهى شیمیایى یا به عبارت دیگر، مشتقات شیمیایى گرافن، گزینههاى بسیار مناسبى براى کاربردهاى مختلفى همچون مواد ذخیرهکنندهى انرژى، مواد شبه کاغذ، کامپوزیتهاى پلیمرى، ابزارهاى بلور مایع و نوسانگرهاى مکانیکى به شمار میروند. تاکنون، روشهاى مختلفى براى تولید گرافن از گرافیت و مشتقاتش ابداع شده است که هر یک، مزایا و محدودیتهایی دارند. در ادامه، به برخی از این روشها اشاره میشود:
۱-۷-۱ - لایه لایه کردن میکرومکانیکی گرافیت
این روش که به نام نوار اسکاتلندی یا روش پوست کنی نیز معروف است ، ادامه ی کارهای قبلی در زمینه لایه لایه کردن میکرومکانیکی گرافیت الگودهی شده بود. این روش منجر به تولید مقدار اندکی گرافن می شود که می تواند در مطالعات بنیادی مورد استفاده قرار گیرد.
۱-۷-۲-تولید گرافن از اکسید گرافیت
از قرن نوزدهم که اکسید گرافیت برای اولین بار تهیه شد، برای تولید این ماده، عمدتاً از روش های Brodie ، Staudenmeierو Hummer استفاده شده است. هر سه روش مذکور، شامل اکسید کردن گرافیت در حضور اسیدها و اکسیدکننده های قوی است. به رغم تحقیقات زیادی که برای روشن کردن ساختار اکسید گرافیت انجام شده است، همچنان چندین مدل در مقالات، مورد بحث واقع می شود. برای نمونه در شکل(۱-۱۱)، شمای کلی از فرایند Hummeبه تصویر کشیده شده است.
(شکل۱-۱۱):شمای کلی از فرایند Hummers
در (شکل ۱-۱۱)، روش Hummers و نهایتاً، کاهش حرارتی نشان دادهشدهاست. بهطور خلاصه، در این فرایند، ابتدا گرافیت بهصورت حجمی در آب اکسید شده و لایههای آن، از هم جدا میشوند و در نهایت با حرارت کاهش یافته و گرافن تکلایه حاصل میگردد. همانطور که بیان شد اکسید گرافیت، بهعنوان پیش ماده برای تولید گرافن در این فرایند درنظر گرفته میشود. چون اکسید گرافیت ساختاری لایهاى شکل ازجنس ورقههاى اکسید گرافن دارد که بسیار آب دوست است، مولکولهاى آب، به راحتى مىتوانند در بین این صفحات وارد شوند. شایان ذکر است که میتوان با بهره گرفتن از امواج ماورای صوت (شکل ۱-۱۲) و به هم زدن شدید مخلوطی از اکسید گرافیت و آب به مدت طولانی، این ماده را کاملاً لایهلایه و یک مخلوط معلق کلوئیدی آبی از ورقههای اکسید گرافن تولیدکرد. همچنین، در(شکل ۱-۱۳)، میتوان نمایی کلی از مراحل فرایند تولید گرافن از گرافیت را مشاهده نمود.
(شکل ۱-۱۲):امواج ماورای صوت
(شکل ۱-۱۳):نمایی کلی از مراحل تولید گرافن از گرافیت
در (شکل ۱-۱۴)، تصویر میکروسکوپی الکترونی روبشی۱۹ از صفحات انباشتهشده و کاهشیافتهی اکسید گرافیت، ارائه شدهاست.
۱۹.SEM
(شکل ۱-۱۴): تصویر میکروسکوپی الکترونی روبشی۱۹ از صفحات انباشتهشده و کاهشیافتهی اکسید گرافیت،
۱-۷-۳-تولید گرافن از مشتقات دیگر گرافیت
گرافیت با ترکیبات جوف گذاری شده و گرافیت های بسط۲۰ که نوع خاصی از ترکیبات لایه دار گرافیتی هستند، به عنوان ماده ی۲۱ پذیر اولیه در در ساخت سوسپانسیون های کلوئیدی از ورقه های گرافن تک لایه ای، مورد استفاده قرار گرفته اند. به شکل ایده آل استفاده از گرافیت، ترکیبات لایه دار گرافیت و گرافیت های بسط پذیر، امکان تولید سوپانسیونی از ورقه های گرافنی با کیفیت بالا، تقریباً گرافن خالص را ایجاد کند.
۱-۷-۴-تولید ورقه های گرافن به روش سنتز الکتروشیمیایی
سنتز الکتروشیمیایی ورقه های گرافن ،یک فرایند تک مرحله ای است. در این فرایند، از دو میله که از جنس گرافیت با خلوص بالا هستند، به عنوان الکترود استفاده شده است سپس الکترودها را در یک سلول الکتروشیمیایی و در الکترولیتی که حاوی یک محلول یونی و آب است، غوطه ور می سازند که در شکل (۱-۱۵) سمت چپ می توان نمونه ای از این سلول الکتروشیمیایی را ملاحظه نمود.
۲۰.intercalation compound graphite
۲۱.expandable graphite
(شکل۱-۱۵): سلول الکتروشیمیایی
از سمت چپ به راست، بهترتیب: سلول الکتروشیمیایی تولید گرافن، ورقههای گرافن از آند گرافیتی و اصلاحشده از واکنش شیمیایی، عکس گرافن بهدستآمده از میکروسکوپ الکترونی عبوری۲۲ بهعنوان محصول این فرایند، بهطول و عرض ۷۰۰ و ۵۰۰ نانومتر و ضخامت کمتر از ۱/۱نانومتر.
در (شکل ۱-۱۶) نمونهای از الگوی آزمایشگاهی سلول الکتروشیمیایی برای تولید گرافن، نشان داده شده است. در سمت راست سلول الکتروشیمیایی نشان داده شده، محصول بهدست آمده از این سلول، به نمایش گذاشته شده است.
شکل (۱-۱۶): نمونهای از الگوی آزمایشگاهی سلول الکتروشیمیایی برای تولید گرافن
۲۲.TEM
۱-۸-دگر شکل های کربن(آلوتروپ ها)
۱-۸-۱-الماس
الماس یکی از سنگهای قیمتی و یکی از آلوتروپهای کربن است که در فشارهای بالا پایدار است. آلوتروپ دیگر کربن گرافیت نام دارد. الماس در حالت پایدار دارای ساختار بلند روی (مکعبی) است. الماس ساختار منشوری نیز دارد که این ساختار بصورت شبه پایدار در طبیعت به صورت کانیلونسدالنیت وجود دارد. در شکل (۱-۱۷) ساختار مکعبی الماس نشان داده شده است.
شکل (۱-۱۷): ساختار مکعبی الماس
۱-۸-۲-گرافیت
گرافیت یکی از آلوتروپهای کربن است که به جهت نرم بودن و رنگ سیاهش در ساخت نوک مداد مورد استفاده قرار میگیرد. گرافیت ساختار لایه-لایه داشته و از قرار گرفتن ۶ اتم کربن به صورت ۶ ضلعی منظم پدید آمده است. این اتمها با پیوند کوالانسی به هم متصلند و نمیتوانند با کربنی خارج از این لایه پیوند کوالانسی تشکیل دهند، بنابراین یک لایه گرافیت از طریق پیوند واندروالس -که پیوند ضعیفی است- به لایههای زیرین متصل است. این خاصیت سبب میشود لایههای گرافیت به راحتی به روی هم بلغزند. به همین دلیل از این ترکیب برای «روان کاری» و «روغن کاری» استفاده می شود. از گرافیت به عنوان الکترودهای کوره، روان کننده، ماده نسوز، قطعات الکتریکی، رنگها، فولادهای پرکربن، چدنها، مداد گرافیتی استفاده میشود.شرایط استاندارد است.در ( شکل ۱-۱۸) کانی گرافیت نشان داده شده است.
( شکل ۱-۱۸):کانی گرافیت
۱-۸-۳-فولرن
زمان تمرکز- کرپیچ (دقیقه)
۲/۱۹۵۹
زمان تمرکز- کالیفرنی (دقیقه)
۶/۱۹۶۹
زمان تمرکز- برانسی ویلیمز (دقیقه)
۴۸۵۲
این رودخانه یکی از شعب مهم و پرآب رودخانه کرخه بوده و آبهای منطقه وسیعی از استان لرستان را جمعآوری و به رودخانه کرخه میرساند. رودخانههای فرعی چم زکریا، خرمآباد، چولهول و مادیانرود ( از شمال و مشرق و جنوب شرقی و مغرب آن، با جهت جریانی از شرق به غرب و از غرب به شرق و سپس جنوب) در طول مسیر به آن میپیوندد و سرانجام سیستم واحدی به نام رودخانه کشکان را تشکیل میدهد رژیم هیدرولوژیکی این رودخانه با توجه به شرایط آب و هوایی کوههای مرتفع زاگرس عمدتاٌ برفی و در دامنه کم ارتفاع بارانی میباشد. یکی از سرشاخه های اصلی این رودخانه به نام هروکاکارضا نامیده شده از دامنه کوههای ازگن و قارون واقع در مشرق شهر خرمآباد سرچشمه میگیرد و پس از تلاقی با شاخه دیگر به نام کهمان رودخانه کشکان را تشکیل میدهد. رودخانه سپس در جهت غرب جریان مییابد شعبات مختلفی را مانند ذکریا، شیخگل، سراب رفتخان، دریافت مینماید در روستای چمباغ با شاخه مهم خود با نام آب خرمآباد تلاقی مینماید ( وزارت نیرو، ۱۳۸۵). رودخانه بزرگ کشکان در میان درهای عمیق و پر پیچ و خم به موازات جاده خرمآباد- پلدختر جریان مییابد. شاخه های متعددی را از دو سوی مسیر دریافت مینماید که مهمترین آنها آب چولهول، در جهت عمومی باختر روانه میگردد و در روستای گلسفید به به رود خانه کرخه میپیوندد. این رودخانه دارای جریان آب دایمی بوده و حوزه آبریز آن عمدتاٌ کوهستانی و مرتفع بوده و مسیر آن کوهستانی و پر پیچ وخم بوده است. همچنین پهنای رودخانه از ۲۰ تا ۵۰ متر و ژرفای آن از ۱ تا ۵/۲ متر متغیر میباشد. رژیم آبی رودخانه برفی بوده و دوران پرآبی آن درماههای بهار میباشد. به علت کمعرض بودن دره رودخانه از آب آن استفاده چندانی به عمل نمیآید (وزارت نیرو، ۱۳۸۵). بررسیها نشان میدهد که رودخانه کشکان سالیانه حدود ۲۷ درصد از گذر حجمی رودخانه کرخه را به وجود می آورد این در حالی است که وسعت آن حدود ۲۱ درصد از مساحت حوزه کرخه میباشد (سورینژاد، ۱۳۸۰). رودخانه کشکان پس از طی مسافتی حدود ۳۰۰ کیلومتر در منتهی الیه جنوب شهرستان پلدختر در محل گاومیشان به رودخانه سیمره پیوسته ورودخانه کرخه را تشکیل میدهد.
حوزه آبخیز رودخانه کشکان که در بخش مرکزی رشته کوههای چین خورده مرتفع زاگرس واقع شده است، به لحاظ موقعیت طبیعی منطقهای کاملا کوهستانی میباشد، به طوری که اطراف آن را رشته کوهای متعددی محصور کرده است. لذا از نظر ژئومورفولوژی به واحدهای کوهستانی مرتفع و کم ارتفاع، تپهها، فلاتها و تراسهای فوقانی، دشتهای پایکوهی صاف و هموار و واریزههای بادبزنی شکل(مخروط افکنههای مرکب) تقسیم بندی میگردد (سورینژاد، ۱۳۸۸).
از نظر پوشش گیاهی کلاٌ سه کاربری عمده ( کشاورزی، جنگل، مرتع) در سطح حوزه تفکیک شده است. اراضی جنگلی بلوط به همراه سایر گونه های جنگلی حالت غالبی را داشته و گونه های مرتعی در درجه دوم اهمیت از لحاظ درصد تاجپوشش قرار داشته اند و اراضی مرتعی حالت غالب داشته و گونه های جنگلی درختی و درختچهای یا اصولاٌ حضور ندارند و یا در درجه دوم و سوم اهمیت قرار دارند. کاربریهای مرتع، جنگل، اراضی نظامی، تأسیسات، زراعت، اراضی غیر مرتعی و جنگلی به ترتیب ۷/۹۳۵۳۱، ۹/۵۹۲۴۲۸، ۴/۲۴۴۸، ۲/۸۶۴، ۹۴/۲۶۶۷۲۷ هکتار که هر کدام از انها به ترتیب ۷۸/۹، ۹۷/۶۱، ۲۶، ۹/۰،۹/۲۷ درصد از کل حوزه آبخیز را به خود اختصاص دادهاند (ویسکرمی، ۱۳۷۸).
ناهمواریهای این حوزه از نظر زمین شناسی و چینهشناسی در اثر حرکات تکتونیکی و کوهزایی آلپی در دوران سوم در منطقه زاگرس چینخورده و رو رانده به وجود آمدهاند، جنس سنگهای تشکیلدهنده آنها اغلب از آهک و مارنهای آهکی و ماسهسنگ قرمز همراه باشیل هستند که از نظر چینهشناسی در اواخر دوران دوم و اوایل دوران سوم زمین شناسی به وجود آمدهاند. از نظر ساختمانی در این حوزه طبقات آهکی با ضخامت زیاد و با ساختهای ساده و موافق بر روی هم به صورت لایه لایه و متناوب با دیگر سنگها تشکیل شده است ( سورینژاد، ۱۳۸۰). بطور کلی از نظر سنگشناسی در حوزه آبخیز کشکان دو گروه سنگهای رسوبی و آذرین وجود دارد. در زون زاگرس رورانده سنگهای رسوبی و آذرین و در زون زاگرس چینخورده فقط سنگهای رسوبی وجود دارند. سنگهای آذرین بیشتر شامل سنگهای ولکانیکی است که دارای ترکیب متوسط بوده و در مغرب شهرستان الشتر و در مجاورت با رادیولاریتها و آهکهای کرتاسه برونزد دارند. سنگهای رسوبی بیش از ۹۵ درصد از سطح کل حوزه آبخیز کشکان را در برگرفتهاند که در این میان سهم نهشتههای آبرفتی، دشتها و رودخانهها ۲۵ الی ۳۰ درصد از این مقدار میباشد (ویسکرمی، ۱۳۷۸).
پدیدههای مختلف آب و هوایی مانند بارندگی، درجه حرارت، رطوبت نسبی و باد ازجمله عوامل مؤثر وکلیدی در تعیین وضعیت پوشش گیاهی و اقلیم یک منطقه بشمار میروند، همچنین شدت و مدت ریزشهای جوی یکی از مهمترین عوامل موثر در وقوع سیلابها میباشد. وسعت زیاد حوزه آبخیز کشکان و پستی و بلندی فراوان کوهستانی و برخورداری از شرایط توپوگرافی رشتهکوههای مرتفع زاگرس، تأثیر بسیار زیادی در شرایط آب و هوای زاگرس در غرب و جنوب غرب ایران میباشد و با داشتن موقعیت خاص جغرافیایی خود و تأثیرپذیری از نفوذ کمفشارهای مدیترانهای و سودانی از ویژگیهای متنوعی برخوردار است و منشاء عمومی بارشهای جوی در سطح این نواحی و بعضاٌ ناشی از این دو سیستم آب و هوایی میباشد که به مدت تقریبی ۸ ماه از سال از اوایل مهر ماه و بعضاٌ تا اواخر اردیبهشت ماه در فصل بهار این سیستمها بر منطقه حکمفرما میباشد به طوری که با ورود زبانههای کمفشار مدیترانهای و سودانی به ویژه در اوایل فصل پاییز شرایط جوی ناپایداری در منطقه ایجاد شده و به دنبال آن بعضاٌ بارشهای رگبارهای شدیدی به وقوع پیوسته و باعث پدیده سیل خواهد شد. کمفشار سودانی به دلیل ماهیت گرم خود رطوبت زیادی را از دریای سرخ و خلیج فارس جذب می کند، آنگاه همزمان با آن (در برخی موارد) کمفشارهای مدیترانهای نیز با جذب رطوبت از دریی مدیترانه به طرف غرب ایران نفوذ می کند (لشکری، ۱۳۷۵). و با ادغام این دو سیستم به ویژه در محدوده حوزه آبخیز رودخانه کرخه و مرز مشترک آن با حوزه دز (حوزه کشکان) و بارشهای شدیدی ریزش کرده و سرانجام سیلابهای مهیبی در سرتاسر این ناحیه به وقوع میپیوندد (سورینژاد، ۱۳۸۰). آنچه که مسلم است شرایط آب و هوایی در این حوزه تابع این دو سیستم و تأثیر دامنه نثار کوههای زاگرس است که از نظر تقسیمات آب و هوای سرد کوهستانی، معتدل مدیترانهای و نیمهخشک گرم (نیمه گرمسیری) بر جای گذاشته است. لذا اغلب، بارندگی با آغاز فصل سرد سال شروع شده و تا اواسط بهار ادامه مییابد، همچنین این منطقه در دوره گرم سال مانند سایر نواحی ایران خشکی عظیمی بر پهنه فیزیکی آن حکمفرماست (سورینژاد، ۱۳۸۰).
بعد از مشخص شدن منطقه مطالعاتی این تحقیق، اقدام به جمعآوری آمار و اطلاعات هواشناسی از دو منبع اطلاعاتی یعنی سازمان هواشناسی کشور و وزارت نیرو شد. دادههای مورد استفاده باید دارای سه شرط مرتبط بودن، کفایت و درستی باشند (مهدوی،۱۳۸۷).
از اینرو برای بازسازی، تکمیل و گسترش آمار و در سطح اعتماد مناسب، داده ها از نظر کفایت مورد بررسی قرار گرفتند. در این پژوهش از داده های ایستگاه هیدرومتری کشکان پلدختر برای دبی جریان، دبی رسوب و دمای آب، همچنین داده های دمای روزانه از سازمان هواشناسی گرفته شد.
- آزمون همگنی داده ها: برای تست همگنی داده ها در این مطالعه از روش run test استفاده شد.
- آزمون کفایت داده ها: با انجام آزمون کفایت داده ها برای داده های طول دوره آماری، داده ها برای تجزیه و تحلیل رسوب سیلابها کافی بودند. از آنجا که از داده های یک ایستگاه استفاده شد نیازی به گرفتن دوره مشترک آماری نبود.
تعیین بار معلق بهدست آمده از هیدروگراف سیلابهای با دوره بازگشت مختلف مستلزم تعیین بار رسوبی معلق روزانه برای مقادیر Q تعیین شده در محاسبات هیدرولیک جریان و ترسیم منحنی سنجه رسوب و تعیین معادله توانی آن میباشد. منحنی سنجه رسوب و معادله توانی آن با بهره گرفتن از مقادیر دبی جریان و رسوب اندازه گیری شده در ایستگاه هیدرومتری کشکان پلدختر تر سیم شد.
(۱)
در این رابطه a و b عوامل معادله هستند که به روش همبستگی تعیین میگردند. با بهره گرفتن از این معادله میتوان سهم بار معلق در هر دبی جریان را مشخص کرد.
پس از انجام آزمون همگنی و کفایت داده ها در دوره آماری ۱۳۵۸-۱۳۵۹ تا ۱۳۸۸-۱۳۸۹ برای بازسازی داده های رسوب ایستگاه کشکان پلدختر در روزهایی که اندازه گیری نشده برآورد رسوب به روش فصلی، ماهانه، دوره مشابه هیدرولوژیکی، دوره پرآب و کم آب و روش حد وسط دستهها صورت گرفت. تا بهترین روش برای بازسازی رسوب در روزهای اندازه گیری نشده مشخص شود.
دوره آماری در این تحقیق از شروع سال آبی ۱۳۵۹ تا پایان سال آبی ۱۳۸۸ میباشد. گام مهم در تعیین تغییرات زمانی انتقال رسوب در مواقع سیلابی تشخیص و تعیین سیلابها میباشد که بدین منظور ابتدا هیدروگراف مربوط به سیلابها رسم، سپس مرحله ای از سیلاب که رسوب در آنها همزمان با دبی جریان اندازه گیری شده است مورد استفاده قرار گرفت. همچنین زمان وقوع سیلابها نیز مشخص شد. بعد از انجام عملیات فوق، به منظور آنالیز جریان در نرمافزار HEC RAS 4.1 دبیهای حداکثر لحظهای در دوره آماری مشخص شده، سپس با بهره گرفتن از نرم افزار HYFA نسبت به تعیین دبی با دورهبازگشتهای مختلف پرداخته و در نهایت بهترین توزیع آماری (به روش گشتاورها و تعیین کمترین مقدار خطا) مشخص شد.
برای اجرای مدلها، به شرایط حاکم بر مدل و پدیده مورد مطالعه، داده های مورد نیاز متفاوت میباشد ولی به طور کلی داده های مورد نیاز مدلها به شرح زیر میتوان طبقه بندی کرد.
الف) داده های هندسی
این داده ها شامل پلان، مقاطع عرضی و طولی رودخانه، موقعیت و مشخصات هیدرولیکی میباشند. این داده ها با بهره گرفتن از نقشههای توپوگرافی و یا برداشتهای صحرایی تهیه میگردند. تعداد مقاطع عرضی بستگی به تغییرات شکل مقطع در طول رودخانه و دقت مورد نیاز در مطالعات دارد. در هر صورت تعداد مقاطع باید بنحوی باشد که تغییرات شدید در شکل مقطع را در نظر بگیرد. اغلب مدلها نیز این قابلیت را دارند که در صورت نیاز در بین مقاطع عرضی معرفی شده به مدل، مقاطع عرضی جدید را با بهره گرفتن از روش درونیابی تولید کنند. در هنگام برداشت اطلاعات مقاطع عرضی به این نکته باید توجه شودکه علاوه بر مقطع اصلی، سیلابدشت طرفین نیز به اندازه کافی برداشت شود.
داده های مربوط به ضریب زبری مقاطع سیلابدشت نیز در این گروه قرار گرفته است. ضریب زبری اغلب به دو صورت ضریب زبری مانینگ و یا ضریب شزی در مدلها مورد استفاده قرار میگیرد. ضریب زبری مشتمل بر دو قسمت است. زبری مربوط به مصالح بستر که بیشتر با بهره گرفتن از مشخصات منحنی دانهبندی مصالح بستر و با بهره گرفتن از روابط تجربی ارائه شده توسط محققان مختلف قابل محاسبه میباشد. بخشی از زبری نیز به فرم بستر، پوشش گیاهی و موانع موجود در مقطع بستگی دارد که در این خصوص نیز پیشنهادها، جداول و روابط مختلفی ارائه شده است که از آن جمله جداول ارائه شده توسط چاو[۱۶] میباشد. شایان ذکر است که مقدار ضریب زبری با بهره گرفتن از پیشنهادها و روابط تخمین زده می شود و از جمله عواملی میباشد که در مرحله واسنجی مدل تدقیق می شود.
ب) داده های هیدرولوژیکی
این داده ها معمولاٌ شامل جریان ورودی و خروجی از بازه مورد مطالعه می شود که بسته به شرایط حاکم بر مدل (جریان ماندگار یا غیر ماندگار) و یا اطلاعات در دسترس (بده جریان، آبنمود و رابطه بده- تراز سطح آب) به عنوان شرایط مرزی جریان در مدلها مورد استفاده قرار میگیرند. در مدلهای جریان ماندگار بده ثابت، تراز سطح آب ثابت و یا رابطه بده- تراز سطح آب به عنوان شرایط مرزی جریان و اطلاعات ورودی مدلها مورد استفاده قرار میگیرد. در مدلهای جریان غیر ماندگارآبنمود جریان (بده جریان یا تراز سطح آب- زمان و یا رابطه بده- تراز سطح آب) به عنوان ورودی شرایط مرزی جریان مورد استفاده قرار میگیرند. این داده ها معمولاٌ از طریق ایستگاههای آب سنجی که دارای تجهیزات ثبت تراز سطح آب و سرعت جریان میباشند، تهیه میشوند. برخی از خواص آب مانند دانسیته و درجه حرارت نیز به عنوان ورودی مدلها مورد نیاز میباشد که با اندازه گیری تعیین میگردند.
ج) داده های رسوب
داده های رسوب در مدلها به صورت داده های عمومی و یا شرایط مرزی مورد استفاده قرار میگیرند. دانهبندی رسوبات مصالح بستر، باربستر و بار معلق، دانسیته و چگالی رسوبات به صورت داده های عمومی رسوب در مدلها استفاده میگردد. غلظت یا بده رسوبات معلق و بار بستر (ثابت و یا تابعی از زمان)، رابطه بده جریان و بده رسوب و یا تغییرات بستر در یک مقطع مشخص (ثابت یا تابعی از زمان) بعنوان شرایط مرزی جریان رسوب در مدلها مورد استفاده قرار میگیرد. با توجه به تئوریهای حاکم بر مدل و اهداف مطالعه ممکن است تمام و یا بخشی از این داده ها مورد نیاز باشد. این داده ها معمولاٌ از طریق نمونهبرداری مصالح بستر و انجام دادن آزمایشهای لازم، نمونه گیری از جریان همراه با رسوب و یا با بهره گرفتن از تجهیزات ثبت غلظت رسوبات تعیین میگردند.
البته دانش پژوهان و اندیشمندان فعال در زمینه مدیریت دانش راه های زیادی را برای نهادینه کردن مدیریت دانش پیشنهاد می کنند که عموماً در دو حوزه بالا مطالب بیشتری مطرح گردیده است .
۲-۳۰ چه گروهی عهده دار مدیریت دانش در سازمان باشند ؟
یکی از موضوعات مهم برای ایجاد سیستم مدیریت دانش در یک سازمان، این است که چه گروهی از افراد سازمانی، برای ایجاد مدیریت دانش، نقش اصلی را ایفا می کند .
معمولا برای این کار از سه روش زیر استفاده می شود :(سیسی۲۰۰۰ )
روش پایین به بالا : در این روش بر روی افراد بیش از فناوری اطلاعات تاکید شده است ،چرا که در آن به عنوان موتور حرکت مدیریت دانش در سازمان عمل می کنند و شاید استفاده از این روش در مرحله آغازین و اولیه مدیریت دانش مناسب باشد .
روش بالا به پایین : این روش به نوعی از مدل مدیریت کلاسیک سلسله مراتبی پیروی می کند . این نوع از تشکیلات، حالت هرمی دارند به گونه ای که اطلاعات انتخاب شده به سمت قله این هرم هدایت می شود و از آنجا به مجری نهایی، یعنی تعیین کننده دیدگاه نهایی و سازنده طرح ها، منتقل می شود. به این ترتیب طرح ها و فرامین به صورت سلسله مراتبی برای افراد دیگر به سمت پایین می رود .
نحوه کار به این صورت است که نخست روسای میانی، فرامین را می گیرند و آنها را به صورت عملیاتی و مناسب برای استفاده نفرات بعدی آماده می کنند. استفاده از این مدل برای سازمان هایی که در حال حاضر، ساختار تشکیلاتی شان به این صورت می باشد، مناسب است تا به مرور که زمینه و آمادگی های لازم برای تغییر و تبدیل ساختار سازمانی به حالت تخت و شبکه ای فراهم شد، متناسب با آن حالت روش خود را تغییر دهند. همچنین این روش برای به دست آوردن حمایت عملی مدیریت عالی که لازمه شروع کار مدیریت دانش در سازمان است، موثر خواهد بود .
روش وسط-بالا-پایین : این روش در سال ۱۹۹۵ از سوی نوناکا و تاکوچی پیشنهاد شد. روش نامبرده ترکیبی از دو روش مدیریتی پایین به بالا و بالا به پایین است .
این روش، بیشترین مزیت را برای ایجاد دانش تشکیلاتی دارد. نوناکا و تاکوچی برای ایجاد دانش توسط مدیرهای میانی، تاکید می کنند. در این حالت، مدیران میانی به عنوان رهبران گروه یا نیروهای کاری عمل می کنند به گونه ای که از راه اقدامات مناسب، سطوح مختلف سازمان را درگیر کار می کنند .
نتیجه این روش ها آن است که در حالت ایده آل، باید دانش را در کلیه سطوح سازمان (پایین،بالا،وسط)به صورت شبکه ای جریان داد و آن را مدیریت و هدایت کرد. در شروع پیاده سازی، باید با عنایت به وضعیت سازمان، بیشترین تلاش را برای کسب حمایت مدیریت سازمان، شناسایی و بکارگیری افراد علاقه مند و خودجوش و پیوندزدن سطوح مختلف از طریق مدیران میانی، انجام داد تا بهترین اثربخشی را در این زمینه به دست آوریم .
۲-۳۱ ارزیابی اثربخشی مدیریت دانش
هنوز ماتریس ارزیابی تمام عیار و کاملی در تحقیقات برای سنجش میزان موفقیت مدیریت دانش در سازمان وجود ندارد، اما در عمل معیارها و روش های ارزیابی مختلفی وجود دارد. در کنار معیارهایی چون تعداد اختراعات، علائم تجاری، حق ثبت و اسرار تجاری جنبه های دیگری از کاربرد دانش نیز وجود دارد که عبارتند از : رضایت. روش های معمول و سنتی ارزیابی مالی، مناسب نیستند زیرا سرمایه نامشهود را دارایی تلقی نمی کنند بلکه آنها به طور کلی سرمایه مشهور را به عنوان بدهکار در ستون بدهی حقوق و دستمزد پرداختی به کارکنان بابت مهارت و تجربه آنها لحاظ می کنند. در حال حاضر، توسعه و تدوین رویه های حسابداری برای تعیین ارزش دارایی های نامحسوس سازمان و همین طور ایجاد مدل های سرمایه نامشهود به گونه ای که سرعت نوآوری و توسعه شایستگی های محوری را تعیین کند، ضروری می باشد .
۲-۳۲ موافقان و مخالفان مدیریت دانش در سازمانهای دولتی
گرچه در خصوص ضرورت مدیریت دانش برای سازمانهای دولتی، مخالفتی به چشم نمی خورد. اما بعضی از صاحب نظران معتقدند که اختلافات بین سازمانهای دولتی و سازمان های خصوصی آن قدر زیاد است که سازمان های دولتی نمی توانند از تکنیک های بخش خصوصی استفاده کنند. سازمان های دولتی در موضوعاتی مثل مدیریت منابع انسانی، خط مش گذاری و مدیریت موضوعات اخلاقی از سازمان های بخش خصوصی متمایز می گردند. لذا مدل های موجود مدیریت دانش، به هیچ عنوان نمی توانند مبنای کار قرار بگیرند و باید به دنبال مدل های منحصر به فرد برای بخش دولتی رفت.
دسته دوم (موافقان)را افرادی تشکیل می دهند که می گویند با مفاهیم مدیریت دولتی سنتی نمی توان به سراغ مدیریت دانش موثر رفت زیرا مدیریت دانش، موضوعی اجتماعی و انسانی است و با رویکرد تحصلی یا اثبات گرایی همخوانی ندارد. در رویکرد اثبات گرایی همه دانش ها از زاویه “عینیت” و نه “ذهنیت ” نگریسته می شود و لذا طبق این رویکرد بخش عظیمی از دانش(دانش نهفته) نادیده گرفته می شود. موافقان از ارزش های جدید در مدیریت دولتی نام می برند، ارزش هایی که عمدتاً با مفاهیم مدیریت دولتی نوین ارتباط پیدا می کنند .
۲-۳۳ سوابق تحقیقاتی :
محسن حسن بیگی ۱۳۸۹ در پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان ارائه مدل عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش به منظور افزایش خلاقیت و یادگیری سازمانی اظهار می دارد : هنگامی که رابطه بین متغیرهای مستقل ( عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش ) و متغیرهای وابسته ( خلاقیت سازمانی و یادگیری سازمانی ) بصورت تک تک و بدون تعامل و ارتباط با یکدیگر مورد بررسی قرار می گیرد، تمامی هفت عامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش تاثیر مثبتی بر خلاقیت سازمانی و یادگیری سازمانی دارند. اما هنگامی که تعامل و ارتباط عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش با یکدیگر و تاثیر تواماً متغیرهای مستقل بر متغیرهای وابسته مورد بررسی قرار می گیرد ، تنها دو عامل استراتژی ها و سیاستهای دانش محور و مدیریت منابع انسانی باعث افزایش توماً خلاقیت سازمانی و یادگیری سازمانی می شوند .
جیران خوانساری ۱۳۸۴ در پایان نامه دکتری با عنوان بررسی وضعیت مدیریت دانش در کتابخانه های تخصصی امور برق وزارت نیرو و ارائه الگوی پیشنهادی اظهار می دارد :بر اساس نتایج حاصله از این بررسی، مولفه های وضعیت گردآوری منابع، مهم ترین ضرورت ها در بکارگیری مدیریت دانش بطور کلی در چهار حوزه مورد بررسی توسط کتابداران و مسئولین بلافصل بهتر از متوسط ارزیابی شده است. اما وضعیت سازماندهی منابع دانش، اشاعه دانش، نیروی انسانی در حد ناچیز و پایین تر از متوسط ارزیابی شده است. نمونه مورد مطالعه وضع موجود را مناسب نمی بینند. از طرفی نمونه مورد مطالعه از کتابداران و مسئولین، اجرای مدیریت دانش در حوزه های امور برق در حد ناچیز ارزیابی نموده و مسائل و مشکلات پیرامون آن را زیاد می دانند .
مشیریان ۱۳۸۴ در پایان نامه کارشناسی ارشد با عنوان الگوی مدیریت دانش اظهار می دارد : هدف این پژوهش بهبود درک فرآیندهایی است که به آن طریق فراهم آوری دانش، ابزارهای فنی و عوامل سازمانی می توانند به توسعه سازمان از جهت گسترش دانش به عنوان یک سلاح رقابتی نظام مند کمک کنند. این پژوهش روابط بین فن آوری اطلاعات و ارزشهای نیروی انسانی را بررسی می کند . از آن جهت که این روابط ابزارهای ضروری فرایند مدیریت دانش می باشند. در این پژوهش یک مدل مفهومی از مدیریت دانش در سازمان ارائه می شود . این مدل به دوبخش تقسیم می شود : ۱)بخش ابزارهای فنی برای تعیین مشخصات منابع سیستم های هوشمند ۲) بخش عوامل هوشمند که وظیفه آنها تمرکز بر نقش آنها در عملکرد سازمانی می باشد .
سرهنگ محمدجواد کاملی عضو هیأت علمی دانشگاه علوم انتظامی ۱۳۸۶ در مقاله ای با عنوان مدیریت دانش و موانع آن در سازمانهای دولتی (مطالعه موردی در سازمان پلیس ) اظهار میدارد : تحولات شتابان، سریع و شگرف در محیط سازمانها و تلاش آنها به منظور اعمال مدیریت صحیح و کارآمد تغییرات، بیانگر این مطلب است که برای برخورد درست با چالش ها که تهدیدی برای بقا سازمان تلقی می شود و تبدیل آنها به فرصت های رشد و توسعه و افزایش بهره وری سازمانها ،به تجهیز سازمان به دانش و مدیریت درست آن نیاز است تا( امروزه از دانش به تنها مزیت رقابتی یاد می شود) بتوان از مسیر پرپیچ و خم تحولات دنیای کنونی، روند رشد را در سازمان به شکلی مناسب تکامل بخشید، زیرا فقط با سرمایه دانش می توان سرمایه طبیعی و انسانی را به ثروت تبدیل و با توانمندی های به دست آمده، مسیر توسعه و پیشرفت را هموار کرد. در این مقاله با بهره گرفتن از روش تحقیق کتابخانه ای مفهوم دانش، انواع آن، چگونگی مدیریت دانش، و برخی مدلهای مربوط به آن و همچنین اهداف و راهبردها و موانع آن، به ویژه در سازمانهای دولتی بیان و سپس به نتیجه گیری درباره چگونگی تسهیل این مسیر پرداخته شده است. در آخر با بهره گرفتن از روش مصاحبه و مطالعه اسنادی، به وضعیت موجود در سازمان پلیس پرداخته شده که در سال های اخیر قدامات علمی بسیاری در زمینه صورت گرفته و نتایج بسیاری را به دنبال داشته است .
بهاره حمزه یی در مقاله ای با عنوان ارائه چارچوبی برای طراحی و اجرای سیستم های مدیریت دانش از جنبه عوامل کلیدی اظهار می دارد : مدیریت دانش، نگرشی است که می تواند از سوی مدیریت سازمانها با کمی انعطاف پیاده سازی شود و رقابت پذیری در آینده، پیشرو بودن در محصول و خدمات جدید، فتح بازارهای جدید و خلق بازارهای نو و از دست ندادن سرمایه های دانشی را به ارمغان بیاورد. مبحث مدیریت دانش یکی از مباحث نو ظهور در مدیریت است که به شدت مورد اقبال و توجه دانشمندان علم سازمان و مدیریت واقع شده و مهمترین رکن مدیریت دانش، پیاده سازی و اثربخشی آن می باشد، که شناخت مدیریت دانش به عنوان یک روح حاکم بر اعمال سازمانی برای پیاده سازی آن ضروری است. هدف از این نوشتار مطالعه و بررسی روند پیاده سازی سیستم جامع مدیریت دانش در سه سازمان وزارت راه و ترابری جمهوری اسلامی ایران، شرکت آب و فاضلاب خراسان رضوی و مدیریت شهری است .
در این تحقیق سعی شده است با تجزیه و تحلیل سه سازمان فوق که با اشتراک گذاری، مدیریت دانش را اجرا نموده اند، راهکار کلی و پیشنهاداتی با تکیه بر هشت فاکتور دلایل بکارگیری، اهداف، دامنه کاربرد، سازماندهی، روش کار، تکنولوژی، دستاوردها، مشکلات و محدودیتها در سازمانها شناسایی و ارائه گردد .
این تحقیق در راستای این امر صورت گرفته تا مسئولان سازمانها و نهادهای خدماتی را نسبت به اهمیت مدیریت دانش در فرایندهی سازمانی و نقش موثر آن در تولید دانش، آگاه سازد و با ارائه راهکارهایی مسئولان را در اجرای بهتر مدیریت دانش یاری رساند .
در این پژوهش ابتدا به مطالعه و بررسی پیاده سازی سیستم جامع مدیریت دانش در وزارت راه و ترابری جمهوری اسلامی ایران پرداخته شده است، که از دو مدل پایه های ساختمان دانش و نوناکو و تاکوچی استفاده شده است. در این سازمان علاوه بر دو مدل فوق متدولوژی انگیزشی، ارائه پاداش و امتیازدهی نیز نقش مهمی در افزایش کارایی سیستم داشته است .
تغییر در ساختار شرکت آب و فاضلاب خراسان رضوی و جداشدن گروهی از همکاران در این سازمان از یک سو و از سوی دیگر، مدیریت شرکت با آرزوی داشتن شرکت پویا و متعالی و با اعتماد قلبی به اینکه بزرگترین سرمایه سازان، سرمایه انسانی است، بر آن شد تا سیستم جامع مدیریت دانش را در سازمان نهادینه کند و شعار خود را “اندوختن آنچه می دانیم” قرار دهد .
یافته های پژوهش نشان می دهد، امروزه افزایش قابلیت ها و توان ارتقاء مهارت های آموزشی و پژوهشی از طریق بهره گیری خردمندانه از فن آوری های نوین، به اشتراک گذاشتن دانش و افزایش همکاری و تبادل نظر سازنده بین سازمانها میسر است .
۲-۳۴ شرکت مادر تخصصی توانیر
ما در عصر دانش زندگی می کنیم. عبارت “دانش قدرت است” جای خود را در عصر دانایی محوری به “اشتراک دانش قدرت است” داده است. هر سازمانی، چه کوچک و چه بزرگ تا آنجایی رونق می یابد که به مأموریتهای خود دست یابد. هنگامی که یک سازمان تلاش می کند که به اهداف خود دست یابد، عدم ثبات و تهدیدها در محیط، دستیابی به اهداف را به تأخیر انداخته یا حتی فرایند آن را تخریب می سازد. بدلیل اینکه دانش قدرت است، سرمایه های دانش هر سازمانی موفقیت اجرایی آن را تعیین می کند. وظیفه مدیریت دانش، مدیریت سرمایه های دانشی هر سازمانی است. مدیریت دانش اساسا مفهوم یا اندیشه جدیدی نیست. دانش موضوعی نیست که امروز به یکباره به وجود آمده باشد. انسان در مسیر تاریخ تکاملی خود و تکامل اجتماعی ناشی از آن همواره تولید کننده دانش بوده است و از آن در ایجاد تغییر در جامعه استفاده نموده است. به هر حال این دانش بصورت ضمنی در جوامع مختلف بشری در دورانهای مختلف بصورت های مختلف آمده، ثبت شده، انتقال داده شده و خود باعث تغییرات بعدی شده است.
۲-۳۵ صنعت برق و مدیریت دانش:
صنعت برق به عنوان یک زیرساخت ضروری در کشور نیازمند آن است که با روش های نوین مدیریت اداره شود.
دانش، محور برنامه های معاونت های منابع انسانی شرکت مادر تخصصی توانیر در برنامه چهارم توسعه است. با توجه به آرمان صنعت برق و برای تحقق آن، نیاز به تحولی وسیع و عمیق در جنبه های مختلف نیروی انسانی وجود دارد. شاخص نیروی انسانی مطرح شده در آرمان صنعت برق حاکی از آن است که دانش سازمانی و کارکنان، کانون اصلی کارکردهای سازمانی به شمار می آیند و به همین منظور صنعت برق یک نهاد تخصصی در جهت تخصص گرایی در حوزه دانش برق در جامعه بنیانگذاران شده است. هم اکنون نزدیک به ۵۰۰۰۰ شهر و روستا در سطح کشور از خدمات این صنعت بهره مند می باشند. نگهداری چنین گستره وسیعی و انجام بهینه رسالت صنعت برق نیازمند توجه خاص به دانش سازمانی است.
بحث جدیدی که اکثر شرکت های امور برق هم اکنون مشغول مطالعه بر روی آن هستند و به مرور اجرا می شود بحث مدیریت دانش است. حرکت های خوبی در این زمینه صورت گرفته است. هدف از این فعالیت ها قرار گرفتن در مسیر صحیح به منظور پیاده سازی نظام مدیریت دانش مطابق با استانداردهای جهانی است. از جمله فعالیتهای صورت گرفته در این حوزه می توان به برگزاری سمینارها و کارگاه های متعدد آموزشی در صنعت برق اشاره کرد. هم اکنون نیز شرکت هایی به صورت طرح آزمایشی انتخاب و پیاده سازی مدیریت دانش در این شرکت ها در حال انجام است.
برنامه های جامع دیگری نیز در دست اجرا است و امید است صنعت برق از مزایای نظام مدیریت دانش بهره مند گردد.
۲-۳۵-۱ هدف:
اگر به آرمان صنعت برق توجه کنیم این آرمان در بعد نیروی انسانی در بردارنده تامین برق مطمئن ، پایدار و اقتصادی است. برای تحقق آرمان های صنعت برق، نیاز به تحولی وسیع و عمیق در جنبه های مختلف نیروی انسانی داریم بطوریکه با توجه به شاخص های نیروی انسانی مطرح شده در آرمان صنعت برق مانند شاخص های آموزشی و توانایی و …. می توان دریافت که دانش سازمانی و کارکنان آن، کانون اصلی کارکرد های سازمانی به شمار می آیند .
پیتر دراکر در کتاب خود تحت عنوان جامعه سرمایه داری این مفهوم از دانش سازمانی را مورد تایید قرار می دهد : مهمترین منبع اقتصادی، یعنی ابزارهای تولید، دیگر سرمایه یا منابع طبیعی و یا نیروی کار نیستند این منبع اقتصادی “دانش “است و خواهد بود .
بسیاری از مدیران شرکتها اکنون این واقعیت را دریافته اند که دانش بخصوص دانش مبتنی بر اطلاعات ، میتواند اسلحه ای بسیار پرقدرت و راهبردی در کسب و کار به شمار رود. این دانش یک دارایی سازمانی است که سازمان را قادر می سازد به رقابت های سازنده و معنا داری دست یابند .
همه این زمینه ها و عوامل باعث شده اند که توجه سازمان ها به اهمیت دانش سازمانی و چگونگی مدیریت آن معطوف شود. از دیدگاه دانش بنیادی ، فلسفه وجودی صنعت برق ایران نیاز به تخصص گرایی یا به عبارت دیگر وجود یک سازمان برای خلق و بکارگیری دانش در حوزه برق بوده است . شرکت های برق با بهره گیری از طیف گسترده ای از متخصصان از رشته های مختلف مانند برق، فیزیک الکترونیک، صنایع، مدیریت، رایانه، مالی، اطلاع رسانی و غیره آنها را به تخصص گرایی در حوزه برق وادار می نماید. کارکرد یک سازمان یکپارچه سازی دانش متخصصین مختلف در راستای یک هدف واحد می باشد. بنابراین دور از انتظار نیست که سازمان ها با گذشت زمان به نهادهای توانمندی در حوزه تخصصی خود تبدیل می گردند، هدف نظام های مدیریت دانش تاثیرگذاری بر خلق، ذخیره، بازیابی، انتقال و بکارگیری دانش در جهت توانمند تر ساختن سازمان در راستای فلسفه وجودیش است.
به همین دلیل معاونت منابع انسانی و تحقیقات شرکت مادر تخصصی توانیر مشغول مطالعه بر روی ابعاد این موضوع یعنی مدیریت دانش است که به مرور اجرا خواهد شد. به این معنا که در مرحله اول باید مشخص کنیم که شرکت به چه دانشی احتیاج دارد و چه مقدار از این دانش باید از بیرون شرکت تامین شود و به چه ترتیبی باید این کار را انجام شود، به عبارت دیگر شرکت مادر تخصصی توانیر برای رسیدن به درک بهتری از آنچه می داند، آنچه باید بداند و اینکه در این باره چه باید بکند در تلاش است.
عمده ترین نقش را در این مراحل معاونت های منابع انسانی شرکت ها به عهده دارند چرا که آنها باید ابعاد این دانش را مشخص کرده و آن را به اشتراک بگذارند تا در دسترس همه کارکنان قرار گیرد .
مهندس حائری مدیر عامل شرکت توانیر بر استقرار سیستم مدیریت دانش در شرکت توانیر و شرکتهای زیر مجموعه تاکید کرد :
انتظار میرود کار مستندسازی و استقرار سیستم مدیریت دانش در شرکت توانیر و شرکتهای زیرمجموعه به طور اساسی و با ترسیم چشم انداز انجام گیرد و نتایج آن در کوتاه مدت و بلندمدت اندازه گیری و مشخص شود.
به گزارش خبرنگار پیک برق مهندس حائری مدیرعامل شرکت توانیر در همایش تخصصی مدیریت استراتژیک دانش، سرمایه های تفکری و سازمانهای دانش بنیان که از سوی معاونت منابع انسانی و تحقیقات توانیر برگزار شد، با بیان این مطلب اظهار داشت: دانش یک سرمایه ملی و استراتژیک محسوب می شود و شرط اول برای استقرار مدیریت دانش، مستندسازی است.
با توجه به جدول ۳ و نمودارهای (۴-۱۳ و ۴-۱۴)، نیروی بیرون کشیدن پرز در فرش های چله پشمی و پنبه ای، در میان نمونه هایی که با گره ترکی بافته شده اند بیشتر میباشد. تنها استثنای موجود نمونه شماره ۷ با گره فارسی و تار پشمی (cp4)است که نیروی بیرون کشیدن پرزهای آن نسبت به نمونه مشابه خود با گره ترکی افزایش یافته است. گره ترکی به علت پیچش بیشتری که به دور تارها نسبت به گره فارسی دارد (پیچش به دور هر دو تار)، استحکام بالایی در برابر اعمال نیرو دارد و نیروی بیشتری برای بیرون کشیدن آن از فرش لازم است.
نمودار۴-۱۳. تأثیر نوع گره در تعیین شاخص نیروی بیرون کشیدن پرز در نمونه های بافته شده با تارپشمی و نخ های پرز ۲و۴و۸ لا در دو نوع گره فارسی و ترکی
نمودار ۱۴-۴. تأثیر نوع گره در تعیین شاخص نیروی بیرون کشیدن پرز در نمونه های بافته شده با تارپنبه و نخ های پرز ۲و۴و۸ لا در دو نوع گره فارسی و ترکی
۴-۴-۲ تأثیر جنس نخ تار فرش در تعیین شاخص نیروی بیرون کشیدن پرز
با توجه به نتایج به دست آمده از آزمون ANOVAیکطرفه در جدول های ۴-۱۹ و ۴-۲۰ مشاهده میگردد که عامل جنس نخ تار در تعیین درصد افت ضخامت در تمام فرش های بافته شده به جز نمونه فرش های شماره ۵ و ۷ (نخ پرز ۴ لا و گره فارسی)، تأثیر معنی داری داشته است (p-value<0/05).
جدول ۴-۱۹. نتایج آزمون ANOVA برای مقایسه تأثیر جنس نخ تار بر نیروی بیرون کشیدن پرز از فرش در نمونه های بافته شده با گره فارسی و نخ پرز ۲و۴و۸ لا
One-way ANOVA: withdrawal versus warp-fibre Source DF SS MS F P warp-fibre 1 401956 401956 114.58 0.009 Error 2 7016 3508 Total 3 408972 نمونه شماره ۱ و ۳ (wp2 , cp2) |
One-way ANOVA: withdrawal versus warp-fibre Source DF SS MS F P warp-fibre 1 434940 434940 13.96 0.065 Error 2 62323 31161 Total 3 497263 نمونه شماره ۵ و ۷ (wp4 , cp4) |
One-way ANOVA: withdrawal versus warp-fibre Source DF SS MS F P warp-fibre 1 348690 348690 121.91 0.008 Error 2 5721 2860 Total 3 354411 نمونه شماره ۹ و ۱۱ (wp8 , cp8) |
جدول ۴-۲۰. نتایج آزمون ANOVA برای مقایسه تأثیر جنس نخ تار بر نیروی بیرون کشیدن پرز از فرش در نمونه های بافته شده با گره ترکی و نخ پرز ۲و۴و۸ لا
One-way ANOVA: withdrawal versus warp-fibre Source DF SS MS F P warp-fibre 1 168510 168510 25.37 0.037 Error 2 13285 6642 Total 3 181795 نمونه شماره ۲ و ۴ (wt2 , ct2) |
One-way ANOVA: withdrawal versus warp-fibre Source DF SS MS F P warp-fibre 1 79806 79806 23.60 0.040 Error 2 6763 3381 Total 3 86569 نمونه شماره ۶ و ۸ (wt4 , ct4) |
One-way ANOVA: withdrawal versus warp-fibre Source DF SS MS F P warp-fibre 1 166464.0 166464.0 4161.60 0.000 Error 2 80.0 40.0 |
۲٫۳۹۷
.۴۴۵
.۲۱۵
۵٫۳۹۰
.۰۰۰
نتایج حاصل از تحلیل رگرسیونی نشان میدهد که بین متغیرهای پیش بین با متغیر ملاک یک رابطه خطی وجود دارد. به عبارت دیگر مقدار در سطح بیانگر رابطه خطی میان متغیرهای پیش بین و متغیر ملاک میباشد همچنین تحلیل واریانس نشان میدهد که رگرسیون معنیدار است ( جدول ۴-۱۴ ). وزن بتا در جدول ۴-۱۵ به ما می گوید که با تغییر یک انحراف معیار در متغیر پیش بین مورد نظر، چند انحراف معیار تغییر درمتغیرملاک رخ خواهد داد. همچنانکه درجدول ۴-۱۳ نشان داده شده است مقدار بیانگر این موضوع است که متغیرهای آگاهی مدیران از برنامه ریزی،آگاهی مدیران از سازماندهی، آگاهی مدیران از بسیج منابع، آگاهی مدیران از نظارت و کنترل، آگاهی مدیران از هدایت و رهبری ، ۸۳% تغییرات در نحوه تصمیم گیری مدیران را تبیین میکنند. مقدار معرف رابطه بین متغیر وابسته با متغیرهای مستقل است.
خلاصه فصل
در این فصل ابتداویژگیهای عمومی جامعه مورد تحقیق در قالب جداولی توضیح داده شده سپس نتایج حاصل از هر دوپرسشنامه بطور جداگانه وبا ارائه جداول ونمودارهایی تبیین ودردامه به تشریح نتایج حاصل از آزمون فرضیات ( اعم از فرضیه اصلی وفرضیات فرعی ) پرداخته تا مبنایی علمی مناسب ، برای بررسی ، نتیجه گیری وارائه پیشنهاد در این خصوص فراهم آید .
فصل پنجم
نتیجه گیری ، بحث وپیشنهادات
مقدمه
در هر پژوهش علمی ، محقق باید برای سؤال پژوهش خود پاسخی فرضی تهیه کند و تصوری از چگونگی مساله در ذهن خود بسازد . البته او بر مبنای مطالعات اولیه ، بررسی ها ، مشاهدات ، تعقل و تفکر و . . . این کار را انجام می دهد . هدف محقق نیز گرد آوری اطلاعات به روش صحیح و علمی و نیز تجزیه و تحلیل آنهاست تا از این طریق بتواند پاسخ مساله پژوهش را بیابد و فرضیه یا فرضیه ها را مورد ارزیابی قرار دهد . از این رو پس از پایان عملیات تجزیه و تحلیل ، محقق باید به ترتیب به فرضیه های خود اشاره کند و تأیید یا رد آنها را یاد آور شود .
تبیین وتعیین رابطه بین آگاهی مدیران از وظایف مدیریت ونحوه تصمیم گیری آنها از دید کارکنان مدارس شهر سیرجان هدف اصلی این تحقیق بوده است . براین اساس داده های مورد نیاز با بهره گرفتن از دو پرسشنامه ( پرسشنامه الف دارای ۳۳ سوال به منظور بررسی آگاهی مدیران از وظایف مدیریت وپرسشنامه ب حاوی ۱۷ سوال برای بررسی نحوه تصمیم گیری مدیران از دید کارکنان ) که توسط ۲۲۰ نفر از کارکنان مدارس شهرستان سیرجان تکمیل شده وجمع آوری وبا استفاده از روش های آماری مناسب ، تجزیه وتحلیل آنها انجام وسپس نتایج حاصل مورد بحث وبررسی قرار گرفت ودر نهایت نیز پیشنهاداتی در این خصوص ارئه خواهد گردید.
نتیجه گیری
در جامعه مورد بررسی ۱۳۱ نفر مردان (۵/۵۹%)وزنان۸۹ نفر(۵/۴۰ %)از کل جامعه آماری ۲۲۰ نفره این تحقیق را تشکیل می دهند.همچنین سطح تحصیلات ۴نفر (۸/۱ %)دیپلم و۵۲ نفر(۶/۲۳%)فوق دیپلم و۱۳۲ نفر(۶۰%)کارشناسی و۳۲ نفر(۵/۱۴%)کارشناسی ارشد یا بالاتر را تشکیل می دهند.
با توجه به نتایج فوق سطح تحصیلات کارشناسی با ۱۳۲ نفر و۶۰% بالاترین سطح را به خود اختصاص داده و سطح تحصیلات دیپلم با ۴ نفر و۸/۱ % پایین ترین سطح رو به خودشان اختصاص داده اندواین نشان می دهد که اکثرجامعه آماری از تحصیلات خوبی برخوردار هستند.
۱-۱-۵- فرضیه اصلی : میزان رابطه آگاهی مدیران با نحوه تصمیم گیری آنها از دید کارکنان مدیران مدارس شهر سیرجان با بهره گرفتن از آزمون ضریب همبستگی پیرسون(۹۳۶/۰p=و۰۰/۰Sing= )گزارش شده است.با توجه به ضریب همبستگی مشخص شد که اولا بین این دو متغیّر رابطه معنی دار آماری وجود دارد و ثانیا نوع رابطه آن نیز مثبت می باشد،این بررسی ها نشان می دهد مدیرانی که از سطح آگاهی بالاتری در این زمینه برخوردار بوده اند نحوه تصمیم گیری آنها نسبت به سایر مدیران مناسب تر بوده است.
فرضیات فرعی :
۲-۱-۵- میزان رابطه بین آگاهی مدیران از وظیفه برنامه ریزی و نحوه تصمیم گیری آنهادر مدارس شهر سیرجان با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون(۶۷۹/۰p=و۰۰/۰Sing=) گزارش شده است.ضرایب همبستگی گزارش شده مبین این است که بین این دو متغیر نیز رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد و مدیرانی که از سطح آگاهی .اطلاعات خوبی از فرایند برنامه ریزی برخوردار بودند،نحوه تصمیم گیری آنان مناسب تر بوده است.
۳-۱-۵- ضریب همبستگی محاسبه شده بین آگاهی مدیران از سازماندهی و نحوه تصمیم گیری آنها از دید کارکنان مدارس شهر سیرجان با بهره گرفتن از آزمون ضریب همبستگی پیرسون (۵۷۷/۰ p= و۰۰/۰Sing=)گزارش شده است .با توجه به ضریب محاسبه شده این دو متغیر رابطه مثبت .معنی دار آماری وجود دارد براین اساس می توان اظهار داشت که هر چه میزان آگاهی مدیران از وظیفه سازماندهی بیشتر بوده نحوه تصمیم گیری مناسب تر و مطلوب تری در این خصوص به چشم می خورد.
۴-۱-۵- رابطه بین آگاهی مدیران از وظیفه بسیج منابع و امکانات و نحوه تصمیم گیری در مدارس شهر سیرجان با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون(۷۴۸/۰p= و۰۰/۰Sing=)گزارش شده است .ضریب همبستگی محاسبه شده مبین این است که اولا بین این دو متغیر رابطه معنی دار آماری وجود دارد و ثانیا نوع رابطه نیز مثبت می باشد.بر این اساس می توان اظهار داشت عملکرد مناسب مدیران در خصوص این وظیفه ،باعث گرفتن تصمیمات عقلانی از طرف مدیر در شرایط گوناگون می شود.
۵-۱-۵- ضریب همبستگی محاسبه شده بین آگاهی مدیران از وظیفه کنترل و نظارت و ارتباط آن با نحوه تصمیم گیری از دید کارکنان در مدارس شهر سیرجان با بهره گرفتن از آزمون همبستگی پیرسون (۷۱۸/۰p=و۰۰/۰Sing=)گزارش شده است . ضرایب محاسبه شده نشان می دهد بین این دو متغیر رابطه مثبت و معنی دار آماری وجود دارد.با توجه به این بررسی ها می توان گفت ، مدیرانی که از سطح آگاهی و اطلاعات بیشتر نسبت به وظیفه کنترل و نظارت برخوردارند ،از تصمیم گیری های بهتری نسبت به مدیران دیگر برخوردار می باشند.
۶-۱-۵- رابطه بین آگاهی مدیران از وظیفه هدایت و رهبری و نحوه تصمیم گیری آنها از دید کارکنان مدارس شهر سیرجان با بهره گرفتن از ضریب همبستگی پیرسون(۷۳۸/۰p= و۰۰/۰Sing=) گزارش شده است.بر این اساس می توان اظهار داشت هر چه میزان آگاهی مدیران از وظیفه هدایت و رهبری بیشتر بوده نحوه تصمیم گیری آنان در این خصوص مناسب تر شده است.
۲-۵ بحث و بررسی :
یافته های مربوط به فرضیه اصلی
۱-۲-۵- نتیجه فرضیه کلی ” بین آگاهی مدیران از وظایف مدیریت و نحوه تصمیم گیری آنها از دید کارکنان شهر سیرجان رابطه معنی داری وجود دارد ” مبین این است که بین آگاهی مدیران از وظایف مدیریت با نحوه تصمیم گیری رابطه وجود دارد. وجود رابطه بین این دو متغیر بدین معناست که تصمیمات اتخاذ شده توسط مدیران در مدارس با آگاهی آنها از وظایف مدیریت رابطه داشته و اگر مدیری از وظایف خود آگاهی لازم را نداشته باشد در گرفتن تصمیمات دچار مشکل شده و نمی تواند تصمیم علایی اتخاذ نماید.در عصر ما کارایی و بهره وری والاترین هدف و ارزشمندترین مقصد همه مدیران است، همه در جستجوی کارایی بیشتر ، نتیجه بخشی بالاتر و بهره وری فزونتر هستند برای رسیدن یه این مهم (بهره وری) مدیران روش های متفاوتی در اداره امور سازمانهای خود دارند و هریک می کوشند تا با کمترین هزینه ، در حداقل زمان بهترین بهره را از امکانات موجود ببرند و کارایی و اثر بخشی سازمانهای خود را به حد ممکن بهینه سازند. مدیرانی در این زمینه موفقند که از قدرت درک مدیریت بهره برده و توانسته اند به نحو صحیح و کارا مد مدیریت خود را اعمال کنند وا ز عهده مسؤلیت خود برانید و در سازمان برای رسیدن به اهداف ذکر شده توانایی اخذ تصمیمات عقلانی را داشته باشند.
مدیران برای اعمال مدیریت صحیح و کارآمد، علاوه بر داشتن استعداد ذاتی باید اصول رایج مدیریت وتکنولوژی روز را فراگرفته وخود را هماهنگ با زمان پیش ببرند. برای اثبات این ادعا به مدیریت و تکنولوژی روز را فرا گرفته و خود را هماهنگ با زمان پیش ببرند.برای اثبات این ادعا به تحقیقاتی که طی سالیان اخیر توسط مجله سرشناس فوربز درباره شکست های تجاری انجام گرفته و در تحقیق نکویی ۱۳۷۹ نقل شده است ،اشاره می شود . نتایج این تحقیقات حاکی است که شرکتها تقریبا تا آنجایی که از مدیران توانا و کارآزموده بهره گرفته و خوب کار گردانی شدند موفق بوده اندو تقریبا ۹۰ % شکست های تجاری این شرکتها پیامد بی کفایتی و نا آزمودگی مدیران بوده است .(نکویی ، ۱۳۷۹: ۱۶۲ )
در این رابطه فرهنگی اظهار می دارد که از میان رفتن منابع و شرایط حاکم بر سازمان اثر سوء مدیریت و نادانی حاصل شده است . مدیران کارآزموده در بدترین شرایط کار خود را می کنند و از ناتوانی ، توانایی واز تهدیدات فرصت می آفرینند (همان منبع ،۱۳۷۹: ۱۶۲)
عکس این قضیه نیز صادق است . همینطور که بهره وری سازمانها و نیل به موفقیت مرهون تلاش مدیران است فقدان مدیریت صحیح و عملی نیز کاهش بهره وری وعدم توفیق سازمان در نیل به اهداف را به دنبال خواهد داشت .
با توجه به آنچه ذکر شد مشخص می گردد که آگاهی مدیران از اصول و تکنیکهای مدیریت می تواند به نحو چشمگیری در نحوه تصمیم گیری مدیران مثمر ثمر واقع شود . مدیران واجد مهارتهای مدیریت که از دانش مدیریت آگاه بوده ، آن را در سازمان بکار می گیرد و احتمال موفقیتشان بیشتر از مدیرانی است که بدون بهره گیری از امکانات بخواهند به پیش بتازند.
بنابراین وبراساس نتایج تحقیق با ایجاد تغیر وافزایش در آگاهی مدیران ، تغییر وافزایش در نحوه تصمیم گیری آنان رخ خواهد داد . با این وجود می توانیم با دادن شناخت وافزایش آگاهیهای آنان در زمینه آگاهی از وظایف مدیریت شاهد تصمیمات عقلانی مطلوب تر و موثر تر در آنان باشیم ، به دیگر سخن با بکار گماردن مدیران آگاه تر افزایش و بهبود تصمیم گیری عقلائی آنان را در سازمان تجربه کنیم.
یافته های مربوط به فرضیه اول
۲-۲-۵- برای انجام این تحقیق پنج فرضیه جزئی در زمینه آگاهی مدیر از وظایف مدیریت (برنامه ریزی ، سازماندهی ، بسیج منابع و امکانات ، کنترل و نظارت ، هدایت و رهبری )طراحی و تجزیه و تحلیل های آماری در مورد تک تک فرضیات انجام که نتایج آنها در ابتدای فصل ارائه گردید ، حال در مورد تک تک فرضیات جزئی و ابتدا در مورد برنامه ریزی بحث و بررسی صورت می گیرد .
تصمیم گیری، رکن اساسی تمام وظایف مدیریتی و در عین حال، مبنای برنامه ریزی است چرا که نمی توان گفت برنامه ای وجود دارد مگر اینکه تصمیمی اتخاذ شده باشد. به عبارت بهتر، تصمیم گیری، هسته مرکزی مدیریت است که در تمامی وظایف دیگر، نمود دارد، به همین دلیل برخی مانند هربرت سایمون مدیریت و تصمیم گیری را دو واژه مترادف می دانند.به جرأت می توان گفت برنامه ریزی و تصمیم گیری، برای نیل به اهداف سازمان مکمل اند اما نوع اتخاذ تصمیم نیز نقش به سزایی ایفا می کند با وجودی که تصمیم گیری به کلیه وظایف مدیریتی مربوط می شود، اما اساس برنامه ریزی به شمار می آیزیرا نمی توان گفت برنامه ای وجود دارد بدون اینکه تصمیمی گرفته شده باشد. از این رو، تصمیم گیری از ارکان اساسی فعالیت های مدیریتی به شمار می رود چرا که هر مدیری برای اجرای هریک از وظایف خود، همواره با مواردی مواجه می شود که نیاز به تصمیم گیری دارد.(فیضی ، ۱۳۸۳ :۶۹،۷۰ )
برنامه ریزی یکی از فراگردهای مدیریت است که بزم فایول ۱۹۱۶ اساس فعالیت مدیران است .پف بفنر و پرستاس برنامه ریزی را مترادف با مدیریت می داند. چون برنامه ریزی به هر جنبه ای از مدیریت منجمله تصمیم گیری ، بودجه بندی ، هماهنگی , ارتباطات و تشکیلات ساختاری اثر می گذرد. مدیری که به ضرورت و اهمیت برنامه ریزی در سازمان پی برد و چگونگی استفاده و بکارگیری آنرا در سازمان براند مسلما برنامه ریزی مطلوبتر و موثرتری در سازمان جهت تحقق اهداف سازمان دارد.
برنامه ریزی دارای مراحلی است ، مدیرانی که از مراحل برنامه ریزی آگاهی داشته و تقدم و تاخر و توالی آنها را بدانند و از تکنیکهای که در برنامه ریزی و طرح است مثل ( تنظیم و طرح بودجه ، روش بحرانی ، تحقیق در عملیات و غیره ) و فایده هر کدام از این تکنیکهای را برای جنبه های مشخص برنامه ریزی بداند مسلما در شرایطی که لازم باشد از آنها استفاده خواهد کرد و آنها را راهنمای عمل خود در اخذ تصمیمات مدیریتی قرار می دهد . تئوریهای هر علم بطور عام و مدیریت بطور خاص حاصل تلاش ، تجربه ،آزمایش و مطالعات دانشمندان و صاحب نظران آن رشته می باشد و استفاده از این تئوری ها راه گشای مدیران در زمینه های مختلف مدیریت خواهد بود ، بنابراین تصمیمات خوب و موثر در زمینه برنامه ریزی نیاز به آگاهی از این اصول و تکنیک ها و تئوریهای و موارد استفاده آنها دارد و به طور کلی می توان اظهار داشت که تصمیمات خوب و موثر با آگاهی و اطلاع و معلومات در زمینه برنامه ریزی رابطه دارد و اگر خواسته باشیم از فرایند برنامه ریزی به شکل شایسته در تصمیمات سازمانی بهره ببریم لازم است میزان آگاهی مدیران را از این مقوله افزایش دهیم .
یافته های مربوط به فرضیه دوم
۳-۲-۵- نتیجه فرضیه جزئی دوم که مربوط به سازماندهی است مبین وجود رابطه معنی داری بین آگاهی مدیران از سازماندهی و نحوه تصمیم گیری آنان است با تایید شدن این فرضیه می توان اظهار داشت که نحوه سازماندهی مدیران متاثر از آگاهی آنان در زمینه تصمیم گیری است و می توان آن را به این شکل تحلیل کرد که سازماندهی و اجرای فرایند سازماندهی صحیح مبتنی بر اصول سنتی مدیریت ( تقسیم کار ، گروه بندی وظایف ، حیطه نظارت ، تفویض اختیار ….) است .
سازماندهی به سمت تصمیم گیری پیش می رود . تصمیم گیری یک قسمت از طراحی است که باعث انتخاب یک سری از کارها می شود. . وقتی مدیریت فعالیتها را سازماندهی می کند فعالیتها هماهنگ می شوند.(یاراحمدی خراسانی ، ۱۳۸۸ :۲ )
مدیری که به اصل تقسیم کار ، حیطه نظارت ، تفویض اختیار آگاهی داشته باشد امور سازمان را به شکل بهینه وبا توجه به توانائی کارکنان خود تقسیم نموده ، نظر به اهمیت حیطه نظارت و تاثیر آن بر نحوه تصمیم گیری نسبت به زیر دستان عوامل تاثیر گذار بر حیطه نظارت را شناسایی و بهترین حیطه نظارت را تعیین کرده و همچنین از معنا و مفهوم و فلسفه تفویض اختیار آگاهی و اطلاع داشته و مزایایی راکه بر آن مترتب می باشد بداند و به چگونگی استفاده از این راه کار مدیریت پی برده باشد نسبت به مدیرانی که با اصول و مفاهیم بیگانه اند از عملکرد مطلوب تری برخوردارند زیرا که این اصول و مفاهیم راهنما و الگویی هستند که مدیران با بهره گرفتن از آنان می توانند تصمیماتی برای سازماندهی مطلوب تر و موثرتری را ارائه دهند .بنابراین می توان اظهار داشت که تصمیمات عقلانی مطلوب و موثر با آگاهی بالا و اطلاعات وسیع مدیران از فرا گرد سازماندهی رابطه وجود دارد .
یافته های مربوط به فرضیه سوم
۴-۲-۵- فرضیه سوم در خصوص رابطه بسیج منابع و امکانات و نحوه تصمیم گیری است . در این فرضیه مطرح می شود که آگاهی مدیران از وظیفه بسیج منابع و امکانات چه تاثیری بر نحوه تصمیمات مدیر در سازمان می گذارد .باید گفت اگر مدیری از منابع سازمان آگاهی داشته باشد در موقع تصمیم گیری با توجه به داشته های سازمان عمل کرده و از مهم ترین منبع سازمانی یعنی افراد سازمان که مهمترین سرمایه های هر سازمان به حساب می آید میتواند در تصمیمات آینده استفاده نماید .مدیری که از داشته های سازمانی خود مطلع باشد در حد همان منابع تصمیم گرفته و بهتر و مطلوب تر به اهداف سازمانی نزدیک می شود .
یافته های مربوط به فرضیه چهارم
۵-۲-۵- با تایید فرضیه چهارم که در خصوص ارتباط بین آگاهی مدیران از نظارت و کنترل و نحوه تصمیم گیری آنان طرح شده بود مشخص گردید که بین این دو متغیر همبستگی و همخوانی وجود دارد .
نظارت و کنترل یکی از وظائف اساسی مدیر است که با سایر وظائف او در ارتباط است و از طریق آن می توان تصمیماتی را اتخاذ کرد و از منابع و فعالیتهای اعضای سازمان حداکثر کارایی و اثر بخشی را در جهت تحقق اهداف سازمان بدست آورد . نظارت و کنترل فعالیتی است که ضمن آن عملیات پیش بینی شده با عملیات انجام شده مقایسه می شوند و در صورت وجود اختلاف بین آنچه که باید باشد و آنچه که هست به رفع و اصلاح آن اقدام می شود .نظارت و کنترل ابزار کار مدیران برای اتخاذ تصمیمات سازمانی در رده های مختلف سازمان از مراتب عالی تا رده های سرپرستی است و لزوم آن را در مراتب مختلف به سادگی می توان احساس کرد بطوریکه می توان اذعان داشت سازمان بدون وجود یک سیستم موثر نظارت و کنترل در تحقق ماموریت های خود موفق نبوده و نمی تواند از منابع خود بدر ستی استفاده کند.
ضرورت یک سیستم نظارت و کنترل در سازمان بر هیچ کس پوشیده نیست و اهمیت آن نیز بدان علت است که حداکثر کارائی و اثر بخشی در سازمان بسته به تصمیماتی دارد که از کنترل و نظارت صحیح نشات می گیرد و آن انجام نمی شود مگر با اراده و خواست مدیران آگاه و مطلع به مسائل و عملکرد های نظارت و کنترل .چون بدون آگاهی و اطلاع از فرایند نظارت و کنترل اساسا تصمیم گیری مطلوبی صورت نخواهد گرفت