نشسته به اندوه در سوگ شاه
(همان: ۱۰۷)
پراکنده بر تازی اسبانش نیل
(همان: ۱۰۵)
ز کاخ و ز ایوان برآورد خاک
(همان: ۲۶۱)
پیوند سیاه پوشی و عزا شاید به جنبه ی اهریمنی پنداشتن مرگ باز گردد، چرا که زندگی از آن اهورامزدا و مرگ از آن اهریمن است.» (کاووس لی و احمدیان، ۱۳۸۶: ۱۵۳)
دکتر سپهوندی درباره رنگ سیاه میگوید: «در میان اقوام بدوی، جادوها و طلسمهایی رایج بوده است که به آنها جادوی سیاه گفته میشده است و مردم از این جادوها بسیار در بیم و هراس بوده اند چون جادوگران حتی از نقاط دور نیز میتوانستند افراد را هدف جادوهای مرگبار خود قرار دهند.» (سپهوندی، ۱۳۹۰: ۱۱۵)
رنگ سیاه در بسیاری از فرهنگ ها برای مراسم سوگواری مورد استفاده قرار می گیرد. اما گاه به معانی مثبتی نیز به کار می رود و گاه نشانگر قدرت نیز هست. «در شاهنامه رنگ سیاه گاهی جنبه ی کاملاً مثبت پیدا می کند و نوعی شکوه شاهانه را باز می تابد و این موضوع به ویژه در مورد رنگ اسب پادشاهان چشمگیرتر است.
پادشاهان شاهنامه همگی اسب سیاه دارند و سیاهی در این مورد نماد قدرت و شکوه شاهانه است. برای نمونه در جریان انتقال قدرت از اشکانیان به ساسانیان، می بینیم که اردشیر، بنیانگذار این سلسله، اسب سیاه و محبوب اردوان را با خود می برد و این بردن اسب سیاه می تواند نمودی از انتقال قدرت به شمار آید. همچنین است هنگامی که بهرام چوبین از خسروپرویز سرپیچی می کند و در صدد گرفتن تاج و تخت خسروپرویز است، رنگ سیاه به گونه ای در اسب او نمود پیدا می کند و اسبش ابلق (سپید و سیاه) و حمایلش سیاه توصیف می شود.» (کاووس لی و احمدیان، ۱۳۸۶: ۱۵۵)
قبایش سپید و حمایل سیاه
همی راند ابلق میان سپاه
(فردوسی، شاهنامه: ۲۵۷)
بررسی رنگ سفید در شاهنامه
رنگ سفید، نمادی از معصومیت و پاکی است و معمولاً نشانگر پاکیزگی و آرامش است. فردوسی استفاده های فراوانی از این رنگ دارد. «رنگ سپید از رنگ های ویژه است، برخی اصلاً آن را رنگ نمی دانند. بلکه آن را نتیجه ی نبود رنگ ها و عین بی رنگی می دانند. در کتاب (روا نشناسی و رنگ ها) رنگ سفید جزءِ رنگ های آزمون نیست و در بسیاری از کتاب های رنگ درمانی رنگ سفید را به شمار نیاورده اند اما واقعیت آن در هم نشینی دیگر رنگ ها کیفیتی را پدید می آورد که همچون رنگی مستقل خودنمایی می کند و خصلت های مستقلِ آن ما را به بررسی شایسته فرا می خواند.» (بهار، ۱۳۷۶: ۴۶)
رنگ سپید در بیشتر اسطور ه ها و از آن جمله اساطیر ایرانی رمز برتری، معنویت و فضیلت است و هر گاه با زرین همراه می شود تقدسِ بیشتری می یابد.» (همان: ۱۵۸)
در اسطوره ی آفرینش سپیدی در برابر سیاهی همواره رمز راستی اهورامزدا در برابر ناراستی اهریمن است و هنگامی که سپیدی با روشنی در هم می آمیزد، جنبه ی الوهیت آن افزایش می یابد. هرمز در بالا در زمانی بی کرانه و روشن است و جامه ی سپید «آسرونان» بر تن دارد آسمان را روشن و سپید می آفریند، گاو یکتا را به رنگ سفید می آفریند. بز اساطیری که «مشی» و «مشیانه» را سیراب می کند سپیدموی است… .» (همان: ۱۷۷)
«در باور ملل دیگر هم رنگ سپید، معمولاً مثبت و روشن است. «بودا» از گل نیلوفر برآمده و زیر درختی تنومند و کهنسال در «بودگایا» به نیروانه پیوسته، در حالی که باران گل سپید بر سرش می باریده است.» (کاووس لی و احمدیان، ۱۳۸۶: ۱۵۶)
«رنگ سفید در باور عبریان رمز شادی و طهارت است. در باور بومیان آمریکای مرکزی نشان صلح و سلامتی است، در باور مسیحیان نماد روح مطهر، شادی و پاکی، بکارت و زندگی مقدس است و در باور هندوان رمز شعورِ ناب، تنویر خود، حرکت به بالا، تجلی و اشراق است.» (کوپر، ۱۳۷۹: ۹۰-۷۹)
«در شاهنامه ی فردوسی رنگ واژه ی سپید ۳۰۴ بار کاربرد دارد. البته مفهوم رنگ سپید گاهی از طریق واژه های دیگر بیان شده است؛ از جمله: کافور، روز، سیم، عاج، سمن، ماه و… و گاهی از طریق واژه هایی که در حوزه ی معنایی درخشان می گنجد؛ از جمله : تابان، تابناک، آبگون، فروزنده، تابش، خورشیدفش، چراغ و… . چندین بار به روز سپید و شب سیاه قسم خورده می شود؛ و در بسیاری اوقات نیز سپید برای روز صفت می شود:
به دادار دارنده سوگند خورد
بر آشفت یک روز و سوگند خورد
بر آشفت یک روز و سوگند خورد
به روز سپید و شب لاژورد
(فردوسی، شاهنامه: ۱۴)
به روز سپید و شب لاژورد
(همان: ۲۳۴)
گشاینده گنج پیش امید
(همان: ۲۳۴)
فرم در حال بارگذاری ...