بعد از هر شب سیاهی، روز روشن است همان طور که چراغ مطلب از خاندان بولهب است.
از توست که این زمزمه با طبع «نظیری» است | بانگی که نباشد نکند کوه صدا هیچ (۱۴۴، ۹) |
به هیچ حیله ز پیش اجل خلاصی نیست | ز گرگ اگر بجهی پوست میکند سلّاخ (۱۴۹، ۶) |
زبان طعنهی ما کوته از بریدن نیست | علاج شکوهی عاشق بجز شنیدن نیست (۱۲۱، ۱) |
برای مشاهدهی موارد بیشتر ر.ک: (۳، ۵)، (۳۶، ۳)، (۷۱، ۱)، (۷۱، ۲)، (۷۲، ۷)، (۱۸۱، ۱)، (۱۸۱، ۳)، (۲۶۴، ۵)، (۲۷۷، ۲)، (۳۰۶، ۱)، (۲۸۴، ۷)، (۵۶۴، ۱۰)، (۵۴۳، ۸)، (۵۴۴، ۸)، (۵۴۶، ۲)، (۴۳۷، ۱)، (۴۳۹، ۴)، (۴۴۰، ۲)، (۴۵۸، ۱)، (۱۷۰، ۱) و …
فصل چهارم
استعاره
۴-۱. استعاره
استعاره «در لغت به معنی طلب کردن چیزی به عاریه است و در اصطلاح لفظی است که استعمال شود در غیرمعنای اصلی که موضوعٌ له باشد به علاقهی مشابهتی که بین معنی اصلی و معنی مستعمل فیه با بودن قرینه، مانع از ارادهی معنی اصلی است»، (رجایی، ۱۳۴۰: ۲۸۷).
اما همهی بلاغت نویسان این نظر را ندارند و معتقدند «استعاره تشبیهی است مختصر و فشرده که از ارکان اصلی تشبیه فقط مشبهبه را ذکر میکنند؛ به عبارتی ادّعای یکی شدن مشبه با مشبهٌبه است البته مبتنی بر به فراموشی سپردن تشبیه است و غرض از این کار مبالغه است یعنی مشبه آن قدر به مشبهٌبه شباهت داشته که با او یکی شده و قابل تشخیص و تمییز نمیباشد از مزیتهای استعاره بر تشبیه یکی ایجاز است و در استعاره باید به این نکته توجه داشت که برخلاف تشبیه وجه شبه و همانندی روشن باشد تا شکل معما و لغز به خود نگیرد، (آهنی، ۱۳۵۷: ۱۲۴).
ارسطو نخستین کسی است که دربارهی رمز زیبایی و فلسفه تاثیر استعاره به تحقیق پرداخته است او میگوید: «آنچه در بیشتر عبارتهای بلاغی، انگیزهی مسرت است، منشا آن استعاره metphor است و مقداری ابهام و پیچیدگی که مخاطب بعداً آن را درمییابد»، (شفیعی کدکنی، ۱۳۸۸: ۱۱۰). استعاره عامل مهم خیال پردازی در شعر است و ناقدان عرب آن را یکی از ستونهای کلام بشمار میآورند. «استعاره در واقع تصویری است که اگر چه اساس اولیه آن یک تشبیه در ذهن شاعر بوده است؛ اما تنها یکی از دو رکن اصلی تشبیه در سخن شاعر حضور دارد و رکن دیگر را خواننده به کمک شباهتهای ممکن قابل حدس که معمولاً در بحث استعاره «علاقه نامیده میشود؛ از قراین موجود در کلام یا حال و هوای زمینهی سخن میتواند دریابد»، (پورنامداریان، ۱۳۸۱: ۲۴۱-۲۴۰).
طرفین استعاره را مستعار منه و مستعار له مینامند و وجه شبه آن را جامع میگویند. معمولاً شاعر، استعارهها و اجزای مبهم شعر خود را با توضیح و تفسیر بیان نمیکند بلکه شواهد و قراینی بدست میدهد و خواننده را دربارهی معنی حقیقی کلمات به شک و تردید میاندازد و او را در برابر شعر به تلاش وامیدارد تا معنی پنهان را دریابد.
این فصل خود به بخشهایی تقسیم میشود بخش اول استعارهی مصرحه است که به سه قسمت استعارهی مصرحهی مجرده، مرشحه و مطلقه تقسیم میشود و با آوردن شاهد مثالهایی دربارهی هر کدام به خواننده کمک میشود تا عناصر زیبای فکر و ذهن نظیری نیشابوری را دریابد. بخش بعدی استعارهی مکنیه است که: «هر گاه مشبهبه را ترک و مشبه را ذکر کنند آن را استعارهی مکنیه یا استعاره بالکنایه نامند» (رجایی، ۱۳۴۰: ۲۹۲). که شامل تشخیص و اضافهی استعاری و استعارهی مکنیه است و بعد از توضیح مختصری در مورد هر کدام شاهد مثالهای آن آورده شده است.
۴-۲. بخش اول، استعارهی مصرحه
تشبیهی که از آن فقط مشبه به بر جای مانده باشد به این شرح، استعاره مصرحه یا تصریحیه یا محققه یا تحقیقیه میگویند. در استعاره مصرحه،مشبه، به همین همیشه حسی است. (شمیسا، ۱۳۷۳: ۱۴۶)
در تعریف استعاره مصرحه چنین آمده است که «هر گاه مشبه را ترک کنند و مشبهبه را در کلام آورند استعاره را مصرحه یا تصریحیه گویند»، (رجایی، ۱۳۴۰: ۲۹۲). در این مواقع، قرینهای در جمله مینهند تا ذهن خواننده راهنمایی شود به اینکه لفظ در معنی حقیقی خود بکار نرفته بلکه استعاره است از واژه و مفهوم دیگری، این قرینه را به مناسبت اینکه ذهن خواننده را از معنای حقیقی و مشهور کلمه منصرف میکند و به معنای مجازی متوجه میسازد، قرینه صارفه گویند.
استعاره مصرحه بخش پویا و پر تحرک غزلیات نظیری نیشابوری است. که ۴۰ درصد بخش استعاره را به خود اختصاص داده است نظیری نیشابوری مستعارمنههایی که به کار برده است بیشتر از امور حسی الهام گرفته است. و مستعارله مورد نظر او پدیدههای مختلفی میباشد.
چند مورد از استعارههای مصرحه در شعر نظیری نیشابوری:
جعد اگر ز آفتاب برداری | ننماید به روی ماه کلف |
فرم در حال بارگذاری ...