ترس از جرم یک متغیر اعتباری و غیر ملموس است و میزان آن در جامعه بستگی به عوامل گوناگونی دارد. یکی از این عوامل بازنمایی رسانه ای جرایم در رسانه ها است. انتخاب وقایعی که باید بازتاب داده شود بر اساس ارزش خبری در رسانه ها موجب می گردد ، جرایمی که دارای خطر بیشتری هستند در اولویت پخش قرار گیرند.استفاده خبرنگاران از روش های خاص افزایش جذابیت اخبار موجب افزایش تاثیر بر مخاطبین می گردد. و یکی از عواملی است که ممکن است تحت تاثیر آن ترس از جرم به نحو نامعقولی بالا باشد.در این صورت این ترس اگرچه اساسا عقلانی نیست ولی احساسی است که در میان مردم وجود دارد و توسط رسانه های گروهی تشدید می شود.[۲۸]این در حالی است که بازنمایی جرایم در رسانه ها موجب می گردد که مخاطبین به نحو غیر مستقیم وقوع جرم را تجربه کنند که به آن تجربه ی نیابتی جرم گفته می شود و موجب می گردد که میزان ترس از جرم ناشی از بازنمایی جرم را افزایش می دهد.
گفتار ششم: افکار عمومی:
اصطلاح افکار عمومی دارای چهارچوب علمی و فنی گسترده و بسیار پیچیده است تا جایی که برخی از صاحبنظران جامعه شناسی ارائه تعریفی دقیق از آن را غیر ممکن دانسته اند . با این وجود به عنوان تعریفی ساده افکار عمومی را دیدگاه مردم در خصوص موضوعاتی که مورد توجه یا علاقه عموم است ، دانسته اند .[۲۹] آنچه در خصوص دیدگاه مردم قابل توجه است نحوه شکل گیری آن است. نحوه شکل گیری این دیدگاه به عوامل متعدد بستگی دارد .
در حالی که تردید نیست که این دیدگاه نتیجه جامعه متشکل از محیط خانوادگی و آموزشی و اجتماعی می باشد[۳۰] تاثیر رسانه ها در شکل گیری این نتیجه قابل توجه است. کیفیت تاثیر گذاری رسانه ها در شکل گیری افکار عمومی دارای فراز و نشیب های زیادی بوده است . در دوران قبل از جنگ جهانی دوم مقاماتی اقدام به تحمیل استانداردهای خود و ارزشیابی رعایت احترام به جامعه در اولین برنامه های تلویزیون می کردند.[۳۱]این امر باعث می شد که روند شکل گیری افکار عمومی تحت کنترل قرار گیرد و از نتایج نامطلوب رسانه ها بر افکار عمومی تا حد امکان پیشگیری شود. همزمان پوشش اخبار هم بر مبنای حوادث اتفاق افتاده بود تا پوشش روزنامه وار وقایعی که در جامعه رخ داده است.[۳۲]
خبر نگاران نیز با رعایت اصول اخلاقی در گزارشات خود و انعکاس واقعی حوادث اتفاق افتاده در جامعه افکار عمومی را به شکل صحیح و منطبق با اوضاع و احوال روز جامعه شکل می دادند. اما به تدریج و تحت تاثیر تغییر ساختار صنعتی جوامع مطبوعات به تدریج به سمت جلب منابع مالی به منظور تامین هزینه های خود پیش رفتند. این تغییرات تاثیر خود را بر انتخاب محتوای اخبار جنایی نیز به جای گذاشت.
با وجود فاصله گرفتن روند بازتاب جرم در رسانه از واقعیت های موجود در اجتماع نظر سنجی های انجام شده نشان می دهد که مردم اطلاعات خود در خصوص جرایم را از اخبار رسانه ها و برنامه های تلویزیونی کسب می کنند[۳۳]نتیجه این امر شکل گیری افکار عمومی در خصوص جرم و مجازات در مردم منطبق با اخبار بازتاب یافته در رسانه ها است مصاحبه هایی که در خصوص وقایع مهم کیفری انجام شده است نشان می دهد که افراد در مصاحبه ها صرفا آنچه را که از طریق رسانه ها به آنان بازخورد داده شده است را بازگو می کنند و نگرشی همسو با اخبار منعکس شده در رسانه ها را در آنان سبب شده است . این افراد با ذکر الفاظ و عبارات کلی که توسط رسانه ها استفاده می شود مثل برخورد شدید و لزوم عبرت دیگران از واقعه رخ داده از این اقدامات حمایت می کنند . در واقع آنچه تحت عنوان افکار عمومی از طرف رسانه ها بازتاب داده می شود ساخته و پرداخته ی خود آن ها است . دبیران و سردبیران مطبوعات و تهیه کنندگان برنامه های خبری و تفسیری رادیو و تلویزیون از طریق گزینش موضوعات خبری و تفسیری و نحوه پوشش آنها به طور غیر مستقیم بستری فراهم می کنند که موضوعات و اخبار مهم روز چه چیزهایی هستند[۳۴].البته میزان تاثیر رسانه ها بستگی به ویژگی های هر جامعه و میزان مقبولیت رسانه در آن جامعه دارد . به عنوان مثال دولتی بودن رسانه ها موجب کاهش نفوذ رسانه ها در مردم می شود[۳۵]و یا توسعه یافتگی موجب می شود اثر مستقیم محیط اجتماعی بر افکار عمومی کمتر و اثر غیر مستقیم آن از طریق رسانه ها بیشتر شود.[۳۶]
آنچه در این تحقیق مورد توجه است افکار عمومی در خصوص آن دسته از پرونده های جنایی است که جنبه رسانه ای پیدا کرده اند. در این گونه پرونده ها به محض وقوع حادثه رسانه ها به بیان و بررسی ابعاد مختلف آن می پردازند . این گزارش ها بیشتر متمرکز بر کاستی های موثر در وقوع حادثه ، ارزش هایی که به دنبال این جرایم زیر پا گذاشته می شوند و نتایج وقوع این جرایم بر جامعه است . در این گزارش ها با عینی و ملموس کردن نتایج این جرایم افکار عمومی را به شدت تحت تاثیر قرارا می دهند و نگرش های مردم در این خصوص را سامان می دهند. در نتیجه افکار عمومی در خصوص این پرونده ها نه تنها تحت تاثیر رسانه ها قرار می گیرد بلکه حتی می توان ادعا کرد که این افکار عمومی ساخته و پرداخته ی خبرنگاران و مدیران رسانه های خبری است.
گفتار هفتم: عوام گرایی کیفری :
بازنمایی رسانه ای جرایم در رسانه ها علاوه بر شکل گیری افکار عمومی در خصوص پدیده های مجرمانه برداشت ها ی افراد جامعه از این وقایع را نیز باعث می شود.این برداشت ها حاوی اظهار نظر های مردم در خصوص این وقایع و انتظارات آن ها از مسئولین است که تحت عنوان افکار عمومی توسط رسانه ها به طور وسیعی بازتاب داده می شود. مسئولان سیاست کیفری در مراحل مختلف قانونگذاری ، قضایی و اجرایی اهمیت زیادی برای آنچه تحت عنوان افکار عمومی مطرح می شود قایل هستند و بااقدامات گوناگون سعی دارند تا سیاست هایی همسو با خواسته های مردم در پیش بگیرند. این اقدامات مقامات عدالت کیفری در پیروی از خواسته های مردم عادی و مخالفت با تحلیل های کارشناسی قرار دارند و به همین دلیل به آن عوامگرایی کیفری گفته می شود . رویکردی که بر اساس آن مقامات سیاست جنایی با تمرکز بر جلب افکار عمومی سیاست ها و برنامه هایی را که فاقد مبنای علمی و کارشناسی اند اجرا می کنند.[۳۷]
زمینه های متعددی موجب پیدایش عوامگرایی در حوزهای مختلف سیاست جنایی می شوند . از جمله مهمترین این زمینه ها می توان به افزایش نرخ جرایم در جامعه ، افزایش ترس از جرم ، عدم اعتماد و حمایت اجتماعی لازم از اقدامات کارشناسانه در حوزه ی پیشگیری از جرم و اصلاح و در مان مجرمین و وارد شدن مباحث مربوط به مسایل مجرمانه در گفتمان سیاسی جامعه به خصوص در جریان برگزاری انتخابات که منجر به وعده دادن به مردم در پیگیری خواسته های آنان می شود اشاره کرد.
در این میان رسانه ها در پیدایش زمینه های عوامگرای نقش عمده ای ایفا می کنند. رسانه ها با دامن زدن به هراس و نتایج ناشی از جرایم ضمن بالا نشان دادن نرخ جرایم در جامعه به ترس ناشی از جرایم در جامعه می افزایند. فقدان محتوا و تحلیل های کارشناسی در رسانه ها علل و عوامل اصلی و زیربنایی وقوع جرایم را کم رنگ جلوه داده و اقدامات پیشگیرانه از وقوع جرایم را ناکافی و بی ثاثیر نشان می دهد .این ویژگی رسانه ها اعتماد مردم به دستگاه عدالت کیفری و برنامه های کارشناسی آن را سلب می کند. در طرف مقابل نیز سعی در نزدیک کردن خود به مردم و معرفی کردن خود به عنوان نماینده جامعه و محتوای خود به عنوان افکار عمومی دارند و با بهره گرفتن از جایگاه اجتماعی خود مقامات عدالت کیفری را در اتخاذ تدابیر خاص تحت فشار قرار می دهند .
یکی از اصلی تریتن زمینه پیدایش عوامگرایی کیفری، سیطری فضای احساسی بر مسایل کیفری است.[۳۸] رسانه ها نیز توانایی زیادی در ایجاد فضای احساسی در خصوص پدیده های مجرمانه دارند. خبرنگاران در گزارش های خبری به منظور بالا بردن ارزش خبری واقعه و تامین جذابیت آن جنبه ی احساسی به موضوع داده و با برانگیختن احساسات مردم نسبت به پدیده های خاص فضایی احساسی را بر واکنش های دستگاه عدالت کیفری حاکم می کنند . برانگیختن احساساتی مانند ترحم ، نوع دوستی ، وظیفه شناسی و تعصبات دینی و مذهبی در پوشش های رسانه ای به جرایم امری شایع است. بر انگیختی احساس ترحم در مصاحبه هایی که با قربانیان متهم معروف به ((عقرب سیاه)) انجام و بازتاب داده شده و گزارش هایی که از جلسه رسیدگی به جرم متهم معروف به ((بیجه)) تهیه شده است بسیار مشهود است . همچنین در روند بازنمایی اخبار مربوط به ((تجاوز های گروهی در کاشمر و خمینی شهر اصفهان)) ارزش های مذهبی مدام مورد تاکید و تمرکز رسانه ها قرار گرفته که در برانگیختن تعصبات مذهبی مردم و واکنش آنان در غالب تظاهرات و استقبال از اجرای علنی مجازات آنان نقش اساسی را داشته است.
عوام گرایی کیفری موجب می شود سیاست های کیفری سختگیرانه ، عامهپسند ، نمایشی ، احساسی و فاقد مبنای علمی باشند . در این اقدامات در جهت اقناع افکار عمومی بر سزا گرایی و علنی کردن پاسخ های کیفری تمرکز می شود . این تدابیر در حالی در دستور کار دستگاه عدالت کیفری قرار می گیرند که تنها در کوتاه مدت می توانند منجر به دستیابی به نتیجه شوند و علاوه بر این مانع از تصمیم گیری و سیاست گذاری های دراز مدت و کارشناسی شده به منظور دستیابی به نتایج موثر و پایدار می گردند. در مقابل استفاده از تدابیر غیر کیفری و اصلاحی در خصوص مجرمان با وجود برخوردار بودن از پشتیبانی کارشناسان به حاشیه رانده می شوند . زمان بر بودن نتیجه بخشی این اقدامات و نیاز بررسی این اقدامات و چهارچوب های علمی و کارشناسی آن ها به صرف وقت زیاد در مقابل اقدامات نمایشی عوام پسندانه که نتیجه آن ها با وجود موقتی بودن ، عینی تر و ملموس تر است و در زمان کمتری حاصل می شود ، در اتخاذ تدابیر سیاست های عوام گرایانه تاثیر قابل توجهی دارد.
مبحث دوم: ویژگی های بازنمایی رسانه ای جرم
بازتاب اخبار جنایی در رسانه ها با گذشت زمان ویژگی های خاصی پیدا کرده است. این ویژگی ها در جهت انطباق و همسو شدن رسانه ها با تحولات جامعه است .از طرفی رسانه ها در رقابت با سایر رسانه ها سعی دارند تا اخبار و وقایعی را بازتاب دهند که دارای ارزش خبری بالایی بوده و برای مخاطبان خود جذابیت داشته باشد تا آن ها را از انتخاب رسانه ی خود ترغیب کنند. تامین جذابیت محتوای رسانه ها به قدری دارای اهمیت است که خبرنگاران رسانه های خبری به منظور تامین جذابیت گزارش های خود به جذابیت ذاتی وقایع انتخاب شده اکتفا نکرده و با بهره گرفتن از روش های مختلف سعی در افزایش جذابیت و ارزش خبری گزارش های خود دارند .
این امر در حالی است که ظرفیت و توانایی رسانه ها در بازنمایی وقایع محدود است و فقط بخشی از این وقایع را بتوانند بازتاب دهند.این امر موجب شده که رخدادهای خاصی از بین تعداد زیادی از وقایع بر اساس ارزش خبری آن ها گزینش شوند و در نتیجه وقایعی که فاقد حداقل ارزش خبری مورد نیاز هستند شانس کمتری در قرار گرفتن در ردیف اخبار رسانه ای دارند. ارزش خبری وقایع نیز با اهمیت و خطر جرایم در ارتباط است ، در نتیجه جرایمی که دارای خطر بیشتری هستند ارزش خبری بالاتری نیز دارند و در دستور کار رسانه ها قرار می گیرند.
این اقدامات باعث می شوند که محتوای اخبار جنایی نیز درای ویژگی های خاص باشند که آن ها را از سایر گزارش ها متمایز می کند . جرایم جنسی و جرایم خشونت آمیز به عنوان بارز ترین جرایم خطرناک مورد توجه رسانه ها قرار می گیرند. نتیجه این امر اختصاص سهم بیشتری به این جرایم در رسانه ها نسبت به میزان آمار واقعی این جرایم در جامعه است. این امر منجر به بزرگنمایی جرایم خشونت آمیز در رسانه ها می شود. یکی از ویژگی های دیگر محتوی رسانه ها توصیفی بودن این اخبار است. هدف اصلی از گزارش های خبری انتقال اطلاعات به مخاطبین است و در این راستا نگارش متن گزارش ها باید طوری باشد که موجب فهم بیشتر و کاملتر برای مخاطب باشد. به همین دلیل در این گزارش ها شرح واقعه به نحوی داستان وار انجام می شود و ضمن تاکید بر ذکر تمام جزییات واقعه از بیان نکاتی که موجب مشکل شدن خواندن و درک واقعه توسط وی می شود خود داری می گردد.
در این مبحث ابتدا معیارهایی که در گزینش اخبار جنایی مورد توجه قرار می گیرند را بررسی نموده سپس به تحلیل محتوای اخبار جنایی می پردازیم.
گفتار نخست: گزینشی بودن اخبار جنایی
با افزایش کمی رسانه ها در جوامع، لزوم توجه به سلیقه ی مخاطبان باعث شد که برنامه های رسانه ها تنوع بیشتری در پاسخ به نیازهای مخاطبان داشته باشد.در نتیجه مدت تخصیص داده شده به اخبار و به تبع آن اخبار جنایی به مرور کمتر شد. با توجه به تعداد زیاد و میزان وقوع جرائم در جامعه و محدود بودن ظرفیت رسانه ها در بازتاب این حوادث، این وقایع باید پالایش شده و از میان تعدادی اندک که معیارها و اصول حاکم بر فضای رسانه ای سازگار است پوشش خبری داده شود.
انتخاب رخدادهایی که باید بازتاب داده شوند توسط مدیران رسانه ها بر اساس ارزش خبری آن ها انجام می گیرد. در نتیجه چنانچه گزارش خبری حداقل برخی ازشرایط در نظر گرفته شده برای ارزش خبری را نداشته باشد در دستور کار پخش و انتشار قرار نمی گیرند[۳۹].از طرفی نیز میزان ارزش خبری یک واقعه امری چند وجهی است و ممکن است دو یا چند معیار ارزش خبری در یک حادثه موجود باشد و در نتیجه ارزش خبری آن نیز بیشتر از سایر جرایم گردد.
گزینشی بودن اخبار جنایی موجب می گردد که اخبار جرم از الگوی متفاوتی در زمینه واقعیت جرم و سهم آن در آمارهای رسمی تبعیت کند .در نتیجه آمار مربوط به جرائم به نحو غیر صحیح بازتاب می یابد این انعکاس غیر واقعی اخبار جنایی بر خلاف ادعای مسئولان رسانه ها در خصوص صداقت در گزارش اخبار است. در این مبحث تلاش می شود که به مهمترین معیار هایی که موجب افزایش ارزش خبری واقعه جنایی می شوند اشاره شود.
بند اول : میزان خطر
ابن ملاک در بر دارنده این مطلب است که رسانه ها نسبت به جرائمی با حساسیت بیشتر عمل می کنند که خطر بیشتری را نسبت به سایر جرائم ایجاد می کنند و این خطر ملموس تر و محسوس تر است و در عین حال نسبت به هر یک از افراد جامعه ممکن است واقع شود . این امر باعث می شود که مخاطب با توجه بیشتری نسبت به گزارش ارائه شده برخورد کنند . جرایمی شانس بیشتری را برای انتخاب شدن دارند که خطر ناشی از آن ها ملموس تر و عینی تر باشد و به عنوان ملموس ترین این جرائم می توان به جرم های قتل، تجاوز به عنف و سرقت های همراه با کیفیت های مشدد مثل سرقت اشاره کرد. البته جرم سرقت در صورتی دارای ارزش خبری است که با یک عامل دیگر که ارزش خبری را افزایش می دهد همراه باشد که معمولا سرقت های مقرون به آزار یا سرقت هایی که همراه با تجاوز یا یک صدمه جسمانی همراه باشد شانس بیشتری را برای انتخاب دارند. با توجه به اینکه امنیت جسمانی جزء معیار های اصلی سنجش امنیت اجتماعی است [۴۰] اهمیت جرائمی که دارای عنصر خشونت هستند نیز بیشتر است. همچنین جرایمی مانند قتل یا ضرب و جرح در صورتی که با یک فاکتور دیگر مثل تجاوز همراه باشند دارای ارزش خبری بالاتری بوده و در اولویت گزارش ها قرار می گیرند[۴۱].
جرایمی که اخیرا در ایران جنبه ی رسانه ای پیدا کرده اند عموما با موضوع قتل و تجاوز به عنف بوده اند. پرونده ی ((سعید حنایی ))،(( باغ آلو)) و ((تجاوز گروهی کاشمر)) در استان خراسان رضوی ، ((تجاوز گروهی خمینی شهر)) در استان اصفهان ، پرونده های ((بیجه)) ، ((عقرب سیاه ))، ((خفاش شب ))، ((قتل میدان کاج سعادت آباد)) ، ((قتل پل مدیریت)) ، ((قتل روح الله داداشی)) در استان تهران مهمترین جرایم رسانه ای شده اخیر در ایران بوده اند. تمام این پرونده ها دارای دو عنصر خشونت و محتوای جنسی با توجه به میزان خطر بالای آن هستند. خشونت و محتوی جنسی داشتن به این دلیل موجب افزایش ارزش خبری یک واقعه می گردند که خطر ناشی از جرم ارتکابی برای مخاطبان محسوس تر و ملموس تر می شود و به راحتی توسط آن ها قابل درک است. این امر باعث شده که رسانه های خبری شدیدا بر روی جرائم خشونت آمیز و علیه اشخاص تاکید کنند و آن ها را در اولویت پخش قرار دهند.[۴۲]
بند دوم : آسیب پذیری بزه دیده
میزان آسیب پذیری بزه دیده تاثیر قابل توجهی در بازنمایی اخبار مربوط به آن جرم دارد . افرادی مانند سالمندان ، افراد معلول و ناتوان ، اطفال و بانوان آسیب پذیر ترین اقشار جامعه هستند. دو نکته در توجه افکار عمومی به بزه دیدگی اقشار آسیب پذیر تاثیر گذار است . اول اینکه حمایت از این اقشار به عهده خانواده آن ها و جامعه قرار دارد . در نتیجه بزه دیدگی این افراد نیز ناشی از کوتاهی جامعه در حمایت از آن ها بازتاب داده می شود و با توجه به اینکه رسانه ها در بازتاب اخبار جنایی سعی در مقصر نشان دادن شخص یا گروهی خاص در وقوع جرم دارند و در این موارد هم کوتاهی جامعه به راحتی قابل مشاهده است تحلیل های رسانه ای بر آسیب پذیری بزه دیده و کوتاهی جامعه متمرکز می شود . در خصوص بزه دیدگی زنان و بخصوص تحت تاثیر یافته های شاخه جرم شناسی فمنیستی که بر وضعیت نامناسب و نامطلوب زنان در جامعه تاکید دارد،[۴۳] نسبت به بزه دیدگی زنان نیز حساسیت ایجاد شده است. از این دیدگاه بزه دیدگی زنان تحت شرایطی است که از جامعه به آن ها تحمیل می شود و به نوعی جامعه در بزه دیدگی آن ها سهیم است.
دومین عامل این است که آسیب پذیری موجب بر انگیختن احساس ترحم جامعه نسبت به این افراد می شود. این ویژگی به خصوص زمانی نمایان است که یک بزه دیده ی واقعی کاملا بی گناه و بی دفاع که در کل بی گناه فرض می شود به وسیله شخصی بزه دیده واقع شده است که کاملا نقطه ی عکس این بزه دیده ی بی گناه است یعنی کاملا بد خواه و غیر قابل اصلاح ، در چنین حالتی صدمه ای که به قربانی وارد می شود به نظر می رسد که به کل جامعه وارد شده است. یکی از دلایل افزایش جرائم علیه اطفال این است که اطفال آسیب پذیر ترین قشر جامعه از جرائم خشونت آمیز می باشند[۴۴].
وضعیت ویژه کودکان که آنها را بی گناه و ناتوان در دفاع از خود در برابر خطرات قرار داده است موجب بر انگیخته شدن احساس ترحم انسانها می شود.همچنین با توجه به این که محافظت از کودکان در برابر خطرات وظیفه جامعه می باشد ، بزه دیده واقع شدن اطفال به نوعی منعکس کننده قصور جامعه در نگهداری از اطفال است، که این امر تاثیر این اخبار را بر مخاطبان ، و ارزش خبری چنین اخباری را چند برابر می کند. در این راستا خبرنگاران در گزارش های خود حتا اقداماتی را که بزه دیده انجام داده و در وقوع جرم موثر بوده است را سانسور میکنند .
خبر نگاران در گزارش های خود با وارونه کردن واقعیت ها بزهکاری برخی از اقشار مانند زنان یا اطفال را نیز ناشی از آسیب پذیری آن ها وانمود می کنند.و با توجه به تمرکز ویژه جامعه به اطفال و زنان به تبع آن جرائمی که زنان یا اطفال بزه دیده یا بزهکار آن باشند دارای اهمیت بیشتری می باشد[۴۵]. از این دیدگاه بزهکاری زنان ناشی از وضعیت نامطلوب و کمبود راه های مشروع در جامعه برای زنان در رسیدن به اهدافشان است. یکی از دلایل توجه رسانه ها به بزهکاری کودکان و نوجوانان این است که رفتار آنان معمولا به عنوان ابزاری جهت سنجش میزان سلامت جامعه به کار می رود[۴۶]. در نتیجه جرایم علیه اطفال یا ارتکابی توسط اطفال از منظر رسانه ها نشانه ی فقدان سلامت اجتماعی و عدم توجه به وضعیت خاص اطفال در جوامع است.
بند سوم : محیط جغرافیایی
این ملاک از دو جنبه قابل بررسی است. اول اینکه رسانه ها با توجه به محدوده فعالیت خود که ممکن است محلی یا ملی و یا بین المللی باشند اخبار مختلفی را منعکس می کنند. به این ترتیب که فقط اخبار مربوط به جرائمی در رسانه های سطح بالا منتشر می شوند که بالاترین درجه اهمیت برخوردار باشند. بنابراین جرم ها ی کم اهمیتی چون سرقت های خیابانی که ممکن است در مطبوعات محلی دارای ارزش خبری باشد- و یا در مناطق روستایی یا در مکان هایی که دارای کمترین میزان جرم است حتی تیتر صفحه اول باشد- اما برای انعکاس دررسانه های ملی و بین المللی جرائم باید از اهمیت و حساسیت بیشتری برخوردار باشند[۴۷]. هرچه سطح نشریه بالاتر باشد واقعه مجرمانه باید از اهمیت بیشتری برخوردار باشد تا شانس انتخاب شدن توسط گزارشگران را داشته باشد.
دوم اینکه وقایع اتفاق افتاده در منطقه ی جغرافیایی که رسانه در آن فعالیت می کند از ارزش خبری بیشتری نسبت به وقایع مشابهی که در سایر مناطق اتفاق افتاده است برخورداراند.به عنوان نمونه می توان گفت که در صورتی که یک جرمی در استان خراسان رضوی واقع شود برای روزنامه های بومی این استان ارزش خبری بالاتری دارد و گزارش های متعددی از نحوه ی وقوع و جریان رسیدگی آن منتشر شده و بیشتر جزییات آن بازتاب داده می شود در حالی که رسانه های بومی استان تهران ممکن است به شرح مختصر از وقوع جرم در یک شماره کفایت کنند. نمونه ی بارز این امر واکنش رسانه های استانی خراسان رضوی نسبت به جرایم مهم رسانه ای شده است. این رسانه ها در سطح بسیار گسترده ای به بازتاب واقعه ی ((تجاوز گروهی در شهرستان کاشمر)) پرداختند و تا مدت ها تیتر اول رسانه های خبری بود در حالی که رسانه هایی که در سایر استان ها منتشر می شدند چنین واکنشی نشان نداده و تنها به بیان اخبار آن در یک یا دو شماره اکتفا کردند . برعکس در حالی که اخبار مربوط به ((قتل میدان کاج سعادت آباد تهران)) در نشریات بومی استان تهران به طور گسترده و مداوم بازتاب داده می شد رسانه های استان خراسان رضوی تنها به ذکر خبر در یک یا دو شماره بسنده کردند.
بند چهارم : قابلیت پیش بینی
رخدادهای غیر قابل پیش بینی به دلیل اینکه جنبه استثنایی دارند و نادر هستند جذابیت بیشتری دارند و به تبع آن از ارزش خبری بیشتری نیز برخوردار می باشند. به همین دلیل خبرنگاران در گزارش خود سعی دارند تصویری خاص از جرم های شدید را به عنوان خطری ارائه کنند که به طور تصادفی و پیش بینی ناپذیر ممکن است هریک از افراد اجتماع را تهدید کند[۴۸]. این امر یکی از مهارت های اساسی حرفه گزارشگری است که در جذابیت و پر مخاطب بودن یک گزارش تاثیر زیادی دارد. نمونه ی این امر بزهکاری زنان است . با توجه به اینکه آمار بزهکاری زنان از مردان خیلی کمتر است ارتکاب جرم توسط زنان امری نادر و استثنایی فرض می شود . در نتیجه توجه بیشتری را به خود جلب کند . از نظر روانشناسی نیز زنان معمولا انفعالی تر بوده و کمتر اهل خشونت و درگیری هستند .[۴۹]ارتکاب جرم توسط زنان علیه مردان با توجه به ضعیف تر بودن آنان در مقایسه با زنان امری غیر قابل پیش بینی است .
البته خبرنگاران گزارش های خود را محدود به وقایع غیرقابل پیش بینی نمی کنند و قابل پیش بینی بودن یک خبر ممکن است فرصت کافی را برای خبرنگاران در ارائه ی گزارشی جذاب فراهم کند. در این گونه موارد خبرنگاران رسانه ها در مکان هایی که وقوع خبر محتمل است حضور یافته و سعی می کنند که تمام جریان واقعه را به نحو کامل پوشش دهند و بر روی نکاتی که موجب افزایش جذابیت گزارش می شود نیز به شیوه های مختلف تمرکز کنند. این اقدام می تواند از طریق انتخاب عنوان برای وضعیت خاص در یک گزارش باشد و با برجسته نمودن قسمت های خاص از گزارش و … باشد.
به همین دلیل برای پوشش دادن گزارشات قابل پیش بینی، رسانه های خبری اقدام به شرکت در تورهای خبری می کنند[۵۰]. این اصطلاح برای مکان هایی که احتمال وقوع خبر در آن ها زیاد است مثل دادگاه ها به کار می رود. قابلیت پیش بینی خبر به همراه سایر عوامل مثل وجود تورهای خبری و یا امکان انتقال سریع اطلاعات از اینترنت باعث شده که در خصوص وقایع قابل پیش بینی فاصله بین وقوع حادثه تا انعکاس آن کمتر شده و حتی به کمتر از یک ساعت برسد.
این موضوع در گزارش جلسات ((دادگاه فساد مالی ))و نیز رسیدگی به ((قتل های میدان کاج سعادت آباد تهران)) و ((روح الله داداشی)) به وضوح نمایان است. گزارش این جلسات در فاصله کمتر از یک ساعت روی صفحه سایت های خبری بازتاب داشته است.
بند پنجم : وجود فیلم یا تصویر از صحنه وقوع جرم
وجود یک کلیپ تصویری از صحنه وقوع جرم موجب بالا بردن ارزش خبری واقعه و در نتیجه شانس انتخاب شدن به عنوان گزارش را دارد[۵۱]. بالا بردن ارزش خبری به این دلیل که وجود تصویر در فهم بهتر محتوای اخبار تاثیر زیادی دارد و یکی از اهداف اساسی خبرنگاران در نگارش گزارش نیز فهم بهتر آن برای مخاطب است در نتیجه وجود تصویر از واقعه اتفاق افتاده تداعی حادثه در ذهن مخاطب را آسان تر کرده و به فهم مطلب و گزارش کمک می کند. مخاطبان رسانه ها نیز برای فهم گزارش زمان محدودی را صرف می کنند به همین دلیل نسبت به مطالعه اخباری که با تمام جزئیات ذکر شده و همزمان فیلم یا تصویر از آن وجود دارد نیز علاقه مند هستند . این عوامل موجب بالا بردن ارزش خبری گزارش هایی می شود که با فیلم یا تصویر همراه هستند. حادثه ی(( قتل میدان کاج سعادت آباد تهران )) نمونه بارزی از این وقایع است. وجود فیلم از صحنه ی وقوع قتل و حضور نیروهای انتظامی و تعلل آنان در دخالت موجب افزایش ارزش خبری این وقایع گردید و به شدت توجه مردم جامعه را به خود جلب کرد.
نمونه دیگر شرح های مفصلی است که از جلسات رسیدگی به جرائم رسانه ای شده ارائه می شود . در این گزارشات علاوه بر ذکر تمام جزئیات جلسه رسیدگی تصاویری از متهمین و دادگاه و یا صحنه وقوع جرم انتخاب می شود. حتی سایت خبری خبرگزاری مهر[۵۲] اقدام به تهیه ی گزارش تصویری از یکی از جلسات دادگاه فساد مالی کرده که در این گزارش فقط تصاویر لحظه های دادگاه بازتاب داشته و هیچ متن و تحلیلی به آن اضافه نکرده است .
وجود فیلم یا تصویر از نظر خبرنگاران به حدی موثر و موجب جلب مخاطب است که آن ها حاضر هستند خطر مورد تعقیب واقع شدن را در قبال نشر یک گزارش پر مخاطب بپذیرند. چرا که به موجب تبصره ماده ۱۹۷ ق . ا . د . ک . ارائه تصویر از جلسات رسیدگی و متهمان ممنوع بوده که در حکم افترا دانسته شده است و قابل تعقیب کیفری می باشد.
گفتار دوم: تحلیل محتوی بازنمایی رسانه ای جرم
در اولویت قرار گرفتن جذب مخاطب باعث گردیده تا بازتاب جرم در رسانه علاوه بر گزینشی بودن اخبار مربوط به آن دارای ویژگی های باشد که محتوی این اخبار را از سایر خبر ها متمایز می کند . در بازنمایی رسانه ای جرایم با توجه به نقش خشونت و محتوای جنسی در جذابیت خبر، جرایم دارای این خصوصیات سهم قابل توجهی از اخبار جنایی را به خود اختصاص داده اند . ایجاد شرایط مناسب برای درک ساده و سریع مخاطب از گزارش موجب شده که سبک نگارشی اخبار جنایی بسیار ساده باشد و جنبه ی توصیفی و داستان گونه به خود بگیرد. یکی از ویژگی های اخبار جنایی جنبه ی انتقادی داشتن آن است . در گزارش ها به دنبال وقوع جرایم از عواملی که در آن دخالت داشته اند انتقاد می شود و خبرنگاران خود را در کنار مردم و در مقابل عوامل دخیل در وقوع جرم قرار داده و از آن به شدت انتقاد می کنند. این انتقاد ها ممکن است ناظر به عملکردهای نامناسب نهادهای عمومی و دولتی ، اشخاص عادی و یا حتا جامعه باشد . این ویژگی ها موجب می شوند محتوی اخبار جنایی با سایر اخبار متفاوت باشد.
بند اول : بزرگنمایی جرائم خشونت آمیز
تامین جذابیت گزارش های خبری از اساسی ترین دغدغه های مدیران رسانه های خبری است. توجه ویژه ی رسانه ها به بازنمایی جرایم نیز در جهت تامین جذابیت برنامه های خبری است. در مبحث گذشته گفته شد که جرایم با اهمیت دارای ارزش خبری بالایی هستند . با توجه به عینی و ملموس بودن خطر ناشی از جرایمی که جنبه خشونت آمیز دارند این جرایم دارای جذابیت بالایی هستند. رسانه های خبری نیز که نیاز به جذب مخاطب دارند سعی می کنند تا با انعکاس این جرائم جذابیت برنامه های خود را تامین کنند. در نتیجه هر چه عنصر خشونت در ارتکاب این جرایم پر رنگ تر باشد، خبر مربوط به آن جذابیت بیشتر و در دارای ارزش خبری بیشتری است.
در نتیجه محتوی اخبار جنائی به سمت پوشش دادن اخبار مربوط به جرائم خشونت آمیز و جنسی متحول شده است .[۵۳] این در حالی است که رسانه ها قادر به بازتاب تمام رخدادهای جامعه نیستند و فرصت رسانه ها در بازتاب اخبار محدود است. در نتیجه رسانه های خبری باید از این فرصت اندک بیشترین استفاده را ببرند. در این راستا جرائمی که ارزش خبری آن ها کمتر است در مقایسه با جرائمی که ارزش خبری آن ها بیشتر است شانس کمتر را برای انتخاب دارند اگر چه فراوانی آن در جامعه بیشتر باشد. این تغییر باعث شده تا وقوع جرایم خشونت آمیز با توجه به ارزش خبری بالای آن به طور مبالغه آمیز جلوه داده شود و بیشتر از سهم آن در آمار رسمی و واقعی به آن پرداخته شود. در این رابطه تحقیقاتی نیز صورت گرفته است . آقای مارش در یک تحقیق به رابطه بین آمار واقعی جرائم علیه اموال و جرائم خشونت آمیز و نسبت بازتاب آن ها در رسانه ها پرداخته است.آقای مارش در این تحقیق محتوای ۳۶ روزنامه امریکایی و ۲۰ پژوهش انجام شده در ۱۴ کشور را مورد تحلیل قرار داده است . یافته های این تحقیق حاکی از این است که نسبت گزارش های مربوط به جرائم خشونت آمیز به جرم های علیه اموال در این روزنامه ها ۸ به ۲بوده است. در حالی که در طول دوره مورد مطالعه، بر اساس آمارهای رسمی جرم های علیه اموال ۹ برابر بیشتر از جرائم خشونت آمیز بوده است[۵۴].
این تحقیق نمایانگر این امر است که جرائم خشونت آمیز بسیار بیشتر از آنچه در آمارهای رسمی آمده در روزنامه ها بازتاب داشته است و در عوض گزارش جرائم علیه اموال در روزنامه ها بسیار کمتر از میزان ارتکاب آن بوده است و میزان بازتاب آن در رسانه های خبری فاصله ی بسیار زیادی یا آمار واقعی دارد.همچنین تحقیقی که روی اخبار جنائی در روزنامه های کانادا صورت گرفت نشان داد که بیشتر از ۵۰ درصد از گزارشات خبری در خصوص جرائم مربوط به جرائم خشونت آمیز است[۵۵].
نتایج این تحقیقات نشان می دهد که رسانه ها بر عکس اظهارات خود که اطلاع رسانی به مردم را هدف خود اعلام کرده و ادعای بی طرفی در انعکاس اخبار و رویدادها را دارند به شدت به ارزش گزاری و داوری مشغول هستند [۵۶] و در بازتاب اوضاع واقعی جامعه دچار انحراف می گردند. اختصاص دادن سهم زیادی از اخبار به جرایم خشونت آمیز موجب می گردد که مخاطبان تصور کنند که ارتکاب این جرایم در جامعه فراوانی بالایی دارد و جامعه ای ناامن را در ذهن آن ها تداعی می کند.
که این امر باعث می گردد جامعه ای که در رسانه ها منعکس می گردد از این حیث کاملا متفاوت با جامعه واقعی باشد. بنابراین با وجود اینکه رسانه ها با عباراتی مانند «جام جهان نما» و یا «آیینه تمام نمای زندگی» توصیف می شوند، شاید تعبیر دقیق تر این باشد که رسانه ها را مانند منشوری تلقی کنیم که از جهان واقعی بر آن می تابد را تحریف می کنند.[۵۷]
بند دوم : توصیفی بودن گزارشات
اولین کارکرد رسانه ها در زمان پیدایش کارکرد خبری آن ها بوده است. بر این اساس رسانه های خبری اقدام به بازتاب وقایع اتفاق افتاده در جامعه در غالب گزارش های خبری می کنند. در حال حاضر نیز این کارکرد رسانه ها به قوت خود باقی است و بخش در عمده ای از محتوای رسانه ها به بیان رخدادهای جامعه پرداخته می شود .
فرم در حال بارگذاری ...