در طی دهههای گذشته مقالات متعددی در ارتباط با موضوع رابطه صادرات و رشد اقتصادی در کشورهای مختلف انجام شده است. این ادبیات تجربی را می توان در ۳ گروه طبقه بندی کرد:
- یک گروه از مطالعات بر اساس ر وش تابع تولید پایه ریزی شده اندکه در این مطالعات صادرات به عنوان یک نهاد ه تولیدی مطرح شده است .
-گروه دوم براساس درجه مطلوبیت و همبستگی مقطعی در چارچوب الگوی دو متغ یره پایهریزی
شده است.
-گروه سوم که جدیدترین مطالعات را در بردارد، براساس تست علیت و تست همجمعی و تست
ریشه واحد صورت گرفته است .
مطالعات اغلب نتایج متضادی را گزارش کرده اند . بنابراین بر اساس گزارشات داده شده، نتایج مطالعات گروه اول ودوم فرضیه صادرات - رشد اقتصادی را تایید کرده اند. در مقابل مطالعات گروه سوم که براساس تستهای علیت میباشد، این فرضیه را تایید نمیکند. البته تعدادی استثنائات در میان همه مطالعات وجود دارد. برای مثال بهمنی اسکویی(۱۹۹۱) در مطالعه خود درمورد ۸ کشور کمتر توسعه یافته نتیجه گیری کرد که یک علیت دو طرفه میان صادرات و رشد اقتصادی وجود دارد.
برای صادرات – رشد اقتصادی استدلالهای تئوریکی به این صورت بیان میگردد:
افزایش تقاضا برای صادرات انگیزههایی را برای تخصصی شدن در یک بخش صادراتی، اقتصادهای اندازه و تخصیص مجدد منابع از بخش های غیرتجاری با کارایی کمتر به بخش تجاری صادرات با کارایی بالاتر را منجر می شود. که در نهایت منجر به افزایش بهرهوری و رشد تولید میگردد. بطور ویژه، استدلال شده که صادرات بالاتر، دستیابی به تکنولوژیهای پیشرفته را افزایش میدهد و همچنین مهارتها، یادگیری بر اساس آموزش و تجربه، تکنیکهای مدیریتی و فعالیتهای ا قتصادی کارآفرین را تشویق کرده و به حل مشکلات مربوط به ارز خارجی کمک می کند (ریپاس و کریستوپلاس ،۲۰۰۵).
۲-۲-۲-۸ محرکها و برانگیزانندههای صادرات
روند جهانیشدن تجارت موجب می شود که شرکت ها به تدریج در فرایند صادرات درگیر شده و به بازارهای جهانی روی آورند. البته باید در نظر داشت که انگیزه ها و محرکهای شروع به صادرات برای شرکتهای مختلف متفاوت میباشد. در بررسیهای مربوط به انگیزه های صادراتی که بر تصمیم شرکتها بر شروع فعالیتهای صادراتی و یا حفظ و تداوم این فعالیتها تأثیر می گذارد، میتوان دو رویکرد را دنبال نمود. اولین رویکرد در رابطه با این موضوع است که آیا تصمیم به صادرات در ابتدا توسط عوامل داخلی شرکت اتخاذ می گردد یا اینکه این تصمیم منشأ خارجی دارد (ابراهیمی و همکاران، ۱۳۷۸). نتایج نشان می دهند که بیشتر شرکتها اهمیت محدود و اندکی را برای محرکهای صادراتی که به واسطه سیاستهای صادراتی دولت قائل میگردند. با این حال بایستی به یادداشت که در ادبیات مربوط به بازاریابی صادراتی نقش دولت به عنوان یک عنصر کلیدی در تصور مدیر از بین المللی شدن شرکت (وارد شدن به فرایند صادراتی یا وارد نشدن) در نظر گرفته شدهاست، چه این نقش به نظر مدیران بازدارنده باشد، چه نقشی تسهیل کننده. محرکهای صادراتی از دید برخی از محققین به عنوان مهمترین و پویاترین عناصر در تعیین رفتار صادراتی شرکتها مطرح گردیدهاند. در ادبیات بازاریابی صادراتی چند تئوری وجود دارد که به تشریح محرکهای صادرات می پردازد. انگیزش به همراه تجربه، رشد، نوع شرکت و رفتارهای صادراتی مهمترین متغیرهایی هستند که در رابطه با توسعه صادراتی مورد بررسی ارتباط میان میزان انگیزش مانع « بردلی » . قرار گرفتهاند صادراتی)، سبک شناختی و رشد شرکت را مورد بررسی قرار داد(فیشر و یوری، ۱۳۷۵) آقای جونز بیان کردهاست که انگیزش شرح میدهد که چگونه رفتاری از فرد سر میزند، چگونه تقویت می شود، آن رفتار چگونه حفظ میگردد، جهت مییابد و در نهایت متوقف بیان کردهاست که انگیزش فرآیندی « وروم » می شود. به علاوه است که تعیین کننده انتخابی است که فرد از میان گزینه های مختلف موجود انجام میدهد. موضوع مشترک در دو تئوری بالا این است که انگیزش در رابطه با عواملی است که رفتار فرد را تقویت می کند، به آن رفتار جهت میدهد و آن رفتار را تداوم میبخشد. به علاوه این مطالعات تفاوت های عمدهای را بین اینکه چگونه افراد از طریق محرکهای مختلف میتوانند تحریک شوند و میزان تأثیری که هر یک از این محرک ها بر رفتار میتوانند داشته باشند را نشان میدهد. تئوری دیگری که در این مورد وجود دارد تئوری شناخت« پورتر و لاولر » انگیزش است که مبنای تئوری انتظار ارزش میباشد. این تئوری عنوان می دارد که انتظارات، اعتقاداتی هستند که فرد آنها را نگه داشته، منجر به برخی پیامدهای بعدی میگردد. از سوی دیگر ارزش به معنای ارزش مثبت یا منفی است که فرد در مورد تحقق پیامدها قائل می شود و این تأثیرات مشترک به انگیزش فرد منجر می گردد. اهمیت تئوری ارزش انتظار را در مدیریت « بودلی و کخ » صادرات مورد بررسی قرار داده و نتایج زیر را مشاهده کرده اند:
۱) مدیران در میان نتایج مختلفی که به طور بالقوه وجوددارد توجیحات خاص خود را دارند.
۲) مدیران درباره احتمال اینکه یک تلاش از جانب آنها منجر به رفتار مطلوب یا عملکرد مطلوبشان گردد انتظاراتی دارند.
۳) مدیران درباره احتمال اینکه برخی پیامدها منجر به رفتارهای خاصی می شود انتظاراتی دارند.
۴) واکنشی که فرد بر می گزیند تحت تأثیر انتظارات و ترجیحاتی است که وی در موقعیتی معین دارد.
با توجه به تئوریهای بالا میتوان گفت محرک های صادراتی را می شود در هر مرحله از انجام صادرات به کار برد. چه در مرحله قبل از شروع صادرات و چه در مراحل میانی و چه زمانی که نسبت به صادرات تعهد ایجاد شده است. بین عواملی که منجر به « بایکلی » در بررسی این مبحث شروع صادرات میشوند و عواملی که تعهد به صادرات را در مراحل پیشرفته صادرات منجر میگردند، تفاوت قائل شده است.
در پاسخ به این سؤال که چه عواملی ممکن است شرکتهای کوچک و متوسط را تشویق به صادرات نماید، تحقیقات زیادی سیمونز و » صورت گرفته است(لطفی، ۱۳۷۹). البته اولین کارها توسط انجام شد. یافتههای این محققان نخستین و یافتههای « اسمیت تحقیقاتی سال های اخیر بیان می کنند که عناصر مؤثر بر آغاز فعالیتهای صادراتی میتوانند در خارج از مرزهای سازمان باشند بنابراین پدیده های خارجی از قبیل تغییرات محیطی یا دیگر آثار مشابه غیرمستقیم ممکن است توضیح دهنده محرک های صادراتی باشد. درحالی که در مراحل بعدی صادرکنندگان اثرعوامل داخلی و عینی را بیشتر می دانند. البته محققان مکتب خلاقیت که در مورد صادرات به تحقیق پرداخته بودند میان عوامل خارجی مؤثر بر شروع صادرات و متغیرهای داخلی (شرکت) که می توانند توضیح مهمی برای درک فرایند تصمیم به شروع صادرات باشند، تمیز قائل شدند. این محققان عنوان کردند که صادرات بخشی از یک تعهد داخلی شرکت در رابطه با انجام هر گونه فعالیت است یعنی اینکه این محققان به طور کلی رخدادهای مربوط به شرکت را به عوامل داخلی آن منسوب میدانستند در تحقیق خود در مورد « لئونیداس لئونیدو » همچنین نشان داد که « محرک های صادراتی از دیدگاه غیرصادرکنندگان فاکتورهای کلیدی مؤثر بر شروع صادرات عواملی هستند که ماهیت خارجی و تأثیرگذار دارند و نه داخلی و انفعالی، همچون دریافت سفارش های ناخواسته که مهمترین و تأثیرگذارترین عامل در تحریک شرکتها به آغاز فعالیتهای صادراتی است. از دیدگاه او دومین و سومین عوامل مهم عبارتند از موجود بودن ظرفیت مازاد تولید در سازمان و نیز وجود فرصتهای محدود تجاری در بازارهای داخلی آنچه می توان عنوان کرد این است که شرکت ها به دلایل مختلف داخلی و یا خارجی اقدام به شروع صادرات می کنند. اما آنچه در مسیر توسعه صادرات اولویت بیشتری دارد، تداوم صادرات یا به عبارت دیگر تعهد به صادرات در میان شرکتها میباشد. این موضوع در بر گیرنده عوامل زیادی است که شامل مشکلات و محدودیتهای صادراتی و عوامل تأثیرگذار بر عملکرد صادراتی میباشد(کیانی و حسوند، ۱۳۷۸).
۲-۲-۲-۹ موانع، مشکلات و محدودیتهای صادرات
بسیاری از عوامل ساختاری، رویه ای، عملیاتی، رفتاری و … هستند که باعث میگردد تولید کنندهها در اقدام به امر صادرات، توسعه آن و نیز حفظ توان صادراتی خود ناتوان بمانند. برخی موانع صادراتی شرکتها ریشه داخلی داشته در حالی که برخی دیگر از موانع صادراتی ناشی از محیط خارجی شرکت هستند. از طرف دیگر می توان موانع را از نظر ذهنی، عینی بودن نیز تقسیم کرد. در این صورت چهار دسته موانع داخلی عینی، داخلی ذهنی، خارجی عینی، خارجی ذهنی وجود خواهد داشت. اما نه تنها ماهیت این موانع بلکه تواتر، اهمیت و شدت و ضعف آنها در هر کدام از مراحل مربوط به فعالیت های صادراتی شرکت می تواند متفاوت باشد. حل موانع صادراتی برای شرکتها در مراحل اولیه صادرات از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا اگر شرکتها نتوانند در همان مراحل اول به این موانع به صورت مناسب واکنش نشان دهند، برای همیشه فعالیت های صادراتی را کنار خواهند گذاشت. البته شرکتهای مختلف در یک مرحله واحد ممکن است موانع متفاوتی را مقابل خود متصور شوند. می توان گفت دانش اندک از بازارهای بالقوه جهت توسعه فعالیت های صادراتی و نیز فقدان منابع مالی لازم برای بررسی بازارهای خارجی از مهمترین عوامل بازدارنده صادرات است(کیانی و حسنوند، ۱۳۷۸). در ادامه تحقیقاتی که به بررسی موانع صادراتی پرداخته اند آورده شده است. مهمترین عوامل بازدارنده شرکتها « آلراندریدز » در تحقیق در شروع فعالیتهای صادراتی شامل وجود رقابت شدید خارجی، فقدان دانش و اطلاعات کافی در مورد صادرات، درک ناکافی از رویه های پرداخت صادراتی و مشکلات مربوط به یافتن بازارهای صادراتی شناسایی شده اند.نیز نشان داد که ناتوانی شرکت ها « ویلکینسون و بارت » تحقیق در دستیابی به قیمت های رقابتی در مقابل شرکتهای خارجی و نیز هزینه های بالای حمل و نقل در فروش کالا به بازارهای خارجی موانع مهم پیش روی شرکت ها برای صادرات هستند. نشان دادند که مهمترین « یو و تسنگ » در تحقیق دیگری موانع موجود برای صادرات عبارتند از فقدان دانش و اطلاعات در مورد بازارهای خارجی، دانش محدود تجاری در میان پرسنل و نامناسب بودن قیمت و کیفیت برای نیازهای این بازارها. صادرات در شرکتها مربوط به ناکافی بودن منابع برای بازاریابی صادرات، مسائل مربوط به دستیابی استانداردهای کیفی و ایجاد یک طرح و تصویر مناسب برای بازار خارجی و مسائل مربوط به سازماندهی ضعیف و کمبود کارکنان شایسته برای مدیریت فعالیت های صادراتی، ناتوانایی مالی و نبود اطلاعات کافی درباره بازارهای خارجی و موانع خارجی شامل عملکرد کاملاً تفاوت مشتریان خارجی، ناآشنایی با رویه ها و فعالیت های کاری، موانع تعرفه ای و قوانین مربوط به واردات کشورهای دیگر، نیروهای رقابتی، نرخ تورم و محدود بودن عرضه بعضی از پولها است. مانع صادراتی را بررسی « یانگ » در تحقیق دیگری نمودند و ۵ عامل را عمده تشخیص داد که عبارت بودند از: تفاوت بازاریابی نسبی، اطلاعات مربوط به صادرات و بازار، فقدان منابع داخلی، نبود منابع شخصی و موانع محیطی. بر ماهیت پویا و در حال تغییر موانع « بایکلی و تزار » تحقیق صادراتی تأکید کردند و نشان دادند که هر چقدر شرکتها بیشتر درگیر امر صادرات می شوند، مشکلات پیش روی خود را بیشترمرتبط به عدم درک مناسب از فعالیت های تجارت خارجی می کنند(قربانی، ۱۳۸۱). البته برخی از تحقیقات نیز بین موانعی که صادرکنندگان و غیر صادرکنندگان ادراک می کنند تفاوت قائل شده اند که به مروری اجمالی از این دست تحقیقات میپردازیم: در تحقیق خود به وجود تفاوت میان صادرکنندگان و غیر صادرکنندگان در موانعی که برای صادرات تصور می کنند تأیید کرد. عمده موانع پیش روی غیرصادرکنندگان نگرانیهای آنها در مورد کمبود اطلاعات درباره صادرات، تماس های محدود با بازارهای خارجی و ایرادهای فردی و شخصی بودند، در واقع مشکل عمده، محدودیت اطلاعات در مورد بازارهای خارجی بوده که بر عدم اطمینان موجود در زمینه انجام فعالیتهای تجاری مؤثر واقع می شود. مشکلات مربوط به صادرکنندگان فعال ظاهراً ماهیت عملیاتی داشته، مقدمتاً مربوط به متغیرهای خارجی از قبیل پیچیدگیهای زیاد کارهای اداری و سازمانی، تأخیر در پرداخت خریداران خارجی و نیز شرایط نامناسب اقتصادی در این بازارها بود.
۲-۳ پیشینه پژوهش
۲-۳-۱پیشینه داخلی:
- اسماعیلی وحسنپور کاشانی (۱۳۹۳)، در پژوهشی با عنوان بررسی رابطه میان صادرات و رشد اقتصادی با بهره گرفتن از الگوی همجمعی بررسی چگونگی تاثیر صادرات بر رشد اقتصادی بخش کشاورزی در دوره زمانی ۱۳۸۱ و اشتغال نیز مورد بررسی GDP باشد که در کنار آن تاثیر متغیرهای دیگری نظیر سهم سرمایه گذاری در برای بررسی ( ARDL) قرار گرفتهاست . در این راستا الگوی همجمعی خود توضیح با وقفههای توزیعی رابطه کوتاهمدت و بلندمدت میان متغیرهای صادرات و ارزش افزوده بخش کشاورزی به کارگرفته شدهاست. نتایج نشان داده که رابطه تعادلی مثبت و معنیداری میان متغیرهای صادرا ت و ارزش افزوده بخش کشاورزی وجود دارد . این نتایج از فرضیه صادرات–رشد تبعیت کرده و بر توسعه و گسترش صادرات جهت افزایش ارزش افزوده بخش کشاورزی و در نهایت رشد اقتصادی کل کشور تاکید می نماید.
- دعایی و بختیاری (۱۳۸۶) در تحقیقی با عنوان تاثیر فرهنگ بازار محوری بر عملکرد بازارگانی شرکت های قطعه ساز خودرو مشهد به تاثیر فرهنگ بازار – محوری بر عملکرد بازرگانی شرکت های قطعه ساز خودرو در مشهد را بررسی کرده اند . نتایج تحقیق نشان می دهد که بین فرهنگ بازار – محوری و عملکرد بازرگانی ، رابطه مثبت وجود دارد.
- سرایی (۱۳۸۷) در تحقیقی با عنوان بررسی آمیخته بازاریابی در شرکتهای صادر کننده قطعات خودرو و ارائه الگوی مناسب به بررسی ساختار آمیخته بازار یابی در شرکتهای صادر کننده پرداختهاست . نتایج تحقیق نشان میدهد که نوع مواد اولیه ، طراحی مناسب ، کیفیت بالا ، قیمت گذاری کالا با توجه به عوامل داخلی و خارجی، روشهای منطقی و صحیح حمل کالا، و عملیات غیر مستقیم، از جمله عواملی هستند که موجب تسریع در صادرات می شوند.
- ارجمند نژاد (۱۳۷۷) در تحقیقی با عنوان بررسی موانع صدور قطعات یدکی خودرو از ایران به برسی موانع صدور قطعات یدکی خودرو از ایران پرداختهاست. ازجمله محدودیت هایی که در این زمینه وجو دارد عبارت اند از ۱. قوانین و مقررات کشور در زمینه صادرات ۲. کمبود حمایتهای دولت و دستگاه های ذیربط ۳. تعدد مراکز تصمیم گیری در زمینه صادرات ۴. کمبود امکانات مالی صادر کنندگان ۵. کمبود پرسنل ماهر در زمینه صادرات ۶. موانع موجود در کشورهای هدف ۷. عدم توجه به بازاریابی و تبلیغات ۸. ضعف کالاهای ایرانی در رقابت با محصولات خارجی ۹. طولانی بودن تشریفات اداری صادرات .
- رنجبریان و همکاران (۱۳۹۱)، در پژوهشی با عنوان نقش آمیخته بازاریابی در توسعه صادرات قطعه سازی خودرو به بررسی عوامل موثر بر توسعه صادرات صنعت خودرو سازی با تاکید بر بازاریابی در شرکت های قطعه سازی تهران آغاز شددر این تحقیق ۱۱۵ پرسش نامه بین مدیران شرکتهای تولید کننده قطعات خودرو توزیع شد.نتایج تجزیه و تحلیل داده ها حاکی از آن است که صنعت قطعه سازی خودرو توانائی ارائه محصولات جدید و توانایی رقابت با محصولات مشابه خارجی را از لحاظ کیفیت و طراحی قطعات ندارد.همچنین نتیجه تحقیق نشان میدهد که تاکید بر آمیخته ترفیع می تواند موجب افزایش صادرات در صنعت خودرو سازی گردد.
- صادقی و همکاران(۱۳۹۱)، در پژوهشی با عنوان ارائه مدل عوامل اصلی موفقیت در صادرات از دیدگاه صادرکنندگان در ایران، به بررسی متغییرهای تاثیر گذار در افزایش صادرات در ایران انجام گرفته که هدف این پژوهش شناسایی متغیرهای تاثیرگذار در صادرات میباشد. در این تحقیق تلاش شده است تا عوامل موثر در افزایش صادرات از دیدگاه صادرکنندگان ایران تحت مدلی ارائه گردد که در نهایت این مدل شامل چهار عامل اصلی تاثیرگذار برصادرات میباشد که عبارتند از:
عامل فردی (تحصیلات، تجربه، دانش صادراتی، روابط عمومی)، عامل اقتصادی (بازارهای صادراتی، یارانههای دولتی، قیمت گذاری صادراتی، بازاریابی صادراتی)، عامل محیطی (قوانین و مقررات، فرهنگ، تکنولوژی، ارتباطات غیررسمی، عوامل سیاسی)،عامل جانبی محصول (طراحی و بستهبندی، کیفیت محصولات، ضمانت و خدمات پس از فروش، کانالهای توزیع، برند محصولات). داده های این تحقیق با بهره گرفتن از روش تصادفی ساده از بین صادرکنندگان در سطح کشور در بازه زمانی اوایل دیماه ۱۳۸۸تا اواخر مهرماه ۱۳۸۹ (حدود ده ماه) از طریق پرسشنامه و مصاحبه جمع آوری و روش تحقیق به کار رفته در این پژوهشروش تحقیق همبستگی چند متغیره و روش تحلیل داده ها روش تحلیل عاملی درجه دوم میباشد.تجزیه و تحلیل نتایج نشان میدهد که در بین عوامل موثر بر افزایش صادرات از دیدگاه صادرکنندگان به ترتیب عامل محیطی به ترتیب متغیرهای (قوانین و مقررات، فرهنگ، ارتباطات خاص، تکنولوژی، عوامل سیاسی)، عامل جانبی محصول به ترتیب متغیرهای (ضمانت و خدمات پس از فروش، کانالهای توزیع، کیفیت محصول، برند، طراحی و بسته بندی)، عامل فردی به ترتیب متغیرهای (روابط عمومی، دانش صادراتی، تحصیلات، تجربه کاری) و در نهایت عامل اقتصادی به ترتیب متغیرهای(بازاریابی صادراتی، یارانههای دولتی، قیمت گذاری صادراتی، بازارهای صادراتی) دارای اهمیت و تاثیر میباشند.
-ناطق و نیاکان (۱۳۸۷)، در پژوهشی با عنوان بستر سازی توسعه صادرات با تاکید بر محدودیتها، محرکها و عملکرد صادراتی به اهمیت فوق العاده صادرات برای بنگا های داخلی به مروری جامع بر مباحث صادرات پرداخته است .این مباحث شامل مروری بر محرکها و انگیزه های شرکت ها برای شروع به صادرات، موانع و مشکلات پیش روی صادرکنندگان و در نهایت مدلهای عملکرد صادراتی که بیان کننده عوامل تأثیرگذار بربهبود عملکرد صادراتی میباشند، هستند. هدف نهایی در این مقاله دستیابی به چارچوبی مناسب درجهت بسترسازی توسعه صادرات با جمع بندی از نتایج تحقیقات قبلی در قالب رویکردی جامع می باشد .
۲-۳-۲پیشینه خارجی
-لی و تای[۱۷] (۲۰۰۹) تحقیقی با عنوان ارتباط عوامل ادراکی و کاربردی کیفیت محصول انجام دادند که هدف از آن ، استانداردسازی بازاریابی در صنعت خودرو قزاقزستان، به عنوان یک بازار در حال ظهور بود. بر اساس نتایج این تحقیق، خصوصیات محصولات، تاثیر متفاوتی بر ارزیابی مشتریان از کیفیت محصول دارد. در نتیجه، بیش از استاندارد کردن محصولات، شرکتهای چند ملیتی بایستی از ارتباطات بازاریابی استراتژیک بهرهمند باشند و این کار را از رهگذر تطبیق با ارزشها، تجربیات و نیازهای متفاوت مشتریان در برابر محصولات جهانی به خصوص در بازارهای نو ظهور انجام می دهند.
- جوهری و پتیسون[۱۸] (۲۰۰۸ ) راهبردهای بومیسازی واحدهای تابعه خودروسازی در تایلند را مورد بررسی قرار دادهاند و نشان می دهند بر خلاف اعتقاد شرکتهای بین المللی که استراتژی های بومیسازی را تسهیل کننده فرایند تطبیق با محیط بازار محلی میدانند ، این شرکتها طیف وسیعی از استراتژی های بومیسازی را با هدف دستیابی به منافع چند گانه اجرا مینمایند. نتیجه این تحقیق ، شناسایی ۹ حوزه بومیسازی بود: بومیسازی تصمیم گیری راهبردی، ایجاد و بهره برداری از یکپارچگی دانش بومی، آرایش منابع انسانی بومی، بومیسازی تحقیق و توسعه، بومیسازی محصولات، استفاده از شبکه های عرضه بومی، انطباق با فرایندهای تولید، آرایش بومی سود واحدهای تابعه، و بومیسازی تصویر ذهنی شرکتها. این استراتژیها به صورت متوالی جهت ایجاد ارزش از طریق سیستمی، از منافع چند گانه نظیر : توانایی مدیریت جهت درک و اداره عدم اطمینان در محیط عملیاتی، اتخاذ تصمیمات آگاهانه جهت پاسخگوئی به چالشهای توسعه کارای خطوط مونتاژ و سیستمهای بازاریابی بومی، کاهش هزینه، درجه بالای تعهدات توسط کارکنان بومی، شخصیسازی محصول و تصویر ذهنی مناسبتر به عنوان یک شرکت شهروند خوب.
- رحمان (۲۰۰۳)، طی بررسی ۱۲ شرکت استرالیایی، مدلی جهت ارزیابی جذابیتهای بازار هدف ارائه کرده است. در این مدل جذابیت به دو بخش جذابیت اندازه بازار و جذابیت ساختاری تفکیک شده است. جذابیت انداه بازار، بیانگر جذابیت وجود بازاری بالقوه برای محصولات است که متاثر از شاخص های کلان، شاخص های سطح خرد و توانمدیهای تجاری بنگاه میباشد. در این مدل، اگر بازاری از لحاظ اندازه دارای جذابیت نباشد، رد میگردد و در صورت دارا بودن جذابیت اندازه، جذابیت ساختاری آن نیز مورد بررسی قرار میگیرد. جذابیت ساختاری نیز خود بر اساس شاخص های هزینه، تطبیق ساختار، خطمشی ورود به بازار و خط مشی بنگاه مورد ارزیابی قرار میگیرد. سیمکین[۱۹] و دیب (۱۹۹۸) در بررسی خود معیارهای مختلفی را در انتخاب بازارها و استراتژیهای مورد استفاده در بازارهای هدف مورد مطالعه قراردادند. معیارهای سودآوری، رشد بازار و اندازه بازار به عنوان معیارهایی که بیشتر مورد استفاده شرکتها قرار میگیرند، شناخته شده اند. استراتزی کیفیت خدمات، استراتژی حفظ مارک تجاری، استراتژی هزینه کمتر، استراتژی تمایز محصول و استراتژی سهم بازار از استراتژی های مورد استفاده شرکتها در مطالعه این محققین هستند.
- ریسک پاترسن و شوهام[۲۰](۲۰۰۲) در پژوهش مدلی را ارائه دادند که سه متغییر طرز تلقی صادراتی، موانع صادراتی و حمایت مدیریت را به عنوان سه متغییر موثر بر عملکرد صادراتی معرفی نمودند.دو متغییر اول علاوه بر تاثیرگذاری مستقیم خود بر متغییر حمایت مدیریت به طور غیر مستقیم بر عملکرد صادراتی تاثیر میگذاشتند.
- کخ[۲۱](۲۰۰۱) پس از بررسی ادبیات موضوع، مدلی جهت ارزیابی و انتخاب بازارهای هدف صادراتی ارائه کردهاست. در مدل این تحقیق متغییرهای انتخاب بازار به سه دسته متغییرهای داخلی، خارجی و ترکیبی تقسیم بندی شده اند. نگرش استراتژیک بنگاه ، اهداف استراتزیک بنگاه مرله بین المللیشدن ، توان رقابت بین المللی بنگاه ، تجربه انتخاب بازار بین المللی، روش های محاسبه ریسک و بازده و کنترل هزینه های بازاریابی، متغیرهای داخلی این مدل را شامل میشوند. پتانسیل بازار، رقابتی بودن بازار و ریسک بازار متغییرهای خارجی هستند. منابع در دسترس ، تطبیق با پرتفوی تجاری بنگاه، بهینهکردن روش گسترش بازار، شباهت بازار خارجی وشبکه سازی نیز متغییرهای ترکیبی این مدل را تشکیل می دهند.
دیل و همکاران[۲۲] (۲۰۰۰)، در پژوهشی به بررسی تاثیر عوامل ویژگیهای شرکت(اندازه شرکت میزان موانع ورود درک شده و سالهای اشتغال شرکت در کسب و کار) صلاحیت شرکت(تجزیه صادراتی) و استراتژی های بازاریابی صادرات (تمرکز بر بازار در مقابل متنوع بودن و همچنین فعال بودن در مقابل انفعالی عمل کردن) بر عملکرد صادراتی شرکت پرداختند.
شوهام [۲۳](۲۰۰۰) در پژوهشی با تقسیم بندی شرکتهای صادرکننده به سه دسته مدافعین تحلیلگران و جویندگان (علاقهمندان) متغییرهای متنوعی را در هریک از این انواع شرکتها که بر عملکرد صادراتی بودند معرفی نمودند. آنها در تحقیقات خود به این نتیجه رسیدند که در شرکتهایی از این نوع تحلیلگر میان تولید کالای جدید، مدیریت تولید گرایش بازار و استراتژی های کنترل از یک سو و عملکرد صادراتی از سوی دیگر رابطه معناداری وجود دارد.
کیگان[۲۴] (۱۹۹۹) سه معیار اساسی جهت ارزیابی بازارهای هدف جهانی معرفی کرده است. اندازه فعلی بازارو رشد بالقوه مورد انتظار آن، رقابت بالقوه در بازار، و سازگاری بازار هدف با اهداف کلی شرکت و امکان دسترسی به آن از معیارهای ارزیابی بازارها میباشند. بر این اسا س ، معیار اول بیان می دارد که آیا بازار مورد نظر به اندازه کافی بزرگ استتا فرصتی جهت کسب سود برای شرکت تلقی گردد؟ اگر بازار در حال حاضر به اندازه کافی بزرگ نیست ، آیا دارای رشد بالقوه کافی می باشد و با توجه به راهبرد دراز مدت شرکت ، جذابیت دارد؟ معیار دوم بیان میدارد که باید از فعالیت در بازار یا بخشی از بازار که در آن رقابت فشرده است ، باید اجتناب شود و معیار سوم به سازگاری بازار با اهداف کلی شرکت و امکان دسترسی موفقیت آمیز به آن اشاره دارد.
فصل سوم
روششناسی پژوهش
۳-۱مقدمه
تحقیق عبارت است از فرایند جستجوی منظم برای مشخص کردن یک وضعیت نامعین. تحقیق فرایند پویا برای حل مسائل و دستیابی به راه حل مشکلات میباشد. بشر از دیر باز به دنبال شناخت پدیده ها بوده است و از همان زمان مباحثی پیرامون روش شناخت در ذهن وی قرار گرفته است. پایه هر تحقیق “روش شناخت یا روش تحقیق"است. روششناسی مبحثی است که به بررسی روشهای شناخت در علوم می پردازد. روش تحقیق، مجموعه ای از قواعد، ابزار و راههای معتبر (قابل اطمینان) ونظام یافته برای بررسی واقعیتها، کشف مجهولات ودستیابی به راه حل مشکلات است(سرمد ودیگران،۱۳۸۳ : ۳۶). هر تحقیق و پژوهش با یک مساله آغاز میگردد. مساله تحقیق موجب ایجاد سوالاتی در ذهن محقق گردیده و به ارائه فرضیه منجر می شود. بنابراین وظیفه اصلی واساسی هر محقق، بررسی و پژوهش جهت تائید یا رد فرضیات میباشد. جهت پاسخگویی به سوالات تحقیق و نتیجه گیری در خصوص فرضیات، داده های جمع آوری شده در خصوص تحقیق، ورودی اساسی وپایه تحقیق میباشد و در نهایت محقق بایستی با توجه به داده های گرد آوری شده، در خصوص رد یا تایید فرضیات وپاسخگویی به سوالات تحقیق اقدام نماید. اما همانگونه که آشکار ومشخص میباشد، داده ها اطلاعات خام و غیر قابل اتکائی میباشند که جهت تبدیل شدن به اطلاعات قابل استفاده بایستی تحلیل گردند، تا با تبدیل داده ها به اطلاعات بتوان اقدام به تصمیم گیری نمود. لذا در این فصل به بررسی چگونگی گردآوری داده ها و تحلیل آنها جهت استفاده از داده های خام در راستای فرضیات تحقیق پرداخته می شود. همچنین تعریف وتفصیل مفاهیم اساسی همچون (جامعه آماری، نمونه گیری و…) ارائه گردیده و مفاهیم اساسی فوق برای تحقیق حاضر بررسی میگردد
۳-۲نوع تحقیق
درهرتحقیق ابتدا باید نوع، ماهیت، اهداف تحقیق ودامنه آن معین گردد تابتوان بااستفاده ازقواعد و ابزار و از راههای معتبر به واقعیتها دست یافت. فراید تحقیق فرایندی است که طی آن محقق می کوشد با پردازش علمی ومنظم داده ها،فرضیه های خودرا به بوته آزمایش بگذارد.روش مورد استفاده درتحقیق جهت آزمون فرضیه ها برپایه استدلال قیاسی استوار است که از تحلیل مطالب نظری وتجربی ناشی می شود (نادری وسیف نراقی،۱۳۷۸).تحقیق یا پژوهش را بر حسب هدف میتوان به سه شکل ۱) تحقیق بنیادی ، ۲) تحقیق کاربردی ۳) تحقیق توسعهای دستهبندی کرد. روش تحقیق مزبور ازلحاظ هدف کاربردی است. هدف تحقیقات کاربردی توسعه دانش کاربردی دریک زمینه خاص است.به عبارت دیگر تحقیقات کاربردی به سمت کاربرد عملی دانش هدایت می شود(سرمد ودیگران،۱۳۸۵). پژوهش کاربردی، پژوهشی است که نتایج حاصل از آن در رفع نیازها و حل مشکلات به کار آید. بنابراین، هدف این نوع تحقیات، کاربست نتایج (به کارگیری آنها) در حل مسائل و مشکلات خاص در جامعه میباشد.در واقع پژوهشهای کاربردی، پژوهشهایی هستند که در آنها نظریهپردازی وجود ندارد. ازجنبه گردآوری داده ها ازنوع همبستگی است. به دلیل آنکه دراین تحقیق به دنبال یافتن وجود رابطه بین متغیرها درسطح سنجش نسبی ونوع رابطه میباشد. دراین تحقیق مقیاس اندازه گیری داده ها مقیاس نسبی است. مقیاس نسبی بالاترین ودقیقترین سطح اندازه گیری راارائه میدهد.این مقیاس علاوه بر دارا بودن کلیه ویژگیهای سایرمقیاسها، ازصفرمطلق برخوردار میباشد(صالحانی وصدیقانی،۱۳۸۴ ).
۳-۲-۱-قلمرو تحقیق
قلمرو تحقیق شامل سه بعد مختلف، به شرح زیر میباشد:
۱.قلمرو موضوعی:دراین تحقیق تاثیرپذیری متغیر وابسته صادرات و انتخاب بازار هدف ازمتغیرهای مستقل منابع در دسترس، فاصله نهادی بین کشورها و سرعت ورود به بازار هدف بررسی می شود.
۲.قلمرو زمانی:این تحقیق ۱۳۹۳-۱۳۹۴ تدوین گردیده است.
۳.قلمرو مکانی:قلمرو مکانی تحقیق را کلیه مدیران و مسئولان در امر صادرات در شرکت مپنا (مدیریت پروژهای نیروگاهی ایران) تشکیل میدهد.
۳-۲ -۲طبقه بندی متغییرها بر اساس نقش آنها در پژوهش
متغییر مستقل: در هر فرضیه، متغییر مستقل، متغییری است که بر روی متغییر دیگری تاثیر می گذارد.بنابراین، متغییر مستقل متغییر علت میباشد و به طور طبیعی در بررسی رابطه بین متغییرها، متغییر مستقل، متغییر مستقل از قبل وجود دارد که با تغییرات خود موجب تغییر در متغییری می شود که متغییر وابسته نام دارد پس متغییر مستقل متغییری است که از قبل وجود دارد (قبل از متغییر وابسته).در واقع متغییر مستقل، در فرضیه نقش علت مفروض را دارد.بنابراین، نقش اثرگذار دارد و معمولا علامت آن در معادلات به صورت X است.
متغییر وابسته: معمولا در تحقیقات، مطالعه محقق بر روی متغییر وابسته متمرکز میباشد.به عبارت دیگر، در عمل و در مرحله برخورد با مسئله، پژوهشگر مشاهده می کند که متغییری تغییر می کند، اما نمیداند علت این تغییر یا علت اصلی این تغییر چیست و نیز قادر نیست این تغییرات را پیش بینی کند.بنابراین، متغییر وابسته متغییری است که تغییرات آن وابسته به متغییر مستقل میباشد و حالت معلولی دارد.بنابراین محقق سعی می کند ابتدا در مطالعه مقدماتی با محور قراردادن متغییر وابسته، متغییر یا متغییرهای مستقل را شناسایی نموده و سپس با دستکاری متغییر مستقل، تغییرات متغییر وابسته را بررسی نماید.متغییر وابسته در فرضیه نقش معلول را دارد بنابراین اثرپذیر است و زمانی تغییر می کند که متغییر مستقل در فرایند آزمایش نقش خود را ایفا کرده باشد.
در این پژوهش متغییر های مستقل عبارتند ازمنابع در دسترس، فاصله نهادی بین کشورها، سرعت ورود به بازار هدف میباشد و متغییر وابسته صادرات و انتخاب بازار هدف میباشد.
۳-۳ جامعه پژوهش
جامعه به مجموعه ای از افراد گفته می شود که یک یا چند صفت مشترک دارند و این صفات مورد توجه میباشد. جامعه ممکن است همه افراد، یک نوع خاص و یا عده محدود تری از همان گروه را شامل شود (ظهوری،۱۳۸۷ :۹۸). با توجه به موضوع این پژوهش، جامعه مورد نظر شرکت مپنا میباشد که در زمینه تولید برق فعالیت دارد.
۳-۴ روش نمونه گیری وتعیین حجم نمونه
نمونه آماری، عضوی از جامعه است که خصوصیات و ویژگیهای غالب اعضای جامعه آماری را داراست و در واقع معرف جامعه و یا مجموعه ای از آزمودنیهاست و نتایج حاصله از مطالعه آن قابل تعمیم به کل جامعه است. در انتخاب نمونه برای انجام تحقیق اول باید ججم نمونه معین باشد. روش نمونه گیری، نمونه گیری تصادفی ساده میباشد زیرا در انتخاب نمونهها، برای هریک از افراد جامعه شانس و احتمال مساوی وجود دارد. با توجه به اطلاعات جمع آوری شده ، و محاسبه ی حجم نمونه با بهره گرفتن از جدول مورگان حجم نمونه ۲۷۸ نفر می باشد.
۳-۵ ابزار پژوهش و روش جمع آوری داده ها:
فرم در حال بارگذاری ...