قطر در اوایل دهه۹۰ در کنار عمان، تنها کشورهاى عرب حاشیه خلیج فارس بودند که براى اولین بار پس از «کمپ دیوید» قبح روابط اقتصادى و دیپلماتیک با اسرائیل را از بین بردند و «اسحاق رابین» نخست وزیر وقت اسرائیل به منطقه سفر کرد و دفتر اقتصادى اسرائیل در دوحه گشایش یافت و على رغم تعطیلى موقت آن در اثر فشارهاى عربى، گفته مى شود این دفتر هم اکنون در دوحه فعال است. از سوى دیگر، قطر همواره درصدد صدور گاز به اسرائیل بوده و این در حالى است که اسرائیل نیز طبق طرح «خاورمیانه جدید»، شیمون پرز درصدد برقرارى روابط گسترده اقتصادى با دول عربى به عنوان مقدمه حضور در معادلات سیاسى - امنیتى خاورمیانه است و در برخى از طرحهاى نظامى - امنیتى آمریکا، حضور اسرائیل در ترتیبات امنیتى خلیج فارس در برابر تهدیدهایى نظیر ایران مطرح شده است.
از سویى، در شرایط کنونى و همزمان با همکارى گسترده نظامى قطر با آمریکا، دولت آل ثانى با چراغ سبز شیخ حمد امیر قطر و با مدیریت و محوریت شیخ حمد بن جاسم وزیر خارجه در حال ایفاى نقش در سناریوى آمریکا در مسأله فلسطین است. این همکارى گسترش آمد و شدها و مراودات با اسرائیل، در شرایطى که قدرتهاى عمده جهان عرب نظیر عربستان و سوریه با مکانیسم ها و روشهاى متفاوت در حال حمایت از انتفاضه و گروههاى فلسطینى هستند، دیده مى شود.
سفر «رولى میلو»وزیر همکاریهاى منطقه اى اسرائیل در اجلاس سازمان تجارت جهانى در دوحه در سال۲۰۰۳ میلادى از جمله این مراودات بود. وى پس از بازگشت به تل آویو به دولت اسرائیل پیشنهاد خرید گاز از قطر را داد. شهروندان اسرائیلى نیز مشارکت اسرائیل را در نشستى اقتصادى که میزبان آن کشورى عربى بود را حادثه مهمى خواندند. این در حالى بود که در پى وقوع دور جدید انتفاضه، قطر تنها کشور اسلامى بود که با ادامه همکارى اقتصادى با اسرائیل انتقاد شدید کلیه کشورهاى اسلامى را علیه خود برانگیخت. البته قطر با وجود روابط گسترده با آمریکا و اسرائیل، به دنبال روابط گسترده با کشورها و قدرتهاى بزرگ منطقه نیز هست. در واقع، راهبرد اصلى و محورى قطر در معادلات سیاسى - امنیتى منطقه براساس تعادل در روابط با قدرتهاى عمده منطقه اى و فرامنطقه اى مؤثر در خلیج فارس وخاورمیانه بوده است.
طبق این راهبرد، قطر تلاش کرده و مى کند بین قدرتهایى که داراى اهداف ومنافع متفاوت، متضاد وحتى متعارضى بوده و هستند، به نحوى مانور دهد و بازى کند که میزانى از روابط متعادل را با هر یک از آنها حفظ نماید و ضمن پرهیز از چرخش کلى به سوى یک یا برخى از آنها از مزایاى این وضعیت به نفع منافع و امنیت ملى خود بهره گیرد. لذا قطر به طور همزمان، در دهه۹۰ و سالهاى اخیر، تلاش کرد با ایران، عراق، عربستان، مصر، اسرائیل، آمریکا، انگلیس و فرانسه به طور همزمان روابط مناسبى داشته باشد. در همین چارچوب،در دهه۹۰ در بین کشورهاى شوراى همکارى خلیج فارس، قطر داراى یکى از بهترین روابط با جمهورى اسلامى ایران بود، از آمد و شدهاى دیپلماتیک با رژیم صدام برخوردار بود، اقدام به افتتاح دفتر تجارى اسرائیل در دوحه کرد، عمده روابط تسلیحاتى خود را با فرانسه برقرار نمود و در ملاحظات امنیتى به سمت همکارى گسترده با آمریکا و انگلیس روى آورد و به رایزنى و مشورتهاى دائمى با مصر پرداخت و سعى کرد اختلافات خود را با عربستان کنترل ومدیریت نماید و حتى رهبران حماس را در خاک خود بپذیرد. طى روزهاى اخیر نیز با وجود همکاریهاى گسترده نظامى که قطر با آمریکا دارد، با این حال به اتهاماتى که به ایران وارد شده و مدعى دخالت در امرو داخلى عراق است، بى اعتنایى کرده است.
وزیر خارجه قطر در این باره اعلام کرده است: به اینکه ایران در امور داخلى عراق دخالت مى کند، اعتقادى ندارم. «شیخ حمد بن جاسم بن جبر» برخلاف شاهزاده «سعودالفیصل» وزیر خارجه عربستان و سایر مقامات سعودى از جمله «امیر ترکى» سفیر این کشور در واشنگتن که هر چند روز یکبار اظهارات ضدایرانى خود را درباره مسائل عراق تکرار مى کنند، تلاش کرده است روابط مناسب همزمان با آمریکا و ایران را حفظ کند. لذا به صراحت گفته است: من هیچ دلیلى براى دخالت ایران در امور داخلى عراق نمى بینم.
نمایش ضد اسرائیلی یا عدم مواجهه هویتی با مردم:از طرفی دیگر،قطر در سال های اخیر توانسته است چهره ای ضد اسرائیلی و استکباری از خود نشان دهد. به عنوان مثال در پی جنگ ۲۲ روزه غزه، دولت قطر، دفتر تجاری اسرائیل در دوحه را تعطیل کرد و از آغاز به کار مجدد آن تاکنون جلوگیری نموده است. در همان ایام جنگ نیز توانست موضوع را در مجمع عمومی سازمان ملل مطرح کرده و سعی در محکومیت اقدامات اسرائیل نمود.
قطر از معدود کشورهایی است که بدون برقراری ارتباط رسمی با اسرائیل، روابط نسبتا حسنه ای با این کشور دارد اما همواره در پی اقناع مردم خویش است که گرچه اسرائیل پدیده ای مذموم شمرده می شود اما باید برای برقراری صلح کوشید.در تحولات لیبی نیز، قطر جزو معدود کشورهایی بود که جنبش انقلابی لیبی را به رسمیت شناخت و برای سرنگونی حاکم آن کشور یعنی قذافی، جنگنده هایی را برای کمک به نیروهای ناتو، اعزام نمود.این مسائل باعث شده است تا دولت قطر در مواجهه مستقیم با مردم خود نباشد. به نوعی بازی گفتمانی، از سوی قطر صورت پذیرفته است تا موجب تضاد هویتی در مردم خود نشود و احساس لگدمال شدن عزت مسلمانی، نتواند موجب اعتراضات شود.
جهت گیری نسبت به تحولات منطقه
سیاست های قطر در قبال بیداری اسلامی درعین حال «حقایق» جدیدی را نیز برملا می سازد. بخصوص از نظر ماهیت روابط این کشور به عنوان یک دولت کوچک با همسایگانش ازجمله عربستان. همین «حقایق جدید» است که می طلبد تا در بسیاری از باورهای گذشته نسبت به کشورهای حوزه خلیج فارس که برخی آنها را غیر قابل تصور می دانستند، تجدیدنظر شود. ازجمله این حقایق اینکه قطر کاری نمی کند که «به ضرر منافع عربستان سعودی» باشد و حتی شاید بشود گفت بین آن دو یک نوع هماهنگی از پیش وجود دارد. این مساله یک وجه دیگر از روابط عربستان و قطر را آشکار می سازد که تاکنون از سوی ناظران پنهان مانده بود زیرا کسانی که به تحلیل ابعاد رقابت قطر و عربستان و تلاش قطر برای خروج از زیر عبای عربستان توجه داشتند معتقد بودند قطر به گونه ای حرکت می کند که به ضرر عربستان باشد. ریشه این رقابت و نزاع مبتنی بر همان اصلی بود که می گوید دولت های کوچک پیوسته تلاش می کنند با دولت های بزرگ همسایه خود چالش کنند، لیکن می بینیم سیاست های قطر این موضوع را تایید نمی کند.
روشن است که سیاست های قطر درباره اوضاع یمن یا جنگ داخلی در لیبی یا استمرار خشونت ها در سوریه به گونه ایست که به ضرر عربستان نباشد و حتی درنهایت به سود این کشور باشد. برای مثال قطر نقشی کلیدی در کشف عواملی داشت که می خواستند ساختمان سفارت عربستان سعودی در بحرین را منفجر کنند. کما اینکه قطر نقشی مهم در افزایش فشار بر نظام حاکم برسوریه دارد که یکی از متحدان ایران به شمار می رود و اگر سقوط کند به سود عربستان سعودی تمام خواهد شد زیرا عربستان با ایران بر سرمناطق نفوذ با یکدیگر رقابت می کند. تعدادی دیپلمات های عرب معتقدند قطر نقش مهمی در لغو عضویت سوریه در اتحادیه عرب بازی کرد و همین کشور بود که خواستار ارسال ناظران عرب به سوریه شد و بعد هم طرح اعزام نیروهای عربی به سوریه را درمیان گذاشت.
لیبی
تصویر قطر به عنوان یک میانجی منطقهای و بینالمللی فعال با وقوع انقلاب لیبی در سال ۲۰۱۱ کاملاً تغییر کرد. این کشور سعی کرد با حمایتهای مالی، نظامی و پشتیبانی خود در سقوط دولت معمر قذافی نقش داشته باشد. قطر حتی با مجهز کردن مخالفان دولت لیبی به سلاح و مهمات و همچنین آموزش دادن آنها تلاش کرد در سقوط دولت لیبی نقش داشته باشد. این تغییر در دیپلماسی عمومی و خارجی قطر تا آن زمان بسیار بیسابقه بوده است. قطر که سالها نقش میانجی را در روابط بینالمللی داشت، با حمایت کردن از مخالفان دولت لیبی حتی پس از کشته شدن قذافی به جهتگیریهای سیاسی خود سمت و سویی دیگر داد. باید گفت شبکههای خبری نظیر الجزیره بیشتر به کشیده شدن قطر به این سمت و سو و جهتگیری سیاسی کمک کردهاند. کارشناسان مسائل سیاسی معتقدند که دخالت قطر در امور لیبی از زمان سقوط دولت مستبد قذافی در سال ۲۰۱۱، سمت و سوی جدید سیاست خارجی این کشور را مشخص کرده است. اما چگونه میتوان این جهتگیری جدید سیاسی را تعریف کرد؟ و این موضوع تا کجا کشانده خواهد شد؟ برخی کارشناسان نیز میگویند این جهتگیری سیاسی جدید با روند قبلی متفاوت است که دو عامل عمده در این میان نقش دارد.
اول اینکه، نفوذ فعال قطر در لیبی با یک انگیزه و هدف بسیار مهم شکل گرفته و آن تلاش قطر برای تبدیل شدن به اهرم فعال در جامعه بینالملل بوده است. در مارس ۲۰۱۱ قطر اولین کشور عربی بود که مخالفان دولت لیبی را به رسمیت شناخت و در تشکیل شورای ملی انتقالی لیبی نیز نقش ایفا کرد. قطر در آوریل ۲۰۱۱، زیر چتر اتحادیه عرب با درخواست تشکیل منطقه پرواز ممنوع در لیبی موافقت کرد و شش فروند هواپیمای جنگنده خود را نیز برای کمک به ناتو عازم لیبی کرد. قطر حتی به مخالفان لیبی در هدف قرار دادن شبکههای تلویزیونی متعلق به دولت کمک نمود.
دومین موضوع این است که قطر سعی کرد از راه نفوذ در لیبی و کمک به براندازی دولتهای مستبدی در راستای نقش میانجیگرایانه و یا بهتر باید گفت کمکرسان به ملتهای مظلوم و ستمدیده عمل نماید. قطر برای آنکه بتواند در رأس بازیهای سیاسی منطقهای باقی بماند و همواره خود را پیروز معرفی کند به روشهای مختلفی متوسل شده است. واکنش قطر به انقلاب مصر و یا تحولاتی که در سوریه شاهد آن هستیم بخشی از سیاستی است که سالهاست در پیش گرفته است. حتی روشهای جدید در سیاست خارجی قطر سبب شده این کشور همچنان موقعیت منطقهای خود را حفظ کند. پس از بحران لیبی، اکنون قطر به عنوان کمکرسان مخالفان در سوریه عمل میکند و نه تنها در انتقال سلاح برای آنها نقش دارد، بلکه سعی کرده با ادامه این نفوذ محافظهکارانه، امنیت ملی خود را حفظ کند و یک جبهه در برابر دولت بشار اسد تشکیل شود که آن نیز اهدافی را پشت پرده دنبال میکند.
تونس
فعالین سیاسی و سیاستمداران سکولار تونسی، عمدتاً درباره تحولات پس از انقلاب یاسمین ،ازجمله مداخله قطری -آمریکایی در این کشور هشدار داده اند. سرمایه گذاری گسترده قطر به نفع جریان النهضه (دارای گرایش اخوانی اعتدالی) در بحبوحه انتخابات اخیر تونس در ۲۰۱۱ م، سبب اعتراض دیگر جریان های این کشور و هشدار نسبت به تبدیل نظام تونس به خلافت تحت زعامت امیر قطر شده است. در همین رابطه، روزنامه فایننشال تایمز بریتانیا، در تاریخ ۱۷ دسامبر ۲۰۱۱(۲۷آذر ۱۳۹۰ )، در گزارشی متذکر شد که پس از ضعف قدرت های منطقه ای ب ه س بب بهار عربی و رقابت ایران وعربستان سعودی، قطر در پی تبدی لشدن به رهبر احتمالی جهان عرب است . منابع گسترده مالی، ذخایر عظیم گاز و مالکیت تأثیرگذارترین کانال خبری عرب، یعنی الجزیره ، نقش دیپلماسی بزرگ عرب را بازی م یکند (المرکز العربی للدراسات المستقبلیه، ۲۰۱۱)
در ابتدای انقلاب تونس، جرقه سیاست قطری زده شد . با تظاهرات مردمی در ۱۴ ژانویه۲۰۱۱ روبروی مقر وزارت کشور تونس، کانال الجزیره به پوشش گسترده آن اقدام کرد. مردم حاضر در این تظاهرات، تصاویری از الجزیره در دست داشتند که بر آن نوشته این نحوه خبررسانی، به رغم اینکه تمامی رسان ههای غربی مشغول .« تشکر، تشکر الجزیره » بودند پوشش جشن های سال نوی میلادی بودند، بسیار تأثیرگذار بود. در این چارچوب، الجزیره اقدام.به پخش صحنه های حیرت آور انقلاب تونس کرد (ابراهیمی، ۱۲۱:۱۳۹۰)
درهمین رابطه، لمازی الحداد، در کتابی با عنوان ،« نیمه پنهان انقلاب تونس » معتقد است همکاری بیشائبه آمریکا و قطر در جهتگیری این انقلاب بسیار مؤثر بود. اواضافه میکند که دیدار الغنوشی از قطر، پس از انقلاب و دعوت از امیر قطردر نخستین روز افتتاحیه مجلس م ؤسسان تونس، خود گویای این مطلب است که چگونه دوحه با کارت اسلام گرایان، نفوذی هوشمند را در خاورمیانه بسترسازی کرده است. او به همکاری پنهان آمریکا، قطر و عربستان برای فراری دادن بن علی و اعطای پناهندگی سیاسی به او توسط آل سعود، اشاره می کند (الحداد، ۲۰۱۲،۳۳)
همچنین، حضور دوروزه امیر قطر در سال روز پیروزی انقلاب تونس در تاریخ ۱۴ ژانویه۲۰۱۲ م، مؤید نظرات مخالف در تونس در خصوص این سفر و هشدار نسبت به دخالت قطر درتونس جدید است. به ویژه اینکه، اخباری در خصوص رفیق عبدالسلام، وزیر خارجه کنونی تونس منشر شده که وی مرکز پژوهش های شبکه خبری الجزیره را اداره م یکند و وابستگی شدیدی به این شبکه دارد (قاسم، ۲۰۱۲)
بر این اساس، سیاست خارجی تونس جدید تا حد زیادی با سیاست خارجی قطر هم سووهم رأی شده است. اخراج سفیر سوریه از تونس، حمایت ا لمرزوق ی-رئیس جمهور کنونی تونس- از مخالفان حکومت بشار اسد و انتقاد تلویحی راشد الغنوشی از سیاست ایران در قبال بحران سوریه، از همین زاویه قابل تحلیل است. ارتباط دوستانه المرزوقی با برهان غلیون-رهبرپیشین مخالفان بشار الاسد- از پاریس و تلاش راشد الغنوشی و رفیق عبدالسلام، وزیر خارجه کنونی تونس، برای گسترش ارتباط این کشور با کشورهای عرب خلیج فارس، به ویژه قطر،گویای نفوذ امیرنشین دوحه در سیاست خارجی تونس است (قاسم، ۲۰۱۲)
مصر
تاریخ ۲۵ ژانویه ۲۰۱۱ ، م یادآور حادثه ای بزرگ در تاریخ مصر است، حادثه ای که بایدآن را برای مصری ها سرنوشت ساز و تعیین کننده برشمرد ، چرا که دوره ای مهم را در تاریخ این انقلاب جوانان مصری که منجر به سقوط دیکتاتوری » کشور رقم زد. انقلاب ۲۵ ژانویه را باید حسنی مبارک و پس از آن، برگزاری انتخابات پارلمانی و پیروزی اسلام گرایان در این کشور دانست. انقلاب مصر با همه فراز و نشیب هایش، بی شک یکی از تأثیرگذارترین وقایع « شد تاریخ خاورمیانه در قرن بیست ویکم است. در دیماه ۱۳۹۰ ، مهمترین رخداد این سال برای مصر رقم خورد و آن برگزاری انتخابات سه مرحله ای در مصر و پیروزی اسلام گرایان در آن بود. بیش از سی میلیون واجد شرایط در انتخابات شرکت کردند (بیش از ۶۰ درصد واجدین حق رأی). مطابق نتایج آرا، حزب آزادی و عدالت موفق شد با ۴۷٫۲ درصد از کل آرای مأخوذه، رتبه نخست را احراز کند. حزب آزادی و عدالت، شاخه سیاسی اخوان المسلمین، در مجموع، ۲۳۵ کرسی مجلس مردمی (الشعب) - ۱۲۷ کرسی لیستی و ۱۰۸ کرسی ازکرسی های فردی را به دست آورد. مجموع تعداد رأی های مربوط به حزب فوق، ده میلیون و ۱۳۸ هزار و ۱۳۴ رأی بود.
مقام دوم ازآن اتحاد سلفی ها به رهبری حزب النور شد. این اتحاد به جز النور ، شامل حزب الأصاله و سازندگی و توسعه ۱، وابسته به جماعت اسلامی است. این جریان ، ۲۴ درصد آرا را از آن خود کرد. ائتلاف سلفی ها موفق شد ۱۲۱ کرسی را در مجلس مردمی مصر کسب کند. این دستاورد، حاصل ۹۶ کرسی لیستی و ۲۵ کرسی فردی است. هفت میلیون و ۵۳۴ هزار و ۲۶۶ نفر به جریان سلفی رأی دادند. حزب الوسط، با ریشه های اسلامی ، فقط توانست ۱۰ صندلی مجلس مصر را از آن خود کند. ۲حزب الوفد، در این میان، مقام سوم را از آن خود کرد و توانست در مجموع، ۸%کرسی های مجلس مردمی مصر را با ۳۸ کرسی کسب کند. دو میلیون و ۴۸۰ هزار نفر، به این جریان لیبرال رأی دادند. در نهایت، جریان مصری
شامل سه حزب مصریان آزاد و مصر مردم سالار اجتماعی وحزب التجمع هستند، در کل موفق به کسب ۳۴ کرسی، یعنی کمتر از ۷ درصد کل کرسی های مجلس مصر شدند . یک میلیون و ۴۰۲ هزار نفر به این جریان رأی دادند (أبوالعلا، ۲۰۱۲)
در ارتباط با پیروزی انتخاباتی اسلام گرایان که بیشتر پژوهش گران خاورمیانه آن را پیش بینی می کردند، باز هم می توان به سیاست عمل گرایی - اخوانی گری قطر برای بهره بردای از سرما یه اجتماعی اخوان اشاره کرد. سید أحمد رفعت، در همین پیوند اشاره می کند که طبق گزارش های ارائه شده از طرف گرو ههای مخالف اخوان المسلمین، نزدیک به ۵ تا ۷ میلیارد دلار از سوی سفارت های قطر و عربستان سعودی در قاهره ، در اختیار نیروهای اخوانی (قطر) و وهابی (عربستان)، به عنوان کمک انتخاباتی قرار داده شده است. وی رابط میان این گرو هها و دو دولت قطر و عربستان را شیخ یوسف القرضاوی می داند. سید احمد نسبت به ایجاد فشار علیه شیعیان، .( صوفیان و قبطی ها از سوی جریا نهای افرطی، همچون سلفی ها هشدار م یدهد (رفعت، ۲۰۱۱ القرضاوی، رهبر معنوی اخوان المسلمین بوده و از حمایت مالی امیر قطر بهره مند است . قرضای، دارای تابعیتی قطری نیز هست. او نه تنها رهبر معنوی اخوان که با همکاری گسترده با الجزیره، رهبر معنوی انقلا بهای عرب هم شناخته می شود. اینجاست که برخی از پشت پرده ارتباط میان قطر، قرضاوی و اخوان المسلمین سخن به میان می آوردند. انقلاب ۲۵ ژانویه مصر این مسئله را بیش از پیش مبرهن ساخت. قرضاوی در خطبه نماز جمعه در ۱۸۱/۱۱/۲۰۱۱رسما ازهمه مصریان خواست به سکولارها رأی نداده و تنها از اخوانی ها حمایت کنند. او این انتخاب را فریضه شرعی اعلام کرد (المرکز العربی للدراسات المستقبلیه، ۲۰۱۲) ارتباط میان قرضاوی، اخوان المسلمین و الجزیره قطر، با تأسیس کانال« الجزیره مباشر مصر » بیشتر نمایان می شود. این کانال، یکی از مؤلفه های تأثیرگذار بر تکوین انقلاب مصر و معرفی اعضای مؤثر اخوان به مردم مصر بوده است.کانال مزبور به دلیل پخش مستقیم فتح سفارت رژیم صهیونیستی به دست جوانان مصری و دعوت از اخوانی ها، بارها توسط شورای نظامی مصر پلمب شده است. به عبارتی، همواره الجزیره، بخشی از هویت ملی قطر (برساختگی هویت جدید قطری) بوده و در راستای اهداف سیاست خارجی این کشور عمل کرده است (الحروب، ۲۰۱۱)
در همین پیوند، کانال الجزیره، به دلیل پوشش مستمر اعتراض های خیابانی در بعضی از کشورهای عربی (جز بحرین)، به کنش گر اصلی غیرحضوری در خیابا نهای عربی مبدل شد. برخی تحلیل گران معتقدند کانال خبری الجزیره، به هنگام تعطیلی دفترش در قاهره، بیش از هر زمان دیگری، کنش گر اصلی در تحریک خیابانی، چه در سقوط بن علی و چه در سرنگونی رژیم مبارک بود. یکی از مواردی که کانال الجزیره را در مصر به کنش گر اصلی رسانه ای تبدیل کرد، استفاده از یوسف القرضاوی بود. وی، به رغم اعلام منع آمدوشد در خیابا نهای قاهره، در پیام تلویزیونی خود به مردم مصر، از آنها خواست تا سرنگونی مبارک به خانه هایشان برنگردند . او از الجزیره ، به صورت زنده، مشارکت در تظاهرات را واجب شرعی اعلام کرد (ابراهیمی، ۱۳۹۰،۱۲۶)باز درهمین ارتباط، خالد الحروب، مدیربرنامه رسانه ای مرکزپژوهش های خلیج [فارس] دردانشگاه کمبریج، معتقد است الجزیره با حمایت از جنب شهای اسلامی، در پی کسب سرمایه اجتماعی در جهان عرب وداشتن برگ برنده ای در قبال عربستان سعودی یا به نحوی ، مهار نقش سعودی در میان جریان های اسلامی سنی است (الحروب، ۲۰۱۱ ). شایان ذکر است که قطر پس از آمریکا و عربستان، سومین دخالت کننده در امور داخلی مصر است. قطر اموال بسیاری را با عناوین مختلف برای خریدن وجدان افراد و تشکیل احزاب هزینه می کند. این امر باعث نارضایتی بسیاری از مصری ها شده است، چرا که آنها معتقدند حاتم بخشی های امیر قطر، دخالت آشکار در امور داخلی مصر و توهین به این کشور است (العالم، ۲۰۱۲) در این چارچوب، حمد بن خلیفه آل ثانی، امیر قطر، روز ۲۲ مرداد ۱۳۹۱ ، در جریان سفر
خود به قاهره، با محمد مرسی، رئیس جمهور این کشور دیدار و اعلام کرد به مصرکمک مالی خواهد کرد. از میان مقامات عربی حوزه خلیج فارس، امیر قطر، نخستین مقامی است که از زمان ادای سوگند رئیس جمهور مصر تا کنون به این کشور سفر کرده است. در همین رابطه، روز گذشته در بیانیه ای، دفتر ریاست جمهوری مصراز واریز دو » : روزنامه الیوم السابع نوشت
البته، برخی تحلیل ها «. میلیارد دلار به حساب بانک مرکزی مصر از سوی دولت قطر خبر داد بر این نکته تأکید دارند که محمد مرسی اخوانی، پیش از بازنشسته کردن محمد حسین طنطاوی وزیر دفاع و سامی عنان، رئیس ستاد مشترک ارتش مصر، دست به معامله سیاسی با نظام ی ان مصر از یک سو و برخی قدرت های خارجی، از سوی دیگر زده بود. برخی منابع خبر ی گزارش دادند امیر قطر، حامل پیامی از سوی آمریکایی ها برای مقامات اخوانی مصری بوده که در آن، برتشکیل حکومت مدنی و پیاده سازی الگوی ترکی در مصر در مقابل همکاری امنیتی آمریکایی ها در صحرای سینا تأکید دارد (تایم، ۲۰۱۲)
سوریه
قطر کشوری است که در روند بحران در سوریه نقش مهمی داشته و در راستای رسیدن به اهداف خود ابتدا راه کارهای سیاسی را در پیش گرفت و پس از عدم موفقیت در رسیدن به متقاعد نمودن بشار اسد برای کنارگیری از قدرت، حال تلاش دارد تا با بهره گرفتن از رابطه با غربی ها شرایط و بستر لازم را برای مداخله نظامی در سوریه را فراهم آورد. در همین زمینه امیر قطر با کنار گذاشتن راهکارهای سیاسی برای حل بحران سوریه که از طریق اتحادیه عرب پیگیری می شد، فعالیت هایی در راستای کمک برای مسلح کردن مخالفان سوری را انجام داده است، ضمن آنکه تبلیغات رسانه ای چون الجزیره درباره اوضاع سوریه نیز ابزار دیگری است که قطر از آن برای اجرای اهداف خود در حوادث منطقه همواره مورد استفاده قرار داده است. در این مقاله به بررسی نقش آفرینی قطر در مسایل پیش آمده در سوریه با بهره گرفتن از سه ابزار پول، رسانه و دخالت نظامی در سوریه، خواهیم پرداخت. درآمدهای بسیار زیادی که قطر از راه منابع انرژی به دست آورده این توان را در اختیار آنها قرار داده تا بتوانند نقش فعالی را در عرصه منطقه ای ایفا کنند. قطر در تحولات سوریه علاوه بر نقش حمایتی که به لحاظ مالی و رسانه ای از مخالفین داشته سعی دارد با ارائه کمکهای نظامی از قبیل در اختیار قرار دادن سلاح یا سناریوی کمکهای لجستیکی غربی-عربی به مخالفان بر روند تحولات سوریه تاثیر گذار باشد
به لحاظ نظری قطر با توجه به گستردگی جغرافیایی در عرصه مناسبات روابط بین المللی باید به عنوان یک ریز قدرت شناخته شود و توانایی اثر گذاری جدی و قابل توجهی را نباید در مسائل اصلی منطقه و خاورمیانه داشته باشد ولی در دنیای واقع شرایط به شیوه دیگری است. در مسائل اخیر جهان عرب این کشور نقش فعالی داشته است که مورد سوریه را می توان از جمله این موارد دانست. قطر برای موفقیت در رسیدن به اهداف خود در سوریه از مثلثی مهم استفاده کرده است که پول، رسانه و ابزار نظامی سه ضلع این مثلث را تشکیل می دهند. این کشور به پشتوانه حمایتهایی که از سوی آمریکا و کشورهای غربی از اقداماتش انجام می گیرد در سال های اخیر سیاست خارجی فعال و در مواردی مداخله گرانه را در منطقه به اجرا گذاشته است
(http://strategicreview.org/1391/01/16)
یکی از حوزه هایی که قطر سعی دارد تا با بهره گرفتن از آن جایگاه منطقه ای خود را افزایش داده دخالت در بحران سوریه است. از بررسی حوادث اخیر سوریه مشخص می شود قطر برای رسیدن به اهداف خود در سوریه از سه ابزار پول، رسانه و همکاری های نظامی و تشویق غربی ها برای مداخله مستقیم در سوریه به مانند لیبی استفاده نموده است.
پول:منبع اصلی درآمد قطر صادرات نفت و گاز می باشد که با توجه به جمعیت اندک این کشور توان بالای اقتصادی را برای این کشور به ارمغان آورده است. باتوجه به اینکه قطر سومین دارنده منابع گازی جهان به شمار می رود توانسته با مشارکت وسیع شرکت های غربی از اوایل دهه ۱۹۹۰ میلادی زیرساخت های لازم برای استخراج و صادرات گاز خود را فراهم نماید. اقتصاد کشور قطر در حال حاضر بر مبنای صدور گاز به ویژه در قالب LNG استوار است. از نظر منابع گاز، قطر رتبه سوم را بعد از روسیه و ایران با ۶۰/۲۵ تریلیون متر مکعب گاز، یا ۴/۱۴ درصد از منابع گازی دنیا، در اختیار دارد. اهمیت و موفقیت قابل توجه قطر، در تولید و صادرات گاز مایع یا LNG است. این کشور توانست در سال ۲۰۰۸ در تولید LNG از اندونزی پیشی بگیرد و به بزرگترین صادرکننده گاز طبیعی مایع جهان تبدیل شود و اکنون بیش از ۳۸ میلیون تن LNG تولید می کند که این میزان تا سال ۲۰۱۲ به بیش از ۷۷ میلیون تن خواهد رسید(ابراهیمی، ۱۳۸۸، ص ۹۹٫)
پس از سرنگونی رژیم دیکتاتور لیبی، قطر که توانسته بود با اقدامات خود نقش فعالی را در تحولات لیبی به انجام برساند، به خود اجازه داده تا در امور داخلی سایر کشورهای عربی با اعطای مبالغ هنگفتی پول مداخله کند. در مورد سوریه نیز قطر در برنامه ای از اعضای “اتحادیه عرب” خواست تا عضویت سوریه را به حالت تعلیق درآورند و برای محاصره سیاسی و اقتصادی این کشور تلاشهایی را صورت داده است. در دومین کنفرانس دوستان سوریه که مدتی قبل در استانبول برگزار شد اعلام شد که از این به بعد به نظامیان مخالف بشار اسد حقوق ماهیانه پرداخت می شود. طبق توافقاتی که در این اجلاس به عمل آمد قرار شد که در سه ماه آینده ۱۰۰ میلیون دلار از سوی سه کشور عربستان سعودی، قطر و امارات متحده عربی در اختیار شورای ملی سوریه قرار گیرد. بعضی از خبرگزاریها عنوان می کنند که از یک سال پیش قطر، عربستان و ترکیه پایگاههایی را به منظور آموزش مزدوران و اعزام آنان به خاک سوریه ایجاد کردهاند و این مزدوران از کشورهای مختلف اسلامی و عربی هستند که به دست نظامیان اسراییلی و آمریکایی و ترک آموزش دیده سپس برای اجرای نقشههای خود علیه مردم سوریه، عازم این کشور شده و در قبال این اقدام، حقوق بالایی دریافت میکنند. همچنین ایستگاههایی برای انتقال سلاح به داخل سوریه نیز در نظر گرفته شده است که یکی از آنها در منطقه تحت نفوذ سعد حریری رئیس جریان المستقبل لبنان و سمیر جعجع سیاستمدار لبنانی در بیروت است که هزینه مالی آن را عربستان و قطر تامین میکنند.همچنین از مهم ترین حمایتهای مالی قطر از مخالفان سوری می توان به پیشنهاد و تعهد جنجالی وزیر خارجه «حمد بن جاسم» نسبت به تامین مالی هرگونه اقدام نظامی علیه سوریه اشاره کرد(سایت جمهوری اسلامی،۱۳۹۰)
رسانه:امروزه رسانه ها نقشی فراتر از اطلاع رسانی دارند؛ و از رسانه ها به مثابه ابزارهای نوین جهت تحت تاثیر قرار دادن افکار عمومی و دستیابی به اهداف استفاده می شود. کارشناسان حوزه رسانه معتقدند که رسانه ها می توانند با برجسته سازی اخبار و حوادث، روند تحولات را سرعت بخشند و واقعیت ها را آنگونه که در جهت منافع گروه خاصی باشد نشان دهند. این واقعیت را می توان درباره شبکه الجزیره قطر به خوبی مشاهده کرد. شبکه «الجزیره» که در سال۱۹۹۶ فعالیت خود را شروع کرد، از ابتدا مدعی بود که به هیچ جریان سیاسی وابسته نیست. پوشش کامل اقدامات ضد بشری رژیم اسرائیل در قبال غزه و جنگ با حزب الله را می توان دلیلی بر این مدعا دانست. قطر سعی دارد در تبلیغات رسانه ای، خود را همراه با جبهه مورد حمایت افکار عمومی منطقه علیه نظامهای مستبد نشان دهد. شبکه الجزیره عربی که درحال حاضر یکی از پربیننده و محبوب ترین رسانه در جهان عرب است، با پوشش دادن کامل اخبار تحولات در کشورهای عربی تاکنون اینگونه به مخاطبان خود القاء کرده است که شبکه ای است بی طرف اما واقعیت آنست که هدف الجزیره در دست گرفتن افکار عمومی جهان عرب است و در بسیاری از موارد اعمال کننده سیاست های دولت قطر بوده است. این رسانه ی وابسته به امیر قطر از آغاز مخالفتهای خیابانی در سوریه جریان سازی وسیعی را علیه دولت بشار اسد آغاز کرده است. برخی کارشناسان معتقدند اقدامات الجزیره در راستای ایجاد فضای روانی و تبلیغاتی علیه دولت سوریه بوده و هدف آن تضعیف روحیه نظامیان دولت سوریه است. الجزیره در پوشش دادن تحولات سوریه با در پیش گرفتن شیوههای تبلیغی بزرگنمایی، تکرار، انگارهسازی علیه نظام حاکم سوریه، که به علت مواضع ضد صهیونیستی و حمایت از مقاومت در بین ملتهای عربی دارای جایگاه درخوری بود، عمل کرد و با استناد به تصاویر ویدیوئی اینترنتی و شاهدان عینی به پوششدهی جانبدارانه تحولات این کشور پرداخته است. الجزیره از ابتدای تحولات سوریه با بزرگنمایی ناآرامیهای این کشور و در مقابل با سانسور اخبار بحرین مورد انتقاد قرار گرفته، از تیراندازی نیروهای امنیتی سوریه به تظاهراتکنندگان در شهرهای مختلف خبر داد و اعلام کرد که تظاهرات در شهرهای سوریه در مقایسه با تظاهراتهایی که تاکنون صورت گرفته است، بزرگترین تظاهرات مردمی به شمار میآید. همچنین صحنه سازی هایی که به کمک وابستگان سعد حریری در طرابلس و عکار لبنان انجام شد و نیز کپی برداری از درگیری های خونین لیبی و وارد کردن آنها در فیلم های تظاهرات و درگیری های سوریه، انتشار اسامی سربازان و درجه داران جدا شده از ارتش سوریه که بعدا توسط خود این افراد تکذیب شد، شاهدی که در پشت بام یکی از بیمارستان های دمشق کشف شد و اقدامات مشابه دیگر بخشی از اقدامات غیر حرفه ای بود که این شبکه خبری در قبال مسایل سوریه انجام داده است.(شهرود ، ۱۳۹۰)
استفاده از نیروی نظامی:قطر به علت کمی جمعیت و نداشتن نیروی نظامی کافی نمی تواند به طور مستقیم در مسایل منطقه ای دخالت کند و به همین خاطر همواره تلاش داشته تا با برقراری روابط نزدیکتر با کشورهای غربی بویژه آمریکا حاشیه امنیتی برای خود فراهم آورد. مجموع پرسنل نظامی قطر ۷٫۵۰۰ نفر است که ۶٫۰۰۰ نفر آن عضو نیروی زمینی هستند. از این رو، ارتش قطر صرفا قادر به دفع حمله از سوی کشورهای کوچک چون بحرین خواهد بود. اما عضویت قطر در تشکل های نظامی شورای دفاعی عرب (۱۳۲۹ / ۱۹۵۰) فرماندهی اتحادیه عرب(۱۳۴۳ / ۱۹۶۴) بخش نظامی شورای همکاری خلیج فارس (۱۳۶۰ / ۱۹۸۱) بیانیه دمشق (۱۳۷۱ / ۱۹۹۲) و مهم تر از آن، امضای موافقت نامه همکاری نظامی و دفاعی با آمریکا (۱۳۷۱ /۱۹۹۲) ضریب امنیتی آن کشور را افزایش داده است. قطر برای افزایش روابط نظامی خود با آمریکا پایگاه نظامی نیز در اختیار نظامیان آمریکایی قرار داده است. پایگاه السیلیه قطر بزرگترین پایگاه نظامی آمریکا در منطقه است و فرودگاه العیدید قطر که در چند کیلومتری کاخ امیر این کشور واقع است، دیگر پایگاه نظامی آمریکا است. خریدهای بی شمار نظامی که در سالهای اخیر از سوی این امیرنشین خلیج فارس صورت گرفته در رسیدن به اهداف تعیین شده مهم جلوه می کند چنانکه در حوادث لیبی با اعزام جنگنده های خود به کمک نیروهای ناتو رفت. قطر در تلاش است تا در سوریه نیز بسترهای لازم، برای دخالت غربی ها را فراهم آورد. قطر در حمایت مالی و تسلیحاتی مستقیم از مخالفان بشار اسد، نقش بازوی امریکا را ایفاء می کند. امیر قطر در حمایت از مخالفین بشار اسد تا آنجا پیش رفت که در مصاحبه تلویزیونی با شبکه سی بی اس، پیشنهاد کرد کشور های عربی، نیروهای زمینی خود را به جنگ با سوریه اعزام کنند(سایت راسخون)
قطر در زمینه مداخله نظامی در سوریه دو سناریو را به طور همزمان پی گرفته است؛ یکی حمایت از گروه های سلفی و کمک برای اعزام این گروه ها به سوریه و دوم ایجاد بسترهای لازم برای حمله نظامی قدرتهای فرامنطقه ای به سوریه مانند مداخله غرب در لیبی. قطر برای اجرای سناریوی اول خود از یک سو علمای وهابی و سلفی را تحریک می کند تا با اعلام حکم جهاد بر علیه سوریه، گروه ها و جریان های تندرو منطقه را به داخل مرزهای این کشور گسیل داده و از سوی دیگر با حمایت تسلیحاتی و مالی این گروه ها و همچنین ایجاد یک درگیری نظامی طولانی مدت علاوه بر از بین بردن مشروعیت سیاسی سوریه به عنوان یکی از پایه های محور مقاومت در منطقه، کشور سوریه را به افغانستانی دیگر تبدیل کند. در این سناریو بنا بود که سلفیهای مسلح، با ایجاد درگیری مسلحانه، زمینههای کشتار را در «حماه» و دیگر شهرهای سوریه ایجاد نمایند و با تسخیر «جسر الشغور» و «حماه»، در مدل شبیهسازیشده با وقایع لیبی، آنجا را به «بنغازی» دیگری تبدیل نمایند. ساماندهی گروه های تندرو در لیبی، تونس، مصر و مغرب عربی ماموریتی است که قطر با پشتوانه معنوی شیخ یوسف القرضاوی در این سناریو بر عهده دارد.
دوحه همچنین سناریوی دخالت نظامی خارجی علیه سوریه طراحی کرد و برای این کار با روش های مختلف با مخالفان وارد مذاکره شد و ارتش سوریه آزاد را در نوامبر گذشته با حضور مخالفان ایجاد کرد و تلاش داشته که این مخالفان را با سلاح هایی که به سمت سوریه قاچاق می شود، تجهیز کند. در این سناریو، ناتو به بهانهی کشتار مردم «حماه» و «جسر الشغور»، مجوز اقدام نظامی را از سوی شورای امنیت دریافت میکرد و همانند لیبی وارد عمل میگردید. حضور گسترده نیروهای القاعده در میان مخالفان مسلح سوریه به گونه ای شده است که وزارت خارجه آمریکا نگرانی خود را از دست یابی تروریست ها به تسلیحات ارسالی غرب صراحتا اعلام کرده است.
از بین کشورهای منطقه، کشور کوچک قطر تاکنون در ایجاد تفرقه و آتش افروزی در امور داخلی سوریه چه با همکاری سایر کشورهای عربی و چه به تنهایی بسیار فعال بوده است. دوحه(با پشتیبانی سعودی ها) هم اکنون حمایت مالی، اطلاعاتی و نظامی از گروه تروریستی به اصطلاح ‘ارتش آزاد سوریه’ در همکاری با رژیم صهیونیستی و از طریق خاک ترکیه را آغاز نموده است. قطر همچنین گروهی متشکل از ۲۵۰۰ عنصر نظامی متشکل از افراطی های مسلح لیبی و عناصر گروه تروریستی ‘انصار السنه’ عراق را با هواپیما به دو پایگاه آموزشی در شهر انطاکیه؛ در مناطق مرزی ترکیه با سوریه، منتقل کرده است.. این اقدامات نشانگر این است که قطری ها برای رسیدن به هدف خود در ساقط نمودن اسد مصمم هستند و از همه ابزارهایی که امکان استفاده آن را دارند بهره می گیرند.
هدف قطر در استفاده از ابزار رسانه در تحولات سوریه این است که ناآرامیهای اخیر را امتداد جنبشهای مردمی در خاورمیانه و شمال آفریقا نشان دهد. در این نگاه سوریه همانند سایر کشوهای عربی و آفریقایی، گرفتار مشکلات و معضلات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی است که مردم آن برای رهایی از این مشکلات، دست به اعتراض و مبارزه علیه رژیم بشار اسد زدهاند. هدف استفاده از رسانه توسط قطر در پیش گرفتن رویکرد تبلیغی جهت اعمال فشار از طریق تهییج افکار عمومی مردم سوریه برای تحت فشار قرار دادن دولت سوریه جهت تغییر در موضع گیری هایش در قبال ایران و حزبالله و چرخش اساسی جهت نزدیکی به نظر سایر کشورهای عربی با محوریت غرب ارزیابی می شود. در جنگ رسانهای ایجاد شده علیه سوریه، نکتهای که از اهمیت فوقالعادهای برخوردار است این است که اساساً پوشش خبری و تصویری وقایع در سوریه و تکرار مرتب این موضوعات باعث خواهد شد این موارد تا حد زیادی افکار عمومی دنیا به سمت تحولات سوریه جلب شود و به عنوان یک ابزار قوی در خدمت دیپلماسی عمومی رسانه ای غربی برای منزوی کردن سوریه و یا عقب نشینی از اصول اساسی خود در سیاست خارجی و نوع نگاه به غرب برآیند.
درباره استفاده از ابزار نظامی همانطور که آمارهای نیروهای نظامی قطر نشان می دهد این کشور هرگز توان نظامی و نیروی انسانی لازم برای دخالت مستقیم در وسریه را ندارد و تاکنون نیز موفق به قبول این خواسته خود به سایر کشورهای عربی و غربی نشده است. هرچند قطر تلاش های بسیاری را برای مسلح کردن مخالفان اسد و حتی اعزام جنگجویان غیرسوری به این کشور را انجام داده ولی این سطح از دخالت هرگز موفق نخواهد بود و تنها با انجام اقدامات تروریستی باعث ناامنی های مقطعی در سوریه خواهد شد که پس از گذشت دوره ای کوتاه با مسلط شدن نیروهای دولتی بر مناطق ناآرام، این حرکات نیز خنثی و بی اثر خواهد شد. ولی به هر حال در این تردید نیست که قطر با حمایت از گروهها و تحرکات مسلحانهای که در این کشور صورت میگیرد، از جمله حمایتهای مادی و مسلحانه، در کنار حمایتهای سیاسی و تبلیغاتی تلاش دارد، اوضاع در سوریه را بر همین منوال ناآرام و بیثبات نگه دارد و زمینه را برای حضور نیروها و کشورهای بیگانهای فراهم کند.
قطر تلاش دارد تا با بهره گرفتن از تحولات سوریه به اهداف سیاسی خود دست یابد. عمده این اهداف عبارتند از تاثیرگذاری بر تحولات لبنان از طریق خارج نمودن سوریه از دایره حامیان حزب الله و حمایت از جریان حریری، نشان دادن نقش رهبری اهل سنت با حمایت از تغییر حکومت علوی سوریه و به قدرت رساندن سلفی ها در این کشور، همکاری با غربی ها در خارج نمودن سوریه از مدار مقاومت و افزایش جایگاه منطقه ای و مقابله با عربستان و نشان دادن نقش برتر خود در تحولات منطقه ای. از همین رو مشاهده می کنیم که تلاش های همه جانبه ای از سوی قطری ها برای موفقیت و رسیدن به اهدافشان در سوریه درحال انجام است و این کشور از همه ابزارهای موجود برای رایزنی و تحت تاثیر قرار دادن سایر کشورها جهت اعمال فشار بر سوریه و مجاب نمودن یا ساقط کردن بشار اسد، استفاده می کند.
قطر و عربستان
اندیشکده «المسبار» در پژوهشی یکی از دلایل چشم داشتهای قطر در منطقه برای به دست گرفتن رهبری منطقه را تهدیداتی ارزیابی می کند که این کشور را فرا گرفته است که باید آن را در خطر عربستان سعودی ملاحظه کرد.
اندیشکده اماراتی «المسبار» در پژوهشی تحت عنوان « چشم داشتهای قطری و طرح وهابی» به بررسی چشم داشتهای سیاسی قطر در منطقه خاورمیانه و آفریقا در قالب اجرای طرح وهابیت و توسعه و گسترش آن به سراسر منطقه میپردازد.
المسبار در این باره با اشاره به سخنرانی شیخ «حمد بن خلیفه آل ثانی»، امیر قطر در افتتاحیه مسجد «محمد بن عبد الوهاب» در دوحه در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۱ اشاره میکند که در آن آشکارا و بیپرده بر این نکته تاکید کرد که قطر تمام تلاش خود را به کار خواهد بست تا وهابیت را در سراسر منطقه توسعه دهد.
درباره تاریخ وهابیت در قطر باید گفت که تاریخ این آیین در قطر به اواخر قرن نوزدهم میلادی باز میگردد. هنگامیکه شیخ «قاسم بن محمد»، بنیانگذار حکومت ال ثانی و فرزندانش در قطر به قدرت رسیدند، اقدام به ترویج آیین حنبلی کردند تا مفتیهای سلفی را از عربستان به قطر فرا بخوانند و هرآنچه در توان داشته باشند، به ترویج آیین وهابیت بپردازند که تا به امروز نیز در این کشور حاکم است.
طی دهه پنجاه و شصت میلادی قرن گذشته مفتیهای وهابی نفوذ بسیاری در قطر یافتند. این درحالی است که دربهای دولت نیز به روی انتشار و گسترش وهابیت در قطر باز بود و این آیین به آیین رسمی کشور تبدیل شده بود، به گونهای که مشاهده میشود، بسیاری از مسئولان حکومتی و وزرا و شخصیتهای مملکتی بر آیین وهابی بودند و این نشان از نفوذ وهابیت در تمام تار و پود حکومت آل ثانی داشت. البته در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که این وهابیت خارج از حاکمیت و نفوذ وهابیت سعودی بود و در واقع در کنار وهابیت سعودی و جماعت اخوان المسلمین قطر که در این دوره نام و نشانی از آنها در قطر دیده نمیشود، رشد و نمو یابد و در تمام ارکان حکومتی نفوذ کند.
این وهابیت تا زمان روی کار آمدن شیخ حمد، امیر کنونی قطر در دهه نود قرن بیست همچنان حاکم بلامنازع قطر بود. این درحالی است که در خارج از خاندان حاکم و در جامعه قطری نیز توسعه و گسترش وهابیت با مخالفتی مواجه نشد که یکی از دلایل این امر را باید در ساختار و بافت اجتماعی قطر ملاحظه کرد که تنها ۱۵ درصد از جمعیت آن را ساکنان اصیل بومی تشکیل میدهند.
فرم در حال بارگذاری ...