همچنین کنوانسیون آنسیترال هم به گونه ای دیگر به تأیید مفهوم دارنده سند با تکیه کامل بر “نظریه اعتماد به ظاهر ” پرداخته است:
ابتدا ماده ۱۵ کنوانسیون آنسیترال به تعریف وسیعی از دارنده دست زده و حتی اشخاصی را نیز در بر می گیرد که تحصیل سند از سوی آنان نمی توانسته با اعتماد و اعتقاد به صحت تصرف سند باشد این امر که سند بوسیله دارنده فعلی یا دارندگان قبلی تحت شرایط عدم اهلیت یا تقلب یا اکراه یا اشتباه از هر نوع که موجب ایجاد ادعا یا ایراد نسبت به سند تحصیل شده بشود، مانع از اطلاق عنوان دارنده به متصرف سند نخواهد بود. اما متعاقباً ماده ۲۸ همان کنوانسیون تأیید می کند که در شرایط ذکر شده فوق، متصرف سند فقط دارنده مادی سند تلقی شده لیکن دارنده تحت حمایت نخواهد بود. این امر تأیید می کند که از نظر کنوانسیون آنسیترال نیز همانند کنوانسیون ژنو، حقوق دارنده بر مبنای نظریه حمایت از اعتماد به ظاهر تکوین پیدا کرده است و دیگر مبانی تفریطی وافراطی مندرج در شقوق ۱ و ۳ ذیل الذکر را مردود اعلام می کند.
شق ۱: حمایت از دارنده در چارچوب اصول کلاسیک و آموزه های سنتی حقوق مدنی، بدین معین که وجود سند در ید دارنده صرفاً اماره دارا بودن یک حق دینی است و خلاف آن قابل اثبات است؛ متصرف سند هنگامی حقیقتاً دارای حق مندرج در سند است که در زمان صدور سند دینی وجود داشته و این دین بصورت صحیح مورد انتقال یا انتقالات متوالی قرار گرفته و به متصرف فعلی رسیده باشد. با این مبنا هرگاه معلوم شود از ابتدا دینی وجود نداشته و یا هر یک از نقل و انتقال ها به هر دلیل باطل بوده، متصرف سند دارای حقی نبوده و از وی هیچگونه حمایتی نمی شود. در این دیدگاه تفریط زیادی دیده می شود.
شق ۲: حمایت از دارنده در چارچوب نظریه اعتماد به ظاهر،بدین معنی که بر خلاف شق پیشین، امنیت پذیرنده سند را مورد توجه قرار می دهد و بجای تکیه بر صحت کلیه نقل و انتقالات سند، به اعتماد متعارف دارنده سند به وضع ظاهری تأکید می کند. به موجب این دیدگاه دارنده حمایت شده شخصی است که در پی صدور و انتقالات ظاهراً صحیح سند (تسلسل لاینقطع ظهر نویس ها )، متصرف سند شده باشد و نسبت به فساد مرحله صدور یا انتقالات قبلی ناآگاه باشد.
شق ۳:حمایت افراطی از دارنده به گونه ای که تصرف مادی سند ملاک حمایت از دارنده است و عنصر معنوی شخصی یعنی باور و اعتقاد مشروع و همچنین عنصر معنوی نوعی یعنی ظاهر متعارفاً قابل اعتماد در این دیدگاه هیچگونه نقشی بازی نمی کند. در این دیدگاه، دارنده شخصی است که صرفاً تصرف مادی بر سند دارد، اعم از اینکه نسبت به فساد در روابط پیشین ( صدور و نقل و انتقالات ) آگاه باشد یا خیر و یا حتی اگر خود وی نیز بموجب یک انتقال نادرست متصرف سند شده باشد.
منطوق ماده ۱۵ کنوانسیون آنسیترال در نگاه اول این دیدگاه افراطی را به ذهن تداعی می کند اما همانطور که دیدیم با دقت بیشتر معلوم می گردد که به هیچ وجه چنین استنباطی صحیح نیست.
مسلماً این دیدگاه نمی تواند جوابگوی توقعات اندیشه های عدالت خواه و ذوق حقوقی باشد. هر چند که نباید در قید و بندهای انعطاف ناپذیر اصول کلاسیک حقوق مدنی گرفتار شد اما در عین حال باید از مفاهیمی بهره گرفت که ضمن تأمین امنیت پویا در جامعه تجاری، به مبانی غیر اخلاقی در گردش سند تجاری مثل اقدام با سوء نیت نیز توجه کند واجازه حمایت از متصرف بدون حسن نیت را ندهد. از خاطر نمی بریم که تئوری هایی مانند حمایت از اقدام کننده با حسن نیت که دارای مبنای مشابه بود نیز به همین جنبه های معنوی و اخلاقی توجه داشت؛ بنابراین مبنای متخذه در شق ۲ که راه حل میانه ای را می گزیند، بنظر می رسد توجیهات کافی داشته و از پشتوانه حقوقی محکمتری برخوردار باشد. متصرف غیر قانونی سند نظیر سارق، یابنده سند مفقود و کسی که اشتباهاً سندی به وی تسلیم گردیده و یا شخصی که بدون سبب مشروع شند را تحصیل نموده، همگی تصرف مادی بر سند دارند، اما حمایت از ایشان کاملاً نامأنوس و غیر منطقی بنظر می رسد.
در آخرین فراز از استنتاجات خود پیرامون مبانی حکومت نظریه عمومی اعتماد به ظاهر باید به این پرسش اساسی و مبنایی پاسخ گفت که ارکان تشکیل دهنده نظریه مذکور چه بوده و آیا عنصر روانی قصد ( اراده ) که در تشکیل اعمال حقوقی مدنی نقش سازنده دارد بعنوان عنصر سازنده تعهد براتی،محلی از اعراب خواهد داشت یا خیر؟
مبحث دوم -نمایندگی ظاهری در شرکتهای تجاری:
شرکتها می توانند دارای کلیه حقوق و امتیازاتی شوند که قانون برای اشخاص حقیقی قائل است، اما اعمال این حقوق به لحاظ اعتباری بودن شرکتها از عهده ی آنان خارج است و به اشخاص حقیقی (مدیران ) واگذار می گردد، امروزه حدود اختیار مدیران، بیش از آنکه حاصل نظریه های صرف حقوقی باشد، از واقعیات و مصالح اقتصادی و اجتماعی نشأت گرفته است، بدین لحاظ نظریه های وکالت و نمایندگی که در بردارنده اختیارات محدود و رعایت تشریفات متعدد در معاملات برای مدیران بود و با مغتضیات تجارت و مهمترین اصول آن یعنی امنیت و سرعت سازگاری نداشتند، کنار گذاشته شده بدین ترتیب نظریه وحدت یا رکن بودن که مفید اختیارات کامل برای مدیران در قبال اشخاص ثالث بود پا به عرصه وجود گذاشت. نظام حقوقی ایران نیز از این تحولات به دور نمانده و اختیارات کامل برای مدیران در مقابل اشخاص ثالث را پذیرفته اند. البته اختیارات کامل مدیران در اداره شرکت در رابطه شرکت با اشخاص ثالث است.
گفتار اول - موضوع شرکت:
هر شرکت برای فعالیت در زمینه خاصی تشکیل می شود هدفی که شرکت برای فعالیت در آن زمینه تشکیل می گردد موضوع شرکت نام دارد. برای آشنایی اشخاص ثالث با موضوع شرکت، موسسین باید در اظهارنامه و بند ۳ ماده ل.ا.ق.ت. و در طرح اساسنامه ( بند ۳ ماده ۸ همان لایحه ) و در طرح اعلامیه پذیره نویسی ( بند ۲ ماده ۹ آن لایحه ) موضوع شرکت را صریح و منجز مشخص کنند. مطابق آن مقرارت، موضوع شرکت ممکن است محدود یا غیر محدود باشد. معمولاً موسسین بعد از ذکر موضوع شرکت با عباراتی مانند کلیه عملیات مجاز به مدیران شرکت اختیار انجام اعمال لازم را می دهند. با وجود این در حکم اعمال مغایر با موضوع شرکت اختلاف وجود دارد.
برخی معتقدند،[۳۳۱] اصل تخصص در اشخاص حقوقی ایجاب می کند که هیأت مدیره در چارچوب اساسنامه شرکت و موضوعی که شرکت برای فعالیت در آن زمینه تشکیل شده، فعالیت کند. شرکت در خصوص اعمال مغایر با موضوع شرکت متعهد نبوده و خود مدیران در مقابل اشخاص ثالث مسئولیت دارند.
برخی دیگر[۳۳۲] برای اثبات بی اعتباری اعمال مغایر با موضوع شرکت به اهلیت تمسک می جویند. با این توضیح که شخص حقوقی اهلیتی همانند افراد دارد، لیکن اهلیت تمتع اشخاص حقوقی همانند اشخاص طبیعی نامحدود و مطلق نیست. بلکه از دو جهت محدود شرط است از یک طرف برخی از حقوق و تکالیف مختص انسان است و شخص حقوقی نمی تواند آن حقوق و تکالیف را داشته باشد از سوی دیگر در سایر موارد نیز شخص حقوقی، اهلیت نامحدود و وسیع ندارد. اهلیت شخص حقوقی محدود به عملیات مذکور در اساسنامه است.
ماده ۱۱۸ ل.ا.ق.ت. نیز تصمیم و اعمال مدیران شرکت را به موضوع شرکت محدود کرده و محدود کردن اختیارات مدیران در اساسنامه یا به موجب تصمیمات مجامع عمومی فقط از لحاظ روابط بین مدیران و صاحبان سهام معتبر بوده و در مقابل اشخاص باطب و کان لم لیکن است.
طبق رأی هیأت عمومی شعب حقوقی دیوان عالی کشور در رأی اصراری شماره ۲۲-۱/۷/۱۳۷۴ راجع به پرونده شماره ۱۵/۱۳۷۴ با استناد به مواد ۱۱۸ و ۱۳۵ و وحدت ملاک ماده ۱۳۰ ل.ا.ق.ت. چنین حکم کرده است که عدم رعایت اساسنامه راجع به فروش اموال غیر منقول شرکت سهامی موجب عدم نفوذ معامله در برابر اشخاص ثالث نیست.[۳۳۳]
گفتار دوم- اختیارات مدیران در شرکتهای تجاری ایران
در این گفتار اختیارات مدیران در شرکتهای تجاری (شرکت تضامنی،شرکت با مسئولیت محدود،شرکت سهامی) بررسی می گردد و تئوری ظاهر در شرکتهای عملی و زنجیره ای نیز بررسی می گردد.
بند اول-شرکت تضامنی:
مطابق ماده ۱۲۰ قانون تجارت “در شرکت تضامنی شرکا باید لااقل یک نفر از میان خود یا از خارج به سمت مدیریت معین نمایند.”
انتخاب مدیر ممکن است ضمن اساسنامه یا در شرکتنامه و یا پس از تشکیل شرکت به موجب توافقنامه جدایی باشد.
شرکا می توانند یک یا چند مدیر برای اداره شرکت انتخاب کنند که می تواند یک شخص حقیقی یا حقوقی باشد. مدیر یا مدیران باید به اتفاق نظر شرکا انتخاب شوند.
مدیر چه در شرکتنامه یا اساسنامه تعیین شده باشد و چه با توافق جداگانه شرکا چه شریک باشد و چه از افراد خارج شرکت نمایندگی شرکت را دارد و به اصطلاح وکیل شرکت است. اگر چه ماده ۱۲۱ ناظر به ماده ۵۱ قانون تجارت مدیران را وکیل شرکا قلمداد کرده است، مدیران در واقع وکیل شرکت هستند که بعد از تشکیل، دارای شخصیت حقوقی مستقل است، وجود دارد، و مدیران به نام وحساب او عمل می کنند.[۳۳۴]
مطابق ماده ۵۷۷ مدیر شرکت، علی الاصول دارای کلیه اختیارت لازم برای اداره شرکت است و به هیچ وجه مسئول خسارات ناشی از اعمال خود نخواهد بود مگر در صورت تعدی و تفریط.
هر گاه حدود اختیارات مدیران در اساسنامه یا شرکتنامه یا توافق محدود شده باشد هر گاه مدیر از حدود اختیارات خارج شود باید در صورت ورود خسارت به شرکا از عهده آن بر آید، مطالبه خسارت در این فرض، تابع قواعد عام راجع به مسئولیت قراردادی است.
مدیر شرکت باید حدود اذن شرکا را رعایت کند و به عنوان وکیل غبطه شرکا و مصلحت آنان را در اقدامات خود در نظر داشته باشد هر گاه بر اثر تقصیرمدیر در اداره شرکت خساراتی متوجه شرکا شود مدیر مسئول خواهد بود ( ماده ۶۶۷ قانون مدنی ) تجاوز از حدود اذن، عمل حقوقی مدیر را تابع احکام فضولی می کند و او در برابر شرکا ضامن است، مثل وکیلی که خارج از حدود نیابت اقدام کرده است. ( ماده ۵۸۲ قانون مدنی )
قابل ذکر است به لحاظ سلطه ای که مدیر بر مال مشترک دارد و وضع او مانند امین است و احکام مستودع درباره او اجرا می شود، هر گاه تعداد مدیران یک نفر باشد او به تنهایی عمل می کند و هر عملی که برای اداره کردن شرکت لازم است انجام می دهد و هر گاه مدیران متعدد باشد، هیچ یک از آنها نمی تواند بدون دیگری یا دیگران در اموال شرکت دخالت کند ( ماده ۶۶۹ قانون مدنی ) مگر آنکه به تنهایی و بدون نیاز به دیگران مأذون به دخالت باشد که در این صورت، هر یک از آنها می تواند منفرداً به اعمالی که برای اداره کردن لازم است اقدام کند ( ماده ۵۷۹ قانون مدنی ).
هرگاه یکی از مدیران بدون اذن دیگری معامله ای انجام دهد، در صورت عدم امضای شرکا دیگر او در مقابل آنان مسئول خواهد بود هر چند معامله شرکا را متعهد می کند. اشخاص ثالث حق دارند معاملاتی را که با مدیرشرکت منعقد می کند ، صحیح بدانند و او را مأذون تام تلقی کنند. در واقع این وضع ظاهری که اشخاص ثالث به اعتماد آن با مدیر شرکت معامله نمودند معتبر است و مدیر موظف به انجام تعهدات می باشد به همین دلیل در حقوق فرانسه پیش بینی شده است هرگاه در اساسنامه، در مورد اختیارات مدیران متعدد چیزی پیش بینی شده باشد، اعمال انفرادی هر یک از مدیران برای شرکت و شرکا تعهد آور نیست. مع ذلک هر مدیری حق دارد قبل از آنکه دیگری به اقدامی دست بزند، با آن مخالفت کند و در صورتی که اختلاف میان مدیران حل نشود و آنها به توافق نرسند، شرکا در مورد آن تصمیم خواهند گرفت.[۳۳۵]
حال سئوالی که پیش می آید در صورتی که مدیر شرکت، معاملاتی را با اشخاص ثالث انجام داده است و اشخاص ثالث به سبب این معاملات بخواهند به دادگاه مراجعه کنند علیه شخصی باید اقامه دعوا کنند؟ علیه شرکا یا علیه شرکت؟
اگر مدیر، وکیل شرکا تلقی شود، آن طور که ماده ۱۲۱ قانون ناظر به ماده ۵۱ می گوید، اشخاص ثالث می توانند علیه خود شرکا ( موکلان ) اقامه دعوا کنند واگر مدیر، وکیل شرکت تلقی شود، اشخاص ثالث نمی توانند به شرکا رجوع کنند، مگر آنکه شرکت منحل شده باشد. این امر باید از ماده ۱۲۴ قانون تجارت استنباط شود، اما این تناقض در فکر قانونگذار را چگونه باید حل کرد؟
مراجعه به قانون مدنی، ما را به قبول راه حل اول هدایت می کند، اما شرکت تضامنی یک تأسیس حقوقی حقوق تجارت است و منطقی است که برای رفع مشکل مربوط به آن از مقررات حقوق تجارت سود گرفته شود، چون شرکت تضامنی دارای شخصیت حقوقی مستقل است، مدیر پس از انتخاب باید وکیل شرکت تلقی شود و اشخاص ثالث را باید در مراجعه به شرکت محق دانست و در نهایت ماده ۱۲۱ و ۵۱ قانون تجارت را باید زمانی قابل اعمال تلقی کنیم که شرکت منحل شده است و وجود ندارد. در این مرحله برای آنکه اشخاص ثالث بتوانند به خود شرکا مراجعه کنند، باید مدیر وکیل شرکا تلقی کنیم و شرکا را در مقابل اشخاص ثالث جوابگو بدانیم. قابل ذکر است از اشخاص که با اعتماد به مدیر شرکت و با توجه به سمت وی او را مدیر شرکت و صاحب اختیارات لازم دانستند باید حمایت شود و اشخاص ثالث را محق دریافت حقوق قانونی خویش دانست.
مطابق قوانین تجارت مسئولیت شرکا و شرکت در صورتی قابل طرح است که مدیر حدود اختیارات خود را رعایت کرده باشد والا، مطابق مقررات عام، اشخاص ثالث فقط حق دارند به مدیر مراجعه کنند حتی اگر این اختیارات قبلاً آگهی نشده باشد باز هم شرکت می تواند به محدودیت اختیارات مدیر استناد کند و معامله را بپذیرد، بنابراین در شرایط فعلی کسانی که با شرکت تضامنی معامله می کنند باید حتماً شرکتنامه یا اساسنامه شرکت را از مدیر شرکت مطالبه کنند تا دقیقاً از حدود اختیارات مدیر آگاهی یابند یا والا عدم آگاهی آنها موجب نمی شود که بتوانند علیه شرکت یا شرکا اقامه دعوا کنند. این در حالی است که این امر مخالف مقتضای اصول سرعت و تسهیل تجارت می باشد.
همچنین زمانی که مدیر مذکور از حدود موضوع شرکت خارج شده و معاملاتی خارج از آن با اشخاص ثالث انجام داده باشد، یا بدون جلب موافقت شرکا اساسنامه شرکت را تغییر داده باشد، آن هم بر مبنای این فرض که شرکاء می توانند تغییر اساسنامه به مدیر واگذار نمایند.
هرگاه مدیران متعدد باشند مطابق ماده ۶۶۹ قانون مدنی، هیچ کدام از آنها نمی تواند بدون دیگری یا دیگران تصمیم گیری کند. اگر یکی از مدیران مستقلاً با اشخاص ثالث با نام و حساب شرکت معامله کرده باشد در حالی که چنین اختیاری نداشته است، معامله راجع به شرکت نیست حتی اگر ثبت یا آگهی نشده باشد که تصمیم گیری مدیران باید به نحوه اتفاق باشد.
در واقع قانون برای حفظ حقوق اشخاص ثالث را با عنایت به نظریه ظاهر اشخاص ثالث را که با اعتماد شرکت و مدیر آنها اقدام به معامله به آن شرکت می نماید، مدیر را مسئول می دانند؛ مثلاًً قانون گذار در ماده ۱۴۳ لایحه اصلاحی قانون تجارت ۱۳۴۷ در صورتی که خطای مدیر موجب ورشکسته شدن شرکت شود، شرکت و شرکا می توانند زیان وارده به سبب خطای مدیر را مطالبه کنند، اشخاص ثالث نیز بحق چنین مطالبه ای را دارند. ماده فوق به دادگاه اجازه داده است که اگر ورشکستگی شرکت یا عدم کفایت دارایی آن ناشی از تخلفات مدیران باشد. هر یک از مدیران را منفرداً یا متضامناً محکوم به جبران خسارت کند. این قاعده که برای حفظ حقوق اشخاص ثالث است یک قاعده استثنایی است بنابراین در مورد شرکتهای سهامی قابل اعمال است.
بند دوم -شرکت با مسئولیت محدود:
با توجه به اینکه احکام راجع به هیأت مدیره و مدیر عامل شرکت با مسئولیت محدود متفاوت می باشد، مباحث این بند را تحت دو عنوان پیگیری می کنیم:
تحدید اختیار هیأت مدیره
به موجب ماده ۱۰۵ قانون تجارت ” مدیران شرکت کلیه اختیارات لازمه را به نمایندگی و اداره شرکت خواهد داشت، مگر اینکه در اساسنامه غیر این ترتیب مقرر شده باشد. هر قرارداد راجع به محدود کردن اختیارات مدیران که در اساسنامه تصریح به آن نشده در مقابل اشخاص ثالث باطل و کان لم یکن است” این ماده از بند ۳ ماده ۲۴ قانون تجارت فرانسه ( مصوب ۱۹۲۵) اقتباس شده است و در آن نشانه هایی از پذیرش این فکر دیده می شود که وظایف مدیر شرکت تجاری مشابه وکیل نیست. چیزی که قانون گذار در مورد مدیران شرکتهای تضامنی و نسبی به صراحت بیان کرده است ( مواد ۱۲۱ و ۱۸۵ ق.ت.) در واقع بند آخر ماده ۱۰۵ ق.ت. قانون تجارت نشانگر حمایت قانونگذار ایران از تئوری ظاهر می باشد.
طبق قانون ایران اختیارات مدیر در قبال اشخاص ثالث نامحدود است. ماده ۱۰۵ ق.ت. مقرر می کند:” مدیران شرکت کلیه اختیارات لازمه را برای نمایندگی و اداره شرکت خواهند داشت …..” در اینجا اداره شرکت هم به معنای انجام دادن امور اداری شرکت است و هم به معنای انعقاد معاملاتی که مدیر به نام شرکت انجام می دهد.
قاعده مندرج در ماده ۱۰۵ ق.ت. دارای خصیصه نظم عمومی است، چرا که شرکا از محدود کردن اختیارات مدیر بعد از امضای اساسنامه ممنوع شده اند. هرگاه چنین قراری بین شرکا مقرر شده باشد نسبت به اشخاص ثالث باطل و بلا اثر است. این قاعده از حقوق عام راجع به قراردادها جدا می شود و بنابراین حقوق اشخاص ثالث را بخوبی حفظ می کند. لیکن ماده ۱۰۵ ق.ت. در صورتی قابل اعمال است که مدیر به نمایندگی از شرکت عمل کرده و شرکت دارای اساسنامه بوده و در اساسنامه برای مدیر محدودیتی وجود نداشته باشد. هرگاه شرکت اساسنامه نداشته باشد، فقط مقررات عام حقوق مدنی راجع به وکالت در مقابل او قابل اعمال است، نه مقرارت ماده ۱۰۵ ق.ت. این تفکیک قانونگذار بین موردی که شرکت اساسنامه دارد و موردی که فاقد اساسنامه است قابل توجیه نیست در حالی که می دانیم تنظیم اساسنامه برای شرکت با مسئولیت محدود الزامی نیست واگر اساسنامه هم باشد الزامی به آگهی کردن آن در روزنامه وجود ندارد، اعمال مدیر باید در حدود موضوع شرکت باشد.
اعمال مدیر باید در حدود موضوع شرکت باشد و بنابراین، اختیارات مدیر فقط در حدود موضوع شرکت مطلق است، نه خارج از آن.
لیکن در ماده ۱۰۱ ق.ت. این قانون تنها ماده ای است که به مسئولیت مدنی مدیر شرکت با مسئولیت محدود می پردازد، بدون اینکه موارد خاص این مسئولیت را به تفکیک بیان کند، به موجب این ماده ” اگر حکم بطلان شرکت به استناد ماده قبل (یعنی مواردی که شرکت با مسئولیت محدود بر خلاف موارد ۹۶ و ۹۷ قانون تجارت تشکیل شده و باطل است) صادر شود، شرکایی که بطلان مستند به عمل آنها ست و هیأت نظارت و مدیرهایی که در حین حدوث سبب بطلان یا بلافاصله پس از آن سرکار بوده انجام وظیفه نکرده اند در مقابل شرکای دیگر و اشخاص ثالث نسبت به خسارات از این بطلان متضامناً مسئول خواهند بود….".
می توان نتیجه گرفت که مدیران شرکت، نماینده شخص حقوقی هستند و کلیه اختیارات لازمه را دارند اگر شرکا مایل باشند می توانند اختیارات مدیر شرکت را محدود نمایند و اختیاراتی که از مدیر سلب می شود باید در اساسنامه ذکر شود و ثبت و آگهی گردد.[۳۳۶]
بنابراین در شرکت با مسئولیت محدود هرگونه محدود سازی در خصوص اختیارات مدیران که در اساسنامه تصریح شده باشد، نه فقط در رابطه با مدیران و شرکت، بلکه نسبت به اشخاص ثالث نیز قابل استناد است. اگر وضع محدودیت و استثناء و بر اختیارات مدیران بر ثالث آگاه و بدون حسن نیت و ثالث ناآگاه و با حسن نیت به نحو یکسان می باشد، بنابراین ثالث طرف معامله با شرکت، حتی اگر از وجود محدودیت بر اختیارات مدیران در اساسنامه بی اطلاع باشد، نمی تواند به علت چنین ناآگاهی، بر مقرره محدود کننده در اساسنامه خدشه وارد سازد. حکم اخیر البته با این فرض است که مفاد مقرر مزبور از پیش برای عموم آگهی شده باشد.[۳۳۷]
از طرف دیگر اگر اختیارات مدیران در سندی مانند قرارداد فی مابین مدیران و شرکت و به اساسنامه محدود گردد، این سند در مقابل اشخاص ثالث باطل است ولی فی مابین مدیر و شرکت کماکان دارای اعتبار و تخطی از آن موجب مسئولیت مدیران است.
تحدید اختیار مدیر عامل توسط هیأت مدیره
مدیر عامل توسط هیأت مدیره به عنوان نماینده شرکت انتخاب می شود[۳۳۸] و در حدود اختیارات تفویضی از طرف شرکت حق امضاء دارد.[۳۳۹] این سئوال پیش می آید، که اگر مدیر عامل با تجاوز از حدود اختیار معامله کند، حکم آن چیست؟ اگر محدود بودن اختیارات مدیر عامل به حدودی که هیأت مدیره تعیین کرده را بپذیریم، آن معامله غیر نافذ است و باید هیأت مدیره آن را تنفیذ کند. نظریه نمایندگی ظاهری در این فرض تحقق می یابد. به عنوان مثال اگر هیأت مدیره نمایندگی مدیر عامل را تا سقف خاص یا راجع به معاملات معین تعیین کرده باشد، لیکن در عمل مدیر عامل با اختیار کامل اقدام کند و بر همین مبنا هر سال ترازنامه و حساب سود و زیان هر دوره مالی شرکت تصویب گردد، این رویه وضع ظاهری معتبر است و اشخاص ثالث می توانند با اعتماد به آن، با مدیر عامل معامله کنند. در واقع این وضع ظاهری در مقایسه با وضع واقعی که همان مصوبه هیأت مدیره است، معیار ارزیابی قرار می گیرد. به عنوان مثال اگر اختیار مدیر عامل به امضای قراردادهای داخلی محدود شود، لیکن وی با تجاوز با هم بر قرار داشته باشند و شرکت از قراردادهای خود با شرکت خارجی سود سرشاری به دست بیاورد، شرکت نمی تواند بی اعتباری یک قرارداد خاص را مطرح کند؛ زیرا روابط و رویه عملی شرکت، وضع ظاهری معتبری ایجاد می کند و اشخاص ثالث که با اعتماد به این وضع ظاهر معامله کرده اند، در خور حمایت هستند. عدالت و انصاف نیز حمایت از شخص ثالث را توجیه می کند و اصولاً نباید اجازه داد شرکت از تحدید اختیار مدیر عامل به عنوان ابزاری جهت سوء استفاده از ایجاد تزلزل در روابط حقوقی بهره ببرد. به نظر می رسد، قانونگذار در ماده ۱۳۵ ل.ا.ق.ت. از اشخاص ثالث در برابر تجاوز از حدود اختیار مدیر عامل حمایت می کند و حتی استناد به نظریه نمایندگی ظاهری لازم نیست و استدلال مخالف مبنی بر عدم دلالت آن بر نامحدود بودن اختیارات مدیر عامل، از نظر حقوقی ضعیف است. در اینجا نظریه مذکور را نقد می نماییم. قابل ذکر است برخی به دو دلیل معتقدند که این ماده حکم اختیار مدیر عامل را بیان نمی کند:
حکم حدود اختیارات مدیر عامل در مواد ۱۲۴ و ۱۲۵ ل.ا.ق.ت. بیان شده و منطقی است قانونگذار در چند ماده دیگر از حکم سابق خود عدول و آن را نسخ کند.[۳۴۰] در پاسخ باید گفت که دلالت ماده ۱۳۵ لایحه مذکور بر نامحدود بودن اختیارات مدیر عامل به معنای نسخ مواد ۱۲۴ و ۱۲۵ لایحه مزبور نیست؛ زیرا موضوع آن با یکدیگر تفاوت دارد. با این توضیح که موارد ۱۲۴ و ۱۲۵ آن لایحه به تعیین حدود اختیار توسط هیأت مدیره و رابطه مدیر عامل با هیأت مدیره و شرکت می پردازد، لیکن ماده ۱۳۵ آن لایحه به اقدامات مدیر عامل در مقابل اشخاص ثالث اختصاص دارد و هیچ گونه تعارضی بین آن دو وجود ندارد تا شائبه نسخ صریح یا ضمنی پیش آید.
۱-۱۰- نمونه روش نمونه گیری و تامین حجم نمونه
خوشه ای مرحله ای ، بدین ترتیب که ابتدا از کلیه شعب بانک صادرات در سطح شهر تهران به روش تصادفی ساده تعداد ۳۰ شعبه استخراج شده و در ادامه نیز به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای کارشناسان و خبرگان انتخاب می گردد .
۱-۱۱- ابزارهای گردآوری داده ها (اطلاعات)
مشاهده مصاحبه ، پرسش نامه ، با مراجعه به کارشناسان و خبرگان و اسناد و اطلاعات و مدارک مشتریان می شود .
۱-۱۲- روش تحقیق و تحلیل دادهها :
رگرسیون لجستیک
۱-۱۳- محدودیت های تحقیق (در صورت وجود)
در طی مدت تحقیق مشخص می شود .
۱-۱۴- تعاریف متغیرها و اطلاعات به کار رفته در تحقیق :
مشتری : کسی که انجام معامله و داد و ستد را در یک محیط رقابتی به عهده دارد و در حالت تعاملی چیزی را می گیرد .
ریسک اعتباری : احتمال عدم بازپرداخت اقساط تسهیلات
اعتبار سنجی : مجموعه ای از مدل های تصمیم گیری و تکنیک های مرتبط با آن است که به اعتبار دهندگان اعطای تسهیلات کمک می کند تا ریسک یا ارزشمندی اعتباری تسهیلات گیرندگان را ارزیابی کند .
فصل دوم
ادبیات پژوهش
مقدمه
ریسک اعتباری ریسکی است که از نکول و قصور طرف قرارداد ، یا در حالتی کلی تر ریسکی است که از « اتفاقی اعتباری» به وجود می آید . به طور تاریخی این ریسک معمولا در مورد اوراق قرضه واقع می شد، بدین صورت که قرض دهنده ها از بازپرداخت وامی که به قرض گیرنده داده بودند، نگران بودند . به همین خاطر گاهی اوقات ریسک اعتباری را ریسک نکول هم می گویند .
ریسک اعتباری از این واقعیت ریشه می گیرد که طرف قرارداد ، نتواند یا نخواهد تعهدات قرارداد را انجام دهد . تأثیر این ریسک با هزینه جایگزینی وجه نقد ناشی از نکول طرف قرارداد سنجیده میشود
ضررهای ناشی از ریسک اعتباری ممکن است قبل از وقوع نکول واقعی طرف قرارداد رخ دهند . به طور کلی تر ریسک اعتباری را می توان به عنوان ضرر محتمل که در اثر یک رخداد اعتباری اتفاق می افتد ، بیان کرد . رخداد اعتباری زمانی واقعی شود که توانایی طرف قرارداد در تکمیل تعهداتش تغییر کند ، ریسک اعتباری یکی از مهم ترین عوامل تولید ریسک در بانک ها و شرکت های مالی است . این ریسک از این جهت ناشی می شود که دریافت کنندگان تسهیلات توانایی بازپرداخت اقساط بدهی خود را به بانک نداشته باشند . در اندازه گیری ریسک اعتباری مشخصه ای را باید اندازه گرفت که تعبیرهای مختلفی از آن می شود کرد : ریسک نکول ، ریسک کاهش رتبه به ریسک نرخ بهره ، ریسک تفاوت نرخ بهره
۲-۱- ریسک اعتباری و مصداق آن در صنعت بانکداری
دلایل متعددی از جمله تغییرات و نوسانات (عدم قطعیت در پیش بینی روند واقعی) نرخهای ارز ، بهره و تورم برای بروز ریسک در بانکها و موسسات مالی وجود دارد ، اما شایان ذکر است که ریسک اعتباری بزرگترین ریسک مرتبط با فعالیتهای مالی و بانکی است ، هرچند منابع مختلفی برای بروز ریسک اعتباری در سراسر فعالیتهای بانک وجود دارد ، با این حال تسهیلات ، بزرگترین و بدیهی ترین منشأ ایجاد ریسک اعتباری برای اغلب بانکهاست.
شایان ذکر است بانکها علاوه بر اعطای وام به طور فزاینده ای از طریق ابزارهای مختلف مالی مانند معاملات بین بانکی ، تأمین مالی تجاری ، معاملات ارزی ، اوراق قرضه ، سهام عادی ، معاملات اختیار، قبول تعهدات ، صدور ضمانت نامه و تسویه معاملات با ریسک اعتباری (ریسک طرف معامله) مواجه اند ، لذا مدیریت ریسک اعتباری به ماهیت و پیچیدگی فعالیتهای اعتباری بانکها بستگی دارد ، این درحالی است که مؤسسات مالی در طول سالها به علتهای مختلفی از جمله فقدان یک استاندارد اعتباری مناسب برای گیرندگان تسهیلات ، مدیریت ضعیف پور تفوی ریسک و بی توجهی به تغییرات شرایط اقتصادی با مشکلات و سختیهای زیادی مواجه بوده اند .
۲-۲- ضرورت مدیریت ریسک اعتباری
۲-۲-۱- افزایش ساختاری در تعداد و میزان ورشکستگیها:
آمارها نشان دهنده ی افزایش تعداد ورشکستگیها به طور دائمی و معنادار در سطح جهان است که با توجه به افزایش رقابت جهانی استفاده از تحلیلهای ریسک اعتباری اهمیت بیشتری می یابد .
۲-۲-۲- کاهش در ارزش وثیقه ها:
هم زمانی بین بحرانهای بدهی در آسیا و روسیه و بحرانهای بانکی در کشورهای توسعه یافته ، مانند سوئیس و ژاپن ، همچنین بحران اخیر آمریکا که می توان گفت آثار آن حتی به کشورهای با اقتصاد تا حدودی بسته نیز در حال سرایت است ، نشان می دهد که پیش بینی ارزش اموال غیرمنقول ، مانند مستغلات ، بسیار مشکل است (منظور مستغلاتی است که به عنوان وثیقه گرفته می شود) همچنین هر چه ارزش وثیقه کمتر و نامطمئن تر باشد ، تسهیلات دهی هم ریسک دارتر خواهد بود .
۲-۲-۳- افزایش مشتقات خارج از ترازنامه :
به علت توسعه یکباره و گسترده بازار مشتقات و افزایش خطر اعتباری یا ریسک شرکا نیاز به تحلیلهای ریسک اعتباری بیشتر شده است .
۲-۲-۴- فناوری پیشرفتهای صورت گرفته در سیستمهای رایانه ای و فناوری اطلاعات:
برای مثال توسعه بانکهای اطلاعاتی جامع از تسهیلات مشتریان این امکان را به بانکها می دهد که از روش های مدل سازی پر قدرت و مدرن برای تحلیل ریسک اعتباری استفاده کنند .
۲-۲-۵- الزام کمیته بال مبنی بر پیاده سازی چهارچوب سرمایه:
علی رغم اهمیت موارد قبل ، انگیزه اصلی و عمده بانکها برای توسعه مدلهای ریسک اعتباری جدید الزام کمیته بال مبنی بر پیاده سازی چهارچوب کفایت سرمایه است بانکهای بزرگ آمریکا در اوایل سال ۱۹۹۸ از سوی کمیته بال اجازه استفاده از مدلهای داخلی ریسک را به جای مدلهای استاندارد شده پیشنهادی کمیته بال پیدا کردند . البته علی رغم محدودیتهایی که مدلهای داخلی دارند ارزش در معرض خطر و همبستگی بین داراییها را به دقت محاسبه می کنند . (مدیریت ریسک اعتباری- فلاح شمس و رشنو)
۲-۳- انواع ریسک های بانکی
بانک ها با توجه به نوع فعالیت های خود در معرض محدوده وسیعی از انواع ریسک ها می باشند . ریسک فعالیت های بانکی در کل به دو دسته ریسک درون سازمانی و ریسک برون سازمانی تقسیم بندی می شود . در مورد ریسک فعالیت های اقتصادی یا درون سازمانی باید اذعان داشت که هر عمل اقتصادی از بدو فعالیت تا پایان کار اداری میزان معینی ریسک می باشد . ریسک فعالیت اقتصادی در بانکداری شامل ریسک مالی ، تجاری ، نقدینگی ، اعتباری ، ریسک ساختار درآمدها و هزینه ها و ریسک ناشی از ساختار دارایی ها و بدهی های بانک می باشد . این گونه ریسک ها را از طریق مدیریت صحیح می توان حذف نمود . ریسک برون سازمانی ناشی از فعالیت اقتصادی بانک ها نبوده بلکه ناشی از شرایط محیطی سیاسی و اقتصادی می باشد . از مهم ترین ریسک های برون سازمانی می توان به ریسک سیاسی و ریسک قانونی اشاره نمود . (مدیریت ریسک اعتباری-فلاح شمس و رشنو)
۲-۳-۱- ریسک بازار محصول
ریسک بازار محصول جنبه های راهبردی و عملیاتی مدیریت درآمدها و هزینه های عملیاتی را می دهد . اجزاء اصلی ریسک های بازار محصول عبارتند از :
* ریسک اعتباری
*ریسک راهبردی
* ریسک مقرراتی
* ریسک عملیاتی
* ریسک کالای خاص
* ریسک منابع انسانی
* ریسک قانونی
* ریسک محصول
۲-۳-۲- ریسک بازار سرمایه
بانک ها علاوه بر ریسک های بازار محصول با ریسک های بازارهای سرمایه ای که در آنها کار می کنند مواجه هستند . ریسک های عمده بازار سرمایه را می توان به شرح زیر عنوان نمود :
*ریسک نرخ بهره
* ریسک نقدینگی
* ریسک نرخ ارز
* ریسک سیستم پرداخت ها
۲-۳-۳- ریسک اعتباری
ریسک اعتباری ریسکی است که براساس آن وام گیرنده قادر به پرداخت اصل و فرع وام بدهی خود طبق شرایط مندرج در قرارداد نمی باشد . به عبارت دیگر مطابق این ریسک ، بازپرداخت ها یا با تأخیر انجام شده یا اصلا وصول نمی شوند . این امر موجب ایجاد مشکلاتی در گردش وجوه نقد بانک می شود .
علی رغم ابداع و نوآوری های موجود در بخش خدمات مالی به این نوع ریسک هنوز بعنوان دلیل عمده عدم موفقیت مؤسسات مالی محسوب می شود . علت آن هم این است که معمولا ۸۰ درصد از ترازنامه یک بانک به جنبه هایی از این نوع ریسک بر می گردد . سه نوع مهم ریسک اعتباری عبارتند از :
* ریسک شخصی یا مصرف کننده
۱-۷-محدودیت ها :
-کمبود منابع فارسی در زمینه نحوه سنجش کیفیت خدمات
-نگرش منفی سرپرستان برخی بخشهای بیمارستان نسبت به اینگونه پروژه های تحقیقاتی و بی
ارتباط دانستن اهداف پروژه با فعالیتهای بخش خود .
-نگرش منفی بعضی از مسئولین بیمارستان نسبت به این گونه پروژه های تحقیقاتی و بی ارتباط دانستن اهداف پروژه با پیشرفت بیمارستان و ترس از زیر سوال رفتن آن مرکز .
-نگرانی برخی از بیماران در پاسخ به سوالات به خاطر ترس از گرارش نظرات آنان همراه با نام آنها به مسئولین بیمارستان
۱-۸-امکانات پژوهش :
- دسترسی به کتب و منابع انگلیسی در زمینه مدیریت کیفیت فراگیر ، کیفیت خدمات در بخش عمومی و معیارهای اندازه گیری آن
- انجام دوره کارورزی در بیمارستان مورد پژوهش و آشنایی با بخشهای مختلف آن
۱-۹- تعریف مفاهیم و واژه ها :
تعریف نظری و عملیاتی مفاهیم و متغیرها :
کیفیت :
تعریف نظری : درجه انطباق محصول / خدمت ارائه شده با خواسته های مشتریان . (کرونین & تیلور. ۲۰۰۴،ص ۴۵-۳۲)
تعریف عملی : با تعریف نظری همخوانی دارد.
کیفیت از دید گاه مدیریت : کاراترین و سودمند ترین نحوه کاربرد منابع برای برآورده کردن نیازهای ارباب رجوع بدون اتلاف، اشتباه یا تاخیر در چهار چوبهای محدودیت های قانون .
مفهوم کیفیت ریشه در کار متخصصین صنعتی دارد. اهمیت کیفیت در صنعت در دهه های ۵۰-۱۹۴۰ مورد توجه قرار گرفت .
خدمت :
تعریف نظری : کار کردن برای شخص / اداره ای در قبال دریافت مزد (معین ،محمد. ۱۳۷۵)
تعریف عملی : در این پژوهش منظور از خدمت کلیه خدمات بهداشتی و درمانی است که از طریق فرایندهای بیمارستانی ارائه می گردد.
کیفیت خدمات بهداشتی و درمانی :
سطحی از خدمات بهداشتی و درمانی ارائه شده به هفراد و جوامع که هحتمال نتایج بهداشتی مطلوب را افزایش داده و مطابق دانش حرفه ای روز باشد.
ادراک مشتری از خدمت :
تعریف نظری : مشتری خدمات دریافتی را چگونه ارزیابی کند . (زیتمال & پاراسورامان )
تعریف عملی : با تعریف نظری همخوانی دارد.
ملموسات :
تعریف نظری : این ابعاد شامل ویژگی تسهیلات ، تحهیزات ، پزسنل و ابزار ارتباطی است.تمام این ابعاد تصویری را فراهم می سازد که مشتریان برای ارزیابی کیفیت آن را مد نظر قرار می دهند .
تعریف عملی : با تعریف نظری همخوانی دارد.
امنیت و تضمین :
تعریف نظری : تعهد کردن چیزی یا کسی (معین ، محمد. ۱۳۷۵)
تعریف عملی: در این پژوهش منظور ، توانایی و شایستگی کارکنان برای ایجاد یک حس اعتماد و اطمینان در مشتری است .
همدلی :
تعریف نظری : دارای یک رای و اندیشه بودن (معین ، محمد. ۱۳۷۵)
تعریف عملی: در این پژوهش یعنی ، با توحه به روحیات بیماران با هر کدام از آنها برخورد ویژه ای شود به طوری که قانع شوند که پرسنل آنها را درک می کنند .
قابلیت اطمینان :
تعریف نظری : توانایی انجام خدمت به شکل مطمئن و قابل اعتماد به طوریکه انتظارات مشتری تامین شود. (زیتمال & پاراسورامان )
تعریف عملی: با تعریف نظری همخوانی دارد.
مسئولیت پذیری :
تعریف نظری : تمایل به همکاری و کمک به مشتری است / آگاهی از موظف بودن به انجام امری. (معین ،محمد. ۱۳۷۵)
تعریف عملی: با تعریف نظری همخوانی دارد.
شکاف کیفیت از دیدگاه مشتری :
تعریف نظری : فاصله بین ادراک و انتظار مشتری از کیفیت خدمت ارائه شده را نشان میدهد که به آن کیفیت دریافتی یا ادراکی نیز گفته میشود. (زیتمال & پاراسورامان )
تعریف عملی: با تعریف نظری همخوانی دارد.
Servqual:
تعریف نظری : این واژه مخفف عبارت service quality میباشد و ابزاری است برای اندازه گیرب کیفیت خدمت بر مبنای ادراک – انتظار مشتری از خدمت .(کاراناوا .۲۰۰۶-ص۳۱-۷)
تعریف عملی: با تعریف نظری همخوانی دارد.
مبانی نظری :
فن کیفیت خدمات مخفف عبارت لاتین service quality و به مفهوم کیفیت خدمت است . فن کیفیت خدمت در واقع ابزاری جهت تعیین میزان شکافهای موجود بین سطوح مورد نظر و عمنکرد واقعی در یک سازمان خدماتی است web1
این مدل بر این فرض استوار است که مشتریان قادرند انتظارات خود را از ویژگیهای عمومی و تعیین کننده کیفیت خدمت به وضوح بیان کنند و نیز بین این انتظارات و ادراک خود از کیفیت خدمت واقعی تمایز قائل میشوند .بنابراین مدل نه تنها از دیدگاه های مشتریان درباره کیفیت خدمت فعلی جمع بندی به دست میدهد ، بلکه معیاری برای بیان انتظارات از آنچه که باید باشد فراهم میاورد.(لامعی ، ابوالفتح .آذر ۱۳۷۸)
فهرست اشکال
عنوان صفحه
شکل۲-۱٫ تعامل زیر سیستم های غیرفعال،فعال و عصبی………………………………………………………………………………۲۶
شکل۲-۲: ساختار اصلی یک رفلکس ……………………………………………………………………………………………………………. ۲۸
شکل۲-۳٫ زنجیره رفلکس ها……………………………………………………………………………………………………………………………..۲۸
شکل ۲-۴: طرح ساختاری سیستم……………………………………………………………………………………………………………………۳۱
پیوست ها
عنوان صفحه
پیوست۱٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۸۱
پیوست۲٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۸۳
پیوست۳٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۸۴
پیوست۴٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۸۶
پیوست۵٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫٫۹۲
فصل اول
مقدمه و کلیات تحقیق
۱-۱- مقدمه
حرکت و جنبش از ویژگی های حیات انسان و دارای انگیزه و ریشه ای در سرشت او و عاملی برای رشد، سلامت ونشاط اوست. انسان نیازمند حرکت و به عبارتی ناگزیر از حرکت است. منع انسان از حرکت نه تنها موجب توقف رشد بلکه سبب افسردگی واز دست دادن شور ونشاط زندگی وی می گردد. امروزه علم در تمام جنبه ها پیشرفت چشم گیری داشته و تربیت بدنی و ورزش که علمی گسترده وپیشرفته تلقی می شود از این قائده مستثنی نیست. از سوی دیگر، یکی از عوامل بسیار موثر توسعه و پیشرفت علم ورزش، شناخت بهتر بدن وچگونگی عملکرد آن است. همچنین اگر فعالیتهای جسمانی بر مبنای صحیح و با اصول و موازین علمی انجام نشود، نه تنها مثبت ومفید نخواهد بود، بلکه زندگی انسان را به مخاطره می اندازد. به عبارت دیگر با تقویت صحیح و اصولی دستگاه عضلانی – اسکلتی می توان از بروز بسیاری از ناراحتی های بدن پیشگیری کرد(۱).
ستون فقرات ساختاری چند قسمتی[۲] با تحرک زیاد بوده که مستعد تاثیر پذیری از نیروهای واکنشی زیادی است که ناشی از وضعیت های بدنی مختلف، انقباضات عضلانی و نیروهای خارجی وارده است(۲). ستون فقرات دارای چهار قوس، شامل قوسهای گردنی، سینه ای، کمری وخاجی است که این انحناهای ستون فقرات سبب افزایش مقاومت آن در برابر نیروهای عمودی از جمله وزن بدن می شود.
اگر این انحناها از وضعیت اصلی خود جابجا شوند. ناهنجاریهایی از نوع عملکردی در ستون فقرات ایجاد می شود(۷۵). ستون فقرات علاوه بر دامنه حرکتی کامل، نیازمند ثبات کافی در طول حرکات در صفحات مختلف می باشد. ناحیه کمر، لگن وران به عنوان ناحیه مرکزی[۳] بدن از اهمیت زیادی برخوردار است. زیرا نه تنها موقعیت آناتومیکی مرکز ثقل بدن در این ناحیه واقع شده بلکه به عنوان یک رابط بین اندام فوقانی وتحتانی عمل می کند(۳). امروزه تمرینات مربوط به تقویت و افزایش ثبات ناحیه مرکزی مخاطبان وعلاقه مندان زیادی را در حوزه های مختلف پیدا کرده است وطی چندین سال اخیر بر تعداد استفاده کنندگان از این روش تمرینی افزوده است، بطوریکه در نیل به اهداف مختلف از جمله بهبود عملکرد ورزشی، بازتوانی و بهبود آسیب ها، بهبود سلامتی و آمادگی حرکتی بکار گرفته می شود. از این رو متخصصان و مربیان ورزشی توجه خود را در راستای کاربرد این نوع تمرینات در کنار سایر روش های تمرینی و باتوجه به تاثیرات این تمرینات در حوزه پاتولوژی، بازتوانی و بهبود عملکرد معطوف کرده اند(۴). یوگا یک رشته باستانی است که موجب افزایش آمادگی بدن، رفع تنش های عضلانی ( از طریق از بین بردن اسپاسم)، هماهنگی اندام و تعادل بدن، کاهش محدودیت در حرکت، افزایش انعطاف پذیری، استقامت، کنترل و کاهش خستگی، افزایش تحمل در برابر گرما، بهبود گردش خون و تنفس، بهبود عملکرد اندام (روده و مثانه) و کاهش استرس و احساس شادابی خواهد شد. با توجه به اینکه یوگا طبق تحقیقات انجام شده دارای بیش از ۷۰نوع فایده و مزایاست، این رشته محبوبیت خاصی را پیدا کرده است بطوری که امروزه استفاده از یوگا در جوامع غرب وشرق برای درمان بسیاری از بیماری ها زیاد شده است.
هنگامی که ساختار اسکلتی انسان در حالت تعادل باشد، دستگاه اهرمی در حداکثر کارایی و حداقل انرژی است. بدن یک ساختار بلند است که بر روی یک سطح اتکا نسبتا کوچک متعادل و مرکز جاذبه آن در ناحیه بالاتری قرار دارد و همین امر تعادل فیزیولوژیک بدن را با چالش روبه رو می کند(۵).
تعادل و کنترل راستای قامت یکی از جنبه های مهم آمادگی جسمانی است که ورزشکاران برای بهبود اجراهای ورزشی خود از آن سود می برند، بطوریکه کمتر ورزشی را می توان نام برد که تعادل وکنترل راستای قامت در آن نقشی نداشته باشد(۶). علاوه براین تعادل وکنترل راستای قامت یکی از بخش های مهم برنامه های بازتوانی در آسیب های ورزشی به شمار می رود که متاسفانه اغلب از سوی مربیان و ورزشکاران نادیده گرفته شده و بازگشت ورزشکار را به میادین ورزشی به تاخیر می اندازد. بانگاهی جامع به مفهوم تعادل وکنترل راستای قامت متوجه مفهوم وکاربرد وسیع آن خواهیم شد بطوریکه هر جا سخن از بدن انسان به میان می آید،تعادل وکنترل راستای قامت نقش پررنگ تری به خود می گیرد.فعالیت های انجام شده در محیط کار و کارهای روزمره مانند راه رفتن، دویدن و بالارفتن از پله ها، همگی به تعادل وکنترل وضعیت بدنی صحیح نیازمندند.
تعادل وضعیتی است که میل به جابجایی مرکز ثقل(COG)[4] در محدوده سطح اتکا(BOS)[5]در حد مطلوب را توصیف می کند(۷).از آنجا که اختلالات ثبات وضعیت (Postural)، اسپاسم و تون عضلانی یکی از بزرگترین مشکلات برای تعادل،تحرک و انجام فعالیت های روزانه در بیماران MS[6] می باشد(۸). و همچنین یکی از عوامل مهم برای افتادن در بیماران مبتلا بهMS اختلال تعادل می باشد(۹) .تعادل و کنترل راستای قامت در بیماران مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس اهمیت دو چندانی پیدا میکند. با توجه به رشد و گسترش این بیماری و افزایش آمار افراد مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس در جهان(۲٫۵ میلیون نفر) و در ایران ۴۰-۶۰ هزار و باتوجه به اینکه زنان بیشتر در معرض ابتلا به ام اس هستند (۷۲درصد زنان و۲۸ درصد مردان)اهمیت تشخیص و پیشگیری مشکلات این بیماران برای ارتقا و بهبود کیفیت زندگی مستقل بیشتر نمایان می شود. از همین رو بررسی وتشخیص عوامل موثر برتغییرات کنترل راستای قامت و تعادل افراد مبتلا به MS، به منظور افزایش ایمنی در اجرای فعالیت های فیزیکی روزمره و ورزشی وجلوگیری از آسیب های ناشی از زمین خوردن در بین این گروه از جامعه، یکی از موضوعات مهم وضروری است.
۱-۲بیان مسئله
مولتیپل اسکلروزیس یا ام اس از شایعترین بیماریهای سیستم عصبی مرکزی(CNS)[7] است. طی این بیماری غلاف میلین آکسون رشته های عصبی از بین می رود. لذا هدایت جریانهای الکتریکی در مغز ونخاع دچار اختلال شده وعلائم بیماری ام اس ظاهر میشود.محققان این بیماری را یک بیماری مزمن اتوایمیون،التهابی،پیشرونده،غیرواگیردار و ناتوان کننده ی بالغین جوان وفعال میشناسند(۱۰). در اثر این بیماری پلاکها وضایعات التهابی متعددی در بافتهای سفید مغز ونخاع واعصاب چشمی ایجاد می شود. این بافتهای سفید وسخت شده همان غلاف میلین جدا شده است که در مغز، نخاع شوکی و مخچه ایجاد و باعث آسیب دستگاه عصبی می گردد. شدت و عوارض این بیماری بسته به میزان و محل آسیب فرق می_ کند به همین دلیل نشانه های بیماری در افراد متفاوت است و این آسیب باعث علائمی از قبیل عدم تعادل، تلو تلو خوردن، عدم هماهنگی، بی حسی وفلج قسمتهای مختلف بدن، خستگی، اختلالات بینایی(تاری دید و دوبینی)، اختلال در تکلم، ضعف عضلانی، اختلال در بلع غذا، اختلال در دفع مدفوع، اختلال در کنترل مثانه(کنترل ادرار)، درد مزمن وحاد( صورت وکمر)، اختلالات جنسی، اضطزاب وافسردگی دراین بیماران می شود.(۱۱و۸) .دانشمندان هنوز علت واقعی و درمان قطعی این بیماری را پیدا نکرده اند. ولی علتهایی مانند ضعف سیستم ایمنی ، زندگی غیر فعال، عوامل جغرافیایی ومحیطی، عوامل عفونت زا مانند ویروس ها، سوءتغذیه بخصوص کمبود ویتامین های ((B,D، ضعف ژنتیکی، کم آبی، کمبود آنزیم و واکسنها وسموم را از علتهای شایع این بیماری می دانند(۱۲). مرگ اکثر بیماران در اثر عفونت های ویروسی (عفونتهای ثانویه در ریه ها و مثانه )دیده شده است. از درمانهای قابل استفاده دراین بیماران می توان درمانهای دارویی: اینترفرون بتا(بتا سرون،آوونکس،ربیف)، گلاتیراستات(کوپاکسون)، کورتیکواستروئیدها، آمانتادین مودافیلین، پمولین و.. درمان تغذیه ای:مصرف امگا۶، امگا۳، اسیدهای چرب اصلی، مصرف ویتامین های B,Dو درمان های فیزیکی از قبیل فیزیوتراپی، ورزش های هوازی، شنا و یوگا را نام برد(۱۲). این بیماری در زنان ۳-۲ برابر مردان، درسفید پوستان ۳برابر سیاهپوستان و در مناطق سردسیر و معتدل بیشتر از مناطق استوایی وگرمسیر دیده شده است.علائم این بیماری بیشتر در بین ۴۵-۲۵ سالگی بروز می کند ولی بصورت نادر در سنین زیر ۱۵ سالگی و بالای ۶۵سالگی هم بروز می کند(۱۲). بهترین وسیله برای تشخیص این بیماری MRI است ولی از تستهای آزمایشگاهی دیگری مانند پتانسیل برانگیخته[۸] وبررسی مایع مغزی نخاعی هم استفاده میشود(۱۲،۱۱،۸). ۷۵%این بیماران عمر طبیعی دارند اما طولانی ترین عمر برای این بیماران ۲۵سال وکوتاه ترین عمر برای زنان ۷سال و برای مردان ۱۱سال گزارش شده است(۱۱). این بیماری موروثی نسیت ولی چنانچه سابقه بیماری واستعداد خانوادگی در این بیماری وجود داشته باشد بروز این بیماری را درخویشاوندان نزدیک دو چندان می کند(۸). مطالعات نشان داده اند که یکی از شایعترین مناطق در گیری در این بیماری مخچه میباشد که باعث بروز اختلال حرکتی، تعادل و کاهش کنترل راستای قامت میشود و به تبع این اختلالات، کیفیت زندگی مستقل این بیماران کاهش می یابد(۱۳). تعادل وکنترل راستای قامت مهارت حرکتی پیچیده ایست که پویایی قامت بدن را در جلوگیری از زمین خوردن توصیف می کند(۱۴). کنترل قامت و تعادل به عنوان یکی از مفاهیم بحث برانگیز سیستم حسی _حرکتی است.کنترل راستای قامت وتعادل از سه جنبه قابل بررسی است؛ جنبه فیزیولوژیکی و بیومکانیکی به ترتیب سطوح مختلف مکانیزمهای کنترل تعادل وتوانایی حفظ وبرگشت مرکز ثقل در محدوده ی پایداری بدون افتادن را مد نظر قرار می دهند، از منظر عملکردی تعادل در سه حوزه ایستا، پویا و نیمه پویا تقسیم شده است(۹). راستای قامت خوب در گرو عملکرد موثر ساختارهای عضلانی، استخوانی و مفصلی است(۵). کنترل تعادل نیازمند تولید و هماهنگی نیروهایی است تا حرکات موثر جهت کنترل راستای قامت در فضا ایجاد شود.سیستم اعصاب مرکزی در حالت ایستاده ساکن و ایستاده هنگام بهم خوردن تعادل ،به طرق مختلف باعث تولید ،هماهنگی وتنظیم این نیروها میگردد.دو عامل اصلی ایجاد تعادل در وضعیت ایستاده وجود دارد:اولین عامل راستای قرار گیری اجزای بدن نسبت به یکدیگر که باعث حفظ تعادل با کمترین مصرف انرژی می شود و تاثیر جاذبه را کاهش می دهد. دومین عامل تون عضلانی است که از بهم خوردن تعادل وزمین خوردن در اثر کشش جاذبه جلوگیری می کند .سه عامل مهم در تون عضلانی: سفتی ذاتی خود عضلات، تون عضلانی زمینه ای موجود در عضلات نرمال، تون پاسچرال(فعالیت عضلات ضد جاذبه) (۹). با توجه به نقش ثبات تنه(توانایی نگهداشتن تنه بصورت ثابت در هنگام حرکت یک عضو بدن)که همان ثبات مرکزی بدن نامیده می شود در ایستایی بدن واطمینان از تعادل بدن در هنگام حرکت اندامها تقویت عضلات اصلی درگیر در این ثبات (عضلات عرضی شکم، مولتی فیدوس وکف لگنی) باعث حفظ بیشتر تعادل و ثبات تنه در فعالیتهای روزمره میگرد(۱۵). وهمچنین نقش تمرینات یوگا درحفظ نیروی عضلانی و رفع خستگی و گرفتگی عضلات، افزایش انعطاف پذیری وبهبود تعادل حفظ نرمی مفاصل و بهبود میدان حرکتی آنها، تسهیل جریان خون و جریان های عصبی در بدن، جلوگیری از نشانه های ثانوی ام. اس مانند: لاغر شدن، تحلیل رفتن عضلات و انقباض آنها، تقویت سیستم ایمنی بدن ،کمک به کنترل وزن و با توجه به گسترش روز افزون بیماری ام اس در جهان و ایران، به علت کاهش تعادل وکنترل راستای قامت، ضعف عضلات عمقی تنه (عرضی شکم،مایل داخلی مایل خارجی،مالتی فیدوس وکف لگنی) در کاهش ثبات تنه و توانایی عملکردی بدن و نبود درمان قطعی، این بیماران در انجام فعالیتهای روزمره خود دچار مشکلات و محدودیتهای زیادی هستند(۱۷،۱۶،۱۰). از آنجاکه تمرین درمانی یک روش کم هزینه و موثر در کاهش اختلالات عملکردی افراد مبتلا به ام اس می باشد، افزایش توانایی های عملکردی موجب انجام بهتر فعالیتهای روزمره آنان می شود که این مسئله از نظر روحی روانی روی این افراد بسیار موثر وکمک کننده است(۱۸،۱۳). با توجه به اندک بودن تحقیقاتی در زمینه تمرینات ثبات مرکزی ویوگا و نقش این تمرینات در افزایش تعادل و راستای قامت در افراد مبتلا به ام اس، محقق به دنبال این سوال است که آیا تمرینات ثبات مرکزی و یوگا می تواند موجب بهبود تعادل و ناهنجاری قامت در افراد مبتلا به ام اس شود یا نه؟
۱-۳اهمیت وضرورت تحقیق
به موازات رشد و گسترش این بیماری در جهان وایران و با توجه به اینکه زنان بیشتر در معرض ابتلا به ام اس هستند (۷۲درصد زنان و۲۸ درصد مردان)، اهمیت تشخیص و پیشگیری مشکلات این بیماران برای ارتقا و بهبود کیفیت زندگی مستقل بیشتر نمایان میشود. از نظر اجتماعی، اقتصادی و پیشرفت جامعه مثمر ثمر بودن و مولد بودن این افراد اهمیت اساسی دارد . ازانجا که این بیماری یک بیماری بشدت ناتوان کننده و درگیر کننده مغز و نخاع شوکی و مخچه ایست وباعث از بین رفتن میلین این بافتها می شود که درنتیجه آن فقدان هدایت نرمال پیامهای عصبی در سیستم اعصاب مرکزی را خواهیم داشت (۱۳،۱۰). پیامد این اختلال ایجاد مشکلات خاصی دراندامهای بدن از جمله اختلالات تعادلی وحرکتی، ضعف عضلانی و خستگی و اسپاسم و اختلالات حسی و بینایی وغیره است(۲۳). این علائم باعث اثر گذاشتن بر زندگی فردی و اجتماعی و کاهش کیفیت زندگی مستقل آنان میشود .طبق تحقیقات انجام شده توسط مورتون[۹] و باستین[۱۰]( به نقل از Darcyو همکاران) نشان داده اند راه رفتن غیر طبیعی با اختلال تعادلی مرتبط است و کنترل تعادل و راه رفتن که توسط مخچه صورت میگیرد وابسته به یکدیگرند و این دو را نمی توان از هم جدا درنظر گرفت .لذا با توجه به شایع ترین منطقه درگیری این بیماری یعنی مخچه و افزایش مشکلات تعادلی و کنترلی قامت باعث تغییر کیفیت زندگی و بالا رفتن هزینه های نگهداری آنها (۲۵۰هزار تومان تا یک میلیون) میشود(۱۰). درضمن عوارض جسما نی روانی، اجتماعی، اقتصادی و مرگ را نیز موجب میشود که با توجه به این عوامل اهمیت حفظ و نگهداری آنها در کنار مطالعات پزشکی، بیو مکانیکی و روانی حرکتی بررسی و تشخیص عوامل موثر بر تغییرات زندگی به منظور افزایش تعادل و کنترل راستای قامت یکی از موضوعات مهم و ضروری است. امروزه تمرین درمانی یکی از روش های کم هزینه و موثر درمانی درکاهش اختلالات عملکردی در افراد مبتلا به ام اس میباشد(۱۳). همچنین در مطالعه اسمدال[۱۱] و همکاران،فولک [۱۲] و همکاران،دبولت[۱۳]و همکاران ، نشان داده شده که تمرین درمانی باعث بهبود تعادل در بیماران مبتلا به ام اس میگردد(۲۶،۲۵،۲۴). درمورد اثر بخشی تمرینات ثبات مرکزی و یوگا برروی تعادل، انعطاف پذیری،کاهش اسپاسم و کنترل قامت گزارشات متفاوتی وجود دارد وباتوجه به اینکه تحقیقات کمی برروی این افراد دراین زمینه انجام شده است
محقق سعی خواهد کرد تا میزان تاثیرگزاری تمرینات ثبات مرکزی و یوگا را بر تعادل و راستای قامت افراد مولتیپل اسکلروزیسی که دارای مشکلات تعادلی هستند مورد مطالعه قراردهد. و با فرض تاثیر گذاری این تمرینات بر تعادل وراستای قامت و با توجه به اینکه این تمرینات به راحتی در هر مکانی قابل اجراست و نیاز به تجهیزات خاصی ندارد،که این،جنبه کاربردی این تحقیق می باشد(۲۲،۱۵). این تحقیق طراحی شده است.
۱-۴اهداف تحقیق
۱-۴- ۱هدف کلی:
بررسی تاثیر تمرینات یوگا و ثبات مرکزی بر تعادل و وضعیت قامت زنان مبتلا به مولتیپل اسکلروزیس.
۱-۴-۲ اهداف ویژه :
۱.بررسی تاثیر تمرینات یوگا بر تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس.
۲٫بررسی تاثیر تمرینات یوگا بر ناهنجاری قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس.
۳٫بررسی تاثیر تمرینات ثبات مرکزی برتعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس.
۴٫بررسی تاثیر تمرینات ثبات مرکزی برناهنجاری قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس.
۱-۵ فرضیه های تحقیق :
۱٫تمرینات یوگا بر تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیر معنادار دارد.
۲٫تمرینات یوگا بر ناهنجاری قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیر معنادار دارد.
۳٫تمرینات ثبات مرکزی بر تعادل بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیر معنادار دارد.
۴٫تمرینات ثبات مرکزی بر ناهنجاری قامتی بیماران مولتیپل اسکلروزیس تاثیر معنادار دارد.
۱-۶ - قلمرو تحقیق:
۱٫آزمودنی ها زن و به صورت تصادفی هدفمند انتخاب شده اند.
۲٫دامنه سنی آزمودنی ها بین ۲۵تا۴۵سال است.
۳٫هیچ یک از بیماران سابقه بیماری قلبی، کبدی، کلیوی، ریوی ،دیابت، تیروئید و بیماریهای روماتیسمی و نقرس را نداشتند.
با ورود به جامعه و لزوم تعامل بیشتر با دیگران، همزمان با گذر زمان و عادتکردن به شرایط و شیفت تجارب آزاررسان بهسوی تجارب تازهای چون، احساس شکرگذاری، آرامش، لذت وکسبروحیه؛ فرد توانایی بکارگیری راهبردهایی چون مراقبتازخود، جایگزینی نقشها، سرگرمکردنخود و بهسازی روابط فردی خود را پیدا می کند. این راهبردها زمینه لازم برای تمایل به کسب مهارت های تازه و رفتار و تعاملات راحتتر با دیگران و در نتیجه ورود به جریان معمول زندگی و عادی سازی زندگی جدید را فراهم خواهد ساخت.
از آنجا که صرفنظر از بازگشت به زندگی معمول و سپری شدن مدت زیادی از حادثه سوختگی در بسیاری از موارد خاطرات سوختگی همچنان زنده و در مواردی دردسر ساز است، لذا افراد به استفاده از راهبردهای حفاظت از خود در این دوره نیز به موازات جریان معمول زندگی ادامه می دهند. فعالیتها برای محافظت از خود دراین مرحله تلاشی دو سویه برای کسب یا حفظ استقلال، تغییر در اولویتهای زندگی، تمرکز بر دستآوردها و موفقیتها در زندگی و یا رفتارهایی چون تهدید دیگران، فرارکردن و کنارآمدن انفعالی است. در نهایت نتایج این راهبردها، بسته به انرژی فراهم شده در ماتریکسخود، افراد را به بازنویسی مجدد مطلوب(خودیافتگی) یا نامطلوب(خود باختگی) از خود، هدایت می کند.
متاپارادایمهای مدل
انسان
در این الگو، انسان خلیفه الله بوده و هدف و فلسفه وجودی او تقرب به پروردگار است که آسیب سوختگی او را در مسیر بازگشت به خویشتن خویش (تقرب و نزدیکی به پروردگار) دچار وقفه ساخته است. او به عنوان یک سیستم زنده باز با تأثیر از ماتریکسخود است، که در حال تعامل مداوم با محیط در حال تغییر برای حفظ یکپارچگی خود در مقابل تجربه گسیختگی ناشی از سوختگی تلاش می کند. از آن جا که انسان موجودی متفکر بوده و دریافت کننده صرف خدمات نیست، به طور مداوم محرکهایی که از محیط دریافت می کند را ارزیابی نموده و بر اساس نتیجه این ارزیابی و شناسایی موقعیت، به محرکها پاسخ میدهد. این محرکها همان عوامل موثر بر روند بازگشت هستند که فرد را به ادامه مسیر تشویق نموده و یا از ادامه باز میدارند. پاسخها میتوانند برخی راهبردهای شناختی یا رفتاری با هدف محافظت از خود در برابر تجربه گسیختگی جسمی، ذهنی، تعاملی و یا تعالی جهت دستیابی به تعادل باشند. بنابراین تمرکز اصلی پرستاری فرد مبتلا به سوختگی و هدف آن ارتقاء سطح تعادل در وی میباشد.
محیط
ماتریکسخود یا همان عوامل موثر برتعادل را میتوان به عنوان عوامل زمینهای یا محیط در نظر گرفت. بنابراین محیط عبارت است از کلیه موقعیتها، شرایط و عوامل تأثیرگذار بر
فرایند بازگشت که می تواند منابع انرژی تقویت کننده یا بازدارنده برای تعادل باشند. بر اساس تئوری حاضر، محرکها به صورت عوامل درونی یا شخصی، بین فردی و بیرونی تأثیرگذار هستند. بنابراین محیط نیز به سه صورت محیط شخصی، بین فردی و بیرونی است. محیط شخصی مربوط به واکنشهای ذهنی، عاطفی، دموگرافیک، شخصیت و پنداشت از خود است. بین فردی مربوط به رفتارهای تعاملی و هوشیاری است و محیط بیرونی مربوط به عوامل فرهنگی، ساختارهای اجتماعی، حمایت کنندهها، عوامل موقعیتی و بعد زمان و مکان است.
پرستاری
پرستاری مجموعه فعالیتهای علمی است که به منظور ارتقاء سطح تعادل در ابعاد جسمی، روحی-روانی، اجتماعی و معنوی برای فرد مبتلا به سوختگی انجام می شود. این فعالیتها دربرگیرنده ارزیابی رفتار در هر مرحله از فرایند بازگشت و شناسایی عوامل موثر بر آن و به دنبال آن دستکاری این عوامل در چهار بعد جسمی، روحی-روانی، اجتماعی و معنوی و نیز کمک در استفاده از راهبردهای محافظتی مثبت است. دستکاری عوامل مؤثر یا محرکها با افزایش منابع انرژی تقویت کننده و کاهش و یا تغییر منابع انرژی بازدارنده صورت میگیرد تا سطح تعادل به بازگشت به خویشتن و تجربه رشد و تعالی ارتقا یابد.
سلامتی
سلامتی هدف غایی تیم درمان و پیامد مطلوب مداخلات درمانی است .سلامتی همان حالت تعادل است. لازمه این امر دستیابی به ثبات فیزیولوژیک، نجات اندام آسیب دیده، عادت کردن به شرایط تازه و عادی شدن زندگی جدید و سر آخر بازگشت به خویشتن است که با تعادل در ابعاد جسمی، روحی-روانی، اجتماعی و معنوی و ارتقاء رشد و تعالی مشخص میگردد.
۲- اهداف مدل
هدف کلی مدل «مراقبت بازگشت به خویشتن» ارتقاء سطح تعادل در فرد مبتلا به سوختگی با ارزیابی ابعاد مختلف تعادل در هر مرحله از فرایند بازگشت و بررسی عوامل موثر برآن به کمک مداخلات مناسب جهت ارتقاء توانایی مکان یابی منطقی و درست و افزایش منابع انرژی تقویت کننده از ماتریکسخود میباشد. لازمه دستیابی به هدف کلی که همان ارتقاء سطح تعادل در مددجو است، دستیابی به اهداف جزئی (یکپارچگی جسمی، اتصال به جریان زندگی و پذیرش خویش) میباشد. بنابراین میتوان اهداف ویژه مدل مذکور را به شرح زیر مطرح نمود.
مددجو قادر باشد با کمک اعضای تیم بهداشتی به اهداف زیر دست یابد:
اهداف ویژه مراقبت جسمی
الف) در مرحله حادثه، انتقال و بستری در بیمارستان
در اسرع وقت توسط تیم فوریت تحت درمانهای اولیه قرار گرفته و به مرکز درمانی تخصصی سوختگی ارجاع شود.
در صورت بستری شدن در یک مرکز غیر تخصصی، به محض ثبات فیزیولوژیک و داخلی برای تداوم درمان التیام آسیبهای سوختگی به مرکز تخصصی ارجاع شود.
به وسیله مداخلات درمانی و پرستاری به ثبات فیزیولوژیک دست یابد.
به وسیله مداخلات درمانی و پرستاری اندامها و بافتهای آسیب دیده ترمیم یابد.
ب)در مرحله ترخیص از بیمارستان
بیمار موقعیت جدید خود را درک نماید.
بیمار و خانواده قادر باشند نیازهای آموزشی خود را مشخص نمایند.
بیمار و خانواده قادر باشند در برنامه های مراقبت بعد از ترخیص مشارکت نمایند.
ج) در بازگشت به منزل
بیمار توانایی مراقبت از خود را پیدا کند.
بیمار قادر باشد در کمترین زمان ممکن به شرایط عادت کند و توانایی کنترل دنیای بیرونی خود را کسب نماید.
اهداف ویژه مراقبت روحی – روانی و معنوی
الف) در مرحله حادثه، انتقال و بستری در بیمارستان
بیمار آرامش و راحتی خود را حفظ نماید.
ب) در بازگشت به منزل
مددجو یکپارچگی روحی، روانی خود را حفظ نماید.
مددجو یکپارچگی معنوی خود را حفظ نماید.
ج) در بازگشت به جامعه
قربانی سوختگی توانایی پذیرش تصویر جدید خود راکسب نماید.
د) در بازگشت به خویشتن خویش
قربانی سوختگی توانایی کنترل بر دنیای درونی خود را کسب نماید.
قربانی سوختگی احساس رضایت درونی را تجربه کند
قربانی سوختگی احساس رشد و تعالی را تجربه کند.
اهداف ویژه مراقبت اجتماعی
قربانی سوختگی تصویر جدید خود را به پذیرد.
قربانی سوختگی قادر باشد در کمترین زمان ممکن به زندگی عادی باز گردد و توانایی کنترل دنیای بین فردی خود را کسب نماید.
۳- دانش و مهارتهای مورد نیاز
با توجه به اثرات گسترده سوختگی بر ابعاد مختلف انسان به عنوان یک سیستم زنده باز، برای کمک به فرد مبتلا به سوختگی جهت ایجاد تعادل و اجرای موفقیت آمیز مدل، پرستار باید دارای دانش و مهارتها زیر باشد: آشنایی با تئوری سیستمها و تکنیکهای برقراری ارتباط(جهت ارتباط با مددجو، همکاران و سایر موسسات)، مهارت در انجام مصاحبه جهت کسب اطلاعات، مهارت در بررسی وضعیت سلامت مددجو(تهیه تاریخچه و معاینه)، شناخت مراحل پاسخ انسان به بیماری و آسیب و واکنشهای متداول افراد به آن، آشنایی با سوختگی و عوارض مربوطه، آشنایی با تدابیر درمانی و مراقبتهای استفاده شده،جهت ثبات همودینامیک، التیام زخم و پیشگیری از بدشکلیها(داروها، پانسمانها، جراحی و لیزر، لباسهای الاستیک) آشنایی با مفاهیم گسیختگیخود(بررسی وضعیت سلامت)، مکان یابی(مقابله و راهبردهای مقابله)، تعادل(تطابق)، آشنایی و مهارت در استفاده از تدابیر مختلف، روشهای کنترل درد، آرامش بخشی، انرژی درمانی و شناخت درمانی جهت اصلاح ساختار شناختی مددجویان، مهارت در دستکاری عوامل موثر بر تعادل از طریق حذف، افزایش، کاهش و یا تغییر این عوامل از جمله این دانش و مهارت ها هستند. از آنجا که آموزش رکن اصلی برنامه های این مدل است آشنایی با اصول و فنون آموزش و یادگیری ضرورت دارد. مشاوره و راهنمایی نیز یکی دیگر از نقشهای مهم پرستاران است، بنابراین آشنایی با اصول راهنمایی و مشاوره جهت کارایی موفق الگو ضرورت دارد
بخش دوم: مراحل اصلی مدل «مراقبت بازگشت به خویشتن »
با توجه به دامنه متفاوت و وسیع سوختگی بر انسان و درگیری ابعاد جسم، روحی- روانی، معنوی و اجتماعی و ارزشی وی، اجرای موفقیت آمیز مدل «مراقبت بازگشت به خویشتن» مستلزم وجود کاری تیمی، مرکز تخصصی یا فوق تخصصی سوختگی و بخش مشاوره و پیگیری پس از ترخیص مددجویان سوختگی است. اعضای تیم سوختگی باید به صورت مشارکتی جهت ارتقاء سطح تعادل فرد مبتلا به سوختگی فعالیت نمایند. اعضای اصلی این تیم حرفهای علاوه بر پرستار بخش سوختگی باید شامل پرستار توانبخشی،متخصص بیهوشی، روانپرستار، روانپزشک یا روانشناس بالینی، متخصص جراحی پلاستیک و پزشک متخصص در امر سوختگی، فیزیوتراپ، کاردرمان و مددکار اجتماعی باشد .شرح وظایف افراد مذکور باید به وضوح مشخص و تدوین شود. برنامه ریزی جهت اجرا یا آموزش ضمن خدمت و آموزش مداوم اعضای تیم در داخل و یا خارج تیم و اجرای برنامه مذکور یکی دیگر از وظایف مهم مسئول تیم است. وجود یک متخصص پرستاری با درجه علمی Ph.D که در کنار سایر تجارب حرفهای و علمی خود، دانش وسیع در مورد درمان و توانبخشی سوختگی را داشته باشد، به منظور یکپارچهسازی برنامه مراقبت و پیگیری بیمار از بیمارستان تا جامعه؛ ساختار فیزیکی مناسب و داشتن ارتباطات خارج موسسهای، تضمین کننده موفقیت اعضای تیم برای دستیابی به هدف بازگشت مددجویان به سلامت جسمی، روحی- روانی، معنوی و اجتماعی است.