او مردی بسیار پرکار و به یک معنا نابغه است. واقعاً هم نبوغی دارد، ولی یک فکر بسیار قشری و متحجّری دارد. بعضیها فکرشان در سطح، خیلی توسعه پیدا میکند ولی در عمق نفوذی ندارد.[۴۹]
و ترشح این سطحی نگری به تمامی آثارش ضربات سختی بر پیکره اسلام وارد آورد.
از میان کتب او«منهاج السنه النبویه فی نقض کلام الشیعه و القدریه» کتاب معروفی است که در پاسخ به کتاب «منهاج الکرامه فی اثبات الامامۀ» مرحوم حسن بن یوسف بن مطهر حلی نگاشته شده است.این کتاب به زعم نویسندهاش در رد عقائد شیعه نگاشته است.
از این رو پاره ای از اشکالات مطرح شده درآن که مربوط به امامان سه گانه امام حسن،امام حسین وامام سجاد(+) میباشد در این پژوهش مورد بررسی قرار میگیرد.
فیصل نور و کتاب معروف او
فیصل نور از نویسندگان سلفی مسلک معاصر میباشد که وظیفه خود را مقابله با مکتب اهل بیت(+) میداند. برای درک این حقیقت کافی است که سایت فیصل نور (www.fnoor.com) مشاهده شود؛ هزاران عنوان کتاب و مقاله علیه شیعه در این سایت وجود دارد که آن را جزء سایتهای فعّال ضد شیعه قرار داده است. فیصل نور خودش را اینگونه معرفی میکند : «بنده استاد، شیخ، دکتر، امام و غیر اینها هم نیستم؛ صاحب هیچ مدرک علمی از دانشگاه یا دانشکده ای هم نیستم، و حتی از طلاب علوم دینی نمیباشم. بنده فقط کارمند ساده ای هستم که در دهه چهارم عمرم در یکی از ادارات دولتی مشغول کار میباشم. ولی در اوقات فراغت جوانی اهل مطالعه بودم ولی متأسفانه آن ایام از دست رفته و قابل بازگشت نمیباشد. از ثمرات آن مطالعات مجموعه حقائق الغائبه میباشد که پیش روی خوانندگان است[۵۰]».
آثار مکتوب وی در قالب «سلسله الحقائق الغائبه» عبارتند از:
۱- الإمامه والنص ۲- التقیه الوجه الآخر ۳- هدایه المرتاب إلی فضائل الآل والأصحاب ۴- تسدید الإصابه لمن أنکر طعن الشیعه وتکفیرهم للصحابه.[۵۱]
کتاب الامامۀ و النص (امامت در پرتو نصوص) شاخصترین کتاب فیصل نور میباشد. وی در این کتاب به دنبال اثبات این مطلب است که هیچ نصبی پیرامون امامت، در قرآن و سنت وجود ندارد! و تأکید میکند که در این اثر، جز ازمنابع شیعه مطلبی را نقل نمیکند؛ این اثر در بیش از پانصد صفحه و در چهار باب تنظیم شده است که عبارتند از : ۱- آیا نصب درباره امامت وجود دارد؟ ۲- امامت در قرآن ۳- امامت و سنت ۴- امامت و صحابه
باب اول پیرامون تبیین امامت و جایگاه آن نزد شیعه و ذکر برخی از نصوص دالّ بر امامت ائمه اثنا عشر و مناقشه در این نصوص میباشد.که بدین جهت در این پژوهش سعی شده است تمامی شبهاتی را که در مورد امام حسن،امام حسین و امام سجاد(+) توسط وی مطرح گردیده است، پاسخ داده شود.
فصل دوم :اثبات امامت خاصه امام مجتبی، امام حسین و امام سجاد (+)
امامت خاصه بحثی است که بعد از فراغ از اثبات امامت عامه مورد بررسی قرار میگیرد. در امامت عامه سخن از ضرورت امامت است و اینکه امام چه ویژگیهایی باید داشته باشد، لکن در این پژوهش که در قلمرو امامت خاصه است سخن از این است که آیا این شخص ویژگیهای امام را دارد یا نه؟
با توجه به این مهم در این فصل کوشیدهایم به صورت مختصر و فشرده و در عین حال با بیانی روان به گزیده ای از ادله اثبات امامت خاصه سه امام یعنی امام حسن (×) و امام حسین (×) و امام سجاد (×) بپردازیم. از آنجایی که ادله اقامه شده در این موضوع درباره هر سه امام (+) غالباً یکسان است، بحث هر سه امام در یک فصل و البته با تفکیک ادله نقلی از ادله عقلی بیان میشود.
دلیل نقلی برای اثبات امامت در قالب قیاسی خواهد بود که صغرا و کبرای آن هردو نقلی است به این صورت:
امامت امام حسن (امام حسین و امام سجاد +) منصوص پیامبر است.
منصوص پیامبر به نص قرآن حجت است.
امامت امام حسن (امام حسین، امام سجاد +) به نص قرآن حجت است.
برای اثبات مقدمات کافی است مستندات صغرا را از روایات ارائه دهیم، آنگاه نتیجه حاصل خواهد بود زیرا کبرا، قضیه ای است مورد اتفاق همه مسلمانان که نیازی به اثبات ندارد، قیاس هم شکل اول و انتاجش بدیهی است.
اما دلیل عقلی:
اما برای دلیل عقلی دو استدلال بیان میشود که در هردو فقط کبرای قیاس حکم عقلی است ولی صغرا کماکان از نقل است، و اساساً برای اثبات امامت خاصه دلیل عقلی محض معنا ندارد زیرا سخن از تعیین مصادیق است.
دلیل اول : در این دلیل صغرای قیاس همان صغرای دلیل نقلی است و کبرا عبارت است از:
منصوص پیامبر به حکم عقل حجت است،
و نتیجه آنکه امامت امام حسن (امام حسین، امام سجاد +) به حکم عقل حجت است.
دلیل دوم :استدلال در این دلیل به شکل زیر میباشد:
امام حسن (امام حسین،امام سجاد +) مدعی امامت و معصوم بوده است.
شخص معصومِ مدعی امامت امام است،
امام حسن (امام حسین،امام سجاد +)امام است.
برای اثبات صغرا در هر دو دلیل باید مستندات تاریخی را بررسی نمود ولی کبرای هر دو دلیل در فرهنگ شیعی گزاره ای مفروض و مسلم میباشد که اثبات آن نیز مختصراً بحث میشود.
گفتار اول: ادله نقلی
ادله نقلیای که میتوان بر اثبات امامت این سه امام بزرگوار اقامه نمود احادیث منقول از پیامبر اکرم (*) است که به گونه های مختلفی صادر شده است. در برخی از این احادیث نام دوازده امام برده شده است و در برخی گفته شده امیرالمؤمنین و فرزندانش امامند و در پاره ای نام امام حسن و امام حسین برده شده و. .
از میان آنها به بیان چهار حدیث بسنده مینماییم.
حدیث اول: حدیثی است از قول پیامبر اکرم (*) که جابر بن عبدالله انصاری آن را نقل می کند.
جابر بن یزید گوید :
«از جابر بن عبد اللَّه انصاری شنیدم میفرمود چون خدای عزوجل بر پیغمبرش این آیه را نازل کرد «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُم»ْ عرض کردم یا رسول اللَّه من خدا و رسول او را شناختم ،اولو الامر کیانند که خدا اطاعت آنها را مقرون طاعت تو ساخته؟ فرمود: ای جابر آنها خلیفههای من هستند و بعد از من ائمهی مسلمینند اول آنها علی بن ابی طالب است و سپس حسن و حسین و سپس علی بن حسین و سپس محمد بن علی که در تورات معروف است به باقر و محققاً او را درک میکنی. ای جابر! هر گاه به او برخوردی سلام مرا به او برسان سپس صادق، جعفر بن محمد سپس موسی بن جعفر سپس علی بن موسی سپس محمد بن علی سپس علی بن محمد و بعد حسن بن علی بعد هم نام و هم کنیهی من حجۀ اللَّه فی ارضه و بقیته فی عباده پسر حسن بن علی، اوکسی است که … [۵۲]
در این حدیث به امامت هر سه امام بزرگوار مورد بحث تصریح گردیده است.
حدیث دوم:
صاحب کفایه الاثر در ضمن حدیثی نقل می کند که در جریان جنگ جمل از ابو ایوب انصاری سؤالاتی پرسیده شد که در ضمن جوابهایش گفت:
شنیدم [از رسول خدا (*)] که گفت :علی با حق است و حق با علی است … و او خلیفه و امام بعد از من است … و دو فرزندش حسن و حسین دو سبط من از این امتند و [آن دو] امامند چه به پا خیزند چه بنشینند. [۵۳]
در این روایت به امامت امام حسن (×) و امام حسین (×) تصریح گردیده است.
حدیث سوم :
نیز از سلمان فارسی با سه سند متفاوت یک حدیث از پیامبر (*) روایت شده که آن حضرت فرمود:
«…. ای سلمان آیا نقبای دوازده گانه ی مرا که خدا برای امامت انتخاب فرموده شناخته ای؟ پس عرض کردم: خدا و رسولش داناترند. پس فرمود: ای سلمان! خداوند مرا از برگزیدهی نور خود آفرید، پس مرا خواند و من اطاعتش کردم، و على را از نور من آفرید، پس او را خواند و او اطاعتش کرد، و از نور من و على فاطمه را آفرید، سپس او را خواند و او اطاعت کرد، و از من و على و فاطمه، حسن را آفرید و خواندش و او اطاعت کرد، و از من و على و فاطمه و حسن، حسین را آفرید و آن دو را خواند و اطاعتش کردند …سپس خداوند از ما (پنج نفر) و از نور حسین نُه امام آفرید و آنان را خواند و آنها اطاعت کردند …، ای سلمان !هر کس که حق معرفت آنها را به جا آورد و به آنها اقتدا نماید و دوست دار دوستان آنان شود وبا دشمنان آنان دشمنی نماید ،قسم به خدا از ما خواهد بود و…در همان جایی ساکن میشود که ما ساکن میشویم… [۵۴]
حدیث چهارم :
از ام سلمه با سند روایت شده که رسول خدا (*) فرمود:
شبى که مرا به آسمان بردند نگاه کردم بر عرش نوشته بود: خدایى جز خداى یگانه نیست، و محمد فرستادهی اوست، به وسیلهی على او را تأیید و یارى کردم، سپس انوار على و فاطمه و حسن و حسین و على بن الحسین و محمد بن على و جعفر بن محمد و موسى بن جعفر و على بن موسى و محمد بن على و على بن محمد و حسن بن على را دیدم، و نور حجت را در میان آنها دیدم که مانند ستاره ای درخشان، نورانى بود.[۵۵]
اما از این دست احادیث که اسامی ائمه در آن ذکر شده فراوان است که برخی محققان معاصر در تحقیقات خود به جمع آوری این احادیث پرداختهاند، و شصت و هشت حدیث را که همگی تصریح به نام ائمه دارند ذکر نمودهاند.[۵۶]
در میان اسناد احادیث شصت و هشتگانه مذکور در موارد بسیاری فقط نام اصحاب دیده میشود و حدیث از قول رسول اکرم(*) نقل شده است و ذکری از نام ائمّه (+) نیست که این مطلب برای ردّ برخی شبهات[۵۷] مخالفین بسیار مفید است.
فرم در حال بارگذاری ...