بلندترین آنها همان خطبه حضرت در مسجد مدینه است که در جهت رسوا کردن خلیفه و دفاع از
امیرالمؤمنین و حق غصب شده اش، در برابر مهاجر و انصار ایراد فرمودند.
خطبه فدکیه یا خطبه مسجد که به خطبه «لُمه[۷۱]» نیز شهرت دارد یکی از مهمترین متون شیعی است که به دلیل مقطع زمانی ایراد، محتوا و شخصیت والای ایرادکننده آن، آوازهای بلند یافته است.
خطبهای که دختر بزرگوار پیامبر اسلام، در فاصله زمانی کوتاهی پس از رحلت پدر بزرگوارشان، در مسجدالنبی و در حضور بسیاری از انصار و مهاجرین ایراد فرمودند، یکی از اسناد و مدارک تاریخی مهم مربوط به وقایع صدر اسلام، و تحولاتی است که منجر به خانهنشینی و انزوای امام علی از صحنه سیاسی و اجتماعی گردید.
این خطبه که پس از تلاش های بسیار فاطمهجهت استرداد فدک ایراد گردید، در حقیقت شکوائیهای از وضع زمانه و وضعیت پیش آمده پس از رحلت پدر بزرگوارشان بود. ایشان فدک را بهانهای جهت اعلام مواضع حقه خود و شرح و بیان دیدگاه های خود پیرامون مسائل مهم جامعه قرار دادند.
اهمیت این خطبه تا بهحدی است که ائمه اطهارآن را نقل کردهاند و علمای دین بر حفظ و فراگیری آن تأکید داشتهاند.
در طول تاریخ بر حفظ متن این خطبه تأکید خاصی بوده است بدین جهت که این خطبه هم میراثی ارزشمداز فاطمهو هم سند مظلومیت آن بانوی بزرگوار میباشد. خصوصا سادات که فرزندان نسبی حضرت هستند، از دیرباز بر این امر تأکید داشته اند.
زید بن علی بن الحسین (قرن اول) میگوید:
«دیدم بزرگان آل ابیطالب را که خطبه حضرت زهرارا از پدرانشان نقل میکردند و به فرزندانشان میآموختند. همچنین بزرگان شیعه آنرا نقل میکردند و مورد بحث قرار میدادند[۷۲]».
همچنین در کشف الغمه آمده است:
«خطابه حضرت زهرا را موافق و مخالف نقل کرده اند[۷۳].»
سید عبدالحسین شرف الدین در اینباره مینویسد:
«گذشتگان از فرزندان علی و فاطمه خطبه آن حضرت را برای کسانی که بعد ازآنها میآیند نقل کرده اند واین سلسله از زمان ائمه ادامه داشته تا دست بهدست به ما رسیده است. وما فاطمیون آنرا از پدرمان وپدرانمان از پدرانشان برای ما نقل کرده اند[۷۴].»
۱٫۳٫۲٫ منابع خطبه
مدارک تاریخی بیانگر این مطلب است که خطبه شریفه فدکیه در منابع مربوط به قرن دوم هجری آمده است. از آن جمله میتوان به کتاب «خطبه الزهراء» از لوط بن یحیی، معروف به ابو مخنف ازدی[۷۵]
( م۱۵۷ه.ق) اشاره کرد. این کتاب از بین رفته و در حال حاضر در دسترس نمی باشد.
همچنین مورخ ومحدث مشهور قرن چهارهجری، ابوالفرج اصفهانی نیز کتابی با عنوان «کلام فاطمه فی فدک[۷۶]» داشته است که متاسفانه از بین رفته ودر دسترس نمی باشد.
کتاب دیگری که میتوان نام برد کتاب «تفسیر خطبه فاطمه الزهراء» از احمد بن عبدالواحد بن احمد البزّاز، معروف به ابن عبدون[۷۷] (۳۳۰ - ۴۲۳ه) است. وی از مشایخ شیخ طوسی ونجاشی بوده است.
علاوه بر این کتابها که ذکر شد، تعداد زیادی از محدثان و تارخنویسان اسلامی، تمام یا بخشی از خطبه شریفه را، به همراه ذکر سلسله سند و یا بدون ذکر سند، در آثار خود آوردهاند، و برخی دیگر تنها اشارهای به وجود این خطبه داشته اند.
در این قسمت منابع مکتوبی که خطبه حضرت در آنها موجود است و قابل دسترسی هستند معرفی خواهند شد.
بلاغات النساء: اثر ابوالفضل احمد بن ابی طاهر معروف به ابن طیفور (م۲۸۰ه.ق) میباشد[۷۸]. این کتاب در چهارده جزء تألیف شده بود که تنها دو جزء یازده و دوازده آن باقی مانده و بقیه اجزای آن مفقود گردیده است. بخشی از جزء یازدهم از این کتاب، با عنوان بلاغات النساء در دسترس است.
لازم به ذکر است کتاب بلاغات النساءاز قدیمیترین منابع مکتوبی است که خطبه حضرت فاطمه با ذکر اسناد موجود و در دسترس است.
مختصر البصائر الدرجات: حسن بن سلیمان حلّی از علمای شیعه در قرن هشتم هجری که در ضمن ذکر حدیث مفصلی از امام صادق ، مختصر و موجز و بدون ذکر اصل خطبه، اشاره به شکایت ایشان از عمر وابوبکر و حضور در جمع مهاجرین وانصار برای بیان شکایت از ارث وحق غصب شده خود نموده است[۷۹].
السقیفه و فدک: تألیف أحمد بن عبدالعزیز جوهری، محدث اهل سنت در قرن دوم هجری میباشد. این کتاب که دربردارنده مطالبی درباره دو واقعه مهم تاریخی یعنی سقیفه و فدک میباشد، در دسترس نبوده و ابن ابی الحدید معتزلی در کتاب شرح نهج البلاغه، بخشهایی از این کتاب را نقل نموده است. کتاب السقیفه و فدک، که امروزه وجود دارد، مطالب جمعآوری شده از شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید است.
در این کتاب بخشهایی از خطبه به دو طریق با ذکر سلسله اسناد آورده شده است[۸۰].
مقاتل الطالبیین: نویسنده این کتاب علی بن الحسین بن محمد بن احمد بن الهیثم المروانی الأموی القرشی، معروف به ابو الفرج الاصفهانی(م۳۵۶ه.ق) است. در این کتاب اشارهای گذرا به صدور این خطبه کرده، مینویسد:
«والعَقیله هی الّتی روی ابن عباس عنها کلام فاطمه فی فدک، فقال: حدثتنی عقیلتنا زینب بنت علی[۸۱]».
کتاب مستقل او پیرامون خطبه حضرت فاطمه از بین رفته است.
شرح الأخبار فی فضائل الأئمه الأطهار: نعمان بن محمد ابن حیون، معروف به قاضی نعمان نویسنده این کتاب است. وی بخشی از خطبه حضرت زهرا را بدون ذکر سند از عبدالله بن سلام از فاطمه زهرا نقل نموده است.
«روىمحمد بن سلام، باسناده، عن فاطمه، أنه لما اعتزم أبوبکر على منعها فدک و العوالی. لاثت خمارها على رأسها[۸۲].»
من لا یحضره الفقیه: محمد بن على ابن بابویه، معروف به شیخ صدوق(م۳۸۱ه.ق). این کتاب یکی از چهار منبع حدیثی اصلی شیعه میباشد.
شیخ صدوق بخشی از خطبه فدکیه را از حضرت زینب نقل کرده، مینویسد: «و الخطبه طویله أخذنا منها موضعَ الحاجه.[۸۳]»
علل الشرائع: یکی دیگر از آثار شیخ صدوق میباشد. در این کتاب همان قسمت از خطبه که در من لایحضره الفقیه ذکر شده، آمده است ؛ البته در اینجا با دو سند مختلف دیگرآورده است[۸۴].
الشافی فی الإمامه: سید مرتضى ابوالقاسم على بن حسین( شریف مرتضى)، در این کتاب بخشی از خطبه را به سه طریق آورده است[۸۵].
دلائل الامامه: تألیف محمد بن جریر طبری از علمای قرن پنجم هجری(این شخص غیر از طبری صاحب تاریخ و تفسیراست). مرحوم طبری این خطبه را به نُه طریق مختلف با ذکر سلسله اسناد آن آورده است[۸۶].
الاحتجاج على أهل اللجاج: تألیف احمد بن علی طبرسی از علماو محدثان شیعه در قرن پنج وشش هجری میباشد. خطبه حضرت فاطمه مشروح ومفصل از عبدالله بن حسن بن حسن
نقل شده است[۸۷].
شرح نهجالبلاغه ابن ابی الحدید: عزالدین ابو حامد ابن ابى الحدید معتزلی که از علمای اهل سنت در قرن هفتم است، این خطبه را از کتاب السقیفه و فدک جوهری نقل نموده است[۸۸].
شرح نهجالبلاغه ابن میثم بحرانی: میثم بن على بن میثم بحرانى(۶۷۹ه.ق )، در این کتاب بخش کوتاهی از خطبه بدون ذکر سند آورده شده است[۸۹].
کشف الغُمّه فی معرفه الأئمه: علامه ابوالحسن علی بن عیسی بن ابوالفتح اربلی، از علماى شیعه قرن هفتم هجرى مىباشد. اربلی نیز خطبه فدکیه را از کتاب السقیفه و فدک جوهری نقل می کند[۹۰].
التذکره الحمدونیه: محمد بن حسن بن محمد بن علی بن حمدون(م۵۶۲ ه.ق)، بخشهایی از خطبه حضرترا بدون اشاره به سلسله سند، در کتاب خود نقل کرده است[۹۱].
الدرالنظیم فی مناقب الأئمه اللهامیم: نویسنده این کتاب جمال الدین یوسف بن حاتم شامی از علمای قرن هفتم هجری است. از تولد و وفات او اطلاعى در دست نیست. وی شاگر محقق حلى(م ۶۷۶) و سید بن طاووس (م ۶۶۴) بوده و اجازهاى از سید داشته است. ابن حاتم خطبه حضرت صدیقهرا به نقل ازعبداللّه بن علیّ بن عبّاس، از پدرش از زینب کبری بنت علیّ بن أبی طالب، نقل کرده است[۹۲].
مروجالذهب و معادن الجوهر: مسعودی، أبو الحسن على بن الحسین بن على، او از نوادگان عبداللّه بن مسعود، صحابى بزرگ رسول خدا ، بود و به همین دلیل به مسعودى مشهور شد. وی در کتاب خود به محاجه حضرت فاطمهبا ابوبکر در مسأله ارث، و حدیث جعلی «نحن معاشر الأنبیاء نَرثُ و لانورث» و پاسخ حضرت با استناد به آیه شریفه و ورث سلیمانُ داوُد ، اشاره می کند[۹۳].
علاوه بر منابعی که ذکر شد عدهای از دانشمندان لغتشناس در کتب لغت خود ضمن شرح لغات به بخشهایی از این خطبه شریفه اشاره نمودهاند[۹۴]. که از جمله آنها میتوان به این موارد اشاره کرد:
جمال الدین ابوالفضل، جلال الدین ابو العز، محمد بن مکرم بن منظور( م ۷۱۱ ه. ق)، در کتاب لسان العرب ذیل واژه «لمه» به این خطبه اشاره کرده است:
«فی حدیث فاطمه، رضوان الله علیها، أَنها خرجت فی لُمَّهٍ من نسائها تَتوطَّأ ذَیْلَها إلى أَبی بکر فعاتبته[۹۵]»
مبارک بن محمد ابن اثیر جزری، معروف به ابن أثیر، که در کتاب النهایه فی غریب الحدیث و الأثر به شرح برخی لغات و اصطلاحات تعدادی از احادیث می پردازد، در توضیح مادّه «لمّه» به بخش کوتاهی از خطبه شریفه حضرت فاطمه اشاره می کند:
«فى حدیث فاطمه «أنها خرجت فى لُمَه من نسائها، تتوطّأ ذیلها، إلى أبى بکر فعاتبتْه»[۹۶]
خلیل بن احمد بن عمر بن تمیم فراهیدی، صاحب کتاب العین در ذیل واژه « اللُّمَه» قسمتی از خطبه حضرت را بیان می کند:
«و فی الحدیث: جائت فاطمه إلی أبی بکر فی لَمیمهٍ من حفدها و نسأ قومها[۹۷].»
فرم در حال بارگذاری ...