شکل ۲- ۱۵: رده بندی برند تیم های باشگاهی فوتبال جهان در سال ۲۰۱۳
مزیت مدیریت برند:
از دیدگاه تجاری دلایل ضروری بودن توجه به موضوع برند شامل موارد زیر می باشد:
برند ارزش استراتژیک دارد (ضرورت برنامه بلند مدت و استراتژیک برای ترویج و توسعه برند)
برند بخش مهمی از دارایی های شرکت هاست
برند عامل هویت بخشی به محصول است.
جهانی شدن بنگاه مستلزم ایجاد برند است.
مدیریت برند باعث تبدیل استراتژی شرکت از بازار یابی “قیمت محور” به بازاریابی “ارزش محور” می شود.
ارزش ۱۰۰ برند برتر دنیا در سال بالغ بر ۱۳۰۰ میلیارد دلار می باشد.
با توجه به گسترش برند، محدودیت جغرافیایی برای شرکت ها از بین رفته و علائم تجاری به جای دولت ها حکومت می کنند(۴۲).
هافمن (۲۰۰۳)، نیز مزایای مدیریت برند این چنین بیان می کند:
شکل ۲- ۱۶: مزایای مدیریت برند
یک برند خوب باید توجه را جذب نماید، به راحتی در خاطر بماند، به ارتباط بین جایگاه محصول و تفاوت با محصول برندهای رقیب کمک نماید. (۳۷).
تنوع فراوان برندهای ورزشی
متون بازاریابی ورزشی و بویژه متون مربوط به برند ورزشی، طبقه بندیهای مختلفی برای برندها ارائه می دهند. طبق رویکرد کلاسیک، صاحب نظران دو دسته طبقه بندی را بیان می کنند که در یک طرف تولید(عرضه) و در طرف دیگر رفتارها و زمینه مصرفی (تقاضا) قرار دارد. به عنوان مثال، موسسه تیلور نیلسون سافرس در کشور فرانسه، سیستم ابر برند را معرفی نموده است که نه طبقه از برندها را در انواع بازارها شناسایی می کند:
برندهای ستاره
برندهای قهرمان
برندهای جایگزین
برندهای برجسته
برندهای معروف
برندهای رقابتی
برندهای ناشناخته
برندهای بالقوه
اگر طبقه بندیهای مختلف منجر به ایجاد دیدگاه متفاوتی شود، نه تنها باعث ایجاد سردرگمی می شود بلکه برای “علم برندسازی ” اعتباری به همراه نخواهد شد. لوی[۱۹] در سال ۲۰۰۴ هشدار داد که تعداد طبقهبندیها و همچنین طبقات فرعی برندها باید محدود شوند تا به راحتی برای مدیران و مشتریان قابل درک باشند. در واقع طبق چارچوب و زمینه های تئوریک، طبقه بندیها و اصطلاحات جدید مثل برندهای چتری، برندهای عام، برندهای شخصی، برندهای مادر، برندهای مرجع یا برندهای حمایتی، تتفاوت های بسیار کوچکی را در مقایسه با طبقه بندیهای مورد استفاده کارشناسان و متخصصین سنتی ایجاد می کنند. این موضوع نشاندهنده افزایش علاقه و تمرکز بر برندها است اما همین امر تشخیص نقش و کارکرد برندها را از دیدگاه اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی با ابهام مواجه می کند. بنابراین، به منظور روشن کردن نقش و کارکردهای برندهای ورزشی لازم است که طبقه بندی های اصلی آنرا شناسایی کنیم. در کنار انواع برندهایی که معمولا در صنایع مختلف وجود دارد (برندهای شرکتهای سهامی، برندهای خدمات، برندهای سازمانی و برندهای الکترونیکی) و برندهای کلاسیک نامیده می شوند، دو نوع طبقه بندی دیگر در زمینه برندهای ورزشی قابل شناسایی است: برندهای ویژه ورزش ، برندهای مربوط به مجوزها و گواهی نامه ها (شکل۱-۱۴)(۶۴).
شکل ۲- ۱۷: سه طبقه بندی اصلی برندهای ورزشی
برندهای کلاسیک
برندهای کلاسیک به طور گسترده در متون مدیریت و بازاریابی مورد توجه و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است که در برگیرنده برندهای شرکتها، برند خدمات و برند فروشگاهها و توزیع کنندگان است. (۶۲و۶۴).
برندهای ورزشی خاص
دومین طبقه بندی اصلی برندهای ورزشی مربوط به برندهای خاصی است که در دیگر بخشهای صنعتی یافت نمی شود و یا حداقل دارای ساختار مشابهی با آنها نیست. در این زمینه میتوان مثالهایی عنوان نمود از جمله باشگاههای حرفهای، همچنین برندهای متعلق به هیئت های ورزشی، لیگها و سازمانهای دولتی و دیگر سازمانهایی که میتوانند در طبقه بندی یک سازمان ورزشی بگنجند. همچنین در این صنعت سه نوع برند دیگر نیز وجود دارد: برند افراد مشهور، برند رویداد و برند رسانه ای. اگر چه این سه نوع برند در بخش غیر ورزشی نیز کاربرد دارند ولی در ادامه تشریح می گردد که چگونه هویت، ویژگیها و اهداف مستقلی که ساختار اصلی عرصه ورزش را تشکیل می دهند، در بخش ورزش متفاوت و منحصر بفرد می باشد(۶۴و۳۷).
برند باشگاه و سازمان ورزشی
قدرت یک برند اغلب بستگی به توانایی رها نمودن مشتری از دنیای واقعی و مرتبط کردن او با تصویرهای ذهنی و محتوای سمبلیک است که سازمانها و باشگاههای ورزشی این کار به خوبی انجام می دهند. در بسیاری از موارد ورزشکاران تبدیل به یک قهرمان میشوند، عملکرد و دستاوردهای آنها در حد یک اسطوره بزرگنمایی میشوند و بسیاری از باشگاهها و سازمانهای ورزشی با آگاهی از این قضیه از آن بهره برداری می کنند. سازمانها و باشگاههای ورزشی به منظور بهره برداری از تعهد احساسی هواداران و تماشاگران ورزشی، استراتژی های برندسازی فراوانی را طراحی می کنند که بر تاریخچه، ارزشها، هویت قدرتمند آنها و همچنین توانایی توسعه کالاهای هواداری و ایجاد تنوع در مسیرهای کسب درآمدشان استوار است. کسب شهرت تنها به عالی بودن یک محصول بستگی ندارد، بلکه به برتری و شهرت بازیکنان یک باشگاه و همچنین یک پیشینه قوی که در آن ارزشهای باشگاه مورد قبول واقع شده نیز بستگی دارد. این قضیه در تحقیق چاناوات و بودت[۲۰] (۲۰۰۹) نشان داده شد که بسیاری از تداعی های برند بهترین باشگاههای فوتبال لیگ برتر انگلیس مربوط به بازیکنان، مربیان و مدیران قبلی و کنونی این باشگاهها می باشد. یک مکان خاص نیز می تواند باعث شهرت شود، برای مثال استادیوم باشگاه منچستریونایتد؛ اولدرافورد[۲۱] که معروف به “خانه رویاها” می باشد و یا مدیسون اسکور گاردن[۲۲] برای تیم بسکتبال نیویورک نیکز. این مطالب تقریبا همان موضوعی است که لیو[۲۳] (۲۰۰۳) آن را برند اسطورهای نامید. استادیومها و تجهیزات ورزشی یک مسیر ارتباطی قدرتمند هستند که به شدت در ارتقای ارزش ویژه برند و همچنین برند حامیان مالی و شرکای تجاری نقش دارند. در سراسر دنیا تمایل به بازسازی امکانات اصلی رفاهی ورزشی شامل بخشهای مالی مهم(مغازهها، رستورانها) و همچنین اماکن تفریحی- رفاهی(موزهها، مراکز آمادگی جسمانی، استخرها) بیشتر شده است. در این زمینه استادیوم یانکی [۲۴]یک مثال عالی به شمار میرود. علیرغم ابعاد تجاری، این استادیومها اغلب توسط معماران مشهور طراحی میشوند تا از این طریق یک سازه منحصربفرد خلق شده و همین امر باعث تقویت اعتبار سازمانهای ورزشی مالک این استادیومها شود. به عنوان مثال میتوان از دن مریس[۲۵] معمار بسیار معروف امریکایی نام برد، کسی که تخصصش در طراحی مجموعههای تفریحی و ورزشی بوده و تاکنون مرکز معروف استیپل[۲۶] در لس آنجلس، سوپر استادیا آرنا[۲۷]در ژاپن و استادیوم پل برون[۲۸] در سینسیناتی را طراحی کرده است. فاصله میان برند باشگاه و برند رویداد در واقع برند استادیوم است که استادیوم میلینیوم[۲۹] در کاردیف(کشور ولز) یک مثال خوب از ایجاد این نوع برند است. این استادیوم به دلیل داشتن سقف قابل باز شدن و همچنین به دلیل برگزاری بازی فینال جام جهانی راگبی در سال ۱۹۹۹ به شهرت جهانی دست یافت. این استادیوم در حال حاضر میزبان بسیاری از رویدادهای ورزشی(راگبی، ورزشهای موتوری، فوتبال،بوکس) و فرهنگی(کنسرتها و نمایشگاهها) است. استراتژی های مورد استفاده و میزان سرمایه گذاری ها، باشگاههای ورزشی را همانند برندهای غیرورزشی با ارزش ویژه برند بالا می نماید که می توانند دامنه کاری و در نتیجه برند خود را توسعه دهند. ترویج محصولات، قلب تپنده استراتژی برندهای باشگاهی حرفهای بشمار میرود. همانطور که کاپفر (۲۰۰۶) اشاره می کند، آنچه که باعث ثروت یک باشگاه فوتبال مانند منچستر یونایتد می شود، وجود بیش از ۴ میلیون نفر طرفدار این باشگاه در سطح جهان است که لباس و محصولات باشگاه را خریداری کرده و خواهان تماشای بازیهای این تیم هستند. باشگاههای ورزشی و برندهای شرکتی[۳۰] به صورت فعال و فزاینده هواداران و مشتریان خارجی را هدف قرار داده و از مزایای فروش محصولات و حق امتیاز ها بهره برداری کامل می کنند .با این وجود، موفقیت یک برند با موفقیت ورزشی باشگاه و مجموعه برندها افراد مشهور مرتبط است. حتی، برخی برندهای باشگاهی میتوانند در سایه برند افراد مشهور قرار گیرندو این امر می تواند به شکل ادغام دو برند انجام گیرد(۶۵).
مانند باشگاهها و بنگاه های ورزشی، بسیاری از سازمانهای ورزشی همانند فدراسیونهای ورزشی و مدیران رویدادهای ورزشی نیز با تاکید بر اهمیت برند، مدل مدیریتی یکسانی را دنبال می کنند. رویکرد برندسازی در سطح استراتژیک باتوجه به اهداف و مقاصد و در سطح تجاری از طریق بهره برداری از ویژگیها، سمبلها و تداعیات مثبت این سازمانها مورد توجه قرار گرفته است. این مسئله تحولی در سازمانهای ورزشی داوطلبانه مانند فدراسیونهای ورزشی سنتی اروپا و فرهنگ غیر انتفاعی حاکم بر آنها به وجود آورده است. به نظر میرسد این سازمانها بتدریج برند بالقوه خود را ترویج می کنند که به افزایش درآمدهای مالی این سازمانها کمک کرده و از این طریق دستیابی به اهداف بلند مدت آنها تسهیل می شود.
در امریکای شمالی، لیگهای حرفهای و همچنین تیمهای دانشگاهی نام برندهای صنعتی ورزشی را با خود یدک میکشند. این لیگهای حرفهای مانند لیگ ملی فوتبال(NFL)، اتحادیه ملی بسکتبال (NBA)، لیگ برتر بیسبال (MLB) و لیگ ملی هاکی (NHL) به دلیل تمایل به سودآوری هرچه بیشتر بر استراتژی های برندسازی تمرکز کرده اند و همین موضوع باعث کسب درآمدهای بالای این لیگها شده است. برای مثال درآمد لیگ ملی فوتبال در سال ۲۰۱۲ حدود ۹.۵ میلیارد دلار و به طور متوسط برای هر تیم ارزشی معادل ۱.۰۴میلیارد دلار تخمین زده می شود. به یک مثال دیگر توجه کنید. اتحادیه گلف بازان حرفهای که در سال ۱۹۰۱ تاسیس شده درحال حاضر تبدیل به یک برند جهانی شده است. با داشتن حدود ۷۰۰۰ عضو در سراسر جهان، این اتحادیه، درآمد و قرارداهای حمایت مالی گلفبازان و همچنین برگزاری بسیاری از تورنمنتهای ملی و بین المللی را مدیریت می کند. این اتحادیه، استراتژی بازاریابی مناسبی را به کار برده است که شامل موادر زیر می شود؛
بررسی و ایجاد فرصتهای جدید برای حامیان مالی از جمله پیشنهاد همکاری و شراکت، حمایت و تایید محصولات، خرید و فروش محصولات، بازاریابی مستقیم از طریق گلفبازان همچنین فعالیتهای ترویجی از طریق شرکت سهامی، حمایت مالی، آموزش و تعلیم اصول و خط مشی ها(۶۶).
در نیمه دوم قرن بیستم، بازیهای المپیک نیز در معرض افزایش فعالیتهای تجاری قرار گرفته است. درآمد اصلی در ابتدا از طریق فروش حق پخش تلویزیونی به دست آمد. سپس در طول دهه ۸۰ میلادی استفاده تجاری از حلقههای المپیک و لوگوی هرکدام از بازیهای المپیک شروع شد. این بهره برداریهای روز افزون باعث شده که امروزه برند المپیک قدرتمندترین برند ورزشی در دنیا باشد. سامارانچ رئیس پیشین کمیته بین المللی المپیک در مورد تنوع در روشهای کسب درآمد دست به یک سری اقدامات زد. از جمله ارائه یک سیستم تجاری، اصلاح منشور بازیهای المپیک و ماهیت غیرانتفاعی رویداد (چاپلت[۳۱]، ۲۰۰۶). از دیدگاه بسیاری، بازیهای المپیک لسآنجلس ۱۹۸۴ نقطه عطف مطرح شدن برند المپیک در سطح جهانی محسوب می شود. ابعاد برندسازی المپیک تقریبا شکل ثابتی یافته است و همانطور که فراند[۳۲] (۲۰۰۷) اشاره می کند، برای پیروزی در فرایند مزایده برگزاری بازیهای المپیک، شهرهای میزبان مجبورند که اقدام به برقراری یک رابطه قوی با برند المپیک و شرکای المپیک کرده و جنبه های مختلف اقتصادی، زیست محیطی و اجتماعی را مدنظر قرار دهند(۶۴).
برندهای مربوط به گواهی نامه ها و تاییدیهها
برند گواهی نامه نشاندهنده سیستمی مورد استفاده در شرکتها، شرکتهای تابعه، سازمانها، بنیادها و بنگاهها، موسسات خیریه، دولتها و سازمانهای دولتی است تا به مشتریان و کل جامعه نشان دهند که برخی از محصولات، خدمات و برندها از استانداردهای معینی پیروی کرده اند که این استانداردها میتواننداخلاقی، بوم شناختی، تکنولوژیکی و با کیفیت بالا باشد. استفاده از این نوع برند در ورزش افزایش یافته است زیرا عقیده بر این است که باعث افزایش و تقویت اعتبار محصولات شده و به تبع آن افزایش اعتماد مشتریان و ذینفعان مختلف را در پی خواهد داشت. به عقیده کاپفرر[۳۳] (۲۰۰۶) گواهی نامه تایید کننده کیفیت بوده و این کار از طریق اعطای گواهینامه انجام می شود. این امر نشان میدهد که محصول تاییدیههای لازم و مشخصی دریافت کرده است. درواقع، گواهی نامه، قانونی بودن و دقت محصولات و خدمات را تایید و به آنها اعتبار میبخشند. این گواهی نامه را باید نوعی برند به حساب آورد زیرا اغلب در حال رقابت با گواهی نامه های دیگر هستند. در رابطه با ورزش میتوان سه طبقه بندی برند گواهی نامه را شناسایی کرد: گواهی نامه های اخلاقی و زیست محیطی، گواهی نامه هایی که توسط سازمانهای ورزشی و موسسات حرفهای ارائه میشوند و گواهی نامه های تکنولوژیکی(۶۴).
ارزشگذاری برند
از اواخر دهه ۱۹۸۰ و با مطرح شدن فلسفه مدیریت ارزش محور، ارزش ویژه برند به یکی از مفاهیم پایهای بازاریابی هم در گستره نظریههای مدیریتی و هم در گستره وظایف مدیریتی تبدیل شده است. ارزش ویژه برند به عنوان یکی از پیامدهای برند و ایجاد برند مطرح میشود(۶۸).
لذا با توجه به اهمیت یافتن موضوع برند در سالهای اخیر الگوهایی برای سنجش برند شرکتها ارائه شده است. هر یک از این الگوها از مجموعه شاخصهای کلان و تفصیلی خاصی استفاده میکنند. البته برخی شاخصها در اکثر الگوها مشاهده میشود. نکته مهم در کاربرد این الگوها آن است که هر شرکتی میتواند به اقتضای محیط درونی و بیرونی خود تمام یا بخشی از یک الگوی خاص را اقتباس کرده و بر اساس انجام تحقیقات مناسب شاخصهایی را حذف و اضافه کند. با این حال ارزیابی ارزش برند[۳۴] از دغدغهها و موضوعات اولویتدار در تحقیقات بازاریابی محسوب میشود. گاهی اوقات ارزش برند را تحت عنوان توان برند[۳۵] نیز معرفی میکنند. هدف از این مبحث شناسایی میزان توان برند و یا ارزش آن است. در این بخش الگوهای مطرح در ارزیابی ارزش ویژه برند آورده شده است(۶۴).
اهمیت ارزیابی برند
فهمیدن محتوا و ساختار دانش برند از آن جهت حائز اهمیت است که بر طرز فکر مصرف کننده درباره برند از قبیل چگونگی واکنش به فعالیتهای بازاریابی تأثیر میگذارد. دلایل اهمیت ارزیابی برند را میتواند از دو منظر درونی و بیرونی بررسی کرد. به طور کلی اهمیت ارزیابی برند تأثیر آن در تقویت روند رشد شرکت است (۶۹).
سنجههای موثر در ارزیابی برند
برای ارزیابی برند یک شرکت لازم است تا آن را به ابعاد جزئیتری تقسیمبندی و بر اساس آن مولفهها اقدام به ارزیابی برند کرد. برخی شرایط و ویژگیهای این مولفهها در زیر ارائه شده است (۷۰).
منعکس کننده ساختار ارزش برند: سنجهها و معیارها باید ساختار ارزش ویژه برند را منعکس کنند. مفهوم و ساختار ارزش ویژه برند باید موجب توسعه مجموعه معیارها شود. هدف این است که از محدوده کامل ارزش ویژه برند بهرهبرداری شود که شامل آگاهی[۳۶]، کیفیت درک شده[۳۷]، وفاداری[۳۸] و پیوند[۳۹] است.
تقلید ناپذیری: معیارهایی که ارزش دارایی برند را منعکس نموده بر مزایایی تمرکز میکنند که توسط رقبا به راحتی قابل دستیابی نیستند، باید مدنظر قرار گیرند. این معیارها شامل شاخصهای تاکتیکی مانند آمیزههای بازاریابی و یا سطح هزینه های تبلیغات نمیشود زیرا این تاکتیکها قابل تقلید هستند و بیان کننده ارزش نیستند.
منعکسکننده ساختارهای هادی بازار: معیارها باید ساختارهایی را منعکس کننند که هدایت کننده بازار باشد زیرا آنها با فروش و سود آینده مرتبطند. مدیران ارزش ویژه برند باید متقاعد شوند که تغییر و جابهجایی در یک معیار بر تغییر سطح قیمتهای فروش و سود موثر خواهد بود.
حساسیت: معیار مورد نظر باید حساس باشد و هنگامی که برند ویژه تغییر کرد، این تغییر را منعکس کند. به عنوان مثال هنگامی که در اثر خطای تاکتیکی و یا عملکرد رقبا، برند ویژه افت کرد باید معیار مربوطه به این تغییر پاسخگو باشد. اگر بخشی از برند ویژه ثابت است، این معیار باید منعکس کنند ثبات باشد و ارزش واقعی برند پشت اختلالات و تغییرات قرار نگیرد.
فرم در حال بارگذاری ...