۳-۹ نگارۀ هندسی
الف: چهار گوش ب: شش گوش ج: دایره ها د: فرمها و قالبها
الف: اشکالی که خطوط محیطی آنها پیرامون یک چهار گوش است مانند نگارۀ حلوا قجل ( شکل۳۹ ).
( شکل۳۹- طرح نگارۀ حلوا قجل، عابدینی، ۱۳۸۷: ۳۴ ).
ب: شش یا هشت گوش که خطوط محیط بیرونی آنها شش یا هشت گوش است مانند نگارۀ مجمه ( سینی ) ( شکل- ۴۰ ).
( شکل۴۰- طرح نگارۀ مجمه، عابدینی، ۱۳۸۷: ۳۸ ).
ج: اشکالی که فرم کلی محیط آنها بر اساس یک نقطۀ مرکزی است مانند ورگ چنگ ( پنجه گرگ ) ( شکل۴۱ ).
( شکل۴۱- طرح نگارۀ ورگ چنگ ( پنجه گرگ )، ( عابدینی، ۱۳۸۷: ۲۵ ).
د: فرم ها و قالبها خود به چهار دسته تقسیم می شوند:
۱- گیاهان ( نگارۀ لاری ) ۲- حیوانات ( نگارۀ بز ) ۳- فرم حاشیه که فقط در حاشیه به کار می رود (نگار پیچا چنگ) ۴- فرمهای متنی(فرمهای که عموما در متن به صورت مجزا و مستقل بکار می رود ( نگارۀ کلاهی ) ( شکل۴۲ ).
قالب ها اشکالی که همواره در داخل قاب به کار می روند مانند نگارۀ صندوق ( مجابی و دیگران: ۱۳۸۶، ۳۷ ).
( شکل۴۲- طرح نگارۀ کلاهی ( کلاه خان )،( عابدینی، ۱۳۸۷: ۴۳ ).
فصل چهارم:
بررسی تأثیر نقوش سفال کلار بر روی قالی کلاردشت
۴-۱ بررسی تأثیر نقوش سفال کلار بر روی قالی کلاردشت
دردنیای پر از رمز و راز و نماد پردازی های چند هزار ساله بشر، به سختی می توان از برخی نمادها و معنای واقعی آنها در دوره ای که آفریده شده اند صحبت کرد؛ یعنی هر آنچه که تحت عنوان هنر و علم نماد شناسی گفته آید چاره گشا نخواهد بود، مگر این که بتوانیم مصادیق حقیقی و ملموس آن را با اطمینان خاطر ارائه کنیم اما چون هیچکدام از ما از دوران پیش از تاریخ نیامده ایم بنابراین هرچه می گوییم حدس و گمان هایی است که فکر می کنیم باید درست باشند! اما باید اذعان کرد که حقیقت با واقعیت فرق دارد آنچنان که این دو گاهی فرسنگ ها از هم دورند! بعید به نظر می رسد کسی بتواند بگوید که صد در صد نماد ها و رمز و رازهای موجود در نقوش قالی را می شناسد، یا لااقل محقق در مطالعاتی که در این زمینه داشته، نمی تواند چنین ادعایی را داشته باشد.
موضوعاتی که به آن پرداختیم اطلاعات آنها کم و بیش در کتاب ها آمده است و برگرفته از استنباط های شخصی برخی فرهیختگان از این مقوله است که می تواند جای شک و سوأل باشد. محقق سعی کرده است علاوه بر شناسایی طرح های منطقه، موتیف ها و ریشۀ نقوش را به سرانجام برساند که با پرداختن به آنها، ریشه یابی این طرح ها آسان تر شود. محقق طرح های قالی کلاردشت را متأثر از افکار هنرمند از محیط پیرامون می داند و با توجه به اشکال و نقش های بکار رفته در هنر قالیبافی نزدیکی تشابهات را می توان در آنها به روشنی نشان داد. در این میان نه تنها هنر و صنعت قالیبافی بلکه صنعت سفالگری این منطقه نیز تحت تاثیر محیط پیرامون خود قرار گرفته است. مردمان ساکن کلاردشت مردمانی هستند، که زندگی آنان تا صد سال گذشته به حرفه های کشاورزی و دامپروری وابسته بود و معیشت زندگی آنها به محیط پیرامون شان گره خورده بود.
بیشتر هنرمندان برای خلق آثارهنری خودشان تأثیر شدیدی از دنیای پیرامون خود پذیرفته اند و با به کار گیری اشکالی اعم از، هندسی، گیاهی، جانوری و غیره… دنیای پیرامون را به تصویر کشیدند. به عنوان مثال نقوش حیوانی مانند بز کوهی، کَل، که در طرح های قالی کلاردشت دیده شده است هنوز هم یکی از بیشترین نقوشی است که در قالی های منطقه کوهستانی کلاردشت دیده می شود.
موضوع این فصل بررسی تاثیر نقوش سفال کلار بر قالی کلاردشت است. هنرمند سفالگر با الهام از محیط پیرامونی خود نقش و نگاره هایی را بر روی سفال نقر کرده است. سفالینه های تپه کلار دارای تزئیناتی است که قرابت زیادی با اشکال موجود درقالی کلاردشت دارد.
سفال نقش بسیار مهمی در زندگی مردمان پیش از تاریخ دارد و در زندگی روزمره آنها چه در حمل ونگهداری مواد اولیه و چه در رفاه حال خانواده جهت بهتر زندگی کردن و چه در بهداشتی تر بودن زندگی شان تأثیر بسزای دارد. سفال در دوره های بعدی نیز نقش مؤثر خود را در روند زندگی انسان ایفا می کند. وجود نقش و نگاره ها در روی سفال، بعد ها به صورت الگو در خلق آثار تزئیناتی در هنر های دیگر مؤثر بوده است. در دوره های بعدی بشر توانست با مهارت و با بکارگیری قالب ذوب فلزاتی مانند آهن، طلا و نقره را به کار بندد و نقش و نگاره هایی در دوران اولیه بر روی سفال به اجرا در آورد و تجربه قوی تری را بر روی این اشیاء بکار بندد.
هرچند بوجود آمدن فلزات تأثیر بسزایی در کم رنگ شدن رونق سفال در زندگی بشر داشته و زندگی رنگ تجملاتی به خود گرفته باشد، اما همچنان نقش و نگاره ها و موتیف ها مدرن ترگشته و پیشرفت را همزمان با بشر طی کرده اند و هم گام با دورۀ زمانی بشر پیش رفته اند. بکار گیری نقوش هندسی، گیاهی، حیوانی و انتزاعی نه تنها بر روی فلزات خود را نشان داده اند بلکه در بافندگی نیز سیر صعودی خود را طی کرد، آنچنان که در دوران هخامنشی قالی پازیریگ نشان دهندۀ قدرت بافندگی و مهارت فنون ایجاد بکارگیری نگاره ها، و نقش ها در فرش است. از طرفی با به تصویر کشیدن این نوع نگاره ها آداب و رسوم، اعتقادات، را تبیین می کردند. در دوره های بعدی نیز همچنان بافندگی پیشرفت چشمگیر داشته چنان که در دوران ساسانیان شهرت قالی بهارستان تا دور دست ها رفته بود. این مهارت در فن بافندگی تأثیر شگرفی در دوران نخستین اسلامی در پارچه ها و طراز های خلفای اولیه و در دوره های بعدی اسلامی داشته است.
در منطقه کوچک کلاردشت که زمینه های مساعد دامداری و دامپروی را در خود داشته و از قدیم الایام آباد بوده و بهترین محل برای چراندن دام به شمار می آمد و از سوی دیگر کشفِ دوک نخ رسی ( شکل۱) درکاوش های تپه کلار بیانگر این موضوع است که این منطقه دارای صنعت بافندگی می باشد.
( شکل۱- سردوک های گلی و سفالی، موسوی کوهپر، عباس نژاد، ۱۳۸۵: ۱۶۴ ).
سفال تپه کلار و شهر دِلِه دارای نقوش زیگزاگی است و احتمال می رود که هنرمند به تأثیر از چین خوردگی ها و ناهمواری های کوه های پیرامون، این نقش را بر روی سفال نقر کرده باشد. در شکل۲ نمونه ای از سفال دوران تاریخی در تپه کلار را داریم که سفالگر سطح ظروف رابا شیئی از جنس سنگ صاف یا سفال ساییده نقوش دلخواه خود را که معمولا خطوط موازی و اریب، متقاطع و نامنظم هستند ایجاد کرده است . در شکل ۳ نیز نمونه ای از سفال دوران اسلامی که در محوطه شهر دِلِه بدست آمده است را داریم که تفاوت چندانی با سفالینه های اواخر تاریخی ندارد هرچند این امر در اکثر محوطه های که دارای توالی تاریخی به دوران اسلامی است اجتناب ناپذیر است( شکل۲-۳ ).
( شکل۲- امیر عضدی، ۱۳۸۶: ۱۳۲). (شکل۳- کریمیان، سقایی: ۱۳۹۲، ۸۵).
اشکال هندسی سفال تپه کلار و شهر دِلِه تقریبا شباهت نزدیکی با نقش مایه های موجود در نمد کلاردشت نیز دارد. از آنجایی که نمونه ای ازقالی کلاردشت از گذشته های دور در دست نداریم نمد را پل ارتباطی مناسبی برای انتقال تأثیر نقوش در طول توالی زمان برقالی کلاردشت قرار داده ایم.
در توضیح و تفسیر نمد کلاردشت می توان به استفاده از کادر های چهار گوش ( مربع، مستطیل ) شش گوش و رنگ بندی های متعدد ( آبی، سیاه، سفید، نارنجی، قهوه ای ) در متن و حاشیه نمد اشاره کرد. استفاده از نقوش هندسی مانند: لوزی، چارگوش، شش گوش و بکار گیری موتیف های گیاهی و ایجاد دایره های کوچک که در داخل آنها نقش هندسی ( ضربدری ) نقر شده است از مهمترین این نقش ها هستند.
نقش زیگزاگی نیز در سفال تپه کلار که دارای طرح شیاری مواج و موازی است متعلق به لایه ساسانی در محوطه باستانی تپه کلار بدست آماده است و شباهت تنگا تنگی با طرح موجود در سفال اسلامی بدست آمده در محوطه دوره اسلامی شهر دِلِه دارد، که مشابهت نزدیکی با طرح های نمد و قالی کلاردشت دارد، تزئین سفال با نقش هندسی که بر روی لبۀ آن نقر گردیده است نشان می دهد که قسمت ابتدای سفال و نقش هندسی زیگزاگی در نمد و قالی نیز در ابتدا وجود داشته است ( سفال، نمد، فرش ) ( شکل۴ ).
(طرح نمد و عکس فرش از محقق). (کریمیان، سقایی: ۱۳۹۲، ۸۵). (موسوی کوهپر، عباس نژاد، ۱۳۸۵: ۷۶).
( شکل۴- توالی نقوش )
ایجاد نقش هندسی در چهار ضلع نمد به صورت مثلث که ضلع وسط را به صورت شش گوش در می آورد، در قالی نیز مشاهده شده است که بیانگر قالب اصلی در اکثر فرش دست باف کلاردشت است ( شکل۵ ).
( شکل۵- استفاده از لچکی، از محقق ).
استعمال واژه ای در فرش به نام « درب دیگ » به صورت نقش هندسی مثلث در حاشیه قالی و نمد و نیز در سفال ها نیز مشاهده می شود. نقش کنده هندسی به صورت مثلث دندانه دار بر روی بدنه سفال نقر گردیده است و مربوط به نیمه اول سفالینه های پارتی در محوطه باستانی تپه کلار است. هنرمند نمد مال و بافنه فرش می توانستند این گونه نقش های موجود در سفالینه ها را الگوی مناسبی برای خلق آثار هنری خود داشته باشند ( شکل۶ )
(عکس فرش و طرح نمد از محقق). ( کریمیان، سقایی: ۱۳۹۲، ۸۵). (امیر عضدی، ۱۳۸۶: ۹۴).
( شکل۶- درب دیگ در هر چهار نقش مایه ها).
سفال تپه کلار دارای نقشی است که قرابت تنگاتنگی با نقش قالی کلاردشت به نام قلاب ( ذِلفَک) داشته که این نقش دور تا دور ترنج در قالی دیده می شود و از جمله نقوشی است که بسیار جالب توجه است و شاید این نقش در توالی زمان و گذشت روزگار به این شکل در آمده است. این سفال که نقش آن در بدنه سفال نقر شده است در نوع تزئینات نقش افزوده جای دارد و مربوط به نیمه دوم سفالینه های پارتی است.
همچنین در نمونه دست بافته های عشایری و روستایی فارس به اشکال و نگاره های بر می خوریم که با نقش «ول زلفک» قرابت نزدیکی دارد، این نگاره ها ریشه در فرهنگ و تمدن هخامنشی، اشکانی و ساسانی دارد که قفقاز هم از این جهان فرهنگی جدا نیست. مهمترین و قدیمی ترین این نقشها و نگاره های مشترک( خورشید آریایی، گل شطرنجی، مرغ و درخت، گل هشت پر و نیلوفر آبی است. نقش مایه هشت گوش که لوزی میانی آن هشت نگاره قلاب منشعب می شود این نقش مایه یکی از صورت های مختلف نقش مایه های معروف به خراسانی است. نگاره های قلاب مانند صورت ساده شده سر مرغ و گردن پرندگان است که به شیوه متنوع و بویژه برای آراستن ترنجهای لوزی شکل، در فرشهای فارس است( پرهام، ۱۳۶۴: ۱۰۹-۱۰۸).
خانم فیلیس آکرمن که در مورد نقش مایه های نمادی و اساطیری تمدن های کهن فلات ایران و سرزمین بین النهرین پژوهش کرده که سفالگران پیش از تاریخ ایران دسته های پرندگان را به منظور تجسم ابر و در رابطه با مراسم مذهبی جادوگری برای آمدن باران نقاشی می کردند( پرهام، ۱۳۷۱: ۶) ( شکل۷).
(طرح عکس و نمد از محقق). (طرح سفال، امیر عضدی، ۱۳۸۶: ۱۱۰)
(طرح سر مرغ و گردن پرندگان، پرهام، ۱۳۷۱: ۶). (عکس از محقق، فرش عشایری و روستایی فارس: موزه ملی فرش).
( شکل۷- نقش مایه قلاب زلفک).
سفال دوره ساسانی در محوطه باستانی تپه کلار دارای نقش هندسی در بدنه به صورت لوزی بر روی سفال نقر شده و در نمد نیز بشکل کاملا مجزا و بزرگ طراحی شده و در فرش کلاردشت نیز بصورت تنۀ اصلی فرش و به عنوان غالب بکار رفته است ( شکل۸).
(عکس فرش و طرح از محقق). (طرح سفال، امیر عضدی، ۱۳۸۶: ۱۳۰).
فرم در حال بارگذاری ...