فروش به ارزش بازار
۵
۶۸/۲
۱۰-۷-۲- رویکردهای صادراتی شرکت ایران خودرو
۸-۲- استراتژی مورد استفاده در ایران خودرو
شرکت ایران خودرو به منظور طراحی نظامی موثر جهت پیاده سازی استراتژی های خود طی سال های ۸۵-۸۶سوابق پیاده سازی استراتژی،دلایل عدم موفقیت شرکت در برقراری ارتباط موثر بین فعالیت های اجرایی و استراتژی های تدوین شده و سیر تکامل نظام پیاده سازی استراتژی در شرکت را مورد تحلیل و بررسی قرار داده و بر مبنای نظام BSCو با توجه به شرایط حاکم بر شرکت نظام جدیدی را به این منظور در انتهای سال ۸۶ طراحی نمود.و به این ترتیب واحد های شرکت ایران خودرو به دو دسته عملیاتی و پشتیبانی تقسیم گردید.برنامه زمانبندی برای اجرای نظام نوین جاری سازی استراتژی ها در ۴سال تنظیم گردید که علاوه بر چشم گیر بودن نتایج آن در دست یابی به اهداف،در پاره ای از موارد از جمله در صادرات محصولات خود چندان موفق عمل نکرده است .
شرکت ایران خودرو با رسالت وجودی ایجاد سازمانی مبتنی بر فطرت انسانی،با موقعیت رهبری
صنعت در کشور ،باکیفیت کلاس جهانی ، درراستای تحقق سود آوری بلند مدت در فعالیتهای
صنعتی،تجاری ،خدماتی ورهبری بازارکشوردر بخش وسایل حمل و نقل از طریق رقابت و کسب رضایت مشتری تلاش دارد با تدوین وپیاده سازی استراتژی اثر بخش به چشم انداز تدوین شده خود۱-انتخاب اول مشتری۲-همکار برگزیده خودرو سازان جهانی۳-خودرو ساز جهانی دست پیدا کند.
۱-۸-۲معرفی رویکرد نوین پیاده سازی استراتژی در شرکت ایران خودرو:
رویکرد نوین برنامه ریزی تلفیقی در شرکت ایران خودرو بر اساس مفهوم سیستم مدیریت استراتژیک دو حلقهای و چارچوب تعریف شده در مدل BSCشکل گرفته است.
در سیستم مدیریت استراتژیک دو حلقه ای که شمای کلی آن را در نمودار ملاحظه می نمایید در حلقه اول بر اساس نقشه استراتژی و استراتژی های تدوین شده ،کارت امتیازی متوازن تهیه و جهت اجرا به واحدهای مربوط ابلاغ میگردددر این حلقه میزان تحقق اجرای استراتژی هابا توجه به خروجی ها و نتایج به دست آمده مورد بررسی قرار میگیردو با توجه به نتایج به دست آمده از اجرای استراتژی ها و با عنایت به تغییرات محیطی صورت گرفته و استراتژیهای جدید ارائه شده ،مفروضات استراتژیک نیز مورد ارزیابی و کنترل قرار میگیرندکه به این ترتیب حلقه دوم از سیستم مدیریت استراتژیک دو حلقه ای شکل می گیرد.
۲-۸-۲دسته بندی واحدهای شرکت ایران خودرو به واحدهای کسب وکار وواحدهای ارائه دهنده خدمات مشترک
در راستای پیاده سازی سیستم مدیریت استراتژیک دو حلقه ای می بایست نقش میان واحدی و ارتباطات بین واحدها مشخص و شفاف گردد.بدین منظور شرکت ایران خودرو اقدام به دسته بندی واحدهای خود به دو دسته واحدهای کسب وکارBU و واحدهای خدمات مشترکSSU
نمود .
واحد های کسب و کار همان واحدهای عملیاتی مانند معاونت تولید تندر،معاونت سواری سازی
معاونت برش وپرس،معاونت نیرو محرکه،معاونت بازاریابی وفروش ومعاونت صادرات.
واحدهای خدمات مشترک همان واحدهای عملیاتی مانند معاونت سیستم ها،معاونت منابع انسانی،معاونت برنامه ریزی جامع تولید اشاره کرد.
نحوه تعامل واحد های خدمات مشترک با واحد های کسب و کار نیز بر مبنای روش استفاده از توافق نامه خدمات مشترک SLAتعریف میگرددSLA مدرکی است که نحوه ارتباط و تعاملات بین مشتری (درخواست کننده خدمت)وارائه دهنده خدمت را تعریف نموده ودرک مشترکی از نوع خدمات ،مسئولیت ها،تعهدات طرفین،کانالهای ارتباطی،اقلام خدماتی ،زمان،مکان،هزینه هاو نحوه تعاملات تجاری و تسویه حساب را ارائه می نمایید.
۳-۸-۲-فرایند کلی جاری سازی و پایش استراتژی ها در واحد کسب وکار ایران خودرو:
مرحله اول :ابلاغیه های استراتژیک
سرفصل های استراتژی های محوری شرکت ایران خودرو:
استراتژی بازار
استراتژی محصول
استراتژی تولید
استراتژی تامین ولجستیک
استراتژی تکنولوژی
مرحله دوم :تحلیل مدل کسب وکار
برای این منظور بر حسب مقیاس های اندازه گیری متغیر ها، شاخص های مناسبی اختیار می شود. (سرمد و همکاران،۱۳۸۱،۱۷۰) ۱.
مقیاس اندازه گیری داده ها مقیاس نسبی است. مقیاس نسبی بالاترین و دقیق ترین سطح اندازه گیری را ارائه می دهد. این مقیاس علاوه بر دارا بودن کلیه خصوصیات مقیاس های دیگر، از صفر مطلق نیز برخوردار است (مهر علی زاده و چینی پرداز،۱۳۸۴،۳۹) ۲.
۴-۳مدل مفهومی تحقیق
منبع ( چانگ کی ،۲۰۰۸، ۱۵۸)[۱۰۶]
۵-۳ جامعه و نمونه مطالعاتی
جامعه مطالعاتی تحقیق شامل کلیه شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای دورۀ زمانی سال ۱۳۸۴ الی ۱۳۸۸ ، با در نظر گرفتن ویژگی های زیر می باشد:
پایان سال مالی شرکت ۲۹ اسفند ماه باشد.
اطلاعات شرکت در دسترس باشد .
جزء شرکت های واسطه گری مالی و سرمایه گذاری(هلدینگ) نباشد.
امتیاز سالانه رتبه نقد شوندگی شرکت دسترس باشد .
حداقل دارای ۱۵۰ روز معاملاتی باشد .
شرکتها تغییر سال مالی نداشته باشند.
استفاده از جدول مورگان برای تعیین حجم نمونه
کرجسی [۱۰۷] مورگان [۱۰۸] و کوهن [۱۰۹] با ارائه یک جدول مدل تصمیم گیری عمومی ولی کاربردی برای تعیین حجم نمونه ، ارائه داده اند . استفاده از این جدول با توجه به سهولت استفاده ، کاربرد فراوانی نزد پژوهشگران یافته است که معایب خاص خود را نیز دارد . این جدول که بر اساس اندازه جامعه و حداکثر خطای پذیرفته شده در پژوهش های رفتاری تهیه شده است به شرح صفحه بعد است .(جواهری زاده ، ۱۳۸۶ )[۱۱۰].
این جدول زمانی کارائی بیشتری پیدا میکند که محقق از واریانس جامعه اطلاع ندارد و نمی تواند از فرمولهای آماری برای محاسبه حجم نمونه استفاده کند .
حجم نمونه | جامعه آماری | حجم نمونه | جامعه آماری | حجم نمونه | جامعه آماری |
۲۹۱ | ۱۲۰۰ | ۱۴۰ | ۲۲۰ | ۱۰ | ۱۰ |
۲۹۷ | ۱۳۰۰ | ۱۴۴ | ۲۳۰ | ۱۴ | ۱۵ |
۳۰۲ | ۱۴۰۰ | ۱۴۸ | ۲۴۰ | ۱۹ | ۲۰ |
هدف عمده این تحقیق، ارائه مدلی با در نظر گرفتن منطق فازی، به منظور معرفی عواملی است که از طریق آن میتوان میزان آمادگی یک سازمان را برای پیادهسازی معماری سرویس گرا ارزیابی نمود. برای طراحی این مدل ارزیابی، از منطق فازی ممدانی استفاده شده است؛همچنین کسب اطمینان از قابلیتهای سازمانی برای رسیدن به نتایج دلخواه میباشد تا بتوان نسبت به انجام پروژه یا عدم انجام آن، تصمیمگیری کرد. بر این اساس در پروژه حاضر، پس از مرور و بررسی مبانی نظری مرتبط، مؤلفهها و شاخصهای تعیین میزان آمادگی سازمان اعم از کیفی و کمی برای پیادهسازی معماری سرویسگرا، استخراج و سپس مورد ارزیابی و تحلیل قرار خواهد گرفت، در ادامه مباحث پایه منطق فازی مطرح میشود و سپس منطق فازی ممدانی تشریح میشود.
برای پی بردن به عوامل مهم و ضروری موفقیت با یک رویکرد معماری، این تحقیق در بخش اول، تلاش میکند به سؤال زیر پاسخ دهد: چه عواملی برای ارزیابی آمادگی سازمان و موفقیت سرویسگرایی در سازمان ضروری است. موفقیت منظور تحقق اهداف سازمانی میباشد و همچنین مراحل مهم و مؤلفههای مهم که در پذیرش رویکرد معماری سرویس گرا از دیدگاه کسب و کار باید به درستی مدیریت شود. هدف این پروژه این نیست که توصیفات جزئی در مورد خود سرویسگرایی و نحوه عملکرد سرویسگرایی در سازمان ارائه دهد.همچنان که در شکل دیده میشود، روال مدلسازی از چند مرحله اصلی تشکیل شده است.
محاسبه میزان آمادگی یک سازمان نمونه
نظر سنجی خبرگان برای تعیین میزان اهمیت و محاسبه وزن شاخصها
تعیین شاخصهای موثر در ارزیابی آمادگی سازمان
فازیسازی ورودی ها و خروجی در منطق فازی
فازیزدایی و محاسبه میزان آمادگی
تبیین قواعد فازی و استنتاج فازی
تست مدل ارزیابی
شکل(۵)-مراحل انجام پایان نامه
۳-۲-آشنایی با عوامل بحرانی معماری سرویسگرا
۳-۲-۱- مفهوم معماری سرویسگرا
معماری سرویسگرا آخرین انقلابی است که در زمینه معماری فناوری اطلاعات اتفاق افتاده است. [۳۴]معماری سرویسگرا راهی برای توسعه سیستمهای اطلاعاتی سازمان یا کسب و کار است و دارای فواید زیادی است اما سازمان را با چالشهای زیادی مواجه میکند.بنا به تعریفی دیگر معماری سرویسگرا ، دربرگیرنده تکنولوژی محاسبات سرویسگرایی است. در واقع تکنولوژی محاسبات سرویسگرا، زیربنای شکلگیری و ایجاد معماری سرویسگرایی است. محاسبات سرویسگرا شامل مفاهیم، پروتکلها، تکنولوژیهای متعددی است که به مدلسازی و مهندسی سرویس، ترکیب سرویسها، طراحی توسعه تکنیکها و متدولوژیهای طراحی سرویس، مطابق فرایندهای کسب و کار میپردازد. سرویسها مکانیزمی برای یکپارچگی کار فراهم میکنند. اساس اجرای این یکپارچگی همین معماری سرویسگرا است که زیرساختی منعطف و مطمئن برای استفاده سرویسها ایجاد میکند. سرویسها عناصر محاسباتی غیر وابسته به پلتفرم مستقلی هستند که قابل توصیف بوده و میتوانند منتشر میشوند، جستجو گردند و عملیات متعددی را در پاسخ به درخواستهای ساده تا اجرای فرایندهای کسب و کار پیشرفته انجام دهند. [۳۵]هم چنین معماری سرویس گرا روشی برای ساخت نرمافزار است. وب سرویس یک تکنولوژی هست که موجب میشود قطعات جداگانه نرمافزار صرف نظر از پلت فرم[۶۲] و زبان برنامهنویسی استفاده شده، با تکنولوژیهایی مثل XML,SOAP,UDDI با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند. وب سرویس معادل سرویسگرایی نیست بلکه نوعی پیادهسازی از سرویسگرایی میباشد. [۳۶]
در یک سازمان برای تراز کردن خروجیهای فناوری اطلاعات با طرحها و اولویتهای کسب و کار، باید کل سازمان از دیدگاه سرویسگرایی در نظر گرفته شود. برای به دست آوردن ارزش واقعی کسب و کار، سرویسگرایی نباید فقط از دیدگاه توسعه نرمافزاری دیده شود و تغییرات معماری برنامههای کاربردی، باید با تغییرات تفکر مدیریت، پشتیبانی و حمایت شود. [۳۶]موفقیت پیادهسازی پارادایم های مختلف در سازمان، همواره یک نگرانی بوده است. مخصوصاً که پارادایم های یکپارچهسازی جدید مانند سرویسگرایی، دارای پتانسیل و امکانات زیادی هستند. [۳۷]
ادبیات نشان میدهد که دلیل اصلی این که چرا سازمانها قادر به کسب مزایای حاصل از پذیرش معماری سرویس گرا نیستند، فقدان یک چارچوب است و اینکه دیدگاههای چندگانه انسانی، عوامل سازمانی، مدیریت و فرایند را در نظر میگیرند[۳۸] طبق تعریف Conway، آمادگی سرویسگرا یعنی وقتی که سازمان کاملاً بداند سرویسگرا چه چیزی هست، مشکلات، هزینهها مزایا و محدودیتهای سرویسگرا را بداند. [۳۹]
۳-۲-۲-عوامل بحرانی موفقیت سرویسگرایی
در ادبیات ذکر شده برای آمادگی سرویسگرایی در سازمان، به عوامل بحرانی موفقیت، بلوغ سرویسگرا و موارد حاکمیتی اشاره شده است.عوامل بحرانی موفقیت مجموعه کوچکی از اهداف یا پیشنیاز هستند که چنانچه به درستی تشخیص داده شوند، به طور چشمگیری شانس موفقیت پروژه را افزایش میدهند. این عوامل به ما کمک میکنند که روی چه قسمتهایی باید تمرکز کنیم. سیستمهای سرویسگرا، زیرمجموعهای از سیستمهای اطلاعاتی هستند و عوامل بحرانی موفقیت به طور گستردهای در پروژههای مشابه مورد استفاده قرار گرفتهاند و برای تعیین عوامل موفقیتهای پروژههای بزرگتر IT قابل استفادهاند. [۳۹] پذیرش معماری سرویس گرا به عنوان یک پار ادایم توسعه سازمانی نیاز به تغییرات چشمگیری در سازمان دارد که گاهی اعمال این تغییرات مشکل است. [۳۹]
برای حصول اطمینان رسیدن به اهداف سازمانی، در حوزههای تعریف شده هر یک از این عوامل بحرانی، داشتن کارائی خوب و بالا برای موفقیتآمیز بودن پیادهسازی سرویسگرا لازم است. بدین جهت عوامل بحرانی موفقیت هم چون متغیرهای نهفتهای هستند که با تجزیه و تحلیل متغیرهای خاص سازمانی به دست میآیند. [۲۲] البته هنوز نتایج تجربی کافی در مورد عوامل بحرانی موفقیت سرویسگرا در دسترس نیست. [۳۹] تا به حال در مطالعات پیشین، چارچوب ارزیابی آمادگی جامع و مناسب برای سنجش سرویسگرایی سازمان، تدوین نشده است و از جمله مشکلات تحقیقاتی مهم است که نیاز به بررسیهای عمیق دارد. [۲۲]
۳-۲-۳-چارچوب حاکمیت سرویسگرایی در سازمان
حاکمیت معماری سرویسگرا بنا به یکی از تعریفات ذکر شده در ادبیات، به معنای کسب اطمینان نسبت به تعریف مفاهیم و اصول و قواعد سرویسگرایی و مدیریت معماری توزیعشده و ایجاد سرویسها مطابق با اهداف کسب و کاری میباشد. [۴۲] حاکمیت IT، به معنای تعیین حقوق تصمیمگیری و چارچوب پاسخگویی برای تشویق رفتار مطلوب در استفاده فناوری اطلاعات است؛ یعنی مدیران باید از تصمیمات و فرایندها و خط مشیها برای ترغیب و تشویق رفتارهایی که موجب موفقیت میشوند، استفاده کنند [۴۳]
چارچوب حاکمیت سرویسگرایی در سازمان، گسترشی از چارچوبهای حاکمیت IT میباشند. ساختارهای حاکمیت، فرایندهای حاکمیت و مکانیزمهای رفتار را تعریف میکنند. (هنوز مفاهیمی از این قبیل به بلوغ کافی در ادبیات سرویسگرایی نرسیدهاند). محققان به این نتیجه رسیدند که نتایج موثر عملکرد[۶۳] پروژههای فناوری اطلاعات، با رسیدن به درک مشترکی از کسب و کار و IT، مشارکت فعال انجمنهای IT، تعادل در تصمیمگیری مابین نمایندگان کسب و کار و استراتژیها و سیاستهای کامل و مستند شده در ارتباط است. در حوزه سرویسگرا، برای کامل کردن چرخه حیات سرویسگرا، به سطح بالایی از حاکمیت IT و تصمیمگیری نیاز داریم. به عقیده Mark چارچوبهای تصمیمگیری حاکمیتی فناوری اطلاعات، باید شامل سیاستهای اجرایی در فرایندهای چرخه حیات سرویسگرایی باشد. چارچوبهای تصمیمگیری حاکمیتی. [۳۹]
سرویسگرا شامل سیاستهای اجرایی فرایندهای چرخه حیات، سیاستها و اصول سرویسگرا، فرایندهای حاکمیت، نقشهای حاکمیتی، مدلهای بودجه بندی و دلایل نیاز به حاکمیت میباشد. اجرای حاکمیت سرویسگرا مبتنی بر مدل بلوغ سرویسگرا میباشد. [۳۹] طبق تعریف open group حاکمیت سرویسگرا توسعه حاکمیت IT و حاکمیت معماری سازمانی برای کسب مزایای کامل از پیادهسازی سرویسگرا میباشد. امروزه حاکمیت معماری سرویسگرا مفهوم وسیعتری دارد و شامل معماری سرویسگرا و حاکمیت سرویسها میباشد [۴۴]
طبق تعریف [۴۵]، حاکمیت معماری سرویسگرا توسعه IT است که به طور خاص بر چرخه حیات سرویسها، برنامههای ترکیبی و متاداده در معماری مبتنی بر سرویس یک سازمان تمرکز دارد. [۴۵]پیادهسازی معماری سرویسگرا، منجر به پیادهسازی یک مدل حاکمیتی مبتنی بر معماری سرویسگرا میشود. در حقیقت بدون یک مدل حاکمیت سرویسگرای قابل اطمینان و به صرف پیادهسازی معماری سرویسگرا ، مزایای مورد انتظار این معماری حاصل نخواهد شد. [۴۵]
بدون حاکمیت موثر، یک پروژه سرویسگرا، صرف نظر از بزرگ یا کوچکی شکست خواهد خورد. اضافه کردن قابلیتهای حاکمیت به معماری سرویسگرا، نیازمند آمادگی سازمان برای پذیرش این معماری و حرکت به سمت سرویسگرایی میباشد. سازمان سرویسگرا به فرهنگسازی، مدیریت کسب و کار، تعیین ساختارها و فرایندهای تصمیمگیری و مدیریت سرویسها میپردازد. حاکمیت معماری سرویسگرا در بعد وسیعتر و با تمرکز بر چرخه حیات سرویس، به سیاستگذاری و تعیین رفتارهای مطلوب سازمان جهت حرکت به سرویسگرایی میپردازد. سازمان در این مسیر نیازمند چارچوبی است تا در رویکردی سازگار امتداد فرایندها، سیاستها، ساختار تشکیلاتی و زیرساخت تکنولوژی را تعریف و پیروی کند. [۴۵]
طبق یکی از تعاریف در ادبیات، مدل حاکمیت سرویسگرا ، تمامی فرایندهای حاکمیتی نقشهای سازمانی، مسئولیتها، استانداردها و سیاستهایی که همگی باید در مدل مفهومی سرویسگرا با هم در ارتباط باشند را، تعریف میکند. [۴۵][۴۶]به عقیده Bieberstein یک پروژه موفقیت آمیز سرویسگرا فقط با پشتیبانی مدیران ارشد، شناسایی بودجه و توانمند سازی حاکمیت سرویسگرا اتفاق میافتد. [۴۶]ذینفعان اصلی حاکمیت معمولاً در بالاترین سطح سازمان، مدیران اجرایی و کمیتههای راهبردی هستند. بسیاری از سازمانهای موفق در زمینه حاکمیت، پرسنل و مشتریان، تأمین کنندگان و شرکاء را نیز جزء عناصر اصلی حاکمیت به حساب میآورند. [۳۲]
در مجموع حاکمیت به صورت زیر قابل تعریف است: تشخیص زنجیرهای از مسئولیتها، اختیارات و ارتباطات با افراد تصمیم گیر و توانمند و تشخیص مکانیزمهای اندازهگیری، سیاستها و روالها به منظور توانمند ساختن افراد در انجام مسئولیتها و وظایف محوله. [۴۵] با توجه به توسعه و تغییرات مداوم در محیط کسب و کار و پیچیدگی نظامها و مجموعه قوانین حاکم بر تجارت، وجود مدلی برای حاکمیت سازمانها ضروری است. مدل حاکمیت سازمان مجموعهای از فرایندها، سنتها، قوانین و ضوابطی است که بر شیوه راهبری، مدیریت و کنترل سازمان تأثیر میگذارد. [۴۵]
استراتژی معماری سرویسگرا و استراتژی IT باید به طور گستردهای با استراتژی سازمان همتراز شود. استراتژی معماری سرویسگرا در حقیقت یک سند فنی است و در حالی که استراتژی IT باید تعیین کننده استراتژی سطوح بالای سازمان باشد. معماری سرویس گرا باید استراتژیهای فنی را مشخص کند. وجود حاکمیت سطح بالا در سازمان شامل ساختارهای حاکمیت، فرایند حاکمیت و مکانیزمی برای هدایت پروژه، از جمله عوامل بحرانی میباشد. [۳۹]
سرویسها بخشهایی از فرایندهای کسب و کار هستند. از آنجا که فعالیتهای پایینترین سطح یک فرایند تفکیک شده، سرویسها میباشند، ارتباط مدیریت فرایند کسب و کار با معماری SOA سرویسگرا مشخص و واضح است. یکی از مباحث مهم، چگونگی تعریف این سرویسها است که بخشی یا همه فرایندهای کسب و کار را ارائه میکنند، چه طور سیستم به قسمتهای کوچکتر تقسیم شود تا راحتتر پیادهسازی شود و چه طور طراحی شوند که در سناریوهای مختلف قابل استفاده باشند. دو رویکرد در این باره وجود دارد:در رویکرد بالا به پایین[۶۴]، یک مسئله، سیستم یا فرایند به قسمتهای کوچکتر شکسته میشود تا اینکه به سطح سرویسها پایه برسیم. در رویکرد پایین به بالا[۶۵] فرایندهای کسب و کار با ترکیب کردن سرویسها به قسمتهای بزرگتر ساخته میشوند. در عمل هیچ رویکردی به تنهایی مفید نیست. میتوان فرایندها را از بالا به پایین طراحی کرد تا در فهم نیازهای کسب و کار به ما کمک کند اما در طراحی فرایندهای کسب و کار پایین به بالا، پرداختن به جزئیات فنی محدودیتهایی وجود دارد و ممکن است منجر به ساخت فرایندهای غیر قابل انعطاف گردد. [۳۳]هنوز بحثهای زیادی در مورد رویکرد پایین به بالا یا بالا به پایین بودن معماری سرویس گرا وجود دارد که سرویسگرا یک رویکرد پایین به بالا است و با یک یا دو سیستم شروع میشود و بعد در کل سازمان انتشار مییابد یا اینکه رویکردی بالا به پایین با دیدگاه حاکمیتی است و بعداً تبدیل به الگوی غالب سازمانی میشود. برای این که سازمان به مزایای سرویسگرا دست یابد، رویکرد سرویسگرا باید در سرتاسر زمان به کار گرفته شود. [۳۹] Bloomberg در این زمینه گفته است: «رویکرد معماری سرویسگرا ، ترکیبی از دو روش بالا به پایین (از طریق شکستن فرایندها) و پایین به بالا (نمایش توابع موجود به عنوان سرویس و ترکیب آنها به فرایند) میباشد با داشتن رویکرد بالا به پایین، احتمالاً سرویسهایی پیشنهاد خواهد شد که از جهت فنی و تکنیکی برای پیادهسازی بسیار سخت و پیچیده هستند. داشتن صرفاً یک دیدگاه پایین به بالا میتواند منجر به سرویسهایی شود که یا به انها نیاز نداریم و یا سرویسها، نیازمندیهای کسب و کار را پوشش ندهند. پس در واقع معماری سرویس گرا ترکیبی از هردوی آنها میباشد». [۴۷]
۳-۲-۴-بررسی مطالعات قبلی انجام شده در تعیین شاخصهای آمادگی سازمان برای پذیرش رویکرد سرویسگرا
۱-در سرویسگرایی علاوه بر تکنولوژی، نیاز به تغییر فرهنگ سازمانی احساس میشود. در خیلی از موارد، فناوری اطلاعات بدون تمرکز بر کسب و کار و نیازمندیهای آن، بیشتر روی جنبههای سطح پایین تکنولوژی تمرکز دارد. از طرفی کسب و کار نیز تمایل زیاد به تغییرات سریع دارد؛ بنابراین پیادهسازی سرویسگرایی در یک زمان از دو بعد تکنولوژی و فرهنگ اهمیت دارد، اگرچه معمولاً سرویسگرایی به عنوان یک معماری فنی مطرح میشود و به شناخت مؤلفههای تکنولوژی اهمیت داده میشود، اما آنچه مستقیماً در موفقیت یک سازمان اثر میگذارد، افراد و فرهنگ آن سازمان است. [۱۹]
سرویسگرایی بیشتر یک فرهنگ است. فرهنگ سرویسگرایی بدین معنا است که هدف اصلی، ارائه خدمات به دیگران است و کمک به دیگران در راستای اهداف. در این تفکر هر فرد یا بخش سازمان به عنوان یک موجودیتی است که نیازمند سرویس دهی به بهترین روش ممکن است. برای مثال وقتی که یک سرویس به مشتری کمک میکند تا آخرین اطلاعات را در مورد یک کالا دریافت کند، در واقع سازمان در ارائه سرویس به مشتری به صوزت سرویسگرا عمل نموده است، یا وقتی که یک نرمافزار شخصی سازی شده[۶۶] منطبق با نیازهای مشتری با صرف بودجه مشخص و به موقع تهیه میشود، یک عمل مبتنی بر سرویس انجامشده است.
برای سرویسگرا شدن سازمان، نیازمند یک مدل تعریف شده از نقشها و مسئولیتها هستیم و اینکه مدیران در ردههای مختلف سازمان مسئولیت خود را، ارائه خدمت در چارچوب وظائف تعیین شده، تلقی کنند. [۱۹] یک سازمان سرویسگرا همچنین نیازمند سرویسدهی به پرسنل داخلی سازمان، شرکای تجاری، سرمایه گذاران و … است. وقتی که یک شریک تجاری اطلاعاتی در مورد وضعیت فرایند مربوط به سفارش کالا لازم دارد و این اطلاعات در اختیار وی قرار میگرد، نوعی عمل سرویسگرایی انجامشده است. [۱۹]
در سازمان سرویسگرا دو هرم در مورد سرویس دهی وجود دارد. اولین هرم سازمان شامل ۳ مؤلفه کلیدی فنی سازمان است که سیستمهای مدیریت فرایند کسب و کار و زیرساخت فناوری اطلاعات سرویسگرا تسهیلکنندگانی هستند که به سازمان در رسیدن به اهداف تعیین شده کمک میکنند. هرم دوم مربوط به مجریان و ارائه دهندگان سرویس است که باید برای مشارکت بهتر در رساندن سازمان به اهداف تعریف شده خود ترغیب شوند. شکل(۶) دو هرم مؤلفههای فنی و رهبری خدمتگزار در سازمان سرویسگرا را نشان میدهد. [۱۹]
شکل (۶)- هرم مؤلفههای فنی و رهبری خدمتگزار در سازمان سرویسگرا -[۱۹]
در این هرم معکوس هر یک از مجریان و مدیران به عنوان یک خدمتگزار برای ارائه سرویس به گروه ذینفعان تلقی میشوند. این گروه شامل مشتریان، شرکای تجاری پرسنل سازمان، سرمایهگذاران و کمیتههاست. سازمان سرویسگرا با بهره گرفتن از مؤلفههای سهگانه و رهبری و مدیریت خدمتگزار میتواند در برابر گروههای مختلف ذینفعان موفق عمل کند. [۱۹] مشتریان در یک سازمان سرویسگرا اهمیت بیشتری نسبت به سایر ذینفعان دارند. اگرچه پرسنل سازمان، شرکای تجاری، تأمین کنندگان، سرمایه گذاران هم موجودیتهایی هستند که نیاز به سرویس دهی دارند. در تفکر سرویسگرایی درک افراد از یکدیگر به عنوان خدمت گذار است. شکل (۷) سرویس دهی به گروههای ذینفعان در سازمان سرویسگرا را نشان میدهد[۱۹].
شکل (۷) ارائه خدمات به گروههای مختلف ذینفعان در سازمان سرویسگرا [۱۹]
برای سرویسگرایی سازمان سه لایه اساسی مورد نیاز است. مدیریت کارایی سازمان، مدیریت فرایند کسب و کار و معماری فناوری اطلاعات سرویسگرا از طریق تکنولوژیهایی نظیر گذرگاه سرویس [۱۹]شکل (۸) سه لایه بنیادی سازمان سرویسگرا را نشان میدهد.
شکل (۸)- لایههای بنیادی سازمان سرویسگرا -[۱۹]
در بالاترین سطح سازمان مدیریت کارایی سرویس[۶۷] قرار دارد. این لایه مسئول مدیریت عملکرد سازمان، قراردادهای سرویس و تعاملات مابین شرکای تجاری و سازمان است. در این لایه واحدهای مختلفی درگیرند و بخشهای مختلف سازمان مشارکت دارند. مدیریت فرایند کسب و کار لایه میانی معماری سازمان سرویسگرا است که کسب و کار و فناوری اطلاعات را در کنار هم قرار میدهد. فرایند کسب و کار تنها یک فلوچارت فرایندی نیست. بلکه فلوچارت گردش فرایند، راهنمایی برای انجام کار است ولی در یکپارچهسازی سیاستهای کسب و کاری سازمان برای تعامل با سرویسهای موجود، کم کردن تعداد فرایندهای دستی و مدیریت سازمان ضعیف است. [۱۹]
سیستم مدیریت فرایند کسب و کار تعاملات بین اشخاص، سیستمها و شرکای تجاری را مدل سازی و اجرا میکند. لایه زیرساخت یک لایه معماری (مبتنی بر سرویس است) که پشتیبانی کننده از فرایندهای کسب و کاری است و با بهره گرفتن از گذرگاه سرویس (اساسیترین مؤلفه معماری سرویسگرا) اتصال بین سرویسهای کسب و کاری را برقرار کرده و کیفیت سرویس را در تبادلات سرویسها فراهم میکند. با این سه لایه ارتباط مابین برنامهها، شرکای تجاری و سازمانها فراهم شده و با فراخوانیهای سرویس به هم متصل میشوند [۱۹].در سرویسگرایی هدف توسعه سریع و کاهش تعداد لایه از کسب و کار تا زیرساخت IT است. مرکز این مدل BPM است که برترین متدولوژی توسعه سازمان سرویسگرا است [۱۹].
-۲ در یک مطالعه اکتشافی دیگر عوامل بحرانی موفقیت (CSF) در پیادهسازی معماری سرویس گرا مورد مطالعه قرار گرفته است. در این تحقیق CSF برای پیادهسازی معماری سرویس گرا در شش بعد کلی و ۲۰ شاخص تقسیم شدند:
۱- آگاهی[۶۸]،۲- استراتژی، ۳- مدیریت سازمانی ۴-زیرساختهای فن آوری، ۵- مدیریت پروژه و ۶-حاکمیت؛ و در کل ۲۰ شاخص استخراج شده است: ۱-درک عمیق و درست معماری سرویس گرا، ۲-اشتراکگذاری تجربیات موفقیت آمیز سرویسگرایی و بالا بردن درک سرویسگرا یی۳- وجود حمایت قوی برای منابع انسانی سازمانی، ۴- تعیین هدف واضح، ۵- تکامل طرحهای برنامه ریزی تدریجی با در نظر گرفتن ظرفیتهای فعلی سازمان، ۶- وجود یک مدل سازمانی برای مدیریت سرویسگرایی، ۷- پرورش یک فرهنگ مشارکت میان کسب و کار و IT 8- توسعه برنامههای آموزشی[۶۹]، ۹-وجود تعاریف استاندارد از تکنولوژی معماری سرویسگرا ۱۰- تعریف حوزه[۷۰] تکنولوژی ۱۱- استاندارد سازی فرایند کسب و کار، ۱۲-وجود سیستم مدیریت معماری سازمانی، ۱۳-تعریف متدولوژیهای توسعه مبتنی بر سرویسگرایی ۱۴-تیم پروژه سازمانی سرویسگرا ۱۵- تقویت طراحی فرایندهای کسب و کار سرویسگرا، ۱۶-تقویت ارتباطات درون یک پروژه،۱۷- مدیریت سیاستهای سرویسگرایی ،۱۸- ایجاد فرایندهای مدیریتی توسعه سرویسها، ۱۹- ارزیابی عملکرد فرایندهای سرویس و ۲۰- وجود هدف مشخص مبتنی بر ارزش کسب و کار است. یکی از عوامل مهم در پیادهسازی موفقیت آمیز معماری سرویس گرا، وجود هدف مشخص مبتنی بر ارزش کسب و کار است که در مصاحبهها و ادبیات مورد تاکید زیادی قرار گرفته است. [۴۰]
از دیگر عاملهایی که برای پیادهسازی موفق لازم و ضروری به نظر میرسد، تناسب تحصیلات و دانش سازمانی با سطح سرویس است. این عامل که در واقع به نوعی تعریف کننده سطح منابع انسانی و کاربران است، نشان میدهد که هرچه سطح نرمافزار و کاربران آن به همدیگر، نزدیکتر باشد و یا به گونهای این هماهنگی ایجاد شود، در نهایت به پیادهسازی موفقیت آمیز سرویسگرایی کمک میکند، زیرا منابع انسانی سازمان به عنوان کاربران اصلی سیستم نقش تعیین کننده کنندهای در سرعت اجرا و پذیرش دارند. [۴۱]
-۳در مدلی دیگر، عوامل و شاخصهایی که منجر به مدیریت مفید و موثر سرویسگرا میشود، در سه دسته کسب و کار، فنی و رویهای[۷۱] تقسیم بندی شده است. نتایج تحقیقات نشان داده است که عوامل کسب و کار اهمیت بیشتری نسبت به عوامل فنی و رویهای دارد. در ادامه به معرفی آنان پرداخته می شود:
شاخصهای کسب و کار مرتبط با سرویسگرا:
۱- مزایای چابکی، کارایی[۷۲] و انعطافپذیری ۲- مزایای مالی ۳- مشارکت مشتری ۴- تفاوتهای رقابتی[۷۳] و بازاریابی[۷۴] ۵- تقاضای مشتری ۶- فرهنگ نوآوری، ۷- مدیریت تغییر سازمانی ۸- حمایت اجرایی ۹-رهبری اجرایی کسب و کار، ۱۰- رهبری اجرایی فناوریها[۷۵] ۱۱- برنامه ریزی استراتژیک ۱۲- معماری سازمانی، تمرکز بر بهبود فرایندها، ۱۳- سرویسگرایی ۱۴- استفاده مجدد داراییها[۷۶].
شاخصهای رویهای مرتبط با سرویسگرا:
عبارتند از: ۱- کنترل برنامه، (۲) مرکز شایستگی سرویسگرایی ، (۳) مسئولیتها و نقشها، (۴) آموزش و تعلیم و یاد دادن، ۵- تبادل دانش ۶-مدیریت تغییر ۷- مدیریت اطلاعات ۸- مراجع مشترک[۷۷]۹-نامگذاری قراردادها ۱۰- تهیه فناوری و تکنولوژی مدنظر ۱۱- به دست آوردن دانش فنی شرکت ۱۲- مدیریت ریسک ۱۳-مدیریت استانداردها ۱۴-معماری زیرساختها، ۱۵-محیط استقرار فرایندها و سرویسها ۱۶-تکنیکهای استقرار فرایندها و سرویسها ۱۷- مدیریت سرویسها ۱۸-پشتیبانی سرویسها ۱۹- بهبود مستمر فرایندها ۲۰-تکنیکهای هزینهای ۲۱- مدیریت استراتژی.
واژه سایبر از نظر لغوی به معنای مجازی و غیرملموس و مترادف لغت انگلیسی«Virtual» است. سایبر از لغت یونانی«Kybernetes» به معنی سکاندار یا راهنما مشتق شده است. سایبر در زبان انگلیسی، پیشوند و در زبان فارسی پسوندی است که به کلمات جدید و امروزی متصل می شود تا به آنها معنا و مفهوم دهد؛ به گونه ای که مرتبط با فضای رایانه یا برخط[۳۵] باشد. به عبارتی دیگر، سایبر به مطالعه مکانیزمهای مورد استفاده در کنترل و تنظیم سیستم های پیچیده اعم از انسان یا ماشین اطلاق می شود. اصطلاح فضای سایبر یا دنیای مجازیِ آنلاین، اصطلاحی است که نخستین بار توسط ویلیام گیبسون[۳۶] در رمانی با عنوان نیورومانسر در سال ١٩٨۴ مورد استفاده قرار گرفت(پاکزاد، ١٣٨٨).
بنابراین، میتوان فضای سایبر را محیطی مجازی و غیرملموس و موجود در شبکه های بین المللی (این شبکه ها از طریق شاه راه های اطلاعاتی مثل اینترنت به هم وصل هستند) تعریف نمود که تمام اطلاعات راجع به روابطِ افراد، فرهنگها، ملتها، کشورها و به طورکلی هرآنچه در کره خاکی به صورت فیزیکی و ملموس وجود دارد، دراین فضا به شکل دیجیتالی وجود داشته و قابل استفاده و دسترسِ کاربران بوده و از طریق رایانه، اجزاء آن و شبکه های بین المللی به هم مرتبط باشند.
در این گفتار، ضمن بیان ویژگیهای فضای سایبر، انواع جرایم این حوزه مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
الف: ویژگیهای فضای سایبر
تفاوت محیط سایبر در مقایسه با سایر محیطها در چند ویژگی مهم نهفته است. این ویژگیها، که بعضاً از ویژگیهای منحصر به فردِ فضای سایبر نیز محسوب می شوند از قرار ذیلند:
١ . نامحدود بودن محیط سایبر
فضای سایبر دارای محدوده مشخصی نیست. در محیط حقیقی با تعداد افراد مشخص یا محدودی سروکار داریم، اما محیط سایبر، محیطی بدون مرز است. این ویژگیِ مثبت که امکان استفاده شایسته از محیط سایبر را در جهت آسان کردن فعالیتها فراهم می سازد، در صورت استفاده ی نادرست می تواند آثاری منفی برجای گذارد. این ویژگیِ فضای سایبر فرصتهای زیادی را به مجرمان برای تغییر دادن یا پنهان نمودن هویتشان میدهد. (برنت ایتروی، ١٣٨۵). این نامحدود بودن این پرسش را مطرح میسازد که آیا قلمروِ حوزه های قضایی جدید و سازگاریافته میتوانند در برابر این مجموعه منحرف دوام آورند؟ (ویلیامز، ١٣٩١).
٢. ناملموس بودن محیط سایبر
محیط سایبر، محیطی فیزیکی و ملموس نیست. این ویژگی فضای سایبر را خطرسازتر از محیط حقیقی می نمایاند. زیرا اولا،ً عاملِ مراقب مثل پلیس، در این محیط وجود خارجی و ملموس ندارد تا جنبه بازدارندگی داشته باشد، به گونه ای که مرتکب خود را آزاد احساس کرده و ارتکاب جرم در ذهن او تسهیل می شود. البته پلیس سایبر با اسامی مختلفی چون پلیس شبکه، پلیس وب و غیره در کشورهای مختلف شکل گرفته است (نوریان، ١٣٩١). که به صورت نرم و اتفاقی در سایتها گشت میزند و برای جلوگیری از تخریب، اقداماتی را بدون اینکه مرتکب او را ببیند انجام میدهد. ثانیاً، بزه دیدگان جرایم سایبری، شامل هکینگ و کراکینگ با بزهکار مواجه نمی شوند و مجاورتی بین این دو وجود ندارد. (فضلی، ١٣٨٩). از سویی دیگر آثارِ جرم بر بزهدیده با مرور زمان نمایان می شود و به همین دلیل، اقدام سریع برای پیشگیری از جرم، کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
٣ . توسعه و تغییرپذیری
ماهیت فضای سایبر و پیشرفت روز افزون علومِ مرتبط موجب گردیده است روزانه شاهد ظهور برنامه ها، نرم افزارها و خدمات اینترنتی متنوعی باشیم که وجود برنامه ریزیهای مناسب برای استفاده صحیح این ابزارها را ضرورت میبخشد. این در حالی است که گستردگیِ فضای سایبر و امکان دسترسی سریع و آسان به محتویات این فضا، به عنوان یک ویژگی منحصر به فرد، در پاره ای موارد فرایند مقابله با آثار منفیِ این ابزارها را بی تاثیر نموده و موجب به کارگیری این توانمندیهای بدیع در مسیر انحرافی شده است.
۴ . پیچیدگی و تخصصی بودن
از دیگر ویژگیهای فضای سایبر، تخصصی بودن این فضا است. منظور از تخصصی بودن، وجود توانایهای خاص در ورود به این فضا نیست. چرا که یک شخص عادی با بهره گرفتن از یک رایانه قادر به ورود به این فضا خواهد بود. لکن، پیچیدگی این فضا امری فراتر از صِرف ورود به این دنیاست. برنامه ریزیهای رایانه ای تخصصی، تشخیص اقدامات آسیب زا در فضای سایبر، نحوه استفاده ایمن از این فضا، نحوه شناسایی و مقابله با منحرفین سایبری، تاثیر فضای سایبر بر فرهنگ و جامعه و بسیاری از امور اساسی و کلیدی که در این راستا باید بر آن اشراف داشت، نیازمندِ وجود تخصصی متناسب با پیچیدگی این فضاست.
۵. دسترسی آسان و سریع
از دیگر ویژگیهای فضای سایبر دسترسی آسان و سریع به این فضاست، به گونه ای که افراد به راحتی با بهره گرفتن از رایانه ی شخصی یا حضور در کافینتها قادر خواهند بود از کلیه امکانات این فضا بدون محدودیت استفاده کنند. این ویژگی با توجه به محیط پرجاذبه و آسیب زای فضای مجازی ممکن است آثار نامطلوبی اعم ازشکل گیری جرایم یا انحرافات اخلاقی به ویژه در قشر کم سن و سال به بار آورد. برای مثال، می توان به قضیه شبکه های رایانهای تله نت و دیتاپک اشاره کرد. استفاده کنندگان از این دو شبکه، ظرف مدت یک هفته شکایتهایی به مسئولان شبکه تسلیم کردند و معترض شدند که افرادی به صورت غیرمجاز به سیستم آنها دست یافته و مشکلاتی ایجاد کرده اند. چون سوءاستفاده الکترونیکی یاد شده وضع فراملی یافت، پلیس کانادا با همکاری پلیس آمریکا از طریق خطوط الکترونیکی شبکه ها، چهار نوجوان ١٣ ساله مدرسه دالتون نیویورک را دستگیر آرد. (پاکزاد، همان : ١٨).
۶. استفاده ی گسترده از فضای سایبر
از ویژگیهای دیگر فضای سایبر، وابسته بودن بسیاری از امور روزمره انسانها به این فضا است. امروزه بدلیل پیشرفت تکنولوژی و ماشینی شدن فعالیتهای تولیدی، تجاری و اقتصادی استفاده از فضای مجازی جهت تسهیل و تسریع در امور رشد روزافزونی گرفته است، به گونه ای که بسیاری از صنایع، کارخانه ها، ادارات، بورسها، بازارهای تجاری، تاسیسات نظامی و … با یک شبکه مجازی کنترل می گردند. این امر نقش فضای سایبر را در دنیای کنونی بیش از پیش حساس و پراهمیت می نماید.
ب: جرایم سایبری و انواع آن
ارائه تعریفی دقیق و جامع از جرایم سایبری مشکل به نظر می رسد. به همین علت، همواره تعاریف متعدد و مختلفی در این زمینه ارائه گردیده است. اما با وجود این تفاوتها، بایستی سه ویژگی اصلی جرایم سایبری را همواره در تعاریفِ صورت گرفته مدنظر قرارداد. این ویژگیها شاملِ: نخست: پیچیدگیِ تکنولوژی (عدم توانایی در شناخت ابعاد پیچیده و فنّی جرایم سایبری به دلیل پیچیده بودن فضای سایبر)، دوم: تنوع و گوناگونی جرایم سایبری (به دلیل تحول و توسعه فضای سایبر) و سوم: توان مرموز سازی جرایم سایبری. (zavrsink ؛٢٠٠٨)
در این راستا مراجع قانونگذاری کشورهای مختلف و اسناد بین المللی، اعم از ارشادی و الزام آور، هریک به فراخور نیازها و تهدیداتِ پیش رو، تعاریف متفاوتی از این جرایم ارائه داده اند. به طور کلی در تعریفی جامع و مانع، جرایم سایبری را می توان به این صورت تعریف کرد:« هر فعل یا ترک فعل مجرمانه ای که علیه رایانه یا موضوعات مرتبط با آن صورت گرفته یا به واسطه رایانه محقق گردد جرم سایبری می باشد»( ویلیامز، همان ۴۸). مطابق با تقسیم بندی صورت گرفته در کنوانسیون جرایم سایبر، جرایم سایبری را می توان به چهار دسته تقسیم نمود:
دسته نخست، جرایم علیه محرمانگی، تمامیت و دسترسپ ذیری سیستمها و داده های رایانه ای: این جرایم در مواد ٢ تا ۶ کنوانسیون مذکور ذکر شده اند که به ترتیب، دسترسی غیرمجاز، شنود غیرمجاز، مختل کردن داده ها، سوءاستفاده از دستگاه ها را شامل می شود.
دسته دوم، جرایم مرتبط با رایانه: در مواد ٧ و ٨ کنواسیون جرایم سایبر به ترتیب به دو جرم جعل و کلاهبرداری مرتبط با رایانه اشاره گردیده است.
دسته سوم، جرایم مرتبط با محتوا: ماده ٩ کنوانسیون به جرایم مرتبط با هرزه نگاری کودکان اشاره کرده است که این جرایم جزو جرایم مرتبط با محتوای داده های رایانه ای محسوب می گردند. البته در ماده ٣ پروتکل الحاقی به کنوانسیون جرایم سایبر در سال٢٠٠٣ ، انشار محتوای نژادپرستانه و بیگانه ستیزانه به وسیله سیستمهای رایانه ای نیز جرمانگاری شده است که میتوان این جرم را جزء جرایم سایبری مرتبط با محتوا محسوب کرد. (جلالی فراهانی، ۱۳۸۹).
دسته چهارم، جرایم مرتبط با نقض حق نشر و حقوق مرتبط: در ماده ١٠ کنوانسیون، به جرایم مربوط به نقض حقوق مالکیت فکری از جمله حق نشر اشاره گردیده است.
در قانون جرایم رایانه ای ایران در قالب مواد ١م تا ٢۵ م، جرایم سایبری تحت عنوان جرایم رایانهای در هفت فصل احصاء گردیدهاند که عبارتند از: جرایم علیه محرمانگی داده ها و سامانههای رایانهای و مخابراتی از قبیل دسترسی غیرمجاز، شنود غیرمجاز و جاسوسی رایانهای، جرایم علیه صحت و تمامیت داده ها و سامانههای رایانهای و مخابراتی از قبیل جعل رایانهای و تخریب و اخلال در داده ها یا سامانه های رایانهای و مخابراتی، سرقت و کلاهبرداری مرتبط با رایانه، جرایم علیه عفت و اخلاق عمومی مانند انتشار، توزیع یا معامله محتویات مستهجن با بهره گرفتن از سامانههای رایانهای یا حاملهای داده، هتک حیثیت و نشر اکاذیب، مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی و سایر جرایم از قبیل تولید، انتشار یا توزیع داده هایی که صرفاً به منظور ارتکاب جرایم رایانه ای به کار می روند و سایر جرایم مصرح در مواد
مختلف.
نکته ای که ذکر آن لازم به نظر می رسد اینکه در یک تقسیم بندی کلی، جرایم این حوزه دربرگیرنده ی جرایم رایانه ای و مخابراتی بوده که تفکیک این دو نوع جرایم چه در کنوانسیون جرایم سایبر مصوب ٢٠٠١ میلادی، به عنوان مهمترین سندِ بین المللی در حوزه ی سایبر و چه قانون جرایم رایانه ای مصوب ١٣٨٨ به نحوی بایسته لحاظ شده است.
ژان پیناتل در بیانِ علت جرم می گوید:«شرط لازمی که بدون آن رفتارمجرمانه بروز نخواهد کرد» (کی نیا، ١٣٨۶ ).
علت شناسی ازاصول پایهای دانش جرم شناسی محسوب می گردد. به گونه ای که اهداف جرمشناسی در زمینه پیشگیری و درمان یک بزه، با شناخت علل ارتکابی آن مقدور می باشد. لذا جرمشناسان برای مقابله با یک جرم با ترسیم یک رابطه علت و معلولی، سعی در خنثی نمودن علل موثر در ایجاد نتیجه مجرمانه می نمایند. همانگونه که در بررسی علل جرایم سنتی با دامنه گسترده ای از علل روبرو هستیم، در ارتباط با دنیای جدیدی به نام« فضای سایبر » نیز علاوه بر علل احصاء شده درجرایم سنتی، عوامل متعدد و جدیدی با توجه به ویژگیهای خاص این فضا در شکل گیری جرایم سایبری تاثیرگذار می باشند. بنابراین، امروزه در کنار دنیای حقیقی با دنیایی مجازی مواجه هستیم که دارای سه ویژگی اصلی و عمده است: سیالیّت و انعطاف پذیری عناصرتشکیل دهنده جرم در زمان و مکان، ناشناس ماندن نسبی مرتکبان در فضای مجازی که در واقع شناسایی آنان و محل ارتکاب جرم را دشوار می نماید و جهانی بدون گستره ارتکاب بزه که به بزهکاران اجازه می دهد بتوانند جرم را بدون حضور در محل یا از اقصی نقاط جهان انجام دهند. (نجفی ابرندآبادی، ١٣٨٩). در این گفتار، تمرکز اصلی روی عللِ کلی ارتکاب جرایم اعم از سنتی و سایبری قرار داده شده و در تبیین این علل ویژگیهای خاص فضای مجازی به عنوان متغیری ویژه و تعیین کننده مد نظر خواهد گرفت.
١. علل فردی
جنس، سن، بدبینی، خودپسندی، خودخواهی، نفرت، کینه، جنون ثروت، جنون اخلاقی، پرخاشگری، عصبانیت آنی، انتقام، اعتقادات یا گرایشات خاص از عوامل فردی است که با توجه به وضعیت زیستی- روانیِ فرد، وی را متمایل به انجام یک رفتار خلاف هنجار می نماید. (کی نیا، همان : ۵٧ ) برای مثال، آنچه درخصوص سن مرتکبین جرایم سایبری به عنوان یکی از علل فردی قابل توجه است، وقوع جرایم مالی در سنین بالا وجرایم علیه عفت و اخلاق عمومی در سنین پایین می باشد. در واقع، نوجوانان سهم زیادی درجرایم نوع دوم به خود اختصاص دادهاند. شخص نوجوان پس از ورود به مرحله بلوغ با تغییروتحولاتی در وضعیت جسمی، روانی وشخصیتی خود مواجه می گردد که این تغییرات و وجود محیطی پرجاذبه و قابل دسترس به عنوان دنیای مجازی وی را به سوی این دنیای جدید متمایل می سازد. در این رابطه سوءاستفاده کنندگان جنسی از اطفال با بهره گرفتن از فضای مجازی که قادر به بارگذاری و توزیع حجم بالایی از مسائل مربوط به پورنوگرافی می باشد، گروه هایی با افکار و عقاید یکسان تشکیل می دهند و به دنبال آن به سرعت ارائه سرویسهای اینترنتی را به تشکیل گروه های روسپیگری وجنسی درمیان کودکان و نوجوانان در دنیای حقیقی تبدیل می نمایند(Goodman And Brenner,؛ ۲۰۱۰).
از دیگر علل فردی که موجب شکل گیری جرایم بالاخص جرایم سایبری می گردد، ویژگیهای روانی- شخصیتی افراد است. کینه توزی یا یک جنون اخلاقی یا جنونِ ثروت یا عصبانیت آنی هریک به نوبه خود فرایند ارتکاب جرم را سرعت می بخشند. بنابراین، همانگونه که از مصادیق علل فردی مشخص است برخی ویژگیهای روانی- شخصیتی با تاثر از محیط اطراف از علل اصلی گرایش به ارتکاب جرایم سایبری محسوب می گردد که البته ماهیت فضای سایبر و تساهل انجام اقدامات مجرمانه درآن نیز مزید برعلت است. خودنمایی و سرگرمی از دیگر علل فردی جرایم سایبری است که طی آن در اکثر موارد اشخاص صرفاً جهت نشان دادن توانایی و استعداد خود مرتکب این جرایم می گردند، به گونه ای که هک کردن یک سایت یا دسترسی به داده های دیگری یا مختل کردن یک داده را امری مطلوب و افتخارآمیز تلقی می کنند که البته مقابله با اینگونه افراد مشکلات خاص خود را به همراه دارد.
٢. علل اجتماعی
وضعیت فرهنگی حاکم بر فرد و جامعه، وضعیت خانوادگی و گروه همسالان و محیطی که فرد در آن زندگی می کند، وضعیت اقتصادی، بی اعتقادی به هنجارها، نحوه فعالیت رسانه های جمعی و غیره از جمله عوامل اجتماعی هستند که در گرایش فرد به ارتکاب جرم، به ویژه جرایم سایبری، تاثیر بسزایی دارند. در این راستا به مهمترین این عوامل اشاره می گردد.
ضعف فرهنگی
دین، مذهب و اعتقاد به ارزشهای تعیین شده جامعه از ابزارهای بسیار مهم سیاست جنایی یک جامعه در مبارزه یا پیشگیری از جرم محسوب می گردد. تا جایی که به طور مثال، در محدوده ی فضای سایبر، اعتقاد به ارزشهای دینی، ناخودآگاه فرد را از ارتکاب جرایم سایبری به خصوص در زمینه محتویات مبتذل و مستهجن بازخواهد داشت. بنابراین، تضعیف این اعتقادات، بیتفاوتی فرد به ارزشهای جامعه را به همراه داشته و این معضل تاثیر خود را در فضای مجازی که محیطی امن و آرام برای ارتکاب اقدامات معارض با قانون است، بروز می نماید. علاوه براین مورد سطح تحصیلات و آگاهی در عین اینکه آثار مثبتی به همراه دارد، خود نیز می تواند از عوامل اصلی ارتکاب جرایم سایبری محسوب گردد. لذا برخلاف جرایم سنتی که گاهی اوقات بیسوادی از علل اصلی ارتکاب آن جرایم محسوب می گردد، در جرایم سایبری بیسوادی و عدم آگاهی از مفاهیم سایبری منجر به ارتکاب این جرایم نمی گردد. بلکه داشتنِ سواد و حتی تخصص در برخی جرایم سایبری خاص از علل اصلی ارتکاب جرم محسوب می گردد. در کنار این موارد فقدان فرهنگِ استفادهی صحیح از رایانه و فضای مجازی در کشورهای درحال توسعه و عدم آگاهی از خطرات و آسیبهای دنیای مجازی می تواند از علل دیگر شکل گیری محیطی مستعد برای ارتکاب جرایم سایبری محسوب گردد.
شرایط نامساعد اقتصادی
تورم، فساد اقتصادی، فقر اقتصادی، بیکاری و وضعیت نابسامان زندگی از جمله عللی است که از گذشته تاکنون جوامع انسانی را تحت تاثیر قرار داده و همواره آثار خود را در زمینه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حقوقی نشان داده است. تا جایی که در مکتب مارکسیست زیربنای همه ی مسایل را اقتصاد و مسایل اقتصادی تشکیل می دهد. در این راستا افرادی چون جوکوئیست[۳۷]، بکر[۳۸]، بلاک و هینکه[۳۹] تحقیقات خود را حول محور اقتصاد وتاثیر این متغیر بر ارتکاب جرم متمرکز کرده اند. این تفکرات به گونه ای خفیفتر در وضعیت کنونی نیز وجود دارد و در واقع می توان برای این تفکرات مصداق عینی ذکر کرد. بنابراین، جرایم اعم از سنتی و سایبری در پارهای موارد متاثر از شرایط اقتصادی فرد و جامعه قرار خواهند گرفت و به عبارتی دیگر، ارتکاب جرم راه حلی جهت رهایی از فشاری است که طبق نظریه فشار رابرت مرتون[۴۰] از عوامل اقتصادی بر فرد تحمیل گردیده است تا جایی که امروزه طبق آمار اعلام شده در ایران حدود ٨٠ درصد جرایم رایانه ای را جرایم مرتبط با امور مالی و اقتصادی تشکیل می دهد.[۴۱] برای مثال، کلاهبرداری و سرقت داده ها جهت کسب مال تحت عنوان فیشینگ[۴۲] از جمله جرایم سایبری است که می تواند زیربنای اقتصادی داشته باشد.
فقر اقتصادی یا جنون ثروت ممکن است فرد را تحریک به استفاده از ابزارهای نامشروع جهت کسب ثروت نماید و در این راستا از فضای مجازی به عنوان محیطی امن استفاده کرده و با نشستن در خانه و استفاده از یک رایانه و مقداری تخصص سیستمهای اقتصادی را مختل می نماید. بنابراین، آنچه که در برخی موارد موجب شکل گیری جرایم مذکور می گردد، شرایط نامساعد اقتصادی فرد یا جامعه است. چه بسا با ایجاد یک سیاست اقتصادی مناسب در جامعه به میزان قابل توجهی از میزان جرایم بالاخص جرایم سایبری کاسته شود. این وضعیت را در پاره ای موارد می توان منطبق با نظریه نابهنجاری رابرت مرتن دانست. طبق این نظریه، زمانی که اهداف و ارزشها در جامعه تعریف می گردند و امکانات مالی و سرمایه به عنوان ارزش معرفی می گردد و در کنار آن راه های مشروع رسیدن به این اهداف محدود و رنج آور باشد، فرد به ابداع دست خواهد زد و راه های نامشروع را برای رسیدن به اهداف مشروع خود انتخاب می کند (فرانکپی و ماری لیندی، ١٣٨۶)، که یکی از ساده ترین و کم خطرترین این راه ها استفاده از شبکه های سایبری است.
خانواده های نابسامان
محیط خانوادگی محیطی است که فرد در آن به دنیا آمده و به حیاتش ادامه می دهد. محققان بر این عقیده اند که فرد تحت تأثیر شدید والدین و دیگر اعضای خانوادهاش قرار می گیرد و به همین دلیل وضع خانوادگی او در بروز رفتارهای خطرناک و ارتکاب جرایم رابطه مستقیم دارد. اینگونه تأثیر بر شکل گیری شخصیت و منش افراد و در نتیجه، رفتارهای آتی آنان همواره مورد توجه بیشتر متفکران بوده است
دوگرف[۴۳] در این باره می نویسد:« اثرات سال های عمر بر روی تکوین و تحول آتی شخصیت افراد بسیار بدیهی بوده و اگر خانواده به وظایف تربیتی عمل نماید و اگر روابط بین والدین و فرزند طبیعی بوده و در محیط، جوّ عاطفی، دوستی و محبت حاکم باشد و در نهایت، اگر تمام نیازهای طبیعی تأمین گردد، طفل به راحتی اجتماعی شده و همچنین در روابط خانوادگی و خارج از آن، رفتارهای طبیعی و معتدل خواهد داشت. اما اگر شرایط و موقعیت به صورت دیگری باشد، یعنی خانواده از نظر تربیتی دچار نقیصه شده و اگر طفل از کمبود شدید عاطفی رنج ببرد و اگر والدین از هم جدا شده باشند، بدیهی است نتایج زیانبار آن دیر یا زود در طفل مشاهده خواهد شد. خانواده نقش تعیین کننده و قاطعی در انگیزه شناسی بزهکاری جوانان ایفا می نماید(قاسمی روشن، ١٣٧٩). بنابراین، خانواده به عنوان اولین نهاد اجتماعی که افراد با آن سروکار دارند، حسب وضعیت و شرایط حاکم بر آن، تاثیر زیادی در جامعه پذیری یا اجتماع گریزی افراد دارد. اینگونه تاثیرات منفی، اختصاص به جرم خاصی ندارد و چه بسا شرایط حاکم بر یک خانواده به گونه ای باشد که در آن ارتکاب انحرافات سایبری امری قبیح محسوب نگردد و کودک و نوجوان در خانواده با نوعی مشوق روبرو باشند. یقیناً فرد حاضر در اینگونه شرایط، رفتارهای معارضی را در جامعه بروز خواهد داد که متاثر از شرایط نابهنجار خانواده وی خواهد بود.
همسالان معارض
گروه همسالان از دیگر نهادهای مرتبط با دنیای شخصی افراد می باشد که در رشد شخصیت اجتماعی کودکان از اهمیت و ویژگی خاصی برخوردار است. چرا که کودکان در میان همسالان خود احساس امنیت می کنند، برای رفتارهای خود هنجار مناسب می یابند، فهم و درکشان نظم معینی پیدا می کند، مهارت بدنی و اجتماعی لازم را بدست می آورند و انگیزه مشارکت و همیاری با دیگران را در خود تقویت می نمایند. طبق نظریه معاشرت ترجیحی ساترلند[۴۴]، افراد در معاشرت با دوستان و آشنایان و بالاخص کسانی که برای وی اهمیت زیادی دارند، یکسری اعمال و اقدامات را فراگرفته و با تجزیه و تحلیل آنها برخی از این اقدامات را ترجیح داده و سعی در تقلید از این الگوها می نماید.
بنابراین، نوع گروه همسالانی که فرد در آن عضویت دارد و هنجارها و ارزشهای حاکم بر این گروه تاثیر بسزایی در افکار و رفتارهای اعضای خود خواهد گذاشت. تا جایی که کودکان و نوجوانان یا در سطحی بالاتر مجرمین حرفه ای با آموزش نحوه ارتکاب جرایم از اعضای گروه، به ویژه جرایم سایبری که نیارمند کسب تخصص می باشند، مرتکب آن جرم می گردند.
نقش بزه دیده سایبری
در علم جرم شناسی بزه دیده از دو منظر مورد مطالعه قرار می گیرد: نخست، بزه دیده شناسی اولیه[۴۵] و دوم، بزه دیده شناسی ثانویه[۴۶].در بزه دیدهشناسی اولیه به بررسی نقش بزه دیده در ارتکاب جرم پرداخته می شود. به عبارتی دیگر، در این نوع مطالعه،بزه دیده خود عاملی در ایجاد جرم محسوب می گردد.اما دربزه دیده شناسی ثانویه به فرد قربانی به عنوان شخصی که متحمل آسیبها و خساراتی اعم از مادی، معنوی وعاطفی گردیده است، توجه شده وسعی در جبران این خسارت میگردد. البته شاخه های دیگری در مورد بزه دیده شناسی نیز وجود دارد. (نجفی ابرندآبادی،١٣٧۴).
فون هانتینگ[۴۷] در سال ١٩۴٨ با انتشار کتاب « مجرم و قربانی او» بزه دیده شناسی علمی را پایه گذاری نمود و با ارائه سه مفهوم بزهکار- قربانی، بزه دیدگی مخفی و ارتباص خاص میان بزهکار و بزه دیده به بررسی تاثیر و نقش بزه دیده در ارتکاب جرم علیه وی می پردازد.(جعفری، ١٣٨٧).
در ارتباط با جرایم سایبری نیز نقش و تاثیر بزه دیده در ارتکاب این جرایم انکار ناپذیر است. برای مثال، فردی که از ایمیل خود به شکل صحیح خارج نمیگردد و دسترسی دیگران را به داده های شخصی خود فراهم می نماید یا عکسها و فیلمهای شخصی خود را بر روی شبکه های اجتماعی از جمله google place، tuter،facebook قرار میدهد یا فردی که از طریق چت، اطلاعات شخصی خود را در اختیار دیگران قرار می دهد و یا دستگاه رایانه خود را جهت تعمیر به افراد غیرمطمئن میسپارد، بدون اینکه دیسک سخت رایانه را، که حاوی اطلاعات شخصی وی بوده، از دستگاه جدا نماید. و مثالهایی دیگر، همگی از جمله اقدامات خطرساز و ریسکی محسوب می گردد که می تواند فرد را به عنوان یک طعمه دراختیار افراد سودجو قرار دهد. لذا آگاهی افراد از تدابیر امنیتی تا حدود زیادی از دامنه جرایم سایبری می کاهد.
جاذبه فضای سایبر
خصایص و ویژگیهای فضای مجازی نیز در گرایش افراد به ارتکاب جرایم سایبری تاثیر به سزایی دارد. ویژگیهایی چون تسهیل در دسترسی به آخرین اطلاعات، گستره جهانی داشتن فضای سایبر، ریسک پایین دستگیری، ماهیت متفاوت جرایم سایبری[۴۸]،جاذبه محتویات فضای اینترنت و آزادی اطلاعات و ارتباطات و خاص بودن بزه دیده سایبری، عدم نیاز به ارتباط نزدیک و فیزیکی با مجنی علیه، پراکندگی مجنی علیه سایبری،عدم کشف بسیاری ازجرایم علیه افراد در عالم واقعی(۱۲Zavrsnik, ibid,) همگی به نوبه خود می تواند افراد را به سوی ارتکاب رفتارهای خلاف هنجار متمایل سازد.
علاوه بر این موارد به این نکته نیز باید اشاره نمود که امروزه استفاده از سیستمهای رایانه ای همانند گذشته در انحصار اقشار محدود و خاصی نیست و به دلیل فراگیر بودن آن و امکانات بیشماری که فضای مجازی برای هر کاربر دارد معمولا گروه های جوان و نوجوان بیشتر از سایر اقشار جذب این فضا می گردند. این در حالی است که تدوین کنندگانِ تدابیر پیشگیرانه اجتماعی با فضای مجازی رابطه عمیقی ندارند یا نمی توانند به اندازه ی جوانان و نوجوانان به فعالیتهای شبکهای بپردازند، این شکاف دیجیتال میان متولیان پیشگیری و بزهکاران و بزه دیدگان باید برطرف شود. زیرا در غیر این صورت، به دلیل عدم درک متقابل نمی توان به تاثیرگذار بودن تدابیر پیشگیرانه امیدوار بود. (جلالی فراهانی و باقری اصل، ١٣٨۶).
نظام دانش و اطلاعات کشاورزی: مجموعهای از سازمانها و یا اشخاص، پیوندها و وتعاملات بین آنها که با فرآیندهایی مانند پیشبینی، تولید، انتقال، ارسال، ذخیره، بازیابی، ادغام، نشر و بهرهبرداری از دانش و اطلاعات مرتبط میشوند و آنها را مدیریت میکنند. این مجموعه را میتوان بهطور بالقوه و بهصورت مشترک برای حمایت از تصمیمسازی، حل مسئله و نوآوری در کشاورزی و یا هر قلمرو دیگری به کار گرفت (فلسفی و حسینی، ۱۳۸۴).
فصل دوم
بررسی ادبیات پژوهش
۲-۱) مقدمه
با توجه به اینکه تحقیق حاضر به منظور ارزیابی یکی از طرحهای ترویجی با عنوان «تسریع انتقال یافتهها» صورت پذیرفته و از آن جایی که این عنوان مطالب و مفاهیم زیادی را در بر میگیرد، لذا به منظور سهولت در مطالعه، مطالب این بخش به چهار بخش تقسیم گردیده است. در بخش اول کلیات ارتباط تحقیق و ترویج و در بخش دوم کلیات طرح ترویجی «تسریع انتقال یافتهها» ارائه شده است. در سالهای اخیر به منظور برقراری ارتباط نزدیکتر بین محققان، مروجان و کشاورزان و انتقال یافته های تحقیقاتی به اکثر بهرهبرداران بخش کشاورزی، طرحهایی به اجرا درآمده است که طرح ترویجی «تسریع انتقال یافتهها» نمونهای از آن میباشد. از آن جا که اجرای چنین طرحهایی از سابقهی اجرایی چندانی برخوردار نمیباشد، لازم است که به منظور میزان حصول به اهداف و تعیین نقاط قوت و نقاط ضعف، مورد ارزیابی قرار گیرند و از آن جایی که تحقیق حاضر به منظور ارزیابی طرح مورد نظر صورت گرفته است، در بخش سوم این فصل، تعاریف و مفاهیم ارزشیابی ارائه شده است و در ادامه به مدلهایی که میتوان برای ارزشیابی برنامهها مورد استفاده قرار داد، اشاره شده است. از آن جا که در تحقق حاضر به منظور ارزیابی طرح «تسریع انتقال یافتهها» از مدل سیپ استفاده شده است، در پایان این بخش مدل سیپ از جنبه های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. از دیدگاه صاحبنظران ترویجی، مدل سیپ میتواند بیشترین کاربرد را در ارزشیابی برنامههای ترویجی داشته باشد. ملک محمدی (۱۳۷۷) از مدل سیپ به عنوان مدلی یاد میکند که میتوان برنامههای ترویجی را با آن ارزشیابی نمود. بخش چهارم و پایانی این فصل نیز به بررسی پیشینهی پژوهش اختصاص یافته است و در پایان نیز مدل نظری تحقیق که منطبق بر الگوی سیپ میباشد، ارائه شده است.
۲-۲) بخش اول: کلیات ارتباط تحقیق و ترویج
ارتباط تحقیق و ترویج کشاورزی همواره از جمله مهمترین مباحث مطرح در ادبیات ترویج و توسعه کشاورزی بوده است. امروزه برای حصول اطمینان از تناسب فناوری ها با شرایط کشاورزان، وجود پیوندهای محکم بین تحقیق و ترویج در نظام کشاورزی امری ضروری است. از آنجائی که فاصلهی زمانی بین آگاهی زارعین از یک فناوری جدید و استفاده کامل از آن زیاد بوده و این فاصله با پیچیدهشدن تکنیک طولانیتر خواهد بود، ایجاد ارتباط مناسب تشکیلاتی بین مؤسسات تحقیقاتی و سازمان ترویج کشاورزی میتواند فاصلهی زمانی پذیرش را کوتاهتر و در نتیجه بازده سرمایهگذاری در آموزش، تحقیق و ترویج کشاورزی را بهنحو چشمگیری افزایش دهد (سلطانی، ۱۳۷۱؛ ون دن بن، ۲۰۰۰). کوتاه تر شدن فاصلهی زمانی پذیرش یک فناوری توسط کشاورزان، باعث میشود که یافته های تحقیقاتی با سرعت بیشتری به سطح مزارع کشاورزان رسیده و هدف نهایی آنها که همانا افزایش تولید محصولات کشاورزی میباشد، سریعتر تحقق یابد. اما شواهد نشان میدهد که هنوز متوسط عملکرد محصولات عمده ی کشور پائین است و برای تأمین قسمتی از مواد غذایی مورد نیاز کشور بایستی اقدام به واردات کرد. بهنظر میرسد که یکی از دلایل این امر، عدم وجود ارتباط تنگاتنگ و مفید با کارایی بالا بین محققان و مروجان و کشاورزان است که باعث میشود یافته های تحقیقاتی در سطح مراکز تحقیقات باقی مانده و به مزارع که به شدت نیازمند بکارگیری جدیدترین یافته های تحقیقاتی برای افزایش کمی و کیفی محصول میباشند، نرسد. بنابراین، برای بهرهبرداری کردن از منافع تحقیقاتی که نرخ بالایی از بازگشت سرمایه را به همراه داشته باشد قدم اول، پیدا کردن راههایی برای ترکیب کردن و ساده کردن اطلاعات تولید شده به وسیلهی تحقیقات، به شکلی است که به طور مؤثر به وسیلهی کشاورزان استفاده شود (داماد زاده، ۱۳۷۸؛ بایرلی، ۱۹۸۷). پر واضح است که در این بین نقش مروجان به عنوان عامل انتقال دهندهی یافته های تحقیقاتی به کشاورزان، از اهمیت بالایی برخوردار است. بنابراین، عدم وجود پیوند منطقی بین تحقیق و ترویج کشاورزی را میتوان به عنوان مهمترین عامل بازدهی کم سرمایهگذاری در بخش تحقیقات کشور دانست.
اقتباس فناوری نوین کشاورزی – که شرط لازم توسعهی کشاورزی در جهان سوم است – بدون تحقیقات اغلب بینتیجه است و حفظ و توسعه این فناوری بدون توسل به فعالیت تحقیقی اکتشافی جدی و مستمر عملاً ناممکن است. دستاوردهای تحقیقاتی بدون فعالیت ترویجی عملاً عقیم و بیحاصل میمانند. فقط در چارچوب کوششهای ترویجی با برنامه توسط مروجان آگاه است که میتوان این فنون را به میان تودهی کشاورزان برد و کاربرد آن را نهادی کرد و عمومیت بخشید. از طرف دیگر، ترویج نیز به یافته های برنامههای تحقیقاتی نیازمند میباشد تا به مناسبترین شیوه به کشاورزان مشورتهای مورد نیاز را ارائه دهد (باصری، ۱۳۷۱؛ وزارت کشاورزی بنگلادش، ۱۹۹۶). فعالیتهای ترویجی همواره میباید مبتنی بر یافته های تحقیقاتی باشد و جریان فعالیتهای تحقیقاتی نیز میباید بر محور حل مسائل و پاسخگوئی به مسائل تولیدی روستائیان استوار باشد. تحقق این کیفیت از یک سوی مستلزم پیوستگی و وابستگی ارگانیک تشکیلات ترویجی و تحقیقی با همدیگر و از سوی دیگر برخورداری هر یک از نهادهای ترویج و تحقیق از متخصصین و پژوهندگان آگاه به مسائل و امکانات بالفعل و بالقوه جامعهی روستائیان و مولدان بخش کشاورزی در هر کشور است (کرمی دهکردی، ۱۳۸۰). مکانیزمهای سازمانی مهمی برای تأمین یک جریان آزاد اطلاعات بین تحقیق و ترویج وجود دارد. بعضی از این مکانیزمها عبارتند از:
یک کمیتهی ملی هماهنگی فنی شامل نمایندگان ترویج دولتی، سازمانهای غیر دولتی، بخش خصوصی و نمایندگانی از بخش تحقیقات؛
کمیتههای فنی کشاورزی هر کدام دربرگیرندهی تعدادی از بخشها در مناطق آگرو اکولوژیکی یکسان و شامل نمایندگان محلی ، نمایندگیهای ترویج و مؤسسات تحقیقاتی؛
کارگاههای بازنگری تحقیق – ترویج بین کارکنان ترویج کشاورزی و مؤسسات تحقیقاتی محلی ( وزارت کشاورزی بنگلادش، ۱۹۹۶).
مکانیزمهای ارتباطی مختلفی بین تحقیق و ترویج وجود دارد که در هر کشور با توجه به ویژگیهای اکولوژیکی، اقتصادی و ویژگیهای فردی و حرفهای کشاورزان هر منطقه، شکل خاصی از این مکانیزمها برای برقرای ارتباط بین تحقیق، ترویج و کشاورز به کار گرفته میشود. برقراری ارتباط بین تحقیق و ترویج از هر مکانیزمی که پیروی کند، واقعیت این است که نهادهای تحقیق و ترویج در صورتی موفق به انجام مطلوب وظایف مربوطه هستند که رابطهای مستحکم میان آنها وجود داشته باشد؛ به عبارت دیگر هر یک از این دو نهاد باید به عنوان منبع تغذیهی دیگری عمل کند و رغبت و علاقهی هر یک از آنها به ایجاد رابطه با طرف مقابل باید به منزله تضمینی بر توفیق فعالیتهای همان واحد تلقی شود (نوروزی و ملک محمدی، ۱۳۸۶).
برقراری ارتباط بین فعالیت تحقیق و ترویج بایستی بهعنوان یکی از اصول مهم برنامههای کشاورزی قلمداد گردد، زیرا هرگونه شکستی در برقراری چنین ارتباطی بهمعنی عدمموفقیت در انتقال و گسترش نتایج فعالیتهای تحقیقاتی به خارج از مرزهای آنهاست. ترویج بدون تحقیق چیز قابل توجهی برای عرضه نخواهد داشت و بهدلیل عدمدستیابی به راهحل مشکلات و نوآوریهای قابل تطبیق با شرایط روستا، بهتدریج از کارهای آموزشی و ترویجی آن کاسته شده و به انجام امور اجرایی، اداری و غیرآموزشی سوق داده میشود. از طرفی تحقیقات بدون ترویج، نه تنها از مشکلات و اولویتهای مورد نیاز کشاورزان جهت تعیین موضوعهای مورد تحقیق مطلع نمیگردد، بلکه از پیامدهای ناشی از کاربرد نتایج تحقیقاتی نیز آگاه نخواهد شد. بهطور کلی ضعف ارتباط تحقیق و ترویج باعث میگردد که نتایج تحقیقات غیرقابل استفاده و در چهارچوب ایستگاههای تحقیقاتی و در لابهلای کتابها و نشریههای کتابخانهها محبوس گردیده و هرگز جهت عمل و استفاده به دنیای کشاورزان راه نیابند (کرمی دهکردی، ۱۳۸۰؛ شهبازی، ۱۳۷۱). بنابراین، راهحل این مشکلات در پیوند بین تحقیق و ترویج نهفته است.
۲-۲-۱) پیوند تحقیق و ترویج
برنامهی ترویج کشاورزی چنانچه تجربه کشورهای پیشرفته در امر کشاورزی نشان میدهد، زمانی میتواند با موفقیت روبهرو گردد که متکی به تحقیقات کشاورزی بوده و بهطور مداوم از جانب مراکز تحقیقاتی تغذیه گردد. تجربه ترویج کشاورزی در ایران نشان میدهد که چون خدمات ترویج کشاورزی متکی بر استفاده از تحقیقات مداوم نبوده، پس از فعالیتهای نخستین در زمینه معرفی پارهای نوآوریها مانند استفاده از کود شیمیایی به حالت رکود درآمده است. از سوی دیگر تحقیقات انجام شده بهسبب آنکه محققین در رابطه مستقیم با مسائل کشاورزان نبوده و مسئولیتی در مورد اشاعهی نتایج تحقیقات خود در میان کشاورزان نداشتهاند، چنانکه باید مثمرثمر واقع نشده و در برخی موارد به بیراهه کشیده شده و صرفاً به خاطر انجام تحقیق یا برخورداری از مزایا و ترفیعات انجام گرفته است. تلفیق برنامههای تحقیقی و ترویجی این دو نقیصه بزرگ مراکز تحقیقاتی و ترویجی را برطرف میسازد. از یکسو مروجان کشاورزی در رابطه مستقیم با مراکز تحقیقاتی قرار میگیرند و مرتباً از سوی این مراکز تغذیه میگردند و از سوی دیگر بهسبب تماس مستقیم با کشاورزان، مسائل آنان را به این مراکز برده و محققین در جریان مسائل کشاورزی که یا به طور کلی در منطقه وجود داشته و یا از به کار بردن نوآوریها و انجام توصیهها ناشی شده، قرار میگیرند. بدینگونه محققان و مراکز تحقیقاتی عملاً در جهت حل مسائل کشاورزان منطقه کوشش خواهند نمود. به بیاندیگر تلفیق برنامههای تحقیقاتی و ترویجی، این مراکز را که در گذشته بهحالت رکود درآمده و بازده اندکی داشتهاند بهصورت مراکز فعال درآورده و بر کارائی و راندمان آنان به نحو چشمگیری میافزاید (نجفی، ۱۳۷۱). بنابراین، پیوند بین تحقیق و ترویج برای رسیدن به هدفهای مشترک ضروری بوده و اهمیت و ضرورت چنین پیوندی بهطور کامل شناخته شده است. برناردو[۴]، پیامدهای بهبود و تقویت پیوند بین تحقیق و ترویج را به شرح زیر عنوان کرده است:
کاهش رقابت غیرضروری و دوبارهکاری فعالیتها
افزایش میزان پذیرش فناوریهای جدید و پیشرفته
کاهش فاصله زمانی بین تولید، تکامل و پذیرش فناوری جدید
افزایش راندمان استفاده و بهرهگیری از منابع
بهبود و تقویت اثربخشی فعالیتهای تحقیق و ترویج کشاورزی (مویدی و ذوقی، ۱۳۷۸).
پس از بهبود و تقویت پیوند بین تحقیق و ترویج، مسألهی چگونگی این ارتباط مطرح میباشد. به طوری که این پیوند بر حسب شرایط و امکانات میتواند شیوه های متفاوتی را بپذیرد. به عنوان مثال، مویدی و ذوقی (۱۳۷۸) بهنقل از کایموویت[۵] (۱۹۸۸)، دو نوع پیوند بین «تحقیق» و «ترویج» را معرفی میکنند:
الف) ارتباط یا پیوند مؤسسهای: این نوع ارتباط زمانی به وجود میآید که یک جریان یا مبادلهی منابع بین افراد، گروه ها یا مؤسسات وجود داشته باشد.
ب) ارتباط یا پیوند کارکردی: دربرگیرندهی فعالیتهایی است که مراحل تحقیق و توسعهی فناوری را با گسترش فناوری و فعالیتهای ترویجی مرتبط میکند. این ارتباط میتواند رسمی یا غیررسمی و موقت یا دائم باشد.
راه های زیادی برای برقراری ارتباط و پیوند بین تحقیق و ترویج وجود دارد؛ اما شاید عمومیترین و بهترین راه یکیشدن این دو واحد باشد. بهگونهای که خدمات تحقیق و ترویج با همدیگر و در داخل سازمانی واحد و زیر یک چتر مدیریتی و اداری مشترک قرار گیرد. ادغام تحقیق و ترویج در داخل سازمانی واحد اینگونه توجیه میشود که ارتباطات و درک متقابل بین محققان و متخصصان ترویج به واسطه مجاورت فیزیکی آنها افزایش مییابد. توجیه دیگر این است که ترتیب و نزدیکی واحدهای تحقیق و ترویج به صورت تشکیل تیمهای مشترک (میانرشتهای) بین تحقیقات و خدمات ترویج ظاهر میشود. به عنوان مثال میتوان به «تیمهای تحقیقاتی نظامهای زراعی»، «واحدهای تحقیقات مزرعهای[۶]» و «سرویسهای ویژه ارتباط تحقیق و ترویج » اشاره کرد. تلفیق و یکیشدن دو یا چند مؤسسه الزاماً همکاری بهتر و روابط کاری مناسبتر را تضمین نمیکند. شواهد بهدست آمده در بعضی از کشورهای جهان نشان میدهد که صرف قراردادن تحقیق و ترویج در چارچوب یک مؤسسه یا سازمان کافی نیست. عوامل دیگری نیز در رأس جریان دخالت دارند که ممکن است تأثیر بیشتر یا نتیجه بهتری داشته باشند (مویدی و ذوقی، ۱۳۷۸؛ فلر، ۱۹۹۸). اما به نظر میرسد که ادغام تحقیق و ترویج در یک سازمان واحد، شیوهی مناسبی برای ارتباط و پیوند بین تحقیق و ترویج بوده و مزایای این روش به مراتب کمتر از معایب آن میباشد. اما همان طور که قبلاً نیز اشاره شد، پیوند بین تحقیق و ترویج میتواند شیوه های ارتباطی متفاوتی را بپذیرد. مویدی و ذوقی (۱۳۷۸) به نقل از زیدما[۷] (۱۹۸۸)، مکانیسمهای سازمانی و ساختاری اختصاصیتری برای دستیابی به اقدام و ارتباط قویتر بین تحقیق و ترویج بیان نمودهاند که مهمترین آنها به شرح زیر میباشد:
تمرکززدایی از فعالیتهای تحقیق و ترویج در مؤسسات منطقهای
جذب و حفظ متخصصان موضوعی در ترویج
ایجاد پست رابط ترویج در مؤسسات تحقیقاتی
ایجاد دپارتمان ارتباط و اطلاعات
تعریف مجدد نقشها و مسئولیتهای واحدهای تحقیقاتی و ترویجی
ایجاد کمیتهها و شوراهای بینسازمانی (مشترک)
آمادهکردن زمینه های مشارکت کشاورزان در فعالیتهای تحقیقاتی
ارتباط با بخش خصوصی و سازمانهای غیردولتی
هر یک از مکانیسمهای فوق مزایا و معایبی دارد؛ اما نکتهی مهم این است که پیوند بین تحقیق و ترویج برای رسیدن به هدفهای مشترک در فرایند توسعهی پایدار کشاورزی بسیار ضروری و پراهمیت است. صاحبنظران بر این عقیدهاند که پیوند این دو بخش علاوه بر اینکه رقابتهای غیرضروری و فعالیتهای دوبارهکاری را بین تحقیق و ترویج کاهش میدهد، موجب میشود اثربخشی فعالیتهای ترویج و تحقیقات تقویت گردد. تنها با ارتباط کاری هدفمند بین این دو بخش است که میتوان انتظار داشت توسعه و نشر فناوریهای نوین کشاورزی بهطور شایسته انجام گیرد و پذیرش نوآوریها توسط کشاورزان افزایش یابد (محمدزاده و صدیقی، ۱۳۸۱).
هدف اصلی تدوین و اجرای طرحهای تحقیقی – ترویجی (مانند طرح تسریع انتقال یافتهها)، انتقال فناوریهای نوین کشاورزی به کشاورزان و فراهم نمودن زمینهی پذیرش این نوآوریها توسط کشاورزان میباشد و این امر جز با پیوند بین تحقیق و ترویج میسر نخواهد شد. در واقع این مروجان هستند که باید یافته های تحقیقاتی را به زبان ساده و قابل فهم برای کشاورزان تبدیل نموده و آنها را به سطح مزارع که نیازمند بکارگیری این فناوریها هستند، برسانند. به عبارت دیگر، پیوند بین تحقیق و ترویج لازمهی اجرای هر طرح تحقیقی ترویجی میباشد. بنابراین میتوان چنین بیان نمود که محققان، مروجان و کشاورزان، سه جزء اساسی از یک نظام ارتباطی را تشکیل میدهند که از آن تحت عنوان «نظام دانش و اطلاعات کشاورزی» یاد میشود. نظام دانش و اطلاعات کشاورزی ویژگیها، ضوابط، اجزاء و کارکردهایی دارد که در ادامهی این بخش به آنها پرداخته شده است.
۲-۲-۲) نظام دانش و اطلاعات کشاورزی
توسعهی کشاورزی و روستایی مستلزم عوامل گوناگون و مرتبط به هم میباشد. تحقیقات، ترویج و کشاورزان با تشکیل نظام اطلاعات کشاورزی بهعنوان سه عنصر اساسی، محور فرایند توسعه هستند. مطالعات و نظریههای گوناگون پیرامون توسعهی روستایی و کشاورزی حاکی از وجود عناصر متعدد در فرایند توسعه است. در همهی این نظریهها و مطالعه ها، اولاً اجزاء بههم پیوسته بوده و ثانیاً عوامل ترویج، تحقیق و کشاورز در همهی این نظریهها وجود دارند رولینگ[۸] این نظام را بهصورت زیر تعریف میکند:
«مجموعهای از سازمانها و یا اشخاص، پیوندها و تعاملات بین آنها که با فرآیندهایی مانند پیشبینی، تولید، انتقال، ارسال، ذخیره، بازیابی، ادغام، نشر و بهرهبرداری با دانش و اطلاعات مرتبط میشوند و آنها را مدیریت میکنند. این مجموعه را میتوان بهطور بالقوه و بهصورت مشترک برای حمایت از تصمیمسازی، حل مسئله و نوآوری در کشاورزی و یا هر قلمرو دیگر به کار گرفت» (کرمی دهکردی،۱۳۸۰؛ فلسفی و حسینی، ۱۳۸۴). قلیپور (۱۳۸۷) نظام دانش و اطلاعات کشاورزی را نظامی میداند که اجزای آن شامل مراکز و مجموعه های تولید، فرایند (پردازش)، انتقال و کاربرد اطلاعات و دانش کشاورزی بوده و این اجزا در جهت افزایش محتوای دانش بخش کشاورزی و در نهایت توسعهی کشاورزی در ارتباط هستند. کرمی دهکردی (۱۳۸۰) نیز نظام دانش و اطلاعات کشاورزی را نظامی میداند که به طور تعمدی و با بهره گرفتن از ضوابط توسعهیافته به وسیلهی علم ترویج، متخصصان مراکز پژوهشی کشاورزی و دیگران طراحی شده است. بر اساس این نظام قراردادی، سرمایهگذاری انجام میشود، مردم آموزش میبینند و نهادهای پژوهشی موجود، تجدید سازمان میشوند.
تعاریف مختلفی از نظام دانش و اطلاعات کشاورزی وجود دارد و در واقع هر یک از صاحبنظران و دانشمندان بر اساس نظرات و دیدگاه های خود تعریفی از آن ارائه دادهاند؛ اما یوجی ناگل از کسانی بود که برای اولین بار مفهوم نظام اطلاعات کشاورزی را برای علم ترویج معرفی و گسترش داد. وی این نظام را شامل سه زیرنظام پژوهش، انتشار و بهرهبرداری میداند و شش کارکرد برای آن معرفی میکند که عبارتند از:
شناسایی نیازها و مشکلات در سطح تولیدکننده
تولید نوآوریها
اعتبار بخشیدن نوآوری تحت شرایط کشاورزان
اشاعه و انتشار فناوری
کاربرد
ارزشیابی (کرمی دهکردی، ۱۳۸۰).
شش کارکرد مورد نظر برای نظام دانش و اطلاعات کشاورزی و ارتباط بین آنها در نمودار ۲-۱ نشان داده شده است.