وبلاگ

توضیح وبلاگ من

دانلود مطالب پایان نامه ها با موضوع رابطه هوش هیجانی با رضایت شغلی و منزلت اجتماعی پلیس ...

 
تاریخ: 04-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

۲ : تعیین رابطه­ هوش هیجانی با منزلت اجتماعی کارکنان .
۳ : تعیین رابطه­ بین رضایت شغلی با منزلت اجتماعی کارکنان.
۴ : پیش بینی رضایت شغلی و منزلت اجتماعی کارکنان بر مبنای هوش هیجانی آن­ها.
فرضیه ­های پژوهش:
۱ : بین هوش هیجانی با رضایت شغلی رابطه وجود دارد.
۲ : بین هوش هیجانی با منزلت اجتماعی رابطه وجود دارد.
۳ : بین رضایت شغلی با منزلت اجتماعی رابطه وجود دارد.
۴ : هوش هیجانی توان پیش ­بینی رضایت شغلی و منزلت اجتماعی را دارد.
تعاریف (مفهومی، عملیاتی)
تعریف مفهومی پلیس (نیروی انتظامی):
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی ایران سازمانی است مسلح در تابعیت فرماندهی کل قوا و وابسته به وزارت کشور که هدف آن استقرار نظم وامنیت وتأمین آسایش عمومی و فردی و نگهبانی و پاسداری از دستاوردهای انقلاب اسلامی در چهار چوب قانون در قلمرو کشور جمهوری اسلامی ایران. (منصور؛ جهانگیر،۱۳۸۲)
تعریف عملیاتی پلیس:
منظور از پلیس در این تحقیق به کارکنانی اطلاق می­ شود که در زمان انجام این تحقیق در انتظامی کرمانشاه مشغول خدمت هستند وعملی­تر، عملکرد (راندمان) مربوط به ۶ ماه کاری آنان می­باشد.
تعریف مفهومی هوش هیجانی:
هوش هیجانی اشاره به ظرفیت شناخت احساسات خود و دیگران جهت ایجاد انگیزه و مدیریت مناسب هیجان­ها در خود و ایجاد رابطه­ با دیگران دارد. (کلمن، ۱۹۹۸)
تعریف عملیاتی هوش هیجانی:
منظور از هوش هیجانی در این پژوهش نمره­ای است که افراد در مقیاس هوش هیجانی بار- ان کسب کرده ­اند.
تعریف مفهومی رضایت شغلی:
از تعاریفی که توسط افراد مختلف از مفهوم رضایت شغلی ارائه گردیده، این مفهوم بیانگر احساسات و نگرش­های مثبتی که شخص نسبت به شغلش دارد، وقتی گفته می­ شود کسی از رضایت شغلی سطح بالایی برخوردار است یعنی به طور کلی شغلش را دوست دارد برای آن ارزش زیادی قائل است و به گونه ­ای مثبت به آن می­نگرد و در مجموع از احساس خوب و مطلوبی نسبت به آن برخوردار است(شفیع آبادی؛ ۱۳۷۵ ص ۲۷۹)
پایان نامه - مقاله - پروژه
تعریف عملیاتی رضایت شغلی:
منظور از رضایت شغلی در این پژوهش نمره­ای است که افراد در پرسشنامه رضایت شغلی بری فیلد و روث[۱۲] بدست آورده­اند.
تعریف مفهومی منزلت اجتماعی:
تعاریف مختلفی از منزلت اجتماعی ارائه شده است. آلن بیرو می­گوید: منزلت اجتماعی نفوذ و اعتباری است که دیگران به شخص، “به جهت خصایص گوناگون و کم و بیش واقعی که به او منتسب می­دارند” می­ دهند. افکار عمومی با به رسمیت شناختن ارزش یک فرد؛ وضع و منزلت اجتماعی او را بهبود می­بخشد اما این قضاوت جمعی از ارزش­های غالب محیط متأثر می­ شود. (بیرو،آلن[۱۳]،۱۹۹۰)
تعریف عملیاتی منزلت اجتماعی:
منظور از منزلت اجتماعی در این پژوهش نمره­ای است که افراد در پرسشنامه منزلت اجتماعی کسب کرده ­اند.
فصل دوم
پیشینه پژوهش
مقدمه
برای سال­های متمادی تصور بر این بود که[۱۴] IQ ( ضریب هوشی) نماینده میزان موفقیت افراد است. در مدارس معیار اهدای جوایز به دانش آموزان تست هوش بود و حتی بعضی از شرکت­ها برای پاداش از تست هوش استفاده می‌کردند. در دهه اخیر محققان دریافتند که IQ تنها شاخص ارزیابی موفقیت یک فرد نیست. آن­ها در حال حاضر مشغول تحقیق درباره)[۱۵] EQ هوش عاطفی) هستند. (نانسی.کی.رکر[۱۶] ، ترجمه و تالیف:‌ آزاده دلیلیان)
هوش یکی از مهمترین سازه­های فرضی است که از زمان مطرح شدن آن توسط آلفرد بینه در اویل قرن بیستم همواره برای تبیین موفقیت شغلی و کارآیی به کار رفته است. هوش عاطفی زمانی مورد توجه قرار گرفت که دنیل گلمن در سال ۱۹۹۵ کتاب خود را با عنوان «چرا هوش عاطفی می ­تواند مهمتر از IQ باشد؟» به چاپ رساند.
درابتدای پیدایش این سازه، روان­شناسان بیشتر بر روی جنبه­ های شناختی همانند حافظه و حل مسأله تأکید می­کردند. اما خیلی زود دریافتند که جنبه­ های غیرشناختی مانند عوامل عاطفی و اجتماعی نیز دارای اهمیت زیادی هستند. بعضی پژوهشگران بر این عقیده­اند کهIQ  در خوش بینانه­ترین حالت ۱۰ الی ۲۵ درصد از واریانس متغیر عملکرد را تبیین می­ کند.
علم به این که احساسات شما چیست و چگونه باید از آن­ها در جهت تصمیم ­گیری به نحو احسن استفاده کنید می­گوید:
هوش هیجانی (عاطفی)، توانایی برای مدیریت اضطراب و کنترل تنش­ها و انگیزه، امیدواری و خوش­بینی در مواجهه با موانع، در راه رسیدن به هدف است.
هوش هیجانی (عاطفی)، در حقیقت راهی است برای زیرک بودن.
هوش هیجانی (عاطفی)، همدلی است، درک این که اطرافیان شما چه احساسی دارند.
هوش هیجانی(عاطفی)، یک نوع مهارت اجتماعی است،"همراهی با مردم، مدیریت عواطف و احساسات در روابط و توانایی ترغیب و رهبری دیگران.”
هوش هیجانی اولین بار در سال ۱۹۹۰ و به عنوان شکلی از هوش اجتماعی مطرح شد که شامل توانایی کنترل احساسات و هیجانات در خود و دیگران، پذیرش دیدگاه سایر افراد و کنترل روابط اجتماعی است. هوش هیجانی یک سری از توانایی­ها ومهارت­های غیر شناختی است که توانایی فرد را در مقابله با فشارها و اقتضاهای محیطی افزایش می­دهد. (بارون[۱۷]، ۱۹۹۷)
دیدگاه برخی کارشناسان نشان دهنده این است که بهره هوشی به خوبی نمی­تواند از عهده توضیح سرنوشت متفاوت افرادی برآید که فرصت ها وشرایط مشابهی دارند. هوش عمومی (IQ) در فراز و نشیب­های زندگی به تنهایی نمی­تواند آمادگی زیادی در افراد برای مقابله صحیح ایجاد کند و لزوماً تضمین کننده رفاه، شخصیت اجتماعی و یا احساس شادکامی در زندگی نیست. در واقع تنها ۲۰ درصد موفقیت افراد به IQ بستگی دارد، و بقیه آن بسته به هوش هیجانی و هوش اجتماعی است. مطالعات اخیر نشان می­ دهند که موفقیت عمومی و بهزیستی در بزرگسالان به یادگیری چگونگی بکاربستن مهارت­ های هیجانی درخلال تحول و مواجهه مؤثر با بسیاری از چالش­های زندگی به منظور کاهش خطر بروز اختلالهای روانی وابسته است. (چرینس و آدلر[۱۸]، ۲۰۰۰)
موضوع دیگر که می­توان مطرح نمود این است که دلیل توجه زیاد به هوش هیجانی چیست؟ البته باید توجه داشت که اصطلاح جالب هوش هیجانی در این توجه بی­تأثیر نیست اما دلیل اصلی­اش این است که مطالعات جدید بیش از پیش ارتباط واضح میان عواطف­، شیمی مغز­، خوشبختی، سلامتی و موفقیت­های عمومی در زندگی را نشان می­دهد. عواطف وسیله صحبت بدنمان با ما است و به ما می­گوید که بدن برای سلامتی و خوشبختی به چه چیزی نیاز دارد. عواطف در طی میلیون­ها سال تغییر و اصطلاح تدریجی بشر برای کمک به کامیاب شدن و ادامه زندگی طراحی شده است. (استیوهن، ۱۹۹۰، به نقل از پارسا، ۱۳۸۳)
هوش و تعریف آن:
اصطلاح هوش صرفا نامی است که به فرایند ذهنی، فرضی و یا مجموعه رفتارهای هوشمندانه اطلاق می­ شود و نظریه­ های هوش عملاً نظریه­ های مربوط به رفتار هوشمندانه است. (ایکون[۱۹]، ۱۹۸۵؛ نقل از پاشا شریفی، ۱۳۸۱)
چنین رفتاری شامل توانایی­های مختلف و متغیر­های شخصیتی است که از فردی به فرد دیگر تفاوت می­ کند. بنابراین ارائه یک تعریف جامع و مانع از چنین مفهوم پیچیده­ای آسان نیست.(پاشا شریفی، ۱۳۸۱)
برداشت روان شناسان از کلمه هوش
برخی از متخصصان­، هوش را توانایی حل مسأله می­دانند. عده­ای دیگر آن را توانایی انطباق و یادگیری، براساس تجارب روزمره می­دانند. عده­ای نیز معتقدند در تعریف هوش بر­اساس این جنبه­ های شناختی، سایر ابعاد هوش مثل خلاقیت و هوش عملی و میان فردی نادیده گرفته می­ شود. اما مشکل این است که هوش برخلاف قد، وزن و سن، قابل مشاهده و انداره گیری مستقیم نیست. ما نمی­توانیم پوست سر آدم­ها را بکنیم و ببینیم چقدر هوش دارند. ما هوش را فقط به صورت غیرمستقیم و با مطالعه ومقایسه اعمال هوشمندانه­ی آدم­ها می­توانیم ارزیابی کنیم. (جان دبلیو سانتراک[۲۰]، ترجمه مهرداد فیروز بخت، ۱۳۸۳)
مطابق نظر سانتراک مؤلفه­ های اصلی هوش همان مؤلفه­ های اصلی فرایند­های شناختی یعنی حل مسأله، تفکرو حافظه هستند و تفاوت­های توضیحاتی آن، به دو مفهوم تفاوت­های فردی و سنجش بر می­گردد. تفاوت­های فردی به تفاوت­های پایدار و همیشگی آدم­ها با یکدیگر اطلاق می­ شود. به طور کلی تفاوت­های فردی در هوش را با آزمون­هایی که به ما نشان می­ دهند (آیا فلان شخص از دیگران بهتر استدلال می­ کند یا خیر؟) اندازه می­گیرند و در مورد آزمون­های متعارف هوش­، اختلاف نظرهایی هست. ولی فعلاً اختلاف نظرهای روان شناسان در مورد اندازه گیری هوش را نادیده می­گیریم و هوش را توانایی حل مسأله و انطباق و درس گرفتن از تجربه­ها در نظر می­گیریم.
دینه[۲۱] درتعریف هوش به قضاوت درست اشاره می­ کند. روان­شناسان دیگر هوش را توانایی تفکر انتزاعی، توانایی یادگیری، استعداد حل مسأله و توانایی سازگاری با موقعیت­های جدید می­دانند. به هر یک از تعاریف، انتقادهایی وارد شده است. سازگاری با محیط مسلمأ برای بقای موجود زنده امری اساسی است اما توانایی سازگاری مفهومی گسترده دارد که رفتار هوشمندانه بخشی از آن است از سوی دیگر تعریف ترمن[۲۲] از هوش به عنوان توانایی تفکر انتزاعی، همه ابعاد رفتارهای هوشمندانه را در بر نمی­گیرد، زیرا هرچند تفکر انتزاعی بخش مهمی از رفتار هوشمندانه است اما تمامی آن را شامل نمی­ شود، همچنین مفهوم عام هوش به عنوان توانایی یادگیری نیز در صورتی که نتایج حاصل از اجرای آزمون­های هوش به عنوان شاخص هوش تلقی شود تعریفی نادقیق است. زیرا نمره ­های حاصل از اجرای آزمون­های هوش با سرعت یادگیری تکالیف جدید همبستگی خیلی بالایی ندارد، هر چند با سطح یادگیری آنچه شخص قابلیت یادگیری آنرا داراست همبسته است (ایکن[۲۳]، ۱۹۸۵) و کسلر[۲۴]هوش را به عنوان استعداد شخصی برای درک جهان و برآورده ساختن انتظارات تعریف می­ کند(کلاین[۲۵] ،۱۹۹۱). به نظر هامفریز[۲۶] هوش عبارت است از خزانه مهارت­ های ذهنی آدمی (هامفریز، ۱۹۷۵؛ نقل از پاشا شریفی، ۱۳۸۱) بورینگ[۲۷] در سال ۱۹۲۳ عقیده داشت هوش چیزی است که آزمون­های هوش آن را اندازه ­گیری می­ کنند. (کلاین، ۱۹۹۱)
گرچه در تعاریف هوش که تو
سط روان­شناسان مختلف ارائه شده است توافق آشکار به چشم نمی­خورد اما گونه ­ای از هماهنگی را می­توان در تعاریف استنتاج کرد. در همه این تعاریف به نوعی استعداد اشاره شده است که در حل مسائل، مفید واقع می­ شود (پاشا شریفی­، ۱۳۸۱) همان طور که ملاحظه کردید هوش دارای تعاریف متفاوتی است اما به طور کلی هوش را مجموعه ­ای از توانایی­های شناختی نیز تعریف کرده ­اند که امکان کسب دانش و یادگیری و چگونگی حل مشکلات را فراهم می­سازد. (آقایار و شریفی، ۱۳۸۵)
چهار مهارت هوش هیجانی (عاطفی) یا هوش اجتماعی:
- خود (Self)
-دیگران (Others)
- آگاهی (Awareness)


فرم در حال بارگذاری ...

« تحقیقات انجام شده درباره جایگاه نظم عمومی در باب نکاح و طلاق در نظام حقوقی ایران- فایل ...فرهنگ اصطلاحات عرفانی گلشن راز و شرح آن ها بر اساس کشف المحجوب، ... »
 
مداحی های محرم