جدول ۴-۲۵- آمار توصیفی مربوط به دو نمونه ۱۱۷
جدول ۴-۲۶- نتایج آزمون مقایسه میانگین دو جامعه ۱۱۷
جدول ۴-۲۷- آمار توصیفی و نتایج رتبه بندی گزینه ها بر اساس آزمون فریدمن ۱۱۸
فهرست اشکال :
شکل۱-۱- مدل مفهومی تحقیق ۷
شکل ۲-۱- ارتباط تربیت بدنی و ورزش با سایر پدیده های اجتماعی ۱۳
شکل۲-۲ - ارتباط تربیت بدنی و ورزش با سایر علوم ۱۵
شکل ۲-۳- عوامل مهم و اثرگذار در یک ورزشکار تربیت شده جسمانی ۱۸
شکل۲-۴- نقشه صورت فلکی مهارت های ورزشی ۲۴
شکل ۲-۵- واژه شناسی برای طراحی فعالیت های ورزشی ۳۸
شکل۲-۶- مثلث تاکتیک ۳۹
شکل ۲-۷- فرایند تصمیم گیری ۵۶
شکل ۲-۸- عدد فازی مثلثی ۶۵
شکل۲-۹- فازی ذوزنقه ای ۶۶
شکل ۴-۱- شاخص های نهایی ۸۱
شکل ۴-۲- وزن های نهایی گزینه ها پس از اجرای AHP 97
شکل ۴-۳- وزن های نهایی گزینه ها پس از افزایش وزن شاخص های ورزشی ۹۸
شکل ۴-۴- وزن های نهایی گزینه ها پس از افزایش وزن شاخص های مالی ۹۹
شکل ۵-۱- دسته بندی شاخص های برتر ۱۲۳
فصل اول
کلیات تحقیق
فصل اول : کلیات تحقیق
۱-۱-مقدمه :
تربیت بدنی و ورزش به عنوان یک پدیده اجتماعی فراگیر، با بسیاری از مظاهر زندگی اجتماعی افراد جامعه ارتباط بسیار نزدیک دارد. ورزش با پدیده ها و نهادهایی همچون خانواده، مذهب، اقتصاد، آموزش و پرورش، فراغت، سیاست، حقوق، فرهنگ، هنر، رسانه های جمعی و بهداشت و… ارتباط داشته و در تعامل با آنهاست .
تربیت بدنی و ورزش با علوم مختلف ارتباط دارد که علوم مدیریت و اقتصاد از جمله آنها هستند . رشته مدیریت مالی رشته ای میان رشته ای و بین رشته های اقتصاد و مدیریت است و علم ورزش می تواند با این رشته نیز ارتباط تنگاتنگی را برقرار کند .
فوتبال یک ورزش و در عین حال یک تجارت پر سود است و از آن جهت به تجارت پر سود مبدل شده است که جهان به آن نیاز دارد. البته صاحبان باشگاه های بزرگ فوتبال سود فراوان از تجارت ورزش می برند، اما تجارت فوتبال برای آنها چیز دیگری است. به عبارت دیگر محاسن و معایب این تجارت با همه تجارت های دیگر متفاوت است ولی در نهایت اصل حساب سود و زیان بر آن حکومت می کند. بازرگانان بازار فوتبال از خرید ورزشکاران و حتی از نام آنان سودهای کلان می برند.
امروزه فوتبال به عنوان یک حرفه شناخته شده است و زمانی که فعالیتی به عنوان یک حرفه شناخته می شود، برای آن در اقتصاد جایگاهی را تعریف می کنند. اتفاقات عصر حاضر باعث شده است که صرفه های اقتصادی فوتبال بسیار چشمگیر شود به طوری که باشگاه های فوتبال در دنیا از زمره بنگاه های سودده هستند. فوتبال با بیشترین علاقمند در میان هزاران رشته ورزشی در دنیا مورد توجه بسیاری از کشورها قرار گرفته و موفقیت در آن به منزله موفقیت های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است .
بازیکنان فوتبال مهم ترین دارایی باشگاه ها هستند و اهمیت آن ها از تمام دارایی های باشگاه بیشتر است زیرا که موجودیت یک باشگاه ورزشی را بازیکنان تضمین می نمایند. بازاریابی و سرمایه گذاری در خرید بازیکنان ضمن اینکه ساختار مناسب سازمانی را برای ارتقاء ورزش قهرمانی فراهم می سازد، ارزش فعلی خالص درآمدهای آتی باشگاه های خصوصی را افزایش داده و آثار ثانوی گسترده ای بر ارتقاء رفاه اقتصادی جامعه و ساختارهای ارزشمند فرهنگی ، سیاسی، آموزشی در بر خواهد داشت.
در این میان برای انتخاب یک بازیکن برای فعالیت در باشگاه ، شاخص های مالی و ورزشی لازم است که هر یک از این شاخص ها سهم مهمی را در انتخاب بازیکن برای باشگاه بر عهده دارند.
هدف ما در این پژوهش آن است که با بهره گرفتن از مدل های تصمیمی گیری چند معیاره ، به ارزیابی و انتخاب بازیکن برتر برای باشگاه بپردازیم .
۱-۲- بیان مسأله :
ورزش از هر نوع آن در جوامع مدرن به شدت توسعه یافته است، باشگاه های ورزشی در هر جایی دیده می شوند و لیگ های حرفه ای در رشته های مختلف فعالیت می کنند. در چند سال اخیر در کشور ما باشگاه های ورزشی دولتی که بیش از ۷۰ درصد فعالیت های آن ها را فوتبال تشکیل می دهد به دلیل حکم قانونی در تبصره «۷» بودجه سال ۱۳۸۲ مبنی بر اجازه هزینه یک درصد اعتبارات دستگاه ها و شرکت ها در جهت ورزش، رونق فراوانی یافته اند که به تبع آن بسیاری از شرکت های دولتی از قبیل: سایپا، ایران خودرو، مس کرمان ، فولاد مبارکه، فولاد خوزستان، ذوب آهن اصفهان، برق شیراز و … باشگاه هایی را از محل یک درصد درآمد مذکور که مبلغ آن با توجه به حجم تولیدات و مبادلات اقتصادی بالا و قابل توجه است بنا نهاده اند.
بازیکنان مهم ترین و گران قیمتترین دارایی و سرمایه معنوی باشگاه های ورزشی هستند و در بازارهای مرتبط، برای آنها مبالغ گزافی پرداخت می شود. از طرفی به جز شاخص های مالی که قیمت مهم ترین رکن آن می باشد ، باید در انتخاب بازیکن جهت عضویت در باشگاه به شاخص های ورزشی نیز توجه ویژه ای گردد.
برخی از شاخص ها و معیار های کلی جهت ارزیابی و انتخاب بازیکن برتر از منظر ورزشی عبارتند از : آمادگی جسمانی ، آمادگی تکنیکی ، آمادگی تاکتیکی، آمادگی فیزیولوژیکی ، آمادگی اجتماعی ، آمادگی روحی و روانی ، آمادگی آناتومیکی ، انگیزه ، هوش ، استعداد و …که هر کدام به زیرمجموعه ها و فاکتورهای دیگر تقسیم بندی می شوند .
مدل های تصمیم گیری چند معیاره به تصمیم گیرنده کمک می کنند که با توجه به شاخص های موجود و گزینه های در دسترس بهترین گزینه را جهت رسیدن به اهداف خود انتخاب کنند .
در ادبیات لیگ حرفه ای فوتبال ایران هنوز مدلی جهت انتخاب بازیکن برتر از میان بازیکنان شاغل در لیگ جهت عضویت در تیم ، مورد پژوهش و تدوین قرار نگرفته است تا سرمربی تیم بتواند بر اساس شاخص ها و معیار های مورد نظر خود بازیکن مورد نظر در پست های مختلف را در فرایند نقل و انتقال به خدمت بگیرد .
حال سؤال کلی این است که چگونه می توان مدلی چند معیاره به منظور ارزیابی و انتخاب بازیکنان یک تیم فوتبال در لیگ برتر بر اساس شاخصهای مالی و ورزشی طراحی نموده و بکار گرفت؟
۱-۳- اهمیت و ضرورت تحقیق :
با توجه به این که اکثر باشگاههای ورزشی کشور به نوعی توسط سازمانها و ارگانهای دولتی و بعضا توسط بخش خصوصی تأمین مالی میشوند و خود درآمد زایی اندکی دارند، انجام هزینه های بالا برای خرید بازیکنان در ایران برای عده ای قابل تأمل است،
ضمن این که در حیطه قراردادهای بازیکنان حرفهای و نقل و انتقال بازیکنان فوتبال نیز اختلاف چشمگیری بین لیگ فوتبال ایران و سایر کشورها وجود دارد و اساساً در حال حاضر در لیگ حرفهای ایران، بازیکن حرفهای و قرارداد حرفهای به روشنی تعریف نشده است.
همچنین با توجه به اهمیت ورزش و نقشی که باشگاه های ورزشی در جوامع امروز ایفا می کنند عللی که ارزیابی سرمایه گذاری ها در انتخاب بازیکن برتر را ایجاب می کند عبارتند از :
۱- سرمایه از منابع کمیاب بوده و در تخصیص آن دقت و توجه کافی لازم است.
۲- آثار مترتب بر سرمایه گذاری های مذکور از مرز یک سال فراتر بوده و چنانچه تصمیمی نسنجیده اتخاذ شود آثار آن طی چند سال گریبان گیر باشگاه خواهد بود.
۳- سرمایه قدرت ایجاد درآمد دارد لذا باید آن را به بازیکنان حرفه ای مورد نیاز باشگاه اختصاص داد تا حداکثر بازده را در قهرمانی و سودآوری حاصل نماید.
۴- سرمایه گذاری در خرید بازیکنان ممکن است از طریق منابع وامی تحصیل شود، بنابراین لازم است قبلاً بازده آن را مطالعه نمود تا علاوه بر تأمین بهره های وام ، درآمدی نیز برای جبران خطر سرمایه گذاری ایجاد نماید.
۵- سرمایه گذاری های فوق ، سبب افزایش هزینه های جاری باشگاه شده لذا باید اثر آن را بر کل درآمد باشگاه مطالعه نمود.
۶- اثرات برونی سرمایه گذاری های فوق در ورزش را باید مطالعه نمود زیرا اگر صرفاً منافع اقتصادی این خریدها و اجاره های سرمایه ای مورد مطالعه قرار گیرد و به ابعاد دیگر آن توجه نشود، ارزیابی مربوطه بر اساس سودآوری منطقی نخواهد بود(سلطانی،۱۳۸۸) .
از طرفی بودجه باشگاه ها محدود است و سرمربی تیم در انتخاب بازیکنان مورد نظر خود دچار سردرگمی می شود که آیا این بازیکن در این پست با توجه به نوع سیستم بازی مورد نظر من مناسب است یا خیر و کدام بازیکن باید انتخاب شود .
همچنین نظر مربی تیم ، دستیارها ، آنالیزر ، پزشک تیم ، مربی بدن ساز و … در این باره چگونه باید لحاظ شود .
۱-۴- هدف های تحقیق :
۱-۴-۱- هدف کلی:
دستیابی به مکانیزم و روشی منسجم به منظور ارزیابی و انتخاب بازیکن برتر از میان بازیکنان مورد نظر سر مربی باشگاه بر اساس شاخص های مالی و ورزشی
۱-۴-۲- اهداف جزئی:
۶۰
۶۱
۳ روش تحقیق ۶۳
۶۴
۶۵
۶۷
۶۸
۷۰
۷۱
۷۱
۷۲
۷۳
۷۴
۷۷
۷۸
۷۹
۴ محاصبات و یافته های تحقیق ۷۹
۸۰
۸۰
۸۱
۵ نتیجه گیری و پیشنهادات ۸۶
فهرست منابع و مأخذ ۸۸
فهرست جداول
۴
۲۲
۳۴
۳۶
۴۵
۸۰
۸۱
فهرست تصاویر
شکل ۲‑۱: مساله معیاری برای ۵ کار و ۵ ماشین ۵
شکل ۲‑۱: رابطه تقذم برای n کار ۲۵
شکل ۲‑۲: مساله ۳ کار ۲۶
شکل ۲‑۳: نمونه اول زمانبندی ۲۶
شکل ۲‑۴: نمونه ای دیگر از زمانبندی ۲۶
شکل ۲‑۵: قاعده جانسون ۲۷
شکل ۲‑۶: مساله ۳ کار و ۳ ماشین ۳۰
شکل ۲‑۷: نمودار گانت بر طبق ماشین ۳۰
شکل ۲‑۸: نمودار گانت بر اساس کار ۳۱
شکل ۲‑۹: تکنیک بکار برده شده برای مسائل job shop ۳۱
شکل ۲‑۱۰: دسته بندی استراتژیهای جستجو ۳۹
شکل ۲‑۱۱: مراحل کلی الگوریتمهای تکاملی ۴۰
شکل ۲‑۱۲: نمایش کروموزوم به صورت درختی ۴۳
شکل ۲‑۱۳: احتمال انتخاب در روش چرخ گردان ۴۶
شکل ۲‑۱۴: احتمال انتخاب در روش رتبه بندی ۴۷
شکل ۲‑۱۵: انتخاب مسابقهای ۴۸
شکل ۲‑۱۶: عملگر تبادل تک نقطه ای ۴۹
شکل ۲‑۱۷: عملگر تبادل دو نقطه ای ۵۰
شکل ۲‑۱۸: عملگر معکوس سازی ۵۱
شکل ۲‑۱۹: عملگر حذف و کپی ۵۱
شکل ۲‑۲۰: عملگر حذف و تولید مجدد ۵۲
شکل ۲‑۲۱: مراحل الگوریتم GA-ACO ۵۷
شکل ۲‑۲۲: عملگر مبتنی بر کار ۵۸
شکل ۲‑۲۳: عملگر جهش شیفتی ۵۸
شکل ۲‑۲۴: یک کروموزوم نمونه در الگوریتم GA-Fuzzy ۵۹
ادامه جدول۴-۸-مقایسه میانگین شاخصهای رشد گیاه سینگونیوم پودوفیلوم…………………………………….۸۸
جدول۴-۹-همبستگی بین صفات رشدی گیاه و خصوصیات فیزیکی…………………………………………………۹۶
جدول۴-۱۰-همبستگی بین صفات رشدی گیاه و خصوصیات شیمیایی……………………………………………..۹۷
فهرست شکلها صفحه
شکل۲-۱-دامنهی دمایی ارگانیسمهای کمپوست……………………………………………………………………………..۱۶
شکل۲-۲-مقطع عرضی از تودهی کمپوست……………………………………………………………………………………۱۷
شکل۲-۳-تنوع دمایی در طول کمپوست شدن ……………………………………………………………………………….۱۸
شکل۴-۱-مقایسه بسترهای مختلف کشت از نظر درصد خاکستر………………………………………………………۶۳
شکل۴-۲-مقایسه بسترهای مختلف کشت از نظر درصد مواد آلی……………………………………………………..۶۳
شکل۴-۳-مقایسه بسترهای مختلف کشت از نظر جرم مخصوص ظاهر……………………………………………..۶۴
شکل۴-۴-مقایسه بسترهای مختلف کشت از نظر جرم مخصوص حقیقی…………………………………………..۶۴
شکل۴-۵-مقایسه بسترهای مختلف کشت از نظر میزان تخلخل کل…………………………………………………..۶۵
شکل۴-۶-مقایسه بسترهای مختلف کشت از نظر ظرفیت نگهداری آب……………………………………………..۶۵
شکل۴-۷-مقایسه بسترهای مختلف کشت از نظر درصد حجمی آب…………………………………………………۶۶
شکل۴-۸-مقایسه بسترهای مختلف کشت از نظر درصد حجمی هوا………………………………………………….۶۶
شکل۴-۹-مقایسه بسترهای مختلف کشت از نظر درصد ذرات جامد…………………………………………………۶۷
شکل۴-۱۰-مقایسه محیط کشت (تیمارها) از نظر درصد نیتروژن کل…………………………………………………۷۵
شکل۴-۱۱-مقایسه محیط کشت (تیمارها) از نظر درصد کربن آلی…………………………………………………….۷۵
شکل۴-۱۲-مقایسه محیط کشت (تیمارها) از نظر درصد C/N…………………………………………………………..76
شکل۴-۱۳-مقایسه محیط کشت (تیمارها) از نظر مقدار فسفر…………………………………………………………..۷۶
شکل۴-۱۴-مقایسه محیط کشت (تیمارها) از نظر مقدار پتاسیم…………………………………………………………۷۷
شکل۴-۱۵-مقایسه محیط کشت (تیمارها) از نظر مقدار سدیم………………………………………………………….۷۷
شکل۴-۱۶-مقایسه محیط کشت (تیمارها) از نظر مقدار کلسیم………………………………………………………….۷۸
شکل۴-۱۷-مقایسه محیط کشت (تیمارها) از نظر مقدار منیزیم………………………………………………………….۷۸
شکل۴-۱۸-مقایسه محیط کشت (تیمارها) از نظر مقدارمنگنز……………………………………………………………۷۹
شکل۴-۱۹-مقایسه محیط کشت (تیمارها) از نظر مقدار روی……………………………………………………………۷۹
شکل۴-۲۰- مقایسه محیط کشت(تیمارها) از نظر مقدار EC……………………………………………………………..80
شکل۴-۲۱- مقایسه محیط کشت(تیمارها) از نظر مقدارPH………………………………………………………………80
شکل۴-۲۲-مقایسه تعداد برگ در بسترهای کشت…………………………………………………………………………..۸۹
شکل۴-۲۳-مقایسه تعداد شاخه جانبی در بسترهای کشت………………………………………………………………..۸۹
شکل۴-۲۴-مقایسه ارتفاع گیاه در بسترهای کشت…………………………………………………………………………..۹۰
شکل۴-۲۵-مقایسه شاخص سطح برگ در بسترهای کشت……………………………………………………………….۹۰
شکل۴-۲۶-مقایسه شاخص کلروفیل در بسترهای کشت………………………………………………………………….۹۱
شکل۴-۲۷-مقایسه پهنای برگ در بسترهای کشت…………………………………………………………………………..۹۱
شکل۴-۲۸-مقایسه اندازه طول برگ در بسترهای کشت…………………………………………………………………..۹۲
شکل۴-۲۹-مقایسه وزن تر اندام هوایی در بسترهای کشت……………………………………………………………….۹۲
شکل۴-۳۰-مقایسه وزن خشک اندام هوایی در بسترهای کشت………………………………………………………..۹۳
چکیده
این آزمایش جهت بررسی توان کاربرد کمپوست فضولات کرم ابریشم به عنوان کود آلی به منظور کاهش یا حداقل تعدیل در میزان مصرف کودهای شیمیایی و همچنین مشخص کردن بهترین مخلوط کمپوست برای گیاه زینتی سینگونیوم پودوفیلوم اجرا شد. تیمارها عبارت بودند از: کمپوست فضولات کرم ابریشم، ضایعات چای، کوکوپیت، پوست برنج و پرلیت که به نسبتهای حجمی مختلف باهم مخلوط شدند. قلمههای ریشهدار شده سینگونیوم در قالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در ۲۴ تیمار و ۳ تکرار در گلخانههای ایستگاه تحقیقات گل و گیاهان زینتی لاهیجان کشت گردید. ویژگیهای فیزیکی بسترها از قبیل جرم مخصوص ظاهری، جرم مخصوص حقیقی، درصد تخلخل، درصد حجمی آب، درصد حجمی هوا، ظرفیت نگهداری آب، درصد ذرات جامد و درصد خاکستر و همچنین خصوصیات شیمیایی از قبیل EC، pH، درصد ازت کل، درصد کربن آلی، نسبت C/N و میزان عناصر فسفر، پتاسیم، کلسیم، منیزیم، سدیم، منگنز و روی، در عصاره آب گرفته شده از بستر اندازه گیری شد. شاخصهای رشد از قبیل تعداد برگ، طول و عرض برگ، شاخص کلروفیل، سطح برگ، وزن تر و خشک اندام هوایی، تعداد شاخههای جانبی و ارتفاع گیاه مورد اندازهگیری قرار گرفت. بیشترین رشد در بستر ضایعات چای ۵۰% + پرلیت ۵۰% + کود کامل، ضایعات چای۵۰ % + پوست برنج ۵۰% + کود کامل و ضایعات چای ۴۵% + پرلیت ۴۵% + کمپوست فضولات کرم ابریشم ۱۰% مشاهده شد. صرفنظر از تیمارهای کود کامل بسترهایی که مواد خام آنها از ضایعات چای و کمپوست فضولات کرم ابریشم بود میزان رشد بهتری نسبت به سایر بسترهای کشت نشان دادند. همچنین درصد نیتروژن کل، نسبت C/N و وزن مخصوص ظاهری تأثیر مثبتی روی رشد گیاه داشتند. استفاده از کمپوست فضولات کرم ابریشم باعث افزایش میزان pH بسترهای کشت شد که استفاده از ضایعات چای درمخلوط بستر کشت باعث کاهش میزان pH بسترهای کشت شده است.
کلید واژه ها: گیاه آپارتمانی، بستر کشت، کمپوست فضولات کرم ابریشم، ضایعات چای، پوست برنج، سینگونیوم پودوفیلوم
فصل اول:
مقدمه
پیشبینیها حاکی از آن است که به زودی جمعیت کره زمین به حدود ۹ میلیارد نفر خواهد رسید(کوچکی و همکاران، ۱۳۷۶). تحقق این امر بدین معنی است که یک میلیارد هکتار دیگر از زیستگاههای طبیعی، عمدتاً در کشورهای در حال توسعه، به زمینهای کشاورزی تبدیل شود، مصرف کودهای شیمیایی بویژه نیتروژن به دو یا سه برابر سطح فعلی افزایش یابد، تقاضا برای آب شدت گیرد و کاربرد آفتکشهای شیمیایی سه برابر شود(هول و همکاران، ۲۰۰۵). استفاده از مواد شیمیایی در کشاورزی از زمان انقلاب سبز در دهه ۱۹۶۰ با تولید غذای بیشتر شدت یافت. مواد شیمیایی موجودات زنده مفید خاک را از بین میبرد و حاصلخیزی طبیعی خاک را تخریب میکند همچنین توان مقاومت بیولوژیکی را در محصولات از بین میبرد در نتیجه آنها را در مقابل حمله آفات و امراض مستعد میکند. محصولات رشد یافته با مواد شیمیایی برای سلامتی بشر مضر است(سینها و همکاران[۱]، ۲۰۰۱). از اوایل قرن بیستم با شکلگیری سامانهی از کشاورزی که امروزه، کشاورزی رایج[۲] خوانده میشود، نگرانیهای گوناگونی نسبت به پیامدهای این روش ابراز شد. این دغدغه در میانههای سده گذشته و با کاربرد بیش از حد نهادههای برون مزرعهای، به ویژه کودها و آفتکشهای شیمیایی مصنوعی افزایش یافت و تلاشها برای یافتن روشهای جایگزین شدت گرفت که در نهایت به پیدایش مفهوم کشاورزی پایدار منجر شد.
کشاورزی پایدار بر پایه مصرف کودهای زیستی با هدف کاهش در مصرف کودهای شیمیایی، یک راه حل مطلوب جهت غلبه بر این مشکلات میباشد. این کودهای زیستی با افزایش ماده آلی خاک، باعث بهبود خصوصیات فیزیکی، شیمیایی وبیولوژیکی خاک شده، همچنین عناصر غذایی مورد نیاز گیاهان و میکروارگانیسم ها را تأمین مینمایند. شناسایی راهکارهای مؤثر در کاهش مصرف کودهای شیمیایی به منظور کنترل آلودگیهای زیست محیطی بهرهگیری بیشتر از کودهای زیستی و کاربرد بقایای گیاهی و حیوانی به منظور تأمین بخشی از نیازهای تغذیه گیاهی و بهبود خصوصیات فیزیکی، شیمیایی و زیستی خاکهای زیر کشت و سیستمهای مناسب کاشت و داشت در راستای تولیدات کشاورزی اقداماتی مهم و مؤثر است(ملکوتی، ۱۳۷۹).
در نقاط مختلف جهان استفاده از روش کشاورزی ارگانیک نسبت به دیگر روشها، کمترین آسیب و خسارت را به محیط وارد میکند و سبب افزایش پایداری سیستمهای کشاورزی میشود. کشاورزی ارگانیک بدین معنی است که در طول فرایند تولید از نهادههای شیمیایی در تولید محصولات کشاورزی استفاده نگردد. در این روش از کودهای آلی و دامی در جهت حاصلخیزی خاک و برای کنترل آفات و بیماریها از روشهای بیولوژیک استفاده میشود(پیوست و همکاران، ۱۳۸۷؛ کوچکی و همکاران، ۱۳۷۶).
مشکل دفع ضایعات آلی کشاورزی، چه به صورت بقایای گیاهی و یا ضایعات ناشی از فرآوری محصولات کشاورزی یکی از مشکلاتی است که فعالان در این بخش باآن مواجهند. از طرفی دفع این ضایعات بار اقتصادی بر دوش تولید کنندگان بوده و از طرف دیگر، در صورتیکه این ضایعات به درستی دفع نشوند میتوانند خطرات زیست محیطی جدی را به دنبال داشته باشند. چرا که محل دفع این ضایعات میتواند به محل تجمع حشرات موذی و پاتوژنها تبدیل شده و سلامت محیط زیست و جوامع انسانی را با خطر مواجه کند وضمناً آلودگی منابع آب و خاک را هم به دنبال داشته باشد(اورستارازو و همکاران، ۲۰۰۱). کمپوست سازی راه حلی پایدار برای برخورد با این ضایعات است، چرا که از طرفی مشکل دفع ضایعات را منتفی میکند و از طرف دیگر به تولید فرآورده های ارزشمند برای استفاده در کشاورزی منجر میشود. سالانه هزاران تن ضایعات پوست درخت در کارخانه چوب و کاغذ ایران(چوکا) و ضایعات چای در کارخانههای فرآوری چای، و همچنین ضایعات حاصل، از پرورش کرم ابریشم و ضایعات برنج در منطقه شمال کشورتولید میشود که به عنوا ن ضایعات آلی توانایی استفاده به عنوان مواد اولیه کمپوست سازی را دارند. پاداشت دهکایی( ۱۳۸۳) نشان داد کمپوست حاصل از ضایعات پوست درخت و چای به عنوان جایگزین پیت ماس توانایی استفاده در بستر کشت جعفری را داراست.
شایان ذکر است، اگرپیشرفت تکنولوژی به افزایش شدت استفاده از نیروی کار زن منجر شود، یک افزایش برونزا در موجودی سرمایه تکنولوژی (شوک تکنولوژیکی)، تقاضا برای نیروی کار زن را نسبت به مرد افزایش خواهد داد، بهطوریکه که منحنی تقاضای نیروی کار زن به بیرون انتقال مییابد و در نقطه تعادل هم افزایش در دستمزد نسبی و هم افزایش در اشتغال نسبی برای گروه زنان ایجاد میشود و این امر موجب کاهش نابرابری در دستمزدهای نسبی نیروی کار زن و مرد میشود.
فرم قابل برآورد معادله(۲- ۱۳ ) که دارای یک جمله اختلال می باشد بصورت زیر است:
SF = αF + βF ln (PF/P M) + β FK ln (K/VA) + β FR LN ( R / VA ) + u
(۲-۱۴ )
که متغیر u جزء خطای تصادفی می باشد که می تواند بهوسیله تصادفی بودن Fα توجیه شده باشد یا بهخاطر خطای ناشی از اندازه گیری باشد. Fα اثر ثابت معادله ها را در الگو برآورد میکند. اثر ثابت میتواند ناشی از تفاوتهای کیفی در متغیرهای مورد بررسی یا سایر عوامل باشد که بر متغیر وابسته اثر میگذارد، ولی به نوعی در الگو منظور نشدهاند. علاوه بر این، الگوی فوق را می توان در قالب تغییرات نسبی متغیرهای فوق برآورد نمود که بهصورت زیر می باشد:
SF = βF ln (pF / pM) + βFK ln (K /VA) + βFR ln(R / VA) + βt t + e
(۲- ۱۵)
در الگوی فوق، t علامت متغیر دامی زمان و e جمله خطا است. برای برآورد این مدلها معمولاً به دادههای ادغام شده نیاز است که باید در سطح بنگاهها مورد آزمون قرار گیرد. با توجه به اینکه هزینه های تحقیق و توسعه R&D در بسیاری از کشورها با یک روش استاندارد معقول محاسبه میشود، میتوان از مخارج تحقیق و توسعه بهعنوان متغیر جانشین فناوری در الگو استفاده نمود. علاوه بر این، در برخی از مطالعات، متغیرهایی نظیر بهرهوری عوامل تولید نیز بعنوان جانشین تکنولوژی در الگوی برآوردی منظور شدهاند.
۲-۲- ۲- تئوریهای پویای تقاضای نیروی کار
در تئوریهای پویای تقاضای نیروی کار، هزینه های تعدیل نقش بسیار مهمی را ایفا مینماید. در شرایطی که بنگاه به واسطه تغییر محیط اقتصادی مایل به تغییر مقدار عامل کار شده است، در مییابد که تعدیل سریع عامل کار پر هزینه است. در حالتی که بنگاه، تعداد زیادی از کارکنان خود را اخراج می کند، متحمل هزینه های زیاد و اساسی می شود، زیرا تجربه و معلومات این کارگران را از دست می دهد. به همین ترتیب بنگاهی که مایل به بسط و توسعه اشتغال است (فرضاً به دلیل افزایش قیمت محصول) در خواهد یافت که استخدام کارگران اضافی ممکن است پرهزینه باشد. بنگاه باید درخواست نامههای متقاضیان شغل را از طریق اداره پرسنلی بررسی کند و پس از انتخاب کارگران جدید آنها را آموزش دهد. هزینههایی که بنگاهها در زمان تعدیل مقدار عامل کارشان متحمل میشوند را هزینه های تعدیل مینامند.
هزینه های تعدیل را میتوان به دو دسته ثابت و متغییر تقسیم بندی نمود. هزینه های تعدیل متغییر بستگی به تعداد کارگرانی دارد که بنگاه قصد دارد آنها را اخراج یا استخدام کند. بهعنوان مثال، هزینه های آموزش کارگران جدید بستگی به تعداد کارگران لازمالتعلیم دارد. بر عکس هزینه های تعدیل ثابت به تعداد کارگران استخدامی یا اخراجی بستگی ندارد . اگر هزینه های تعدیل از نوع متغییر باشد تغییرات اشتغال به آهستگی اتفاق میافتد، زیرا بنگاهها در تصمیمات استخدام و اخراجشان تردید دارند و این تردید به واسطه اجتناب از تحمل هزینه های بالا در هنگام تغییرات زیاد عامل کار است. اگر هزینه های ثابت تعدیل مسلط و غالب باشند، اشتغال بنگاه یا در سطح فعلی باقی میماند یا فورا به سطح اشتغال متفاوتی خواهد رسید. در این حالت نباید تغییرات اشتغال در طول زمان خیلی یکنواخت باشد، اما باید ناگهانی و به ظاهر غیر قابل پیشبینی باشد. مدارک و شواهد تجربی حاکی از آن است که هر دو هزینه های ثابت و متغیر تعدیل نقش مهمی را در تعیین تقاضای عامل کار بازی میکنند. با توجه به مشخص شدن نقش هزینه های تعدیل در تئوریهای پویای تقاضای عامل کار به معرفی برخی از الگوهای پویای تقاضای عامل کار میپردازیم.
۲-۲-۲-۱ -رهیافت پویای تقاضای عامل کار
الگوی پویای تقاضای عامل کار در ابتدا در مطالعات برچلینگ[۱۸] و به دنبال آن تحلیل تئوریکی الگوی پویای تقاضای عامل کار بهطور گسترده توسط نیکل[۱۹] ارائه گردید. در این قسمت، مبانی نظری این الگو و نقش مکانیزم تعدیل جزیی را در این ارتباط توضیح میدهیم. دراین الگو فرض میشود اشتغال از سطح مطلوب آن فاصله دارد و الگوی تقاضای عامل کار بهصورت زیر تعریف می شود:
Ln Nt* = ln f (xt) + ut (۱۶-۲)
که در آن Nt* سطح مطلوب یا برنامه ریزی شده یا بلند مدت میباشد که به آن تقاضای مطلوب برای عامل کار میگویند. xt بردار متغییرهای مستقل مورد نظر در تابع تقاضای عامل کار و ut جمله اختلال است. از آنجا که Nt* مستقیما قابل مشاهده و اندازه گیری نیست، برای تخمین های اقتصادسنجی و تبدیل آن به مقادیر قابل اندازهگیری از فرمول نرلاو(۱۹۵۸ )، یا فرایند تعدیل جزیی استفاده میشود. در ارتباط با فرایند تعدیل جزیی دو نوع هزینه وجود دارد که این هزینه ها عبارتند از:
الف - هزینه عدم تعادل[۲۰]
هزینه عدم تعادل که آن را با DC نشان می دهیم تابعی از تفاوت بین تقاضای مطلوب عامل کار Nt* و تقاضای واقعی عامل کار Nt می باشد:
DC= f(ln Nt*- ln Nt) (2-17 )
یکی از اهداف بنگاهها رسیدن به سطح مطلوب اشتغال می باشد. هر چقدر بنگاهها از سطح مطلوب اشتغال دورتر شوند هزینه عدم تعادل بیشتر میگردد و حداقلکردن شکاف بین سطح مطلوب و سطح واقعی اشتغال باعث کاهش هزینه بنگاهها میشود. اکنون سوال اساسی این است که چرا بنگاهها و واحدهای اقتصادی قادر نیستند سریعاً به سمت مقدار مطلوب اشتغال حرکت کنند و چه موانعی در حداقلنمودن هزینه عدم تعادل وجود دارد[۲۱]؟ پاسخ این سوال را میتوان در وجود هزینه های تعدیل یافت.
ب- هزینه های تعدیل[۲۲]
هزینه های تعدیل که آن را با AC نشان میدهیم تابعی از اختلاف بین سطح تقاضای واقعی عامل کار در دوره جاری Nt و سطح تقاضای عامل کار واقعی در دوره قبل Nt-1 تعریف میگردد. به طوری که:
AC = g (ln Nt – ln Nt-1)
(۲- ۱۸ )
اگر بنگاهها در طول زمان برای رسیدن به سطح مطلوب اشتغال تصمیم به تعدیل عامل کار خود داشته باشند، باید هزینه های تعدیل از جمله هزینه های استخدام و اخراج عامل کار را بپردازند. هزینه های استخدام شامل هزینه های جستجوی عامل کار، هزینه های مربوط به آگهی دادن، هزینه های انتخاب عامل کار مناسب از بین متقاضیان و هزینه های آموزش عامل کار جدید میباشد. میزان استحکام بازار کار عمدتاً بهوسیله اتحادیههای کارگری یا اداره کار (از طریق تعیین دستمزد) تعیین میگردد. از طرف دیگر، هزینه های اخراج عامل کار از طریق مقررات وضع شده بهوسیله اداره کار و یا از طریق اتحادیههای کارگری بر واحدهای اقتصادی و بنگاهها تحمیل میشود. بنابراین، بنگاه ممکن است هزینه عدم تعادل را بهعلت بالا بودن هزینه های تعدیل بپذیرد. بر این اساس، بنگاهها بهدنبال حداقل کردن مجموع هزینه های عدم تعادل و تعدیل هستند. تابع هزینه کل (TC) یک دورهای بهصورت فرم درجه دوم در نظر گرفته میشود بهصورت زیر تعریف میگردد:
TC = α۱ (ln Nt* - ln Nt )۲ + α۲ (ln Nt – ln Nt-1 )۲ (۲-۱۹)
با حداقل کردن هزینه کل نسبت به سطح اشتغال خواهیم داشت:
(۲-۲۰)
با انتقال جمله دوم به سمت راست رابطه خواهیم داشت:
(۲-۲۱)
وسپس با ساده کردن به عبارت زیر میرسیم:
Ln Nt* - ln Nt-1 = λ(ln Nt* - ln Nt-1) (2-22)
که در آن α۲ / α۱ = λ ضریب تعدیل نامیده میشود (حل مدل مذکور به یک مدل اتورگرسیو مرتبه اول میانجامد که برآوردیابهای LS دیگر بدون تورش نبوده و حتی سازگار هم نمیباشند، بلکه باید از برآوردیابهای من- والد استفاده کرد).[۲۳] اگر از رابطه فوق، مقدار مطلوب اشتغال را بر حسب مقادیر جاری و با وقفه اشتغال واقعی بهدست آورده و در رابطه (۲-۱۷) قرار دهیم، میتوان فرم قابل تخمین تابع تقاضا را بهدست آورد.
Ln Nt = (۱- λ) ln Nt-1+ λ ln F (Xt) + Ut (۲-۲۳)
بنابراین، ضریب اشتغال با وقفه بیانگر یکِ منهای ضریب تعدیل عامل کار است که با بهره گرفتن از روشهای اقتصادسنجی[۲۴] برآورد میگردد.
۲-۳- مروری بر تئوریهای حاکم بر بازار کار زنان
بازار کار مانند بسیاری از مسائل اقتصادی بهدلیل داشتن رابطه با انسان دارای پیچیدگیهای فراوانی است. ناهمگونی افراد در بازار کار با سرمایه انسانی یکسان و تفاوت در دستمزدهای جنس زن و مرد قابل بررسی است. بررسی نظریات مختلف اقتصادی نمایان میسازد که در توجیه فرصتهای شغلی بانوان آمیختهای از تئوریهای مربوطه ابعاد مسأله را روشن میسازد و لذا هر یک از نظریات مطرح شده، گوشهای از ابعاد مشکلات جذب نیروی کار زنان را آشکار مینماید.
۲-۳-۱- رویکرد نئوکلاسیک
نظریههای نئوکلاسیک جهت تشریح تفاوتهای جنسیتی و اینکه چرا درآمد حاصل از کار زنان کمتر از مردان است، به متغیرهایی نظیر مسئولیت خانوادگی، نیروی جسمانی، آموزش عمومی، آموزش فنی، ساعتهای کار، غیبت از کار و جابجایی در کار و چگونگی تأثیر این متغیرها در بهرهوری نیروی کار و عرضه آن میپردازند. یک فرض نئوکلاسیک مطرح شده در میان اقتصاددانهای جدید این است که خانواده منابع (وقت و پول) خود را به روش عقلایی بین افراد خانواده تقسیم میکند و این امر سبب میشود که زنان سرمایههای مادی و انسانی کمتری در سنین پائین دریافت کنند. بر اساس این نظریه، زنان از سرمایه انسانی کمتری نسبت به مردان برخوردارند و تخصیص بهینه منابع ایجاد میکند که زنان به کار در منزل و مردان به کار در بازار بپردازند.
همچنین استدلال میشود که برخی از زنان برای ازدواج، حاملگی و پرورش کودکان شغل خود را ترک میکنند. در نتیجه، کارفرمایان تمایل چندانی به سرمایهگذاری در امر افزایش مهارت آنها ندارند. حتی ممکن است کارفرمایان به همین دلیل از استخدام زنان برای برخی از شغلها پرهیز کنند زیرا در صورت سرمایهگذاری برای نیروی کار زنان، ممکن است آنان پس از مدتی شغل خود را ترک کنند و کارفرما نتواند از سرمایهگذاریهای بهعمل آمده بهرهبرداری کند و در نهایت بنگاه اقتصادی متضرر شود.
بههمین دلیل زنان اغلب در شغلهای ساده که نیاز به آموزش ندارند مشغول فعالیت میشوند و شغلهای تخصصی را که نیازمند آموزشهای حرفهای هستند غالباً مردان اشغال میکنند. نتیجه چنین فرایندی تجربه کمتر زنان نسبت به مردان و فرسایش شدید مهارتهای آنهاست[۲۵].
از دلایل یاد شده دیگر توسط نئوکلاسیکها جهت فقدان تقاضای نیروی کار زنان، هزینههای تحمیل شده به بنگاه برای جذب کارگر زن است. در بسیاری از کشورها قوانین حمایتی با هزینههای ایجاد مهدکودک و هزینه غیبت زنان و … سبب میگردد که هزینه کارگر زن افزایش یافته و تقاضای کلی جهت ایجاد فرصت شغلی کاهش یابد. در بحث عرضه نیروی کار زنان، نئوکلاسیکها مایلند در چارچوب تئوری رفتار عقلائی به حداکثر رساندن سود و مطلوبیت، سعی در بیان تفاوت نیروی کار دو جنس نمایند. مسأله چگونگی انتخاب بین کار خانگی و کار بازاری و یا برخورداری از اوقات فراغت، موضوع مورد توجه این اقتصاددانان است. در این نظریه مطرح میشود که تصمیمگیری محدودیت زمانی بانوان متأهل در بینش نئوکلاسیکها از دو جنبه تفاوت اساسی با اعضای مرد خانواده دارد:
اول اینکه زنان بهطور سنتی، تولیدات خدمات خانگی (باروری و تربیت کودکان) را مهمترین و اصلیترین نقش خویش میدانند.
دوم اینکه زنان در خصوص بازار کار بسیار محتاطانهتر از شوهرانشان عمل میکنند. در مورد ارزیابی و ارزشگذاری کار بازاری زنان، نرخ دستمزد خانگی جایگزینی مناسب و تأثیرگذار است در حالی که در مقایسه، نرخ دستمزد بازاری مردان با توجه به مطلوبیت اوقات فراغت و عدم دستیابی به سبد کالاها و خدمات ارزیابی میگردد. لازم به ذکر است، جایگزینی کار در خانه باید از جانب بانوان نسبت به تغییرات دستمزد بازار عکس العمل کمتری را نشان دهد. بهخصوص در مراحلی که کودکان کوچک هستند و وقت بانوان متأهل به آسانی قابل جایگزینی برای بازار کار نمیباشد. [۲۶]
برخی از اقتصاددانان نئوکلاسیک در تلاش برای توضیح تفاوت دستمزد بین زنان و مردان مدلهایی کاملاً رقابتی بهکار بردهاند که در این مدلها دستمزد برابر با ارزش تولیدات نهایی کارگران منظور میشود. در این دیدگاه، دو نظریه و رویکرد ویژه مطرح میشود: فرضیه تراکم جمعیت که در آن بهرهوری پایین کارگران زن با رفتار کنار گذارنده کارفرما توضیح داده میشود و دیگری تئوری سرمایه انسانی، که بیان میدارد بهرهوری زنان پایین است زیرا منابع سرمایه انسانی کمتری دارند. دیگر اقتصاددانان نئوکلاسیک، فرض بازار کار کاملاً رقابتی را رد میکنند و در عوض آنها بر اعمال دستمزد انحصاری از جانب انحصار خرید[۲۷] تمرکز مینمایند. به این معنا که قدرت انحصار در طرف خریداران خدمات نیروی کار شکل گرفته و انحصار در دست شرکتهای بزرگ است[۲۸]،[۲۹]
۲-۳-۲- مدل تراکم جمعیت یا ازدحام جمعیت [۳۰]
برای شروع تحلیل ابتدا باید تراکم جمعیت را تعریف نمود. سادهترین تعریف تراکم جمعیت عبارت است از: تأثیر متقابل تقاضای با نسبت کم برای کارگران از نوع ویژه با عرضه نسبتاً زیاد همان گروه از کارگران است. بنابراین تراکم جمعیت میتواند از شمار زیادی از افراد آموزشدیده جهت حرفه خاص یا گروهی از مشاغل ناشی شده و حتی میتواند ناشی از شمار زیاد محدودیتهای اعمال شده بر کل مشاغل پیش روی گروه نامشخصی از کارگران صورت گیرد.
اولین تعریف از لفظ تراکم جمعیت در مقاله «فاوست»[۳۱] و «اجورث»[۳۲] بهدست آمدهاست. در اوایل دهه ۱۹۷۰، برگمن[۳۳] نظریه تراکم جمعیت را در تحلیل تقسیمبندی شغلی بیان نمود. وی مطرح کرد که: زنان از جانب طرف تقاضا به مجموعه محدودی از شغلها محدود میشوند. این محدودیت ابتدا بر زنان که دستمزدهای کمتری میگیرند اثر میگذارد و در مرحله دوم بر گروه بیمحدودیت (مردان) که دستمزدهای بالاتری میگیرند تأثیرگذار است. بهعبارت دیگر، برگمن معتقد است که کارگران ارزش محصول نهایی خود را بهدست میآورند و زنان بهدلیل اینکه به گروه کوچکی از مشاغل هدایت میشوند و نسبت سرمایه به کاری که با این شغلها همراه است، نسبتاً پایین است (بهدلیل تراکم جمعیت زنان، نسبت سرمایه به کار بالا رفته است)، بهرهوری کمتری نسبت به مردان دارند. دو جزء کلیدی که تئوری برگمن را تشکیل میدهند: اول اینکه کارگران با در نظر گرفتن بهرهوری بالقوه یکسان میتوانند جایگزین یکدیگر شوند و دوم اینکه شرایط سمت تقاضا مسئول تراکم جمعیت است و مطلوبیت و میل کارفرما از ادغام نیروی کار دو جنس جلوگیری میکند. دانستن این نکته مهم است که برگمن از طریق دخیل دانستن مطلوبیت کارفرما، تئوریهای «بکر» و «فاوست و اجورث» را با یکدیگر درآمیخت.
در دیدگاه «برگمن» اگر مطلوبیت کارفرما جهت ندادن فرصت شغلی به زنان در مشاغل مردانه خیلی زیاد باشد، این کنار گذاشتن نیروی کار زنان بطور کامل وجود خواهد داشت و تفاوت دستمزد نیز آن را جبران نمینماید. در نقد تفکر برگمن مطرح میشود که مشخص نیست که چرا بسیاری از کارفرمایان دارای چنین تفکر و نگرشی علیه زنان هستند و نیز چرا انگیزه کارفرمایان باید بهقدری قوی باشد که با وجود تفاوت دستمزد بین زنان و مردان قابل جبران نباشد.
با این وجود، در مدل برگمن تقسیمبندی شغلی کاملاً به مطلوبیت کارفرما بستگی دارد. به علاوه، آشکار نیست که امکان جایگزینی کامل بین زنان و مردان در فرایند تولید، بهقدری عمومی باشد که بر الگوی کامل تقسیمبندی شغلی سایه بیافکند. در نتیجه میتوان گفت که توجه «برگمن» بیشتر بر تحلیل نتایج تقسیمبندی شغلی میباشد تا رویکردی جهت توضیح دلایل این امر استوارسازد[۳۴]،[۳۵].
۲-۳-۲-۱- مدل تراکم جمعیت و تقسیمبندی شغلی
مدل تراکم جمعیت بهآسانی از مفاهیم عرضه و تقاضا جهت کشف نتایج محدود کننده فرصتهای شغلی زنان به شماری از شغلهای خاص یا محدود بهره میبرد.
دلیل اصلی تقسیمبندی شغلی بر اساس جنس و نژاد این است که بهرهوری کارگر نتیجه یک عملکرد چند بعدی است، به این معنا که اگر کنشهای اجتماعی بر افراد در یک شغل مطلوب نباشد بهرهوری آنها کاهش خواهدیافت.
مفروضات اصلی مدل تراکم جمعیت در تقسیم بندی شغلی عبارتند از:
نیروی کار بهطور مساوی بین کارگران زن و مرد تقسیم شده است. بهطور مثال ۶ میلیون کارگر زن و ۶ میلیون کارگر مرد وجود دارد.
بازار کار بهطور کلی از سه شغل x ، y وz تشکیل شده است که هر یک منحنیهای تقاضای کاری مطابق با شکل ۲-۲ دارند.
زنان و مردان ویژگیهای نیروی کار یکنواختی دارند (به یک نسبت در هر یک از سه شغل بهرهوری دارند).
بازارهای محصول، رقابتی هستند بهگونهای که منحنیهای تقاضا نهتنها درآمد تولید نهایی را منعکس میکنند بلکه منعکس کننده ارزش تولید نهایی نیز میباشند.
۶-۵-۲٫ نوعشناسی میانجیهای بازاریابی فناوری
تیتز Tietze, 2010)) با بررسی ۷۰ میانجی بازاریابی فناوری در اروپا و آمریکا و با بهره گرفتن از «نه جزء سازنده مدل کسبوکار» ارائهشده توسط استروالدر (Osterwalder, 2004)، ۱۲ گروه مختلف در میان این نهادهای میانجی شناسایی کرد. این ۱۲ گروه عبارتند از: نهادهای اعطای حق امتیاز (لیسانس)[۲۳]، کارگزاران مالکیت معنوی[۲۴]، برگزارکنندگان مزایدههای مالکیت معنوی[۲۵]، نهادهای تبادل در بازارهای برخط مالکیت معنوی[۲۶]، تأمینکنندگان منابع مالی به پشتوانه مالکیت معنوی[۲۷]، مشاوران مالکیت معنوی[۲۸]، خدمات برونسپاری مالکیت معنوی[۲۹]، صندوقهای یکپارچهساز مالکیت معنوی[۳۰]، صندوق تأمین مالی دعاوی حقوقی[۳۱]، انتقال فناوری[۳۲]، بانکهای سرمایهگذاری روی مالکیت معنوی[۳۳]، نهادهای توسعه مالکیت معنوی[۳۴]. در ادامه توضیحات اجمالی در مورد این انواع، ارائه میشود.
۱-۶-۵-۲٫ نهادهای اعطای حق امتیاز
این نهادها، قدیمیترین انواع میانجیهای بازاریابی فناوری هستند. این نهادها کارگزارانی هستند که شایستگی محوری آنها ایجاد شبکه بوده و در فرایند اعطای حق امتیاز -که مستلزم دانش فنی قانونی و شبکه ارتباطی گسترده است- تخصص دارند. مشتریان این نهادها میتوانند عمومی بوده یا در یک حوزه خاص مانند صنعت نیمهرسانا باشند. معمولاً ارتباط نزدیکی بین نهاد و مشتریان وجود دارد و مدت این ارتباط وابسته به مدل درآمدی است. درآمد این نهادها یا از طریق دریافت حق امتیاز ثابت؛ بهصورت اقساط یا بهصورت درصدی از جریان درآمد حق امتیاز حاصل میشود. فعالیتهای این نهادها عبارتند از: شناسایی شرکای بالقوه برای مشتریان، بستهبندی و آمادهسازی بستههای مالکیت معنوی، نمایش مالکیت معنوی، برقراری ارتباط با طرف دیگر (معامله)، تماس با سایر نهادهای میانجی، بررسی دقیق و همهجانبه و مذاکره. مشتریان این نهاد، دارندگان مالکیت معنوی یا ارائهدهندگان حق امتیاز هستند. این نهادها، بنگاههای کوچکی هستند که فاقد زیرساختهای موجود در شرکتهای بزرگ بوده و این نقیصه را با کاهش هزینه های
عملیاتی خود جبران میکنند. )باقری محمود، گودرزی مریم، ۱۳۸۸(
۲-۶-۵-۲٫ کارگزاران مالکیت معنوی
این مدل ارتباط نزدیکی با مدل قبل داشته و نهادهای میانجی معمولاً از این دو مدل بهطور همزمان استفاده میکنند. تمایز اصلی کارگزاری و اعطای حق امتیاز، مالکیت دارایی است. نهادهای اعطای حق امتیاز، حق استفاده از دارایی را معامله میکنند، در حالی که کارگزاران خود دارایی را به فروش میرسانند. یکی دیگر از تفاوتهای این دو مدل، ارتباط بنگاههای مالکیت معنوی با مشتریان خود است. نهادهای اعطای حق امتیاز، درصدی از پرداخت جاری حق امتیاز به مشتری را دریافت میکنند و رابطه بلندمدت با مشتریان خود دارند، اما کارگزاران معمولاً ارتباط قراردادی خود با مشتری را بعد از معامله، قطع میکنند. کارگزاران نیز مانند نهادهای اعطای حق امتیاز، در طول فازهای بازاریابی، شبکهسازی و معامله، ایفای نقش میکنند.کانال معاملاتی اصلی کارگزاران، فروش خصوصی است و در برخی موارد از مزایدههای خصوصی برای بالا بردن قیمت مالکیت معنوی استفاده میکنند. (ناظمی و همکاران، ۱۳۸۹)
۳-۶-۵-۲٫ برگزارکنندگان مزایدههای مالکیت معنوی
این نهادها، از نظر گزاره ارزش و مشتریان هدف، مشابه کارگزاران هستند؛ اما از نظر کانال معاملاتی و شایستگیهای محوری با آنها تفاوت دارند. مشخصه مدل کسبوکار این نهادها، عرضه عمومی حق امتیاز پتنت یا داراییهای مشابه بهطور زنده یا برخط است. برگزارکنندگان مزایدههای مالکیت معنوی، بر خلاف پلتفرمهای تبادل برخط پتنت که فقط فهرستی از نیازها و موارد عرضهشده ارائه میکنند، واقعاً معاملهها را انجام میدهند. این نهادها با انجام معاملهها در تاریخهای از پیش تعیین شده، ابزاری برای شرکتهایی که درصدد بهرهبرداری سریع از مالکیت معنوی خود هستند؛ یا شرکتهایی که مشکلات مالی دارند و یا شرکتهای ورشکستهای که درصدد فروش داراییهای معنوی خود هستند، فراهم میکنند. بهعلاوه، مالکان پتنتها میتوانند با بهره گرفتن از زیرساخت ارائه شده توسط این نهادها، بودجه تبلیغات و شبکهسازی خود را کاهش دهند. این نهادها علیرغم ارائه راهکارهای سریع و اثربخش، معایب مهمی نیز دارند. از جمله اینکه ممکن است مالکان پتنتها به دلیل تعداد پایین شرکتکنندگان در مزایده، بهطور مصنوعی قیمت بازار داراییهای خود را کاهش دهند. (Seyfe, 2011)
۴-۶-۵-۲٫ نهادهای تبادل برخط مالکیت معنوی
مشخصه مدل کسبوکار این نهادها، ایجاد پلتفرمی برای تشویق عرضه و تقاضای پتنت است. این نهادها معمولاً «تبادلی» نامیده میشوند، در حالی که عملاً معاملهای از طریق وبگاه صورت نمیگیرد. مدل اصلی تبادل برخط مبتنی بر پیکربندی ارزشی است که فقط دربردارنده فعالیتهای بازاریابی و شبکهسازی میباشد. برخی بازارهای برخط، مدل کسبوکار خود را با خدمات کارگزاری، مشاوره و برونسپاری ترکیب میکنند. برخی مشخصه های مشترک بین این نهادها و برگزارکنندگان مزایدههای برخط عبارتند از کانال معامله و ساختار هزینه. تفاوت اصلی این دو مدل، میزان مداخله در معامله است. بازار تبادل برخط، فهرست فناوری را ارائه میکند و اطلاعاتی نظیر قیمت و شرایط معامله بعد از درخواست بیان میشود. در مزایده، قیمت بهطور آشکار بیان میشود. مدل درآمدی تبادل برخط، مبتنی بر حق عضویت ثابت و یا پرداختهای بعدی است. درآمد ثابت مبتنی بر پرداختی است که بنگاههای فناوریمحور برای قرار گرفتن فناوری خود در وبگاه انجام میدهند. دومین نوع درآمد، در صورتی محقق میشود که خریدار و فروشنده با موفقیت معامله را انجام دهند. (Osterwalder, 2004)
۵-۶-۵-۲٫ تأمین مالی به پشتوانه مالکیت معنوی
مشخصه مدل کسبوکار این نهادها، استفاده از مالکیت معنوی برای تأمین سرمایه است. این نهادها تخصص مالی و مالکیت معنوی را با هم ترکیب کرده و فرصت تأمین سرمایه بدون از دست دادن مالکیت معنوی یا سهام را برای دارندگان مالکیت معنوی فراهم میکنند. بنگاه تأمین مالی به پشتوانه مالکیت معنوی، بهعنوان یک کارگزار «عمومی» عمل کرده و مالک پتنت را به نهاد مالی متصل میکند. شایستگیهای محوری که امکان چنین تراکنشهایی را فراهم میکنند عبارتند از تخصص در مالکیت معنوی و تخصص مالی و شبکهسازی مناسب در هر دو زمینه. (Tietze, 2010)
۶-۶-۵-۲ مشاوران مالکیت معنوی
میانجیهایی که خدمات مشاوره مالکیت معنوی ارائه میدهند، بدون مبادله پتنت، بهطور مستقیم با یک بنگاه فناوریبنیان تعامل دارند. بنابراین، تعداد طرفین درگیر محدود به مشتری و نهاد میانجی میباشد. چنین مدلی معمولاً بهمنظور بهرهبرداری از دانش نهاد میانجی در حوزه مربوطه، بهصورت ترکیبی با سایر مدلها به کار میرود. مشخصه مشاوره مالکیت معنوی، فروش تخصص یک بنگاه متخصص در زمینه مالکیت معنوی به یک بنگاه فناوریبنیان است. مشتری معمولاً سبدی از پتنتها داشته و برای تحلیل، مدیریت و تجاریسازی مالکیت معنوی خود نیاز به پشتیبانی متخصصان دارد. (Dalzel, 2005)
۷-۶-۵-۲٫ بنگاههای برونسپاری مالکیت معنوی
این نهادها، مشابه بنگاههای مشاورهای، خدماتی به بنگاههای فناوریبنیان که درصدد مدیریت سبد پتنتها و تبدیل کردن آنها به پول هستند، ارائه میکنند. تفاوت اصلی این دو مدل، گزاره و پیکربندی ارزش است. مشاوران، فقط توصیههای خود را به فروش میرسانند، در حالی که بنگاههای برونسپاری، بهطور مستقیم خدماتی را ارائه میدهند که مشتریان قادر به انجام آنها نبوده یا تمایلی به انجام آنها ندارند. خدماتی که معمولاً برونسپاری میشوند عبارتند از ارزشگذاری پتنت و سبد، تهیه پیشنویس قرارداد، تهیه درخواست ثبت پتنت و کاوش سبد پتنتها[۳۵]. برخی بنگاهها راهکارهای مدیریتی نیز به مشتریان خود ارائه میدهند و صاحب مالکیت معنوی فقط به توسعه فناوری پرداخته و هیچ تلاشی برای استفاده تدافعی یا تهاجمی از پتنتهای خود نمیکند. این نهادها به دلیل نیاز به پژوهش و توسعه ابزارها (بهعنوان مثال نرمافزارها) برای مشتریان خود، هزینه بالاتری نسبت به نهادهای مشاوره مالکیت معنوی دارند. (Vanlente etal., 2003)
۸-۶-۵-۲٫ صندوقهای یکپارچهساز مالکیت معنوی
مشخصه مدل کسبوکار این نهادها، اکتساب پتنتها برای ایجاد سبد مالکیت معنوی خود است. یک سبد پتنت ممکن است فقط در یک حوزه فناورانه متمرکز شده یا گستره وسیعی از فناوریها را در برداشته باشد. این نهادها ممکن است مالکیت معنوی را بهطور مستقیم خریداری نکرده و آن را از طریق کارگزاران، مزایدهها یا فروش خصوصی به دست آورند. این صندوقها معمولاً سرمایه موردنیاز برای اکتساب مالکیت معنوی را از سایر سرمایهگذاران جذب میکنند. داشتن مجموعهای از ابزارهای ارزشگذاری و تخصص شبکهسازی، شایستگیهای ضروری برای استفاده مناسب از این سرمایهها است. (Klerkx & leeuwis, 2008)
۹-۶-۵-۲٫ صندوق تأمین مالی دعاوی حقوقی
این نهادها، بر خلاف یکپارچهسازها، تعهدی برای خرید پتنت ندارند. مشخصه این مدل کسبوکار، اتحاد سرمایهگذارانی است که از دعاوی حقوقی پرهزینه در قبال دریافت سهمی از نتایج حمایت میکنند. این صندوقها از یک طرف با شرکتهای فناوری محوری[۳۶] که درگیر پیگیریهای قضایی هستند، سروکار دارند. چنین شرکتهایی به هنگام مواجهه با مشکلات مالی ناشی از هزینه های قانونی یا بهعنوان منابعی برای تسهیم ریسک، به صندوقها مراجعه میکنند. این شرکتها ممکن است متجاوز یا دارنده حق مالکیت باشند. صندوقها از طرف دیگر با سرمایهگذاران «فرصتطلبی» مواجهند که علاقهای به هیچ مالکیت معنوی خاصی ندارند و فقط در صورت برنده شدن در دادگاه یا حل اختلاف بین طرفین، بازگشت مالی مناسبی به دست خواهند آورد. در صورت حل اختلاف، طرف متجاوز باید یک توافقنامه حق امتیاز را امضاء کند و سرمایهگذار سهم خود را از درآمد حق امتیاز دریافت خواهد کرد. این صندوقها برای تعیین احتمال موفقیت در یک دعوای حقوقی، متکی به تخصص قانونی و فنی خود هستند. (Munkongsujarit & Srivannaboon, 2011)
۱۰-۶-۵-۲٫ انتقال فناوری
نهادهای میانجی ارائهدهنده خدمات انتقال فناوری، کارگزاری پتنت، اعطای حق امتیاز و مجموعهای از خدمات پشتیبانی را با یکدیگر ترکیب میکنند تا بهطور کامل یک فناوری را از یک نهاد به نهاد دیگر جابهجا (منتقل) کنند. این مدل برای انتقال فناوریها از دانشگاهها و نهادهای پژوهشی به شرکتها نیز به کار میرود. این تراکنش نه تنها شامل حق پتنت است، بلکه در اغلب موارد دربردارنده دانش، دانش فنی فناورانه و داراییهای ملموس نیز میباشد. یکی دیگر از انواع انتقال فناوری بین دو شرکت اتفاق میافتد که در آن حتی کارکنان، آزمایشگاهها و تسهیلات تولید نیز جابهجا میشوند. (Mowery, 1992)
۱۱-۶-۵-۲٫ بانکهای سرمایهگذاری مالکیت معنوی
مدل کسبوکار این بانکها، مشاوره، اعطای حق امتیاز، کارگزاری و خدمات مالی را با هم ترکیب میکند. گزاره ارزش این مدل، تسهیل عملیات راهبردی و مالی شرکت در زمینه مالکیت معنوی است. این نهادها معمولاً از رویکرد فرصت کسبوکار برای ایجاد امکان بهرهبرداری از مالکیت معنوی برای مشتریان خود استفاده میکنند. پیکربندی ارزش بانکهای سرمایهگذاری مالکیت معنوی، دربردارنده تراکنشهای ترکیبی است که شامل اعطای حق امتیاز، فروش پتنت، ادغام و اکتساب، سرمایهگذاری مشترک، شرکتهای زایشی و تأمین مالی به پشتوانه مالکیت معنوی میباشد. مشتریان این بانکها، شرکتهای فناوری محوری هستند که درصدد استفاده راهبردی از مالکیت معنوی خود میباشند. این بانکها باید تخصص مالی و تخصص در زمینه مالکیت معنوی را با شبکه ارتباطی گسترده خود ترکیب کنند. این بانکها ممکن است خدمات تحلیلی نظیر ارزشگذاری مالکیت معنوی را برونسپاری کنند. (Asghari & Rakhshanikia, 2013)
۱۲-۶-۵-۲٫ بنگاههای توسعه مالکیت معنوی
این بنگاهها، فعالیتهایی را انجام میدهند که هدف آنها افزایش ارزش پتنت، تلاش جهت ایجاد همافزایی از طریق ترکیب پتنتهای مکمل که قبلاً مستقل بودهاند یا انجام پژوهش و توسعه داخلی برای توسعه بیشتر فناوری است. پس از رسیدن فناوری به مرحله بلوغ، بنگاههای توسعه مالکیت معنوی به مذاکره برای اعطای حق امتیاز فناوری به بنگاههای فناوریبنیان میپردازند تا بتوانند فناوری را به بازار عرضه کنند. این بنگاهها بدون داشتن مشتری مشخص، به توسعه مالکیت معنوی میپردازند. این بنگاهها برای شناسایی و خرید پتنتهای دارای پتانسیل بازار قوی از منابع مختلف -شامل دانشگاهها، نهادهای پژوهشی، مخترعان و شرکتهای فناوری محوری - از تخصص فنی و تخصص خود در زمینه مالکیت معنوی استفاده میکنند.
جدول ۲-۲: نوعشناسی میانجیهای بازاریابی فناوری بر مبنای مدل هرمن و ملون (Tietze, 2010)
میزان تغییر و تبدیل
صفر
کم
زیاد
توجه و تمرکز انسانی
فعالیت انسانی
استفاده از دارایی
مالکیت دارایی
ماهیت خدمات
توزیعکنندگان IP
(صندوق یکپارچهساز پتنت، بانک سرمایهگذاری IP،
بنگاه انتقال فناوری)
خالق IP
(توسعهدهندگان IP)
صاحبان IP
(تأمین مالی به پشتوانه IP، صندوق تأمین مالی دعاوی)
پیمانکاران IP
(مشاوره IP، برونسپاری خدمات IP)
جذبکننده IP
(تبادل/ بازار برخط)
واسطههای IP
(نهادهای اعطای حق امتیاز، واسط پتنت، برگزارکنندگان مزایده IP)