در منطقهای کهیک نزاع قدیمی و ریشه دار بین اعراب واسرائیل وجود دارد محسوب میشود منتها جمعیت سوریه عمدتا در قسمت غربی در حاشیه ساحل دریای مدیترانه ومرز لبنان مستقر هستند قسمتی از جمعیت نیز درحاشیه رود خانه فرات مستقر هستند بدین صورت قسمتهای وسیعی از مناطق مرکزی وجنوبی به علت کویری بودن خالی از سکنه میباشند بدین ترتیب توزیع جمعیت در سوریه به طور متمرکز قسمتهای محدودی از کشور صورت گرفته است. این امر ضریب آسیب پذیری کشور را بالا میبرد. بدین ترتیب جمعیت زیاد باعث فراهم آمدن امکانات لازم اقتصادی تکنولوژیک نظامی میشود و در شرایطی که دولتی از لحاظ سایر عوامل قدرت از برتری نسبی برخوردار باشد میتوانند با اتکای عامل جمعیت در تأمین منافع و تحقق هدفهای ملی خویش توفیق بیشتری به دست آورده است.
عوامل ژئوپلیک درروند سیاسی
سه عامل مهم ژئوپلیتیک در تعیین روند سیاسی سوریه نقش دارند.
-
- وجود اندیشههای نیرومند محلی گرا ۲- تغییرات مرزی بعنوانیک معیار تعیین کننده ناسیونالیسم سوری، ۳-اهمیت وفاداریهای فوق ملی
عامل اولاین که سنت خود کفای اقتصادی اجتماعی سیاسی محلی موجب تحکیم وفاداریهای محلی ودر برابر سیاستهای ملی شده واز اهمیت بسیاری از مسائل مربوط به رشد ملی کاسته است معمولا در برری تاریخ واوضاع کنونی سوریه چهار مرکز پرجمعیت لا ذقیه، حماء، حلب، دمشق مورد توجه قرار
میگیرد یکپارچه نبودن هویت سوری موجب آن است که احساسات و وفاداریهای هرمنطقه زمینه تحکیم همین نوع احساسات را در مناطق دیگر فراهم آورد بدین سان اندیشههای محلی کماکان ماندگار
میشوند.
دومین عامل ژئوپلیتیک وجود ابهام در ارائهیک تعریف از موجودیت سوریهاست بطور کلی سوریه در سالهای قبل از جنگ جهانی ومیان دوجنگ جهانی پس از استقلال سه عضویت مختلف سیاسی وجغرافیای داشته است. درفاصله میانه دوجنگ به همرا لبنان. استان اسکندرون تحت سرپست فرانسویها قرار گرفت ودر سال۱۹۳۹م. استان اسکندر ون به وسیله سر بازان آتاتورک اشغال شدواین هیچگاه مورد توجه سوریه قرار نگرفت که منظور از سوریه سرزمین ومردمیاست که در سوریه مستقل قرارگرفته اند و اما ابهام سیاسی که در سوریه وجود دارد در واقع مکانسمیدفاعی در برابر عوامل خارجی واز جمله اسرائیل است. اما ناسونالیسم جدید سوریه وکشور سوریه از دو مصیبت مختلف سیاسی برخوردارند که اندیشههای ملی گرای سوریه را مبهم پراکنده ساخته است.
سومین عامل ژئوپلیتیک سوریه را اندیشههای نیرومند محلی وتناقض میان ناسیونالیسم سوری وسرزمین سوریه تشکیل میدهد تغییر مرزهای جغرافیایی سوریه در قرن بیستم زمینه رشد هرگونه ناسیونالیسمیک پارچه وپر مغز را از میان میبرد وشعور سیاسی سوریها را چه قبل و چه بعد ازاستقلال و وفاداریها محلییا ورای قرار داد وشعارهای پان عربیسم بعثی وسوریه بزرگ را همزمان درکنار ارمانهای محلی گذشت و برای سوریها مرزهای کشورشان هرگز حقیقی نبوده وهویت عربی از هویت سوری پر معنا تر است.
۳-۳-۴- فلسطین
فلسطین بهصورت تاریخی و از دوران روم باستان به ناحیهای گفته میشده که بین دریای مدیترانه و کرانههای رود اردن واقع شدهاست. فلسطین در دورانهای حتی قدیمیتر به ناحیهای محدود تر در کنار مرز دریای مدیترانه اطلاق میشد. در معنی جغرافیایی گسترده تر آن فلسطین میتواند به منطقهای اشاره کند که شامل مناطق اسرائیلی و فلسطینی، بخشهایی از اردن، لبنان و سوریه باشد. فلسطین همچنین میتواند به ناحیهای که در ابتدای قرن بیستم تحت قیومیت بریتانیا پس از شکست امپراطوری عثمانی در جنگ جهانی اول درآمد باشد. فلسطین همچنین ممکن است به کشور فلسطین که توسط السلطه الوطنیه الفلسطینیه (حکومت خودگردان فلسطین) اعلام شده و توسط بیش از صد کشور به رسمیت شناخته میشود اطلاق شود. سایر نامهای استفاده شده جهت اشاره بهاین کشور عبارتند از: سرزمین مقدس (زبان عربی: الأرض المقدسه، زبان لاتین: ترا سانکتا،).
متون مقدس
در کتب مقدسیهودی در دورهٔ پیش از اسرائیل برای اشاره بهاین ناحیه کنعان به کار رفته و پس از آن از اسرائیل (ییسرائیل) استفاده شدهاست. نام سرزمینیهود نیز به همراه چندین عنوان شاعرانه مورد استفاده قرار گرفتهاست. سرزمین شیر و عسل، سرزمینی که خداوند در آن برای تعیین شما برای پدرهایتان سوگندیاد کرده است، سرزمین مقدس، سرزمین خداوند و سرزمین موعود. در مورد سرزمین کنعان آمدهاست که شامل کل سرزمین لبنان میباشد.
طرح سازمان ملل برای تجزیه فلسطین
در ۲۹ نوامبر ۱۹۴۷، مجمع عمومیسازمان ملل متحد، با دو سوم رای اکثریت بینالمللی، طرح سازمان ملل برای تجزیه فلسطین را به تصویب رساند (قطعنامه ۱۸۱ مجمع عمومیسازمان ملل متحد)،این طرح که برای پایان دادن به مناقشه عربها و اسرائیل (مناقشه عرب ویهودیان) در نظر گرفته شده بود سرزمین فلسطین را به دو کشوریهودینشین و عربنشین تقسیم میکرد، و بخش اعظم بیتالمقدس را که شامل بیتاللحم میشد تحت کنترل نیروهای بینالمللی قرار میداد. رهبرانیهودیان (و از آن جمله آژانسیهودیان)،این طرح را پذیرفتند، اما رهبران عرب فلسطین آن را نپذیرفته و از مذاکره در مورد آن امتناع کردند. کشورهای عرب و مسلمان همسایه فلسطین نیز با طرح تجزیه مخالفت کردند. پس از آنکه کمیته عالی عرب در سال ۱۹۴۷ اعلام شورش در بیتالمقدس کرد جامعه عرب واکنش خشونتآمیزی نشان داده و دست به درگیری زدند که در نتیجه آن بسیاری از ساختمانها و مغازهها در آتش سوختند. با ادامه کشمکشهای نظامیبین شبهنظامیان فلسطینی ویهودی در فلسطین، حق سرپرستی انگلیس بر فلسطین در تاریخ ۱۵ می۱۹۴۸ به پایان رسید در حالیکهیک روز پیش از آن تأسیس کشور اسرائیل اعلام شده بود همسایگان عرب و ارتشهای آنان (لبنان، سوریه، عراق، مصر، اردن، ارتش جهاد، ارتش آزادیبخش عرب و عربهای محلی) بلافاصله پس از اعلام استقلال اسرائیل بهاین کشور حمله کردند، و متعاقب آن جنگ عربها و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ درگرفت. در نتیجه، طرح تجزیه فلسطین هیچگاه عملی نشد.
وضعیت کنونی
پس از وقوع جنگ عربها و اسرائیل در سال ۱۹۴۸، در موافقتنامههای آتشبس موقت مابین اسرائیل و کشورهای عرب همسایه آن هیچگاه از فلسطین به عنوانیک سرزمین مجزا نامی برده نشد. دراین موافقتنامهها فلسطین بین اسرائیل، مصر، سوریه و اردن تقسیم شد. اسرائیل علاوه بر مناطقی که سازمان ملل متحد تقسیمبندی کرده بود ۲۶ درصد از سرزمینهای تحت قیمومت در غرب رود اردن را نیز تصرف کرد. اردن نیز ۲۱ درصد از سرزمینهای تحت قیمومت را تصرف و به خاک خود ضمیمه کرد. بیتالمقدس به دو بخش تقسیم شد، و اردن بخشهای شرقی از جمله شهر باستانی را در اختیار گرفته، و اسرائیل بخش غربی را در اختیار گرفت. مصر نیز باریکه غزه را در اختیار گرفت.
حکومت خودگردان فلسطین
دولت فلسطین (به عربی: السلطه الوطنیه الفلسطینیه) به معنی حکومت ملی فلسطین عبارتند ازیک سازمان اداره موقت که به صورت ظاهری حاکمان بخشهای کرانه باختری رود اردن و تمام مناطق نوار غزه را بر عهده دارد. حکومت ملی فلسطین در سال ۱۹۹۴ و متعاقب پیمان مصالحه اسلو بین سازمان آزادیبخش فلسطین و اسرائیل و به عنوانیک حکومت انتقالی پنج ساله تأسیس گردید.
سیاستها و ساختار داخلی
حکومت فلسطین (پی.ای.) در طول تاریخ با پی. ال. او. یعنی سیستمیکه اسرائیل با آن پیمان مصالحه اسلو را به امضاء رسانده بود، تعامل داشتهاست. یاسر عرفات ریاست سازمان آزادیبخش فلسطین (پی. ال. او.) در سال ۱۹۹۶ و در پییک پیروزی ناپایدار به ریاست حکومت فلسطین انتخاب گردید. انتخابات موازی به تاخیر افتادند که دلایل ظاهری آن نیز بروز انتفاضه الاقصی و بهمراه آن سرکوبی نظامیاسرائیل ذکر گردید. بهرحال کشاکش داخلی فلسطین نیز دلیلی بر درهم ریختگی امور دولت بوده و تا زمان مرگ عرفات در سال ۲۰۰۴ انتخابات جدید در سطوح ریاست جمهوری و مقامات محلی، برگزار نگردید. اگرچه حدود ۸۰٪ مستخدمان حکومت فلسطین از مردم بومی فلسطین هستند ولیکن اکثر مشاغل سطح بالا توسط مقامات رسمیپی. ال. او. که پس از تاسیس حکومت فلسطین در سال ۱۹۹۴ از تبعید بازگشته بودند، اشغال گردیده است. از نظر بسیاری از مردم فلسطیناین «بازگشتگان» سرمنشا بوروکراسی و فساد هستند. دولت عرفات بدلیل فقدان دمکراسی، فساد گسترده مقامات، تقسیم قدرت بین فامیلهای نزدیک و وجود هزاران آژانس دولتی با وظایف متداخل مورد انتقاد قرار داشت. او با بهره گرفتن از مکانیزمهای متفاوت، بیش از ده سازمان امنیتی متمایز از هم و براساس ادله طرح تفرقه و حکومت که گفته میشد بر طبق آن جو کشمکش قدرت در حکومت ابقاء و او را قادر به کنترل کلی امور میگردانید، تاسیس نمود. هم اسرائیل و همایالات متحده اظهار نمودند که اعتماد خود به عرفات بعنوان شریک کاری از دست داده و از مذاکره با او امتناع و او را رابط تروریسم قلمداد نمودند. عرفاتاین اتهام را رد نمود و تا زمان مرگ به دیدار با دیگر رهبران جهان پرداخت. بهرحال مرگ او آغازی بر اعمال فشار جهت تغییر رهبریت فلسطین گردید. در سال ۲۰۰۳، عرفات در برابر فشارهای داخلی و بینالمللی تسلیم و محمود عباس (ابو مازن) را بعنوان نخست وزیر حکومت فلسطین برگزید. عباس چهار ماه پس از آن و بدلیل عدم حمایت اسرائیل،ایالات متحده و حتی خود عرفات از کار برکنار شد. او بعدها از سوی حزب خود فتح بعنوان کاندیدای ریاست جمهوری حکومت فلسطین در سال ۲۰۰۴ و پس از مرگ عرفات انتخاب گردید. او در تاریخ ۹ ژانویه سال ۲۰۰۵ با ۶۲٪ آرا به ریاست جمهوری برگزیده شد.
۳-۳-۵- عراق
عراق با نام رسمیجمهوری عراق کشوری در خاورمیانه و جنوب غربی آسیا است. پایتخت عراق شهر بغداد است.این کشور از جنوب با عربستان سعودی و کویت، از غرب با اردن، سوریه و از شرق با ایران و از شمال با ترکیه همسایهاست. عراق در منطقه جنوب خود، مرز آبی کوچکی با خلیج فارس دارد و دو رود مشهور دجله و فرات که منشأ تمدنهای باستانی میانرودان (بینالنهرین) در طول تاریخ کهن این کشورند از شمال کشور به جنوب آن روان هستند و با پیوستن به رود کارون، اروندرود را تشکیل میدهند و به خلیج فارس میریزند. گستره عراق ۴۳۸، ۳۱۷ کیلومتر مربع (۵۸ام، حدودیک چهارم ایران) است. بیشتر سرزمین عراق پست و هموار و گرمسیری است. غرب عراق کویر است و شرق آن جلگههای حاصلخیز. ولی بخشی از کردستان عراق (شمال خاور) کوهستانی و سردسیر میباشد. همچنین عراقیکی از بزرگترین کشورهای دارای منابع نفت میباشد.این کشور دارای ۱۴۳ میلیارد بشکه ذخایر تایید شدهٔ نفتی میباشد. جمعیت عراق حدود ۳۰ میلیون نفر (آمار ۱۳۸۶) است. حدود ۷۵ درصد مردم عرب، ۲۰ درصد کرد و ۵ درصد آشوری، ترکمن و سایر اقوام هستند. همچنین حدود ۶۸ درصد مردم عراق شیعه، ۳۰ درصد سنی و ۲ درصد مسیحی و پیروان سایر ادیان هستند. عراق محل زندگی و شهادت ۶ امام شیعه است و شهرهای نجف، کربلا، کاظمین و سامرا زیارتگاه شیعیان جهان است. عراق دارای تمدن و فرهنگ دیرینه و پرباری است. سومریان، اکدیها و آشوریها نخستین تمدنهای باستانی عراق را چند هزار سال پیش از میلاد بنیاد نهادند. در دوران پیش از اسلام، عراق کنونی جزئی از ایران بود. پس از اسلام عراق مرکز حکومت دراز مدت خلافای عباسی شد. از میانه سده دهم تا پایان سده سیزدهم هجری خورشیدی، عراق تحت حکومت امپراطوری عثمانی قرار داشت. عراق در سال ۱۲۹۸(۱۹۱۹) از عثمانی جدا شد و به سرپرستی بریتانیا درآمد و در سال ۱۳۱۱ (۱۹۳۲) استقلالیافت. عراق جمعیتی جوان را در خود جای داده است. اقتصاد عراق نیز مانند دیگر کشورهای حاشیه خلیج فارس متکی به «اقتصاد نفت» است. صنعت گردشگری در عراق نیز به خاطر وجود برخی اماکن مهم مذهبی شیعیان، نقش قابل توجهی را در اقتصاد عراق برعهده دارد. سازمان حج و زیارت ایران در سال ۲۰۱۲ میلادی، با ذکر آمار گردشگران و زائران ایرانی اعلام کرد که هر ساله بیش ازیک میلیون و دویست هزار ایرانی، از طریق مرز زمینی و هوایی به کشور عراق اعزام میشوند. دولت عراق جمهوری است که پس از براندازی رژیم حزب بعث عراق و رهبر حزب صدام حسین برقرار شده است. بخش بزرگ عراق صحرا است اما مناطق مابین دو رود دجله و فرات حاصلخیز است. قسمتهای شمالی کشور به عمدتاً کوهستانی است و بلندترین قلهٔ آن حاجی عمران (هم مرزبا بلندیهای پیرانشهرایران) با ارتفاع ۳۶۰۰ متر است. عراق مرز ساحلی کوجکی با خلیج فارس دارد. عربی و کردی زبانهای رسمی عراق هستند. میزان باسوادی بین ۶۰٪ تا ۷۰٪ است.
ژئوپلیتیک عراق و تبعات آن
عراق همچنان درگیر تاریخ و بافت اجتماعی متاثر از آن است. ژئوپولیتیک عراق، برایاین سرزمین تاریخی، همواره دردسرساز بوده و همچنان است. در ذهنیت عراقی تجزیه عنصری اساسی میباشد. مردمانی که قبل از اینکه خویش را عراقی بدانند خود را در ماهیت شیعی، سنی و کرد تعریف کرده اند.
وضعیت امروز عراق که در حرکت داعش و فرصت طلبی کردها تبلوریافته در بخش مهمیحاصل نگاه تجزیه شده در اندیشه عراقی است. ناهمگونی قومی، مذهبی و رقابتهای حاصله از آنیک واقعیت غیر قابل انکار در عراق است اما عنصر خارجی در تحریک و دمیدن به آن همواره نقش اساسی داشته است. همراه شدن با آتشی که تر و خشک را در عراق میسوزاند امروز تحقق تجزیه را دور از ذهن نمینمایاند.
نگاهی به معادلات حاکم بر وضعیت سیاسی – اجتماعی عراق دریک صد سال اخیر نشان میدهد که هرگاه موازنه قدرت چه در داخل و چه در خارج از عراق تغییر نموده،این کشور دچار بحران و بی ثباتی شده است. خروج عثمانی از عراق، تغییرنظام از پادشاهی به جمهوری، کودتای بعثیها و سقوط صدام، نمودی از تغییرات تاثیرگذار بر معادلات سیاسی حاکم بر بغداد بود اما در میاناین تغییرات، سقوط صدام در سال ۲۰۰۳، با هیچیک ازاین متغیرها قابل قیاس نبود. فروپاشی رژیم بعثی با پایان تسلط تاریخی اهل تسنن برعراق همراه گردید. وضعیتی که هیچگاه با چیدمان اجتماعیاین کشور همخوانی نداشت. در پروسه تغییر با بهره گرفتن از حمله امریکا به عراق به عنوان مهمترین عامل خارجی، کردهای سنی با اولویت دادن به خواسته قومی خویش از متحدان تاریخی خود فاصله گرفته، با شیعیان که آنان نیز در پی تغییر معادله قدرت بودند همراه شدند و عراقی را در بغداد به منصه ظهور رساندند که در راس قدرت آن شیعیان قرار گرفتند. شیعیان به قدرت رسیدند، اما ظاهرا دموکراسی عددی آنان عامل اقناع و مشروعیت بخشیدن به شیعیان در نزد اقلیت سنی عرب نبود. امروز نیزاین نگاه مهمترین عامل بحران جاری دراین کشور است.
عراق نوین در حال گذر از دوران سختی است که بعید است به سلامت از آن عبور نماید. اتحاد راهبردی شیعیان با کردها دچار آسیب جدی شده و ناسیونالیسم کردی در کنار اهداف قومیبرای رسیدن به آرمان استقلال، متوسل به ترکیه به عنوان کشوری غیر عرب، اما سنی شده است تا هریک ازاین اتحاد به اهداف خویش برسند. برخی از رهبران شیعی نیز که عرق عربیت بیش از شیعی بودن در آنان نمود داشت بگونهای عمل نمودند که نتیجه آن آسیب بر وحدت شیعی در عرصه سیاست بود. ناسیونالیسم عرب نه در عراق، بلکه در میان اعراب نیز تضعیف شده و کاری از عهده آن بر نمیآید. عربها با افتادن در دام توهم هلال شیعی، گرفتار نگاه تنگ نظرانه مذهبی شده، به بهای ضربه به شیعیان در هر اتحاد نوشته و نانوشته بر علیه شیعیان بسیج شده اند. تقابل با شیعیان توجیه کننده همکاری طارق الهاشمیبا اربیل و آنکارا در حمایت از تروریسم گردیده و به مهمترین عامل تسهیل و تسریع استقلال کردها تبدیل شده است.
نبرد ژئوپلیتیک بازیگران عراق و ملاحظات مترتب داخلی و خارجی بر آن، سبب شده متغییرهای تاثیرگذار بر معادلات عراق با توجه به شرایط پیچیده و اهداف بازیگران آن پیوسته تغییر نموده و با جابجایی صف بندی بازیگران داخلی و خارجی آن، دیگر نه فقطاینده عراق، بلکه امروز آن نیز پر ابهام گردد. نکته مهم و قابل تعمق آن است که عراق برای هیچیک از بازیگران داخلی و خارجی آن لقمهای چرب و راحت نخواهد بود. عراق چکسلوکی نیست. در تعیین سرنوشت عراق بیش از همه پرسی، جنگ و درگیری عامل تعیین معادلات قدرت خواهد بود. معادلات قدرت در عراق با بهره گرفتن از قدرت عامل ورود به جنگی سخت برای عراق و حامیان خارجی گروههای آن خواهد بود.
عربستان، اردن و ترکها که سعی دارند از خود چهره یک کشور دموکرات را به نمایش بگذارند، از تاثیرات منفی تحولات عراق مصون نخواهند ماند. آنکارا که تا دیروز ظهور دولت کردی و تجزیه عراق، خط قرمز و عامل جنگ تلقی میکرد با گرفتار شدن در نگاه مذهبی و حرکت در مسیر نوعثمانی اعلام داشته دیگر تجزیه عراق عامل جنگ نبوده و امری غیر قابل اجتناب است. دستهای بسیاری در داخل و خارج عراق آلوده شرایط امروزاین کشور است اما در میاناین کشورها سیاستهای ترکیه در عراق جایگاه ویژه داشته و بسترساز تحقق روندی شده که خود نیز میتواند دراینده قربانی آن شود.
پایین کشیدن پرچم ترکیه در دیار بکر که کردها آنرا پایتخت خود میدانند نواختن به زنگ خطری است که خود ترکها عامل آن بوده اند. شرایط حاکم بر امروز عراق نشان میدهد که بحراناین کشور تمام نشدنی است و اگر عوامل داخلی و خارجی آن در مسیر تعامل و تعقل حرکت ننمایند، این بحران آنان را نیز با خود خواهد برد. یافتن پاسخ بهاین سئوال که برنده شرایط امروز عراق کیست، میتواند راهنمای عمل و کمک برای خروج از بحران و تبعات آن باشد.
۳-۳-۶- عمان
سلطان نشین عمان کشوری پادشاهی است در شرق شبه جزیره عربستان. پایتخت آن مسقط است. از شرق به دریای عرب و از شمال به دریای عمان محدود است. از جنوب بایمن همسایه است و از غرب با عربستان سعودی و امارت متحده عربی. قطعه کوچکی از عمان در قسمت جنوبی تنگه هرمز قرار دارداین قطعه از سرزمین اصلی جدا افتاده است. کشور عمان داراى شهرستانى برونبومى است بنام شهرستان مدحاء، که در قسمت شمالی سلطنت عمان واقع شدهاست. این شهرستان در وسط خاک امارات متحده عربی واقع شده است بطوریکه خاک امارات از چهار جهتاین شهرستان را احاطه نمودهاست. جمعیت آن پیرامون ۲۶۰۰ نفر میباشد. همچنین دو روستا به نامهای شیص و نحوه که از توابع اماره شارجه از توابع امارات متحده عربی در وسط خاکهایاین شهرستان واقع میباشد. کشور پادشاهی عمان دومین کشور بزرگی است در شبه جزیره عربستان از ناحیه مساحت، ودر حدود ۳۰۰ هزار کیلومتر مربع مساحت خاک عمان میباشد. بیشتر خاکهای عمان کوهستانی است و در اقصی جنوب جزیره عربستان واقع شدهاست. در بیشتر بخشهای کشور عمان رشته کوههای بزرگ و سختگذر حجر که از دشتها و جلگههای از رأس مسندم شروع میشود ودر امتداد امارت رأسالخیمه و فجیره و سلطنت عمان میگذرد تا بیابانها وهامونهای «الجو» امتدادیافتهاست میپوشاند. در مناطق داخلیه عمان نیز کوههای متعددی وجود دارد. بلندترین قلهٔاین رشته کوههای بزرگ که از این مناطق عبور میکند کوه حجر نامیمیشود. در وسطاین کوه جبل اخضر قرار دارد که ارتفاعش به ۳۰۷۵ متر میرسد. ارتفاعاتاین کوه رنگهای مختلفی دارد وبشکل مدرج است.این کوه دربین سهل ودشت و تپهماهورهای بزرگ واقع شدهاست. در تباین خاک مناطق کشور عمان اختلاف گوناگونی وجود دارد، زمینهای سبخ در کرانه دریا، تا سهل حاصلخیر باطنه در جنوب شرقی و مسقط، واز صحرای پهناور ربعالخالی تا حدود کوههای سرسبز صلاله که شبیه مناطق استوائی است. محدوده کشور عمان از مغرب امارات متحده عربی و عربستان سعودی، از جنوب کشور یمن، از شمال تنگه هرمز، واز سمت مشرق به دریای عرب محدود میشود، درازی ساحل عمان ۱۷۰۰ کیلومتر میباشد. عمان از مناطق مناسب برای صخرهنوردی است. بسیاری از صخرههای سرزمین عمان در کف اقیانوس باستانی تتیس که میان ایران و عمان قرار داشت شکل گرفتند.
۳-۳-۷- بحرین
پادشاهی بحرین کشوری است جزیرهای در خلیج فارس که ۶۶۵ کیلومتر مربع وسعت دارد. پایتخت آن منامه و زبان رسمی آن عربی است. بحرین به پنج استان بخش شده و تا ۳ ژوئیه ۲۰۰۲ دارای ۱۴ شهر بوده است.این کشور از ۳۳ جزیره تشکیلیافته که عمدتاً از دشتهای بیابانی تشکیل میشوند و مرتفعترین نقطه آن تنها ۱۲۲ متر ارتفاع دارد. بحرین آبوهوایی خشک با زمستانهایی معتدل و تابستانهایی بسیار گرم و مرطوب دارد. نفت و گاز طبیعی و ماهی و مروارید از منابع طبیعیاین کشور است اما کاهش ذخیره نفتی باعث شده تا بحرین در سالهای اخیر به سمت فرآوری و تصفیه نفت حرکت کرده و بهیکی از مراکز بانکی بینالمللی تبدیل شود. شیخ حمد بن عیسی آل خلیفه از سال ۱۹۹۹ قدرت را دراین کشور در اختیار دارد و در سال ۲۰۰۲ کشور را بهیک پادشاهی مشروطه تبدیل کرده و عنوان خود را از امیر به پادشاه تغییر داد. براساس برآورد سال ۲۰۰۹ جمعیت بحرین ۷۲۷۷۸۵ نفر بوده که ۲۳۵۱۰۸ نفر از آنها شهروندان خارجی هستند. بحرین از سال ۱۷۸۳ تحت حکومت خاندان آل خلیفه قرار گرفتهاست، در حالیکه حکومت قاجار و پهلوی آن را بخشی از ایران میدانست. بحرین از سال ۱۸۲۰ میلادی تحت سرپرستی کشور بریتانیا درآمد و در سال ۱۹۷۱ اعلام استقلال کرد وایران اولین کشوری بود که استقلال آن را به رسمیت شناخت. بحرین ۷۰۶ کیلومتر مربع مساحت دارد که کوچکتر از کوچکترین استان ایران است. از هفتصد کیلومتر مربع مساحت این کشور نزدیک به چهارصد کیلومترمربع آن بیابانی است. بحرین به «جزیره یک میلیون نخل» نیز شهرت داشتهاست. بحرین شامل سه شهریا به عبارت بهتر سه جزیره اصلی منامه و محرق و ستره است و منامه یعنی بزرگتریناین جزایر پایتخت آن به شمار میآید. کشور بحرین ۵ استان دارد که عبارتاند از: عاصمه (استان پایتخت)، جنوبیه، شمالیه، وسطی و محرق میباشد. بحرین یک حکومت پادشاهی مشروطه است. پادشاه به طور موروثی از خاندان آل خلیفه انتخاب میشود از نظرسیاست خارجیاین کشوریکی از اعضای اتحادیه عرب و شورای همکاری خلیج فارس است. مرکز ناوگان پنجم نیروی دریاییایالات متحده آمریکا در کشور بحرین قرار دارد.
۳-۳-۸- کویت
کشوری در منطقه خاورمیانه است. کویت با کشورهای عراق و عربستان سعودی دارای مرزهای خاکی و باایران از طریق خلیج فارس دارای مرزهای آبی است. پایتخت آن، شهر کویت میباشد. تاریخ بنای کویت به شیخ برّاک بن غریر آلحمید، شیخ قبیلهٔ بنی خالد و حاکم امارت احساء میرسد که در اواخر سال ۱۱۱۰ هجری قلعهای را با نام کوت برای ذخیرهٔ آذوقه و همچنین انبار کردن اسلحه بنا کرد که بعدها نام کویت از آن گرفته شد و سپس این شهر در عهد شیخ سعدون بن محمد آلحمید به خاندان آل صباح بخشیده میشود. بازرگانی کویت در قدیم بیشتر بدستایرانیان به ویژه مردم فارس و خوزستان انجام میشد. در آغاز رشد شهر، چند صد خانوار بهبهانی نیز از هر صنف دراین بندر ساکن شدند. موقعیت جغرافیایی ۲۹ ۳۰ شمالی و ۴۵ ۴۵ شرقی بوده و مساحت آن ۱۷، ۸۱۸ کیلومتر مربع میباشد. جمعیت: ۳۳۹۹۶۳۷ (غیر کویتی میباشد. از نظر ملیت ۴۳٪ کویتی، ۳۱٪ دیگر عربها، ۱۱٪ کرد، ۸٪ جنوب آسیایی، ۴٪ایرانی، و ۳ درصد از دیگر ملیتها بوده ومذهب: ۸۵٪ مسلمان (۷۰٪ سنی و ۳۰٪ شیعی) ، ۱۵٪ دیگر ادیان (مسیحی، هندو، و…) است. زباناین کشور عربی (زبان رسمی) و انگلیسی (زبان بازرگانی) میباشد. از نظر نوع حکومت شیخ نشین (پادشاهی مشروطه) است.این کشور به شش استان به نامهای احمدی (الفحیحیل)، الفروانیه، الجهراء، العاصمه (الکویت)، حولی (السالمیه)، استان مبارک الکبیر تقسیم شدهاست. در سرزمین کویت اسلام دین رایج و رسمیبوده و تقریباً همه مردماین کشور مسلمانند و به استثنای ۳۰ درصد جمعیت شیعه، بقیه پیرو مذهب تسنن میباشند که اکثراً مالکی میباشند. علاوه براین حدود ۴ درصد مسیحی، از پیروان سایر ادیان نیز شمار اندکی در کویت زندگی میکنند. در نص ماده دوم قانون اساسی کویت آمدهاست: دین رسمیکشور اسلام است، و شریعت اسلامیمنبع اصلی برای قانونگذاری است. بطور کلی حکومت کویت سعی در اجرای احکام اسلامیدارد و شئونات اسلامیدر کویت بیش از دیگر کشورهای منطقه رعایت میشود و علاوه بر فعالیتهای دولتی، مراکز اسلامیمردمینیز دراین کشور فعال میباشند.
از نظر سیاسی کویت در ۱۴ مه ۱۹۶۲ به عنوان صد ویازدهمین کشور به عضویت سازمان ملل در آمد. در دسامبر ۱۹۶۱ اولین انتخابات در کویت منجر به تشکیل مجلس مؤسسان شد که ۲۰ عضو دیگر آن از اعضای کابینه بودند که وظیفه بررسی و تصویب قانون اساسی را داشتند بر آن اساس مجلس ملی کویت با ۵۰ عضو در ژوئیه ۱۹۶۳ تشکیل و شیخ صباح سالم الصباح به نخست وزیری کویت منصوب گردید. دولت عراق در اکتبر ۱۹۶۳ کویت را به عنوانیک کشور مستقل به رسمیت شناخت. پس از شیخ عبدالله السالم الصباح که مورد علاقه و احترام ملت کویت بود و تا سال ۱۹۶۵ زمام اموراین کشور را بدست داشت، برادرش شیخ صباح السالم الصباح به حکومت رسید. شیخ صباح السالم الصباح در ۳۱ دسامبر ۱۹۷۷ فوت کرد و شیخ جابر الاحمد الجابر الصباح حاکم کنونی کویت زمام امور را بدست گرفت.
موقعیت جغرافیایی و اقتصادی کویت از دلایل عمده تأثیرپذیری شدید کویت از حوادث خارجی به شمار میآید. قرار گرفتناین کشور در بخش شمال غربی خلیج فارس و در همسایگی کشورهای عربستان و عراق و نیز نزدیکی آن به جمهوری اسلامیایران، جایگاه ویژهای به لحاظ ژئوپلیتیکی برای کویتایجاد کردهاست. در قرن بیستم که مسئله نفت بیش از پیش اهمیت و نقش سیاسی خود را نشان داد، کشورهای دارای نفت شدید تر از هر زمان دیگری در معرض تأثیر پذیری از وقایع سیاسی جهان قرار گرفتند، بطوری که هیچیک از کشورهای دارنده نفت عملاً نتوانستند در رخدادهای جهان بیطرف و خنثی بمانند، چرا که آنها چیزی را در اختیار داشتند که میتوانست کشوری را به قدرت برتر مبدل کند ویا چرخهای ترقی قدرت دیگری را از حرکت باز دارد. ضعف و محدودیت در بنیه نظامیکویت را نیز میتوان در عدم کارآیی مطلوب سیاسی خارجیاین کشور مؤثر دانست. تأثیر پذیری سیاست خارجی کویت از قدرت نظامیعراق از همان سال اول اعلام استقلال کویت سابقه دارد.
الف) روابط کویت با عراق عراق مدعی است به موجب سوابق تاریخی کویت جزو خاکاین کشور محسوب و در واقع دنباله بخش جنوبی بصره میباشد.این ادعا همواره موجب برخوردهای سیاسی و نظامیدو کشور شدهاست. حکومت بعثی عراق در اوت ۱۹۹۰ مقاصد خود را آشکار کرد وطی چند ساعت تمام خاک کویت را به اشغال خود درآورد کهاین عمل به دومین جنگ خلیج فارس که به جنگ نفت موسوم شد انجامید و پس از آزاد سازی کویت جنگ سرد دو کشور آغاز شد.
ب) روابط کویت با آمریکا بطور سنتی روابط کویت با بلوک غرب بویژه آمریکا گسترده بودهاست. در سال ۱۹۶۱ بلافاصله پس از اعلام استقلال کویت، روابط دیپلماتیک بین دو کشور برقرار شده و دامنهاین روابط از سال ۱۹۷۱ تا سطح مسائل نظامیبسط و گسترشیافت. از آن تاریخ تاکنون کویت مبالغ هنگفتی صرف خریدهای نظامی از ایالات متحده نموده است. یکی از مسائل مورد توجه در مناسبات کویت و آمریکا، وابستگی شدید کویت به مواد غذایی وارداتی از آمریکاست که طی دهه گذشته بطور مداوم رشد فزایندهای داشتهاست. این وابستگی در سطح بسیار بالای برای کویت مطرح است و چنانچه صدور مواد غذایی از آمریکا بهاین کشور محدود ویا متوقف گردد، کویت سخت در مضیقه قرار خواهد گرفت. بدنبال سفر دورهای شیخ صباح به اروپا در سال ۱۹۹۴، واشنگتن برای اینکه از متحدان اروپایی خود عقب نماند، خانم مادلین البرایت سفیر خود در سازمان ملل را به منطقه خلیج فارس اعزام نمود تا در خلال آن مانع تقویت فکر رفع تحریم علیه عراق شود. نامبرده ابتدا از سلطان نشین عمان دیدار نمود و سپس با سفر به کویت، پیام پشتیبانی همه جانبه واشنگتن از اهداف سیاسی کویت در مناقشه با عراق را به اطلاع امیر و مسئولان کویت رسانید.
نقشه ۳-۳ نمایی از کشور کویت
منبع ویکی پدیا
۳-۳-۹- اردن
نام رسمیاین کشور اُردُنهاشمی است و نام بینالمللی آن اردن است. پایتخت اردن شهر اَمّان است. اردنیک کشورپادشاهی است که در کرانه خاوری رود اردن واقع شده است. جمعیتاین کشور ۶. ۵ میلیون نفر است و ۹۸ درصد مردم آن عرب هستند. نوع حکومت آن پادشاهی مشروطه و پادشاه کنونی آن ملک عبدالله دوم است. واحد پول اردن دینار اردن میباشد. مردمان نَبَطی از هزارههاییکم و دوم پیش از میلاد دراین منطقه زندگی میکردند. کشور اردن در سال ۱۹۲۱ تأسیس شد و در سال ۱۹۲۲ به عنوانیک تحتالحمایه بریتانیا به رسمیت شناخته شد و در سال ۱۹۴۶ به استقلال رسید. نیمیاز کشور اردن را صحرای عرب پوشانده ولی بخش غربی کشور در هلال حاصلخیز واقع شده و دارای زمینهای قابل کشت و همچنین جنگل است. اردن کشوری است در خاورمیانه که از شمال با سوریه، از شمال شرقی با عراق، و از شرق و جنوب با عربستان سعودی و از غرب با اسرائیل و کرانه باختری رود اردن همسایهاست، که مجموع خطوط مرزی اردن بااین کشورها به ۱۶۱۹ کیلومتر میرسد. اردن از جنوب به خلیج عقبه مماس است و از آن رو حدود ۲۶ کیلومتر نیز مرز آبی دارد. واین در میان کشورهای عربی کمترین مرز آبی به شمار میرود. مساحت کشور اردن به طور عمده از صحراهای خشک و بایر تشکیل شدهاست. اما در قسمتهای غربی ارتفاعاتی نیز وجود دارد. در نوار مرز غربی اردن، رود اردن جاری است کهاین کشور را از اسرائیل جدا میکند. بلندترین نقطه اردن، قله جبل رم (۱۷۳۴ متر) است و پستترین نقطه آن دریای مرده (البحر المیت) است. اردن از لحاظ اداری و اجرایی به ۱۲ استان تقسیم میشود. هریک از استانهای دوازده گانه تحت هدایت و رهبری استانداری است که توسط پادشاه منصوب میشود. همچنین برای هریک از استانها و پروژههای توسعه و آبادانی در مناطق متبوع آنها مقامات خاصی نیزدرنظرگرفته میشوند. استانهای اردن/ استانها به حدود ۵۲ ناحیه تقسیم میشوند. کشور اردن به دوازده استان تقسیم میشود. جمعیت اردن ۸/۵ میلیون نفر است. اغلب جمعیت اردن از نسل اعراب بدوی هستند، یا اصلیت قومینژادی دارند که ۴۰٪ جمعیت اردن را به خود اختصاص میدهد. با وجوداین، ۵۵٪ جمعیت اردن از اصل و تبار فلسطینی هستند که پس از جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۴۸ و جنگ اعراب و اسرائیل در سال ۱۹۶۷ از فلسطین گریخته ویا به عنوان پناهنده به اردن وارد شده و در آنجا تابعیت اردن را پذیرفتهاند. ۵٪ باقیمانده جمعیت اردن را اقلیتهای نژادی مختلفی تشکیل میدهند که شامل سوریها، چچنیها، قرقیزستانیها، آشوریها، ارمنیها و اکراد میشود که برخی از آنها خود را با فرهنگ عرب وفق دادهاند. شمار لبنانیهایی که از زمان درگیری اسرائیل و لبنان در سال ۲۰۰۶ اقامت دائم در اردن داشتهاند ثبت نشدهاست، اما چنین برآورد میشود که شماراین افراد بسیار کم باشد. مسیحیان نیزقریب به ۶٪ جمعیت اردن را تشکیل میدهند و ۹ کرسی از مجموع کرسیهای مجلس اردن را به خود اختصاص داهاند. اغلب مسیحیان متعلق به کلیسای ارتودوکس یونانی (مشهور به ارتودوکس رومی به عربی هستند. بقیه نیز کاتولیکهای رومی(مشهور به لاتین)، کاتو لیکهای شرقی (مشهور به کاتولیکهای رومی به منظور تمیز دادن آنها از کاتولیکهای غربی) و جوامع مختلف پروتستانها از جمله باپتیستها هستند. زبان رسمیاردن عربی است، اما انگلیسی نیز تا حد زیادی در امور تجاری و دولتی و نیز میان مردم تحصیل کرده مورد استفاده قرار میگیرد.
تاثیر درگیری در خاورمیانه بر اردن
جنگ اعراب و اسرائیل که هنوز هم ادامه دارد، جنگ خلیج فارس و سایر درگیریهای که در خاورمیانه رخ داده است، تاثیرات بسیار زیادی بر اقتصاد اردن داشتهاست. این حقیقت که اردن با کشورهای همسایه خود پیمان امضا کرده، در کنار ثبات آن، باعث شدهاست تا اردن انتخاب اول بسیاری از فلسطینیان، مردم لبنان و مهاجران و پناهندگان خلیج فارس باشد. اگرچهاین روند باعث فعالیت بیشتر اقتصاد اردن شده، اما در عین حال با کاهش فراوان مقدار منابعی که هر کس حق استفاده از آن را دارد، صدماتی نیز به اقتصاد آن وارد آورده است. اردن قانونی وضع کردهاست که میگوید غیر از فلسطینیهای یهودی سایر فلسطینیها میتوانند به اردن مهاجرت کرده و تابعیت آن را به دست آورند.این قانون همیشه در مورد دادن اجازه ورود به فلسطینیها اعمال نمیشود. همچنین خرید زمین در پادشاهی اردن توسطیهودیان عملی غیر قانونی محسوب میشود. خشونت همچنین باعث ظهور و به وجود آمدن افراطی گری در اردن شدهاست. به دنبال بمب گذاریهای انتحاری که در شهر بندری امان رخ داد، ملک عبدالله در نوامبر ۲۰۰۵ خواستار مبارزه بر ضد افراطی گری شد.
روابط خارجه
فرم در حال بارگذاری ...