۳- استفاده از تسهیلات ارزی کوتاه مدت - میان مدت- بلند مدت خارجی باعث شد که رشد متغیرهای کلان از قیمتهای نفت برای اولین بار تبعیت نکند بهطوری که در سال ۷۲ مجموع بدهیهای خارجی ایران به مبلغ ۲۳۱۵۸ میلیون دلار بالغ شد و تزریق این مقدار پول به اقتصاد کشور طی این سالها باعث شد، کاهش قیمت نفت نتواند اقتصاد را تحت تأثیر قرار دهد.
۴- تغییر تبدیل درآمد ارزی حاصل از صدور نفت به ریال علیرغم کاهش قیمت نفت باعث افزایش ارزش افزوده این بخش گردید و لذا کاهش قیمتهای نفت متغیرهای کلان را تحت تأثیر قرار نداد.
۲-۳-۵-۵- تاثیر نوسانات درآمدهای نفتی بر متغیرهای کلان اقتصادی طی سالهای (۱۳۸۴-۱۳۷۴)
در سال ۷۳ به دلیل کاهش شدید قیمت نفت از یک سو و فرا رسیدن باز پرداخت بدهیهای خارجی از سوی دیگر، باعث شد تا اکثر متغیرهای کلان رشد بسیار کمتری را نسبت به سالهای قبل تجربه کنند، GNP با ۳٫۸ درصد رشد منفی روبرو شد و متغیرهای سرمایهگذاری بخش خصوصی ۱۷ درصد رشد منفی، هزینه های عمرانی با رشد ۲۵ درصدی و این در حالی است که در سال ۱۳۷۲،۱۴٫۵ درصد رشد داشته است، شاخص قیمتی مصرفکننده (CPI) 35 درصد، نقدینگی (M2) 28 درصد و هزینه های جاری ۴۵ درصد رشد داشتهاند، لازم به ذکر است که روند متغیرهای مذکور به استثنای CPI، نسبت به سال ۷۲ از رشد کمتری برخوردار بودهاند به دنبال کاهش قیمتهای نفت در بازارهای جهانی که از نیمه اول دهه ۷۰ آغاز شده بود در سال ۷۴ اپک به منظور برقراری تعادل بین عرضه و تقاضای جهانی نفت و ایجاد ثبات در قیمت آن اقدام به برگزاری چندین اجلاس کرد بهطوری که در اجلاس ژنو، سقف تولید این سازمان کاهش یافت و به تبع آن بهای نفت سبد اوپک افزایش پیدا کرد و اجلاس بعدی که در شهر بالی اندونزی برگزار شد بر حفظ سهمیههای قبلی تاکید شد و این امر سبب افزایش بیشتر قیمتهای نفت گردید، بهطوری که افزایش قیمت نفت در سالهای ۷۴ و ۷۵ باعث افزایش رشد GNP بطور متوسط سالانه ۶ درصد شد و متغیرهای سرمایهگذاری بخش خصوصی در سال ۷۴ رشد منفی و در سال ۷۵ رشد ۳۹درصد، هزینه های عمرانی با رشد ۴۵ درصدی، نقدینگی (M2) 37 درصد رشد داشتهاند و تنها شاخص قیمتی مصرفکننده (CPI) و هزینه های جاری کاهش رشد داشتهاند بهطوری که در سال ۷۵ به ترتیب ۲۳ و ۳۲ درصد بوده است.
در سال ۷۶ به خاطر بحران در کشورهای جنوب شرق آسیا و کاهش قابل توجه نفت در این منطقه، قیمت نفت سقوط کرد و تا سال ۷۷ ادامه یافت. علیرغم کاهش قیمت نفت، به دلیل ظرفیت سازی و سرمایهگذاریهای انجام شده در سالهای اخیر، اقتصاد ایران کمتر از حد انتظار تحت فشار شوکهای وارده قرار گرفت. بررسی عملکرد تولید ناخالص ملی نشان میدهد که در طی دو دهه اخیر کاهش نرخ رشد اقتصادی در سال ۷۷ همانند دوره ۶۷-۶۳ و سال ۷۳ تا حد زیادی تحت تاثیر بازار جهانی نفت بوده است. از سوی دیگر بررسی روند سرمایهگذاری نشان میدهد که در سال ۷۷ به شدت نزولی بوده و علت آن هم کاهش سرمایهگذاری دولت و تقلیل عملیات عمرانی دولت بوده است. همانطور که از جداول و نمودارها برمیآید GNP در سالهای ۷۶ و ۷۷ حدود ۲ درصد کاهش داشته و متغیرهای دیگر نیز تحت تاثیر کاهش قیمت نفت قرار گرفتهاند.
در سالهای آخر دهه ۷۰ قیمت نفت به دلیل هماهنگی اعضای اوپک در تنظیم بازار جهانی نفت دوباره افزایش یافت. باز هم متغیرهای اقتصادی ایران تحت تاثیر بهبود قیمتهای نفت روند صعودی به خود گرفتند. به طور خلاصه میتوان گفت اقتصاد ایران وابستگی شدیدی به قیمتهای نفت و درآمدهای ارزی حاصل از فروش نفت دارد. علاوه بر این درآمدهای ریالی دولت نیز همبستگی شدیدی با وضع درآمدهای ارزی دارد بهطوری که درسالهای رکود درآمدهای ارزی، درآمدهای ریالی نیز کاهش مییابد.
با توجه به اینکه تعیین قیمت و حجم فروش نفت تقریباً از عواملی برونزا در اقتصاد ایران به حساب میآید، بنابراین کاهش قیمت نفت در بازارهای جهانی، درآمدهای حاصل از آن را کاهش میدهد و بخشهای مختلف اقتصادی کشور را دچار مشکل میکند. چرا که نوسان درآمد ارزی در کشورهای مثل ایران که اقتصاد از درآمد محدود ارزی برخوردار است دولت را درجهت تخصیص بهینه ارز بین مؤسسات و واحدهای تولیدی تحت فشار قرار میدهد. در کشور ما به خاطر اینکه کشش کالاهای مصرفی نسبت به تغییرات نرخ ارز پایین است شوک نوسان در درآمدهای ارزی، کالاهای مصرفی را شامل نمیشود و بیشترین فشار بر روی ورود کالاهای واسطهای تحمیل میشود. از آنجا که این کالاها مواد اولیه مؤسسات تولیدی است؛ لذا این مؤسسات با کمترین ظرفیت تولیدی به کار ادامه میدهند و رکود اقتصادی بخشهای دیگر اقتصاد را در برمیگیرد. بنابراین شوکهای نفتی در طی سالهای مورد بررسی تأثیر آنچنان زیادی روی کاهش مصرف نداشته است. ولی سرمایهگذاری را به شدت تحت تأثیر قرار داده است در حالیکه در کشورهای مانند ایران که در حال گذار از توسعه نیافتگی می باشند رشد اقتصادی شدیدا متأثر از سرمایهگذاری است. لیکن کاستیهای درون ساختاری اقتصاد ایران و عدم اعمال مدیریت بر روی دریافت و پرداختهای ارزی به تدریج روند سرمایهگذاری را کمتر کرده است. بررسیهای صورت گرفته در مورد علل رشد شتابان اقتصادی کشورهای شرق آسیا که به ببرهای آسیا شهرت یافتهاند نشان دهنده نسبت بالای تشکیل سرمایه ثابت در اقتصاد این کشورها بوده است. بهطوری که نسبت تشکیل سرمایه در تعدادی از این کشورها برای مدت طولانی در حد ۳۵ درصد نگهداشته شده است. در حالیکه در ایران این نسبت همواره به عنوان یک مثال اساسی مطرح بوده است؛ بهطوری که علیرغم سرمایهگذاری زیاد طی دهه اخیر در ایران این نسبت در حد پایین قرار داشته است. از جمله عوامل تأثیر گذارنده بر روند سرمایهگذاری، تأثیر درآمدهای ارزی حاصل از نفت است که با نوسان این متغیر برونزا سرمایهگذاری ایران تحت تأثیر قرار میگیرد. در کنار این عامل، عوامل زیل نیز مزید بر علت گردیدهاند و سرمایهگذاری و به تبع آن رشد اقتصادی ایران را تحت تأثیر قرار دادهاند.
۱- ضریب بازدهی سرمایه در بخشهای متفاوت چندان مناسب نیست.
۲- انتخاب طرحهای سرمایهگذاری بر اساس توجیه اقتصادی صورت نمیگیرد. به دنبال آن مقایسه سودآوری هزینه ها، امکان صدور محصول انجام نمیگیرد و در نتیجه مدت اجرای پروژه طولانی و محصولات به دست آمده بیکیفیت و نهایتاً منجر به بازدهی کم سرمایه میشود.
۳- نوسانات و تعدد نرخ ارز، سرمایهگذاری جدید را در مواردی که در بردارنده هزینه ارزی باشند دچار مشکل میسازد.
۴- در ایران بازار سرمایه به عنوان بخشی از بازارهای مالی کارکرد محدودی دارد. در این خصوص بیاعتمادی به بازار بورس به دلیل عملکرد غیر موجه شرکتها، سازمان کارگزاران، نبود اطلاعات، تأثیر سرمایهگذاریهای فردی بر فرایند تعیین قیمت، محدودیت انواع اوراق قابل معامله، محدودیت جغرافیایی فعالیت بورس و رقابت اوراق مشارکت و پیش فروشهای خارج از بورس و بالاخره تغییرات غیر منتظره در سیاستهای پولی و مالی دولت، که غالبا اضطراری و اجتناب ناپذیر توجیه شده است، از مشکلات و محدودیتهای بازار سرمایه در کشور به شمار میآیند.
۵- عدم امنیت اقتصادی لازم برای سرمایهگذاری بلند مدت در کشور نیز از دیگر محدودیتهای سرمایهگذاری است که منجر به عرضه محدود سرمایه میگردد.
۶- گسترش بخش دولتی بعد از انقلاب و کاهش کارایی اقتصادی در اثر افزایش حجم دولت بخش دیگری از مشکلات سرمایهگذاری است.
۷- بهره وری اندک نیروی کار، به دلیل نگرش غیر اقتصادی به نیروی کار و سرمایه های انسانی و عدم ایجاد انگیزه در نیروی کار شاغل و مشکلات نقدینگی از دیگر مشکلات مطرح در جهت افزایش سرمایهگذاری در کشور میباشند.
۲-۴- خلاصه فصل
در این فصل، ابتدا به بیان توضیحاتی در مورد نرخ ارز و مبانی نظری آن پرداخته شد. در ادامه، توضیحاتی در مورد سیاستگذاریهای ارزی در ایران ارائه شد. سپس مطالبی در مورد نفت و تأثیر آن بر اقتصاد ایران عنوان شد. در ادامه، رابطه میان نوسانات قیمت نفت و رشد اقتصادی مورد بررسی قرار گرفت. در فصل سوم نیز به روش شناسی پژوهش و معرفی روش های مورد استفاده برای تخمین مدل پژوهش پرداخته میشود.
فصل سوم
روششناسی پژوهش
۳-۱- مقدمه
در علم آمار، سری زمانی مجموعهی مشاهداتی است که بر اساس زمان مرتب شده باشند. با توجه به اهمیت در تحلیل نتایج و استنباط صحیح در مورد روابط بین متغیرها، در این فصل ابتدا توضیحاتی در مورد سریهای زمانی ارائه میشود. سپس به مفهوم همجمعی و آزمونهای مرتبط با آن پرداخته میشود. در ادامه به معرفی الگوی خود توضیح برداری VAR در خصوص روابط تعادلی بلند مدت و همچنین الگوی تصحیح خطای برداری VECM در خصوص روابط تعادلی کوتاه مدت و بلند مدت بین متغیرها، پرداخته میشود. در نهایت توابع عکسالعمل آنی و تجزیه واریانس معرفی میشوند.
۳-۲- سریهای زمانی
الگوهای سری زمانی سعی میکنند رفتار یک متغیر را بر اساس مقادیر گذشته آن متغیر و احتمالاً مقادیر گذشته سایر متغیرها توضیح دهند. این الگوها قادرند حتی در مواردی که الگوهای اقتصادی زیر ساختی نا مشخص است، پیشبینیهای دقیقی از متغیر مورد نظر ارائه دهند. این الگوها بر خلاف الگوهای اقتصاد سنجی که از اطلاعات مربوط به نظریههای اقتصادی و داده های آماری سود میجویند تنها از اطلاعات مربوط به داده های آماری استفاده میکنند و توجهی به مبانی نظری تئوریهای اقتصادی ندارند. الگوهای سری زمانی که تنها مقادیر فعلی یک متغیر را به مقادیر گذشته آن و مقادیر خطاهای حال و گذشته ارتباط میدهند، الگوهای سری زمانی تک متغیری نام دارند و فرآیندهای خود توضیح نمونهای از این الگوها به شمار میآیند.
در اغلب سریهای زمانی اقتصاد کلان این تمایل وجود دارد که متغیرهای اقتصادی، هم جهت با یکدیگر حرکت کنند و علت این امر وجود روندی است که در تمامی آنها مشترک است. چنانچه متغیرهای سری زمانی که ناپایدار هستند در برآورد ضرایب الگوی مورد استفاده قرار گیرند، ممکن است نتیجه به یک رگرسیون کاذب بیانجامد. زیرا در متغیرهایی که از روند برخوردارند این گرایش دیده میشود که حتی در مواردی که یک رابطه اقتصادی معنیداری بین آنها وجود ندارد، همبستگی شدیدی را نشان دهند. روش سنتی برای اجتناب از بدست آوردن یک ارتباط کاذب بین متغیرهای سری زمانی آن بوده است که متغیر روند زمانی T را در بین متغیرهای مستقل الگو قرار دهند. اما این روش زمانی میتواند صحیح و قابل قبول باشد که روند زمانی متغیرها از نوع روند قطعی باشد و نه تصادفی. وقتی که متغیرهای سری زمانی روند - مانا هستند میتوان با اضافه نمودن یک روند زمانی از بروز رگرسیون کاذب جلوگیری کرد. در عین حال میتوان ابتدا رگرسیونی را با این متغیرها بر روی روند زمانی انجام داد و سپس جملات پسماند آنها را که عاری از روند هستند به عنوان متغیرهای پایا در برآورد ضرایب، مورد استفاده قرار داد. و به این ترتیب از ایجاد رگرسیون کاذب اجتناب کرد. اما وقتی متغیرهای سری زمانی روند - مانا نیستند اضافه کردن متغیر روند زمانی در بین متغیرها و یا کم کردن روند قطعی از متغیرها موجب پایائی این متغیرها نخواهد شد. (نوفرستی،۱۳۷۸)
۳-۳- مفهوم همجمعی
مفهوم اقتصادی همجمعی این است که هرگاه دو یا چند متغیر سری زمانی با یکدیگر رابطه تعادلی بلند مدتی داشته باشند، هر چند خود این سریهای زمانی دارای روند تصادفی بوده باشند (نامانا باشند)، اما در طول زمان یکدیگر را به خوبی دنبال کنند به گونهای که تفاضل بین آنها با ثبات (مانا) باشد. لذا مفهوم همجمعی تداعی کننده وجود یک رابطه تعادلی بلند مدت است که سیستم اقتصادی در طول زمان به سمت آن حرکت میکند.
مفهوم همانباشتگی از جهاتی با اهمیت است، اول آنکه، هم انباشتگی دو متغیر به معنای وجود یک رابطه بلند مدت و تعادلی بین آن دو متغیر است، که هر یک به تنهایی متغیرهایی غیر مانا هستند. دوم آنکه، هم انباشتگی بین دو متغیر بیانگر یک رابطه با معنی بین آن دو متغیر است، که این خود مشکل رگرسیون کاذب را از بین میبرد. به عبارت دیگر، رگرسیونهایی که با بهره گرفتن از متغیرهای غیر مانا تخمین زده شدهاند، در صورتی از قابلیت مانایی برخوردارند که متغیرها دارای رابطه هم انباشتگی باشند. سوم آنکه، متغیرهای هم انباشته دارای یک الگوی تصحیح خطا نیز هستند، که بیانگر رابطه کوتاه مدت بین این متغیرهاست. بررسی و برآورد رابطه هم انباشتگی و تعادل از روش های مختلف همچون انگل و گرنجر، الگوی اتورگرسیو با وقفه های گسترده و الگوی یوهانس و جوسیلوس امکان پذیر میباشد. به کارگیری دو روش اول که بر اساس پیش فرض وجود تنها یک بردار هم انباشتگی استوار است، در شرایطی که در واقع بیش از یک بردار هم انباشتگی وجود داشته باشد مناسب نیست. اما روش یوهانس و جوسیلوس، به عنوان روش برتر میتواند روابط بلند مدت را در صورت وجود دو یا چند متغیر، شناسایی و تعیین کند (اندرس[۵۵]،۱۹۹۸).
برای بررسی ایستایی و ریشه واحد داده ها معمولاً از آزمون دیکی- فولر تعمیم یافته استفاده میشود. همچنین مقدار وقفه بهینه توسط ضابطههای آکائیک، شوارتز - بیزین و حنان کوئین تعیین میشود، این ضوابط به ترتیب به شرح ذیل میباشند.
رابطه ۳-۱:
رابطه ۳-۲:
رابطه ۳-۳:
در این روابط حداکثر مقدار تابع log-likelihood الگوی اقتصاد سنجی است. برآورد کننده حداکثر درست نمائی ضرایب ، P تعداد پارامترهایی که آزادانه برآورد شدهاند و n حجم نمونه است. مقدار حداکثر z هر یک از ضوابط فوق تعیین کننده تعداد وقفه بهینه است. (نوفرستی،۱۳۷۸)
۳-۴- آزمون انگل-گرنجر و انگل گرنجر تعمیمیافته برای همجمعی
روش آزمون انگل-گرنجر (EG) و انگل-گرنجر تعمیم یافته (AEG) به این ترتیب است که ابتدا رگرسیون نظیر رابطه را به روش OLS برآورد میکنیم و جملات خطای آنرا بدست میآوریم سپس به روش دیکی- فولر (DF) یا دیکی- فولر تعمیم یافته (ADF) ناپایایی جملات خطا را آزمون میکنیم اگر جملات خطا پایا باشند آنگاه نتیجهگیری خواهیم کرد که متغیرهای مورد بحث همجمع هستند.
در رابطه رگرسیونی فوق اگر و هر دو جمعی از مرتبه I(1) باشند، برای آزمون همجمعی رابطه بالا را به روش OLS برآورد میکنیم و سپس فرضه صفر عدم وجود همجمعی بین دو متغیر و را در مقابل فرضیه وجود همجمعی این دو متغیر آزمون میکنیم.
رابطه ۳-۴
همجمع نیستند و متغیر های
همجمع هستند و متغیر های
سپس میتوان از آزمون دیکی- فولر (DF) یا دیکی- فولر تعمیم یافته (ADF) برای آزمون ناپایایی استفاده کرد. نکته قابل توجه اینست که چون مقدار واقعی مشخص نیست و ما از برآرود آن در برآورد کمیتهای استفاده میکنیم، بنابراین مقادیر بحرانی DF و ADF برای آزمون ناپایایی مناسب نیست، زیرا اولا ساختار روش OLS به گونهای است که برآوردی برای ضرایب انتخاب میکند که جملات خطا کوچکترین واریانس نمونه را داشته باشد، لذا حتی اگر متغیرها همجمع نباشند این امر موجب میشود تا جملات خطا بیشتر پایا به نظر برسند و در نتیجه استفاده از کمیتهای بحرانی معمول دیکی – فولر موجب میشود تا فرضیه صفر بیشتر رد شود. و دلیل دوم اینکه توزیع آماره آزمون آن از تعداد متغیرهای توضیح دهندهای که در رگرسیون وارد میشوند تأثیر میپذیرد. به این ترتیب انگل و گرنجر مقادیر بحرانی DF و ADF را برای آزمون همجمعی با توجه به نکات فوق محاسبه نمودند از این رو آزمونهای دیکی-فولر و دیکی- فولر تعمیم یافته به آزمونهای انگر-گرنجر (EG) و انگل-گرنجر تعمیم یافته، شهرت یافتند (اندرس، ۱۹۹۸).
۳-۵- آزمون جوهانسون و جوسیلیوس
در این روش، رتبه ماتریس (ماتریس اطلاعات)، تعداد ریشه های مشخصه ماتریس و در نتیجه، تعداد بردار همجمعی بین متغیرها را، تعیین میکند. جوهانسون و جوسیلیوس بر خلاف انگل معتقدند که، حداکثر تعداد (k-1) بردار هم جمعی بین متغیرها میتواند وجود داشته باشد که k تعداد متغیرهای مورد بررسی است. تعداد بردار همجمعی بین متغیرها، با بهره گرفتن از دو آماره اثر و حداکثر مقدار ویژه بدست میآید. در این آزمون ابتدا این فرض آزمون میشود که هیچ بردار همجمعی وجود ندارد؛ در صورت عدم تأیید فرضیه، وجود حداکثر یک بردار آزمون میشود. این کار تا جایی ادامه مییابد که آماره محاسباتی از آماره بحرانی جدول بزرگتر باشد. همانطور که بیان شد، نتایج بدست آمده از آزمون جوهانسون و جوسیلیوس، معتبرتر از سایر آزمونها است.
۳-۶- الگوی خود توضیح برداری VAR
به طور کلی، الگوهایی که سعی میکنند رفتار یک متغیر را بر اساس مقادر گذشته آن متغیر و تعدادی از متغیرهای مختلف دیگر به صورت همزمان توضیح دهند الگوهای سری زمانی چند متغیره نامیده میشوند؛ الگوی خود توضیح برداری VAR از این جمله میباشد. در واقع زمانی که رفتار چند متغیر سری زمانی را بررسی میکنیم باید به ارتباط متقابل این متغیرها در قالب یک الگوی سیستم معادلات همزمان توجه نماییم اگر معادلات این الگو شامل وقفه های این متغیرها باشد با یک الگوی سیستم معادلات همزمان پویا مواجه می شویم در این الگوها شناخت در مورد درونزا بودن و برونزا بودن متغیرها حائز اهمیت میباشد. برای رفع این محدودیت، الگوی خود توضیح برداری VAR توسط سیمز (۱۹۸۰) ارائه شده است.
رابطه ۳-۵
همانگونه که اشاره شد به کارگیری روش انگل-گرنجر که بر اساس پیش فرض وجود تنها یک بردار همجمعی استوار است در شرایطی که در واقع بیش از یک بردار همجمعی وجود داشته باشد، مناسب نیست. زیرا استفاده از این روش به عدم کارایی منجر خواهد شد، به این مفهوم که وقتی یک الگوی تک معادلهای را برآورد می کنیم بردار همجمعی برآورد شده تنها یک ترکیب خطی از مجموعه بردارهای ممکن خواهد بود و بیانگر رابطه تعادلی تعریف شده خاصی نمیباشد. لذا برای اجتناب از برخی مشکلات، از روش جوهانس و جوسیلوس (۱۹۹۰) که مبتنی بر روش برآورد حداکثر درست نمائی است، استفاده میشود (اندرس، ۱۹۹۸).
۳-۷- الگوهای تصحیح خطا ECM
ترور کسروی: روز بیستم اسفند ماه ۱۳۲۴ ، کسروی تحت حفاظت امنیتی که قبلا جزو شرایط حضور خوددر دادگاه قرار داده بود ، وارد دادگستری شد. بازپرس کار خود را زیر تدابیر شدید امنیتی آغاز کرد. طبق قرار قبلی ، سید حسین امامی ، سید علی امامی، مظفری ، قوام ، فدائی ، الماسیان ، گنج بخش ، صادقی و یک درجه دار ارتشی از اعضای فدائیان اسلام مامور قتل کسروی شده بودند.( واحدی ، خواندنیها ، شماره ۳ )
بازپرس مشغول بازپرسی بود و مامورین مشغول حفاظت که ناگهان در اطاق باز شد مظفری وارد اطاق شد و سید حسین و سید علی به دنبال وی آمدندو گارد حفاظت به دنبال آنها وارد اطاق شدند . درجه دارعضو فدائیان ، با شدت تمام دستور داد تا آنها اطاق را ترک گویند. صدای تکبیر و گلوله ، فریاد و ناله در اطاق پیچید . بازپرس از وحشت بیهوش شد و به زمین افتاد. کسروی زیر ضربات کارد قرار گرفت و محافظ وی حدادپور به طرف مهاجمین تیراندازی کرد، اما قبل از این که کار اساسی بکند ، با مرادش کسروی از پای درآمدند . سید حسین امامی در حالی که تیر به دستش اصابت کرده بود و برادرش سید علی که کارد در کتفش فرو رفته بود، تکبیر گویان از اطاق خارج شدند. فدایی بلافاصله درشکه ای که سورچی آن از ترس فرار کرده بود، آماده و دو مجروح را سوار کرد و به بیمارستان رازی برد . مامورین ، بیمارستان را محاصره کرده و هر سه را دستگیر کردند. مامورین شهربانی چهار نفر دیگر را شناسایی و بازداشت کردندو دو نفر دیگر به خطه ی شمال و به منزل اعضای جمعیت مبارزه با بی دینی پناه بردندو نواب نیز به مشهدرفت. ( حسینی ، ۱۳۷۹، ۴۸)
ترور کسروی چنان شور و نشاطی در جامعهی دینداران به وجود آورد که همه را برای آزادی عاملین ترور به تکاپو واداشت و سیل تلگراف ها ، نامه ها ، فتاوا و طومارها از نجف و شهرستانها برای آزادی دستگیر شدگان دادگستری را تسلیم کرد. با راهنمایی قضات، بیش از صد تن خود را شریک جرم معرفی کردند (عراقی ، ۱۳۷۰ ، ۲۸)
دادگاه پس از هشت ماه برای متهمین اصلی ، قراری معادل هفتادهزار تومان وجه الضمان صادر کردکه بازاریان بلافاصله مبلغ مذکور را تهیه نمودند، اما قبل از پرداخت ، پنچ نفر آزاد شدند و سید حسین و سید علی امامی همچنان به عنوان متهمین اصلی در زندان ماندند.
روز سیزده آبان ۱۳۲۸ مصادف با دوازدهم محرم که هزیر برای شرکت در مجلس عزاداری به مسجد سپه سالار رفته بود ، توسط سید حسین امامی ترور شدو یک روز بعد درگذشت این ترور متعاقب حمله به تظاهرکنندگان حامل قران و تقلب در انتخابات مجلس شانزدهم صورت گرفت.( امینی ، ۱۳۸۱ ،۱۷۲) ترور رزم آرا
سپهبد حاج علی رزم آرا که برای رسیدن به قدرت تلاش می کرد ، سرانجام در راس ستاد ارتش قرار گرفت و با حمایت انگلیس و آمریکا ، در پنجم تیر ماه ۱۳۲۹ خ به نخست وزیری رسید و همچنان نظارت خود را بر ارتش حفظ کرد. (مدنی، ۱۳۶۱، ۱۸۲)
رزم آرا زمانی به نخست وزیری رسید که نمایندگان اقلیت مجلس (جبهه ملی ) در صدد ملی کردن صنعت نفت کشور بودند. جبهه ملی از ابتدای شایعه نخست وزیری رزم آرا ، به مخالفت با وی پرداخت و پیش از معرفی او به نخست وزیری ، خطر استقرار یک رژیم دیکتاتوری نظامی را به ملت ایران هشدار داد.(اعلامیه جبهه ملی ایران که در جلسه علنی مجلس شانزدهم در تیرماه ۱۳۲۹ توسط دکتر محمد مصدق قرائت شد)
آیت الله کاشانی که در مقام مخالفت برآمده بود ، رزم آرا را عامل بیگانه معرفی کرد و ضمن صدور اعلامیه ای ، بازار تهران را تعطیل و مردم را به برپایی تظاهراتی عظیم واداشت.با تجمع هزاران نفر از مردم در میدان بهارستان ، به منظور جلوگیری از ورود رزم آرا به مجلس ، قوای انتظامی با توسل به خشونت ، آنها را متفرق کردند؛ با وجود این هنگامی که رزم آرا از مجلس خارج می شد ، با تظاهرات مردم علیه نخست وزیریش روبرو شد. در این جریان ، اتومبیل رزم آرا توسط فدائیان اسلام مورد حمله قرار گرفت که در پی آن نیروهای پلیس به آنان حمله ور گشته و تعدادی را بازداشت نمودند.(عراقی،۱۳۷۰، ۶۳)
در اوایل ، رزم آرا نسبت به لایحه (گس- گلشائیان ) اظهار نظر صریح نمی کرد و سیاست دفع الوقت را در پیش گرفته بود ؛ لهذا جبهه ملی که از آغاز ، هدایت مبارزات مردم علیه شرکت نفت جنوب را برعهده داشت و در جهت آگاهی مردم می کوشید ، به استیضاح دولت ، به علت مسامحه و وقت گذرانی در حل قضیه نفت مبادرت ورزید . استیضاح نمایندگان جبهه ملی ، در مهرماه در مجلس مطرح شد و دولت در پاسخ استیضاح کنندگان صراحتا موافقت خود را با قرارداد الحاقی اعلام و از آن دفاع کرد. از این رو در روز ۲۷ مهر ، اکثریت مجلس شورای ملی به استیضاح اقلیت رای به سکوت داد.( ابراهیمی ،بی تا،۱۱۴)
در حالی که رزم آرا با صراحت در مجلس اظهار کرد که با شرایط قرارداد الحاقی نفت موافق است کمسیون نفت که برای بررسی قرارداد یاد شده تشکیل شده بود ، در آذر ماه ۱۳۲۹ ، با این قرارداد مخالفت کرد و آن را به دولت مسترد داشت . با وجود این رزم آرا قول داد که مذاکرات با شرکت نفت ایران و انگلیس را از سر بگیرد.(قادری،۱۳۸۸، ۳۶۳)
رزم آرا که همچنان با ملی شدن نفت مخالفت می کرد (عراقی، ۱۳۷۰، ۶۹-۶۵)، آنرا نوعی خیانت به کشور تلقی می کرد ؛ چنانکه در سوم دی ماه ، در جلسه خصوصی مجلس ، قدرت ایران را برای اداره صنعت نفت ناکافی دانست و گفت :
((چون این موضوع مسئولیت بسیار شدیدی در پیشگاه تاریخ و در مقابل ملت ایران ایجاد می نماید ، لذا من باید صریحا بگویم که در وضع کنونی ، ایران دارای آن فدرت صنعتی نیست که به خودی خود استخراج نفت نموده و در بازارهای دنیا شخصا به فروش برساند ….) (همان منبع، ۴۰۱)
روش و تاکتیک فدائیان اسلام در مبارزات سیاسی شان چنان بود که ابتدا به مخالفان سیاسی و دینی خود هشدار داده و آنان را از پیگیری طریقی که آنرا مخالف دین اسلام تشخیص می دادند ، باز می داشتند . چنانچه این هشدار تاثیری بر جای نمی نهاد ، تهدید می کردند که به حکم مسلم دفاع از مال و جان و ناموس و دین و اجتماع مسلمین ، به ستیز آنان خواهند رفت . از این رو پس از ائتلاف فعالان نهضت ملی بر سر از میان برداشتن رزم آرا ، فدائیان اسلام ضمن برپایی گردهمایی در مسجد شاه ، با وی اتمام حجت کردند . این گردهمائی پنچ روز قبل از قتل رزم آرا تشکیل گردید . عبدالحسین واحدی طی سخنانی در این گرد همایی اعلام کرد : (( ما در راه اجرای احکام مقدس اسلام تا نثار آخرین قطره خون خود استقامت می کنیم . برادران مسئول و غیر مسئول مملکت ، نخست وزیر ، وکلا ، وزرا، همه و همه بدانند که طبق قانون اساسی مملکت بایستی مجری احکام اسلام باشند و گرنه غیر قانونی می باشند))متعاقب آن پنچ روز بعد در شانزدهم اسفند ۱۳۲۹خ زمانی که رزم آرا برای شرکت در مجلس ختم آیت فیض ، به صحن این مسجد وارد شد ، با شلیک سه گلوله از سوی خلیل طهماسبی به قتل رسید.( حقیقت خواه ، ۱۳۷۷، ۳۰۸)
پس از قتل رزم آرا ، با مصوبه مجلس ، نفت ملی اعلام شد.
اختلاف با جبهه و آیت ا.. کاشانی
بعد از رزم آرا ، برای مدتی کوتاه – تا هفتم اردیبهشت۳۰- حسین علاء نخست وزیر گردید و به دنبال آن دکتر مصدق به نخست وزیری برگزیده شد . در حکومت علاء ، آن هم در شب عید سال ۳۰ شماری از فدائیان اسلام از جمله عبدالحسین واحدی ، سید هاشم حسینی تهرانی و امیر عبداله کرباسچیان (مدیر نبرد ملت ) زندانی شدند. نواب با همه تلاشی که کرد ، نتوانست اسباب آزادی دوستانش را فراهم کند . این مقدمه جدایی وی از جبهه ملی بود. در واقع ، نواب که با انتخاب علا مخالفت کرده و کوشیده بود تا فردی را از میان جبهه ملی که دیندارتر به نظرش می آمد ، برای نخست وزیری معرفی کند، با مخالفت آن جبهه و آیت ا.. کاشانی روبه رو شد. به علاوه دوستانش را هم زندانی می دیدو اکنون یکه و تنها بدون حامی مانده بود. پس از استعفای حسین علاء دکتر مصدق به نخست وزیری رسیدو این مسائل و مسائل دیگر، زمینه جدایی فدائیان را از نهضت ملی فراهم کرد. دستگیری نواب صفوی در دوازدهم خرداد ۱۳۳۰ و زندانی شدن وی به مدت بیست ماه آن هم در حکومت ملی مصدق ، نشانگر آن بود که در داخل جبهه ملی و حتی اطرافیان آیت ا.. کاشانی ، کمترین زمینه مساعدی نسبت به فدائیان اسلام وجود ندارد.(بعلت حمله به دبستان دختران در ساری حکم زندان صادرشد)(جعفریان، ۱۳۹۰، ۲۲۸)
یک تفاوت عمده ، میان فدائیان اسلام با دولت ملی و حتی آیت ا.. کاشانی ، وجود داشت . فدائیان در پی اجرای احکام اسلامی بودند درحالی که دولت ملی به طور مطلق در پی تحقق این شعار نبودبه سخن دیگر، دولت مصدق دغدغه تشکیل حکومت اسلامی را که آرزوی فدائیان بود، نداشت و بنا بر به گفته مرحوم طالقانی در مقابل درخواست فدائیان برای اجرای احکام اسلام ، دکتر مصدق گفت ((من نه مرد مدعی حکومت اسلامی هستم و نه می خواهم همیشه حاکم و نخست وزیرشما باشم ، مجال دهید و بگذارید تا قضیه نفت را حل کنم . )) به عکس ، فدائیان باز به قول مرحوم طالقانی می گفتند : (( ما سهم بزرگی داریم و باید خواسته های ما را انجام دهی)) و ((بدین ترتیب این جناح را جدا کردند.)) شیبانی هم می گوید نواب (( توقع بالایی از مصدق داشت که مصدق باید حکومت اسلامی پیاده کند؛ البته مصدق هم چنین قولی نمی توانست بدهد؛ چون اصلا در این عوالم نبود. دکتر مصدق به تنها چیزی که می اندیشید نجات کشور از سلطه انگلیسی ها ، خلع ید از شرکت نفت انگلیس و ایران و پس از آن حل بحران اقتصادی ناشی از عدم فروش نفت بود.(همان منبع، ۲۲۹)در چنین شرایطی شروع به مخالفت و دست به ترور عوامل دولت ملی از دکتر فاطمی زدن و متن اعلامیه آنان این بود:
((ای مسلمانان غیور! کاشانی و جبهه ملی به قیمت خون فرزندان اسلام از خطرهای حتمی نجات یافتند،به حکومت رسیدند و سرانجام با تبانی با دشمنان اسلام به قدری به فرزندان دلسوخته اسلام جنایت کردند که روی جنایتکاران تاریخ را سفید کردند.(همان منبع،۲۲۹)
شاه که در اندیشه قدرت سیاسی خود بود ، با فشار آمریکا تن به پیمان نظامی بغداد (سنتوی بعدی که عراق از آن خارج شد) داد. نواب از این اقدام برآشفت و در پی ترور نخست وزیر وقت ، حسین علاء برآمد . این اقدام در مجلس فاتحه آقا مصطفی پسر آیت ا.. کاشانی در ۲۵ آبان ۳۴ صورت گرفت که حسین علاء هدف تیر ذوالقدر قرار گرفت ، اما جان سالم به در برد . به دنبال جستجوی نیروهای امنیتی ، در نخستین روز آذر همان سال ، نواب و سید محمد واحدی دستگیر شدند. اندکی بعد عبدالحسین واحدی نیز دستگیر شد . عبدالحسین واحدی ، شخصا به دست تیمور بختیار ، در دفتر او به شهادت رسید. بقیه افراد ، شامل نواب ، سید محمد واحدی و مظفر ذوالقدر- کسیکه علاء را ترور کرد- به اعدام محکوم شدندو صبح روز ۲۷ دی ۱۳۳۴ خبر اعدام این افراد از رادیو پخش شد.(همان منبع،۲۳۵)
در شمار این گروه ها که به طور معمول از دل انجمن های اسلامی ، جلسات قران و یا بچه های مسجد پدید می آمدند ، باید به هفت گروه امت واحده ، توحیدی بدر ، توحیدی صف ، فلاح ، فلق ، منصورون و موحدین توجه کرد که پس از انقلاب ، به صورت یک گروه واحد تحت عنوان سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی در آمدند. (جعفریان،۱۳۹۰، ۷۳۸)
گروه فلاح : گروه فلاح از سازمان هایی است که طرح آن در سال ۱۳۴۹-۵۰ ریخته شد . در سال ۵۳ با گروه مهدویون اصفهان که انشعابی از مجاهدین بودند ، مرتبط شده و قرار همکاری گذاشتند که به دلیل ابهامات ایدئولوژیک به جایی نرسید. مرتضی الویری از افراد این گروه در سال ۵۵ به نجف رفت و پس از ملاقات با آیت ا.. خمینی و گرفتن نظر او به ایران برگشت گروه طی سالهای ۵۶ – ۵۷ فعالانه در نهضت اسلامی شرکت داشت . طی این سالها با گروه های کوچکتری مانند ندای امت و اخوان مسلمین همکاری می کرد.(همان منبع،۷۴۵)
گروه بدر : هسته اولیه آن را بچه های مسلمان شهر ری (حسین فدایی ، مداحی ، اسلامی ، طاهر نژاد ، عسگری ، تقوی راد ، آصف ….) ایجاد کردند و فعالیت شان را پس از یک دوره تجربه در مکتب الهادی ، به طور رسمی از سال ۵۴ دنبال کردند . این گروه ، متاثر از اعدام برادران رضایی ، به گروه رضایی شهرت داشت که سپس به گروه توحیدی بدر تغییر نام داد.(همان منبع، ۷۴۵)اولین فعالیت مذهبی گروه که شکل ضد رژیم به خود گرفت ، برپایی دسته های سینه زنی در ایام عاشورا بود این مراسم به واسطه معرفی رژیم به عنوان یک حکومت یزیدی ، مورد ضرب و شتم نیروهای گارد قرار گرفت و یکی از افراد آن دستگیر شد پس از آن گروه برای به دست آوردن یک زیر بنای فکری قوی ، فعالیت ها یش را در حوزه کتابخانه ها متمرکز کرد و کتابهای مذهبی ، بالاخص کتابهای دکتر شریعتی ، مطالعه شده و مورد توجه بیشتر قرار گرفتند . با تشکیل جلساتی ، به نوجوانان محل آموزش مذهبی داده شد این جلسات به تدریج دارای حساسیتهای سیاسی شد گروه بدر پس از جمع بندی تجربیات و ضرباتی که به گروه خورده بود ، رابطه اش را با حوزه علمیه بیشتر کرد . افزون بر اینم به وسیله یکی از افراد خود در گارد جاویدان ، یک اسلحه به دست آورد . مواد منفجره نیز از راه های دیگر تهیه شده با نزدیک شدن به سالگرد ۱۵ خرداد مراکز دوستی چون انجمن ایران و آمریکا ، کلانتری و بانکها شناسایی و بسیاری از آنها به آتش کشیده شدند . چندی بعد ، تعدادی از اعضای با رفتن به شیراز ، درصدد برآمدن که یکی از اعضای مقیم شیراز را از خطر که تهدیدش می کرد آگاه سازند. اما با یورش همه جانبه ساواک مواجه شدن و همگی دستگیر شدن پس از انقلاب در زندان ماندند با شکسته شدن درها ی زندان قصر در روزهای ۲۱ و ۲۲ بهمن ۵۷ اعضای گروه از زندان آزاد شدن.(نصرالهی، ۱۳۸۵، ۱۵۶-۱۵۷)
گروه توحیدی صف : پیشینه گروه صف به سالهای ۵۴-۵۵ و تحولات و حوادث سیاسی گروه ها در این دوره باز می گردد . کسانی که این گروه چریکی را تشکیل دادند ، پیش از آن با سازمان مجاهدین خلق همکاری داشتند واعضائ موسس آن عبارت بودند از محمد بروجردی ، حسین صادقی و سلمان صفوی (جعفریان ، ۱۳۹۰، ۷۴۶). مرکزیت گروه صف در تهران بود و شاخه ای از آن در اصفهان فعالیت می کردند . یکی از اصول و مبانی گروه پذیرش مرجعیت و رهبری آیت ا.. خمینی بود … گروه صف از همان آغاز ، استراتژی خود را بر پایه جنگ چریکی دارز مدت تدوین کرده بود ، بنابراین همزمان با آماده سازی اعضاء برای انجام عملیات نظامی ، در صد تهیه سلاحهای نظامی و تهاجمی برآمد و مقداری مواد منفجره به وسیله گروه فتح تهیه کرد .(نصرالهی، ۱۳۸۵، ۱۵۷)
گروه موحدین: اعضای اولیه گروه موحدین ، فعالیت های مذهبی خود را در خوزستان آغاز کردند. آنها در آغاز فعالیت شان ، تشکلی به نام انجمن اسلامی دانشجویان اهواز پدید آوردند که صرفا به فعالیت فرهنگی میان جوانان می پرداخت . با عضویت افرادی که در اثر تحولات فکری سازمان مجاهدین خلق از آن سازمان جدا شده بودند به تدریج این تشکل ، فعالیت های خود را در جهت سیاسی – ایدئولوژیکی گسترش داد این طیف همچنین در اوج محبوبیت دکتر شریعتی نیز همراهی های زیادی با او می کردند.(همان منبع، ۱۵۸) بیشتر فعالیت آنان در سال ۵۶-۵۷ حمله به مراکز دولتی ، مراکز فحشا و تکثیر و توزیع اعلامیه های امام و فعال کردن تظاهرات مردمی بود . ترور پل گریم امریکایی که از مسئولان شرکت نفت بود ، از جمله فعالیت های آنان است.( جعفریان ،۱۳۹۰، ۷۴۵)
منصورون:گروه منصورون یکی از گروه های فعال پیش از انقلاب بود که بخشی از نیروهای آن ، کسانی از مجاهدین بودند که پس از ماجرای ارتداد جدا شدند و تعدادی هم از نیروهایی بودند که در سال ۵۶-۵۵ به این گروه پیوستند. برخی از چهره های این گروه که پیش از انقلاب شهید شدن ، شهید صفاتی ، کریم رفیعی و علی جهان آرا بودند . این افراد اکثرا اهل جنوب کشور بودند و فعالیت گروه منصورون نیز که در سال ۵۶ – ۵۷ شدت گرفت ( البته در مناطق جنوب ) این گروه از طریق راستی کاشانی ، ارتباط خود را با مرجعیت حفظ می کرد ، اعضای برجسته این گروه ، محسن رضایی ، محمد باقر ذوالقدر ، علی شمخانی بودند ، گروه منصورون فعالیت های مسلحانه متعددی در سال ۵۶- ۵۷ داشت که بنا به اظهار برخی از اعضاء مجوز شرعی برای آن گرفته می شد.( نصرالهی ، ۱۳۸۵، ۱۵۵)
گروه فلق: این گروه جمعی از دانشجویان مذهبی بودند که در خارج از کشور فعال بودند و در آستانه انقلاب به ایران برگشتند . برخی از آنان عبارت بودند از حسن واعظی ، مصطفی تاج زاده و محمد طیران که در آنجا با بنی صدر آشنایی داشتند . این آشنایی سبب شد تا در مراسم افتتاحیه سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی که در دانشگاه تهران برگزار شد ، سخنران جلسه ، بنی صدر باشد ، به مرور تغییراتی در مجموعه سازمان پیش آمد و آن بر محور دو گروه امت واحده و منصورون ، دو گرایش فقاهتی و روشنفکرانه پیدا کرد(جعفریان ، ۱۳۹۰، ۷۴۴-۷۴۵)
امت واحده : متشکل از شماری زندانیان سیاسی بود که برخی از آنان تا پیش از ماجرای ارتداد از همکاران مجاهدین خلق ، و یا سمپات برخی از جریانات چپ بودند . این گروه که مذهبی ماندند در جریان نزاع های داخلی زندان میان مارکسیست ها و مسلمانان در سال ۱۳۵۵ شکل گرفتند و در واقع هسته اولیه آنان در زندان در مقابله با مارکسیست ها گذاشته شد . بهزاد نبوی چهره معروف امت واحده بود . (همان منبع،۷۳۹)
فصل هفتم
انقلاب اسلامی ایران
۷-۱- انقلاب اسلامی ایران
دو جوان نزد من آمدند و شروع به صحبت کردند. یکی از آنها گفت : ما نوشته های شما را خوانده ایم ((باید در این کشور انقلابی رخ دهد.)) قبل از آنکه من چیزی بگویم ، دیگری اضافه کرد : (( بله ، ما عقب افتاده ایم باید سریع حرکت کنیم )) . من به آنها گفتم که صحبت شما به قدری نامفهوم است که نمی دانم به شما چه بگویم . اگر از شما بپرسم که انقلاب چیست ؟ شرط می بندم که نمی دانید. به هر حال ، آیا طرحی بر آن ( انقلاب ) دارید و آیا زمینه را برای آن آماده کرده اید ؟ آنان گفتند: خیر ، فقط خواستیم نظرمان را بگوییم ، تا کنون طرحی بر آن (انقلاب ) نریخته ایم.(احمد کسروی انقلاب چیست ؟)
انقلاب ، هم هواخواهی می آفریند و هم انزجار و نفرت ، ضرورتی تاریخی است که ویکتور هوگو از آن به عنوان ((لارو)) تمدن یاد می کند. از طرفی ، گاهی هم به عنوان یک حادثه غیر مترقبه زیانبار و هزینه بردار و آخرین راه حل محکوم می شود و شاید به همین دلیل است که به رغم گستردگی ادبیات تحلیلی انقلاب ، اجماع چندانی در باب چیستی و عوامل به وجود آورنده آن وجود ندارد . به هر حال ، بر این نکته که انقلاب ها حوادثی آنی با تاثیرات طولانی هستند ، اتفاق نظر وجود دارد.( عطارزاده ،۱۳۸۱، ۳۵)
۷-۲- تعریف انقلاب
در لغت به معنای در آمدن از صورتی به صورتی و دگرگون شدن است این اصطلاح ، که در اصل در اختر شناسی برای جنبشهای ستارگان و خورشید ( انقلاب شتوی ، انقلاب صیفی ) به کار می رفت ، از سده ی هفدهم میلادی در اروپاه (و از زمان انقلاب مشروطیت در ایران ) به استعاره برای خیزهای سیاسی و اجتماعی به کار رفته و از آن پس در کاربردهای تازه ی خود معنای دگر گشت اساسی یا کامل شیوه ی تولید ( انقلاب صنعتی ، انقلاب تکنولوژیک و جز آن ) ، یا دگرگونی بنیادی در نظام اجتماعی و سیاسی ( انقلاب فرانسه ، روسیه و جز آن ) یا در جنبه ای از زندگی فرهنگی ، اجتماعی ، و فکری را( انقلاب علمی ، انقلاب فرهنگی و جزء آن ) به خود گرفته است . اما آنچه موضوع نظریه های انقلابی و همچنین شناخت معنای اجتماعی انقلاب هاست آن دگرگونیهای شدید ناگهانی است که بر اثر انقلاب در ساخت سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی جامعه روی می دهد. موضوع این نظریه ها نه تنها مسئله تغییر فرمانروایان بر اثر انقلاب بلکه تغییر طبقات فرمانروا ، روش های فرمانروایی ، نهاد های اجتماعی و نیز ماهیت شر و شور ها و کردارهای انقلابی است که به چنین تغییر هایی می انجامد و نیز پیامد های دراز مدت چنین دگرگونیهایی. از قرن نوزدهم فیلسوفان و پژوهشگران اجتماعی اروپاه درباره نقش اجتماعی و تاریخی انقلاب و شرایط پدید آمدن آن آرا گوناگون داده اند. بطور کلی ، نظریه های کسانی را که به انقلاب از دیدگاه سیاسی – نه تنها از دیدگاه جامعه شناسی – می نگرند به دو دسته می توان تقسیم کرد: نخست برداشت چپ و خوشبینانه از انقلاب ، که هنوز بر نظریه های مارکسیست و دموکراتیک تندرو حاکم است . بر حسب این نظریه ، انقلابهای بزرگ سیاسی و اجتماعی وسایلی ((ناگزیر)) برای پیشرفت به سوی جامعه یی هستند که در آن آزادی ، خود گردانی ، هماهنگی اجتماعی و برابری حاکم باشد. مکتبهای پیشرو در این زمینه به دو گروه تقسیم می شوند ، یکی آنها که پیشبرد ((برابری )) را مهمترین نشانه ی پیشرفت می دانند و آماده اند در این راه روش های دیکتاتورانه را نیز به کار گیرند ( مانند لنینینیسم ) و دیگر اندیشمندان آزادیخواه که سرکشیهای توده ای انقلاب های اصیل ضد استبداد و هدف آن را پراکندن دموکراسی می داند . و روا نمی دانند که دموکراسی سیاسی فدای برابری اقتصادی و اجتماعی شود.
در برابر خوشبینان چپ ، بدبینان راست قرار دارند نمایندگان این مکتب ، که پیش و پس از انقلاب فرانسه بوده اند ، عبارتند از هواداران آریستو کراسی ، سنت پرستان و محافظه کاران ، پیروان کلیسا و سلطنت طلبان . در طول نیمه دوم قرن نوزدهم کسانی مانند فریدریش نیچه ، از فیلسوفان آلمانی ، گوستاولوبن ، روانشناس اجتماعی فرانسوی ، انقلاب را ترکیدن عواطف وحشیانه و از بند رسته و ویرانگر توده دانسته اند. روانشناسان جدید که پویش (دینامیسم ) روانی را مطالعه می کنند ، گاه بر اساس این برداشت انقلاب را نمایشی از ((روان توده ای )) می خوانند و آن را با ((بازگشت )) یه ذهنیت ابتدایی [۱۴]قیاس می کنند که در حالتهای پریشانی روانی در فرد پدیدار می شود.مارکس بر ((چاره ناپذیری )) یا ضرورت انقلاب سخت تکیه می کرد . وی بر آن بود که انقلاب ناشی از تکامل نیروهای تولید گر جامعه است و از ناسازگاری آن نیروها با روابط و نظام سیاسی ، اجتماعی کنونی ، پدید می آید هنگامی که این نظام و روابط جلوی رشد تولید را بگیرند ، بحران سخت می شود و دوره ی انقلابهای اجتماعی آغاز می شود . طبقات زبر دست نمی خواهند پایگاه خود را از دست بدهند و طبقات زیر دست نمی خواهند در وضع کنونی بمانند و این برخورد به انقلابهای خونین می انجامد. مارکس انقلاب را عامل ناگزیر پیشرفت و لوکوموتیو تاریخ می داند. برخلاف مارکسیستها ، آنارشیستهایی مانند پرودون و کروپاتکین برآنند که همه ی انقلاب ها برای آن پدید می آیند که عدالت را با زور واقعیت بخشند ، و در نتیجه ، در عمل استبدادی را جانشین استبداد دیگر می کنند . با این همه تمام فسادی که انقلاب ها به آن دچار می شوند ، حدودی از عدالت را اگر چه اندک ، در جامعه پدید می آورند و این ((پدید آمدنهای جزئی )) به نظر پرودون وکروپاتکین سرانجام ، به پیروزی کامل عدالت بر روی زمین خواهد انجامید مقصود آندو از انقلاب سرکشیهای بزرگ سیاسی و اجتماعی در اروپا و آمریکا بود که پس از سال ۱۷۷۵ روی داد.(آشوری ، ۱۳۷۸، ۴۷ )
از دیدگاه رایموند تانتار و مانوس مید لارسکی ، انقلاب عبارت است از رویدادی که طی آن عده ای شورشی به صورت غیر قانونی و با توسل به قوه قهریه ، نخبگان حکومتی را یه چالش می طلبند از دیدگاه چارلز تیلی انقلاب به معنای جایگزینی عده ای زور مدار توسط عده ای دیگر است . آرنت معتقد است تنها هنگامی که رهایی از استضعاف ، هدف استقرار آزادی را در سر لوحه خویش داشته باشد ، می توان از انقلاب به میان آورد. ساموئل هانتینگتون انقلاب را تغییر درونی سریع ، اساسی و قهر آمیز ارزش ها و اساطیر حاکم بر جامعه و سازکار های سیاسی ، ساختار اجتماعی ، رهبری و رویه و رفتار دولت آن می داند ، تد اسکاچ پل به انقلاب ، به دیده تحول زیر ساختی ساختار دولت و جامعه ، به همراه و یا تا حدودی از طریق طبقات پائین جامعه می نگرد. چنین تعریفی واژه انقلاب را از واژه هایی نظیر کودتا(جایگزینی قهر آمیز یک گروه از نخبگان توسط گروه دیگر که از درون نظام قدرت حاکم علیه گروه حاکم قیام کرده اند) ، شورش (قیام خود جوش توده ها علیه یک پیشامد و یا سیاست حکومتی خاص) و انقلاب از بالا ( تحول نخبه محورانه و تند روانه ای که بر جامعه تحمیل می شود) متمایز می کند.
از این گذشته تعریف فوق ، تعریف خنثی است ، یعنی هیچ ملاک و معیار اخلاقی برای نتایج مرتبط به انقلاب که چه بسا ترقی خواهانه و یا قهقرا آمیز یاشد ، قائل نیست . این تعریف ، همچنین ، انقلاب را یک پدیده نادر و نوین می داند. تمدن های بزرگ عهد باستان همچون مصر ، بابل و فارس ، اگرچه شاهد تغییر سلسه های مختلف پادشاهی و تحولات محدود اجتماعی بودند هیچ یک پدیده انقلاب را تجربه نکردند. (عطارزاده ،۱۳۸۱، ۳۹)
۷-۳- ویژگیهای اساسی انقلاب
به منظور یافتن زمینه ای مشترک برای رسیدن و بررسی نظری پدیده انقلاب می توان عناصری را به عنوان ویژگیهای اساسی این پدیده یر شمرد که آن را از دیگر انواع تحول سیاسی جدا می سازند . معمولا قصور در جدا کردن پدیده انقلاب به عنوان نوعی خاص از تحول سیاسی موجب اغتشاش فکری در جامعه شناسی انقلاب گردیده است . بعلاوه می یابد در نظر داشت که برخی از این ویژگیها مربوط به محیط وقوع پدیده انقلاب هستند ، برخی دیگر خصائص خود پدیده می باشند و برخی نیز به نتایج آن مربوط می شوند . با توجه به مجموع این ابعاد ، ویژگیهای زیر را می توان به عنوان عناصر اصلی و ممیزه پدیده انقلاب ذکر کرد:
ـ مبانی فقهی نظارت بر ولیّ فقیه و مسؤولیت های وی در اسلام چیست؟
برخی از سوالات فرعی پژوهش عبارتند از:
ـ زمینه های نظارت بر ولیّ فقیه شامل چه مواردی می شود؟
ـ حدود و قلمرو نظارت بر ولیّ فقیه تا چه میزان است؟
ـ فقه اسلامی چه شرایط و ویژگیهایی را برای ولیّ فقیه در نظر گرفته است؟
ـ ولیّ فقیه چه وظایف و مسؤولیتهایی را بر عهده دارد؟
ـ عوامل و مراجع ناظر بر ولیّ فقیه کداماند و روشهای اعمال نظارتی آنان چگونه است؟
ولیّ فقیه مسؤولیت های گستردهای دارد. از جمله : اجرای احکام و قوانین اسلام، ایجاد عدالت، نظارت بر عموم مردم (اعم از کارگزاران و آحاد جامعه)، مسؤولیت تربیت و رشد اخلاقی مردم. بالطبع عموم مردم و افرادی که خواص و خبرگان جامعه هستند، باید بر حسن اجرای این مسؤولیتها نظارت داشته باشند. به دلایلی از جمله دلایل عقلی و نقلی مانند سیرهی پیامبر اکرم (ص) و ائمّهی اطهار (ع) و روایات منقول از حضرات معصومین (ع). این ادلّه عبارتند از: عدم عصمت، وجوب امر به معروف و نهی از منکر، قاعدهی النصیحه لائمه المسلمین، لزوم مشورت، امانت بودن ولایت و مسؤولیت، جمهوریت حکومت و لزوم صیانت از حکومت اسلامی.
با بررسیهای انجام شده به این نتیجه رسیدیم که به دلیل اینکه در عصر غیبت و تا قبل از انقلاب اسلامی، حکومتی با حاکمیت و ولایت فقیه تشکیل نشد، علمای متقدمین به این موضوع، به طور مستقل و مفصل نپرداختند. در آثار متأخرین نیز تنها در برخی از متون و مقالات، در ذیل اصول قانون اساسی به نحو موجز و مختصر، مطالبی عنوان گردیده است.
در مجموع، از جمله مهمترین کتابها و مقالاتی که به این موضوع اشاره داشته اند، میتوان اشاره کرد به کتاب «فقه سیاسی» نوشتهی مرحوم عمید زنجانی، کتاب «فقه سیاسی» نوشتهی سید سجاد ایزدهی، کتاب «نظارت در نظام اسلامی» نوشتهی بهرام اخوان کاظمی، کتاب «نظارت و نهادهای نظارتی» نوشتهی محسن ملک افضلی، مقاله «خبرگان و نظارت» نوشتهی محمد سروش محلاتی.
به نظر میرسد کاملترین کتابی که به این موضوع پرداخته است، کتاب «گزینش رهبر و نظارت بر او در نظام جمهوری اسلامی ایران» نوشتهی حسین جوان آراسته میباشد.
این تحقیق به صورت توصیفی از منابع فقهی و حقوقی صورت گرفته است که به شیوه تحلیلی و با بهره گرفتن از روش کتابخانهای میباشد.
شناخت ماهیت و مفهوم هر موضوع و انجام تحقیق علمی حول محور آن، در وهلهی نخست مستلزم ارائه تعریفی جامع و مانع از آن موضوع میباشد. آنچه ما را به این هدف میرساند، شناخت تعریف لغوی و اصطلاحی موضوع و ایجاد یک پل ارتباطی ما بین آن دو است و لذا جهت شناخت دقیق مبانی نظارت بر ولیّ فقیه و مسؤولیت های وی، لازم است واژگان مرتبط با این موضوع به طور دقیق تعریف گردد. در این فصل ضمن توجه به این مهم، مطالب مرتبط دیگری نیز مطرح شده تا بدین سان ضمن مشخص نمودن محدوده تحقیق و جلوگیری از ورود مطالب خارج از موضوع، سیمای کلی بحث ترسیم گردد.
واژهی «فقه» در لغت به معنای فهم، آگاهی و دانایی است؛ خواه مربوط به دین باشد و یا مربوط به چیز دیگر[۱]. به عبارت دیگر منظور از فقه رسیدن به علم غایب و مجهول از علم شاهد و معلوم میباشد[۲].
در کتاب لسان العرب معنای فقه فراتر از مطلق دانستن بیان شده و منظور از آن علم و دانستنی است که همراه با دقت نظر و استنباط باشد[۳].
فقه در اصطلاح به معنای علم و آگاهی دقیق نسبت به علوم دین و احکام الهی و توان استنباط آنها از طریق ادلّهی تفصیلی است.
فقه یکی از شاخههای علوم دینی میباشد و عبارت است از: «علم به احکام شرعی از طریق استنباط و اجتهاد»[۴].
«فقیه» در لغت به معنای دانا است و به دانای هر چیز به طور مطلق، فقیه گفته می شود[۵]. اما در اصطلاح فقهی، فقیه کسی است که در علوم اسلامی تخصص دارد و احکام الهی را از ادلّهی آن استنباط میکند.
مقصود از فقیه در بحث ولایت فقیه، مجتهد جامع الشرایط است، نه هرکس که فقه خوانده باشد. یعنی فرد اسلام شناسی است که دارای رتبهی اجتهاد بوده و علاوه بر شرایط لازم برای افتاء و قضاوت، مثل: بلوغ، عقل، عدالت، حریّت، مرد بودن، حلالزادگی، زنده بودن و شیعه بودن[۶]، باید تدبیر، تدبّر و شجاعت لازم برای ادارهی حکومت را نیز داشته باشد[۷].
«ولایت» واژهای عربی است که ریشه آن «ولىّ» میباشد. اصل این ماده بر قرب و نزدیکى دلالت مىکند؛ در اصطلاح «ولاء و توالى آن است که دو یا چند چیز به گونهاى باشند که غیر آنها میان آنها فاصله نشود. این معنا براى قرب مکانى است ولى در قرب معنوى نیز به لحاظ نسبت خانوادگى یا دین یا یاری و یا اعتقاد، استعاره آورده مىشود. واژهی «وِلایت» به معناى نصرت و واژهی «وَلایت» به معناى بدست گرفتن امر است و هر دو واژه یک معنا دارد و حقیقت آن همان تولّى امر و بدست گرفتن کار است»[۸].
به عبارت دیگر ولایت، نوعى قرب و نزدیکى نسبت به چیزى است؛ به گونهاى که موانع و حجابها از میان برداشته مىشود[۹].
واژهی ولایت در آغاز براى قرب و نزدیکى خاص در محسوسات به کار رفته است؛ سپس براى قرب معنوى استعاره آورده شده است. بر این اساس هرگاه این واژه در امور معنوى به کار رود، بر نوعى از نسبت قرابت دلالت مىکند و لازمهی آن این است که ولىّ نسبت به آنچه بر آن ولایت دارد، داراى حقى است که دیگرى ندارد و مىتواند تصرفاتى بنماید که دیگرى جز به اذن او نمىتواند؛ مثلاً ولىّ میت مىتواند در اموال او تصرف کند. این ولایت او ناشى از حق وراثت است. خداوند ولىّ امر بندگان خویش است؛ یعنى امور دنیوى و اخروى آن ها را تدبیر مىکند و او ولىّ مؤمنان است. بنابراین، معناى ولایت، گونهاى از قرابت است که منشأ نوعى تصرف و مالک بودن تدبیر است[۱۰].
مقصود از ولایت در بحث ولایت فقیه، همان مفهومی است که در عرف رایج به کار میرود و هم ردیف واژه هایی مانند: امارت، حکومت، زعامت و ریاست میباشد. ولایت در این مفهوم، درباره کسی گفته می شود که بر خطّهای حکمرانی کند.
با توجه به آنچه که بیان شد، ولایت به معنای مذکور به «تکوینی» و «تشریعی» تقسیم میشود که برای روشن شدن مقصود اصلی، به بیان هر یک از آن دو میپردازیم.
ولایت تکوینی به معنای تصرف در موجودات و امور تکوینی است. چنین ولایتی از آن خداست. اصل پیدایش، تغییرات و بقای همه موجودات به دست اوست و همه تحت اراده و قدرتش قرار دارند. خداوند متعال مرتبهای از این ولایت را به برخی از بندگانش اعطا میکند. معجزات و کرامات انبیا و اولیا، از آثار همین ولایت تکوینی است. آنچه در ولایت فقیه مطرح می شود، ولایت تکوینی نیست.
ولایت تشریعی خود بر دو قسم است:
الف) قانونگذاری: بر اساس توحید ربوبی، هرگونه قانونی که انتساب به خداوند نداشته باشد، به شرک در تشریع منتهی میشود. خداوند در قرآن کریم بیان میدارد: «إنِ الْحُکْمُ إِلاَّ لِلَّهِ»[۱۱]. بر این اساس فقط کسی مجاز به جعل قانون است که از طرف خداوند، مأذون باشد. مانند پیامبر اکرم (ص) و امامان معصوم (ع). در قرآن کریم آمده است: «وَ ما ینْطِقُ عَنِ الْهَوی إِنْ هُوَ إِلاَّ وَحْی یُوحی عَلَّمَهُ شَدِیدُ الْقُوی»[۱۲]. یعنی: «و هرگز از روى هواى نفس سخن نمىگوید! آنچه مىگوید چیزى جز وحى که بر او نازل شده نیست! آن کس که قدرت عظیمى دارد او را تعلیم داده است»[۱۳].
امام صادق(ع) نیز فرموده است: «فَمَا فَوَّضَ اللَّهُ إِلَى رَسُولِهِ فَقَدْ فَوَّضَهُ إِلَیْنَا»[۱۴].
در شأن ائمهی هدی (ع) باید گفت «اینان حامل ودایع نبوت بودند و طبق تعلیم و تربیت پیامبر اکرم (ص) و تأیید روح القدس، بینش واقعی لازم را دارا بودند و بر ملاکات اصلی احکام، نسبت به پیشامدها کاملاً واقف بودند و بر حسب رخدادهای زمانه و مصالح مقتضی، تشریع احکام مینمودند»[۱۵].
در زمان غیبت نیز فقیه جامع الشرایطی که به کتاب و سنت آشنایی دارد و نسبت به اوضاع و احوال زمانه آگاه و از تقوا نیز برخوردار است، از سوی معصومین (ع) مأذون است تا به وضع قوانین متغیر در چارچوب احکام و مصالح جامعه اسلامی بپردازد. جعل چنین ولایتی برای فقیه جامع الشرایط، نه تنها منافاتی با ولایت تشریعی ندارد، بلکه شأنی از شؤون ربوبیت الهی و در طول آن است[۱۶].
ب) زعامت و رهبری: از دیدگاه اسلامی، انسان یکتاپرست نباید از هیچ فرد یا نهادی فرمان ببرد و کسی را ولیّ، سرپرست و ارباب خود قرار دهد و بیچون و چرا مطیع او گردد. همانگونه که در قرآن کریم آمده است: «اتَّخَذُوا أَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ الْمَسِیحَ ابْنَ مَرْیمَ وَ ما أُمِرُوا إِلاَّ لِیعْبُدُوا إِلهاً واحِداً»[۱۷]. یعنی: «آنها دانشمندان و راهبان خویش را معبودهایی در برابر خدا قرار دادند، و همچنین مسیح فرزند مریم را؛ در حالی که دستور داشتند فقط خداوند یکتایی را که هیچ معبودی جز او نیست، بپرستند»[۱۸].
مگر آنکه خداوند برای کسی چنین حقی را جعل و تشریع کرده باشد. در قرآن کریم بیان شده است: «النَّبِی أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ»[۱۹]. یعنی: پیامبر به مؤمنان از خودشان سزاوارتر است. همچنین در جایی دیگر از قرآن کریم آمده است: «إِنَّما وَلِیکُمُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ وَ الَّذِینَ آمَنُوا الَّذِینَ یقِیمُونَ الصَّلاهَ وَ یؤْتُونَ الزَّکاهَ وَ هُمْ راکِعُونَ»[۲۰]. یعنی: سرپرست و ولیّ شما تنها خدا و پیامبرش است و نیز کسانی که ایمان آوردند؛ آنها که نماز را برپا میدارند و در حالت رکوع، زکات می دهند.
بر اساس این آیات، خداوند ولایت تدبیری و حق اداره و تنظیم اجتماعی را برای پیامبر (ص) و امامان معصوم (ع) تشریع کرده است و تنها آنان هستند که میتوانند حاکمیت سیاسی و زمامداری جامعه را در دست گرفته و در رأس هرم قدرت باشند.
بر اساس دلایل گوناگون که بیان خواهد شد، چنین ولایتی از طرف ائمّهی اطهار (ع) به فقیهان واجد الشرایط، واگذار شده است و آنان به نیابت از معصومین (ع) علاوه بر حق قانونگذاری، دارای ولایت و رهبری جامعه بوده و موظف به تدبیر، سرپرستی و تنظیم اجتماعی جامعه اسلامی هستند[۲۱].
برخی از این وظایف با هم در ارتباط هستند. هر ارتباط با شش مشخصه نشان داده می شود که عبارتند از:
: این مشخصه شماره مربوط به وظیفهی مبدا ارتباط مورد نظر را نشان میدهد.
: این مشخصه شماره مربوط به وظیفهی مقصد ارتباط مورد نظر را نشان میدهد.
: مهلت اتمام ارتباط میباشد که بیانگر آن است که همه بستههای متعلق به این ارتباط باید در طول یک حد تاخیر مشخصی حتی در بدترین موقعیتها، از مسیریاب مبدا به مسیریاب مقصد تحویل داده شوند.
: فاصله زمانی بین آزاد شدن بستههای متوالی یک ارتباط را دوره آن ارتباط میگویند. این معیار ثابت است و برای هر ارتباط با نشان داده می شود.
: این معیار مقدار دادهای که باید در یک ارتباط منتقل شود را نشان میدهد. این مشخصه میتواند براساس تعداد بیت هر بسته یا تعداد فلیتها باشد.
: این معیار اولویت هر ارتباط را نشان میدهد که در این جا هر ارتباط یک اولویت یکتا دارد و میباشد. عدد ۱ بالاترین اولویت را نشان میدهد و هر چه عدد بزرگتر می شود اولویت کمتر می شود.
هنگامی که این ارتباطات بر روی معماری شبکه بر تراشه نگاشت شوند به آنها جریانهای ترافیکی گفته می شود که در واقع جریانی از بستهها میباشد که مسیر یکسانی را از وظیفه مبدا تا وظیفه مقصد طی می کنند و در طول مسیر به میزان سرویس یکسانی نیاز دارند. بنابراین تنها تفاوت یک جریان ترافیکی با ارتباط متناظرش آن است که جریان ترافیکی شامل مسیری از وظیفه مبدا به وظیفه مقصد میباشد. از این رو هر جریان ترافیکی علاوه بر همان مشخصههای مربوط به ارتباط متناظرش دو ویژگی دیگر نیز دارد که عبارتند از:
: این معیار بیشترین تاخیر شبکه برای جریان ترافیکی مورد نظر با در نظر گرفتن هیچگونه تداخلی میباشد که در بخش ۴-۳-۳ بیشتر در مورد آن توضیح داده خواهد شد.
: میزان تاخیر آزاد شدن است که این معیار برای یک جریان ترافیکی بیانگر بیشترین انحراف بستههای متوالی آزاد شده از دوره تناوبشان است. اگر یک بسته از جریان ترافیکی در زمان a ایجاد شود آنگاه آن بسته برای انتقال در زمان a+ ، آزاد خواهد شد و دارای مهلت اتمام، a+ است.
طبق [۴۹] مدل کاربرد همچنین دارای فرضیات زیر میباشد:
چون در پایان اجرای وظیفه مبدا، ارتباط با فرستادن بستههای اطلاعاتی شروع می شود بنابراین مهلت اتمام و دوره ارتباط برابر با مهلت اتمام و دوره وظیفه مبدا میباشد.
مهلت اتمام یک وظیفه یا یک ارتباط کوچکتر یا مساوی با دوره تناوب آن میباشد .
اولویت هر جریان ترافیکی وابسته به اولویت وظیفه مبدا آن جریان میباشد به عبارتی اگر وظیفه i اولویت بالاتر از وظیفه j داشته باشد، جریان ترافیکی که از وظیفه i شروع می شود اولویت بالاتری نسبت به جریان ترافیکی که از وظیفه j شروع می شود، دارد.
بدترین زمان اجرا یا همان برای هر وظیفه بستگی به نوع هسته پردازشی که وظیفه مورد نظر بر روی آن اجرا می شود، دارد.
همه وظایف در یک زمان آزاد میشوند. به این زمان لحظه بحرانی[۱۴۰] گفته می شود. طبق تعریف ارائه شده در [۴۸] لحظه بحرانی زمانی است که یک وظیفه همزمان با درخواستهای همه وظایف با اولویت بالاتر، درخواست میدهد. در واقع این فرض به خاطر آن است که بتوان تحلیلهای مربوط به بدترین تاخیر شبکه بسته را انجام داد زیرا بدترین تاخیر شبکه بسته[۱۴۱] زمانی اتفاق میافتد که بسته جریان ترافیکی موردنظر هم زمان با همه بستههای جریانهای ترافیکی اولویت بالاتر آزاد شود.
فرض می شود که جریانهای ترافیکی توسط یک سیاست تخصیص اولویت ممکن اولویت بندی شده اند. سیاست تخصیص اولویت می تواند براساس روشهای متفاوتی باشد مثلا در [۱۲] از روش نرخ یکنواخت[۱۴۲] استفاده شده است که براساس این روش، برای دو وظیفه یا جریان ترافیکی L و M اگر period(L) > period(M) باشد آنگاه priority(L) < priority(M) خواهد بود. بحث تخصیص اولویت در اینجا مطرح نشده است
وظایف و جریانهای ترافیکی مستقل از یکدیگر هستند و هیچگونه وابستگی داده بین آنها وجود ندارد.
مدل معماری شبکه بر تراشه
معماری شبکه بر تراشه که در اینجا در نظر گرفته شده است دارای هستههای پردازشی ناهمگن است یعنی عناصر پردازشی متفاوت میباشند زیرا سیستم ناهمگن علی رغم اینکه انعطافپذیری و قابلیت استفاده مجدد کمتری نسبت به حالت همگن دارد اما دارای کارایی بهتر و مصرف توان کمتری میباشد [۱۱].
با توجه به ساختار ساده و قابلیت پیادهسازی آسان همبندی توری، این نوع از همبندی برای شبکه بر تراشه در نظرگرفته شده است. متناسب با همبندی توری، در اینجا از الگوریتم مسیریابی قطعی xy استفاده شده است که مطابق با این الگوریتم بستههای متعلق به یک جریان ترافیکی همیشه یک مسیر یکسان کمینه را بین مبدا تا مقصد طی می کنند که این مسیر در زمان طراحی مشخص شده است.
در حال حاضر روش راهگزینی خزشی در بسیاری از پیادهسازیهای شبکه روی تراشه مانند Æthereal و HERMES استفاده می شود اما راهگزینی خزشی به خودی خود در برابر رقابت در شبکه آسیبپذیر است و اثرات آن قابل پیش بینی نیست [۷۵]. بنابراین از راهگزینی خزشی مبتنی بر اولویت استفاده می شود. در واقع در روش راهگزینی خزشی معمول، فلیتهای داده در مسیریابها براساس سیاستهای اول ورود-اول سرویس[۱۴۳] یا نوبت گردشی[۱۴۴] به درگاه خروجی دسترسی پیدا می کنند اما این سیاستها به دلیل عادلانه بودن[۱۴۵] و میانگین کارایی نسبتاً خوب، برای حالتهایی غیر از بیدرنگ بودن مناسب است اما در اینجا که ارتباطات به صورت بیدرنگ میباشد شبکه باید تضمین کند که هر بسته بیدرنگ محدودیتهای زمانیاش را رعایت کند [۷۵]. بنابراین در این مسئله از سیاست داوری براساس اولویت[۱۴۶] در مسیریابهای شبکه استفاده می شود. مسیریابها برای استفاده از این سیاست، دارای کانالهای مجازی میباشند و همانطور که در شکل ۴-۲ نشان داده شده است، به تعداد سطوح اولویت در هر درگاه خروجی کانال مجازی وجود دارد. در واقع همانند جریانهای ترافیکی که دارای اولویت میباشند، به کانالهای مجازی نیز اولویت تخصیص داده می شود و هر کانال مجازی اولویت مربوط به خودش را دارد[۴۸]. بنابراین یک بسته با اولویت i تنها به کانال مجازی با اولویت i دسترسی دارد.
با توجه به شکل ۴-۲ در هر لحظه داور[۱۴۷] فلیتهایی که متقاضی یک پیوند خروجی مشترک هستند، متناسب با اولویتشان به سمت درگاه خروجی هدایت می کند. همچنین برای اطمینان از فضای میانگیر کافی برای نگهداری دادهای که به مسیریاب بعدی فرستاده می شود، از سیگنالهای Credit استفاده می شود. اگر بسته با اولویت بالاتر به دلیل آنکه در جای دیگری در شبکه بلاک شده است نتواند داده بفرستد، بسته با اولویت بالاتر بعدی به پیوند خروجی دسترسی پیدا می کند. بنابراین زمان سرویس مجاز برای یک جریان ترافیکی، برابر تمامی زمانهایی است که هیچ جریان ترافیکی با اولویت بالاتر برای همان پیوند مشترک رقابت نکند[۶۶].
شکل ۴‑۲- درگاه خروجی مسیریاب در داوری براساس اولویت[۴۸]
مدل تحلیلی بررسی قابلیت زمانبندی
برای بررسی قابلیت زمانبندی وظایف و ارتباطات بین آنها از دو مدل تحلیلی استفاده شده است. یک مدل برای بررسی زمان پاسخ وظایف و مدلی دیگر برای محاسبه بدترین تاخیر شبکه بستههای یک جریان ترافیکی میباشد.
مدل تحلیلی بررسی زمان پاسخ وظایف:
در اینجا فرض شده است که هر هسته پردازشی می تواند چندین وظیفه را اجرا کند. در واقع هر هسته برای انجام زمانبندی وظایف، دارای صفهای اولویتدار میباشد و از داوری انحصاری اولویتی[۱۴۸] استفاده می کند. به عبارتی وظیفه با اولویت بالاتر برای اجرا شدن توسط هسته مربوطه نسبت به وظایف اولویت پایینتر حق تقدم دارد. بنابراین برای بررسی زمانبندی دقیق وظایف بر روی یک هسته، از مدل تحلیلی ارائه شده در [۱۲] جهت محاسبه بدترین زمان پاسخ وظایف استفاده شده است که در این مدل زمانبندی انحصاری با اولویتهای ثابت به کار برده شده است.
۴‑۱
در این مدل با توجه به معادله ۴-۱، بدترین زمان پاسخ وظیفه با نشان داده می شود که این معیار برابر است با فاصله زمانی بین آزاد شدن وظیفه تا هنگامی که با در نظر گرفتن تداخل ناشی از وظایف اولویت بالاتر وظیفه مورد نظر اجرایش تمام شود. تابع نشاندهنده تمام وظایف با اولویت بالاتر از وظیفه i میباشد که همه این وظایف بر روی یک هسته یکسان اجرا میشوند. وظیفه i درصورتی قابلیت زمانبندی بر روی هسته مورد نظر را دارد که باشد. همان طور که در معادله فوق ملاحظه می شود، متغیر در دو طرف معادله مشاهده می شود بنابراین برای حل آن از یک روش تکرار شونده استفاده می شود. در این روش بیانگر مقدار در تکرار nام و میباشد. این تکرار تا هنگامی که شرط برقرار گردد،ادامه مییابد. لازم به ذکر است که در تکرارهای این معادله اگر شود، تکرارها متوقف می شود و به مفهوم آن است که وظیفه مورد نظر بر روی آن هسته قابل زمانبندی نمی باشد.
مدل تحلیلی محاسبه بدترین تاخیر شبکه یک جریان ترافیکی:
هر جریان ترافیکی دارای یک تاخیر شبکه پایهای بیشینه[۱۴۹] میباشد که با نشان داده می شود و برابر با مدت زمان لازم برای رسیدن بستههای یک جریان ترافیکی به مقصدشان، بدون حضور هیچ گونه رقابتی میباشد. این تاخیر با بهره گرفتن از مسافت مسیریابی بین مبدا و مقصد، اندازه بسته، پهنای باند پیوند و … مشخص می شود. برای محاسبه تاخیر شبکه پایهای بیشینه با توجه به [۷۵] از معادله ۴-۲ استفاده می شود.
۴‑۲
در این رابطه H مشخصکننده تعداد گامهای مسیر بین گره مبدا و مقصد میباشد. . لازم به ذکر است که تعداد گامهای مسیر در واقع همان تعداد پیوندهای طی شده مسیر میباشد. پارامتر بیانگر تاخیر لازم برای عبور از یک پیوند و تاخیر مورد نیاز برای پردازش در هر مسیریاب است. در این رابطه پهنای باند پیوند است که اگر در فرضیات مسئله برابر با تعداد بیتهای بسته باشد، عبارت نشان دهنده تعداد فلیتهای بسته میباشد. بنابراین دو عبارت اول بیانگر مدت زمان لازم برای عبور فلیت سرآیند از مسیریاب مبدا تا مسیریاب مقصد و عبارت آخر بیانگر زمان مورد نیاز برای عبور سایر فلیتهای بسته از مسیر فعلی ایجاد شده میباشد. در اینجا بیشینه حالت تاخیر شبکه پایه در نظر گرفته شده است زیرا اگر یک جریان ترافیکی بیدرنگ، تحت این حالت بیشینه، مهلت اتماماش را رعایت کند آنگاه آن جریان ترافیکی حتما برای هر تاخیر شبکه پایه دیگری نیز مهلت اتماماش را رعایت می کند. لازم به ذکر است که در این حالت محاسبه تاخیر شبکه، رقابتها در نظر گرفته نشده است و طبیعتا در نظر گرفتن آنها موجب افزایش تاخیر شبکه میشوند. بنابراین برای مشخص کردن حد بالای تاخیر شبکه برای یک جریان ترافیکی بیدرنگ، لازم است که علاوه بر تاخیر شبکه پایهای بیشینه، تداخلهای ناشی از رقابتها نیز در نظر گرفته شوند.
مهمترین عامل موثر در تعیین حد بالای تاخیر در شبکه تداخلها میباشند. با توجه به سیاست داوری بر اساس اولویت، تنها جریانهای ترافیکی که دارای اولویت بالاتری نسبت به جریان ترافیکی فعلی هستند موجب تداخل میشوند. در [۴۸] دو نوع تداخل برای بررسی ارتباط بین جریانهای ترافیکی معرفی شده است : تداخل مستقیم[۱۵۰] و تداخل غیر مستقیم[۱۵۱] که برای جریان ترافیکی ، با مجموعههای و نشان داده میشوند. در حالت تداخل مستقیم جریان با اولویت بالاتر حداقل یک پیوند مشترک با جریان مورد بررسی دارد. بنابراین این جریانهای اولویت بالاتر یک رقابت مستقیمی را به جریان فعلی تحمیل می کنند. شامل همه جریانهای ترافیکی است که شرایط زیر را داشته باشند :
در حالت تداخل غیرمستقیم، دو جریان ترافیکی هیچ پیوند فیزیکی مشترکی ندارند اما یک سری جریانهایی بین این دو جریان ترافیکی وجود دارد. بنابراین شامل جریانهای ترافیکی اولویت بالاتری میباشد که هیچ پیوند مشترکی با ندارند اما حداقل یک پیوند مشترک با یک جریان ترافیکی در دارد.
برای هر جریان ترافیکی مجموعه Si شامل همه جریانهای ترافیکی با تداخل مستقیم یا غیرمستقیم است و به عبارتی Si=+. در مثال شکل ۴-۳ جریانهای ترافیکی اولویت بندی شده از اولویت بالا به پایین عبارتند از ، ، و . جریانهای و هیچ پیوند مشترکی با جریان اولویت بالاتر ندارند و بنابراین هیچ تداخل مستقیم و غیرمستقیمی ندارند .
جریان ترافیکی با و رقابت می کند و و . جریان ترافیکی به طور مستقیم با و رقابت می کند و به طور غیرمستقیم با تداخل دارد. بنابراین و و . لازم به ذکر است که اگر یک جریان ترافیکی با جریان ترافیکی مورد بررسی هم رقابت مستقیم و هم رقابت غیرمستقیم داشته باشد، آنگاه اینگونه در نظر گرفته می شود که این جریان ترافیکی تنها رقابت مستقیم ایجاد می کند.
حال برای ارزیابی همه تداخلهای رقابتی اعمال شده توسط جریانهای ترافیکی اولویت بالاتر، در اینجا مفهوم بدترین تاخیر شبکه[۱۵۲] مطرح است. با توجه به [۴۸] بدترین تاخیر شبکه زمانی اتفاق میافتد که بسته جریان ترافیکی موردنظر هم زمان با همه بستههای جریانهای ترافیکی اولویت بالاتر با بیشترین نرخ آزادشدنشان، آزاد شود.
شکل ۴‑۳- مثال تداخل مستقیم و غیرمستقیم جریانهای ترافیکی [۴۸]
برای محاسبه بدترین تاخیر شبکه یک جریان ترافیکی، علاوه بر تاخیر شبکه پایهای بیشینه، تداخلهای مستقیم و غیر مستقیم ناشی از جریانهای ترافیکی اولویت بالاتر نیز در نظر گرفته می شود. در واقع تاخیر شبکه یک بسته آزاد شده از جریان ترافیکی ، برابر است با :
۴‑۳
در این رابطه مجموع تداخلهای ناشی از فلوهای ترافیکی اولویت بالاتر است و همان تاخیر شبکه پایهای بیشینه میباشد که یک معیار ثابت است و از قبل توسط تحلیل ایستا طبق معادله ۴-۲ مشخص شده است. پارامتر B نشاندهندهی بیشترین زمان انسداد[۱۵۳] است که توسط هر جریان ترافیکی اولویت پایینتر که اکنون انتقالش را شروع کرده است، ایجاد می شود. بیشترین انسداد زمانی اتفاق میافتد که یک بسته با اولویت بالاتر درست بعد از اینکه یک بسته با اولویت پایینتر سرویس خود را شروع کرده است، وارد شود. در روش زمانبندی انحصاری در سطح فلیت، یک بسته با اولویت بالاتر در هر درگاه خروجی هر مسیریاب ، حداکثر به اندازه زمان یک فلیت صبر می کند و سپس انتقالش را شروع می کند. بنابراین بیشترین زمان انسداد عبارت است از . پس از پیکربندی شبکه روی تراشه، اندازه فلیت و پهنای باند پیوند ثابت است. بنابراین زمان انسداد می تواند به عنوان یک معیار ثابت در نظر گرفته شود و در داخل گنجانده شود. حال معادله ۴-۳ برای تاخیر شبکه به صورت زیر خلاصه می شود.
۴‑۴
همان گونه که در [۴۸] اشاره شده است، تا زمان یعنی زمانی که بسته به طور کامل توسط گیرنده دریافت می شود، بیشترین تداخل مستقیم حاصل از جریانهای ترافیکی اولویت بالاتر موجود در و تداخل غیرمستقیم ناشی از جریانهای ترافیکی اولویت بالاتر موجود در برای یک بسته از عبارت است از :
۴‑۵
چون جریان ترافیکی بلافاصله بعد از اجرای وظیفه مبدا، ایجاد می شود بنابراین در این رابطه که بیانگر تاخیر آزاد شدن بستههای جریان ترافیکی است برابر با زمان پاسخ وظیفه مبدا این جریان میباشد . همچنین به دلیل در نظر گرفتن تداخلهای غیرمستقیم، بدترین تاخیر شبکه هنگامی که بسته یک جریان ترافیکی هم زمان با بستههای اولویت بالاترآزاد شود، اتفاق نمیافتد بلکه هنگامی اتفاق میافتد که بسته جریان مورد بررسی در همان زمانی که بستههای اولویت بالاتر زمان انتظارشان تمام می شود و شروع به دریافت سرویس می کنند، آزاد شود. این انحراف ایجاد شده ناشی از تداخل جریانهای اولویت بالاتر بین آزاد شدنهای متوالی را تاخیر تداخل[۱۵۴] میگویند که برای نمایش این معیار جریان ترافیکی از سمبل استفاده می شود. در واقع تاخیر تداخل یک جریان ترافیکی، بیشترین انحراف بین دو زمان متوالی شروع سرویس است که با محاسبه اختلاف بین بیشینه و کمینه مقدار زمان شروع سرویس بسته[۱۵۵] به دست می آید. زمانی که در یک دوره هیچ بسته اولویت بالاتری نیاید، کمترین زمان شروع سرویس بسته صفر است. بنابراین تاخیر تداخل جریان ترافیکی برابر است با بیشینه عدد زمان شروع سرویس که با بهره گرفتن از یک حد بالایی به صورت به دست می آید. لازم به ذکر است که همه جریانهای ترافیکی تاخیر تداخل ندارند و این تاخیر تنها هنگامی اتفاق میافتد که جریان ترافیکی مورد بررسی ، تداخل غیرمستقیم دارد. به عبارتی وجود دارد اگر و فقط اگر .
با قرار دادن رابطه ۴-۵ در رابطه ۴-۴، بیشترین تاخیر شبکه برای بستههای یک جریان ترافیکی ، برابر است با :
۴‑۶
همان طور که در رابطه فوق ملاحظه می شود، متغیر در هر دو طرف معادله ظاهر شده است. بنابراین برای حل آن از یک روش تکرار شونده استفاده می شود[۱۲]. در واقع مقدار متغیر در n+1 امین تکرار میباشد. تکرار با شروع می شود و هنگامی خاتمه مییابد که باشد. همچنین اگر گردد، این تکرار متوقف می شود که بیانگر این است که مهلت اتمام بستهی جریان مورد بررسی رعایت نشده است.
مدل تحلیلی توان
در مدل پیشنهادی، به دلیل آنکه هستههای پردازشی ناهمگن هستند، توان مصرفی ناشی از اجرای وظایف مختلف بر روی هر یک از این هستهها متفاوت است. بنابراین دو نوع اتلاف توان وجود دارد: ۱) اتلاف توان حاصل از اجرای وظایف بر روی هستههای پردازشی مختلف. این مشخصه به صورت یک بردار از قبل برای هر وظیفه تعیین شده است . ۲) توان تلف شده برای انتقال بستههای داده در سطح شبکه. برای تخمین این توان مصرفی از مدل ارائه شده در [۷۶] استفاده شده است. مطابق با این مدل، هر یک از اجزای شبکه شامل واسط شبکه، مسیریاب و پیوند برای انتقال یک بسته در طول یک مسیر مشخص، دارای اتلاف توان میباشند. در [۷۶] فرض بر این است که اتلاف توان در مسیریاب برای انتقال یک فلیت سرآیند و سایر فلیتها متفاوت است اما در اینجا برای سادگی فرض شده است که اتلاف توان در مسیریاب برای انتقال یک فلیت سرآیند و سایر فلیتها مشابه است. معادله ۴-۷ توان مصرفی در هر یک از اجزای شبکه برای انتقال یک بسته را نشان میدهد.
۴‑۷
مکانیکی
الکتریکی
فصل چهارم
سنتز و بررسی ویژگیهای نانوکامپوزیت سیلیکا آئروژل/نانوذرات فریت کبالت
مقدمه
آئروژلها کاندیداهای ایدهآلی برای طراحی نانوکامپوزیتهای کاربردی تقویت شده با نانوذرات فلزی یا اکسید فلزی هستند. مساحت سطح ویژهی بالا با ساختار حفرهای، آئروژلها را قادر میسازد تا به طور موثری میزبان نانوذرات ریز پراکندهشده باشند و این اطمینان را میدهد که نانوذرات در دسترس هستند.
راه گسترش آئروژلهای کاربردی برای تهیه مواد کاربردی خلاق از طریق طراحی نانوکامپوزیتها است، به طوری که نانوذرات فلز یا اکسید فلز به داخل ماتریس آئروژل الحاق میشوند. با توجه به گسترش محدوده و قابلیت زیستی آئروژلها، تهیه این نانوکامپوزیتها برای جلوگیری از تجمع نانوبلورها و رشد از طریق ذرات بستر برای یک کاربرد خاص را فراهم میکند.
۴-۱ مواد مورد استفاده در پژوهش
آلکوکسیدهای فلزی یک دسته از خانوادهی ترکیبات آلی فلزی میبا شند که شامل یک بنیان آلی چسبیده به یک عنصر فلزی یا شبهفلزی میباشند. تترا اتیل اورتو سیلیکات (TEOS) که دارای نماد شیمیایی ۴)۵H2Si(OC میباشد از جمله الکوکسیدهایی است که به عنوان پیشماده در سنتز سیلیکا آئروژل به کار میرود. در این پژوهش از TEOS به عنوان پیشماده سیلیکا ژل با جرم مولی g/mol ۳۳/۲۰۸ استفاده شد. متداولترین آئروژلها با بسپارش سل-ژل سیلیکا الکوکسید سنتز شدند [۶۶]. نیترات آهن() ۹ آبه و نیترات کبالت() ۶ آبه به ترتیب با جرم مولیهای g/mol ۴۰۴ و g/mol ۰۴/۲۹۱ برای تهیه نانوذرات فریت کبالت به کار رفت. متانول و آب دیونیزه به عنوان حلال نیاز بود.
۴-۲ روش تجربی و جزئیات
در ابتدا برای سه درصد وزنی مورد نظر میزان گرم و لیتر مورد نیاز هر ماده محاسبه شد که در جدول ۱ نشان داده شدهاست. در همه درصد وزنیها نسبت نیترات آهن() ۹ آبه به نیترات کبالت() ۶ آبه ۲ به ۱ باقی ماند.
جدول ۴-۱ میزان گرم و لیتر مواد مورد نیاز.