فصل ششم: نتیجه فرقهگرایی در لبنان
بررسی تاریخ لبنان از دوران باستان تاکنون نشان میدهد که لبنان هیچ زمان نتوانسته از استقلال کامل برخوردار باشد و همواره یا به دلیل دخالت بیگانگان و یا به دلیل مشکلات قومی و مذهبی دچار بحران بوده است. از مهمترین عوامل ایجاد این شرایط به دو نکته میتوان اشاره نمود. یکی شرایط جغرافیایی و موقعیت استراتژیک لبنان و دیگری وجود فرقهها و گروههای مختلف قومی و مذهبی در لبنان میباشد. بررسی شرایط لبنان پس از استقلال نشان میدهد که از سالهای ۱۹۴۰ تا ۱۹۷۰ میلادی نوعی ثبات نسبی در لبنان حاکم بوده است و هر چند در مقاطعی اختلافاتی میان گروههای قومی شکل گرفته، لیکن به طور کلی جامعه لبنان در این سالها از یک رونق و ثبات سیاسی اقتصادی بهرهمند شده بوده است. لیکن تجربه جنگ داخلی اختلافات قومی و گروهی همچون آتش زیر خاکستری بوده که به جرقهای جهت شعلهور شدن نیاز داشته است.
هرچند که عوامل خارجی ازجمله مشکلات ناشی از جنگ اعراب و اسرائیل، فلسطین و اسرائیل و حضور چریکها فلسطینی در لبنان را نیز نمیتوان نادیده گرفت. لذا آنچه نهایتاًً از تجربه فرقهگرایی در لبنان به چشم میخورد ایجاد بیثباتی سیاسی، عدم امکان انسجام و وحدت ملی و امکان دخالت هرچه بیشتر بیگانگان در امور داخلی با تحریک گروهها و فرقههای مختلف میباشد.
با توجه به اینکه لبنان از لحاظ معادن طلا رتبه ۲ در خاورمیانه را داشته است.[۸۹] و نیز از موقعیت مناسبی جهت شکوفایی اقتصادی برخوردار میباشد. لذا تأثیر عامل گروهبندی مذهبی و طائفهای در این کشور به خوبی نمایان میشود.هرچند توزیع قدرت بین طوایف و فرقههاى لبنان و جنجالهاى شدید سیاسى احزاب و گروه هاى اجتماعى، چشماندازى اینکه دولتى لائیک(که در آن هویت مذهبى نادیده گرفته شود شود)در این کشور روى کار آید را با حقایق تاریخى و اجتماعى و موقعیت جغرافیایى لبنان در تباین قرار میدهد . تعدادى از مارونىها هنوز موافق تجزیه کشور و استقرار دولتى از خود بودند و آن را تنها روزنه امید براى ثبات و آرامش در این سرزمین تلقى مىکردند ولى اکثر مسیحیان با چنین تفکرى مخالف بودند چون چنین دولتى به بیگانگان روى مىآورد، متحد اسرائیل مىشود و مورد تحریم جهان عرب قرار خواهد گرفت، زیرا لبنان درآمد خود را مدیون موقعیتى مىداند که به عنوان مرکز بازرگانى و بانکدارى منطقهاى کسب کرده، و از دستدادن سرمایهگذارى کشورهاى اسلامى و عربى خاورمیانه مىتواند برایش ویرانکننده باشد . مسلمانان عرب نیز با تجزیه مخالف بودند . از نظر سایر مسیحیان نیز این حرکت غیراصولى مردود مىباشد، هم به این دلیل که هویت ملى آنان از طریق زبان و فرهنگ عربى مشخص مىشود و هم به این خاطر که تأسيس یک دولت مسیحى امکان دارد موقعیت آن ها را ناپایدار و متزلزل سازد، مسایل جغرافیایى و استراتژیکى لبنان هم به اثر تجزیه، دورنمائى خوفناک و آشفته دارد
بخش سوم:الگوی توزیع قدرت در عراق
فصل اول :سیر تاریخی نظام سیاسی در عراق
گفتار اول :مقدمه ای بر تاریخ عراق
مبحث اول: سرزمین و مردم
عراق در شمال غربی خلیج فارس قرار گرفته است و با شش کشور ایران ، ترکیه ،سوریه ، اردن هاشمی، عربستان سعودی و کویت مرز مشترک دارد.مساحت عراق ۴۳۷۵۷۲ کیلومتر مربع است . در قسمت غرب کویت و جنوب عراق و در مرز دو کشور عراق و عربستان سعودی یک منطقه بی طرف به مساحت ۷۰۴۴ کیلومتر مربع وجود دارد. این منطقه بی طرف در ماه می ۱۹۲۲ پس از مذاکرات بین ابن سعود پادشاه عربستان و کمیسر عالی انگلیس در عراق و بر اساس قرارداد محمره به وجود امد. “در تاریخ ۲ ژوئیه ۱۹۷۵ عراق و عربستان سعودی قراردادی را امضا کردند که بر اساس ان منطقه ی بی طرف به طور مساوی بین دو کشور تقسیم شد.” [۹۰]بنابرین با احتساب سهم عراق در این منطقه مساحت عراق به رقم ۴۴۱۸۳۹ کیلومتر مربع افزایش خواهد یافت.منطقه ی مذکور فاقد هر گونه ذخایر نفتی است و ساکنین دائمی نیز ندارد ولی قبایل و دامداران هر دو کشور آزادانه در ان رفت و امد میکنند. ضمنا این منطقه به طور مشترک اداره می شود.
جمعیت عراق بر اساس براورد سال ۲۰۰۴ تعداد ۲۵۳۷۴۶۹۱ نفر است[۹۱]. نرخ رشد جمعیت ان ۲/۳ درصد و تراکم جمعیتش حدود ۵۲ نفر در کیلومتر مربع میباشد.جمعیت این کشور نا همگون و نا متجانس است. در حدود ربع جمعیت ان کشور غیر عرب است . بزرگترین گروه اقلیت عراق کردها هستند بقیه اقلیتهای این کشور را ایرانیها ، ترکها ، مسیحیان یهودیان و یزیدیها[۹۲] تشکیل میدهند. کردها بیشتر در ارتفاعات شمال و شرق کشور زندگی میکنند و تعداد انان بر اساس براورد سال ۲۰۰۰ به بیش از ۵ میلیون نفر[۹۳] بالغ می شد که با توجه به تغییر و تحولات سیاسی اجتماعی عراق و منطقه ی خلیج فارس به طور وسیعی به داخل خاک سوریه ترکیه و ایران مهاجرت کردهاند.
ترکیب نژادی و قومی مردم عراق عبارتند از:۷/۶۴ درصد عرب ، ۲۳ درصد کرد ،۶/۵ درصد ترک ، ۶/۵ %اسوری ، ارمنی ، ترکمن ، ایرانی و غیره . اعراب عمدتاً در بخشهای مرکزی ،غربی و جنوب عراق زندگی میکنند. طبق براورد سال ۱۹۹۰ حدود ۷۴/۲ درصد جمعیت عراق شهرنشین هستند. حدوددرصد مردم عراق مسلمان هسند که حدود در صد آن ها را شیعیان و درصد را سنی ها تشکیل میدهند.[۹۴]از نظر مذهبی سنی ها در اقلیت هستند ، ولی به رغم این امر از نظر در اختیار داشتن امور سیاسی ، اقتصادی نظامی و امنیتی جزو طبقه ی حاکمه و قدرتمند جامعه بوده اند.سنی مذهبان ثروتمند تر از جامعه شیعه هستند. مسیحیان عمدتاً در شهرهای بزرگ زندگی میکنند ولی روستاهای اصلی محل سکونت انان بیشتر در منطقه ی موصل در شمال قرار دارد. تا قبل از تشکیل کشور اسرائیل در سال ۱۹۴۸حدود ۱۳۰ هزار نفر یهودی درعراق زندگی می کرد
زبان رسمی عراق عربی است که در کنار ان زبان های کردی و ترکی و فارسی نیز مورد استفاده است. ضمنا زبان انگلیسی به عنوان زبان دوم در کشور رایج است . پایتخت عراق شهر بغداد است که تقریبا در مرکز کشور قرار دارد . دیگر شهرهای بزرگ عراق عبارتند از : بصره ، موصل ، کرکوک و سلیمانیه میباشد.