پشتیبانی: کاربردهایی که سبب افزایش کارآیی کسب وکار و اثربخشی مدیریت میشوند، اما کسبوکار به آنها وابسته نیست و به ایجاد و یا حفظ مزیت رقابتی کمکی نمیکند.
شکل ۶-۱۱- سبد کاربردها
توربن، وزرب و مک میلان (۲۰۰۴)
سازمانها در هر زمان هر چهار گونه از کاربردها را دارا میباشند، اما این استراتژی کلان و شبکه استراتژیک است که تمرکز بر روی کاربردهای مطلوب را مشخص میسازد. همچنین شکل ۶-۱۲ سبد کاربردها در محیطهای متفاوت سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات را نشان میدهد.
شکل ۶-۱۲- سبد کاربردها در محیطهای فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی متفاوت
وارد و پپارد (۲۰۰۲)
۲-۵-۵- استراتژیهای عمومی فناوری اطلاعات (پارسونز)
پارسونز (۱۹۸۳) شش استراتژی عمومی را پیشنهاد کرد که چارچوب مدیریتی مناسبی را برای هدایت فعالیتهای فناوری اطلاعات در سازمانها ارائه میکند. هر یک از شش استراتژی، رویکردی را پیشنهاد میکند که به کمک آن سازمان میتواند برنامهریزی اهداف و خطمشیها را انجام داده، پروژهها را ارزیابی کرده و منابع لازم را تخصیص دهد و نیز استانداردهای عملکرد را تعیین نماید.
-
- برنامهریزی متمرکز[۴۸]
در این نوع از استراتژی فناوری اطلاعات، شرکتها سعی دارند تا استراتژی شرکت[۴۹] خود را با استراتژی سیستمهای اطلاعاتی یکپارچه سازند و شرکت بر سیستمهای یکپارچه تمرکز میکند تا به بیشینه سودمندی ناشی از قدرت پردازش کامپیوتری دست یابد.
وجود یک واحد فناوری اطلاعات متمرکز که از رویکرد برنامه ریزی بالا به پایین استفاده میکند از ملزومات این نوع استراتژی است.
-
- پیشروی عصر[۵۰]
در این استراتژی شرکت به طور پیوسته سخت افزارها و نرم افزارهای خود را ارتقا داده و با آخرین پیشرفتهای موجود در بازار همگام میشود. در چنین استراتژیای، به طور مستمر از فناوریهای به روزو مدرن استفاده میشود و تلاش میشود تا فناوریها و سیستمهای بهکار گرفته شده مد روز و پیشرفته باشد، و آزمون فناوریهای نوین، به امید دستیابی به مزیت رقابتی پایدار و عملکرد برتر، تشویق میشود. اصطلاحاً شرکت بر روی لبه فناوری حرکت میکند.
-
- بازار آزاد[۵۱]
این استراتژی فرض میکند که کاربر بهترین و شایسته ترین فرد در تشخیص نیازهای فناوری اطلاعات خود است.
در چنین شرایطی، به کاربر اجازه داده میشود تا سخت افزارها، نرم افزارها و خدمات مورد نیاز خود را یا از واحد فناوری اطلاعات و یا از طریق پیمانکاران بیرونی فراهم نماید. تنها محدودیتی که در چنین استراتژی ای اعمال میشود، این است که کاربران، خدمات سیستمهای اطلاعاتی خود را باید با هزینه معقولی برآورده نمایند.
-
- انحصار[۵۲]
این استراتژی بر این فرض استوار است که باید تنها یک مرکز یا منبع ارائه خدمات کامپیوتری در سازمان موجود باشد. معیار اساسی برای موفقیت استراتژی انحصاری رضایتمندی کاربر است. به منظور تامین این مورد، باید به اندازه کافی ظرفیت در واحد فناوری اطلاعات به منظور مدیریت زمانهایی که حداکثر تقاضا وجود دارد، موجود باشد. یکی مشکلات عمده این استراتژی به هنگام پیادهسازی، اندازهگیری رضایت کاربر است.
-
- منبع کمیاب[۵۳]
در این استراتژی تمرکز بر کنترل هزینه ها و سرمایه گذاریهای واحد فناوری اطلاعات است. بودجهی بسیار محدودی برای واحد فناوری اطلاعات تنظیم میشود و در بسیاری مواقع به هیچوجه به واحد اجازه داده نمیشود که از بودجهی تعیین شده فراتر رود.
استراتژی منبع کمیاب بر این مفهوم استوار است که «اداره کردن» یک هزینه غیر بهره ور است، بنابراین مدیریت باید هزینه ها را تا حد امکان حداقل نماید.
-
- از روی ناچاری[۵۴]
در این استراتژی باور بر این است که استفاده و بهکارگیری رایانهها را باید تا حد امکان محدود کرد و تنها به استفاده از برنامههای کاربردیای که نتوان بدون آنها کارها را انجام داد و به نحو بسیار خوبی از نظر هزینه توجیه شده و پذیرفته شده باشند، بسنده شود. به همین دلیل برای سخت افزار، نرمافزار وکارکنان بسیار اندک هزینه میشود؛ و به عنوان نتیجه این استراتژی، شرکتها با آمار خروج بسیاری بالای برنامه نویسان، تحلیلگران و اپراتورها مواجه خواهند شد.
اگر چه تلاشهای دیگری نیز به منظور تدوین استراتژیهای عمومی فناوری اطلاعات صورت گرفته است، ولی رویکرد پارسونز چارچوب کلی مفیدتری را ارائه میدهد و نیاز به هم محور (همتراز) نمودن استراتژیهای فناوری اطلاعات/ سیستمهای اطلاعاتی با استراتژیهای سازمانی، به طور مرتب در ادبیات این حوزه وجود دارد.
پارسونز براساس یافتههای مک فارلن و مککنی شش استراتژی عمومی فناوری اطلاعات را در شبکه استراتژیک جانمایی کرد. شکل زیر این جانمایی را نشان میدهد.
سازمانهایی که در خانه “استراتژیک” شبکه استراتژیک قرار میگیرند، باید استراتژی “برنامهریزی متمرکز” را در پیش گیرند، زیرا همبستگی بالایی بین کاربرد فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی و موفقیت سازمان در این دو استراتژی وجود دارد.
شکل ۶-۱۰- جانمایی استراتژیهای عمومی پارسونز در شبکه استراتژیک
سازمانهایی که درخانه “چرخشی” قرار میگیرند، باید استراتژی «پیشروی عصر» و یا «بازار آزاد» را برگزینند، اگر سازمان ریسک گریز است و قادر نیست که منابع لازم برای استراتژی «پیشروی عصر» فراهم کند، بهتر است که در چنین موقعیتی استراتژی «برنامهریزی متمرکز» را برگزیند، اگر کاربران و کارکنان سازمان آگاه و مسلط به سیستمها و فناوریها باشند، در این صورت میتوان از استراتژی «بازار آزاد» استفاده نمود.
سازمانهایی که در خانهی «کارخانه» قرار داشته باشند، بهتر است که استراتژی «انحصار» را با هدف تامین نیازهای کنونی اطلاعاتی برگزیند، همچنین انتخاب استراتژی «منبع کمیاب» و «از روی ناچاری» برای سازمانهایی که در خانهی «پشتیبانی» قرار میگیرند، پیشنهاد میشود.
در نهایت و به عنوان جمعبندی شکل ۶-۱۳ همخوانی ماتریسهای متفاوت فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی را نشان میدهد.
شکل ۶-۱۳- همخوانی الگوهای استراتژیک در فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی
۲-۶- کارکردها و زیرسیستمهای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
در این قسمت به موضوعات عملیاتی و اجرایی در مدیریت فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی نزدیکتر میشویم و قصد داریم تا آنچه را که تاکنون به عنوان استراتژی فناوری اطلاعات یا سیستمهای اطلاعاتی تهیه و مدون ساختهایم را اکنون پیاده سازی و اجرا نماییم.
در قسمتهای پیشین، تلاش شد تا چارچوبی برای تدوین استراتژی فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی ارائه شود، در این قسمت به پیادهسازی یا اجرای استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی پرداخته میشود. نمودار ۷-۱ چارچوب مفهومی و کلان را در این چارچوب را نشان میدهد.
نمودار ۷-۱- چارچوب مدیریت استراتژیک سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات
به بیانی دیگر، هنگامیکه استراتژیهای زیر سیستمها یا زیر کارکردهای فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی مدون و تعیین شود، گفته میشود که اجرای استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی محقق شده است.
۲-۶-۱- زیر کارکردهای سیستمهای اطلاعاتی و فناوری اطلاعات در سازمان
همانطور که پیشتر اشاره شد برای اجرای استراتژیک فناوری اطلاعات نیاز است تا زیر سیستمها یا زیر کارکردهای فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی در هر سازمان را شناسایی کنیم، در خصوص تعریف و تدوین زیر سیستمها اتفاق نظر وجود ندارد. اما این نخستین گام برای اجرای استراتژیک فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی می باشد. بدیهی است که در اجرای استراتژیک نخستین گام شناسایی این زیر سیستمها در هر سازمان میباشد زیرا هر سازمان بنا به ساختار سازمان و صنعتی که در آن مشغول به فعالیت میباشد و انتظاراتی که کسبوکار از کارکرد فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی دارد، زیرسیستمها یا زیرکارکردهای متفاوتی در فناوری اطلاعات و سیستمهای اطلاعاتی قابل شناسایی خواهد بود. اگر چه میتوان زیر سیستمهایی را به طور عمومی شناسایی کرد که در اکثر سازمانها قابل مشاهده هستند.
فرم در حال بارگذاری ...