زمانی که شرکت بیمه خدمات پزشکی توریسم درمانی را به طور کسترده پوشش داد؛ اکثریت متقاضیان رهسپار سفرهای درمانی با هزینه های زیاد شدند و این باعث شد که شرکت بیمه بیشتر تورهای درمانی را محدود کند و تورها به صورت گزینشی صورت گیرد ( مرکز رفع مشکلات پزشکی[۱۲۴]، ۲۰۰۹).
یکی دیگر از حوزه های گردشگری، گردشگری ورزشی میباشد. که برای تماشای مسابقات ورزشی و یا استفاده از مکانهای ویژه برای ورزشهای خاص است. این حوزه از گردشگری طی سالهای ۲۰۰۸ و ۲۰۰۹ دچار کاهش شدید در تعداد گردشگر شد؛ زیرا که بیشتر افراد به علت بحران مالی یا کار خود را از دست داده بودن یا به علت رکود اقتصادی و کاهش درآمد و افزایش هزینهها دیگر قادر به رفتن به تورهای ورزشی نبودند. مثلا در سال ۲۰۱۰ تعداد زیادی از افراد قدرت سفر به افریقای شمالی را برای تماشای مسابقات کاپ جهانی فیفا نداشتند و در این سال کل تماشاگران مسابقه نسبت به دوره های قبلی کاهش شدیدی داشت (هلابانه[۱۲۵]،۲۰۱۲).
۲-۵-۴- روند گردشگری بین الملل بعد از بحران:
گردشگری یکی از بزرگترین فاکتورهای اقتصاد داخلی هر کشور و راهی برای ایجاد رشد و اشتغال بیشتر است. با توجه به گزارش سازمان جهانی گردشگری صنعت گردشگری تاثیر شدیدی از بحران مالی داشته است اما این تاثیر در مقابل سایر تاثیری که سایر فاکتورهای صادراتی داشتند اندک است. همچنین این صنعت بسیار سریعتر از سایر صنایع فرایند برگشت به سطح قبل از بحران را طی کرده است. طبق این گزارش صنعت گردشگری از آنچه که توسط این سازمان پیش بینی شده بود سریعتر بهبود شد. زیرا افت اقتصادی که در سال ۲۰۰۸ به علت بحران مالی رخ داد بیشتر از آنچه برای پشتیبانی و شناسایی سیاسی و حمایت گردشگری لازم بود نشان داده شد. در سال ۲۰۱۰ سازمان جهانی گردشگری تلاش کرد تا گردشگری از طریق پیشبرد و همکاریهای مهمش در توسعه، کامیابی جهانی به سمت یک برنامه عملیاتی هدایت شود.
برای اقتصاد جهانی، سال ۲۰۱۰ به عنوان سالی برای بهبود است اما این سال با نااطمینانیها و چالشهای پایداری نیز همراه بود. در سال ۲۰۱۰ رشد قابل توجهی همراه با بازتاب روندهای جهانی اقتصادی توسط اقتصادهای نوظهور صورت گرفت؛ همچنین کاهش ۲/۴% گردشگری بین الملل که بر اثر بحران مالی ایجاد شوده بود شروع به جبران یا کاهش کرد. در هشت ماه اول سال ۲۰۱۰ تعداد گردشگران بین المللی افزایش یافت و طبق گزارش سازمان جهانی گردشگری در سال۲۰۱۱ حجم ورودی گردشگری بین المللی حدود ۶۴۲ میلیون بوده است که ۴۰ میلیون بیشتر از همین بازده زمانی در سال ۲۰۰۹ است. چیزی حدود ۷% افزایش داشته است. اما این مقدار فقط یک میلیون بیشتر از حجم گردشگر در سال ۲۰۰۸ میباشد. آمار این افزایش و رشد گردشگری بین الملل نشان میدهد که در تمام مناطق رشد وجود داشته است. از بین مناطق مختلف آسیا و خاورمیان از سایر مناطق بیشتر تحت تاثیر بحران قرار گرفتند اما در زمان بازگشت به سطح قبل از بحران نیز این مناطق جزء اولین مناطقی بودند که رشد گردشگری داشتند. بیشترین رشد را خاورمیانه با نرخ رشد ۱۶% داشت. افریقا با نرخ ۹% که البته تنها منطقهای بود که در سال ۲۰۰۹ نرخ ورود گردشگرش نه تنها منفی نشد بلکه مثبت هم بود. دلیل اصلی عدم کاهش نرخ ورود گردشگر [۱۲۶]FIFA است. نرخ رشد برای آمریکای شمالی ۸%، مرکز آمریکا ۹% و آمریکای جنوبی ۷% است. کشورهای اروپایی با نرخ ۳% کندترین نرخ رشد را داشتند. اما در کل بیشتر کشورهای اروپایی آیندهای رو به رشد را گزارش کردند. غرب اروپا ۴% ، شرق اروپا ۴%، جنوب و اروپای مدیترانهای ۲% رشد داشتند و تنها شمال اروپا با نرخ ۳%- تنها منطقه ای در جهان بود که نرخ رشد منفی را در سال ۲۰۱۰ برای گردشگری بین الملل داشت. بهبود گردشگری بین المللی توانایی قابل توجه این بخش در عقب راندن زمان و شکهای خارجی را تایید کرده است. گردشگری، بخشی به شدت مقاوم است و با توجه به مشارکت آن در رشد اقتصادی جهانی، اشتغالزایی و توسعه، بهبود سریعتر از انتظار آن در سال ۲۰۱۰ خبر خوشایندی به شمار می رود.
رکود اقتصادی جهان در سال ۲۰۰۹-۲۰۰۸ بیش از همیشه نیاز به پذیرش سیاسی و حمایت بخش گردشگری را نشان داده است. در طی سال ۲۰۱۰ و با ارتقای مشارکت حائز اهمیت این بخش در رونق جهانی، توسعه و رفاه عمومی، سازمان جهانی گردشگری سعی در بدل ساختن گردشگری به روندی قالب در اهداف جهانی داشته است. در ادامه به بیان برخی از اقدامات جمعی که در سطح بین المللی و ملی صورت گرفته پرداخته شده است.
۲-۶- مطالعات گذشته:
اغلب پژوهشهای اقتصادی در زمینه گردشگری دارای دو خصوصیت میباشد، اولا بسیار کلی و معمولا ملی است. ثانیا بیشتر در مورد موضوعات تخمین و تعیین توابع عرضه و تقاضا با بهره گرفتن از آمار ملی میباشد. هیچ یک از مطالعات داخلی به طور مستقیم رابطه تجارت در صنعت گردشگری و بحران مالی را مورد بررسی قرار نداده است و بیشتر تمرکز بر تاثیر بحران مالی روی صادرات کالا متمرکز بوده است.
۲-۶-۱ مطالعات داخلی:
طیبی و رمضانی(۱۳۹۰), در مقالهای با عنوان” بحران مالی و یکپارچگی تجارت در صنعت فولاد در آسیا و اقیانوسیه با بکارگیری تحلیلهای ایستا و پویا” به بررسی اثر بحران مالی بر جریانهای تجاری صنایع فولاد در کشورهای برتر تولید کننده فولاد آسیا و اقیانوس آرام پرداختهاند. در این مقاله، این فرض که بحران مالی جهانی تاثیر منفی بر جریان تجارت دوجانبه فولاد داشته است؛ مورد آزمون قرار گرفته است که با بهره گرفتن از الگوی جاذبه صورت گرفته است. دستاورد یافتههای این مطالعه نشان می دهد که یکپارچگی صنعت فولاد باعث بوجود آمدن یک بازار تجاری فولاد منطقهای بزرگتر و احتمالا منجر به کاهش بحران جهانی و یا منطقه ای گردد.
نجارزاده و تاسان (۱۳۹۰), در مقالهای تحت عنوان ” خدمات گردشگری در کشورهای گروه D-8 شناسایی تواناییها و مزیتها در این کشورها” تاثیر همگرایی و یکنواختسازی را بر تغییر حجم تجارت خدمات را با بهره گرفتن از الگوی جاذبه مورد بررسی قرار داده است. در این مقاله ظرفیت تجاری هر یک از کشورهای عضو در زمینه گردشگری محاسبه شده و نتایج حاکی از آن است که بخش بسیار زیادی از توان تجاری در عمل مورد استفاده قرار نمیگیرد.
ذوالفقاری و شیرازی (۱۳۸۹), در مقاله “بررسی تاثیر بحران مالی جهانی بر صادرات گروه های مختلف کالاهای صادراتی، با بهره گرفتن از منطق فازی"ارتباط اقتصادی کشورها از طریق صادرات کالا را عامل انتقال تبعات بحران مالی به داخل اقتصاد کشورها میداند. در این مطالعه با بکارگیری منطق فازی برای پیش بینی رفتار سیستمهای اقتصادی، کالاهای صادراتی کشورهای گروه دی ۸ و کشورهای بزرگ طرف تجارت با ایران را طبقه بندی و تغییرات تولیدات ناخالص داخلی شرکای تجاری و تغییرات میزان صادرات گروه های کالایی مورد آزمون قرار گرفته است. نتیجه مطالعه نشان می دهند که تاثیر بحران مالی برای برخی گروه های کالایی، مثبت و برای برخی منفی بود.
شفیعی و دیگران (۱۳۸۸)، در مقاله” بررسی میزان اثرپذیری متغیرهای کلان اقتصاد ایران از بحران مالی جهانی” اثر بحران مالی را بر شاخص های اقتصاد کلان اقتصاد ایران مورد تحلیل قرار داده است. براساس یافتههای حاصل از این پژوهش بحران جهانی علاوه بر کاهش درآمدهای نفتی موجب کسری بودجه از طریق کاهش درآمدهای مالیاتی نیز خواهد شد. اثر بحران بر تراز پرداختها را میتوان در افزایش کسری تراز پرداختها به دلیل کاهش دآمد حاصل از صادرات نفت, کاهش صادرات غیر نفتی به دلیل کاهش قیمت فرآورده های نفتی و نیز کاهش تقاضا برای صادرات کشور به دلیل رکود جهانی، کاهش خالص دارایی های خرجی کشور، احتمال افزایش نرخ ارز و کاهش صادرات غیر نفتی و کاهش مالیات خلاصه کرد.
راستی (۱۳۸۸), در مقاله ی” تجارت خدمات مالی در کشورهای عضو گروه دی هشت: بررسی رابطه تجارت خدمات مالی و توسعه مالی"، فاکتور آزادسازی تجاری را در بخش تجارت خدمات را با بهره گرفتن از الگوی خود رگرسیونی برداری VAR بررسی کرده است و این فاکتور را موثر میداند؛ اما برای تجارت خدمات مالی به علت عدم کارایی و توان رقابت پذیری این بخش، آزادسازی تجاری را مناسب نمیداند. همچنین در این مقاله اثر همگرایی و یکنواخت سازی مورد بررسی قرار گرفته است.
فرزین وش و برخورداری (۱۳۸۸) در مقاله ای با عنوان” تجارب جهانی مقابله با بحران مالی و آموزههایی برای اقتصاد ایران” با هدف کسب آموزههای سیاستی برای مقابله با بحران در اقتصاد ایران، ابتدا ریشه های ظهور بحران مالی اخیر در اقتصاد ایالات متحده و سرایت آن به اقتصاد جهانی مورد بحث قرار داده است و در ادامه آن سیاستهای مختلف پولی و مالی، برای مقابله با بحران در تجارب جهانی، از هر دو بعد نظری و تجربی، تبیین کرده است. وی و همکارن مداخله دولت در بازار پول را خطر ایجاد بحران مالی در اقتصاد ایران میدانند. همچنین ضمن ذکر سیاستهای پولی و مالی برای مقابله با بحران مالی، سیاستهای پولی موثر را به دو دسته سیاستهای متعارف و غیر متعارف تقسیم کرده اند. سیاستهای متعارف همان سیاستهای است که در شرایط عادی گرفته می شود و سیاستهای غیر متعارف شامل سه نوع: سیاستهای آزادسازی مقداری، آزادسازی اعتباری و الزامات در نرخهای بهره آتی است؛ همچنین اثرات این دسته از سیاستها بر سیستمهای مالی و فعالیتهای اقتصادی، برخلاف سیاستهای پولی متعارف، متغیر خواهد بود.
یکی از برجستهترین آموزههای که در مقاله وی ارائه شده است این است که مشخصههای اقتصادی کشورها نقش اساسی در تنوع به کارگیری سیاستهای اقتصادی مقابله با بحران در آنها داشته است. نتایج مطالعه نشان میدهد که کشورهای مختلف، با توجه به شرایط اقتصادی و میزان آسیب پذیری از بحران مالی اخیر سیاستهای اقتصادی مختلفی (نظیر کاهش نرخهای بهره سیاستی، حمایت از بنگاههای کوچک و متوسط، گسترش اعتبارات، جذب کمکهای خارجی، برنامه های تضمین سپردههای، به کارگیری بستههای مالی با تمرکز بر سرمایه گذاری در زیرساختها، تامین مالی بدهیها از طریق کاهش پرداخت بهرهای و کاهش مالیات بر درآمد خانوارها و بنگاهها) را در راستای مقابله با بحران به کار گرفتهاند. همچنین بررسی شرایط اقتصادی ایران، به ویژه ساستهای اقتصادی در بازار پولی، نشان میدهد که سیاستهای مورد توجه در این بخش می تواند محرک بحران مالی در اقتصاد کشور باشد.
۲-۶-۲ مطالعات خارجی:
اختروزمان[۱۲۷] و دیگران (۲۰۱۱) در پژوهشی اثر بحران را به صورت گزارشی بر روی کشور بنگلادش بررسی کرده است. در این پژوهش اثر بحران را بر روی متغیرهای کلان اقتصاد از جمله صادرات، جریان سرمایه گزاری مستقیم خارجی مورد آزمون قرار داده و به این نتیجه رسیده است که متغیرهای یاد شده یک روند کاهشی و رو به پایین را به علت وقوع بحران تجربه کرده اند.
مازلو[۱۲۸] و همکارانش(۲۰۱۰) در مقالهای تحت عنوان"گردشگری رم در طی بحران اقتصادی به کدام سمت می رود؟” اثر بحران اقتصادی را بر گردشگری رم مورد بررسی قرار دادند. در این مقاله ضمن ذکر آمار گردشگری این منطقه، کاهش ۱۴% گردشگری بین الملل بیان شده است در واقع حدود ۳/۴ میلیون گردشگر کاسته شده است. کاهش در صنعت گردشگری به گونه ای بوده که نیمی از کل گردشگر ورودی این کشور فقط ۱ شب اقامت داشتند که باعث کاهش شدید در حجم معاملات مرتبط با گردشگری شده است. مازلو بیان می کند که برای اثرات برجامانده از بحران باید بیشتر به توسعه پایدار صنعت گردشگری تمرکز کرد. از جمله راه کارهای که برای جبران این شرایط پس از بحران اتخاذ شد کاهش ۲۵% تا۳۰% نرخهای هتلهای سه و چهار و پنج ستاره بوده که البته راهی بود که کشورهای اروپایی نیز اتخاذ کردند؛ این نرخها کمترین قیمتهای بود که برای هتلها تا آن زمان اعمال شده بود اما بیشترین کاهش در نرخ هتلها را مکزیک اعمال کرد. در ادامه اصول کسب گردشگری پایدار برای رفع اثرات بحران مالی بیان شده است این اصول عبارت است از: رویکرد کلی و یکپارچه، برنامه ریزی طولانی مدت، یافتن شیوه مناسب توسعه، درگیر کردن ذی نفعان، استفاده از بهترین دانش موجود، کاهش ریسک و مدیریت، ایجاد و مداخله کردن محدودیتها در جایی که مناسب است. از بین این اصول، اصل درگیر کردن ذی نفعان بیشتر مد نظر قرار گرفته و نمودار زیر برای توضیح کامل آن ارائه شده است:
توسعه پایدار گردشگری
سرمایه انسانی
کارافرینان
ابداعات و نوآوری
خدمات ویژه
موسسه های تحقیقاتی و تحصیلی، موسسه های فنی و مشاوره ای
اختیارات عمومی، اتاق بازرگانی و اتحادیه ها
کمپانی ها
نمودار (۲-۱۰): نحوه مشارکت ذی نفعان در توسعه پایدار گردشگری.
در پایان رم را دارای پتانسیل زیاد در بهبود شرایط پس از بحران میدانند و معتقدند که برای غلبه بر اثرات بحران مالی و اجرایی شدن هر چه بهتر فرایند بهبود نیاز به تجمع و همکاری ارکانهای مختلف است. چرا که از طریق همین ارکانها و سیاستها بحران مالی به صنایعی چون گردشگری منتقل شده است.
در گزارش سازمان WIFO با نام “اثرات بحران مالی و اقتصادی بر فعالیتهای گردشگری” که در سال ۲۰۰۹ تنظیم شده است در ابتدا به تغییرات آماری حاصل از اثرات بحران مالی اشاره شده است. خصوصیات صنعت گردشگری از جمله عدم امکان ذخیره سازی خدمات آن و یا عدم وجود فرایند تولید جزء عوامل موثر در کاهش اثرپذیری این صنعت از بحران مالی بیان شده است. در این گزارش صنعت گردشگری را به علت دارا بودن کشش قیمتی بالا و عدم ضروری بودن، در جبران اثرات بحران مالی کندتر از سایر صنایع برشمرده است. در این گزارش به بررسی آماری پنج کشور استرالیا، کانادا، آمریکا، ژاپن و منطقه یورو[۱۲۹] پرداخته شده زیرا ۸۰% گردشگر بین المللی را دارد. تغییرات GDP طی بحران و سالهای بعد از آن بررسی شده است که نشان دهنده رشد منفی برای تمامی کشورهای مورد بررسی در سال ۲۰۰۹ بوده است. همچنین نرخ رشد واردات حاصل از گردشگری برای این کشورها در سال ۲۰۰۹ منفی بوده است.
نتایج این گزارش حاکی از آن است که گردشگری داخلی به میزان کمتری نسبت به گردشگری بین الملل تحت تاثیر بحران بوده و با افزایش مسافت بین مبدا و مقصد گردشگری این تاثیر بیشتر می شود. همچنین میزان اثرپذیری این صنعت از بحران ارتباط مستقیم با شرایط اقتصادی کشور مورد بررسی دارد؛ هر چه شرایط اقتصادی و اجتماعی جامعه بدتر باشد اثر بیشتر و طولانی مدت تری را از بحران خواهد داشت.
در گزارش سازمان ملل متحد در سال ۲۰۱۰ به نام “تجارت بین الملل بعد از بحران مالی” که در چهار بخش تنظیم شده است در بخش اول، از سیاستهای که در زمان بحران اتخاذ شده بیان شده است. این سیاستها شامل اعمال انواع تعرفههای تجاری بر صادرات و واردات کالا و خدمات و همچنین اعمال استانداردهای مختلف برای محدود کردن صاردات و واردات است. در بخش دوم، از نقش دولت در تعیین قوانین و تعیین جایگاه کشور در تجارت جهانی بحث شده است. همچنین اثر آزاد سازی تجاری بین کشورها در انتقال اثرات بحران مالی به کشورها مهم شناخته شده است. در بخش سوم، از سازمانهای مختلف که به در تسهیل شرایط بحران در کشورها نقش داشتند نام برده شده است و نقش هر کدام از این سازمانها در سایر مناقظ جهان از جمله آسیا و آمریکا و اروپا بیان شده است. در بخش چهارم از قوانین و استانداردهای که این سازمانها خصوصا سازمان WTO , FTA در تنظیم روابط تجاری در طی بحران داشته اند نام برده شده است.
سانگ و لین (۲۰۱۰) در مقالهای با عنوان” اثرات بحران مالی و اقتصادی بر گردشگری آسیا” به بررسی اثرات بحران مالی بر حجم گردشگر ورودی و خروجی آسیا پرداختهاند و برای این منظور با بهره گرفتن از الگوی رگرسیون توزیعی با وقفه، کشش تقاضا را بدست آورند. نتایج بررسیها نشان میدهد که بحران مالی بر تمامی کشورها اثر منفی داشته و موجب کاهش گردشگری این کشورها شده است. همچنین در بررسی که برای خروج گردشگر از آسیا به ۱۲ مقصد برتر گردشگر صورت گرفت مشخص شد که بریتانیا با کاهش ۱/۳۷% بیشترین افت در ورود گردشگر را داشته است و همچنین کشورهای ایتالیا (۱۶%-)، فرانسه (۷/۱۵%-)، آمریکا (۹/۱۱-) به ترتیب بیشترین افت را پس از بریتانیا داشتند. به طور کلی بحران هم بر گردشگری داخلی و هم بر گردشگری بین المللی آسیا اثر منفی داشته است اما با توجه به پیش بینیهای صورت گرفته تقاضای گردشگری در سال ۲۰۱۰ به مقدار زیادی بازسازی و تجدید می شود.
هنافیا[۱۳۰](۲۰۱۰), در مقاله"تجارت دوجانبه و تقاضای گردشگری"فاکتورهای موثر بر تقاضای گردشگری را معرفی می کند, فاکتورها اصلی شامل: جمعیت، درآمد، هزینه گردشگری، فاصلهی جغرافیایی و غیره بیان شده است. همچنین صنعت گردشگری در رابطه مستقیم با تجارت بیان شده است و افزایش در تجارت خدمات و گرشگری را مکمل یکدیگر ذکر شده است. بررسیهای صورت گرفته از طریق الگوی جاذبه تجاری است.
ریچی[۱۳۱] و همکاران (۲۰۰۹) در مقالهای با عنوان ” اثرات رکود جهانی و بحران اقتصادی بر گردشگری: آمریکای شمالی” به بررسی اثر رکود اقتصادی و بحران اقتصادی بر گردشگری در سه کشور کانادا، مکزیک و ایالات متحده آمریکا پرداختهاند. به این منظور روند ورود و خروج گردشگر و نرخ رشد این صنعت برای هر سه کشور به تفکیک بیان شده است سپس اثراتی که بحران اقتصادی بر اشتغال این کشورها داشته هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم بررسی شده است. فاکتور دیگری که برای مقایسه شرایط قبل و بعد از بحران اقتصادی در این مقاله در نظر گرفته شده است هزینه های گردشگری و سفر است که مجموع این عوامل این نتیجه را میدهد که شرایط جغرافیایی و سیاسی در کشورهای مکزیک و ایالات آمریکا باعث اثر پذیری بیشتر این کشورها از بحران شده است به گونه ای که اگر تنها بحران پولی وجود داشت کاهش کمتری در حجم ورود و خروج گردشگر و درآمدهای ناشی از آن به وجود میآمد. از طرفی کانادا به علت شرایط اقتصادی که دارد جهشی در بهبود و تجدید صنعت گردشگری در سال ۲۰۱۰ خواهد داشت.
صندوق بین المللی پول (۲۰۰۸) در گذارشی با عنوان “اثرات بحران مالی جهانی بر کشورهای با درآمد پایین” ابعاد مختلف این بحران را مورد بررسی قرار داده و کانالهایی را که کشورهای کم درآمد ممکن است از طریق آنها از بحران مالی متاثر شوند، مورد بررسی قرار داده. در این بررسی اشاره شده است که به علت ادغام پایین بازارهای مالی این کشورها با بازارهای مالی جهانی سرایط مستقیم رکود بخش مالی در این کشورها صورت نخواهد گرفت اما رکود اقتصادی در کشورهای توسعه یافته از طریق کاهش قیمت کالاهای صادراتی این کشورها، کاهش کمکهای جهانی، کاهش سرمایه گذاری مستقیم خارجی و غیره آسیبهای جدی به این کشورها وارد خواهد ساخت. همچنین در این بررسی به کاهش قیمت کالاهای وارداتی و اثر مثبت آن نیز اشاره شده است.
در گذارش دیگری توسط صندوق بین المللی پول ( ۲۰۰۸)، اثرات بحران مالی جهانی بر منطقه آفریقا مورد بررسی قرار گرفته است در این گذارش با اشاره به ساختار اقتصادی این کشورها، کانال اثرگذاری بحران بر اقتصاد این منطقه مورد بررسی قرار گرفته است.
موسسه مطالعاتی جنوب شرق آسیا (۲۰۰۸) اثرات بحران مالی بر کشورهای جنوب شرق آسیا را مورد بررسی قراد داده است. این گزارش نیز کانالهای ارتباطی بحران مالی جهانی با کشورهای مورد مطالعه را مورد مطالعه قرار داده است.
بابریکا[۱۳۲](۲۰۰۷), در مقاله خود تحت عنوان “ارزیابی رقابت بین الملل در تجارت خدمات گرشگری” گردشگری را به عنوان تنها فعالیت خدماتی که برای تمام ملتها فرصت تجارت را ایجاد می کند, معرفی کرده است و بیان می کند گردشگری فاکتوری است که مزایای آن به طور نامتوازن توزیع می شود, که البته این امر به میزان کارایی هر کشور در تجارت جهانی بستگی دارد.
والش[۱۳۳] (۲۰۰۶)، در مقاله تحت عنوان “تجارت خدمات: بدست آوردن مدل جاذبه برای تخمین تجارت خدمات"، مدل جاذبه را برای تجارت خدمات و تجارت زیر بخش های خدمات از جمله گردشگری، حمل و نقل، تجارت الکترونیک و سایر، به صورت متمایز ذکر کرده است.
کیمیورا و لی (۲۰۰۴), در مقاله ی خود تحت عنوان “الگوی جاذبه در تجارت خدمات بین الملل” رابطه تجارت خدمات را با عوامل موثر بر آن با بهره گرفتن از الگوی جاذبه ساده بررسی کرده است. در این مقاله به تاثیر بیشتر تجارت خدمات بر اقتصاد جهانی نسبت به تجارت کالا اشاره شده است. همچنین رشد تجارت کالا را مستلزم رشد تجارت خدمات بیان می کند.
زیهوری ما و لئونارد چنگ[۱۳۴](۲۰۰۳)، در مقالهای با عنوان “اثرات بحران مالی بر تجارت جهانی” اثرات بحران مالی را بر ۵۲ کشور مورد بررسی قرار دادند. در این مقاله اثر بحران به دو بخش، اثر بحران پولی و اثر بحران بانکی تقسیم شده است. نویسندگان معتقدند که اثر هر یک از این بخشها متفاوت است و این تفاوت ناشی از تفاوت رابطه ای است که بین هر یک از انواع بحرانها با تجارت وجود دارد. آنها بررسی اثرات بحران بر تجارت را در دو دوره زمانی ۱۹۹۰-۱۹۸ و ۱۹۹۸-۱۹۹۱ را انجام داده اند.
نویسندگان رابطه تجارت و بحران بانکی را بیشتر ناشی از اعتبارات بانکی می دانند. با وقوع بحران بانکی و شرایط رکود اقتصادی و کاهش اعتبارات بازرگانی و تجاری با توجه به این واقعیت که بخش بزرگی از تامین مالی تجارتهای خارجی از طریق اعتبارات کوتاه مدت مالی و موسسات مالی صورت می گیرد؛ وجود بحران بانکی موجب سخت شدن شرایط تجارت و در پی آن کاهش تجارت خارجی می شود. همچنین بحران پولی که از طریق تغییرات نرخ ارز به طور مستقیم و شدید بر تجارت خارجی اثر می گذارد و همین تفاوت در ارتباط این دو نوع بحران باعث ایجاد اثرات متفاوت بر تجارت میباشد.
در این مقاله با بهره گرفتن از الگوی جاذبه رابطه بحران بانکی و بحران پولی با تجارت خدمات مورد بررسی قرار گرفته است. تنایج کلی بدست آمده توسط نویسندگان نشان میدهد که در طی بحران بانکی، صادرات افزایش یافته ولی پس از بحران کاهش داشته است. همچنین در طی بحران پولی (ارزی) صادرات و واردات کاهش داشته است ولی بعد از بحران تغییرات صادرات و واردات وابسته به منبع شوک مالی است. نتایج نشان می دهد که بعد از بحران پولی صادرات برای دوره زمانی ۱۹۹۱-۱۹۹۸ بیشتر از دوره زمانی ۱۹۹۸-۱۹۹۱ افزایش داشته است.
همکاریهای اقتصادی و منطقهگرایی نیز سوق میدهد.
بنابراین، بر اساس نظریههای همگرایی منطقهای که به طور مختصر بیان شد، پیشرفت فرایند همگرایی یا برداشت سودمند بودن آن برای اعضا، با ایجاد و اتخاذ سیاستهای کارکردی چشمگیر (مانند بازار مشترک)، چارچوبهای سازمانی مؤثر (استقلال حقوقی و شخصیت فراملی)، همانندی و درک متقابل در ارزشهای سیاسی و فرهنگی، لیبرالیسم اقتصادی و مساعدت عوامل بینالمللی حاصل میشود. از این رو، بر اساس نظریههای همگرایی برای مقایسه پویایی همگرایی در دو منطقه، باید متغیرهای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، بینالمللی و حقوقی ـ سازمانی را به طور همزمان مورد توجه قرار داد.
مبحث پنجم:روش تحقیق
این تحقیق به صورت کتابخانه ای و با بهره گرفتن از مراجع و کتب موجود در زمینه های مربوطه جمع آوری وپایان نامه ی حاضر با بهره گرفتن از متون موجود تدوین گردیده است.
فصل دوم:
اتحادیه اروپا ، ساختار و حقوق اتحادیه ی اروپا
به عنوان یک سازمان بین الملی
از جمله آرزوهای قدیمی که ارو پا ئیان از دیرباز جهت دستیابی به آن در تلاش بوده اند ، ایجاد یک ارو پای واحد[۱۲] است که بعضی سابقه ی آنرا حتی به دوران چنگیز خان مغول اولین کسی بود که قصد پیوند اروپا را با بخشهایی از آسیا – البته از طریق جنگ و خشونت- به یکدیگر داشت . پس از او در دوران معاصر به هیتلر و کشورگشایی او می توان اشاره نمود که علناً وحدت اروپا را با بهانه حفظ نژاد برتر آریائی مدعی بود . تاریخ نشان داد که هیچکدام از آنها در حصول اهداف خود موفق نبودند ، زیرا عامل جبر وفشارنقش اول را در شکل گیری این اتحاد بازی مینمود و طبعاً مقاومتهای دیگر ملل در مقابل چنین روشهایی مانع عمده ی اینگونه اتحاد بود .
جنگهای اول و دوم جهانی هر کدام در شکل گیری ، ظهور و تقویت طرح وحدت اروپا نقش بسزائی ، ولو بطور غیر مستقیم ، داشته اند . وخامت اوضاع اقتصادی جهان پس از جنگ و مخصوصاً شرائط نا بسامان اروپا ، آغاز جنگ سرد و ترس از حملات احتمالی شوروی سابق به ارو پا ، و نیز شکاف بین این کشور و ارو پا ی واحد تحت عنوان پرده های آهنین [۱۳] از جمله عوامل تسریع کننده در ایجاد یک اروپای واحد بود و لذا صاحب نظران دو عامل اساسی و اصلی را در شکل گیری جوامع اقتصادی ارو پا [۱۴] موثر می دانند ، اول عامل سیاسی و دوم عامل امنیت [۱۵]شکل گیری این جوامع نقش اساسی داشته ، لیکن نه به قوت و شدت دو عامل قبلی ، چرا که عامل اقتصاد و تجارت تنها می تواند به عنوان ابزار تقویت ارتباطات و روابط امنیتی ایفای نقش نماید . در این راستا باید به تلاش عده ای از سیاست مداران ارو پائی اشاره نمود که از سالهای قبل از جنگ و نیز پس از آن ، درصدد ایجاد یک ایالات متحده اروپا [۱۶] بوده و در این راه گامهائی نیز برداشته شد .
برای تحقق این هدف ، ساختارهای متفاوتی برای اروپای آینده در نظر گرفته شد و طرحهایی برای تشکیل این اتحادیه ارائه گردید . طرح اول مبتنی بر ایجاد یک “اتحادیه” است که شکل بین الدولی آن مدنظر بود . طراحان آن که به اتحادیه گراها [۱۷] معروف می باشند بر این باور هستند که این سازمان تنها در بعضی از سیاستهای کلی شوراا های عضو ، و نه لزوماً در تمام مسائل ، می تواند دخالت کرده و ارائه طریق نماید . کشورهائی مانند انگلیس هنوز به این نظر پای بند هستند .طرح دوم از آن فدرالیست ها می باشد که خواهان تشکیل یک دولت فدرال اروپایی می باشند . لیکن چون سازمان یا دولت فدرال تعاریف و اشکال متفاوتی دارد ، نمی توان نوع واحدی از آن را برای اروپا در نظر گرفت ،چرا که در بعضی نظامها ی فدرال نوع حکومت و نظام اداره کشور متمرکز ، و در بعضی دیگر غیر متمرکز است . مثلاً نظام کشورهایی مانند آمریکا ،آلمان و اتریش هر سه فدرال و در عین حال متفاوت با یدیگر می باشند . لذا این ابهام وجود دارد که در صورت تحقق وحدت نظر بر ایجاد اروپای فدرال ، کدام یک از شقوق موجود به کار گرفته خواهد شد .
اختلاف در این موضوع موجب شده که دو نوع برداشت متفاوت از اتحادیه ی اروپایی ارائه گردد . عده ای آنرا در یک سازمان مستقل دانسته که به آن اختیاراتی از سوی دول عضو اعطا شده و تنها در آن موارد اتحادیه می تواند اقداماتی را اتخاذ نماید ، در حالی که عده ای دیگر اتحادیه را همعرض و موازی با دول عضو می دانند ، به نحوی که هر دو صالح به ایفای نقش در روابط بین الملل می باشند . معذلک هنوز در این راستا وحدت نظر خاصی حاصل نشده است .
طرح سوم از آن عمل گرا ها می باشد که معتقدند در برخی از امور اقتصادی باید حاکمیت متفاوت ملی دولتها و حقوق ناشی از آن با یکدیگر ادغام تا اختیارات واحدی را ایجاد نموده و بر آن اساس اتحادیه وظایف خو را انجام دهد.
به هر حال علیرغم وجود این اختلاف نظرها در بین طرفداران هر سه گروه ، آنچه که فکر وحدت اروپا را دامن می زد از بین رفتن اقتصاد اروپا ، از بین رفتن دولتهای مقتدر اروپائی و هرج و مرج بوجود آمده ناشی از جنگهای جهانی اول و دوم بود . به عبارت دیگر این حوادث خود موجبی شد تا طرح ایجاد اروپای واحد با سیاستهای نوین بروز پیدا کرده و رشد نماید . نظرات جدید ، آشکار ملی گرائی ، حاکمیت سیاسی دول و اصرار بر استقلال اقتصادی هر دولت را به طور مجزا مردود می شمرد،چرا که تجربه ی دولتهای قبلی (قبل از جنگ) آنها را نا امید و ما یوس از رسیدن به اهداف خود کرده بود . در این دوران نظرات عموم مردم و مخصوصاً افکار سیاست مداران متوجه ایجاد نوعی اتحادیه ی سیاسی و یا فدراسیون بود که با وحدت خود بتواند خرابی های گذشته ر جبران نماید.
البته حوادث قبل از جنگهای جهانی اول و دوم را نیز نباید از نظر دور داشت . در زمان حاکمیت امپراطوری عثمانی بر اکثر نقاط اروپا[۱۸] ، روسای کشورهای اروپایی به این فکر افتادند تا به نحوی و بر حول محور دین مسحیت جبهه ای قوی ایجاد که دیگر تهدید دولتهای خارجی مانند دولت عثمانی نتواند آنرا بر هم بزند . این عامل البته پس از نهضت تجدید نظر خواهی و نو گرایی در دین ظهور افکار لیبرالیستی و جدائی دین از سیاست ، جای خود را به روش های عقلانی و علمی داد .
بطور کلی در تاریخ اروپا همواره اندیشمندان و نویسندگانی بوده که هر از چند گاهی فکر تشکیل مجامع فرا ملی را مطرح مینمودند که البته با واکنشهای متفاوتی نیز روبرو می شدند ، از آن جمله می توان به William pan اشاره نمود. که در سال ۱۶۹۳ نظریه ی ایجاد یک مجلس اروپائی را ارائه کرد و یا به Jeremy benthamکه فکر تشکیل مجمع اروپائی و ایجاد یک ارتش مشترک را عرضه داشت و یا نظریه ی jouques–jean ROUSSEAU که متوجه ی تشکیل یک فدراسیون اروپائی بود . البته دیگر نویسندگان و متفکران اروپائی نیز هر کدام به نحوی نسبت به وحدت اروپائی متفق القول بودند اگر چه هر کدام راه های اجرائی متفاوت از یکدیگر را مطرح مینمودند . به عنوان مثال HENRI SAINT SIMAN در سال ۱۸۱۴ میلادی نظریه ی تشکیل یک پادشاهی واحد اروپائی به همراه دولت و مجلسی واحد را رائه کرد که ناظر برپایان جنگ در اروپا و حفظ صلح از طریق تشکیل یک ایالات متحده ی اروپا بود . بعدها این نظریه تقویت شد و حتی افرادی چون ویکتور هو گو Victor hugo در سال ۱۸۴۹ میلادی در کنگره ی صلح پاریس[۱۹] آنرا تکرار کرد . معهذا با آغاز قرن ۲۰ میلادی حرکتهای محسوس تری از سوی سیاستمداران و متفکرین اروپائی در خصوص وحدت اروپا شکل میگیرد . اگر چه برخی شوراها ی اروپائی با وضع حقوق گمرکی برای ورود کالا ها به داخل مرزهای خود محدودیت های بیشتری را اعمال مینمودند ، لیکن فکر همکاری اقتصادی نیز به موازات آن متولد شد و در پی آن سازمانهای اقتصادی اروپا بوجود می آید . در این دوره دولتهای کوچک اروپائی به منظور تقویت اقتصاد خود پیمانهای محدودی چون اتحادیه ی اقتصادی Benelux در سال ۱۹۲۲ بوجود آورده و در سالهای پس از آن کنوانسیون اسلو [۲۰] در سال ۱۹۳۰ بوجود آمد. بر اساس این کنوانسیون کشورهای اسکاتلندیناوی برای حذف محدود حقوق گمرکی در بین خود به توافق رسیدند .
در این دوره می توان به پیمانهای دیگری نیز مانند پیمان لو کارنو [۲۱] در سال ۱۹۲۵ کشورهای فرانسه ، انگلیس ، آلمان ، بلژیک و ایتالیا که ماهیت سیاسی داشت و به منظور جلو گیری از جنگهای بیشتر در سطح اروپا صورت میپذیرفت، اشاره نمود. این تلاشها همچنان ادامه داشت تا اینکه طرح تشکیل یک گروه مطالعه برای ایجاد اتحادیه ی اروپایی[۲۲] در سال ۱۹۳۲ ارائه و بلا فاصله کار خود را در مقر جامعه ی ملل در ژنو شروع کرد ، لیکن طوفان جنگ جهانی دوم بر نهالهای وحدت ورزیدن گرفت و امیدها را به یاس مبدل نمود.
در دهه ی ۱۹۵۰ میلادی تلاشهای چندی برای ایجاد سازمانهای فرا ملی در بین کشورهای اروپائی انجام پذیرفت . از آن جمله می توان به اقدام جهت تشکیل یک جامعه دفاعی اروپائی[۲۳] و یا جامعه ی سیاسی اروپائی [۲۴] اشاره نمود. در خصوص سازمان اول معاهده ای در سال ۱۹۵۲ منعقد گردید ، اما هیچ گاه به منصه ی ظهور نرسید ، لیکن میل به وحدت سیاسی و دفاعی اروپا و ایجاد تشکیلاتی برای حصول این اهداف بعدها در معاهدات مختلف مربوط به اتحادیه ی اروپا مانند مصوبه ی واحد اروپائی[۲۵]در سال ۱۹۸۴ مورد تاکید قرار گرفت .
آنچه در عمل به ثمر نشست و توانست زیر بنای اتحادیه ی ارو پای امروزی قرارداد ، تشکیل جامعه ی زغال سنگ و فولاد ارو پائی در اوائل دهه ۱۹۵۰ بود . در ماه می ۱۹۵۰ ،وزیر امور خارجه ی فرانسه طرحی را ارائه داد که بر مبنای آن اداره ی تولید زغال سنگ و فواد فرانسه و آلمان تحت نظارت یک مرجع عالی مشترک قرار می گرفت که عضویت در این سازمان جدید به روی تمام کشورهای اروپائی باز بود . با وجود آنکه مبنای کار این سازمان همکاری و هماهنگی در مسائل اقتصادی بود ، زیر در بین کشورهای قاره ای ارو پا تقریباً بیشترین معادن زغال سنگ در این دو کشور قرار داشت و آنها می توانستند با کنترل و نظارت بر تولید آن به رشد اقتصاد کشورهای خود خدمت فراوان نمایند ، لیکن باید اذعان نمود که فرانسه هنوز خاطره ی جنگ جهانی دوم و اشغال این شور توسط آلمان را از یاد نبرده بود و از این رو بدنبال ایجاد پیوندها و علقه هائی با آلمان بود به نحوی که آلمانها را از فکر تجاوز مجدد به فرانسه باز دارد .
صرف نظر از بعد اقتصادی این مرجع عالی ، بیشترین اهمیت آن شاید به خاطر اختیارات و نحوه ی شکل گیری آن بود . این مرجع متشکل از افرادی مشتقل بود و اختیار اتخاذ تصمیماتی لازم الاجرا و الزام آور برای دول عضو را دارا بود . به عبارت دیگر این مرجع یک ویژگی فرا ملی و بین الدولی داشت و نظرات و تصمیمات متخذع توسط آن برای دول عضو الزام آور بود .
در هر صورت جامعه ی زغال سنگ و فولاد ارو پائی ECSCدر سال ۱۹۵۱ تاسیس که در مقدمه ی معاهده ی آن آمده است این جامعه به عنوان ” زیر بنای یک جامعه وسیع تر و عمیق تر بین مردمی که مدتهای طولانی به علت تخاصمان خونین متفرق شده بودند ” می باشد .
بر اساس این معاهده یک بازار مشترک برای تولیدات زغال سنگ و فولاد بین اعضا وقت و سایر کشورهائی که در آینده به آنها می پیوستند ایجاد شد . در این میان آلمان بسیار فعال تر و صنعت فولاد این کشور دارای رشدی بیشتر از دیگر کشورهای ارو پائی مانند فرانسه بود ، لیکن به خاطر رکود اقتصادی ناشی از تحمیل محدودیتهای اعلام شده از سوی مرجع بین الملی RUHR آلمان مایل بود در این جامعه ی جدید وارد گردد ، تا رشد بیشتری را برای صنعت خود به ارمغان آورد .
در این میان دولت انگلیس مجدداً مخالفت خود را با هر گونه تشکیل سازمانهائی از این قبیل اعلام نمود ، مخصوصاً آنکه در اوائل دهه ی ۱۹۵۰ هنوز دولت کارگر بر روی کار بود و آنها از قدیم الایام با هر گونه طرحی راجع به اتحاد ارو پا مخالفت داشتند . به اضافه آنکه تشکیل جامعه ی زغال سنگ و فولاد بدون حضور انگلیس که تقریباً بیشترین منابع زغال سنگ در ارو پا اختیار داشت ، ضربه ی اقتصادی مهمی به این کشور بود.با این حال روی کار آمدن حزب محافظه کار و وجود رهبر آن چرچیل به عنوان نخست وزیردر سال ۱۹۵۱ اگر چه تا حدودی موجب کاهش این مخالفت ها شد ، لیکن همچنان این کشور را خارج از گردونه ی اتحاد با اروپای قاره ای نگه داشت . در هر صورت و علیرغم اختلاف نظرهای زیاد در خصوص اختیارات ECSC ، این جامعه بر اساس پیمان پاریس در ۱۸ آوریل ۱۹۵۱ برای مدت ۵۰ سال ایجاد و در ۲۵ جولای ۱۹۵۲ رسماً تشکیل و کارخود را آغاز نمود. اعضا اولیه ی امضا کننده ی پیمان پاریس شش کشور آلمان ، بلژیک ، فرانسه ، ایتالیا ، لوکزامبورگ وهلند بودند . از انگلیس نیز علیرغم مخالفتهای وی جهت امضا دعوت به عمل آمد ، لیکن این کشور به علت آنکه معاهده را در تعارض با منافع خود می دید ، این دعوت را رد کرد .
معاهده ی پاریس علیرغم اختلافهای چندی که در بین کشورها ی امضا کننده آن وجود داشت ، سه هدف عمده را در مقدمه و مقررات خود در نظر گرفت : رشد و توسعه ی اقتصادی کشورهای عضو ، رشد اشتغال و افزایش سطح زندگی مردم که از طریق ایجاد و توسعه ی یک بازار مشترک برای زغال سنگ و فولاد اروپا امکان پذیر میشد و حذف زمان بندی شده ی تعرفه های کمرگی . نظارت بر فعالیتهای بازار مشترک از طریق یک سازمان فرا ملی امکان پذیر بود که اختیارات لازم را برای تعیین وظایف دول عضو داشت .
جامعه زغال سنگ و فولاد اروپایی دارای چند نهاد بود : شورا که معرف دو عضو بود ، مرجع عالی که بعدها به کمیسیون تبدیل شد ، مجمع[۲۶] که بعداً به پارلمان تغییر نام یافت و دیوان دادگستری. به جز مجمع که جلسات آن در استراسبورگ تشکیل میشد ، سایرنهادها در لوکزامبورگ قرار داشتند .
مرجع عالی دارای ۹ عضو بود که از سوی دول عضو نامزد میشدند . سه کشور پر جمعیت فرانسه ، آلمان و ایتالیا دو نامزد و سایر کشورها هر کدام یک نامزد داشتند که برای مدت ۶ سال انتخاب و هر دو سال یک سوم آنها کنار می رفتند . اگر چه نهادهای جامعه ی زغال سنگ و فولاد اروپا ، هر کدام عهده دار وظایفی خطیر و قابل توجه بودند ، لیکن شاید بتوان گفت که وظیفه مرجع عالی بیش از دیگران دارای اهمیت بود چرا که نه تنها عهده دار تنظیم تعرفه ها و حذف موانع تجاری بر سر راه صادرات و واردات زغال سنگ و فولاد بود بلکه می بایست به عنوان یک مرجع فرا ملی در هماهنگی امور و قوانین و مقررات ایجاد همبستگی و وحدت اروپا نیز اقدام مینمود.
اگر چه در دهه ی ۸۰ میلادی نیاز به همبستگی سیاسی – اقتصادی بین اعضا جامعه اروپایی به خوبی حس میشد لیکن به علت وجود موانع مختلفی ، ایجاد هر گونه وحدت نظر و عمل در این خصوص امکان پذیر نبود .
در سالهای پایانی دهه ی ۸۰ فرو پاشی شوروی سابق بر سیاستهای کلی جهان تاثیر به سزائی گذاشت که جامعه اروپایی نیز از این اثرات بی بهره نماند . اتحاد دو آلمان ، انتخابات لهستان و سرانجام تجزیه ی شوروی و استقلال کشورهای آسیای میانه روند اتحاد در جامعه ی اروپایی (EC ) منع شده بودند و در پایان این دهه نگاهشان به سوی این جامعه بود و تلویحاً تقاضای عضویت در آن را داشتند . از سوی دیگر کشورهای عضو منطقه ی آزاد تجاری (EFTA ) نیز که در ابتدا رقیب جامعه ی اروپایی (EC ) به شمار می رفته و هر گونه وحدت با آنرا رد می نمودند ، اکنون شرائط موجود را متفاوت دیده و حتی بعضی مانند نروژو یا اتریش تقاضای عضویت در آن جامعه را داشتند . این حوادث و اتفاقات موجب شد تا اختلافهای درونی حداقل برای مدتی در داخل جامعه کنار گذاشته شود و تلاش برای گسترش و وحدت جامعه رشد بیشتری یابد . در اواخر دهه ی ۸۰(۸۸-۱۹۸۷) اعضاء EFTA ، طرح یک موضع واحد و دسته جمعی در قبال جامعه ی اروپائی (EC ) تمایل خود را برای عضویت در EC اعلام ولی کمیسیون نه عضویت ، که انعقاد یک قرار داد جمعی برای همکاری با EFTA را اعلام نمود . در مارس ۱۹۸۹ کار بر روی پیش نویس یک موافقت نامه برای ایجاد یک منطقه ی اقتصادی اروپائی (EEA ) [۲۷] شروع و قرار شد که طرح نهایی موافقت نامه تا سال ۱۹۹۰ ارائه گردد . از اهداف اولیه این موافقت نامه ایجاد یک منطقه ی آزاد تجاری اروپایی efta بود و نه یک اتحادیه اروپایی (ec ) و کشورهای عضو منطقه ی آزاد تجاری اروپا efta بود و نه یک اتحادیه گمرکی . به عبارت دیگر سیاست مشترک خارجی ، سیاست مشترک کشاورزی و یا هماهنگی در مالیاتها و یا تعرفه ها از اهداف این پیمان نبود . با لا خره در ۱۹۹۱ موافقت نامه ی اقتصادی ارو پایی EEA امضا ء و قرار شد که از ژانویه ۱۹۹۳ به اجرا ء درآید . از میان کشورهای EFTA سوئیس به خاطر آنها مردم این کشور در همه پرسی سال ۱۹۹۲ با اختلاف اندکی به آن رای منفی دادند ، خارج از پیمان مزبور قرار گرفت .
از طرف دیگر مرکز داوری ایجاد شده بر اساس موافقت نامه ی EEA از سوی دیوان جامعه ی ارو پایی (ECJ ) مغایر با پیمان رم شناخته شد و لذا این دیوان عملاً مسئول بررسی EFTA شد . اگر چه پیمان EEA به عنوان پیمان مهم از جهت ایجاد بزرگترین منطقه آزاد تجاری دنیا شناخته شد لیکن از همان ابتدا آشکار بود که پیمان مزبور بیشتر به یک اتاق انتظار [۲۸] برای عضویت اعضا ء EFTA در جامعه ی ارو پائی (EC ) می ماند و لذا مشاهد ه می شود که از همان سال ۱۹۹۰ برخی کشورهای عضو EFTA تقاضای عضویت خود را در جامعه ی اقتصادی ارو پایی رسماً ارائه دادند . بعدها جامعه ی ارو پائی (EC ) طی مصوبه ای تمام اعضا ء EFTA را برای عضویت در جامعه ی ارو پا (EC ) صالح و شایسته شناخت ، و قرار شد از سال ۱۹۹۵ به بعد به تدریج و در صورت تطبیق شرائط وارد جامعه شوند .[۲۹]
در خصوص کشورهای ارو پای شرقی موضوع اندکی متفاوت از اعضای EFTA بود . اولاً اقتصاد آنان نمی توانست با اقتصاد کشورهای اتحادیه ی اروپایی (EU )برابری نماید و ثانیاً موضوع دموکراسی در اینکشور ها از سوی اعضا اتحادیه مورد تردید واقع شده بود . در هر صورت همکاریهای اقتصادی و کمکهای مالی به این کشور ها مورد توجه واقع گردید و پس از ارائه طرح آن از سوی Mitterrand میتران رئیس جمهور وقت فرانسه در سا ۱۹۸۹ قرار شد که بانکی با ۵۱% سرمایه متعلق به جامعه ی ارو پائی (ec ) برای ارائه کمک مالی به شوراهای اروپای شرقی بنام بانک بازسازی و توسعه اروپائی [۳۰] ایجاد گردد . البته پس از شروع کار روشن شد که این بانک با مرکزیت لندن نمی تواند کار مهمی را برای کمک به این کشورها انجام دهد چرا که اولا اینگونه کمکها از سوی مراجع مشابه مانند بانک جهانی [۳۱] و یا صندوق بین المللی پول [۳۲] انجام می پذیرفت و ثانیاً هزینه های تشریفاتی مربوط به آن بیش از آنچه بود که تصور می شد . با نا کامی این قبیل طرحها ، طرح آماده سازی این کشور ها برای پیوستن به (جامعه ی ارو پایی (EC ) در سالهای میانی قرن جاری مطرح که علیرغم مخالفتهای چندی از سوی برخی اعضا ء مورد قبول واقع شد .
موضوع عضویت منطقه ی آزاد تجاری ارو پا EFTA و کشورهای بلوک شرق سابق موجب شد تا دو نظر کلی در بین مسئولین و اعضا جامعه ی ارو پایی(EC ) بوجود آید . عده ای معتقد بودند که جامعه ی ارو پایی (EC ) باید هر چه سریعتر توسعه پیدا کرده و کشورهای جدید عضو آن شوند تا بر اعتبار جهانی آن افزوده گردد. از طرف دیگر برخی نیز گسترش آنرا مانع تحقق اهداف اولیه میدانستند . علیرغم وجود این اختلافات سران اعضا ء جامعه ی ارو پائی (EC ) در سال ۱۹۹۱ در شهر ماستریخت هلند گرد آمده تا پیمان جدیدی را امضا نمایند ، پیمانی که شاید تا چند سال قبل حتی تصور آن نیز امکان پذیر نبود . سه موضوع مهم در دستور کار شورای جامعه ی ارو پایی[۳۳] قرار داشت . بررسی ایجاد اتحادیه ی پولی ارو پا (EMU ) ، وحدت سیاسی و موضوعات اجتماعی جامعه . مسائل دیگری چون سیاست دفاعی و نیز اتحادیه ی ( نظامی ) ارو پای غربی[۳۴] به عنوان بازوی نظامی جامعه ی ارو پایی (ec ) نیز مطرح گردید که البته از اهمیت کمتری برخوردار بودند .
سرانجام با تنظیم برنامه زمانی برای وصول به اتحادیه ی ارو پائی EMU ، و انجام اقداماتی چند مانند ایجاد بانک اروپایی ،پائین نگه داشتن سطح (نرخ ) تورم ، و پائین نگه داشتن سطح بدهی ها قرار شد حداکثر تا سال ۱۹۹۹، اتحادیه ی پولی اروپائی (EMU ) ایجاد گردد. در این ارتباط انگلیس به لحاظ شرائط نا مطلوب اقتصادی بدنبال راهی بود تا از این برنامه زمان بندی شده تبعیت نکند.
متن نهائی معاهده اتحادیه ی اروپا (TEU ) در فوریه ی ۱۹۹۲ به امضا ء رسید که پس از تائید از سوی مراجع داخلی دول عضو سرانجام در ژانویه ۱۹۹۳ به اجرا ء درآمد.
اگر چه عده ای ، امضا ء این پیمان را گامی بدون بازگشت عنوان کرده و آنرا بهترین پیمانی خوانده که تا کنون منعقد شده بود ، لیکن اختلاف نظر بین بعضی از مواد آن با متن قانون اساسی برخی اعضا ء موجب شدآنچه را که از بتداء بعضی دول دنبال ن بودند از این پیمان بدست نیاورند.
معاهده ی TEU آنگونه که تصور می رفت با استقبال خوبی از سوی کشورهای عضوروبرو نشد . دانمارک در رفراندوم سال ۱۹۹۲ با ۷/۵۰% آراء به آن رای منفی داد. که البته در دومین همه پرسی در سال ۱۹۹۳ با ۷/۵۶ درصدآرا ء تصویب شد . در انگلیس با مخالفت شدید روبرو شد و فرانسه نیز به لحاظ ایراد مطرح شده از سوی دادگاه قانون اساسی موضوع را موکول به همهپرسی کرد که در سپتامبر ۱۹۹۲ با تنها ۵۱ درصد آراء این معاهده تصویب شد .
یکی از اختلافات مهم موضوع ایجاد اتحادیه ی پولی اروپائی (EMU ) و به کارگیری نظام نرخ گذاری ارز[۳۵] بود که در سال ۱۹۹۲ وقوع واقعه چهارشنبه سیاه انگلستان با مشکل مواجه شد . پس از آن که این کشور به خاطر رهائی از قیودات مکانیزم تعیین ارز (erm) و حفظ ارزش پول خود موقتاً از این نظام بیرون آمد که هنوز نیز به ان نپیوسته است . فرانسه نیز پس از چندی به این مشکل مبتلا شد . بدین ترتیب اکثر شوراها ی عضو نتوانستند مراحل پیش بینی شده در مکانیزم تعیین نرخ ارز erm که برای تحقق اتحادیه پولی لازم بود را به پایان برند. چون ظاهراً تنها کشور موفق در این زمینه لوکزامبورگ بود.
مسائل سیاسی دیگری چون اختلاف در موضوع بوسنی و تشکیل اتحادیه ی ( نظامی ) اروپای غربی (weu ) از جمله مباحثی بود که به عنوان نقاط ضعف و یا موانع اجرای معاهده اتحادیه ی روپائی TEU به شمار می رفت . معهذا دول عضو مجبور به رعایت آن بوده و علیرغم ایجاد تنش هایی چند در داخل این کشورها تا سال ۱۹۹۷ این پیمان به قوت خود باقی ماند که در این سال اصلاحات چندی به عمل آمد.
مبحث پنجم : سازمانها و نهادهای اتحادیه اروپا
اقدامات اجرائی و قضائی اتحادیه ی ارو پائی از طریق نهادها و سازمانهای وابسته به مرحله اجرا گذاشته می شود. این نهادها بعضا ً از ابتدای تشکیل اولین جامعه یعنی جامعه ی زغال سنگ و فولاد اروپائی ECSC وجود داشته همانند شورای (CONUCIL ) و یا کمیسیون commission که البته در طول عمر اتحادیه دچار تغییرات شکلی و ماهیتی شده اند و یا اینکه بعداً و بر اساس انعقاد معاهدات جدید بوجود آمده اند مانند دیوان بدوی[۳۶].
حقوقدان اروپایی نهادهای مربوط را به دو دسته تقسیم کرده اند . دسته ی اول نهادهای اصلی و دسته ی دوم نهادهای فرعی . مقصود از دسته ی اول آن گروه نهادهائی می باشد که در امور قانونگذاری و تصمیم گیری و همچنین اجرا مقررات معاهدات مربوطه نقش اساسی و اصلی را دارا می باشند مانند شورا و کمیسیون و یا دیوان دادگستری اروپائی ECJ .گروه دوم آن دسته از نهادهایی می باشند که به عنوان مکمل سازمانهای اصلی عمل می نمایند ماننددیوان محاسبات[۳۷] و یا بانک سرمایه گذاری اروپایی [۳۸] ساختار و وظائف این نهادها و سازمانها ذیلاً مورد بررسی قرار می گیرد.
شورا متشکل از نمایندگان دول عضو بوده و معمولاً یکی از وزرا دو عضو این سمت را عهده دار می باشد . به طور عادی وزرا امور خارجه جلسات آنرا شرکت نموده اما چنانچه موضوع خاصی مثلاً موضوع کشاورز مطرح باشد ، در این صورت وزرا ء کشاورزی در جلسات شرکت می کنند . در صورت شرکت وزرا ء خارجه ، به آن شورای عمومی [۳۹] اطلاق شده و در صورت شرکت وزرا ء خاص آن را شورای فنی خاص[۴۰] می نامند. تعداد این قبیل شورا ها به ۲۵ شورا می رسد .
ریاست شورای ادواری بوده که هر رئیس برای یک دوره ی شش ماهه انتخاب میگردد.[۴۱]
شورای دارای یک دبیر ، یک دبیرخانه با کارمندان دائمی بوده و به ادارات تقسیم شده است. دبیرخانه در بروکسل مستقر می باشد و جلسات آن مطابق برنامه های زمان بندی شده و یا بنابر درخواست دول عضو ، کمیسیون و یا بنا بر تشخیص رئیس آن تشکیل می گردد.
همچنین دارای یک بخش حقوقی نیز می باشد که آن را در تصمیم گیری مساعدت می نماید . چون وزرای دول عضونمی توانند دائماً حضور داشته باشند ، لذا یک کمیته ی دائمی متشکل از نمایندگان دول عضو بنام coreper[42] تشکیل شده که بطور دائم در محل آن حضور دارند.[۴۳]
وظایف شورای بین کمیته های خاص متشکله تحت نظارت COREPER تقسیم می گردد که هر کدام نقش حیاتی را در روند کار شورا بر عهده دارد . در این کمیته است که طرحهای قابل تصویب شورا به بحث گذاشته شده و در صورت کسب رای لازم به شورا ارسال می گردد.
نحوه ی تصمیم گیری و کسب آرا ء از جمله مباحث مهمی است که از قدیم الایام در بین اعضا ء اتحادیه ی اروپائی مطرح بوده و مقررات مندرج در معاهدات نیز شیوه های گوناگونی را درنظر گرفته است . ماده ی (۱) ۲۰۵ رای اکثریت اعضا ء را ملاک تصویب مصوبات شورا شناخته است . معذلک دیگر مقررات حاکی از آن است که مثلاً در بعضی موارد باید اتفاق آرا ء حاصل گردد. همچنین در سایر موارد یک اکثریت نسبی[۴۴] آنگونه که در ماده ی (۲) ۲۰۵ آمده مورد نیاز است . بر اساس ین روش تعداد آرا ء کشورها بر حسب تعداد جمعیت آنان متفاوت می باشد . مثلاً در حالی که آلمان ، انگلیس ، فرانسه و ایتالیا هر کدام ۱۰ رای درند بلژیک و پرتغال هر کدام دارای ۵ رای و یا دانمارک وایرلند هر کدام ۳ رای دارند .
به منظور اندازه گیری متغیر تاثیر آموزش سیمولاتور بر سطح مهارت خلبانان در انجام پروازهای تاکتیکی با بهره گرفتن از توزیع فرم و انجام مصاحبه از دو مؤلفه نمودار زیر که در مجموع در برگیرنده سطح مهارت خلبانان در انجام پروازهای تاکتیکی باشد استفاده می کنیم.
مجموع گازهایی که کره زمینی را احاطه کرده است جو یا اتمسفر گفته می شود که تا ارتفاع یک هزار کیلومتری زمین امتداد دارد. مجموعه این گازها تحت تأثیر دما، ارتفاع، فشار، چرخش وضعی و انتقالی زمین- نیروی کوریولیس زمین شرایط متفاوتی را از نظر آب و هوایی ایجاد می کند به این حالات شرایط متفاوت جوی گویند.
به منظور اندازه گیری تأثیر آموزش سیمولاتور بر سطح مهارت خلبانان در انجام پرواز در شرایط متفاوت جوی با بهره گرفتن از روش مشاهده میدانی، توزیع فرم و انجام مصاحبه از مؤلفه های زیر که در مجموع در برگیرنده سطح مهارت خلبانان در انجام پرواز در شرایط متفاوت جوی است استفاده می کنیم.
IFR[86] که به معنی مقررات پرواز با آلات دقیق است و به هر نوع پروازی که بر طبق این مقررات صورت گیرد پرواز IFRگفته می شود. پرواز ناوبری به پروازهایی گفته می شود که در یک مسیر طولانی(معمولا خارج از شعاع ۵۰ ناتیکال مایلی فرودگاه) بین دو نقطه روی زمین و نقشه صورت می گیرد. و می توان به صورت VFRیا IFRانجام شود.
به منظور اندازه گیری میزان تأثیر آموزش سیمولاتور بر سطح مهارت خلبانان در انجام پرواز ناوبری به روش IFR با بهره گرفتن از توزیع فرم و انجام مصاحبه ۳ مؤلفه که در مجموع دربرگیرنده سطح مهارت خلبانان در انجام پرواز ناوبری به روش IFRباشد قابل استخراج است.
VFR[87]سمبلی است به معنی مقررات با دید، و به هر نوع پروازی که بر طبق این مقررات صورت گیرد پرواز VFRگفته می شود.
به منظور اندازه گیری میزان تأثیر آموزش سیمولاتور بر سطح مهارت خلبانان در انجام پرواز ناوبری به روش VFRبا استفاده از توزیع فرم و انجام مصاحبه از سه مؤلفه نمودار زیر که در مجموع دربرگیرنده سطح مهارت خلبانان در انجام پرواز ناوبری به روش VFRباشد استفاده می کنیم.
به پروازهایی می گویند که در اثر نقص در یک بخش یا چند سیستم وسیله پرنده خلبان را مجبور به فرود اجباری یا احتیاطی می کند.
فرود اجباری: عبارت است از نشستن اجباری به علت از کار افتادن یکی از سیستمهای اصلی وسیله پرنده یا دستگاه های دیگری که ادامه پرواز در این صورت غیر ممکن به نظر می رسد.
فرود احتیاطی: عبارت است از نشستن احتیاطی به علت جلوگیری از اتفاقات احتمالی بعدی که ادامه پرواز ممکن ولی عاقلانه نیست.
به منظوراندازه گیری متغیر تأثیر آموزش سیمولاتور بر سطح مهارت خلبانان در انجام پرواز حالات اضطراری با بهره گرفتن از مشاهده میدانی، توزیع فرم و انجام مصاحبه از سه مؤلفه: نمودار زیر که در مجموع دربرگیرنده سطح مهارت خلبانان در انجام پرواز حالات اضطراری باشد استفاده می کنیم.
یک نوع توانایی ذاتی در امر پرواز که از طریق بهترین پاسخ منطقی مغز و بدن به تغییر وضعیتهایی که نسبت به افق حین پرواز از طریق وسیله پرنده به بدن وارد شده و هم چنین از طریق برخی از حواس پنجگانه دریافت و نهایتاً باعث کنترل وسیله پرنده به وسیله خلبان می گردد را اصطلاحاً حس پرواز گویند.
به منظور اندازه گیری تأثیر آموزش سیمولاتور بر سطح مهارت خلبانان در تقویت حس پرواز با بهره گرفتن از توزیع فرم و انجام مصاحبه از سه مؤلفه نمودار زیر که در مجموع دربرگیرنده سطح مهارت خلبانان در تقویت حس پرواز باشد استفاده می کنیم.
دانش به عنوان محرکی مهم در فرایند خلاقیت و نوآوری نقش مهمی را به عنوان یک منبع سازمانی و عامل موفقیت در سازمان ایفا می کند. امروزه دیگر همه گروه های کاری و علمی اذعان دارند که برای اینکه سازمانها بتوانند در دنیای تجارت و رقابت، حضور مستمر و پایدار داشته باشند، باید حول محور علم و دانش فعالیت کنند. در واقع دانش مفهومی فراتر از داده و اطلاعات است.
دانش به مجموعه اطلاعات سازماندهی شده، راهکار عملی مرتبط با آن، نتایج به کارگیری آن در تصمیمات مختلف و آموزش مرتبط با آن، گفته می شود. دانش زیر بنای مهارت، تجربه و تخصص هر فرد است (دراکر،۱۹۹۹).
توجه به علم و دانش همراه با بعد سختافزاری سازمان موجب دستاوردهای مطلوب کمی و کیفی چه در بعد افزایش کارایی و چه در افزایش اثربخشی سازمان میشود. امروزه ثابت شده است که برخورداری از توانایی علمی موجب توسعه و رونق در ابعاد مختلف اجتماعی میشود. در واقع درک حقیقت دانش و افزایش علم مدیران، سازمانها را بر آن داشته است تا نه تنها خود بلکه دیگران را نیز در مسیر تعالی علوم سازمانی قرار دهند.
از نظر اسلام، مدیریت سازمان به کسی واگذار میشود که علاوه بر ایمان و اعتقاد به ارزشهای مکتبی، دانش اداره و آگاهی های لازم را نسبت به سازمان داشته باشد.
قرآن کریم در آیه ۲۴۷ سوره بقره یکی از معیارهای انتخاب طالوت برای مدیریت جامعه را دانش او ذکر میکند:” ان الله اصطفه علیکم و زاده بسطه فی العلم…”
(همانا شما ای بنیاسرائیل بهانهگیر، که حاضر به پذیرش رهبری طالوت نیستید و اعتراض میکنید که چرا او باید رهبر و مدیر جامعه باشد، بدانید که خداوند او را از این جهت برگزیده است که دانش و آگاهی وسیع دارد).
پیامبر اسلام(ص) فرمودند: “من عمل علی غیر علم کان مایفسد اکثر مما یصلح” (تقوی دامغانی، ۱۳۸۴: ۱۳۰) (کسی که بدون آگاهی و دانش، کاری را انجام دهد، فسادش بیشتر از صلاحش خواهد بود).
امام صادق(ع) نیز در مورد اهمیت و ضرورت برخورداری دانش در کارها فرمودند:” العامل علی غیر بصیره کالسائر علی غیر الطریق لا یزیده سرعه السیر الا بعدا “(همان: ۱۳۱) (کسی که کاری را از روی غیر بصیرت و آگاهی انجام دهد، مانند رهروی است که بر بیراهه میرود و چنین شخصی سرعت حرکتش جز دوری از مقصد چیز دیگری نیست).
توجه به علم و دانش همراه با بعد سختافزاری سازمان موجب دستاوردهای مطلوب کمی و کیفی چه در بعد افزایش کارایی و چه در افزایش اثربخشی سازمان میشود. امروزه ثابت شده است که برخورداری از توانایی علمی موجب توسعه و رونق در ابعاد مختلف اجتماعی میشود. در واقع درک حقیقت دانش و افزایش علم مدیران، سازمانها را بر آن داشته است تا نه تنها خود بلکه دیگران را نیز در مسیر تعالی علوم سازمانی قرار دهند.
مصادیق توانایی های علمی عبارتند از :
۵-۲-۳- ناحیه بندی غیر خطی برای جرثقیل
(۵-۳۰)
(۵-۳۱)
(۵-۳۲)
(۵-۳۳)
۵-۲-۴- ناحیه بندی غیر خطی برای جرثقیل
(۵-۳۴)
(۵-۳۵)
(۵-۳۶)
(۵-۳۷)
(۵-۳۸)
(۵-۳۹)
۵-۲-۵- ناحیه بندی غیر خطی برای جرثقیل
(۵-۴۰)
(۵-۴۱)
(۵-۴۲)
(۵-۴۳)
۵-۲-۶- قواعد اگر- آنگاه جرثقیل با کابل کششی
دراین قسمت با بهره گرفتن از توابع عضویت معرفی شده در قسمت قبل مدل فازی سیستم جرثقیل با کابل کششی را بر اساس قواعد اگر آنگاه فازی بیان می کنیم. همانطور که در فصل قبل توضیح داده شد، سیستم غیرخطی جرثقیل با بهره گرفتن از این نوع مدل سازی معادل می شود با مجموعه ای از قواعد اگر آنگاه فازی به گونه ای که قسمت نتیجه هر قاعده معادل است با مدل فضای حالت سیستم اصلی البته با یک میزان از درجه تعلق که مربوط به آن قاعده می باشد.
مدل فازی زیر را درنظر بگیرید که بر اساس مجموعه ای از قوانین اگر – آنگاه بیان گردیده است. iامین قانون از مدل فازی تاکاگی – سوگنو نوع ۲ به صورت زیر بیان میگردد.
قاعده ام از مجموعه قواعد اگر- آنگاه:
اگر و … و باشد آنگاه
(۵-۴۴)
که مجموعه فازی نوع ۲، تعداد قواعد اگر- آنگاه فازی، بردار حالت، بردار ورودی، بردار خروجی و متغیرهای مصنوعی معلوم که میتوانند توابعی از متغیرهای حالت یا اغتشاشات خارجی و یا زمان باشند. با در نظر گرفتن تمامی قواعد، خروجی نهایی سیستم فازی برای تمامی زمانها براساس توابع عضویت کران پایین و کران بالا به صورت زیر بدست می آید[۱۳]:
(۵-۴۵)
(۵-۴۶) (۵-۴۷) (۵-۴۸)
(۵-۴۹) (۵-۵۰) (۵-۵۱)
مولفه درجه عضویت کران پایین برای در است و از آنجا که
(۵-۵۲)
برای تمامی زمانها داریم:
(۵-۵۳)
در روابط بالا قدرت آتش امین قاعده بر اساس توابع عضویت کران پایین می باشد همچنین خروجی سیستم براساس توابع عضویت کران بالا به صورت زیر بدست می آید:
(۵-۵۴) (۵-۵۵)
(۵-۵۶)
(۵-۵۷)
(۵-۵۸)
(۵-۵۹)
(۵-۶۰)
مولفه درجه عضویت کران بالا برای در است و از آنجا که
(۵-۶۱)
برای تمامی زمانها داریم:
(۵-۶۲)
در روابط بالا قدرت آتش امین قاعده بر اساس توابع عضویت کران بالا می باشد. در نهایت خروجی کل سیستم به صورت زیر قابل محاسبه است:
اکنون با توجه به توابع عضویت فازی نوع ۲ و متغیرهای مصنوعی معرفی شده دراین بخش قواعد اگر آنگاه سیستم جرثقیل با کابل کششی را می نویسیم.
اگر باشد آنگاه:
(۵-۶۳)
اگر باشد آنگاه:
(۵-۶۴)
اگر باشد آنگاه:
(۵-۶۵)
اگر باشد آنگاه:
(۵-۶۶)
اگر باشد، آنگاه:
بخش مهمی از این مسائل از این واقعیت ناشی می شود که با وجود اهمیت فراوان این درس، بسیاری از دانش آموزان عموماً هندسه را دوست ندارند و در آن موفقیتی کسب نمی کنند. دلایل زیادی برای این نگرش منفی و عدم موفقیت می تواند وجود داشته باشد، اما بخش مهمی از این موضوع به نگرش دانش آموزان بر می گردد چرا که نتایج پژوهش ها نشان داده است که دانش آموزان هنگامی چیزی را به طور مؤثر یاد می گیرند که به آن چیز علاقه داشته باشند (لیاقتدار و همکاران، ۱۳۹۰، ص ۷۹).
از سوی دیگر، مطالعات بسیاری نشان داده اند که دانش آموزان هنوز هم در یادگیری هندسه و تفکر هندسی مشکلات بسیاری دارند (کلمنتس و باتیسا[۱۷]، ۱۹۹۲،میشل مور[۱۸]، ۱۹۹۷، مولیس[۱۹] و همکاران، ۲۰۰۰، میشل مور و وایت[۲۰]، ۲۰۰۲، به نقل از آسومان و یوباز[۲۱]، ۲۰۰۹، ص ۴). مطالعه ی آسومان و یوباز (همان، ص ۴) نیز نشان داد که بسیاری از فراگیران هندسه را به شیوه ی مورد علاقه ی خود فرا نمی گیرند و یکی از دلایل اجتناب از یادگیری بیشتر هندسه، روش تدریس معلم شناخته شده است.
وقتی معلمان در سطحی بالاتر از سطح فراگیران تدریس می کنند، دانش آموزان مجبورند فقط مطالب را برای گذراندن دوره حفظ کنند و هرگز آن گونه یاد نمی گیرند که بتوانند این مطالب را در دنیای واقعی به کار گیرند (ماسن، ۲۰۰۹)؛ بنابراین به منظور آموزش مطالب هندسی که از جمله پیچیده ترین مسائل آموزشی ریاضی برای فراگیران است، استفاده از روشهای نوین تدریس و همچنین ابزارهای تسهیل گر یادگیری اجتناب ناپذیر است. آموزش هندسه به خاطر پیچیدگی مباحث آن نیازمند دو ویژگی عمده است. اول آنکه دانش آموزان مفاهیم را به شکل عینی ببینند و بتوانند آن را به صورت ذهنی بازسازی نمایند و دوم آنکه خود در تمام مراحل آموزش فعال بوده و بتوانند آموزش را هر چند بار که نیاز باشد دریافت نمایند. موضوع اول یعنی درگیری و فعالیت فیزیکی دانش آموزان در فرایند یاددهی – یادگیری در شیوه آموزش مبتنی بر اوریگامی، فراکتال، موزاییک کاری و کتاب سازی و ویژگی دوم، یعنی تکرار نامحدود آموزش از ویژگی های آموزش مبتنی بر انیمیشن است.
با این توضیحات آنچه مسأله ی پژوهش حاضر را تشکیل می دهد نکات زیر است: الف) هندسه از جمله ی مفاهیم پیچیده در ریاضی است که فهم آن برای فراگیران مشکل است. ب) روشهای تدریس فعلی پاسخگوی نیازهای فراگیران در یادگیری مفاهیم هندسی نیست. ج) تأثیر شیوه ی آموزش به روش اوریگامی و انیمیشن در آموزش مفاهیم هندسی مشخص نیست. با این توضیحات مسأله پژوهش حاضر این است که آیا در زمینه ی تأثیرگذاری پنج شیوه ی آموزشی «اوریگامی، انیمیشن، فراکتال، موزاییک کاری و کتاب سازی» بر یادگیری مفاهیم هندسی تفاوت وجود دارد؟ در صورت مثبت بودن جواب، کدام یک از پنج روش بر روش های دیگر ارجحیت دارد؟ همچنین آیا این روشها بر ارتقاء سطح هوش منطقی – ریاضی فراگیران مؤثرند و یا در میزان تأثیر گذاری آنها تفاوت وجود دارد؟
اهمیت و ضرورت انجام تحقیق:
پس از پدیداری اثبات قضایا در مدارس ریاضی در اواخر قرن ۲۰، برنامه های درسی ریاضی در بسیاری از کشورهای موجود، جایگاه مهمی در نیاز دانش آموزان به توجیه و توضیح استدلالات خود یافت (یازلیک و اردهان، ۲۰۱۲). این موضوع در مورد هندسه با شدت بیشتری نمایان گردید. چرا که هندسه از جایگاه عمیقی در ارتقاء سطح توان تجزیه و تحلیلی فراگیران برخوردار است. سالهاست که هندسه در ردیف برنامه های آموزشی مدارس ابتدایی قرار گرفته است و کودکان با نام و اشکال هندسی و فضایی آشنا می شوند. دانش هندسه فهم کودکان را از دنیای اطراف گسترش می دهد. یادگیری هندسه نیازمند قدرت تجسم بالاست و تجسم فضایی یک عنصر مهم در آموزش هندسه به حساب می آید (کوسا و کاراکاس، ۲۰۱۰).
هندسه یک زمینه ی مهم در برنامه ی درسی ریاضیات است و در زندگی روزمره نیز بسیار مورد استفاده قرار می گیرد. در طول تاریخ هندسه اهمیت بزرگی در زندگی مردم داشته است، ریشه ی این اهمیت به نیاز بشر برای اندازه گیری زمین و ایجاد نقشه بر می گردد. هندسه همچنین در دیگر رشته ها نظیر علوم و هنر، نقش ابزاری مهمی دارد (آسومان و یوباز[۲۲]، ۲۰۰۹، ص ۴). به عنوان مثال در رشته هایی مانند علوم (اپتیک[۲۳])، جغرافیا (ساخت نقشه[۲۴])، هنر (ساخت مدل[۲۵])، موسیقی (الگوی یادداشت[۲۶])، ساخت و ساز، معماری، باغبانی و علائم ترافیکی، مورد استفاده قرار می گیرد (ازدمیر[۲۷]، ۲۰۰۶، ص ۱).
بیشتر روشهای آموزشی موجود در مدارس ما امروزه به گونه ای ارائه می گردند که دانش آموزان را از تجسم فضایی مسائل هندسی باز می دارند. از این رو توجه به شیوه ی علمی آموزشی مناسب و بررسی و تأیید تأثیر و چگونگی اجرای آنها در آموزش هندسه از اهمیت خاصی برخوردار است. این موضوع لزوم بازنگری در آموزش و حتی محتوای هندسه را نیاز دارد. در این راستا، آموزش با بهره گرفتن از شیوه هایی نظیر اوریگامی، فراکتال، موزاییک کاری و کتاب سازی که نیازمند فعالیت دانش آموزان در کار با کاغذ و تا کردن های متوالی آن به منظور فهم موضوع هندسی است و همچنین آموزش با بهره گرفتن از انیمیشن به جهت توان بالای این رسانه در ارائه نمایش دیداری مواد آموزشی در قالب و فرمت های جذاب، می تواند زمینه ای نوین برای آموزش مفاهیم مشکل هندسی به دانش آموزان مقطع ابتدایی باشد. از این رو اهمیت و ضرورت پژوهش حاضر زمانی نمایان می شود که بدانیم آموزش و یادگیری هندسه بنا به نتایج پژوهش های موجود از جمله ی مباحث پیچیده و مشکل برای فراگیران است و شیوه های آموزشی موجود تاکنون نتوانسته است در ساده سازی فهم این موضوعات مؤثر افتد.
اهداف پژوهش:
هدف کلی:
مقایسه ی تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر یادگیری مفاهیم هندسی، خلاقیت، هوش منطقی-ریاضی و هوش فضایی دانش آموزان پایه ششم
اهداف جزیی:
مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر یادگیری مفاهیم ساده سطوح شناختی هندسی دانش آموزان پایه ششم
مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر یادگیری مفاهیم متوسط سطوح شناختی هندسی دانش آموزان پایه ششم
مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر یادگیری مفاهیم مشکل سطوح شناختی هندسی دانش آموزان پایه ششم
مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر یادگیری مفاهیم هندسی دانش آموزان پایه ششم
مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر خلاقیت دانش آموزان پایه ششم
مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر هوش منطقی ریاضی دانش آموزان پایه ششم
مقایسه میزان تأثیر آموزش هندسه به شش شیوه ی «فراکتال با کاغذ، کتاب سازی، موزاییک کاری با کامپیوتر، فراکتال با کامپیوتر، اوریگامی و موزاییک کاری با کاغذ» بر هوش فضایی دانش آموزان پایه ششم
فرضیات پژوهش:
فرضیه کلی:
بین میزان یادگیری مفاهیم ساده شناختی هندسی در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.
بین میزان یادگیری مفاهیم متوسط شناختی هندسی در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.
بین میزان یادگیری مفاهیم مشکل شناختی هندسی در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.
بین میزان یادگیری مفاهیم هندسی در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.
بین میزان خلاقیت دانش آموزان در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.
بین میزان هوش منطقی ریاضی دانش آموزان در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.
بین میزان هوش دیداری فضایی دانش آموزان در شش گروه مورد مطالعه تفاوت موجود دارد.
تعریف مفاهیم و اصطلاحات: (به صورت مفهومی):
تعاریف نظری:
روش اوریگامی: اوریگامی یا کاغذ تا شده یا بنا به قولی «کاغذ و تا» هنر تا کردن کاغذ برای به وجود آوردن اشکال و اشیای تزیینی و حتی وسایل مصرفی و سرگرمی های کودکانه است. سابقه ی این هنر سنتی از بازی های ساده کودکانه آغاز می شود و به هنری پیچیده می رسد. این هنر در آموزش مفاهیم مختلف نیز می تواند مورد استفاده قرار گیرد (علاء الدینی، ۱۳۸۳، ص ۹۱).
فراکتال: هندسه ی فراکتال یک هندسه ی عملی مورد توافق عمومی بین نظم هندسی دقیق اقلیدسی و بی نظمی هندسی ریاضیات عمومی است (ماندلبروت[۲۸]، ۱۹۸۹، ص ۳).
موزاییک کاری: موزاییک کاری در فرهنگ لغت به معنای فرم یا ترتیب مربع های کوچک در یک الگوی شطرنجی یا موزاییکی است. کلمه ی موزاییک کاری (tessellate) از کلمه ی یونانی (tesseres) که در انگلیسی به معنای «چهار» است گرفته شده است. اساس موزاییک کاری بر تقارن است. تقارن بخشی اساسی از هندسه، طبیعت و اشکال است. ایجاد این الگوها به ما کمک می کند تا درک خود را از جهان سازماندهی کنیم (ناشل[۲۹]، ۲۰۰۵، ص ۳).
کتاب سازی: یکی از روش های هنری که می تواند در کلاس درس هندسه مورد استفاده قرار گیرد، کتابسازی است. در این روش دانشآموزان میتوانند کتابی در مورد هر مبحث در ریاضیات بسازند که به عنوان یک ابزار ارزیابی عمل کند. برای ارزیابی دانش دانش آموزان در مورد اشکال، اجازه دهید دانش آموزان کتاب کودکان بر مبنای اشکال را بنویسند و نشان دهند. این امر به معلمان این امکان را میدهد تا بینشی در مورد مفاهیمی که دانشآموزان فرا میگیرند، به دست آورند. کتابسازی فرصتی برای نشان دادن دانش و همچنان لذتبخش بودن و خلاق بودن ارائه میکند. کتابسازی به دانشآموزان اجازه میدهد تا تعاریف را به واقعیت تبدیل کنند (هسکت، ۲۰۰۷، ص ۱۷ و ۱۸).
انیمیشن: بائک و لاین[۳۰] (۱۹۸۸) انیمیشن را به عنوان «فرایند تولید یک سری قاب حاوی یک شیء یا مجموعه ای از اشیاء به طوری که هر قاب متفاوت از قاب قبلی به نظر برسد به منظور نشان دادن حرکت» تعریف نمودهاند (ص ۱۳۲). گونزالس[۳۱] (۱۹۹۶) تعریف گسترده تری از انیمیشن ارائه میکند به نظر او «انیمیشن ارائه مجموعه ای از تصاویر مختلف به صورت پویا و مطابق فعالیت کاربر، به گونه ای که کمک کند به کاربر برای درک تغییرات متوالی آنی و گسترش یک مدل ذهنی مناسب برای کار» (ص ۲۷).
یادگیری: یادگیری به فرایند ایجاد تغییرات نسبتاً پایدار در رفتار بالقوه فرد اطلاق میشود که بر اثر تجربه حاصل آید (سیف، ۱۳۸۷).
هوش منطقی – ریاضی: هوش منطقی/ ریاضی یعنی توانایی استفاده از استدلال، منطق و اعداد. این یادگیرندهها به صورت مفهومی با بهره گرفتن از الگوهای عددی و منطقی فکر میکنند و از این طریق بین اطلاعات مختلف رابطه برقرار میکنند. آنها همواره در مورد دنیای اطرافشان کنجکاوند، سؤالهای زیادی میپرسند و دوست دارند آزمایش کنند. این هوش مبتنی بر توانایی دست ورزی اعداد با درک نظامهای منطقی است. توانایی استفاده مؤثر از اعداد و توانایی استدلال بالا از نشانه های هوش منطقی/ریاضی است. افراد با هوش ریاضی بالا در طبقه بندی، استنباط، تعمیم و محاسبه قویاند (پیشقدم و معافیان، ۱۳۸۶، ص ۷).
تعاریف عملیاتی:
روش اوریگامی: به منظور آموزش مفاهیم هندسی با بهره گرفتن از روش اوریگامی از کاغذهای سفید و رنگی به روش تازدن استفاده گردیده است. در این شیوه ی آموزشی که با فعالیت دانش آموزان همراه می باشد برای آموزش هر مفهوم هندسی، مفهوم مورد نظر با بهره گرفتن از روش تا زدن کاغذ آموزش داده می شود. مثلاً برای آموزش مفهوم تقارن از تهیه شکل های مختلف با بهره گرفتن از کاغذ و تا زدن آنها مفهوم خط تقارن برای دانش آموزان ارائه می گردد.
انیمیشن: به منظور آموزش مفاهیم هندسی در قالب دو شیوه ی آموزش هندسه به روش فراکتال با بهره گرفتن از کامپیوتر و آموزش هندسه به روش موزاییک کاری با بهره گرفتن از کامپیوتر، آموزش های هر گروه از دو روش آموزشی در قالب برنامه ی متحرک سازی اشکال نظیر فلش آموزش داده شده است.
هندسه: مباحث هندسی مورد نظر پژوهش عبارت است از هشت مفهوم هندسی در رابطه با چهار شکل لوزی، متوازی الاضلاع، مثلث و ذوزنقه که این مفاهیم شامل مختصات و مساحت مربوط به هر چهار شکل می شود.
یادگیری: منظور از یادگیری عبارت است میزان تفاوت نمرات هر دانش آموز در پس آزمون اول نسبت به پیش آزمون.
خلاقیت: نمرهای است که هر فرد از طریق پاسخگویی به تعداد ۶۰ سؤال سه گزینه ای مربوط به سنجش خلاقیت از آزمون سنجش خلاقیت تورنس به دست میآورد.
هوش منطقی – ریاضی: نمرهای است که فرد از طریق پاسخگویی به تعداد ۱۰ سؤال مربوط به سنجش هوش منطقی از سؤالات مربوط به تست سنجش هوشهای گاردنر به دست میآورد.
هوش فضایی: نمرهای است که فرد از طریق پاسخگویی به تعداد ۱۰ سؤال مربوط به سنجش هوش فضایی از سؤالات مربوط به تست سنجش هوشهای گاردنر به دست میآورد.
فصل دوم
ادبیات پژوهش
مقدمه فصل دوم:
این فصل در بردارنده ی مبانی نظری و تجربی مرتبط با موضوع پژوهش است. از این رو، در ابتدا به واکاوی آموزش هندسه و ریاضیات به طور کلی پرداخته و به بررسی مفاهیمی نظیر آموزش ریاضی، اهمیت آموزش درس ریاضی، روشهای سنتی در تدریس، چالش های پیش روی روش های یاددهی-یادگیری ریاضی دوره ابتدایی، رفتارشناسی ریاضی، تأثیر ریاضیات در زندگی، اهمیت تدریس هندسه در مدارس، کاربرد هندسه در زندگی، سطوح یادگیری مفاهیم هندسی، مفاهیم توپولوژیک هندسی در دوره ابتدایی، اوریگامی، اوریگامی برای آموزش و هنر، تاریخچه فراکتال، شناخت فراکتال، چگونگی ساخت انواع فراکتال، خود همانند اشکال هندسی مبتنی بر فراکتال، آموزش هندسه به روش موزاییک کاری، آموزش هندسه به روش کتاب سازی، لزوم استفاده از رایانه در آموزش، تاریخچه ایجاد و استفاده از انیمیشن، اهمیت و کاربرد انیمیشن در آموزش، کاربرد انیمیشن در آموزش، ادراک بصری و هندسه، هوش های چندگانه، هوش منطقی-ریاضی، هوش فضایی-دیداری و رابطه هوش فضایی و هندسه می پردازیم؛ و در انتهای فصل نیز نتایج پژوهش های مرتبط با پژوهش حاضر در دو بخش داخل ایران و خارج ایران را بیان می کنیم.