وبلاگ

توضیح وبلاگ من

مقایسه تغییرات پویای الگوی پخش فشار کف پا، شاخص قوس و ...

۰۰۴/۰

 

انگشتان پا

 

COP

 

 

 

۶۵۴/۰

 

۱۴

 

۱۶۵/۰

 

۰۱۰/۰

 

سینه ی پا

 

 

 

۳۴۱/۰

 

۱۴

 

۲۲۲/۰-

 

۰۰۱/۰

 

میانه پا

 

 

 

۱۹۸/۰

 

۱۴

 

۲۲۳/۰-

 

۹۴۳/۱

 

پاشنه

 

 

 

جدول ۴-۱۸٫ نتایج آزمون tتست مستقل جهت مقایسه مسافت جابجایی COP دو گروه جوان و نوجوان فوتبالیست
فرض برابری واریانس برای تمامی متغیرها غیراز متغیر میانه پا تایید می‌شود. در این متغیر پراکندگی داده‌ها در گروه نوجوان بیشتر از جوانان است. اما برای فرض مقایسه میانگین‌ها، دوباره با یک sig مشکوک برای متغیر پاشنه پا مواجه هستیم و می‌توان در سطح اطمینان نه چندان بالای ۸۰ درصد ادعا کرد که اختلافی معنادار در این متغیر بین جوانان و نوجوانان وجود دارد(جدول۴-۱۸).
پایان نامه - مقاله - پروژه
فصل پنجم
بحث و نتیجه گیری
۵-۱- مقدمه
در فصل چهارم نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل آماری داده ها ارائه گردید. در فصل پیش رو ابتدا خلاصه تحقیق بیان شده سپس به بحث و تفسیر پیرامون نتایج به دست آمده از مطالعه، مقایسه نتایج با تحقیقات انجام شده در این حیطه و نتیجه گیری نهایی پرداخته شده است. در نهایت نویسنده در ارتباط با موضوعات قابل بررسی در تحقیقات آینده ارائه گردیده است.
۵-۲- خلاصه تحقیق
فوتبال یک ورزش تیمی و محبوب‌ترین ورزش در بیشتر کشورهای جهان است که توسط دو تیم یازده نفره متشکل از بازیکنان فوتبال با یک توپ فوتبال بر روی چمن طبیعی یا مصنوعی با هدف گل‌زدن انجام می‌گیرد. یازده بازیکن هر تیم شامل چند مهاجم، هافبک، مدافع و یک دروازه‌بان می‌شوند که توسط سرمربی در زمین چیده می‌شوند و مانند یک سیستم عمل می‌کنند که سیستم فوتبال نامیده می‌شود. در این ورزش مهیج پا یک سطح نسبتا کوچک حمایتی است که تعادل بدن را حفظ می کند و یک تغییر بیومکانیکی کوچک در آن ممکن است کنترل پاسچر را تحت تاثیر قرار داده و توزیع فشار کف پا را تغییر دهد. از این رو هدف تحقیق بررسی تغییرات پویای الگوی پخش فشار کف پا، شاخص قوس و Cop در پای مسلط فوتبالیست های نوجوان و جوان آماتور استان البرز در حین راه رفتن بود. آزمودنی ها شامل ۸ نفر نوجوان با میانگین وزن ۷۳/۶±۹۲/۴۹ کیلوگرم، میانگین قد ۷۲/۴±۸۹/۱۷۵ سانتی متر، و میانگین سن ۷۲/۰±۸/۱۳ سال، و ۷ نفر جوان با میانگین وزن ۰۳/۶±۶۰/۵۵ کیلوگرم، میانگین قد ۳۸/۴±۶۴/۱۷۷ سانتی متر، و میانگین سن ۸۷/۰۹/۱۴ سال ، فاقد آسیب دیدگی، بودند در ابتدا با بهره گرفتن از تست کف پای خیس در بین همسالان خود مورد ارزیابی قرار گرفتند و پس از مشاهده نرمال بودن کف پای آنها با بهره گرفتن از دستگاه emed تست اصلی برای اندازه گیری شاخص های مورد نظر انجام پذیرفت. از آزمون t مستقل جهت تحلیل داده ها استفاده شد. نتایج تحلیل ها تفاوت معنی داری را در بین دو گروه نوجوان و جوان نشان نداد(۰۵/۰p).
۵-۳-بحث و بررسی
در انجام حرکات ورزشی بخصوص حرکاتی که سرعت بالا همراه با جابجایی دارند شاخص قوس، میزان توزیع فشار کف پایی و عوامل دیگری برای انجام هرچه بهتر ضروری می باشد. همچنین تحقیقات کمی وجود دارد که فاکتورهایی را بر روی کف پای ورزشکاران سنجیده باشند، هدفت حقیق حاضر تعیین این بود که آیا تفاوتی در الگوی پخش فشار کف پا، شاخص قوس و cop در پای مسلط فوتبالیست های نوجوان و جوان آماتور استان البرز وجود دارد.
در تحقیقات کات و همکاران(۲۰۰۹) گزارش شد که نوسانات پاسچر و COP در وضعیت ایستا توسط نوع پا تحت تاثیر قرار نگرفت. بنابراین هر تغییری در فشارهای سطح تماس که ممکن است بین سه نوع پا وجود داشته باشد برای تغییر توزیع وزن یا نوسان روی سطح اتکا حین ساکن ایستادن کافی نیست. اگرچه ممکن است که نتیجه گرفته شود که سوپینیشن یا پرونیشن بیش از حد پا اثر ناسازگاری بر کنترل پاسچر ندارد، این نیز ممکن است که ساکن ایستادن نیاز مبرمی بر سیستم کنترل پاسچر برای کشف نقوص ناشی از تغییر بازخورد یا ناهنجاری های ساختاری اعمال نمی کند. آنها گزارش کردند که نوسان پاسچر بین گروه ها متفاوت نبود اما پرونیتور ها نسبت به سوپینیتورها انحراف نوسان بیشتری اطراف سطح اتکا، یعنی افزایش شاخص ثبات داشتند. همچنین نتیجه گرفتند که تفاوت در ثبات مکانیکی پا می تواند دلیل این یافته ها باشد. در تحقیقی که توسط هرتل و همکان(۲۰۰۷) صورت گرفت، رابطه بین نوع پا و کنترل پاسچر ایستا بررسی شد. در این تحقیق شرکت کنندگانی با پای گود به طور معنی داری اندازه های مسافت انحراف مرکز فشار بیشتری را نسبت به شرکت کنندگانی با پای نرمال نشان داد. در حالی که تفاوت معنی داری در اندازه های سرعت انحراف COPبین انواع مختلف پا دیده نشد. هرتل و دیگران گمان کردند که دلیل اختلال کنترل پاسچر در شرکت کنندگانی با پای گود مربوط به کوچکتر بودن میزان تماس سطح کف پا با زمین بود. فقدان مانع آناتومیکی حین تماس اجازه می دهد سطح اتکا در پای گود به سمت داخل و خارج تغییر جهت دهد. علاوه بر آن شاید کم بودن سطح تماس میزان بازخورد پوستی را محدود کند که این امر حرکات جبرانی که منجر به افزایش نوسان پاسچر می‌شود، کاهش خواهد داد(۱۸). در تحقیقات عبدلی و همکاران(۱۳۹۰) گزارش شد که یک رابطه معنی دار بین متغیر توانایی حرکتی و تعادل و عدم وجود رابطه معنی دار بین دیگر توانایی های حرکتی (سرعت، چابکی، پرش طول، پرش ارتفاع) با میزان قوس کف پا دلالت دارد .نتایج این تحقیق هیچ رابطه منفی و معنی داری را بین متغیرهای توانایی های حرکتی و تغییر شکل کف پا نشان نداد .بر این اساس نتیجه گیری کلی مبنی بر وجود و یا عدم وجود رابطه معنی دار مثبت یا منفی بین تمامی توانایی های حرکتی با تغییر شکل پا نسنجیده است و با تحقیقات بیشتر در این زمینه می توان به وجود رابطه معنی دار هر چند ضعیف بین برخی متغیرهای توانایی حرکتی و تغییر شکل های پا به ویژه بین دو گروه کف پای گود و صاف پی برد. کشف این روابط شاید به آشکار شدن سازگاری هایی که بین تغییر شکل پا و متغیرهای توانایی حرکتی وجود دارد، کمک خواهد کرد. در تحقیق حاضر با توجه به آزمون های صورت گرفته هیچ اختلاف معنا داری در تغییر شاخص قوس پای جوانان و نوجوانان فوتبالیست دیده نشد که به توان با استناد به آن گفت که ورزش فوتبال باعث تغییر ساختاری و عملکردی در کف پای ورزشکاران می­‌شود که البته با توجه به میانگین و انحراف استاندارد به دست آمده ما شاهد این هستیم که با بالاتر رفتن سن ورزشکاری در رشته فوتبال بطور محسوسی کف پای جوانان نسبت به نوجوانان دارای قوس کمتر خواهد بود. تحقیق حاضر با تحقیق عبدلی و همکاران(۱۳۹۰) همخوانی نداشت وبا تحقیقات کات و همکاران(۱۸) و هرتل و همکاران(۶۱) همخوانی داشت پس با استناد به نتایج به دست آمده از تحقیق برای جلوگیری از کم تر شدن ناهنجاری در سال های آتی می توان از کفش ها و یا کفی های طبی مناسب برای افراد در سنین پایین (نوجوانان) استفاده کرد.
تحلیل پارامترهای زمانی فضایی و فشار کف پا توزیع بار کف پای گود را برای بررسی ممکن می سازد. برنز و همکاران(۲۰۱۰)گزارش کردند که سه تفاوت در اندازه های زمانی فضایی بین انواع پای گود و نرمال وجود دارد. سطح تماس زیر ناحیه میان پا در گروه کف پای ایدئوپاتیک در مقایسه با گروه نرمال کوچکتر((۰۰۲/۰>p،۰۲۴/۳- =z) و زمان تماس برای کل پا برای گروه کف پای گود نرولوژیک در مقایسه با دو گروه پای نرمال و پای گود ایدئوپاتیک طولانی تر بود((۰۰۱/۰>p،۰۲۴/۳- =z). اوج فشار تنها در ناحیه پشت پا بین گروه ها تفاوت داشت که در گروه کف پای گود ایدئوپاتیک نسبت به گروه نرمال ((۰۲۱/۰>p،۳۱۴/۲- =z) و همچنین در گروه کف پای گود ایدئوپاتیک نسبت به گروه کف پای گود نورولوژیک بیشتر بود ((۰۱۸/۰>p،۳۴۳/۲- =z).آنها نشان دادند که انتگرال های زمان فشار در دو گروه کف پای گود در مقایسه با گروه نرمال بیشتر بود. انتگرال زمان فشار به صورت مجموع اوج فشار در هر فریم تماس پا ضربدر مدت تماس پا محاسبه شد. بنابراین نتایج حاکی از آن است که انتگرال های زمان فشار بیشتر ثبت شده در گروه کف پای گود ایدئوپاتیک عمدتا نتیجه افزایش اوج فشار در نواحی زیر پشت و جلوی پا بود. چنین افزایشی در اوج فشار ممکن است جبرانی برای کمبود بار اعمال شده در ناحیه زیر میان پا باشد. در حالی که انتگرال های زمان - فشار بیشتر ثبت شده در گروه کف پای گود نورولوژیک به طور غالب ناشی از افزایش مدت زمان تماس پا بود. چنین افزایشی در زمان تماس ممکن است به دلیل ضعف اندام تحتانی در این آزمودنی ها باشد که دینامیک نرمال پا را حین راه رفتن تغییر می دهد. لازم به ذکر است که آزمودنی هایی که در گروه کف پای گود نورولوژیک بودند، به طور میانگین، از گروه های نرمال و کف پای گود ایدئوپاتیک مسن تر بودند که ممکن بود اثری در ویژگی های راه رفتن، داشته باشد(۶۵). نتایج تحقیق وونگ و همکاران(۲۰۰۷)گزارش کردند که توزیع فشار کف پایی غالب مسئولیت اولیه پیشروی حرکات را در هنگام انجام حرکات مخصوص فوتبال(جابجایی، چابکی، پرش ها) با توجه به سمت غیر غالب برعهده دارند که این موضوع نشان می داد میزان توزیع فشار کف پایی در ابتدای حرکات، در نواحی جلویی پای غالب به نسبت پای غیر غالب افزایش می یابد. با توجه به اینکه توزیع بار در سمت غیر غالب بر خلاف سمت غالب که به سمت داخل پاست، به نظر می رسد که فشار و نیروی پیشروی (در ناحیه انگشت شست و سایر انگشتان) در سه مولفه اصلی(زمان تماس، اوج فشار و سطح تماس) سمت غالب جایی نداشته باشد.(۶۶). نتایج حاصل از فشار کف پایی در پای سالم و پارامترهای وابسته به آن در ۱۱ مسک مختلف در قیاس با داده های فشار کف پایی در افراد نرمال پوتی و همکاران،( ۲۰۰۸) نشان داد که در ناحیه وسط پا همه پارامترها شامل حداکثر فشار، سطح تماس، زمان تماس، انتگرال نیرو و فشار زمان از داده های طبیعی بیشترند. البته، حداکثر فشار در ناحیه جلوی پا و تمامی متاتارسال ها در آزمودنی های این تحقیق ، کمتر از داده های نرمال فشار کف پایی بود؛ هرچند به علت زمان تماس، بیشتر آزمودنی ها نسبت به داده های نرمال انتگرال های نیرو و فشار مشابه هم بودند. در ناحیه انگشت شست هم فشار بیشتری اعمال می شد و زمان تماس هم بیشتر بود . به طور کلی ، فشار در نسبت به داده های نرمال در ناحیه وسط پا و پای بلند افراد شست بیشتر و در ناحیه جلوی پا و متاتارسال ها کمتر بود ؛ هرچند زمان تماس نسبت به داده های نرمال بیشتر بود(۶۷).
در تحقیق حاضر، به منظور بالا بردن دقت اندازه گیری، سطح کف پا با بهره گرفتن از نرم افزار، به صورت خودکار، به ده ناحیه تقسیم شد. نتایج تحقیق اختلاف معنی داری را بین انواع پا نشان نداد. در این تحقیق تمام آزمودنی های به کار گرفته شده ، فاقد درد پا بودند و با تحقیقات وونگ و همکاران(۶۶)، پوتی و همکاران(۶۷) و همخوانی داشت به علت اینکه در ابتدای مرحله راه رفتن (پای غالب) میزان توزیع فشار کف پایی افزایش یافت. که این افزایش شامل حداکثر فشار، سطح تماس، زمان تماس و در وسط پا بود. و نیز به علت طولانی تر شدن زمان تماس و نیز ثبت بالای میزان انتگرال فشار زمان (افزایش سطح تماس) با تحقیق حاضر که به طور محسوسی نشان می دهد پای جوانان نسبت به نوجوانان دارای قوس کمتر است همخوانی دارد. و با تحقیقات برنز و همکاران(۶۵)همخوانی نداشت چون فشار کف پایی بیشتر در پشت و جلو پا افزایش داشت. در نتیجه برای توزیع فشار کف پایی بهتر است از کفش ها یا کفی های طبی مناسب استفاده کرد تا بتوان از کمتر شدن قوس پا در سنین بالا جلوگیری کرد.
تحقیقات کمی وجود دارد که شاخص COP را بر روی ورزشکاران بسنجد در تحقیقی که توسط لداکس و همکاران(۲۰۰۸) صورت گرفت گزارش کردند که شاخص والگوس قوزک[۴۹](MVA) ها به طور معنی داری بین افرادی با پای صاف و نرمال متفاوت بود(۰۳۱۴/۰=p) که نشان دهنده تغییر در توازن ایستا بود، همچنین شاخص انحراف مرکز فشار[۵۰](CPEI) به طور معنی داری در دو پا متفاوت بود(۰۰۰۳/۰=p) که نشان می داد عملکرد پویای پا نیز توسط نوع پا تحت تاثیر قرار می گیرد. پارامترهای دیگر مورد ارزیابی در این تحقیق مانند فشار کف پا و زاویه پا، از نظر

راهنمای نگارش پایان نامه درباره فرهنگ بسامدی صورخیال در دیوان فرخی سیستانی- فایل ۵

 

بسامد این گونه تشبیهات در شعر فرخی بسیار بالا است. شعر فرخی شعری مدحی است و موضوع اغلب تغزلات قصاید او وصف است. بنابراین شاعر برای وصف مناظر طبیعی و مضامین تغزلی از تشبیه استفاده‌ی فراوان می‌برد. طرفین تشبیه در شعر وی معمولاً امور مادی و محسوس است. «در شعر سبک خراسانی، تصویرهای خیالی حسی اند، فراوانی تشبیه حسی به حسی و توصیف‌های عینی بسیار محسوس است (فتوحی، ۱۳۸۵: ۲۲ ).
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
تشبیهاتی که مشبه آن امری عینی و محسوس است به مشبه به مادی و ملموس مانند شده است. این امر همان طوری که گفته شد ناشی از طبیعت گرایی و برون گرایی شاعر و مشخصه‌ی اصلی سبک دوره‌ی اوست. علاوه بر این نوع از تشبیه، تشبیهاتی که مشبه به آن امری غیر مادی و عقلی است نیز در دیوان فرخی به چشم می‌خورد. بیت زیر که در وصف برآمدن ابر آمده است از این گونه تصاویر است:

 

برآمد پیل گون ابری ز روی نیل گون دریا

چو رای عاشقان گردان چو طبع بیدلان شیدا
(۱)

 

 

وجه مشبه مهم ترین بخش یک تشبیه است؛ صفت مشترک بین مشبه و مشبه به و شباهت آنها را نشان می‌دهد مبین جهان بینی و وسعت تخیل شاعر است و در نقد شعر بیانگر نوآوری و تقلید هنرمند و در سبک شناسی نشان دهنده‌ی تغییر سبک‌ها است زیرا تغییر سبک‌ها در حقیقت تغییر و تحول در وجه شبه‌ها است. (شمیسا، ۱۳۹۰: ۱۰۲).
با آن که مضمون‌های شعر فرخی مضامینی ساده و تکراری است اما قدرت تخیل و لطف ذوق او باعث شده است در برقراری هم مانندی بین طرفین تشبیه، وجه شبه‌های متنوع و زیبایی کشف کند. وی برای عینیت بخشیدن و ملموس ساختن امور و تجربه‌های ذهنی خود ویژگی‌ها و شباهت‌های طرفین تشبیه را به صورت بسیار دقیق بیان کرده و با ذکر جزئیات تنوعی خاص به تصاویر شعری بخشیده است. در تشبیهات گسترده و یا مرکب او این ویژگی به خوبی مشهود و قابل توجه است. نمونه­ ممتاز تنوع و رنگارنگی وجه شبه در تشبیهات فرخی وصف آتش سده است. در این قصیده شاعر مشبه به ( آتش) را با ۱۹ تصویر متنوع و متوالی به گونه ای زیبا و بدیع وصف کرده است:

 

آتشی کرده است خواجه کز فراوان معجزات
گاه گوهر پاش گردد گاه گوهر گون شود
گاه چون زرین درخت اندر هوا سر برکشد
گاه روی از پرده‌ی زنگارگون بیرون کند
گاه چون خونخوارگان خفتان به خون اندر کشد
گاه برسان یکی یاقوت گون گوهر شود
گاه چون دیوار برهون گرد گرد و سر به سر
گه میان چشم نیلوفر زبانه برزند
گه فروغش بر زمین چون لاله­ی نعمان شود

هر زمان گیرد نهادی، هر زمان دیگر شود
گه گوهر بار گردد گاه گوهر بر شود
گه چو اندر سرخ دیبا لعبت بربر شود
گاه زیر طارم زنگار گون اندر شود
گاه چون دوشیزگان اندر زر و زیور شود
گه بر کردار یکی بیجاده گون مجمر شود
گاه چون کاخ عقیقین بام زرین در شود
گاه دودش گرد او چون برگ نیلوفر شود
گه شرارش بر هوا چون دیده‌ی عبهر شود… (۶۲- ۹۵۴)

 

 

۲-۳-۲٫ کنایه: گونه‌ی خیالی دیگر که بعد از تشبیه در تصاویر شعری فرخی به وفور دیده می‌شود کنایه است. ۷۹۵ تصویر از مجموع ۴۶۳۴ تصویر شعر فرخی یعنی؛ حدود ۱۵/۱۷% کنایه است. «کنایه جمله یا ترکیبی است که مراد گوینده معنای ظاهری آن نباشد؛؛ امّا قرینه‌ی صارفه­ای هم که ما را از معنای ظاهری متوجه معنای باطنی کند وجود نداشته باشد (شمیسا، ۱۳۹۰: ۲۸۰). زبان ساده و نزدیک به تخاطب فرخی جلوه گاه کنایات و ترکیبات کنایی فراوانی است. این صورت خیالی معمولاً ترکیباتی است که در زبان و سبک شعری دوره‌ی فرخی- قرن چهارم و اوایل قرن پنجم- رواج داشته اند. کنایه در شعر فرخی غالباً از نوع کنایه از مصدر یا فعل است. به این معنی که مکنیٌ به در معنای فعل یا مصدری دیگر (مکنیٌ عنه) به کار رفته است. از قبیل ترکیب کنایی «به ده راه داشتن» در ابیات زیر که کنایه از مصدر و به مفهوم صورت معقولیت داشتن کاری یا سخنی، به مقصود رسیدن، نتیجه گرفتن است:

 

چه کنم قصه دراز، این به چه کارست مرا
نه غریب است این ازنعمت آن بار خدای

سخنی باید گفتن که به ده دارددر ( ۲۰۱۶)
این سخن راهنمون ست و به ده دارد راه (۷۲۷۵)

 

 

مطالب با موضوع بررسی عوامل موثر بر تصویر برند بانک مسکن و ارائه ...

 

 

Q2

 

<—

 

کیفیت.خدمات

 

.۵۶۹

 

.۰۴۰

 

۱۴.۳۶۲

 

***

 

 

 

 

 

Q1

 

<—

 

کیفیت.خدمات

 

.۳۱۴

 

.۰۳۹

 

۸.۰۵۱

 

***

 

 

 

 

 

Q5

 

<—

 

کیفیت.خدمات

 

۱.۰۰۰

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نتیجه : براساس خروجی نرم‌افزار AMOS چنانچه مقدار آماره t (سطح بحرانی C,R) بیشتر از مقدار عددی ۹۶/۱ باشد و سطح معنی داری (P-Value) از ۰۵/۰ کمتر باشد آنگاه نتیجه می‌گیریم که بارعاملی (ضریب رگرسیونی) معنی‌دار است. برای مدل فوق و تمامی متغیرهای این عامل مقدار آماره t از ۹۶/۱ بیشتر بوده و سطح معنی‌داری نیز ۰۰۰/۰ می باشد که در خروجی نرم‌افزار با علامت *** نمایش داده می‌شود. در گام بعدی با بهره گرفتن از شاخص‌های برازش به آزمون مدل اندازه گیری کیفیت خدمات می‌پردازیم. جدول زیر شامل شاخص‌های معرفی شده در فصل سوم است که برای هر شاخص دامنه مطلوب مشخص می‌باشد و براساس مقایسه نتیجه آزمون و ناحیه مطلوب به داوری و قضاوت در مورد تایید یا رد مدل می‌پردازیم.
پایان نامه - مقاله - پروژه
توضیح در مورد مقدار شاخص کای اسکوئر بهنجار یا نسبی (X2/DF)
یکی از شاحص‌های عمومی برای به حساب آوردن پارامترهای آزاد در محاسبه شاخص برازش، کای اسکوئر بهنجار (نسبی) است که در خروجی نرم‌افزار AMOS با تماد CMIN/DF نمایش داده می‌شود. این مقدار از تقسیم ساده مقدار آماره کای اسکوئر بر درجه آزادی مدل محاسبه می‌شود.
در مورد مقدار مجاز برای این شاخص‌ در برازش‌های مدل ساختاری و تحلیل‌های عاملی تاییدی دیدگاه‌های متفاوتی وجود دارد که به برخی از این دیدگاه‌ها اشاره می‌کنیم (قاسمی،۱۳۹۲، فربد ۱۳۹۳) :
اولمن (۲۰۰۱) مقادیر بین ۱ و ۲
کلاین (۲۰۰۵) مقادیر کمتر از ۳
شوماخر و لومکس (۱۳۸۸) مقادیر بین ۱ تا ۵
کارماینز و مک ایور (۱۹۸۱) مقادیر کمتر از ۳
بنابراین در مجموع می‌توان نتیجه گرفت که حد نهایی برای قبول مقدار شاخص کای‌ اسکوئر نسبی مقدار ۵ می‌باشد. که در تحقیق حاضر مبنا را بر مقدار کمتر از ۳ گذاشته‌ایم و مقادیر ۳ تا ۵ متوسط و قابل قبول فرض می‌شود و مقادیر بالای ۵ غیر قابل قبول هستند و نشان از برازش نامناسب مدل دارد.
در مجموع باتوجه به مقادیر بدست‌آمده برای شاخص‌های برازش مشاهده می‌شود که مقادیر به دست آمده برای شاخص‌های کای اسکوئر نسبی و ریشه دوم میانگین مربعات خطا مقادیر نامطلوبی هستند. بنابراین براساس شاخص‌های بهبود (MI[69]) پیشنهادی توسط آموس به اصلاح مدل می‌پردازیم. نتایج در جدول و نمودار زیر ارائه می‌گردد:

 

 

Model

 

NPAR

 

CMIN

 

DF

 

P

 

CMIN/DF

 

 

فرایند نوستالژی در شعر نادر نادر پور و منوچهرآتشی- فایل ۹

به تندی حلقه بر در زن مگو کیست

 

 

 

که در زندان هستی چون منی هست

 

 

 

به گوشم در دل شبهای خاموش

 

 

 

صدای خنده اهریمنی هست

 

 

 

(نادرپور،۱۳۸۲: ۱۱۳)
نادرپور در قطعه «زمزمهای در شب»، مرگ را تنها راه چاره خود برای فراموش کردن غمهایش میداند:
پایان نامه - مقاله - پروژه
اگر سرچشمههای اشک عالم را به من بخشند/ و یا ابری به پهنای زمین در من فرود آید/ اگر آن اشک سیل آسا/ ره پنهانی دل را به سوی دیده بگشاید/ لهیب درد خاموش مرا تسکین نخواهد داد/ غم تلخ مرا از خاطرم بیرون نخواهد برد/ مگر مرگ آید و راه فراموشیم بنماید. (همان،۹۲۱).
گاهی نیز از مرگ هراسان و گریزان است و تنها علّت زنده بودن و تن دادن به رنج دنیا را ترس خود از مرگ میداند:
اگر روزی کسی از من بپرسد/ که دیگر قصدت از این زندگی چیست؟ بدو گویم که چون میترسم از مرگ مرا راهی به غیر از زندگی نیست!… (همان،۱۸۵).
نادرپور حتّی در اوج جوانی و در نخستین مجموعه های شعری خود نیز، نگاهی مرگاندیش دارد و از مرگ سخن میگوید و زندگی را مرگ خود میداند:
مرگ است، مرگ تیره جانسوز است/ این زندگی که میگذرد آرام/ این شامها که میکشدم تا صبح/ وین بامها که میکشدم تا شام/ مرگ است، مرگ تیره جانسوز است/ این لحظه های مستی و هشیاری / این شامها که میگذرد در خواب/ وان روزها که رفت به بیداری … (همان،۱۱۷-۱۱۶).
نادرپور، شاعری مرگاندیش و بدبین است و با سرایش مفهوم مرگ، در واقع زبان گویای مردمی است که کوله باری از ناکامیها و اندوهها را بر دوش میکشند (خلیلی جهانتیغ و دلارامی، ۱۳۸۹: ۵۰-۴۹).
از نظر خاکپور، پس از کودتای ۲۸ مرداد سال ۱۳۳۲ فضای مسمومی بر اندیشه شعرای ایرانی سایه افکند و نوعی رمانتیسم ایجاد کرد. این رمانتیسم احساسی و افراطی که با توللّی آغاز شده بود، با نادرپور به اوج خود رسید. «چشمها و دستها»، «دختر جام» و «شعر انگور» به عنوان نخستین کارنامه شعری او سرشار از مضامین کابوس، اظهار ملال از زندگی، ناامیدی، و آرزوی مرگ است. وی در بازگویی این مفاهیم، بیشتر از شاعران و نویسندگان غربی از جمله رمبو، رمانِ گوتیک و مکتب گورستان متأثر بوده‌است. مرگ‌اندیشی نادرپور، بیشتر جنبه ادبی دارد و ظاهراً روحیّه و زندگی اشرافی او نمیتوانسته با چنین تفکّراتی سازگاری داشته باشد. از سوی دیگر آن همه وحشت او از مرگ نشان میدهد که مرگاندیشی او فارغ از هر گونه پشتوانۀ فلسفی، سیاسی و اجتماعی است و او از این طریق در پی ایجاد شعری با مضامین تازه بوده است (خاکپور و اکرمی، ۱۳۸۹: ۲۳۷- ۲۳۶). همانطور که میبینیم، تناقض در این گفتار به روشنی پیداست. نویسنده از یک سو سرخوردگی سیاسی- اجتماعی ناشی از کودتا را عامل مرگاندیشی و نومیدی شعرا میداند و از سوی دیگر این اشعار مرگاندیشانه را فارغ از پشتوانه سیاسی و اجتماعی میداند.
برخی معتقدند که مرگاندیشی نادرپور در مجموعۀ «دختر جام» فردی و شخصی است و ریشه در نوع نگرش و جهانبینی شاعر نسبت به زندگی دارد؛ امّا در مجموعۀ «چشمها و دستها»، «سرمه خورشید» و «صبح دروغین» نشان دهنده اوضاع نابسامان اجتماعی است. در مجموعه های «از آسمان تا ریسمان»، «گیاه وسنگ نه، آتش»، «شعر انگور»، «خون و خاکستر» و «زمین و زمان» سخن شاعر از مرگ به خاطر ترس از پیری است (خلیلی جهانتیغ و دلارامی، ۱۳۸۹: ۴۹).
به طور کلّی مسأله مرگ و مرگطلبی یکی از ویژگیهای بارز جریان شعر رمانتیک فردگراست و بیشترین سخن نادرپور از مرگ به دلیل تنهایی، غربت، ناامیدی و به ویژه به دلیل ترس از پیری است. بخشی از این تنهایی و بدبینی و در نتیجه، مرگ اندیشی او به شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه به ویژه پس از کودتای ۲۸ مرداد بازمیگردد و بخش دیگر آن به احساسات شخصی و درونی شاعر یا همان جهان بینی وی باز میگردد، تا جایی که وی حتّی دنیا را به خاطر از دست رفتن جوانی و پیرشدنش ملامت میکند.
جهانا ملال از تو دارم/ ملالی که آغاز و پایان ندارد/ ملالی که سامان نگیرد/ ملالی که درمان ندارد/ تو زین پیش زیباتر از حال بودی/ دریغا که امروز دیگر نه آنی/ مرا پیر کردی و خود پیر گشتی/ جهانا! تو قدر جوانی چه دانی؟/ مرا روزها مرد و امید ها مرد… (نادرپور،۱۳۸۲: ۱۹۱- ۱۹۰).
آه! میدانم/ دیگر این روح، از آن پنجره روشن رؤیاها/ آسمان را نتواند دید/ به درختان و به خورشید، نگاهی نتواند بست/ دیگر احساس غریب او/ در سحرگاه پس از باران- / عطر نمناک چمن را بویید نفسی نتواند/ دلش از وحشت شبهای کهولت نتواند رست/ دیگر او پیر است/ پیریاش تیره و دلگیر است/ پیریاش ، تیره اتاقی است کز آن روزنهای رو به خیابان نیست/ نه خیابان، نه بیابان نیست…/ دیگر او پیر است/ پیریاش تیره و دلگیر است/ دیگرش چهره- بدانگونه که باید- نیست/ … (همان،۵۰۶- ۵۰۵).
وی در شعر «نگاهی در شامگاه»، پیری را مرگ میخواند:
اندیشه سیاه کهنسالی است/ بادی که از کرانه اقیانوس/ بر گونه های این شب نمناک میوزد/ گویی که سرگذشت جهان است …/ امّا درین سکوت شبانگاهی/ من همچنان به زمزمهای گوش میکنم/ کز ژرفنای آینه هشدار میدهد:/ ما، سالخوردگان سفرکرده/ در رهگذر باد، کم از برگیم/ ما زنده نیستیم خداوندا!/ ما زندگانِ پس از مرگیم… (همان،۸۸۴).
نادرپور، تصویر کهنسالی خود را در آینه به منزله قاب عکسی میداند که با نگاه کردن به آن، حسرت کودکی و جوانی سپریشده خود را میخورد و از پیری و مرگ خود میهراسد:
… امّا در آینه/ اکنون به جای چهره آن طفل خردسال/ سیمای سالخورده مردی سپیدموست/ کز مرگ میهراسد و با خویش، دشمن است/ آیینه، چشمه نیست/ آیینه، قاب عکس کهنسالی من است (همان،۸۵۷).
نادرپور حتی در نخستین مجموعه های شعری خود که سرایش آنها مربوط به دوران جوانی وی است، از بیان تفکّر مرگاندیشانه خود ابایی ندارد. او در سنّ چهل سالگی هم خود را پیرمردی میداند که آماده مردن است و از این احساس به شدت متأثر است: پیرمردی که در آن سوی درختان خزاندیده قدم میزد/ روح چل سالگی من بود/ روح آشفتهتر از سایۀ صدها برگ/ و پراکندهتر از لرزۀ صدها موج/ روحی آمادۀ مردن بود…
این حسّ وحشتناک و حزنانگیز تا دوران پیری همراه شاعر است. او در شصت سالگی پی میبرد که پیریاش دیگر یک خیال یا فکر نیست بلکه حقیقتی است که شاعر را هر لحظه به زمان (زمان مرگ) نزدیک میکند:
… ناگهان معجزهای شوم حقیقت یافت:/ ماه پیش آمد و من چهره پیرم را / در دل آینهاش دیدم/ وز دگرگونی آن چهره هراسیدم/ خواستم تا نظر از آینه بردارم/ دیدم افسوس که آن لحظه هولانگیز/ (در پی خواب فریبنده سوداها)/ لحظه بازرسیدن به حقایق بود (همان،۸۶۸).
پیری، سبب یأس و ناامیدی وی شده است تا جایی که پیری را بدترین دشمن خود میشناسد:
من خوب میدانم که در اوج کهنسالی/ چشمان تاریک مرا از صبح آیینه/ دیگر امید روشنایی نیست(همان،۸۷۳).
… با خویش گفتم کانچه پیری میکند با من/ دشمن به نام جنگ با دشمن نخواهد کرد (همان،۹۰۵).
ترس پیری همواره قرین احساسات نادرپور بوده است و او را دچار اضطراب مینموده، اضطرابی که مانع بهره بردن او از جوانی و شادیهای زندگی میشده است:
بر خویش لرزیدم/ این خواب، تعبیری دگرگون داشت:/ از پیش میدیدم که در هنگام بیداری/ ویرانهای خواهم شدن بیبهره از خورشید/ گسترده در باران/ ویرانهای بیگانه از گل/ آشنا با گل/ آکنده از موران و از ماران/ این پیشبینی، غوطهور در اضطرابم کرد… (همان،۷۷۵).
من خوابهای کودکیام را/ با گریههای پیری تعبیر میکنم/ چون عکس برگهای بهاری/ در آبهای راکد پاییز (همان، ۷۲۶).
شاعر، اگرچه غلبه پیری بر جسم و روح خود را میپذیرد؛ امّا از ترس مرگی که با پیری همراه است، دوست دارد از واقعیّت بگریزد و این حقیقت تلخ را صادقانه بازگو میکند:
… وز روبرو اندیشه تاریک پیری را/ چون گردبادی در دل صحرا پذیرفتن/ امّا ز بیم مرگ، خود را نوجوان دیدن (همان،۹۰۳).
نادرپور، مرگ را همزاد خود میداند، همزادی که برخلاف او پیری ندارد:
امروز آفتاب امید من/ در نیمروز زندگی خویش است/ حیران به راه رفته فرد مانده/ اندیشه میکند که چه در پیش است/ آه ای کسی که دل به تو میبندم!/ آیا تو نیز شاخه بیبرگی؟/ آیا تو امید جوان مانده! / همزاد جاودانه من، مرگی؟ (همان،۲۳۶).
شعرهای «برگ و باد»، «مرداب»، «تقدیر»، «تازه طلب»، «گریه»، «طلسم»، «دزد آتش»، «سرمه خورشید»، «آیینۀ دق»، «رقص اموات»، «نالهای در سکوت»، «چشمها و دستها»، «دیگر نمانده هیچ»، «آخرین فریب»، «سفرکرده»، «بیگانه»، «چاره»، «گهوارهای در تیرگی»، «نقاب و نماز»، «برف و خورشید»، «بیمار بیدار»، « دو پیکر»، «در قلب این اقلیم بیتاریخ»، «کسی هست در من»، «دریچهای رو به شب»، «پرواز»، «در نور چراغ»، «چار درد»، «خون و خاکستر»، «صدای پا»، «زمزمهای در شب» «گریز»، و «از گهواره تا گور» از اشعار مرگاندیشانه نادرپور هستند که در آنها به نوعی مسألۀ مرگ مطرح شده است.
در شعرهای «ملال»، «آیینه دق»، «طلسم»، «ابر»، «گل ماه»، «سیگارها»، «حماسهای در غروب»، «از بهشت تا دوزخ»، «مردی با دو سایه»، «آهنگ خزانی»، «از مرداب تا دریا»، «ای زمین، ای گور، ای مادر»، «با چراغ سرخ شقایق»، «برف و خورشید»، «خرمن»، «خانه تکانی»، «غزل ۱»، «زمزمهای در باران»، «شبی با خویش»، «بر صلیبی دو گانه»، «نامهای به نصرت رحمانی»، «دو پیکر»، «تعبیر»، «کلبهای بر سر موج»، «قاب عکس»، «پلّه شصتم»، «نقابدار عریان»، «نجوایی در حضور آیینه»، «در قلب این اقلیم بیتاریخ»، «آن پرتو سوزان جادویی» «کاخ کاغذین»، «زمین و زمان»، «تصویر دیگر» «سفید و سیاه»، «میلاد ستاره»، «خون و خاکستر»، «مینیاتور»، «نگاهی در شامگاه»، «نگین و داس»، «زورق بی‌سرنشین»، «خون و ناخون» از پیری و انتظار مرگ و هراس خود از این برهه زندگی سخن میگوید.
نکته قابل تأمّل آن است که نادرپور در عین حال که شاعری پیرروح و پیری‌اندیش است و همواره از فرارسیدن پیری و هراس از آن می‌سراید؛ امّا شاعری جوان فکر است و تصاویر شعری و توصیفات و اصطلاحات خاصّ وی گویای فکر بلند و تخیّل کمنظیر اوست.
۳-۶- تنهایی
غم تنهایی یکی از بنمایههای مهم شعر نادرپور است. وی از تنهایی خود در غربت و از تنهایی خود در جامعه تحوّلیافته و مردمان دگرگونشده سخن میگوید. اگرچه غربت، یادآور دوری از عزیزان است؛ امّا در لحظات تنهایی و مصیبت، این حس، شکنندهتر خواهد بود.
از نظر روانشناسی، میتوان به سه نوع تنهایی اشاره کرد:
۱- تنهایی اجتماعی، این نوع تنهایی، زمانی پیدا میشود که شخص از شبکه دوستان و آشنایان محروم میشود.
۲- تنهایی موقعیّتی، وقتی اتفّاق میافتد که برخی اوضاع و شرایط زندگی فردی، سبب شود که او احساس تنهایی کند.
۳- تنهایی عاطفی، از کمبود روابط صمیمی ناشی میشود. این شکل تنهایی، نه موقعیّتی است و نه از فقدان روابط اجتماعی پیدا میشود (شعاری نژاد، ۱۳۷۱: ۲۱۶- ۲۱۵).
شاعر گاه از تنهایی به مرگ پناه میبرد:
بکوب ای دست مرگ، امشب درم را که از من کس نمیگیرد سراغی
شب تاریک من بی روشنی ماند تو، ای چشم سیه! برکش چراغی
(نادرپور، ۱۳۸۲:۱۱۵).

مطالب پژوهشی درباره : تقویت و مقاوم سازی سازه های موجود در برابر خرابی پیشرونده- ...

 

 

ستون میانی در طبقه چهارم

 

۱۱٫۵۶

 

۲٫۵۵

 

۲٫۵۷

 

۲٫۴۵

 

 

 

 

 

ستون میانی در طبقه هشتم

 

۷٫۶۵

 

۲٫۱۱

 

۱٫۷۵

 

۱٫۶۶

 

 

 

 

 

همانند سازه­ی پنج طبقه، سازه­ی هشت طبقه تقویت شده با خرپای هم­محور ۷شکل نیز بهتر توانسته جابجایی قائم گره بالای ستون حذف شده را نسبت به سایر طرحها کاهش دهد و نکته دیگر اینکه سازه با خرپای هم­محور ۸شکل نیز عملکرد بهتری از سازه با خرپای هم­محور ضربدری داشته است.
مشابه آنچه که برای سازه­ی پنج طبقه نیز بررسی شد، برای سازه­ی هشت طبقه نیز بررسی تغییر مکان جانبی نسبی طبقات صورت گرفت و نتایج بدست آمده در شکلهای۴-۲۳ تا ۴-۲۶ قابل مشاهده است. با بررسی تغییر مکانهای نسبی جانبی طبقات در سازه­ی هشت طبقه با توجه به خروجی­های بدست آمده با کمک نرم­افزار، شکلهای۴-۲۳ تا ۴-۲۶ برای چند ترکیب مختلف برای حالت حذف ستون گوشه طبقه­ی اول حاصل شد.در نمودارهای زیر مقایسه­ بین طرحهای تقویت مختلف در رابطه با تغییر مکانهای جانبی نسبی طبقات درحالت گذرا یعنی بهنگام تشکیل اولین مفصل پلاستیک صورت گرفته است و برای واضحتر بودن خطوط موجود در نمودار از آوردن نمودارهای حالت پایدارخودداری شده است.
دانلود پایان نامه - مقاله - پروژه
شکل ۴-۲۳ : تغییر مکان جانبی نسبی طبقات در قاب خمشی فولادی هشت طبقه در ترکیب بار P-EX-G1
شکل۴-۲۴ : تغییر مکان جانبی نسبی طبقات در قاب خمشی فولادی هشت طبقه در ترکیب بار P-EX-G2
شکل ۴-۲۵ : تغییر مکان جانبی نسبی طبقات در قاب خمشی فولادی هشت طبقه در ترکیب بار P-EY-G1
شکل ۴-۲۶ : تغییر مکان جانبی نسبی طبقات در قاب خمشی فولادی هشت طبقه در ترکیب بار P-EY-G2
همانند سازه­ی پنج طبقه در سازه­ی هشت طبقه نیز عملکرد بهتر سازه­ی تقویت شده با خرپای ۷شکل در مورد جابجایی نسبی طبقات قابل مشاهده است و نکته دیگر اینکه در کل وقتی تعداد طبقات از پنج به هشت افزایش داشت، سازه عملکرد بهتری را از خود نشان داد.
۴-۳- تحلیل استاتیکی غیرخطی سازه دوازده طبقه
همانطور که از قبل اشاره شد، در مدل دوازده طبقه، طبقات اول، ششم و دوازده و در هر یک از طبقات، دو حالت جداگانه حذف ستون بررسی شدند و نتایج تحلیل مربوط به این شش حالت در ادامه آورده شده است. لازم به ذکر است که محل ستونهای مورد حذف در پلان و همچنین در طبقات از آیین­ نامه­ی GSA انتخاب شده است.در شکل­های (۴-۲۷ )تا(۴-۳۰)تغییر شکل سازه پس از حذف ستون گوشه در طبقات اول، ششم و دوازدهم تحت اثر ترکیب بار P-EX-G نشان داده شده است که قسمت a مربوط به حذف ستون گوشه در طبقه دوازدهم سازه بوده و قسمت b مربوط به حذف ستون گوشه در طبقه ششم سازه بوده و قسمت c مربوط به حذف ستون گوشه در طبقه اول سازه میباشد.

 
مداحی های محرم