مجموعه باورها، ارزشها، هنجارها و نمادهایی است که در ارتباط با ظهور منجی موعودی از نسل پیامبر e و یازدهمین فرزند امیرالمؤمنین u شکل گرفته و ریشههای اعتقادی آن، از آیات قرآن و روایات معصومین علیهم السلام استخراج میشود.
کلید واژهها
در این قسمت به تعریف کلمات و واژههایی که با آسیب، فرهنگ و انتظار مترادف است پرداخته میشود.
در فرهنگ فارسی معین و لغت نامه دهخدا در مورد کلمات هم معنی آسیب چنین نوشته شده است:
آفت: ضرب، زیان
صدمه: کوب، ضرر
در فرهنگ صبا و معارف و معاریف در مورد کلمات مترادف با فرهنگ چنین بیان شده است:
معرفت: دانش، علم، تعلیم و تربیت، آداب و سنن
فرهنگ فارسی معین ج۱ و فرهنگ صبا و معارف و معاریف و فرهنگ معاصر فارسی و لغت نامه دهخدا ج۱ مترادفهای انتظار را چنین بیان میکنند:
توقع: چشم داشتن، انتظار حصول امری را داشتن، چشم داشت، در انتظار وقوع امری بودن، خواهش
امید: آرزو، ارجا، چشمداشت، توقع، انتظار، اعتماد، استواری
امیدوار: آرزومند، متوقع، منتظر، راجی
امید بستن: امید پیدا کردن نسبت به …، امیدوار شدن به…
در تعریف اصطلاحی امید و مشتقات آن در معارف و معاریف چنین نوشته شده:
امید: چشمداشت و انتظار توأم با میل دل بدانچه دستیابی به آن میسر بود به عربی رجاء گویند.
«فَانّهُم یألمون کما تألمونَ و تَرجَعونَ من الله ما لا یَرجَون…» شما مسلمانان را نشاید که در برابر دشمن سستی کنید، چه اگر شما از دست آنها رنج کشید آنها نیز از دست شما رنج میکشند در حالی که شما از خدا چیزی (لطف و نصرتی) امید دارید که آنها ندارند. (نساء، آیه ۱۰۴)
امید به خدا، حالتی در بنده که با وجود آن، قطره وجودش به دریای بیکران فضل خداوند متصل میگردد و پیوسته با نشاط و دلگرمی به سوی کمال رهسپار و در برابر حوادث روزگار استوار است و هیچ رخدادی به شخصیت او خلل وارد ننمود و به اراده و تصمیمش خدشه نمیزند.
امید به خدا از شعب ایمان است چنان که نومیدی از رحمت او از شاخههای کفر.
در فرهنگ معاصر فارسی در رابطه با معنای اصطلاحی امید چنین بیان شده است.
امید: آرزویی که گمان برآورده شدنش هست و رویداد دلخواهی که با خوش بینی چشم به راهش هستند. و در معارف و معاریف در مورد معنای اصطلاحی واژه امیدوار نمودن چنین ذکر شده است.
امیدوار نمودن: کسی را که در حال یأس و نومیدی است امیدوارش سازی و دلگرمش کنی، صفتی ستوده و خصلتی ممدوح.
واژههای که با انتظار متضاد هستند این گونه بیان و تعریف میشوند: در فرهنگ فارسی معین، فرهنگ صبا و معارف و معاریف در مورد معکل، سکون و رکود که واژههای متضاد با انتظار و پویایی هستند. چنین نگاشته شده است.
مُعطّل: تعطیل کننده، کسی که وجود باری تعالی را انکار کند و شرایع را کل پندارد.
معطل شدن: بیکار ماندن
معطلی: سرگردانی
سکون: آرمیدن، آرامش یافتن، جای گرفتن، آرامش، قرار گرفتن، ضد حرکت، استقرار در تعریف اصطلاحی سکون در کتاب فرهنگ فارسی معین این گونه نوشته شده است:
سکون: عدم حرکت چیزی است که شأنیت حرکت دارد.
رکود: ایستادن، آسودن، آرام شدن، آرام گرفتن، بر جای بودن، کاهلی، کسادی، راست ایستادن ترازو، ثابت و برقرار ماندن چیزی، بیحرکتی، بیجنبشی
و در مورد مُنتظِر در فرهنگ صبا آمده است:
منتظر: کسی که در انتظار کسی یا چیزی است، درنگ کننده و چشم براه.
مشکلات و موانع تحقیق
-محدودیت کتب امانت داده شده از نظر زمان و تعداد، عدم امانت دهی کتب مرجع به خارج از کتابخانه، تشابه و تطابق مطالب در کتب و مقالات مختلف بدون ارجاع آن
-بضاعت علمی نگارنده که محققاً نتوانسته است، حق مطلب را آن طور که باید، ادا کند ولی نگارنده از سعی و تلاش در این زمینه فرو گذار نبوده است، امید است این تحقیق سرآغاز فصل جدیدی باشد برای پژوهشگرانی که به تحلیل عمیق و دقیق این بحث بپردازند.
تعریف انتظار
انتظار کیفیتی درونی و برانگیزاننده است که انسان را مهیای استقبال از امر منتظر الیه می کند.
انتظار یعنی مطالبه و پیجویی برای ادراک چیزی که در آینده واقع میگردد، به شکلی که گویا هر لحظه چشم به راه وقوع آن چیز میباشد.
انتظار یعنی چشم به راهی برای انجام کاری که مورد نظر و مطابق میل انسان است.[۱]
انتظار کیفیتی روحی است که موجب به وجود آمدن حالت آمادگی است، برای آنچه انتظار دارند و ضد آن یأس و ناامیدی است. هر چه انتظار بیشتر باشد، آمادگی بیشتر است. اگر انسان مسافری داشته باشد که چشم به راه آمدن اوست هر چه زمان رسیدن او نزدیکتر گردد آمادگی برای آمدنش فزونی مییابد حالت انتظار گاهی به پایهای میرسد که خواب را از چشم میگیرد چنانکه درجات انتظار از این نظر و همچنین از نظر حبّ و دوستی نسبت به آنچه را انتظار دارند، تفاوت دارد. هر چه عشق به «منتظر» فزون باشد آمادگی برای فرا رسیدن محبوب افزون میگردد و دیر آمدن فراق محبوب دردناک میگردد تا بدانجا که انسان منتظر از خود بیخود میشود و دردها و سختیها و مشکلات خود را در راه محبوب حس نمیکند.[۲]
واژه انتظار در گفتار معمولی مردم، به معنای امید بهتر شدن، و تحول از وضع موجود به وضع دیگر است؛ به عنوان مثال، شخصی خود و یا فرزندش بیمار است، در هنگام احوال پرسی میگوید: امید و انتظار آن را دارم که بهبودی حاصل شود، و یا دیگران به او چنین میگویند. بنابراین مفهوم ساده انتظار این است که: من از وضع موجود ناراضیام، و امید آن را دارم که با تلاش و استفاده از امکانات، این وضع عوض گردد. روشن است که چنین انتظاری بدون تلاش و عمل تحقق نمییابد. بنابراین انتظار یعنی آینده نگری و تلاش برای دگرگونی وضع موجود و تحول آن به آینده ایده آل و برتر.[۳]
معنای فرج
فرج یعنی گشایش و راحتی و درگرفتاریها معنا دارد، کسی که گرفتاری ندارد، فرج برایش بیمعناست چون فرج به معنای رفع گرفتاری است.
مقام معظم رهبری طی سخنانی در نیمه شعبان سال ۱۳۸۷ هـ.ش در این مورد میفرمایند:
«فرج یعنی چه؟ یعنی گشایش… کی انسان انتظار گشایش دارد؟ وقتی یک فرو بستگی وجود داشته باشد وقتی گرهی هست، وقتی مشکل هست، در زمینه وجود مشکل، انسان احتیاج پیدا میکند به فرج؛ یعنی سرانگشتِ گره گشا؛ باز کننده عقدههای فروبسته. این نکته مهمی است….»
انتظار فرج
انتظار به معنی آیندهنگری و به معنی ناراضی بودن از وضع موجود و به راضی شدن از آینده بهتر است و انتظار فرج یعنی آماده بودن برای ظهور امام زمان و تشکیل دولت حقّه آل محمد e و حکومت جهانی آخرین سفیر الهی، انتظار فرج یعنی مهیا ساختن روح و جسم خود برای روزی که با طلوع پیشوای غائب جهان، چشم گشایش در کلیه شئون زندگی بشریت پدید میآید. روزی که تمام بدبختیها، ناکامیها، بیدادگریها و ظلمها از میان میرود و فقر و تنگدستی، بیکاری، بیماری و بالاخره تمام مصائب و ناراحتیها یکباره و برای همیشه رخت از جان برمیبندد و به وسیله آن حضرت حکومت عدل واحد جهانی در سراسر جهانی برقرار میگردد و برای چنین روزی خیلی باید انتظار کشید و امیدوار بود.[۴]
در همین رابطه امام صادق u میفرماید: «کسی که دوست دارد از یاران قائم باشد، باید در انتظار ظهور باشد و حتماً باید کارهایش بر اساس تقوا و پاکی و اخلاق نیکو باشد چنین کسی منتظر امام (عج) است در این راه بکوشید و آماده باشید، …»[۵]
انتظار فرج داشتن؛ یعنی انتظار در رکاب امام بودن و جنگیدن و احیاناً شهید شدن یعنی آرزوی مجاهد حقیقی بودن در راه حق.[۶]
تعریف انتظار فرج به وسیله ضد آن
امید و آرزوی تحقق نوید کلی جهانی جهت غلبه قطعی صالحان و متقیان و کوتاه شدن دست ستمکاران و جباران و آینده درخشان و سعادتمندانه بشریت در زبان روایات اسلامی، «انتظار فرج» خوانده شده است و به یک عبارت بلکه افضل عبادات شمرده شده است. اصل انتظار فرج از یک اصل کلی اسلامی و قرآنی دیگر استنتاج میشود و آن اصل «حرمت یأس از روح الله است.[۷]
یکی از راه های شناخت چیزی، شناخت ضدّ آن است؛ تا آنجا که گفتهاند: «انّما تُعْرَفُ الأشیاءُ بأضدادها». «جز به ضد، ضد را همی نتوان شناخت». آری؛ قطعاً شناخت ضدّ هر چیز، در شناخت حقیقت آن مؤثر و مفید است.
فرم در حال بارگذاری ...