جدول ۴-۱۷- جدول رگرسیونی
R2 | آماره F | P-Value | ضریب ثابت | بتا | |
حسابداری مدیریت راهبردی و افزایش سرمایه فکری سازمانهای دولتی | ۵۳۷/۰ | ۵۶۱/۴۴۲ | ۰۰۰/۰ | ۵۸۸/۱ | ۵۰۹/۰ |
با توجه به مقادیر آماره F و همچنین سطح خطای مشاهده شده کمتر از ۰۵/۰ (۰۵/۰P – Value <) جدول فوق نتیجه میگیریم که وجود تأثیر در سطح اطمینان ۹۵/۰ معنادار است. به عبارت دیگر حسابداری مدیریت راهبردی بر افزایش سرمایه فکری سازمانهای دولتی تأثیر معناداری دارد. بنابراین فرضیه صفر رد میشود و فرضیه محقق پذیرفته میشود.
همچنین با توجه به مقدار ضریب همبستگی و همچنین ضریب تعیین میتوان اذعان نمود که حسابداری مدیریت راهبردی بر افزایش سرمایه فکری سازمانهای دولتی به میزان ۵۴% تأثیر مثبت و مستقیم دارد. به عبارت دیگر شدت تأثیر (ضریب تعیین) حسابداری مدیریت راهبردی بر افزایش سرمایه فکری سازمانهای دولتی تقریبا زیاد است. به عبارت دیگر حسابداری مدیریت راهبردی به میزان ۵۴% بر افزایش بر افزایش سرمایه فکری سازمانهای دولتی مؤثر است.
فصل پنجم:
نتیجه گیری و پیشنهادها
۵-۱- مقدمه
هر پژوهش، تلاشی منطقی، سازمان یافته و علمی برای دستیابی به پاسخ یک پرسش یا راه حل برای یک مسأله است. برای رسیدن به پاسخها و راه حلها که در حقیقت هدفهای اصلی یک پژوهش هستند باید مسیری طی شود که چگونگی طی این مسیر به عوامل گوناگونی چون ماهیت مسأله و پرسش و… وابسته است. هرمسیر پژوهشی در واقع فرآیندی است که شامل گامها و مرحله هاست. در این فرایند، نتایج پژوهش از اهمیت بسزایی برخوردار است، زیرا میتواند مبنایی برای رفع مشکلات یا بهبود وضعیت موجود شده و راه را برای رسیدن به وضعیت مطلوب هموار سازد (خاکی ۱۳۹۱).
پژوهش حاضر، با هدف بررسی تأثیرحسابداری مدیریت بر افزایش سرمایه گذاری فکری سازمانهای دولتی انجام شده است. همچنین رابطه میان مدیریت هزینه، بودجه هرینه، هزینهیابی بر مبنای فعالیت و حسابداری مدیریت راهبردی و سرمایه فکری سازمانهای دولتی مورد بررسی قرارگرفته شده است. نتایج این پژوهش میتواند به مدیران کمک کند تا سرمایه گذاری فکری سازمانهای دولتی را افزایش دهند.
در ادامه به بیان نتایج حاصل از این پژوهش و یافتههای آن، پرداخته خواهد شد.
۵-۲- نتیجه گیری
طی هر پژوهش ، محقق به دنبال یافتن پاسخی برای سؤالات خود در خصوص پژوهش بوده است، لذا در قالب نتیجه گیری تمامی اطلاعات به دست آورده شده مورد بررسی قرار گرفته و از میان آنها جوابهایی متناسب با سؤالات استخراج میشود.
در این پژوهش جمعا ۳۸۴ تن از کارکنان شرکت کردند که شامل ۲۳۷ نفر مرد و ۱۴۷ نفر زن و در سنین بین ۲۰ تا بالای ۶۰سال بودند. تحصیلات این گروه از شرکت کنندگان از دیپلم تا بالای فوقلیسانس متغیر بود و از لحاظ سابقه کاری، سابقهای از زیر ۵ تا بیش از سی سال داشتند.
این پژوهش، چنان که در فصلهای گذشته نیز اشاره شد، چهار پرسش (فرضیه) را مطرح نمود:
فرضیه اصلی این پژوهش، رابطه بین مولفههای دانش مدیریت حسابداری و افزایش سرمایه فکری سازمانهای دولتی را مورد بررسی قرار میدهد، با توجه به تجزیه و تحلیل آماری ارائه شده در فصل قبل، چنین به نظر میرسد که بین دانش مدیریت حسابداری و سرمایه فکری سازمانهای دولتی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد و هرچقدر دانش مدیریت حسابداری بیشتر باشد، سرمایه فکری سازمانهای دولتی بهبود مییابد.
فرضیه اول، رابطه بین مدیریت بودجه و افزایش سرمایه فکری سازمانهای دولتی را مورد بررسی قرار میدهد، تجزیه و تحلیل آماری نشان میدهد که بین مدیریت بودجه و سرمایه فکری سازمانهای دولتی رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد و با افزایش مدیریت بودجه، سرمایه فکری در سازمانهای دولتی بیشتر میشود.
فرضیه دوم، رابطه میان بودجه هزینه و افزایش سرمایه فکری سازمانهای دولتی، را مورد بررسی قرار میدهد، طبق تجزیه و تحلیل آماری، میان بودجه هزینه و افزایش سرمایه فکری سازمانهای دولتی، رابطه معنی داری وجود دارد و با افزایش بودجه هزینه، سرمایه فکری در سازمانهای دولتی بهتر و کاراتر میگردد.
فرضیه سوم، هزینهیابی بر مبنای فعالیت و افزایش سرمایه فکری سازمانهای دولتی را مورد بررسی قرار میدهد، طبق تجزیه و تحلیل آماری، میان هزینهیابی بر مبنای فعالیت و افزایش سرمایه فکری سازمانهای دولتی رابطه معنی داری وجود دارد و با هزینهیابی بر مبنای فعالیت، سرمایه فکری در سازمانهای دولتی بهتر و کاراتر میگردد.
چهارمین فرضیه، رابطه حسابداری مدیریت راهبردی و افزایش سرمایهفکری سازمانهای دولتی را مورد بررسی میدهد که مطابق با تجزیه و تحلیل آماری، بین حسابداری مدیریت راهبردی و سرمایه فکری سازمانهای دولتی تأثیر رابطه مثبت و معنیداری وجود دارد و با حسابداری مدیریت راهبردی، سرمایه فکری سازمانهای دولتی بهبود مییابد.
۵-۳- مقایسه یافته ها با پژوهشهای پیشین
در زمینه بررسی شکل گیری سرمایه فکری سازمانهای دولتی و حسابداری مدیریت پژوهشهای بسیاری انجام شده است، که از جمله آنها میتوان به پژوهش نمازی در سال ۱۳۸۵، پژوهش احمدزاده در سال ۱۳۸۷ اشاره نمود، اما در زمینه تأثیر حسابداری مدیریت بر افزایش سرمایه فکری در سازمانهای دولتی کمتر کار شده است، بنابراین، پژوهش حاضر میتواند از این لحاظ مفید واقع شود.
در اینجا نتایج بدست آمده از تحقیق حاضر با نتایج پژوهشهای مشابه سابق در همین زمینه مقایسه میشود تا بتوان به شمایی جامع دست یافت.
تایلس وهمکاران در پژوهشی به بررسی این موضوع پرداختن که عملکردهای حسابداری مدیریت در سطوح سرمایه فکری( انسانی ساختاری وارتباطی) به چه نحو است انها با جمع آوری ۱۱۹ شرکت بزرک مالزی به این نتیجه رسیدن که بالا بودن میزان سرمایه گذاری به شرکت در سربلند خارج شدن از شرایط نامطمن اقتصادی کمک میکند بعلاوه سرمایه فکری برای برخی از جنبه های حسابداری مدیریت اتر گذار است به نحوی که این امرمنجربه استفاده بشتراز معیارهای مبتنی بر ارزش و ترکیب شاخص های مالی غیر مالی در تصمیمگیریها می شود به عبارت دیگر نتایج پژوهش ایشان نشان میدهد که بین میزان سرمایهگذاری در سطوح سرمایه فکری( انسانی ساختاری وارتباطی )بر رویه های حسابداری مدیریت وموفقیت عملکردی شرکت وتوانایی ان در عکس العمل نشان دادن به رویه های اتی تاتیر متبت است از این رو در مقاله حاضر سعی شده این پژوهش از نظر عملکردهای حسابداری مدیریت در سطوح سرمایه فکری مشابه با پژوهش حاضر است و نتایج آن با نتایج این تحقیق همخوانی دارد، با این تفاوت که در آن عملکردهای شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته است.
دیانتی در پژوهش خود در سال ۱۳۹۱، به دنبال آن بوده است که تأثیر ابزارهای نوین حسابداری مدیریت در شرکتها برمیزان استفاده سرمایه فکری را مورد بررسی قرار دهد. نتایج این پژوهش بیانگر این است که حسابداری مدیریت بر سطح تکامل سرمایه فکری شرکتهای مورد مطالعه تأثیرگذار است. به نحوی که شرکتهای برخوردار از سرمایه انسانی، فیزیکی و ساختاری بیشتر، شانس بالاتری نیز در حرکت به مراحل تکاملی بالاتر سرمایه فکری دارند. در ضمن از بین ۳ بعد سرمایه فکری، به ترتیب سرمایه انسانی و بعد سرمایه فیزیکی و نهایت سرمایه ساختاری در دستیابی به مراحل تکامل بالاتر سرمایه فکری تأثیرگذار هستند، این پژوهش از نظر بررسی سرمایه فکری و تأثیر آن بر حسابداری مدیریت مشابه با تحقیق حاضر است و نتایج آن با نتایج این تحقیق همخوانی دارد، با این تفاوت که در آن شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران مورد بررسی قرار گرفته است.
مطابق با پژوهش چان گوراکسو[۴۳] در سال۲۰۰۹، پژوهشی در ارتبـاط بـا فرهنـگ سازمانی و نوآوریهای حسـابداری مـدیریت انجـام داده است. در پژوهش مذکورکـه در خصـوص تأثیرات فرهنگ سازمانی درحیطـه حسـابداری مـدیریت میباشد، از مدل موژن استفاده گردیده و برطبق یافتههای این پژوهش که به بررسی شرکتهای پذیرفته شده در بـورس اوراق بهـادار تایلنـد (SET) پرداختـه ارتبـاط معنـاداری میـان فرهنـگهای سـازمانی گونـاگون و استفاده از نوآوریهای حسـابداری مـدیریت وجـود ندارد، این پژوهش از نظر بررسی حسابداری مدیریت مشابه تحقیق حاضر است، اما در آن رابطه فرهنگ سازمانی و حسابداری مدیریت مورد بحث است.
مطابق با پژوهش حاجیها و خراطزاده در سال ۱۳۹۳، با توجه به پیشرفتهای روز افزون در کلیه علوم در حسابداری مدیریت نیز پیشرفتهای زیادی اصل گردیده که شامل ظهور ابزارهای نوینی در آن میشود، این پژوهش به بررسی رابطه کاربرد نوآوریهای حسابداری مدیریت و شاخص های مالی عملکرد در شرکتهای تولیدی بورس اوراق بهادار تهران پرداخته و نشان میدهد که میان شاخص بازده دارایی ها و کاربرد نوآوریهای حسابداری مدیریت رابطه معناداری وجود دارد. البته این رابطه میان بازده حقوق صاحبان سهام و بازده فروش با کاربرد نوآوریهای حسابداری مدیریت وجود ندارد، این پژوهش از نظر بررسی حسابداری مدیریت مشابه پژوهش حاضر است، اما در آن رابطه حسابداری مدیریت و سرمایه فکری مورد بحث نیست.
در پژوهشی دیگر از حاجیها و خراطزاده در سال ۹۳، به بررسی رابطه فرهنگ سازمانی و کاربرد نوآوریهای حسابداری مدیریت در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداخته شده است، مطابق این پژوهش مدیران برای تصمیم گیریهای خود نیازمند اطلاعاتی دقیق و به موقع میباشند. مسئولیت تهیه این اطلاعات به عهده سیستمهای حسابداری مدیریت است. با توجه به نتایج به دست آمده مدیران میتوانند با ایجاد تغییرات فرهنگی در سازمانها موجبات بهبود سیستمهای حسابداری مدیریت را فراهم آورند.
کوجانسیوو و لانکوییست (۲۰۰۷) در مقاله «تحقیق در ارزش و کارایی سرمایه فکری» بیان میکنند که سرمایه فکری برای رقابت پذیری بنگاهها صرف نظر از نوع صنعت بسیار مهم است؛ هرچند که برای بنگاههای دانش -محور به دلیل این که عمده منابع آنها را غیرمشهودها تشکیل میدهند، اهمیت بیشتری دارد، این پژوهش نیز از این نظر که بر اهمیت سرمایه فکری تأکید داشته است، مشابه با پژوهشحاضر است
پایان نامه قادر پور در سال ۱۳۸۸، این پایان نامه بر اهمیت جوانب مختلف سرمایه فکری از جمله سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه ارتباطی و نیز ارزشی که میتواند برای کمک به سازمان از آنها به دست آید متمرکز شده است. عملکرد مالی سازمان نیز به وسیله سودآوری توصیف شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که بین مدیریت سرمایه فکری و عملکرد مالی سازمان همبستگی مثبتی وجود دارد. این پژوهش نیز بخاطر بررسی سرمایه انسانی، سرمایه ساختاری، سرمایه ارتباطی و در کل سرمایه انسانی مشابه با تحقیق حاضر است و نتیجهای همرا ست این پژوهش دارد.
در پژوهش حاتمی و کراهی مقدم در سال ۱۳۹۳، سعی شده اثرات فرهنگ سازمانی بر حسابداری و ارزشهای حسابداری مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد و همچنین از اصطلاح شناسی هافستد مبتنی بر ارزشهای فرهنگی و بررسی رابطه بین تنوع فرهنگهای سازمانی و عملکرد حسابداری مدیریت استفاده شده، که نتایج این بررسی در دو بخش نشان داده است، قسمت اول در مورد رابطه بین تفاوت فرهنگ سازمانی و طراحی سیستم مدیریت هزینهها و در بخش دوم رابطه بین تفاوت فرهنگ سازمانی و سیستم کنترل مدیریت نشان داده شده است، این پژوهش ازاین نظر که به بررسی حسابداری مدیریت پرداخته مشابه پژوهش حاضر است، اما در آن رویکرد فرهنگی سازمان بر حسابداری مدیریت مد نظر است و بنابراین با پژوهش حاضر که تأثیر حسابداری مدیریت بر سرمایه فکری را نشان میدهد متفاوت است.
در پژوهش نقیبی و همکارانش در سال ۱۳۹۰، هدف بررسی پژوهش استراتژیهای سازمانی بر تاثیرات سرمایه فکری و اجزاء آن اساس مدل پالیک بر میزان بوده و نقش آنها را در این مسیر مشخص شده است. این پژوهش از نظر بررسی سرمایه فکری مشابه با پژوهش حاضر میباشد، اما در آن حسابداری مدیریت مورد بحث نیست.
در پژوهش ملکی و همکارانش در سال ۱۳۹۱، سعی شده است تا جایگاه حسابداری منابع انسانی و اهمیت رویکرد به این مقوله در سیستم مدیریت منابع انسانی و تغییر نگرش از هزینه بودن این منابع به دارایی را تبیین و ارائه نماید، این پژوهش نیز از نظر بررسی منابع انسانی به عنوان سرمایه های فکری مشابه با تحقیق حاضر است، اما در آن تأثیر حسابداری مدیریت بر سرمایه فکری مورد بررسی قرار نگرفته است.
در پژوهش رشنو و حسنوند در سال ۱۳۹۳، به تبیین مفهوم سرمایه فکری و اجزای آن و همچنین معرفی مدلهای گوناگون اندازه گیری سرمایه فکری پرداخته شده است. مطابق با این پژوهش، اهمیت این موضوع به اندازهای است که برآورد شده در حدود ۰۵ تا ۰۵ درصد ارزش ایجاد شده به وسیله شرکتهای موجود در اقتصاد امروزی از مدیریت سرمایه فکری حاصل میشود. بنابراین برای رقابت در اقتصاد به شدت مبتنی بر دانش و فناوری، اختصاص قسمت اعظم منابع به فعالیتهای تحقیق و توسعه و آموزش کارکنان الزامی به نظر میرسد، این پژوهش از نظر بررسی سرمایه های فکری و نقش آنها در سازمان مشابه با این تحقیق است، با این تفاوت که در آن از تأثیر حسابداری مدیریت صحبتی نشده است.
پژوهش عباسی و گلدی صدقی در سال ۱۳۸۹، هدف بررسی تأثیر کارایی هریک از عناصر سرمایه فکری بر شاخصهایمالی شرکتها در بورس اوراق بهادار تهران است. در این پژوهش تأثیر شاخصهای سرمایهفکری (کارایی سرمایه انسانی، فیزیکی و ساختاری)بر عملکرد مالی (سود هر سهام، نرخ بازدهحقوق صاحبان سهام و نرخ بازده سالانه) برای ۹۹ شرکت بررسی شدند. ضریب کارایی هر یک از عناصر سرمایه فکری بر نرخ بازده حقوق صاحبان سهام تأثیر مثبت و معناداری داشتند. تأثیر ضریب کارایی سرمایه فیزیکی و انسانی بر سودد هر سهم مثبت اما تأثیر ضریب کارایی سرمایهساختاری منفی و معنادار بود. تأثیر ضریب کارایی سرمایه انسانی بر آن منفی و معنادار بود. همچنین نتایج نشانداد که شرکتهایی که سرمایه فکری بالاتری دارند عملکرد مالی بهتری دارند. این پژوهش از نظر بررسی تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد مالی مشابه با این تحقیق است، اما در آن سرمایه های فیزیکی نیز بحث شده است که از این نظر متفاوت با پژوهش حاضر است، همچنین در آن تأثیر سرمایه ساختاری بر عملکرد مالی منفی میباشد که نتیجه آن با این پژوهش متفاوت است.
فرم در حال بارگذاری ...