وبلاگ

توضیح وبلاگ من

بررسی وضعیت تغذیه ای درختان، تنوع زیستی زیرآشکوب، ویژگی-های خاک ...

 
تاریخ: 05-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

صیاد و همکاران[۲۸] (a2006) در مطالعه­ ای به منظور مقایسه رویش و برخی خواص خاک در جنگل­کاری­های ۱۹ ساله خالص و آمیخته صنوبر دلتوئیدس (Poulus deltoids Marsh) و توسکای ییلاقی (subcordata C.A. Meay Alnus) در چمستان نور به این نتیجه رسیدند که جنگل­کاری با گونه­ های خالص سریع الرشد باعث کاهش حاصلخیزی خاک شده و ممکن است استمرار تولید تحقق نیابد. در مطالعه فوق پنج تیمار (۱۰۰% صنوبر و ۳۳% توسکا و ۶۷% صنوبر، ۶۷% توسکا و ۳۳% صنوبر، ۵۰% صنوبر و ۵۰% توسکا ، ۱۰۰% توسکا) از حالت­های مختلف جنگل­کاری این دو گونه در یک دوره هفت ساله مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت به این نتیجه رسیدند که تیمار ۱۰۰% توسکای خالص و ۳۳% صنوبر،۶۷% توسکا تفاوت معنی­داری را در مقدار ازت کل با دیگر تیمارهای جنگل­کاری نشان دادند. میزان رویش، تولید و مواد غذایی موجود در خاک و میزان ازت در جنگل­کاری­های آمیخته این دو گونه بیشتر از جنگل­کاری خالص آن بود و جهت تولید بیشتر و افزایش رویش و حاصلخیزی خاک جنگل­کاری صنوبر به صورت مخلوط با توسکا (۵۰% صنوبر و ۵۰% توسکا) پیشنهاد نمودند.
صیاد و همکاران[۲۹] (b2006) در تحقیقی به مقایسه رویش، مواد غذایی و خصوصیات خاک را در توده خالص و مخلوط صنوبر و توسکا پرداختند. بعد از ۷ سال اثرات بر رشد غلظت عناصر غذایی در برگ سبز و پیر و خصوصیات خاک مورد بررسی قرار دادند. غلظت نیتروژن در برگ سبز و پیر توده­های مخلوط بیشتر از حالت خالص صنوبر بود. نتایج حاصل از تغذیه و بازگشت مواد غذایی و رشد در جنگل مخلوط بهتر از جنگل خالص بود. و در غالب آزمایش حالت آمیخته (نسبت۵۰ درصدی) تولید حداکثر را نشان داد.
نیو و دویکر[۳۰] (۲۰۰۶)در مطالعه­ ای تحت عنوان پتانسیل ترسیب کربن در حاشیه زمین­های کشاورزی در غرب میانه ایالات متحده به این نتیجه رسید که منطقه مورد نظر پتانسیل زیادی در ترسیب کربن دارد.
ریتر[۳۱] (۲۰۰۷) با بررسی کربن، نیتروژن و فسفر در خاک­های آتشفشانی بعد از جنگل­کاری با pubescens Betula وLarix sibirica در ایسلند نشان داد اثرات معنی­دار گونه­ های درختی فقط برای محتوی نیتروژن در شاخ و برگ درختان پیدا شد. نیتروژن شاخ و برگ به طور معنی­داری بیشتر بود و نسبت کربن به نیتروژن به طور معنی­داری در سوزن­های لاریکس کمتر از برگ­های Betula بود. کربن آلی خاک در عمق ۱۰-۰ سانتی­متر در توده­های جنگل مسن­تر از ۳۰ سال به طور معنی­داری بیشتر از توده­های جوان­تر و کمتر از ۳۰ سال بود که این به افزایش کند مواد آلی نسبت داده بودند.
پایان نامه - مقاله - پروژه
رستمی و پوربابایی[۳۲] (۲۰۰۷) به بررسی تنوع پوشش گیاهی در جنگل­کاری­های کاج تدا در منطقه عزیزکیان و لاکان رشت پرداختند. مساحت قطعات نمونه به روش پلات­های حلزونی ویتاکر و به کمک منحنی گونه به سطح به دست آمد. نتایج نشان داد بیشترین و کمترین مقدار تنوع شانون -وینر به ترتیب در مرحله رویشی خال­گروه و نهال به دست آمده است.
مارکوس و همکاران[۳۳] (۲۰۰۷) در مطالعه­ ای به مقایسه ساختار توده و خصوصیات خاک در جنگل­کاری بالغ کاج جنگلی به منظور تعیین میزان تغییرات اکوسیستم در طول یک دوره و مقایسه آن با جنگل طبیعی در Lillo پرداختند. ۵ توده از دو گونه در گروه سنی ۳-۲، ۱۲-۱۰، ۴۰ و ۸۰ ساله انتخاب کردند. نتیجه گرفتند که ۱۰ سال اختلاف سنی در جنگل­کاری باعث کاهش گونه علفی و تکامل گونه­ های چوبی شده و جنگل طبیعی دارای pH پایین­تر وP بالاتری است. و جنگل­کاری در گروه سنی ۳-۲ و ۱۲-۱۰ K بالاتری داشتند و جنگل­کاری مسن­تر، به جنگل طبیعی شبیه­تر بودند.
جنسن و همکاران[۳۴] (۲۰۰۸) به بررسی تأثیر ویژگی­های خاک روی رشد Acer pseudoplatanus پرداختند. این تحقیق در دانمارک با ۳۴ توده از این گونه صورت گرفته است. در هر توده تأثیر خاک روی رویش درختان تعیین نمودند. نتایج نشان داد که این گونه به خوبی روی محدوده وسیعی از خاک از لحاظ بافت و محتوی آب می ­تواند رشد کند. خاک با زهکشی خوب، افزایش محتوی رس و نیتروژن، باعث رشد بهتر این گونه می­ شود. همچنین کربنات کلسیم، خاکی را که به اندازه کافی زهکشی نشده است بهبود می­بخشد. در صورتی که وزن مخصوص ظاهری، وpH تفاوت معنی­داری را روی رویش ایجاد نکرد.
روحی مقدم[۳۵] (۲۰۰۸) به مقایسه ویژگی رشد، تغذیه و خاک در توده خالص castaneifolia Quercus و آمیخته با Zelkova carpinifolia در جنگل هیرکانی ایران پرداخت. ایشان اثر گونه بر رشد درختان، غلظت عناصر غذایی برگ­های سیز و پیر و خصوصیات خاک بعد از ۱۱ سال بررسی کردند. نتایج نشان داد که زنده­مانی، ارتفاع کل و رس خاک در درختان بلوط با حضور آزاد بهتر شده بود. انتقال مجدد مواد غذایی در درختان بلوط K > N > P بود. جریان فسفر و منیزیم، انتقال فسفر، غلظت فسفر در برگ توسعه یافته بود. غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم و منیزیم در برگ پیر بلوط در جنگل مخلوط بیشتر از تک کشتی بود. نسبت ۷۰ درصد بلوط و ۳۰ آزاد بهترین حالت آمیختگی دو گونه بود.
هانسن و همکاران[۳۶] (۲۰۰۹) به بررسی لاشبرگ و بازجذب عناصر در پنج گونه درختی پهن­برگ در محیط آزمایشگاه در نروژ پرداختند. نتایج نشان داد که میانگین کل ریزش لاشبرگ ۳۷۰۰-۳۲۰۰ کیلوگرم در هکتار در سال است و میان گونه­ های درختی تفاوت معنی­داری وجود نداشت، اما در رویشگاه­های متفاوت، بین مقدار عناصر غذایی و لاشبرگ تفاوت معنی­دار وجود داشت.
پرز-سارز و همکاران[۳۷] (۲۰۰۹)در مطالعه­ ای تحت عنوان تولید و کیفیت لاشبرگ سبز و پیر در یک جنگل کاج بلوط در مرکز شمال غرب مکزیک به این نتیجه رسیدند که بیشترین میزان تولید سالیانه در توده آمیخته است که تولید لاشبرگ کیفیت در آن سبب افزایش ورودی C، N وP به خاک شده است.
نک­هآی و همکاران[۳۸] (۲۰۰۹) در بررسی تحت عنوان تجزیه تحلیل مکانی پایداری جنگل­کاری زیتون برای بازسازی زیستگاه­های حیات وحش. در این مطالعه دو روش رویکردی برای ارزیابی پایداری جنگل­کاری زیتون در مناطق کوهستانی برای بازسازی حیات وحش اتخاذ نمودند. عناصر تأثیرگذار در چشم­انداز در تنوع اکولوژیکی اجازه به مناسب­تر شدن منطقه برای کشاورزی پایدار از طریق نظر کارشناس (AHP) تعیین به وسیله GIS انتخاب شدند. مطالعه موردی جنگل­کاری زیتون (.Olea europaea L) در اندلس (جنوب اسپانیا). نتایج نشان داد مرز اکثر مناطق کشاورزی (عمدتا زیتون) و مناطق مجاور پارک طبیعی با بلوط مناسب­ برای بازسازی زیستگاه می­باشد.
پناه­پور و همکاران[۳۹] (۲۰۱۰) در تحقیقی تحت عنوان بررسی موفقیت گونه­ های پهن­برگ شهر اراک، برای بررسی موفقیت گونه­ های جنگل­کاری شده از نوارهای ۱۶۰ هکتاری شامل در خت Fraxinus rotundifoplia و Robinia pseudoacacia نمونه­هایی انتخاب کردند و ایشان روش نمونه گیری خطی برای موجودی جنگل در ساختارهای نواری مورد استفاده قرار دادند. ۱۴۸ نمونه با فاصله ۲۰۰ متری و سطح هر نمونه ۲۰۰ متر مربع بود. در هر نمونه خصوصیات کمی و کیفی ثبت کردند.آزمون t و توکی برای داده ­های کمی و آزمون Kruskal-Wallis و Chi-Square برای داده ­ها کیفی مورد استفاده قرار دادند. شرایط خاک منطقه در هفت پروفیل حفر شده در منطقه مورد مطالعه بررسی کردند. در هر پرو فیل دو نمونه از عمق ۳۰-۰ و ۶۰-۳۰ برای آنالیز وتعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی تهیه نمودند. به منظور آنالیز خصوصیات خاک از آنالیز چند گانه PCA استفاده کردند. جنگل­کاری Fraxinus حاصلخیزی کمتری نسبت به گونه دیگر داشت. ارزیابی از موفقیت دو گونه نشان داد که با توجه به ویژگی­های کمی و شاخص­ های استقرار موفقیت pseudoacacia بیشتر از گونه Fraxinusبیان کردند. اما از نظر ظاهری درخت Fraxinus امتیازات بیشتری داشت.
یوسفی و همکاران[۴۰] (۲۰۱۰) به بررسی تنوع گونه­ های چوبی بومی در ۴ توده جنگل­کاری ۲۲ ساله شامل کاج­بروسیا، صنوبر، افراپلت و ون در جنوب شهر قائم شهر در شمال ایران پرداختند. در هر توده سه پلات و یک پلات از جنگل طبیعی به عنوان شاهد انتخاب شد. نتایج این مطالعه نشان داد که ۹ گونه درختی و درختچه­ای متعلق به ۸ خانواده در رویشگاه­های مورد مطالعه مشاهده شد. به طور طبیعی بیشترین و کمترین گونه­ های چوبی، ۹ و ۵ به ترتیب در جنگل­کاری ون و افراپلت بودند. نتایج نشان داد که جنگل­کاری­های درختان پهن­برگ و سوزنی­برگ در این منطقه نه تنها تنوع زیستی را کاهش نداده بلکه زادآوری گونه­ های چوبی را نسبت به جنگل طبیعی افزایش داده است. این می ­تواند ابزار مؤثری برای بازسازی جنگل­های جلگه­ای مخروبه در شمال ایران باشد.
قراچورلو و همکاران[۴۱] (۲۰۱۰) با توجه به ارزیابی زنده­مانی و رشد، گونه­ های سوزنی­برگ کاشته شده در سال ۱۹۹۶ در جنگل­های ارسباران در منطقه کلاله و هرسر را مورد مطالعه قرار دادند. گونه­ های شاملPinus pinea, Cupressus sempervirens var horisontalis, Pinus nigra austrialia, Pinus eldarica, Cedrus atlantica, Cupressus arizonica, Pinus sylvestris, Picea abies, Pinus pallasiana, Pinus carmanica, Pinus brutia and Larix deciduas بودند. ارتفاع، قطر یقه، درصد زنده­مانی، تمایل، تعداد شاخه­ها و… را مورد بررسی قرار دادند. Pinus eldarica Pinus pallasiana ,Cupressus arizonicaو Pinus brutia بیشترین زنده­مانی را داشتند.
چیرینو و همکاران[۴۲] (۲۰۱۰) در تحقیقی اثر جنگل­کاری بر خصوصیات خاک پرداختند، در مطالعه­ ای آزمایش در یک مزررعه که شامل تکرار ۴ پلات از سه گونه درخت تجاریPinus radiata, Eucalyptus,nitens, Cupressus macrocarpa) که در سال ۱۹۹۹ ایجاد شده بودند انجام گرفت. نمونه­های خاک از هر کرت درخت قبل از کاشت درخت و بعد از ۵ سال (۲۰۰۴) گرفته شد. تجزیه تحلیل نمونه­های که در سال ۱۹۹۹ از سطح خاک تهیه شده بودند pH پایین (۱/۵) با متوسط کم کربن کل (%۰۱/۵)، نیتروژن (%۴۳/۰)، فسفر ۶۳۰mg/kg ، گوگرد ۵۱۰mg/kg و کاتیون­های تبادلی ۵۲/۷cmolc/kg بود. نتایج مقایسه بین نمونه­های گرفته شده در سال ۱۹۹۹ و ۲۰۰۴ نشان داد که کاهش گوگرد، فسفر، پتاسیم و نیتروژن کل و کلسیم و منیزیم قابل تبادل به عمق ۰ تا ۵ محدود می­ شود. که این کاهش تحت P. radiate بیشتر از دو گونه دیگر بود. در مقابل در زیر گونه­ ها مواد معدنی و سطح فسفر Olsen افزایش یافته است. نتایج نشان داد که جنگل­کاری در علفزارها اکثرا در کوتا مدت بر فرایند و خصوصیات خاک اثر می­ گذارد.
لین­ژو و همکاران[۴۳] (۲۰۱۱) به مطالعه اثرجنگل­کاری Populus simoniiبر روی بیولوژیک پوسته و خصوصیات سطحی خاک در بیابان­های (هورن کن )شمال چین انجام داد به این نتیجه رسیدند که که رس،سلت،کربن­آلی و مواد غذایی در عمق ۵/۲ - ۰ و ۵ – ۵/۲ سانتیمتر افزایش پیدا کرده است و با افزایش عمق این تغییرات کمتر می­ شود و تغییرات فیزیکی و شیمیایی در قشر خاک همبستگی مثبتی با سن توده جنگل­کاری شده دارد.
تیمور زاده و همکاران[۴۴] (۲۰۱۱) بقا و نرخ رشد ۳ گونه سوزنی­برگ جنگل­کاری شده که در سال ۱۹۹۸ در جنگل نامین منطقه شغال- داراق با سطح۵۰ هکتار، (گونه­ ها ی پیسه­آ،کاج­سیاه و سدر لبنان) مورد بررسی قرا دادند، و از نمونه­برداری تصادفی سیستماتیک با ابعاد شبکه ۱۰۰×۱۰۰ متر شامل ۵۰ نمونه پلات مربع ۱۰×۱۰ متر استفاده کردند. کمیت­های گونه­ های موجود و پایدار در هر پلات مانند ارتفاع، قطر یقه، قطر تاج و خصوصیات کیفی مثل نرخ زنده­مانی و تقارن تاج مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که ارتفاع، قطر یقه و قطر تاج اختلاف معنی­دار نیست و پیسه­آ از بیشترین زنده­مانی و میانگین ارتفاع (۲۵/۴ متر) برخوردار بود و کاج سیاه با ۲۱/۳ متر کمترین مقدار ارتقاع را داشت.
کوه گردی[۴۵] (۲۰۱۱) اثرات خصوصیات خاک و عوامل فیزیوگرافی بر استقرار و توزیع گونه­ های گیاهی در جنگل­های کوهستانی (مطالعه موردی: عسلویه جنوب ایران) مورد مطالعه قرار داد، به این منظور نمونه­برداری خاک را در دو افق آلی ۷-۰ سانتی­متر و لایه معدنی ۲۷-۷ سانتی­متر انجام داد و ویژگیهای مثل بافت، آهک و همچنین C, P, N, EC, pH وKOH را اندازه گرفت از روش PCAداده­ها را تجزیه تحلیل نمودند نتایج نشان داد که الگوی پراکنش گیاهان وابسته به خصوصیات خاک و ارتفاع می­باشد. علاوه بر آن نتایج نشان داد که بازسازی، ایجاد رشد و پایداری هر گونه گیاهی بستگی به شرایط منحصر به فرد محیطی از خصوصیات خاک و فاکتورهای فیزیولوژیکی دارد.
تااولو و همکاران[۴۶] (۲۰۱۱) در تحقیقی تحت عنوان تنوع و ترکیب پوشش گیاهی زیر­آشکوب در جنگل­های بارانی مناطق استوایی دراگزشوآنگ باننا چین، تنوع و ترکیب گونه­ ها در زیر­اشکوب از جنگل­های استوایی باران­های فصلی شامل مساحت ۶۲۵ متر­مربع (برای اشکوب نهال) و مساحت ۱۰۰ متر­مربع (برای گونه علفی و نونهال) در سه قطعه یک هکتاری در نظر گرفتند. ۳۰۶۸ افراد مطلق به ۳۰۹ گونه، ۱۹۲ جنس و ۸۹ خانواده شناسایی شد، در هر سه قطعه تعداد گونه­ های علفی نسبت به لایه درختی بیشتر بود. بین تنوع گونه در بین لایه درختی، نهال، لایه علفی و نونهال اختلاف قابل­توجهی وجود نداشت.
حسینی و همکاران[۴۷] (۲۰۱۱) در مطالعه­ ای به مقایسه ویژگی­های رشد، تغذیه و خصوصیات خاکQuercus castaneifolia و آمیخته با Carpinus betulus (با نسبت­های مختلف) در جنگل­های هیرکانی ایران پرداختند. بعد از ۱۲ سال اثرات گونه را در رشد درختان، غلظت مواد غذایی برگ سبز و پیر مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد زنده­مانی و قطر برابر سینه در حالت خالص بلوط بیشتر بوده است. درصد انتقال مجدد مواد غذایی در درختان بلوط به صورت K >N >P بود. غلظت نیتروژن در برگها کاملا توسعه یافته بود. غلظت نیتروژن و کلسیم در برگهای پیر بلوط و غلظت نیتروژن در سطح خاک در بعضی از توده­های مخلوط نسبت به توده خالص بلوط بیشتر بود. نتایج تا حدودی نشان دهنده این بود که آمیختگی (۵۰ درصد) باعث پایداری گونه بلوط می­ شود.
حق­دوست و همکاران[۴۸] (۲۰۱۱) درتحقیقی به مطالعه اثر جنگل­کاری (افرا و سرو نقره­ای ۱۸ ساله) بر ذخیره کربن و نیتروژن در اراضی تخریب شده هیرکانی پرداختند. غلظت مواد مغذی (کلسیم، منیزیم، فسفر و پتاسیم) و نیتروژن کل و ذخیره کربن در خاک (در سه عمق ۰-۱۵، ۱۵-۳۰ و ۳۰-۵۰) تعیین کردند. نتایج نشان داد با افزایش سن ذخیره کربن و نیتروژن در جنگل­کاری­ها افزایش می­یابد ولی افرا نسبت به جنگل تخریب شده ذخیره کربن را کاهش و ذخیره نیتروژن را افزایش داد، و در بهبود جنگل­های تخریب شده و کاهش اثرات گاز­های گلخانه­ای مؤثر بود.
چن ژانگ و همکاران[۴۹] (۲۰۱۲) در تحقیقی تحت عنوان اثر جنگل­کاری بر خصوصیات خاک بر اساس مقایسه چند­گانه جنگل­کاری و جنگل طبیعی به این نتیجه رسیدند که به دلیل کاهش حاصلخیزی سطح خاک در جنگل­کاری برای بازسازی در سطح جنگل طبیعی، جایگزینی جنگل طبیعی با جنگل­کاری ممکن است از عملکرد بهتر برای اکوسیستم پایدار جلوگیری نماید.
دمسیه و همکاران[۵۰] (۲۰۱۲) تحقیقی تحت عنوان اثرات جنگل­کاری اکالیپتوس و سوزنی­برگان در خصوصیات خاک در منطقه Gambo در جنوب اتیوپی اثر گونه­ های جنگل­کاری شده در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی عمده خاک و ارزیابی بیشتر کیفیت در تحت کاربری­های مختلف انجام دادند. نمونه­ها در ۳ تکرار در جنگل­کاری مختلف برای انداره­گیری خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس خصوصیات خاک یک شاخص جامع برای تعیین کیفیت خاک، چگالی ظاهری از ۷۲/۰ تا ۸۰/۰ cm−۳ در جنگل­کاری در جنگل­های اولیه و جنگل طبیعی و از ۶۸/۰ تا ۱۴/۱ g cm−۳ در دیگر جنگل­کاری ایجاد شده در خاک کشاورزی تغییر کرد. تحت جنگل­کاری­ها در اراضی کشاورزی نسبت به دیگر خاک­های جنگل اولیه به طور قابل­توجهی کاهش حجم منافذ و سرعت نفوذ آب مشاهده شده بود. غلظت کربن آلی خاک از ۴/۳ تا ۲/۱۰ درصد متفاوت بود، نیتروژن از ۳/۰ تا ۱ درصد و P از ۵/۱ تا ۷ درصد در خاک جنگل­کاری­ها و جنگل طبیعی متفاوت بود. کاتیون تبادلی به طور معمول با افزایش عمق با استثنائات جزئی کاهش می­یابد. غلظت کاتیون تبادلی کلسیم از ۵/۶ تا ۷/۲۲ cmol kg−۱ و به طور قابل­توجهی تحت Juniperus procera نسبت به گونه Eucalyptus بیشتر بود. انتخاب گونه ارس با طولانی شدن دوره بهره ­برداری کیفیت و خصوصیات خاک را بهبود می­دهد.
لی و همکاران[۵۱] ( ۲۰۱۲) در مطالعه خود در چین نشان دادند جنگل­کاری با سوزنی­برگ ماگنولیا در منطقه نیمه­خشک شنی باعث بهبود کیفیت خاک و افزایش ظرفیت ترسیب کربن می­ شود.
کوچ و همکاران[۵۲] (۲۰۱۲) در بررسی تحت عنوان تعیین بهترین اندازه حفره براساس خصوصیات خاک با بهره گرفتن از به کارگیری فرایند سلسله مراتبی(AHP). حفره­ها را در سه دسته کوچک، متوسط و بزرگ تقسیم و فاکتورهای (pH خاک، نسبت کربن به ازت، ظرفیت تبادل کاتیونی، فسفر، پتاسیم، کلسیم، نیتروژن معدنی، تنفس میکروبی و بایوماس کرم خاکی) را نمونه خاک­های تهیه شده در مرکز و حاشیه کپ اندازه ­گیری نمودند. نتایج AHP نشان داد که منطقه با حفره کوچک خصوصیات خاکی بهتری دارد. حفره کوچک و متوسط شرایط بهتری نسبت به حفره بزرگ وخیلی بزرگ داشتند و حفره کمتر از ۴۰۰ مترمربع را برای جنگل هیرکانی مناسب دانستند و AHP را یک ابزار مناسب برای تصمیم ­گیری در برنامه­ ریزی سرمایه ­گذاری و الویت­بندی در انطباق با قوامین زیست محیطی معرفی نمودند.
پوربابایی و همکاران[۵۳] ۲۰۱۲ اثر جنگل­کاری را بر تنوع زیستی گونه­ ها در دارابکلا بررسی کردند. جنگل آمیخته طبیعی و جنگل­کاری پهن­برگ (Alnus subcordata-Acer velutinum) و جنگل­کاری سوزنی­برگ (Cupressus sempervirens var. horizontalis-Pinus brutia) انتخاب نمودند. ۳۵ قطعه نمونه به روش تصادفی سیستماتیک در هر منطقه تعیین و با بهره گرفتن از شاخص تنوع سیمپسون، هیل و شانون-وینر، شاخص یکنواختی مک آرتور و شاخص غنا نواختی اسمیت و ویلسون تجزیه تحلیل ها را انجام دادند. نتایج نشان داد ۳۲ گونه گیاهی در جنگل طبیعی و ۳۰ گونه گیاهی در جنگل­کاری مشاهده نمودند.Rosaceae و Lamiaceae از خانواده­های اصلی در منطقه بودند. شاخص تنوع و یکنواختی در تمام اشکوب­های علفی در جنگل طبیعی بیشتر بود. غنا گیاهان چوبی در جنگل طبیعی، در حالی که غنا گیاهان علفی در جنگل­کاری سوزنی­برگ بیشتر بود. شاخص مک­آرتور بیشترین شاخص تنوع و بعد از آن به ترتیب شاخص هیل، شانون و سیمپسون بودند. هر سه شاخص غنا، تنوع و یکنواختی در تمام لایه ­ها و در هر سه توده تفاوت معنی­دار داشتند.
هوس­من و همکاران[۵۴] (۲۰۱۲) در بررسی تحت عنوان بازجذب مواد غذایی برگ در دو گونه درختچه­ای که در معرض هوای آزاد غنی از دی­اکسید کربن قرار گرفته بودند، در طول سال­های مرطوب و خشک بازجذب مؤثر در دو گونه درختچه­ای Ambrosia dumosa و Lycium pallidumدر محیط­های با دی­اکسید بالا و عدم دی­اکسید بالا در صحرای نوادا بررسی کردند. نتایج نشان داد در همه سال­های مورد بررسی کاهش غلظت N و P لاشبرگ در سال­های خشک درمقابل سال­های مرطوب وجود داشت. یعنی عمل بازجذب ماکرالمنت­ها بیشتر در سال­های خشک بود.
فاراهات و ویلیندرهولم[۵۵] (۲۰۱۲) به بررسی اثرات زیست محیطی توده­های جنگل­کاری شده در منطقه بیابانی مصر بر روی تنوع زیستی پرداختند. تحقیق ایشان شامل مقایسه تنوع زیستی زیرآشکوب برای۴ جنگل­کاری در بیابان پرداخته شد. تغییرات مکانی و زمانی در گونه­ ها مقایسه شد و تنوع آلفا و بتا برای داده ­های جمع­آوری شده از عرصه مقاسه شد. تنوع گونه­ های بیابانی از ۶۶ به ۴۴ درصد در جنگل­ها کاهش یافته بود. این در حالی است که درصد گونه­ های علفی هرز در جنگل­ها در منطقه بیشتر از مناطق بیابانی بود. جوامع گیاهی در توده­های جنگلی کمتر از ۵۰ درصد از گونه­ های با پوشش گیاهی مجاور در توده­های بیابانی بود. درصد تنوع در ترکیب گونه­ ها بیشتر از ۳۴۰ درصد در بعضی جنگل­کاری­ها در مقایسه با مناطق بیابانی بود. تنوع آلفا و بتا به طور قابل­توجهی در توده­های جنگلی بیشتر از مناطق بیابانی بود. تغییرات مکانی و زمانی در تنوع گونه­ ها به نوع تاج پوشش و سیستم آبیاری وابسته بود. گونه­ های جنگلی اثر منفی در تنوع گونه­ های درختچه­ای و درختی بومی داشتند. استفاده از آبیاری و فاصله بیشتر جنگل­کاری ممکن است به حفظ تنوع فلورستیک درختان و درختچه در کف جنگل کمک کند.
جیانگ و همکاران[۵۶] (۲۰۱۲) بازجذب مواد غذایی از گونه­ های همزیست در علفزار آلپ فلات چینگهای-تیبتان سازگاری گیاه در محیط را فقیر نشان می­دهد. مقدار بازجذب نیتروژن و فسفر به طور متوسط به ترتیب برابر ۵/۶۲ و ۴/۶۷ بود که حد بالای از مقدار مقیاس جهانی بود. در میان سه شکل زندگی جگن بیشترین بازجذب مؤثر را داشت، این نشان دهنده قدرت رقابتی بالاتری را نسبت به چمن و گونه­ های علفی هرز در محیط فقیر از مواد غذایی دارد. و نشانه سازگاری این گونه می­باشد. این مطالعه نشان می­دهد بررسی غلظت مواد غذایی برگ و بازجذب می ­تواند اطلاعاتی را درباره سازگاری گیاه در مناطق فقیر از مواد غذایی در داخل و سراسر اکوسیستم فراهم آورد.

فصل سوم

مواد و روش­ها

۳- مواد و روش­ها

 

۳-۱- مواد

 

۳-۱-۱-منطقه مورد مطالعه:

عرصه جنگل­کاری شده در پارک مخمل کوه در ۸ کیلومتری شهرستان خرم­آباد و در کنار جاده آسفالته خرم­آباد الشتر واقع گردیده است. فاصله تقریبی آن از شهرستان الشتر ۳۵ کیلومتر می­باشد. عرصه مورد نظر برای پارک جنگلی در ادامه ارتفاعات کمرسیاه در شمال خرم­آباد واقع گردیده و این منطقه به نام تنگ شبیخون مشهور است، که در نزدیکی رودخانه خرم­آباد و کنار دو روستای تنگ شبیخون و روستای بهرام جو واقع است، که می­توان گفت از سمت شمال به روستای تنگ شبیخون، از جنوب اداره مخابرات، از شرق کوه شیر چغا و از غرب به جاده آسفالته خرم­آباد به الشتر ختم می­ شود. طول جغرافیایی منطقه ۳۲ً, ۱۵ََ, ۴۸ و ۴۸ً, ۱۵ََ, ۴۸ و عرض جغرافیایی آن بین۴۱ً, ۳۰ََ, ۳۳ و ۱۱ً, ۳۵ََ,۳۳ شمالی می­باشد. توده­های مورد مطالعه جنگل­کاری شده در طی سالهای ۷۵-۷۳، شامل گونه­ های کاج­بروسیا (Pinus brutia)، سرو­نقره­ای (Cupressus arizonica)، ون (Fraxinus excelsior)، زیتون (Olea Europaea) و ارغوان (Cercis siliquastrum) که در وضعیت توپوگرافی مشابه قرار دارند.
شکل (۳-۱): نقشه موقعیت منطقه مورد مطالعه

۳-۱-۲- توپوگرافی منطقه:

منطقه مورد نظر با توجه به نقشه توپوگرافی نسبتا کوهستانی بوده و دارای ارتفاعاتی به نام کوه شیر­چغا با ارتفاع ۱۶۵۲ متر از سطح دریا در شرق محدوده مورد نظر است که بلند­ترین نقطه پارک می­باشد دیگر ارتفاع موجود در داخل محدوده طرح کوه کلاه سرخ می­باشد که دارای ارتفاع ۱۵۲۲ متر از سطح دریا است و نیز در محدوده طرح و در ادامه ارتفاعات کمرسیاه ارتفاعات بلندی با ارتفاع ۱۵۷۸، ۱۵۷۹، ۱۴۹۹ و ۱۴۲۳ متر از سطح دریا وجود دارد که عملا منطقه طرح را به دو قسمت مجزا تبدیل می­ کند که یک قسمت با مساحت بیشتر در شمال­شرق ارتفاعات مورد و قسمت دیگر با مساحت کمتر در غرب ارتفاعات کمرسیاه واقع می­باشد. حداقل ارتفاع موجود در محدوده پارک تقریبا ۱۲۸۰ متر از سطح دریا و در نزدیکی روستای بهرام جو قرار دارد، که بین حداقل و حداکثر نقطه در محدوده پارک تقریبا ۳۷۰ متر اختلاف ارتفاع وجود دارد که این بیانگر کوهستانی بودن منطقه می­باشد (گودرزی، ۱۳۷۶).

۳-۱-۳-مطالعات هواشناسی:

به علت اینکه منطقه مورد نظر در شمال خرم­آباد می­باشد برای بدست آوردن نوع آب و هوا و میزان ریزش­های جوی منطقه از اطلاعات هواشناسی بدست آمده از ایستگاه سینوپتیک شهرستان خرم­آباد استفاده شدکه این ایستگاه دارای ارتفاعی برابر با ۱۱۲۵ متر از سطح دریا می­باشد، که با توجه به نزدیکی منطقه به ایستگاه مورد نظر و نیز اینکه اختلاف ارتفاع زیادی بین منطقه و ایستگاه وجود ندارد می­توان از این اطلاعات استفاده نمود ولی با توجه به مرتفع­تر بودن منطقه طرح نسبت به این ایستگاه می­توان انتظار دمای سردتر با اختلاف دمای تقریبا ۲-۳ درجه­سانتی ­گراد را در ماه­های سرد سال داشت (گودرزی، ۱۳۷۶).

۳-۱-۳-۱-تعیین اقلیم به روش آمبرژه:

با بهره گرفتن از رابطه زیر که درآن متغییر P، متوسط باران سالیانه بر حسب میلی­متر و متغییرهای M و m به ترتیب متوسط حداکثر و متوسط حداقل دما در گرمترین و سردترین ماه سال بر حسب کلوین و k ضریب کلوین می­باشد. مقدار متغییر­ها با توجه به داده ­های ایستگاه سینوپتیک برای دوره آماری (سال ۱۳۳۱ تا ۱۳۹۰ ایستگاه سینوپتیک خرم­آباد) به ترتیب برابر با ۵/۵۰۵ میلی­متر، ۴۳ و ۹/۶- درجه سانتی ­گراد و میانگین سردترین ماه سال ۶/۵ درجه سانتی ­گراد بود، با توجه به اطلاعات اشاره شده مقدار ۲Q محاسبه شد و با مقادیر جدول ۳-۱ مقایسه گردید، خرم­آباد دارای اقلیم سرد و نیمه­خشک می­باشد (البته منطقه مورد مطالعه در منطقه کوهستانی بوده در نتیجه اقلیم سردتر است. نظر به اینکه منطقه مورد مطالعه در قسمت شمالی خرم­آباد واقع شده است، با مقایسه توزیع میانگین بارش به دست آمده از آمار ۵۲ ساله (۱۳۸۵-۱۳۳۳) در منطقه مورد مطالعه (شکل ۳-۲) با مقدار بارش به دست آمده در محدوده مورد مطالعه هماهنگ است، در نتیجه اقلیم خیلی سرد و نیمه­خشک برای منطقه در نظر گرفته می­ شود. منحنی آمبروترمیک از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۹۰ برای تعیین ماه­های خشک استفاده گردید. همان­طور که در شکل(۳-۲) نشان داده شده است. خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر خشکترین ماه­های سال می­باشند. در جدول (۳-۲) برخی از خصوصیات کلی اقلیمی ذکر گردیده است.
Q2 = 2000 P / (M +16/273)2-(m+16/273 ) ۲ : (واردی کولائی، ۱۳۹۰) فرمول آمبرژه

Q2 = ۲۰۰۰ ×۵/۵۰۵ / (۴۳ +۱۶/۲۷۳)۲-(۹/۶-+۱۶/۲۷۳ )۸/۳۴ =۲

جدول(۳-۱): طبقه بندی اقلیمی به روش آمبرژه


فرم در حال بارگذاری ...

« منابع پایان نامه درباره بررسی عناصر نور و آب در تاریخ هنر ایران و نگرشی نوین در ...مطالب درباره تعیین میزان همخوانی برنامه درسی قصدشده، اجراشده و آموخته شده ... »
 
مداحی های محرم