- پرسشهای تحقیق
اول: پرسشهای اصلی
چگونه اصلاحات و دگرگونیهای اجتماعی، از طریق امر و نهی، امکان پذیر است؟
رابطه امر و نهی با اصلاحات اجتماعی و تحولات وسیع جامعه و نظامات متعدد آن، چگونه رابطهای میباشد؟
دوم: پرسشهای فرعی
ماهیت امر و نهی از منظر اسلام و آیات و روایات، به چه شکل میباشد؟
معروفات و منکرات در ابعاد مختلف سیاسی، اقتصادی، دینی و فرهنگی کدام است؟
مؤلفههای مهم و کاربردی امر و نهی در اصلاحات اجتماعی، کدام است؟
آیا آسیبشناسی و تحلیل ریشههای شکست در اجرای اوامر و نواهی دینی، یک ضرورت است؟ و چگونه باید انجام شود؟
ابعاد و آفات اصلاحات اجتماعی و ریشههای آسیب آن کدام است؟
- فرضیه پژوهش
امربه معروف و نهی از منکر، نقشی تعیین کننده، در اصلاحات فرهنگی جوامع دارد.
آسیب زدایی از شیوههای اجرایی امربه معروف و نهی از منکر، زمینه ساز تأثیر واقعی این فریضه میشود.
- روش گردآوری اطلاعات
اطلاعات اولیه، از طریق کتابخانه و با فیش برداری، تأمین میشود و بصورت تحقیق کتابخانه ای، تدوین شده است.
ابزار گردآوری اطلاعات نیز، فیش برداری، بانکهای اطلاعات و استفاده از شبکههای رایانهای و اینترنتی و نرم افزارهای پژوهشی، میباشد. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات از رهگذر ساماندهی و تنظیم و سپس تحلیل و تعبیه مناسب دادهها، از منابع و مآخذ اصیل، صورت گرفته است.
البته اطلاعات و نتایج حاصل از تلاشهای میدانی، که به صورت کتاب و مقاله، منتشر شده است، نیز به عنوان متمم تلاش کتابخانهای، میتواند مورد استفاده قرار گیرد.
- هدف کاربردی این پژوهش:
حاصل این پژوهش میتواند مورد استفاده ۱- ادارات دولتی ۲- مؤسسات فرهنگی ۳- مراکز آموزشی و پژوهشی ۴- و نهادهای متفاوت حکومتی، از جمله ستاد احیاء امربه معروف و نهی از منکر، قرار بگیرد. ۴- همچنین میتواند بعنوان منبعی برای تحقیقات آینده، راهگشای محققان بعدی باشد.
- واژگان کلیدی
اصلاحات، دگرگونی و تغییر، امر، نهی، معروف و منکر
- موانع و محدودیتهای پژوهش
عدم دسترسی به برخی منابع مورد نیاز از کتب و مقالات اصیل.
وجود برخی مشغلههای طبیعی و معمول در زندگی شخصی.
کندی انجام تحقیق، بسبب عدم تجربه پژوهشی در این ابعاد گسترده.
فصل اول: بررسیهای اولیه
- بررسیهای اولیه
۱-۱٫ مفاهیم و معانی
۱-۱-۱٫ مفهوم اصلاحات
۱-۱-۱-۱٫ واژه اصلاح در لغت
واژههای (إصلاح، صلح و صلاح) واژگانی همخانوادهاند و معنایی مخالف (طلاح و فساد) میدهند. مشتقات این اصل عبارتند از(صَلَحَ، یَصْلَحُ و یَصْلُح و صِلاحاً و صُلُوحاً و… . ) و (صُلَحاء) به عنوان جمع (صالح)به کار میرود. [۲]
أبوزید گفته است: (استصلاح) از باب استفعال، نقیض (استفساد) میباشد. [۳](و استصلح القوم) یعنی قوم آماده شد برای اصلاح شدن یا اصلاح کردن. [۴]
و (إصلاحُ الشئ بعد فساده) یعنی اقامه و پا برجا کردن آن شی، همچنین (أصْلَحْتُ إلی الدابه إذا أحسنتُ إلیها) که (أصلحتُ) به نیکوترین معنا شده است. [۵]
(الصّلاح) به «کسرصاد» مصدر(المصالحه) است[۶] و (قوم صلوح) یعنی (متصالحون).
بشربن أبی حازم گفته است:
یسومون الصّلاح بذات کهفٍ و ما فیها لهم سلع و قارٌ
فرم در حال بارگذاری ...