۱-۱ مقدمه
انسان موجودی اجتماعی و جمعگراست و خانواده کوچکترین نوع جامعه و مهمترین واحد تشکیل دهندهی جامعه است. قدمت خانواده را میتوان تقریبا معادل تاریخ پیدایش بشر دانست که در طول پیدایش و تکامل خود دستخوش تغییرات و افت و خیز های بسیار زیادی شده است و رابطهی میان زن و مرد که مهمترین رکن خانواده است تقریبا تمامی اشکال محتمل خود را تجربه کرده است(ساداتیان و آذر،۱۳۹۱). درجوامع امروز بر خلاف گذشته دلایل اساسی ازدواج دستخوش تغییراتی شده است. برای مثال، از دلایل امروز جوانان برای ازدواج می توان به تأمین نیاز دوست داشتن و دوست داشته شدن، داشتن شریک و همراه زندگی، ارضاء انتظارات جنسی، عاطفی، روانی وافزایش شادی و خشنودی و رسیدن به رشد و کمال را نام برد. درپی ایجاد تحولات در اساس و اهداف ازدواج، تغییراتی هم در انتظارات زوجین از یکدیگر ایجاد شده است و به دنبال تغییر نقشها و وظایف، مخصوصا با شاغل شدن زنان، دیگر ارتباط سنتی و یکطرفه گذشته به نظر راضیکننده نمیآیند و زوجین خواستار تعالی بیشتر در رابطه و صمیمیت و همدلی بیشتری نسبت به گذشته هستند(مظلومی و همکاران، ۱۳۹۰). بدین منظور درمانگران اولین گام برای شروع رابطهی زوجی و بهبود عملکرد زوجها را آموزش مهارت ها به زوجین می دانند. شاخص هایی را که باید قبل از ازدواج به آن ها توجه کرد را می توان به سه دسته تقسیم نمود: ۱٫ عوامل مربوط به تاریخچه هر یک از زوج ها یا منابع بالقوه و بالفعل هر یک از زوج ها ۲٫ صفات و ویژگی هایی چون احترام به خویشتن، اعتماد به نفس، برخورداری از مهارت های ارتباطی، سلامت جسمی و روانی ۳٫ نظام ارزشی زوج ها، نگرش ها وشیوه های مقابله با استرس ومهارت های حل مسأله. بروز هرگونه اختلال ومشکلات در این عوامل به منزله عدم سلامت به خصوص در حیطه روان می باشد. این مشکلات به عنوان عاملی برای سست کردن بنیان خانواده از جمله نیل به سمت طلاق میگردد. طلاق مهمترین عامل گسیختگی ساختار بنیادیترین نهاد جامعه، یعنی خانواده است(مرادی و همکاران،۱۳۹۲). لزوم کلاسهای مشاوره زوجین در رابطه با مهارتهای زندگی و شناخت همسر آینده در کشور ما به علت افزایش میزان طلاق به جد احساس میشود. با توجه به این که این آموزشها موجب شناخت بیشتر زوجین از یکدیگر در دوران نامزدی و قبل از ازدواج می شود، نداشتن شناخت کافی مشکلات زیادی را برای زوجین در دوران عقد و پس از ازدواج فراهم می نماید. یکی از روشهای پیشگیری از بروز نارضایتیهای زناشویی، برنامه غنیسازی ازدواج است. غنیسازی ازدواج، رویکردی آموزشی برای بهبود روابط زوجین و هدف آن کمک به زوج ها برای آگاهی از خود و همسرشان، کاوش احساسات و افکار همسرشان، گسترش همدلی، صمیمیت، رشد ارتباط مؤثر و مهارتهای حل مسئله است( بولینگ و هیل،۲۰۰۵). نظر به پیامدهای ویرانگر ازدواجهای ناموفق بر بهداشت جسمی و روانی زوجین، فرزندان و جامعه، لزوم بررسی نگرشها و انتظارات افراد نسبت به زندگی زناشویی و نیز اهمیت بررسی تاثیر آموزش پیش از ازدواج بر نگرشهای افراد به ازدواج و به تبع آن افزایش ازدواجهای موفق و کاسته شدن از میزان طلاق رسمی و روانی، لزوم آموزشهای پیش از ازدواج به وضوح هرچه تمامتر آشکار میگردد.
۱-۲ بیان مسئله
ازدواج انسانیترین تنظیم روابط مرد و زن بر پایههای مناسب است. ازدواج توافق و پیوندی است بین زن و مرد که زیربنای آن ترکیبی از نیازهای زیستی، روانی، اجتماعی و اقتصادی است. پیدایی خانواده معلول نیاز به دیگران و دوام آن در گروی کارکردهای آن است. خانواده نهادی است که به اعضای خود احساس امنیت وآرامش می بخشد وطی هزاران سال پایدارترین و مؤثرترین وسیله حفظ ویژگیهای فرهنگی و عامل انتقال آنها به نسل بعدی بوده است. خانواده به عنوان کوچک ترین واحد اجتماعی و درعین حال بزرگترین و تأثیرگذارترین واحد تربیتی در جوامع به شمار می آید و میتواند منشأ تحولات عظیم فردی، اجتماعی و رشد ارزشهای انسانی در بین اعضای آن باشد( مردای و همکاران، ۱۳۹۲). ازدواج رابطهای پیچیده، پویا و منحصر به فرد است. تنها رابطهای که اگر به طریق صحیح ایجاد شود و ادامه یابد دستیابی به نیازهای عاطفی، روانی و امنیتی انسان را مرتفع خواهد ساخت( شیرالی نیا،۱۳۸۶). امروزه دلایل و انگیزههای ازدواج نسبت به گذشته دستخوش تغییرات زیادی شده است. طبق تعریف ریو[۱](۲۰۰۵) انگیزه، فرایندی درونی است که رفتار را نیرومند ساخته و هدایت می کند. انگیزه اصطلاحی کلی برای مشخص کردن زمینه ی مشترک نیازها، شناختها و هیجانها است. ازدواج متاثر از انگیزههای درونی و بیرونی است. انگیزههای درونی عموما شامل نیازها هستند که خود به انواع زیستی، روانی و اجتماعی قابل تقسیم هستند. همانگونه که عشق مهمترین وجه هیجانی انگیزش ازدواج را تشکیل میدهد، دلایل ازدواج نیز به وجه شناختی انگیزش اشاره دارد و دربرگیرنده باورها، نگرشها و انتظارات افراد دربارهی ازدواج می باشد. این براساس انگیزمندی ازدواج تا حدود زیادی به میزان احتمال تحقق باورها، نگرش و ترجیحات فرد بستگی پیدا می کند. بنابراین بخش مهمی از انگیزمندی مناسب و کافی برای ازدواج در گرو رشد ابعاد شناختی آن یعنی یافتن چرایی منطقی ازدواج، برخورداری از عقاید و نگرشهای منطقی، و بالاخره تعیین الویتها و انتظارات واقعبینانه نسبت به ازدواج و انتخاب همسر است( امانی و بهزاد، ۱۳۹۱). نگرش واقعبینانه مهمترین سرمایه در ازدواج و زندگی زناشویی است و درهای مضاعف خوشبختی را برای زوجین می گشایند (لس و لسی[۲] ،۲۰۰۱). در واقع نگرش افراد به ازدواج، می تواند سازنده یا مخرب باشد. نگرش در آنچه فرد میگوید و میشنود منعکس میشوند و بر ادراک او از دنیای اطراف تاثیر میگذارند. نگرشها، مولفههای عمدهای در ازدواج و اداره مسائل زندگی زناشویی هستند(هیتر[۳] ،۲۰۰۶). نگرش بر احتمال ازدواج و تعیین زمان ازدواج تاثیر می گذارند. تاثیر نگرش بر رفتار ازدواج بیشتر از همه توجه متخصصان علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است. از سوی دیگر، آموزش پیش از ازدواج که نوعی آمادهسازی افراد می باشد موجب نگاهی دقیقتر و صادقانهتر به روابط افراد با یکدیگر میگردد. آموزش پیش از ازدواج این فرصت را به افراد می دهد که درباره اهدافشان، نگرش هایشان، مسائل اقتصادی و آنچه که هستند و می توانند باشند. مسائل جنسی، اهداف و دلایل ازدواج شان بیشتر تفحص کنند و به نوعی کیفیت ازدواج، و روی هم رفته کیفیت روابط موثرتر برسند(هالفورد[۴] و همکاران،۲۰۰۵). هدف نهایی آموزش پیش از ازدواج کمک به استحکام و ثبات ازدواج ، کاهش نرخ طلاق و ارتقاء کیفیت ازدواج است. یافتهها حاکی از آن است که در این آموزشها با مطالعه عوامل موثر و تاثیرگذار در ازدواج موفق و نقش این عوامل بر تامین سازگاری و رضایت از زندگی زناشویی به راهکارهایی کاربردی جهت انتخاب همسر مناسب و ازدواج موفق و همچنین جلوگیری از سرخوردگی در زندگی زناشویی زوجین و بررسی ابعاد و عوامل آن از طریق شناخت متقابل،عشق و تفاهم، عشق و محبت و تعهد متقابل پرداخته میشود(منصوری نیا و همکاران،۱۳۹۰ ). آموزش قبل از ازدواج در اشکال گوناگونی ارائه می شوند از قبیل: ۱٫ برنامه ارتباط زوجین[۵](cc) 2. برنامه تقویت رابطه[۶](re) 3. برنامه تقویت رابطه پیش از ازدواج[۷]( prep) 4. برنامه آماده سازی/ غنی سازی (prep/enrich) 5. برنامه کاربرد عملی مهارتهای ارتباط صمیمی[۸](pairs) . استفاده از برنامههای ذکر شده می تواند به افرادی که در آستانهی انتخاب همسر و تشکیل زندگی زوجی هستند کمک کند تا انتخاب آگاهانه داشته باشند. همانطور که ذکر شد یکی از این برنامهها، برنامه آمادهسازی/غنیسازی است. غنیسازی ازدواج به روش رویکرد السون توسط دیوید السون[۹](۱۹۹۶)، و همکارانش در دانشگاه مینه سوتا به وجود آمد. در این برنامه دوازده حوزه رابطه به شرح ذیل مورد ارزیابی قرار می گیرند که عبارتند از: انتظار از ازدواج، ویژگیهای شخصیتی، ارتباط، حل تعارض، مدیریت مالی، فعالیتهای لذت بخش و مورد علاقه، رفتارهای اجتماعپسندانه، ارتباط جنسی، نقش والد فرزندی، خانواده و دوستان، روابط مبتنی بر نقش، باورهای معنوی. این حوزه ها در شش هدف مورد ارزیابی قرار میگیرند. این برنامه برای کسانی که مزدوج بوده و طالب برنامههای غنیسازی یا مشاورهاند وکسانی که مدت ۲ سال یا بیشتر با هم بدون ازدواج، زندگی کردهاند، طراحی شده است. هم چنین این برنامه درصدد می باشد روابط زوجین را بهبود بخشد و قادر به تعیین عوامل و شرایطی است که براساس آنها بتوان رضایت و سازگاری زناشویی را بعد از ازدواج پیشبینی کرد. حوزههای پیشبینیکننده کیفیت زندگی در این برنامه ۱٫ نحوه برقراری ارتباط ۲٫ توان حل تعارض ۳٫ وضعیت خانواده اصلی فرد ۴٫ مدیریت مالی در زندگی شخصی ۵٫ اهداف و فلسفه ازدواج، میباشند (رویکرد السون، دفرین و رویکرد السون۱۹۹۷:ص۱۹۶). مهمترین مسئله مورد توجه در این پژوهش که به بررسی تاثیر آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون بر نگرش به ازدواج دانشجویان پرداخته شده است، این است که آیا این رویکرد میتواند بر افزایش نگرش واقعبینانه به ازدواج کمک کند و میزان نگرش بدبینانه ،خوشبینانه و ایدهآل نگرانه را کاهش دهد یا خیر؟
۱-۳ اهمیت وضرورت پژوهش
ازدواج به عنوان یکی از مهمترین رسوم اجتماعی برای دستیابی به نیازهای عاطفی، روانی و امنیتی مورد تأیید همگان است. بی تردید یکی از مهمترین تصمیماتی که ما در طول زندگی خود می گیریم انتخاب شریک زندگی است (برنشتاین و برنشتاین [۱۰]، ترجمه سهرابی، ۱۳۸۲). ازدواج را میتوان وسیله انتقال به مرحله جدیدی از زندگی در نظرگرفت که مستلزم شکل دادن اهداف، قواعد و ساختارهای خانوادگی متفاوتی است (نظری،۱۳۸۶). ازدواج و رابطهی زناشویی منبع حمایت، صمیمیت و لذت انسان است. از طرفی ازدواج سبب پیدایش همکاری، همدردی، علاقه، مهربانی، بردباری و مسئولیت پذیری نسبت به خانواده خواهد بود (بات[۱۱]، ۲۰۰۵).
اهداف و انگیزههای متفاوتی در میان افراد جوامع گوناگون و حتی در یک جامعه در زمانهای مختلف بر ازدواج
مرتبط بوده است. ماهیت وابستگی به فرهنگ ازدواج باعث میگردد تا هرگونه تحلیل و تبیینی از آن مبتنی بر
مختصات فرهنگی اجتماعی و در چارچوب ارزشها و هنجارهای آن جامعه صورت پذیرد (بهزاد۱۳۸۹). برای مثال اندیشمندان غربی با رویکرد اقتصادی ازدواج، با بررسی روند تغییرات ازدواج در طول دهه های اخیر معتقدند چنانچه مزایای تأهل بر تجرّد در جامعه پیشی بگیرد، گرایش افراد به ازدواج افزایش می یابد. در عوض در اسلام ازدواج بخشی اساسی از باورهای فرهنگی و مذهبی محسوب شده و مهمترین هدف آن، ایجاد کانونی است که در آن زن و مرد در کنار یکدیگر احساس آرامش کنند(امانی و بهزاد،۱۳۹۱). از طرف دیگر ترکیب شناختها، احساسها و آمادگی برای عمل نسبت به یک چیز معین را نگرش شخص نسبت به آن چیز گویند (کریمی،۱۳۷۳).
نگرشهای مطلوب مهمترین سرمایه در ازدواج و زندگی زناشویی هستند و درهای مضاعف خوشی را برای زوجین میگشایند. نگرش در آنچه که فرد میگوید و میشنود منعکس می شود و بر ادراک او از دنیای اطرافش اثر میگذارد. نگرش مولفهی عمدهای در ازدواج و اداره مسائل زندگی زناشویی است. نگرش بر احتمال ازدواج، تعیین زمان ازدواج تاثیر میگذارد( لس و پروت[۱۲]،۲۰۰۱ نقل شده در هویلی پور و همکاران،۱۳۹۱). یکی از راه های آگاهی افراد در آستانه ازدواج که بر نگرشها و انتظارات مطلوب و نامطلوب در ازدواج و زندگی زناشوئی تاثیر دارد آموختن مهارتهای لازم جهت ارتقاء روابط بین فردی از طریق آموزش به آنها می باشد و آموزش پیش از ازدواج نقش مهمی را در این راستا ایفا میکند(خمسه،۱۳۹۲). در صورت اثربخش بودن این آموزشها، میتوان آنها را در مراکز مشاوره و خانواده درمانی، مراکز بهزیستی و در مدارس برای والدین دانشآموزان، برای پربارسازی زندگی زناشویی زوجین و انتخاب آگاهانه با داشتن نگرش واقعبینانه و در نتیجه آن کاهش تعارضات در طول زندگی زناشویی به کار برد.
۱-۴اهداف پژوهش
۱-۴-۱ اهداف اصلی
تعیین میزان اثربخشی آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون، بر نگرش به ازدواج دختران دانشجو.
۱-۴-۲ اهداف فرعی
تعیین میزان اثربخشی آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون، بر بهبود نگرش خوشبینانه به ازدواج در دختران دانشجو.
تعیین میزان اثربخشی آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون، بر کاهش نگرش بدبینانه به ازدواج در دختران دانشجو.
تعیین میزان اثربخشی آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون، بر ایجاد نگرش واقعگرایانه به ازدواج در دختران دانشجو.
تعیین میزان اثربخشی آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون، بر تعدیل نگرش ایدهآل نگرانه به ازدواج در دختران دانشجو
۱-۵ فرضیههای پژوهش
۱-۵-۱ فرضیه های اصلی
آموزش پیش از ازدواج با رویکرد السون نگرش کلی دانشجویان به ازدواج را بهبود می بخشد.
۱-۵-۲ فرضیههای فرعی
آموزش پیش از ازدواج نگرش خوشبینانه دانشجویان به ازدواج را بهبود میدهد.
آموزش پیش از ازدواج نگرش بدبینانه دانشجویان به ازدواج را کاهش میدهد.
آموزش پیش از ازدواج نگرش واقعگرایانه دانشجویان به ازدواج را بهبود میبخشد.
آموزش پیش از ازدواج نگرش ایدهآل نگرانه دانشجویان به ازدواج را تعدیل میبخشد.
۱-۶ تعریف نظری و عملیاتی متغیرها
۱-۶-۱ آموزش پیش از ازدواج:
الف) تعریف نظری: آموزش پیش از ازدواج، از الویتهای اساسی در برنامههای پیشگیری از نابهنجاریهای فردی-خانوادگی، کاهش میزان طلاق و افزایش میزان رضایتمندی از زندگی زناشویی است. در این دورهها زوجین یا افراد وارد فرایند آموزش مهارتها و شکلگیری اندیشههایی میشوند که روابط بهنجار بعدی آنها را قوت می بخشد. این آموزش می تواند از طریق ارائه متون، سمینارها، سخنرانی، جلسات آموزش فردی و گروهی، کلاسهای درس و یا در کارگاههای آموزشی با حضور زوجها و متخصصان روانشناسی و مشاوره انجام شود(امیدورار،۱۳۸۶).
ب) تعریف عملیاتی: آموزش پیش از ازدواج شامل ۷ جلسه آموزش بر طبق رویکرد السون با تواتر هفته ای ۲ جلسه ، و هر جلسه ۲ ساعت تشکیل گردید. که عناوین جلسات آن در فصل سوم درج گردیده است.
۱-۶-۲ نگرش به ازدواج:
الف) تعریف نظری: نگرش[۱۳]، نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی و تمایل به عمل است. عنصر شناختی، شامل اعتقادات و باورهای شخص درباره یک اندیشه یا شی است. عنصر احساسی یا عاطفی آن است که معمولا نوع احساس عاطفی با باورهای ما پیوند دارد و تمایل به عمل به جهت آمادگی برای پاسخگویی به شیوه ای خاص اطلاق می شود(کریمی۱۳۷۳، نقل شده در مجدی و همکاران،۱۳۹۰). نگرش، حالت کلی فرد است، در واقع درک ذهنی فرد از زندگی، مردم و وقایع. از نقطه نظر فردی، نگرش، نحوه دید افراد به چیزهاست به صورت ذهنی و این مقوله تماماً از ذهن آغاز می شود. نگرش افراد از روی گفتار و کردار آنان برای دیگران مشخص میگردد( مجدی و همکاران،۱۳۹۰). ب)تعریف عملیاتی: نگرش به ازدواج عبارت است از نمرهای که آزمودنیها در پرسشنامه نگرش به ازدواج(MAS[14]) براتون و روزن[۱۵](۱۹۹۸) به دست میآورد.
فصل دوم: مبانی نظری و پیشینه پژوهش
در این فصل، پیشینه پژوهش در دو قسمت ارائه میشود. در قسمت اول پیشینه نظری و در قسمت دوم پژوهشهای مرتبط با موضوع پژوهش خواهد آمد. در قسمت پیشینه نظری نگرش به ازدواج و آموزش پیش از ازدواج در دیدگاهها، عوامل موثر برآن توضیح داده می شود و در قسمت پژوهشی یافتههای پژوهشها در خارج و داخل کشور خواهد آمد.
۲-۱نگرش به ازدواج
۲-۱-۱تعریف نگرش
مفهوم نگرش، امروزه یکی از مفاهیم کلیدی در روانشناسی اجتماعی است که از دهه ۱۹۵۰ به بعد متداول گردیده و توجهات زیادی را در بین محققین به خود جلب کرده است و تحقیقات فراوانی نیز در این زمینه صورت گرفته است. تعریفی که اکثر روانشناسان اجتماعی از واژه نگرش دارند عبارت است از: نگرش، نظامی بادوام است که شامل یک عنصر شناختی، یک عنصر احساسی و تمایل به عمل است. عنصر شناختی، شامل اعتقادات و باورهای شخص درباره یک اندیشه یا شی است. عنصر احساسی یا عاطفی، آن است که معمولا نوع احساس عاطفی با باورهای ما پیوند دارد و تمایل به عمل به جهت آمادگی برای پاسخگویی به شیوهای خاص اطلاق میشود(کریمی۱۳۷۳، نقل شده در مجدی و همکاران،۱۳۹۰). نگرش، حالت کلی فرد است،که در واقع درک ذهنی فرد از زندگی، مردم و وقایع را شامل میشود. از نقطه نظر فردی، نگرش؛ نحوه دید افراد به چیزهاست به صورت ذهنی و این مقوله تماماً از ذهن آغاز می شود. نگرش افراد از روی گفتار و کردار آنان برای دیگران مشخص می شود(پیک و هریس۲۰۰۴، نقل شده در مجدی و همکاران،۱۳۹۰). نگرشهای قویتر پایدارترند و بیشتر احتمال دارد رفتارها را پیش بینی کنند و نگرشهایی که مشخصاً، مربوط به خود یا دسترسی به آنها زمانبر است، پایدارتر هستند و بیشتر احتمال دارد که به رفتار منجر گردند تا نگرشهای دیگران(ایزن، به نقل از وایزر و ریجیو،۲۰۰۸).
۲-۱-۲ شکل گیری نگرش به ازدواج
شکلگیری نگرش به ازدواج از دو رویکرد نظری قابل توجیه است. اول آن که براساس نظریه دلبستگی رابطه والدین یا مراقبان (به خصوص مادر) در ایجاد الگوهای فعال درونی[۱۶] نقش دارد(ترنت و سوت۱۹۹۲، نقل شده در نیلفروشان و همکاران،۱۳۹۱). الگوهای فعال درونی ممکن است یکی از مکانیزمهایی باشد که از طریق آن نگرش نسبت به صمیمیت انتقال مییابد(ریسچ و جودی۲۰۰۴، نقل شده در نیلفروشان و همکاران،۱۳۹۱). در نظریههای دلبستگی کنونی رابطه والد-کودک نه تنها در دوران کودکی مهم است، بلکه در دوران نوجوانی نیز اهمیت دارد(فیریمن و بروان۲۰۰۱، نقل شده در نیلفروشان و همکاران،۱۳۹۱). دوم آن که براساس نظریه یادگیری اجتماعی، والدین ایدههای خود راجع به رابطه با جنس مخالف را از طریق الگوسازی و یادگیری جانشینی به فرزندان خود انتقال میدهند و نگرش فرزندان نسبت به صمیمیت از طریق مشاهده والدین و روابط بین آنها الگوبرداری میشود (ریسچ و جودی۲۰۰۴، نقل شده در نیلفروشان و همکاران،۱۳۹۱). از طرف دیگر فرزندان تجربه رابطه خود و والدین را به عنوان مبنایی برای ایجاد صمیمت در روابط به کار میبرند. این یادگیری از منابع دیگری مانند رسانه ها، مدرسه، یا دوستان نیز صورت می گیرد(ریسچ و جودی۲۰۰۴، نقل شده در نیلفروشان و همکاران،۱۳۹۱). تحقیقات نشان دادهاند که ساختار و محیط خانواده اصلی در نگرش به ازدواج و نیز زندگی خانوادگی فرزندان نقش دارد.گلدنبرگ[۱۷] به نقل از بوئن [۱۸] مینویسد، از طریق مفهوم فرایند انتقال بین نسلی بیان میکند که چگونه الگوهای ارتباطی از نسلی به نسل دیگر منتقل میشود. نگرشها یکی از ابزارهایی هستند که این پدیده از طریق آنها اتفاق میافتد. به عنوان مثال افرادی که طلاق والدین خود را تجربه کردهاند نگرشهای مثبتتری نسبت به طلاق دارند. هولمان[۱۹] اذعان میدارد که شناسایی درست و ارزیابی صحیح نگرش به ازدواج یکی از اساسیترین فعالیتها در مطالعاتی است که هدف آنها پیش بینی و شناسایی عوامل موثر بر کیفیت زندگی زناشویی است(مجدی و همکاران،۱۳۹۰).
۲-۱-۳ عوامل موثر بر نگرش های زناشویی
الف)روند اجتماعی شدن: در روند اجتماعی شدن، والدین، همسالان، همسایگان، همکلاسیها، دوستان و سازمانهای موجود در محیط اجتماعی در ادراک نوجوانان و بزرگسالان جوان در ارتباط با نگرش نسبت به نقشهای آینده و سبک زندگی موثر هستند(هریس ولی،۲۰۰۷).
ب)ساختار و فرصتها: ساختار فرصتها در بافت زندگی نوجوان شامل فرصتهای کاری برای زنان، فرصتهای اقتصادی برای مردان و نسبت به زنان و مردان غیر شاغل است. ساختار فرصتها هم چنین شامل نژاد، قومیت، وضعیت مهاجرت، زمینه خانواده، وضعیت اقتصادی-اجتماعی و چگونگی عملکرد زوجین در نقش پدر و مادر است. در واقع روند اجتماعی شدن و ساختار فرصتها مکانیسمی را نشان میدهند که در رشد نگرشهای زناشویی و نیز انتظارات زناشویی دخیل است (هریس ولی،۲۰۰۷).
ج)تجارب با هم بودن، بدون ازدواج[۲۰]: تجارب با هم بودن، بدون ازدواج که منجر به ازدواج نشده است، نشان دهنده جهتگیری ضعیف نسبت به ازدواج، یا داشتن مشکل در حفظ یک رابطه موفقیتآمیز است و باعث احتمال بروز نگرش منفی نسبت به ازدواج می شود و احتمال ازدواج را کاهش میدهد(هریس ولی،۲۰۰۷).
د)سوء استفاده و سوء رفتار در دوران کودکی: این عامل، عامل مهمی در گرایش به سوی زندگی مجردی خواهد بود. سوء استفاده جنسی بخصوص در دوران کودکی در شکلگیری نگرشهای منفی به سوی ازدواج و تشکیل خانواده موثر خواهد بود(هریس ولی،۲۰۰۷).
ه)خانواده متداول در محیط اجتماعی نوجوان: خانواده متداول در محیط اجتماعی نوجوان، دوستان، مدرسه و همسایهها، نگرشها و نرمها را در مورد یک ازدواج قابل قبول در ذهن نوجوان شکل میدهند. مثلا کودکی که در همسایگی کسانی زندگی میکند که در صد بالایی از بچه ها در خانوادههایی که با یک مادر، یک والد زندگی میکنند. ممکن است این نگرش را در خود رشد دهند که ازدواج امری بادوام و پایدار نیست و تک والدی بودن میتواند یک امر طبیعی و قابل قبول باشد، اما کودکی که در جایی زندگی میکند که خانوادههای دو والدی رایج باشند، فرایند شکلگیری نگرشها متفاوت خواهند بود(هریس ولی،۲۰۰۷).
و)وضعیت تآهل و تجرد: نگرشهای ازدواج بسته به اینکه فرد تازه ازدواج کرده است، مدت زیادی است که ازدواج کرده است یا اصلا ازدواج نکرده است متفاوت است و این تفاوت به لحاظ آماری معنادار است. کسانی که به تازگی ازدواج کردهاند اهمیت زیادی برای عشق، وفاداری و ایجاد یک تعهد بلندمدت در ازدواج قائلاند و اهمیت کمتری برای داشتن پول کافی در ازدواج نسبت به کسانی که قبلا ازدواج کردهاند یا هرگز ازدواج نکردهاند، قائلند.کسانی که ازدواج کردهاند و قادرند که یک ازدواج با ثبات را ادامه دهند، نگرشهای مثبت بیشتری در مورد ازدواج ذکر میکنند و این نتیجه موفقیت آنها در ازدواج است(هریس ولی،۲۰۰۷).
ز)ساختار خانوادگی اولیه: این عامل به طور معناداری در مشخص کردن نگرشهای زناشویی موثر است. نوجوانانی که با دو والدین بیولوژیکی خود زندگی میکنند، اهمیت بیشتری برای عشق و وفاداری و تعهد در ازدواج قائل اند. نوجوانانی که با هیچ یک از والدین بیولوژیکی خود زندگی نمیکنند، اما در خانههای پرورشی، با خویشاوندان یا دیگر بزرگسالان زندگی میکنند، بیشترین آشفتگی را در خانواده خود تجربه میکنند و این با اهمیت کم قائل شدن برای عشق، وفاداری، تعهد و اهمیت زیاد قائل شدن برای پول در ازدواج مرتبط است. نوجوانانی که فقط با مادر خود زندگی کردهاند نیز تاکید را، بر اهمیت پول در ازدواج قرار می دهند تا جنبههای دیگر آن(هریس ولی،۲۰۰۷).
فرم در حال بارگذاری ...