آنها در مدل مطرح شده نشان دادند که فصل مشترک ارتباطات یکپارچهی بازاریابی و MC همکاری میان- وظیفهای؛ فصل مشترک ارتباطات یکپارچهی بازاریابی و BOبرند؛ و ناحیه مشترک MO ,BO مشتری میباشد.
در انتها ناحیه یکسان میان ارتباطات یکپارچهی بازاریابی , BO, MO تحت عنوان فصل مشترک مطرح شد که ویژگی عمده آن، اهداف همزمان بر مشتری، همکاری میان – وظیفهای و هویت برند است.
۲-۴-۵۱- مولفهی قوت نام تجاری از دیدگاه بیتز
ایجاد برند در بازار به صورت درازمدت، به طور معمول نمرهی بالاتری دریافت خواهد کرد که این امر به دلیل عمق وفاداری است (بیتز، ۲۰۰۵).
تلاش بیشتر شرکتهای موفق پس از ایجاد (یک برند) تثبیت موفقیت آن و همچنین فعالیتهای توسعهای برند است.
با توجه بهاهمیت این موضوع در جهت افزایش ارزش برند و همچنین افزایش ارزش داراییهایی نامشهود در یک بنگاه موارد زیر میتواند سهم بسزایی داشته باشند:
۱-محدودیت تمرکز و تخصص در یک رشتهیا کالای معین
۲-اولویت عملکرد عالی بر تبلیغات
۳-کوشش برای اثبات
۴-ادعای اصالت و پیشگام بودن
۵-استقبال از رقابت
۶-خودداری از عرضهی انواع کالاهای با یک نام
۷-جذابیت و زیبایی لوگو (نشان تجاری)
۸-سادگی و کم هجای نام
۹-جهانی بودن و جهانی شدن (کاپفیریر،[۷۰] ۱۹۹۷)
۲-۴-۵-۱-سودآوری نام تجاری
روند سود درازمدت نام تجاری، ابزاری مهم برای بقای آن دربازار است (باتیس،[۷۱] ۲۰۰۵), ارتقای سطح رضایتمندی مشتری، باعث ارتقای میزان سودآوری و افزایش سهم شرکتها در بازار رقابت خواهد شد.
پژوهشگران رضایت مشتریان از کالا و خدمات را، عامل اساسی برای ایجاد وفاداری به نام نشان معرفی کردهاند.
بازاریان نیز با تکیه بر این اصل، روی جلب رضایت مشتری تمرکز میکنند؛ چرا که مشتریان راضی را عامل اساسی سودآوری میدانند.
با وجودی که شرکتها میخواهند عالیترین خدمات را به تمام مشتریان ارائه دهند ولی، این نتیجه میرسند که برآورده کردن تمام انتظارات مشتریان عملی و سودآور نخواهد بود. اگر شرکتی تلاش کند تا از تمام مشتریان به یک شکل مراقبت کند، آنگاه مشتریان سودآور خود را از دست خواهد داد.
مطالعات نشان میدهند که هر چه برند سازمان و محصولات آن انطباق بیشتری با هم داشته باشند اعتماد و اطمینان بیشتری در مشتریان به وجود آورده ودر نتیجه سرمایه و منافع بیشتری نصیب مشتریان و سازمان خواهد شد (بیکر،[۷۲] ۲۰۰۶).
۲-۴-۵-۲-گسترش جغرافیای نام تجاری
به طور کلی نامهای تجاری بین المللی قویتر از نامهای تجاری ملی و ناحیهای عمل میکنند، زیرا آنها کمتر در معرض جملههای رقابتی قرار میگیرند و در نتیجه از سرمایههای پایدار بیشتری بهره میگیرند (باتیز،[۷۳] ۲۰۰۵)
اگر اعتماد و وفاداری مشتریان از برندی تجاری عمیق باشد، بازار هدف آن برند خاص را گسترش خواهند داد.
در واقع گسترش بازار در گرو گسترش نام تجاری است. به گفته یا با گذشت زمان، مالیکت برند از شرکت به مشتریان منتقل میشود (بتی،[۷۴] ۲۰۰۹) گسترش برند از معیارهای در نظر گرفته شده است:
۱-انتخاب گروه هدف؛ ۲- ایجاد جایگاه برند؛ ۳- سبد برندهای سازمان؛ ۴-ایجاد هویت برند؛ ۵-نوآوری برند (بطحایی،۱۳۸۷).
۲-۴-۵-۳- رهبری نام تجاری
رهبری بازار بسیار با ارزش است. داشتن تسلط سهم قوی در بازار از ویژگیهای رهبری است (بتیس،[۷۵] ۲۰۰۵)
برای داشتن یک برند قوی و جدید که بتوان با استفاده از آن بازار را به سوی خود سوق داد. تنها داشتن تبلیغات تلویزیونی و رادیویی کافی نیست. بلکه مسائلی که در ارائه برند و رهبری آن وجود دارد پیچیدهتر از آن است که تنها با استفاده از تبلیغات بتوان به آن دست یافت.
رهبری برند در سازمان، به روش رهبران و مدیران سازمان با عنوان افرادی مستقل نیست، بلکه تمرکز بر شیوهی راهبردی است.
موفقیت بلند مدت سازمانهای موفق، در گرو این نکته است که آنها تمایز چشمگیری بین “رهبران” و “رهبری” ایجاد کردهاند.
تمرکز بر رویکرد رهبر محسور بر توسعهی ویژگیهایی فردی تاکید دارد در حالی که تمرکز بر رویکرد رهبری محور- که موضوع بحث رهبری برند است- بر روشهای حفظ و تداوم کامیابیها سازمان تاکید میکند و محصول جانبی آن تولید رهبرانی توانا برای آینده است (کلر،[۷۶] ۲۰۰۱)
(نمودار۲-۲-۲)
فصل سوم
روش شناسی پژوهش
۳-۱-مقدمه
هدف تمامی علوم، شناخت و درک دنیای پیرامون ما است. به منظور آگاهی از مسائل و مشکلات دنیای اجتماعی، روشهای علمی، تغییرات قابل ملاحظه یافتهاند. این روندها و حرکتها سبب شده است که بررسی رشتههای مختلف بشری، از روشهای علمی استفاده شود.
از جمله ویژگیهای مطالعه علمیکه هدفش حقیقیتیابی است، استفاده از یک روش پژوهش مناسب است و انتخاب روش پژوهش مناسب به هدفها، ماهیت و موضوع مورد پژوهش و امکانات اجرایی بستگی دارد و هدف از پژوهش دسترسی دقیق و آسان به پاسخ پرسشهای پژوهش است (خاکی،۱۳۷۹).
از طرفی اعتبار و ارزش قوانین هر علمی مبتنی بر روش شناختی است که در آن علم استفاده میشود.
در حقیقت دستیابی به هدفهای علم یا شنخت علمی میسر نخواهد بود مگر زمانی که با روششناسی درست صورت پذیرد.
به عبارت دیگر پژوهش از حیث روش است که اعتبار مییابد، نه موضوع پژوهش(خاکی ،۱۳۸۷، ۱۹۳). به اهمیت دلیل اهمیت شناخت روشهای انجام پژوهش و ابزارهای آن اگر به اندازه شناخت موضوع نباشد. به طور قطع کمتر از آن نیست. روش شناسی پایایی و روایی مجموعه پژوهش به شمار میرود.
بدون یک روش شناسی محکم، نتایج مطالعه و پژوهشهایی که از پس از آن میآید قابل تعمیم نبوده و به همین دلیل نیز از ارزش علمی برخودار نخواهد بود.
غالب مطالعات پژوهشی یک روش یا استراتژی را نشان میدهد که سادگی قابل تشخیص است و شامل رویههای مشترک خاصی مانند بیان مسئله، جمع آوری اطلاعات و نتیجهگیری است.
جزئیات این رویههای خاص تا حدود زیادی با روش پژوهش تعیین میشوند هر یک از این روشها برای پاسخگویی به یک نوع مسئله مناسب هستند.
داشتن روشهای گوناگون و رویههای مربوط به پژوهش برای پژوهشگر و استفاده کنندگان پژوهش اهمیت دارد (خاکی، ۱۳۸۷، ۲۰۸). روش پژوهش می بایست با اهداف محقق تناسب داشته باشد.
به گونهای که امکان دستیابی به اهداف را فراهم سازد. روششناسی همچنین یکی از مهمترین شاخصها برای ارزیابی ارزش یک پژوهش به شمار میرود.
از این رو با توجه بهاهمیت مباحث مربوط به روششناسی در پژوهش حاضر سعی شدن است نهایت دقت در انتخاب روش ابزار پژوهش حاضر سعی شده است نهایت دقت در انتخاب روش و ابزار پژوهش و همچنین در انتخاب جامعه و نمونه مورد بررسی به عمل آید.
در این فصل نوع و روش پژوهش، همچنین شیوهی گردآوری دادهها توضیح داده شدهاند.
در این پژوهش تلاش شده است تا با اتخاذ رویکردی ترکیبی در روششناسی، به بررسی و تبیین مولفههای مورد نظر پرداخته شود.
دلیل این امر آن است که توجه به این پدیده از نقطه نظر کیفی (فرایندهای پژوهش) و کمی (یافتههای پژوهش) به صورت توامان درک جامع تر موثری نسبت به طیف وسیعی از سوالات فراهم میکند. و از این طریق روایی و پایایی بهتری را برای مجموعه یافتهها بدست میدهد (کریس وال،[۷۷] ۲۰۰۷)
از این رو با توجه به موارد نامبرده، در ابتدای این فصل، فرایند و روش انجام پژوهش تشریح میشود. سپس روش و ابزار گردآوری دادهها و پایایی و روایی آنها توضیح داده میشود، در نهایت جامعه و نمونه آماری گردآوری دادهها مورد نظر بررسی قرار خواهد گرفت.
۳-۲-فرایند پژوهش
به طور کلی پژوهش حاضر در طی سه فاز براساس یک فرایند مرحلهای به انجام رسیده است. در فاز اول، پس از طرح دقیق و موشکافانهی عنوان پژوهش، مطالعه مقدماتی مبانی نظری و پیشینه پژوهش در حوزههایی همچون ارتباطات یکپارچه بازاریابی، تکنولوژی برند، بازاریابی مستقیم به پیشبرد فروش، روابط عمومی، فروش حضوری رویکرد ترکیبی اکتشافی و … انجام پذیرفت. خروجی این فاز استخراج تعاریف و مفاهیم اولیه پژوهش است که مقالات استفاده شده مبنایی برای مصاحبهها و تحلیل محتوای کیفی قرار گرفتند.
-تهدیدات ناشی از درگیری ها و منازعات موجود در مناطق همجوار اروپا از جمله آفریقا ، خاورمیانه و جنوب و غرب آسیا ، تهدیدات امنیتی ناشی از کاربرد و استفادۀ از سلاح های کشتار جمعی در هرگوشه از دنیا ، فعال شدن اقدام های تروریستی علیه اروپاییان وتهدیدات موجود در بعد غیر نظامی از جمله ناآرامی در عرضۀ انرژی یا دیگر کالاهای اساسی مورد نیاز اقتصاد اروپا است.(فلاحی:۱۳۹۰ ، ۱۷۲). بعلاوه اینکه ناآرامی های سیاسی همواره می تواند بر تولید نفت کشورها تولید کننده تأثیر گذاشته و از میزان تولید آنها بکاهد.اعتراضات مردمی در قزاقستان و روسیه را نباید برای بازار نفت،چندان بی اثردانست.ناآرامی های سوریه و مصر هم ادامه دارد و تأثیر خود را بر عرضه نفت نشان داده است.
-تحریم های ایران از سوی اروپا می تواند زمینه ورود روسیه به بازار ایران را فراهم آورد و بر نفع اقتصادی و سیاسی روسیه می افزاید. (بی نیاز:۱۳۹۱ ،۱۳۱)این تحریم ها باعث شده که کشورهایی مثل روسیه علاقه بیشتری به افزایش مناسبات تجاری با ایران نشان دهند. زیرا در شرایطی که شرکت های غربی، ایران را ترک کرده اند و در عین حال ایران نیز در تحت فشار تحریم های غرب است، شاید این بهترین زمان برای ورود سایرین به بازار ایران و سرمایه گذاری در بخش های مختلف از جمله صنعت نفت و گاز و کسب امتیاز های بیشتری باشند.به طور خلاصه می توان این گونه بیان کرد که اتحادیه اروپا با اعمال تحریم های مختلف بر ایران،خود را از بازارهای داخلی ایران و به ویژه سرمایه گذاری در بخش های انرژی ایران محروم کرده است.(بهمن:۱۳۹۱ ،۷۲۶)
-بر اثرتحریمها،فشارهای مضاعفی بر برخی کشورهای اروپایی ازجمله یونان،اسپانیا وایتالیا خواهد آمد. باوجود اینکه رم درسال ۲۰۱۱، واردات خود را از ایران نسبتاً کم کرد.
- تحریم نفت اروپا فرصت مضاعفی برای کشورهای آسیایی فراهم میکند. در حال حاضر ۳/۲ نفت ایران به آسیا(یک و نیم درصد به چین،ده تا پانزده درصد به هند و کره جنوبی)صادر میشود. واکنش این کشورها به تحریمهای اروپا چندان مشخص نیست. معافیت چند ماهه اخیر برخی از این کشورها از تحریمهای ایران نشانگر وابستگی متقابل در عرصه انرژی است. بسته به اینکه این تحریمها به چه میزان افزایش یابد، این کشورها منافع اقتصادی خود را پیگیری کرده یا از اروپا و غرب پیروی میکنند. یعنی این منافع آنهاست که تعیین کننده است. اگر این کشورها بخواهند تحریمها را دور بزنند، به ویژه در حوزه تحریم مالی بانک مرکزی ایران، به راحتی خواهند توانست با پول رایج خود، حتی بیش از دلار بهای نفت ایران را بپردازند.(ببری گنبد:۱۳۹۱ ، ۱۰)
فصل پنجم :
سیاست های اتحادیه اروپا
در راستای تأمین انرژی مورد نیاز خود
مقدمه
نیاز به منابع انرژی در جهان با رشد روز افزون ادامه خواهد یافت.براساس آمار آژانس بین المللی انرژی[۴۳]تا سال۲۰۳۰ انرژی های فسیلی همچنان بیشترین سهم را در تأمین انرژی جهان خواهند داشت. در این میان نفت کماکان رتبه اول را دارا خواهد بود، به طوری که تقاضای جهانی نفت از هشتاد و هفت میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۱۰ به حدود یکصد و بیست میلیون بشکه در روز در سال ۲۰۳۰ خواهد رسید.(حیدری:۱۳۹۱ ،۷۱)اتحادیه اروپا نیز به عنوان یکی از بزرگترین قطب های اقتصادی جهان با روند روزافزون مصرف انرژی مواجه است و برای تأمین نیازهای انرژی خود به واردات انرژی از خارج متکی است.به همین دلیل انرژی در سال های اخیر به عنوان چالش مشترک فراروی تمام کشورهای عضو و نگرانی های مهم اتحادیه تبدیل شده و این مسئله در اکثر اجلاس های سران و رؤسای کشورهای عضو اتحادیه از موضوعات مهم دستور کار مذاکرات بوده است. در این بین مسئله تحریم های نفتی ایران، سبب نگرانی بیشتر اروپا از آینده انرژی مورد نیاز خود شده است. بررسی تحولات بازار نفت نشان می دهد تحریم ایران تاکنون چندین میلیارد دلار برای اعضای اتحادیه اروپا هزینه اضافی در بر داشته است.آمارهای اداره اطلاعات انرژی آمریکا نشان می دهد متوسط قیمت نفت برنت دریای شمال در ماه ژوئن، یک ماه قبل از اجرای عملی تحریم نفتی ایران ازسوی اتحادیه اروپایی نود و پنج دلار درهر بشکه بوده است و این رقم در نخستین ماه اجرای تحریم ها به یکصد و دو و نیم دلار و در ماه دوم یعنی اوت به یکصدو هفت و نیم دلار درهر بشکه رسیده است.(بیک علی زاده:۱۳۹۰، ۶۶)حجم کل واردات نفت اتحادیه اروپایی نیز بالغ بریازده میلیون بشکه درروز اعلام شده است.(خواجوی :۱۳۹۱ ،۱۴۸)بر این اساس اعضای اتحادیه اروپایی برای واردات یازده میلیون بشکه نفت در روزسی و یک ژوئن ۳۲٫۴ میلیارد دلار پرداخت کرده اند و هزینه واردات نفت آن ها در ماه جولای به سی و پنج میلیارد دلار و در ماه اوت به۳۶٫۷ میلیارد دلار افزایش یافته است.بدین ترتیب برآوردهای انجام شده نشان می دهد اتحادیه اروپایی در دو ماه، پس از اجرای تحریم ایران ۶٫۹ میلیارد دلار هزینه بیشتر برای خرید نفت مورد نیاز خود بدون افزایش حجم واردات،پرداخت کرده است. بنابراین تأمین انرژی به شکل مطمئن،به عنوان چالش عمده اروپا محسوب می شود و نیاز فوری به متنوع ساختن راه های تأمین انرژی وسرمایه گذاری در این زمینه اهمیت یافته است. (حیدری:۱۳۹۱ ،۷۲) اتحادیه اروپا برای تأمین نیازهای انرژی خود همواره به دنبال تأمین امنیت انرژی و فراهم نمودن شرایط لازم برای چهار عنصر تشکیل دهندۀ امنیت انرژی یعنی : فراهم بودن، قابل اعتماد بودن، قابل خرید بودن و پایداری می باشد. با عنایت به اینکه، این اتحادیه در خصوص نحوه تأمین انرژی های مورد نیازهای خود در قبال تحریم های نفتی ایران، به پیروی از رویکرد امنیت انرژی و فراهم نمودن شرایط مطلوب برای عناصر چهارگانه آن، می باشد؛از این رو در این فصل به بررسی تأمین امنیت عرضه انرژی و راه کارهای اتحادیه اروپا برای تأمین انرژی مورد نیاز خود در قالب برنامه های کوتاه و میان مدت پرداخته می شود.
۵-۱- تأمین امنیت انرژی ، خطرات و چالش ها آن:
امنیت فاکتور تعیین کننده و اساسی برای همه موجودیت های سیاسی است .امنیت برای بقاء آنان ضروری است و آنها باید به طورمطلق وغیرمشروط امنیت را درحوزه های سیاسی، اقتصادی، نظامی وغیره تضمین کنند.انرژی نیروی محرکۀ بسیار مهمی برای تضمین امنیت در این حوزه ها است.وضعیت انرژی از یک کشور دیگر و از یک منطقه به منطقه دیگر متفاوت است. مهمترین عنصر مشخص کننده و متمایزکننده وضعیت انرژی دولت ها ظرفیت تولیدی آنها و سطح وابستگی آنها به تولید کنندگان خارجی است. امنیت انرژی و عرضه آن پیامد و نتیجه این عناصر است.(Beden : 2007 ,26-27)امنیت انرژی و عرضه آن برای هرکشور مصرف کننده در اقصی نقاط جهان در اولویت قرار دارد. به همین صورت تضمین امنیت انرژی برای اتحادیه اروپا نیز بسیار اهمیت دارد.تجارت نه چندان خوب در بازار بین المللی انرژی،بحران های نفتی غیر مترقبه و پیامدهای منفی آن و تقاضا و واردات رو به افزایش انرژی در این اتحادیه در نتیجۀ کاهش منابع تولید داخلی، مسئله امنیت انرژی را در اولویت دستور کار سیاسی اتحادیه قرار داده است.عوامل بسیار مختلفی این مسئله را تحت تأثیر قرارداده و آن را با مشکل ایجاد می کند: وضعیت بازار انرژی داخلی؛ثبات سیاسی در کشورهای تولیدکننده و ترانزیت کننده انرژی و اعتماد پذیری آنها ؛ ثبات ،شفافیت و عدم نوسان قیمت های انرژی و همچنین گفتگو با بازیگران عمده انرژی از جمله این عوامل است.( Beden: 2007 ,26-27)به منظور افزایش توانایی در تأمین امنیت انرژی و ایجاد رقابت درعرصه انرژی ومقابله باتغییرات جوی،کمیسیون اروپایی درابتدای سال۲۰۰۷مجموعه جدیدی در مورد سیاست های آینده اتحادیه در ارتباط با انرژی و تغییرات آب و هوایی را ارائه نمود که توسط سران اتحادیه در ماه مارس همان سال مورد تصویب قرار گرفت. بعد از بررسی مجدد بسته پیشنهادی کمیسیون اروپا در سال۲۰۱۰ این مجموعه با عنوان استراتژی انرژی ۲۰۲۰ اتحادیه اروپا ارائه گردید که سیاست انرژی اتحادیه را وارد مرحله جدیدی نمود.(حیدری:۱۳۹۱ ،۷۶) در این مجموعه چهار اصل اساسی در سیاست مشترک انرژی اتحادیه مورد توجه قرار گرفته است؛۱٫تنوع عرضه و منابع انرژی، ایجاد بازار همبسته داخلی انرژی،۲٫هماهنگی در دفاع از منافع اتحادیه در روابط انرژی با کشورهای ثالث،۳٫همبستگی در شرایط بحرانی و۴٫تقویت همکاری با کشورهای تولیدکننده ومصرف کننده و کشورهای واقع درمسیر انتقال انرژی به اروپا.
علاوه بر موراد فوق،یک سری اهداف بلند پروازانه در این مجموعه تا سال ۲۰۲۰ در نظر گرفته شده است:الف.کاهش بیست درصدی انتشار گازهای گلخانه ای؛ ب.افزایش کارآمدی انرژی به میزان بیست درصد؛ ج.افزایش سهم انرژی های تجدید پذیر در سبد انرژی مصرفی اتحادیه به بیست درصد؛ د.تأمین ده درصد از بازار مصرف سوخت خودروهای اروپا از سوخت گیاهی. برای دست یابی به این هدف ، افزایش سرمایه گذاری بر روی فناوری انرژی های پاک ، توسعه مکانیزم های همبستگی به منظور مدیریت بحران های تأمین انرژی و ادامه کار بر روی سیاست مشترک انرژی برای ایجاد یک صدایی در مذاکرات با کشورهای دیگر مورد توجه قرار گرفته است.(حیدری:۱۳۹۱ ،۷۶) براساس نظر هوفر[۴۴]چالش های موجود دربرابر امنیت انرژی اتحادیه اروپا می تواند به خطرات کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم بندی شود.خطرات کوتاه مدت معمولاً از حوادث و اتفاقات غیر مترقبه مانند: بحران سیاسی ناگهانی، تغییر آب و هوا ومسائل تکنیکی که قطع عرضه را سبب می شود ، ناشی می شوند.اما خطرات طولانی مدت بیشتر قابل پیش بینی و مسائل پایدارتری مثل: شکاف میان تقاضا و عرضه ، قابل استفاده نبودن منابع به دلیل فقدان سرمایه گذاری و مشکلات در زیر ساخت ها را شامل می شود.(Egenhofer & Legge : 2001 , 4)
گذشته از چالش های مورد نظر هوفر،سند سبز اروپا به سوی استراتژی اروپایی برای امنیت عرضه انرژی ، چالش ها را در چهار ستون اصلی خطرات فیزیکی ، اقتصادی ، اجتماعی و زیست محیطی تقسیم بندی می کند. براساس این سند ، خطرات فیزیکی باید در قالب خطرات پایدار و موقتی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. خطرات فیزیکی پایدار معمولاً هنگامی اتفاق می افتد که تولید یک منبع انرژی رو به پایان می رسد.این دقیقاً همان چیزی است که اتحادیه اروپا امروز آن را تجربه می کند.محدودیت ذخایر و منابع نفت وگاز آن که با شدت در حال گسترش یافتن هستند و در نتیجۀ آن اتحادیه اروپا به منابع خارجی بیشتر وابسته می شود، یکی از بزرگترین نگرانی های امروز اتحادیه اروپا در مورد امنیت انرژی اش محسوب می شود.خطرات فیزیکی موقتی با حوادث سیاسی و اقتصادی غیر مترقبه، مسائل و مشکلات ژئوپولیتیکی و زیست محیطی و یا خطرات طبیعی مرتبط هستند.بحران انرژی میان روسیه و اکراین در ژانویه ۲۰۰۶ ،نمونه روشن خطرات فیزیکی در عرصه انرژی است.جدای از خطرات فیزیکی، خطرات اقتصادی نیز وجود دارد که امنیت عرضه انرژی اتحادیه اروپا را تحت تأثیر قرار می دهند.این خطرات معمولاً شامل همه ابعاد مالی و اقتصادی عرضه انرژی می شود. قیمت در این مورد تعیین کننده اصلی است. تغییرات زیاد قیمت اثرات منفی بر روی مصرف کنندگان می گذارد.وابستگی بالای واردات به سوخت های فسیلی ،مخصوصاً نفت و گاز قیمت ها را بیشتر به بازار جهانی وابسته ساخته است و توازن و تعادل میان عرضه و تقاضا را در بازار انرژی بدتر ساخته است. این نوع خطر برای اتحادیه اروپا بسیار رایج است. وابستگی بالای نفت و گاز بویژه به یک عرضه کننده واحد خطر قطع انرژی را افزایش می دهد. مکانیسم قیمت گذاری دو مورد از مهمترین عرضه کنندگان انرژی اتحادیه اروپا، روسیه واوپک،امنیت انرژی اتحادیه اروپا را به طورقابل ملاحظه ای تحت تأثیرقرارمی دهد. تغییرات زیاد قیمت های نفت و گاز و کاهش و افزایش آن برای کشورهای تولید کننده و مصرف کننده بسیار خطرناک است. کاهش قیمت ها به طور طبیعی برای کشورهای تولید کننده زیان آور است. برای بیشتر کشورهای تولید کننده صادرات انرژی ،یکی از مهمترین منابع درآمد کشور است و به همین دلیل، کاهش زیاد و بالای قیمت های انرژی می تواند به طور مستقیم اقتصاد آنها را تحت تأثیر قرار دهد. از طرف دیگر ، حتی کاهش قیمت برای کمپانی های انرژی در کشورهای مصرف کننده نیز می تواند زیان آور باشد.(Beden : 2007 , 29)به دلیل هزینه بالای تولید ، فراهم کردن تولید قابل تحمل برای کمپانی ها آسان نیست ، بنابراین آنها نمی توانند هزینه تولیدشان را با قیمت های پایین ، برآورده سازند.همچنین کاهش قیمت های نفت تأثیر منفی دیگری نیز دارد. به دلیل ارتباط قیمت های نفت و گاز،کاهش قیمت های نفت می تواند به طور مستقیم بر کاهش قیمت های گاز تأثیر گذارد و این وضعیت خطرات و تهدیدات در اقتصاد را افزایش می دهد. بنابراین کاملاً آشکار است که هرنوع تغییر در قیمت ، تأثیر منفی بر روی بخش انرژی دارد. براساس سند سبز، خطرات دیگر، خطرات اجتماعی و زیست محیطی هستند.براساس این سند، هر بحران احتمالی انرژی،سبب برخی مسائل و مشکلات اجتماعی نیز می شود. روشن است که انرژی برای کشورها حیاتی است و به همین دلیل هرگونه قطعی در عرضه انرژی،نتایج وخیمی به دنبال داشته باشد.این مورد،زندگی سیاسی و اقتصادی و همچنین اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد. همچنین هرنوع اتفاق و حادثه زیست محیطی مانند: حادثه چرنویل، انتشار گازهای مضر آلوده کننده هوا و زیان آور برای آب و هوا شبیه گازهای اکسیدکربن می تواند به عنوان خطرات زیست محیطی مورد توجه قرار گیرد.جدای از این چالش ها،خطرات داخلی نیز وجود دارد. خطرات داخلی همه مسائل و مشکلات مرتبط با تولید داخلی انرژی،ظرفیت و توانایی تکنولوژیکی و زیر ساختاری را شامل می شود. محدود بودن ظرفیت ذخیره سازی گاز و حتی فقدان آن در برخی کشورها،تولید ناکافی نفت و گاز طبیعی در بیشتر کشورها و مشکلات در شبکه الکتریسیته و گاز برخی از نمونه های خطرات داخلی دراتحادیه اروپا هستند.(Beden : 2007 , 29)همه خطراتی که در بالا تقسیم بندی شد مستقیماً بر امنیت انرژی تأثیر دارد. اما جدای از این خطرات، چهار چالش عمده و اصلی در اتحادیه اروپا وجود دارد که امنیت انرژی آن را تهدید می کند. این چالش ها عبارتنداز:
محدودیت تولید انرژی داخلی و وابستگی بالای واردات؛
عدم اعتماد به عرضه کنندگان انرژی ؛
مشکلات و مسائل موجود در زیر ساخت های انرژی؛
فقدان یک رویکرد مشترک در حوزۀ انرژی.(Norlling : 2006 ,8)
چالش عمده اول:محدویت تولید انرژی در داخل و وابستگی بالای واردات:در حوزه انرژی،همان طوری که پیش از این هم اشاره شد، اتحادیه اروپا وضعیت چندان خوبی ندارد.ذخایر انرژی و ظرفیت تولید آن خیلی محدود است و بالتبع در نتیجۀ ظرفیت تولیدی محدودش ، تقاضای انرژی آن نیز روبه افزایش می باشد.
از ۱۹۹۸ هرساله،رشد تقاضای انرژی اتحادیه اروپا نزدیک ۱ تا ۲ درصد بوده است وتولید داخلی ناکافی نمی تواند نیازهای روبه افزایش انرژی اروپا را برآورده کند.(Beden: 2007 ,33)اما قابل ذکر است که علی رغم این ظرفیت تولیدی محدود ، اتحادیه اروپا برخی مزایای ژئوپولیتیکی در این موضوع دارد. اتحادیه اروپا در یک منطقه بسیار خاص واقع شده است. اتحادیه اروپا بوسیله دو کشور عرضه کننده بزرگ انرژی ،روسیه و نروژ احاطه شده و همچنین می تواند به آسانی از طریق دو کشور ترانزیت کننده مهم، ترکیه و اوکراین ، به منابع خزر ، آسیای مرکزی و خاورمیانه دست یابد. همچنین از این طریق، شانس دست یابی به منطقۀ مدیترانه و شمال آفریقا را نیز دارد. بنابراین نزدیکی ژئوپولیتیکی اتحادیه اروپا به این مناطق، فرصت تأمین انرژی از منابع مختلف را برای اتحادیه اروپا افزایش داده است. اما برتری و مزیت ژئوپولیتیکی نمی تواند مسائل و مشکلات انرژی اتحادیه اروپا را به طور کامل حل کند. محدودیت تولید داخلی به طور مستقیم مسئله جدیدی را که وابستگی بالای واردات می باشد، سبب شده است.این دو چالش بسیار مهم و بزرگ انرژی اتحادیه اروپا به طور قابل توجهی به هم وابسته هستند. در واقع مشکل دوم نتیجه و پیامد مشکل اول است.
درحال حاضر وابستگی انرژی اتحادیه اروپا نزدیک پنجاه درصد برآورده شده است که براساس برخی برآوردها این مقداربه میزان هفتاد درصد درسال ۲۰۳۰ افزایش خواهد یافت. دلیل مهم این وابستگی مصرف بالای نفت و گاز طبیعی است.سهم نفت و گاز درکل واردات انرژی اتحادیه اروپا به ترتیب۲/۸۰ % و۵/۵۴ % است(Beden : 2007 ,33) بعلاوه ،موضوع بدتر اینکه،روسیه و اوپک سهم بالایی در عرضه انرژی اتحادیه اروپا دارند. سهم اوپک حدود پنجاه و یک درصددرکل واردات نفت اتحادیه اروپا وسهم روسیه حدود سی و سه درصد است.روسیه نیز بویژه در حوزه گاز موقعیت مسلطی در اروپا دارد.روسیه بزرگترین عرضه کننده گاز اروپاست که بیش از چهل درصد نیازهای اروپا در این حوزه را تأمین می کند.این آمار به طور آشکارا تأیید می کند که وابستگی واردات چالشی روبه رشد برای اتحادیه اروپاست.وابستگی موجود بخصوص به عرضه کنندۀ واحد(روسیه به ویژه در حوزۀ گاز طبیعی)وضعیت را بدتر و وخیم تر می کند.بعلاوه تقاضای بالای گاز و نفت، اتحادیه اروپا را به این دو عرضه کننده بیشتر وابسته ساخته است و همچنین به دلیل موقعیت برجسته این دو منبع سوختی در سبد انرژی اتحادیه اروپا و مصرف آنها در بیشتر بخش ها، کاهش مصرف آنها در کوتاه مدت آسان نیست.
میزان مصرف انرژی در بخش حمل و نقل است.در سال ۲۰۱۰ سهم بخش حمل و نقل در کل مصرف انرژی اتحادیه اروپا، سی و سه درصد بود.(خواجوی:۱۳۹۰ ،۲۷) نفت منبع انرژی غالب و مسلط در این بخش است و جایگزین ساختن نفت با دیگر سوخت ها تقریباً غیرممکن می باشد.این وضعیت مانع بسیار بزرگی برای امنیت انرژی اتحادیه اروپا است.تلاش در جهت کاهش مصرف نفت به نظر می رسد که بسیار سخت و دشوار باشد.همان طور که استفاده از انرژی های تجدید پذیر می تواند یکی از گزینه ها جهت کاهش نفوذ و غلبه نفت در این بخش باشد.این گزینه می تواند به وسیله کاهش وابستگی واردات،به امنیت انرژی و عرضه آن در اتحادیه کمک کند. باید مورد تأکید قرار گیرد که امنیت انرژی دارای دو بخش تشکیل دهنده مهم با نقش برابر است:دسترسی فیزیکی و قیمت. این دو فاکتور در اتحادیه اروپا در معرض یک تهدید بزرگ،به دلیل وابستگی بالای واردات قرار دارند.دلیل عمده و اصلی این تهدید این است که دست یابی به منابع و قیمت سوختهای عمده می تواند به آسانی به وسیله تغییرات سیاسی و اقتصادی درکشورهای عرضه کننده تحت تأثیرقرار گیرد،یااینکه کشورهای عرضه کننده می توانند قیمت های سوخت را با قطع عرضه و یا به دلیل یک قطع فیزیکی افزایش دهند.حتی به دلیل یک بحران اقتصادی درکشورهای تولید کننده نیز قیمت ها می تواند افزایش یابد.(۳۶-۳۴، Beden : 2007 ,)
چالش عمده دوم: قابلیت اعتماد به عرضه کنندگان انرژی اتحادیه اروپا
دو مغیر تأثیر گذار در تأمین امنیت انرژی اتحادیه اروپا در این بخش، بی ثباتی سیاسی در خاورمیانه و استفاده سیاسی روسیه از انرژی است؛
الف: بی ثباتی سیاسی در خاورمیانه: هرگونه بی ثباتی و تنش سیاسی در تضاد با فلسفه امنیت بلند مدت انرژی ارزیابی می شود. بنابراین ثبات سیاسی از عوامل پایه ای است که تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم گسترده ای بر بازار انرژی می گذارد. بی ثباتی سیاسی موجب رکود کل اقتصاد و در نتیجه کاهش تقاضا برای نفت می گردد.ازسوی دیگر،بی ثباتی سیاسی درمناطق نفت خیز می تواند با قطع جریان تولید و توزیع نفت، موجب اختلال گسترده در بازار نفت و بروز بحران های اقتصادی گردد. با این وصف، در مورد ثبات سیاسی در کشورهای تولید کننده نفت، باید گفت، در بسیاری از این کشورها، ثبات سیاسی بسیار شکننده و نامطمئن است. این امر در مورد کشورهای خاورمیانه بسیار نگران کننده می باشد.برای مثال بی ثباتی سیاسی دربرخی از کشورهای خاورمیانه از جمله لیبی و مصر و موضع گیری های دو پهلو کشورهای اروپایی در قبال بازگشت ثبات در این منطقه خود دال بر اهمیت ثبات سیاسی برای صدور انرژی از این مناطق به اروپا می باشد. (احمدیان و قنبری:۱۳۹۱ ،۲۶).به لحاظ ذخایر انرژی پس از روسیه منطقه خاورمیانه بالاترین سهم را در ذخایر گازی جهان در اختیار دارد.این منطقه در مجموع سی و یک درصد از ذخایر گاز طبیعی جهان را در خود جای داده است.دراین منطقه کشور ایران به تنهایی نیمی از این ذخایر را دراختیار دارد. درواقع خاورمیانه و شمال آفریقا از دیگر مناطقی هستند که برای سیاست متنوع سازی منابع انرژی مورد نیاز اروپا برای کاهش وابستگی به روسیه،مدنظر اروپا قرار دارد.اما همان طوری که ذکر شد، چالش وبی ثباتی دراین منطقه همیشه برای اروپا ایجاد نگرانی می کند.(احمدیان و قنبری:۱۳۹۱ ،۲۵) بعد ازحوادث یازده سپتامبرسال۲۰۰۱ اتحادیه اروپا اعلام کرد که برقراری صلح بین اعراب و اسرائیل ،برای ثبات و امنیت انرژی اروپا بسیار حایز اهمیت است.در این میان حوادث سال۲۰۱۱ در کشورهایی چون مصر و عربستان، لیبی، بحرین و غیره احتمال روی کار آمدن دولت ضد غربی که منافع اتحادیه اروپا را در خاورمیانه به خطر اندازد ،موجب نگرانی های عده ای برای اتحادیه اروپا در زمینۀ تأمین انرژی برای آینده این کشورها گردید.
به طور کلی با توجه به موقعیت جغرافیایی اروپا، عملاً اقتصادی ترین منابع تأمین انرژی اتحادیه اروپا،کشورهای خاورمیانه و به ویژه ایران خواهد بود.اروپا در زمینۀ انرژی خود با مشکلاتی روبه رو بوده است که گاه کشورهای این قاره را به موضع گیری های سیاسی یا اقدام هایی متناقض کشانده و ثبات یا عدم ثبات کشورهای خاورمیانه را به امری مهم در سیاست خارجی اعضای اتحادیه اروپا تبدیل کرده است.تحولات اخیرکشورهای عربی خاورمیانه که بااعتراض های مردمی ابتدا در تونس سپس در مصر آغاز شد، پیامدهایی در سایر کشورهای منطقه که دارای نقش مهمی در امنیت انرژی اروپا می باشند،خواهند داشت.بنابراین یکی از مهمترین وبرجسته ترین خطرات، برای اتحادیه اروپا، وضعیت ژئوپلیتیک منطقه خاورمیانه است که بزرگ ترین ذخایر نفتی دنیا در آن قرار گرفته است.نتیجه اینکه،ازعوامل بی ثباتی در منطقه خاورمیانه به نامشخص بودن و بی ثباتی وضعیت تولید نفت در عراق، گسترش خطر تروریسم،نا اطمینانی ازچشم انداز صلح در خاورمیانه،افزایش تنش بین ایران و ایالات متحده آمریکا درمورد موضوع انرژی هسته ای می توان اشاره کرد. برآیند این عوامل تأثیر قابل توجهی بر ثبات بازار انرژی و نهایتاً امنیت انرژی برای اتحادیه اروپا خواهد داشت. (احمدیان و قنبری:۱۳۹۱ ،۲۸)
ب: روسیه و استفاده سیاسی از انرژی: با عنایت به اینکه اکثر انرژی اتحادیه اروپا توسط روسیه تأمین می شود بنابراین چنین شرایطی باعث شده است که روسیه در شرایط فعلی بتواند ابزار قدرتمندی برای کنترل سیاست های انرژی اتحادیه اروپا به دست آورد.از این رو روسیه برای کسب سهم بیشتری از قدرت در مناسبات جهانی درصدد استفاده سیاسی از مسئله انرژی به عنوان یکی از اهرم های اعمال قدرت ،می باشد، تا جائیکه بعضی از تحلیلگران غربی معتقدند، که برای احیاء قدرت جهانی روسیه اینک انرژی جانشین اهرم ایدئولوژی در دوران شوروی شده است. چانه زنی های غیر متعارف روسیه در ژانویه هرسال نشان داده است، که روس ها شریک قابل اعتمادی برای اتحادیه اروپا در تأمین انرژی نمی باشند، و بیشتر از آنکه به دنبال معامله ای اقتصادی باشند، درپی برآوردن اهداف امنیتی و سیاسی خویش و حتی احیای سلطه روسیه به نحوی دیگر بر اروپای شرقی و مرکزی می باشند، که این تحول اتحادیه را وادار کرده است که به فکر کاستن از نقش روسیه در بازار اروپا باشد.وابستگی اتحادیه برای تأمین انرژی خود به روسیه و اوپک، نشان می دهد که چگونه کشورهای عرضه کننده موقعیت و وضعیت قوی و محکمی در بازار انرژی اروپایی ها دارند. اما این دو غول بزرگ تهدیدات برجسته و بزرگی را برای امنیت انرژی در اتحادیه اروپا به نمایش می گذارند. موقعیت برتر و مسلط آنها دو پیامد و نتیجه منفی عمده برای امنیت انرژی اتحادیه اروپا دارد. بیشتر کشورهای اوپک همچون عراق، نیجریه،لیبی واندونزی ازمسائل و مشکلات سیاسی و اقتصادی مختلف و متفاوتی رنج می کشند.به همین دلیل ریسک بسیار بزرگی است که از این کشورها نفت و گاز وارد کرد. به دلیل مشکلات و مسائل داخلی در این کشورها عرضه انرژی توسط آنها به آسانی می تواند قطع شود.دومین پیامد منفی این است که آنها نیات سیاسی و اقتصادی بسیار گسترده ای برای استفاده از انرژی دارند.پیش از این ذکر شد که انرژی موضوع و مسئله حیاتی در صحنه ملی و بین المللی است.کشورهایی که ذخایر عظیم انرژی در اختیار و تصرف دارند به طور خودکار قدرت سیاسی بسیار زیادی را به دست آورده اند، به ویژه روسیه و اوپک که از منابع انرژی شان در صحنه بین المللی استفاده فراوانی برده اند.این دو غول بزرگ انرژی قدرت نفوذ در فرایند تصمیم گیری کشورهای مصرف کننده شان را دارند،به خصوص روسیه که قدرت خواهی خود در سال های اخیر و به ویژه در بحران گازی روسیه و اوکراین به طور کاملاً آشکار نشان داده است.(۳۷، Beden : 2007 ,). بنابراین می توان گفت، همین وابستگی به انرژی روسیه باعث شده است در یک دهه گذشته موضوع تنوع بخشیدن به انرژی به یکی از موضوعات مهم و یکی از مهمترین اولویت ها برای مدیریت انرژی در اتحادیه اروپا شود. از این رو اتحادیه اروپا برای رفع هرگونه نگرانی در زمینه انرژی، پروژه خط لوله نابوکو را به طول ۳۳۰۰کیلومتر که گاز را از آذربایجان وسایر کشورهای آسیای مرکزی به قلب اروپا می آورد، در دستور خود قرار داده است.(احمدیان و قنبری:۱۳۹۱ ،۲۹-۲۸)در این بین ایران به دلایل زیر می تواند آلترناتیو مناسبی برای تأمین منابع نفت و گاز اتحادیه اروپا در سال های آتی باشد: پتانسل گسترده تولید نفت و گاز در سال های آتی در صورت تحقق سرمایه گذاری های مورد نیاز؛گستردگی خطوط لوله نفت و گاز در سراسر کشور؛امنیت بالای خطوط نفت و گاز؛نزدیکی به منابع نفت و گازکشورهای آسیای میانه؛دسترسی به سواحل طولانی درآب های آزاد خلیج فارس ودریای عمان؛(خواجوی:۱۳۹۱ ،۱۶۶)
به طور کلی ،نگرانی ها در مورد ثبات و قابلیت اعتماد پذیری کشورهای عرضه کننده، همواره یکی از چالش های عمده و بزرگ برای عرضه انرژی در اتحادیه اروپاست. متنوع ساختن عرضه کنندگان و افزایش کشورهای تولید کننده قابل اعتماد در راستای مقابله با این چالش به یکی از اهداف اتحادیه اروپا برای تضمین امنیت انرژی اش تبدیل شده است.(Norlling : 2006 ,12)
چالش سوم: مشکلات زیر ساختاری انرژی در اتحادیه اروپا:
الف:مشکلات زیر ساخت ها: زیر ساخت ها برای تضمین امنیت انرژی بسیار اهمیت دارند. هر مشکلی در زیر ساخت ها می توانند به قطع کوتاه مدت یا بلند مدت در عرضه انرژی منجر شود. به ویژه دربازار گاز والکتریسیته اروپایی اهمیت زیرساخت ها برای اتحادیه اروپا افزایش می یابد. افزایش و گسترش زیرساخت ها نیازی ضروری برای تقویت امنیت انرژی وکاهش خطرات قطع است.زیر ساخت های انرژی اروپا مشکلات بسیار جدی دارد که امنیت انرژی آن را تهدید می کند. اتصالات داخلی بازارهای ملی هنوز کامل نیست و هنوز برخی حوزه هایی وجود داردکه با شبکه های الکتریسیته وگاز اروپایی همراه نیستند.مسائل و مشکلات تراکم و راه های باریک وجود دارند که هنوز حل نشده اند ونهایتاً اینکه سرمایه گذاری ضروری برای بهبود زیر ساختارهای داخلی وگسترش و توسعه زیرساخت های بین مرزی وجود ندارد.( ۳۹Beden : 2007 , ) در زیر ساخت الکتریسیته،مشکل عمده و اصلی سطح اتصال داخلی پایین،متراکم و بسیار باریک در برخی حوزه ها می باشد.در اتحادیه اروپا چهار زیر ساخت عمده و اصلی وجود دارد؛ بزرگترین زیر ساخت میان دانمارک ،سوئد ،اتریش ،بلژیک ،هلند و از طرف دیگر پایین ترین سطح زیر ساخت میان انگلستان و اسپانیا می باشد.این اختلاف و تفاوت،ازداشتن یک بازار الکتریسیته تمام عیار و همگرا جلوگیری می کند.در ارتباط با این سطح زیر ساخت متفاوت، تهدید تراکم[۴۵] پدید شده است.خطر عمده تراکم،افزایش قیمت های انرژی است.این مسئله میان فرانسه، انگلستان، دانمارک وهلند بسیارمهم وجدی به نظر می رسد.(Beden : 2007,37)علاوه بر این،بخش گاز نیزاز مشکلات زیر ساختاری رنج می برد.چالش عمده و اصلی در این بخش تقاضای روبه رشد برای گاز است.اگرچه زیرساخت فعلی برای تأمین تقاضای گاز درحال حاضر کافی است اما مطمئناً برای تأمین تقاضای افزایش یافته گاز در آینده پاسخ گو نیست، ولو اینکه اتصال داخلی خوب و قوی شبکه گاز در اتحادیه اروپا وجود داشته باشد.این چالش ها موانع مهمی برای زیر ساخت انرژی هستند.ساخت انرژی کامل، اهمیت فوق العاده ای برای امنیت اتحادیه اروپا دارد.شبکه های گاز و الکتریسیته قوی خطر قطع در زیر ساخت انرژی را کاهش می دهد و امنیت عرضه گاز و الکتریسیته را در سراسر اتحادیه اروپا بهبود می بخشد.
ب:بهبود شبکه های انتقال و توزیع انرژی: اتحادیه همچنین برای تضمین منابع خارجی انرژی خود به دنبال، تقویت شبکه های توزیع انرژی است.صرف حصول اطمینان از وجود منابع انرژی با قیمت های معقول برای تضمین اتحادیه در زمینۀ انرژی کافی نیست.بعلاوه شبکه های توزیع نیز بایستی ازلحاظ امنیتی مورد توجه قرار گیرند.شیوه های انتقال انرژی از لحاظ امنیت وتأمین منابع از اهمیت اساسی برخوردارند.برای مثال،از آنجایی که اروپا نود درصد نفت وارداتی خود را از طریق دریا وارد می کند،تقویت قواعد ناظر بر کشتی ها برای آن از اهمیت بسیاری برخوردار است. (خواجوی: ۱۳۹۰ ، ۳۳)
چالش چهارم:فقدان یک رویکرد نسبت به عرضه کنندگان انرژی:
فقدان سیاست مشترک انرژی، چالش بزرگی برای اتحادیه اروپا و مخصوصاً امنیت انرژی آن است. فقدان یک رویکرد مشترک درمورد انرژی به ویژه در مورد عرضه از انسجام و کارآیی در این موضوع جلوگیری می کند.استراتژی اروپایی برای انرژی امن،رقابتی و پایدار برروی سه عنصر عمده واصلی تمرکز می کند: امنیت عرضه،رقابت وحفاظت از محیط زیست.براساس این سند همه این عناصر مرتبط با یکدیگرند و تأثیر مهمی روی سیاست انرژی اتحادیه اروپا دارند.این سه عنصر اساسی و عمده ،برای تضمین ثبات در اتحادیه اروپا فوق العاده مهم هستند و بخصوص برای داشتن یک سیاست مشترک در اتحادیه،این عناصر بایستی به صورت گسترده مورد حمایت قرار گیرند.اما در اتحادیه اروپا به دلیل منافع مختلف، متفاوت و اولویت های ملی گوناگون،در میان دولت های عضو هنوز یک سیاست مشترک انرژی وجود ندارد.آخرین تلاش فوق العاده مهم در مورد ایجاد سیاست مشترک انرژی،در پیش نویس قانون اساسی اروپا بود که به تصویب نرسید. در این سند(پیش نویس قانون اساسی)کشورهای اروپایی تلاش کردند که فصل و بخش جداگانه ای را برای سیاست انرژی قرار دهند.این اقدام مهمی برای ایجاد یک سیاست مشترک بود. اگر این پیمان تصویب می شد، مسئله انرژی دیگر در انحصار سیاست های ملی نبود.این ابتکار گام و پیش قدمی فوق العاده مهم برای اتحادیه اروپا در زمینه انرژی بود هرچند فقدان سیاست مشترک انرژی تأثیرات منفی روی مناطق مختلف دارد و بنابراین برای امنیت انرژی فوق العاده مهم است. فقدان یک رویکرد همگرایانه تهدیدات امنیت انرژی را افزایش می دهد.(۴۰-۳۹، ۲۰۰۷Beden: ) دلیل اصلی این ادعا این است که موقعی که سیاست مشترک و قوانین الزام آور ضروری وجود نداشته باشد، کشورها به راحتی می توانند اولویت های خود را پیگیری و می توانند منافع خود را برمنافع جامعه ترجیح دهند.درجهت اجتناب از چنین وضعیتی،دولت های عضو باید سیاست مشترکی داشته باشند، به ویژه برای کاهش وابستگی واردات اقدامات مناسب و شایسته بایستی در سطح جامعه صورت گیرد.کاهش وابستگی واردات،افزایش استفاده از سوخت های بدون کربن، توسعه و گسترش دیالوگ و گفتگوی دو جانبه با کشورهای تولید کننده در سطح عمومی، کاهش مصرف بیش از اندازه و مفرط انرژی بایستی که به عنوان موضوعات ومسائل خاص در سیاست مشترک انرژی قابل توجه باشند.در جهت تقویت امنیت انرژی به ویژه وضعیت عرضه، سیاست مشترک انرژی باید با متقاعد کردن دولت های عضو در این موضوع تشویق و تقویت شود. (Kovacovska : 2007 ,17) همان طوری که دربالا مورد تأکید قرار گرفت،خطرات و چالش های مختلف و متفاوتی وجود دارند که امنیت انرژی دراتحادیه اروپا را تحت تأثیر قرار می دهند.در میان این چالش ها محدودیت تولید داخلی و وابستگی بالای واردات،تهدیدات عمده ای برای اتحادیه اروپا درزمینه انرژی محسوب می شوند. درجلسه شورای اروپایی در تاریخ چهار فوریه۲۰۱۱ نیز سران اتحادیه ضمن تأکید بر اهداف و پیشنهادات ارائه شده درگزارش کمیسیوون اروپایی، خواستار ایفای نقش بیشتر نماینده عالی سیاست خارجی اتحادیه در عرصه امنیت انرژی به منظور اتخاذ سیاست واحد در قبال کشورهای ثالث در عرصه انرژی شدند و بر انعکاس همه جانبه مسئله امنیت انرژی در سیاست همسایگی اتحادیه تأکید کردند. (حیدری:۱۳۹۱ ،۷۸)
۵-۲- برنامه های کوتاه مدت
اتحادیه اروپا برای اینکه تحریم های انرژی ایران هزینه های زیادی ایجاد نکند به دنبال انجام اقدامات زیر می باشد:
۵-۲-۱: تنوع بخشیدن به منابع عرضه انرژی: به همان اندازه که اتحادیه اروپا به تدریج با کاهش منابع انرژی مواجه می شود،بر اهمیت تنوع در منابع عرضه انرژی این اتحادیه نیز افزوده می شود. بسیاری ازدولت ها در این مورد اعتماد بسیار کمی به مکانیسم های بازار دارند و اتحادیه اروپا نیز به این نتیجه رسیده است که درحوزه سیاست خارجی و امنیتی باید وابستگی به واردات انرژی های فسیلی را که با این وجود همچنان به رشد خود ادامه می دهد، در مسیری هدایت نماید که امنیت انرژی تضمین شود. لذا یکی از راه های این اتحادیه تنوع بخشیدن به منابع عرضه انرژی به خصوص بعد از تحریم های انرژی ایران بوده است.
-در حال حاضر کشورهایی مانند انگلستان ، هلند و نروژ در چارچوب اتحادیه اروپا تولید کننده مهم و قابل اتکایی محسوب می شود که در شرایط فعلی حدود ۱۵درصد نیازهای اروپا به گاز را تأمین می کند.اتحادیه اروپا به همراه نروژ قصد دارد بر استراتژی متنوع سازی خصوصاً در منابع گاز تمرکز نماید. این به معنای بهره برداری از حوزه های جدیدی در قطب شمال و دریای برنت است که دوخط لوله احتمالی،ازآنجا آلمان ودیگر کشورها را تأمین خواهد کرد.همکاری سه جانبه در قطب شمال به همراه روسیه نیز مد نظر است. نروژ طبق موافقتنامه آژانس انرژی اروپا،بخش همگرای بازار داخلی انرژی اتحادیه اروپاست.(روزنامه ابرار اقتصادی:۶/۸/۱۳۹۲[۴۶])
-با وجود تأمین بخشی از انرژی اروپا از طریق خط لوله های متصل به کشور روسیه ، در بحث امنیت انرژی اروپا، شمال آفریقا نقش کلیدی دارد و الجزایر بیست و پنج درصد از انرژی مورد نیاز اتحادیه اروپا را تأمین می کند.اهمیت شمال آفریقا و به خصوص الجزایر برای اتحادیه اروپا با توجه به اینکه تولید دریای شمال رو به افول است و روسیه هم در جریان بحران سه سال قبل، نشان داد که شریک مطمئنی نیست ،چند برابر شده است.
- اتحادیه اروپا برای عملی نمودن سیاست متنوع سازی منابع انرژی خود چند انتخاب مختلف از جمله منطقه خزرکه دارای منابع قابل توجهی از انرژی می باشد،پیش رو دارد که مهمترین آنها، کریدور جنوبی گاز یا همان خط لوله گاز نابوکو و انتقال گاز ازحوزه دریای خزر و منطقه خاورمیانه به اروپا می باشد.حوزه جنوبی خزر مسلماً به لحاظ مسافت از سیبری غربی به اروپا دورتر نیست و نکته مهمتر اینکه گاز را در این منطقه می توان با هزینه کمتری استحصال نمود. (روزنامه ابرار اقتصادی)این پروژه که با تشکیل کنسرسیومی متشکل از شرکت های نفت وگازکشورهای اتریش(OMV)،بلغارستان(بلغارگاز) ،رومانی(ترانس گاز)،مجارستان (مول) و ترکیه (بوتاش)باهدف انتقال گاز از کشورهای آسیای مرکزی وحوزه دریای خزر به اروپا تشکیل گردید،در دو مرحله طراحی شده است.درمرحله اول قرار است منابع گاز جمهوری آدربایجان را از طریق ترکیه به اروپا منتقل نماید. درمرحله دوم هم با ساخت یک خط لوله در بستر دریای خزر منابع گاز آسیای مرکزی را به اروپا انتقال خواهد داد. همچنین منابع گازی عراق نیز برای تأمین گاز مورد نیاز خط لوله نابوکو درنظر گرفته شده است.(حیدری:۱۳۹۱ ،۸۱)
-با توجه به معیارهایی که اتحادیه اروپا برای تأمین انرژی خود اعلام کرده،آذربایجان نیز یکی از کشورهایی می باشدکه این اتحادیه جهت تنوع بخشیدن به منابع عرضه انرژی خود به آن نیازدارد. هرچند،جمهوری آذربایجان نباید امیدزیادی برای استفاده از روابط توسعه یافته خود با این اتحادیه در جهت حل مناقشه قره باغ به نفع خود داشته باشد.جمهوری تازه تأسیس آذربایجان در پی ارائه شواهد و نشانه هایی بود تا خود را به عنوان کشوری مستقل به دنیا نشان دهد و در این بین ایجاد و گسترش رابطه با اتحادیه اروپا اهمیت زیادی داشت.درسیزده ژانویه۲۰۱۱ باروسو، رئیس کمیسیون اروپایی و الهام علی اف،رئیس جمهور آذربایجان در باکو، در خصوص صادرات گاز به اروپا یک بیانیه مشترک امضا نمودند.در این بیانیه جمهوری آدربایجان متعهد شده که میزان متنابهی گاز به اتحادیه اروپا عرضه کند.در ادامه پیگیری این سیاست،در تاریخ دوازده سپتامبر ۲۰۱۱ برای اولین بار شورای اروپایی به کمیسیون اروپایی اختیار داد تا مذاکرات مربوط به امضای موافقتنامه ساخت خط لوله ترانس خزر بین اتحادیه و آذربایجان و ترکمنستان را آغاز نماید. (حیدری:۱۳۹۱ ،۸۲)
-اتحادیه اروپا برای کاهش وابستگی خود به منابع انرژی ایران به طرح انتقال گاز ترکمنستان به اروپا هم فکر می کند.هانس فیشر،رئیس جمهور اطریش این موضوع را در طی سفر رسمی خود با رئیس جمهور ترکمنستان مورد بحث وبررسی قرارداد.طبق این طرح قراراست که گاز ترکمنستان از بستر دریای خزر به اروپا منتقل شود.طبق برآوردهای اولیه ترکمنستان دارای بیست و شش تریلیون مترمکعب گاز است و این ذخایر طرح انتقال را از نظر اقتصادی توجیه می کند. سازمان امنیت و همکاری اروپا در حالی سعی بر تعاملات بیشتر در حوزه انرژی با یکی از اعضای فعال خود دارد[۴۷]،که ترکمنستان اکنون به عنوان چهارمین دارنده ذخایر گاز طبیعی در جهان،علاوه بر نیاز به سرمایهگذاران خارجی به دنبال تعاملات بیشتر درحوزه صادرات انرژی باکشورهای خارجی است. میزان ذخایر پیشبینی شده ترکمنستان معادل ۴۴/۴۵ میلیارد تن سوخت تعیین شده بود که پس از کشف میادین جدید نفت و گاز در این کشور، این میزان به ۲۱/۷۱ میلیارد تن سوخت برآورد شد که بیش ازپنجاه و سه میلیارد تن سوخت ازذخایر پیشبینی شده ترکمنستان در میادین خشک و بیش از هجده میلیارد تن سوخت نیز در بخش ترکمنی دریای خزر موجود است. ترکمنستان همچنین قصد دارد تا سال ۲۰۳۰ میلادی میزان تولید سالانه گاز طبیعی را به دویست و سی میلیارد متر مکعب برساند.این درحالی است که عشقآباد و سازمان امنیت و همکاری اروپا درسالهای متمادی همکاریهای تنگاتنگی درزمینه تقویت امنیت مرزها،پیشگیری از قاچاق مواد مخدر، قاچاق انسان، مسائل انرژی،ارتقاء مهارت خبرنگاران محلی،آموزش زبان انگلیسی برای کارکنان ومأموریت امنیت و انتظامی،مرزبانی وگمرک،تجهیز گمرکات ترکمنستان وسایر زمینه ها داشته و هم اکنون نیز این همکاریها ادامه دارد. در همین حال ، عشقآباد میزبان کنفرانس بینالمللی «امنیت انرژی وتوسعه پایدار آینده سازمان امنیت و همکاری اروپا» بود.در این همایش طیف وسیعی از مسائل تأمین امنیت انرژی و ابعاد مختلف این فرایند،تحکیم تعاملات منطقهای انرژی،حمل ونقل حاملهای انرژی وایجاد زیر ساختهای مورد نیاز،مورد بحث وتبادل نظر قرار گرفت.همچنین به گفته مقامات ارشد ترکمنی، در این همایش موارد و راه کارهای جامعی مطرح شد که قرار است جزئیات آن در نشست وزرای خارجه کشورهای عضو سازمان امنیت و همکاری اروپا در اوکراین مورد بحث و تبادل نظر بیشتر قرار گیرد.«قربانقلی بردی محمداف » ، رئیس جمهور ترکمنستان نیز در مراسم افتتاحیه این کنفرانس بینالمللی دو روزه که در آن وزیر خارجه اوکراین که رئیس دورهای سازمان امنیت و همکاری اروپا بود، دبیر کل سازمان مذکور،وزیر خارجه تاجیکستان، وزیر توسعه ترکیه، وزیر اقتصاد کشور لیتوانی، وزیر انرژی ارمنستان و ده ها مقامات عالی رتبه سیاسی انرژی از حدود یکصد کشور دنیا حضور داشتند، شرکت وسخنرانی کرد.رئیس جمهور ترکمنستان طی سخنانی با تأکید بر اهمیت مسائل تأمین امنیت انتقال حاملهای انرژی به بازارهای جهانی گفت: در اجرای طرحهای انتقال و ترانزیت حاملهای انرژی از مبداء تا مقصد و مصرف کننده ، باید از سیاسی کاری آنها خودداری کرد. بردی محمداف در بخش دیگر سخنان خود با اشاره به ذخایر سرشار انرژی به ویژه نفت و گاز اعلام کرد که عشقآباد آمادگی دارد،به خطوط انتقال انرژی خود تنوع داده و با کشورهای بیشتری در این زمینه تعامل کند.وی تأکید کرد: همایش مذکور نیز فرصت مناسب برای تحقق این اهداف ازجمله تهیه راه کار مشترک و کارآمد برای اجرای توافقات و تصمیمات قبلی به خصوص قطعنامه سازمان ملل که به ابتکار ترکمنستان در زمینه تأمین امنیت و ترانزیت حاملهای انرژی به بازارهای جهانی درسال جاری میلادی تصویب شده است،میباشد.رئیس جمهور ترکمنستان همچنین با اشاره به اینکه هم اکنون این کشور گاز خود را به ایران،چین و روسیه صادر میکند، گفت: عشقآباد به سیاست تنوع بخشی به صدور حاملهای انرژی پایبند میباشد که طرح خط لوله گاز«تاپی»وطرحهای انتقال گاز ترکمنستان به مصرف کنندگان اروپایی نیز در دست پیگیری است.برگزاری همایش بینالمللی امنیت انرژی در عشقآباد در حالی است که کشورهای غربی مهمترین اعضای سازمان امنیت و همکاری اروپا هستند و با پشتیبانی واشنگتن در سالهای متوالی قصد دارند باساخت خط لوله گاز ازبستر دریای خزر،گاز ترکمنستان را به اروپا منتقل کنند که دراین زمینه طرح خط لوله گاز نابوکو و نیز طرح خط لوله گاز ترانس خزر را هر ازچند گاهی درهمایشهای بینالمللی وملاقاتهای دوجانبه بامقامات ترکمنستان مطرح میکنند.(خبرگزاری فارس[۴۸] )
-اتحادیه اروپا یکی از راه های تأمین انرژی مورد نیاز خود را کشورهای عربی حوزه خلیج فارس و دریای عمان(عربستان، امارات متحده عربی، بحرین،کویت ،عراق و عمان) می داند و برآن است تا از این کشورها بخصوص عربستان و عراق در جهت رفع انرژی مورد نیاز خود استفاده کند زیرا شباهت های بسیاری بین نوع نفت ایران و عراق وجود دارد. و قطر نیز که بزرگترین ذخایر گازی جهان را حتی نسبت به روسیه دارد در سبد انرژی اتحادیه جایگاه ویژه ای دارد.از عراق به عنوان یکی ازعرضه کنندگان گاز به خط لوله نابوکو یاد می شود.در این زمینه کمیسر انرژی اتحادیه اروپایی درهجده ژانویه۲۰۱۰ در بغداد یک یادداشت تفاهم در زمینه مشارکت راهبردی انرژی با مقامات عراقی امضا نمود.دربیست و هفت می۲۰۱۱ نیز یک بیانیه مشترک بین اوتینگر،کمیسر انرژی اتحادیه و الشهرستانی، معاون نخست وزیر عراق در خصوص عرضه گازعراق به کریدور جنوبی گاز به امضا رسید. عراق در این بیانیه بر تعهد خود بر عرضه بلند مدت گاز به اتحادیه از طریق کریدور جنوبی تأکید کرده است. اتحادیه در این بیانیه از عراق به عنوان پل انرژی بین خاورمیانه، مدیترانه و اروپا یاد کرده است. (حیدری:۱۳۹۱ ،۸۲)
- اتحادیه همچنین برای اطمینان از عرضه انرژی روسیه به اروپا و جلوگیری از قطع آن به اروپا موافقتنامه های متعددی را با مسکو و کیف به امضا رسانده است. در این رابطه در بیست وچهار فوریه۲۰۱۱ کمیسرانرژی اتحادیه و وزیر انرژی مسکو یک یادداشت تفاهم جامع برای تهیه نقشه راه همکاری های انرژی تا سال۲۰۵۰ امضا نمودند. اتحادیه همچنین توافقنامه ای برای نوسازی شبکۀ خطوط لوله اوکراین بین مقامات این کشور و کمیسیون اروپایی نیز به امضا رساند . (حیدری:۱۳۹۱ ،۸۲) پس از تحریم صادرات نفت ایران توسط کشورهای عضو اتحادیه اروپا، نفت خام"اورال"روسیه مشتریان متعدد و بیشتری در قاره سبز برای خود دست و پا کرده است.بر این اساس با کاهش و سپس توقف صادرات نفت ایران به اروپا،روس ها از این فرصت طلایی برای تصاحب بازارهای نفتی ایران در اتحادیه اروپا استفاده کرده اند،به طوری که آمارهای رسمی حاکی از آن است که فقط صادرات نفت اورال روسیه به اروپا از مرز دو میلیون و دویست هزار بشکه در روز عبور کرده است.مهمترین ویژگی نفت اورال روسیه آن است که این طلای سیاه در مقایسه با نفت کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس و ایران شیرین تر و هزینه حمل آن ارزان تر است.اخیراً روسها یک خط لوله جدید نفتی به نام"خط لوله دوستی یا دراژبا” طراحی و راه اندازی کرده اند که با بهرهبرداری دولت مسکو،از این شاه لوله نفتی به عنوان طولانی ترین خط لوله نفت جهان یاد می شود.از این رو، جا برای طلای سیاه روس ها در قاره سبز بیش از گذشته باز شده است. در همین حال روسیه به منظور تثبیت بازارهای نفت خود در اروپا و با توجه به کاهش تولید نفت در برخی از میادین قدیمی اخیراً یک سیاست جدید نفتی در دستور کار قرار داده است به طوری که دولت مسکو نفت کشورهای آذربایجان و قزاقستان را خریداری کرده و با مخلوط کردن با نفت اورال خود تحت عنوان نفت"اورال"به بازار اروپا عرضه می کند.از سوی دیگر پس از تحریم نفتی ایران توسط اتحادیه اروپا ،روسیه اخیراً علاقه خود به واردات نفت از ایران را اعلام کرده و حتی مذاکرات مشترک نفتی بین تهران–مسکو برای فروش نفت به این کشور آغاز شده است.در این بین مقامات روسیه به ایران پیشنهاد کرده اند که خط لوله سوآپ معکوس نفت را راهاندازی کنند به طوری که امکان انتقال نفت از میادین جنوبی ایران به حاشیه دریای خزر فراهم شود تا از طریق نفتکشها این نفت به پایانههای نفتی روسیه در حاشیه دریای خزر منتقل شود.در همین حال اخیراً شرکت ملی نفت ایران لایروبی پایانه نفتی نکا را آغاز کرده است تا امکان افزایش عمق آب و پهلوگیری نفتکشهای غول پیکرتر در این پایانه نفتی در حاشیه جنوبی دریای خزر فراهم شود. تحلیلگران معتقدند که علت اصلی این پیشنهاد نفتی روسیه به ایران، بازار خوب و موجود در اروپا برای نفت اورال است و عامل دوم افزایش اختلاف
- Bail sans ecrit
Code civil, 1804, Art.1736 :"Si le bail a été fait sans écrit, l’une des parties ne pourra donner congé à l’autre qu’en observant les délais fixés par l’usage des lieux." ↑
- ابن حمزه، ابی جعفر محمد بن علی، الوسیله الی نیل الفضیله، ص ۶۰۰، قم:انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی. ↑
- طباطبایی یزدی ، العروه الوثقی، کتاب اجاره، مسأله۶. ↑
- حسینی عاملی، سید جواد، مفتاح الکرامه، ج۷، ص۱۱۱، قم:مرسسه آل البیت،در ده جلد. ↑
- ابن زهره، ابوالمکارم، غنیه النزوع، ص۶۰۰، انتشار در مجموعه الجوامع الفقهیه،قم: انتشارات کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی ↑
- خوئی، مستند العروه الوثقی، کتاب الاجاره، ص۳۳، قم: مطبعه علمیه، ۱۴۰۸ه.ق. ↑
- شیرازی، ابو اسحاق ابراهیم بن علی، المهذب، ج۱، ص۳۹۶، بیروت: دار الفکر. ↑
- کاسانی، ابن ابی بکر مسعود، بدیع الصنایع، ج۴، ص۱۸۲، بیروت، دار الکتاب، ۱۳۹۴ه.ق.، ۷ جلدی. ↑
- سنهوری، عقد الایجار، ص۵۵۷، بیروت: مجمع علمی اسلامی ↑
- کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج۱، ص۳۸۷ ↑
- سنهوری، پیشین، ص۵۵۷؛ «… فالایجار لاینتهی بمجرد انقضاء المده کما قدمنا، بل لابد من التنبیه و هذا الامتداد هو استمرار للعقد نفسه و لیس بعقد جدید» ↑
- اشتهاردی، شیخ علی پناه، مجموعه فتاوی ابن جنید، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۱۶ه.ق. صص۱۸۳-۱۸۴. ↑
- خوئی، مصباح الفقاهه، ج۵، ص۲۸۱، بیروت: دارالهادی، ۱۴۱۲ه.ق. ↑
- خوئی، پیشین، ص۲۷۹ ↑
- طباطبایی یزدی، سؤال و جواب، ص۳۴۹، به اهتمام محقق داماد، تهران، مرکز نشر علوم اسلامی، ۱۳۷۶ه.ش. ↑
-Planiol et Ripert, Traité pratique de dorit civl Français, 2thed, p. 250, Paris, 1952. ↑
- پلانتار، ژان، حقوق جدید متحدالشکل بیع بینالمللی، ص ۲۸۵، ترجمه ایرج صدیقی، مجله دفتر خدمات حقوقی بینالمللی، شماره ۱۴ و۱۵. ↑
- کاتوزیان، عقود معبن، ج۱، ص ۱۵۱. ↑
- امینی، منصور و زمانی، عباس، قراردادهای بدون مدت در حقوق انگلیس و ایران، ص ۴۹، نامه مفید، زمستان ۱۳۹۰، شماره ۸۸. ↑
- Time at large ↑
- برای مثال مواد ۴۶۸ و ۵۰۱ ق.م. ↑
- دادنامه شماره ۲۷۰۱۶۶/۸/۷۰ صادره از دادگاه حقوقی تهران، ر.ک. محمد رضا کامیار، گزیده آرای دادگاههای حقوق، مجموعه چهارم، ص۵۰، تهران: نشر حقوقدانان، ۱۳۷۷ چاپ اول. ↑
- Stone,R. Contract law, p.223, 2ed, London, Cavendish publishing limited,1925. ↑
- Carter,J. Breach of contract, p.137, 2 ed, London, sweet& Maxwell, 1991 ↑
- Subjective measure ↑
-Objective measure ↑
- Kendrick, E. Contract Law.p.5, 8ed, Palgrave Macmillan,2009. ↑
- شیخ مفید، ابی عبدالله، المقنعه فی الأصول و الفروع، به نقل از سلسله الینابیع الفقیه، به اهتمام مروارید، علی اصغر، ج۱۳، ص۲۸۷، بیروت: مؤسسه فقه شیعه، ۱۴۱۰ه.ق. ↑
- موسوی خمینی، سید روح الله، کتاب البیع، ج۴، ص ۵۷، قم:مؤسسه تنطیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۱۷ه.ق. ↑
- خوئی، منهاج الصالحین، ج۲، ص۴۸، بیروت: دارالبلاغه، ۱۴۱۲ه.ق. ↑
- کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج۴، ص۵۹. ↑
- صفایی، دوره مقدماتی حقوق مدنی، ج۲، ص ۲۴۷. ↑
- امینی، پیشین، ص ۵۷. ↑
- دادنامههای شماره۸۷۴۵۸-۸۵ و ۱۲۷۵/۸۹ صادره از شعبه ۱۷ شیراز، دادنامه شماره ۲۰۰۰۹۵۹/۸۹ صادره از شعبه ۱۸ حقوقی شیراز. ↑
- صفایی، پیشین، ص۲۴۶. ↑
- کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج۳، ص۴۶. ↑
- سلطان احمدی، جلال، تأثیر عرف در قرارداد، صص۵۷-۵۸، تهران: جاودانه، ۱۳۸۹ چاپ اول. ↑
- Stone,R., Cannington,R. Case and Materials on Contract Law,p.988,1ed,London, Rout ledge Cavendish, 2007. ↑
- Benjamins
Sale of Goods, p.386, 391, London, Sween & Maxwell,1997. ↑
- Ghestin,Traité des contrats, p.726, La vent. ↑
- صفایی، حقوق بیع بینالملل، ص۱۲۷. ↑
- کولن و کاپیتان لامور اندیر، دوره مقدماتی تعهدات در حقوق مدنی فرانسه، ویرایش دهم، ج۲،ش۷۹۵، ۱۹۵۳، - الکس ویل، حقوق مدنی، تعهدات، ش۳۴۳، به نقل از کاتوزیان، قواعد عمومی قراردادها، ج۳، ص۹. ↑
- ماده ۲۲۱ و مواد ۲۲۶ به بعد ق.م. در فصل سوم از باب عقود و تعهدات به طور کلی در مورد آثار تعهدات و به اشتباه در زیر عنوان آثار عقد قرار گرفتهاند. ↑
- Code civil ,1804, Art. 1134:” Les conventions légalement formées tiennent lieu de loi à ceux qui les ont faites….“ ↑
- Sale of Goods Act 1979, Art 2. ↑
- Ibid, Art29. ↑
- محقق کرکی، پیشین، ص۱۸۹.- کاتوزیان، عقود معین،ج۲، ص۲۵۶، تهران: گنج دانش، ۱۳۷۳. ↑
-Les cluses de variabilité ↑
- Ghestin, Op.cit., p.719. ↑
- خوئی، مصباح الفقاهه، ج۵، ص ۲۷۹. – بحرانی، شیخ یوسف، الحدائق الناظره، ج۱۸،ص۴۶۱و۴۶۲، قم: دارالکتب الاسلامیه، بیتا. ↑
- ابن ادریس، سرائر، ج۳، ص۳۱۷ و۳۱۸ تهران: ۱۲۷۰ه.ق.- شهید ثانی، پیشین، ج۴، ص۴۸۸.- نجفی، پیشین ج۸، ص۶۸۵- حلی، پیشین، ج۱، ص۱۳۷. ↑
زیرا ندای عشق زنی هست آتش»
(همان، ص۱۵)
«آتش فتاد در نی و عالم گرفت دود
زمانی:
به عقیدهی کریم زمانی نغمهی نی آتش است و میگویند:«نغمهی نی کلام گرم و آتشین اولیاء است و معلول باد و هوای نفسانی نیست و هر کس این آتش ندارد عدمش به ز وجود»(زمانی،۱۳۷۸:۵۷)
استعلامی:
فقط یک معنی ساده و پیش پا افتاده کرده است. او عقیده دارد:«کسانی که اسیر جنبههای مادی زندگیاند فکر میکنند که صدای نی نتیجهی جریان باد است یا نفس و به عبارت دیگر حاصل یک اصطکاک است.اما بانگ نی آتش و باد نیست، وحیات مردان حق بسته بهاین آتش درون است و بدون آتش وجود حقیقی ندارد.»(استعلامی،۱۳۸۷:۲۸۲)
گولپینارلی:
گفته است که «نیست باد نفرین نیست،دعای خیر است.منظور این است که خدا کند که چنان کسی نیز بدین آتش بیفتد و هستی موهوم او بسوزد و نابود شود. بدون تردید شراب در این مورد مظهر جذبهای است که انسان از موجودیت و انانیت خود میرهاند و او را غرق در عشق و معرفت و نشئهی معنوی میسازد.»(گولپینارلی،۱۳۸۴: ۷۱)
نظر اجمالی :
چنان که استعلامیمیگوید این بانگ نای که همانند آتش همه چیز را تهذیب میکند کلام اولیاست و حیات مردان حق به همین آتش وابسته است واین آتش میتواند اولیا و مردان حق را از خامان جدا سازد چنانکه مولوی میگوید:
بگداز به آتشش، که آتش
آتش فتاد در نی و عالم گرفت دود
۱۰) آتش عشق است کاندر نی فتاد
مر خامان راست کیمیایی
زیرا ندای عشق زنی هست آتشی
(دیوان کبیر، بیت۳۱۸۳۱)
جوشش عشق است کاندر میفتاد
(بیت ۱۰)
انقروی:
میگوید:«این بیت چگونگی آتش واقع در درون و کلام اولیا را بیان میکند و آتش واقع در قلب کباری که درونشان از ماسوا خالی است آتش عشق الهی است، این آتش همه چیز آنها را میسوزاند به جز معشوق که در قلبشان باقی میماند.
عشق آن شعله است که چون بر فروخت
هرکه جز معشوق باقی جمله سوخت
ویک معنای لطیف دیگر این است که جایز است مراد از “می” روح هر شخص باشد. به ملابسهی این که به او ذوق و نشاط میدهد، و در خم وجودش هرآن به نحوی بغلیان میآید. پس آن جوششی که به میروح هر کسی میافتد جوشش محبت ذاتیه وازلی است.»(انقروی،۱۳۸۰:۲۴)
نیکلسون:
معنی ساده بیان کرده و معتقد است که:«عشق،آتش جذبه را در دل میافروزد و آن را همچون جامیاز بادهی جوشان میسازد.»(نیکلسون،۱۳۸۴ :۲۱)
فروزانفر:
درتوضیح بیت فوق، فروزانفر، اعتقاد حکما و صوفیان پیشین را مانند ابن سینا در کتاب رساله فی عشق که در جواب ابو عبدالله فقیه معصومیآورده است یا صدر الدین شیرازی در “الاسفارالاربعه"جلد سوم میگوید: «عشق در همهی موجودات ساری و جاری است زیرا تمام موجودات طالب کمال هستند و محرک اشیا در عالم وجود همین عشق به کمال است.»و به عقیدهی او مولانا بر این عقیده است که زاری نی و جوشش میهر دو منبعث از عشق است.» (فروزانفر،۱۳۸۲:۱۵)
زمانی:
زمانی بیت فوق را به اصل اشراقی افلاطون مبنی میداند. که عشق در جمیع کائنات جاری و ساری است. بدین معنی که هر موجودی که به سوی مرتبهی والاتر اشتیاق دارد و این عشق است که سبب حرکت و تکاپوی موجودات به کمال میشود. وسپس معنای لغوی عشق که از عَشق(چسبیدن و التصاقی)گرفته شده است را بیان میکند و میگوید:«اگر نی به ناله و حزین پر سوز و گداز میافتد به خاطر آتش عشقی است که در آن افتاده و موجب نوای حزین آن شده است. واگر باده میجوشد آن هم به خاطر جوشش عشق است.(زمانی، ۱۳۷۸:۲۱)
استعلامی:
میگوید:«عشق است کهاین نی را مینوازد، و آنچه مولانا در مثنوی میسراید در واقع تعبیری است از عشق او به حقیقت، به نالهی نی، به خود نی، و به ظاهر الفاظ مثنوی….دل بست. راز را باید یافت و جان را باید دید. نی با ناله"روزگار وصل خویش را میجوید"یعنی سیر به کمال مییابد و میبا جوشش “می"میشود. و این بیت را دلیلی برای کمال نی و میآورده است که جوشش میسبب کمال آن است.
۵
انگیزه کاری
۱۱، ۱۰ و ۹
۶
ارزشگذاری به کارمند
۱۴، ۱۳ و ۱۲
در زمینه اعتبار پرسشنامه حاضر نیز مطرح میشود که پرسشنامه فوق با بهره گرفتن از روش آلفای کرانباخ اعتباریابی شده و رقم ۸۲/۰ به عنوان ضریب اعتبار مطلوب محاسبه گردید. همچنین، در تحقیق حاضر نیز پرسشنامه فرهنگ سازمانی، به گونه مقدماتی[۹۴] بر روی ۳۰ نفر از نمونههای تحقیق اجرا شده و مجدداً با بهره گرفتن از روش آلفای کرانباخ رقم ۸۷/۰ حاصل گردید.
۳-۸ مدل آماری
پس از اینکه پژوهشگر روش تحقیق خود را مشخص کرد و با بهره گرفتن از ابزارهای مناسب، دادههای مورد نیاز را برای آزمون فرضیه های خود جمع آوری کرد اکنون، نوبت آن است که با بهره گیری از تکنیک های آماری مناسبی که با روش تحقیق، نوع متغیرها و ….سازگاری دارد، داده های جمع آوری شده را دسته بندی و تجزیه و تحلیل نماید.
روش های آماری مورد استفاده در این تحقیق عبارتند از:
۳-۸-۱- آمار توصیفی
در این تحقیق از آمار توصیفی برای نمایش اطلاعات جمعیت شناختی استفاده شده است. برای این منظور اطلاعات جمعیت شناختی با بهره گرفتن از جداول فراوانی و نمودارهای میله ای نشان داده شده اند.
۳-۸-۲- آمار استنباطی
جهت تجزیه و تحلیل استنباطی و در راستای تحلیل دادهها و پاسخ به سؤالهای پژوهش، از مدل آماری رگرسیون چندمتغیری (به منظور پیشبینی اثر فرهنگ سازمانی بر مدیریت مشارکتی) استفاده شده است.
با توجه به متغیرهای پژوهش که ، فرهنگ سازمانی و مولفه های آن متغیر مستقل و مدیریت مشارکتی و خرده مقیاس های آن متغیر وابسته می باشند و هر دو دارای سطح اندازه گیری فاصلهای و متغیرهایی کمی و پیوسته هستند ، در راستای تحلیل دادهها و پاسخ به سئوالات اصلی و فرعی تحقیق، از مدل آماری رگرسیون چند متغیره با بهره گرفتن از نرم افزارSPSS برای بررسی رابطه میان فرهنگ سازمانی و مدیریت مشارکتی در سازمان جهاد کشاورزی استان خوزستان استفاده شده است.
۳-۹- جمع بندی فصل:
در فصل سوم نوع و روش تحقیق، قلمرو تحقیق، جامعه آماری و روش گردآوری اطلاعات و درنهایت ابزار اندازهگیری، روایی و پایایی پرسشنامه و مدل آماری جهت تحلیل دادهها بحث و بررسی شده است.
فصل چهارم
استخراج و تحلیل دادههای تجربی
۴-۱- مقدمه
در این تحقیق، به بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی و مدیریت مشارکتی پرداخته شده است. بنابراین، در ابتدا به توصیف ویژگیهای دموگرافیک در نمونههای تحقیق (جنسیت، سن، تحصیلات و وضعیت تأهل) اقدام نموده و جداول توزیع فراوانی و درصد ترسیم گردیدند، پس از آن به منظور نمایش تصویری دادههای فوق، از نمودار ستونی (میلهای) استفاده به عمل آمده است. در نهایت، از جداول آمار توصیفی به منظور توصیف متغیرهای مدیریت مشارکتی و فرهنگ سازمانی استفاده شده و در آن نما، میانه و میانگین به عنوان شاخصهای گرایش مرکزی، دامنه تغییرات، واریانس و انحراف معیار به عنوان شاخصهای پراکندگی و خطای معیار، ضریب کجی و ضریب کشیدگی به عنوان شاخصهای توزیع محاسبه شدند.
در راستای تحلیل دادهها و پاسخ به سؤالهای پژوهش، از مدل آماری رگرسیون چندمتغیری (به منظور پیشبینی اثر فرهنگ سازمانی بر مدیریت مشارکتی) پرداخته شد.
لازم به ذکر است که قبل از پرداختن به مدل آماری فوق، ابتدا نرمال و متقارن بودن توزیع متغیرهای وابسته و مستقل بررسی شده و پس از اطمینان از نرمال و متقارن بودن متغیرهای فوق به تحلیلهای استنباطی پرداخته شده است.
۴-۲- گردآوری دادهها
جهت گردآوری دادههای تحقیق و استخراج اطلاعات مورد نیاز، دو پرسشنامه در چارچوب مبانی نظری تحقیق تنظیم گردیده است . پرسشنامه مربوط به دریافت داده های فرهنگ سازمانی مشتمل بر ۲۹ سئوال و پرسشنامه مربوط به دریافت داده های مدیریت مشارکتی مشتمل بر ۵۰ سئوال و هر دو پرسشنامه درطیف لیکرت ۵ گزینهای می باشد. سپس پرسشنامه ها درمیان ۱۲۰نفر از کارمندان سازمان جهاد کشاورزی استان خوزستان توزیع شد و داده های به دست آمده با بهره گیری از تکنیک های آماری، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت . در پایان با انجام این مراحل ارتباط بین فرهنگ سازمانی و مدیریت مشارکتی در سازمان جهاد کشاورزی استان خوزستان بررسی گردیده است.
۴-۳-تجزیه وتحلیل داده ها
با توجه به متغیرهای پژوهش که ، فرهنگ سازمانی و مولفه های آن متغیر مستقل و مدیریت مشارکتی و خرده مقیاس های آن ( عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل مدیریتی، عوامل محیطی و همکاران) متغیر وابسته می باشند و هر دو دارای سطح اندازه گیری فاصلهای و متغیرهایی کمی و پیوسته هستند ، در راستای تحلیل دادهها و پاسخ به سئوالات اصلی و فرعی تحقیق، از مدل آماری رگرسیون چند متغیره با بهره گرفتن از نرم افزارSPSS برای بررسی رابطه میان فرهنگ سازمانی و مدیریت مشارکتی در سازمان جهاد کشاورزی استان خوزستان استفاده شده است. لازم به ذکر است که قبل از پرداختن به مدل آماری فوق، ابتدا نرمال و متقارن بودن توزیع متغیرهای مستقل ( فرهنگ سازمانی و مولفه های آن ) و متغیرهای وابسته (مدیریت مشارکتی، عوامل فردی، عوامل سازمانی، عوامل محیطی، عوامل مدیریتی و همکاران) بررسی شده و پس از اطمینان از نرمال و متقارن بودن متغیرهای فوق به تحلیلهای استنباطی پرداخته شده است.
ابتدا نسبت به توصیف ویژگیهای دموگرافیک در نمونههای تحقیق (جنسیت، سن، تحصیلات و وضعیت تأهل) اقدام گردیده و جداول توزیع فراوانی و درصد ترسیم شده است، پس از آن به منظور نمایش تصویری دادههای فوق، از نمودار ستونی (میلهای) استفاده به عمل آمده است
جدول شماره ۴-۱
توزیع فراوانی مرتبط با متغیر «جنسیت»
جنسیت
فراوانی
درصد
مرد
۷۹
۸/۶۵
زن
۴۱
۲/۳۴
کل
۱۲۰
۱۰۰