هدف: این مطالعه به منظور ارزیابی آگاهی تغذیه ای دختران دبیرستان های تبریز انجام شد.
مواد و روش ها: در این مطالعه توصیفی - مقطعی ۴۰۴ دانش آموز سال آخر که از چهار ناحیه آموزش و پرورش تبریز با روش نمونه گیری ساده تصادفی انتخاب شده بودند، مورد بررسی قرار گرفتند.
یافته ها: افراد مورد مطالعه در محدوده سنی ۱۶ تا ۲۰ سال بودند. ۲/۹۱% آنها کم خونی را یک بیماری می دانستند و ۸/۶% فکر می کردند ویتامین یک مورد غذایی است. حدود ۹/۴۹% آنها از وجود پروتیین در غذاهای گیاهی نامطمئن و ۹/۴۰% کاملا مخالف بودند. برآورد میزان آگاهی دختران نشان داد ۲/۵% آگاهی ضعیف، ۵۱% آگاهی متوسط، و ۸/۴۳% آگاهی خوب داشتند. بین میانگین نمره آگاهی دختران با مناطق مختلف آموزش و پرورش، گروه های سنی، رشته های مختلف تحصیلی و سطح سواد مادر تفاوت معنی داری مشاهده نشد.
نتیجه گیری: برای رسیدن به سطح مطلوب آگاهی تغذیه ای دختران برنامه های توسعه یافته های آموزشی و استراتژی های مناسب تری مورد نیاز است.
۵- پژوهشی توسط پور اسلامی، امین و سرمست در سال ۱۳۷۷ با عنوان بررسی سطح آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان دختر ۱۸-۱۵ ساله دبیرستانهای شهرستان کرج نسبت به دیسمنوره و بهداشت دوران قاعدگی انجام شد، بدین منظور ۳۵۰ دانش آموز دبیرستانی دو منطقه مشکین دشت و کرج با پرسشنامه مورد مطالعه قرار گرفتند، در این بررسی شیوع قاعدگی دردناک ۷۱ درصد به دست آمد، ۷۷ درصد افراد اذعان داشتند که از وقوع این درد آگاهی داشتند، و خویشاوندان نزدیک مانند مادر، خواهران، دوستان و همکلاسی های خود را به عنوان منبع کسب اطلاعات ذکر کرده اند، همچنین در این تحقیق نیمی از افراد استحمام و استفاده از وسایل بهداشتی را رعایت می نمودند، با توجه به سؤالات پرسشنامه در خصوص روش های تسکین درد، انجام ورزش و رعایت رژیم غذایی در طول دوران قاعدگی و پاسخ های دریافتی چنین بر می آید که آموزش بهداشت در زمینه تغذیه، فعالیتهای فیزیکی و استفاده از داروهای مسکن تحت نظر پزشک می تواند در ارتقای سطح آگاهی و تغییر باورهای غلط دختران جوان مؤثر واقع شود.
۶- پژوهشی توسط آزادبخت و همکاران در سال ۱۳۸۲ با عنوان ارزیابی آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان مقاطع راهنمایی و دبیرستان منطقه ۱۳ تهران در زمینه تغذیه سالم انجام شد. چکیده پژوهش در ذیل آمده است:
هدف از این بررسی تعیین آگاهی، نگرش و عملکرد نوجوانان دانش آموز ۱۸-۱۰ ساله مدارس راهنمایی و دبیرستان منطقه ۱۳ تهران است. این مطالعه به روش مقطعی بر روی ۷۶۶۹ دانش آموز نوجوان ۱۸-۱۰ ساله (۴۰۷۰ پسر و ۳۵۹۹ دختر) مشغول به تحصیل در مقاطع راهنمایی و دبیرستان ۲۲ مدرسه از منطقه ۱۳ آموزش و پرورش تهران انجام شد. به منظور ارزیابی آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای افراد از پرسشنامه استفاده شد، درصد بیشتری از دختران آگاهی خوب (۸۲ درصد دختران در مقابل ۷۵ درصد پسران، ۵% p< )، و درصد بیشتری از پسران نگرش خوب (۳۹% پسران در مقابل ۳۳% دختران، ۵% p<) و عملکرد خوب ( ۲۵ % پسران در مقابل ۱۵% دختران، ۵% p<). بر اساس نتایج به دست آمده از تحلیل پرسشنامه ۵/۳۵% از نوجوانان مصرف شیرینی ها و آبنبات ها را در تغییرات وزنی مؤثر نمی دانستند و ۴/۶۵% از آنها اطلاع نداشتند که سوسیس و کالباس حاوی کلسترول است. ۲۸% از دانش آموزان مصرف پفک را بر پسته و بادام ترجیح می دادند و ۵/۳۷% از آنها مصرف بیسکویت کرم دار را بر سبوس دار ترجیح می دادند، فقط ۵/۴% از دانش آموزان به همراه غذا هیچ گاه نوشابه مصرف نمی کردند. با توجه به یافته های این تحقیق مشخص است که درصد کمی از نوجوانان از عملکرد تغذیه ای مطلوب برخوردارند و در بسیاری از موارد نیز نگرش و عملکرد آنها مطابق دانش تغذیه ای آنها نیست که این یافته ها ضرورت مداخلات تغذیه ای مداوم را در نوجوانان مشخص می سازد.
۷- پژوهشی توسط اسفرجانی و همکاران در سال ۱۳۸۲ با عنوان آیا دختران نوجوان از وضعیت تن سنجی و آگاهی تغذیه ای مطلوبی برخوردار می باشند؟ انجام شد: در ذیل به بررسی آن پرداخته می شود.
این مطالعه به روش توصیفی- مقطعی بر روی ۲۳۵ نفر از دختران دانش آموز (۱۴-۱۱سال) مدارس دولتی و غیر انتفاعی شهر تهران که نمونه های آنها از کل مناطق ۷ و ۲ آموزش و پرورش، بر اساس در دسترس بودن در هر مدرسه به طور تصادفی و به روش سیستماتیک انتخاب شدند، انجام پذیرفت. پرسشنامه ای حاوی اطلاعات دموگرافیک، تن سنجی، آگاهی تغذیه ای و رفتار غذایی برای کلیه نمونه ها توسط کارشناس تغذیه تکمیل گردید و داده های استخراج شده توسط نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل آماری قرار گرفت.
یافته ها: از ۲۳۵ دانش آموز مورد بررسی ۱/۱+۱۳، و ۳/۷۶% دارای خانوارهای۲ تا ۵ نفره بودند. بررسی تن سنجی دختران دانش آموز نشان داد ۳/۱۴% از آنها کم وزن و ۹/۵۴% از آنها دارای اضافه وزن می باشند. بررسی الگوی مصرف تغذیه ای نشان داد که ۴/۲۵% و ۶/۱۹% این دانش آموزان به ترتیب در مدارس دولتی و غیر انتفاعی بدون سرو صبحانه سر کلاس حاضر می شدند. بررسی نتایج آگاهی تغذیه ای نشان داد که ۵/۲۷% دختران در مدارس دولتی و ۶/۵۲% در مدارس غیر انتفاعی از آگاهی مطلوب تغذیه ای برخوردارند. نتایج نشان داد که نوجوانان مورد بررسی از وضعیت مطلوب تن سنجی، الگوی مصرف غذایی و آگاهی تغذیه ای برخوردار نمی باشند.
۸- یکی دیگر از پیشینه های پژوهش مربوط به ملکشاهی و فرهادی (۱۳۸۴) با عنوان میزان آگاهی، نگرش و عملکرد دانش آموزان دبیرستانی در مورد بهداشت دوران قاعدگی می باشد:
در این مطالعه توصیفی- تحلیلی تعداد ۷۰۰ دانش آموز دختر سال اول دبیرستان شهر خرم آباد بطور تصادفی سیستماتیک انتخاب شدند، ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه، شامل مشخصه های فردی، اطلاعاتی پیرامون قاعدگی و سؤالات آگاهی، نگرش و عملکرد بود. یافته ها نشان داد که میانگین سنی نمونه ها ۸/۱۴ سال بود. ۵۲% دارای قاعدگی نامنظم که (۷/۴۰%) دارای طول مدت دوره قاعدگی ۷-۵ روز بودند. ۱/۹۴% اطلاعات قبلی داشتند. مهمترین و اولین منبع اطلاعات (۱/۷۱%) مادر بوده است. ۵۰% نمونه ها دارای آگاهی ضعیف بوده اند. نگرش ۱/۳۰% آنها نسبت به قاعدگی و علائم آن منفی است که عملکرد با نگرش آنها توافق داشت، ۹/۷۵% دارای قاعدگی دردناک بودند، اکثریت افراد مورد مطالعه در دوران قاعدگی دچار اختلالات خلقی، رفتاری (اظطراب، ترس) شده بودند. تجزیه و تحلیل آماری ارتباط معناداری بین آگاهی، نگرش و عملکرد و منابع کسب اطلاعات، تحصیلات والدین و شغل مادر نشان داد (۰۰۱% p = ).
۹- شرح پژوهش انجام شده توسط هزاوه ای و همکاران با عنوان، بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی ناحیه ۴ شهر اصفهان در سال ۱۳۸۷ به شرح ذیل می باشد:
هدف از این بررسی، تعیین آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی در ناحیه ۴ اصفهان است.
این مطالعه به روش توصیفی و بر روی ۱۲۰ نفر از دانش آموزان انجام شد. به منظور ارزیابی آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای از پرسشنامه سه قسمتی (مشخصات دموگرافیک، آگاهی مدل بزنف ) استفاده شد، که سه قسمت اول آن به وسیله خود گزارش دهی و قسمت عملکرد آن بوسیله مصاحبه تکمیل گردید. قسمت عملکرد نیز شامل یادآمد ۲۴ ساعته خوراک بود که در سه روز و به وسیله مصاحبه تکمیل گردید.
نتایج نشان داد ۵/۳۷% دانش آموزان در مورد تغذیه سالم، آگاهی ضعیف داشتند، در حالی که ۹۰% از دانش آموزان عملکرد تغذیه ای نامطلوب داشتند و میانگین نگرش آنها ۶/۷۴% بوده است.
با توجه به یافته های این پژوهش مشخص است که درصد کمی از نوجوانان از عملکرد تغذیه ای مطلوب برخوردارند و در بسیاری از موارد نیز عملکرد آنها مطابق دانش تغذیه ای نیست.
۱۰- در مطالعه ای که توسط فروزانی (۱۳۷۸) تحت عنوان ارزیابی و مقایسه آگاهی های تغذیه ای دختران دانش آموز ۱۸-۱۴ ساله دبیرستانهای دولتی و غیر انتفاعی شهر بابل انجام شد، آگاهی های تغذیه ای ۴۴۵ دختر دانش آموز (۲۸۵ نفر از دبیرستان های دولتی و ۶۰ نفر از دبیرستان های غیر انتفاعی) با بهره گرفتن از پرسشنامه ارزیابی گردید. نتایج حاکی از بالاتر بودن آگاهی های تغذیه ای دبیرستان های دولتی نسبت به غیر انتفاعی بود(۵% p<). بطور کلی نتایج حاکی از پایین بودن آگاهی های تغذیه ای دانش آموزان بود.
۱۱- در مطالعه ای که توسط امین پور و حبیبی در سال ۱۳۷۶ با عنوان سنجش آگاهی مادران آینده ( دانش و برداشت تغذیه ای) با هدف تعیین سطح آگاهی تغذیه ای دانش آموزان دختر سال سوم و چهارم مقطع متوسطه در تهران (شرکت کنندگان در کلاس های طرح کاد) با بهره گرفتن از پرسشنامه انجام شد، نتایج نشان داد که به ترتیب ۷/۱۱ درصد و ۴/۴۹% از دانش آموزان مورد مطالعه دارای آگاهی ضعیف و متوسط بودند، و ضعیف ترین امتیاز به منطقه ۶ و بالاترین آن به منطقه ۱و۳ آموزش و پرورش مربوط بود.
۱۲- اخوان عطار (۱۳۷۷) مطالعه ای تحت عنوان تعیین میزان آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان و برخی عوامل مؤثر بر آن در دختران مدارس راهنمایی منطقه ۱۲ آموزش و پرورش شهر تهران انجام داد، برای اجرای پرسشنامه دانش آموزان ۹ مدرسه دولتی و ۲ مدرسه غیر انتفاعی با تعداد مساوی در هر پایه تحصیلی به طریق خوشه ای و تصادفی انتخاب شدند، نتایج نشان داد که میزان آگاهی تغذیه ای ۳/۵۹ درصد از واحدهای پژوهش ضعیف و تنها ۳/۱۴ و ۴/۱۳ درصد واحدهای مورد بررسی به ترتیب نگرش و عملکرد ضعیف داشتند. در این مطالعه بین متغیرهای مستقل (سن، منبع اطلاعات تغذیه ای، نوع مدرسه، سواد پدر و مادر، شغل پدر و مادر) با آگاهی تغذیه ای و بین رشته تحصیلی پدر و سواد مادر با نگرش دانش آموزان رابطه معناداری وجود داشت.
۲-۱۶-۲- پژوهشهای مربوط به خارج کشور
۱- پائولین و ویلمد (۲۰۰۵) در پژوهشی تحت عنوان ارزیابی عملکرد دانش آموزان هلندی در درس ریاضیات آزمون تیمز در سالهای ۱۹۹۵ و ۲۰۰۰ با بهره گرفتن از روش اکتشافی و آنالیز تابعی داده ها. بیان می دارند که:
نتیجه ارزیابی نشان داد که بین برنامه درسی کسب شده با برنامه درسی قصد شده اختلاف آشکاری وجود دارد، جهت بهبود این امر یکی از اقداماتی که در هلند انجام گرفت افزایش پذیرش معلم بود، که ارزیابی مجدد در تیمز ۲۰۰۰ نشان داد که دانش آموزان هلندی همچنان پیشرفت قابل توجهی نداشتند.
نتیجه گیری: این مطالعه نشان داد، ارزیابی های معتبر از درس ریاضیات می تواند به عنوان مکمل در کنار آزمون های مداد – کاغذی نه فقط در کشور هلند بلکه در سایر کشورها نیز اجرا شود.
۲- storyو همکارانش در سال ۱۹۸۸ به بررسی ترجیحات غذایی، عقاید و عملکرد نوجوانان پرداختند. در این مطالعه ۲۰۷ نفر از دانش آموزان دبیرستانی مهاجر جنوب شرقی آسیا که به مدت ۵ سال و یا کمتر در آمریکا اقامت داشتند انتخاب شدند. نتایج نشان داد که تقریباً ۶۰ درصد از دختران و ۳۷ درصد از پسران صبحانه مصرف نمی کردند و نوجوانان مهاجر آسیایی تبار علاقه شدید به غذاهای محلی و سنتی خود داشتند و برنج به عنوان غذای اصلی در رژیم غذایی آنها باقی مانده است. نتایج کلی حاکی از عملکرد نامطلوب و نگرش تغذیه ای مطلوب بوده است.
۳- هام آنی (۲۰۱۰) پژوهشی با عنوان بررسی عدم تطابق برنامه درسی قصد شده و برنامه درسی تجربه شده انجام داد، در این پژوهش تعدادی دانش آموز دبیرستانی را که تحت یادگیری برنامه درسی ملی با هدف ارتقاء دانش و توانایی بودند مورد بررسی قرار گرفتند، ملاک ارزیابی در این پژوهش استانداردهای مبتنی بر الگوهای ارزشیابی بوده است، پس از مصاحبه با اعضای علمی مدرسه و روش های مطالعاتی دیگر، مشخص شد که دانش آموزان تحت تأثیر چندین مسئله در داخل و خارج مدرسه می باشند، که در این پژوهش مشخص شد که اهداف این مسائل بر خلاف اهداف و سیاست های برنامه درسی ملی می باشد، این پژوهش فرصتی برای پژوهشهای دیگر در زمینه بررسی کاهش یادگیری های دانش آموزان در برنامه های تدوین و طراحی شده می باشد، زیرا واقعیت این است که کلاس درس گاه دارای مفاهیمی برای دانش آموزان می باشد که از منظر تحقیقات معتبر علمی و ادعاهای علمی مدارس نادیده گرفته می شوند.
۴- در سال ۱۹۹۲، Wardle و سایر همکارانش با هدف تعیین روش و عادت تغذیه ای نوجوانان انگلیسی بررسی را بر روی ۸۴۶ دانش آموز دبیرستانی انجام دادند. نتایج حاکی از این بود که عملکرد تغذیه ای آنان متأثر از نگرش آنها بود. بدین نحو که دانش آموزانی که وزن اضافی داشتند، نگرش منفی نسبت به غذا داشتند، عملکرد آنها نیز ضعیف بوده در حالیکه دانش آموزانی که وزن کمتری داشتند نگرش مثبتی نسبت به غذا و عملکرد تغذیه ای بهتری داشتند.
۵- مطالعه ای که Anderson و همکارانش در غرب اسکاتلند در زمینه الگوی غذایی نوجوانان بر روی ۱۰۰۹ دختر ۱۵ ساله انجام دادند حاکی از آن بود که متوسط تعداد وعده ها ۵/۵ وعده در روز و غذاهای شامل شیرینی و بیسکویت حداقل یک بار در روز بود. بطور کلی نتایج عملکرد تغذیه ای دانش آموزان مطلوب بوده است.
۶- به منظور ارزیابی تغذیه ای نوجوانان کانادایی Sallivan مطالعه ای بر روی ۸۹۹ نوجوان انجام داد. یافته ها نشان داد که میانگین امتیاز آگاهی تغذیه ای دانش آموزان پایه تحصیلی ۹ و ۸ بطور معناداری بیش از پایه تحصیلی هفتم بود. همچنین مصرف کنندگان صبحانه به طور معناداری بیش از، از دست دهندگان این وعده بود.
۷- بررسی دیگری توسط Beechبه منظور بررسی آگاهی، نگرش و عملکرد تغذیه ای دانش آموزان در مورد مصرف میوه و سبزی روی ۲۲۱۳۰ دانش آموز دبیرستانی در نئواورلئان انجام گرفت. آگاهی دانش آموزان توسط ۲۳ سؤال بررسی گردید. نتایج بیانگر آن بود که بطور متوسط ۳۹ درصد پاسخهای داده شده صحیح بود.
۸- به منظور بررسی دفعات دریافت مواد غذایی نوجوانان اسپانیایی، مطالعه ای توسط de- Rufino و همکارانش صورت گرفت. در این بررسی ۱۲۰۵ نوجوان ۱۵-۱۴ ساله شرکت داشتند. یافته های بررسی نشان داد که شیر، نان، میوه و سبزی مواد غذایی بودند که به حد کافی مصرف می شدند در حالیکه ماهی، گوشت، تخم مرغ و محصولات لبنی و حبوبات در این گروه کمتر استفاده می شد.
۲-۱۷- جمع بندی
بهداشت فردی عبارت است از کلیه مفاد بهداشتی که در ارتباط با بهداشت مو، پوست، ناخن، دهان و دندان، چشم، گوش، تغذیه و سایر اندامها و همچنین فعالیتهای بدنی وجود دارد (پویه، ۱۳۷۵: ۹).
تغییر گرایشها و شیوه ها در سلامت، ممکن است تحت تأثیر عوامل فرهنگی و خرده فرهنگی وسیعی قرار گیرند (کرتیس، ترجمه فتحی آشتیانی و عظیمی آشتیانی، ۱۳۸۷: ۱۳۱).
نقش مهم و تعیین کننده رفتار و شیوه زندگی در سلامت فرد و جامعه و به تبع آن نقش آموزش بهداشت برنامه ریزی شده، در تغییر مطلوب رفتار و شیوه زندگی در جهت نیل به سلامتی فرد، خانواده و جامعه در طی تحقیقات اپیدمیولوژیک، آزمایشگاهی و تحقیقات متعدد تجربی و نیمه تجربی بارز گردیده است (Gardner, H; 1989).
مهم تر از هر جایی و هر نهاد دیگری آموزش و پرورش به دلیل جمعیت وسیع تحت پوشش خود و ویژگی خاص آموزش پذیری این جمعیت و مشکلات فراوانی که پیش روی آنها قرار دارد وظیفه ای بس سنگین دارد. زیرا آموزش و پرورش تنها منحصر به آموزش مهارت های خواندن، نوشتن و حساب کردن و آمادگی برای اشتغال در یک حرفه نیست، بلکه رشد شخصیت و آموزش شیوه های سالم زیستن نیز باید در کانون توجه قرار گیرد و به تعلیم و تربیت مهارتهای زندگی گسترش یابد (Narajima, H; 1992-93).
همانطور که در فصل اول ذکر شد بهداشت و سلامتی در لیست مهارتهای زندگی می باشند و این مهارتها اکتسابی می باشند که از طریق آموزشهای رسمی و غیر رسمی می توانند حاصل شوند.
در این فصل موارد متعددی در ارتباط با برنامه درسی و بهداشت فردی توضیح داده شد. پس از بررسی مفهوم و ماهیت و سطوح برنامه درسی، به بررسی ویژگی ها و خصوصیات نوجوانان و اهداف آموزش و پرورش متوسطه و طبقه بندی هدفهای آموزشی پرداخته شد. سپس مفهوم و ماهیت یادگیری و مسائل مربوط به آن بررسی شد. در بخش دیگر این فصل مسائل بهداشت و سلامت و اهمیت آن در زندگی بویژه برای قشر نوجوان علی الخصوص دختران مورد بحث بود. در قسمت دیگر این فصل به بررسی دو بعد مهم بهداشت فردی شامل بهداشت تغذیه و بهداشت دوران قاعدگی پرداخته شد. و در پایان پژوهشهای انجام یافته در این باب ذکر شدند.
فصل سوم
روش پژوهش
۳-۱- مقدمه
در این فصل پژوهشگر به بررسی روش انجام پژوهش، جامعه آماری پژوهش، نحوه تعیین نمونه آماری و ابزار اندازه گیری پژوهش، چگونگی سنجش روایی و اعتبار ابزار پژوهش و روش های آماری و تجزیه و تحلیل داده ها می پردازد.
۳-۲- روش انجام پژوهش
پژوهش حاضر بر حسب نحوه گردآوری داده ها جزء تحقیقات زمینه یابی[۱۰۱] می باشد. تحقیق زمینه یابی یک روش جمع آوری داده هاست که در آن از یک گروه خاص از افراد خواسته می شود تا به تعدادی سؤالهای خاص پاسخ دهند. تحقیق زمینه یابی به منظور کشف واقعیتهای موجود یا آنچه هست، انجام می شود. در واقع این روش پژوهش به منظور توصیف کردن یک جامعه تحقیقی در زمینه توزیع یک پدیده معین انجام می شود (دلاور، ۱۳۸۸: ۱۰۲-۱۰۱).
۳-۳- جامعه آماری پژوهش
«جامعه آماری پژوهش یا جایی که نتایج پژوهش قرار است به آنجا تعمیم یابد یا در آنجا اجرا شود، به مجموعه ای از اشخاص، اشیاء، گیاهان، مکانها، رویدادها و بطور کلی اموری اطلاق می شود که در یک یا چند صفت یا ویژگی مشترک باشند» (میرزایی، ۱۳۸۸: ۱۷۰).
فرم در حال بارگذاری ...