بیشتر نظریه ها بر ارزش تفریحات سالم و نتایج سالم آن متمرکز شده اند و خود را در معرض تجربه خود تفریحات سالم قرار نداده اند. شیورز[۴۰](۱۹۷۶)، با وجود اینکه بازی و تفریحات سالم را مترادف می داند؛ اما بر جنبه بازآفرینی آن تأکید دارد. وی نظریه خود را برتعادل روانشناختی بنا می کند؛ بدین معنی که نیازهای روانی تأمین و تعادل فکری ایجاد شود. وی ادعا می کند که تعادل، وضعیتی است که در رفتار ایجاد انگیزش کند و باید بتواند یک محرک انگیزش برای تفریحات سالم نیز باشد. وقتی عدم تعادل رخ دهد، فرد تمایل دارد که مجددأ این تعادل را برقرار کند. تعادل زمانی برقرار می شود که بین فرد و محیط اطراف هماهنگی ایجاد گردد. شیورز معتقد است این تعادل _ تعادل میان فکر و جسم- به وسیله تفریحات سالم می تواند دوباره بوجود آید و فرد احساس تعادل و هماهنگی موقت کند از این رو تفریحات سالم در نهایت به بازآفرینی یا تولد دوباره روانی می انجامد (لارسن، ۲۰۰۲).
۲-۲-۱-۶-۱-۵- مدل مول[۴۱] و همکاران
این مدل یکی از مدل های شناخته شده در رویکرد سلسله مراتبی به ورزش است. این پژوهشگران در کتاب مدیریت اوقات فراغت مدلی را برای ۴ بخش(ورزش پرورشی، تفریحی، قهرمانی و حرفه ای) متصور شده اند(شکل ۲-۱).
در این مدل گستردگی هرکدام از ورزش ها تعیین شده است. در قاعده هرم، ورزش پرورشی و در رأس آن ورزش حرفه ای قرار دارد. بیشترین سطح شرکت کنندگان مربوط به قاعده هرم است و هرچه به سمت رأس هرم نزدیگ می شود، از تعداد شرکت کنندگان در ورزش کاسته می شود. به عبارت دیگر، در بخش ورزش پرورشی، تعداد تماشاچیان کمترین و در ورزش حرفه ای بیشترین است. این مدل ادعا می کند که گسترش ورزش پرورشی و پس از آن همگانی باعث افزایش مشارکت عمومی خواهد شد؛ در صورتیکه ورزش حرفه ای گسترش یابد، تعداد کمتری می توانند در آن شرکت کنند و اغلب باید به تماشای آن بپردازند( مول و همکاران، ۱۹۹۷).
شکل۲- ۱مدل سلسله مراتبی بخش های اصلی ورزش
در ﻣﻮرد ورزش ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ و ﺗﻔﺮﻳﺤﻲ ﻣﻲﺗﻮان ﮔﻔﺖ ﻛﻪ ﺗﻌﺪاد شرکت کنندگان ﻛﻨﻨﺪﮔﺎن آن بیشتر از ورزش ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﻲ و حرفه ای اﺳﺖ. از منظر ﺗﻌﺎﻣﻞ ورزشﻫﺎی ﭼﻬﺎرﮔﺎﻧﻪ ﻧﻴﺰ میتوان ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﭘﻴﺸﻨﻬﺎدی ﻣﻮل و ﻫﻤﻜﺎران وی ﻧﮕﺮﻳﺴﺖ. ﺑﺪﻳﻦ ﻣﻌﻨﻲ ﻛﻪ ورزش ﭘﺮورﺷﻲ، در ﺳﻄﺢ ﺑﺴﻴﺎر ﮔﺴﺘﺮده اﻧﺠﺎم می شود. ﭘﺲ از آن ﻋﻼﻗﻤﻨﺪان ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ورزش ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ رﻫﻨﻤﻮن ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ. از اﻳﻦ ﻃﺮﻳﻖ، اﻓﺮاد ﺑﺎ اﺳﺘﻌﺪاد ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ورزش ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﻲ و اﻓﺮاد ﻧﺨﺒﻪ ﺑﻪ ورزش حرفه ای ﺻﻌﻮد ﺧﻮاﻫﻨﺪ کرد. ورزﺷﻲ ﭘﺮورﺷﻲ و ورزش ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ، به ﻋﻨﻮان ﭘﺸﺘﻮاﻧﻪ ای ﺑﺮای ورزش حرفه ای و ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﻲ به ﺷﻤﺎر می آﻳﻨﺪ. ﻋﻜﺲ اﻳﻦ راﺑﻄﻪ ﺑﻴﻦ ﭼﻬﺎر ورزش ﻳﺎد ﺷﺪه در ﺳﻄﻮح ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺑﺮﻗﺮار ﻧﻴﺴﺖ. ﻣﺨﺎﻟﻔﺎن حرفه ای ﮔﺮاﻳﻲ ورزش ﻗﻬﺮﻣﺎﻧﻲ ادﻋﺎ می ﻛﻨﻨﺪ ﻛﻪ روﻧﺪ حرفه ای ﺷﺪن ورزش، راﺑﻄﻪ و ﭘﻴﻮﺳﺘﮕﻲ آن را ﺑﺎ ورزش ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ ﻣﺨﺘﻞ ﻣﻲ ﺳﺎزد. ﺑﻴﻢ آن می رود ﻛﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻴﺶ از ﺣﺪ ﺑﻪ ﺗﻌﺪادی از ورزش ﻫﺎ ﺳﺒﺐ ﺷﻮد ﺗﺎ ورزﺷﻜﺎران ﺑﻪ ﺑﺎزﻳﮕﺮان ﺻﻨﻌﺖ ﻧﻤﺎﻳﺶ ورزﺷﻲ ﺑﺪل شوند. اﻳﻦ روﻧﺪ ﺑﻪ آرﻣﺎن ﻫﺎی ورزش ﻟﻄﻤﻪ می زند. در ﻧﺘﻴﺠﻪ ﺑﺴﻴﺎری از ورزﺷﻜﺎران ﻣﻬﺎرت ﻛﻤﺘﺮ و ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺷﺎﻧﺲ ﭘﻴﻮﺳﺘﻦ ﺑﻪ اﻳﻦ ﺟﺮﻳﺎن ﺣﺮﻓﻪ ای ﮔﺮاﻳﻲ را ﻧﺪارﻧﺪ، از ﺻﺤﻨﻪ دور راﻧﺪه می ﺷﻮﻧﺪ. ﺑﺪﻳﻦ ﺗﺮﺗﻴﺐ، از ﺷﻤﺎر اﻓﺮادی ﻛﻪ می توانستند درفعالیت ﻫﺎی ورزﺷﻲ ﺷﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨﺪ ﻛﺎﺳﺘﻪ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ و درﺣﺎﻟﺖ خوش بینانه، آنها ﺑﻪ ﺗﻤﺎﺷﺎﭼﻲ ﺑﺪل ﻣﻲ ﺷﻮﻧﺪ(مول، ۱۹۹۷).
۲-۲-۱-۷- مفاهیم ورزش همگانی
ورزش همگانی معادل کلمه انگلیسی” sport for all ” یعنی “ورزش برای همه” و ورزش عمومی است، که معمولأ به فعالیت هایی اطلاق می شود که جنبه تفریحی داشته و بدون توجه به نتیجه آن -برد و باخت- انجام شود. در بعضی منابع واژه مشارکت کلان را معادل ورزش همگانی می دانند.
ورزش همگانی شکلی از فعالیت های جسمی یا حضور منظم در فعالیت های جسمانی است که سلامت بدن و روان را بهبود می بخشد، روابط اجتماعی را شکل می دهد و یا منجر به نتایج مثبت می شود. ورزش های تفریحی که مترادف با ورزش های همگانی است، پرداختن به مجموعه ای از فعالیت های ورزشی ساده، کم هزینه، بدون رسمیت، فرح بخش و بانشاط است که فرصت و امکانات شرکت در آنها برای همه افراد وجود داشته باشد.
ورزش همگانی و تفریحی در قالب ۵ فعالیت و برنامه جداگانه مرتبط با هم اجرا می شوند که عبارتند از: ۱.ورزش آموزشی[۴۲] ۲.ورزش غیر رسمی[۴۳] ۳.ورزش درون بخشی[۴۴] ۴. ورزش برون بخشی[۴۵] ۵. ورزش باشگاهی[۴۶](سعیدی، حیدری چروده و قدیمی،۱۳۹۰).
۲-۲-۱-۷-۱- ورزش آموزشی
برنامه هایی که مبتنی بر فرصت های یادگیری درباره مهارت های ورزشی، راهبرد، قوانین و مقررات باشد و به شرکت کننده کمک کند تا مهارت خویش را بهبود بخشد. این آموزش اغلب شامل آموزش فردی یا گروهی از طریق درس، کلاس های آموزشی و کارگاه ها می شود. در بخش آموزش معمولأ سه سطح مبتدی، متوسط و پیشرفته را می توان تصور کرد. مانند کلاس های آموزشی رشته های ورزشی مختلف که در فصل تابستان و برای پر کردن اوقات فراغت افراد توسط ارگان ها و نهادها تشکیل می شود(سعیدی، حیدری چروده و قدیمی،۱۳۹۰).
۲-۲-۱-۷-۲- ورزش غیررسمی
شامل شرکت خودانگیخته در ورزش می شود. ورزش غیررسمی رویکردی فردی به ورزش است. این نوع از ورزش، شرکت کردن برای آمادگی جسمانی و تفریح را مورد تأکید قرار می دهد و اغلب هدف از پیش تعیین شده و صرفأ برای شرکت در ورزش انجام می گیرد. تأکید اصلی ورزش غیررسمی بر کمترین مدیریت و کنترل است. برنامه ریزی در این نوع ورزش و فراهم کردن تسهیلات و خدمات قابل دسترسی بر اساس امکانات، علایق و منافع فردی است. بازی های تفریحی و حرکتی که در محلات یا در پارک ها انجام می شود، شرکت در ایستگاههای ورزش همگانی که توسط شهرداری ها دایر است و شرکت در همایشهای عمومی، کوه پیمایی گروهی، پیاده روی، دوچرخه سواری نمونه هایی از ورزش غیررسمی است(سعیدی، حیدری چروده و قدیمی،۱۳۹۰).
۲-۲-۱-۷-۳- ورزش درون بخشی
شامل مسابقات و دیدارهای ورزشی است که در آن، شرکت کنندگان محدود به یک بخش از جامعه است. تنها افراد همان بخش(مدرسه، بازار ، جامعه ، مکان نظامی و…) در آنها شرکت می کنند.
فعالیتهای موجود در این بخش معمولأ مربوط به مردان، زنان یا مختلط می شود. مقررات آن توسط انجمنها، کمیتهها یا هیئت های مدیره وضع می شود. مانند مسابقات درون باشگاهی یا درون سازمانی (به طور مثال بین کارمندان) یک اداره کل(سعیدی، حیدری چروده و قدیمی،۱۳۹۰).
۲-۲-۱-۷-۴- ورزش برون بخشی
شرکت سازمان یافته در رقابت های تفریحی در قالب تیم ها و مسابقه بین برندگان مسابقات درون بخشی در این مرحله انجام می گیرد.ورزش های برون بخشی بین بخش های مختلف درجشنواره ها و مسابقات انجام می گیرد، مانند مسابقات بین ادارات یا بین دانشگاه ها(سعیدی، حیدری چروده و قدیمی، ۱۳۹۰).
۲-۲-۱-۷-۵-ورزش باشگاهی
باشگاه ها معمولأ به وسیله جمعی از افراد با علایق مشترک تأسیس می شوند. باشگاه ها از نظر برنامه مورد تأکید با هم متفاوتند و اعضای آن نوع فعالیت را تعیین می کنند. مثلأ ممکن است اعضای یک باشگاه بر آموزش، حمایت مالی ، جامعه گرایی یا ترکیبی از این سه فعالیت تأکید کنند و در ترویج آن بکوشند(مول ، ۱۹۹۷).
۲-۲-۱-۸- تاریخچه ورزش همگانی
شاید برخی تصور کنند که مفهوم ورزش همگانی یک مفهوم نوپدید است، اما باید دانست که این مفهوم ریشه های تاریخی کهنی دارد. مفهوم ورزش همگانی، به عنوان جنبشی در برابر اندیشه انحصار ورزش برای افراد برخوردار از توانایی های بدنی و مهارتی سطح بالا ظهور کرد و این زمانی بود که اهمیت حیاتی بازده تمرینات ورزشی در کلیه سطوح رفتاری، به اضافه تاثیر آن در حفظ سلامت و تندرستی، در شمار امور مسلم و بدیهی شناخته شد؛ بویژه در سایه شرایط نوآوری های فنی و اختراعات و پیدایش دستگاه هایی که بر خلاف گذشته انسان را از به کارگیری نیروی بدنی بی نیاز ساخت و در نتیجه، تلاش عضلانی انسان به کمترین حدخود رسید؛ امری که در زمینه سلامت و بهداشت،بازتاب های منفی داشت و به نیروی حیاتی و نشاط انسان و کارایی اندام ها و دستگاه های بدنی او لطمه زد(سعیدی، حیدری چروده و قدیمی،۱۳۹۰).
اغلب فعالیت های گوناگون ورزش همگانی در بیرون از ورزشگاه های رسمی و دارای مقررات سخت و دست و پا گیر و به دور از چشم تماشگران متعصب، در کمال آزادی و سادگی برگزار می شوند. این بازی ها حتی اگر شکل رقابت به خود بگیرند، باز هم باز هم در چارچوب مسابقاتی با مقرراتی ساده که بیشتر به بازی های مقدماتی یا بازی های کوچک شباهت دارند انجام می پذیرند؛ چرا که در آنها قوانین و مقررات سبک و تعدیل شده اند تا با کارهای مختلف و جنسیت های متفاوت بازیکنان متناسب باشند. فضای ورزش همگانی در راستای غلبه دهی اندیشه تعاون بر اندیشه رقابت و نیز افزایش تمایل به همکاری با فرد ضعیف تر یا دارای مهارت کمتر عمل می کند و این خود به هر فردی فرصت می دهد تا به ورزش بپردازد بدون آنکه مورد تمسخر یا انتقاد قرار گیرد.
پیدا کردن ریشه های تاریخی جنبش ورزش همگانی از طریق نشانه های پراکنده تاریخی میسر است. گزافه نیست اگر بگوییم تمدن کهن مصر، نخستین تمدنی است که با این مفهوم از مفاهیم فعالیت ورزشی آشنا بوده است. نشانه هایی در دست است حاکی از اینکه دختران و کودکان و زنان مصری به انواع ورزشهای رایج در آن عصر می پرداختند. حال آنکه در تمدن یونان باستان که در تاریخ به عنوان شکوفاترین ادوار ورزش در تمدن های ماقبل صنعتی شناخته شده است، به ندرت به زنان اجازه شرکت در فعالیت های ورزشی داده می شد. این گروه از جامعه، آن گونه که رخدادهای بازی های المپیک قدیم نشان می دهد، حتی از تماشای رقابت های ورزشی و مسابقات محروم بودند. در مصر دوره فرعونی، کشاورزان قاعده هرم ورزشکاران را تشکیل می دادند. گفته می شود که مسابقات ورزشی منحصر به بیگانگان مقیم مصر بوده و ورزش خود مصریان عمدتأ جنبه تفریحی و غیر رقابتی داشته است (خولی ، ۱۳۸۳).
۲-۲-۱-۸-۱- ورزش همگانی در جهان امروز
بعد از جنگ جهانی دوم، جنبش ورزش همگانی با حمایت و استقبال کافی از سوی سازمان های ورزشی ملی در کشورهای اروپایی رو به رو نشد. ﻛﺮوم[۴۷] (۱۹۷۸) می گوید ﻛﻪ ﺑﻌﺪ از ﺟﻨﮓ ﺟﻬﺎﻧﻲ دوم، در ﻣﻴﺎن ﺑﺮﺧﻲ ﻛﺸﻮرﻫﺎی اروﭘﺎﻳﻲ، ﻫﻤﭽﻨﺎن ﻛﻪ از آﻣﻮزش و ﭘﺮورش ﻳﺎ تامین اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ و ﺑﻬﺪاﺷﺖ و ﺧﺪﻣﺎت درﻣﺎﻧﻲ ﺣﻤﺎﻳﺖ می شد، روﻳﻜﺮدی دوﻟﺘﻲ در ﺟﻬﺖ ﺣﻤﺎﻳﺖ ﻣﺎدی و ﻣﻌﻨﻮی از ورزش و ﻧﻬﺎدﻫﺎی ورزﺷﻲ ﻧﻴﺰ ﭘﺪﻳﺪار ﺷﺪ. ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎی ورزﺷﻲ ﻛﻪ در اﻳﻦ ﺣﻤﺎﻳﺖ زﻣﻴﻨﻪ ای ﺑﺮای اﻓﺰاﻳﺶ فعالیتها و ﮔﺴﺘﺮش داﻣﻨﻪ ﺧﻮد می دیدند از اﻳﻦ روﻳﻜﺮد اﺳﺘﻘﺒﺎل ﻛﺮدﻧﺪ. اﻳﻦ سیاست ﺗﺎ زﻣﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎی ورزﺷﻲ ملی ﺑﺎ ﻧﻬﺎدﻫﺎی ورزﺷﻲ دوﻟﺘﻲ ﻫﻤﻨﻮاﻳﻲ داﺷﺖ و ﺑﺎ آﻧﻬﺎ در ﺗﻌﺎرض ﻧﺒﻮد، ﺑﺎ ﻣﺸﻜﻠﻲ ﺟﺪی روﺑﻪ رو ﻧﺸﺪ، اﻣﺎ ﻫﻨﮕﺎﻣﻲ ﻛﻪ ﺑﺮﺧﻲ ﻧﻬﺎدﻫﺎی دوﻟﺘﻲ اروﭘﺎﻳﻲ و ﻏﻴﺮاروﭘﺎﻳﻲ ﺑﻪ ﺗﺸﻮﻳﻖ اﻧﺪﻳﺸﻪ ورزش ﺑﺮای اﻓﺮاد ﻏﻴﺮوابسته به سازمان ها - ﻳﻌﻨﻲآﻧﭽﻪ ﺑﻪ نام ورزش ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ ﻧﺎم ﮔﺮﻓﺖ، روی آوردﻧﺪ - وﺿﻊ ﺗﻐﻴﻴﺮ کرد؛ ﭼﺮا ﻛﻪ اﻳﻦ اﻣﺮ ﺳﺎزﻣﺎن ﻫﺎی ورزﺷﻲ را به نارضایتی و اعتراض کشاند.
لویچک[۴۸] (۱۹۶۵) خاطر نشان می سازد که با وجود نظرات برخی سازمان های ورزشی و اعتراض پاره ای دیگر از آنها، اکثر کشورهای اروپایی و استرالیا و امریکا، سیاست دولتی پیشرفته را در قبال ورزش همگانی اتخاذ کردند(خولی، ۱۳۸۳: ۸۹-۸۷).
سورین[۴۹] می گوید از آغاز دهه هفتاد، جنبش ورزش همگانی شاهد پیشرفت چشمگیری در اغلب کشورهای اروپای غربی شد، آن سان که از جهت کمیت بر ورزشهای رقابتی فائق آمد(سورین، ۱۹۸۳ : ۲۳).
در اواﻳﻞ ﺳﺪه ﺑﻴﺴﺘﻢ، ﺟﻨﺒﺶ ورزش ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ روﻧﺪﻫﺎی ﻣﺨﺘﻠﻔﻲ ﺑﻪ ﺧﻮد ﮔﺮﻓﺖ و ﺗﺤﺖ نام های ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن اداﻣﻪ ﻳﺎﻓﺖ. مثلأ درآﻟﻤﺎن، ﻧﻬﺎدﻫﺎی دوﻟﺘﻲ دست اﻧﺪرﻛﺎر ورزش ﺑﻪ ﻓﺮاﻫﻢ آوردن فرصت ﻫﺎﻳﻲ ﺟﻬﺖ ﻓﻌﺎﻟﻴﺖ ورزش ﻣﺴﺘﻤﺮ و ﻣﻨﺎﺳﺐ ﺑﺮای ورزﺷﻜﺎراﻧﻲ ﻛﻪ ﺳﻨﻴﻦ ورزش رﻗﺎﺑﺘﻲ را ﭘﺸﺖ ﺳﺮ ﮔﺬاﺷﺘﻪ ﺑﻮدﻧﺪ، روی آوردﻧﺪ ﻛﻪ ﺑﻪ آن راه دوم ﻣﻲ ﮔﻔﺘﻨﺪ. این نهادها همچنین ﺳﻌﻲ ﻛﺮدﻧﺪ داﻧﺸﺠﻮﻳﺎن و ﻛﺎرﮔﺮان را ﺑﻪ ﺷﺮﻛﺖ ﻫﺮﭼﻪ بیشتر در ﻧﻤﺎﻳﺶ های ورزشی توده ای وادارند. مسابقه دو۱۵۰ ﻣﺘﺮ ﻛﻪ ﺷﺮﻛﺖ در آن ﺑﺮای ﻫﻤﮕﺎن آزاد اﺳﺖ، در ﻫﻤﻴﻦ ﭼﺎرﭼﻮب ﭘﺪﻳﺪ آﻣﺪ.
در اﻳﺎﻻت ﻣﺘﺤﺪه و ﻛﺎﻧﺎدا، ﺟﻨﺒﺶ ورزش ﻫﻤﮕﺎﻧﻲ از ﻃﺮﻳﻖ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﺗﻔﺮﻳﺢ ﺑﺮای ﻫﻤﻪ ﻇﻬﻮر ﻛﺮد و شکلﻫﺎی ﻣﺘﻌﺪدی ﺑﻪ ﺧﻮد ﮔﺮﻓﺖ و ﺗﺴﻬﻴﻼت و ﺗﺄﺳﻴﺴﺎت ورزﺷﻲ ﻓﺪراﻟﻲ ﺑﻪ اﻳﻦ اﻣﺮ ﻳﺎری رﺳﺎﻧﺪﻧﺪ. همچنین ﺟﻨﺒﺶ ﻳﻮرﺗﻤﻪ رﻓﺘﻦ در ﻣﻌﺎﺑﺮ ﺑﻪ وﺟﻮد آﻣﺪ و در دﻫﻪ ﻫﻔﺘﺎد رواج ﻳﺎﻓﺖ، به ﻃﻮری ﻛﻪ ﻣﺸﺎﻫﺪه زﻧﺎن و ﻣﺮداﻧﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﻛﺴﺐ ﺳﻼﻣﺖ و آﻣﺎدﮔﻲ ﺟﺴﻤﺎﻧﻲ و بهره ﻣﻨﺪ ﺷﺪن از ﻧﻴﺮوی ﺑﺪﻧﻲ، ﺻﺒﺢ زود ﻳﺎ ﻋﺼﺮﻫﺎ ﭘﻴﺶ از ﻏﺮوب آﻓﺘﺎب در ﭘﻴﺎده روﻫﺎ و ﻳﺎ ﭘﺎرک ﻫﺎ ﻣﺸﻐﻮل آﻫﺴﺘﻪ دوﻳﺪن ﺑﻮدﻧﺪ از صحنه ﻫﺎی ﻋﺎدی ﺑﻪ ﺷﻤﺎر می رﻓﺖ(خولی، ۱۳۸۳: ۸۹-۸۷).
ولی در کل می توان ادعا کرد که اولین جنبش های ورزش برای همه یا ورزش همگانی در اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم میلادی شکل گرفته است. ثانیأ رابطه نزدیکی بین جنبش تفریحات سالم و توسعه جامعه صنعتی وجود دارد. هرجه جوامع به سوی صنعتی شدن و در نتیجه توسعه فرهنگی حرکت می کنند، نیاز به تفریحات سالم و گذران مفید اوقات فراغت بیشتر می شود(سعیدی، حیدری چروده و قدیمی،۱۳۹۰).
در کشورهای در حال رشد، جنبش ورزش همگانی به دلایل بسیار، نه در سطح حکومتی و نه در سطح مردمی، چنان که باید مورد توجه و عنایت قرار نگرفت. سورین به پاره ای از دلایل اشاره کرده است. از جمله می گوید : ” ورزش همگانی در جهان سوم با موانع زیادی روبروست که شاید مهمترین آنها شرایط دشوار طبیعی و پایین بودن سطح زندگی اکثریت مردم باشد. افزون بر این ، نیاز به زنده ماندن فرصت کاملأ محدودی برای پرداختن به ورزش باقی می گذارد (سورین ، ۱۹۸۳ : ۶۴).
شاید بتوان با احتیاط، زادگاه توسعه و برنامه ریزی یا سازماندهی ورزش همگانی را کشور برزیل دانست. در سال ۱۹۲۷ فدریکو گالرز[۵۰]، موضوع گسترش ورزش همگانی را در شهر «پرتوآلجر[۵۱]» واقع در جنوب برزیل برای نخستین بار مطرح کرد. این نوآوری در حیطه تربیت بدنی و ورزش برزیل توانست آن دسته از بازی ها، جشنواره های فرهنگی و فعالیت های ورزشی را که به صورت سنتی در مکان های محصور مانند مدارس و کلوپ ها برگزار می شد، به صورت مدون و اصولی به خیابان ها و میادین شهر بکشاند. در این راستا از هر وسیله ای، حتی لاستیک مستعمل خودروها به عنوان وسیله ورزشی استفاده شد. در سال ۱۹۲۳ در شهر «سائوپائولو[۵۲]» مسابقه دوی همگانی انجام شد. شایان ذکر است این مسابقات همچنان پابرجاست و اعتبار خود را دارد(دباغ ، ۱۳۶۸).
۲-۲-۱-۸-۲- ورزش همگانی در ایران
در کشور ما اطلاع دقیقی از وضعیت ورزش همگانی، پیش از انقلاب اسلامی یافت نشده است، اما بر اساس اطلاعات به دست آمده، از فدراسیون ورزش همگانی جمهوری اسلامی ایران، تا سال ۱۳۵۸ فعالیت های ورزش عمومی و همگانی به نام ورزش محلات زیر نظر تشکیلات جهاد تربیت بدنی انجام می شد. به تدریج این تشکیلات زیر نظر دفتر امور هماهنگی سازمان تربیت بدنی به فعالیت خود ادامه داد. لیکن به علت وجود برخی مشکلات از جمله عدم تخصیص بودجه لازم تصمیم گرفته شد که زیرمجموعه ای از سازمان تربیت بدنی به یک فدراسیون تبدیل شود و با راهنمایی کمیته ملی المپیک در سال ۱۳۷۱ به عنوان یک فدراسیون ورزشی شناخته شد و مانند سایر فدراسیون ها، طبق اساسنامه خود فعالیت می کند. اما بعد از تغییر نام سازمان تربیت بدنی و تغییر حوزه اختیارات آن که به وزارت ورزش و امور جوانان نامیده شد، این جنبش به عنوان یکی از معاونت های این وزارتخانه به نام معاونت توسعه ورزش های همگانی اهمیت و جایگاه ویژه خود را نشان داد(سعیدی، حیدری چروده و قدیمی،۱۳۹۰).
۲-۲-۱-۹- بیان مفهومی گرایش به مشارکت
در زبان فارسی واژه گرایش و در مواردی نگرش را در برابر “attitude” در زبان انگلیسی قرار داده اند. این اصطلاح از علم روانشناسی اجتماعی به سایر علوم راه یافته و معانی مختلفی دارد. در یکی از قدیمی ترین کاربردهای این اصطلاح معنی آن وضع و حالت بدنی بود، مثلأ در آزمایش های اولیه مربوط به زمان واکنش، آزمایشگران وقتی از آمادگی آزمودنی برای پاسخ دادن به یک محرک سخن می گفتند، از این اصطلاح استفاده می کردند. اما در حال حاضر بیشتر به جنبه ذهنی و روانی فرد اطلاق می شود، هر چند آمادگی برای عمل یا پاسخ دادن به یک محرک همچنان در اینتعریف حفظ شده است (کریمی،۱۳۸۲ : ۲۲۳).
گرایش دارای سه ویژگی است؛ نخست اینکه هر گرایش شامل یک شی، شخص، رویداد یا موقعیت است. دوم اینکه گرایش ها معمولأ ارزشیابانه است و سوم اینکه گرایش ها معمولأ دارای ثبات و دوام قابل توجهی هستند(کریمی ، ۱۳۸۲ : ۲۶۶).
آلپورت[۵۳] گرایش را این گونه تعریف می کند: “حالتی ذهنی یا عصبی حاکی از تمایل که از طریق تجربه سازمان یافته و بر پاسخ های فرد به تمامی موضوعات و موقعیت ها که با آن در ارتباط است، تاثیری جهت دار یا پویا دارد."(آلپورت ، ۱۳۷۱ : ۱۲۴).
دیوید کراچ[۵۴] و همکاران ترکیب شناخت ها، احساسات و آمادگی برای عمل نسبت به یک چیز معین را گرایش شخص نسبت به آن چیز می گویند(کریمی ، ۱۳۷۳ : ۲۹۵).
رفیع پور نیز گرایش را به معنی یک گرایش یک نظام از تمایلات، عقاید و اعتقادات که فرد نسبت به پدیده های محیط خود دارد، دانسته که این نظام در طول زمان در پی تاثیرات محیطی و تجربیات شکل می گیرد و دارای دوام و قوام است. او گرایش را در سه بعد «آمادگی جسمی برای پذیرش محرک های بیرونی و تبدیل آن به عمل»، «فکری و آگاهی» و «احساسی» مطرح می کند(رفیع پور،۱۳۷۲: ۶).
بنابراین، گرایش به صورت مثبت یا منفی خود را نشان می دهد. یعنی فرد در برابر شی از خود عکس العمل خاصی بروز می دهد و آماده می شود که عمل خاصی انجام دهد. عمل خاصی که در این پژوهش مطرح است مشارکت در ورزش های همگانی است. گرایش را به دو صورت می توان در نظر گرفت. از یک سو به عنوان متغیر مستقل، یعنی تاثیر گرایش در رفتار و عمل فرد و در حالت دیگر به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته می شود. یعنی گرایش به چیزی، متأثر از متغیر یا متغیرهایی است. در این پژوهش گرایش به مشارکت به عنوان یک متغیر مطرح می شود.
مشارکت از نظر لغوی بر وزن مفاعله به معنای شرکت دوجانبه و متقابل افراد برای انجام امری است. فرهنگ انگلیسی آکسفورد[۵۵] ، مشارکت را کنش یا واقعیت شرکت داشتن و سهم داشتن معنی نموده است. اصطلاح مشارکت را آلن بیرو(۱۳۶۶)، به معنای سهمی در چیزی یافتن و از آن سود بردن و یا در گروهی شرکت جستن و با آن همکاری داشتن تعریف کرده است(بیرو ، ۱۳۶۶ : ۲۵۷).
گای[۵۶] (۱۹۹۲) با الهام از اندیشه های گرام[۵۷] (۱۹۸۳)، اوکلی[۵۸] (۱۹۸۳) و مارسدن[۵۹] (۱۹۸۴) ، بین دو تفسیر از مفهوم مشارکت تمیز قائل شده است. در تفسیر اول مشارکت به معنای بسیج اجتماعی است که بر بسیج مردم برای اجرای پروژه های توسعه اجتماعی و اقتصادی اشاره دارد. معمولأ این پروژه ها از بالا اندیشیده و طراحی گردیده و مردم برای اجرای آنها بسیج می شوند. تفسیر دوم مشارکت را به عنوان فرایند اختیار دادن به جدا افتادگان و محرومان مورد توجه قرار می گیرد که مستلزم ایجاد سازمان های دموکراتیک ، مستقل و خوداتکایی فقیران است(سعیدی، حیدری چروده و قدیمی،۱۳۹۰).
به نظر آلن بیرو[۶۰]، از منظر جامعه شناسی باید بین مشارکت به عنوان عمل و تعهد (عمل مشارکت) و به عنوان حالت یا وضع (امر شرکت کردن) تمیز قائل شد. مشارکت در معنای اول داشتن شرکتی فعالانه در گروه را می رساند و به فعالیت اجتماعی انجام شده نظر دارد و در معنای دوم از تعلق گروهی خاص و داشتن سهمی در هستی آن خبر می دهد(آلن بیرو، ۱۳۶۶ : ۲۵۷). در این پژوهش مشارکت مورد نظر، شرکت داوطلبانه و آگاهانه سالمندان در ورزش همگانی است.
۲-۲-۱-۱۰- گونه های مشارکت اجتماعی
کانیون[۶۱] به مشخص نمودن گونه های مشارکت اجتماعی در ورزش می پردازد. او با ترسیم نموداری تحت عنوان طبقه بندی گونه های مشارکت در ورزش سعی کرده است نقش های مردم، به لحاظ مشارکت نسبی آنها در نظام ورزش را طبقه بندی و تبیین کند. کانیون شرکت در ورزش را به دو نوع تقسیم کرده است: یکی مشارکت اساسی که بیانگر شرکت عملی در ورزش است، مانند بازیکن ، مربی ، مدیر و … و دیگری مشارکت ثانوی که دیگر انواع و گونه های مشارکت در ورزش را در برمی گیرد. این طبقه بندی چارچوب قابل قبولی را به دست می دهد ، گرچه به لحاظ مثبت و توصیف نیاز به تلاش و جدیت بیشتری دارد(سعیدی، حیدری چروده و قدیمی،۱۳۹۰).
جدول۲- ۱طبقه بندی کانیون از گونههای مشارکت در ورزش
مشارکت اساسی در ورزش
فرم در حال بارگذاری ...