تبدیل شدن پدیده های روان شناختی به نشانه های جسمانی و گرایش به واکنش براساس تظاهرات جسمانی به جای واکنش روانی. در بدنی سازی زدایی، افکار و عواطف جایگزین پاسخ های بدنی کودکانه می شود. در بدنی سازی مجدد، و پس روی به حالت های جسمانی ابتدایی در هنگام رویارویی با تعارضات حل نشده مشاهده می شود.
دفاع های نوروزی
مهار کردن
تلاش فزاینده و تقلا برای مهار و تنظیم رویدادها و موضوعات در محیط به منظور کاهش اضطراب و حل تعارضات درونی.
جابجایی
هیجان یا کشاننده نیروگذاری شده از یک فکر یا موضوع ، یا موضوع دیگر منتقل می شود که در برخی جبنه ها شبیه موضوع یا فکر اولیه است. جابجایی امکان تجسم فکر یا موضوع اصلی را در قالب فکر یا موضوعی که ناراحتی کمتری ایجاد می کند، فراهم می سازد. انتقال یکی از موارد بارز این دفاع است.
تجزیه
تغییر موقت، اما شدید در شخصیت یا حس هویت به منظور گریز از استیصال هیجانی. مانند واکنش های تبدیلی هسته ی تبدیلی در این دفاع ها گروهی از فرایندهای روانی از بقیه سازمان روانی جدا می شوند و درنتیجه ارتباط و هماهنگی میان آنها از بین می رود.
بیرون سازی
مفهومی شبیه اما گسترده تر از فرافکنی که در آن مولفه های شخصیت خود در دنیای بیرون و یا موضوعات خارجی دیده می شود. در این حالت تعارضات، تکانه ها، طبقات، سبک تفکر و یا علل بروز آنها به دنیای بیرون نسبت داده می شوند.
بازداری
کارکردهای من محدود یا طرد می شوند این دفاع ها ممکن است درخصوص یک کارکرد، و یا ترکیبی از آن اعمال گردد و هدف آ ن نیز گریز از اضطرابی است که از تعارض بین تکانه ها و احساسات، وجدان و یا نیروهای محیطی و موضوعات بیرونی ایجاد می شود.
سرکوبی
راندن یک فکر یا احساس از جمله هوشیاری، در سرکوبی اولیه افکار و احساسات پیش از حضور در آگاهی فرد سرکوب می شوند و در سرکوبی ثانویه, فکر و احساساتی که قبلاً در سطح آگاهی هشیارانه تجزیه شده اند، سرکوب می گردند. افکار و احساسات سرکوب شده در واقع فراموش نمی شوند، بلکه فرد در سطح ناهشیار به آنها آگاه است. درواقع سرکوبی ایجاد شده ایجاد وقفه در آگاهی هشیارانه به یک فکر و احساس است.
مجزاسازی
جدایی فکر و تجسم از عواطف همخوان با آن و سرکوب کردن آن عواطف. مجزاسازی اجتماعی نیز بر مفهوم فقدان موضوعات ارتباطی پوشش می دهد.
واکنش وارونه
دگرگونی یک احساس، یا تکانه به متضاد خود. یکی از مشخصه های نوروز و وسواس است اما در حالت های دیگر نوروزی نیز دیده می شود. به عبارتی دیگر تجلی احساس متضاد در این دفاع معمولاً حالتی افراطی و وسواس گونه دارد. استفاده فزاینده از این دفاع در سطوح ابتدایی تحول، زمینه شکل گیری این دفاع را به عنوان یک صفت شخصیتی، همچون خوی وسواسی، فراهم می آورد.
جنسی سازی
یک موضوع یا کارکرد هیجانی و رفتاری، اهمیت جنسی پیدا می کند. این امر در خصوص پدیده های صورت می گیرد که قبلاً ماهیت جنسی نداشته اند و یا در سطح پائین تری چنین ماهیتی داشته اند. این دفاع با هدف پیشگیری از اضطراب همخوان با احساسات ممنوع بکار می رود.
دلیل تراشی
توضیح و تبیین عقلانی افکار، باورها, احساسات و اعمال با هدف توجیه آنها که در غیراینصورت قابل قبول نخواهند بود. پدیده هایی که موضوع این دفاع هستند ماهیتی احساسی و تکانه ای دارند, اما در اثر بکارگیری این دفاع در ظاهر ماهیتی عقلانی و منطقی می یابند.
عقلانی سازی
استفاده فزاینده از فرایندهای عقلانی برای گریز از تجربه ها و بیان تکانه ها و احساسات. این دفاع تلاش فزاینده ای برای بی روح ساختن یک پدیده هیجان انگیز است و با هدف گریز از صحبت با دیگران، توجه به واقعیت بیرونی و برای گریز از بیان احساسات درونی و تاکید بیش از اندازه بر جزئیات نامربوط (نشخوار ذهنی) برای فرار از درک کلی پدیده تبدیل به رویایی عقلانی می شود و فرد با هدف گریز از احساسات، به جای حس کردن، فکر می کند.
فرم در حال بارگذاری ...