فرضیه یازدهم: راهبردهای خرد بر پیامدهای محیطی تأثیر دارد.
نتایج تحلیل مسیر در رابطه با فرضیه فوق نشان داد که ضريب تأثير راهبردهای خرد بر پیامدهای محیطی (31/0) است این ضریب در سطح 01/0 مثبت و معنيدار بود. این یافته نقش راهبردهای خرد سازمانی بر پیامدهای محیطی را مورد تأکید قرار میدهد. به عبارت دیگر راهبردهای سازمانی باعث مشارکت افراد در پیروزیهای سازمان، ایجاد فضای امن برای کار و تلاش، کاهش تعارضات بین گروه ها و افراد، پیش بینی پذیری، اعتمادپذیری و افزایش حرمت اجتماعی در میان مدیران مدارس می شود. راهبردهای سازمانی از طریق کاهش تعارضات بین گروه ها و افراد و اعتماد سازمانی باعث تقسیم اطلاعات در سازمان و سهیم شدن همه افراد از اطلاعات سازمانی، تعهد سازمانی، تعهد به انجام تصمیم، رضایت شغلی، رضایت مدیریت، مبادلات رهبر – عضو و توجه به ماندن در سازمان خواهد شد. تعهد به وظیفه در سازمان زمانی عملی است که هدف اصلی برای افراد حفظ شود و حفظ هدف اصلی در سازمان منوط به برقراری فضای امن برای کار و تلاش و اعتماد میان افراد میباشد. بنابر این به هر میزانی که صداقت و درستکاری در تیم کاری بیشتر باشد، و افراد به همکاران خود اعتماد داشته باشند و فرد بتواند مسائل خود را با همکاران در میان بگذارند به همان میزان اخلاق حرفهای در سازمان افزایش خواهد یافت. راهبردهای سازمان تعیین می کند که از ميان تمام راه هاي امكان پذير، براي انجام رسالت سازمان كدام راه بايد انتخاب گردد و چه مسيري بايد اتخاذ شود. كه اين عمل پس از تجزيه و تحليل دقيق و آگاهانه و جامع نقاط ضعف و قوت، تهديدات و فرصتهاي دروني و بيروني انجام مي گيرد.
فرضیه دوازدهم: راهبردهای کلان بر ارتقای افراد تأثیر دارد.
نتایج تحلیل مسیر در رابطه با فرضیه فوق نشان داد که ضريب تأثير راهبردهای کلان بر ارتقای افراد (25/0) است این ضریب در سطح 01/0 مثبت و معنيدار بود. این یافته بر نقش راهبردهای سازمانی در ارتقای صفات اخلاقی و ارتقای رفتاری تأکید دارد. سازمان ها در راستای ایجاد سازواری (تغییر خود، دیگران و محیط) پیش از انتظام بخشیدن به جامعه و محیط تعاملی خود ابتدا می بایست به انتظام درونی خود و مدیریت رفتار سازمانی خویش مبادرت ورزند. به بیانی دیگر هر سازمانی جهت ایجاد و تغییرو تأثیر بر محیط خود ابتدا می بایست خود و درون خود را تغییر دهند و آن را نظمی پویا بخشد (شهرکی و همکاران،1390). همانطور که نتایج نشان داد مقدمه این مهم، ایجاد راهبردهای سازمانی کلان تأثیر گذار بر ارتقای صفات اخلاقی و ارتقای رفتاری است.
فرضیه سیزدهم: راهبردهای کلان بر پیامدهای محیطی تأثیر دارد.
نتایج تحلیل مسیر در رابطه با فرضیه فوق نشان داد که ضريب تأثير راهبردهای کلان بر پیامدهای محیطی (24/0) است این ضریب در سطح 01/0 مثبت و معنيدار بود. این یافته نقش نگاه سرمایهای به نیروی انسانی، توجه به مدیران دارای دانش اخلاقی منتهی به رفتار، اهلیت گرایی و ایجاد مراجع ذی صلاح در سازمان برای حل مسائل اخلاقی بر پیامدهای محیطی از قبیل مشارکت افراد در پیروزیهای سازمان، ایجاد فضای امن برای کار و تلاش، کاهش تعارضات بین گروه ها و افراد، پیش بینی پذیری، اعتمادپذیری و افزایش حرمت اجتماعی را مورد تأکید قرار میدهد. داشتن راهبردهای کلان سازمانی ميتوانند به هنگام بروز مشكل در اجراي راهبردي، به حل آن مشكل كمك كنند. به طور كلي، دستیابی به پیامدهای مطلوب سازمانی نیازمند داشتن راهبردهای کلان سازمانی است که از طریق افراد كارآمد، تخصيص منابع موردنياز، نظارت بر روند اجرا و حل به موقع مشكلات بر پیامدهای محیطی تأثیر می گذارد.
فرضیه چهاردم: محدودیتها بر راهبرد کلان تأثیر دارد.
نتایج تحلیل مسیر در رابطه با فرضیه فوق نشان داد که ضریب تأثیر محدودیت بر راهبرد کلان معنادار نیست به همین دلیل این مسیر از تحلیل حذف شد و مدل اصلاح شده مجدداً آزمون گردید. در تبیین این یافته می توان گفت که مشکلات فردی مدیران از قبیل فرافکنی، نارضایتی شغلی، و عدم وجدان کاری و همچنین مشکلات مدیریتی آنان از قبیل استفاده از اطلاعات محرمانه سازمان جهت منافع فردی، عدم توجه به توانایی ها و تفاوت های فردی و تعارض نقش و شخصیت تأثیر معناداری بر استفاده مدیران از راهبردهای کلان در راستای گرایش و تخلق مدیران آموزشی برای اخلاق حرفه ای ندارد.
5-3-نتیجه گیری
در بخش کیفی 119 مفهوم کلیدی از مصاحبه ها استخراج شد که با طبقه بندی آنها 25 مقوله حاصل شدودرقالب 12مقوله اصلی جای گرفتند که عبارتند از: 1-تخصص فردی 2- نگرشها 3- ویژگیهای فردی 4-ویژگیهای سازمانی5- محدودیتها 6- شرایط محیطی 7- راهبردهای خرد: 8- راهبردهای کلان 9- ارتقای افراد 10- پیامد های محیطی 11- رفتارهای اخلاقی12- عملکرد اخلاقی
در نهایت این مقوله های دوازده گانه ی اصلی در قالب ابعاد شش گانه مدل پارادیمی به صورت شرایط علی(2 مقوله)، مقوله اصلی یعنی گرایش وتخلق مدیران آموزشی به اخلاق حرفه ای (2 مقوله) راهبرد (2 مقوله)زمینه(2 مقوله)، شرایط مداخله گر (2 مقوله) و پیامد ها (2 مقوله) جای گرفتند. سپس بر اساس این ابعاد شش گانه مدل پاردایمی مدل مفهومی پژوهش به صورت زیر (شکل 5-2) تدوین شد. در این شکل هریک از مولفه ها در مدل نهایی جای گرفته و روابط بین آنها مشخص شده است. در این مدل تخصص فردی و نگرش ها شرایط علی، رفتارهای اخلاقی و عملکرد اخلاقی مقوله های اصلی، ویژگی های فردی و ویژگی های سازمانی شرایط زمینه ای، راهبردهای کلان و خرد به عنوان راهبردها، محدودیت ها و شرایط محیطی شرایط مداخله گر و ارتقای افراد و پیامد محیطی به عنوان پیامدها در نظر گرفته شده اند. سپس در بخش کمی مدل مفهومی به دست آمده از بخش کیفی مورد آزمون قرار گرفت.
تخصص اخلاقی فردی
رفتارهای اخلاقی
عملکرد اخلاقی
نگرشها
راهبردهای کلان
راهبردهای خرد
ویژگیهای فردی
ویژگیهای سازمانی
شرایط محیطی
محدودیتهای اخلاقی فردی و مدیریتی
پیامدهای اخلاقی محیطی
ارتقای اخلاقی افراد
شکل 5-2- مدل مفهومی پژوهش
با توجه به تایید فرضیات در آزمون کمی مدل و یافته های کیفی و نظر به اهميت تخصص اخلاقی مدیران لازم است كه مدارس و مراكز آموزشي كشور عنايت و توجه بيشتري را به بهبود تخصص های اخلاقی مدیران داشته باشند زيرا ارتقاء تخصص و توانمندی مديران در فعالیت های مدیریتی زمینه ساز و بسترساز گرایش آنها به عملکرد اخلاقی و در نهایت بهبود مستمر تعهد آنان به اخلاق در فعالیت های حرفه ای آنان خواهد بود. همچنین داشتن نگرش مثبت به ارزشهای اخلاقی و ارزشهای سازمانی می تواند عملکرد مناسب اخلاقی را به همراه داشته باشد. یافته ها نشان میدهد که اعتقاد و تعهد به ارزشهای اخلاقی و ارزشهای سازمانی منجر به رفتار اخلاقی در مدیران می شود. بنابر این دوری از منفعت طلبی، بصیرت، پرهیز از تعصبات، عزت مداری، باورمندی اخلاقی، رعایت مالکیت معنوی، تعالیگرایی و حقگرایی منجر به افزایش رفتار اخلاقی می شود. ارزشهاي اخلاقی سازمان به عنوان مبنايي جهت رفتارهای اخلاقی در سازمان قرار میگيرند. مدیران سازمان با تكيه بر اين ارزشها، شيوهی رفتار روزانهی خود و مبناي تصميمگيريها در محل كار را مشخص مینمایند. رعایت و حفظ ارزشهای اخلاقی یکی از مهمترین پدیدههایی است که در بیشتر سازمانها به آن توجه می شود. به علاوه این مدیران از طریق ویژگیهایی مانند گوش دادن؛ همدلی، آگاهی، متقاعد سازی، آینده نگری و دوراندیشی، خادمیت و سرپرستی و تعهد به رشد افراد بر راهبردهای سازمانی تأثیر می گذارند. این یافته نشان میدهد که تصمیم گیری اخلاقی و عدالت محوری بر راهبردهای کلان سازمانی تأثیرگذار است. همچنین تصمیمات مشارکتی، در نظر گرفتن رضایت دیگران، پیشگامی در کارها، آیندهنگری، تعدیل رفتار زیردستان، قدرت تفکر و ابتکار عمل، توانایی، رعایت مساوات، میانه روی در کارها، انصاف، حضور به موقع در محل کار و پرهیز از حب و بغض شخصی بر راهبردهای کلان سازمانی یعنی نگاه سرمایهای به نیروی انسانی، توجه به مدیران دارای دانش اخلاقی، اهلیت گرایی و ایجاد مراجع ذیصلاح در سازمان برای حل مسائل اخلاقی تأثیرگذار است. بیان شفاف و توضیح کدهای اخلاقی، وجود ارزشهای آمیخته با سیاستها و فرآیندها و فعالیتهای سازمان نیز بر راهبردهای سازمان تأثیر می گذارد. راهبردهای کلان نیز تحت تاثیر محيط درون سازمانی و برون سازمانی است و تعامل بین محیط درون و برون سازمانی برای اتخاذ راهبردهای کلان اخلاقی ضروري است. به هرحال مديران آموزشی باید به این نکته توجه داشته باشند که عملکردها و راهبردهای سازمانی آنها تحت تاثیر محيط می باشد، و محیط يك پديده مستقل و مشخص بوده و مديران از محیط درون و برون سازمانی متاثر هستند.بنابراین مديران در انتخاب راهبرد و گزينش روشهاي اخلاقی باید به این شرایط اعم از رقابت با سایر سازمان ها، فناوری های جدیدامنیت شغلی، آزادی عمل و استقلال در کار توجه داشته باشند. از سویی آموزش اخلاق حرفهای، برگزاری کارگاههای آموزشی، مطالعات فردی، آسیب شناسی اخلاقی، تجزیه و تحلیل مسائل اخلاقی، تأمین مالی، نظارت و ارزیابی مستمر هدفمند، مشوقهای اخلاقی، قانونمندی و انضباط کاری بر پرهیز از تزویر، بی نیازی از تقدیر و تشکر، امانتداری، انعطاف پذیری، پرهیز از خودمحوری، وفای به عهد و پیمانها و خودکنترلی مدیران مدارس تأثیرگذار است. محیط سازمانهای آموزشی محیطی راهبردی است؛ زیرا سرشار از تغییر، پویایی، ابهام و عدم اطمینان میباشد که پاسخهای راهبردی را ایجاب می نماید. سازمانها جهت ایجاد حفظ و استمرار بقای معنادار خود در چنین محیط پیچیدهای ملزم به پاسخگویی پویا به اقتضائات درونی و بیرونی خود می باشند. سازمانهای آموزشی ميتوانند با اصلاح راهبردهای خود و افزايش خلاقيت نيروي انساني و سازماني خود باعث بالارفتن عملكرد و بهرهوري شود و در جهت رسيدن به اهداف از پيش تعيين شدة خويش گام بردارد. لذا مدير موفق كسي است كه بتواند با ايجاد راهبردهای انعطافپذير و خلاق زمينه را براي ارتقای صفات اخلاقی و رفتاری در سازمان خود فراهم نمايد.
اما نتایج مدل آزمون شده نشان داد که ضریب تأثیر محدودیت بر راهبرد کلان معنادار نیست به همین دلیل این مسیر از تحلیل حذف شد و مدل اصلاح شده مجدداً آزمون گردید. در نتیجه میتوان گفت که تمام مسیرهای فرض شده در بخش کیفی به استثنای مسیر محدودیت بر راهبرد کلان مورد تأیید قرار گرفت. و تنها این مسیر (محدودیت ها بر راهبردهای کلان) با مدل تدوین شده در بخش کیفی همخوانی نداشت و در بخش کمی مورد تأیید قرار نگرفت.
5-4-نوآوری های تحقیق
1.پژوهش حاضر درصدد یافتن الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزشی می باشد و مدرسه به عنوان اولین پایگاه برای پیشرفت علمی هر کشور به عنوان مکان این پژوهش برگزیده شده است که همانگونه که قبلا بیان گردید، به نظر می رسد چنین پژوهشی تا کنون در ایران صورت نگرفته است.
2.تحقیق حاضر از نظر روش تحقیق، با این موضوع،خاص است.از آنجا که برای شناسایی ابعاد و مولفه های اخلاق حرفه ای روش تحقیق کیفی داده بنیاد کفایت می کرد، جهت برازش الگوی به دست آمده از دو مرحله روش کمی دلفی ومدل تحلیل مسیر وتحلیل عاملی تاییدی نیز استفاده شده است. در حالی که یکی از این روش ها برای رسیدن به مقصود کافی بود واین نکته در نوع خود حایز اهمیت است.
3.یکی دیگر از نوآوریهای پژوهش حاضر بررسی پایایی مصاحبه ها بود که معمولاً در پژوهشهای کیفی یا آمیخته نادیده گرفته می شود. در این پژوهش از پایایی بازآزمون و روش توافق درون موضوعی برای محاسبه پایایی مصاحبه های انجام گرفته استفاده شده است.
4- یکی دیگر از نوآوری های پژوهش حاضر تدوین الگوی معتبر و تایید شده در زمینه اخلاق حرفه ای مدیران آموزش بود. الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزشی معیارهای لازم ﺑﺮاي ﺗﻌﻴﻴﻦ ﻣﻮﻗﻌﻴﺖ و ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ رﻳﺰي درجهت بهبود موقعیت احلاق حرفه ای در اموزش و پرورش را نمایان می سازد. الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزشی ﭼﺎرﭼﻮﺑﯽ روﺷﻤﻨﺪ ﺑﺮاﯼ ارزﻳﺎﺑﯽ ﻋﻤﻠکرد اخلاق حرفه ای برای شناسایی نقاط قوت و ضعف پدید می آورد. علاوه بر این الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزشی رابطه بین مولفه های تحقق اخلاق حرفه ای را نشان می دهد و می توان با بهره گرفتن از آن به نگاه سیستمی برای تخلق به اخلاق حرفه ای دست پیدا کرد. در حقیقت الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزشی فرآيند دستيابي اخلاق حرفه ای و استراتژيهاي لازم برای طی فرایندی خاص جهت رسیدن به اخلاق حرفه ای را مشخص می سازد. داشتن الگوی اخلاق حرفه ای مدیران آموزشی موجب می شود سیاست گذاران بتوانند رويكردهاي با ثبات و يكپارچه كه منجر به اخلاق حرفه ای مدیران آموزشی میشود را اتخاذ کنند.
5-5-محدودیتهای تحقیق
بی تردید هر گونه مطالعه و فعالیت پژوهشی در زمان اجرا خالی از چالش و مشکلات نمی باشد. این پژوهش نیز مستثنی نبوده و انجام آن با محدودیت هایی مواجه بود که در ادامه به آن اشاره می گردد:
-
- نتایج پژوهش حاضر صرفاً با اتکا به دیدگاهها و تجربیات خبرگان شهر تهران و مدیران مدارس تهران حاصلشده است که ممکن است تعمیمپذیری نظری یافتههای تحقیق به سراسر کشور را با محدودیت همراه کند. بنابراین میتوان با کسب نظرهای علمی خبرگان دانشگاهی و مدیران مدارس سایر استانها این مشکل را مرتفع نمود.
-
- برای انجام مصاحبه به متخصصانی در هر دو حوزه اخلاق حرفهای (اسلامی) و مدیریت مجتمعهای آموزشی (مدارس) نیاز بود که یافتن افرادی جامع این خصوصیتها با دشواری و محدودیت مواجه بود.
-
- یکی دیگر از محدودیت های پژوهش حاضر این است که امکان تعمیم نتایج در مصاحبه، بالا نیست و در هنگام تعمیم نتایج باید بسیار با دقت عمل کرد.
داده ها و همچنین یافته های کمی این پژوهش از طریق ابزار خود گزارش دهی بدست آمده است؛ به این معنا که پاسخ ها ممکن است تحت تاثیر تعصبات و یا باورهای فردی قرار گرفته باشد.
5-6-پیشنهادات تحقیق
دراین مبحث با توجه به یافته های پژوهش، پیشنهادهایی به پژوهشگران بعدی و همچنین پیشنهادات کاربردی به دست اندرکاران و برنامه ریزان آموزشی ارائه می شود.
5-6-1-پیشنهادات کاربردی
اینک پیشنهادهایی که جنبه عملیاتی داشته و می توانند چراغی فرراراه مدیران و سیاستگذاران نظام آموزش کشور باشند عرضه می گردد.
یافته های پژوهش نشان داد که شرایط محیطی بر راهبردهای کلان تاثیر دارد. بنابراین به مدیران مدارس پیشنهاد میشود تصویر روشنی از شرایط درونی و بیرونی سازمان به دست اورده تا بتوانند در زمینه اتخاذ راهبردهای کلان اخلاقی موفقتر عمل کنند.
یافته های پژوهش حاضر نشان داد که تخصص اخلاقی فردی بر عملکرد اخلاقی تاثیر مثبت دارد بنابراین به مدیران و برنامه ریزان کلان آموزشی پیشنهاد می شود دوره های آموزشی با محتوای مناسب جهت ارتقاء توان استدلال اخلاقی مدیران، خودشناسی، دانایی، ایجاد و درک چشم انداز در رابطه با ضوابط اخلاق حرفه ای، تعادل اخلاقی، مخاطب شناسی، تحمل ابهام، ایجاد توازن میان زندگی شخصی و شغلی، خلق انگیزه و موقع شناسی تدوین کنند تا بتوانند عملکرد اخلاقی مدیران مدارس خود را بهبود ببخشند.
یافته های پژوهش نشان داد که نگرش مثبت بر رفتار اخلاقی مدیران مدارس تاثیر مثبت دارد. بنابراین به برنامه ریزان و دست اندرکاران آموزش و پرورش پیشنهاد می شود شناخت، احساسات و رفتارهای فردی را به سمت ارزشهای اخلاقی سوق دهند و اعتقاد و تعهد به ارزش های اخلاقی و سازمانی را در بین مدیران مدارس پرورش دهند تا بتوانند عملکرد اخلاقی مدیران را بهبود ببخشند.
5-6-2-پیشنهادات پژوهشی
پیشنهاد میشود در پژوهشی پياده سازي الگوي اخلاق حرفه ای تدوین شده در بین مدیران آموزشی یک سازمان آموزشی صورت گرفته و مشکلات پیاده سازی آن نیز مورد بررسی قرا گیرد.
پیشنهاد می شود در پژوهشی نیاز سنجی آموزشی برمبنای الگوی طراحی شده صورت گرفته و محتوای آموزشی لازم برای بهبود اخلاق حرفه ای مدیران آموزشی تدوین شود.
فرم در حال بارگذاری ...