روش انجام تحقیق:
ما برای انجام این تحقیق از روش توصیفی- تحلیلی و از ابزار کتابخانه ای – اسنادی بهره خواهیم گرفت. به این معنی که با توصیف تاریخ شکل گیری و حضور جامعه روحانیت مبارز در طول تاریخ جمهوری اسلامی به تحلیل نقش و تاثیر آن در تحولات سیاسی- اجتماعی جمهوری اسلامی خواهیم پرداخت و برای این مهم از اسناد و منابع کتابخانه ای استفاده خواهیم کرد.
پیامدهای اثبات فرضیه:
به دلیلآنکه شناخت تحولات سیاسی- اجتماعی هر جامعه ای برای برنامه ریزی بهتر آن در آینده لازم می باشد بنابر این شناخت گروه های موثر در شکل گیری این تحولات نیز به طریق اولی لازم می باشد. در صورت اثبات فرضیه ما که « جامعه روحانیت مبارز در روند سیاست گذاری و تحولات جمهوری اسلامی دارای نقش مهمی بوده است»، ما می توانیم با تمرکز بر مواضع و سیاست های این تشکل اتفاقاتی که شاید در آینده سیاسی جمهوری اسلامی رخ دهد را تا حدی پیشبینی کنیم و از آن برای بهتر کرئن شرایط زیست سیاسی- اجتماعی مردم ایران بهره جوییم.
تعریف مفاهیم:
جا دارد در ابتدا تعریفی از برخی مفاهیم اساسی که در فرضیه اصلی پژوهش استفاده شده است انجام شود.
۱.جامعه:
جامعه بزرگترین شمار افراد انسانی است که برای تامین نیازهای اجتماعیشان در کنش متقابلاند و همگی در یک فضای فرهنگی بسر میبرند. جامعه دارای مشخصه هایی چون واحدی یکپارچه، متشکل از گروه های عمده با کاردکردهای متفاوت، یک فضای جغرافیای مشخص است.
۲.حزب:
در تبیین مفهوم حزب در فرهنگ سیاسی معاصر مشکلاتی خودنمایی می کند. مشکل نخست به تحول مفهومی آن در گذر زمان بازمی گردد. دوم آنکه، تنوّع احزاب در جوامع موجب شده است که نتوان برای آن شاخص های مشترکی که منطبق بر همه گونه های حزبی باشد ارائه کرد و سوم، به تفاوت بینش و نگرش کسانی باز می گردد که درصدد تبیین آن برآمده اند. گفته می شود نخستین بار ادموند برک (۱۷۹۷ـ۱۷۲۹) درباره احزاب سخن گفته است. وی حزب را گروهی از افراد جامعه می داند که با یکدیگر متحد شده و بر مبنای اصول خاصی که مورد پذیرش همه آن هاست برای حفظ و توسعه منافع ملی می کوشند. پس از او جیمز مدیسن (۱۸۳۶ـ۱۷۵۰)، حزب را ضرورتی انکارناپذیر دانست. موریس دورژه می گوید: «حزب مجموعه ای از گروه های پراکنده در اطراف کشور است که ازطریق سازمان های هماهنگ کننده به هم پیوسته اند.» با توجه به تعریف های گوناگون از حزب، به نظر می رسد می توان از طریق بیان ویژگی یا شاخص های حزب تصویر دقیق تری از حزب ارائه کرد. در این راستا برخی نویسندگان محورهای ذیل را برشمرده اند: الف ـ وجود تشکیلات پایدار مرکزی، ب ـ وجود شعبه هایی که با مرکز پیوند و ارتباط داشته باشند، ج ـ پشتیبانی مردم، د ـ کوشش برای دستیابی به قدرت سیاسی(عالم، ۱۳۷۴: ۳۲۵-۳۲۴).
۳.روحانی:
«روحانی» در لغت منسوب به روح است و آن چیزی است که مربوط به روح و روان باشد. پارسا و اهل صفا، فقیه، دانشمند و پیشوای مذهبی. منظور از روحانیون نیز علما و پیشوایان مذهبی است (بیرو، بی تا: ۳۲۱-۳۱۳).
فصل دوم
آشنایی با جامعه روحانیت مبارز
گفتار اول: معرفی جامعه روحانیت مبارز
این تشکل که طبق آخرین اساسنامه در تاریخ ۲۲/۸/۱۳۸۶ هـ.ش «جامعه روحانیت مبارز» نام گرفت، بخش اصلی مهمترین و ریشهدارترین تشکل روحانیون انقلابی است که پس از آغاز نهضت امام خمینی در سال ۱۳۴۱ به پیروی از آن مرجع عظیم الشأن به مبارزه با رژیم پهلوی پرداخت. آنان با توجه به تجربیات مبارزه و با هدف حرکتی سازمان یافتهتر، تشکیلات «جامعه روحانیت مبارز» را در سال ۱۳۵۲ بنیان نهادند. هدایت فعالیتهای انقلابیون مذهبی، تشکیل جلسات مخفی در منزل اعضا، سخنرانی علیه رژیم استبدادی پهلوی و استعمار آمریکا، برنامه ریزی راهپیماییها ، تهیه شعارها و هماهنگی و سازماندهی مبارزه در پایتخت (تهران) بخشی از فعالیتهای آنان در پیشبرد اهداف نهضت امام خمینی یعنی سرنگونی رژیم وابسته پهلوی و برپایی حکومت اسلامی بود. اعضای جامعه روحانیت مبارز که از سوی رژیم پهلوی با بازداشت، زندان، شکنجه، ممنوعالمنبر شدن، تبعید و مانند آنها روبرو بودند، در سال ۱۳۵۶ به تشکل خود شکل رسمی دادند و بدین ترتیب به فعالیتهای فداکارانه خود تا پیروزی انقلاب اسلامی سرعت، نظم و وسعت بخشیدند.
اعضای مؤسس این تشکل مهم جریان اسلامی عبارت بودند از: آیتالله شهید دکتر سیدمحمدحسینی بهشتی، استاد شهید آیتالله مرتضی مطهری، شهید حجهالاسلام والمسلمین محمدجواد باهنر، آیتالله سیدعلی خامنهای، آیتالله علی اکبر هاشمی بهرمانی رفسنجانی، آیتالله سیدعبدالکریم موسوی اردبیلی، آیتالله محمدرضا مهدوی کنی و آیتالله محمدعلی موحدی کرمانی. با پیروزی انقلاب اسلامی اعضای این جامعه در قوای قضاییه، مقننه و مجریه وارد شدند و با پذیرفتن مسئولیتهای مهم، به رسالت انقلابی خود ادامه دادند و در تثبیت نظام نوپای اسلامی و مبارزه با بحرانها، فعالیت گستردهای داشتند.
جامعه روحانیت مبارز تا سال ۱۳۶۷ به فعالیت خود به صورت یکپارچه ادامه داد، اما در این سال با توجه به اختلافنظر بین اعضای آن، جناحی از آن انشعاب یافت و با عنوان «مجمع روحانیون مبارز» در فروردین ۱۳۶۷ اعلام موجودیت کرد. هماکنون دبیر کلی جامعه را آیتالله محمدرضا مهدوی کنی برعهده دارد، آنان در حال حاضر در تقسیمبندیهای سیاسی جزو «اصولگرایان» محسوب میشوند. علاوه بر جامعه مدرسین حوزه علمیه قم که از نظر مواضع با جامعه بسیار نزدیک است، عمدهترین تشکلهای همسو با آن به قرار زیرهستند:
۱- جمعیت مؤتلفه اسلامی
۲- جامعه انجمنهای اسلامی و بازار و اصناف
۳- جامعه اسلامی مهندسین
۴- جامعه وعاظ
۵- جامعه زینب
۶- جامعه اسلامی دانشجویان
۷- جامعه اسلامی کارگران
۸- جامعه اسلامی دانشگاهیان
۹- جامعه اسلامی فرهنگیان
۱۰- جامعه اسلامی پزشکان
۱۱- کانون فارغالتحصیلان شبه قاره.
گفتار دوم: قلمرو فعالیت
در حین مبارزات مردم مسلمان ایران علیه استبداد پهلوی و در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی که مقارن با شکلگیری جامعه روحانیت میباشد، قلمرو اصلی فعالیت آن محدود به شهر تهران بود. اما پس از پیروزی انقلاب اسلامی تاکنون، قلمرو فعالیت جامعه براساس بازنگری و تحول در اساسنامه آن دچار تحول شده است. توضیح اینکه از صبحگاه پیروز انقلاب تاکنون در چهار نوبت برای این جامعه اساسنامه تدوین شده و قلمرو فعالیت جامعه روحانیت نیز به شرح زیر تغییر یافته است:
بهره اول:
۱- اساسنامه اول: فعالیت در کل کشور
مطابق اساسنامه اول جامعه قلمرو فعالیت آن کل کشور را شامل میشد. در این مقطع که هنوز قانون اساسی نظام جمهوری اسلامی تهیه، تدوین و به تأیید آرای عمومی مردم گذاشته نشده بود و شرح وظایف بیشتر نهادهای انقلابی، وزارتخانهها و سازمانهای دولتی مشخص نبود و اغلب آنها تحت شرایط و موقعیت انقلابی به سر میبردند، اساسنامه جامعه به گونهای تنظیم شده بود که کارکرد بسیاری از دستگاههای دولتی در ساختار تشکیلاتی آن در نظر گرفته شده بود.
به عنوان نمونه، دایرهای به نام دایره ارشاد وجود داشت که وظایف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را میبایست انجام میداد. در این هنگام حتی برای برخی دوایر اساسنامهای نیز تنظیم شد. اساسنامه اول جامعه، با این که به تصویب مجمع عمومی جامعه روحانیت - متشکل از علمای مبارز تهران - نرسیده بود و جنبه موقتی داشت، اما قلمرو فعالیت آن در این هنگام کل پهنه ایران اسلامی بود(سلیمی، ۱۳۸۸: ۳۳).
بهره دوم:
۲- اساسنامه دوم: فعالیت در شهر تهران
با تدوین قانون اساسی جمهوری اسلامی، شکلگیری اولین مجلس شورای اسلامی، برگزاری اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری و قرار گرفتن روند اجرای امور کشور در مجرای طبیعی و قانونی خود از یک سو و توصیه حضرت امام به اعضای شورای مرکزی جامعه مبنی بر محدود کردن فعالیت آنها از سطح کشور به سطح شهر تهران از دیگر سو، دومین اساسنامه جامعه با عنوان «اساسنامه جامعه روحانیت تهران» تهیه و تدوین شد.
طبق این اساسنامه حوزه فعالیت جامعه به شهر تهران محدود گردید. پیش نویس این اساسنامه را شهید آیتالله دکتر بهشتی و آیتالله عمید زنجانی تهیه کردند و به تصویب شورای مرکزی جامعه روحانیت رساندند. البته این اساسنامه نیز موقتی بوده و به تصویب مجمع عمومی جامعه روحانیت نرسیده بود.
بهره سوم:
۳- اساسنامه سوم: فعالیت در استان تهران
اساسنامه سوم جامعه روحانیت مبارز که در تاریخ ۲۹ مرداد ماه ۱۳۷۵ هـ.ش نوشته شد، قلمرو فعالیت جامعه را از سطح شهر تهران به سطح استان تهران گسترش داد. بنابراین اساسنامه تنها در استان تهران فعالیت رسمی و تشکیلاتی دارد و این فعالیت توسط دفتر مرکزی و چند دفتر فرعی در مناطق مختلف تهران هدایت و اداره میشود. جامعه در خارج از کشور و سایر استانها نیز شعبهای ندارد؛ زیرا اساسنامه آن اجازه تأسیس شعبه در این مناطق را نداده است. جامعه در سطح شهرستانهای استان تهران هم شعبه و دفتری ندارد، اما ارتباط جامعه با شهرستانهای استان تهران از طریق روحانیون موجه، حوزههای علمیه و ائمه جمعه صورت میگیرد. به طور مشخص و دقیقتر در سطح شهرستانهای استان تهران امام جمعه هر شهرستان به صورت غیررسمی در حکم رابط جامعه روحانیت با آن شهرستان به حساب میآید. گرچه در آینده در نظر است تا به طور رسمی دفاتر و شعب جامعه روحانیت در آن شهرستانها دایر شود. در حال حاضر هر منطقه دارای یک دبیر یا رئیس است که از سوی دبیر کل انتخاب میشود. وظایف عمده دبیران یا روسای مناطق هماهنگی میان روحانیون منطقه، برگزاری مراسم و دیگر فعالیتهای مربوطه است(سلیم: ۳۴).
باید توجه داشت که روسای دفتر مناطق مختلف شهر تهران و رابطین شهرستان ها و ائمه جمعه الزاماً از میان اعضای شورای مرکزی انتخاب نمیشوند، بلکه انتخاب آنها زا میان روحانیون موجه و با نفوذ آن مناطق صورت میگیرد - گرچه در عمل اکثریت رؤسای مناطق شهر تهران از میان اعضای شورای مرکزی انتخاب شدهاند.
براساس تقسیمبندیهای سابق، شهر تهران به ۱۴ منطقه تقسیم میشد که به تبع آن جامعه روحانیت دارای ۱۴ دفتر بود. به گفته برخی از اعضای شورای مرکزی، ممکن است در صورت تصویب شورای مرکزی، این مناطق به ۲۰ منطقه، مشابه مناطق بیستگانه آموزش و پرورش افزایش یابد. اما در حال حاضر که مناطق ۱۴ گانه در عمل منحل و گسترش مناطق در سطح مناطق بیستگانه نیز به تصویب نرسیده است، جامعه با ۸ دفتر در ۸ منطقه، در سطح شهر تهران به فعالیت میپردازد(همان: ۳۵).
بهره چهارم:
۴- اساسنامه چهارم: فعالیت در کل کشور
طبق ماده دو این اساسنامه که در جلسه ۲۲/۸/۱۳۸۶ به تصویب شورای مرکزی جامعه رسیده است، مرکز جامعه در تهران میباشد و در مراکز استانها و شهرستانها میتواند شعبه داشته باشد.
گفتار سوم: حوزه های(مکانهای) فعالیت
فعالیت جامعه، عمدتاً در مساجد، حوزههای علمیه و دانشگاهها متمرکز است:
۱- مساجد
مهمترین طریق ارتباط جامعه روحانیت با مردم، مساجد هستند. یادآور میشویم که درزمان حضرت امام (ره)، مساجد تهران مستقیماً زیر نظر جامعه اداره میشد، اما بعد از تأسیس «مرکز رسیدگی به امور مساجد»زیر نظر مقام معظم رهبری حضرت آیت الله خامنهای، مساجد از نظارت مستقیم جامعه خارج شد. با اینوجود، به دلیل آن که از زمان تأسیس مرکز رسیدگی به امور مساجد، متولیان آن از اعضای شورای مرکزی جامعه انتخاب شدهاند، مساجد به صورت غیررسمی و غیر تشکیلاتی زیر نظر جامعه میباشد و جامعه از مساجد به عنوان پایگاه تبلیغی استفاده میکند. در ابتدای تأسیس مرکز، آیتالله مهدوی کنی دبیر کل جامعه روحانیت استان تهران از سوی رهبر معظم انقلاب به عنوان مسئول این مرکز انتخاب شد و در حال حاضر نیز آیتالله انواری از اعضای شورای مرکزی جامعه سرپرستی این مرکز را عهدهدار است(دارابی، ۱۳۷۵: ۱۳۵).
علاوه بر این، اعضای شورای مرکزی جامعه روحانیت در سطح شهر تهران امامت جماعت مساجد مناطق مختلف تهران و تعدادی از آنها نظیر آقایان امامی کاشانی، مهدوی کنی و هاشمیرفسنجانی (ایشان بعد از ۱۳۸۸ دیگر در در این سمت حضور ندارند) امامت جمعه تهران و آیتالله مجتهد شبستری نیز امامت جمعه تبریز را عهدهدار هستند و ارتباط مستمر و همیشگی با مردم داشته و دارند. مساجد عمدهترین و مهمترین مکان فعالیت جامعه روحانیت است و بدنه جامعه روحانیت مبارز نیز شامل یک مجموعه وسیع از ائمه جماعات و روحانیون و علمایی است که در سطح استان تهران دارای مدرسه و مسجدی بوده و یا عهدهدار پستی اجرایی، مشاوره و… هستند. متعاقب این ارتباط، رابطه کمی و کیفی جامعه روحانیت با مردم برقرار میگردد، زیرا مردم متدین از روی علایق دینی، ارتباط نزدیک و همیشگی با روحانی محل خود دارند که از طریق این پیوند کاملاً طبیعی، بسیج هواداران این تشکل که مردم متدین مسجدی هستند تحقق مییابد(حاجی بیگی کندری، ۱۳۷۹: ۴۶) .
فرم در حال بارگذاری ...