نیازهای ارضا نشده
فرایند انگیزش (فیضی، ۱۳۸۵)
نیاز حالتی درونی است که باعث می شود نتیجه یا پیامد خاصی، جالب به نظر برسد. یک نیاز ارضا نشده تنش ایجاد می کند و در نتیجه درون فرد نوعی پویایی به وجود می آورد. این پویایی موجب بروز نوعی رفتار معطوف به هدف در فرد می شود که اگر آن هدف تامین شود نیاز مزبور ارضا می شود و در نتیجه تنش کاهش مییابد. قابل ذکر است فعالیتی که در جهت کاهش تنش صورت میگیرد باید در راستای اهداف سازمان باشد[۵].
نظریههای انگیزش[۱۲]
همانطور که قبلا اشاره شد ایجاد یک مدل جامع سنجش انگیزش مستلزم شناخت دقیق نظریه های مطرح شده در این زمینه است زیرا این نظریه ها زیربنا و شالودهی مدلهای انگیزشی هستند.
نظریه های انگیزش، چرایی رفتار را شرح می دهند. این نظریه ها به دو دسته محتوایی و فرآیندی تقسیم میشوند[۳].
نظریههای محتوایی[۱۳]
نظریههای محتوایی از توصیف «هست» و «نیازها» صحبت می کنند و نظریه پردازان محتوایی درصدد شناخت و مشخص کردن عواملی هستند که موجب انگیزش انسان برای کار می شود. به عبارت دیگر تئوریهای محتوایی بیشتر به مسائل درونی انسان و عوامل انگیزش توجه دارند و در جستجوی چیزهایی هستند که رفتارفرد را برای انجام کار فعال می سازد[۶].
سلسله مراتب نیازهای مازلو[۱۴]
تئوری سلسله مراتب نیازهای مازلو دیدگاهی است که در مطالعه انگیزش انسان به طور وسیعی مورد بحث واقع شده است. این مدل از تجربه مازلو به عنوان روانشناس بالینی استخراج گردیده است نه از یک تحقیق اصولی و منظم. مازلو معتقد است که نیازهای انسان، شامل پنج گروه اصلی هستند: فیزیولوژیکی، ایمنی، اجتماعی(تعلق)، نفسانی(عزت نفس) و خودشکفتگی(خودشکوفایی).
وی معتقد است که این نیازها نردبانی را میسازند که هرگاه نیاز سطح پایین ارضا شود، سطح بعدی فعالتر میشود. این نظریه مبتنی بر چهار پیش فرض است:
۱) تنها یک نیاز ارضاء نشده می تواند بر رفتار تاثیر گذارد و یک نیاز ارضاء شده برانگیزاننده نیست.
۲) نیازهای افراد به ترتیب اولویت مرتب شده اند.
۳) یک فرد حداقل مقداری از هر سطح نیاز را ارضاء خواهد کرد قبل از آنکه نیاز سطح بعدی را احساس کند.
۴) اگر رضایتمندی فرد از سطح نیاز برآورده نگردد نیاز ارضاء نشده بار دیگر دارای اولویت خواهد شد[۷و۳۳].
نظریه سلسله مراتب نیازهای مازلو در شکل ۲-۲ آمده است:
خودشکوفایی
کلی: مقام، وجهه ، اعتبار و…
سازمانی: ارتقا، فرصت برای خلاقیت
و …
نیاز به احترام
کلی: احترام به خود و …
سازمانی: عنوان شغلی ، بازخورد از مدیران و …
نیازهای اجتماعی
کلی: محبت، احساس تعلق و …
سازمانی: کار گروهی، سرپرستی دوستانه و …
نیاز به امنیت
کلی: ایمنی، ثبات و …
سازمانی: امنیت شغلی و …
نیازهای فیزیولوژیکی
کلی: غذا، آب و …
سازمانی: دستمزد، پاداش و ..
سلسله مراتب نیازهای مازلو
نظریه انگیزش و بهداشت روانی[۱۵]
این نظریه توسط یک روانشناس به نام فردریک هرتزبرگ[۱۶] ارائه شد. هدف هرتزبرگ شناخت عوامل محیطی و انگیزشی بود. کار او تاثیر شگرفی بر مدیریت منابع انسانی داشت. مفاهیمی چون غنی ساختن شغلی، توسعه فردی و رضایت شغلی، از طریق این دیدگاه و مبنی بر اینکه انگیزه از دل افراد بیرون می آید، نه از دل سیاست های اعمال شده توسط سازمان، تکامل یافتند. این امر همچنین بر روش پرداخت حقوق و مشوق های سازمانی نیز تاثیر گذاشته است. هرتز برگ معتقد است که باید آن انگیزهای را انتخاب کرد که بیشترین اهمیت را برای افراد دارد. بسیاری از سازمانها بر این باور هستند که پول تنها انگیزه برای کارکنان است اما کار هرتزبرگ، نمایانگر رویکردی جامع تر است.
در نظریه انگیزش و بهداشت روانی، طبیعت انسان از لحاظ کیفیت ارضای نیازهای خود دارای خصوصیتی دوگانه است. یک خصلت آدمی چنان است که در اثر فقدان عوامل و شرایط لازم احساس عدم رضایت می کند و چون شرایط و عوامل فراهم شود، احساس عدم رضایت کاهش یافته به تدریج به بی تفاوتی میانجامد. اکثر عوامل فیزیولوژیک دارای این نوع تاثیر میباشند و این دسته عوامل را میتوان عوامل بهداشتی یا حافظ وضع موجود نامید. خصلت دیگر آدمی وجود نیازهایی که در یک سو برای او رضایت و کامیابی فراهم می آورد و سوی دیگر آن، فقدان رضایت یا بی تفاوتی است. به کمک ارضای این نیازها میتوان شاغل را راضی کرد. این نیازها که به وسیله عوامل شغلی و درونی - و نه محیطی - ارضا میشوند عبارتند از کسب موفقیت، تحسین به خاطر انجام کار، مسئولیت بیشتر و رشد در کار. این رضایتها اگر با محتویات شغلی به نحو مطلوبی ترکیب شوند، پایدار خواهند بود. با توجه به این عوامل دوگانه، مدیر می تواند عوامل ناراضی کننده را محدود و عوامل راضی کننده را توسعه دهد[۸].
نظریه ERG[17]
در پاسخ به انتقادات وارده به نظریه مازلو، شخصی بنام کلایتون آلدرفر[۱۸](۱۹۷۲) نظریه ای را معرفی کرد که شباهت زیادی با نظریه سلسله مراتب نیازها دارد، با این تفاوت که برای بروز نیازها به سلسله مراتب قائل نبوده و آنها را در یک پیوستار مورد بررسی و کار کرد قرار می دهد. در این نظریه نیازهای زیستی همان نیازهای فیزیولوژیکی و ایمنی در نظریه سلسله مراتب نیازهاست، نیاز تعلق به نیازهایی مانند محبت، کرامت و احترام توجه دارد و نیاز به رشد در واقع به همان نیاز به کمال و تعالی در آدمی اشاره دارد[۹و۳۴].
نظریه نیازهای اکتسابی مککلهلند[۱۹]
دیوید مککلهلند در سالهای اولیه دهه ۱۹۵۰ تحقیقاتی پیرامون انگیزه آغاز نمود. وی سه عامل انگیزش را در مورد نیازها پیشنهاد نمود که عبارتند از:
-
- نیاز به کسب موفقیت: به معنای تلاش برای کسب هدف با توجه به برنامه ها و استاندارهایی که موفقیت را تضمین مینماید.
-
- نیاز به کسب قدرت: عبارتست از کسب توانایی برای اعمال نفوذ بر دیگران و کنترل آنها.
-
- نیاز به کسب دوستی و روابط: یعنی تمایل به کسب دوستی، حمایت دیگران و ایجاد روابط صمیمی با آنها.
فرم در حال بارگذاری ...