وبلاگ

توضیح وبلاگ من

ﻧﮕﺎرش ﻣﻘﺎﻟﻪ ﭘﮋوهشی با موضوع بررسی رابطه بین میزان کارآفرینی هیئت مدیره های شرکت های تعاونی ...

 
تاریخ: 05-08-00
نویسنده: فاطمه کرمانی

- یکپارچگی یا سلسله مراتب اجتماعی (میزان محرومیت اجتماعی، حرکت افراد بین طبقات اجتماعی)
- فرهنگ (احترام به کارآفرینان، احترام به استقلال، دیدگاه نسبت به شکست در کار)
- پشتیبانی نهادی (مراکز کمک به کارآفرینی، انکوباتور ها)
- سیستم آموزشی (توجه به یادگیری برای عمل، تدریس کارآفرینی در دوره های تحصیلی) (اکبری،۸۵).
مقاله - پروژه
۵) جنبه های فردی مربوط به کارآفرین
- تجربه کاری (تجربه مدیریتی، مشاغل قبلی)
- تحصیلات (سوابق آکادمیک، رشته و گرایش تحصیلی)
- ظرفیت کارآفرینی (تمایل به مخاطره، تحمل کار سخت، انعطافپذیری)
- دارایی (پس انداز نقدی، اموال منقول و غیر منقول)
- عوامل جمعیت شناختی (سن، جنسیت و شغل والدین)
در این قسمت به طور خلاصه عوامل مؤثر بر کارآفرینی بیان شد. این عوامل برکارآفرین شدن افراد و سازمان ها مؤثر هستند.
۲-۲-۱۰- انواع کارآفرینی
با توجه به میزان فعالیت کارآفرینی، جانجا[۶۵] انواع مختلف کارآفرینی را به پنج دسته تقسیم می کند:
الف. کارآفرینی اداری[۶۶]: در این نوع کارآفرینی، توسعه تولیدات، فرآیندها و شیوه های جدید یا توسعه موارد موجود، اولویت بالایی دارد و به عنوان سرمایه گذاری جدید میان پرسنل فنی- علمی و مدیران- مجریان محسوب می شود. مدیریت باید منابع و امکانات را حفظ کند و تکنیسین ها باید برای عقاید جدید تلاش کنند. فرهنگ برای نوآوری، ارزشی به مراتب بالاتر از شرایط بوروکراسی قائل است.
ب. کارآفرینی فرصت گرایانه[۶۷]: این رویکرد بر ارزیابی و گسترش توسعه نوآوریهای تکنولوژیکی داخلی و خارجی تأکید می کند. وجود یک محصول برتر نشانه یک رویکرد فرصت گرایانه در قبال کارآفرینی داخلی است.
ج. کارآفرینی اکتسابی[۶۸]: در این مورد، کارآفرینی از طریق اکتساب توانایی های فنی دیگر
شرکت ها و از طریق همکاری، مشاوره یا انعقاد قرارداد با آن ها صورت می گیرد تا به تکنولوژی های آنان دست یافته شود.
د. کارآفرینی پرورشگاهی[۶۹]: این امر نیازمند ایجاد واحدهای نیمه مستقل در شرکت های موجود برای اندیشیدن، آغاز کردن و تقویت شرکت های جدید است.با توجه به ریسک بالای نوآوری در فعالیت های تجاری، واحدهای نیمه مستقل به کارآفرینی داخلی کمک می کنند.
هـ. کارآفرینی تقلیدی[۷۰]: در این رویکرد، نوآوری محدود به تقلید یا ایجاد تغییرات ساده در بسته بندی یا طراحی است (پروکوپنکو و پولین،۱۹۹۱).
در ادبیات کارآفرینی، به انواع دیگری از کارآفرینی اشاره شده است که برخی از این عناوین عبارتند از: کارآفرینی پایدار، کارآفرینی اشتراکی، کارآفرینی مدنی و کارآفرینی پاسخگو.
کارآفرینی پایدار[۷۱]
شرکتها در پهنه جهانی در حال ورود به مرحله جدیدی هستند که مسئولیت های ترکیبی در مقابل: مردم (اشتغال، سلامتی، آموزش و حقوق بشر)، سود (استمرار درآمدهای مالی و اقتصادی)، زمین (پاکی محیط و محافظت از منابع) را ضرورتی برای کارآفرینی خوب تلقی می کنند و تغییر از حداکثر سازی ارزش برای سهامداران به حداکثر سازی ارزش برای ذینفعان در حال اتفاق است. حکومت ها، مشتریان، اتحادیه ها و سهامداران به عنوان ذینفعان از شرکت ها می خواهند که این مسئولیت ها را در قبال موضوعات اخلاقی-اجتماعی و محیطی به طور گسترده تری به انجام رسانند. عمل به این مسئولیت های ترکیبی در قالب کارآفرینی پایدار امکان پذیر است.
کارآفرینی اشتراکی[۷۲]
برای تشریح موقعیتی به کار برده شده است که گروهی از افراد جامعه با یکدیگر کار می کنند، در آغاز بدون وجود سازمانی با ساختار رسمی، با هدف ایجاد و پیشرفت ایده ها و فرصت ها برای ایجاد منافع اقتصادی و اجتماعی جامعه، تلاش می کنند و افراد را به انجام فعالیت های کارآفرینانه در جامعه ترغیب می نمایند.
کارآفرینی مدنی[۷۳]
همانگونه که برخی از سازمان های بزرگ تلاش می کنند از انعطاف پذیری و پاسخگویی سازمان های کوچکتر بهره برداری کنند و بعضی مدیران را که به شکل کارآفرینانه رفتار می کنند را مورد تشویق قرار می دهند، بعضی سازمان های بخش عمومی نیز به مدیرانشان آزادی عمل می دهند تا در جهت بهبود سطح خدمات جامعه مدنی بکوشند که آن را اصطلاحا کارآفرینی مدنی می گویند.(تامپسون و همکاران[۷۴]،۲۰۰۰)
کارآفرینی پاسخگو[۷۵]
کارآفرینی پاسخگو موضوعی است که فعالانه از توسعه پایدار حمایت می کند، به محیط زیست آسیب نمی رساند، و اقداماتی در جهت منافع اجتماعی و بهداشت عمومی به عمل می آورد.
از میان دسته بندی های مختلفی که در خصوص کارآفرینی به عمل آمده است، تقسیم بندی کورنوال و پرلمن[۷۶] کاربردهای بیشتری در حوزه مدیریت دارد، بر اساس این تقسیم بندی کارآفرینی در قالب سه شکل عمده ظاهر می شود:
کارآفرینی فردی[۷۷]
کارآفرینی درون سازمانی[۷۸]
کارآفرینی سازمانی[۷۹] (کرانوال و پرلمن،۱۹۹۰)
کارآفرینی فردی
کارآفرینی شکل های مختلفی دارد و مشخص نمودن اینکه وظیفه کارآفرین چیست، واقعاً دشوار است. مخترعین، وکلاء، تجار، آموزش دهندگان و پزشکان همه می توانند کارآفرین باشند.
کارآفرین فردی است که یک سازمان مستقل را تأسیس یا اکتساب کرده و یا نمایندگی آن را از طریق شناسایی فرصت و بسیج منابع و امکانات لازم به دست می آورد و تمرکز او بر نوآوری و توسعه فرایند است.
کارآفرینی درون سازمانی
گینفورد پینکات در کتاب «اشکال کارآفرینی»، مفهوم کارآفرینی در سازمان ها مطرح می کند. در این نوع کارآفرینی، خدمات و محصولات جدیدی معرفی و تولید می شود که باعث رشد و سود شرکت می شود.
تحقیقات و نظریات گوناگون نشان می دهند که کارآفرین در سازمان ها نیاز به سازمانی دارد که برای موفقیت دراز مدت، از کارآفرینی حمایت کرده و آن را تقویت نماید.
درباره کارآفرینی در سازمان ها باید به دو نکته مهم اشاره کرد. نخست آن که، فرایند مورد توجه یک کارآفرینی سازمانی با فرایند مورد توجه کارآفرینان مستقل تفاوت دارد. درست است که مفهوم کارآفرینی در سازمان ها گسترده است، اما یک کارآفرین مستقل در بازارهای اقتصادی، گسترده تر و انعطاف پذیرتر فعالیت می کند.
دوم آنکه، کارآفرینی درون سازمانی در سازمانی رخ می دهد که مانع از کارآفرینی می گردد. به عبارت دیگر، بسیاری از سازمان ها در ایجاد محیطی برای کارآفرینی ناتوان هستند. کارآفرینان مجبور هستند تا موفقیت را در میان افرادی بیابند که حاضر نیستند به آن ها کمک کنند یا نمی خواهند موفقیت آنان را شاهد باشند. بنابراین کارآفرینان سازمان ها، افرادی هستند که اغلب در فعالیت های کارآفرینی سازمان ها و بدون حمایت سازمانشان درگیر هستند.
کارآفرینی سازمانی
ژوزف شومپیتر می گوید:«نیازی نیست که کارآفرینی یک فعالیت فیزیکی خاص باشد. هر محیط اجتماعی روش خاص خود را برای کارآفرینی دارد.» یک سازمان می تواند محیطی را فراهم کند که همه اعضا بتوانند در انجام امور کارآفرینی شرکت کنند. روزابت موس کانتر در کتابش تحت عنوان «اربابان تغییر» کارآفرینی سازمانی را بدین شرح تعریف می کند:
“کارآفرینان و سازمان های کارآفرین همواره در حاشیه رقابتی خود عمل می کنند، بیشتر بر منابع خود تمرکز می نمایند و به آنچه که نمی دانند، بیشتر از آنچه که نمی دانند توجه دارند. آنها خودشان را با دیدگاه های آینده می سنجند و اجازه نمی دهند گذشته، آینده آن ها را محدود کند” (مقیمی،۱۳۸۴).
به طور کلی، کارآفرینی سازمانی نه تنها نیازمند تمرکز بر اهداف و رویه های کیفی و کمی است، بلکه بر افراد و نتایج نیز هست.این امر نیازمند نگرشی متفاوت نسبت به کارکنان است، زیرا در اغلب موارد کارمندان واقعاً زیر دست نیستند و از آن جا که بیشتر توجه به آینده است، باید به بررسی
فرصت های شغلی پرداخت نه خطراتی که یک سازمان با آن مواجه است.
۲-۲-۱۱- نقش کارآفرینی در توسعه اقتصادی
با تحولات و تغییرات سریع و شتابان جامعه بین المللی، گذر از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی و تغییر اقتصادی ملی به اقتصاد جهانی، راهکارهای مختلفی مطرح می شود که منجر به توسعه و رشد اقتصادی و حل معضلات اشتغال، عدالت اجتماعی و رفاه جامعه می شود. شاید یکی از مباحث جدید و مفاهیم نو همانا نقش کارآفرینان در توسعه پایدار در جوامع است (احمدپور و مقیمی،۱۳۸۵). نقش کارآفرینی در توسعه اقتصادی منحصر به افزایش بازده و درآمد سرانه نیست، بلکه شامل پایه گذاری و اعمال تغییرات ساختاری در فعالیت های اقتصادی و اجتماعی است. این تحول با رشد و افزایش بازده همراه است که امکان تقسیم بین شرکت کنندگان مختلف را بیشتر فراهم می کند. در سطح محدود کارآفرینی فرایند تخریب خلاق است. کارآفرینی فرایند تغییر اقتصادی است، بنابراین اگر جامعه ای خواهان به دست آوردن ثروت بیشتری است، آمادگی برای تغییر یا حداقل تمایل به زندگی با آن ضروری است. یکی از نظریه های توسعه اقتصادی، نوآوری را عامل کلیدی معرفی می کند که نه تنها در توسعه محصول (یا خدمات رسانی) جدید در بازار، بلکه در جلب سرمایه گذاری در ظرفیت
کارآفرینانه ی جدید نقش دارد. این سرمایه گذاری جدید در دو طرف عرضه و تقاضای معادله ی رشد نقش دارد؛ سرمایه جدید به وجود آمده در برای گسترش ظرفیت رشد(طرف عرضه) به کار می رود. و مخارج جدید حاصل از آن صرف خروجی و ظرفیت جدید مصرف (طرف تقاضا) می شود (هیرزک و پیترز، ۲۰۰۲).
۲-۲-۱۲- کارآفرینی شرکتی
تعاریف عملی کارآفرینی شرکتی طی ۳۰ سال گذشته از طریق کارهای عملی تکامل یافته است. شاکر زهرا مشاهده کرده است که کارآفرینی شرکتی می تواند فعالیتهای رسمی یا غیر رسمی به هدف ایجاد کسب و کارهای جدید در شرکتهای تازه تأسیس شده از طریق نوآوری در محصولات و فرآیندها و توسعه بازار باشد. این فعالیتها ممکن است در سطوح شرکتی، بخشی (تجاری)، عملیاتی یا پروژه ای با هدف بهبود بخشیدن به موقعیت رقابتی شرکت و کارایی عملیاتی آن صورت پذیرد. ویلیام گاث[۸۰] و آری گینزبرگ[۸۱] (۱۹۹۰) تأکید کردند که کارآفرینی شرکتی شامل دو پدیده اصلی می شود: ایجاد پروژه های اقتصادی جدید بدون سازمان های موجود و تبدیل سازمان ها از طریق تجدید نظر راهبردی. پژوهشگران جدید پس از تحلیل کامل ساختار کارآفرینی و ابعاد آن، کارآفرینی شرکتی را به عنوان فرآیندی تعریف می کنند که از طریق آن، فرد یا گروهی از افراد به همراه سازمان موجود، سازمان جدیدی را ایجاد می کنند یا در همان سازمان موجود یک تجدید نظر و نوآوری را باعث می شوند. تحت این تعریف، تجدید نظر راهبردی (که با تجدید نظرهای سازمانی از جمله تغییرات ساختاری و یا راهبردی عمده در ارتباط است)، نوآوری (که با وارد کردن چیزی جدید به بازار کار مرتبط است) و شروع پروژه های اقتصادی شرکتی (کوششهای شرکتی که منجر به ایجاد سازمان های تجاری جدید در داخل سازمان اولیه می شود) همگی بخش های مهم و ضروری در فرایند کارآفرینی شرکتی هستند (کیورتکو و هاجیتس[۸۲]،۲۰۰۱).
میلر کارآفرینی شرکتی را به عنوان ابزاری پایا برای ارتقا و حفظ رقابت پذیری و بهره گیری از فرصتها برای ایجاد نوآوری می داند. کوین و اسلوین بیان می کنند که کارآفرینی شرکتی نه تنها به ایجاد سرمایه گذاری در کسب و کار جدید گفته می شود، بلکه به فعالیت های نوآورانه (توسعه محصول/ خدمات جدید، تکنولوژی ها و تکنیک های اداری نو و…) و گرایش به انجام فعالیت های رقابتی برای رقابت به شکل تهاجمی و پیشتازانه با رقبای صنعت نیز گفته می شود (لامپکین و دس،۱۹۹۶).
جنینگز[۸۳] و یانگ[۸۴] کارآفرینی شرکتی را به عنوان” فرایند توسعه محصولات یا بازارهای جدید تعریف کردند. مطابق با این تعریف شرکت کارآفرین شرکتی است که محصولات یا بازارهای جدید را بالاتر از میزان متوسط آن صنعت توسعه دهد (کریزر و همکاران،۲۰۰۲).
کارآفرینی شرکتی مشتمل بر پرورش کارآفرینی در سازمان های موجود است.به عبارت دیگر کارآفرینی شرکتی ابزاری است که شرکت ها می توانند نوآوری های سودآور را با تشویق کارکنان پرورش دهند تا آن ها مانند کارآفرینان فکر کنند، سپس به آن ها آزادی و انعطاف پذیری دهند تا


فرم در حال بارگذاری ...

« مطالب درباره بررسی تاثیر توجهات سمعی و بصری محیط فروشگاه بر خرید برنامه ...پروژه های پژوهشی در مورد ارائه مدلی برای گزینش استراتژی های توسعه برند (مطالعه موردی صنعت لوازم ... »