Scopus-99 (S99)
(۲۰۰۳)
J. Gansa, S. Stern
ارائه چارچوب ترکیبی جهت شناسایی عوامل اصلی استراتژی تجاری سازی شرکت نوپا و کاربردهای این عوامل برای پویایی های صنعتی
کیفی/ترکیبی
شرکت های کارافرینی با فناوری پیشرفته
شرکت های زایشی تحقیقاتی محور
(S27 جهت توضیح نوع تجاریسازی انتخاب شده توسط شرکت های زایشی تحقیقاتی محور نیاز به فهم شرایطی است که شرکت ها را قادر به تطابق با آن ملزومات میسازد. این نوع شرکت ها جهت تجاری سازی موفق در بازار فناوری یعنی بازاری که در آن فناوری در قالب مالکیت فکری یا سایر اشکال غیر ملموس تجارت می شود، لازم است تا توجه خاصی به جنبه های زیر مبذول نمایند: ۱) حضور الزامات سختگیرانه در مورد جدید بودن فناوریِ در حال تجاری شدن و ظرفیت محافظت از آن فناوری با تأکید بر نقش چنین محافظتی توسط اختراعات ثبت شدۀ فعلی در سازمان ثبت اختراع، ۲) وضعیت دسترسی به منابع و شایستگی های پایین دستِ مورد نیاز جهت تجاری سازی و بویژه میزان کنترلی که شرکت های تثبیت شدۀ فعلی بر آن دارایی ها دارند. ۳) مجموعه ای از شایستگی های تیم تأسیس با اشاره به ترکیبی از سطح بالای توانایی های علمی(با توجه به ملزومات فنی) با شایستگی ها و شبکه های غیر تکنولوژیکی مهم(با توجه به نیازهای پیچیدۀ تجارت IP). در همین راستا Hicks & Hedge (20005) در بررسی های خود اینچنین استدلال می کنند که تامین کنندگان کوچک متخصص در پتنت که دارای سابقه ای طلانی از موفقیت در بازار فناوری هستند، فناوری هایی را توسعه خواهند داد که دارای طیف وسیع تری از برنامه های کاربردی، کیفیت بالا، پایه ای و مبتنی بر دانش بوده و بر اساس مفاهیم Bresnahan & Trajtenber(1995) چنین فناوریهایی مستعد تجارت و لیسانس خواهند بود. به بیانی دیگر، معمولاً پتنت های نشأت گرفته از شرکت های زایشی تحقیقاتی محور برخواسته از دانشگاهها تحت لیسانس در بازار فناوری تجاری سازی خواهند شد. شاید از جمله دلایل این امر آن باشد که اختراعات نشات گرفته از دانشگاهها دارای ماهیت دانشی پایه ای و در مرحله جنینی بوده و بنابراین مستلزم توسعه قابل توجهی پیش از کاربرد تجاری هستند. از طرف دیگر زمانیکه دارایی های غیر تکنولوژیکی کلیدی(دارایی های مکمل پایین دستی) مورد نیاز در دستیابی به ارزش حاصل از فناوری در مرحله تجاری مانند ظرفیتهای بازاریابی، تجهیزات فروش و تجربه مدیریتی و نظارتی، تحت کنترل شرکت های تثبیت شده می باشد و همچنین شرکتهای زایشی تحقیقاتی محور دارای دانش قبلی لازم در ساخت این دارایی ها باشند، انگیزه بیشتری برای کار انحصاری در بازار فناوری خواهند داشت. در غیر اینصورت دستیابی یه این دارایی های می تواند از طریق اکتساب یا اتحاد استراتژیک با صاحبان دارایی های انجام گیرد. فروش فناوری برای این نوع شرکتها به دلیل بیگانگی آنها با فنون بازاریابی سنتی و تجاری سازی و همچنین ریسک بالای آن در یافتن گیرندگان مناسب فناوری، دستیابی به منافع مورد انتظار خود، ایجاد مناسبترین استراتژی فروش و رهبری فرایند پیچیده مذاکره توجیه نخواهد داشت و بنابراین آنها تیمی متخصص خارج از شرکت را برای ساخت دارایی های مکمل مورد نیاز و تجاری سازی فناوری خود بکار می گیرند.
شرکت های کارآفرینی
(S99از منظر شرکت های با ماهیت کارآفرینی و فناوری پیشرفته، نه تنها دارایی فکری سرمایه ارزشمندی را ارائه می کند بلکه در راستای افزایش خلق بازارهای ایده نیز خدمت می کند. و نتیجتاً موجب افزایش همکاری با شرکت های تثبیت شده (که در غیر اینصورت به نوآوری به عنوان یک تهدید می نگریستند) خواهد شد. این امر به عنوان فرصتی برای شرکت های تثبیت شده خواهد بود تا به انگیزه های بالا، خلاقیت و نوآوری خاص شرکت های کوچک دست بیابند.
دانشگاهها
(S65علاوه بر نقش سنتی دانشگاهها در آموزش دانشجویان و انجام تحقیقات پایه ای، راه های متعددی برای آنها وجود دارد تا اثر مثبتی بر اقتصاد منطقه خود داشته باشند که یکی از این راه ها انتقال دانش و فناوری و تجاری سازی آنهاست. در این راستا توجه به دو نکته قابل توجه می باشد که اولاً رویکردهای مختلف انتقال فناوری و تجاری سازی در دانشگاهها، اثرات مثبت مشابهی بر اقتصاد محلی دارد و موفقیت سیاست فناوری وابسته به نوع طرح های نهادی است که انتقال دانش و نواوری را ممکن می سازد. ثانیاً انتخاب طرح های نهادی در دانشگاهها مستلزم ارزیابی دقیق منطقۀ درحال فعالیت دانشگاه و شرایط موجود جهت توسعه اقتصادی است.
با بررسی مطالعات استدلال می شود که در مناطق در حال توسعه، طرح های سیاستی با حمایت بالا از سوی تعداد زیادی از سرمایه گذاران خطرپذیر و در نتیجه استراتژیهای تجاری سازی از بالا به پایین(شامل ایجاد دفتر انتقال فناوری به عنوان شرکت زایشی و ایجاد پارک فناوری) موجب توسعه اقتصادی خواهد شد، در حالیکه در مناطق توسعه یافته، طرح های سیاستی با حمایت پایین از سوی تعداد کمی از سرمایه گذاران خطرپذیر و در نتیجه استراتژیهای تجاری سازی از پایین به بالا(شامل انعقاد همکاری تحقیقاتی از سوی صنعت با دانشگاهها، پاسخ به احتیاجات لیسانس از سوی شرکتهای نیازمند، تحت حمایت قرار دادن مالکیت فکری و ایجاد ارزش بازاری برای اختراع جدید) توسعه اقتصادی را در برخواهد داشت. و نهایتاً اینکه جهت موفقیت سیاست انتقال فناوری دانشگاه تنها اعمال طرح های از بالا به پایین کافی نیست بلکه لازم است تا تغییرات واقعی فرهنگی در دانشگاه بوقوع بپیوندد.
تفسیر موضوعی:
با توجه به مطالب فوق، همانطور که در شکل زیر مشاهده می کنید؛ دارایی مکمل به عنوان عامل مؤثر بر قابلیت کسب و کار در تجاری سازی فناوری آن شناسایی شده است. از اینرو استراتژی مناسب شرکت های زایشی تحقیقاتی محور پیش از ورود به مرحلۀ تجاری و بازار و بدون نیاز به دارایی های مکمل جهت تولید فناوری، استراتژی لیسانس خواهد بود. از طرف دیگر، استراتژی مناسب برای شرکت های زایشی تحقیقاتی محور صاحب دارایی های مکمل مورد نیاز، تجاری سازی مستقل و استراتژی مناسب این نوع شرکت هایی که فاقد دارایی های مکمل مورد نیاز در مرحله تجاری و بازار هستند، استراتژی سرمایه گذاری مشترک و اتحاد استراتژیک خواهد بود.
در مورد دانشگاهها نیز استراتژی مناسب در مناطق در حال توسعه، تأسیس شرکت زایشی و در مناطق در حال توسعه، تحقیق و توسعه مشترک می باشد.
دوپاک و همکاران[۵۵] (۲۰۰۵)، نشان دادند که سرمایه گذاران دیدگاه ثابتی نسبت به سود دارند و تفاوت بین ویژگیهای اجزای تعهدی و نقدی سود را کاملاً تشخیص نمی دهند. در نتیجه، شرکت های با سطوح نسبتا بالای اقلام تعهدی، بازده سهام غیر نرمالی را به دست می آورند.
چان[۵۶] و همکاران (۲۰۰۶)، رابطه اقلام تعهدی را با بازده آتی سهام بررسی کردند و نشان دادند که شرکت های با اقلام تعهدی زیاد در دوره های بعد از گزارشگری اطلاعات مالی، بازده سهام آنها کاهش می یابد. این یافته نشان میدهد که سرمایه گذاران زمانی که به کیفیت پایین سود شرکت پی می برند، قیمت سهام آن را متناسب با این موضوع تعدیل می نمایند، اما این واکنش با تأخیر صورت می گیرد.
چان[۵۷] و دیگران (۲۰۰۶)، رابطه ارقام تعهدی (تفاوت بین سود و جریانهای نقدی) را با بازده آتی سهام بررسی و نشان دادند که شرکتهای با ارقام تعهدی زیاد در دوره بعد از گزارشگری اطلاعات مالی، بازده سهام آنها کاهش می یابد. یک تفسیر از این نتایج این است که شرکتهای با کیفیت سود پایین (یعنی شرکتهایی که ارقام تعهدی بالایی دارند) در دوره پس از گزارشگری سود، دچار افت بازدهی می شوند، زیرا سرمایه گذاران به مساله کیفیت سود پایین شرکتها پی می برند و قیمت سهام را متناسب با آن تعدیل میکنند. آنها این موضوع را به وسیله تفکیک اجزای ارقام تعهدی و نیز دسته بندی براساس ارقام اختیاری و غیراختیاری انجام داده و به نتایج مشابهی دست یافتند.
اگنوا[۵۸] (۲۰۰۸)، در پژوهش خود به بررسی رابطه بین کیفیت اقلام تعهدی با بازده سهام پرداخت و نشان داد که بین کیفیت اقلام تعهدی با بازده آتی سهام ارتباط منفی و معناداری وجود دارد.
هیرشلیفر و همکاران[۵۹] (۲۰۰۹)، به بررسی رابطه بین اقلام تعهدی و جریان های نقدی با اندازه بازده سهام پرداختند. طبق یافته های آنها ارتباط مثبت زیادی بین اندازه اقلام تعهدی با بازده سهام وجود دارد؛ ضمن اینکه بین اندازه جریان های نقدی با بازده سهام ارتباط منفی وجود دارد.
یو و لیسانا[۶۰] (۲۰۰۹)، در تحقیق خود نشان دادند که شرکت های با سطح اقلام تعهدی پایینتر نسبت به شرکت های دارای سطح اقلام تعهدی بالاتر دارای بازده سهام مورد انتظارکمتری هستند. آنها اظهار میدارند که این یافته ها با تحقیقاتی که نشان میدهد شرکت های دارای اقلام تعهدی کمتر ریسک بیشتری دارند، در تناقض است.
روگرز و بوسکیرک[۶۱](۲۰۰۹) اثرات پیش بینی سود مدیریت بر تغییرپذیری بازده بازار سهام را بررسی نمودند نتایج تحقیق آنها حاکی از آن است که پیشبینی سود با تغییرپذیری بازده بازار سهام رابطه معنیداری وجود ندارد.
در تحقیقی راجگوپال و ونکاتاچالام[۶۲] (۲۰۱۱) به بررسی رابطه کیفیت گزارشگری مالی و نوسانات بازده براساس مدلهای خاص ارزیابی بازده پرداخته اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که بین کیفیت گزارشگری مالی و نوسانات بازده همبستگی وجود دارد.
۲-۴-۲- تحقیقات انجام شده در داخل کشور
ظریف فرد (۱۳۷۸)، شناسایی عوامل موثر بر کیفیت سود شرکتهای ایرانی را مورد مطالعه قرار داده است. در این تحقیق با اشاره به اینکه در مورد قابلیت اندازه گیری کیفیت سود دیدگاه های متفاوتی وجود دارد و برخی آنرا به صورت کمی غیرقابل اندازه گیری می دانند یک چارچوب و الگویی از عوامل و عناصر مرتبط با ارزیابی کیفیت سود طراحی شده است. در این تحقیق ویژگیهای مطلوب و نامطلوب مرتبط با هر یک از عناصر تأثیرگذار بر کیفیت سود ارائه شده و تأکید شده است که کیفیت سود خالص گزارش شده هر شرکت در هر زمان خاص تابعی از میزان و درجه ویژگیهای مطلوب و نامطلوب حسابداری و مالی اجزای تشکیل دهنده سود خالص دخیل در کیفیت سود است، که این نیز تابعی از برداشتها و دیدگاه های شخصی هرتحلیلگر و سایر استفاده کنندگان است.
قائمی و همکاران (۱۳۸۷)، در تحقیقی نشان دادند که بین بازده سهام شرکت هایی که اقلام تعهدی آنها به بیشترین و کمترین میزان گزارش می شود، اختلاف معناداری وجود دارد.
قائمی و همکاران (۱۳۸۲)، تاثیر هموارسازی سود بر بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را مطالعه کردند یافته های تحقیق حاکی از آن است که هموارسازی اثری بر بازده های غیرعادی شرکتها ندارد و لیکن عامل صنعت توأم با هموارسازی بر بازده های غیرعادی شرکتها مؤثر است. هموارسازی و اندازه تواما” بر بازده های غیرعادی بی اثر بوده ولی هموارسازی و افزایش سرمایه را توامًا می توان عاملی مؤثر بر بازده های غیرعادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران دانست و در نهایت اینکه تأثیر هموارسازی سود بر بازده های غیرعادی شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران ضعیف است.
ثقفی و کردستانی (۱۳۸۳)، بررسی و تبیین رابطه بین کیفیت سود و واکنش به تغییرات سود نقدی را مورد مطالعه قرار داده اند آنها با بررسی ۵٠ شرکت در بین سالهای٧٠ تا ٨١ از سه تعریف رابطه جریان نقدی عملیاتی و سود و اجزای سود، قابلیت پیش بینی سود و پایداری سودهای گزارش شده برای اندازه گیری کیفیت سود شرکتها استفاده کرده اند. بر مبنای تعریف اول آنها نشان داده اند که واکنش بازار به افزایش سود نقدی شرکتها بر خلاف پیش بینی مثبت است. بر مبنای تعریف دوم از کیفیت سود واکنش بازار به کاهش سود نقدی شرکتها مطابق با پیش بینی مثبت است و برمبنای تعریف سوم، بازده غیرعادی (انباشته) سهام با افزایش(کاهش) سود نقدی و سود غیرمنتظره افزایش)کاهش) می یابد.
خوش طینت و اسماعیلی (۱۳۸۳)، به بررسی ارتباط کیفیت سود و بازده سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. در این پژوهش چهار فرضیه مورد بررسی قرار گرفت. در این فرضیه ها کیفیت سود، حجم معوقات، اجزای اختیاری و غیراختیاری معوقات بعنوان متغیر مستقل و بازده سهام به عنوان متغیر وابسته می باشد. بررسی فرضیه های تحقیق به کمک تجزیه و تحلیل رگرسیون در دوره زمانی ۱۳۸۳– ۱۳۷۹ نشان می دهد که رابطه ضعیفی بین کیفیت سود و بازده سهام وجود دارد.
خواجوی و ناظمی (۱۳۸۴)، ارتباط بین کیفیت سود و بازده سهام با تاکید بر نقش ارقام تعهدی در بورس اوراق بهادار تهران را مورد تحقیق قرار دادند. براساس یافته های تحقیق میانگین بازده سهام شرکتها، تحت تاثیر میزان ارقام تعهدی و اجزای مربوط به آن قرار نمی گیرد. به عبارت دیگر نمی توان پذیرفت که بین میانگین بازده شرکتهایی که ارقام تعهدی آنها به کمترین و بیشترین میزان گزارش می شود، اختلاف معنی داری وجود دارد.
اعتمادی و ایمانی (۱۳۸۶)، به بررسی رابطه بین کیفیت سود و بازده سهام با بهره گرفتن از جمع آوری و تحلیل شاخص های مختلف کیفیت سود پرداختند. نتایج تحقیق حکایت از آن دارد که روابط شاخی های سود ناخالص، هزینه مدیریت فروش، بازده سرمایه به کار گرفته شده و تحقق نقدینگی با بازده سهام در سطح ۹۵ درصد معنادار بوده، حال آنکه این رابطه برای شاخص های حساب های دریافتنی، ارزش مطلق معوقه های کل، اجزای غیرعملیاتی سود، نسبت سرمایه گذاری مجدد دارایی های سودآور، تحقق سود، محافظه کاری، موجودی و نقدینگی عملیاتی معنادار نبوده است.
ایزدی نیا و نظرزاده (۱۳۸۸)، به بررسی ارتباط کیفیت سود و بازده سهام در شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. این پژوهش به دنبال ارائه معیارهای مناسب اندازه گیری کیفیت سود و رابطه آن با بازده سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این تحقیق به منظور دست یابی به شاخص جامع اندازه گیری کیفیت سود به مطالعه پانزده مورد از تحقیقات اخیر پرداخته شد و ده معیار مشترک انتخاب گردید که اولاً مورد توافق بیشتر پژوهشگران و ثانیاً قابل بررسی در بورس اوراق بهادار تهران باشد. فرضیه تحقیق مبنی بر وجود رابطه مستقیم بین کیفیت سود (متغیر مستقل) و بازده سهام مطرح شد و در سه سطح کیفیت سود زیاد، متوسط و کم ارتباط آن با بازده سهام مورد سنجش قرار گرفت. بررسی فرضیه های تحقیق به کمک تجزیه و تحلیل رگرسیون نشان می دهد که بین بازده سهام و کیفیت سود در دوره زمانی ۱۳۸۵- ۱۳۸۰ در سطوح مختلف زیاد، متوسط و کم رابطه وجود دارد و نتیجه گیری می شود که سرمایه گذاران به کیفیت سود توجه دارند و تغییرات قیمت سهام و به تبع آن بازده سهام تحت تأثیر معیار کیفیت سود قرار می گیرد و ارتباط خطی قابل تأیید است.
نمازی و محمدی (۱۳۸۹)، به بررسی کیفیت سود و بازده شرکت های خانوادگی و غیرخانوادگی پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. نتایج نشان می دهد که بین کیفیت سود مبتنی بر نسبت وجه نقد عملیاتی به سود خالص و همچنین نسبت انحراف معیار سود عملیاتی به انحراف معیار وجه نقد عملیاتی در شرکت های خانوادگی و شرکت های غیرخانوادگی تفاوت معناداری وجود ندارد. افزون بر این بین میانگین بازده سهام شرکت های خانوادگی و شرکت های غیرخانوادگی تفاوت معناداری وجود ندارد.
مشایخی و همکاران (۱۳۸۹)، به بررسی ارتباط مخارج سرمایه ای، اقلام تعهدی و بازده سهام پرداختند. این تحقیق “نابهنجاری اقلام تعهدی (اثر اقلام تعهدی بر بازده سهام)"، “نابهنجاری مخارج سرمایه ای (اثر مخارج سرمایه ای بر بازده سهام)” و بهبود عملکرد سهام با به کارگیری همزمان هر دو نابهنجاری در بازار سرمایه ایران را بررسی می کند. این موضوع از طریق بررسی عملکرد پرتفوهای تشکیل شده روی مخارج سرمایه ای و اقلام تعهدی، با بهره گرفتن از سه مقیاس مختلف از بازده، آزمون می شود. بر اساس نمونه ای متشکل از ۴۸۰ سال- شرکت از بین شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های ۱۳۸۶-۱۳۸۰ ، نتایج حاکی از آن بود که نابهنجاری مخارج سرمایه ای و نابهنجاری اقلام تعهدی در بازار سرمایه ایران وجود دارد و از هم مجزا هستند، اگرچه این دو نابهنجاری ممکن است به طرق مختلف با هم مربوط باشند. نتایج حاکی از آن است که بعد از کنترل کردن برای سه عامل ریسک فاما- فرنچ، سرمایه گذاران با به کارگیری همزمان دو نابهنجاری به جای فقط استفاده از یک نابهنجاری، بازده های بالاتری کسب می کنند.
حقیقت و پناهی (۱۳۹۰)، به بررسی رابطه کیفیت سود و بازده آینده سهام در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران پرداختند. برای ارزیابی کیفیت سود از دو معیار نسبت .جه نقد حاصل از عملیات به سود عملیاتی و حجم اقلام تعهدی استفاده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که در سطح کلی داده ها، بین کیفیت سود و عوامل آن با بازده آینده سهام شرکتها رابطه معناداری وجود ندارد ولی با بررسی داده ها در سطوح مختلف کیفیت سود، یافته های تحقیق در آزمون فرضیات دوم، سوم و چهارم و در سطوح متوسط و پایین کیفیت سود، بیانگر روابط معناداری بین متغیرهای مربوط است.
سدیدی و همکاران (۱۳۹۰)، به بررسی محافظه کاری حسابداری و تأثیرکیفیت سود بر بازده داراییها و بازده سهام پرداختند. این تحقیق به منظور کمک به سرمایه گذاران و سایر استفاده کنندگان در فرایند تصمیم گیری، درجه محافظه کاری برکیفیت سود و نرخ بازده را مورد ارزیابی قرار می دهد. نتایج حاکی است که شاخص کیفیت سود معرفی شده بر مبنای شاخص محافظه کاری می تواند بخشی از تفاوت نرخ بازده داراییهای عملیاتی و نرخ بازده سهام جاری را با سال بعد بیان کند؛ به عبارتی واحدهای اقتصادی که روش های محافظه کارانه را اعمال می کنند، می توانند با تغییر سرمایه گذاری در داراییهای عملیاتی، کیفیت سود واحد را تغییر دهند.
۲-۶- خلاصه فصل
در فصل حاضر ابتدا مبانی نظری و تئوری های حاکم بر کیفیت سود و تغییرپذیری بازده سهام تشریح شد، سپس ارتباط بین متغیرها به صورت نظری بیان گردید و نهایتا گزیده ای از تحقیقات داخلی و خارجی مرتبط با موضوع تحقیق اشاره شده است.
فصل سوم:
روش شنـاسی تحقیـق
رئوس مطالب: |
۳-۱- مقدمه
پایه هر دانشی، روش شناخت آن است و اعتبار و ارزش قوانین هر علمی به روش شناختی مبتنی بوده که در آن علم به کار میرود. بنابراین دستیابی به هدفهای تحقیق میسر نخواهد بود مگر زمانی که جستجوی شناخت با روش شناسی[۶۳] درست صورت پذیرد (خاکی ،۹۳،۱۳۸۴).
روش تحقیق مجموعهای ازقواعد، ابزارها و راه های معتبر(قابل اطمینان) ونظام یافته برای بررسی واقعیتها، کشف مجهولات ودستیابی به راه حل مشکلات است(همان منبع،۲۰۱).در این فصل در ارتباط با فرضیههای تحقیق، جامعه و نمونه آماری، قلمرو زمانی و مکانی تحقیق، روش تحقیق، روشهای جمع آوری اطلاعات و دادهها، متغیرهای تحقیق و نحوه محاسبه آنها و معرفی مدلهای تحقیق و روش های آزمون فرضیهها بحث خواهد شد.
دادگاه کیفری یک به سبب شدت مجازات جرایم ذیل از تعدد قاضی بهرهمند است. با حضور رئیس و دو مستشار و در غیاب رئیس با حضور سه مستشار تشکیل می شود در این حالت ریاست دادگاه بر عهده مستشاری است که سابقه قضایی بیشتری دارد. (ماده۲۹۶ قانون جدید آیین دادرسی کیفری)
جرایمی موضوع (ماده ۳۰۲) که در صلاحیت دادگاه کیفری یک میباشد و در نتیجه تحقیقات مقدماتی (به غیر از مواد (۳۰۶ و ۳۴۰) که به طور مستقیم در دادگاه انجام میگیرد.) بر عهده دادسرا است.
در ماده (۱۰۲) به عنوان یک اصل کلی تحقیق در جرایم زنا و لواط و سایر جرایم منافیعفت را ممنوع دانسته است مگر در مواردی جرم در مرئی و منظر عام انجام گیرد و یا دارای شاکی خصوصی باشد در این صورت تعقیب و تحقیق در دادگاه انجام می شود؛ یعنی قضات دادسرا نظیر بازپرس، دادستان و دادیار در جرایم حق انجام تحقیقات را ندارند. در مواردی که موضوع پرونده جرم لواط و زنا که مستلزم اعدام و رجم میباشد. انجام تحقیقات در صلاحیت دادگاه کیفری یک میباشد. این جرایم که از نوع جرایم مهم میباشد تشکیل پرونده شخصیت در آنها توسط قضات دادگاه کیفری یک انجام می شود.
در این قسمت بجاست که در مورد دادگاه نظامی یک، بحث کنیم. صلاحیت دادگاه نظامی یک، تابع صلاحیت دادگاه کیفری یک میباشد. یعنی با توجه به اهمیت جرم و میزان مجازات دادگاه نظامی یک به همان جرایمی رسیدگی می کند که در دادگاه کیفری یک از حیث میزان مجازات رسیدگی خواهد کرد از نظر صلاحیت به نوع جرایم، در یک طرح جداگانه ای با عنوان «آییندادرسی نیروهای مسلح» تعیین تکلیف گردیده است. صلاحیت دادگاه نظامی یک در مورد تشکیل پرونده شخصیت تابع صلاحیت دادگاه کیفری یک میباشد. انجام تحقیقات مقدماتی در مورد جرایم مهم که در صلاحیت دادگاه نظامی یک میباشد در نتیجه تشکیل پرونده شخصیت افراد نظامی توسط قضات دادگاه نظامی یک انجام می شود.
گفتار دوم: تشکیل پرونده شخصیت با توجه به جرایم اطفال و نوجوانان
با تصویب قانون جدید آییندادرسی کیفری، قانونگذار در کنار دادگاههای کیفری یک و دو، انقلاب و نظامی یک و دو که دادگاههای تخصصی جزایی هستند تشکیل دادگاههای اطفال و نوجوانان را نیز به عنوان یک دادگاه مجزا مدنظر قرار داده است در تبصره ماده ۲۹۸ قانون جدید آییندادرسی کیفری آمده است دادگاه اطفال و نوجوانان در حوزه قضایی شهرستان تشکیل می شود و تا زمانی که در محل دادگاه اطفال و نوجوانان تشکیل نشده باشد به کلیه جرایم اطفال و نوجوانان به استثناء جرایمی که در صلاحیت دادگاه کیفری یک یا دادگاه انقلاب است در شعبه دادگاه کیفری دو یا دادگاهی که وظایف دادگاه کیفری را انجام میدهد رسیدگی می شود.
هرگاه در هنگام رسیدگی سن متهم از هجده سال تمام تجاوز نماید رسیدگی به اتهام وی در دادگاه اطفال و نوجوانان ادامه مییابد چنانچه قبل از شروع به رسیدگی سن متهم از هجده سال تمام تجاوز کند، رسیدگی به اتهام وی حسب مورد در دادگاه کیفری صالح صورت میگیرد در اینصورت متهم از کلیه امتیازاتی که در دادگاه اطفال و نوجوانان اعمال می شود برخوردار میگردد. (تبصره ۲ ماده ۳۰۴ قانون جدید آییندادرسی کیفری).
به موجب ماده ۶ حداقل قواعد استاندارد سازمان ملل برای دادرسی ویزه اطفال، قضات دادگاه اطفال باید به منظور اتخاذ روشهای مناسب منطبق با شخصیت اطفال و نوجوانان تحت پیگرد قضایی، صلاحیت و شایستگی لازم را داشته باشند. طبق ماده ۴۰۹ قانون جدید آییندادرسی کیفری بیان میدارد. «قضات دادسرای دادگاه اطفال و نوجوانان را رئیس قوه قضائیه از بین قضاتی که حداقل پنج سال سابقه خدمت قضایی دارند و شایستگی آنان را برای این امر با رعایت سن و جهات دیگر ازقبیل تاًهل، گذراندن دوره آموزشی و ترجیحاً داشتن فرزند محرز بداند، انتخاب می کند». قضات دادگاه اطفال و نوجوانان به منظور اتخاذ تصمیم، صدور حکم و در پیش گرفتن روشی در مورد اطفال بزهکار که سرانجام منجر به بازسازگاری کردن اجتماعی، هدایت و تعلیم و تربیت و پیشگیری از تکرار جرم آنان شود باید مسلط به حقوق و روانشناسی کودک، جامعه شناسی، روانشناسی جنایی و جرم شناسی باشند.[۶۶]
قاضی برای جلب اعتماد اطفال باید با متانت و خونسردی رأفت و عطوفت، صبر و حوصله علل و عوامل عدم انطباق اجتماعی را مورد بررسی قرار داده و پس از شناسایی علل بزهکاری و حالت خطرناک با رعایت منافع اجتماعی برای رفع مشکلات و اختلافات خانوادگی و فراهم نمودن وسایل اصلاح و تربیت و یا درمان آنان اقدام نماید. برای ایفای این نقش خطیر، قاضی اطفال بایستی از هر حیث شایستگی احراز مقام مذکور را دارا باشد و قاضی متخصص اطفال و نوجوانان باید در تمام مراحل دادرسی به خصوص تعقیب و تحقیقات مقدماتی، محاکمه و یا مجازات باید صلاحیت اتخاذ تصمیم و صدور احکام مقتضی را داشته باشد تا حقوق اطفال محفوظ و اجرای مجازات و یا روشهای منطبق با شخصیت آنان امکان پذیر گردد.[۶۷]
بند اول: جرایم موضوع ماده (۳۰۲)
بر اساس ماده ۲۸۶ قانون جدید آییندادرسی کیفری، اگر اطفال و نوجوانان مرتکب یکی از جرایم موضوع ماده ۳۰۲ که مجازات آنها سلب حیات، قطع عضو، حبس ابد و یا تعزیر درجه چهار و بالاتر شوند رسیدگی به این جرایم ارتکابیافته از سوی اطفال و نوجوانان در دادگاه کیفری یک به عمل می آید. مطابق ماده ۳۱۵ قانون فوقالذکر که بیان میدارد: «در صورتی که اطفال و نوجوانان مرتکب یکی از جرایم مشمول صلاحیت دادگاه کیفری یک یا انقلاب شوند، به جرایم آنان در دادگاه کیفری یک ویژه رسیدگی به جرایم اطفال و نوجوانان رسیدگی می شود و متهم از کلیه امتیازاتی که در دادگاه اطفال و نوجوانان اعمال می شود، بهرهمند میگردد.»
تبصره ۲ ماده ۳۱۵، مقر میدارد «حضور مشاوران با رعایت شرایط مقرر در این قانون، برای رسیدگی به جرایم اطفال و نوجوانان در دادگاه کیفری یک ویژهی رسیدگی به جرایم آنان الزامی است». این تبصره اشاره به ضرورت استفاده از مشاوران دادگاه دارد که همراهی این نهادها با نهادهای قضایی به کارایی نظام دادرسی اطفال و نوجوانان بزهکار کمک می کند. قاضی ناچار است که برای پیدا کردن جهات عدم تطبیق و ناسازگاری به مسائل اجتماعی، پزشکی و روانی توجه نماید از طرف دیگر عوامل تشکیل دهنده شخصیت یعنی عوامل محیط فیزیکی، اجتماعی و روانی هر یک به نسبت معینی در ایجاد انحراف و ناسازگاری طفل شرکت دارند. در حقیقت درک تمام علل بزهکاری خارج از حدود توانایی مرجع قضایی است. باید مطابق قانون از وجود متخصصین صلاحیتداراستفاده نماید.
در مجموع وجود این مشاوران در کنار قضات کیفری دادگاه اطفال و نوجوانان جهت مساعدت در امور حقوقی و کیفری به آنان نمی باشد؛ بلکه هدف قانونگذاراستفاده از مشاوران و متخصصان امور مربوطه جهت بررسی پرونده شخصیت و یاری دادگاه در صدور حکمی متناسب با شخصیت طفل یا نوجوان، با همان حساسیت و ظرافت است. اینکه این مشاوران، قاضی را در مسیر عدالت یاری رسانند تا وی به مدد اصل تفریدکیفر که قانونگذار مشخصاً آن را پذیرفته است به صدور حکم بپردازد. مشاوران دادگاه اطفال و نوجوانان را از بین متخصصان علومتربیتی، روانشناسی، جرم شناسی، مددکاری اجتماعی، دانشگاهیان و فرهنگیان آشنا به مسائل روانشناختی و تربیتی کودکان و نوجوانان اعم از شاغل و بازنشسته انتخاب میشوند. (ماده ۴۱۰ قانون جدید آییندادرسی کیفری).
با توجه به مطالب گفته شده سوال مطرح شده در این زمینه این است که دستور تشکیل پرونده شخصیت برای اطفال و نوجوانان زیر ۱۵ و بین ۱۵ تا ۱۸ سال توسط چه مرجع صالحی صادر می شود؟
در جرایم موضوع ماده ۳۰۲ تشکیل پرونده شخصیت برای هر دو رده سنی، زیر ۱۵ و ۱۵ تا۱۸ سال در دادگاه کیفری یک ویژه اطفال تشکیل می شود تحقیقات مقدماتی این نوع جرایم نیز توسط همین دادگاه انجام میگیرد در نتیجه پرونده شخصیت توسط مقامات قضایی این دادگاه تشکیل می شود.
بند دوم: جرایم تعزیری درجه ۵ و ۶
در قانون جدید آییندادرسی کیفری، تشکیل پرونده شخصیت درباره اطفال و نوجوانان علاوه بر جرایم تعزیری درجه ۱تا ۴ که در بالا به آنها پرداختیم در جرایم تعزیری درجه ۵ و ۶ هم الزامی شده است که عبارتند از:
درجه ۵
- حبس بیش از دو تا پنج سال
- جزای نقدی بیش از هشتاد میلیون (۸۰٫۰۰۰٫۰۰۰) ریال تا یکصد و هشتاد میلیون (۱۸۰٫۰۰۰٫۰۰۰) ریال
- محرومیت از حقوق اجتماعی بیش از پنج تا پانزده سال
- ممنوعیت دائم از یک یا چند فعالیت شغلی یا اجتماعی برای اشخاص حقوقی
- ممنوعیت دائم از دعوت عمومی برای افزایش سرمایه برای اشخاص حقوقی
درجه ۶
- حبس بیش از شش ماه تا دو سال
- جزای نقدی بیش از بیست میلیون (۲۰٫۰۰۰٫۰۰۰) ریال تا هشتاد میلیون (۸۰٫۰۰۰٫۰۰۰) ریال
- شلاق ازسی و یک تا هفتاد و چهار ضربه و تا نود و نه ضربه در جرائم منافی عفت
- محرومیت از حقوق اجتماعی بیش از شش ماه تا پنج سال
قانونگذار ما اگر چه در الزامی کردن پرونده شخصیت در جرایم اطفال و نوجوانان ماده۳۰۲ و جرایم درجه ۵ و ۶ تعزیری، گامی مثبت برداشته است. اما در جرایم تعزیری درجه۷ و ۸ به تشکیل پرونده شخصیت هیچ اشارهای نکرده است. حال با وجود نص صریح ماده ۱۸ قانون مجازات اسلامی ۹۲ که برای نخستین بار ضمن تعریف تعزیر، اصل فردیکردن تعزیرات را مورد توجه قرار داده است؛ قضات مکلفند در صدور احکام تعزیری بر طبق مقررات قانونی عمل نمایند. اما در کنار این موضوع به آنها تکلیف شده است که در صدور این نوع از مجازاتها وضعیت عمومی و خاص مجرم و سایر اوضاع و احوال را مورد توجه قرار دهند و با توجه به این موارد اقدام به صدور حکم تعزیری نمایند.
چالشی که در اینجا وجود دارد این است که که در تمام جرایم تعزیری باید شخصت متهم یا مجرم را مدنظر بگیریم که مقنن به طور ضمنی اشاره به تشکیل پرونده شخصیت در تمام جرایم را دارد با وجود این ماده، قانونگذار کیفری تنها در جرایم درجه ۱ تا ۶ تشکیل پرونده شخصیت را الزامی کرده است. بهتر بود قانونگذار با توجه به ماده ۱۸ قانون مجازات اسلامی تشکیل پرونده شخصیت را در تمام جرایم الزامی میکرد. زیرا ارتکاب این جرایم خرد و کوچک در بزهکاران اغلب اتفاقی است و اگر این جرایم مورد شناخت و درمان قرار نگیرند از بزهکار ابتدایی یک ابر بزهکار میسازد. در واقع میتوان گفت بسیاری از تکرار کنندگان جرم و مجرمان حرفهای در نتیجه تصمیم ناصواب قاضی و واکنش نسنجیدهی دستگاه عدالت قضایی به وضع کنونیشان در افتادهاند چه بسا اگر پرونده شخصیت در مجرمان اتفاقی تشکیل میشد با توجه به پرونده شخصیت با این مجرمان اتفاقی برخوردی مناسبتر میشد و هرگز جرم و جنایت را پیشهی خود نمیساخت.
الف- دادگاه اطفال
به منظور تاًمین هدف مقدس حمایت از منافع و مصالح عالیه کودکان و نوجوانان معارض با قانون، لیکن با توجه به دستاوردهای علوم جنایی و جرم شناسی و توصیه اسناد بین المللی، در نظام دادرسی غالب کشورها، دادگاه ویژه اطفال با صلاحیت اختصاصی رسیدگی با اتهامات اطفال و نوجوانان تشکیل شده است[۶۸]
از آنجا که رسیدگی افتراقی به جرایم اطفال و نوجوانان در اغلب جوامع انسانی پذیرفته شده است. و سن متهم اقتضای رسیدگی ویژهای را می طلبد که بیشتر در جهت اصلاح و تربیت یا درمان حرکت می کند. قاضی دادگاه اطفال عامل مؤثری است که می تواند در جهت اصلاح و بازگشت اطفال بزهکار به زندگی طبیعی و یا ادامه بزهکاری کمک کند. قضاوت دادگاه اطفال اگر عادلانه و مشفقانه نباشد می تواند کودک را به انتقامجویی و ارتکاب جرایم بیشتر تشویق کند. صفات لازمه قاضی دادگاه اطفال علاوه بر تحصیلات قضایی و مطالعات روانشناسی، باید کسی باشد که به این شغل و بهبودی وضع کودکان عشق و علاقهای خاص داشته و قادر به درک مشکلات و ناراحتیهای بیشمار آنان باشد.[۶۹]
(تبصره ۱ ماده ۲۸۵ قانون جدید آییندادرسی کیفری) انجام تحقیقات در خصوص کلیه جرایم ارتکابی اطفال را با دادگاه اطفال دانسته و مقرر میدارد: «تحقیقات مقدماتی تمامی جرایم افراد زیر ۱۵ سال به طور مستقیم در دادگاه اطفال و نوجوانان به عمل می آید و دادگاه مذکور کلیه ی وظایفی را که طبق قانون بر عهده ظابطان دادگستری و دادسرا انجام میدهد». به این ترتیب در جرایم ارتکابی اطفال، صرفنظر از نوع جرم و شدت مجازات آن انجام تحقیقات مقدماتی با دادگاه اطفال است و قضات دادسرا و نیز ظابطان دادگستری حق انجام تحقیقات را ندارند. با توجه به مطالب گفته شده تشکیل پرونده شخصیت در اطفال زیر ۱۵ سال هم در این دادگاه توسط قاضی اطفال انجام میگیرد.
ب - دادسرای ویژه نوجوانان
قانونگذار در این قانون بر خلاف قانون سابق، دادسرای تخصصی ویژه اطفال و نوجوانان پیش بینیکرده که در معیت دادگاه اطفال تشکیل می شود و سرپرستی آن بر عهده یکی از معاونین دادستان بوده و با حضور یک یا چند بازپرس به کار خود ادامه میدهد. تحقیقات مقدماتی جرایم افراد ۱۵ تا ۱۸ سال در این دادسرای تخصصی به عمل می آید. مگر جرایم آنان از نوع جرایم موضوع مواد ۳۰۶ و ۳۴۰ این قانون که به طور مستقیم از سوی دادگاه صورت میگیرد. (ماده ۲۸۵ قانون جدید آییندادرسی کیفری).
اطفال و نوجوانان بین ۱۵ تا ۱۸سال که مرتکب یکی از جرایم تعزیری درجه ۵ و ۶ فوق الذکر شوند در قانون جدید به طور صریح تحقیقات مقدماتی این افراد را بر عهده دادسرا ویژه نوجوانان گذاشته است. انجام این تحقیقات مقدماتی در خصوص جرایم نوجوانان بر عهده بازپرس و در برخی موارد بر عهده دادگاه است و در هر حال دادستان، دادیاران و ضابطین حق انجام تحقیقات را ندارند. وجود یک دادسرای تخصصی مستلزم برخورد تخصصی و متناسب با شخصیت اطفال و نوجوانان است. فلسفه ایجاد این دادسراها برخورد متفاوت با اطفال و نوجوانان در برابر بزرگسالان میباشد. به دلیل اینکه خصوصیات جسمی و روانی این افراد است که به علت عدم رشد عقلانی، از نظر حقوقی در وضعی متمایز از بزرگسالان قرار گرفته و اصولاً به عنوان غیر مسئول شناخته می شوند بدین معنی قانونگذاری برای رسیدگی به جرایم ارتکابی توسط صغار، دادگاههای و دادسرای اختصاصی و مراجع قضایی و اداری خاصی تجویز نموده است. این نوع تصمیمات قضایی و نحوه اصلاح و تربیت بزهکاران اطفال و نوجوانان، تقریباً با بزرگسالان متفاوت بوده وآییندادرسی ویژ ه ای چه از نظر کیفی و چه از نظر مدنی برای آنها پیش بینی شده است.[۷۰]
و این اقدام قانونگذار یکی از مصادیق اصل تفرید کیفری با توجه به سن و شخصیت بزهکار است. حال اینکه تشکیل پرونده شخصیت در مورد این گروه سنی بین ۱۵ تا ۱۸ در جرایم تعزیری ۵ و ۶ در دادسرای ویژه نوجوانان توسط پازپرس انجام می شود. که تحقیقات انجام شده در راستای اصل تفرید کیفری متناسب با شخصیت متهم یا مجرم انجام گیرد.
گفتار سوم: مولفههای موثر در تشکیل پرونده شخصیت
با توجه به اهمیت نقش متهم یا مجرم در فرایند کیفری به منظور پی بردن به زوایای شخصیت او تشکیل پرونده شخصیت در کنار پرونده کیفری از ضروریات دادرسی عادلانه محسوب می شود عوامل مهمی چون سن، جنس، بررسی سابقه شخصی و کیفری مجرم و موقعیت اجتماعی و شغل و… از مؤلفه های لازم برای تشکیل پرونده شناسایی شخصیت به حساب میآیند در این گفتار مورد بررسی قرار میدهیم.
بند اول: سن
جرم پدیدهای اجتماعی و بسیار پیچیده که تحولات آن متأثر از عوامل درونی و بیرونی است یکی ازعوامل درونی مؤثر در ارتکاب جرم سن است. چرا که در هر سنی فرد با توجه به بلوغ فکری، تجارب شخصیتی و مرحله زندگی برداشتی خاص از مفاهیم فردی و اجتماعی دارد و تحت تأثیر آن مقطع سنی با مسائل برخورد مینماید. به همین دلیل است که بزهکاری با شرایط سنی از لحاظ کمی و کیفی متحول و متغیر میگردد[۷۱]. سن به طور مستقیم و. غیر مستقیم تأثیری شگرف و عظیم در فراوانی و شکل جرائم دارد امروزه رابطه جرائم و سن آدمی در جرم شناسی ثابت گردیده است. نرخ بزهکاری در یک دوره از زندگی انسان افزایش مییابد سپس رو به کاهش میرود.[۷۲]
آنچه مسلم است این است که با بالا رفتن سن به تدریج خطر ارتکاب جرم و محکومیت نیز کاهش پیدا می کند ولی بزهکاری در تمام ادوار وجود دارد و سن هیچ مغایرتی با ارتکاب بزه ندارد. هرچند که نوع جرائم ،چگونگی ارتکاب آنها و انگیزه و هدف شخصی از ارتکاب آنها تفاوت می کند. به طوریکه جرایمی از قبیل ضرب و جرح، هتک ناموس به عنف و سرقت اتومبیل بیشتر از ناحیه جوانان ارتکاب مییابد در جوانی به دلیل اینکه روابط عاطفی شدید است و از طرف دیگر آنان در ارتکاب جرائم احساس می کنند اگر تعدادشان زیاد باشد نتیجه گیری بیشتر و احتمال دستگیری و مجازاتشان کمتر است و به همین دلیل بزهکاری این طبقه پدیدهای گروهی است که با بالا رفتن سن احتیاج به عملیات جنایی به صورت دسته جمعی نیز کاهش پیدا می کند.[۷۳] در این راستا باید بین بزهکاری اطفال و بزرگسالان قائل به تفاوت شد. مهمترین عاملی که جرائم اطفال و نوجوانان را از نظر بزهکاری بزرگسالان جدا می کند عامل سنی است.
ارتکاب جرم توسط اطفال و نوجوانان نشان از نوعی استعداد و ظرفیت نقض اوامر و نواهی قانونگذار بوده که نیازمند برخوردی مناسب است. اطفال و نوجوانان در سن رشد و یادگیری قرار دارند و هرگونه برخورد نسنجیده موجب می شود این رفتارها در آنها پایدار و مستمر شود؛ بنابراین برخورد با این گروه بایستی متمایز از گروه بزرگسالان شود و اقداماتی صورت میگیرد باید جنبه پیشگیرانه و بازپرورانه داشته باشد. قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ با تدریجی کردن سن مسئولیت کیفری و پیش بینی کیفرهای متنوع برای هر گروه سنی گام مهمی در شناسایی سن بعنوان یکی از مولفههای موثر در تشکیل پرونده شخصیت برداشته است. در این قانون اطفال زیر ۹ سال شمسی به طور کلی فاقد مسئولیت کیفری هستند و هیچ خطاب کیفری متوجه آنان نمی شود و آنان وارد سیستم کیفری نمیشوند. در مورد اطفال ۹ تا ۱۵ سال قاضی با تشکیل پرونده شخصیت و تحقیق و بررسی در اوضاع و احوال و شخصیت آنان اقدام به صدور حکم مینماید. قاضی دادگاه با توجه به سن آنان مجازاتی را اتخاذ می کند که در اصلاح و تربیت و پیشگیری از تکرار جرم مؤثر باشد. بر اساس تبصره ۲ ماده ۸۸ قانون مجازات اسلامی که بیان میدارد: در صورتیکه طفلی سن او ۹ تا ۱۲ سال باشد و مرتکب یکی از جرایم موجب حد یا قصاص گردد به اقداماتی مانند تسلیم به والدین و نصیحت به وسیله قاضی دادگاه و در صورتی که سن او از ۱۲ تا ۱۵ سال قمری باشد به اخطار و تذکر و گرفتن تعهد کتبی به عدم تکرار جرم یا سه ماه تا یک سال حبس در کانون اصلاح و تربیت محکوم می شود. هم چنین در مورد نوجوانانی که در زمان ارتکاب جرم ۱۵ تا ۱۸ سال سن دارند در صورت ارتکاب شدیدترین جرایم تعزیری به حداکثر پنج سال حبس در کانون محکوم میشوند. (ماده ۸۹ قانون مجازات اسلامی)
بر اساس تبصره ۲ ماده ۸۹ قانون فوق، قاضی دادگاه می تواند با توجه به وضعیت و شخصیت متهم و نوع جرم ارتکابی، به جای صدور حکم به مجازات نگهداری کانون از سه ماه تا پنج سال یا جزای نقدی حداکثر چهار میلیون ریال و یا خدمات عمومی رایگان به اقامت در منزل در ساعاتی که دادگاه معین می کند یا به نگهداری در کانون در دو روز آخر هفته حکم دهد. قاضی در هنگام صدور حکم به اخلاق و رفتار و شخصیت نوجوان توجه نماید و پیش بینی کند فرد نوجوان با این روش اصلاح و درمان می شود و به دامان اجتماع برمیگردد. که ضرورت تشکیل پرونده شخصیت را میرساند.
بر اساس ماده۹۱ قانون مجازات که مقرر میدارد: افراد زیر ۱۸ سال که مرتکب حدود و قصاص میشوند. دادگاه در بررسیهای خود پیرامون شخصیت طفل و نوجوان دریابد که ماهیت فعل ارتکابی و یا حرمت آن را درک نمیکند و یا به کمال رشد عقلی نرسیده باشد. قاضی در راستای اصل فردی کردن مجاراتها می تواند با توجه به اوضاع و احوال نوجوان و بررسی پرونده شخصیت او در مورد رشد عقلی و میزان درک نوجوان از ارتکاب جرم موجب حدود یا قصاص تحقیقات لازم را انجام دهد و حتی از نظر پزشک قانونی بهره گیرد و چنانچه مشخص شود او ماهیت آنچه انجام داده است را درک نمیکند و حرمت آن عمل برایش قابل فهم نبوده وحتی پا را فراتر نهاده، اگر شبهه در کمال عقل نوجوان برایش ایجاد شود می تواند با توجه به سن نوجوان، به مجازاتی که برای افراد نابالغ تعیین شده است مجازات شود. بنابراین قاضی دیگر در مورد نوجوانان، به صرف احراز بلوغ جنسی حکم به حد و قصاص نمیدهد. احراز علم به حرمت باید مورد توجه قرار گیرد امری روانشناسانه است و مستلزم نظر کارشناس میباشد.
آنچه ذکر شد دلایلی است که مقوله بررسی میدان مغناطیسی را به مقوله ای ارزشمند و قابل سرمایه گذاری مالی و زمانی تبدیل می کند . در عین حال به مسئله انجام تست و آزمایش اندرکنشهای اجزاء مختلف ماهواره با میدان مغناطیسی ، ارزش و اهمیتی صد چندان می دهد .
اما بدیهی است که برای تست عملکرد اجزاء تحت تأثیر میدان مغناطیسی ، باید بتوانیم میدانی قابل کنترل و در عین حال قابل پیش بینی بسازیم . بنابر آنچه در فصل اول تحت عنوان ” ماهیت و ذات میدان مغناطیسی و روابط حاکم بر آن ” مورد بحث و بررسی قرار می گیرد ؛ خواهیم دید که میدان مغناطیسی کمیتی برداری و در عین حال بسیار حساس است که با تغییر مکانی جزئی ، اندازه و راستای آن به شدت تغییر می کند و همین مسئله کار با آن را دشوار و در عین حال ظریف می سازد . در علم فیزیک ( در حال حاضر و در دنیای مواد نرمال ) تنها یک وسیله وجود دارد که این توانایی را دارد که میدانی یکنواخت و قابل پیش بینی در محدوده ای کوچک از فضا را تولید کند که ” پیچه های هلمهولتز ” خوانده می شود . به بیان دیگر چنین می توان گفت که :
برای تست تأثیرگذاری میدان بر ماهواره در وحله اول باید میدانی قابل کنترل و پیش بینی تولید کرد که با توجه به نیاز ما قابل تغییر باشد .
در وحله دوم برای تولید میدانی که در بالا توصیفات آن ذکر شد نیاز است تا پیچه های هلمهولتز ساخته شود .
در واقع بررسی میدان مغناطیسی زمین ، شبیه سازی آن و بررسی تأثیرات آن بر ماهواره نیازهایی بودند که به عنوان مبنای اصلی بحث این پایان نامه مطرح هستند . عواملی که موجب شدند تا عنوان “طراحی و ساخت شبیه ساز میدان مغناطیسی[۴]” برای پایان نامه پیش روی شما انتخاب و تصویب شود .
شاید اگر بگویم دو ترم آغازین در مقطع کارشناسی ارشد سخت ترین دوران تحصیلم بوده است گزاف نگفته باشم اما اکنون با تمام وجود می بینم و احساس می کنم که انتخاب اشتباهی نکرده ام .
خط سیر و روال فصول گزارش پایان نامه
در مورد یک کار عملیاتی المانهای مختلفی وارد بحث می شوند که گاه نیاز به بررسی مطالعاتی و یا نیاز به کار عملیاتی و گاه نیاز به هر دو این موارد دارند . در این گزارش نیز چنین نگاهی حاکم است و سعی شده تا تک تک المانهای مؤثر در انجام پروژه تک تک تفکیک شده و بررسی های تئوریک و کارهای عملیاتی انجام شده بر آن به تفصیل شرح داده شوند و در صورت ضرورت تصاویر ، نقشه ها و جداولی نیز به جهت افزایش توانایی انتقال مطالب به کار گرفته شوند . در نهایت نیز تستها و آزمایشاتی که از دستگاه نهایی گرفته شده است ارائه شده است .
در فصل اول با عنوان ” ماهیت میدان مغناطیسی و حلقه های هلمهولتز ” به بررسی ذات میدان مغناطیسی ، حلقه های هلمهولتز و روابط حاکم بر آنها خواهیم پرداخت در انتهای این فصل شرحی از سیر تاریخی شبیه سازی میدان ارائه خواهد شد . در فصل دوم با عنوان ” نشط میدان مغناطیسی در فضا و مگنتورکر ” به بررسی روابط گسترش میدان مغناطیسی در فضا و تأثیرات آن بر محیط مادی و اندرکنش میدان با مگنتورکر به عنوان محیطی مادی خواهیم پرداخت . در نهایت نیز به توصیف الگوی حرکتی مگنتورکر تحت تأثیر میدان خارجی خواهیم پرداخت و سعی می کنیم تا رابطه ای برای توصیف حرکت آن استخراج کنیم . فصل سوم با عنوان ” سنسور و مدار راه انداز دو المان دیگر شبیه ساز میدان ” فصلی است کم حجم که به بررسی و توصیف دو المان اختیاری و قابل انتخاب برای شبیه ساز می پردازد . فصل چهارم با عنوان ” فرایند و نقشه های ساخت شبیه ساز میدان مغناطیسی ” قلب پایان نامه است که در آن به بررسی مراحل و نقشه های ساخت شبیه ساز خواهیم پرداخت . فصل پنجم تحت عنوان ” نتایج تستهای شبیه ساز میدان مغناطیسی ” به توصیف نتایج تستهای گسترده ای که برای کالیبراسیون شبیه ساز انجام شده است ؛ می پردازد . در فصل ششم با عنوان ” الگوریتم کاری شبیه ساز میدان مغناطیسی ” به توصیف روش و ساختار برنامه ای خواهیم پرداخت که بر مبنای آن و با بهره گرفتن از دستگاه شبیه ساز میدان مغناطیسی می توان برای اولین بار ، دوپل مغناطیسی مگنتورکر را به شکل مستقیم استخراج کرد. در انتهای این فصل شرح آزمایشی که مگنتورکر نانوساختار NSFe99.99-1 پشت سر گذاشته است و نتایج حاصل از تست آن با بهره گرفتن از سامانه شبیه ساز میدان مغناطیسی (سامانه کوثر۱۰۰) ارائه شده است.
همانطور که گفتیم در فصل پنج نتایج تست “سامانه شبیه ساز میدان مغناطیسی” ارائه شده است. لازم بود تا صحت این نتایج مورد تأیید قرار گیرد و برای این منظور از نرم افزار شبیه ساز Vizimag استفاده شد. در ضمیمه الف، شبیه ساز مذکور و نتایج حاصل از استفاده آن ارائه شده است.
فصل اول
مدلهای رایج شبیه سازی
میدان مغناطیسی زمین
یکی پدیده های بسیار مهم که در این بخش بررسی می شود، میدان مغناطیسی زمین است. منشاء به وجود آمدن میدان مغناطیسی زمین سه عامل مهم است. در حدود ۹۹ درصد این عوامل ناشی از میدان های درونی زمین بوده که به صورت خاص شامل مواد موجود در هسته زمین و همچنین مواد مغناطیسی موجود در قسمت های سخت زمین است. تغییرات میدان مغناطیسی زمین بسیار کند و آهسته بوده و ۰۵/۰ در صد در سال است، یعنی در هر ۱۰۰ سال فقط ۵ در صد تغییر می یابد .
هر میدان مغناطیسی دارای دو قطب است که قطب های میدان مغناطیسی زمین در سیبری و جنوب استرالیا قرار دارند.مینیمم اندازه میدان مغناطیسی در اطراف استوا بوده که برابر با تسلا و بیشترین اندازه آن نیز در اطراف قطب ها برابر با تسلا است.
بدین ترتیب مشخص می شود که میدان مغناطیسی زمین دارای دو بیشینه در قطب ها و دو کمینه در استوا است.کمترین مقدار میدان مغناطیسی در ناحیه ای محصور بین آمریکای جنوبی، آفریقای جنوبی و قطب جنوب است. توفان های ژئومغناطیسی نیز سبب تغییری برابر در میدان مغناطیسی زمین می شوند. هنگامی که بادهای خورشیدی[۵] به سمت سیاره های منظومه شمسی میوزند، میدان مغناطیسی این سیاره ها در برابر باد های خورشیدی عکس العمل نشان می دهد. خطوط میدان مغناطیسی زمین در اثر بادهای خورشیدی در راستای وزش باد متراکم شده و ناحیه وسیع متراکمی را در مقابل آن ها ایجاد می کند که مگنتوسفیر[۶] نامیده می شود. ناحیه مگنتوسفیر به صورت ناحیه ای قطره ای شکل در اطراف زمین ایجاد می شود. آثار ناشی از پدیده مگنتوسفیر نیز ۱ در صد علل وجود میدان مغناطیسی زمین را شامل می شود.در بحث میدان مغناطیسی زمین، نیاز به شناختن عامل دیگری به نام یونوسفر[۷] داریم که در فصول آتی به معرفی مدل مربوطه خواهیم پرداخت. این ناحیه از اهمیت کاربردی خاصی برخوردار بوده زیرا بر امواج رادیویی تاثیر گذار است.
در سال ۱۶۰۰ گیلبرت، شدت میدان مغناطیسی زمین را کشف نمود و در سال ۱۶۳۴، گلیبراند دریافت که این میدان با زمان تغییر میکند. این پدیده در ابتدا در سامانه های ناوبری دریائی و هوائی به کار گرفته شد. در سال ۱۸۳۰ مشاهدات ژئومغناطیسی به طور پیوسته بازبینی شد که گزارش این بررسی ها هر ۵-۱۰ سال انجام گرفت. در سالهای ۱۵۹۰ الی ۱۹۹۰ یک ساختار پیوسته کاربردی از مدل میدان مغناطیسی در قالب ۳۶۵۶۹۴ مشاهده تهیه گردید.
در ۲۰ سال اخیر مشاهدات ماهواره ها دقت این مطالعات را بالا برده، به صورتی که یک پوشش جهانی درست و اطلاعات کامل میدانی با دقتی معادل ۵ تا ۱۰ نانو تسلا تهیه میکنند.
در جدول۱ به نمونه هایی از این مدل ها و دامنه کاربرد آنها اشاره می کنیم:
نام مدل | دامنه کاربرد | درجه مدل | ساختار مدل | محدودیت سنجش(Km) |
NGDC-720 | شدت میدان های مگنتوسفریک و میدان های پوسته و اصلی | ۱۶ تا۷۲۰ | هارمونیک های کروی | ۵۶ الی۲۵۰۰ |
IGRF | اعماق درونی زمین، پوسته، یونوسفر و مگنتوسفر است | ۱۳ | هارمونیک های کروی | تا ۷۰۰ |
EMAG3 |
نهایتاً جامعه و فرهنگ عمومی اثری عظیم خواهد داشت. این واقعه اجتناب ناپذیر است.» ۴۲ اگر بتوانیم نظریات و گفته های محیّرالعقول برخی مبتکرین، متفکرین و عالی رتبگان را از ذهن بشریت پاک کنیم و از این جنگ و کشمکش ساخته و پرداخته ذهن های پریشان برخی کسان خویشتن را برهانیم.
جای بسی شگفتی و البته تأسف است که در مکتوبات به جای مانده از بزرگان عرصه های مختلف فکری، فرهنگی و علمی دیدگاه هایی را در خصوص زن بخوانیم که پذیرفتن آن برای ما از زبان چنین متفکرینی آسان و باورکردنی نیست و البته باید باور کرد اگر چه تلخ و اگر چه سخت؛ موثرین در اندیشه ها و مکاتب، آنان که هسته های اولیه تمدن بشری در غرب را پی ریزی کردند اندیشمندانی چون افلاطون، ارسطو، فیثاغورس، جالینوس و بزرگان و رهبران دینی به نام؛ شگفتا! سوال ایجاد می شود و آن اینکه آیا می توان دراندیشمند بودن آنان شک کرد؟ آیا خود از بطن زنی زاده نشدند و در وجود نیامدند؟ که این چنین سخن در حد اعلای بی انصافی پیرامون زن به زبان رانده اند به جرأت می توان گفت سخیف ترین گفتارها از زبان بزرگان پیرامون زن تراوش کرده و باید گفت وقتی مبنای فکری اندیشمندان یک اجتماع که پایه و اساس شکل گیری مکاتب بعدی هستند این گونه باشد چه توقعی از دنباله روان و شاگردان که آموخته های خود را از استادان واگویه می کنند. اگر اندیشمندان که توان اندیشیدن دارند به این رسیده باشند، وای به حال عوام که حوصله و دل و دماغ اندیشیدن هم ندارند و آن چه می آموزند تکرار می کنند. گرچه هنوز اذعان مطالب به جای مانده ازاین بزرگان در باورانسان نمی گنجد اما بازگو کردن افکارشان دربارهی زن امری است گریز ناپذیر. لذا هرچند سخت ولی ذکر مصادیقی برای تأکید گفتار لازم و ضروری به نظر می رسد. من باب مثال به این گفته حکیمانه اورپید توجه کنید:
« مردی که حتی یک روز از دشنام گویی به زنان بازماند، بیچاره ای است که لایق نام احمق است.» ۴۳
ارسطو این گونه افاضه کرده است:« می توان گفت که زن چیزی نیست مگر مرد ناکام، خطای طبیعت، حاصل نقصی در آفرینش.» ۴۴
افلاطون می گوید:« زن، مرد تنبیه شده است. آن مردانی که بزدل بوده یا زندگی خوبی نداشته اند، در دومین تولد خود به زن بدل خواهند شد.» ۴۵
سقراط یونانی می گوید:« وجود زن بزرگترین منشاء و خاستگاه مشکل و انحطاط بشریت در جهان است زن به درخت ( زهر آگینی ) می ماند که از ظاهری زیبا برخوردار است، اما اگر گنجشکان اندکی از آن بخورند، در جا می میرند.» ۴۶
جالب است که مردان دینی و اصحاب کلیساها و معابد نیز با این اندیشه ها همداستانی می کنند: اگوستن قدیس تازه خطای اندیشه باطل خود را به گردن خدا انداخته و از قول خدا وعده هواخواهانهی بشری خود را این گونه مژده وار بیان می دارد که « ای مرد به خواست خدا، تو اربابی و زن، برده تو است. به گفته کتاب مقدس، ساره مطیع ابراهیم بود و او را ارباب خود می نامید(…). آری زنان شما خدمتکارتان هستند و شما ارباب زنان تان هستید.» ۴۷ و در جای دیگر می فرمایند: « زن حیوانی است که نه استوار است و نه پایدار.» ۴۸
آنتونین قدیس آورده است:« هنگامی که زنی را می بینید، خیال کنید که او نه انسان یا حیوانی وحشی بلکه خودِ شیطان است.» ۴۹
این روند فکری حتی در میان فیلسوفان و معلمان اخلاق، تاکید می کنم معلمان اخلاق همچنان ادامه دارد تا شخصی چون ژان ژاک روسو می گوید:« تمام تعلیم و تربیت زنان باید درخدمت و مربوط به مردان باشد وظایف زنان تمام دوران ها و چیزی که باید از آغاز کودکی به آنان آموخته شود عبارت است از: لذت بخشی و خدمت به مردان، جلب محبت و احترام آنان، بزرگ کردن آنان در کودکی و نوجوانی و مراقبت از ایشان در بزرگسالی، مشورت وتسلی دادن به مردان، شیرین و جذاب ساختن زندگی برای آنان.» ۵۰
یا کانت این گونه گفته است:« کافی نیست که تصور کنیم در برابر خود با موجودات انسانی روبرو هستیم، در عین حال نباید از یاد ببریم که این انسان ها به رده ای واحد تعلق ندارند.» ۵۱ شوپنهاور هم در اظهار نظری همداستان با اگوستین قدیس گفته است: « زن حیوانی است با گیسوان بلند و افکار کوتاه.» ۵۲
فردریش نیچه هم به طور کلی زن را جزء انسان ها به حساب نیاورده می گوید:« زن هنوز قادر به دوستی نیست؛ زنان، گربه وپرنده یا در بهترین حالت گاو باقی ماندهاند.» ۵۳
بگذارید از نظریات بزرگترین اندیشمند قرن ششم امام محمد غزالی در این جا ذکرکنیم تا نمونه ای هم از شرق ارائه کرده باشیم. امام محمد غزالی نیز دراغلب مکتوبات خود که از آثار موثر درافکار عمومی جهان است و خود ایشان از شخصیت های برجسته تاریخ علم و اندیشه شناخته شده اند پیرامون زن نظرات شگرفی دارند که به زعم نگارنده از یک مسلمان مدعی پیروی از سنت پیامبر گفتن چنین سخنان سخیفی شگفت آور است چه این که مبانی مترقی اسلام به هیچ روی حاوی نکات زن ستیزانه نیست لذا تنها به آوردن یک - دو نمونه اکتفا می کنیم « و نیز واجب آید مردان را که با زنان مدارا کنند زیرا که به خرد ناقصند و از جهت کم خردی که ایشان است که هیچ کس به تدبیر ایشان کار نکنند و اگر به گفتار زنان کار کنند، زیان کنند ( نصیحه الملوک، ص ۲۸۲ ) »۵۴ و در جای دیگر می گوید « در خبر است که زنان را از ضعف و عورت آفریده اند، داروی ضعف ایشان خاموشی است و داروی عورت ایشان، خانه برایشان زندان کردن. ( کیمیای سعادت جلد ۱ ص ۳۱۴ )» ۵۵
و قس علی هذا از این دست افاضات شگرف از زبان مربیان و سیاستمداران ومورخان و روزنامه نگاران و حتی خود زنان پیرامون جنس زن که به دلیل عدم اطاله کلام از آوردن ما بقی آن چشم می پوشیم که مشت نمونه خروار است.
این که دراین وجیزه ی پیش رو خوانندگان متوجه تأکید نگارنده بر مبانی و اندیشه های فکری غرب پیرامون زن شده اند علتش فراوانی گفتار هایی است که در بالا به آن ها استناد شد و این که کمتر به شرق پرداخته می شود دلیلش این است که عمق ظلمی که به زن درغرب روا داشته شده لااقل در شرق مکتوب نشده « زن غربی تا اوایل قرن بیستم از ساده ترین و پیش پا افتاده ترین حقوق محروم بوده است، و تنها در اوایل قرن بیستم بود که مردم مغرب زمین به فکرجبران مافات افتادند و چون این نهضت دنباله نهضت های دیگر در زمینه ” تساوی” و” آزادی” بود همهی معجزه ها را از معنی این دو کلمه خواستند غافل از اینکه تساوی و آزادی مربوط است به رابطه بشرها با یکدیگر از آن جهت که بشرند و به قول طلاب ” تساوی و آزادی حق انسان بما هو انسان است ” زن از آن جهت که انسان است مانند هر انسان دیگر آزاد آفریده شده است واز حقوق مساوی بهرهمند است.» ۵۶
شاهد مثال های فراوانی می توان ذکر کرد از زبان بزرگان غرب که همه دال بر سلطه مطلق مردان بر زنان است و این که هیچ گریزی نیست از بیان آن ها چرا که خود نیز معترفند بدان چه علیه زنان در غرب موجود و مکتوب است « ویل دورانت در فصل نهم از کتاب لذات فلسفه پس از نقل برخی نظریات تحقیر آمیز نسبت به زن از ارسطو و نیچه و شوپنهاور و برخی کتب مقدس یهود، و اشاره به اینکه در انقلاب فرانسه با این کهسخن از آزادی زن هم بود اما عملاً هیچ تغییری رخ نداد می گوید: تا حدود سال ۱۹۰۰ زن به سختی دارای حقی بود که مرد ناگزیر باشد از روی قانون آن را محترم بدارد. آن گاه درباره علل تغییر وضع زن در قرن بیستم بحث می کند، می گوید آزادی زن از عوارض انقلاب صنعتی است.» ۵۷ و علت آن را نیز این می داند که « سرمایه داران و کارخانه داران انگلیس بودند که به خاطر منافع مادی این قدم را به نفع زن برداشتند.» ۵۸ این نمونه ها و صدها از این دست در انواع و اقسام کتب آورده شده و همه و همه آدمی را به این نقطه نظر می رساند که مذهبی چون اصالت زن یا فمینیسم باید خواستگاهی غربی داشته باشد.
در تحقیقات غربیان پیرامون سرزمین های شرقی خصوصاً ایران در دوره های مختلف نظریات قابل توجهی استخراج شده « همانطور که بارتلمه تحقیق کرده است و تحقیقات او درباره حقوق زن در دوره ساسانی مبنای نظریات کریستن سن واقع شده است، در خانواده های ممتاز زنان گاهی از تعلیمات عالیه برخوردار بوده اند، یعنی اصل” زندگی طبقاتی ” در این مورد نیز مانند همه موارد دیگر حکمفرما بوده است. همچنان که در دوره ساسانی دو تن از دختران خسرو پرویز، پوراندخت و آذرمیدخت، برای مدت کوتاهی سلطنت کردند، انتخاب آن ها به سلطنت به واسطه اعتقاد عظیمی بود که ایرانیان به ” تخمهی پادشاهی ” داشتند بنا بر نظر بارتلمه احوال حقوقی زنان در طول عهد ساسانیان تحولاتی یافته است و نیز پیش از این که اعراب مسلمان، ایران را فتح کنند محققاً زنان ایران در شرف تحصیل و استقلال خود بوده اند.» ۵۹
این اذعان از سوی محققین غربی و آوردن نکاتی چند در خصوص وضع زن در میان اعراب که درمباحث بعد بدان خواهیم پرداخت نشان می دهد که موقعیت زن در مشرق زمین به نسبت موقعیت او درمغرب زمین بهتر بوده و کمتر مورد ظلم و ستم واقع می شده است اگر چه پیش تر هم گفته شده که نمی توان به طور کلی وضع زن را در مشرق زمین بدون هیچ گونه ظلم یا ستمی معرفی کرد. لکن علی اَی حال آن چه در مورد خصوصاً دو قوم عرب و آریایی آورده شد حاکی از آن است که به نسبت، وضعیت زنان در میان این دو قوم بهتر از سایر اقوام جهان بوده است . من باب مثال ژان کلود واده در خصوص پیدایش عشق در مغرب زمین می گوید: « چنان که می دانیم در اواخر سدهی یازدهم میلادی، مفهوم نوینی از عشق به گونه ای شگفت، و در ظاهر بی آن که هیچ عاملی پیدایش آن را موجب شده باشد، دراروپای غربی رواج می یابد. این پدیده به قدری ناگهانی است که مدتهاست می خواهند ریشه های آن را در شرق و نزد مسلمانان- و یا در غرب - بازجویند، زیرا دنیای اسلام نیز در این مورد سنت های خاص خود را داشته است و شرقیان پنج قرن پیش در غرب ” قوانین ” عشق را شناختند و از حدیث عشق سخن گفته بوده اند.»۶۰ حال اگر نماد عشق بر کرهی خاک را چندان که همه بدان قائلند زن بدانیم پر واضح است که غربیان نسبت به شرقیان دیرتر متوجه وجود اسرا رآمیز و الهی زن و به تبع آن گرمای عشق شده اند.
« زن ایرانی، همان مقامی که زن در میان سایر قبایل آریایی مانند هندوهای اولی ژرمنی و یونانی ها قبل از قرن پنجم میلادی داشته، دارا بوده و درمیان این قبایل آریایی مقام زن هیچ گاه به پستی کنیز و برده نرسیده و اگر چه اطاعت او از شوهر به حکم ضرورت بوده ولی در اداره امور خانه مستقل و بانو بوده است. زن همدم مرد است و استحقاق اداره امور خانه را دارد و چون معیشت جویی مرد مستلزم بیرون رفتن اوست منطقه امور خانه محول به بانوی خانه است. هرودوت معتقد بود که پایه زن ها در نزد آریایی های ایرانی بهتر از پایه آن ها در نزد مردمان دیگر بوده است.» ۶۱ این قضاوت عادلانه از سوی یک غیر ایرانی خود نشان دهنده تمایز و تفاوت افکار حاکم بر شرق و به خصوص ایران است در قیاس با مغرب زمین؛ « باری، در سرزمین های اسلامی هر قدر خانواده ای اصیل تر و شریف تر باشد، مراقبتی که از زنان خود به عمل می آورد بیش تر است.»۶۲ نگاهی به اساطیر ایرانی نیز می تواند شاهد خوبی بر این مدعا باشد شاهدی که بر برابری زن و مرد از ریشه گیاهی آن ها که اندیشه ای اساطیری است آغاز می شود « مشی و مشیانه بر آورده شدند یکی بر دیگری پیوسته و هم بالا و همدیس، میان ایشان روان بر آمد. به هم بالایی، ایشان چنان بودند که پیدا نبود که کدام نر و کدام ماده و کدام آن روان، هرمزد آفریده است. شباهت در خلقت و هم بالا و همدیس بودن آنان پایه تساوی ارزش و احترام زن در ایران باستان است. نُه ماه ریواس پیکر بودند، پس به مردم پیکری گشتند هرمزد به مشی و مشیانه گفت: مَردُمید، پدر و مادر جهانیان اید، شما را با برترین عقل سلیم آفریدم جریان کارها را به عقل سلیم به انجام رسانید، اندیشه نیک اندیشید، گفتار نیک گویید، کردار نیک ورزید و دیوان را مسائید. تمامی سفارش ها به مشی و مشیانه مساوی است و هر دو با برترین عقل سلیم آفریده شدند و کسی در این میان ناقص العقل نیست. هنگامی که یکی به دیگری اندیشید هر دو نخست این را اندیشیدند که او مردم است. تصور نخستین زن و مرد نیز کاملا مساوی است.» ۶۳ اینکه بارها در خلال نوشتار به مبنای اندیشه بشری اشاره شد به خاطر تأکید این موضوع است که در بالا ذکر آن رفت و نیز مذهب و آیین حاکم بر اجتماع که خود فرهنگ ساز است.
زن در آرای زرتشت
زوج مشی و مشیانه در فرهنگ ایرانی نماد و اسطوره برابری و تکریم نوع است یعنی نگرش قالب بر قوم را مبدل به نگرش برابر میان دو جنس می کند کما این که دین زرتشت نیز به عنوان آیین حاکم بر مردم ایران زن و مرد را دو موجود برابر معرفی کرده است « به اعتقاد زرتشت، زن و مرد در خلقت برابرند و از یک گوهرند این همتایی و همسنگی در یسناها ت ۴۶ بند ۱۰ به روشنی بیان شده است: آن مرد یا زن که از برای من، ای مزدا اهورا، به جای آورد آن چه را که تو از برای جهان بهتر دانستی، از برای پاداش درست کرداری وی بهشت ( بدو ارزانی باد) و کسانی را که من به نیایش شما برگمارم، با همه آنان از پل چینوت خواهم گذشت. بدین گونه گاهان رستگاری را برای زن و مرد یکسان می داند و این نیز نشان همتایی و برابری آن هاست.» ۶۴ اگر بخواهیم نمونه ای از تعلیم و تربیت، کسب آگاهی و حضور در اجتماع را در روزگار پیشین ایران سراغ بگیریم می توانیم بگوییم که « در بعضی موارد زنها وظایف دستوری و روحانیت را نیز عهده دار می شدند و البته آنان که این گونه مسئولیت ها را قبول می کردند، تحصیلاتشان از مبانی تعلیمات ابتدایی تجاوز نمی نموده است. در این رویکرد به قابلیت زنها برای مقام قضاوت اشاره رفته است و صریحاً ذکر شده که زنانی را که تحصیل حقوق نموده اند برای مقام قضاوت بر مردانیکه از آن بی بهره اند، ترجیح باید داد.» ۶۵ اندکی دقت در امور گذشته و باستانی ایران انسان را به این نتیجه می رساند که اندیشه دینی زرتشت و مبانی فکری حاکم بر فرهنگ باستانی بی شباهت به مبانی دین مبین اسلام نیست و به عبارت دیگر می توان گفت پیش درآمد دین و مذهب مترقی اسلام در ایران بوده است.
« گاهان پیام آسمانی زرتشت، سرود های مقدسی است که نخستین بار، سروش آن را سروده است و سروش جبرئیل است.
در گاهان زن از دو دیدگاه منظور می گردد که مکمل یکدیگر است: یکی زن به عنوان گرونده زرتشتی، و دیگر بعنوان یکی از دو جنس بشر که نقش و جایگاهی ویژه در زندگانی اجتماعی دارد. در مورد اول، وجدان زن مورد خطاب است و وی به مثابه نیمی از گروندگان دین شناخته می شود.
پیامبر او را فرا می خواند تا بیندیشد و دین خویش برگزیند. در دومین نظرگاه وی یکی از افراد گروه اجتماعی است و نقش خاص خود را باید چونان دختر و همسر و مادر، در خانواده ایفا کند. در این جا زن سهم طبیعی و زیستی زایمان و پرورش نوزاد را برعهده دارد که موجب دوام جامعه و بقای نسل و نوع بشر است. وجدان زن آزاد است که بر اساس رأی و خرد و شناخت خود، آن چه را بهتر می داند اختیار کند، اما نفس زادن در جامعه و پرورش یافتن در آن و ضرورت زیستن با دیگران، او را مقید و محدود می کند که هنجارهای اجتماعی را بپذیرد و به آن گردن نهد.
گاهان مژده حیات اخروی را به زن و مرد یکسان می دهد و هر چند وظایف زیستن را میان آن دو تقسیم می کند، نیکی ورزیدن و رستگاری را برای هر دو جنس همانند می شمارد. دعوت برای رسیدن به هستی بهترین، یا بهشت.»۶۶
زن در اندیشهی اعراب جاهلی
پیش از این که وارد بحث اسلام شویم و اشکالات وارد شده بر زن را از نظر اسلام مورد بحث و بررسی قرار دهیم بگذارید تا نگاهی به وضع زن در زمان اعراب جاهلی بیندازیم چه اینکه در سطور پیش نیز اشاره کوتاهی به آن شده است. « راجع به زن در جاهلیت گفتگو بسیار است و عقاید و آراء مختلف ذکر شده، اما شکی نیست که به طور کلی زن عرب در آن دوره مقام مهمی داشته و با عفت بوده است و عفت وی ثمره آزادی خواهی و استقلال طلبی آن روز عرب می باشد. آزادی، استقلال و جوانمردی لازمه اش غیرتمندی و دفاع از ناموس می باشد، عربها در این قسمت تعصب زیاد داشتند و هیچ نوع رفتار یا کردار خلاف ناموس را تحمل نمی کردند و این در مردان آزاده طبیعی است. بخصوص برای مردی که یک زن دارد و غیر از یگانه همسر خود به کسی عشق نمی ورزد، عرب های بَدوی که استطاعت کنیز گرفتن و همسر متعدد نداشتند، همسر یگانه خویش را ستایش می کردند بویژه که زن بَدوی کمک دست مرد و شریک رنج و زحمت او در سفر و حضر می بود.» ۶۷ اما به طور کلی این روحیه آزادی و استقلال طلبی حاکم بر اعراب همه زنان عرب را در بر می گیرد گرچه در بالا اشاره به عدم استطاعت مرد در گرفتن کنیز یا همسر بیش تر شد و آن را واسطه تکریم همسر قرار می داد اما « زنان عرب دردوره جاهلیت از خود استقلال و اراده داشتند و دارای آزادی و مقام بودند و عده ای از آنان در جنگ و سیاست و ادب و شعر و تجارت و صنعت بنام گشته، بخصوص پس از ظهور اسلام که استعداد نهفته آنان پدیدار شد و در اوایل اسلام زنان مشهوری از میان عرب بیرون آمدند که از حیث عقل و رأی و تدبیر و دلیری ضرب المثل گشته و بیش ترشان از مدینه مرکز اسلام برخاستند. غالباًً مردان عرب در دوره جاهلیت اختیار ازدواج را به دختران وا می گذاردند و بدون رضایت دختران به زناشویی آن ها رضایت نمی دادند. زنان عرب در دوره جاهلیت همراه مردان به میدان می آمدند، مشک به دوش می گرفتند، سپاهیان را آب می دادند و زخمی ها را معالجه می کردند.» ۶۸
دیدگاه اسلام در قبال زن و پاسخ به اشکالات
مبنای فکری نهادینه شده در دو قوم آریایی و عرب از شرق جهان مبنای معتدلی است گرچه به فراخور تغییر زمان اتفاقات و اخبار ناگواری چون زنده به گور کردن دختران در زمان جاهلیت مثبوت شده است که باز می توان آن را حاصل همان تعصب قومی اعراب بر ناموس اطلاق کرد و علت آن را ربوده شدن دختران در جنگ ها و ستیزها دانست که موجبات سرافکندگی مردان قوم را فراهم می آورد. « دین ابراهیمی اسلام، در زمانی که تاریخ و جغرافیای جهان دورانی سخت بَدوی در رابطه با ارزش های انسانی ” زن” را می گذرانید، بیش ترین توجه را، با همه مصائب و مشکلات موجود در دوران پیامبر گرامی اسلام و اعلام رسالت آن حضرت، تا حد امکان جامعه آن روز، به زنان نشان داد.» ۶۹ مشی پیامبر خاتم با زنان مشی از سر مهر و مودت بود کما این که آن چه در آیات قرآن پیرامون زن آمده نیز این مشی و سیاق رفتاری را به دست داده است « اسلام (و نه لزوماً مسلمانان) از بزرگترین مدافعان حقوق حقه ” انسان ” هاست که هیچ تفاوتی بین زن و مرد از نقطه نظر حقوق انسانی قایل نیست(انَّ اکرمکم عندالله اتقیکم)» ۷۰ اشاره به این بخش از آیه ۱۳ سوره حجرات بخوبی مبین مواضع وحی و کلام آسمانی در قبال انسان است و تفاوت میان دو جنس در آن به هیچ روی مطرح نیست و تنها تفاوت را میان انسان ها از زن و مرد تفاوت در تقوای الهی می داند « در فرهنگ وحی از زن به عظمت یاد شده است و این اختصاص به قرآن ندارد و در انجیل، تورات و صحف خلیل الله نیر مطرح بوده است.» ۷۱ بماند که کتبی که اکنون در دست است جز قرآن تحریف شده و تفسیر به رأی و گرنه کلامی که از جانب خدا صادر می شود در هر برهه ای به فراخور آن برهه همان کلام است؛ لکن مطابق احوال مردم در آن زمان و نیز وسع انجام تکلیف آنان، لذا صدور کلام از جانب وحی در هر عصر و زمانی یکی است چه این که گفته اند دین از همان آغاز اسلام بوده است. « دین بشر را با دید جمعی می نگرد و صرف نظر از وجود یا عدم وجود جامعه حقیقی، برای انسان یک هویت جمعی معتقد است: از این رو وظایفی را به نام مسائل اجتماعی مطرح می کند و مسلمانان [ و به طور کلی موحدان ] را به انجام آن ها فرا می خواند.» ۷۲ این نگاه کلی و خالی از تبعیض دین، به بشریت فی الواقع تکلیف را برای موحدان عالم واضح و مبرهن بیان کرده است و آن این که به حقوق یکدیگر آگاه شوند و بدان احترام بگذارند نگاه خالقانه حضرت ربوبیت تمایزی میان مخلوقات انسانی خویش قائل نشده لکن انسان ها به واسطه دریافت های غلط به اشتباه افتاده اند و به عبارت دیگر از مسیر کلام وحی در هر دینی منحرف شده اند. « حقیقت این است که بدبختی های قدیم غالبا معلول این جهت بود که انسان بودن زن به فراموشی سپرده شده بود و بدبختی های جدید از آن است که عمداً یا سهواً زن بودن زن و موقع طبیعی و فطریش، رسالتش، مدارش، تقاضا های غریزیش، استعداد های ویژه اش به فراموشی سپرده شده است»۷۳ به قول قدیمی ها ” آمدند ابرو را اصلاح کنند زدند چشم را کور کردند ” انسان بودن زن را پذیرفتند ولی همچنان وجودش را تصرف و استثمار کردند گویا قصد داشتند علی الحساب دهان معترضان به اوضاع اسفناک زن را بندند، طماعان منفعت طلب سرمایه داری به بهانه برابری که معنی مشابهت از آن مستفاد می شود. زن را زیر چرخ های اقتصاد سود آور یک طرفه خویش به کارهای سنگین و طاقت فرسا وا داشتند و به نوعی فضای خانه را فضایی تیره و تار جلوه نمودند و با شعار توخالی و منفعت طلبانه تساوی و برابری به لطایف الحیل وارد عرصه های مضیق مردانه کردند تا باز ماهی دلخواه خویش را از بحر طویل آمال و آرزوها به صید بنشینند. حال سوال اینجاست « چرا باید یک زن را این قدر پست و زبون و حقیر بخوانند که روز دیگر مجبور شوند برای جبران مافات، همه آن نواقص و نقائص را از روی زن بردارند و روی مرد بگذارند. چه لزومی دارد که تفاوت های زن و مرد را به حساب ناقص بودن یکی و کامل تر بودن دیگری بگذاریم که مجبور شویم گاهی طرف مرد را بگیریم و گاهی طرف زن را؟»۷۴ شتاب زدگی در به ثمر رساندن مکتب فمینیسم فرصت اندیشیدن اساسی و ارائه طرحی متقن برای بهبود اوضاع زن را نداد چه این که گفتیم این مکتب اگر چه توانست پاره ای موارد، چون حق رأی را برای زنان استیفا کند لکن رأی و نظر زنان به عنوان عناصر مهم از بدنه اجتماع و نیز نیمی از جامعه بشری هنوز به سخره گرفته می شود « استفاده ابزاری از زن که در جوامع غربی به شدت رواج دارد، گرچه آزادی و رفاه ( بحران ولنگاری ) ظاهری به زن داده است ولی هیچگاه نتوانسته است زن را به موجود ” خود انجام ” و ” خود تصمیم ” و ” متکی به خود ” و در حقیقت ” خود مقتدر” تبدیل کند.» ۷۵
الف- کار زن در منزل سخیف یا مستحسن؟
بر خلاف برخی تصورات که امروزه کار منزل را برای بانوان جزء سخیف ترین امور تحمیل شده بر زن می دانند و به شدت در قبال خانه داری و همسر داری و تربیت فرزند موضع منفی اتخاذ می کنند و این امور را اعمالی تلقی می کنند که زن را در محصورات قرار می دهد و آزادی های وی را می گیرد؛ اسلام این مقوله را به عنوان جهاد در راه خدا مطرح می کند و در حدیثی از حضرت رسول آورده اند که: “جهاد المرأَه حسن التبعل"؛ جهاد زنان نیکو همسرداری کردن است ذکر این نکته ضروری به نظر می رسد که اسلام برای انجام امور منزل اختیار کامل را به زن داده است و انجام آن را بسته به میل زن می داند و حق امر و نهی دراین مورد را از مرد سلب کرده همین مضمون را در حدیثی از امام علی (ع) نقل کرده اند که: ” کَتَبَ الله الجهاد و علی الرجال و النساء، فجهاد الرجل بذل ( الرجل ان یبذل ) ماله و تفسد حتی یقتل فبسبیل الله و جهاد المرأه حُسن التبعّل ( وسائل الشیعه ج ۱ صفحه ۱۵) “( خداوند تبارک و تعالی جهاد را برمردان و زنان قرار داده است، پس جهاد مردان بذل مال و جان تا سر حد کشته شدن در راه خدا است و جهاد زنان نیکو شوهرداری است ).
باری « برای ترسیم حقوق زن، بررسی دو عنصر محوری لازم است:۱- شناخت اصل انسانیت که حقیقت مشترک زن و مرد است.[به جد و نه به نحوی صوری که حاصلی جز ابتلاعات امروزی نخواهد داشت.]
« ۲- هویت صنفی زن که واقعیت مختص به اوست و هیچ مبدعی برای تشخیص صحیح آن حقیقت مشترک و این هویت مختص، صالح تر از آفریدگار عالم و آدم نیست و خداوند نظر صائب و رأی ثاقب خویش را در چهره وحی آسمانی به خوبی روشن نموده و شرع آن را به عهده صدور مشروح اهل بیت عصمت و طهارت (ع) سپرد.» ۷۶
ب - نقصان خلقت زن
همان گونه که در مطاوی سخن آوردیم هیچ گونه خلل و اشتباهی در ذات لایزال باری تعالی راه ندارد و به استناد قرآن و احادیث خداوند از هر خطا و اشتباهی مبرا و منزه است چه این که واجب الوجود است و وجود حضرت حق قائم به ذات خویش است پس بدین واسطه « دستگاه آفرینش نخواسته یکی را کامل و دیگری را ناقص، یکی را برخوردار و دیگری را محروم و مغبون بیافریند.» ۷۷ حال با این تصور محکم و یقینی که بر همگان محرض است بگذارید تا به قضیه ناقص الخلقه بودن زن از منظر غرب و پاسخ آن در محضر اسلام بپردازیم و این که آیا خداوند در خلقت آدم علیه السلام دنده کجی قرار داد تا سپس آن را برداشته و زن را از آن عضو ناقص در وجود آورد؟ مضحک است چه نیازی به این کار حال آن که آدم را از گل آفرید آیا این اندیشه باطل عدل الهی را زیر سوال نمی برد؟ بگذارید این اندیشه باطل را در روایات مجعول نسبت داده شده به ائمه بیان کنیم. از قول ائمه آورده اند: ۱- “خلقت من اسفل اضلاعه “؛ یعنی زن را از پست ترین دنده مرد آفرید. ۲- “خلقت من الضلع الایسر الآدم یا خلقت من الضلع الاعوج “؛ زن از دنده چپ آدم آفریده شده است حال آن که نص صریح آیات قرآن بر نسق دیگری خلقت را بیان کرده و قطع به یقین ائمه چنین استنباطی از در وجود آمدن زن نخواهند داشت چرا که راویان و مفسرین موثق کلام وحی اند. این اندیشه انحرافی « ناقص الخلقه بودن زن پیش از این که در میان ما مردم مشرق زمین مطرح باشد در میان مردم مغرب مطرح بوده است. غربیان در طعن به زن و ناقص خواندن وی بیداد کرده اند. گاهی از زبان مذهب و کلیسا گفته اند: زن باید از این که زن است شرمسار باشد. گاهی گفته اند: زن همان موجودی است که گیسوان بلند دارد و عقل کوتاه، یا زن آخرین موجود وحشی است که مرد او را اهلی کرده است یا زن برزخ میان حیوان و انسان است و امثال این ها که پیش تر اشاره رفت. ازاین عجیب تر اینکه برخی غربیان اخیراً با یک گردش صد و هشتاد درجه ای اکنون می خواهند با هزار و یک دلیل ثابت کنند که مرد موجود ناقص الخلقه و پست و زبون، و زن موجود کامل و برتر است.» ۷۸ این کشمکش و جدال بی ثمر به کجا خواهد انجامید با این روند فکری در قبال زن آیا می توان به چیز دیگری جز این رسید که زن طفیلی خلقت است اگر چنین باشد پس رجحان حیوانات بر زن پر بی راه نیست چه این که از آفرینش آنان هدفی مستفاد می شود حال آن که زن فقط عروسکی است در دستان مرد« بر مبنای تورات به صراحت پیداست که ۱- حوا از دنده آدم ساخته شده ۲- آدم را زن او - حوا - فریب داده است. اما این دو مسئله در کتاب آسمانی ما کاملا شکل و چهره دیگری دارد.» ۷۹
پ – آفرینش زن و زایش گناه
این که آفرینش زن را مبنای آفرینش گناه می انگارند و او را عنصر شهوت و عامل به گناه افتادن مردان معرفی می کنند و بدین طریق دلیل تراشی می کنند تا زن را به انحاء مختلف به باد استهزاء و ملامت بگیرند آیا پاسخی خواهد داشت؟ گمان مخاطبان و خوانندگان این گونه مطالب که زن را در کلام و درعمل مورد مضحکه خود قرار می دهند به یک چیز بیش تر ختم نمی شود و آن دور و تسلسلی باطل است که اگر پاسخی برای آن نیابند به وادی حیرانی در خواهند افتاد. ایجاد شبهه و تشکیک در این که زن نخواهد توانست به بهشت راه یابد یا کلام متقن به بهشت رفتن مردان، وارد اذهان عمومی بشر شده است حال این که قرآن کلام خدا می گوید: ” الذی أحسن کلَّ شی ءٍ خلقه ” پروردگار تو همان کسی است که هر چیزی را آفریده، نیکو ساخته است ( سوره حدید، آیه۷) « قرآن در کنار هر مرد بزرگ و قدیسی از یک زن بزرگ و قدیسه یاد می کند، از همسران آدم و ابراهیم و از مادران موسی وعیسی درن هایت تجلیل یاد کرده است، اگر همسران نوح و لوط را به عنوان زنانی ناشایسته برای شوهران شان ذکر می کند، از زن فرعون نیز به عنوان زن بزرگی که گرفتار مرد پلیدی بوده است غفلت نکرده است، گویی قرآن خواسته است در داستان های خود توازن را حفظ کند و قهرمانان داستان ها را منحصر به مردان ننماید.» ۸۰ قرآن درباره خلقت زن و مرد می فرماید ” یا ایها الناس اتّقوا ربّکم الّذی خلقُکُم من نفس واحده و خلق منها زوجُها و بثَّ منهما رجالاً کثیراً و نساءً واتقوا الله الذی تسألون به و الارحام إنّ الله کان علیکم رقیباً ” یعنی: ای مردم از پروردگارتان پروا دارید که شما را از نفس واحد آفرید و جفتش را نیز آفرید و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکند و از خدایی که به نام او از همدیگر درخواست می کنید پروا دارید و خویشاوندان را فراموش نکنید که خدا همواره بر شما نگهبان است. ( سوره نساء آیه ۱) « بر این اساس مفاد آیه مذبور چنین است: ۱- همه اصناف انسان ها، خواه زن یا مرد- زیرا کلمه ناس شامل همگان می شود- از یک ذات و گوهر خلق شده اند و مبدأ قابلی آفرینش همه افراد یک چیز است. ۲- اولین زن که همسر نخستین مرد است، او هم از همان ذات و گوهر عینی آفریده شده است؛ نه از گوهر دیگر و نه فرع بر مرد و زاید بر او و طفیلی وی. خداوند اولین زن را از همان ذات و اصلی آفریده که همه مردها و زنها را از همان اصل خلق کرده است.» ۸۱
ث – زن عامل فریب
قصه فریفته شدن آدم توسط حوا که زن را مبدل به عنصر گناه و شیطان صفت و فریبنده کرده است و عمری است تا بدین صفت تحقیر می شود در آیات و روایات ما مسلمانان به گونه ای دیگر مطرح و مورد بررسی قرار گرفته است نگاه کلی نگر قرآنی و وحی که فرقی میان زن و مرد قائل نیست و تفکیک جنسیت در آن راه ندارد و توسط « ضمایر تثنیه به آن پندار باطل که شیطان از راه زن در آدم نفوذ کرد و او را فریب داد، خاتمه می دهد؛ زیرا صریح آیات آن است که شیطان هر دو را یک جا و مستقیم فریفت. اگر جایی برای توهّم و باطل گویی باشد، باید گفت که شیطان از راه مرد، زن را فریب داد؛ نه بر عکس و این توهم از آیه « هل أَدُلُّک علی شجره الخلد» استفاده می شود.» ۸۲ دیگر اشارات قرآنی دراین راستا را می توان آیه ۳۶ سوره بقره ” فازلهما الشیطان ” با آیه ۲۰ سوره اعراف ” فوسوس لهما الشیطان ” که همه با ضمایر تثنیه آمده و دال بر فریب مشترک هر دو توسط شیطان است ذکر کرد.
ج – زن مظهر شهوت یا نماد محبت
دیگر از مصادیق اتهام که به زن وارد کرده اند این است موجودیت او را مظهر شهوت خاموش ناشدنی می دانند تا بدان جا که دوای این درد را حبس در خانه تجویز کرده اند وحتی بدین واسطه آورده اند که زن هیچ گاه روی بهشت را نخواهد دید. که باز باید گفت مبدعان این ایده مبتذل گویا فراموش کرده اند که در وجود خود نیز چنین غریزهای به ودیعت نهاده شده شاید موجبات شگفتی خواننده گرامی فراهم شده باشد از باب آوردن کلام متناقض؛ تناقض دراین که، این ایده را مبتذل نامیده ایم و سپس آن غریزه را ودیعه الهی « آفرینش مرد را مظهر طلب و عشق و تقاضا و زن را مظهر محبوبیت و معشوقیت قرار داده است، احساسات مرد نیاز آمیز و احساسات زن ناز خیز است احساسات مرد طالبانه و احساسات زن مطلوبانه است.» ۸۳ وجود چنین غریزه ای موجبات جذب و کشش دو صنف نسبت به یکدیگر را ایجاد می کند و انسان را موجودی مدنی بالطبع و اجتماعی می کند و نیز یکی از دلایل آفرینش و تنازع بقاست. این میل دو سویه در مسیر و مدار از پیش تعیین شده خود نظامات زندگی بشری را رقم می زند. « اگر مدار اصلی زندگی خانوادگی و پیوند نکاح بررسی شود، روشن خواهد شد که هم زن در صدد جذب و داد و گرایش دل مرد است و هم مرد درتلاش برای جذب قلب زن است و هرگز این رابطه جذبه و کوشش نا برابر نیست تا زن در صدد شکار قلب مرد باشد، ولی مرد در پی شکار جسم زن بر میآید.» ۸۴ به طور طبیعی و فیزیولوژیکی جسم زن دارای جاذبه های خاصی است که جنس مخالف را بسوی خویش متوجه و مجذوب می کند و این خود می تواند عاملی جهت تصرف و تصاحب جسم زن توسط مرد باشد لذا در دین مبین اسلام توصیه هایی دیگر بر نگاه داشت چشم برای هر دو جنس شده است تا به راه خطا و انحراف کشیده نشوند. آن چه جالب توجه است این که برخی بزرگان این توصیه را بیش تر در حق زن روا داشته اند چه این که گفته اند چون چشم زن به مرد افتد دل از کف می دهد و به گناه کشیده می شود و گفتیم چاره را در حبس زن می دانند و مردان را توصیه کرده اند که چشم بر چادر زنان نیز نیاندازند که مفسده برانگیز است « ریشه افکار ریاضت طلبی و طرفداری از تجرد و عزوبت بدبینی به جنس زن است، محبت زن را جزء مفاسد بزرگ اخلاقی بحساب می آوردند. اسلام با این خرافه سخت نبرد کرد، ازدواج را مقدس و تجرد را پلید شمرده اسلام دوست داشتن زن را جزء اخلاق انبیاء معرفی کرد و گفت: ” من اخلاق الانبیاء حُبُّ النساء"»۸۵ عنصر اصلی به وجود آمدن مفاسد فجیع اخلاقی که یک باره آبروی صنفی را با عنوان پیشوایان دینی چون کشیشان که این روزها اخبار شگرفی از اعمال جنسی آنان مخابره می شود، می برد همین قائل بودن به تجرد و بدبینی به زن و عدم باور محبت از جانب اوست که موجب به وجود آمدن این گونه مسائل می شود چنان که حیثیت مذهبی جمع کثیری را خدشه دار می کند « برتراند راسل می گوید: در همه آیین ها نوعی بدبینی به علاقه جنسی یافت می شود مگر اسلام، اسلام از نظر مصالح اجتماع حدود و مقرراتی برای این علاقه وضع کرده اما هرگز آن را پلید نشمرده است.» ۸۶ این بحران ولنگاری در غرب از دو جنبه افراطی و تفریطی نشأت می گیرد که یا آن قدر خود را درحصار محصورات کلیسا می پیچند که اخباری چنین محصول آن می شود و یا آن قدر غرق در شهوات می شوند که متفقا تمام شبکه های دیداری خود را در خدمت ارضاء امیال حیوانی در آورده ونظام اجتماع خود را دست در گریبان فرهنگ ابتذال می کنند. « عجیب است که بعضی از افراد نمی توانند میان شهوت و رأفت فرق بگذارند، خیال کرده اند که آن چیزی که زن و مرد را به یکدیگر پیوند می دهد منحصراً طمع و شهوت است، حس استخدام و بهره برداری است، همان چیزی است که انسان را با مأکولات و مشروبات و ملبوسات و مدکوبات پیوند می دهد، این ها نمی دانند که در خلقت و طبیعت علاوه بر خودخواهی ومنفعت طلبی علائق دیگری هم هست، آن علائق ناشی از خودخواهی نیست. از علاقه مستقیم به غیر ناشی می شود، آن علائق است که منشأ فداکاری ها و گذشت ها و رنج خود و راحت غیر خواستن ها واقع می شوند. آن علائق است که نمایش دهنده انسانیت انسان است، بلکه قسمتی از آن ها یعنی در حدودی که به محبت و فرزند مربوط است درحیوانات نیز دیده می شود. این افراد گمان کرده اند که فقط شهوت است که آن دو را به یکدیگر پیوند می دهد، در صورتی که پیوندی بالاتر از شهوت هست که پایه وحدت زوجین را تشکیل می دهد. آن همان چیزی است که قرآن کریم از آن به نام های « مودّت و رحمت » یاد کرده است.» ۸۷
چ – بر آیند اندیشه های پیشین در نظریات روانشناختی جنسی
باید گفت قالب فکری شکل گرفته در مباحثی که از نظر گذشت بر اساس همان اندیشه های کذبی است که پیش تر ذکر آن رفت که این چنین امروزه نظام خانواده های غربی سری در زمین ندارد و ثبات نمی یابد چه این که نظریه های روانشناختی برخی روانشناسان به نام چون فروید پیرامون زن برهمین محوریت جنسیت استوار است که حاصل آن برتری مرد در امر جنسی و بیمار جلوه دادن زن است « نظریه روانشناختی زنان از دیدگاه فروید بر محور اندام جنسی مردانه می چرخید. فروید زنان را بر اساس آن چه که در اندامشان نیست، توصیف کرده و نه بر مبنای آن چه که در جسم و روانشان وجود دارد. طبق نظریه او، نداشتن اندام جنسی مردانه از زنان موجوداتی پست و ناقص ساخته است. در نتیجه او می پنداشت که زنان بهنجار از نداشتن اندام جنسی مردانه حسرت می خورند، خود آزار و خود شیفته اند و ” فراخودشان ” ( superego ) رشد ضعیفی داشته یعنی وجدان کم مایه ای دارند.» ۸۸ فی الواقع کلیت هستی زن در نظر فروید تحت الشعاع اندام جنسی او قرار گرفته چنان که تحلیل وی از رفتار های اجتماعی زنان نیز این گونه است « زنی که با کفایت و به خود مطمئن است و در زندگی به دستاورد هایی نائل گشته و نیز از موقعیتش برای تحقق هوش و توانایی خود استفاده کرده، دارای ” عقده مردانگی ” است. طبق فرضیه فروید، این زن به گونه ای عمل می کند که انگار خبر از اخته شدن خود ندارد، حال این که اخته شده است و نیز در واقع هیچ زنی نمی خواهد والایی و فضیلت یابد. نیاز به والایی از علائم عقده مردانگی و انکار واقعیت است.» ۸۹ حال این واقعیت چیست که فروید از آن سخن می گوید مسلماً چیزی جز همان اندیشه مشمئز کننده جنسی نیست او حتی نیاز روحی و طبیعی زن به بچه دار شدن را که حسی الهی و موهبتی آسمانی است این گونه ارزیابی می کند؛ زنی که مایل به داشتن فرزند است، در واقع خواهان اندام جنسی مردانه بوده، اما این میل را در خود سرکوب و آرزوی بچه دار شدن را جایگزین آن کرده است. « مسئله تمایل دو قطب مذکر و مونث بحث دیگری را در مورد عشق و جنس بر می انگیزد در این جا به اشتباه دیگر فروید اشاره کنیم که او در عشق نیز اختصاصاً تجلی یا والایش ( Sublimation ) غریزه جنسی را می دید و تشخیص نمی داد که میل جنسی فقط تظاهری از احتیاج به عشق و وصل است. اشتباه فروید به همین محدود نیست. او در ضمن فلسفه مادی و فیزیولوژیکی خود غریزه جنسی را تنشی می داند که بر اثر فعل و انفعالات شیمیایی در بدن به وجود می آید و در نتیجه عنصری دردناک می شود و کام می جوید تا التیام پذیرد. آن چه فروید بدان بی توجه است، جنبه ” روانی - زیستی ” مسائل جنسی تمایل دو قطب مذکر و مونث و آرزوی پیوند این دو قطب از راه وصل است.» ۹۰ فی الواقع باید گفت این روانشناس صاحب نام بیش تر به جنبه جسمانی بشر و به طور ویژه به اندام جنسی انسان پرداخته است تا به جنبه روحانی و روانی، و مسائل را بر اساس اندام تجزیه و تحلیل کرده تا بر اساس روان آدمی حال این که رفتار آدمی متأثر از روان اوست و روان هر یک از دو صنف زن و مرد در مواجهه با امور هستی متفاوت است و این تفاوت ارتباط به مسئله جنسی یا اندام جنسی ندارد این نوع نگاه القاء کننده جهانبینی جنسی است یعنی جنسی نگر شدن، همه چیز را در چارچوب جنسیت بردن، که حاصل آن به هم ریختگی هنجارهای اجتماعی و تبدیل اجتماع بشری به اجتماع حیوانی است. و بدتر از آن، که مبتلا به غرب است مبدل شدن زن به شیء یی برای کامجویی و تلذذ بی حد و حصر عده ای ناخویشتن شناس سودجو که از زن بودن زن جز جاذبه بصری چیز دیگری را درک نمی کنند.
« رابطه جنسی به دو منظور آفریده شده، برای بیان عشق دو طرفه و برای افزایش نسل و نژاد بشر. وحدت جنسی زن و مرد، بزرگ ترین لطف خدا در حق آن هاست. او به جای این که تمام بشر را از یک جنس خلق کند، به بشر لطف کرده و با خلق وی به دو شکل مرد و زن، زندگی آن ها را از شادی و لذت پر کرده است.» ۹۱ این یعنی اعطای موهبتی که ایجاد نشاط متقابل می کند و بشریت را از حالت انزوا و تن هایی خارج می کند، باید گفت خلق این غریزه خلق عنصری شرم آور نیست « اگر خالق ما از خلق رابطه جنسی شرم نداشته، ما هم نباید از آن خجالت بکشیم. خداوند به مخلوقات خود نگریسته است و گفته است:” من بهترین آفرینندگانم ” پس باید به او گفت:” تو سرور همه آفرینندگانی"»۹۲ آن چه موجبات شرم و خجالت نسبت به این غریزه طبیعی نهاده شده در وجود آدمی است لوث کردن و باری به هر جهت جلوه دادن آن است اصالت هر چیزی، باید در چارچوب خودش حفظ شود و اگر از آن چارچوب خروج کرد یقیناً حاصلی جز اشمئزاز در پی نخواهد داشت خداوند بر اساس نیاز های تعبیه شده در مخلوق خود انسان پاره ای غرایز را نیز در جهت رفع آن نیاز ها خلق کرده و در نهاد بشر به ودیعت گزارده است و راه و رسم آن نیز طبق چارچوب خاص خود در ادیان مختلف تعریف و تبیین نموده « مسلم است مرد یا زنی که دنیا را فقط از دیده شهوت، خوراک و پوشاک و جنسی می نگرد هر جا سفره ای گسترده تر است رو به آنجا می آورد و هر جا آمال جنسیش بهتر اقناع شود بدان جا می رود»۹۳
ح – مهر اقدامی دوسویه و وحدت آفرین
اندکی کنکاش در روحیات و رفتار زنان حتی اگر به شکل میدانی باشد و نه علمی و تئوریک نشان می دهد که لطافت رفتار و گفتار مجموعه خلقیات وی را تشکیل می دهد « چه اصولا ساختمان درونی بدن زن، برای مهر ورزیدن و محبت کردن آفریده شده و دستگاه مغزی و عصبی اش نیز از ابراز محبت و تقدیم احساسات مادرانه و محبت آمیز نمی تواند رفتار دیگری داشته باشد»۹۴ البته ناگفته نماند پاسخ به این روحیات لطیف هم جز مهر متقابل رفتار دیگری را نمی تواند پذیرا شود کما این که در جامعه کم مشاهده نکرده ایم که این تضاد روحی میان زن و مرد موجبات اشکالات روحی و روانی طرفین خصوصا زنان را به وجود آورده است علی الخصوص و به فراوانی در ابراز عشق های کامجویانه و بی فرجام که زن را در آن جز شی ء زیبا برای لحظه ای کوتاه نمی یابیم « اگر مرد خواستار تن زن باشد و در همان حال آزادی او را به رسمیت بشناسد، زن در لحظه ای که خود را شیء می کند خویشتن را اصلی می یابد، در اطاعت خود که به آن رضایت می دهد آزاد باقی بماند. آن وقت عاشقان هر کدام به شیوه خود، می توانند با لذت مشترک آشنا شوند؛ لذت در آن حال از طرف هر یک از دو طرف به مثابه چیزی که به خود او تعلق دارد ولی از دیگری سرچشمه می گیرد، احساس می شود. آن وقت کلمه های دادن و گرفتن، تغییر جهت می دهند، شادی عبارت از حق شناسی، و لذت عبارت از محبت می شود.» ۹۵ این دقیقا آن چیزی است که روانشناسی چون فروید نتوانست یا نخواست که بدان توجه کند یعنی محصول حق شناسی و محبت از یک پرسه دو سویه که بعد روانی چنین ارتباطی را شکل می دهد و عاملی برای خوار داشتن جنس زن نیست یا عزیز داشتن جنس مرد. ” اما گلدمن ” در این خصوص می گوید « یک رابطه واقعی بین زنان ومردان تسخیر کننده یا تسخیر شده، نخواهد بود. فقط پیوندی عظیم است تا خودِ بی نهایت را ارائه دهی و خودی عمیق تر و بهتر یابی»۹۶ از مجموع آن چه که پیرامون مسائل جنسی آورده شد برآیندی این چنین حاصل می شود که در وجود زن نقصی از این بابت وجود ندارد و زنان به مثابه عاملان شهوت و گناه نیستند اگر آنان را به این راه تشویق نکنند تا ماهی دلخواه خویش را از وجود زلال زن صید کنند و سپس نتیجه بگیرند که زن به واسطه عامل ایجاد گناه بودن هرگز روی بهشت را نخواهد دید که نظر اسلام کاملا به عکس این نظر انحرافی است.
خ – زن تجلی جمال الهی
« در نیایش و تقوا زن ها موفق ترند. مهمترین سرمایه زن، انعطاف پذیری ومناجات او با خداست. فکر و ذکر، دو راه تعالی است. زنان در ذکر و مناجات که راه دل و راه عاطفه و شور و محبت است یا موفق تر از مرد هایند یا یقیناً همتای مردان، راه ذکر، راه اساسی است و راه فکر، راه فرعی.» ۹۷
از قول رسول گرامی اسلام حضرت محمد صلوات الله علیه در کتاب نهج الفصاحه آورده اند: “حبّب إِلی من دنیاکم النساء و الطیب و جعلت قرۃ عینی فی الصلاۃ “؛ به این معنی که از دنیای شما سه چیز مرا خوشایند است، زن، بوی خوش و روشنی چشم من در نماز است. « جناب محی الدین سر محبوب بودن زن را که در بیان پیامبرگرامی اسلام (ص) آمده است، چنین تبیین میکند: چون ذات اقدس خداوند منزه از آن است که بدون مجلا و مظهر مشاهده شود، هر مظهری که بیش تر جامع اسماء و اوصاف الهی باشد، بهتر خدا را نشان می دهد و زن در مظهریت خدا کاملتر از مرد است؛ زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال است؛ چون مخلوق خلق است، اما زن هم مظهر قبول و انفعال الهی است، هم مظهر فعل و تأثیر الهی؛ چون در مرد تصرّف می کند و او را مجذوب و محبّ خود می سازد و این تصرّف و تأثیر، نموداری از فاعلیت خداست و از این جهت، زن کاملتر از مرد است. اگر مرد بخواهد خدا را در مظهریت خود مشاهده کند، شهود او تام نیست، ولی اگر بخواهد خدا را در مظهریت زن بنگرد، شهود او به کمال و تمام می رسد؛ از این رو زن محبوب پیامبر اکرم (ص) قرار گرفت و در آن حدیث معروف آن گونه فرمود.» ۹۸ که پیش تر ذکر آن رفت. این حدیث و احادیثی از این دست در خصوص زن و تکریم موقعیت او بسیار است. که به فراخور مطالب بدان ها اشاره شده و در ادامه نیز اشاره خواهد شد.
حق رأی و حضور زنان در اجتماع از منظر اسلام
« اسلام زن را از یوغ قبیله و نواهی و محرمات و عادات جاهلی - غرب وشرق - رهانید و به او اختیاراتی اساسی بخشید و نیز پایگاهی اعطا کرد که به وی مجال و امکان می دهد تا آزادی های دیگر ( حقوق سیاسی، حق کار و غیره) کسب کند.» ۹۹ جالب توجه اینکه اسلام دقیقا و بلکه فراتر از هدف مدّ نظر پیرامون مذهب اصالت زن در راه اعطای حقوق انسانی زن قدم برداشته و دراین راستا مصادیقی نیز وجود دارد من باب مثال همین حق رأی در زمان رسول گرامی اسلام تحت عنوان بیعت با زنان وجود داشت و در آن زمان زنان در سرنوشت سیاسی خود شرکت می کردند حضور زنان صدر اسلام در جبهه ها و جنگ ها هم قابل ذکر و مصداق فعالیت اجتماعی سیاسی آنان است. « اسلام به بهترین وجهی حریت و استقلال را به زن اعطا کرد و چیزی را که دنیا تا آن روز به او نداده بود و صفحات تاریخ وجودش از آن خالی بود، به وی داد و زن به برکت این نعمت الهی دارای استقلال اراده و عمل شد که طبق آن مرد بر او ولایت و قیومتی ندارد. اگر چه از جهاتی با مرد فرق دارد و تفاوت میان این دو صنف انکار ناپذیر است.» ۱۰۰ دین مبین اسلام از خود مختاری و ستم مردان نسبت به زنان تا حد قابل توجهی کاست و زن و مرد را مساوی و برابر یکدیگر قرار داد و نه مشابه و میان این دو جنس هیچ گونه امتیاز و برتری نسبت به دیگری قائل نشد « لذا می توان گفت: اسلام با تساوی حقوق زن و مرد مخالف نیست بلکه با تشابه و مانند یکدیگر شدن و یکنواختی حقوق آن ها مخالف است.» ۱۰۱ در نگاهی به معرفی زن در فرهنگ اسلام چه دراحادیث و چه در آیات الهی قرآن شأن و منزلت تعبیه شده در این فرهنگ نشأت گرفته از وحی و قابل توجه و مایهی مباهات است « زن کیست؟ موجودی مختار، دارای هوش و آگاهی، موجودی که خداوند متعال او را آفریده تا نیمی از بار رسالت انسانیت را به دوش گیرد و سیر الی الله را بپیماید، زنان در جهان هستی، موجوداتی هستند که همه جان و حیات خود را در طبق اخلاص برای اجرای فرمان خلقت و شرکت در آهنگ کل هستی، تقدیم می کنند و مردان جز به انگیزگی مکانیسم لذت و سفارش محصولی بنام نسل از آن کارگاه محیر العقول، رابطه خود را با زن توجیه نمی کنند.» ۱۰۲ چه بسا همه آن مفاهیم به جای مانده از افکار و اندیشه های مردانه نوعی مکانیسم دفاعی از سوی آنان برای عدم این اشتراک مساعی مستقیم زن در چرخه حیات و آفرینش باشد چه اینکه در بالا ذکر آن رفت درست مخالف و متضاد مبانی فکری به جا مانده از قدمای غربی و شرقی است.