در نتیجه این اقدامات شرکت انگلیسی، مردم از وضع شرکت اظهار نارضایتی می کردند و آیت الله میرزای شیرازی که مرجعیت تشیع را داشت، دولت را در دادن امتیاز مورد اعتراض قرار داد. بدین وسیله علما و فقهای روشن بین و آگاه اسلام، پرچم مخالفت با قرارداد تنباکو را در دست گرفته و مردم را به نهضتی بزرگ فرا خواندند(شکوری، ۱۳۷۷، ص۳۳۹).
ناظم الاسلام در کتاب خود با عنوان تاریخ بیداری ایرانیان می نویسد: این نهضت عمومی که صرفاً جنبه مذهبی داشت، در تحولاتی که سپس در ایران روی داد و به انقلاب مشروطیت منتهی شد، تاثیر بسزایی داشت(نجفی و فقیه حقانی، پیشین، ص ۱۷۰-۱۶۹).
اگر چه در ظاهر لغو اعطای امتیاز تنباکو، موجب پرداخت غرامت و خسارت از سوی دولت ایران به طرف انگلیسی شد، با این حال خسارتی که ایران پرداخت کرد، در برابر خسارات ناشی از اجرای قرارداد، ناچیز به شمار میآمد. به هر روی نهضت تنباکو پیامدهای مهمی نظیر استبدادگریزی، مقابله با استیلای بیگانه، حضور زنان در صحنهی مبارزه، همگانی بودن نهضت، اتحاد گروهها و اصناف مختلف و … را درپی داشت که اگر به آنها مقاومت مردمی، ضرورت التزام به احکام دین، رعایت حکم مرجع تقلید و پذیرش فراخوان علما برای مقاومت را نیز اضافه نماییم، نتایج مثبت آن را در عرصههای بعدی تاریخ ایران مشاهده خواهیم نمود.
در واقع جنبش تنباکو اولین مقاومت همگانی مردم ایران در برابر بیگانگان و استبداد شاهی بود که بر حوادث و رویدادهای پس از خود تأثیر بسیار نهاد. در این بین فتوای تاریخساز میرزای شیرازی، ضمن جلوگیری از حراج ایران، نخستین جنبش گسترده مردمی علیه سلطه خارجی را شکل داد و تأثیرات به سزایی در تحولات بعدی ایران گذاشت. چرا که از آن پس ایرانیان دریافتند که پیروزی بر شاه و بیگانگان امری ممکن است(فوران، پیشین، ص۲۵۰).
امام خمینی(ره) در مصاحبه با خبرنگار ایتالیایی روزنامه «لوتاکو نتینوا» و در پاسخ به پرسش او درباره خاستگاه و ریشه نهضت اسلامی چنین می فرماید: «یکی از خصلت های ذاتی تشیع از آغاز تاکنون مقاومت و قیام در برابر دیکتاتوری و ظلم است که در تمامی تاریخ شیعه به چشم می خورد هر چند که اوج این مبارزات در بعضی از مقطع های زمانی بوده است . درصد ساله اخیر حوادثی اتفاق افتاده است که هر کدام در جنبش امروز ملت ایران تاثیری داشته است و جنبش تنباکو قابل اهمیت فراوان است»(خمینی، ۱۳۸۵، ص۴۰۷)
امام خمینی در این سخنان خاستگاه اصلی نهضت تنباکو را تشیع معرفی می نماید که خصلت ذاتی آن ایستادگی در برابر دشمنان و مبارزه قهرآمیز با ظلم و استکبار در هر عصر و زمان می باشد.
در نهضت تنباکو مردم ایران با حرکت ضد استکباری خود و همبستگی در برابر دشمنان ایستادگی کردند و نگذاشتند به سبک زندگی ایرانی آسیبی وارد شود.
۴- نهضت مشروطه
نهضت مشروطه که برخی از آن به انقلاب مشروطه نیز یاد میکنند، اتفاقی است که در اواخر دوران ۱۵۱ ساله حکومت قاجار در ایران روی داد و روند حکومت را که تا پیش از آن بر اساس تفکر فردی و استبدادی و سلطه پادشاه بر کشور حاکم بود، به روندی قانونی تبدیل کرد هر چند این روند دیری نپایید و دوباره حتی با وجود قانون، استبداد فردی بر کشور سایه افکند و برای دهها سال دیگر ایران را زیر سلطه خاندانهای مستبد نگه داشت.
نهضت مشروطیت از این جهت که باعث کاهش قدرت استبدادی پادشاه شد، جایگاه ویژهای در تاریخ سیاسی معاصر ایران دارد چرا که توانست پایههای این قدرت مطلق و بیپایان شاه را که هیچ چیز خارج از اراده او انجام پذیر نبود و خواست و اراده مردم هیچ جایگاهی نداشت، فرو ریخته و آن را به پادشاهی مشروطه تبدیل کند.
در شکل گیری و پیروزی نهضت مشروطه زمینههای داخلی و خارجی نقش موثری داشتند، زمینه و ریشه نهضت مشروطه را از لحاظ داخلی باید در رفتار ظالمانه پادشاهان قاجار و تعدی و تجاوز شاهزادگان و وابستگان دربار و حکومت حاکمان ولایات و از لحاظ خارجی مداخله بی حد و حصر دولتهای روس و انگلیس در امور ایران دید که در نهایت باعث مخالفت مردم با آنها شد.
اولین جرقه های نهضت مشروطه، در اواخر سال ۱۳۲۲ه.ق بود. اوضاع نابسامان مملکت در اواخر دوران قاجار، حوادث تأمل برانگیز پی درپی، دست گیری برخی طلاب و تبعید آنان به اردبیل، اهانت حاکمان اطراف به برخی از علما، اقدام بانک استقراضی روس در تخریب گورستان مدرسه چال، و شلاق زدن تجار بازار تهران توسط علاءالدوله، حاکم تهران ، موجب شد روحانیون و روشنفکران و خواص جامعه از وضعیت موجود لب به شکایت و اعتراض بگشایند، اما این تذکرات و اعترا ض ها راه به جایی نبرد و تأثیر چندانی در تغییر سیاست های حکومت وقت نداشت تا اینکه به فلک بستن برخی بازرگانان به بهانه ی گران فروختن قند و شکر و رفتار توهین آمیز نوژ بلژیکی که لباس روحانیان را پوشیده بود، شعله خشم و غضب روحانیان و علما و مردم کوچه و بازار را برافروخته تر کرد و این حرکت بسته شدن بازار ازسوی بازاریان و تجمع مردم در حضور روحانیان را به دنبال داشت. لجاجت عین الدوله درمقابل اعتراض ها موجب شد علمای تهران، به نشانه اعتراض، تهران را ترک و در حرم حضرت عبدالعظیم حسنی تحصن کنند. این تحصن ارکان حکومت قجری را به لرزه انداخت، به همین علت شاه ناگزیر شد با علما به مذاکره بنشیند(الویری و نظری مقدم، ۱۳۹۱، ص۹).
شاه دستور داد عین الدوله، صدراعظم، دربرابر علما تسلیم شود ، ولی پای بند نماندن به تعهدات و ادامه مظالم حکومت و تلگراف های پیاپی مردم مناطق گوناگون ایران، هم چون فارس و خراسان، به علما سبب شد به شاه نامه بنویسند و درخواست اصلاحات کنند، اما ثمری نبخشید. وقتی شیخ محمد واعظ در سخنرانی اش حکومت را به باد انتقاد گرفت ، عین الدوله دستور دست گیری او را صادر کرد. طلاب مانع دست گیری شیخ شدند و بر اثر این درگیری میان طلاب و سربازان، طلبه ای به نام سیدعبدالحمید به شهادت رسید(همان).
این بار علما، ازجمله شیخ فضل الله نوری که در تبیین فلسفه نهضت و تقویت و تثبیت ماهیت مذهبی و سیاسی آن نقش مهمی داشت، تصمیم گرفتند به سوی قم مهاجرت کنند. گروهی از روشنفکران، بازاریان، علما، و مردم نیز در سفارت انگلیس تحصن کردند. تحصن در سفارت انگلیس فرصت مناسبی در اختیار بیگانگان و عناصر فراماسونری گذاشت تا زمینه انحراف اهداف نهضت را فراهم کنند. لفظ مشروطه همین جا بر سر زبان ها افتاد. درحالی که پیش از آن خواسته انقلابیون فقط تأسیس«عدالت خانه» بود(همان، ص۹-۱۰).
در مهاجرت دوم، علمای شیعه اوضاع را برای حکومت وخیم تر کردند. علما خواستار تأسیس و تشکیل مجلس شدند و شاه درخواست آنان را پذیرفت و در مرداد ۱۲۸۵ه.ش دستور تأسیس مجلس شورای ملی را صادر کرد. در مجموع ، وقایع مشروطه تا امضای فرمان آن را می توان به سه مرحله تقسیم کرد. اولین مرحله وقایع پراکنده ای است در تهران و دیگر نقاط کشور علیه استبداد و وابستگی. دومین مرحله به مهاجرت صغرا مشهور است و وقایعی را در بر می گیرد که منجر به بست نشستن علما در حرم حضرت عبدالعظیم و تبعیت مردم از آن شد. مرحله سوم مهاجرت کبراست که علما و خانواده و بستگان نزدیکشان به قم مهاجرت کردند تا شاه را به اجرای اصلاحات موردنظر متقاعد کنند. در همین زمان، تعداد زیادی از تجار و بازاریان و طلاب در سفارت بریتانیا در تهران بست نشستند. که این بست نشینی مسیر نهضت شیعی مشروطه را بسیار تغییر داد و در ادامه، با ناکامی برخی علما، ازجمله شیخ فضل الله، و تغییر اهداف اولیه و عدالت خواهانه، جنبش وارد مرحله جدیدی شد(همان، ص۱۰).
نهضت تحریم تنباکو سرآغاز مبارزات ضد استعماری و ضد استبدادی ملت ایران در دوران معاصر است. امام خمینی(ره)، بنیان گذار انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، معتقد بودند که؛ زمینه های انقلاب اسلامی را باید در نهضت تحریم تنباکو جست و جو کرد(نجفی و فقیه حقانی، ۱۳۹۰، ص۱۵۳).
ماه محرم که یادآور حماسه جاوید کربلا و شهادت سرور شهیدان عالم است، در سامان دهی تحولات اجتماعی ایران تأثیرات عمیقی داشته است. ادبیات سیاسی ایران در دوران اخیر با مفاهیم عاشورا و واقعه کربلا پیوند تنگاتنگی دارد. زمزمه های اولیه نهضت مشروطه را نیز باید از محرم سال ۱۳۲۳ه.ق، مورد پیگیری قرار داد(همان، ص۱۶۱).
در انقلاب مشروطه روحانیون بزرگی چون سیدجمال الدین اسدآبادی، شیخ فضل الله نوری، بهبهانی، طباطبایی، سیدجمال الدین واعظ و مهم تر از همه میرزای نائینی نیز با استناد به متون مذهبی به مخالفت با نفوذ بیگانه، استبداد و ظلم و ستم قاجاری برخاستند و توده مردم را علیه دولت برانگیختند(پزشکی و دیگران، پیشین، ص۳۴).
فهم اجتهادى شریعت در دوران معاصر، تحت تأثیر حوادث سیاسى، دچار تحول اساسى گردیده و بر این اساس، رابطه فهم اجتهادى شریعت و زندگى سیاسى نیز متأثر شده است. بىتردید، نهضت مشروطیت، مهم ترین تحول در دوران معاصر ایران است که این فهم را تحت تأثیر خود قرار داده است. این نهضت در کنار نمایاندن بحرانهاى سیاسى، اجتماعى، اقتصادى، و فرهنگى، نمایانگر مهمترین مسأله فکرى در ساحت اندیشه و نظریهپردازى سیاسى یعنى «استبداد» بود؛ نهضت مشروطیت به لحاظ فکرى و نظرى، استبداد را به عنوان مهمترین مسأله مطرح و اندیشمندان نوگراى مسلمان را به تفکر و تأمل در آن مشغول ساخت که در این میان، محمدحسین نائینى، از جایگاه ویژهاى برخوردار است. از نظر نائینى، متعلق مشورت تمامى امور سیاسى است و خروج احکام الهى از آن، از باب تخصص است؛ از این رو در تمامى امور سیاسى یا سیاسیات مشورت لازم و ضرورى است(آل غفور، پیشین، ص۱۰۱).
نقش فرهنگ سیاسی شیعه را در به ثمر رسیدن انقلاب مشروطیت به وضوح مشاهده کردیم. از جمله اینکه شروع این نهضت در ماه محرم بود که انگیزه مردم را با توجه به واقعه کربلا و ظلم ستیزی امام حسین(ع) بالا برد و مردم به مبارزه با ظلم برخواستند و علمای شیعه با یادآوری حماسه عاشورا، روحیه عدالت طلبی را در مردم افزایش دادند.
۵- ملی شدن صنعت نفت
در سال ۱۲۸۰ قراردادی توسط دربار به امضا رسید که به قرارداد دارسی معروف شد و به مدت نیم قرن، فصلی از تسلط انگلیس برحیات سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی ایران گشود. قرارداد دارسی به شکلی دیگر در سال ۱۳۱۲ تمدید شد و در مدتی کوتاه، انحصارات کشورهای مرکز با دست اندازی به منابع کشورهای پیرامون به تمرکز تولید و تراکم سرمایه دست یافتند و به مبارزه برای به دست آوردن بازار کار و کالا و سرمایه پرداختند و جنگ جهانی دوم با چنین اهدافی آغاز شد.
حاکمیت مطلق دولت بریتانیا بر صنعت نفت ایران تا اواسط قرن بیستم میلادی بود. با این احوال فقط از واپسین سالهای جنگ جهانی دوم بدان سو بود که منافع اساساً نامشروع بریتانیا در ایران در روندی تدریجی ولی مداوم از سوی مردم کشور از اقشار مختلف مورد تعرض و انتقاد قرار گرفته و چند سال بعد و در واپسین روزهای دهه ۱۳۲۰ش منجر به ملی شدن صنعت نفت ایران شد که خود البته تحولات سیاسی – اقتصادی قابل توجه و سخت اثرگذار و تعیین کنندهای را به دنبال آورد.
در شهریور ۱۳۲۰ کارگران نفت جنوب با توجه به شرایط خاص داخلی و بینالمللی به سرعت در سندیکای کارگران نفت خوزستان متشکل شدند و با توجه به موقعیت استراتژیک ایران و اهمیت نفت در سرنوشت جنگ، به عنوان وزنهای قابل تامل مطرح گشتند. کارگران نفت جنوب با هدایت شورای متحده مرکزی اتحادیههای کارگران و زحمتکشان ایران به مبارزه ادامه دادند و در خوزستان دست به اعتصاب عمومی تیر ۱۳۲۵ زدند.
به تحریک شرکت نفت انگلیس و ایران، پلیس و فرمانداری نظامی دست به کشتار عظیمی در میان کارگران زدند و به بهانه رهبری اعتصاب توسط شورای متحده مرکزی اتحادیههای کارگران و زحمتکشان ایران تحت رهبری حزب توده ایران، ۸۳ نفر از کارگران را در کشتار ۲۳ تیر ۱۳۲۵ کشتند. از طرف شرکت نفت انگلیس و ایران شاپور بختیار رییس وقت اداره کار خوزستان طرف مذاکره کارگران جهت خواسته های صنفی کارگران بود. بر اثر مبارزه کارگران برای نخستین بار قانون کار ایران در ایران تصویب گردید.
تداوم مبارزه کارگران و پیوستن مردم به جنبش، به ملی شدن صنعت نفت ایران در ۲۹ اسفند ۱۳۲۹ منجر گردید. با این که در مقابل این مبارزات، کشتارهایی نظیر ۲۳ تیر ۱۳۲۵ و ۳۰ تیر ۱۳۳۱ را تدارک دیدند، خللی در اراده مردم به وجود نیامد. ملی شدن صنعت نفت ایران برای انگلیس غیر قابل تحمل بود. ضربات سنگین ناشی از ملی شدن صنعت نفت برای انحصارات نفتی جبران ناپذیر بود، به ویژه که جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران نیروی محرکهای برای مردم دیگر کشورهای منطقه برای کسب حقوق خود بود.
آنچه بود همزمان با شکل گیری اعتراضات گسترده مردمی که از سوی بسیاری از گروههای سیاسی و نیز نمایندگانی از مجلس شورای ملی حمایت میشد، انگلیسیان جهت حفظ و تحکیم موقعیت خود در سر پلهای نفتی ایران بر آن شدند با اعطای برخی امتیازات محدود بر اعتراضات پایان دهند. مهمترین این اقدامات قرارداد گس گلشائیان بود که به لایحه الحاقی نفت نیز مشهور شدهاست و دولت حاجیعلی رزمآرا تلاش فراوان کرد تا بلکه مجلس شورای ملی آن را تصویب کند. اما به رغم تمام فشارها و تهدیدهایی که وجود داشت مجلس شورای ملی آن را رد کرد. مدت کوتاهی پس از آن کمیسیون مخصوص نفت مجلس شورای ملی طرح ملی شدن صنعت نفت ایران در سراسر کشور را به نمایندگان پیشنهاد کرد که پس از کش و قوسهای متعدد در داخل و خارج از مجلس و بالاخص مدت کوتاهی پس از آن که رزم آرا نخست وزیر وقت در روز چهارشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۲۹ از سوی خلیل طهماسبی از اعضای جمعیت فدائیان اسلام هدف گلوله قرار گرفته و به قتل رسید مورد توجه جدی نمایندگان قرار گرفت.
دکتر محمد مصدق در راس مبارزات مردم ایران قرار داشت. با رشد جنبش، محافل وابسته برای سرکوب جنبش تلاشهای تازهای را آغاز کردند و هم زمان، فشارهای سیاسی و اقتصادی از جانب انگلیس فزونی گرفت و با اعزام ناوگان جنگی به خلیج فارس، این فشارها ابعاد نظامی یافت. در چنین موقعیتی کارگران با اعتصابها، موقعیت دکتر مصدق را مستحکم تر کردند. این رشد باعث شد که عناصر سازشکار از صف نیروهای جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران خارج شده و حتی عنوان کنند که حاضرند بر علیه دکتر مصدق با انگلیس کنار بیایند. این افراد بعد از جدا شدن از جنبش، بر علیه نیروهای ترقیخواه به فعالیت گستردهای دست زدند و سرانجام با همکاری محافل وابسته به دنبال چند کودتای نافرجام، ضربه نهایی را در ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ بر مبارزات مردم وارد آوردند.
مبارزات مردم ایران برای ملی کردن صنعت نفت کشور که اوج آن بین سال های ۱۳۲۹ تا ۱۳۳۲ه.ش ارزیابی می گردد؛ یک رویداد اتفاقی، ساده و بدون مقدمه نبود، بلکه وقوع آن همانند همه جنبش ها و انقلاب ها متأثر از بسترها و زمینه هی مناسب، به هم پیوسته و انباشته داخلی و خارجی بوده است(مقصودی، ۱۳۸۸، ص۱۰۳).
ملی شدن نفت نتیجه پیوند فریاد حق طلبی و مجاهدت های ملت ایران برای شکستن سلطه بیگانه و برقراری حاکمیتی مستقل و دموکراتیک، و تلاش و مبارزه سرسختانه جمعی از نمایندگان وطن دوست بود که در رأس آن ها دکتر مصدق قرار داشت(همان، ص۱۲۹).
روحانیت شیعه نیز در طول حیات طیبه و با برکت خود همواره سردمدار مبارزه با استبداد و استعمار و ملجأ ملت ستم دیده و درد کشیده ایران بوده است. در رأس نهضت ملی شدن صنعت نفت نیز آیت الله کاشانی روحانی برجسته و مبارز آن زمان قرار داشت. اساساً نهضتی در ایران بدون حضور و حمایت و رهبری روحانیت شیعه امکان شکل گیری و رسیدن به نتیجه مطلوب را نداشت.
آیت الله کاشانی در سال ۱۳۲۹ طی بیانیه ای از مردم خواست که به هم بپیوندند و مجاهدت و فداکاری کنند و به هیئت حاکم خائن و بی وجدان و وطن فروش میدان ندهند، و تصریح کرد که نفت ایران متعلق به ملت ایران است و به هر ترتیبی که بخواهد نسبت به آن رفتار می کند و قراردادی که با اکراه و اجبار تحمیل شود هیچ نوع ارزش قضایی ندارد(مدنی، پیشین، ص ۳۶۸).
در جریان نهضت ملىشدن نفت، در مواقع مختلف در نامهها، بیانیهها، سخنرانىها، شعارها و… بارها بر بحث جهاد، شهادتطلبى و کشته شدن در راه خدا و فیض شهادت تأکید مىشد و با الگوگیرى از شهادت ائمه اطهار(ع) به ویژه امام حسین(ع) به ترجیح مرگ با عزت بر زندگى با ذلّت تصریح مىشد. آیتاللّه کاشانى به عنوان رهبر اصلى نهضت ملىشدن نفت، در مقاطع مختلف و با تعبیرات گوناگونى به این نکته اشاره مىکرد. ایشان در مراسمى که به مناسبت اربعین حسینى در سال ۱۳۲۶ه.ش در منزلش برگزار شد، فرمود: درس شجاعت و فداکارى را از حضرت سیدالشهداء بیاموزید. مرگ ترس ندارد. اجل یک دقیقه پس و پیش نمىگردد. مسلمان نباید ترس داشته باشد. شهامت داشته باشید و ایمان خود را قوى کنید و زیر بار ذلّت نروید، مرگ با شرافت بهتر از زندگى ننگین است(همان، ص۳۲۵).
آیت الله کاشانی به عنوان مرجعیت شیعه در این دوران با تمام قدرت از حکومت مصدق حمایت می کرد و مردم را به حمایت دولت فرا می خواند و دکتر مصدق در جلسه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۳۰ از مجلس رای اعتماد گرفت. وی با تمام قوا و با پیام های پی در پی تلاش می کرد که وحدت جامعه را حفظ کند(نجفی و فقیه حقانی، پیشین، ص۴۸۰).
آیت الله کاشانی به اجتماعی که به مناسبت شهادت امام جعفر صادق(ع) تشکیل شده بود، نوشت که دشمن به دلیل شکست از ملت ایران به دنبال شعار کهنه و آزموده (تفرقه بینداز و حکومت کن) است و می خواهد با ایحاد پراکندگی، دودستگی، نفاق و اختلاف بین طبقات و افراد ملت، صفوف فشرده ملت قهرمان ایران را پراکنده کند و ضعیف سازد. و بدین ترتیب با رهبری دینی آیت الله کاشانی، مجلس هفتم افتتاح شد و در قیام ۳۰ تیر سال ۱۳۳۱ه.ش که به خاطر استعفای دکتر مصدق و روی کار آمدن احمد قوام به وجود آمد، نیز آیت الله کاشانی همچون گذشته با قاطعیت اعلام کرد که قوام خائن به ملت ایران است و باید کنار رود و مصدق برای ادامه نهضت ملت بازگردد(همان).
آیت الله کاشانی در ۲۹ تیر طی مصاحبه ای مطبوعاتی اعلام کرد «به خدای لایزال اگر قوام نرود، اعلام جهاد می کنم و خود کفن پوشیده و با ملت در پیکار شرکت می کنم». شاه که از چنین قیام بزرگی به وحشت افتاده بود، تلفنی احمد قوام را برکنار کرد و با پیروزی نهضت مجددا دولت ملی دکتر مصدق روی کار آمد(همان).
سیر تحولات نهضت ملىشدن صنعت نفت نشان مىدهد که در تمام مقاطع نهضت، به ویژه مقاطع حساس و مهم، حضور یا عدم حضور مردم بسیار تأثیرگذار و تعیینکننده بوده است. اسناد و مدارک تاریخ نشان مىدهد که این حضور مؤثر مردم پیوند وثیقى با عناصر مذهبى و اعتقادات دینى آنها و نمادهاى مذهبى داشته است. یکى از عوامل اصلى حضور مردم در نهضت، فتاوا، اطلاعیهها و بیانیههاى علما و فقهاى شیعه در این مقطع است که مردم ایران به دلیل اعتقاد به نیابت فقها از امام زمان (ع
فرم در حال بارگذاری ...