وبلاگ

توضیح وبلاگ من

اخلاق در بوستان- فایل ۱۰

 
تاریخ: 04-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

(سعدی، ۱۳۸۴: ۵۱۲)
نقد و بررسى
تقسیم فضائل به چهار شاخه اصلى که در تحلیل بالا آمده بر خلاف آنچه در ابتدا به نظر مى‏رسد، ریشه اسلامى مسلمى ندارد؛ بلکه نتیجه تحلیل هایى است که دانشمندان اسلام از کلمات حکماى یونان گرفته و آن را تکمیل کرده‏اند، هر چند در بعضى از روایات مرسله اشاره‏اى به آن دیده مى‏شود.
در روایتى که به على علیه السلام نسبت داده شده است چنین مى‏خوانیم:
«الفضائل اربعه اجناس: احدها الحکمه وقوامها فى الفکره، والثانى العفه وقوامها فى‏الشهوه، والثالث القوه وقوامها فى‏الغضب، والرابع العدل وقوامه فى‏اعتدال قوى النفس; فضائل چهار نوع است: یکى از آنها حکمت است که ریشه آن در تفکر مى‏باشد، دومى عفت است که اساس آن شهوت است، سومى قوت است و اساس آن در غضب است، و چهارمى عدالت است و ریشه آن در اعتدال قواى نفسانیه مى‏باشد.»
( مجلسی، ۱۳۵۵: ۸۱) .
این حدیث گرچه هماهنگى کامل با تقسیمات چهارگانه علماى اخلاق ندارد، ولى نزدیک به آن مى‏باشد; و همان‏گونه که در بالا آمد حدیث، مرسل است و از نظر سند خالى از اشکال نیست. به هر حال، آنچه به علماى اخلاق یا حکماى یونان در این تقسیم چهارگانه ایراد مى‏شود، جهات زیر است:
۱- پاره‏اى از ملکات اخلاقى را - که به یقین جزء فضائل است - به زحمت مى‏توان در این چهار اصل جاى دارد; مثلا، «حسن ظن یا خوش بینى‏» یکى از فضائل است و نقطه مقابل آن «بدبینى و بدگمانى و سوءظن‏» است، اگر بنا باشد در شاخه‏هاى بالا جا بگیرد، باید در شاخه حکمت واقع شود، در حالى که حسن ظن را نمى‏توان جزء حکمت‏شمرد; زیرا خوشبینى و حسن ظن با تشخیص صحیح نسبت‏به واقعیات «دوتا است‏» بلکه گاه به روشنى از آن جدا مى‏شود، به این معنى که قرائن ظن-ى بر صدور گناه و خطا از کسى آشکار باشد ولى به حسن ظن و خوش بینى آنها را نادیده مى‏گیرد.
همچنین صبر در برابر مصائب و شکر در مقابل نعمتها، بى‏شک از فضائل است; در حالى که نه مى‏توان آنها را در قوه تشخیص و ادراک جاى داد، و نه در مساله جذب منافع یا دفع مضر، بخصوص اگر شخص صابر و شاکر براى ارزش ذاتى این صفات پایبند به آن باشد، نه براى منافعى که در آینده از آنها عاید مى‏شود. و نیز شاید کم نباشد صفات دیگرى که جزء فضائل است و به زحمت مى‏توان آنها را در آن شاخه‏هاى چهارگانه قرار داد.
۲- «حکمت‏» را جزء اصول فضائل اخلاقى و افراط و تفریط در آن را جزء رذائل اخلاقى شمرده‏اند، در حالى که حکمت، بازگشت‏به تشخیص واقعیت ها مى‏کند و اخلاق مربوط به عواطف و غرائز و ملکات نفس است نه ادراکات عقل، و لذا هرگز در مورد افراد خوش فکر تعبیر به حسن اخلاق نمى‏شود.
اخلاق مى‏تواند ابزارى براى عقل بوده باشد ولى عقل و درک خوب جزء اخلاق نیست; یا به تعبیر دیگر، عقل و قوه ادراک راهنماى عواطف و غرائز انسان است، و به آنها شکل مى‏دهد و اخلاق کیفیت هایى است که بر این غرائز و امیال عارض مى‏گردد.
۳- اصرار بر این که همیشه فضائل اخلاقى، حد وسط در میان افراط و تفریط است نیز صحیح به نظر نمى‏رسد، هرچند غالبا چنین است، زیرا مواردى پیدا مى‏کنیم که افراطى براى آن وجود ندارد; مثلا، قوه عقلیه هر چه بیشتر باشد بهتر است، و افراطى براى آن تصور نمى‏شود; و این که «جربزه‏» را افراط در قوه عقلیه گرفته‏اند صحیح نیست، زیرا «جربزه‏» از کثرت فهم و هوش ناشى نمى‏شود، بلکه نوعى کجروى و انحراف و اشتباه در مسائل به خاطر عجله در قضاوت یا مانند آن است.
پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله از نظر قدرت عقل و فکر به قدرى بالا بود که از ایشان تعبیر به عقل کل مى‏شود، آیا این بر خلاف فضیلت است!
درست است که عقل و هوش فراوان گاه سبب درد و رنج هایى مى‏شود که افراد بى‏خبر و غافل و ناآگاه از آن آسوده‏اند ولى به هر حال جزء فضائل محسوب مى‏شود.
همچنین «عدالت‏» را جزء فضائل اخلاقى شمردند و افراط و تفریط آن را «ظلم‏» و انظلام (پذیرش ظلم) مى‏دانند در حالى که قبول ظلم و تن در دادن به آن هرگز افراط در عدالت نیست، و از مقوله دیگرى محسوب مى‏شود.
بنابراین، مساله حد وسط بودن صفات فضیلت در برابر افراط و تفریط هاى صفات رذیلت گرچه در غالب موارد قابل قبول است، اما هرگز نمى‏توان آن را یک حکم عام شمرد، و آن را به عنوان یک اصل اساسى در بحث هاى اخلاقى پذیرفت.
پایان نامه - مقاله - پروژه
نتیجه: اصول چهارگانه‏اى که قدماء براى اخلاق شمرده‏اند و در واقع تکمیلى است‏بر آنچه فلاسفه یونان قدیم داشته‏اند، نمى‏تواند به عنوان یک الگوى جامع براى تقسیم صفات اخلاقى شمرده شود، هر چند نسبت‏به بسیارى از مسائل اخلاقى صادق است.

فصل چهارم
یافته ها
مضامین اشعار سعدی
۱- خداپرستی و خضوع
در قلمرو شعر کهن فارسی، نخستین موضوعی که از لحاظ ارزشهای اخلاقی اسلام، حائز اهمیت فراوان است، اندیشه یکتاپرستی و اعتقاد به توحید است که غالبا با فروتنی عابدانه توسط گویندگان فرزانه و پاکدل ما اظهار شده است.
در بیشتر آثار منظوم کهن فارسی، موضوع خداپرستی و بحث صفات جلال و جمال خداوند به گونه ای هنرمندانه مطرح شده و شاعران موحد و حقیقت جوی گذشته، با اعتقاد به این که: «اول العلم معرفه الجبار» بر اصل و آغاز دانش ورزی اشارتها و تاکیدها کرده و با بهره ورزی از سرمایه بلاغت خویش به اثبات وجود پروردگار و توصیف مظاهر صنع او و بیان نظم و عظمت جهان هستی پرداخته و به رغم شیوه های خشک فلسفی و کلامی، با تنوعی دلپذیر و نحوه ای که هم خردها را ارضا می کند و هم احساسات پاک را برمی انگیزد، افکار خویش را درباره آفریدگار جهان و اهداف آفرینش به زیباترین تعبیرات به نظم کشیده اند.
از ویژگیهای آثار گذشتگان ما که حاصل اعتقاد راسخ آنان به خداوند است این کلام ارزنده پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله می باشد که فرمود: «کل امر ذی بال لم یبدء فیه ببسم الله فهو ابتر» (سیوطی: ۱۳۵۴: ۶۲۸۵-۶۲۸۴) .
هر کار مهمی که با نام خداوند آغاز نشود ناقص و ناتمام خواهد بود. مشاهده می شود که همه شاعران حقیقت جوی و از آن جمله سعدی شیرازی آثار خود را با یاد و نام مبارک خدا و ستایشهای حکمت آمیز آغاز کرده است: به نام خدایی که جان آفرید سخن گفتن اندر زبان آفرید خداوند بخشنده دستگیر کریم خطابخش پوزش پذیر (سعدی، ۱۳۶۳ : ۳۳) .
شیخ اجل سعدی شیراز، به رهبران اسلام، بویژه امیرمؤمنان امام علی علیه السلام تاسی می کند؛ امام بزرگواری که خود یکه تاز میدان ادب و سخنوری است و دیباچه نهج البلاغه شریفش با چنین کلماتی نغز در ستایش خداوند و وصف نعمتهای بیکران او آغاز شده که «الحمدلله الذی لایبلع مدحته القائلون ولایحصی نعمآءه العادون… سپاس خداوندی را سزاست که ستایش گویندگان تا آخرین حد مبالغه وصف کمالش را کفایت نکند و روزی خواران از شمارش نعمتهای بی پایانش عاجز باشند و هر چه کوشند، یک از هزار آنها را سپاس نتوانند… سعدی در شعر زیر شاهکاری خلق کرده که از لحاظ زیبایی و شکوهمندی چونان تابلوهایی نفیس و رنگین است که نقاشی هنرمند با قلم سحار خود بدانها جان بخشیده و در معرض دید صاحبدلان هوشیاری قرار داده است که در نظرشان «هر ورقی دفتری است معرفت کردگار : آن صانع قدیم که بر فرش کائنات چندین هزار صورت الوان نگار کرد ترکیب آسمان و طلوع ستارگان از بهر عبرت نظر هوشیار کرد بحر آفرید و بر و درختان و آدمی خورشید و ماه و انجم و لیل و نهار کرد الوان نعمتی که نشاید سپاس گفت اسباب راحتی که نشاید شمار کرد از چوب خشک میوه و در نی شکر نهاد وز قطره دانه درر شاهوار کرد مسمار کوهسار به نطغ زمین بدوخت تا فرش خاک بر سر آب استوار کرد اجزای خاک مرده به تاثیر آفتاب بستان میوه و چمن و لاله زار کرد توحیدگوی او نه بنی آدمند و بس هر بلبلی که زمزمه بر شاخسار کرد … لال است در دهان بلاغت زبان وصف از غایت کرم که نهان آشکار کرد (سعدی، ۱۳۴۰ : ۶۹۹) .
به ایثار، مردان سبق برده اند نه شب زنده داران دل مرده اند کرامت جوانمردی و نان دهی است مقالات بیهوده طبل تهی است به معنی توان کرد دعوی درست دم بی قدم تکیه گاهی است سست (بوستان (سعدی ، ۱۳۴۰ : ۸۹)
گرامی داشت عقل، علم و عمل
عقل، علم و عمل سه سرمایه گرانبها هستند که انسان با کاربرد و بهره برداری صحیح آنها راه تکامل و ارتقای معنوی و مادی خویش را هموار می سازد و سعادت دنیا و آخرتش را تامین می کند.از دیگر مضامین ارزنده معنوی موجود در اشعار سعدی، گرانمایگی عقل و علم و عمل از دیدگاه این شاعر فرزانه است:
تمییز باید و تدبیر و عقل و آنگه ملک که ملک و دولت نادان سلاح جنگ خداست گلستان سعدی (همان: ۸۹).
وجود تو شهری است پر نیک و بد تو سلطان و دستور دانا خرد هوی و هوس را نماند ستیز چو بینند سر پنجه عقل تیز.
همچنین شیخ شیرین سخن در بزرگداشت علم می گوید:
داروی تربیت از پیر طریقت بستان کادمی را بتر از علت نادانی نیست
(سعدی، ۱۳۲۰ : ۲۵۰)
و همین طور در گرانمایگی عمل همی گوید:
سعدیا گر چه سخندان و مصالح گویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست بار درخت علم ندانم بجز عمل با علم اگر عمل نکنی شاخ بی بری مردان به سعی و رنج به جایی رسیده اند تو بی عمل کجا رسی از نفس پروری نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد هر کو عمل نکرد و عنایت امید داشت دانه نکشت ابله و دخل انتظار داشت.
و در جای دیگر می گوید:
شب گور خواهی منور چو روز از اینجا چراغ عمل برفروز گروهی فراوان طمع ظن برند که گندم نیفشانده خرمن برند بر آن خورد سعدی که بیخی نشاند کسی برد خرمن که تخمی نشاند.
تقوا و پرهیزکاری
«تقوا» در لغت به معنای پرهیزکاری ، ترس کاری ، اطاعت از خداوند ، تملّک نفس ، خویشتن داری ، خداترسی و امقال آن ذکر شده است (فرهنگ معین ، ذیل واژه).
در «شرح تعرّف» آمده است : «اصل تقوا بر دو معنی است : یکی ترسیدن و دیگری پرهیز کردن. تقوای بنده از خداوند بر دو معنی است : یا خوف از عقاب است یا از فراق»
بعضی ازبزرگان گویند : «تقوی از گناه دوری کردن و از نفس جداگشتن است» (سجادی ، ۱۳۶۲ : ۱۱۵).
امام علی ، علیه السلام ، می فرمایند : در جهان زهد را پیشه کن تا باران رحمت بر تو سرازیر شود (نهج البلاغه ، خطبه ۸۱).
امام علی علیه السلام ، نیز می فرمایند : تقوا در راس همه ی ارزش های اخلاقی است.


فرم در حال بارگذاری ...

« دانلود منابع پایان نامه در رابطه با تاثیر کاربرد کودهای فسفره و همزیستی قارچ میکوریز با ذرت و ...بررسی عوامل کلیدی موفقیت مدیریت دانش در سازمان های تحقیقاتی- ... »