میزند حرفی برای خویش واعظ، می بکش
عشاق تو بر نقد روان کیسه ندوزند
آرزو چند به هر سوی کشاند ما را
نیست پشمی در کلاه محتسب ساغر بنوش (صائب)
زر لکه پیسی است کف اهل کرم را (صائب)
این سگ هرزه مرس چند دواند ما را (صائب)
-کاهش به کار گیری آیات و احادیث
به کار گیری آیات قرآن و احادیث از نخستین روزهای همزیستی اسلام و ادب فارسی جایگاهی ویژه در شعر فارسی داشته و همواره مورد توجه شاعران بوده است.
اوج این توجه در سبک عراقی به چشم میخورد. اما درست به همان اندازه که شاعر سبک عراقی اصرار در استفاده از آیات و احادیث داشته، شاعر سبک هندی به آن کم توجهی نشان داده است.
« شاید بتوان دو عامل را در این امر دخیل دانست: یکی دور بودن شاعر از مدرسه و همچنین از خانقاه و دیگری خارج شدن شعر از دربار و راه یافتن آن در بین مردم کوچه و بازار به همین علت میبینیم که استفاده از واژههای عامیانه، الفاظ کوچه و بازاری و پیشامدهای زندگی روزمره افزونی مییابد و جای آیات و احادیث را میگیرد، زیرا مخاطبین این دو سبک یعنی عراقی و هندی کاملاً متفاوتند. در سبکهای پیشین (خراسانی و عراقی و آذربایجانی و…) شعر که با فرهنگ ادبا و دانشمندان و در باریان و شاعران و عارفان و… ساخته میشد و مخاطب آن نیز عمدتاً درس خواندگان بودهاند… ولی در اشعار قهوه خانهای سبک هندی که مخاطبین نه درس خواندگان بلکه عمدتاً از طبقه متوسط نو پای شهری بودهاند، عناصری چون اغراق، ارسال مثل، خیالهای شگفت، ایجاز معما گونه (نه معما گویی)، تصویر و مهمتر از همه عناصر موجود در زندگی روزمره (که تا آن روز به طور پراکنده در شعر دیده میشد) جمع شده و جای فخامت زبان مدرسهای را گرفت و اصول زیبا شناسی کلاسیک را دگرگون کرد». (شمس لنگرودی، ۱۳۷۲: ۲۱ ) همین امر سبب شد تا شاعر سبک هندی به واژههای عربی، ضربالمثلهای عربی و آیات و احادیث اقبال کمتری نشان دهد و در مقابل برای راضی نگه داشتن مخاطب خود به واژههای عامه پسند و بازاری بیشتر توجه کند.
- دقت در مشهودات روزمره
کمتر حادثه و پیش آمدی در زندگی روزمره شاعر سبک هندی و محیط پیرامونش رخ داده است که از طبع نکته سنج وی مخفی مانده باشد، اندک توجهی به دیوان شاعران این سبک نشان دهنده این مطلب است. این قدرت طبع و تنوع، قابل تحسین است.
- تناقض گویی
(شاعران سبک هندی) میکوشند تا برای اثبات مهارت و استادی خود مضامین تازه به دست آورند و از این رو صد بار گرد نقطهای چون پرگار گردیده و درباره موضوع واحدی معانی جدید و مضمونهای ضد و نقیض و مختلف ساختهاند… و حتی برای آنکه مضمون تازهای را از دست ندهند خلاف عقیده و ایمان خود و حتی واقعیت امر سخن راندهاند. چنانکه صائب با اینکه از زندگی مرفهی برخوردار بوده است در مقام ساختن مضمون چنین میگوید. (صائب و سبک هندی / ۴۰۸ – نقل از مقاله زینالعابدین مؤتمن):
دل دشمن به تهیدستی من میسوزد
برق از این مزرعه با دیده تر میگذرد (صائب)
موضوعهای متناقض که گاهی هم از مضمون واحدی ساخته شده دال بر همین ادعاست.
از شرم در بسته روزی نگشاید
خون جگر است این که به ابرام ستانی
این قفل کلیدی بجز ابرام ندارد (صائب)
رزق تو همان است که موقوف طلب نیست (صائب)
در دو بیت زیر نیز دو مضمون متضاد بیان شده است:
آن را که تازیانه زرگهای گردن است
به سخن دعوی بی اصل مبرهن نشود
هر دعوی غلط که کند پیش میبرد (صائب)
حرف کج راست به زور رگ گردن نشود (صائب)
فرم در حال بارگذاری ...