نِسْیاً وَ لَمْ أَجْنِ ما جَنَیْتُ
یا رَبِّ عَفْواً فَأَنْتَ أَهْلٌ
لِلْعَفْوِ عَنّی وَ إنْ عَصَیْتُ
ترجمه: «به خاطر گناهانی که در آنها افراط کرده و به خودم ستم روا داشتهام، از خداوند آمرزش میطلبم.
- چه بسا که از روی نادانی، وارد دریای گمراهی شدهام و در گمراهی و ضلالت، شبانه به راه افتاده و صبح خود را با آن آغاز نمودهام.
- و چه بسا که در گام نهادن به سوی گناهان به نهایت رسیده و از آن دست برنداشتهام.
- ای کاش من، پیش از این فراموش شده، میبودم و آن جنایتی را که مرتکب شدهام، مرتکب نمیشدم.
- پروردگارا! مرا عفو کن، که تو شایسته عفو کردن من هستی، اگرچه نافرمانی کردهام».
وی این توبه صادقانه را برای دوستش، حارث بن همّام بیان میکند و از او دور میگردد. دیگر او را نمیبیند ولی به دنبال این است که اخبار و اطّلاعاتی درباره او بدست آورد تا اینکه میفهمد که او به شهر خود، سروج برگشته است پس از اینکه رومیان آنجا را ترک کردهاند. و جامه پشمین پوشیده است و امام صفوف]نمازگزاران[گشته و در آنجا به زاهدی معروف تبدیل شده است.
به همین خاطر او دیگر صاحب مقامات محسوب نمیشود بلکه صاحب کرامات شده است. به طرف وی رهسپار میگردد. او را در حالتی مییابد که در محراب خود ایستاده و به ذکر و تسبیح پروردگارش روی آورده است.]حارث[ به او سلام میکند و او بدون اینکه از ]مسائل[ قدیمِ او چیزی بگوید، جواب سلامش را میدهد. و به عبادتهای خود در قنوت و فروتنی و سجود و رکوع ادامه میدهد و او را به سوی خانه خود همراهی میکند و در غذای خود، که غذای زاهدی فقیر است سهیم میکند، تا اینکه وقت سحرگاه فرا میرسد و او به نماز و مناجات با پروردگارش مشغول میشود و اشکهایش جاری میشود و حارث هم به همراه او گریه میکند. او در حالی که شیفته پروردگارش میباشد به سوی سجدهگاه خود روانه میگردد و]در این زمان[حارث میفهد که او از عارفان وارستهای شده است که تمام وجود خود را برای پروردگارشان خالص میکنند. پس او را ترک میکند و از کنار او میرود، در حالی که]أبوزید[ به وی میگوید: این]سرآغاز[ جدایی من و توست و این پایان و انتهای ملاقات]آنها[ بود.
مقامات]حریری[ به این صورت پایان میپذیرد. او همانطوری که به بهترین شکل آن را آغاز کرده بود، با زیبایی و شایستگی به آن خاتمه داد، چرا که در آغازِ آن، قهرمان داستانها را به راوی خود معرّفی میکند و در پایان آن، میانشان جدایی میافکند. همانطور که قبلاً اشاره کردیم او برای خاتمه کارش، مقامه ساسانیّه را برمیشمارد. همه اینها دلیل و نشانهای آشکار است بر اینکه حریری، مقاماتش را به صورت بنایی کامل ساخته است که آغاز و پایان روشنی دارد.
ما میبینیم که وی برای این ساختمان مقدّمهای میآورد و در آن بیان میدارد که در این کار ]تألیف مقامات[ به بدیعالزّمان اقتدا نموده است و اینکه شخص بزرگی که همان مستظهر باشد از او درخواست کرده که مقاماتی بنویسد شبیه مقامات او]بدیع[. و میبینیم که تواضع نشان میدهد جایی که میگوید که از وی]مستظهر[ درخواست نموده است که او را از این کار سخت معاف بدارد و زمانی که درخواست معاف کردنِ او را نپذیرفت، همچون شخصی فرمان بردار، دعوت او را اجابت نمود. وی چنین میگوید: «و در اطاعت از او، قدرت و استقامت فردی توانا را بذل کردم]و از خود نشان دادم[ و شروع کردم به انشای مقامات با قریحهای افسرده و فهم و تیزهوشیای خاموش شده و تدبّر و اندیشهای خشکیده و غمهایی رنجاننده، که در پنجاه مقامه، رنج آنها را متحمّل شدم».
این یک تواضع زیباست که او در آخرِ مقامات هم آن را تکرار نموده است، وقتی که میگوید: «آن در شمارِ کالاهای بیهوده و بیفایده است و از جمله آن چیزهایی است که شایسته است فروخته شود، امّا کسی آن را نخرد. و اگر نور و روشنایی توفیق، به من میرسید و همانند نگاه فردی دلسوز و مهربان، به خودم نگاه میکردم، یقیناً عیب خود را-که همیشه پوشیده و پنهان بود- میپوشاندم]و پوشیده نگاه میداشتم[. امّا آن، در کتاب، نوشته شده بود.]و سرنوشت مقدّر من بوده است[ و من به خاطر آن سخنانِ پست و بیهوده و گمراهیهای سرگرم کننده و بازدارندهای که در آن مقامات، به ودیعه گذاشتهام، از خدای بلند مرتبه طلب آمرزش میکنم و از او میخواهم که مرا به سوی آن چیزی راهنمایی کند که از خطا باز میدارد و از عفو و آمرزش، بهرهمند میگردانَد. که اوست شایسته تقوای پرهیزکاران و سزاوار بخشودن]گناهان آنان[، و سرپرست و عهدهدار نیکیها و خیرات در این دنیا و جهان آخرت».
البتّه لازم است بدانیم که در این تواضعی که در مقدّمه و خاتمه مقامات نشان داده است، کاملاً هم صداقت نداشته است، چرا که او به کار خود]و هنرمندی و مهارت خود در این کار[ ایمان داشته است. وی گواهیهای مختلفی را به زبان أبوزید جاری میکند که در آنها به برتری و بهتر بودن خود تأکید دارد و هر از گاهی میبینیم که او از زیبایی و بلاغت خود سخن میگوید، تا اینکه در مقامه چهل و هفتم ]مقامه حجریّه[ میگوید:
إنْ یَکُنِ الْإسْکَنْدَرِیُّ قَبْلی
فَالطَّلُّ قَدْ یَبْدُو أمامَ الْوَبْلِ
وَالْفَضْلُ لِلْوابِلِ لا لِلطَّلِّ
ترجمه: «هرچند که ابوالفتح اسکندری، ]از نظر زمانی[ پیش از من بوده است.]امّا باید توجّه داشت که[ باران ضعیف، قبل از باران تند و شدید، ظاهر میشود و فضل و برتری، از آنِ باران تند و شدید است نه باران ضعیف!»
پس او أبوزید را بر أبوالفتح اسکندری مقدّم میدارد، به عبارت دقیقتر، او خودش را بر بدیعالزّمان مقدّم داشته است. حارثبن همّام، بسیار به توصیف پیشرفت و توانایی أبوزید در بافتن] و ساختن[ کلام پرداخته است، با بلاغت زیبا و بدیههگویی سازگار و فرورفتن در اعماق سخنوری که در سخنان اوست. حارث تنها کسی نیست که مقهور و شیفته فصاحت او شده است بلکه والیان و حاکمان و قاضیها و مردم هم، همگی شیفته برجسته بودن عبارتها و زیبایی استعارهها و سخنان مروارید گونه او در نظم و نثرش که عقلها را میرباید و قلبها را مسحور میگرداند، شدهاند.
۳-موضوع
مقامه حریری بر محور گدایی و درخواست کمک از دیگران با سماجت میچرخد و از این نظر دقیقتر از بدیعالزّمان است؛ چرا که در مقامات بدیعالزّمان میبینیم که غالباً پیرامون مسئله گدایی است و موضوعات دیگری را هم در کنار آن آورده است و در این موضوع اصلی توقّف ننموده است. امّا حریری همه مقامات خود را در قالب گدایی وارد کرده است و همواره أبوزید را به عنوان، ادیبی سائل مطرح نموده است.
ضمن اینکه این ترکیب ظاهری نباید ما را مغرور کند و بخاطر آن مسأله، نباید به شکل کلّی سخن بگوییم]و نظر بدهیم[. چرا که حریری، گدایی را شکل ظاهری مقامات قرار داده است و اگر خوب توجّه کنیم، میبینیم که او به مسائل دیگری هم پرداخته است که در بعضی از آنها با بدیعالزّمان مشترک است و بعضی موضوعات هم مخصوص به اوست.
امّا یکی از موضوعات مشترک آنها، وعظ و اندرز است. اگر قبلاً دیدیم که بدیعالزّمان، ابوالفتح اسکندری را در دو مقامه به عنوان یک موعظه کننده مطرح کرده است، حریری هم در ده مقامه، بلکه بیشتر أبوزید را شخصی واعظ نشان داده است. از مقامه اول، این گرایش را به صورتی روشن در کار او میبینیم. در این مقامه میگوید:
«ای کسی که در غُلوّها و مبالغههای خود، حیران و سرگردان شده است، ای فروهِلَنده لباس خودپسندیها و خودنماییها، ای سرکشی کننده در نادانیها، ای میل کننده به سخنان باطل خود، تا کی میخواهی در گمراهیت، پیش بروی]و مداومت کنی[؟ و تا کی میخواهی چراگاهِ ستمت را نیکو بشماری؟ و تا کی میخواهی در کبر و غرورت به نهایت برسی؟ و از بازی و سرگرمیت دست برنداری؟ آیا از طریق معصیت، با مالک موی جلوی سرت مبارزه میکنی؟ آیا با زشتی سیرت خود، نسبت به دانای اندرون و راز پنهانیت جَری میشوی؟ و آیا از قوم و خویش نزدیکت مخفی و پنهان میگردی، در حالی که در منظر]و معرض دید[ خدای نگهبان خود هستی؟ و آیا میخواهی که از بنده و بردهات، مخفی باشی در حالی که هیچ امر پوشیدهای بر مالک تو پنهان نمیماند؟ آیا گمان میکنی آنگاه که زمان ارتحال تو فرا برسد، عزّت و مالت به تو سودی برساند؟ و یا هنگامی که اعمالت، تو را نابود میکند، مال و ثروتت تو را نجات دهد؟ و یا میپنداری آنگاه که قدمت بلغزد، پشیمانیت، تو را بینیاز گرداند؟ و یا در آن روزی که محشر، تو را در بربگیرد، عشیره و طایفهات، نسبت به تو مهربانی کنند؟»
وی به پند و اندرز نه فقط در این مقامه ادامه میدهد بلکه در مقامه دوّم، یازدهم، بیست و یکم، بیست و پنجم، سی و یکم، سی و سوّم، چهل و یکم، چهل و دوّم و پنجاهم نیز این موضوع دیده میشود. او در همه این مقامات و در قسمتهای کوچکی از مقامات دیگر، به هدایت دیگران تشویق میکند و به انجام عمل صالح ترغیب میکند. به دنیا و کسانی که شیفته آن هستند خُرده میگیرد و پاداش آخرت و آنچه در انتظار مردم است را به یاد میآورد. شاید از تازهترین]و کمیابترین[ سخنانی که او در این زمینه ایراد نموده است این است که در مقامه دوازدهم(مقامه دمشقیّه) میبینیم أبوزید را به عنوان حمایت کننده ]و نگهبانِ[ کاروانی معرّفی میکند و میبینیم که او نه با چشم خود بلکه با دعاهایی پاک که به این شکل به زبان جاری کرده است، از آنها مراقبت میکند.
«بار خدایا! ای زنده کننده استخوانهای پوسیده و ای دفع کننده آفات و ای نگهدارنده از ترسها و بیمها و ای کسی که پاداشش نیکوست و ای پناهگاه طالبان عفو، و ای صاحب آمرزش و عافیت بخشی! بر محمّد، مُهر و نگین انگشتری]و ختم کننده[ پیامبران و رساننده پیامهای تو و بر چراغهای خاندان او و کلیدهای نصرتش درود بفرست و مرا از وسوسههای شیاطین، و پرشها و خیز برداشتنهای سلاطین و رنجاندن ستمگران، و رنج کشیدن از جانب سرکشان، و دشمنی ورزیدن متجاوزان، و دشمنی دشمنی کنندگان، و غلبه غلبهکنندگان، و ربودن ربایندگان، و نیرنگهای حیلهگران، و آشوبها و نابودیها از طریق هلاک کنندگان، در پناه و امان خود نگاه بدار! و بار خدایا مرا از ستم همسایگان و همسایگی با ستمگران، در پناه خود قرار بده! و دستهای ستم کنندگان را از من باز بدار! و مرا از تیرگیهای]ستم[ ظالمان، خارج کن و با لطف و رحمت خودت در میانِ بندگان صالحت، داخل کن! بار خدایا مرا در شهر خودم و در غربت و به سفر رفتن و برگشتن و سفر کردنم در طلب روزی و]به هنگام[ بازگشتن و تغییر یافتن]اوضاع و احوالم[ و در جای منصرف شدن و زیر و رو شدن کارها و محلِ مراجعتم، نگاه بدار! و مرا در مورد جسم و جانم و اموال با ارزشم و آبرویم و مال و کالا و خانواده و ذخیرههایم حفظ کن! و تغییر و دگرگونی حال را به من نرسان و هیچ غارتگری را بر من، مسلّط نکن و از سوی خود، سلطان و یاوری برای من قرار بده».
حریری در این مقاماتی که به سمت نصیحت و یا دعا کردن میرود بخاطر چالاکی اسلوب و خوش ترکیبی عباراتش، سبک روح میشود.]احساس سبکی و راحتی میکند[. هرگاه ما بدانیم که مردم دوره او کاملاً بسوی دینداری روی آوردهاند و از پروردگارشان میخواهند که آنها را از تاریکیهای درون خود و ستمکاری حاکمان و تباهی حکومت و فرمانروایی آنها نجات دهد و اینکه در جنگی که بر علیه صلیبیان بوجود آمده و همه آنها یا تعداد زیادی از آنها را به سوی تصوّف گرایش داده است، یاریشان کند و اینکه آنچه نزد خداست طلب کنند و آنچه نزد مردم است رها کنند، هرگاه همه اینها را بدانیم، میتوانیم این اندرزها و دعاهای حریری را به شکل واقعی]و منصفانه[ ارزیابی کنیم و میزان تأثیری که او در ادبا و دانشپژوهان پیرامون خود به وسیله این کار داشته است را درک کنیم.
حریری به موضوع دوّمی(دیگری) هم شدیداً علاقه نشان داده است که این دفعه]مسأله[ به زندگی اجتماعی ارتباطی ندارد بلکه به زندگی ادبی مربوط میباشد. این زندگی واقعاً دشوار و پیچیده شده بود و اهل آن با گرههای بلاغی، فکر خود را مشغول ساخته بودند. بلاغت زیبا یک جمله تزئین شده به سجع یا آراسته شده به انواع بدیع نیست. چرا که آن کاری آسان است و همه زبانها میتوانند به آن دست یابند، بلکه بلاغت زیبا حقیقتاً آن است که برای صاحبش آسان باشد که جملهای را از همه راههای طبیعی در هنر در اختیار قرار دهد. حریری شروع کرد به ثابت نمودن هنر و مهارت خود در این موضوع؛ و دوازده مقامه را به این کار اختصاص داد که در آن بازیهای هنری خود را به ما نشان میدهد گویا آن بازیها، حرکات آکروبات بازی است.
به اوّلین موردی که از این نوع بازیها برخورد میکنیم، مقامه ششم]مقامه مراغیّه[ است که أبوزید در شهر مراغه در دیوان مکاتبات حاضر شده است و بزرگان ادب و بلاغت را جمع کرده و تصمیم گرفته است که آنها را به شگفتی درآورد و افکارشان را مسحور خود گرداند، پس نامهای را به آنها عرضه داشته است و شرح حال خود را در آن به امانت نهاده است]و بیان کرده است[. البتّه این نکته مهم نیست، بلکه مهم این است که در آن برخود لازم دانسته است که حروف یکی از دو کلمه، نقطهدار و حروف کلمه دوّمی، بی نقطه باشد. به این شکل: «اَلْکَرَمُ ثَبَّتَ اللهُ جَیْشَ سُعُودِکَ یَزینُ، وَ اللُّؤْمُ غَضَّ الدَّهْرُ جَفْنَ حَسُودِکَ یَشینُ»… ترجمه: «کَرَم- که امیدوارم خداوند، لشکر خوشبختی و سعادتت را ثابت و پابرجا]و قدرتمند[گرداند- ]فرد را[ میآراید و فرومایگی – که امیدوارم روزگار، چشم حسودت را ببندد- زشت و بدنام میکند»… . و جابجا کردن این گونه کلمات را تا آنجا که میتوانست ادامه داد تا بر شنوندگان]و حاضران[ برتری یافت و آنها نسبت به او مهربانی و توجّه و احترام زیادی قائل شدند.
حریری از این راه دشوار صرف نظر میکند تا اینکه به مقامه شانزدهم یعنی مقامه «مغربیّه» میرسد و در آن بازی جدیدی را ارائه میکند که به فکر کسی خطور نمیکند و آن بازی«ما لایَسْتَحیلُ بِالإنْعِکاسِ» است یعنی آنچه که با معکوس کردنِ حروف کلمات تغییر نمییابد. مانند: ساکب کاس، که این امکان را دارد که از آخر به اوّل خوانده شود و حروف آن تغییر نیابد. وی مثالهایی از نثر عرضه داشته است مانند: «لُمْ أَخاً مَلَّ، و کَبِّرْ رَجاءَ أَجْرِ رَبِّکَ». ترجمه: «برادری را که افسرده و اندوهگین میشود، ملامت کن و امید به اجر و پاداش پروردگارت را بزرگ بشمار».
سپس بیدرنگ آن را در رشتههایی از شعر آورده است و چنین گفته:
أُسْ أَرْمَلاً إذا عَرا
وَارْعَ إذَا الْمَرْءُ أَسا
شکل ۴‑۲۶: مسیر تنش بر روی صفحات فعال در چرخش خالص محورهای اصلی تنش
شکل ۴‑۲۷: تغییرات کرنش برشی پلاستیک بر روی صفحات سیزدهگانه در چرخش خالص محورهای اصلی تنش
در شکل ۴‑۲۸ میزان عدم هممحوری جهتهای تنش اصلی و نمو کرنش اصلی نمایش داده شده است. همانگونه که مشاهده می شود، در تنش انحرافی kPa 300 در ابتدای چرخش محورهای اصلی رفتار تقریباً هم محور است. با افزایش زاویه چرخش به علت رشد سریع تنشهای برشی و در نتیجه کرنشهای پلاستیک بر روی صفحات ۱۲و ۱۳ عدم هممحوری به طور ناگهانی افزایش مییابد. سپس تا زاویه ۳۰ درجه با توجه به ثابت بودن نمو کرنشها بر روی صفحات این میزان عدم هممحوری ثابت مانده و پس از آن به علت رشد کرنشهای پلاستیک بر روی صفحات ۵ تا ۸ و کاهش آنها بر روی صفحات ۹ و ۱۰ زاویه نمو کرنشهای برشی پلاستیک کاهش یافته و در زاویه ۳۵ درجه رفتار کاملاً هم محور است و پس از آن تمایل به عدم هممحوری مشاهده میگردد. سپس تا زاویه حدود ۷۰ درجه به علت تغییرات اندک کرنشهای پلاستیک بر روی صفحات زاویه نمو کرنشها تقریباً ثابت مانده و پس از آن با افزایش کرنشهای پلاستیک بر روی صفحات ۱، ۲، ۳، ۴، ۹ و ۱۰ و کاهش آنها بر روی صفحات ۷، ۸، ۱۲ و ۱۳ افزایش مییابد.
همانطور که ملاحظه می شود رفتار در تنش انحرافی kPa 200 نیز مشابه با حالت قبلی است با این تفاوت که به علت اندک بودن میزان کرنشهای پلاستیک بر روی صفحات، در این حالت تغییرات صورت گرفته بر روی آنها شدیدتر بوده و لذا پس از افزایش ناگهانی زاویه نمو کرنشهای اصلی کاهش تدریجی در این زاویه مشاهده شده و در زاویه ۳۰ درجه رفتار هممحور مشاهده می شود.
توجه شود که در زوایای بیش از ۷۰ درجه میزان عدم هممحوری در هر دو سطح تنش انحرافی مشابه است.
شکل ۴‑۲۸: عدم هممحوری جهتهای تنش اصلی و نمو کرنش اصلی در چرخش خالص محورهای اصلی تنش در حالت زهکشی شده
بارگذاری تک سویه در حالت زهکشی نشده
در این قسمت، مجموعه نتایج حاصل از شبیهسازی بر روی رفتار ماسه پرتوی تحت بارگذاری تکسویه در حالت زهکشی نشده به منظور بررسی عدم هممحوری رفتار این خاک دانهای ارائه می شود.
مسیر تنش
تمامی شبیهسازیها بر روی ماسه پرتوی انجام شده است. ابتدا تمامی نمونهها به صورت ایزوتروپ تا فشار محدود کننده KPa 600 تحکیم یافتهاند. توجه شود که در این قسمت رفتار خاک کاملاً اشباع فرض شده است.
در این نوع بارگذاری، از ابتدا تنشهای وارد به نمونه به گونه ای است که جهت تنشهای اصلی در زاویه مورد نظر ثابت مانده و تنش انحرافی به صورت تکسویه تا هنگام رسیدن به گسیختگی به نمونهها اعمال شده است. لازم به ذکر است که در تمامی این شبیهسازیها مقدار تنش میانگین (P) حین اعمال تنش انحرافی ثابت نگه داشته می شود.
با توجه به اینکه این دستگاه (HCA) قادر به اعمال جابجایی نیست، بنابراین این شبیه سازیها به صورت اعمال تنش بر نمونهها انجام شده است. در این شبیهسازی معیار گسیختگی مشابه با حالت زهکشی شده در نظر گرفته شده است.
نتایج
نتایج حاصل از شبیهسازی رفتار ماسه پرتوی در حالت زهکشی نشده این قسمت آورده شده است. مشابه با حالت زهکشی شده، در این شکلها اگر با افزایش کرنش، تنش قائم ( ) افزایش یابد نمونه تحت بارگذاری فشاری است و اگر با افزایش کرنش، تنش قائم کاهش یابد، نمونه تحت کشش میباشد. جهت تنشهای اصلی با بهره گرفتن از بارگذاری برشی و محوری تعیین می شود.
رفتار ماسه پرتوی تحت بارگذاری در راستای صفر درجه در شکل ۴‑۲۹ آورده شده است. با توجه به شکل ۴‑۲۹ مشاهده می شود که در اثر افزایش تنش انحرافی، در نمونه در ابتدا فشار حفرهای مثبت ایجاد شده که منجر به کاهش تنش موثر همهجانبه شده و پس از کرنش قائم ۲۵/۰ درصد فشار حفرهای مثبت کاهش یافته و در ۵/۰ درصد فشار حفرهای در نمونه منفی می شود که منجر به افزایش تنش موثر همهجانبه میگردد. در نهایت با رسیدن به کرنشهای محوری ۵/۱ درصد نمونه دچار گسیختگی میگردد. مسیر تنش بر روی صفحات ۱۳گانه حین باگذاری و کرنشهای پلاستیک ایجاد شده بر روی آنها در شکل ۴‑۳۰ آورده شده است.
پردیس بینالمللی ارس
گروه حقوق
پایاننامه برای دریافت درجه کارشناسی ارشد
در رشته حقوق(گرایش خصوصی)
عنوان فارسی
بررسی تطبیقی آثار،احکام و شرایط اعسار و افلاس در فقه با ورشکستگی در حقوق موضوعه ایران
استاد راهنما
دکتر سید محمدتقی علوی
استاد مشاور
دکتر کمالالدین هریسی نژاد
پژوهشگر
سیامک ایرجی
تابستان ۱۳۹۳
تعهد نامه
عنوان پایان نامه: بررسی تطبیقی آثار،احکام و شرایط اعسار و افلاس در فقه با ورشکستگی در حقوق موضوعه ایران
اینجانب سیامک ایرجی دانشجوی دورۀ کارشناسی ارشد رشته حقوق خصوصی دانشکده حقوق و علوم اجتماعی دانشگاه تبریز تحت راهنمایی دکتر سید محمد تقی علوی با تعهد به رعایت موارد ذیل، اقرار و اذعان مینمایم:
۱- تحقیقات و نتایج ارائه شده در این پایان نامه حاصل مطالعات علمی اینجانب بوده، مسئولیت صحت و اصالت مطالب مندرج در آن را به طور کامل بر عهده میگیرم.
۲- در خصوص استفاده از مطالب و پژوهشهای محققان دیگر به مرجع مورد نظر استناد شده است.
۳- مطالب مندرج در این پایان نامه را اینجانب یا فرد دیگری به منظور اخذ هیچ نوع مدرک یا امتیازی تا کنون به هیچ مرجعی تسلیم نکرده است.
۴- کلیه حقوق معنوی این اثر به دانشگاه تبریز تعلق دارد. مقالات مستخرج از پایان نامه، ذیل نام دانشگاه تبریز ((University of Tabriz به چاپ خواهد رسید.
۵- حقوق معنوی تمام افرادی که در به دست آمدن نتایج اصلی پایان نامه تأثیر گذار بوده اند در مقالات مستخرج از پایان نامه رعایت خواهد شد.
۶- چنانچه بعد از جلسه دفاعیه محرز گردد که مطالب پایان نامه به صورت کلی یا جزئی مورد سرقت علمی قرار گرفته است، نسبت به ابطال مدرک تحصیلی حق هیچگونه اعتراض و ایرادی نخواهم داشت.
تاریخ : ۰۹/۰۷/۱۳۹۳
نام و امضاء دانشجو : سیامک ایرجی
تقدیم به
پدر بزرگوار،
و مادر گرامی ام
همسر مهربان وفداکار م
« و دختر گلم پارمیدا »
سپاسگزاری
سپاس خدای را که سخنوران، در ستودن او بمانند و شمارندگان، شمردن نعمت های او ندانند و کوشندگان، حق او را گزاردن نتوانند. و سلام و دورد بر محمّد و خاندان پاک او، طاهران معصوم، هم آنان که وجودمان وامدار وجودشان است؛ و نفرین پیوسته بر دشمنان ایشان تا روز رستاخیز…
بدون شک جایگاه و منزلت معلم، اجّل از آن است که در مقام قدردانی از زحمات بی شائبه ی او، با زبان قاصر و دست ناتوان، چیزی بنگاریم، اما از آنجایی که تجلیل از معلم، سپاس از انسانی است که هدف و غایت آفرینش را تامین می کند و سلامت امانت هایی را که به دستش سپرده اند، تضمین؛ بر حسب وظیفه و از باب ” من لم یشکر المنعم من المخلوقین لم یشکر اللَّه عزّ و جلّ
ازپدر و مادر عزیزم،این دو معلم بزرگوار، که همواره بر کوتاهی و درشتی من، قلم عفو کشیده و کریمانه از کنار غفلت هایم گذشته اند و در تمام عرصه های زندگی یار و یاوری بی چشم داشت برای من بوده اند؛
از استاد با کمالات و شایسته؛ جناب آقای دکتر سید محمد تقی علوی که در کمال سعه صدر، با حسن خلق و فروتنی، از هیچ کمکی در این عرصه بر من دریغ ننمودند و زحمت راهنمایی این رساله را بر عهده گرفتند؛
از استاد صبور و با تقوا ، جناب آقای دکتر سید کمال الدین هریسی نژاد ، استاد مشاور گرامی، که زحمت مشاوره این رساله را در حالی متقبل شدند که بدون مساعدت ایشان، این پروژه به نتیجه مطلوب نمی رسید؛
و از استاد فرزانه و دلسوز؛ جناب آقای دکتر شعاریان که زحمت داوری این رساله را متقبل شدند؛ کمال تشکر و قدردانی را دارم.
باشد که این خردترین، بخشی از زحمات آنان را سپاس گوید .
نام خانوادگی: ایرجی نام: سیامک |
عنوان پایان نامه: بررسی تطبیقی آثار ، احکام و شرایط اعسار و افلاس در فقه با ورشکستگی در حقوق موضوعه ایران |
استاد راهنما : دکترسید محمدتقی علوی |
-ربودن چراغ ها یا بخش های کاربردی محصول
-انداختن اشیا و زباله در قسمت های مختلف محصول
۳-۴-۱۲ وندالیزم ناآگاهانه
-ضربات توسط مامورین نظافت محیط
-لانه گذاری پرندگان در نتیجه انباشته شدن خورده چوب و فضولات پرندگان در قسمت هایی از محصول
-ریزش برگ های درختان بر روی محصول
-صدمات ناشی از مواد شوینده هنگام نظافت
یکی از پدیده های برزو تخریب گری،احساس بی تفاوتی در مالک شمردن خود نسبت به اموال عمومی است.در نتیجه وقتی حس تملکی نباشد مسئولیتی هم در مقابل مراقبت از آن نخواهد بود.تملک واژه پیچیده ای است ،چون مفاهیم ضمنی و کلی زیادی در بر می گیرد.کالین وارد ایم مفهوم را چنین بیان می کند:
«حس تملک تنها منوط به یک شیء نمی شود .بلکه این حس می تواند درباره یک فعالیت،اندیشه،آرمان یا عقیده باشد.این بدان معناست که فرد می تواند قسمتی از هویتش را در چیزی سرمایه گذاری کند که در ظاهر متعلق به او نیست .در نتیجه اعمالی که از او سر می زند،بازتاب ارزشمند آن تفکر خواهند بود
۳-۴-۱۳ انواع تخریبگرایی های رایج
از دیدگاه اجتماعی،انگیزه تخریبگرایی را می توان در پنج گروه دسته بندی کرد:
۱-تخریبگرایی مال اندوز:
صدمه های وارده در این نوع،برای کسب پول و اموال است.اعمالی مانند کندن و برداشتن علایم راهنمایی،آرم اتومبیل و..
۲-تخریبگرایی تاکتیکی:
این تخریبگرایی بیشتر از حصول دارایی در پی به دست آوردن یک مقصود خاص است.خسارت وارده بیانگر خصومت نیست.متداول ترین خسارت در این تخریبگرایی کاری است که ولگردان و بی خانمان ها برای به دست آوردن جای خواب و غذای گرم انجام می دهند
۳-تخریبگرایی انتقام جو:
تخریب اموال به قصد انتقام ،از انواع مهم و شدید تخریبگرایی به حساب می آید.
۴-تخریبگرایی تفریحی:
در بیشتر تخریبگرایی تفریحی قدری خصومت هم وجود دارد.محرکاتی مانند کنجکاوی،رقابت و مهارت بسیار مهم است
۵-تخریبگرایی خصومت:
مثال هایی از این نوع تخریبگری خشن و وحشیانه عبارتند از: خط کشیدن روی بدن اتومبیل،بیرون کشیدن گل های پارک،
تخریبگرایی،عامل تاثیرگذار بر طراحی تخریبگرایی یکی از اصلی ترین عوامل موثر در حیطه مبلمان و المان های شهری است.
نقش طراح
در حیطه طراحی مبلمان مقاوم در برابر تخریبگایی ،نقش طراح نقشی کلیدی است.اومی تواند همراه با آفرینش یک محیط انسانی،احساس احترام و تملک را در افراد بر انگیزانند و عامل نومیدی تخریبگران باشد.به عبارت دیگرطراح،جزئیات ابنیه و تجهیزات عمومی را باید به گونه ای طراحی کند که به راحتی دیده شود و شبیه شیء دیگری نباشد،توهم و مشکل در استفاده ایجاد نکند و حس تعلق و مسئولیت بیافریند.در کل طراح باید درک درستی از تخریبگرایی در جامعه مورد نظرش داشته باشد.هر کسی به طور ذاتی تمایل دارد به محیطی که جذاب است و خوب حفظ می شود احترام بگذارد.گاهی طراحی ضعیف و نصب و اجرای نا کار آمد تجهیزات،به تخریبگران فرصت تخریب بیشتر می دهد.۳-۴-۱۵ تاثیر محصول بر محیط
یک طراح آگاه برای جلوگیری از تاثیر منفی بر محیط باید نکات زیر را در نظر بگیرد
-بهره وری بهینه از انرژی
-قابلیت بازیافت
-اختصاص موادی با کارایی لازم در تولید.
-استفاده از مواد عایق کاری در صورت نیاز برای جلوگیری از اتلاف انرژی
-انتخاب شیوه های بهینه تولید.
-سادگی و سهولت خروج قطعات داخلی به منظور دمونتاژ
-استفاده از مواد بومی و طبیعی
-خودداری از ترکیب موادی که اساساً با هم ناسازگارند.
-خودداری از به کارگیری مواد مرکب تا حد امکان.
-امکان تعویض متعلقات تکنولوژیکی بدون تاثیر بر پیکره کلی محصول.
-جلوگیری از هرگونه آلودگی زیست محیطی.
-استفاده از فرم طبیعی و دست نخورده مواد ومصالح به ویژه در تکمیل سیمای شهر.
-تاکید بر قابلیت طراحی بر اساس نیاز های واقعی.
-حداقل گرایی(مینیمالیستی).
-خودداری از جزئیات غیر کاربردی و صرفاً تزئینی.
-استفاده از طرح های چند منظوره.
۳-۴-۱۶ نتیجه گیری
-محصول باید ضد زنگ باشد.
-عایق بندی داشته باشد.
-در انتخاب متریال در صورت استفاده از آب باید به یخ زدگی توجه شود.
-در صورت استفاده از پمپ،به کم صدا بودن توجه شود.
-در صورت استفاده از چراغ، باید طوری انتخاب شود حرارت و تابش نباید صدمه به محصول شود.
-به رفلکت هایی که در اثر تابش نور بر محصول ایجاد می شود باید توجه شود نباید باعث آزار عابران شود.
-باید از رنگ هایی استفاده شود که آلودگی را کم تر نمایان کنند.
-استفاده از سطوح عمودی و کم تر تخت که باعث تجمع آلودگی نشود.
-مکان مناسب برای قرار گیری محصول در نظر گرفته شود(کوچک نباشد،سر راه عبور نباشد)
-به بافت فرهنگی منطقه قرار گیری دقت شود در مناطق جنوب شهر نباید ظاهر قیمتی داشته باشد.
صیاد و همکاران[۲۸] (a2006) در مطالعه ای به منظور مقایسه رویش و برخی خواص خاک در جنگلکاریهای ۱۹ ساله خالص و آمیخته صنوبر دلتوئیدس (Poulus deltoids Marsh) و توسکای ییلاقی (subcordata C.A. Meay Alnus) در چمستان نور به این نتیجه رسیدند که جنگلکاری با گونه های خالص سریع الرشد باعث کاهش حاصلخیزی خاک شده و ممکن است استمرار تولید تحقق نیابد. در مطالعه فوق پنج تیمار (۱۰۰% صنوبر و ۳۳% توسکا و ۶۷% صنوبر، ۶۷% توسکا و ۳۳% صنوبر، ۵۰% صنوبر و ۵۰% توسکا ، ۱۰۰% توسکا) از حالتهای مختلف جنگلکاری این دو گونه در یک دوره هفت ساله مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت به این نتیجه رسیدند که تیمار ۱۰۰% توسکای خالص و ۳۳% صنوبر،۶۷% توسکا تفاوت معنیداری را در مقدار ازت کل با دیگر تیمارهای جنگلکاری نشان دادند. میزان رویش، تولید و مواد غذایی موجود در خاک و میزان ازت در جنگلکاریهای آمیخته این دو گونه بیشتر از جنگلکاری خالص آن بود و جهت تولید بیشتر و افزایش رویش و حاصلخیزی خاک جنگلکاری صنوبر به صورت مخلوط با توسکا (۵۰% صنوبر و ۵۰% توسکا) پیشنهاد نمودند.
صیاد و همکاران[۲۹] (b2006) در تحقیقی به مقایسه رویش، مواد غذایی و خصوصیات خاک را در توده خالص و مخلوط صنوبر و توسکا پرداختند. بعد از ۷ سال اثرات بر رشد غلظت عناصر غذایی در برگ سبز و پیر و خصوصیات خاک مورد بررسی قرار دادند. غلظت نیتروژن در برگ سبز و پیر تودههای مخلوط بیشتر از حالت خالص صنوبر بود. نتایج حاصل از تغذیه و بازگشت مواد غذایی و رشد در جنگل مخلوط بهتر از جنگل خالص بود. و در غالب آزمایش حالت آمیخته (نسبت۵۰ درصدی) تولید حداکثر را نشان داد.
نیو و دویکر[۳۰] (۲۰۰۶)در مطالعه ای تحت عنوان پتانسیل ترسیب کربن در حاشیه زمینهای کشاورزی در غرب میانه ایالات متحده به این نتیجه رسید که منطقه مورد نظر پتانسیل زیادی در ترسیب کربن دارد.
ریتر[۳۱] (۲۰۰۷) با بررسی کربن، نیتروژن و فسفر در خاکهای آتشفشانی بعد از جنگلکاری با pubescens Betula وLarix sibirica در ایسلند نشان داد اثرات معنیدار گونه های درختی فقط برای محتوی نیتروژن در شاخ و برگ درختان پیدا شد. نیتروژن شاخ و برگ به طور معنیداری بیشتر بود و نسبت کربن به نیتروژن به طور معنیداری در سوزنهای لاریکس کمتر از برگهای Betula بود. کربن آلی خاک در عمق ۱۰-۰ سانتیمتر در تودههای جنگل مسنتر از ۳۰ سال به طور معنیداری بیشتر از تودههای جوانتر و کمتر از ۳۰ سال بود که این به افزایش کند مواد آلی نسبت داده بودند.
رستمی و پوربابایی[۳۲] (۲۰۰۷) به بررسی تنوع پوشش گیاهی در جنگلکاریهای کاج تدا در منطقه عزیزکیان و لاکان رشت پرداختند. مساحت قطعات نمونه به روش پلاتهای حلزونی ویتاکر و به کمک منحنی گونه به سطح به دست آمد. نتایج نشان داد بیشترین و کمترین مقدار تنوع شانون -وینر به ترتیب در مرحله رویشی خالگروه و نهال به دست آمده است.
مارکوس و همکاران[۳۳] (۲۰۰۷) در مطالعه ای به مقایسه ساختار توده و خصوصیات خاک در جنگلکاری بالغ کاج جنگلی به منظور تعیین میزان تغییرات اکوسیستم در طول یک دوره و مقایسه آن با جنگل طبیعی در Lillo پرداختند. ۵ توده از دو گونه در گروه سنی ۳-۲، ۱۲-۱۰، ۴۰ و ۸۰ ساله انتخاب کردند. نتیجه گرفتند که ۱۰ سال اختلاف سنی در جنگلکاری باعث کاهش گونه علفی و تکامل گونه های چوبی شده و جنگل طبیعی دارای pH پایینتر وP بالاتری است. و جنگلکاری در گروه سنی ۳-۲ و ۱۲-۱۰ K بالاتری داشتند و جنگلکاری مسنتر، به جنگل طبیعی شبیهتر بودند.
جنسن و همکاران[۳۴] (۲۰۰۸) به بررسی تأثیر ویژگیهای خاک روی رشد Acer pseudoplatanus پرداختند. این تحقیق در دانمارک با ۳۴ توده از این گونه صورت گرفته است. در هر توده تأثیر خاک روی رویش درختان تعیین نمودند. نتایج نشان داد که این گونه به خوبی روی محدوده وسیعی از خاک از لحاظ بافت و محتوی آب می تواند رشد کند. خاک با زهکشی خوب، افزایش محتوی رس و نیتروژن، باعث رشد بهتر این گونه می شود. همچنین کربنات کلسیم، خاکی را که به اندازه کافی زهکشی نشده است بهبود میبخشد. در صورتی که وزن مخصوص ظاهری، وpH تفاوت معنیداری را روی رویش ایجاد نکرد.
روحی مقدم[۳۵] (۲۰۰۸) به مقایسه ویژگی رشد، تغذیه و خاک در توده خالص castaneifolia Quercus و آمیخته با Zelkova carpinifolia در جنگل هیرکانی ایران پرداخت. ایشان اثر گونه بر رشد درختان، غلظت عناصر غذایی برگهای سیز و پیر و خصوصیات خاک بعد از ۱۱ سال بررسی کردند. نتایج نشان داد که زندهمانی، ارتفاع کل و رس خاک در درختان بلوط با حضور آزاد بهتر شده بود. انتقال مجدد مواد غذایی در درختان بلوط K > N > P بود. جریان فسفر و منیزیم، انتقال فسفر، غلظت فسفر در برگ توسعه یافته بود. غلظت نیتروژن، فسفر، پتاسیم و منیزیم در برگ پیر بلوط در جنگل مخلوط بیشتر از تک کشتی بود. نسبت ۷۰ درصد بلوط و ۳۰ آزاد بهترین حالت آمیختگی دو گونه بود.
هانسن و همکاران[۳۶] (۲۰۰۹) به بررسی لاشبرگ و بازجذب عناصر در پنج گونه درختی پهنبرگ در محیط آزمایشگاه در نروژ پرداختند. نتایج نشان داد که میانگین کل ریزش لاشبرگ ۳۷۰۰-۳۲۰۰ کیلوگرم در هکتار در سال است و میان گونه های درختی تفاوت معنیداری وجود نداشت، اما در رویشگاههای متفاوت، بین مقدار عناصر غذایی و لاشبرگ تفاوت معنیدار وجود داشت.
پرز-سارز و همکاران[۳۷] (۲۰۰۹)در مطالعه ای تحت عنوان تولید و کیفیت لاشبرگ سبز و پیر در یک جنگل کاج بلوط در مرکز شمال غرب مکزیک به این نتیجه رسیدند که بیشترین میزان تولید سالیانه در توده آمیخته است که تولید لاشبرگ کیفیت در آن سبب افزایش ورودی C، N وP به خاک شده است.
نکهآی و همکاران[۳۸] (۲۰۰۹) در بررسی تحت عنوان تجزیه تحلیل مکانی پایداری جنگلکاری زیتون برای بازسازی زیستگاههای حیات وحش. در این مطالعه دو روش رویکردی برای ارزیابی پایداری جنگلکاری زیتون در مناطق کوهستانی برای بازسازی حیات وحش اتخاذ نمودند. عناصر تأثیرگذار در چشمانداز در تنوع اکولوژیکی اجازه به مناسبتر شدن منطقه برای کشاورزی پایدار از طریق نظر کارشناس (AHP) تعیین به وسیله GIS انتخاب شدند. مطالعه موردی جنگلکاری زیتون (.Olea europaea L) در اندلس (جنوب اسپانیا). نتایج نشان داد مرز اکثر مناطق کشاورزی (عمدتا زیتون) و مناطق مجاور پارک طبیعی با بلوط مناسب برای بازسازی زیستگاه میباشد.
پناهپور و همکاران[۳۹] (۲۰۱۰) در تحقیقی تحت عنوان بررسی موفقیت گونه های پهنبرگ شهر اراک، برای بررسی موفقیت گونه های جنگلکاری شده از نوارهای ۱۶۰ هکتاری شامل در خت Fraxinus rotundifoplia و Robinia pseudoacacia نمونههایی انتخاب کردند و ایشان روش نمونه گیری خطی برای موجودی جنگل در ساختارهای نواری مورد استفاده قرار دادند. ۱۴۸ نمونه با فاصله ۲۰۰ متری و سطح هر نمونه ۲۰۰ متر مربع بود. در هر نمونه خصوصیات کمی و کیفی ثبت کردند.آزمون t و توکی برای داده های کمی و آزمون Kruskal-Wallis و Chi-Square برای داده ها کیفی مورد استفاده قرار دادند. شرایط خاک منطقه در هفت پروفیل حفر شده در منطقه مورد مطالعه بررسی کردند. در هر پرو فیل دو نمونه از عمق ۳۰-۰ و ۶۰-۳۰ برای آنالیز وتعیین خصوصیات فیزیکی و شیمیایی تهیه نمودند. به منظور آنالیز خصوصیات خاک از آنالیز چند گانه PCA استفاده کردند. جنگلکاری Fraxinus حاصلخیزی کمتری نسبت به گونه دیگر داشت. ارزیابی از موفقیت دو گونه نشان داد که با توجه به ویژگیهای کمی و شاخص های استقرار موفقیت pseudoacacia بیشتر از گونه Fraxinusبیان کردند. اما از نظر ظاهری درخت Fraxinus امتیازات بیشتری داشت.
یوسفی و همکاران[۴۰] (۲۰۱۰) به بررسی تنوع گونه های چوبی بومی در ۴ توده جنگلکاری ۲۲ ساله شامل کاجبروسیا، صنوبر، افراپلت و ون در جنوب شهر قائم شهر در شمال ایران پرداختند. در هر توده سه پلات و یک پلات از جنگل طبیعی به عنوان شاهد انتخاب شد. نتایج این مطالعه نشان داد که ۹ گونه درختی و درختچهای متعلق به ۸ خانواده در رویشگاههای مورد مطالعه مشاهده شد. به طور طبیعی بیشترین و کمترین گونه های چوبی، ۹ و ۵ به ترتیب در جنگلکاری ون و افراپلت بودند. نتایج نشان داد که جنگلکاریهای درختان پهنبرگ و سوزنیبرگ در این منطقه نه تنها تنوع زیستی را کاهش نداده بلکه زادآوری گونه های چوبی را نسبت به جنگل طبیعی افزایش داده است. این می تواند ابزار مؤثری برای بازسازی جنگلهای جلگهای مخروبه در شمال ایران باشد.
قراچورلو و همکاران[۴۱] (۲۰۱۰) با توجه به ارزیابی زندهمانی و رشد، گونه های سوزنیبرگ کاشته شده در سال ۱۹۹۶ در جنگلهای ارسباران در منطقه کلاله و هرسر را مورد مطالعه قرار دادند. گونه های شاملPinus pinea, Cupressus sempervirens var horisontalis, Pinus nigra austrialia, Pinus eldarica, Cedrus atlantica, Cupressus arizonica, Pinus sylvestris, Picea abies, Pinus pallasiana, Pinus carmanica, Pinus brutia and Larix deciduas بودند. ارتفاع، قطر یقه، درصد زندهمانی، تمایل، تعداد شاخهها و… را مورد بررسی قرار دادند. Pinus eldarica Pinus pallasiana ,Cupressus arizonicaو Pinus brutia بیشترین زندهمانی را داشتند.
چیرینو و همکاران[۴۲] (۲۰۱۰) در تحقیقی اثر جنگلکاری بر خصوصیات خاک پرداختند، در مطالعه ای آزمایش در یک مزررعه که شامل تکرار ۴ پلات از سه گونه درخت تجاریPinus radiata, Eucalyptus,) nitens, Cupressus macrocarpa) که در سال ۱۹۹۹ ایجاد شده بودند انجام گرفت. نمونههای خاک از هر کرت درخت قبل از کاشت درخت و بعد از ۵ سال (۲۰۰۴) گرفته شد. تجزیه تحلیل نمونههای که در سال ۱۹۹۹ از سطح خاک تهیه شده بودند pH پایین (۱/۵) با متوسط کم کربن کل (%۰۱/۵)، نیتروژن (%۴۳/۰)، فسفر ۶۳۰mg/kg ، گوگرد ۵۱۰mg/kg و کاتیونهای تبادلی ۵۲/۷cmolc/kg بود. نتایج مقایسه بین نمونههای گرفته شده در سال ۱۹۹۹ و ۲۰۰۴ نشان داد که کاهش گوگرد، فسفر، پتاسیم و نیتروژن کل و کلسیم و منیزیم قابل تبادل به عمق ۰ تا ۵ محدود می شود. که این کاهش تحت P. radiate بیشتر از دو گونه دیگر بود. در مقابل در زیر گونه ها مواد معدنی و سطح فسفر Olsen افزایش یافته است. نتایج نشان داد که جنگلکاری در علفزارها اکثرا در کوتا مدت بر فرایند و خصوصیات خاک اثر می گذارد.
لینژو و همکاران[۴۳] (۲۰۱۱) به مطالعه اثرجنگلکاری Populus simoniiبر روی بیولوژیک پوسته و خصوصیات سطحی خاک در بیابانهای (هورن کن )شمال چین انجام داد به این نتیجه رسیدند که که رس،سلت،کربنآلی و مواد غذایی در عمق ۵/۲ - ۰ و ۵ – ۵/۲ سانتیمتر افزایش پیدا کرده است و با افزایش عمق این تغییرات کمتر می شود و تغییرات فیزیکی و شیمیایی در قشر خاک همبستگی مثبتی با سن توده جنگلکاری شده دارد.
تیمور زاده و همکاران[۴۴] (۲۰۱۱) بقا و نرخ رشد ۳ گونه سوزنیبرگ جنگلکاری شده که در سال ۱۹۹۸ در جنگل نامین منطقه شغال- داراق با سطح۵۰ هکتار، (گونه ها ی پیسهآ،کاجسیاه و سدر لبنان) مورد بررسی قرا دادند، و از نمونهبرداری تصادفی سیستماتیک با ابعاد شبکه ۱۰۰×۱۰۰ متر شامل ۵۰ نمونه پلات مربع ۱۰×۱۰ متر استفاده کردند. کمیتهای گونه های موجود و پایدار در هر پلات مانند ارتفاع، قطر یقه، قطر تاج و خصوصیات کیفی مثل نرخ زندهمانی و تقارن تاج مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد که ارتفاع، قطر یقه و قطر تاج اختلاف معنیدار نیست و پیسهآ از بیشترین زندهمانی و میانگین ارتفاع (۲۵/۴ متر) برخوردار بود و کاج سیاه با ۲۱/۳ متر کمترین مقدار ارتقاع را داشت.
کوه گردی[۴۵] (۲۰۱۱) اثرات خصوصیات خاک و عوامل فیزیوگرافی بر استقرار و توزیع گونه های گیاهی در جنگلهای کوهستانی (مطالعه موردی: عسلویه جنوب ایران) مورد مطالعه قرار داد، به این منظور نمونهبرداری خاک را در دو افق آلی ۷-۰ سانتیمتر و لایه معدنی ۲۷-۷ سانتیمتر انجام داد و ویژگیهای مثل بافت، آهک و همچنین C, P, N, EC, pH وKOH را اندازه گرفت از روش PCAدادهها را تجزیه تحلیل نمودند نتایج نشان داد که الگوی پراکنش گیاهان وابسته به خصوصیات خاک و ارتفاع میباشد. علاوه بر آن نتایج نشان داد که بازسازی، ایجاد رشد و پایداری هر گونه گیاهی بستگی به شرایط منحصر به فرد محیطی از خصوصیات خاک و فاکتورهای فیزیولوژیکی دارد.
تااولو و همکاران[۴۶] (۲۰۱۱) در تحقیقی تحت عنوان تنوع و ترکیب پوشش گیاهی زیرآشکوب در جنگلهای بارانی مناطق استوایی دراگزشوآنگ باننا چین، تنوع و ترکیب گونه ها در زیراشکوب از جنگلهای استوایی بارانهای فصلی شامل مساحت ۶۲۵ مترمربع (برای اشکوب نهال) و مساحت ۱۰۰ مترمربع (برای گونه علفی و نونهال) در سه قطعه یک هکتاری در نظر گرفتند. ۳۰۶۸ افراد مطلق به ۳۰۹ گونه، ۱۹۲ جنس و ۸۹ خانواده شناسایی شد، در هر سه قطعه تعداد گونه های علفی نسبت به لایه درختی بیشتر بود. بین تنوع گونه در بین لایه درختی، نهال، لایه علفی و نونهال اختلاف قابلتوجهی وجود نداشت.
حسینی و همکاران[۴۷] (۲۰۱۱) در مطالعه ای به مقایسه ویژگیهای رشد، تغذیه و خصوصیات خاکQuercus castaneifolia و آمیخته با Carpinus betulus (با نسبتهای مختلف) در جنگلهای هیرکانی ایران پرداختند. بعد از ۱۲ سال اثرات گونه را در رشد درختان، غلظت مواد غذایی برگ سبز و پیر مورد بررسی قرار دادند. نتایج نشان داد زندهمانی و قطر برابر سینه در حالت خالص بلوط بیشتر بوده است. درصد انتقال مجدد مواد غذایی در درختان بلوط به صورت K >N >P بود. غلظت نیتروژن در برگها کاملا توسعه یافته بود. غلظت نیتروژن و کلسیم در برگهای پیر بلوط و غلظت نیتروژن در سطح خاک در بعضی از تودههای مخلوط نسبت به توده خالص بلوط بیشتر بود. نتایج تا حدودی نشان دهنده این بود که آمیختگی (۵۰ درصد) باعث پایداری گونه بلوط می شود.
حقدوست و همکاران[۴۸] (۲۰۱۱) درتحقیقی به مطالعه اثر جنگلکاری (افرا و سرو نقرهای ۱۸ ساله) بر ذخیره کربن و نیتروژن در اراضی تخریب شده هیرکانی پرداختند. غلظت مواد مغذی (کلسیم، منیزیم، فسفر و پتاسیم) و نیتروژن کل و ذخیره کربن در خاک (در سه عمق ۰-۱۵، ۱۵-۳۰ و ۳۰-۵۰) تعیین کردند. نتایج نشان داد با افزایش سن ذخیره کربن و نیتروژن در جنگلکاریها افزایش مییابد ولی افرا نسبت به جنگل تخریب شده ذخیره کربن را کاهش و ذخیره نیتروژن را افزایش داد، و در بهبود جنگلهای تخریب شده و کاهش اثرات گازهای گلخانهای مؤثر بود.
چن ژانگ و همکاران[۴۹] (۲۰۱۲) در تحقیقی تحت عنوان اثر جنگلکاری بر خصوصیات خاک بر اساس مقایسه چندگانه جنگلکاری و جنگل طبیعی به این نتیجه رسیدند که به دلیل کاهش حاصلخیزی سطح خاک در جنگلکاری برای بازسازی در سطح جنگل طبیعی، جایگزینی جنگل طبیعی با جنگلکاری ممکن است از عملکرد بهتر برای اکوسیستم پایدار جلوگیری نماید.
دمسیه و همکاران[۵۰] (۲۰۱۲) تحقیقی تحت عنوان اثرات جنگلکاری اکالیپتوس و سوزنیبرگان در خصوصیات خاک در منطقه Gambo در جنوب اتیوپی اثر گونه های جنگلکاری شده در خصوصیات فیزیکی و شیمیایی عمده خاک و ارزیابی بیشتر کیفیت در تحت کاربریهای مختلف انجام دادند. نمونهها در ۳ تکرار در جنگلکاری مختلف برای اندارهگیری خصوصیات فیزیکی و شیمیایی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. براساس خصوصیات خاک یک شاخص جامع برای تعیین کیفیت خاک، چگالی ظاهری از ۷۲/۰ تا ۸۰/۰ cm−۳ در جنگلکاری در جنگلهای اولیه و جنگل طبیعی و از ۶۸/۰ تا ۱۴/۱ g cm−۳ در دیگر جنگلکاری ایجاد شده در خاک کشاورزی تغییر کرد. تحت جنگلکاریها در اراضی کشاورزی نسبت به دیگر خاکهای جنگل اولیه به طور قابلتوجهی کاهش حجم منافذ و سرعت نفوذ آب مشاهده شده بود. غلظت کربن آلی خاک از ۴/۳ تا ۲/۱۰ درصد متفاوت بود، نیتروژن از ۳/۰ تا ۱ درصد و P از ۵/۱ تا ۷ درصد در خاک جنگلکاریها و جنگل طبیعی متفاوت بود. کاتیون تبادلی به طور معمول با افزایش عمق با استثنائات جزئی کاهش مییابد. غلظت کاتیون تبادلی کلسیم از ۵/۶ تا ۷/۲۲ cmol kg−۱ و به طور قابلتوجهی تحت Juniperus procera نسبت به گونه Eucalyptus بیشتر بود. انتخاب گونه ارس با طولانی شدن دوره بهره برداری کیفیت و خصوصیات خاک را بهبود میدهد.
لی و همکاران[۵۱] ( ۲۰۱۲) در مطالعه خود در چین نشان دادند جنگلکاری با سوزنیبرگ ماگنولیا در منطقه نیمهخشک شنی باعث بهبود کیفیت خاک و افزایش ظرفیت ترسیب کربن می شود.
کوچ و همکاران[۵۲] (۲۰۱۲) در بررسی تحت عنوان تعیین بهترین اندازه حفره براساس خصوصیات خاک با بهره گرفتن از به کارگیری فرایند سلسله مراتبی(AHP). حفرهها را در سه دسته کوچک، متوسط و بزرگ تقسیم و فاکتورهای (pH خاک، نسبت کربن به ازت، ظرفیت تبادل کاتیونی، فسفر، پتاسیم، کلسیم، نیتروژن معدنی، تنفس میکروبی و بایوماس کرم خاکی) را نمونه خاکهای تهیه شده در مرکز و حاشیه کپ اندازه گیری نمودند. نتایج AHP نشان داد که منطقه با حفره کوچک خصوصیات خاکی بهتری دارد. حفره کوچک و متوسط شرایط بهتری نسبت به حفره بزرگ وخیلی بزرگ داشتند و حفره کمتر از ۴۰۰ مترمربع را برای جنگل هیرکانی مناسب دانستند و AHP را یک ابزار مناسب برای تصمیم گیری در برنامه ریزی سرمایه گذاری و الویتبندی در انطباق با قوامین زیست محیطی معرفی نمودند.
پوربابایی و همکاران[۵۳] ۲۰۱۲ اثر جنگلکاری را بر تنوع زیستی گونه ها در دارابکلا بررسی کردند. جنگل آمیخته طبیعی و جنگلکاری پهنبرگ (Alnus subcordata-Acer velutinum) و جنگلکاری سوزنیبرگ (Cupressus sempervirens var. horizontalis-Pinus brutia) انتخاب نمودند. ۳۵ قطعه نمونه به روش تصادفی سیستماتیک در هر منطقه تعیین و با بهره گرفتن از شاخص تنوع سیمپسون، هیل و شانون-وینر، شاخص یکنواختی مک آرتور و شاخص غنا نواختی اسمیت و ویلسون تجزیه تحلیل ها را انجام دادند. نتایج نشان داد ۳۲ گونه گیاهی در جنگل طبیعی و ۳۰ گونه گیاهی در جنگلکاری مشاهده نمودند.Rosaceae و Lamiaceae از خانوادههای اصلی در منطقه بودند. شاخص تنوع و یکنواختی در تمام اشکوبهای علفی در جنگل طبیعی بیشتر بود. غنا گیاهان چوبی در جنگل طبیعی، در حالی که غنا گیاهان علفی در جنگلکاری سوزنیبرگ بیشتر بود. شاخص مکآرتور بیشترین شاخص تنوع و بعد از آن به ترتیب شاخص هیل، شانون و سیمپسون بودند. هر سه شاخص غنا، تنوع و یکنواختی در تمام لایه ها و در هر سه توده تفاوت معنیدار داشتند.
هوسمن و همکاران[۵۴] (۲۰۱۲) در بررسی تحت عنوان بازجذب مواد غذایی برگ در دو گونه درختچهای که در معرض هوای آزاد غنی از دیاکسید کربن قرار گرفته بودند، در طول سالهای مرطوب و خشک بازجذب مؤثر در دو گونه درختچهای Ambrosia dumosa و Lycium pallidumدر محیطهای با دیاکسید بالا و عدم دیاکسید بالا در صحرای نوادا بررسی کردند. نتایج نشان داد در همه سالهای مورد بررسی کاهش غلظت N و P لاشبرگ در سالهای خشک درمقابل سالهای مرطوب وجود داشت. یعنی عمل بازجذب ماکرالمنتها بیشتر در سالهای خشک بود.
فاراهات و ویلیندرهولم[۵۵] (۲۰۱۲) به بررسی اثرات زیست محیطی تودههای جنگلکاری شده در منطقه بیابانی مصر بر روی تنوع زیستی پرداختند. تحقیق ایشان شامل مقایسه تنوع زیستی زیرآشکوب برای۴ جنگلکاری در بیابان پرداخته شد. تغییرات مکانی و زمانی در گونه ها مقایسه شد و تنوع آلفا و بتا برای داده های جمعآوری شده از عرصه مقاسه شد. تنوع گونه های بیابانی از ۶۶ به ۴۴ درصد در جنگلها کاهش یافته بود. این در حالی است که درصد گونه های علفی هرز در جنگلها در منطقه بیشتر از مناطق بیابانی بود. جوامع گیاهی در تودههای جنگلی کمتر از ۵۰ درصد از گونه های با پوشش گیاهی مجاور در تودههای بیابانی بود. درصد تنوع در ترکیب گونه ها بیشتر از ۳۴۰ درصد در بعضی جنگلکاریها در مقایسه با مناطق بیابانی بود. تنوع آلفا و بتا به طور قابلتوجهی در تودههای جنگلی بیشتر از مناطق بیابانی بود. تغییرات مکانی و زمانی در تنوع گونه ها به نوع تاج پوشش و سیستم آبیاری وابسته بود. گونه های جنگلی اثر منفی در تنوع گونه های درختچهای و درختی بومی داشتند. استفاده از آبیاری و فاصله بیشتر جنگلکاری ممکن است به حفظ تنوع فلورستیک درختان و درختچه در کف جنگل کمک کند.
جیانگ و همکاران[۵۶] (۲۰۱۲) بازجذب مواد غذایی از گونه های همزیست در علفزار آلپ فلات چینگهای-تیبتان سازگاری گیاه در محیط را فقیر نشان میدهد. مقدار بازجذب نیتروژن و فسفر به طور متوسط به ترتیب برابر ۵/۶۲ و ۴/۶۷ بود که حد بالای از مقدار مقیاس جهانی بود. در میان سه شکل زندگی جگن بیشترین بازجذب مؤثر را داشت، این نشان دهنده قدرت رقابتی بالاتری را نسبت به چمن و گونه های علفی هرز در محیط فقیر از مواد غذایی دارد. و نشانه سازگاری این گونه میباشد. این مطالعه نشان میدهد بررسی غلظت مواد غذایی برگ و بازجذب می تواند اطلاعاتی را درباره سازگاری گیاه در مناطق فقیر از مواد غذایی در داخل و سراسر اکوسیستم فراهم آورد.
مواد و روشها
عرصه جنگلکاری شده در پارک مخمل کوه در ۸ کیلومتری شهرستان خرمآباد و در کنار جاده آسفالته خرمآباد الشتر واقع گردیده است. فاصله تقریبی آن از شهرستان الشتر ۳۵ کیلومتر میباشد. عرصه مورد نظر برای پارک جنگلی در ادامه ارتفاعات کمرسیاه در شمال خرمآباد واقع گردیده و این منطقه به نام تنگ شبیخون مشهور است، که در نزدیکی رودخانه خرمآباد و کنار دو روستای تنگ شبیخون و روستای بهرام جو واقع است، که میتوان گفت از سمت شمال به روستای تنگ شبیخون، از جنوب اداره مخابرات، از شرق کوه شیر چغا و از غرب به جاده آسفالته خرمآباد به الشتر ختم می شود. طول جغرافیایی منطقه ۳۲ً, ۱۵ََ, ۴۸ و ۴۸ً, ۱۵ََ, ۴۸ و عرض جغرافیایی آن بین۴۱ً, ۳۰ََ, ۳۳ و ۱۱ً, ۳۵ََ,۳۳ شمالی میباشد. تودههای مورد مطالعه جنگلکاری شده در طی سالهای ۷۵-۷۳، شامل گونه های کاجبروسیا (Pinus brutia)، سرونقرهای (Cupressus arizonica)، ون (Fraxinus excelsior)، زیتون (Olea Europaea) و ارغوان (Cercis siliquastrum) که در وضعیت توپوگرافی مشابه قرار دارند.
شکل (۳-۱): نقشه موقعیت منطقه مورد مطالعه
منطقه مورد نظر با توجه به نقشه توپوگرافی نسبتا کوهستانی بوده و دارای ارتفاعاتی به نام کوه شیرچغا با ارتفاع ۱۶۵۲ متر از سطح دریا در شرق محدوده مورد نظر است که بلندترین نقطه پارک میباشد دیگر ارتفاع موجود در داخل محدوده طرح کوه کلاه سرخ میباشد که دارای ارتفاع ۱۵۲۲ متر از سطح دریا است و نیز در محدوده طرح و در ادامه ارتفاعات کمرسیاه ارتفاعات بلندی با ارتفاع ۱۵۷۸، ۱۵۷۹، ۱۴۹۹ و ۱۴۲۳ متر از سطح دریا وجود دارد که عملا منطقه طرح را به دو قسمت مجزا تبدیل می کند که یک قسمت با مساحت بیشتر در شمالشرق ارتفاعات مورد و قسمت دیگر با مساحت کمتر در غرب ارتفاعات کمرسیاه واقع میباشد. حداقل ارتفاع موجود در محدوده پارک تقریبا ۱۲۸۰ متر از سطح دریا و در نزدیکی روستای بهرام جو قرار دارد، که بین حداقل و حداکثر نقطه در محدوده پارک تقریبا ۳۷۰ متر اختلاف ارتفاع وجود دارد که این بیانگر کوهستانی بودن منطقه میباشد (گودرزی، ۱۳۷۶).
به علت اینکه منطقه مورد نظر در شمال خرمآباد میباشد برای بدست آوردن نوع آب و هوا و میزان ریزشهای جوی منطقه از اطلاعات هواشناسی بدست آمده از ایستگاه سینوپتیک شهرستان خرمآباد استفاده شدکه این ایستگاه دارای ارتفاعی برابر با ۱۱۲۵ متر از سطح دریا میباشد، که با توجه به نزدیکی منطقه به ایستگاه مورد نظر و نیز اینکه اختلاف ارتفاع زیادی بین منطقه و ایستگاه وجود ندارد میتوان از این اطلاعات استفاده نمود ولی با توجه به مرتفعتر بودن منطقه طرح نسبت به این ایستگاه میتوان انتظار دمای سردتر با اختلاف دمای تقریبا ۲-۳ درجهسانتی گراد را در ماههای سرد سال داشت (گودرزی، ۱۳۷۶).
با بهره گرفتن از رابطه زیر که درآن متغییر P، متوسط باران سالیانه بر حسب میلیمتر و متغییرهای M و m به ترتیب متوسط حداکثر و متوسط حداقل دما در گرمترین و سردترین ماه سال بر حسب کلوین و k ضریب کلوین میباشد. مقدار متغییرها با توجه به داده های ایستگاه سینوپتیک برای دوره آماری (سال ۱۳۳۱ تا ۱۳۹۰ ایستگاه سینوپتیک خرمآباد) به ترتیب برابر با ۵/۵۰۵ میلیمتر، ۴۳ و ۹/۶- درجه سانتی گراد و میانگین سردترین ماه سال ۶/۵ درجه سانتی گراد بود، با توجه به اطلاعات اشاره شده مقدار ۲Q محاسبه شد و با مقادیر جدول ۳-۱ مقایسه گردید، خرمآباد دارای اقلیم سرد و نیمهخشک میباشد (البته منطقه مورد مطالعه در منطقه کوهستانی بوده در نتیجه اقلیم سردتر است. نظر به اینکه منطقه مورد مطالعه در قسمت شمالی خرمآباد واقع شده است، با مقایسه توزیع میانگین بارش به دست آمده از آمار ۵۲ ساله (۱۳۸۵-۱۳۳۳) در منطقه مورد مطالعه (شکل ۳-۲) با مقدار بارش به دست آمده در محدوده مورد مطالعه هماهنگ است، در نتیجه اقلیم خیلی سرد و نیمهخشک برای منطقه در نظر گرفته می شود. منحنی آمبروترمیک از سال ۱۳۳۳ تا ۱۳۹۰ برای تعیین ماههای خشک استفاده گردید. همانطور که در شکل(۳-۲) نشان داده شده است. خرداد، تیر، مرداد، شهریور و مهر خشکترین ماههای سال میباشند. در جدول (۳-۲) برخی از خصوصیات کلی اقلیمی ذکر گردیده است.
Q2 = 2000 P / (M +16/273)2-(m+16/273 ) ۲ : (واردی کولائی، ۱۳۹۰) فرمول آمبرژه
جدول(۳-۱): طبقه بندی اقلیمی به روش آمبرژه