وبلاگ

توضیح وبلاگ من

موضوع: "بدون موضوع"

دانلود مقاله-پروژه و پایان نامه | بخش دوم: بررسی تطبیقی فقهی و وسنی وحقوقی اذن پدروجدپدری – 9

فقهای اهل سنت در این مسأله دو نظر را مطرح کرد ه اند که بر اساس آن فقهای شافعیه، مالکیه و حنابله معتقدند که ولی می‌تواند منفرداً، دخترباکره را به ازدواج کسی در آورد، البته به شرط آن که باکره باشد و فقهای حنفیه معتقدند که باکر ه بالغه و رشیده در امر ازدواج مستقل است برای توضیح بیشتر نظر هر یک را همراه با استدلاتشان بیان می‌کنیم.

گفتارنخست: فقه شافعی

اینان معتقد به استقلال ولی می‌باشد که می‌تواند باکره را اجبار به تزویج نماید، خواه صغیره باشد، خواه کبیره، و استدلال کرده‌اند به آیه ها و روایتها از جمله:

الف: آیه ۳۲ از سور ه ی بقره : عام است و شامل صغیره و کبیره می شود، چرا که به کسی گفته می شود که شوهر نداشته باشد و وقتی که ولایت بر باکره ثابت شد خودش نمی تواند ولی خودش باشد.

ب: روایت( لانکاح الاّبولی ) که عایشه از پیامبر نقل ‌کرده‌است که حضرت فرمودند:

((هیچ نکاحی بدون ولی منعقد نمی شود))

ازاین رو استنباط شده است که اگر زنی عقد نکاح منعقد کند عقد صحیح نیست.

و هم چنین روایت زهدی از عایشه نقل می‌کند که رسول خدا(ص) فرمودند(( زن بدون اذن ولیش ازدواج نماید نکاحش باطل است، نکاحش باطل است، نکاحش باطل است و اگر مرد با او آمیزش کند باید در مقابل استحلال فرج، مهر وی را بپردازد و در صورت اختلاف در مقدار مهریه، حاکم شرع ولی کسی است که ولی ندارد))

در نتیجه نکاح بدون اذن ولی را با سه بار تأکید باطل دانسته اند.

ج : انواع ضرر برای نکاح دخترنکاح برای دختر از چند نظر ضرر دارد ضرر نفسی و ضرر حکمی. ضرر نفسی ‌به این خاطر که زن با تزویج برده می شود و اسیر می‌گردد بردگی هم نوعی ضرر است یعنی اراده و اختیار خود را از دست می‌دهد.

اما ضرر حکمی بدین جهت که زن با تزویج به تملک در می‌آید چون زوج با تزویج مالک منافع بضع می شود و می‌تواند استیفای حق نماید با وطی و هم با طلاق اسقاط حق نماید و این ضررها جز با مصلحتی که توجیه کننده باشد نمی توان بدان اقدام کردتا بتوان این ضررها را جبران ساخت و این مصلحت جز با یک نظر کامل مورد تشخیص قرار نمی‌گیرد و چون رأی زن ناقص است رآی وی نمیتواند معیار باشد.

گفتار دوم: فقه حنبلی و مالکی

در فقه حنبلی و مالکی نیز مشهور فقها به استقلال پدر درتزویج باکره بالغه رشیده هستند با استدلاتی که در فقه شافعیه آمده است، تنها تفاوتی که بین مذهب شافعی و مذهب حنبلی و مالکی در این زمینه وجود دارد این است که شافعی حق اجبار دختر را بر نکاح هم برای پدر هم برای جد پدر قائل هستند اما دومذهب حنبلی و مالکی فقط برای پدر حق را قائل شد ه اند چرا که شافعیه معتقدند که جد علاوه بر این که ولایت عصبه دارد، ولایت ناشی از ولادت نیز دارد

گفتارسوم: فقه حنفی

مشهور فقهای حنفیه معتقدند به استقلال دختر در امر ازدواج هستند و فقط مستحب می دانند که دختر در این امر از پدر خود متابعت نماید و برای اثبات این نظریه به آیه ها و روایتها استدلال کرده‌اند:

الف- آیه شریفه ۲۳۲ از سوره بقره:

که منع اولیا از تزویج زنان نسبت به خویشتن به معنای این است که آنان حق انتخاب داشته و می‌توانند در آن نظر دهند

ب- روایتی که از ابن عباس نقل شده که پیامبر(ص) فرمودند:

که دختر در باره ی تصمیم گیری در حق خویشتن سزاوارتر است و پدر هم قدرت بر آن دارد، ‌بنابرین‏ برای پدر ثابت است و اگر دختر بالغ شد حقیقتاًعجز از بین می رود و خودش ولی خودش می‌گردد چرا که ولایت به سبب وجودضرورت ثابت بوده است و پس از دفع ضرورت دلالت نیز از بین می رود

‌بنابرین‏ در بین فقهای اهل سنت فقط فقهای حنفیه قائل به استقلال دختر باکره در امر ازدواج هستند ولی فقهای مالکی و شافعی و حنبلی معتقدند که ولی بردختر باکره ولایت دارد و می‌تواند بدون اذن و رضایت دختر او را به عقد دیگر پدر آورد که اصطلاحاً ‌به این ولی ولی مجبر گفته می شود.

بخش دوم: بررسی تطبیقی فقهی و وسنی وحقوقی اذن پدروجدپدری

ماده ۱۰۴۳قانون مدنی مقرر می‌دارد((نکاح دختری که هنوز شوهر نکرده،اگرچه به سن بلوغ رسیده باشد،موقوف به اجازه پدر یا جد پدری او است))

پدر وجد پدری ‌در مورد دختر باکره می‌باشد نه ثیبه،حال به طریق اولی می توان از مفهوم مخالف ماده استفاده نمود وازدواج دختر ثیبه را خارج از ماده فوق دانست وبه طور یقین ادعا نمود که ‌در مورد ثیبه اذن پدر وجد پدری لازم نمی باشد وثیبه در ازدواج خود مستقلا عمل می‌کند اذن پدر وجد پدری در صورتی است که دختر هنوز شوهر نکرده است

حال این سوال به ذهن می‌رسد که وصف باکره چیست وبه چه معنایی حمل می شود

در اینجا لازم می‌باشد که تعریفی از دختر باکره داشته باشیم باکره از دیدگاه علمی دختری است که پرده بکارت سالم باشد و در صورتی که پرده بکارت دختر(به هر علتی)پاره شود آن دختر دیگر باکره محسوب نمی شود واز نظر فقهی دختری است که پرده بکارت آن سالم باشد وقتی اولین نزدیکی صورت گرفت دختر دیگر باکره محسوب نمی شود وحتی اگر از دیدعلمی باکره باقی مانده باشد در این میان تعاریفی از باکره در حقوق بدین صورت ارائه می شود

که دختری است که سابقه ازدواج ثبت شده نداشته باشد وبه محض اینکه اولین ازدواج دختر از لحاظ قانونی ثبت شود دختر دیگر باکره نیست حتی اگر از دیدعلم باکره باشد وقبل از ثبت ازدواج قانونی دختر باکره محسوب می شود،حتی اگر باکره نباشد با تعاریف گوناگونی که از نظر علمی وفقهی وحقوقی از باکره بودن دختر انجام گرفت م توان اذعان داشت که اذن پدر وجد پدری فقط ‌در مورد ازدواج دختری لازم است که باکره باشد ‌بنابرین‏ دختری که ی توان اذعان داشت که اذن پدر وجد پدری فقط ‌در مورد ازدواج دختری لازم است که باکره باشد ‌بنابرین‏ دختری که یک بار ازدواج کرده وبکارت اوزائل شده است برای ازدواج بعدی نیاز به اذن پدر وجد پدری ندارد همچنین اگر بکارت دختر بدون ازدواج براثر ازدواج باطل با عمل جنسی از بین رفته باشد می‌تواند بدون اذن پدر وجد پدری ازدواج کند[۳۲].

‌بنابرین‏ اگر دختری یکبار شوهر کند واین نکاح پس اززنا شویی سببی منحل شود بار دوم آزاد می‌باشد وبدون نیاز به اذن پدر وجد پدری می‌تواند ازدواج کند ومحدودیتی از لحاظ قانونی نمی توان برای آن قائل شد حال این سوال در ذهن متبادر می شود اگر فردی به نکاح دیگری در آید ولی پیش از نزدیکی عقد نکاح به سببی از بین برود تکلیف چیست؟

طرح های تحقیقاتی و پایان نامه ها | ۲ -۳ -۱ -۱ : تکالیف زوجه برای اقامت در منزل زوج و اجرای قاعده – پایان نامه های کارشناسی ارشد

۴٫ آیه شریفه: «لا تخرجوهن من بیوتهن [۱۱]که بر عدم جواز اجبار زن مطلقه بر خروج از منزل شوهر سابق دلالت دارد بطریق اولی شامل زوجه هم می شود.

ممکن است در این استدلال مناقشه شود که مفاد این آیه آن است که اگر زن در منزل شوهر اقامت دارد نباید وی را بیرون کرد ولی این که زوجه حتما باید در منزل شوهر اقامت کند از آیه استفاده نمی شود. در جواب باید گفت که در این آیه نفرموده «زنان را از خانۀ شوهر بیرون نکنید بلکه با اضافۀ ضمیر «بیوت» به «هن» فرموده است: «زنان را از خانۀ خودشان بیرون نکنید»؛ این تعبیر روشن می‌کند خانه ای که زن در آن زندگی می‌کند هر چند به شوهر تعلق دارد ولی از نظر قرَآن، منزل و خانۀ مسکونی زن همین خانه شوهر است؛ این تعبیر نشان می‌دهد که منزل و مسکن محل زندگی زن، تا شوهر دارد و حتی پس از طلاق رجعی، جز خانه ای که شوهر برایش فراهم می‌کند نیست.

۵٫ روایات متعددی که می‌گوید زن مطلقۀ بائن از نفقه و حق سکنی برخوردار نیست بر بهره مندی مطلقۀ رجعی و با اولویت بهره مندی زوجه از این حق دلالت دارند.( کلینی ، ۱۳۶۹ ، ۳۲۱ )

۶٫ سیره متشرعه از آغاز اسلام تا کنون بر این امر بدیهی مستقر بوده که زن همیشه در منزل شوهر اقامت می کرده و هیچ گاه مرد از تامین منزل برای زن خود استنکاف نمی ورزیده است.

با توجه به روشن بودن مسئله از نظر فقهی ذیلا به چند مسئله مرتبط با آن می پردازیم:

۱٫ از «حیث سکنتم» در آیه شریفه: اسکنوهن… استفاده شده که اگر مردی بادیه نشین است و در چادر زندگی می‌کند لازم نیست به منزل دارای ساختمان در شهر منتقل شود. یعنی حتی اگر شوونات زن هم ایجاب کند مرد می‌تواند به همان شرایط قبلی اش اکتفا کند. ولی این برداشت قابل مناقشه است زیرا قید «من وجدکم» روشن می‌کند که ملاک میزان وجدان و توانایی است و در صورت توانایی باید مطابق متعارف و معروف مسکن فراهم کند.

۲٫ آیا شوهر باید برای زن منزل مستقل تهیه کند یا می‌تواند او را با پدر و مادر خود یا با هوویش یک جا منزل دهد؟

برخی از فقها گفته اند لازم است وی را در منزلی مستقل که دارای مرافق و سرویس مستقل باشد سکنی دهد. دلایل آن ها عبارتند از :

۱٫ اصل معاشرت به معروف که آیه شریفه به آن فرمان داده است.

۲٫ آیه شریفه: «وَ لا تُضآرُّوهُنَّ لِتُضَیِّقُوا عَلَیْهِنَّ» نیز هر گونه تضییق و ایجاد تنگنا در زندگی برای زوجه را منع ‌کرده‌است.

ولی به نظر صاحب جواهر اگر نداشتن مسکن مستقل عادت و متعارف باشد و ضرری هم بر زوجه وارد نکند نمی توان آن را لازم شمرد. زیرا در این صورت این اقدام خلاف معاشرت به معروف و موجب تضییق نخواهد بود( نجفی ، ۱۴۰۱ ، ۳۲۳ ).

۲ -۳ -۱ -۱ : تکالیف زوجه برای اقامت در منزل زوج و اجرای قاعده

لازم به ذکر است زوجه باید در منزل تعیین شده زوج ساکن شود و این تکلیف وی مستلزوم اجرای متفرعات نیز هست یعنیتمکین زوجه باید در آن صورت می‌گیرد وزوجه باید در آنجا اقامت کرده و از آن جا بدون اذن خارج نشود وهم چنین نفقه زوجه در آن محل تحویل وی شود و ، شوهر باید هزینه آن را بپردازد

۲ -۳ -۱ -۲ : اذن به زوجه در تعیین مسکن

در این مسئله این پرسش مطرح می شود که آیا انتخاب منزلی که امور فوق در آن صورت می‌گیرد با شوهر است و زوجه باید در منزل تعیین شده توسط شوهر اقامت گزیند و یا فروض دیگری هم متصور است مثل این که انتخاب منزل با زوجه باشد و یا این که هردو مشترکا ‌در مورد منزل تصمیم بگیرند. حق انتخاب زوجه ‌به این معنی است که وی می‌تواند در منزل شخصی خود اقامت داشته باشد و تمکین و اقامت در همان منزل صورت گیرد.

پرسش دیگر این است که آیا زن و مرد باید در منزل واحدی سکونت داشته باشند و یا این که وحدت مسکن اقامتی زوجین لازم نیست و تنها زن باید در محل اقامت خود شرایط تمکین را فراهم کند و در صورت اشتراط اذن در خروج از منزل از آنجا با اجازه شوهر خارج شود. البته محل اقامت فرزندان باید توسط پدر تعیین شود زیرا ولایت فرزندان با پدر است و مادر برای حضانت باید در آن محل حاضر شود( جهان دیده ،۱۳۹۲ ، ۵۶). جادارد قبل از بررسی اذن شوهر به تعیین مسکن به ادله وجوب مشارکت زن در انتخاب مسکن اشاره ای داشته باشیم که این ادله عبارتند از :

۱٫ اطلاق آیه «و عاشروهن بالمعروف» شامل امر انتخاب مسکن می شود زیرا اگر شوهر منزلی انتخاب کند که مطابق میل زن نیست و زن که بیشتر از مرد در خانه حضور دارد در آن منزل احساس راحتی جسمی و یا روحی نکند برخلاف معاشرت به معروف است. مستند و وجه این فرمایش مستمسک که: (وَ عاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ)فهو ناظر الى الجهات الأخلاقیه لا غیرها معلوم نیست. چگونه می توان دستوری روشن در آیه را که با تعبیرهای مختلف در قرآن تکرار شده را فاقد ارزش تشریعی دانست. و اصولا مقصود از جهت اخلاقی چیست آیا مقصود حکم استحبابی است و یا این که اصلا درمقام بیان الزام شرعی نیست و امری که عرفا و عقلاء مستحسن است را بیان می‌کند. در این صورت آیا حکم عقلایی با حکم شرعی یکسان نیست.

۲٫ اطلاق آیه «و امرهم شوری بینهم» می‌گوید مؤمنان کسانی هستند که تمام امورشان بر اساس مشورت با یکدیگر استوار است. مسائل مشترک زندگی خانوادگی مشمول اطلاق امرهم می‌باشد. بلی! اگر مشورت به اختلاف بینجامد و اتفاق نظر حاصل نشود رأی‌ یکی از دو طرف باید فاصل باشد می توان بر اساس آیه الرجال قوامون انتخاب نهایی را به مرد سپرد که بر اساس مصالح زن و خانواده و نه مصالح شخصی خود تصمیم بگیرد. عدم دخالت مصلحت خود ‌به این دلیل است که مفاد آیه قیام مرد به مصالح زن است، همان طور که حاکم و والی مسلمان در امور مربوط به مسلمین باید مطابق مصالح آنان حتی اگر بر خلاف مصلحت خود اوست اقدام کند. پس از این آیه هم لزوم رعایت حق انتخاب زن در جایی که مصلحت زن در اوست استفاده می شود. و این همسو با امر عاشروهن بالمعروف و امرهم شوری بینهم می‌باشد. ‌بنابرین‏ اگر مرد بخواهد بر خلاف مصالح زن و خانواده عمل کند این حق برای زوجه محفوظ است که از حاکم شرع بخواهد که حق او را استیفا نماید.

۳٫ حق تصرف زن در امور خود و شوون مربوط به خود که از حقوق مسلمی است که فقهای مسلمان بر آن تأکید کرده‌اند نیز ثابت می‌کند تا الزامی شرعی ثابت نشود زن باید نسبت به محل سکونت خود تصمیم بگیرد و دیگری حق ندارد او را از انتخاب محل زندگی که از شوون شخصی هر فرد است محروم کند.

۴٫ ممکن است به روایتی که درباره منع خروج زن از منزل وارد شده و در آن آمده است: «ایما امراه خرجت من منزلها فلا نفقه لها» نیز به عنوان تأیید تمسک کرد زیرا در این روایت بجای من منزله منزلها ذکر شده است یعنی مفروض روایت سکونت زن در منزل خود است. ولی این تأیید نادرست است زیرا مسلماً این فرد نادر است و نمی توان روایت را بر این فرد حمل کرد. مفاد این روایت با آیه شریفه لاتخرجوهن من بیوتهن که می‌گوید شوهر نباید زن مطلقه را از منزلی که در آن ساکن است بیرون کند یکی است( غیاثی ثانی ،۱۳۹۱ ، ۴۳-۴۴ ).

مقاله-پروژه و پایان نامه – ۱ـ۲ـ مستندات، شرایط توبه و مباحث پیرامون آن – 9

« و علی الثلاله الذین خلفوا حتی اذا ضاقت علیهم الارض بما رحبت و ضاقت علیهم انفسهم و ظنوا ان لا ملجاَ من الله الا الیه ثم تاب علیهم لیتوبوا ان الله هو التوّاب الرحیم؛ و آن سه نفر که در مدینه بازماندند و از شرکت در جنگ تبوک خودداری کردند و مسلمانان با آنان قطع رابطه کردند، تا آن حد که زمین با همه وسعتش بر آن ها تنگ آمد و حتی جایی در وجود خویش برای خود نمی یافتند و دانستند که پناهگاهی از خدا جز به سوی او نیست. در آن هنگام، خدا به آنان توفیق توبه داد تا توبه کنند و خداوند توبه پذیر و مهربان است.»[۶۷] از آیه فوق و شأن نزول آن به دست آمد که مردم و جامعه و رهبران جامعه باید تلاش کنند هم راه توبه را برای مجرمان باز گذارند و هم زمینه آن را فراهم کنند؛ چرا که توبه در تحول و سازندگی انسان نقش مؤثری دارد.

۱ـ۲ـ مستندات، شرایط توبه و مباحث پیرامون آن

این فصل دارای چندین مبحث است. در مبحث اول احکام و مستندات توبه، در مبحث دوم ارکان و شرایط توبه و در باقی مباحث مطالبی مانند، زمان انجام توبه، پذیرش توبه، زمان پذیرش توبه، احراز توبه ونقش مرور زمان در توبه مرد بررسی قرار می‌گیرد.

۱ـ۲ـ۱ـ احکام ‌و مستندات توبه

در این گفتار قرآن، روایات، اجماع و عقل، به عنوان مستندات توبه بیان می‌شوند.

۱ـ۲ـ۱ـ۱ـ قرآن

در قرآن آیاتی هست که به عنوان یکی از مستندات توبه می توان به آن ها استناد کرد، از جمله:

۱ـ سوره نساء، آیات ۱۶و۱۷: « اللذان یأتیانها منکم فاذوهما فإن تابا و اصلحا فاعوضوا عنها ان الله کان تواباً رحیماً، انما التوبه علی الله الذین یعلمون اَسوءَ بجهاله ثم یتوبون من قریب فاولئک. یتوب الله علیهم و کان الله علیماً حکیماً؛ و آن دو تن از شما که زشت کاری کنند بیازاریدشان، پس اگر توبه کردند و به شایستگی آمدند، از آن ها دست بردارید و در گذرید که خدا توبه پذیر و مهربان است. جز این نیست که توبه از آن کسانی است که به نادانی مرتکب کاری زشت می‌شوند و زود توبه می‌کنند. خدا توبه اینان را می پذیرد و خدا دانا و حکیم است.»

۲ـ سوره مائده، آیات ۳۳ و۳۴: « انما جزاء الذین یحاربون الله و رسوله و یسعون فی الارض ….ذلک لهم خزیٌ فی الدنیا و لهم فی الاخره عذابٌ عظیم . الا الذین تابوا من قبل ان تقدرو و علیهم فاعلموا اَنَّ الله غفور الرحیم؛ جز این نیست که سزای کسانی که با خدا و فرستاده او می جنگند و در زمین به تباهی می کوشند این است خواری و رسوایی آنان، در این جهان و آن جهان عذابی بزرگ دارند. مگر کسانی که پیش از آنکه بر آنان دست یابند، توبه کرده‌اند و بدانید که خدا آمرزگار و مهربان است.»

۳ـ سوره نور، آیات ۴ و۵: «و الذین یرمون المحصنات ثم لم یأتوا باربعه شهداء فاجلدوهم و ثمانین جلده و لاتقتلوا لم شهاده ابداً و اولئک هم الفاسقون الا الذین تابوا من بعد ذلک و اصلحوا فاِن الله غفور الرحیم؛ و کسانی که زنان پاکدامن را به زنا نسبت دهند، آنگاه چهار گواه نیاورند پس هشتاد تازیانه بزنیدشان و هرگز گواهی آن ها را نپذیرید و آنانند بدکاران نافرمان. مگر آنان که پس از آن توبه کنند و به کار شایسته بپردازند که خدا آمرزگار و مهربان است.»

۴ـ سوره مائده، آیه ۳۹: « هن تاب من بعد ظلمه و اصلح فان الله یتوب علیه ان الله غفور رحیم؛ پس کسی که بعد از ظلمش توبه کند و عمل صالح انجام دهد، پس خداوند توبه وی را می پذیرد، به درستی که خداوند بخشنده و مهربان است.»

همان‌ طور که ملاحظه می شود آیه اول ‌در مورد جرم لواط، آیه دوم ‌در مورد جرم محاربه، آیه سوم ‌در مورد جرم قذف و آیه چهارم ‌در مورد جرم سرقت به نقش توبه در سقوط مجازات اشاره ‌کرده‌است. فقها نیز در کتب فقهی خود به ذکر این آیات پرداخته و آن را به عنوان یکی از مهمترین دلائل فقهی توبه در سقوط مجازات پذیرفته اند.[۶۸]

۱ـ۲ـ۱ـ۲ـ روایات

در کلام معصومان علیهم السلام نیز از توبه و اثر آن در سقوط مجازات، بسیار صحبت به میان آمده که به برخی از آنان اشاره می شود:

۱ـ روایت عبدالله بن سنان از امام صادق علیه السلام، که ایشان فرمودند: سارق زمانی که توبه کرد و مال مسروقه را به صاحبش رد کرد، پس دستش بریده نمی شود.[۶۹]

۲ـ روایت ابی بصیر از امام صادق علیه السلام، ‌در مورد مردی که بر او اقامه بینه زنا شده بود و فرار کرده بود، قبل از اینکه او را تازیانه بزنند، امام علیه السلام فرمودند: اگر توبه کرد چیزی بر او نیست.[۷۰]

۳ـ روایت ابن جمیل از امام باقر یا امام صادق علیه السلام، ‌در مورد مردی که سرقت کرده، شراب نوشیده و یا زنا ‌کرده‌است. از حضرت سؤال شد که اگر کسی بر او آگاهی نیابد و او دستگیر هم نشود تا اینکه توبه کند و اصلاح شود. پس امام فرمودند: زمانی که اصلاح شد، حد بر او جاری نمی شود.[۷۱]

همان‌ طور که ملاحظه می شود روایات به مسئله توبه اشاره کرده و آن را مورد توجه قرار داده‌اند.

۱ـ۲ـ۱ـ۳ـ اِجماع

اکثر فقها بر مسئله توبه ادعای اجماع کرده و آن را مورد پذیرش قرار داده‌اند. آیت الله موسوی بجنوردی در این باره می نویسد:« شیخ انصاری از شارح اصول کافی حکایت کرده که او بر وجوب توبه ادعای اجماع کرده و این طور عنوان کرده که ما در اصل وجوب توبه مخالفتی نیافتیم.»

‌بنابرین‏ در اصل وجوب توبه مخالفتی در میان فقها دیده نمی شود. لکن اختلاف در وجوب توبه تنها سر این است که آیا وجوب آن ارشادی است یا مولوی؟ ‌به این معنی که در صورت ارشادی بودن وجوب توبه ارشاد به حکم عقل است و در صورت مولوی بودن، ناظر بر ثواب و عقاب است.[۷۲]

۱ـ۲ـ۱ـ۴ـ عقل

صاحب کتاب قواعد فقهیه چهار دلیل را در زمره دلیل عقلی بر توبه دانسته اند که به ذکر آنان می پردازیم:

الف) لزوم دفع ضرر محتمل به حکم عقل: شکی نیست که ترک توبه احتمال ضرر عظیم دارد که آن همانا عذاب شدید خداوند است. پس دفع ضرر محتمل به حکم عقل واجب است در صورتی که مراد از عذاب، عذاب اخروی باشد.[۷۳]

ب) شکر منعم: توبه از جمله موارد شکر کردن نعمتهای پروردگار است و عقل مستقلاً حکم به لزوم شکرگذاری نعمتهای پروردگار می‌کند، ‌بنابرین‏ توبه عقلاً واجب است.[۷۴]

دانلود پایان نامه های آماده – ۲-۱۹ قیمت گذاری (ارزشیابی) دارایی های مالی – پایان نامه های کارشناسی ارشد

جان بور ویلیامز[۷۵]، یکی از نخستین افرادی بود که اعتقاد داشت قیمت دارایی های مالی و دیگر دارایی ها منعکس کننده ارزش ذاتی آن ها‌ است که با اندازه گیری سود تقسیمی مورد انتظار در آینده محاسبه می شود. اما به طور کلی تا قبل از سال ۱۹۵۲، سرمایه گذاران اوراق بهاداری را انتخاب می‌کردند که زیر قیمت واقعی، ارزش گذاری شده بودند و به ارتباط بین اوراق بهادار خود در داخل پرتفوی کاری نداشتند. پیدایش تئوری نوین سرمایه گذاری(مجموعه اوراق بهادار) به سال ۱۹۵۲ بر می‌گردد و زمانی که هری مارکویتز مقاله ای تحت عنوان انتخاب پرتفوی منتشر کرد. او با عقیده بنیادگرایان ‌در مورد انتظارات آتی موافق بود اما برای اولین بار عامل ریسک را نیز در تجزیه و تحلیل های خود وارد نمود. او توانست تئوری انتخاب پرتفوی را در چارچوب تعاملات میان ریسک و بازده بهینه سازی کند. او به مسئله تنوع بخشی پرتفوی به عنوان یکی از روش های کاهش ریسک اشاره دارد. تئوری او با عنوان پرتفولیوی مدرن[۷۶] (MPT) شناخته می شود (جونز[۷۷] ، ۲۰۰۳).

روش مارکویتز با این فرض شروع می شود که سرمایه گذاران برای سرمایه گذاری در زمان حال مبلغ معینی پول در اختیار دارند. این پول برای مدت زمان معینی سرمایه گذارای می شود که به آن دوره نگهداری گفته می شود. در پایان دوره نگهداری سرمایه گذاران، اوراق بهاداری را که در اول دوره خریداری کرده‌اند به فروش می رسانند. ‌بنابرین‏ روش مارکوتیز، روش یک دوره ای می‌باشد. در ابتدای دوره، سرمایه گذار می‌تواند نرخ بازدهی مورد انتظار (یا میانگین) اوراق بهادار مختلف مورد نظر را تخمین بزند و سپس در اوراق بهاداری سرمایه گذاری کند که بیشترین بازدهی مورد انتظار را دارد. اما در اینجا، اطمینان از بازدهی مورد انتظار نیز مورد توجه قرار گرفت. ‌بنابرین‏ سرمایه گذاری در ابتدای دوره دو هدف متضاد را مد نظر قرار می‌دهد. حداکثر رساندن بازدهی و حداقل رساندن عدم اطمینان. در روش مارکویتز هر دو هدف مورد توجه قرار می‌گیرد. مارکویتز، انحراف معیار جریان های نقدی را به عنوان کمّیت سنجش ریسک معرفی نمود و ریسک کل پرتفوی مورد توجه قرار دارد.

مارکویتز بیان نمود تنوع بخشی زمانی مؤثر است که، پرتفوی ترکیبی از اوراق بهاداری باشد که با یکدیگر کوواریانس منفی یا صفر داشته باشد. مفروضات نظریه پرتفوی مارکویتز عبارتند از :

    1. بر تصمیم گیری سرمایه گذاران، تنها دو عامل ریسک و بازده مورد انتظار تاثیر دارند.

    1. اصل ریسک گریزی سرمایه گذاران: سرمایه گذاران از بین دو سبد سرمایه گذاری با بازده مساوی، سبدی را انتخاب می‌کنند که انحراف معیار کوچکتری داشته باشد.

    1. اصل سیری ناپذیری سرمایه گذاران: سرمایه گذاران به دنبال حداکثر کردن بازده سرمایه گذارای خود با ریسک مشخصی هستند.

    1. همه سرمایه گذاران انتظارات یکسانی راجع به بازده مورد انتظار، واریانس و کواریانس کلیه دارایی های ریسکی دارند.

  1. همه سرمایه گذاران یک افق سرمایه گذاری یکسان دارند.

یکی از انتقادها، شکل محاسبه کوواریانس های اوراق بهادار با یکدیگر و به تبع آن محاسبه نرخ بازده پرتفوی می‌باشد. زیرا منتقدان این روش را برای تمام سرمایه گذاران، عملی نمی دانستند.

۲-۱۸ تئوری مالی استاندارد

علم مالی استاندارد بدنه دانشی است که ‌بر اساس اصول آربیتراژ میلر[۷۸] و مودیلیانی[۷۹]، اصول پرتفوی مارکویتز[۸۰]، تئوری قیمت گذاری دارایی سرمایه ای شارپ[۸۱]، لیتنر[۸۲] و بلک[۸۳] و تئوری قیمت گذاری اختیاری بلک، شولز[۸۴] و مرتن[۸۵] بنا نهاده شده است، این رویکردها بازار را کارآمد در نظر می گیرند و بسیار تحلیلی و دستوری می‌باشند.

تئوری اقتصادی مالی مدرن بر مبنای پذیرش این فرض استوار است که فعالان بازار به صورت منطقی عمل می‌کنند. فعالان بازار مطابق با اصول تئوری مطلوبیت مورد انتظار[۸۶] تصمیم گیری نموده و اقدام به پیش‌بینی های بی طرفانه در رابطه با آینده می نمایند. ‌بر اساس تئوری مطلوبیت مورد انتظار، اشخاص ریسک گریزند[۸۷] و تابع مطلوبیت یک فرد از پایین حالت مقعر دارد. به عبارتی، مطلوبیت نهایی ثروت، کاهش می‌یابد. قیمت دارایی ها توسط سرمایه گذاران عقلایی تعیین می شود و متعاقباً تعادل بازار بر اساس عقلانیت، حاصل می‌گردد. در این تعادل، اوراق بهادار ‌بر اساس فرضیه بازار کارا قیمت گذاری می‌شوند (جانسون و همکاران[۸۸]، ۲۰۰۲).

طبق فرضیه بازار کارا، قیمت های دارایی های مالی، در بر گیرنده همه اطلاعات عمومی می‌باشد و قیمت ها را در هر زمان می توان به عنوان تخمین بهینه ای از ارزش واقعی سرمایه گذاری در نظر گرفت. این فرضیه بر این اساس قرار دارد که سرمایه گذاران رفتار عقلایی و منطقی دارند، بدین معنی که همه اطلاعات موجود و در دسترس را پردازش کرده، به دنبال حداکثر ساختن مطلوبیت مورد انتظار هستند. به بیان دیگر، دارایی های مالی همیشه به صورت عقلایی قیمت گذاری می‌شوند. ‌بنابرین‏، قیمت ها زمانی که ظهور پیدا می‌کنند، حرکت ها و تغییرات بعدی آن ها قابل پیش‌بینی نیست. زیرا تغییرات قیمت تنها به علت جریان اطلاعات جدید در بازار، اتفاق می افتد. در نتیجه کسی نمی تواند بازده غیرعادی و بالاتر از میانگین داشته باشد (همان منبع).

۲-۱۸-۱ فرضیه بازار کارا

فرضیه بازار کارا وابسته به مکتب گشت تصادفی می‌باشد. منطق این مکتب این است که اگر جریان اطلاعات آزاد باشد و اطلاعات فوراً در قیمت سهام منعکس شود، آن گاه تغییر قیمت فردا فقط اخبار فردا را منعکس می کند و از تغییر قیمت امروز مستقل خواهد بود. اخبار بر طبق تعریف غیر قابل پیش‌بینی می‌باشند و از این رو تغییرات قیمت غیر قابل پیش‌بینی و تصادفی اند، در نتیجه قیمت ها به طور کامل همه اطلاعات شناخته شده را منعکس می نمایند و حتی سرمایه گذاران غیر مطلع نیز می‌توانند نرخ بازدهی مشابه سرمایه گذاران مجرب و متخصص کسب نمایند (بورتن و مالکیل[۸۹]، ۲۰۰۳).

۲-۱۸-۲ نظریه بازار کارای سرمایه

کارا بودن بازار از اهمیت زیادی برخوردار است چرا که در صورت کارا بودن بازار سرمایه هم قیمت اوراق بهادار به درستی و عادلانه تعیین می شود و هم تخصیص سرمایه که مهم ترین عامل تولید و توسعه اقتصادی است به صورت مطلوب و بهینه انجام شود.

۲-۱۹ قیمت گذاری (ارزشیابی) دارایی های مالی

یک دارایی چقدر می ارزد؟ به طور قطع ارزش یک دارایی مثلاً یک قطعه زمین، یک برگ سهام، یک سکه بهار آزادی، سر قفلی و. . . به عوامل بسیار زیادی بستگی دارد که بعضی شناخته شده و برخی ناشناخته اند. حتی اگر همه عوامل مؤثر بر قیمت یک دارایی شناخته شده باشد، بازار برای رسیدن به یک قیمت ذاتی یا یک قیمت معاملاتی، دچار تردید و مشکلات می شود، اما با وجود همه این مشکلات، روزانه میلیون ها معامله و داد و ستد از این نوع دارایی ها انجام می شود. در این معاملات غالباً یکی از طرفین معامله مغبون می شود، زیرا پدیده ای به نام “قیمت گذاری نادرست” وجود دارد و این پدیده گاه ناشی از عدم اطلاع معامله گر و گاه ناشی از فریب دادن او است. مهم تر اینکه چرا قیمت یک دارایی روزانه و یا حتی در لحظه های زمانی دچار تغییر می شود؟

دانلود پایان نامه و مقاله – قسمت 10 – پایان نامه های کارشناسی ارشد

سبک های هویت ‌بر اساس میزان تعهد و کاوشگری افراد قابل تمایز هستند تعهد یک چارچوب ارجاعی از ارزش‌ها و باورهاست که ممکن است خودساخته یا تجویز شده از جانب دیگران باشد (برزونسکی، ۲۰۰۳) تعهد درجاتی از سرمایه گذاری شخصی است که یک فرد نسبت به شغل یا اعتقادات خود ابراز می‌کند(مارسیا، ۱۹۶۶)

افرادی که بر سبک هویت اطلاعاتی و سبک هویت هنجاری تکیه می‌کنند تعهدات هویت قوی تر و روشن تری نسبت به افراد مغشوش/ اجتنابی کسب کرده‌اند کمبود تعهدات استوار در افراد مغشوش / اجتنابی آنان را در موقعیت آسیب پذیری قرار می‌دهد.

افراد با سبک هویت مغشوش/ اجتنابی، با مشکلاتی برای تشکیل روابط دوستی و حفظ شبکه ای از حمایت های اجتماعی روبه رو هستند. آن ها روابط ضعیفی را با همسالان برقرار می‌کنند. و روابط اجتماعی سطح پایینی از نظر صمیمیت ، گشودگی شکیبایی و اعتماد دارند (برزونسکی، ۲۰۰۵) افراد مغشوش/ اجتنابی، هنگام ورود به دانشگاه به دلیل ضعف در برقراریو نگهداری شبکه های حمایت اجتماعی و فقدان صمیمت، انعطاف پذیری و اعتماد به دیگران مشکلات اجتماعی و تحصیلی زیادی را تجربه می‌کنند (برزونسکی، ۱۹۹۸، ۱۹۹۲؛ برزونسکی و فراری ۱۹۹۶)

گرچه استفاده از سبک های پردازش اطلاعاتی و هنجاری هر دو با تعهد هویت همبستگی مثبت دارد. اما شکل گیری و ماندگاری این تعهدات مبتنی بر فرایندهای متفاوتی است. برای مثال ابلسون[۹۱] (۱۹۸۷ به نقل از برزونسکی ۲۰۰۴) بین مؤلفه‌ های عاطفی و شناختی تعهدات شخصی تمایز قائل می شود. تعهدات شناختی مبتنی بر اطلاعات عاطفی و شناختی تعهدات شخصی تمایز قائل می شود تعهدات شناختی مبتنی بر اطلاعات هستند و گستره ای از دیدگاه ها و اعتقادات محکم را که در شبکه منسجمی از عقاید و شواهد منطقی بسط داده شده منعکس می‌کنند در مقابل تعهدات عاطفی یک حس غیرعقلانی ولی غیرمتزلزل اطمینان درونی را منعکس می‌سازند. تعهدات هنجاری نسبت به تعهدات اطلاعاتی بیشتر مبتنی بر بنیان های عاطفی هستند(برزونسکی، ۲۰۰۴).

نوجوانان با سبک هویت اطلاعاتی در برقراری روابط بین فردی سنجیده بهتر عمل می‌کنند آن ها شکیبایی بیشتری را نسبت به دیگران که عقایدی متفاوت با آن ها دارند نشان می‌دهند و نیاز کمتری به تأیید دیگران برای کسب اطمینان نسبت به خود دارند (برزونسکی، ۱۹۹۸؛ برزونسکی و کوک، ۲۰۰۰) افراد با سبک هویت هنجاری نمرات کمتری را در تکلیف روابط بین فردی سنجیده به دست می آورند در نظراول ممکن است این نکته با تمایل این افراد به تمرکز روی انتظارات اجتماعی و توصیه های دیگران (برزونسکی، ۱۹۹۴) همخوان باشد. اگرچه این گروه با افراد سبک اطلاعاتی در روابط با همسالان قابل مقایسه هستند اما نمرات آن ها در شکیبایی و خودمختاری عاطفی به صورت معناداری پایین تر است. این گروه به دلیل کاستی در خودمختاری عاطفی ارزش‌ها و اهداف دیگران را به منظور اجتناب از احساس گناه و کسب رضایت افراد مهم درونی می‌کنند در حالی که ارزش‌ها و هدف هایی که با سبک هویت اطلاعاتی درونی می‌شوند با رفتارهای خودتعیینی و پذیرش مسئولیت شخصی هم بستگی دارد.(دسی و رایان[۹۲]، ۱۹۹۱، به نقل از برزونسکی ۲۰۰۵)

اگرچه تعهد در مدل مارسیا (۱۹۹۶؛ نقل از برزونسکی ۲۰۰۳) توجه فردی کمی را به خود جلب ‌کرده‌است پژوهش های اجتماعی- شناختی زیادی (بریکمن، ۱۹۸۷؛ کمپل[۹۳]، ۱۹۹۰؛ پلهام وسوان[۹۴] ۱۹۸۹؛ نقل از برزونسکی ۲۰۰۳؛ میوس، ایدما، هلسن و ولبرگ[۹۵] ۱۹۹۹) نشان می‌دهد که تعهدات فردی ثابت یا قاطعیت خود در ارتقا کارکرد فردی و بهزیستی روان شناختی نقش مهمی ایفا می‌کند در این قسمت به برخی از تفاوت های موجود در قدرت و وضوح معیارهای مربوط به خود اهداف، قراردادها و باورها که افراد در مقایسه با یکدیگر نشان می‌دهند اشاره می‌گردد.

همان‌ طور که بریکمن (۱۹۸۷؛ نقل از برزونسکی، ۲۰۰۳) خاطر نشان ساخته است “تعهد رفتار فرد را در موقعیت های ی که وسوسه می شود به شکل دیگری رفتار کند. ثبات می بخشد”

تعهدات برای افراد احساس هدفمندی و جهت گیری به همراه داشته و به مثابه یک چارچوب مرجع عمل می‌کنند که در محدوده ی آن ها رفتار و بازخورد کنترل، ارزیابی و تنظیم می‌گردد. (بریکمن، ۱۹۸۷، نقل از برزونسکی، ۲۰۰۳؛ نورمی ۱۹۹۱) مطالعات نشان داده‌اند که قدرت تعهد با تصمیم گیری سنجیده و حساب شده و مقابله مسئله مدار رابطه ی مثبت و با اهمال کاری، دلیل تراشی، جهت گیری مبتنی بر دیگری تمایل به تجربه وحشت قبل از تصمیم گیری و کمرویی کلی رابطه ی منفی دارد(برزونسکی، ۱۹۹۰، ۱۹۹۲؛ برزونسکی و فراری، ۱۹۹۶) همچنین مطالعات نشان داده‌اند که تعهد هویت با سبک های پردازش هویت رابطه دارد. افراد با جهت گیری های پردازش اطلاعاتی و هنجاری در مقایسه با افراد سردرگم/ اجتنابی تعهدات و قراردادهای فردی قوی تری نشان می‌دهند(برزونسکی، ۱۹۹۰)

افراد دارای هویت موفق و زودرس هر دو تعهد بالایی نشان می‌دهند اما تعهد در افراد دارای هویت موفق بر پایه جستجوی انتخاب های هویتی است. در حالی که تعهد در افراد زودرس بر پایه جستجوی انتخاب های هویتی نمی باشد. افراد دیررس و مغشوش هیچ کدام از خود تعهد نشان نمی دهند. در افراد دیررس عدم تعهد به وسیله تداوم در فرایند جستجوگری و در افراد مغشوش به وسیله عدم تلاش در جهت اکتشاف انتخاب های هویتی تبیین می شود.

با توجه به نظریه اریکسون انتظار می رود که هویت موفق و زودرس از حیث رشدی در مقایسه با هویت دیررس و مغشوش مطلوب تر باشد چرا که در بردارنده احساس تعهد است این فقط بخشی از واقعیت است: در حالی که در ادبیات وضعیت هویت هویت موفق در مقایسه با هویت مغشوش یک وضعیت بالیده است (میوس[۹۶] و همکاران، ۱۹۹۹). وضعیت دیررس در مقایسه با وضعیت زودرس، از بالیدگی بیشتری برخوردار است لذا به نظر می‌رسد که در پارادیم وضعیت هویت این علاقه یا گرایش نتیجه حفظ تعهدات نسبت به اکتشاف انتخاب های هویتی است.

اریکسون به طور موکد پیامد شکل گیری هویت مطلوب را از نظر رشدی با قضاوت فردی مناسب احساس یکپارچگی درونی و ظرفیت خوب عمل کردن (آنچه که می‌تواند به عنوان ویژگی های افراد سالم از نظر روان شناختی محسوب شود) مربوط دانست. به عبارت دیگر نظریه سبک های هویت به جای تمرکز بر پیامد شکل گیری سبک ها، بر فرایند شکل گیری هویت تأکید می‌کند. شکاف مذبور به کمک مطالعاتی که در صدد بررسی رابطه ی بین سبک های هویت متفاوت و شاخص های بهزیستی (از جمله روابط مثبت با دیگران) هستند پرشده است.

پژوهش های اجتماعی- شناختی زیادی (برزونسکی، ۲۰۰۳) نشان داده که بین پایگاه های هویتی و تعهد با بهزیستی روان شناختی رابطه وجود دارد. تعهد در نظر اریکسون رفتار فرد را در موقعیت هایی که وسوسه می شود به شکل دیگری رفتار کند ثبات می بخشد. تعهد هویت یک چارچوب ارجاعی از ارزش ها و باورهاست که ممکن است خودساخته یا تجویز شده از جانب دیگران باشد (همان منبع )

۲-۲-۵- چهار پایگاه اساسی هویت

 
مداحی های محرم