سبک های هویت بر اساس میزان تعهد و کاوشگری افراد قابل تمایز هستند تعهد یک چارچوب ارجاعی از ارزشها و باورهاست که ممکن است خودساخته یا تجویز شده از جانب دیگران باشد (برزونسکی، ۲۰۰۳) تعهد درجاتی از سرمایه گذاری شخصی است که یک فرد نسبت به شغل یا اعتقادات خود ابراز میکند(مارسیا، ۱۹۶۶)
افرادی که بر سبک هویت اطلاعاتی و سبک هویت هنجاری تکیه میکنند تعهدات هویت قوی تر و روشن تری نسبت به افراد مغشوش/ اجتنابی کسب کردهاند کمبود تعهدات استوار در افراد مغشوش / اجتنابی آنان را در موقعیت آسیب پذیری قرار میدهد.
افراد با سبک هویت مغشوش/ اجتنابی، با مشکلاتی برای تشکیل روابط دوستی و حفظ شبکه ای از حمایت های اجتماعی روبه رو هستند. آن ها روابط ضعیفی را با همسالان برقرار میکنند. و روابط اجتماعی سطح پایینی از نظر صمیمیت ، گشودگی شکیبایی و اعتماد دارند (برزونسکی، ۲۰۰۵) افراد مغشوش/ اجتنابی، هنگام ورود به دانشگاه به دلیل ضعف در برقراریو نگهداری شبکه های حمایت اجتماعی و فقدان صمیمت، انعطاف پذیری و اعتماد به دیگران مشکلات اجتماعی و تحصیلی زیادی را تجربه میکنند (برزونسکی، ۱۹۹۸، ۱۹۹۲؛ برزونسکی و فراری ۱۹۹۶)
گرچه استفاده از سبک های پردازش اطلاعاتی و هنجاری هر دو با تعهد هویت همبستگی مثبت دارد. اما شکل گیری و ماندگاری این تعهدات مبتنی بر فرایندهای متفاوتی است. برای مثال ابلسون[۹۱] (۱۹۸۷ به نقل از برزونسکی ۲۰۰۴) بین مؤلفه های عاطفی و شناختی تعهدات شخصی تمایز قائل می شود. تعهدات شناختی مبتنی بر اطلاعات عاطفی و شناختی تعهدات شخصی تمایز قائل می شود تعهدات شناختی مبتنی بر اطلاعات هستند و گستره ای از دیدگاه ها و اعتقادات محکم را که در شبکه منسجمی از عقاید و شواهد منطقی بسط داده شده منعکس میکنند در مقابل تعهدات عاطفی یک حس غیرعقلانی ولی غیرمتزلزل اطمینان درونی را منعکس میسازند. تعهدات هنجاری نسبت به تعهدات اطلاعاتی بیشتر مبتنی بر بنیان های عاطفی هستند(برزونسکی، ۲۰۰۴).
نوجوانان با سبک هویت اطلاعاتی در برقراری روابط بین فردی سنجیده بهتر عمل میکنند آن ها شکیبایی بیشتری را نسبت به دیگران که عقایدی متفاوت با آن ها دارند نشان میدهند و نیاز کمتری به تأیید دیگران برای کسب اطمینان نسبت به خود دارند (برزونسکی، ۱۹۹۸؛ برزونسکی و کوک، ۲۰۰۰) افراد با سبک هویت هنجاری نمرات کمتری را در تکلیف روابط بین فردی سنجیده به دست می آورند در نظراول ممکن است این نکته با تمایل این افراد به تمرکز روی انتظارات اجتماعی و توصیه های دیگران (برزونسکی، ۱۹۹۴) همخوان باشد. اگرچه این گروه با افراد سبک اطلاعاتی در روابط با همسالان قابل مقایسه هستند اما نمرات آن ها در شکیبایی و خودمختاری عاطفی به صورت معناداری پایین تر است. این گروه به دلیل کاستی در خودمختاری عاطفی ارزشها و اهداف دیگران را به منظور اجتناب از احساس گناه و کسب رضایت افراد مهم درونی میکنند در حالی که ارزشها و هدف هایی که با سبک هویت اطلاعاتی درونی میشوند با رفتارهای خودتعیینی و پذیرش مسئولیت شخصی هم بستگی دارد.(دسی و رایان[۹۲]، ۱۹۹۱، به نقل از برزونسکی ۲۰۰۵)
اگرچه تعهد در مدل مارسیا (۱۹۹۶؛ نقل از برزونسکی ۲۰۰۳) توجه فردی کمی را به خود جلب کردهاست پژوهش های اجتماعی- شناختی زیادی (بریکمن، ۱۹۸۷؛ کمپل[۹۳]، ۱۹۹۰؛ پلهام وسوان[۹۴] ۱۹۸۹؛ نقل از برزونسکی ۲۰۰۳؛ میوس، ایدما، هلسن و ولبرگ[۹۵] ۱۹۹۹) نشان میدهد که تعهدات فردی ثابت یا قاطعیت خود در ارتقا کارکرد فردی و بهزیستی روان شناختی نقش مهمی ایفا میکند در این قسمت به برخی از تفاوت های موجود در قدرت و وضوح معیارهای مربوط به خود اهداف، قراردادها و باورها که افراد در مقایسه با یکدیگر نشان میدهند اشاره میگردد.
همان طور که بریکمن (۱۹۸۷؛ نقل از برزونسکی، ۲۰۰۳) خاطر نشان ساخته است “تعهد رفتار فرد را در موقعیت های ی که وسوسه می شود به شکل دیگری رفتار کند. ثبات می بخشد”
تعهدات برای افراد احساس هدفمندی و جهت گیری به همراه داشته و به مثابه یک چارچوب مرجع عمل میکنند که در محدوده ی آن ها رفتار و بازخورد کنترل، ارزیابی و تنظیم میگردد. (بریکمن، ۱۹۸۷، نقل از برزونسکی، ۲۰۰۳؛ نورمی ۱۹۹۱) مطالعات نشان دادهاند که قدرت تعهد با تصمیم گیری سنجیده و حساب شده و مقابله مسئله مدار رابطه ی مثبت و با اهمال کاری، دلیل تراشی، جهت گیری مبتنی بر دیگری تمایل به تجربه وحشت قبل از تصمیم گیری و کمرویی کلی رابطه ی منفی دارد(برزونسکی، ۱۹۹۰، ۱۹۹۲؛ برزونسکی و فراری، ۱۹۹۶) همچنین مطالعات نشان دادهاند که تعهد هویت با سبک های پردازش هویت رابطه دارد. افراد با جهت گیری های پردازش اطلاعاتی و هنجاری در مقایسه با افراد سردرگم/ اجتنابی تعهدات و قراردادهای فردی قوی تری نشان میدهند(برزونسکی، ۱۹۹۰)
افراد دارای هویت موفق و زودرس هر دو تعهد بالایی نشان میدهند اما تعهد در افراد دارای هویت موفق بر پایه جستجوی انتخاب های هویتی است. در حالی که تعهد در افراد زودرس بر پایه جستجوی انتخاب های هویتی نمی باشد. افراد دیررس و مغشوش هیچ کدام از خود تعهد نشان نمی دهند. در افراد دیررس عدم تعهد به وسیله تداوم در فرایند جستجوگری و در افراد مغشوش به وسیله عدم تلاش در جهت اکتشاف انتخاب های هویتی تبیین می شود.
با توجه به نظریه اریکسون انتظار می رود که هویت موفق و زودرس از حیث رشدی در مقایسه با هویت دیررس و مغشوش مطلوب تر باشد چرا که در بردارنده احساس تعهد است این فقط بخشی از واقعیت است: در حالی که در ادبیات وضعیت هویت هویت موفق در مقایسه با هویت مغشوش یک وضعیت بالیده است (میوس[۹۶] و همکاران، ۱۹۹۹). وضعیت دیررس در مقایسه با وضعیت زودرس، از بالیدگی بیشتری برخوردار است لذا به نظر میرسد که در پارادیم وضعیت هویت این علاقه یا گرایش نتیجه حفظ تعهدات نسبت به اکتشاف انتخاب های هویتی است.
اریکسون به طور موکد پیامد شکل گیری هویت مطلوب را از نظر رشدی با قضاوت فردی مناسب احساس یکپارچگی درونی و ظرفیت خوب عمل کردن (آنچه که میتواند به عنوان ویژگی های افراد سالم از نظر روان شناختی محسوب شود) مربوط دانست. به عبارت دیگر نظریه سبک های هویت به جای تمرکز بر پیامد شکل گیری سبک ها، بر فرایند شکل گیری هویت تأکید میکند. شکاف مذبور به کمک مطالعاتی که در صدد بررسی رابطه ی بین سبک های هویت متفاوت و شاخص های بهزیستی (از جمله روابط مثبت با دیگران) هستند پرشده است.
پژوهش های اجتماعی- شناختی زیادی (برزونسکی، ۲۰۰۳) نشان داده که بین پایگاه های هویتی و تعهد با بهزیستی روان شناختی رابطه وجود دارد. تعهد در نظر اریکسون رفتار فرد را در موقعیت هایی که وسوسه می شود به شکل دیگری رفتار کند ثبات می بخشد. تعهد هویت یک چارچوب ارجاعی از ارزش ها و باورهاست که ممکن است خودساخته یا تجویز شده از جانب دیگران باشد (همان منبع )
۲-۲-۵- چهار پایگاه اساسی هویت
فرم در حال بارگذاری ...