ب( مؤسسه به مراکز مسئولیت گوناگون برای تهیه بودجه تقسیم می شود.
ج) ارقام واقعی ثبت می شوند.
د) ارقام واقعی با بودجه از طریق مطالعه عملکرد مراکز مختلف هزینه ها مقایسه می گردد.
ه) اگر عملکرد واقعی کمتر از استاندارد بودجه بود، یک اقدام علاج بخش به فوریت صورت می پذیرد.
اهداف کنترل بودجه ای: اهداف اصلی و بنیادی کنترل بودجه ای بشرح زیر می باشد :
۱-مطمئن نمودن طرح ریزی برای آینده با آماده نمودن بودجه های گوناگون.
۲-هماهنگ نمودن فعالیت های مختلف سازمان.
۳- اجرای فعالیت های مراکز هزینه و بخش ها با کارایی و صرفه اقتصادی.
۴- حذف ضایعات و افزایش در سوددهی مؤسسات.
۵- پیش بینی نمودن مخارج سرمایه ای آینده.
۶- متمرکز نمودن سامانه کنترل.
۷- اصلاح انحرافات از استانداردهای تعیین شده.
۸- تثبیت نمودن مسئولیت های کارکنان مختلف در سازمان. (کرباس یزدی، ۱۳۸۵)
۲-۱۱-۴- اصول بودجه بندی مؤثر
گروه الف ( اصول اهداف بلند مدت :
۱- توسعه اهداف بلندمدت برای مؤسسه.
۲- تبدیل اهداف بلند مدت به صورتحسابی درباره طرحها برای خطوط تولید یا خدمات پیشنهادی و ارتباط طرح های سود بر حسب مقداری کردن آنها بطور وسیع.
گروه ب) اهداف کوتاه مدت و اصول استراتژیک :
۳- طرحهای بلندمدت بر حسب طرحهای کوتاه مدت برای خطوط تولید یا ارائه خدمات و جزئیات طرح سود مجدد بیان می گردد.
۴-یک سری از طرح های توسعه ای بودجه و نگاره زمانی برای کل دوره تهیه می گردد.
گروه ج( مسئولیت های نیروی انسانی و اصول تعاملی :
۵- مشخص نمودن بودجه مدیران و کارکنان.
۶- مشخص نمودن تمام افراد شرک کننده در فرایند توسعه ای بودجه.
۷- انجام بودجه بندی مشارکتی.
۸- بدست آوردن حمایت کامل مدیران رده بالا و ارتباط دادن این حمایت ها به شرکت کنندگان در بودجه.
۹- ایجاد ارتباط کامل در خلال فرایند بودجه بندی.
گروه د ( اصول اداره بودجه :
۱۰- قرار دادن واقعیت ها در تهیه بودجه ها.
۱۱- تعیین حداکثر وقت ممکنه برای انجام عملی آن.
۱۲- استفاده از دستورالعمل های کاربردی انعطاف پذیر.
گروه ه (اصول پیگیری :
۱۳- نگهداری و حفظ فرایند بودجه بندی مداوم در سرتاسر دوره.
۱۴- انجام و اجرای یک سامانه گزارشات ادواری اجرای بودجه که به واگذاری مسئولیت ارتباط داده می شود.
(کرباس یزدی، ۱۳۸۵)
۲-۱۲- مروری بر تحولات نظام بودجه بندی
پس از جنگ جهانی دوم آمریکا با بوروکراسی پیچیده اداری محصول زمان جنگ و بدهی کلان ملی فراتر از تولید داخلی روبرو شد. برنامه تجدید ساختار دولت به عنوان ابزاری نظامند برای کاهش هزینه های دولت شروع به شکل گیری کرد، که از اثربخش ترین و شناخته ترین آنها، تشکیل کمیسیون اصلاح ساختار دولت، معروف به «اولین کمیسیون هوور» بود که به موجب قانونی در سال ۱۹۴۷ ایجاد شد.
بیانیه ای که باعث ایجا کمیسیون هوور شده بر رشد اقتصادی، کارایی و بهبود خدمات در دولت تأکید داشت. کمیسون مسئول تجدید ساختار وزارتخانه ها دستگاه های اجرایی و مراجع دولتی ریاست جمهوری بود و ۱۹ گزارش همراه با بیش از ۲۷۰ پیشنهاد را در بهار سال ۱۹۴۹ منتشر کرد که با پذیرش و اجرای حدود ۱۹۶ گزارش، عملکرد کمیسیون هوود بسیار موفق ارزیابی شد. یکی از پیشنهادهایی که در عمل بسیار موفق ارزیابی شد، مربوط به بودجه ریزی عملیاتی بود. (حسن آبادی و صراف، ۱۳۸۷)
۲-۱۲-۱- بودجه ریزی عملیاتی
کمیسیون هوور بودجه ریزی عملیاتی را این گونه بیان می کند :
« در مقدمه بودجه ریزی عملیاتی، تمرکز بر وظایف با فعالیت ها است، یعنی بر تحقق اهداف به جای اینکه بر فهرست کارکنان دولت یا مجوزهای خرید متمرکز شود. این روش بودجه ریزی وظایف مجلس و جهت گیری دولت را بر دامنه و بزرگی فعالیت های مختلف دولت متمرکز می کند. این روش، دستاوردها و هزینه ها را به صورت شفاف به اطلاع مجلس و عموم مردم می رساند».
کمیسیون هوور توصیه نمود که توجه باید از ورودی های دولت )اقلام هزینه و فهرست کارکنان دولت( به خروجی های دولت (دستاوردها، فعالیت ها و هزینه های مرتبط با آنها( معطوف شود. به بیان دیگر، کمیسیون هوور از « بودجه عملیاتی » دولت حمایت نمود که هدف آن، تغییر کانون توجه دولت از ورودیها، به وظایف، فعالیت ها و دستاوردهای دولت بود. بودجه عملیاتی به جای اینکه بر اقلام هزینه از قبیل «حقوق و دستمزد» و «موارد و تجهیزات لازم»[۴۲] معطوف شود، به خروجی های مورد انتظار می پرداخت که از یک وظیفه با فعالیت مشخص ناشی می شوند، مانند: آموزش، بیمه نامه ها، پروژه های عمرانی با فعالیت های تحقیقات و پژوهش.
مجلس نیز با پیشنهاد کمیسیون، قانون روش های حسابداری و بودجه (BAPA) را در سال۱۹۵۰ به تصویب رساند. این قانون را دولت طرح می نمود تا در لایحه بودجه، عنوان «وظایف و فعالیت های دولت»[۴۳] را نیز اضافه کرده و ارائه کند. این عنوان در نهایت تحت نام« موافقتنامه فعالیت ها » بخش جدید را در اسناد بودجه به خود اختصاص داد. این بخش از بودجه به شرح برنامه ها، پروژه ها و فعالیت های عمده مربوط به هر درخواست بودجه می پرداخت و به تعبیر دیگر همان «بودجه عملیاتی دولت بود». (حسن آبادی و صراف،۱۳۸۷)
با پیاده سازی مقدماتی این نظام از سال ۱۹۵۰ در دولت مرکزی ایالت آمریکا، اقدامات با هدف برقراری ارتباط بیشتر میان «تصمیمات هزینه ای»[۴۴] با «عملکرد مورد انتظار»[۴۵] انجام گرفت که این اقدامات در نهایت در سال۱۹۳۳ منجر به تصویب «قانون عملکرد و نتایج دولت»[۴۶] شد و در نهایت به موجب آن قانون، بودجه بندی عملیاتی پیشرفته در دولت ایالت متحده آمریکا پیاده سازی شد.
می توان سیر تحولی نظام بودجه ریزی عملیاتی را به ۴ بخش به شرح ذیل طبقه بندی نمود :
۱-اصلاحاتی که از نخستین کمیسیون هوود از سال۱۹۴۷در تلاش برای کوچک سازی دولت پس از جنگ جهانی دوم به جریان افتاد.
۲-نظام بودجه بندی برنامه ای که توسط رئیس جمهوری جانسون در سال۱۹۶۵آغاز شد.
۳-نظام بودجه ریزی مدیریت بر مبنای هدف که توسط رئیس جمهور نیکسون در سال۱۹۷۳ اعمال شد.
۴-نظام بودجه ریزی بر مبنای صفر که در سال۱۹۷۷ توسط رئیس جمهور کارتر، به اجرا درآمد.
۵-تصویب قانون عملکرد و نتایج دولت و الزام دستگاه ها به بودجه بندی عملیاتی در سال۱۹۹۳ (حسن آبادی و صراف، ۱۳۸۷)
۲-۱۲-۲- مفاهیم بودجه بندی بر مبنای عملکرد
فرم در حال بارگذاری ...