۱ . پایان نامه ” باز سازی دیدگاه ابن سینا در مورد فلسفه هنر و زیبایی” تألیف هادی ربیعی که از سه منظر معنی شناختی، وجود شناختی و معرفت شناختی، زیبایی و هنر را با تأکید بر دیدگاه ابن سینا توصیف و تحلیل می کند
۲ پایان نامه ای با عنوان عشق در فلسفه ابن سینا که رساله دکتری احسان اله مویدی است وبه تبیین نظرات ابن سینا در این باب پرداخته است.
۳ پایان نامه ای با عنوان بررسی قوه خیال از دیدگاه ابنسینا و ملاصدرا از حسن متفکر که به بیان ارا ء این دو متفکر می پردازد که خیال در نظر ابن سینا مجرد است و در نظر ملاصدرا مجرد است.
۴ پایان نامه ای با عنوان فلسفه عشق از منظر ابن سینا و ملاصدرا که به بیان اراء این دو متفکر می پردازد.
۵ مقاله حبیب ترکر که در کتاب
CLASSIC ISSUES IN ISLAMIC PHILOSOPHY AND THEOLOGY TODAY
چاپ شده است.
در این مقاله ابتدا به تبیین نظرات زیبایی شناسی ارسطو و ابن سینا پرداخته و سپس ان دو را با هم مقایسه کرده است
در این مقاله به این اشاره دارد که فن شعر ابن سینا را باید فلسفه هنر گرفت تا اینکه بخواهیم انرا فقط فلسفه شعری بگیریم.
در زیبایی شناسی افلاطونی میتوان متافیزیک زیبایی را مورد بحث قرار داد اما در ابن سینا فقط فلسفه هنر او باید در نظر گرفته شود.
فصل بندی
-
- فصل اول: کلیات
مبانی زیبایی، زیباییشناسی در فلسفه اسلامی، ابنسینا، معرفی آثار و جایگاه ابنسینا.
-
- فصل دوم: زیبایی از نظر ابنسینا
معنای زیبایی، تعریف زیبایی، چیستی زیبایی از دیدگاه ابنسینا، انواع واقسام زیبایی(زیبایی معقول و زیبایی محسوس)، لذت، رابطه لذت و ادراک، زیبایی و فلسفه ابنسینا نفس مراتب نفس بهرهمندی نفس از حواس ظاهری.
-
- فصل سوم برسی دیدگاه ابنسینا در مورد عشق
تعریف عشق، عشق مادی و عشق الهی، تعریف لذت، چهار اصل زیبایی محسوس، مسیر ادراک زیبایی و رابطه ادراک و زیبایی، تعریف دیگری از عشق، مراتب عشق.
-
- فصل چهارم تخیل و ادراک خیالی
جایگاه خیال، ادراک خیالی(حواس پنج گانه- حواس باطن) ریشههای بحث در فن شعر قسمت نهم از کتاب شفا، دیدگاه سه گانه در مورد شعر، ابنسینا و نظرات پیامبر در مورد شعر، فصول فن شعر، قوای ادراکی انسان، جایگاه خیال در هنرها، تفاوت تصدیق و تخیل شعر و قیاسات شعری، خیال جسمانی یا غیر جسمانی، مبحث خیال درتفسیر ابنسینا، محاکات و اقسام آن، محاکات در شعر.
فصل اول
کلیات
در این فصل به بیان کلیاتی در باب زیبایی میپردازیم. تعاریفی از زیبایی در بیان فلاسفه اورده شده که تعریف ابنسینا نیز برگرفته از آن است. توضیح این که زیبایی چیست؟ منشا آن چیست و باشناخت منشازیبایی به زیبایی مطلق میرسیم. پس از شناخت زیبایی موضوع درک زیبایی مطرح میشود و این که هر چه درک زیبایی بیشتر باشد لذت ناشی از آن نیز بیشتر میشود.
درباره زیبایی
از موضوعات مهم در باب زیبایی این است که چه تعریفی از زیبایی را میتوان بیان کرد و اساسا جنس زیبایی چیست؟ آیاحیطه بحث از زیبایی فقط در محسوسات است و یا این که این عنوان در مسائل فرا حسی و معنوی هم بیان میشود؟ پاسخ این است که زیبایی را نباید به زیبایی محسوس محدود کنیم؛ بلکه در مسائل معنوی هم زیبایی وجود دارد که شامل زیبایی نهفته در شعر یا در برخی شاخههای دیگر هنر مثل تئاتر و سینما هم بشود. هنر خطاطی به راحتی در این تعریف قرارمیگیرد؛ در حالی که در تعریفی که ارسطو از هنر بیان کرده است نمیگنجد؛ چون در هنر خطاطی نمیتوان گفت تقلید از طبیعت وجود دارد؛ چرا که طبیعت خطاطی نمیکند.
ارسطو در تعریف خود از هنر بیان کرده که هنر تقلید از طبیعت است.[۳]
فیلسوفان مسلمان از تفاوتهای میان زیبایی محسوس و معقول و عشق و لذتی که در هر یک از آنها وجود دارد، به تفصیل بحث کردهاند.
از دیدگاه فیلسوفان مسلمان زیبایی در همه اشیاوجودشناختی است و هر موجودی هرچه بیشتر به کمال غایی خود نزدیکتر شود، زیباتر خواهد بود و بر همین اساس، خداوند که وجودش کاملترین است، زیباترین موجودات نیز هست، و از آن جا که زیبایی خداوند ذاتی است، از این رو، برتر و زیباتر از هر موجود دیگر است; خاستگاه زیبایی خداوند، ذات خود اوست وبرای زیبایی نیازی به کیفیات عرضی و جسمانی مانند دیگر موجودات ندارد، خاستگاه ذات اوست آن گونه که از سوی تعقل ذاتی او تعریف شده است، در حالی که زیبایی مخلوق از کیفیات عرضی و جسمانی است که با ذات خود اتحاد ندارد.[۴]
با این بیان نسبت به وجود زیبایی خداوند در اشیا میتوان گفت که: زیبایی خداوند، تا آن درجه که اشیاء کمال خود را به دست آورند در آنها یافت میشود. یعنی هر چه شی به کمال خود بیشتر نزدیکتر باشد زیباتر میشود. وقتی زیبایی، چه محسوس و چه معقول، متعلق ادراک قرار گیرد، برای کسی که آن را ادراک میکند منشالذت واقع میشود.
طبق نظر حکیمان مسلمان، زیباییهای موجود در این عالم، جلوههای مفیدی از زیبایی مطلق یعنی حقتعالی هستند. همچنین منشأ هنر، برخی اسماء و صفات الاهی از قبیل خالقیت حقتعالی دانسته شده است.
ماهیت زیبایی
در بیان ماهیت زیبایی که در کلام فیلسوفان مطرح شده است روی عنصر زیبایی تاکید شده است. پیدایی وجود برتر هر موجودی و حصول واپسین کمالش، زیبایی است.[۵] در قالب چند تمثیل آن را بررسی میکنیم. وجود برتر درخت انار به این است که بیشترین انار و بهترین و شیرینترین انار را تولیدکند، برتری درخت انار به این نیست که مثل سرو راست قامت و به اندازه بید و سپیدار و نارون دراز و طویل باشد. برتری گوسفند ماده به این است که در حدّ اعلا شیر و گوشت و پشم تولید کند، نه به این است که مثل غزال، قشنگ و خوشمنظر و مثل قناری، خوشآواز باشد.
اثبات وجود برتر برای انسان در این است که بیشترین تشابه را به حق تعالی داشته باشد و مظهر اسما و صفات جمال و جلال خداوند باشد؛ امّا داشتن چشمانی به تیزی چشمان عقاب و گوشهایی به تیزی گوشهای برخی حیوانات و. . . برای انسان وجود برتر و کمال نهایی تلقی نمیشود. بههمین ترتیب زیبای در هر موجود در این است که وجود آن افضل و کامل باشد.
نکته در این است در آثار فیلسوفان اسلامی، حُسن و زیبایی مساوی با خیر و نیکی تلقی شده است؛ نه صرفاً به معنای خیر و نیکی اخلاقی؛ بلکه به معنای خیر و نیکی هستیشناسانه و وجودی.
منشأ زیبایی
در نظر فیلسوفان مسلمان منشأ همه زیباییها، زیبای مطلق یعنی حقتعالی است. در دیدگاه آنها، زیباییهای موجود در این جهان، همگی سایه و جلوهای از زیبایی حق تعالی است. که طبق این مبنا هر چه اشیا خصوصیات خداوند که تکامل در وجود است را بیشتر داشته باشند زیباتر میشوند. و چون خداوند فیاض مطلق است وموجودات وجود خود را از خداوند گرفتهاند و هر چه این دریافت کاملتر باشد زیباتر میشوند و لذاست که منشا زیبایی حق تعالی میشود.
رابطه لذّت و زیبایی
فیلسوفان مسلمان قایل به این مطلب هستند که وقتی زیبایی مورد ادراک واقع شود، لذّت حاصل میشود. و هر قدر زیبایی شدید و ادراک زیبا قوی باشد، به همان اندازه لذّت هم شدید و قوی خواهد بود؛ از این رو چون خداوند زیبای مطلق است و ذات خود را به نحو اتمّ و اکمل درک میکند، بیشترین ابتهاج و سرور را دارد.
در بحث لذت بردن از طبیعت و مناظر زیبا، وقتی از نزدیک دیده شود بیشتر لذت میبربم یعنی هر قدر ادراک شدید باشد، به همان اندازه لذّت اتمّ و اکمل خواهد بود. لذّت نگاه کردن به زیبا از نزدیک و از جای روشن، بیشتر از لذّت نگاه کردن به آن از مکان دور است؛ چرا که ادراک در شی نزدیک شدیدتر میشود.
تعریف زیبایی
با توجه به پیچیدگی و گستردگی تعریف زیبایی، میتوان در بیان زیبایی در نظر فیلسوفان یک جمع بندی را ادعا کرد که فیلسوفان مسلمان زیبایی را به تناسب و هماهنگی تعریف کردهاند.[۶] درنظر اول شاید این به ذهن بیاید این تعریف شامل موجودات بسیط و همچنین خداوند نمیشود که این سخن صحیح نیست چرا که در وجودهای بسیط هم نوعی هماهنگی و تناسب وجود دارد؛ برای مثال در حقتعالی بین صفات گوناگونش هماهنگی هست. بین رحمانیّت و رأفت خدا از یک طرف و قهاریّت و جباریّت خداوند از طرف دیگر هماهنگی وجود دارد.
درتتبع و تحقیقی که در آثار فیلسوفان اسلامی انجام شده به این میرسیم که حُسن و زیبایی مساوی با خیر و نیکی تلقی شده است.[۷] نه صرفاً به معنای خیر و نیکی اخلاقی؛ بلکه به معنای خیر و نیکی هستی شناسانه و وجودی بنابراین در هر موجودی خیر و نیکی بیشتر وجود داشته باشد آن موجود زیباتر میشود و چون خداوند خیر محض ومطلق است، زیبایی وی نیز زیبایی مطلق میشود.
دو وجه نظر فیلسوف و ادیب در رابطه با هنر
ازآنجایی که زیبایی از مقومات اصلی هنر است در اینجا به بیان هنر در دودیدگاه میپردازیم.
فیلسوف هنر را در چارچوب خیال میبیند که قوهای متعلق به نفس حیوانی است و مناسبت با وهم و شهوت و غضب دارد و در نظر دوم ادبا صرف زیبایی صوری، خیالی و موسیقایی هنر و شعر را در نظر می گیرند و نظر ادبا ست که در آن میتوان نظریه زیباییشناسی را بررسی کرد.
مبحث هنر در نظر فیلسوفان مسلمان به صورت مبحثی خاص و در فصلی جداگانه مورد بررسی قرار نگرفته اما این گونه هم نبوده که از این مبحث غافل باشندو به تناسب بحثهای مختلف به بیان هنر و زیبایی پرداخته اند.
فرم در حال بارگذاری ...