گسترش باورهای تعمیمیافته به معنی تأثیرگذاریهای جهانبینیهای مختلف؛ میتواند باعث افزایش نارضایتیها و هدایت مردم برای یافتن راههای عملی رفع آنها شود. (ویکی پدیا ،۲۰۱۱)
عوامل شتاب دهنده، حوادث یا رویدادهایی هستند که در واقع موجب میشود کسانی که در جنبش شرکت میکنند مستقیماً وارد عمل شوند. در حقیقت، این عوامل جزو شرایط پیدایش جنبشها نیست؛ بلکه به شکلگیری آن سرعت میبخشد.
شرط دیگر پیدایش جنبشهای اجتماعی، وجود گروه هماهنگ است که برای عمل بسیج شده، وجود داشته باشد. هر جنبش اجتماعی نیازمند رهبر، منابع پولی و مادی، و وسایل ارتباط منظم بین شرکتکنندگان است. (ویکی پدیا ،۲۰۱۱)
چگونگی پیدایش و توسعه جنبشهای اجتماعی به شدت از عملکرد کنترل اجتماعی تأثیر میپذیرد.حاکمان ممکن است با مداخله و تعدیل زمینه ساختاری و فشار که انگیزه ظهور جنبش را ایجاد کرده است؛ به جنبش پاسخ دهند. نیروهای مسلح در کنترل اجتماعی تأثیرگذار هستند. اختلافات در درون پلیس و ارتش میتواند تأثیر قاطع در تعیین نتیجه رویاروییهای میان جنبشهای انقلابی و حاکمان داشته باشد. (ویکی پدیا ،۲۰۱۱)
۱۱-۲-۲- انواع جنبشهای اجتماعی:
جنبش می تواند محدود یا گسترده، معطوف به ایجاد تغییر مطلوب یا نامطلوب، متکی بر ابزار نهادین یا غیر نهادین؛ قانونی یا غیر قانونی، خشونتآمیز یا غیر خشونتآمیز، دارای پیامدهای محدود یا نامحدود، خواسته یا ناخواسته در عرصه های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و یا سیاسی، دارای اشکال و درجات متفاوتی از سازماندهی و متضمن اشکال و درجات متفاوتی از تعارض و اعتراض باشد. ( مشیرزاده، ۱۳۸۱، ۱۰)
جنبشهای اجتماعی مختلفی بر اساس اهداف و اعضای آن قابل تشخیص است:
-
- جنبشهای انقلابی؛ اعضای چنین جنبشهایی عمیقاً از نظام موجود ناراضیاند و خواستار تغییر در ایدئولوژی هستند مثل انقلاب ایران و چین.
-
- جنبشهای واپسگرا؛ اعضای آن مایلند به روزهای خوب قدیمی برگردند مانند حزب نازیسم آمریکا.
-
- جنبشهای اصلاحی؛ اعضای این جنبشها نظام موجود را قبول دارند، اما احساس می کنند که باید تغییرات اساسی در برخی نواحی خاص ایجاد کنند. این جنبشها در درون سیستم کار می کنند و از روندهای قانونی استفاده می کنند مثل جنبش سلاح هستهای.
-
- جنبش آزادی بیان؛ به جای تغییر شرایط جامعه با تفسیر وجههنظرها و رفتارها سروکار دارند تا بهتر بتوانند با دنیای خارج ارتباط برقرار کنند. تغییرات را درونی میدانند، اغلب دارای اهداف مذهبی هستند، مایل به غلبه بر احساسات خود هستند و به دنبال راههای داخلی پذیرفتن شرایط جاری. ( واگو، ۱۳۷۳، ۲۰۹)
-
- جنبش محافظه کار؛ می کوشد تا از دگرگونی در جامعه جلوگیری کند. افرادی که از این گونه جنبش ها پشتیبانی می کنند ، وضع کنونی جامعه را خوشایند ترین وضع می پندارند . مثل افرادی که برای جلوگیری از از تصویب اصلاحیۀ حقوق برابرزنان ومردان در آمریکا متشکل شده بودند ، در واقع جنبش محافظه کاری را به راه انداخته بودند. آنها معتقد بودند که قانون جدید ضد تبعیض جنسی ضرورتی ندارد و حتی ممکن است برای جامعه زیانهایی به بار آورد .
-
- جنبش پیشرو؛ این جنبش برآن است که با ایجاد دگرگونیهای مثبت در نهادها و سازمانها،جامعه رابهبود بخشد.مثل جنبش کارگری ایالات متحده در اوایل این قرن ( ۲۰ق) ،یک جنبش اجتماعی پیشرو بود.
-
- جنبش بیانگر؛ وقتی گروهی به این نتیجه رسیده باشندکه با موقعیت نا خوشایندی روبرو شده اند ،جنبش اجتماعی بیانگر ممکن است پدید آید . افرادی که در این جنبش شرکت می کنند خواستار تغییر برداشت مردم از یک واقعیت ناخوشایند اجتماعی اند و نه دگرگونی بنیادی آن واقعیت. مثل جنبش مقابله با آلودگی هوا و دفاع از محیط زیست ،جنبش مبارزه با موادمخدرویا الکلیسم .
۸٫٫جنبش آرمانگرا ؛در این نوع جنبش کوشش می شود که یک محیط اجتماعی آرمانی برای یک گروه به نسبت کوچکی از پیروان ، ایجاد شود به این گونه جنبش واپسزن یا جدا سر نیز میگویند. مثل کمونهای روستایی خود کفا که در دهۀ ۱۹۶۰در ایالات متحده بسیار مردمپسند بودند ،نمونه های برجسته ای از یک جنبش آرمانگرا به شمار می آیند .
-
- جنبش مهاجری ؛ کسانی که به این گونه جنبش می پیوندندتجربه تلخی از اوضاع زندگیشان دارند و به امید یافتن آینده ای روشنتراز زادگاهشان به جایی دیگر مهاجرت می کنند . مثل مهاجرت کلیمیان از سراسر جهان به اسرائیل . ( کوئن، ۱۳۷۶، ۳۱۶و۳۱۷)
دیوید آبرل: چهار نوع جنبش اجتماعی را دستهبندی میکند:
۱- جنبشهای دگرگون ساز؛ که هدفشان دگرگونی فراگیر در جامعه است. تغییراتی که این جنبشها در پی آن هستند، دگرگونی سریع، عظیم، جامع و فراگیر است. جنبشهای انقلابی یا رادیکال از این دستهاند.
۲- جنبشهای اصلاحطلب؛ که هدف محدودتری دارند و میخواهند برخی جنبههای نظم موجود را تغییر دهند. این دسته به نابرابری و بیعدالتی توجه ویژه دارند. گروههای مخالف سقط جنین در اروپا از این گونهاند.
۳- جنبشهای رستگاری بخش؛ که در صدد نجات افراد از شیوههای زندگیای هستند که فاسد کننده پنداشته میشود. بسیاری از جنبشهای مذهبی که به رستگاری انسانها توجه دارند، در ذیل این دستهاند.
۴- جنبشهای تغییر دهنده؛ که هدفشان تغییر جزیی در برخی عادات افراد است و قصد ندارند تغییر کاملی در عادات افراد پدید آورند بلکه تنها میخواهند برخی ویژگیهای معین رفتاری را تغییر دهند. ( شرفی ، ۲۰۱۱)
جدول شماره (۸ )انواع جنبش از دید آبرل
۱۲-۲-۲- مراحل جنبشهای اجتماعی:
مانند تمامی پدیده های اجتماعی جنبشهای اجتماعی نیز دارای یک چرخه زندگی هستند و از لحاظ تاریخی مراحلی را دارا میباشند. آرمند موس [۲۴]معتقد است که جنبشهای اجتماعی از پنج مرحله میگذرند: (واگو ، ۱۳۷۳، ۲۱۰)
-
- وضع مقدماتی؛ در این مرحله هویت جنبش مشخص می شود و بهتدریج اهداف و آرمانهای نوظهور در میان جمعیت پخش می شود.
-
- بههم آمیختگی؛در این مرحله یک یا چند گروه دور رهبریت جمع میشوند و الگوهای خود را در مورد سازمان جنبش، اهداف، هنجارها، تقسیم کار، کنترل اجتماعی و … شکل می دهند.
-
- نهادی شدن؛ وقتی گروهها با جامعه بزرگتر ارتباط برقرار می کنند نهادی میشوند که فرایند تقویت، ثبات، جاودانگی و الگوی نظم اجتماعی را تهدید می کنند. بهتدریج هنجارهای خاصی را که با منزلتها و کاربردهای قانونی متفاوت همراه است، معرفی می کنند. جنبش جزء شناخته شده جامعه می شود و عموم را متوجه خود می کند.
-
- انشعاب؛ تجربه نشان داده است که جنبشها در اوج موفقیت خود انشعاب پیدا می کنند.
-
- نابودی؛ انشعاب جنبش را به سمت مرحله نابودی و از بین رفتن میرساند. البته با رسیدن جنبش به اهداف خویش نیز به مرحله آخر نزدیک می شود. البته همه جنبشها به مرحله آخر نمیرسند و ممکن است در مراحل مختلف از بین بروند.
جدول شماره ( ۹ ) مراحل جنبش اجتماعی آرمند موس
همه جنبشهای اجتماعی الگوی پیشرفت یکسانی را دنبال نمیکنند و به میزان متفاوتی رشد می کنند. وی ئی گیتز [۲۵] معتقد است که همه جنبشها از یک دوره بحرانی و ناآرام شروع میشوند، سپس در یک مرحله برانگیختگی توجه همگان را به خود جلب مینمایند و در مرحله بعد، نوعی قالبریزی در یک ساختار سازمانیافته رخ میدهد که ایدئولوژی جنبش روشن میگردد و در نهایت اگر جنبش در جلب حمایت عموم موفق شود، نهادی می شود. ( کوئن ، ، ۱۳۷۸، ۴۱۱)
۱۳-۲-۲- کارکردهای جنبش اجتماعی :
در جنبشهای اجتماعی سه کارکرد را میتوان ملاحظه نمود: ( روشه، ۱۳۶۶، ۱۶۹و۱۷۱)
-
- رابط یا میانجی بودن؛ جنبشهای اجتماعی از طریق شناساندن جامعه و ساختهای آن به اعضا و تأثیر بر افزایش مشارکت و حفظ منافع گروهی، نقش میانجی را به عهده دارند.
-
- ایجاد و بالا بردن آگاهی جمعی؛ آگاهی جمعی یعنی جامعه نفع خود را درمییابد و به آن وقوف حاصل می کند و به موقعیتی که کنشها را ایجاد می کند و نیاز به دگرگونی را به وجود می آورد آگاه می شود.
-
- ایجاد فشار؛ جنبش بر نخبگان و یا دولت به طرق مختلف از قبیل مبارزات تبلیغی، اعتصاب، تحریم، تظاهرات و … فشار وارد کرده و بر توسعه تاریخی جوامع اثر مینهد.
جدول شماره ( ۱۰ ) کارکرد های جنبش اجتماعی گی روشه
۱۴-۲-۲- استراتژی های جنبش اجتماعی:
استراتژیهای مختلفی بهوسیله جنبش به کار میرود. گاه یکی از آنها و گاه ترکیبی از آنها به کار میرود. این استراتژیها عبارتاند از: ( واگو، ۱۳۷۳، ۲۹۳)
-
- مبادله متقابل؛ وقتی صورت میگیرد که جنبش بر منابع باارزش قابل معامله افراد دسترسی دارد و در مقابل ارزشهایی از آنها میخواهد که مورد قبول آنهاست. این مبادله می تواند شامل شعار دادن یا دیگر حمایتها از سوی افراد باشد.
- اجبار؛ به موجب آن در گروه مدنظر به طور اجباری دستکاری انجام میگیرد. شکل نهایی اجبار تهدید به نابودی کامل است و شکل خفیفتر آن تروریسم، عدم اطاعت و کشتار است.
فرم در حال بارگذاری ...